اشکال جزء لا یتجزی
تبهای اولیه
اگر ما بگوییم هر ماده ای جزء دار است و تبعا هر جزء داری به علت نیازمند است به یک مشکل بر می خوریم و آن اینکه
مثلا ماده الف داری 100 جزء است .سوال می شود این 100 جزء نیز ماده اند یا خیر؟
معلوم است که ماده اند .
پس بتبع دارای جزء پس 100 جزء هم مثلا هر جزئش 10 جزء دراد.
دوباره درمورد همان 10 جزء مادی هم همین سوال را می کنیم که در نهایت یا باید تسلسل شود که محال است یا باید به جزء لا یتجزی برسد که در حقیقت مجرد است نه مادی .
تبعات مجرد دانستن جزءالاجزا هم ه روشن است اولا قبول اینکه اجزا می توانند ماهیتا مغایر با کل باشند
و ثانیا چون جزالاجزا مجرد است دیگر حادث نیست و دیگر نیازمند به اجزا هم نیست چون جزئی ندارد . و بتبع قاعده علیت با این موضوعات هم شامل آن نمی شود
می خواستم از دوستن بپرسم راه حل شما برای این مشکل چیست؟
اگر ما بگوییم هر ماده ای جزء دار است و تبعا هر جزء داری به علت نیازمند است به یک مشکل بر می خوریم و آن اینکه
مثلا ماده الف داری 100 جزء است .سوال می شود این 100 جزء نیز ماده اند یا خیر؟
معلوم است که ماده اند .
پس بتبع دارای جزء پس 100 جزء هم مثلا هر جزئش 10 جزء دراد.
با سلام
جناب ولايت با عرض سلام خدمت حضرتعالی وآروزی توفیق باید عرض کنم مساله به این شکل نیست. قاعده علیت این است که هر ممکنی برای خروج از امکان واتصاف به وجود یا عدم به علت نیاز دارد چون در غیر اینصورت ترجیح بلا مرجح می شود که از نظر عقلی قبیح است. وقتی یک ممکنی به وجود متصف شد می شود واجب الوجود بالغیر که وجودش را از دیگری یا همان علت حقیقی دارد. اجزاء این ممکن الوجود ذاتی دیگر ممکن الوجود نیستند که ما این فرضیات را مطرح کنیم. مثلا آقای حسن ذاتا ممکن الوجود است. حال بر اساس مرجحاتی که وجود داشته وجود پیدا کرده است. که می شود واجب الوجود بالغیر، این آقای حسن متشکل از اجزاء وجوارح است. ودر واقع با همین اجزاء وجوارح وروح است که حسن شناخته می شود ودو چیز جدا از هم نیستند که ما بخواهیم آنها را جداگانه حساب کنیم.
دوباره درمورد همان 10 جزء مادی هم همین سوال را می کنیم که در نهایت یا باید تسلسل شود که محال است یا باید به جزء لا یتجزی برسد که در حقیقت مجرد است نه مادی .
چه کسی گفته است که جزء لا یتجزی مجرد است؟ جزء لا یتجزی آن است که شما وقتی ماده را تقسم می کنید می رسید به آتم ، در قدیم می گفتند آتم دیگر غیر قابل تقسیم است وهمان جزء لا یتجزی است. ولی بعدها دانشمندان دیدند خود اتم نیز از اجزای دیگری تشکیل یافته است که آنها می شوند جزء لا یتجزی ، ولی اینجا دیگر بحثی از مجرد بودن او نیست.
ثانیا چون جزالاجزا مجرد است دیگر حادث نیست و دیگر نیازمند به اجزا هم نیست چون جزئی ندارد . و بتبع قاعده علیت با این موضوعات هم شامل آن نمی شود
همانطور که گفتم قاعده علین اونی نیست که شما در اینجا مطرح می کنید وهیچ فیلسوف معتبر اسلامی قاعده علیت را چنی تعریف نکرده است، قاعده علیت می گوید هر ممکن الوجودی نیاز به علت دارد تا وجود پیدا کند. یا هر موجودی که قائم به خود نیست ومتکی به دیگری است او معلول است وعلت یدارد. با این تعریفات فرشتگانی هم که مجرد هستند در قاعده علیت می گنجند.
