دلیل عمر برای منع متعه حج چه بود؟
تبهای اولیه
با سلام وعرض ادب
قبل از پاسخ به سوال شما سه مقدمه را بیان می نمایم:
مقدمه اول:
تعریف متعه در لغت و اصطلاح
متعه در لغت از ماده تمتّع به معناى لذت و نفع بردن است .
اسْتَمْتَعَ-اسْتِمْتَاعاً [متع] بكذا أو من كذا: به چيزى يا از چيزى مدتى دراز لذت برد و برخوردار شد،- بِمَالِهِ: با پول و دارائى خود در رفاه زندگى كرد.
تَمَتَّعَ-تَمَتُّعاً [متع] بكذا أو من كذا: از چيزى تا مدتى سود و لذت برد،- بمالِهِ: از دارائى خود براى زندگى خوب و لذت بخش استفاده برد.
متعه در اصطلاح فقيهان در سه مورد استعمال مىشود:
الف)متعه زنان: كه به آن ازدواج موقّت نيز مىگويند. خداوند متعال در قرآن مىفرمايد: «َفمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً ...»[1] ؛ پس چنانچه از آنها بهرهمند شويد آن مهر معين را- كه مزد آنهاست- به آنان بپردازيد.
ب) متعه طلاق: مقصود از آن، هديهاى است كه بعد از طلاق به زن مىرسد؛ که قرآن كريم به آن اشاره كرده و مىفرمايد:«لا جُناحَ عَلَيْكُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّساءَ ما لَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَرِيضَةً وَمَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَعَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتاعاً بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُحْسِنِينَ ».[2]
ج) متعه حجّ: که در آيه: «فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالعُمْرَةِ إلَى الْحَجّ»؛[3]به آن اشاره شده است.
[2]. البقرة/236:« اگر زنان را قبل از آميزش جنسى يا تعيين مهر، (به عللى) طلاق دهيد، گناهى بر شما نيست. (و در اين موقع،) آنها را (با هديهاى مناسب،) بهرهمند سازيد! آن كس كه توانايى دارد، به اندازه تواناييش، و آن كس كه تنگدست است، به اندازه خودش، هديهاى شايسته (كه مناسب حال دهنده و گيرنده باشد) بدهد! و اين بر نيكوكاران، الزامى است».
[3] .البقره/196: «وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَ لا تَحْلِقُوا رُؤُسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَرِيضاً أَوْ بِهِ أَذىً مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كامِلَةٌ ذلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقاب»؛ و حج و عمره را براى خدا به اتمام برسانيد! و اگر محصور شديد، (و مانعى مانند ترس از دشمن يا بيمارى، اجازه نداد كه پس از احرامبستن، وارد مكه شويد،) آنچه از قربانى فراهم شود (ذبح كنيد، و از احرام خارج شويد)! و سرهاى خود را نتراشيد، تا قربانى به محلش برسد (و در قربانگاه ذبح شود)! و اگر كسى از شما بيمار بود، و يا ناراحتى در سر داشت، (و ناچار بود سر خود را بتراشد،) بايد فديه و كفّارهاى از قبيل روزه يا صدقه يا گوسفندى بدهد! و هنگامى كه (از بيمارى و دشمن) در امان بوديد، هر كس با ختم عمره، حج را آغاز كند، آنچه از قربانى براى او ميسّر است (ذبح كند)! و هر كه نيافت، سه روز در ايام حج، و هفت روز هنگامى كه باز مىگرديد، روزه بدارد! اين، ده روز كامل است. (البته) اين براى كسى است كه خانواده او، نزد مسجد الحرام نباشد [اهل مكّه و اطرافِ آن نباشد]. و از خدا بپرهيزيد! و بدانيد كه او، سختكيفر است.
مقدمه دوم:
اقسام حج: حجّ بر سه نوع است: تمتع، افراد و قران.
حجّ تمتع بر كسى واجب می شود كه از مسجد الحرام دور باشد، بر خلاف حجّ افراد و قران. كسى كه از مكه بيشتر از 48 ميل(كه معادل 88 كيلومتر است)دور باشد، بايد حجّ تمتع به جاى آورد، ولى حجّ قران و افراد وظيفه كسى است كه اهل مكه است، يا كسى كه بين منزل او و مكه كمتر از 48 ميل است.
خلاصه اعمال حج تمتع (حجَّةالاسلام) از دیدگاه فقه شیعه بدین صورت است که:
الف) عمره تمتع: ابتدا شخص محرم می شود به احرام عمره تمتع که اعمال آن بدین صورت است:
1- احرام بستن و تلبيه گفتن در ميقات (مسجد شجره يا مسجد جحفه).
2- هفت دور طواف به دور كعبه.
3- دو ركعت نماز طواف (در پشت مقام حضرت ابراهيم).
4- سعى بين صفا و مروه (هفت دور بين كوه صفا و مروه).
5- تقصير (گرفتن مقدارى ناخن و يا چيدن مقدارى از موى سر).
كه با تقصير كردن، حاجى از احرام خارج و اعمال عمره تمتع پايان مىپذيرد.[1]
ب) حج تمتع: سپس نوبت به حج تمتع می رسد که حاجی باید این افعال را به ترتیب انجام دهد:
1- احرام بستن در مكه (که بهتر است در مسجدالحرام باشد).
2- وقوف در عرفات (مقدار واجب آن از اذان ظهر روز عرفه (نهم ذىالحجه) است تا اذان مغرب).
3- وقوف در مشعر (مقدار واجب آن از اذان صبح روز عيد قربان است (روز دهم) تا طلوع آفتاب).
4- رَمى جمره عقبه (در روز عيد قربان).
5- قربانى كردن (در روز عيد قربان).
6- حلق كردن (در روز عيد قربان).
7- بيتوته در منى در شب يازدهم و دوازدهم (مقدار واجب آن از اذان مغرب است تا نيمه شب شرعى).
8- رمى جمرات ثلاثه در روز يازدهم و دوازدهم (زمان آن از طلوع آفتاب است تا غروب آن).
9- هفت دور طواف به دور كعبه.
10- دو ركعت نماز طواف (پشت مقام حضرت ابراهيم).
11- سعى بين صفا و مروه (7 مرتبه بين كوه صفا و مروه).
12- طواف نساء (7 دور طواف به دور كعبه).
13- نماز طواف نساء (2 ركعت پشت مقام حضرت ابراهيم).
با انجام نماز طواف نساء اعمال حج تمتع به پايان مىرسد. بنا بر آنچه در تفسير ائمه اهل بيت علیهم السلام آمده، خروج از احرام به طورى كه همه محرمات احرام حلال شود جز با طواف نساء صورت نمىگيرد و طواف نساء آخرين عمل حج است كه بعد از آن تمامى محرمات حلال مىشود.
علت اينكه اين حجّ را «تمتع» مىنامند، ايناست كه در اين حجّ متعه است. متعه بهمعناى لذت است. چون در مدت فاصل بين دو احرام «عمره و حج» محظورات احرام مباح و حلال مىگردد و شخص عامل به آن، مىتواند در اين مدّت از آنچه در احرام عمره حرام بود و در احرام حج نيز حرام مىگردد، لذت و نفع ببرد. اين همان معنايى است كه خلیفۀ دوم و برخى از تابعينش ناخوش مىداشتند ....
برخی از شرایط حج تمتع در نزد اهل سنت بدین صورت است.
تقدیم عمره بر حج، عمره در ماههای حج باشد(شوال، ذیقعده، ذیحجه)،حج و عمره در یک سال باشند، عدم سفر بین عمره و حج، خارج شدن از احرام عمره قبل از احرام حج(در نزد غیر حنفیه)[2]، اینکه اهل مکه نباشد.
لذا حج تمتع نیز در بین اهل سنت انجام می پذیرد و در مذهب حنبلی این حج از حج قران و افراد نیز با فضیلت تر است. اما ظاهرا آنچه محل خلاف است آنهم نه در میان همه مذاهب عدم خروج از احرام عمره حج است یعنی در فقه شیعه بعد از انجام عمره حاجی از احرام خارج می شود و محرمات بر او حلال می شود اما بر طبق فقه حنفی از احرام خارج نمی شوند تا احرام حج را ببندند و بعد از اعمال حج از احرام خارج شوند.
ادامه دارد.
[1]. تحریر الوسیله، اقسام عمره:«صورت عمره مفرده مانند عمره تمتع است و تنها در چند چيز با آن تفاوت دارد، يكى اينكه در عمره تمتع راه بيرون شدن از احرام تنها تقصير (كوتاه كردن مو و ناخن ) است و تراشيدن سر جائز نيست ، ولى در عمره مفرده مخير است بين يكى از آن دو تفاوت دوم : اين است كه در عمره تمتع طواف نساء نيست هرچند كه انجام آن به احتياط نزديكتر است ولى در عمره مفرده طواف نساء واجب است سوم : اين است كه ميقات عمره تمتع يكى از مقيات هائى است كه ذكرش مى آيد ولى در عمره مفرده ميقات نزديكترين نقطه حل است هرچند كه از ساير مواقيت نيز جائز احرام ببندد».
[2]. الموسوعة الکویتیة،ج14،ص10:«يُشْتَرَطُ لِلْمُتَمَتِّعِ أَنْ يَحِل مِنَ الْعُمْرَةِ قَبْل إِحْرَامِهِ بِالْحَجِّ ، فَإِنْ أَدْخَل الْحَجَّ عَلَى الْعُمْرَةِ قَبْل حِلِّهِ مِنْهَا فَيَكُونُ قَارِنًا وَلَيْسَ مُتَمَتِّعًا ، وَهَذَا الشَّرْطُ مُتَّفَقٌ عَلَيْهِ بَيْنَ الْفُقَهَاءِ ، إِلاَّ أَنَّ الْحَنَفِيَّةَ قَالُوا : إِنَّ هَذَا الشَّرْطَ لِمَنْ لَمْ يَسُقِ الْهَدْيَ ، أَمَّا مَنْ سَاقَ الْهَدْيَ فَلاَ يَحِل مِنْ إِحْرَامِ الْعُمْرَةِ إِلَى أَنْ يُحْرِمَ يَوْمَ التَّرْوِيَةِ أَوْ قَبْلَهُ لِلْحَجِّ كَمَا يُحْرِمُ أَهْل مَكَّةَ ، فَإِذَا حَلَقَ يَوْمَ النَّحْرِ حَل مِنَ الإِْحْرَامَيْنِ».
مقدمۀ سوم: حجّ تمتّع سنّت قطعی و همیشگی رسول خداصلی الله علیه و آله است
آنچه مشخص است این است که بیشتر مسلمانان هم اکنون حج تمتع را انجام می دهند هر چند در دورانی چنین حجی ممنوع اعلام شد.
از روايات صحيح استفاده مىشود كه حجّ تمتع يا به تعبيرى ديگر «متعه حجّ» تا روز قيامت سنتى ابدى است كه هرگز قابل تغيير و تبديل نخواهد بود. این روایات در منابع عامه از طرق مختلف نقل شده اند که ما تنها به دو مورد اشاره می کنیم:
1- مسلم از عمره نقل مىكند از عايشه شنيدم كه گفت: با رسول خدا صلى الله عليه و آله از مدينه خارج شديم در حالى كه پنج روز از ذىقعده باقىمانده بود، به مكه كه رسيديم پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داد هركس همراهش قربانى ندارد، بعد از طواف خانه خدا و سعى بين صفا و مروه، مُحلّ شود ....[1]
2- مسلم از جا بر نقل مىكند: «... بعد از آنكه وارد مكّه شديم دور كعبه طواف نموديم و سپس بين صفا و مروه سعى كرديم. آنگاه پيامبر صلى الله عليه و آله امر كرد: هركس با او قربانى نيست مُحلّ شود. عرض كرديم: از چه چيزى؟ فرمود: از همه چيز. ما نيز با زنهايمان مواقعه كرده، بوى خوش استعمال نموديم و لباسهايمان را پوشيديم، در حالى كه تا عرفه بيش از چهار ميل نبود؛ آنگاه در روز ترويه دوباره براى حجّ محرم شديم ....[2]
[1] .صحیح البخاری، باب ذبح الرجل البقر عن نسائه، صحيح مسلم، ج 4، ص 32، باب وجوه الإحرام:« وَحَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مَسْلَمَةَ بْنِ قَعْنَبٍ حَدَّثَنَا سُلَيْمَانُ - يَعْنِى ابْنَ بِلاَلٍ - عَنْ يَحْيَى - وَهُوَ ابْنُ سَعِيدٍ - عَنْ عَمْرَةَ قَالَتْ سَمِعْتُ عَائِشَةَ - رضى الله عنها - تَقُولُ خَرَجْنَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- لِخَمْسٍ بَقِينَ مِنْ ذِى الْقَعْدَةِ وَلاَ نُرَى إِلاَّ أَنَّهُ الْحَجُّ حَتَّى إِذَا دَنَوْنَا مِنْ مَكَّةَ أَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- مَنْ لَمْ يَكُنْ مَعَهُ هَدْىٌ إِذَا طَافَ بِالْبَيْتِ وَبَيْنَ الصَّفَا وَالْمَرْوَةِ أَنْ يَحِلَّ. قَالَتْ عَائِشَةُ رضى الله عنها فَدُخِلَ عَلَيْنَا يَوْمَ النَّحْرِ بِلَحْمِ بَقَرٍ فَقُلْتُ مَا هَذَا فَقِيِلَ ذَبَحَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- عَنْ أَزْوَاجِهِ. قَالَ يَحْيَى فَذَكَرْتُ هَذَا الْحَدِيثَ لِلْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ فَقَالَ أَتَتْكَ وَاللَّهِ بِالْحَدِيثِ عَلَى وَجْهِهِ».
