ناراحت شدن بی حجاب اگر ناشی از شناخت حرف دین باشه، ایرادی نداره، ما می گیم ناراحتی اونها نباید از سوءرفتار ما باشه، دین گفته به اونها بگید آشغال و گدای نگاه و شیطان و...؟
شما اگر کسی خودش رو تبدیل به آشغال کنه، بهش میگید: ناآشغال؟!
tazkie;486679 نوشت:
تعصبات کور افراده که اونها رو وامیداره از ده قدم جلوتر از ولی حرکت کنن. کدام معصوم، کدام آیت الله، این نسبتها را به ناقص الحجاب داده؟
حقیر فکر نمیکنم، منظور از این تبلیغات فرد مشخصی باشد
لذا این تبلیغات مخاطب خاص خودش رو داره
فرد مورد نظر یا آشنا با احکام حجاب است یا نیست
اگر آشنا نباشد، قطعاً این تبلیغات رو به خودش نمیگیره، بلکه حکم عقل این است که از این احکام جویا شود
و اگر آشنا باشد، خب یا موافق حجاب است یا مخالف حجاب
اگر مخالف باشد، که صحبتی نیست
اگر موافق باشد، خب بی معنی است که از این تبلیغات ناراحت بشه، بلکه باید از کار نادرست خودش ناراحت بشه
tazkie;486679 نوشت:
وقتی مغالطه می کنید، بگوییم مغالطه نکرده اید؟ الان شما منظور من را تحریف نکردی؟ تهمت نزدی؟ این مغالطه و سفسطه نیست؟ منطق آهنین است؟
[SPOILER]یه چیزی خدمت تون عرض کنم،
این کلمه منطق آهنین رو تا جایی که یادم است، فق حقیر اون رو بکار بردم
و بکار بردن اون توسط شما، ظاهراً بی منظور نیست! :khaneh:
جای شما بودم آیدی ام رو عوض میکردم و خودم رو با این آیدی نشون نمیدادم[/SPOILER]
شما داری مغالطه میکنی
بفرمایید در کدام عبارت و براساس چه رابطه ای منظور شما رو تحریف کردم؟
از موافقین چنین تبلیغاتی سوالی دارم
اگر شما ضعفی داشته باشید دوست دارید دیگران چطور این ضعف را بهتون یادآوری کنند؟؟
دوست دارید با القاب زشت شما را متوجه اشتباهتون کنند ؟؟
کلمه بعضیا رو جا انداختین. چون بعضیاشون واقعا سرشون نمیشه.
اساسا داشتن توقع بیجاست ، لذا بحث و مبادله نظر هم از این امر مستثنی نیست. بنابراین توقعی برای تایید ندارم.:Cheshmak:
ضمنا باید عرض کنم بقول شما تاختن بنده بخاطر شخص خاص (تزکیه) نیست بلکه بخاطر مطلبیه که گذاشته میشه.
سوالات بنده در رد سولات شما بود!! یعنی آنها فاقد عقل و غیرت نیستند.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
افرادی که به وظیفه امر به معروف و نهی از منکر، بعنوان یک واجب عمل میکنند استثناء ندارند که بگویم بعضیا.
هر کسی هم که بدون غرض ورزی و در نظر گرفتن منافعش پستهای خانم تزکیه را بخواند خواهد گفت که اینها همه اشکال تراشیهای بی مورد است.
در این تبلیغات شخص خاصی مد نظر نیست که توهین به فرد باشد. آنها هم که مصداق این تبلیغاتند یا بروند خود را اصلاح کنند یا عاقلانه پذیرای عواقب دنیوی و اخروی آنچه که خود انتخاب کرده اند باشند.
اگر این منتقد یا منتقدین میامدند و بعضی از این تبلیغات را نقد میکردند میشد گفت هدفشان خیر است
اما وقتی به همه موارد از قبیل استفاده از نام امام زمان ، شهدا، همه امران به معروف از جمله مداحان و روحانیان بدون هیچ اغماضی
(وقتی میگویم بدون هیچ اغماضی دلیل دارم دلیلم هم همان پست انتقاد از روحانی امر به معروف در راهیان نور است که نه تنها کسی باهاش مخالفت نکرد که پاسخگویی بنده را هم به باد انتقاد گرفتید.)در این انتقادها جای میگیرند معلومه که این کار هیچگونه جنبه الهی و اخلاص ندارد و همه برخواسته از هواهای نفسانی افرادیست که تبلیغات حجاب به نفعشان نیست .
نگویید که ما روش بعضی از تبلیغات را انتقاد کردیم. این فقط یک دفاع است، حقیقت اینه که این موارد همه جنبه کلی داشت و اگر مثلا درمورد امام زمان ( در پست خانم تزکیه ) منظور انتقاد از همان جمله دشمن کردن جوانان با امام زمان بوده همین یک مثال کافیست تا فردا هر کس از امام زمان حرف زد بگویید کارش غلطه چون به پر قبای دختران بی حجاب میخوره.... کماهی که فورا نمونه اش را همینجا مشاهده کردیم.
درمورد آن پست هم انتقادتان از روی هوای نفس بود وگرنه ما هم نگفته بودیم که امر به معروف شرایط ندارد سخن درمورد آمرین به معروف بود نه یک بچه ای که یک کار غلط و نپخته ای انجام داده باشد ، که شما آنگونه موضع گرفتید.
در آن پست حرفی از عقل و غیرت نبود ؟ این را از کجای حرفهای من فهمیدید؟
اولا این موضوع ربطی به بحث تاپیک ندارد که شما یک کلمه را بلد کنید تا بحث تاپیک منحرف شود.
برادر عزیزم، به همان میزان که عبارات بکار رفته توسط شما به موضوع تاپیک مرتبط است، پرسش بنده از مطلب شما نیز همچنین.
امام عشق;486662 نوشت:
اسفل سافلین
واژه کثیف یعنی کسی که تمیز نباشد. این تمیزی ممکن است تمیزی ظاهری باشد و ممکن است تمیزی باطن باشد.
امثال رضا شاه لعنت الله نیز تمیزی باطن نداشتند پس باطن آنها بسیار زشت و کثیف است.
