جمع بندی خداپرستی ما مادی گرایانه است؟
تبهای اولیه
باسلام و عرض ارادت
آیا این نظریه تا حدودی درست است که اعتقاد ما به خدا و ائمه به دلیل مشکلات زیاد مادی هست که داریم ولی اگر کارهایمان نظم بیشتری داشته باشه و اکثر چیزها برایمان فراهم باشه مانند کشورهای غربی دیگر میزان توکل و توسلمان کم می شود و یا از بین می رود ؟؟؟
و شاید به همین دلیل باشد که اکثر کشورهای غربی و افراد مرفه سعی می کنند خودشان را عامل شکست و موفقیت بدانند برخلاف ما که می گوییم همه چیز را خدا می خواهد؟ !
مثلاً من درخیابان درحال راه رفتنم یهو درون یک گودی می افتم و دچار حادثه می شم بعد از این با خودم فکر می کنم
1- نکنه کار بدی کردم
2- صدقه ندادم
3- و ...
میگم باید به خدا نزدیک شم ولی اگر در جایی زندگی می کردم که این مشکلات راه و جاده کم باشه مطمئناً از خدا دورمی شدم؟
در آخر می خوام بگم که من خودم به این نتیجه برای خودم رسیدم :
که من خدا و ائمه رو در عمق وجودم (واقعی ) نه ظاهری ،برای کار ، خونه ، ماشین ،سلامتی و... میخواهم اگر تو راهی که می رم اینا برام هموار باشه پس همچنان ادامه میدم و الا نامید میشم !!!
حتی کار خوبی هم که می کنم می گم یه پاداشی تودنیا خدا درنظرمیگیره دیگه و حالا میخوام ببینم مشکل کارم کجاست ؟؟
باسلام و عرض ارادت
آیا این نظریه تا حدودی درست است که اعتقاد ما به خدا و ائمه به دلیل مشکلات زیاد مادی هست که داریم ولی اگر کارهایمان نظم بیشتری داشته باشه و اکثر چیزها برایمان فراهم باشه مانند کشورهای غربی دیگر میزان توکل و توسلمان کم می شود و یا از بین می رود ؟؟؟
و شاید به همین دلیل باشد که اکثر کشورهای غربی و افراد مرفه سعی می کنند خودشان را عامل شکست و موفقیت بدانند برخلاف ما که می گوییم همه چیز را خدا می خواهد؟ !مثلاً من درخیابان درحال راه رفتنم یهو درون یک گودی می افتم و دچار حادثه می شم بعد از این با خودم فکر می کنم
1- نکنه کار بدی کردم
2- صدقه ندادم
3- و ...
میگم باید به خدا نزدیک شم ولی اگر در جایی زندگی می کردم که این مشکلات راه و جاده کم باشه مطمئناً از خدا دورمی شدم؟در آخر می خوام بگم که من خودم به این نتیجه برای خودم رسیدم :
که من خدا و ائمه رو در عمق وجودم (واقعی ) نه ظاهری ،برای کار ، خونه ، ماشین ،سلامتی و... میخواهم اگر تو راهی که می رم اینا برام هموار باشه پس همچنان ادامه میدم و الا نامید میشم !!!
حتی کار خوبی هم که می کنم می گم یه پاداشی تودنیا خدا درنظرمیگیره دیگه و حالا میخوام ببینم مشکل کارم کجاست ؟؟
با سلام خدمت شما دوست گرامی
چند مطلب:
- برخی از جامعه شناسان دین، نظریه ای ارائه کرده بودند که دین را امری تلقی می کرد که برخاسته از نیازهای مادی انسان ها پنداشته می شد. بر اساس این نظریه، انسان ها به جهت نیازهایی که دارند به خدا پناه می آورند. این نظریه که مشابه فرض سوال شما است، چند ایراد دارد:
- اگر در جهان امروزی نگاه بیافکنیم، مدرن ترین کشور دنیا که سطح رفاه بالایی نیز دارد، امریکا است. این در حالی است که درصد قابل توجهی از مردم آمریکا انسان های دینداری هستند. این مسئله یک مورد نقض بزرگ برای این دیدگاه و این نظریه است زیرا اگر قرار باشد به صرف رفاه انسان ها از خدا دست بکشند، در جامعه مثل آمریکا نباید سطح بالایی از دینداری را شاهد باشیم در حالیکه دینداری سطح بالایی در آنجا دارد.
- مسئله دیگر این است که این نظریه بر یک پیش فرض استوار است و آن این است که نیازهای انسان، تنها نیازهای مادی هستند و هنگامی که آنها تامین شدند، دیگری نیازی باقی نمی ماند. این در حالی است که ساحت دیگر انسان یعنی ساحت روح و روان نیز نیازهای خود را دارد. امروز یکی مهمترین مشکلات در سطح جهان، بحث معنویت است. انسان هایی که در زندگی مادی خود پیشرفت زیادی داشته اند ولی از آموزه های دینی بهره نمی برند، به یک پوچی و بی معنایی رسیده اند. از همین روست که امروزه در میان مباحث فلسفی، بحث معنای زندگی به شکل قابل توجهی رشد پیدا کرده است. این مسئله از آن روست که چنین افرادی از دین فاصله گرفته اند و گمان کردند که نیازهای ما تنها نیاز مادی است و با برطرف شدن آن، نیازی به دین نداریم این در حالی است که نیاز انسان به دین در معنویات بسیار بیشتر از مادیات است.