[2]. صحیح مسلم،باب وجوه الإحرام،ح2996:«عَنْ أَبِى الزُّبَيْرِ عَنْ جَابِرٍ - رضى الله عنه - أَنَّهُ قَالَ أَقْبَلْنَا مُهِلِّينَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- بِحَجٍّ مُفْرَدٍ وَأَقْبَلَتْ عَائِشَةُ - رضى الله عنها - بِعُمْرَةٍ حَتَّى إِذَا كُنَّا بِسَرِفَ عَرَكَتْ حَتَّى إِذَا قَدِمْنَا طُفْنَا بِالْكَعْبَةِ وَالصَّفَا وَالْمَرْوَةِ فَأَمَرَنَا رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- أَنْ يَحِلَّ مِنَّا مَنْ لَمْ يَكُنْ مَعَهُ هَدْىٌ - قَالَ - فَقُلْنَا حِلُّ مَاذَا قَالَ « الْحِلُّ كُلُّهُ ». فَوَاقَعْنَا النِّسَاءَ وَتَطَيَّبْنَا بِالطِّيبِ وَلَبِسْنَا ثِيَابَنَا وَلَيْسَ بَيْنَنَا وَبَيْنَ عَرَفَةَ إِلاَّ أَرْبَعُ لَيَالٍ ثُمَّ أَهْلَلْنَا يَوْمَ التَّرْوِيَةِ».
علل جلو گیری از حج تمتع
با مطالعه متون تاریخی و حدیثی به عللی پی می بریم که نقش مستقیم در مخالفت با سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله داشته است که عبارتند از:
الف) رسوخ آداب جاهلی
ب) تبعیت از تعصبات غیر دینی
ج)اجتهاد در مقابل نص
الف) اعراب جاهليت انجام عمره در ماههاى حج را از زشت ترين گناهان روى زمين مى دانستند، و ماه محرم را ماه صفر قرار داده و مى گفتند: آنگاه كه زخم پشت حيوان بهبودى يافت و آثار راهها از ميان رفت و ماه صفر به پايان رسيد، انجام عمره براى طالب آن روا و شايسته است:«وكان أهل الجاهلية يقولون إذا انسلخ صفر وعفا الوبر وبرأ الدبر فقد حلت العمرة لمن اعتمر » ![1]
اين عادت و روش قريش در انجام عمره بود كه مورد مخالفت رسول خدا صلی الله علیه و آله قرار گرفت.
از برخى روايات استفاده مىشود كه عرب عمره را در اشهُر حجّ انجام نمىداد، بلكه اصرار داشت كه عمره را بعد از گذشتن ماه صفر به جاى آورد، ولى پيامبر صلى الله عليه و آله با اين بدعت سرسختانه مقابله كرد.
بخارى از ابن عباس نقل مىكند: عرب در عصر جاهلى بهجاى آوردن عمره را در ماههاى حجّ از بدترين اعمال مىدانستند و معتقد بودند كه عمره بعد از گذشتن ماه صفر حلال مىشود ....[2]
[1].معجم کبیر طبرانی، ج11،ص33و...
ب) تبعیت از تعصبات غیر دینی
این امر ریشه در عرب جاهلی داشت لذا بعد از اسلام آوردن قبول نمودن برخی از احکام اسلام در ابتدا برای برخی ناخوشایند بود.
1) جابر مى گويد: پيامبر صلی الله علیه و آله مباشرت با زنان را الزام نفرمود، ولى با اين فرمان ، زنانشان را برايشان حلال كرده بود. گفتگو در ميان ما برخاست تا اينكه اين سخن ما به گوش پيامبر خدا صلی الله علیه و آله رسيد كه : در حالى كه بيش از پنج روز به عرفه باقى نمانده است ، به ما دستور مى دهد از احرام بيرون آمده ، با همسرانمان مباشرت كنيم . آن وقت در حالى كه از...ما منى مى چكد به عرفه برويم ! پس رسول خدا صلی الله علیه و آله در ميان ما برخاست و فرمود:شما خوب می دانید که من با تقوی ترین و راستگوترین شما هستم . اگر من حيوان قربانى به همراه خود نداشتم ، چون شما از احرام بيرون مى آمدم و از آنچه حلال است استفاده مى بردم . اينك شما از احرام بيرون بياييد، كه اگر من هم در ابتدای راه بودم قربانی با خود نمی آوردم.[1].
2) در سنن ابن ماجه ، مسند احمد بن حنبل و مجمع الزوائد از قول براء بن عازب آمده است : رسول خدا صلی الله علیه و آله و اصحابش از مدينه بيرون شده ، همگى به نيت حج محرم شده بوديم، اما چون به مكه وارد شديم ، پيامبر صلی الله علیه و آله به ما فرمود: حجتان را عمره قرار دهيد. عده اى گفتند: اى پيامبر خدا! ما احرام حج بسته ايم ، چگونه آن را عمره قرار دهيم ؟! فرمود: به دستورهايم توجه كنيد، آن را انجام دهيد؛ كه بار ديگر سرو صدا برخاست و بانگ اعتراض از هر گوشه بلند شد. پس حضرتش از رفتار آنها به خشم آمد و از ايشان روى بگردانيد و با حالتى دژم و گرفته بر عايشه وارد شد. عايشه ، كه آثار خشم را در چهره مبارك آن حضرت مشاهده كرد، پرسيد: چه كسى تو را خشمگين ساخته است كه خدايش خشم بگيرد؟ فرمود: چگونه خشمگين نشوم كه انجام كارى را فرمان مى دهم و عمل نمى شود.[2]
عايشه خود از اين ماجرا به گونه اى سخن گفته است كه آن را بخارى و مسلم در صحيح خود و ديگران نيز در منابع ديگر چنين آورده اند:
چهار يا پنج روز از ماه ذى حجه گذشته بود كه رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد مكه شد. در آن روز پيامبر خدا صلی الله علیه و آله در حالى كه سخت عصبانى بود بر من وارد شد. من پرسيدم :
اى رسول خدا! چه كسى تو را به خشم آورده كه خدايش به آتش اندازد؟ فرمود: با خبر نشدى كه من مردم را به امرى فرمان داده ام و آنها در انجامش دو دل هستند.[3]
با اینکه مخالفت با دستور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله تعصبی جاهلی بود ولی با این حال می بینیم که چنین تعصبی بعدها به مخالفت علنی با دستور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می انجامد:
1) مسلم از ابى موسى نقل مىكند كه او فتوا به متعه مىداد، تا آنكه شخصى به او گفت: دست از برخى فتواهاى خود بردار، آيا نمىدانى كه اميرالمؤمنين در مناسك چهچيزى حادث كرده است؟ او از اين فتوا دست برنداشت تا اينكه از عمر راجع به اين موضوع سؤال كرد. عمر در جواب گفت: من مىدانستم كه پيامبر صلى الله عليه و آله و اصحابش چنين عمل مىكردند، ولى من كراهت دارم كه مردم را ببينم در كنار اراك نزديكى كرده؛ آنگاه براى حجّ حركت كنند، در حالى كه آب غسل از سرشان قطره قطره مىچكد.[4]
2) عمر كراهت داشت كه حاجيان با زنان خود قبل از اتمام اعمال حجّ نزديكى كنند و هنوز اعمال تمام نشده آب غسل جنابت از سر آنان قطره قطره بچكد.
ابو حنيفه از حماد از ابراهيم نخعى از اسود بن يزيد نقل مىكند: با عمر بن خطاب عشاى روز عرفه در عرفات بوديم، ناگهان شخصى نزد ما ظاهر شد كه موهايش را شانه كرده و از او بوى خوش استشمام مىشد. عمر به او گفت: آيا تو محرمى؟ گفت: آرى.
عمر گفت: پس چرا به شكل محرم هستى؟ محرم كسى است كه مو پريشان و غبار آلود باشد. او در جواب گفت: من براى بهجاى آوردن حجّ تمتع وارد شدم در حالى كه اهلبيتم با من بود امروز نيز براى حجّ محرم شدم. عمر گفت: شما حقّ نداريد در اين ايام لذت ببريد، زيرا اگر من شما را به اين كار رخصت دهم، با زنهاى خود در اراك نزديكى مىكنيد و آنگاه با يكديگر براى انجام حجّ حركت مىكنيد.[5]
[4].صحیح مسلم، باب: باب فِى نَسْخِ التَّحَلُّلِ مِنَ الإِحْرَامِ وَالأَمْرِ بِالتَّمَامِ، ح:3020:«عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِى مُوسَى عَنْ أَبِى مُوسَى أَنَّهُ كَانَ يُفْتِى بِالْمُتْعَةِ فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ رُوَيْدَكَ بِبَعْضِ فُتْيَاكَ فَإِنَّكَ لاَ تَدْرِى مَا أَحْدَثَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ فِى النُّسُكِ بَعْدُ حَتَّى لَقِيَهُ بَعْدُ فَسَأَلَهُ فَقَالَ عُمَرُ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّ النَّبِىَّ -صلى الله عليه وسلم- قَدْ فَعَلَهُ وَأَصْحَابُهُ وَلَكِنْ كَرِهْتُ أَنْ يَظَلُّوا مُعْرِسِينَ بِهِنَّ فِى الأَرَاكِ ثُمَّ يَرُوحُونَ فِى الْحَجِّ تَقْطُرُ رُءُوسُهُمْ».
ج) اجتهاد در مقابل نص
گفته شده است عمر از وارد شدن فقر بر خانه های اهل مکه ترس داشت؛ زیرا آنان دامداری و کشاورزی نداشتند، از همین رو دستور داد که حج رادر سالی و عمره را در سالی دیگر انجام دهند و آن دو را در یک سال جمع نکنند، تا بر اهل مکه فشار اقتصادی وارد نشود.