و اما به مراتب بدتر از واژه کثیف به کار رفته است. از نظر حکم اسلامی کسی که کافر است نجس است. وازه نجس از واژه کثیف به مراتب بدتر است.
حال این از کرم بنده بود که بجای وازه نجس از واژه کثیف استفاده کرده ام.
حال اگر میخواستم از دید بصیرتی سخن بگویم به مراتب وازه بدتر داشتیم. صفت سگی ، صفت خوکی وووووو
آیه 175 سوره اعراف - آیه ی 44 سوره فرقان - ووووو
باور بفرمایید بنده با تخفیف به رضا شاه گفتم کثیف. باید میگفتم . : کافر نجس ، بی عقل همچون چهارپایان ، شخصی همانند سگ ، نادان وووووو
چیزی که باعث میشود از موضوع بحث دور شویم همین است که کل نقل قول فوق، جواب پرسش حقیر از جنابعالی نبود.
لطفاً بطور مشخص بفرمائید در کلام گهربار معصومین(ع) از واژه کثیف برای امثال ابوسفیانها، معاویهها، یزیدها و ... استفاده شده؟ نمونه ذکر نمائید.
امام عشق;486662 نوشت:
فساد اخلاقی بزرگترین معضل اجتماعی است. فساد اخلاقی که روز به روز در حال افزایش است.
سرچشمه ی فساد اخلاقی از بی حجابی است.
نمونههائی از فساد اقتصادی مانند دلالی، رشوه، ربا خواری، دزدی اموال بیتالمال و ... همه جزئی از فساد اخلاقی هستند. آیا سرچشمه اینها بدحجابی و بیحجابیست؟
چگونه ثابت میکنید 70% معضل جامعه بیحجابیست؟ این عدد چگونه استخراج شده؟
چگونه ثابت میکنید تمامی بدبختی مملکت فقط و فقط بد حجابیست و نه چیز دیگر؟
امام عشق;486618 نوشت:
اتفاقا تمام بدبختی مملکت ما بخاطر بدحجابی هست نه چیز دیگه. 70% معضل جامعه وجود بی حجابان است.
از موافقین چنین تبلیغاتی سوالی دارم
اگر شما ضعفی داشته باشید دوست دارید دیگران چطور این ضعف را بهتون یادآوری کنند؟؟
دوست دارید با القاب زشت شما را متوجه اشتباهتون کنند ؟؟
1- ضعف با گناه تفاوت دارد
2- ما نمیگیم طرف مقابل دوست داشته باشد این تبلیغات را، اصلاً خدا ناراحتی را در وجود او قرار داده است که به او بفهماند مشکلی هست، بلکه میگوییم این کار رو اشتباه نداند
3- تبلیغات باید جامع باشه، تبلیغات برای شخص خاصی نیست، قضیه امر به معروف و نهی از منکر یک شخص خاص با تبلیغات برای اجتماع متفاوت است. اجتماع، ناشی دارد، نفهم دارد، نادان دارد، دانا دارد، غافل دارد، و.... مغرض هم دارد، پس تبلیغات باید همه اینها را شامل بشه ولی قضیه تذکر دادن به یک نفر متفاوت است.
4- اگر گناهی در وجود کسی باشه، و اون گناه آشکار نباشه کسی حق نداره اون رو آشکار کنه(به نظرم این مورد تایید اسلام باشه) ولی گناهی مثل بی حجابی و بد حجابی نه تنها آشکار شده است بلکه ضررش هم به دیگران میرسه
و در آخر نفرمودید:
سلمان14;486680 نوشت:
اگر بی حجابی نادرست باشد آنگاه نباید در تبلیغات بی حجابی را زشت جلوه دهیم اگر باید در تبلیغات بی حجابی را زشت جلوه دهیم آنگاه بی حجابی درست است!!!!!!!!!
در پاسخ به پست بلند و بالای جناب بن موسی، در ۱۳۹۲/۱۲/۱۴, 08:07 pm:
بن موسی;486475 نوشت:
1. در مورد مغالطات هیچ تکراری نکردیم. دعوت کردیم که افراد بروند معنای مغالطات را بخوانند و خود قضاوت کنند که من درست می گویم یا شما.
2.الان این من و دوستانم، یعنی من و چه کسانی؟ دقیقا این دوستانی که شما به من نسبت می دهید کیا هستن؟ تعارف نکنید. راحت باشید.
3.در مورد معیار توهین، توهین بودن یک جمله را عرف زبانی مشخص می کند. حال برخی دوستان تهمت زدند که ما می گوییم خوب و بد هر چیز را عرف تعیین می کند! اینکه توهین بودن را عرف زبانی جامعه مشخص می کند یک امر بدیهی است! حالا معیار بودن اسلام، اگر مد نظر شماست، خب بفرمایید اسلام دقیقاً در کدام گزارش نقلی معتبر توهین و غیرتوهین را مشخص نموده است. من می پرسم اسلام دستور داده به ناقص الحجاب بگویند آشغال؟ دستور داده شیطان خطابش کنند؟ دستور داده گدای نگاه خطابش کنند؟ دستور داده در سیر به حیوانیت خطابش کنند. حالا تعمیم ما شتابزده باشد یا حلیمانه(!) حقیقت، حقیقت است.
4.سخن ما نگرش شما را در مورد عرف امروزی در مورد توهین رد می کند. عرض کردیم که عرف بین دوستان با عرف تبلیغ فرق دارد و شما خلط مبحث کرده اید.