خب سوال را یه جور دیگه طرح کنم
ابتدا به چند سوالم جواب دهید
آیا هر شی جزداری ممکن است؟
آیا هر ماده ای جز دار است؟
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
اگر ما بگوییم هر ماده ای جزء دار است و تبعا هر جزء داری به علت نیازمند است به یک مشکل بر می خوریم و آن اینکه
مثلا ماده الف داری 100 جزء است .سوال می شود این 100 جزء نیز ماده اند یا خیر؟
معلوم است که ماده اند .
پس بتبع دارای جزء پس 100 جزء هم مثلا هر جزئش 10 جزء دراد.
دوباره درمورد همان 10 جزء مادی هم همین سوال را می کنیم که در نهایت یا باید تسلسل شود که محال است یا باید به جزء لا یتجزی برسد که در حقیقت مجرد است نه مادی .
این قسمت پر رنگ شده را چطور نتیجه گرفتید؟
این که جزء لایتجزی باشد،کجایش معنای مجرد بودن می دهد؟
ما می توانیم فرض کنیم این جزء تجزیه ناپذیر،مادی باشد.چون منظور ما از جزء لایتجزی،این نیست که این جزء بسیط حقیقی است.
تبعات مجرد دانستن جزءالاجزا هم ه روشن است اولا قبول اینکه اجزا می توانند ماهیتا مغایر با کل باشند
این هم قابل بررسی است.
و ثانیا چون جزالاجزا مجرد است دیگر حادث نیست و دیگر نیازمند به اجزا هم نیست چون جزئی ندارد .
بر چه مبنایی از مجرد بودن به حادث نبودن پل زدید؟مجرد هم حادث است.ولی حادث ذاتی.
و بتبع قاعده علیت با این موضوعات هم شامل آن نمی شود
گفتیم مجرد حادث ذاتی است و هر حادث ذاتی ممکن الوجود است و هر ممکن الوجود معلول.در نتیجه مجرد معلول است.پس حتی اگر این جزء لایتجزی مجرد باشد،باز مشکلی در معلول بودن آن پیش نمی آید.
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق
ما می توانیم فرض کنیم این جزء تجزیه ناپذیر،مادی باشد.چون منظور ما از جزء لایتجزی،این نیست که این جزء بسیط حقیقی است.
اگر بسیط حقیقی نیست پس چه است؟
بر چه مبنایی از مجرد بودن به حادث نبودن پل زدید؟مجرد هم حادث است.ولی حادث ذاتی.
البته حادث ذاتی می شود
اما واقعا حادث ذاتی در حقیقت حادث نیست و جعل لفظ است
ولی در لغت حادث به این معنا به کار نمی رود و ائمه هم چنین قصدی را نداشته اند.
به هر حال بنده در این جا نظرم به حادث حادث زمانی بود
گفتیم مجرد حادث ذاتی است و هر حادث ذاتی ممکن الوجود است و هر ممکن الوجود معلول.در نتیجه مجرد معلول است.پس حتی اگر این جزء لایتجزی مجرد باشد،باز مشکلی در معلول بودن آن پیش نمی آید.
اما متکلمان امروزی تاکید دارند و برهان می اورند که محال است مخلوق مجرد باشد و تنها مجرد عالم خداست
البته این مسئله جداگانه قابل بحث است
و بر فرض اثبات قابل اشکال است .
و گرنه با مبنای فلاسفه و اینکه ممکن ممکن است مجرد باشد و معلول
اشکال وارد نیست
صحیح می فرمایید.
باتشکر
آیا هر شی جزداری ممکن است؟
آیا هر ماده ای جز دار است؟
مراد از شئ جزء دار چیست؟ خداوند ومجردات جزء ندارند. ول یماده بله جزء واجزاء دارد.
اگر بسیط حقیقی نیست پس چه است؟
معنای اتم که از یونانی گرفته شده تقسیم ناپذیر است. فلذا در فلسفه گفته می شد که اتم ماده نشکنی است که قابل تقسیم پذیری نیست. هر چند دانشمندان بعدها کشف کردند که خود اتم نیز از الکترون وپروتون تشکیل یافته است که این عدم تقسیم در این دو ماده جریان دارد.
پس شی لا یتجزی که در فلسفه از آن بحث می کنند. چیزی مادی است نه مجرد، که گفته شود بسیط است.
طبق نظر فلاسفه مجرد ممکن می شود ولی حادث نمی شود
البته حادث ذاتی می شود
این سخن درستی است.