1) سعيد بن مسيّب نقل مىكند: عمر بن خطاب از متعه در ماههاى حج نهى كرد و گفت: من آن عمل را همراه رسول خدا صلى الله عليه و آله انجام دادم، اكنون از آن نهى مىكنم زيرا يكى از شما از منطقهاى دور دست موپريشان وغبارآلود مىآيد تا عمره در ماههاى حجّ انجام دهد، بعد از طواف خانه خدا مُحلّ مىشود و لباس پوشيده بوى خوش استعمال مىكند و اگر اهلش با او باشد نزديكى مىكند تا روز ترويه فرا رسد؛ احرام به حج بسته به «منى»مىرود، براى حجّ تلبيه مىگويد در حالى كه موپريشان و غبارآلود نيست، حال آنكه حجّ، افضل از عمره است. اگر ما جلو مردم را نگيريم؛ با همسرانشان در زير درخت اراك معانقه مىكنند، در حالى كه اهل مكه شير و زراعت ندارند و بهارشان تنها موقعى است كه حجّاج بر آنان وارد مىشوند. [1]
و منع و نهى عمر از متعه حجّ به حدّى رسيد كه روزى در خطبه خود گفت: دو متعه در عهد رسول خدا صلى الله عليه و آله حلال بود، ولى من از آن دو نهى كرده و بر آن عقاب مىكنم:متعه حج و متعه زنان؛ «مُتعتانِ كانتا على عهدِ رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، أنا أنهى عنهما(واعاقب علیهما): مُتعةُ النساءِ ومُتعةُ الحجِّ».[2]
2) مسلم از قتاده از مطرّف نقل مىكند: عِمران بن حُصين هنگام مرگش مراخواست وگفت: من تو را حديث مىگويم به احاديثى كه اميدوارم خداوند بعد از من تو را به آنها نفع دهد. اگر من زنده ماندم آنها را كتمان كن و چنانچه مُردم به آنان حديث بگو، زيرا اين احاديث به من واگذار شده است. بدانكه رسول خدا صلى الله عليه و آله بين حجّ و عمره جمع نمود، سپس در كتاب خدا و سنت رسول خدا چيزى نيامد كه از آن نهى كند، تا آنكه شخصى آنچه مىخواست به رأى خود عمل كرد.[3]
موفق باشید.
برای مطالعه بیشتر مراجعه فرمائید به کتابهای:
الف) اجتهاد در مقابل نص:علامه سید عبدالحسین شرف الدین.
ب) معالم المدرستین، علامه سید مر تضی عسکری، ج2.
[1]. کنزالعمال، ح:12477:«عن سعيد بن المسيب أن عمر بن الخطاب، نهى أن المتعة في أشهر الحج وقال: فعلتها مع رسول الله صلى الله عليه وسلم وأنا أنهى عنها، وذلك أن أحدكم يأتي من أفق من الآفاق شعثا نصبا معتمرا في أشهر الحج وإنما شعثه ونصبه وتلبيته في عمرته ثم يقدم فيطوف بالبيت ويحل ويلبس ويتطيب ويقع على أهله إن كانوا معه، حتى إذا كان يوم التروية أهل بالحج وخرج إلى منى يلبي بحجة لا شعث فيها ولا نصب ولا تلبية إلا يوما والحج أفضل من العمرة لو خلينا بينهم وبين هذا لعانقوهن تحت الأراك من أن أهل البيت ليس لهم ضرع ولا زرع، وإنما ربيعهم فيمن يطرأ عليهم».
[3]. «صحیح مسلم، باب جواز التمتع، ح:3035:«عَنْ مُطَرِّفٍ قَالَ بَعَثَ إِلَىَّ عِمْرَانُ بْنُ حُصَيْنٍ فِى مَرَضِهِ الَّذِى تُوُفِّىَ فِيهِ فَقَالَ إِنِّى كُنْتُ مُحَدِّثَكَ بِأَحَادِيثَ لَعَلَّ اللَّهَ أَنْ يَنْفَعَكَ بِهَا بَعْدِى فَإِنْ عِشْتُ فَاكْتُمْ عَنِّى وَإِنْ مُتُّ فَحَدِّثْ بِهَا إِنْ شِئْتَ إِنَّهُ قَدْ سُلِّمَ عَلَىَّ وَاعْلَمْ أَنَّ نَبِىَّ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- قَدْ جَمَعَ بَيْنَ حَجٍّ وَعُمْرَةٍ ثُمَّ لَمْ يَنْزِلْ فِيهَا كِتَابُ اللَّهِ وَلَمْ يَنْهَ عَنْهَا نَبِىُّ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم-. قَالَ رَجُلٌ فِيهَا بِرَأْيِهِ مَا شَاءَ».
جابر مى گويد: پيامبر صلی الله علیه و آله مباشرت با زنان را الزام نفرمود، ولى با اين فرمان ، زنانشان را برايشان حلال كرده بود. گفتگو در ميان ما برخاست تا اينكه اين سخن ما به گوش پيامبر خدا صلی الله علیه و آله رسيد كه : در حالى كه بيش از پنج روز به عرفه باقى نمانده است ، به ما دستور مى دهد از احرام بيرون آمده ، با همسرانمان مباشرت كنيم . آن وقت در حالى كه از...ما منى مى چكد به عرفه برويم ! پس رسول خدا صلی الله علیه و آله در ميان ما برخاست و فرمود:شما خوب می دانید که من با تقوی ترین و راستگوترین شما هستم . اگر من حيوان قربانى به همراه خود نداشتم ، چون شما از احرام بيرون مى آمدم و از آنچه حلال است استفاده مى بردم . اينك شما از احرام بيرون بياييد، كه اگر من هم در ابتدای راه بودم قربانی با خود نمی آوردم.جناب صدرای عزیز تمام احادیث منقولتان رو درآوردم و ما شا الله به شما و خدا شمارو حفظ کند بدین نوع استناد و لعنت بر مخالفین. با تشکر اما یه سوال:
اعراب جاهليت انجام عمره در ماههاى حج را از زشت ترين گناهان روى زمين مى دانستند،میشه ربط این دلیل رو با منع متعه بیان فرمایید؟ با تشکر
سوال از پيروان سقيفه::::::::::::::
اگر پيغمبر شما حضرت محمد ص است و دينتان را از ايشان مي گيريد، ايشان متعه را تحريم نكردند چرا شما انرا حرام مي دانيد؟ اگر هم پيرو عمر هستيد به ما بگويد قران عمر چيست و از كجا متعه را نسخ كرده است؟ و حال كه پيرو عمر هستيد چرا مي گويد سنت را از رسول خدا مي گيريد؟ قران عمر را به ما نشان دهيد؟ و اگر پيغمبر متعه را حرام كرده اند ديگر چرا عمر انرا نهي كرده پس مشخص هست پيغمبر متعه را تحريم نكرده است و خداوند هم در سوره جن ايه 23 مي فرمايند:
وَمَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا﴿23﴾
و هر كس خدا و پيامبرش را نافرمانى كند قطعا آتش دوزخ براى اوست و جاودانه در آن خواهند ماند
توجيه شما براي جهنمي بودن عمر و پيروانش چيست؟
بسم الله الرحمن الرحیم
اگر پيغمبر متعه را حرام كرده اند ديگر چرا عمر انرا نهي كرده
عزیزم شما هنوز فرق حرام و نهی را نمی دانید یا دوست ندارید به دوستان خود تفاوت این دو امر را بگوئید؟
زنا حرام است و این را کسانی که به دین آشنا باشند می دانند و شکی در این نیست.
خوب حالا این وسط عده ای واعظ مردم را از زنا دور می کنند و انان را از این کار حرام "نهی" می کنند.
کسی که کاری را "نهی" می کند با کسی که امری را "حرام" اعلام می کند فرق دارد.
شما اول به من پاسخ بدهید که چرا نهی را به معنی حرام کردن گرفته اید؟
«مُتعتانِ كانتا على عهدِ رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، أنا أنهى عنهما(واعاقب علیهما): مُتعةُ النساءِ ومُتعةُ الحجِّ»
_________________________________
در کتاب [FONT=Geneva, Arial, Helvetica] التمهيد لابن عبد البر در قسمت احادیث یحیی بن سعید در مورد این حدیث چنین آمده است:
يعني فسخ الحج في العمرة ، ومعلوم أن عُمَر لم يكن لينهى عَنْ شيء فعله رَسُول اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ.
به روشنی معلوم می سازد که منظور فسخ حج در عمره است و نه بیشتر!
جالب انکه می نمی دانم چرا شیعه همواره بر روی یکی از بهتری یاران پیامبر زوم کرده است در حالی که این حدیث از خیلی های دیگر نیز نقل شده است چنان که در همین کتاب آمده است:
وقَالَ أََحْمَد بْن حنبل : في فسخ الحج أحاديث ثابتة لا تترك لمثل حديث أبي ذر ، وحديث بلال بْن الحارث ، وضعفهما ، وقَالَ من المرقع بْن صيفي الذي يرويه ، عَنْ أبي ذر ، قَالَ : وروي الفسخ عَنِ النَّبِيّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ ، من حديث جابر ، وعائشة ، وأسماء ابنة أبي بكر ، وَابْن عباس ، وأبي مُوسَى الأشعري ، وأنس بْن مالك ، وسهل بْن حنيف ، وأبي سَعِيد الخدري ، والبراء بْن عازب ، وَابْن عُمَر ، وسبرة الجهني ، قَالَ أََحْمَد : من أهل الحج مفردا أو قرن الحج مع العمرة فإن شاء أن يجعلها عمرة فعل ، ويفسخ إحرامه في عمرة إن شاء فعل ، وإن شاء لم يفعل ، واحتج أيضا أََحْمَد ومن ذهب مذهبه بقوله صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ : " لو استقبلت من أمري ما استدبرت ما سقت الهدي ، ولجعلتها عمرة ، ويقول سراقة بْن جعشم : يا رسول الله ، علمنا تعليم قوم أسلموا اليوم أعمرتنا هذه لعامنا هَذَا أم لأبد ؟ فَقَالَ : بل لأبد بل لأبد "
پس ثابت شد که حضرت عمر چیزی را حرام نکره است بلکه حرامی را که رسول الله اعلام کرده بودند و صحابه آن را می دانستند برای جلوگیری از رخنه در دل مردم "نهی" کرده است.
توجيه شما براي جهنمي بودن عمر و پيروانش چيست؟
اولا برادر شیعه من این حرف شما توهین است.
شما با توجه به این توهین وجاهت علمی خود را نزد بنده از دست داده اید.
وسلام
اولا برادر شیعه من این حرف شما توهین است.توهین؟ پس نتیجه میگیریم شما خدا رو هم کسی میدانید که توهین و بد گویی میکند:
مثل الذين حملوا التوراه ثم لم يحملوها كمثل الحمار يحمل اسفارا
تبت يدا ابي لهب وتب
ان الله لعن الكافرين واعد لهم سعيرا
جناب خیمه از خداوند تبعیت کرده و طعن و لعن ظالمین و کفار را مینماید.
عزیزم شما هنوز فرق حرام و نهی را نمی دانید یا دوست ندارید به دوستان خود تفاوت این دو امر را بگوئید؟
سلام
با تشكر از اينكه جرات كرديد بياييد براي پاسخ گويي
جناب ميكائيل گويا شما هنوز فرق بين نهي از انجام يك موضوع با نهي به معناي تحريم را نمي دانيد و يا اينكه مي خواهيد اينجا هم اعمال شاذ اقايان را سرپوش بگذاريد؟
جناب ميكائيل اگر مسئله متعه از جانب رسول خدا تحريم شده بوده عمر نبايد مي گفت كه من انرا نهي مي كنم بلكه بايد مي گفت رسول خدا انرا تحريم كرده لذا انجام ان حرمت و تعذير دارد و همين مسئله نشان از ان دارد يعني عدم استدلال جناب عمر بن خطاب به رسول خدا بينه اي اشكار براي اين است كه رسول خدا انرا تحريم نكرده بلكه نهي امر اينجا حرمت را مي رساند زيرا بعد از ان ديگر كسي انرا انجام نداد
زنا حرام است و این را کسانی که به دین آشنا باشند می دانند و شکی در این نیست.
اتفاقا زنا در سنت عمر و بعضي از امامان اربعه حلال هم هست ههههههههههه
خوب حالا این وسط عده ای واعظ مردم را از زنا دور می کنند و انان را از این کار حرام "نهی" می کنند.
اولا اتفاقا عمر خودش را واعظ نمي داند هيچ بلكه همه مردم را از خودش اعلم تر و دانا تر مي داند حالا شما چرا اصرار داريد عمر را واعظ خطاب كنيد؟ قال عمر بن حطاب كل ماس افقه من عمر
دوما خود عمر اقرار مي كند در زمان رسول خدا متعه حلال بوده است اما من انرا تحريم كرده ام
سوما صحابي نيز معتقد بودند كه در زمان رسول خدا متعه حلال بوده من جمله دختر ابوبكر اما عمر انرا نهي كرد، نهي كه معناي تحريم مي دهد لذا اگر در زمان رسول خدا حرام شده بوده اولا صحابي نبايد انرا انجام مي دادند و دوم عمر نبايد مي گفت من نهي مي كنم، بايد افاضه مي كرد رسول خدا انرا تحريم كرده است و كسي حق انجام انرا ندارد و نه اينكه بگويد من انرا نهي مي كنم گويا اينكه سنت جديدي اورده است
کسی که کاری را "نهی" می کند با کسی که امری را "حرام" اعلام می کند فرق دارد.