5.من در مفهوم اسلامی، وظیفه گرا هستم و اصلاً هم برایم مهم نیست که شما من را وظیفه گرا می دانید یا نتیجه گرا. اگر احساس مسئولیت در برابر عمل خود نتیجه گرایی است، بنده نتیجه گرا ترین انسان روی زمین هستم. تعاریف خودساخته ی شما، تمامی ندارد. اصلاً معلوم نیست که شما چطور احساس مسئولیت را وظیفه گرایی نمی دانید. ما مأمور به نتیجه نیستیم، ولی از توجه نگاه نتیجه و اصلاح عمل با توجه به نتایج کسب شده هم نهی نشده ایم. سخن من روشن است که ما وقتی داریم یک روشی که آموزش اسلام نیست را در امر به معروف به کار می بریم باید بازخورد آن در جامعه را بنگریم تا ببینیم درست است یا خیر. بله اگر عمل ما عین دستور اسلام است، دیگر نتیجه مهم نیست، ولی وقتی دارند خلاقیت به خرج می دهند و ناقص الحجاب را آشغال یا گدای نگاه یا شیطان یا در سیر حیوانیت خطاب می کنند، دیگر بد نیست بنگرند و ببینند نتیجه اش چیست. سؤال اساسی تر این است که شما می گویید عمل باید برای رضای خدا باشد، آیا رضای خدا یک نتیجه برای عمل نیست؟ آیا این نتیجه گرایی نیست؟ چطور می شود در اینجا هدف داشت و این نتیجه گرایی نیست؟
6.ما فرمول منطقی مربوط به مغالطه ای از شما ندیدیم، شما فقط یک سری ادعا کردید. اما سخن ما روشن است: شما که مدعی هستید که با فرمولهای منطقی می شود همه چیز را تعیین کرد، فرمول منطقی برای توهین را بسازید تا استفاده کنیم! شما می فرمایید نظر اسلام فرمول منطقی شماست! خب این هم منطق شما: هیچ فرمول دقیقی ارائه نمی دهید فقط به چیزی پاس می دهید که اگر بگوییم این فرمول منطقی نیست گریبان ما را بگیرید که نظر اسلام را قبول نداریم! البته شما بسیار زرنگ هستید! نخیر! ما نظر اسلام را روی چشم می گذاریم. ولی لطفاً بفرمایید: نظر اسلام در مورد شیطان یا گدای نگاه یا آشغال خطاب کردن چیست؟ اگر اینها توهین نیستند، بنده از این به بعد شما را با یکی از همین عناوین خطاب می کنم، زیرا توهین محسوب نمی شود و با قوانین سایت ناسازگار نیست.
7.عاقلان دانند که چه کسی تکرار مکررات کرده است. وقتی یک حرف ساده را مطرح می کنیم و شما توجه نمی کنید و ادعای پیشین خود را تکرار می کنید، چه کنیم؟
8.من در بحث حجاب نتیجه را هدف نمی دانم، هر چند خود عمل برای رضای خدا، یک نتیجه گرایی است. یکبار دیگر خیلی روشن می گویم تا شاید اینبار درست بخوانید: وقتی ما داریم یک روش خودساخته را در تبلیغ حجاب به کار می بریم، باید بنگریم و ببینیم که آیا عملمان نتیجه بخش هست یا نه، ما وظیفه نداریم به آن روش عمل کنیم، تا وظیفه گرایی به ما بگوید به آن روش عمل کن. وظیفه ی ما تبلیغ است و نه این روش خاص تبلیغ. ما باید نتیجه ی روشمان را بنگریم و ببینیم آیا با روح تبلیغ سازگار است یا خیر. والله خیلی حرفم روشن است، نمی دانم چرا متوجه نمی شوید. بعد هم بگویید تکرار مکررات.
9.در مورد تفاوت بیان حقایق با توهین و برخورد زننده نیز، ما به میزان کافی توضیح دادیم.
10.اینکه معیار زشت بودن یا نبودن رفتار خود مخاطب است، کاملاً درست نیست، بلکه ما می گوییم باید با هر کسی به زبان خودش حرف زد. ما اینجا می توانیم از مثلث شناخت استفاده کنیم، زیرا تبلیغ یک امر روانشنانختی است. مثلث شناخت می گوید: نظر خود، نظر مخاطب و نظر جامعه را بنگر. به هر حال نتیجه به سمت یک طرف به حالت دو به یک یا سه به صفر، خواهد شد و از طرف قویتر در این مورد استفاده کن. مثلاً همین گدای نگاه خطاب کردن: من آنرا توهین می دانم، یک دختر ناقص الحجاب آنرا توهین می داند و جامعه نیز آنرا توهین می داند، خب پس سه به صفر به نفع توهین بودن است؛ حال شما اگر بیایید بگویید که شما چطور نظر جامعه را فهمیدید؟ این توسل به اکثریت است و... اینجا جز افسوس چیزی برای من نمی ماند. حال من قبول دارم که نظر اسلام بالاتر از نظر مثلث شناخت است: پس از شما می پرسم اسلام شیطان یا گدای نگاه یا آشغال خطاب کردن را توهین می داند یا خیر، و در لفافه از شما پرسیدم که اگر توهین نیست، دوست دارید خودتان یکی از اینها خطاب شوید یا خیر؟
11.شما مدعی هستید که روانشناسی اسلامی بسیاری از سخنان من را نمی پذیرد. بسیار عالیست. سخنتان را مستند کنید تا بنده بهتر بتوانم خودم را اصلاح کنم.
12.در مورد هدف بودن جذب، بنده فکر نمی کنم این مسئله اگر در راستای وظیفه و در طول تلاش برای کسب رضای خدا باشد، ایرادی داشته باشد. وگرنه بنده نباید با هدف نجات از تشنگی آب بنوشم، تا مبادا از هدف رضای خدا دور بشوم. به نظر من این خودفریبی است که ادعا نمایم هر کاری می کنم فقط و فقط با هدف رضای خداست، ولی می توانم سعی کنم که رضای خدا را هدف اصلی و سایر اهداف را در طول آن قرار بدهم. حالا اگر شما آنقدر از اولیاء الله هستید که تک تک اعمالتان فقط و فقط برای رضای خداست، شما مراتبتون بالاست، ما مرتبه ی شما رو نداریم.
13.خود شما می فرمایید «حفظ اسلام تحت رضایت الهی قرار می گیرد» من از شما می پرسم، پس چه عیبی دارد ارشاد گناهکاران نیز تحت رضایت الهی قرار بگیرد؟ جذب افراد، البته بعضی وقتها هم تحت رضایت الهی قرار ندارد، ولی خیلی وقتها هم جذب افراد تحت رضای خداست. شما که بحمدالله نیت خوانی نمی کنید؟ یک جوان مؤمن وقتی می خواهد یک فرد فاسق را جذب اسلام، و نه جذب خودش کند، از کجا می توان ادعا کرد که هدفش رضای خدا نیست؟ پس نفرمایید «نقد بالایم را هم تحویلم ندهید»، زیرا نیتها را خدا می داند.