- مسئله دیگر نیز این است که اساسا نیاز داشتن، تنها مسئله ای نیست که ما را به خدا می رساند، گاهی انسان ها برای دوری از عذاب به سراغ خداوند می روند، گاهی برای جلب نعمات (دنیوی و اخروی) ولی سطح بالاتری نیز وجود دارد که خداوند را تنها از آن رو که خداوند است و دارای شان والایست، می پرست (مضمونی که در حدیث علی (ع) بیان شده است). در این حالت سوم، اساسا بحث نیاز در میان نیست بلکه صرف شان والای خداوند، انسان را به سراغ خداوند رهنمون می شود.
- با توجه به مطالب فوق، اگرچه در تنگناهای مادی انسان بیشتر به یاد خداوند می افتد ولی معنای این مسئله آن نیست که تنها به جهت نیازهای مادی است که انسان ها به سراغ خداوند می روند.
موفق باشید
به نظر من هرچقدر جلوترمیرویم از تب وتاب انسان درموردبحث دراینگونه موارد کاسته میشود شاید زندگی آنقدر درگیری وگرفتاری وجذابیت ومسایل دیگر سر راه انسان قرارمیدهد که دیگروقت ندارد ویا شاید انسان دراین موضوع سرخورده وناامید شده ازبس که بحثهای بدون نتیجه بین خداباوران وملحدین دیده من با اطرافیان که صحبت میکنم میبینم کمتر کسی تمایل به این بحثها دارد وهمه میخواهند به یک نحوی شانه خالی کنند نمیدانم شاید کاردرست این باشد
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
دینداری اکثر مردم دنیا در حال حاضر به خاطر اهداف مادی است.ولی اصل دینداری،به هیچ وجه مادی نیست.در واقع ما دو چیز داریم:
1-حقیقت دینداری
2-واقعیت دینداری
حقیقت دینداری،اصلاً و ابداً مادی نیست.قرب الهی است.کامل شدن و معنویت است.به طور غیرمستقیم مسائل مادی را هم در بر می گیرد.ولی مسائل مادی اصل نیستند.
واقعیت دینداری در اکثر مردم دنیا،غیر از حقیقت دینداری است.یعنی اکثر مردم دنیا به دین به عنوان ابزاری برای رفع حوائج و نیاز های مادی نگاه می کنند.برای مثال یک فرد غیردیندار بیمار می شود.پزشکان به او می گویند که هیچ راه درمانی نداری.برای درمان خود،به ظاهر دین دار می شود.ولی در حقیقت دین دار نیست.
یکی از مشکلات بزرگ جهان و در واقع موانع ظهور حضرت مهدی (عج) همین مسئله است.
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق
سوال:
آیا این نظریه تا حدودی درست است که اعتقاد ما به خدا و ائمه به دلیل مشکلات زیاد مادی هست که داریم ولی اگر کارهایمان نظم بیشتری داشته باشه و اکثر چیزها برایمان فراهم باشه مانند کشورهای غربی دیگر میزان توکل و توسلمان کم می شود و یا از بین می رود ؟؟؟
پاسخ:
- برخی از جامعه شناسان دین، نظریه ای ارائه کرده بودند که دین را امری تلقی می کرد که برخاسته از نیازهای مادی انسان ها پنداشته می شد. بر اساس این نظریه، انسان ها به جهت نیازهایی که دارند به خدا پناه می آورند. این نظریه که مشابه فرض سوال شما است، چند ایراد دارد:
- اگر در جهان امروزی نگاه بیافکنیم، مدرن ترین کشور دنیا که سطح رفاه بالایی نیز دارد، امریکا است. این در حالی است که درصد قابل توجهی از مردم آمریکا انسان های دینداری هستند. این مسئله یک مورد نقض بزرگ برای این دیدگاه و این نظریه است زیرا اگر قرار باشد به صرف رفاه انسان ها از خدا دست بکشند، در جامعه مثل آمریکا نباید سطح بالایی از دینداری را شاهد باشیم در حالیکه دینداری سطح بالایی در آنجا دارد.
- مسئله دیگر این است که این نظریه بر یک پیش فرض استوار است و آن این است که نیازهای انسان، تنها نیازهای مادی هستند و هنگامی که آنها تامین شدند، دیگری نیازی باقی نمی ماند. این در حالی است که ساحت دیگر انسان یعنی ساحت روح و روان نیز نیازهای خود را دارد. امروز یکی مهمترین مشکلات در سطح جهان، بحث معنویت است. انسان هایی که در زندگی مادی خود پیشرفت زیادی داشته اند ولی از آموزه های دینی بهره نمی برند، به یک پوچی و بی معنایی رسیده اند. از همین روست که امروزه در میان مباحث فلسفی، بحث معنای زندگی به شکل قابل توجهی رشد پیدا کرده است. این مسئله از آن روست که چنین افرادی از دین فاصله گرفته اند و گمان کردند که نیازهای ما تنها نیاز مادی است و با برطرف شدن آن، نیازی به دین نداریم این در حالی است که نیاز انسان به دین در معنویات بسیار بیشتر از مادیات است.
- مسئله دیگر نیز این است که اساسا نیاز داشتن، تنها مسئله ای نیست که ما را به خدا می رساند، گاهی انسان ها برای دوری از عذاب به سراغ خداوند می روند، گاهی برای جلب نعمات (دنیوی و اخروی) ولی سطح بالاتری نیز وجود دارد که خداوند را تنها از آن رو که خداوند است و دارای شان والایست، می پرست (مضمونی که در حدیث علی (ع) بیان شده است). در این حالت سوم، اساسا بحث نیاز در میان نیست بلکه صرف شان والای خداوند، انسان را به سراغ خداوند رهنمون می شود.
- با توجه به مطالب فوق، اگرچه در تنگناهای مادی انسان بیشتر به یاد خداوند می افتد ولی معنای این مسئله آن نیست که تنها به جهت نیازهای مادی است که انسان ها به سراغ خداوند می روند.