مشكل اينجا هست كه در زمان رسول خدا حلال بوده است اما جناب عمر انرا نهي كرده و در بعضي از مصادر هم با لفظ تتحريم امده است مضاف بر اينكه نهي اي كه عمل حرمت بر ان مترتب شود ديگر معناي نهي ندارد دوما اينكه اگر پيغمبر ان را تحريم كرده باشد عمر نبايد بگويد من نهي مي كنم سوم اينكه اگر پيغمبر انرا تحريم كرده بود بايد صحابي مي گفتند كه پيغمبر انرا حرام اعلام كرده در صورتي كه اين چنين نيست و صحابي حتي در زمان رسول خدا و ابوبكر هم انجام مي دانند از جمله اسما بنيت ابي بكر
دختر ابوبكر متعه مي شده است!!؟؟
شما اول به من پاسخ بدهید که چرا نهی را به معنی حرام کردن گرفته اید؟
دلايلش را در بالا گفتيم بخوانيد و بعد بايد پاسخ گو باشيد
حالا من از شما سوال دارم:
«مُتعتانِ كانتا على عهدِ رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، أنا أنهى عنهما(واعاقب علیهما): مُتعةُ النساءِ ومُتعةُ الحجِّ»
عمر مي گويد متعه در زمان رسول خدا انجام مي شده است و من انرا نهي كردم حالا سوال ما اين هست
1. متنعه در زمان رسول خدا حلال بوده عمر چه كاره هست كه انرا نهي كند؟
2. عمر اقرار دارد كه در زمان رسول خدا متعه حلال بوده شما چرا انرا حرام مي دانيد؟
3. عمر اقرار دارد كه هيچ گونه تحريمي در زمان رسول خدا نبوده كه اگر بوده چرا انرا مطرح نكرده؟
4. ايا شما پيرو سنت رسول خدا هستيد يا عمر؟ اگر رسول خدا هستيد كه عمر مي گويد در زمان پيغمبر حلال بوده و اگر پيرو عمر هستيد عمر انرا نهي و نسخ كرد حالا قران عمر را به ما نشان دهيد كه از كجا اين نسخ را فهميده و در سنت بدعت نهاده؟
5. اگر متعه در زمان رسول خدا نهي و يا تحريم شده چرا عمر اشاره به سنت رسول خدا نكرد كه بگويد در زمان رسول خدا حرام بوده لذا من هم انرا نهي مي كنم؟
6. اگر پيغمبر انرا نهي كرده براي ما دليل بياوريد وگرنه شما در عطف به نهي عمر كه عملا معني تحريم را دارد چرا پيروي از عمر مي كنيد و دينتان را از رسول خدا نمي گيريد؟
*****************
يعني فسخ الحج في العمرة ، ومعلوم أن عُمَر لم يكن لينهى عَنْ شيء فعله رَسُول اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ.به روشنی معلوم می سازد که منظور فسخ حج در عمره است و نه بیشتر!
ياللعجب اينها چه ارتباطي به اين موضوع دارد، گويا شما تاپيك ها را اشتپ زده ايد :khaneh:
جالب انکه می نمی دانم چرا شیعه همواره بر روی یکی از بهتری یاران پیامبر زوم کرده است
اين بهترين يار پيامبر از منظر شما مايه ننگ و عذاب صحابي بوده است يا بن الخطاب فلا تكونن عذاب علي اصحاب رسول الله ص
اين بهترين يار پيغمبر از منظر علماي اهل سنت انوك و منافق بوده است
اين بهترين يار پيغمبر از منظر مولا علي ع كاذبا اثما خائنا و غادرا بوده است
اين بهترين يار پيغمبر از منظر رسول الله منافق بوده است
اثبات منافق بودن عمر بن خطاب از لسان رسول الله ص
اين بهترين يار پيغمبر مورد لعن رسول الله ص بوده است
آيا پيامبر عمر بن خطاب را لعنت كرده است؟
حال بماند فحاشي هايي كه عمر به خودش روا داشته است مانند انزوا كانني اروي
در حالی که این حدیث از خیلی های دیگر نیز نقل شده است چنان که در همین کتاب آمده است:
وقَالَ أََحْمَد بْن حنبل : في فسخ الحج أحاديث ثابتة لا تترك لمثل حديث أبي ذر ، وحديث بلال بْن الحارث ، وضعفهما ، وقَالَ من المرقع بْن صيفي الذي يرويه ، عَنْ أبي ذر ، قَالَ : وروي الفسخ عَنِ النَّبِيّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ ، من حديث جابر ، وعائشة ، وأسماء ابنة أبي بكر ، وَابْن عباس ، وأبي مُوسَى الأشعري ، وأنس بْن مالك ، وسهل بْن حنيف ، وأبي سَعِيد الخدري ، والبراء بْن عازب ، وَابْن عُمَر ، وسبرة الجهني ، قَالَ أََحْمَد : من أهل الحج مفردا أو قرن الحج مع العمرة فإن شاء أن يجعلها عمرة فعل ، ويفسخ إحرامه في عمرة إن شاء فعل ، وإن شاء لم يفعل ، واحتج أيضا أََحْمَد ومن ذهب مذهبه بقوله صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ : " لو استقبلت من أمري ما استدبرت ما سقت الهدي ، ولجعلتها عمرة ، ويقول سراقة بْن جعشم : يا رسول الله ، علمنا تعليم قوم أسلموا اليوم أعمرتنا هذه لعامنا هَذَا أم لأبد ؟ فَقَالَ : بل لأبد بل لأبد "
يكي از شيوه هاي وهابيون اين هست كه مطالبي كه ارتباطي با موضوع ندارد را با متن عربي بياروند و بعد بگويد مربوط به موضوع هست حالا ما از شما مي خواهيم اين متون را براي دوستان معنا كنيد و بگوييد ارتباطش با موضوع چيست البته اميدوارم بدون اينكه فرار كني متن را معني كنيد
پس ثابت شد که حضرت عمر چیزی را حرام نکره است
اتفاقا خود عمر اقرار كرده من انرا حرام كردم و دلايلش را اورديم
دوما امام بخاري نيز اين ادعا را دارد
4246 حَدَّثَنَا مُسَدَّدٌ حَدَّثَنَا يَحْيَى عَنْ عِمْرَانَ أَبِي بَكْرٍ حَدَّثَنَا أَبُو رَجَاءٍ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ حُصَيْنٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَال أُنْزِلَتْ آيَةُ الْمُتْعَةِ فِي كِتَابِ اللَّهِ فَفَعَلْنَاهَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَلَمْ يُنْزَلْ قُرْآنٌ يُحَرِّمُهُ وَلَمْ يَنْهَ عَنْهَا حَتَّى مَاتَ قَالَ رَجُلٌ بِرَأْيِهِ مَا شَاءَ قال محمد يقال انه عمر
سوما مولا علي نيز اين ادعا را دارد
قال علي رضي الله عنه لولا أن عمر رضي الله عنه نهى عن المتعة ما زنى إلا شقى . و اگر قرار بوده باشد متعه از جانب رسول خدا حرام شده باشد ديگر مولا نمي فرمودند هيچ ضقي زنا نمي كرد
چهارما امام مالك هم عقيده داشته كه رسول خدا انرا حرام اعلام نكرده لذا اين فعل را حلال مي دانست
وَقَالَ مَالِكٌ : هُوَ جَائِزٌ ؛ لِأَنَّهُ كَانَ مَشْرُوعًا فَيَبْقَى إلَى أَنْ يَظْهَرَ نَاسِخُه وَاشْتَهَرَ عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ تَحْلِيلُهَا وَتَبِعَهُ عَلَى ذَلِكَ أَكْثَرُ أَصْحَابِهِ مِنْ أَهْلِ الْيَمَنِ وَمَكَّةَُ
بلکه حرامی را که رسول الله اعلام کرده بودند
اين حرام را براي ما بياوريد حال انكه خود عمر اقرار دارد در زمان رسول خدا انجام مي شده و حلال بوده است
مُتعتانِ كانتا على عهدِ رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ،
و صحابه آن را می دانستند
ما هم مانند شما قائل بر اين هستيم كه صحابي مي دانستند اين فعل حلال هست و به همين جهت هست كه بسياري از انها از عالم باالسنه يعني مولا علي ع حلال مي دانستند تا دختر اوبكر، ابن عباس، جابر و بسيار از صحابي ديگر و همچنين بسياري از تابهين و اتباع تابعين و علماي اهل سنت مانند ابن جريج كه 90 زن صيغه اي داشته و امام مالك
خطیب بغدادی در کتاب « الفقیه و المتفقه » چنین میگوید :
أنا أَبُو الْحُسَيْنِ , مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عُثْمَانَ الدِّمَشْقِيُّ , أنا أَبُو بَكْرٍ , يُوسُفُ بْنُ الْقَاسِمِ الْقَاضِي الْمَيَانِجِيُّ , نا أَبُو يَعْلَى , أَحْمَدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْمُثَنَّى الْمَوْصِلِيُّ , نا يَحْيَى بْنُ مَعِينٍ , نا حَجَّاجٌ , نا شَرِيكٌ , عَنِ الْأَعْمَشِ , عَنْ فُضَيْلِ بْنِ عَمْرٍو , قَالَ - أُرَاهُ عَنْ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ , عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ , - قَالَ: «تَمَتَّعَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ» فَقَالَ عُرْوَةُ بْنُ الزُّبَيْرِ: نَهَى أَبُو بَكْرٍ وَعُمَرُ عَنِ الْمُتْعَةِ , فَقَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ: مَا يَقُولُ عُرَيَّةُ يُرِيدُ؟ قَالَ: يَقُولُ: نَهَى أَبُو بَكْرٍ وَعُمَرُ عَنِ الْمُتْعَةِ قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ: أَرَاهُمْ سَيَهْلِكُونَ أَقُولُ قَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ , وَيَقُولُونَ نَهَى أَبُو بَكْرٍ وَعُمَرُ "
سعید بن جبیر میگوید : ابن عباس گفت : رسول الله صلی الله علیه وآله به متعه عمل میکرد . عروه بن زبیر گفت : ابوبکر و عمر از متعه نهی کرده اند . ابن عباس گفت : عریّه در اینمورد چه میگوید ؟ گفتند میگوید : ابوبکر و عمر از متعه نهی کرده اند.
ابن عباس گفت : می بینم که آنها به زودی هلاک میشوند . زیرا من میگویم که پیامبر صلی الله علیه وآله چنین فرمود ( و عمل کرد ) و آنها (در مقابل ) میگویند : ابوبکر و عمر از این عمل نهی کردند.
الفقيه و المتفقه ، ج 1 ص 377 ، اسم المؤلف: أبو بكر أحمد بن علي بن ثابت الخطيب البغدادي الوفاة: 462هـ ، دار النشر : دار ابن الجوزي - السعودية - 1421هـ ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : أبو عبد الرحمن عادل بن يوسف الغرازي
محقق هم در ذيل همين روايت مي گويد رجال ان همگي ثقه هستند و اگر نياز باشد تصوير كتاب را هم خواهم گذاشت
منتظر پاسه به سوالاتم مي مانم ضمن اينكه يك روايت صحيح السند بياوريد كه پيغمبر انرا حرام اعلام كرده باشد كه با مباني هاي خود شما از باب رجالي و دلالي مشكل نداشته باشد
برای جلوگیری از رخنه در دل مردم "نهی" کرده است.
مشكل اينجاهست مولا علي ع فرمودند رخنه در زماني اتفاق افتاد كه عمر انرا حرام اعلام كرد
اتفاقا زنا در سنت عمر و بعضي از امامان اربعه حلال هم هست ههههههههههه
از اینکه بر خلاف فتوای رهبر شیعیان آیت الله خامنه ای به مقدسات و بزرگان اهل سنت توهین کردید متاسفم.
ادب شخص شما "و نه کل شیعیان عزیز" هرگز بیش از این نخواهد بود.