14. بنده عرض کرده ام: «شاید اگر کسی شما رو بدفرهنگ یا عامل فساد بدونه ناراحت نشید، ولی خب این شما هستید که ناراحت نمی شوید. دیگران اینگونه نیستند.» شما در پاسخ می فرمایید: «شما که می گویید معیار عرف است،از نظر عرفی حرف های شما در خصوص آن بنده خدا مصداق حمله به شخص محسوب می شود.حال اینجا هم می گویید چون معیار عرف است بدفرهنگی باعث ناراحتی می شود.این باز نشان دهنده تفات بین گفته ها و عملکرد شماست که می گویید نباید حرفی بزنیم که طبق عرف معیار حمله باشد و در این جمله بالا هم دارید به آن اشاره می کنید.در حالی که خودتان به یک بنده خدا حمله کرده اید
.» الان منظورتان از معیار، معیاری برای توهین بودن است؟ کدام بنده خدا را می گویید؟ کدام تفاوت بین گفته ها و عملکرد؟ شما آن واژه ی "شاید" رو دقت کردید بهش؟ فکر می کنم کلاً منظور را نگرفته اید!
15.بحث انگِ انگ زدن را فکر کنم جهت خروج موضوع از یک بحث خشک و جدی مطرح کردید. ممنون، خندیدم. برویم سراغ ادامه ی بحث.
16.یکی از مواردی که ما مطرح کرده ایم و گویا شما آنرا توهین نمی دانید، کاریکاتور ذیل است:
اگر قبول دارید که این توهین است، بفرمایید تا بنده پوزش بطلبم.
17.بفرمایید کجا سخنتان را اشتباه تفسیر کرده ایم و تفسیر صحیحش را مطرح نمایید.
18.می فرمایید:«نتیجه ظاهری یعنی نتیجه مادی.نتیجه غیرظاهری یعنی نتیجه معنوی و الهی.» خب پس هیچ نتیجه ای را نمی شود در این دنیا ملاک قرار داد! نتیجه ی معنوی و الهی را ما از کجا تشخیص بدهیم؟ ما به خدا دسترسی، به معنای پرسیدن نتیجه و گرفتن جواب، داریم؟ معنویات را چگونه می خواهیم بفهمیم؟ شما اگر قصدتان اصلاح امور هست، که انشاء الله چنین باشد، باید توجه کنید که خیلی وقتها نتیجه گیری به ظاهر است: وقتی فرد ادعای مسلمانی می کند و شهادتین می گوید، همین شهادت ظاهری، نتیجه ای ظاهری مبنی بر مسلمانی باشد، ما این را می پذیریم. این خداست که می داند در باطن چه خبر است. خداست که تأثیر نهایی و معنوی و الهی امور را می داند. اگر ما می گفتیم نتیجه ی ظاهری امر به معروف و نهی از منکر مورد توجه قرار گیرد، سخن شما درست بود، ولی ما می گوییم نتیجه ی ظاهری روشی که در امر به معروف و نهی از منکر به کار می رود، مورد توجه قرار گیرد. از ابتدا هم عنوان این بحث، روشهای ناکارآمد تبلیغ حجاب است، و نه تبلیغات ناکارآمد حجاب! ما از ابتدا به تفاوت ایندو توجه داریم.
19.ما نگفتیم که ارتباطی بین شهدا و حجاب نیست، گفتیم برای تأثیر آن، مقدماتی چند لازم است، و از همه مهمتر الگوگیری از شهدا. جهت اطلاع شما عرض می کنم که بد نیست شما به موضوع http://www.askdin.com/thread28556.html سری بزنید و قدری مطالب را بخوانید، تا متوجه شوید بنده به شدت در امر توجه دهی و الگوگیری از شهدا، کوشا هستم و این مورد را بسیار مهم می دانم. آنهم شهدای زن که عملشان می تواند الگویی برای دختران امروزی ما باشد. در آن موضوع من به صورت غیرمستقیم، شهدای زن را به صورت الگوهایی برای دختر جوان امروزی معرفی کرده ام، بدون اینکه سخنی از الگوگیری به میان بیاورم، زیرا معتقدم کسی که شهید را به درستی بشناسد، نمی تواند از او الگو نگیرد.
20. می فرمایید: «از کجا معلوم علت بی حجابی این باشد؟چه بسا سیستم آموزشی ما مشکل باشد.» اولاً روشهای غلط تبلیغی، خود بخشی از سیستم آموزشی هستند. ثانیاً علت بی حجابی، یک امر واحد نیست، ولی بنده گمان می کنم، آنچه راه را بر ناتوی فرهنگی(و نه صرفاً بی حجابی) گشوده است، چیزی جز کمکاری یا سوءعملکرد ما نیست، زیرا قرآن می فرماید که خدا هرگز راهی برای کافران بر مؤمنان نخواهد گشود. پس هر عیب که هست از مسلمانی ماست.
21.عرض کردیم که افراد غیرمذهبی حس ما نسبت به شهدا را ندارند و برعکس نگاه شما، بنده معتقدم، آن بخشی از این حس که در آنها هست، در آنها ایجاد مدیونی نمی کند. اگر شک دارید از خودشان بپرسید که آیا حاضرند به خاطر خون شهید، حفظ حجاب بکنند یا خیر. راستش من تا به حال بانویی باحجاب را ندیده ام که بگوید من فقط به خاطر خون شهدا، با حجاب شده ام.
22.وقتی می گوییم روشی ناکارآمد است، به این معنا نیست که هیچ اثری ندارد، چه بسا اثری داشته باشد ولی ناکافی. برای یک دختر غیرمذهبی، شهید یک فرد والاست که برای وطن، دقت کنید که در اکثرشان نگاه وطنی است و نه مذهبی، جان خود را از دست داده است. این والا بودن، به حد یک احترام نسبی گذاشتن است در اکثر موارد، بوده و به حدالگوگیری ما از شهدا نمی رسد. این مسئله باعث می شود که آنها چون شهید گفته حجاب داشته باش، محجبه شوند. ولی همین امر روی افرادی مثل من اثر دارد. به خصوص برای دختران مذهبی، شهدای زن، تأثیرشان باید بیشتر هم باشد، چون شهید فقط تصیه به چادر می کند و شهیده با چادر شهید می شود. حال بحث این است که این روش، چه کسی را هدف می گیرد؟ دختران مذهبی را یا دختران غیرمذهبی را؟ بر هر دو اثر واحدی ندارد و لذا برای محجبه کردن یک ناقص الحجاب، کافی نیست و ناکارآمد محسوب می شود، هر چند برای یک دختر مذهبی اثر دارد. پس اثربخشی نسبی با ناکارآمدی، ناسازگار نیست.
23.در موردِ خوب و کافی بودن عمل به وصیت شهدا، جهت با حجاب شدن، عرض ما این بود که هدف باید رضای خدا باشد. حال کسی که برایش رضای خدا مهم است، بدون وصیت شهدا هم با حجاب است. عمل به وصیت شهدا به این دلیل برای محجبه شدن خوب و کافی نیست که اگر در طول رضای خدا باشد که خود هدف بودن رضای خدا برای محجبه شدن کفایت می کند و اگر در عرض از آن باشد، غلط است زیرا نیت اصلی باید رضای خدا باشد و هیچ چیز را نباید در عرض خدا قرار داد، حتی شهید را.
24.ما از کارآمدی بیان سخن نگفتیم! ما از کارآمدی روش بیان سخن گفتیم.
25.شما در مورد نگاه من به روشهای سنتی و قدیمی، چه فرمودید؟ خودتان عین حرفتان را نقل کنید.
26.اینکه گفتیم باید با هر کس به زبان خودش حرف زد، اصلاً بی مورد نیست. مثال شما بی مورد است. یک فرد فحاش، هم مثل هر فرد دیگری، منش و مرامی دارد. می توان از آن مشی و مرام با او حرف زد، ولی ما اصول خود را نیز حفظ می کنیم و فحاشی نمی نماییم. نگفته ایم برای اینکه به زبان فرد با او حرف بزنیم باید مثل او حرف بزنیم یا از اصول خود عقب بنشینیم.
27.می فرمایید: «بله با تکرار مکررات،آن را منطقی نمی دانید.یعنی نقد که می کنیم،فقط می گویید قبول ندارم نقدت را،پیش فرضت تعریف این مغالطه است و ... .به این انگ زدن های شما هم به قول خودتان عادت کردیم.» آیا حکایت آن دو دیگ را شنیده اید؟ من هم همین حس را نسبت به روش استدلالی شما دارم.
28.بفرمایید منظور شما از اصلاح دقیقاً چیست که با آنچه من به آن می گویم اصلاح فرق دارد.
29.در مورد سلیقه ای بودن روشها، از اینجا سلیقه ای بودن روشن می شود، که این روشها، روش معصومین و آیات عظام نیستند، لذا برخواسته از سلیقه ی افراد می باشند.
جالب است
برخی بزرگواران سعی دارند، تبلیغات رو با مکالمات میان ائمه (ع) و دیگران مقایسه کنند
تبلیغات برای شخص خاصی نیست، بلکه هدف تبلیغات، مبارزه با فرهنگهای غلط و ترویج فرهنگ خودی است.
علاوه بر این ائمه(ع)، به نظرم، بارها از القابی مثل: «زنازاده پسر زنازاده» استفاده کرده اند.
و قرآن خودش از القابی مثل: «آنها مثل حیواناتند بلکه پست تر هستند» «مثل او مانند سگی است که ...» استفاده کرده است.
جالب است
برخی بزرگواران سعی دارند، تبلیغات رو با مکالمات میان ائمه (ع) و دیگران مقایسه کنند
تبلیغات برای شخص خاصی نیست، بلکه هدف تبلیغات، مبارزه با فرهنگهای غلط و ترویج فرهنگ خودی است.
علاوه بر این ائمه(ع)، به نظرم، بارها از القابی مثل: «زنازاده پسر زنازاده» استفاده کرده اند.
و قرآن خودش از القابی مثل: «آنها مثل حیواناتند بلکه پست تر هستند» «مثل او مانند سگی است که ...» استفاده کرده است.
ماشالله جایه خدا هم که نشستین ... و دیگران رو سگ و میمون و حیوون خطاب میکنین .
همگان در عین حال توجه کنند که ما نیز به میزان کافی در مورد غلط بودن برداشت ایشان توضیح داده ایم، و نظر به اینکه ایشان حاضر به قبول نیستند، از همگان دعوت کردیم بروند و معنای این مغالطه ها را در کتب منطق بخوانند.
شما هیچ حرفی درباره پست بلند بنده نزده اید و فقط و فقط دارید تکرار مکررات می کنید.اگر به همین شیوه پیش برود،لازم می دانم طور دیگری برخورد کنم چون ظاهراً قصد ندارید بحث کنید.از همان ابتدای بحث مدام به ما گفتید پیشفرض هایت غلط است و حتی نگفتید چرا غلط است.
عرض کردم اگر بخواهید اینطور ادامه بدهید مجبور می شویم طور دیگری عمل کنیم.خود دانید.
tazkie;486677 نوشت:
مشکل اینجاست که باید در یک سطر حرفم را بزنم، بعد یک کتاب بنویسم تا شرح بدهم منظورم چه چیزهایی نبوده است!
این هم باز طفره رفتن شما از پاسخ دادن است.
برای بار آخر عرض می کنم یا پاسخ پست بلند ما راجع به مغالطه را با بررسی تک تک موارد بدهید،یا منتظر عواقب این شیوه بحثتان باشید (تکرار مکررات) که الحمد لله توسط بسیاری از کسانی که آرای شما را دارند تایید می کنند،این شیوه تکرار شده است.
نمونههائی از فساد اقتصادی مانند دلالی، رشوه، ربا خواری، دزدی اموال بیتالمال و ... همه جزئی از فساد اخلاقی هستند. آیا سرچشمه اینها بدحجابی و بیحجابیست؟
چگونه ثابت میکنید 70% معضل جامعه بیحجابیست؟ این عدد چگونه استخراج شده؟
چگونه ثابت میکنید تمامی بدبختی مملکت فقط و فقط بد حجابیست و نه چیز دیگر؟
.امین.;486695 نوشت:
بله سرچشمه همه فسادها فساد اخلاقی است. مال حرام را زنازاده میخورد...