بابت توهین شما واقعا از دوستان شیعه و سنی عذرخواهی می کنم
اولا برادر شیعه من این حرف شما توهین است.شما با توجه به این توهین وجاهت علمی خود را نزد بنده از دست داده اید.
وسلام
برادر بنده هيچ توهين نكردم بلكه نص صريح قران را خواندم و خداوند مي فرمايد انزل فيه القران هدي للناس، اگر شما قران را دست مايه ضلالت مي دانيد مشكل شما هست و نه ما
بل اكثرهم لايعقلون
ضمن اينكه شما براي ما ارزشي قائل باشيد يا نه چيزي از طبقات و مراتب من كم نمي كند
از اینکه بر خلاف فتوای رهبر شیعیان آیت الله خامنه ای به مقدسات و بزرگان اهل سنت توهین کردید متاسفم.
سر و جانم فداي مولايم امام خامنه اي حفظه الله تعالي
بنده بحث علمي كردم و توهين نكردم زيرا اين مسئله سنتي هست كه در مذهب عمر وجود دارد
ما بحث علمي مي كنيم جناب احسان
ادب شخص شما "و نه کل شیعیان عزیز" هرگز بیش از این نخواهد بود.
خواهش مي كنم عزيزم، در اينكه ما ادم مودبي هستيم همه مي دانند البته ببخشيد ما هم تعمد نداريم سنت عمر را واگويه كنيم چون خود شما هم مي دانيد مملو از زشتي هست ولي بايد گفت تا حقيقت روشن شود زيرا بحث علمي همين هست ديگر ببخشيد
بابت توهین شما واقعا از دوستان شیعه و سنی عذرخواهی می کنم
بنده هم بابت توهين هايي كه در سنت عمر هست از همه دوستان عذر خواهي مي كنم و يك تشكر هم بدهكار هستيم به برادر فري دم كه بهرحال پيشاپيش اين زشتي را متذكر شدند
واقعيت تلخ هست؟
اتفاقا خود عمر اقرار كرده من انرا حرام كردم و دلايلش را اورديم
برادر شیعه ی بسیار بسیار بسیار بسیار با سواد.
گوهر ادب و متانت
شیخ مفید زمان.
لطفا نص "حرام کردم" را بیار عزیزم.
نهی کردن با حرام کردن فرق فوکوله عزیزم!!!
اتفاقا زنا در سنت عمر و بعضي از امامان اربعه حلال هم هست ههههههههههه
گوهر علم و ادب باز که توهین کردی؟؟؟؟!!!!
بابا جان نرو سراغ مسائل جنسی عزیزم، موضوع تایپک متعه زنان نیست متعه حج هست!
برادر شیعه ی بسیار بسیار بسیار بسیار با سواد.
گوهر ادب و متانت
شیخ مفید زمان.
سلام برادر عزيزم و به قول برادرتان فري دم، ماموستاي عزيز با تشكر از اينكه براي بنده از القاب استفاده نموديد و حقير را مدح نموديد
لطفا نص "حرام کردم" را بیار عزیزم.
دوست عزيزم خواهشا از رديه زدن فرار نكنيد، و مردانه مطالب ما را نقد بفرماييد
ما فرار شما را به خاطر عدم بضاعت علميتان به شما مي بخشيد
شما فرموديد پيغمبر انرا حرام كردند بنده به شما گفتند عمر اقرار كرده كه در زمان پيغمبر انجام مي شده لذا عدم تحريم در زمان رسول الله به اقرار شما و عمر بن خطاب منفك هست اما چه كسي انرا حرام كرد؟ گفتيم عمر چرا چون خودش گفته در زمان رسول خدا بوده و در زمان من، خودم انرا نهي مي كنم، حالا من از شما سوال مي كنم شما كه انرا حرام مي داني خود عمر كه مي گويد در زمان رسول خدا انجام مي شده پس شما از كجا انرا حرام كردي؟ پاسخ اين هست كه به نهي عمر پايبند بودي نهي كه در اينجا عملا مقام حرمت را اورده است
دوما خودم عمر هم اين اقرار را دارد
قوشجي كه از علماي بزرگ اهل سنّت است ميگويد: «إنه (أي عمر بن الخطاب) خطب الناس، وقال: أيّها الناس، ثلاث كنّ على عهد رسول الله(صلي الله عليه وآله وسلم)، أنا أنهى عنهنّ، وأحرّمهنّ، وأعاقب عليهنّ، وهي: متعة النساء، ومتعة الحج، وحي على خير العمل»
عمر براي مردم خطبه خواند و در آن گفت: اي مردم! سه چيز در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله بود كه من آنها را نهى و حرام كرده و هر كسي آن را انجام دهد عقاب ميكنم و آنها سه چيز: ازدواج موقت، حج تمتع و حي على خير العمل ميباشد.
شرح التجريد للقوشجي، مبحث الإمامة: ص484
المسترشد للطبري الإمامي المعاصر للطوسي والنجاشي: ص516، بتحقيق الشيخ أحمد المحمودي
وجواهر الأخبار والآثار: ج2 ص192، عن التفتازاني في حاشيته على شرح العضدي
و همچنين علماي اهل سنت نيز اعتقاد ما را دارند
آقاي راغب اصفهاني در المحاضرات خود آورده است:
سأل يحيى بن أكثم شيخا من أهل البصرة فقال له: بمن إقتديت في جواز المتعة؟ فقال: بعمر بن الخطاب، فقال له: كيف و قد كان عمر من أشد الناس فيها؟ قال: نعم، صح الحديث عنه، إنه صعد المنبر فقال: أيها الناس! متعتان أحلهما الله و رسوله لكم و أنا أحرمهما عليكم و أعاقب عليهما، فقبلنا شهادته و لم نقبل تحريمه
يحيي بن أكثم از يك شيخ در بصره سوال كرد: در جواز متعه از چه كسي تقليد ميكني؟ گفت: از عمر بن خطاب. يحيي به او گفت: چگونه از او تقليد ميكني كه او در متعه از سختگيرترين مردم است؟ گفت: در خبري صحيح از او آمده است: او بر منبر رفت و گفت: «اي مردم! دو متعه بودند كه خدا و رسولش آنها را حلال كرده بودند و من آن دو را براي شما حرام ميكنم و عامل به آن را مجازات ميكنم». پس ما هم شهادت او را در حلال بودن متعه قبول ميكنيم و تحريم او را قبول نميكنيم.
المحاضرات الأدباء، ج2، ص214
نهی کردن با حرام کردن فرق فوکوله عزیزم!!!
فرقش را شما بگو فوكوله:khaneh:
ما كه گفتيم و ادعايمان را هم مستند ثابت كرديم
گوهر علم و ادب باز که توهین کردی؟؟؟؟!!!!
عزيزم باور كن اين عقيده عمر هست نه من به من چه، به طبع شما بايد بگود خود او هتاك هست
بابا جان نرو سراغ مسائل جنسی عزیزم، موضوع تایپک متعه زنان نیست متعه حج هست!
گويا خبر نداري مسائل تنظيم خانواده و مكانيزيم جنسي و حكم شرعي انرا خودتان مطرح نموديد
زنا حرام است
اقول خودتان را هم قيچي مي كنيد؟ ياللعجب:khaneh:
شما اول به من پاسخ بدهید که چرا نهی را به معنی حرام کردن گرفته اید؟
از این واضح تر؟
صحيح البخاري
حَدَّثَنَا مُسَدَّدٌ , حَدَّثَنَا يَحْيَى , عَنْ عِمْرَانَ أَبِي بَكْرٍ , حَدَّثَنَا أَبُو رَجَاءٍ ، عَنْ عِمْرَانَ بْنِ حُصَيْنٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا , قَالَ : " أُنْزِلَتْ آيَةُ الْمُتْعَةِ فِي كِتَابِ اللَّهِ ، فَفَعَلْنَاهَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَلَمْ يُنْزَلْ قُرْآنٌ يُحَرِّمُهُ وَلَمْ يَنْهَ عَنْهَا حَتَّى مَاتَ " ، قَالَ رَجُلٌ : بِرَأْيِهِ مَا شَاءَ .
از این واضح تر؟
صحيح البخاري
حَدَّثَنَا مُسَدَّدٌ , حَدَّثَنَا يَحْيَى , عَنْ عِمْرَانَ أَبِي بَكْرٍ , حَدَّثَنَا أَبُو رَجَاءٍ ، عَنْ عِمْرَانَ بْنِ حُصَيْنٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا , قَالَ : " أُنْزِلَتْ آيَةُ الْمُتْعَةِ فِي كِتَابِ اللَّهِ ، فَفَعَلْنَاهَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَلَمْ يُنْزَلْ قُرْآنٌ يُحَرِّمُهُ وَلَمْ يَنْهَ عَنْهَا حَتَّى مَاتَ " ، قَالَ رَجُلٌ : بِرَأْيِهِ مَا شَاءَ .
برادر لطفا آدرس دقیق منبع این حدیث رو بذارید..(لطفا انتشاراتش رو هم ذکر کنید)
یا علی مدد
برادر لطفا آدرس دقیق منبع این حدیث رو بذارید..(لطفا انتشاراتش رو هم ذکر کنید)
مطلب كاملش به شرح ذيل مي باشد كه هم اكنون عمر را از ان تحريف و حذف نموده اند
این مطلب در کتاب صحیح بخاری - طبع (امیریه بولاق مصر) - کتاب التفسیر - باب فمن تمتع بالعمرة الی الحج - صفحه 27 موجود می باشد.
4246 حَدَّثَنَا مُسَدَّدٌ حَدَّثَنَا يَحْيَى عَنْ عِمْرَانَ أَبِي بَكْرٍ حَدَّثَنَا أَبُو رَجَاءٍ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ حُصَيْنٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَال أُنْزِلَتْ آيَةُ الْمُتْعَةِ فِي كِتَابِ اللَّهِ فَفَعَلْنَاهَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَلَمْ يُنْزَلْ قُرْآنٌ يُحَرِّمُهُ وَلَمْ يَنْهَ عَنْهَا حَتَّى مَاتَ قَالَ رَجُلٌ بِرَأْيِهِ مَا شَاءَ قال محمد يقال انه عمر
آيه متعه در کتاب خدا نازل شد . پس ما با پيغمبر در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم متعه انجام داديم و آيه اي نازل نشد تا آن را حرام کند و رسول خدا هم از آن نهي نفرمودند . در اين هنگام شخصي طبق نظر خودش هرچه خواست گفت ( متعه را حرام کرد) ، محمد بخاري مي گويد آن كسي كه متعه را حرام كرد عمر بود.
بسم الله الرحمن الرحیم
واقعا اگر کسی کمترین اطلاعاتی از کتب سنی ها داشته باشه، این بحث هارو ادامه نمیده. مسلم است که عمر متعتان را حرام کرد.
کاربر میکائیل. باور بفرمائید نتونستم صحیحین رو بعربی دانلود کنم و پیداش نکردم. اما چون تو سنی فروم با هم کیشان شما زیاد بحث میکنم انگلیسی بخاری رو دانلود کردم. آدرسم بهتون میدم منبع سنی ها هم هست تشریف ببرید چک نمائید:
دانلودش ازینجا: www.cmje.org/religious-texts/hadith/bukhari/
حدیث زیر نزاعی درگرفته بین امام علی علیه السلام و خلیفه سوم سنی هاست، که عثمان درحال نهی مردم از متعه حج است و امیر المومنین با فریاد لبیک برای عمره و حج، بهش فرمود که ما سنت پیامبر را بخاطر یک نفر زیر پا نمی گذاریم:
2.634:
Narrated Marwan bin Al−Hakam: I saw `Uthman and `Ali. `Uthman
used to forbid people to perform Hajj−at−Tamattu` and
Hajj−al−Qiran (Hajj and `Umra together), and when `Ali saw
(this act of `Uthman), he assumed Ihram for Hajj and `Umra
together saying, "Lubbaik for `Umra and Hajj," and said, "I
will not leave the tradition of the Prophet on the saying of
somebody."
در مسلم:
Bk 7, Number 2816:
Sa'id b. al−Musayyab reported that 'Ali and 'Uthman (Allah be
pleased with them) met at 'Usfan; and Uthman used to forbid
(people) from performing Tamattu' and 'Umra (during the period
of Hajj), whereupon 'Ali said: What is your opinion about a
matter which the Messenger of Allah (may peace be upon him)
did but you forbid it? Thereupon Uthman said: You leave us
alone, whereupon he ('Ali) said: I cannot leave you alone.