برادر ارجمند، امیدوارم در مورد زنا زاده بودن تمامی کسانی که مال حرام میخورند، اطمینان کامل داشته باشید. در غیر اینصورت مرتکب بستن اتهام ناروای بزرگی شدهاید :Gol:
سلام و عرض ادب.
برادر ارجمند، امیدوارم در مورد زنا زاده بودن تمامی کسانی که مال حرام میخورند، اطمینان کامل داشته باشید. در غیر اینصورت مرتکب بستن اتهام ناروای بزرگی شدهاید :Gol:
حق باشماست من باید حرفم را به نوع دیگری بیان میکردم. شما فرمودید سرچشمه همه فسادهای اقتصادی فساد اخلاقی نیست. شاید اینطور باشد اما اینها لازم و ملزوم هم هستند. همانطور که نمونه اش را هم در همین مملکت داریم. افرادی که کوچکترین احتمالی نمیدادیم با اسلام مخالف باشند هم حرام خوار از آب درآمدند و هم طرفدار بی حجابی. بهتره در اینباره کارشناسان توضیح دهند.
- ضعف با گناه تفاوت دارد
2- ما نمیگیم طرف مقابل دوست داشته باشد این تبلیغات را، اصلاً خدا ناراحتی را در وجود او قرار داده است که به او بفهماند مشکلی هست، بلکه میگوییم این کار رو اشتباه نداند
3- تبلیغات باید جامع باشه، تبلیغات برای شخص خاصی نیست، قضیه امر به معروف و نهی از منکر یک شخص خاص با تبلیغات برای اجتماع متفاوت است. اجتماع، ناشی دارد، نفهم دارد، نادان دارد، دانا دارد، غافل دارد، و.... مغرض هم دارد، پس تبلیغات باید همه اینها را شامل بشه ولی قضیه تذکر دادن به یک نفر متفاوت است.
4- اگر گناهی در وجود کسی باشه، و اون گناه آشکار نباشه کسی حق نداره اون رو آشکار کنه(به نظرم این مورد تایید اسلام باشه) ولی گناهی مثل بی حجابی و بد حجابی نه تنها آشکار شده است بلکه ضررش هم به دیگران میرسه
کسی گناهکار به دنیا نمی آید گناه می تواند ناشی از جهل در شناخت خدا، جهل به هدف از آفرينش، جهل به آثار گناه که این جهل ضعف حساب میشود که فقط از راه درست میتوان چنین افرادی را آگاه کرد
درسته این تبلیغات فعلا برای شخص خاصی نیست اما بزرگوار این تبلیغات توی فرهنگ و ذهن جوانان تاثیر میزاره در آینده کسی تحت تاثیر این تبلیغات به دیگران توهین کرد شما جوابگو هستید؟؟
توجه کنید وقتی کسی را از کار زشت و ناپسندی باز می داریم چه بسا در بسیاری موارد دیگر او از ما بیشتر بداند و بفهمد و فقط در این مورد مرتکب خطا شده است. به همین خاطر در هنگام تذکر دادن لازم است به کرامت شخصیت و انسانیت اشخاص احترام بگذارید.
سلمان14;486680 نوشت:
اگر بی حجابی نادرست باشد آنگاه نباید در تبلیغات بی حجابی را زشت جلوه دهیم
اگر باید در تبلیغات بی حجابی را زشت جلوه دهیم آنگاه بی حجابی درست است!!!!!!!!!
من نگفتم اگر در تبلیغات بی حجابی را زشت جلوه دهیم آنگاه بی حجابی درست است من هم با بی حجابی مخالفم هم با تبلیغات زشت ببینید واقع بین باشید الان درصدی از زنان بی حجاب هستند به جای اینکه بگیم از نظر دین شما حیوان هستید فلان هستید که طرف هم از دین متنفر شود هم از حجاب چرا با زبان خوش آثار گناه را بیان نکنیم و از خوبی های حجاب سخن نگوییم
شما میگوید اگر بی حجابی نادرست باشد آنگاه باید با شیوه نادرست با آن برخورد کرد !!!!!
فکر نکنم روانشناسی هم چنین مطلبی را تأئید کند
این جمله مورد نظر ماست
اگر بی حجابی نادرست باشد پس باید با شیوه درست با آن برخورد کرد
1. در مورد مغالطات هیچ تکراری نکردیم. دعوت کردیم که افراد بروند معنای مغالطات را بخوانند و خود قضاوت کنند که من درست می گویم یا شما.
بنده چه بسا پیش از تولد شما در حال شرح کتب منطق بوده ام و نیازی نیست بنده را به این کتب ارجاع دهید.به جای طفره رفتن،پاسخ دهید و الا شیوه برخورد ما فرق خواهد کرد.
tazkie;486688 نوشت:
2.الان این من و دوستانم، یعنی من و چه کسانی؟ دقیقا این دوستانی که شما به من نسبت می دهید کیا هستن؟ تعارف نکنید. راحت باشید.
مشخصاً واضح است یعنی چه کسانی.اگر بعضی از این افراد زیر پست بنده صلوات می زدند،بنده شک می کردم به محتوای پستم و می رفتم بررسی کنم ببینم چه چیزی گفته ام که این ها خوششان آمده.
tazkie;486688 نوشت:
3.در مورد معیار توهین، هر چه دوست دارید سفسطه کنید.
مغالطه "مغالطه کردی".
tazkie;486688 نوشت:
توهین بودن یک جمله را عرف زبانی مشخص می کند.
مغالطه تکرار.
tazkie;486688 نوشت:
حال برخی دوستان تهمت زدند که ما می گوییم خوب و بد هر چیز را عرف تعیین می کند!
تهمت نزدند.وقتی ما به شما می گوییم معیار برخی چیز ها عرف است نه همه چیز و بعد شما می گویید نه حرفتان غلط است،یعنی از نظر شما معیار کاملاً عرف است.
tazkie;486688 نوشت:
اینکه توهین بودن را عرف زبانی جامعه مشخص می کند یک امر بدیهی است!
مغالطه "هر بچه مدرسه ای می داند".شما نشسته اید و فقط می گویید بدیهی است.
tazkie;486688 نوشت:
حالا معیار بودن اسلام، اگر مد نظر شماست، خب بفرمایید اسلام دقیقاً در کدام گزارش نقلی معتبر توهین و غیرتوهین را مشخص نموده است.
اولاً اگر به جای این که ادعای خودتان مبنی بر معیار بودن عرف به این شکل را ثابت کنید،می خواهید بنده پاسخ درستی برای پرسش بالا ندهم تا حرف شما نقض نشود،می شود مصداق مغالطه طلب برهان از مخالف.
ثانیاً آن چه که در اسلام واضح است و در باره تعیین مصداق توهین و غیرتوهین باید آن را به کار برد،آیات و روایاتی است که صفت مذموم نسبت می دهند.طبق معیار های ما آن صفت های مذموم حق هستند و حرف بد (یا به قول شما مغالطه ای!) در کار نیست.
tazkie;486688 نوشت:
ما هر چه به شما می گوییم که باید با هر کسی به زبان خودش حرف زد، شما فرمایش خودتان را می کنید.
بنده باز هم می گویم این را قبول ندارم با هر کسی به زبان خودش حرف زد.با هر کسی باید به زبانی حرف زد که آن چه را می خواهیم به او بگوییم بفهمد.نه این که طرز گفتاری ما مثل او باشد.
tazkie;486688 نوشت:
من می پرسم اسلام دستور داده به ناقص الحجاب بگویند آشغال؟ دستور داده شیطان خطابش کنند؟ دستور داده گدای نگاه خطابش کنند؟ دستور داده در سیر به حیوانیت خطابش کنند. حالا تعمیم ما شتابزده یا حلیمانه باشد(!) حقیقت، حقیقت است.
دستور داده شده حقیقت ضروری را بیان کنیم و اگر این ها حقیقت هستند،پس دستور اسلام است.حال بحث ما با شما حقیقت بودن این هاست.ضمن این که بنده راجع به "آشغال بودن" آن ها هیچ سخنی با شما نداشته ام و شما برای مشتنج کردن فضا این را به ما نسبت می دهید.
tazkie;486688 نوشت:
4.سخن ما نگرش شما را در مورد عرف امروزی در مورد توهین رد می کند. عرض کردیم که عرف بین دوستان با عرف تبلیغ حرف دارد و شما خلط مبحث کرده اید.
باز هم تکرار مکررات.باز هم تکرار مکررات.حرف بنده واضح بود.تعیین مصداق فحش به عرف کلی جامعه ربط دارد نه عرف تبلیغات و ... .ضمن این که اصلاً گیریم حرف شما درست باشد،نشان دادیم که باز در عرف دوستان طبق دستورات اسلام عمل نمی شود.پس عرف دوستان،در معاشرت با دوستان و تعیین مصادیق فحش ملاک نیست.ضمن این که چطور عرف تبلیغات ملاک هست،ولی عرف دوستان ملاک نیست؟!
tazkie;486688 نوشت:
5.من در مفهوم اسلامی، وظیفه گرا هستم و اصلاً هم برایم مهم نیست که شما من را وظیفه گرا می دانید یا نتیجه گرا. اگر احساس مسئولیت در برابر عمل خود نتیجه گرایی است، بنده نتیجه گرا ترین انسان روی زمین هستم.
اولاً شما بین گفتارتان در اینجا و گفتارتان در موارد دیگر تناقض وجود دارد.
ثانیاً احساس مسئولیت هم باز در برابر خداست نه در برابر این افراد.
tazkie;486688 نوشت:
. تعاریف خودساخته ی شما، تمامی ندارد. اصلاً معلوم نیست که شما چطور احساس مسئولیت را وظیفه گرایی نمی دانید.
شما بحثتان احساس مسئولیت نیست.بحثتان همان نتیجه گرایی است.ضمن این که باز هم تکرار مکررات می کنید که این ها تعریف خودساخته من هستند و یک بار نیامده اید ثابت کنید.
tazkie;486688 نوشت:
ما مأمور به نتیجه نیستیم، ولی از توجه نگاه نتیجه و اصلاح عمل با توجه به نتایج کسب شده که نهی نشده ایم. سخن من روشن است که ما وقتی داریم یک روشی که آموزش اسلام نیست را در امر به معروف به کار می بریم باید بازخورد آن در جامعه را بنگریم تا ببینیم درست است یا خیر.
عجب.برای خودتان فرض می کنید که این روش اسلامی نیست و بعد می گویید چون این روش اسلامی نیست ببینیم نتیجه اش در جامعه چیست!این مصادره به مطلوب است.بحث ما این است اگر یک روشی اسلامی بود نتیجه گرایی در آن چه تاثیری دارد و آیا روشی که شما آن را نقد می کنید اسلامی است یا نه؟
ضمن این که وقتی روش اسلامی نیست،نیازی نداریم نتیجه اش را ببینیم تا ببینیم درست است یا نه!می گویید اسلامی نیست ولی برای تعیین درستی آن نتیجه را ببینیم!خب اگر اسلامی نبود و نتیجه گرفت چه؟لابد از نظر شما درست است!وقتی اسلامی نیست معلوم است که درست نیست و دیگر نیازی به نگریستن به نتیجه برای تعیین درستی یا نادرستی آن نداریم.
tazkie;486688 نوشت:
بله اگر عمل ما عین دستور اسلام است، دیگر نتیجه مهم نیست، ولی وقتی دارند خلاقیت به خرج می دهند و بی حجاب را آشغال خطاب می کنند، دیگر بد نیست بنگرند و ببینند نتیجه اش چیست.
اینجا هم مصداق مغالطه پهلوان پنبه است که از بین چندین تصویر که نقد کرده اید،رفته اید و ضعیف ترین آن را ملاک قرار داده اید.آشغال بودنشان گیریم غلط (اصلاً اگر به آن ها گفته شده باشد آشغال!).گدا بودنشان چه؟آن هم از نظر شما توهین است!