When 'Ali saw this, he put on Ihram for both of them together
(both for Hajj and 'Umra).
وقتی صحابه تقیه میکنند...
عمران بن حصین میگه که آیه حج تمتع نازل گشت و نه آیه ای در نسخ آن آمد و نه پیامبر آنرا حرام نمود. بلکه مردی (عمر) به صلیقه خودش درین مورد چیزی گفت:
6.43:
Narrated `Imran bin Husain: The Verse of Hajj−at−Tamatu was
revealed in Allah's Book, so we performed it with Allah's
Apostle, and nothing was revealed in Qur'an to make it
illegal, nor did the Prophet prohibit it till he died. But the
man (who regarded it illegal) just expressed what his own mind
suggested.
این حدیث نیز مضمونا مشابه بالاست با این تفاوت که عمران میگوید شخصی طبق خواسته خودش در امر حج تمتع حرف زد:
2.642:
Narrated `Imran:
We performed Hajj−at−Tamattu` in the lifetime of Allah's
Apostle and then the Qur'an was revealed (regarding
Hajj−at−Tamattu`) and somebody said what he wished (regarding
Hajj−at−Tamattu`) according his own opinion.
اینم عربی مضمون چنین حدیثی در بخاری
صحيح البخاري
حَدَّثَنَا مُسَدَّدٌ , حَدَّثَنَا يَحْيَى , عَنْ عِمْرَانَ أَبِي بَكْرٍ , حَدَّثَنَا أَبُو رَجَاءٍ ، عَنْ عِمْرَانَ بْنِ حُصَيْنٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا , قَالَ : " أُنْزِلَتْ آيَةُ الْمُتْعَةِ فِي كِتَابِ اللَّهِ ، فَفَعَلْنَاهَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَلَمْ يُنْزَلْ قُرْآنٌ يُحَرِّمُهُ وَلَمْ يَنْهَ عَنْهَا حَتَّى مَاتَ " ، قَالَ رَجُلٌ : بِرَأْيِهِ مَا شَاءَ
البته از کسی که در حدیث پایین آیه رجم به قرآن اضافه میکند، و به حکم تیمم جاهل است، این نهی بعید نیست:
9.42
4.2:
Narrated Ibn `Abbas: I used to teach Qur'an to `Abdur−Rahman
bin `Auf. When `Umar performed his last Hajj, `Abdur−Rahman
said (to me) at Mina, "Would that you had seen Chief of the
believers today! A man came to him and said, "So−and−so has
said, "If Chief of the Believers died, we will give the oath
of allegiance to such−and−such person,' `Umar said, 'I will
get up tonight and warn those who want to usurp the people's
rights.' I said, 'Do not do so, for the season (of Hajj)
gathers the riffraff mob who will form the majority of your
audience, and I am afraid that they will not understand (the
meaning of) your saying properly and may spread (an incorrect
statement) everywhere. You should wait till we reach Medina,
the place of migration and the place of the Sunna (the
Prophet's Traditions). There you will meet the companions of
Allah's Apostle from the Muhajirin and the Ansar who will
understand your statement and place it in its proper position'
`Umar said, 'By Allah, I shall do so the first time I stand
(to address the people) in Medina.' When we reached Medina,
`Umar (in a Friday Khutba−sermon) said, "No doubt, Allah sent
Muhammad with the Truth and revealed to him the Book (Qur'an),
and among what was revealed, was the Verse of Ar−Rajm (stoning
adulterers to death).'" (See Hadith No. 817,Vol.
1.341:
Narrated Abu Wail: Abu Musa said to `Abdullah bin Mas`ud, "If
one does not find water (for ablution) can he give up the
prayer?" `Abdullah replied, "If you give the permission to
perform Tayammum they will perform Tayammum even if water was
available if one of them found it cold." Abu Musa said, "What
about the statement of `Ammar to `Umar?" `Abdullah replied,
"`Umar was not satisfied by his statement."
بر گردیم به متعه حج ببینیم جابر بن عبد الله در به اصطلاح صحیح مسلم چی گفته:
مضمونا این که ابن عباس و ابن زبیر سر متعتان اختلاف داشتند که جابر میگوید ما هردو را انجام میدادیم تا اینکه عمر آنها را حرام کرد. دقت کنید حرام کرد:
Bk 7, Number 2874:
Abd Nadra reported: While I was in the company of Jibir, a
person came and said: There is difference of opinion amomg Ibn
Abbas and Ibn Zubair about two Mut'as (benefits, Tamattul in
Hajj and temporary marriage with women), whereupon jibir said:
We have been doing this during the lifetime of Allah's
Messenger (way peace be upon him), and then 'Umar forbade us
to do so, and we never resorted to them.
Bk 7, Number 2874:
Abd Nadra reported: While I was in the company of Jibir, a
person came and said: There is difference of opinion amomg Ibn
Abbas and Ibn Zubair about two Mut'as (benefits, Tamattul in
Hajj and temporary marriage with women), whereupon jibir said:
We have been doing this during the lifetime of Allah's
Messenger (way peace be upon him), and then 'Umar forbade us
to do so, and we never resorted to them.
در جای دیگه درین کتاب عمر میگه من خوشم نمیاد که مردی که با زنش جماع کرده برای حج آمده شه. (آخر به تو چه که خوشت بیاد یا نه.)
Bk 7, Number 2814:
Abu Musa, (Allah be pleased with him) reported that he used to
deliver religious verdict in favor of Hajj Tamattu'. A person
said to him: Exercise restraint in delivering some of your
religious verdicts, for you do not know what the Commander of
Believers has introduced in the rites (of Hajj) after you
(when you were away in Yemen). He (Abu Musa, ) met him (Hadrat
Umar) subsequently and asked him (about it), whereupon 'Umar
said: I know that Allah's Apostle (May peace be upon him) and
also his Companions did that (observed Tamattu'), but I do not
approve that the married persons should have intercourse with
their wives under the shade of the trees, and then set out for
Hajj with water trickling down from their beads.
البته این تنها فضولی عمر در کار نبی صلی الله علیه و آله نبوده، او کسی بود که بنابر بخاری، پیامبر را در امر حجاب زنان پیامبر، نهی از منکر میکرد و خورده میگرفت به ایشان، و چندین بار به ساحت پیامبر در زمان نماز گزاردن بر پیکر یک کافر توهین کرده و او را نهی از منکر می کرد!!!
که جهت هدف تاپیک ذکر نکردم خواستید بگید بذارم.
نتیجه: این ترفند ها قدیمی شده بروید و توجیهات جدید دیگر درست کنید تا این عمر را ازین همه وهنیات نجات دهید، اگر میتوانید...
واقعا اگر کسی کمترین اطلاعاتی از کتب سنی ها داشته باشه، این بحث هارو ادامه نمیده. مسلم است که عمر متعتان را حرام کرد.
سلام
برادر اينها فارسي نمي فهمند انوقت شما مطالب لاتين اورده ايد
لبته این تنها فضولی عمر در کار نبی صلی الله علیه و آله نبوده،
حق باشماست بخشي ديگرش را مي مي توانيد از ما بگيريد
توهين عمر بن خطاب به رسول الله ص
برادر اينها فارسي نمي فهمند انوقت شما مطالب لاتين اورده ايدبرادرم. عزیزم. خدا حفظتون کنه ان شا الله. بخدا که تا جون دارم برای علی و آل علی علیه و علیهم السلام و نوکران امیر المومنین علی که شما هم جزئشونی، نوکری میکنم. برادرم خدا نگهدار همچون تویی باشد که عمرت را وقف اثبات حقانیت اولین خلیفه پیامبر یعنی علی بن ابی طالب علیهما السلام، کردید. دوستت دارم.
میدونی؟ خب دیدم که شما و دوستان هم متن فارسی گذاشتید هم عربی، بازم سنی ها قانع نشدن، گفتم بذار زبونو عوض کنیم ببینیم جواب میده!! آخر به چه زبونی بگم که بفهمن؟ ختم الله علي قلوبهم وعلي سمعهم وعلي ابصارهم غشاوه ولهم عذاب عظيم
وَمِنْهُم مَّن يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَن يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِن يَرَوْاْ كُلَّ آيَةٍ لاَّ يُؤْمِنُواْ بِهَا حَتَّى إِذَا جَآؤُوكَ يُجَادِلُونَكَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنْ هَذَآ إِلاَّ أَسَاطِيرُ الأَوَّلِي
و برخى از آنان به تو گوش فرا مىدهند و[لى] ما بر دلهايشان پردهها افكندهايم تا آن را نفهمند و در گوشهايشان سنگينى [قرار دادهايم] و اگر هر معجزهاى را ببينند به آن ايمان نمىآورند تا آنجا كه وقتى نزد تو مىآيند و با تو جدال مىكنند كسانى كه كفر ورزيدند مىگويند اين [كتاب] چيزى جز افسانههاى پيشينيان نيست
سوره مبارکه انعام آیه 25
برادرم. عزیزم. خدا حفظتون کنه ان شا الله. بخدا که تا جون دارم برای علی و آل علی علیه و علیهم السلام و نوکران امیر المومنین علی که شما هم جزئشونی، نوکری میکنم. برادرم خدا نگهدار همچون تویی باشد که عمرت را وقف اثبات حقانیت اولین خلیفه پیامبر یعنی علی بن ابی طالب علیهما السلام، کردید. دوستت دارم.
با تشكر از از اظهار لطف شما ، حقير نيز براي شما دعاي خير و سربلندي مي كنم و انشا الله مولا علي ع شما را شفاعت كند
ما نيز مخلص شما هستيم
بازم سنی ها قانع نشدن
برادر عزيزم نكته اول اين هست كه اينها سني نيستند بلكه وهابي هستند
لازم به ذكر هست بنده با ايجاد چنين تاپيك هايي سه قصد دارم يك ارسشال تمامي دستاورد هايم و دوما رسوايي وهابيون سوما روشن شدن حقيقت وگرنه هرگز حقير بدنبال هدايت انها نيستم زيرا انها مصداق ايه علي قلوب اقفالها هستند، اينها اگر بخواهند حقيقت را شفاف عرض كنند كه بايد دست از مباني هاي خود بردارند لذا مجبورند اينگونه خودشان را به كوچه 22 بزنند، وظيفه همه ما همان هست كه وظيفه رسول خدا ص بوده است فانما عليك البلاغ حال مي خواهند بپذيرند و يا نپذيرند، ما براي انها مطلب ارسال نمي كنيم عزيز دل بلكه براي شما و منصفين ارسال مي كنيم كه هم حقيقت را بدانند، هم پايه هايشان تقويت شود و هم رسوايي مخالفين صدر اسلام را بدانند و هم بتوانند از اين مطالب در مقابل مخالفين استفاده كنند
گفتم بذار زبونو عوض کنیم ببینیم جواب میده!!
حاجي جان شما ايه 18 سوره بقره را بخوان اينها مصداق همان هستند وگرنه تغيير زبان تاثيري در روش و سيره انها ندارد
آخر به چه زبونی بگم که بفهمن؟
هدايت نمي شوند زيرا خداوند قسم خورده است انها را هدايت نكند ان الله لايهدي من هو كاذب، شما تدليس و دروغ افكني هاي انها را ببينيد، پس انتظار هدايت نداشته باشيد زيرا خداوند قسم خورده انها را هدايت نكند
موفق و منصور باشيد:Gol:
کسی که ولایت علی امیر المومنین را نداشته باشد، __بنابر خطبه قدیر__خداوند او را لعن کرده است. والسلام
کسی که ولایت علی امیر المومنین را نداشته باشد، __بنابر خطبه قدیر__خداوند او را لعن کرده است. والسلام
البته من نكته اي را متذكر شوم و ان هم اين هست فرق هست ميان كسي كه از روي جهل اين ولايت را قبول نكند تا كسي كه از روي جهد انرا نپذيرد
هل يستوي الذين يعلمون و الذين لا يعلمون؟
«مُتعتانِ كانتا على عهدِ رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، أنا أنهى عنهما(واعاقب علیهما): مُتعةُ النساءِ ومُتعةُ الحجِّ»
مدعيان پاسخ گو باشند::::::::::::::::::::
عمر مي گويد متعه در زمان رسول خدا انجام مي شده است و من انرا نهي كردم حالا سوال ما اين هست
1. متنعه در زمان رسول خدا حلال بوده عمر چه كاره هست كه انرا نهي كند؟
2. عمر اقرار دارد كه در زمان رسول خدا متعه حلال بوده شما چرا انرا حرام مي دانيد؟
3. عمر اقرار دارد كه هيچ گونه تحريمي در زمان رسول خدا نبوده كه اگر بوده چرا انرا مطرح نكرده؟
4. ايا شما پيرو سنت رسول خدا هستيد يا عمر؟ اگر رسول خدا هستيد كه عمر مي گويد در زمان پيغمبر حلال بوده و اگر پيرو عمر هستيد عمر انرا نهي و نسخ كرد حالا قران عمر را به ما نشان دهيد كه از كجا اين نسخ را فهميده و در سنت بدعت نهاده؟
5. اگر متعه در زمان رسول خدا نهي و يا تحريم شده چرا عمر اشاره به سنت رسول خدا نكرد كه بگويد در زمان رسول خدا حرام بوده لذا من هم انرا نهي مي كنم؟
6. اگر پيغمبر انرا نهي كرده براي ما دليل بياوريد وگرنه شما در عطف به نهي عمر كه عملا معني تحريم را دارد چرا پيروي از عمر مي كنيد و دينتان را از رسول خدا نمي گيريد؟
جناب ميكائيل چرا عمر در سنت رسول خدا بدعت گذاشت و شما نيز پيرو اين بدعت هستيد؟
عمر خلاف قران عمل نموده است نظر شما در مورد ايات ذيل و نصب اين ايات بر عمر چيست؟
وَما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَلا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبیناً. الأحزاب/36.
هیچ مرد و زن با ایمانى حق ندارد هنگامى که خدا و پیامبرش امرى را لازم بدانند، اختیارى (در برابر فرمان خدا) داشته باشد و هر کس نافرمانى خدا و رسولش را کند، به گمراهى آشکارى گرفتار شده است!
إِلَّا بَلَاغًا مِّنَ اللَّهِ وَرِسَالَاتِهِ وَمَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ﴿جن/23﴾
[وظيفه من] تنها ابلاغى از خدا و [رساندن] پيامهاى اوست و هر كس خدا و پيامبرش را نافرمانى كند قطعا آتش دوزخ براى اوست و جاودانه در آن خواهند ماند
و همچنين
حدثنا محمد بن سِنَانٍ حدثنا فُلَيْحٌ حدثنا هِلَالُ بن عَلِيٍّ عن عَطَاءِ بن يَسَارٍ عن أبي هُرَيْرَةَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم قال كُلُّ أُمَّتِي يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ إلا من أَبَى قالوا يا رَسُولَ اللَّهِ وَمَنْ يَأْبَى قال من أَطَاعَنِي دخل الْجَنَّةَ وَمَنْ عَصَانِي فَقَدْ أَبَى.
ابوهريره از رسول خدا (ص) نقل كرده است كه آن حضرت فرمود: تمام امت من وارد بهشت مىشوند؛ مگر كسى كه سرباز زند، گفتند: اى پيامبر خدا ! چه كسانى سرباز زنند؟ فرمود: هر كس از من اطاعت كند، وارد بهشت مىشود و هر كس از فرمان من سرپيچى كند، سرباز زدهاند.
البخاري الجعفي، ابوعبدالله محمد بن إسماعيل (متوفاى256هـ)، صحيح البخاري، ج6، ص2655، ح6851، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987.
نظر شما در اين مورد كه خداوند مي فرمايد عمر جهنمي و هدايت نشده است و پيغمبر نيز به ان تصريح داشته اند چيست؟
و كل محدثة بدعة و كل بدعة ضلالة و كل ضلالة في النار
توجيه پيروان سقيفه بر اين موادر چيست؟
سلام این سوال رو از طرف یکی از آشنایان می پرسم
" چطور باید به یک خانم مطلقه پیشنهاد ازدواج موقت داد؟
من هر چی اومدم هیچی نگم و بیطرف باشم نشد..خووو اگه حرفی برای گفتن دارین بیاین جواب بدین دیگه....میکائیل و فری دم، با شما هستم...بیاین نقد کنین و جواب بدین...میشنوین؟؟اگه هم حرفی برای گفتن ندارین پس اینقد دیگه رجز نخونین:Narahat:
من هر چی اومدم هیچی نگم و بیطرف باشم نشد..خووو اگه حرفی برای گفتن دارین بیاین جواب بدین دیگه....میکائیل و فری دم، با شما هستم...بیاین نقد کنین و جواب بدین...میشنوین؟؟اگه هم حرفی برای گفتن ندارین پس اینقد دیگه رجز نخونین
برادر شما ناراحت نباش ماموستا ميكائيل با مولوي فري دم دارن مشورت مي كنند كه چه پاسخي بدهند كه از مات بودن بيرون بياييند اما خبر ندارند كه وقتي مات شدند بايد از صفر شروع كنند :khaneh:
عمر براي مردم خطبه خواند و در آن گفت: اي مردم! سه چيز در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله بود كه من آنها را نهى و حرام كرده و هر كسي آن را انجام دهد عقاب ميكنم و آنها سه چيز: ازدواج موقت، حج تمتع و حي على خير العمل ميباشد.
شرح التجريد للقوشجي، مبحث الإمامة: ص484
المسترشد للطبري الإمامي المعاصر للطوسي والنجاشي: ص516، بتحقيق الشيخ أحمد المحمودي
وجواهر الأخبار والآثار: ج2 ص192، عن التفتازاني في حاشيته على شرح العضدي
با "حی علی خیرالعمل" دیگه چکار داشت؟! :ghash:
یکی نیست جواب مارو بده؟؟
بابا...... چطوری بحث ازدواج موقت رو با یه خانم مطلقه مطرح کرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
با "حی علی خیرالعمل" دیگه چکار داشت؟!
دوست عزيز مواظب باشيد چه مي گويد، شما با عمر صحبت مي كنيد پيغمبر پيروان سقيفه، ايشان حق تصرف دارند و مي توانند سنت رسول خدا را نسخ كنند و براي همين خاتميت با رسول خدا به اتمام نرسيد بلكه عمر پايان دهنده انبيا بوده است و براي همين در سنت بدعت نگذاشت بلكه نسخ كردند :khaneh:
کی نیست جواب مارو بده؟؟
بابا...... چطوری بحث ازدواج موقت رو با یه خانم مطلقه مطرح کرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مگر نمي بينيد عمر بن خطاب انرا حرام اعلام كرده است، باز شما مي خواهيد متعه كنيد؟
اين را ميگويم كه آقايان بعداً نگويند روايت ضعيف است. روايت هم اين است:
ستفترق أمتي علي بضع و سبعين فرقة، أعظمها فرقة قوم يقيسون الأمور برأيهم، فيحرمون الحلال و يحللون الحرام.
أمت من به هفتاد و اندي فرقه تبديل ميشوند ، دستهاي هستند كه با رأي خودشان در أمورشان به قياس عمل ميكنند و بر اساس آن، حلال را حرام ميكنند و حرام را حلال ميكنند.
المعجم الكبير للطبراني، ج 18، ص 51 ـ جامع بيان العلم و فضله لإبن عبد البر، ج 2، ص 76 ـ الإحكام لإبن حزم، ج 8، ص 1068 ـ تاريخ البغداد للخطيب البغدادي، ج 13، ص 309 و 310 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج 62، ص 151 ـ لسان الميزان لإبن حجر العسقلاني، ج 1، ص 94
جالب اين است كه جناب هيثمي، استاد ذهبي كه از او به الإمام تعبير ميكند، ميگويد:
و رجاله رجال الصحيح.
مجمع الزوائد و منبع الفوائد للهيثمي، ج 1، ص 179
آقاي عمر هم حلال را حرام كرد و حرام را حلال، وضعيت عمر بن خطاب روشن هست زيرا حلال را حرام كرد آيا پيروان او وضعيتشان را نمي خواهند روشن كنند؟ ضمن اينكه بناي قياس را هم عمر گذاشت ديگر واضح تر از اين نمي توان مصداق تعيين كرد
مگر نمي بينيد عمر بن خطاب انرا حرام اعلام كرده است، باز شما مي خواهيد متعه كنيد؟
جوون اگه به گناه بیفته ، اون دنیا عمر جواب میده؟؟؟؟؟؟؟؟
خدا حلال کرده اونوخ این................
خدا حلال کرده اونوخ این................
مگه خبر نداري عمر با وحي در ارتباط بوده ووقتي گفته حرام يعني حرامه،:khaneh:
مگه خبر نداري عمر با وحي در ارتباط بوده ووقتي گفته حرام يعني حرامه،:khaneh:
بابا بیخیال دومی
ایشالا پیروانش باهاش محشور شن..........
جواب مارو بده!!!!!!!!!!!!
پس ثابت شد که حضرت عمر چیزی را حرام نکره است بلکه حرامی را که رسول الله اعلام کرده بودند و صحابه آن را می دانستند برای جلوگیری از رخنه در دل مردم "نهی" کرده است.
با سلام
در احادیث صحیح وارده از صحابه کلمه تحریم عمر بکار رفته و آخرش هم حکم به سنگسار میکند ! بعلاوه شواهد صحیحی مانند آنچه که امام ابن تیمیه در کتاب فقهیش العمده آورده :
وعن أبي نضرة قال كان ابن عباس يأمر بالمتعة وكان ابن الزبير ينهى عنها قال فذكرت ذلك لجابر بن عبد الله فقال على يدي دار الحديث تمتعنا مع رسول الله صلى الله عليه و سلم فلما قدم عمر قال إن الله كان يحل لرسوله ما شاء وإن القران قد نزل منازله !!! فأتموا الحج والعمرة لله كما أمركم الله واتقوا نكاح هذه النساء فلن أوتي برجل نكح إمرأة إلى أجل إلا رجمته بالحجارة وفي رواية وافصلوا حجكم عن عمرتكم فإنه أتم لحجكم وأتم لعمرتكم رواه مسلم وفي رواية صحيحة لأحمد قال جابر تمتعنا مع رسول الله صلى الله عليه و سلم ومع أبي بكر فلما ولى عمر خطب الناس فقال إن القرآن هو القرآن وإن رسول الله صلى الله عليه و سلم هو الرسول وإنها كانتا متعتان على عهد رسول الله صلى الله عليه و سلم إحداهما متعة الحج والأخرى متعة النساء .عمده ابن تیمیه
[FONT="]3940 - [FONT="]أخبرنا عمر بن محمد الهمداني قال : حدثنا محمد بن عبد الأعلى قال : حدثنا خالد بن الحارث قال : حدثنا شعبة عن قتادة قال : سمعت أبا نضرة يحدث قال : كان ابن عباس يأمرنا بالمتعة وكان ابن الزبير ينهى عنها فذكرت ذلك لجابر فقال : على يدي دار الحديث تمتعنا مع رسول الله صلى الله عليه و سلم فلما كان عمر بن الخطاب قال : [FONT="]إن الله كان يحل لنبيه صلى الله عليه و سلم ما شاء لما شاء[FONT="] وإن القرآن قد نزل منازله فأتموا الحج والعمرة كما أمركم الله وأبتوا نكاح هذه النساء فلا أوتى برجل تزوج امرأة إلى أجل إلا رجمته بالحجارة
[FONT="]قال شعيب الأرنؤوط : إسناده صحيح على شرط مسلم[FONT="] .صحيح ابن حبان
حدثنا عمار قال، حدثنا همام، عن قتادة، عن أبي نضرة، عن جابر رضي الله عنه قال: لما ولي عمر رضي الله عنه خطب الناس فقال: إن القرآن هو القرآن، وإن الرسول هو الرسول.!!!! یعنی خداحافظ قرآن خداحافظ رسول !!! رسول مرد و وحی هم تمام شد !
(وإنهما كانتا متعتين على عهد رسول الله صلى الله عليه وسلم إحداهما متعة الحج والاخرى متعة النساء .
فافصلوا حجكم عن عمرتكم، فإنه أتم لحجكم وأتم لعمرتكم، والاخرى متعة النساء فلا أوتى برجل تزوج امرأة إلى أجل إلا غيبته في الحجارة.
* حدثنا موسى بن إسماعيل قال، حدثنا أبو هلال، عن قتادة عن سعيد بن المسيب قال: رحم الله عمر رضي الله عنه، لولا أنه نهى عن المتعة لفشا الزنى، قال: وقال ابن عباس رضي الله عنه: رحم الله عمر رضي الله عنه لولا نهى عن المتعة ما زنى أحد.
وقد روي في ربيعة بن أمية بن خلف غير هذا.تاریخ مدینه
وجالب سخن ابن عباس که میگوید اگر عمر متعه را نهی و تحریم نکرده بود احدی مرتکب زنا نمیشد !
[FONT="]وأخرج عبد بن حميد وابن جرير وابن الأنباري في المصاحف والحاكم وصححه من طرق عن أبي نضرة قال : قرأت على ابن عباس { فما استمتعتم به منهن فآتوهن أجورهن فريضة } قال ابن عباس : { فما استمتعتم به منهن إلى أجل مسمى } . فقلت : ما نقرؤها كذلك! فقال ابن عباس : [FONT="]والله لأنزلها الله كذلك .
[FONT="]به جمله :[FONT="] والله لأنزلها الله كذلك : فوق العاده دقت کنید ! یعنی الله متعال چنین نازل کرده بود اما بعدا سیاست بعضی آنرا تغییر دادند !
[FONT="]وأخرج عبد الرزاق وأبو داود في ناسخه عن القاسم بن محمد أنه سئل عن المتعة فقال : إني لا أرى تحريمها في القرآن ، ثم تلا { والذين هم لفروجهم حافظون [FONT="]إلا على أزو[FONT="]اجهم أو ما ملكت أيمانهم } .
[FONT="]میگوید من تحرم متعه را در قرآن ندیدم !
[FONT="]حتی جناب عائشه هم این آیه را دلیل بر متعه میداند و
[FONT="]وأخرج عبد الرزاق عن قتادة قال : تسرت امرأة غلاماً لها فذكرت لعمر رضي الله عنه فسألها : ما حملك على هذا؟ فقالت : كنت أرى أنه يحل لي ما يحل للرجل من ملك اليمين . فاستشار عمر رضي الله عنه فيها أصحاب النبي صلى الله عليه وسلم فقالوا : [FONT="]تأولت كتاب الله غير تأويله[FONT="] . فقال عمر : لا جرم ، والله لا أُحِلُّكِ لحر بعده أبداً . كأنه عاقبها بذلك ودرأ الحد عنها ، وأمر العبد أن لا يقربها .
[FONT="]این هم اصحاب که بصراحت به عمر میگویند که قرآن را بر غیرش تاویل کردی یعنی اشتباه کردی عمر اما میگوید که چاره ای نیست !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
واین سخن عمر که :[FONT="]إن الله كان يحل لنبيه صلى الله عليه و سلم ما شاء لما شاء[FONT="] : بالاترین توهین به الله تعالی ورسولش است یعنی من از الله ورسولش داناتر وبالاترم !
لطفا نص "حرام کردم" را بیار عزیزم.
«متعتان کانتا علی عهد رسول الله و انا احرمهما و اعاقب »
یعنی دو متعه در زمان پیامبر اکرم صلوات الله علیه واله حلال بوده و من امروز آنها را حرام میکنم و مرتکبین آنها را به کیفر میرسانم. یكی متعه زنان و دیگری متعه حج.
برای دیدن تصویری این مطلب روی این آدرس ها کلیک کنید:
1) http://www.sonnat.net/upload/article/532891EE.2944.4DAA/namaye.png?rnd=
2)
http://www.sonnat.net/upload/article/49354308.B115.496E/namaye.png?rnd=
دیگر اسناد در کتب اهل سنت:
تفسیر الرازی ج 2 / 167 وج 3 / 201 و 202 ط 1،
شرح نهج البلاغة لابن أبى الحدید ج 12 / 251 و 252 وج 1 / 182،
سنن البیهقى ج 7 / 206،
تفسیر القرطبى ج 2 / 270 وفى طبع آخر ج 2 / 39،
كنز العمال ج 8 / 293 و 294 ط 1،
البیان والتبیان للجاحظ ج 2 / 223،
أحكام القرآن للجصاص ج 1 / 342 و 345 وج 2 / 184،
زاد المعاد لابن القیم ج 1 / 444 فقال ثبت عن عمر وفى طبع آخر ج 2 / 205 فصل اباحة متعة النساء،
ضوء الشمس ج 2 / 94،
المغنى لابن قدامة ج 7 / 527،
المحلى لابن حزم ج 7 / 107،
با سلام
اما دستهای خائن که حقائق را تحریف میکنند غافل از اینکه : والله مخرج ما کنتم تکتمون : در چاپ های قبل صحیح بخاری و کتب قرون ماضی :
233 - عَنْ عِمْرَانَ بْنِ حُصَيْنٍ قَالَ : (( أُنْزِلَتْ آيَةُ الْمُتْعَةِ فِي كِتَابِ اللَّهِ تَعَالَى . فَفَعَلْنَاهَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ - صلى الله عليه وسلم - وَلَمْ يَنْزِلْ قُرْآنٌ يُحَرِّمُهَا , وَلَمْ يَنْهَ عَنْهَا حَتَّى مَاتَ . قَالَ رَجُلٌ بِرَأْيِهِ مَا شَاءَ )) قَالَ الْبُخَارِيُّ " يُقَالُ : " إنَّهُ عُمَرُ " .
الكتاب : عُمدةُ الأَحكامِ من كلامِ خيرِ الأَنامِ عليه الصلاةُ والسلامُ
المؤلف : أبي محمد عبد الغني المقْدِسِيِّ الجُماعيليِّ الحنبليِّ
ولد في سنة 541 هـ وتوفي في22 من شهر ربيع الأول سنة 600 هـ
4518 - حَدَّثَنَا مُسَدَّدٌ حَدَّثَنَا يَحْيَى، عَنْ عِمْرَانَ أَبِي بَكْرٍ، حَدَّثَنَا أَبُو رَجَاءٍ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ حُصَيْنٍ -رضي الله عنهما- قَالَ: أُنْزِلَتْ آيَةُ الْمُتْعَةِ فِي كِتَابِ اللَّهِ فَفَعَلْنَاهَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ -صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ-، وَلَمْ يُنْزَلْ قُرْآنٌ يُحَرِّمُهُ وَلَمْ يَنْهَ عَنْهَا حَتَّى مَاتَ قَالَ: رَجُلٌ بِرَأْيِهِ مَا شَاءَ. قَالَ مُحَمَّدٌ: يُقَالُ إِنَّهُ عُمَرُ.
الكتاب: إرشاد الساري لشرح صحيح البخاري
المؤلف: أحمد بن محمد بن أبى بكر بن عبد الملك القسطلاني القتيبي المصري، أبو العباس، شهاب الدين (المتوفى: 923هـ)
2153 - قَوْله : ( عَنْ عِمْرَان بْن حُصَيْنٍ أَنَّ رَسُول اللَّه صَلَّى اللَّه عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَعْمَرَ طَائِفَة مِنْ أَهْله فِي الْعَشْر فَلَمْ تَنْزِل آيَة تَنْسَخ ذَلِكَ وَلَمْ يُنْهَ عَنْهُ حَتَّى مَضَى لِوَجْهِهِ )
وَفِي الرِّوَايَة الْأُخْرَى أَنَّ رَسُول اللَّه صَلَّى اللَّه عَلَيْهِ وَسَلَّمَ جَمَعَ بَيْن حَجّ وَعُمْرَة ثُمَّ لَمْ يَنْهَ عَنْهُ حَتَّى مَاتَ وَلَمْ يَنْزِل فِيهِ قُرْآن يُحَرِّمهُ ، وَفِي الرِّوَايَة الْأُخْرَى نَحْوه ثُمَّ قَالَ : قَالَ رَجُل بِرَأْيِهِ مَا شَاءَ يَعْنِي عُمَر بْن الْخَطَّاب رَضِيَ اللَّه عَنْهُ . وَفِي الرِّوَايَة الْأُخْرَى تَمَتَّعْنَا مَعَ رَسُول اللَّه صَلَّى اللَّه عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَلَمْ يَنْزِل فِيهِ الْقُرْآن قَالَ رَجُل بِرَأْيِهِ مَا شَاءَ . وَفِي الرِّوَايَة الْأُخْرَى ( تَمَتَّعَ وَتَمَتَّعْنَا مَعَهُ ) . وَفِي الرِّوَايَة الْأُخْرَى ( نَزَلَتْ آيَة الْمُتْعَة فِي كِتَاب اللَّه يَعْنِي مُتْعَة الْحَجّ وَأَمَرَنَا بِهَا رَسُول اللَّه صَلَّى اللَّه عَلَيْهِ وَسَلَّمَ .
وَهَذِهِ الرِّوَايَات كُلّهَا مُتَّفِقَة عَلَى أَنَّ مُرَاد عُمَر أَنَّ التَّمَتُّع بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجّ جَائِزَة ، وَكَذَلِكَ الْقِرَان ، وَفِيهِ التَّصْرِيح بِإِنْكَارِهِ عَلَى عُمَر بْن الْخَطَّاب رَضِيَ اللَّه عَنْهُ مَنْعَ التَّمَتُّع ، وَقَدْ سَبَقَ تَأْوِيل فِعْل عُمَر أَنَّهُ لَمْ يُرِدْ إِبْطَال التَّمَتُّع بَلْ تَرْجِيح الْإِفْرَاد عَلَيْهِ .
الكتاب : المنهاج شرح صحيح مسلم بن الحجاج
المؤلف : أبو زكريا يحيى بن شرف بن مري النووي
[2506]- (4518) خ نَا مُسَدَّدٌ, نا يَحْيَى, عَنْ عِمْرَانَ أبِي بَكْرٍ, نا أَبُورَجَاءٍ, عَنْ عِمْرَانَ بْنِ حُصَيْنٍ قَالَ: أُنْزِلَتْ آيَة الْمُتْعَةِ فِي كِتَابِ الله, فَعَلْنَاهَا مَعَ رَسُولِ الله صَلَّى الله عَلَيْهِ وَسَلَّمَ, وَلَمْ يُنْزَلْ قُرْآنٌ يُحَرِّمُهُ وَلَمْ يَنْهَ عَنْهَا حَتَّى مَاتَ قَالَ رَجُلٌ بِرَأْيِهِ مَا شَاءَ.
قَالَ مُحَمَّدٌ الْبُخَارِيُّ: وَيُقَالَ إِنَّهُ عُمَرُ.
الكتاب: الْمُخْتَصَرُ النَّصِيحُ فِي تَهْذِيبِ الْكِتَابِ الْجَامِعِ الْصَّحِيحِ
المؤلف: المُهَلَّبُ بنُ أَحْمَدَ بنِ أَبِي صُفْرَةَ أَسِيْدِ بنِ عَبْدِ اللهِ الأَسَدِيُّ الأَنْدَلُسِيُّ، المَرِيِيُّ (المتوفى: 435هـ)
المحقق: أَحْمَدُ بْنُ فَارِسٍ السَّلوم
الناشر: دار التوحيد، دار أهل السنة - الرياض
ودلیل دیگر مخالفت امام علی (ع) با عثمان و اینکه عثمان مخالف سنت رسول الله (ص) است :
رواية شعبة عن الحكم عن علي بن حسين عن مروان بن الحكم قال شهدت عثمان وعليا بين مكة والمدينة وعثمان ينهى أن يجمع بين الحج والعمرة قال فلمارأى ذلك علي لبى بهما جميعا فقال لبيك بحج وعمرة معا فقال له عثمان تراني أنهى عنهما وتفعلها فقال علي لم أكن لأدع سنة رسول الله صلى الله عليه وسلم.
وهذا يحتمل أن يكون لأن رسول الله صلى الله عليه وسلم أباح ذلك فصار سنة
اما دستهای خائن ملعون این جمله را از صحیح بخاری در نسخ بعد، حذف کردند :و يُقَالَ إِنَّهُ عُمَرُ.، فَوَيْلٌ لَّهُم مِّمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَّهُمْ مِّمَّا يَكْسِبُونَ {البقرة/79}