باز هم شما دارید ملاک درستی یا نادرستی را نتیجه در جامعه قرار می دهید.حتی اگر ملاک اسلام نباشد،این نگرش شما غلط است.مثلاً اگر کسی در آمریکا بگوید مرگ بر اوباما در حالی که مسلمان نباشد،چون نتیجه بدی می گیرد پس عملش نادرست است!
tazkie;486688 نوشت:
سؤال اساسی تر این است که شما می گویید عمل باید برای رضای خدا باشد، آیا رضای خدا یک نتیجه برای عمل نیست؟ آیا این نتیجه گرایی نیست؟
پاسخ این سوال شما بار ها داده شده و شما در یکی از پست هایتان به بنده گفتید:تقسیم بندی تو به ظاهری و غیرظاهری بی اعتبار است.ادعای بدون استدلال.البته دفعه اولتان نیست.
رضای خدا،نتیجه غیرظاهری و معنوی عمل است.جذب مردم نتیجه ظاهری عمل است.پس رضای خدا نتیجه گرایی نیست.چون نتیجه گرایی ظاهری از نظر ما اشکال دارد نه غیرظاهری.
tazkie;486688 نوشت:
6.ما فرمول غیرمنطقی مربوط به مغالطه ای از شما ندیدیم، شما فقط یک سری ادعا کردید.
شما شاید تنها چیزی که از منطق خوانده اید همان چند صفحه در سایت askquran است که آن ها را کپی کرده بودید و بدون بررسی دقیق،مصداق تعیین می کردید برای آن ها.به خاطر همین یک پست کامل ما در رد ادعای خودتان را پاسخ نمی دهید.یعنی طفره می روید از پاسخ دادن.
tazkie;486688 نوشت:
اما سخن ما روشن است: شما که مدعی هستید که با فرمولهای منطقی می شود همه چیز را تعیین کرد، فرمول منطقی برای توهین را بسازید تا استفاده کنیم! شما می فرمایید نظر اسلام فرمول منطقی شماست!
فرمول منطقی ما بیش از یکی دو پارامتر است و پیچیده تر از آن است که بخواهیم برای شما بیاوریم.ولی ما ثابت می کنیم که این فرمول ما،با یکی از مواردی که می گویید نسبت مستقیم ندارد و لذا فقط با همین یک مورد و ننوشتن کامل فرمول،می توانیم سخنان شما را نقض و نقد کنیم.
tazkie;486688 نوشت:
خب این هم منطق شما: هیچ فرمول دقیقی ارائه نمی دهید فقط به چیزی پاس می دهید که اگر بگوییم این فرمول منطقی نیست گریبان ما را بگیرید که نظر اسلام را قبول نداریم! البته شما بسیار زرنگ هستید!
ما از بین چندین مورد در فرمولمان،یکی را ملاک قرار می دهیم تا ادعای شما نقض شود که کار غیرمنطقی ای نیست.آن هم این است که سخنان خداوند و معصومین (ع) دارای هیچ مطلب غلطی نیستند و به حق هستند.طبق این فرمول،فرمایش های شما راجع به خطاب کردن بی حجابان به این شکل نقض می شود.
tazkie;486688 نوشت:
ولی لطفاً بفرمایید: نظر اسلام در مورد آشغال کردن چیست؟ اگر آشغال یک توهین نیست، بنده از این به بعد شما را با همین عنوان خطاب می کنم، زیرا توهین محسوب نمی شود و با قوانین سایت ناسازگار نیست.
بنده در پست قبلی ام هم فکر کنم گفتم که موضع تایید در برابر آشغال نگرفته ام.اما این که توهین است یا نه،بستگی دارد به چه کسی این را نسبت دهید.اینجا هم خیلی ظریف دارید اینطور گزاره سازی می کنید که آشغال یا توهین است یا توهین نیست.نه این که برای برخی توهین باشد و برای برخی نباشد (با توجه به صفات فرد مقابل،نه این که دوست دارد بشنود آشغال است یا نه).
به شما هم توصیه می کنم بنده را همینطور صدا کنید.هیچ اشکالی ندارد.چون بنده می دانم آشغال نیستیم.همانطور که امام باقر (ع) خیلی آرام گفت من بقر نیستم،باقر هستم :Cheshmak:.
بنده منتظر هستم که شما از این به بعد من را آشغال صدا کنید.
tazkie;486688 نوشت:
7.عاقلان دانند که چه کسی تکرار مکررات کرده است. وقتی یک حرف ساده را مطرح می کنیم و شما توجه نمی کنید و ادعای پیشین خود را تکرار می کنید، چه کنیم؟
عاقلان دانند که حرف شما می تواند مصداق مغالطه توسل به اکثریت باشد.این شما هستید که از اول این تاپیک فقط و فقط ادعای خودتان را تکرار کرده اید.بنده در پست هایم به شیوه های مختلف به تکرار مکررات های شما پاسخ داده ام و به یک شیوه بسنده نکرده ام.پس کار خودتان را به بنده نسبت دهید.ضمن این پاسختان در برابر یک پست کامل من این بود "ادعاهایت را تکرار کردی"!"پیش فرض هایت همان قبلی هاست"."از خودت تعریف ساخته ای"!
tazkie;486688 نوشت:
8.من در بحث حجاب نتیجه را هدف نمی دانم، هر چند خود عمل برای رضای خدا، یک نتیجه گرایی است.
خیر نتیجه گرایی ظاهری نیست.نتیجه گرایی غیرظاهری است.برای آن که شیوه نتیجه گراییتان را ثابت کنید این حرف ها را دارید می زنید.و الا بنده تفاوت بین نتیجه ظاهری و غیرظاهری را قبل از این که شما به این نتایج جدید برسید،گفته بودم.
tazkie;486688 نوشت:
یکبار دیگر خیلی روشن می گویم تا شاید اینبار درست بخوانید: وقتی ما داریم یک روش خودساخته را در تبلیغ حجاب به کار می بریم، باید بنگریم و ببینیم که آیا عملمان نتیجه بخش هست یا نه، ما وظیفه نداریم به آن روش عمل کنیم، تا وظیفه گرایی به ما بگوید به آن روش عمل کن. وظیفه ی ما تبلیغ است و نه روش خاص تبلیغ. ما باید نتیجه ی روشمان را بنگریم و ببینیم آیا با روح تبلیغ سازگار است یا خیر. والله خیلی حرفم روشن است، نمی دانم چرا متوجه نمی شوید. بعد هم بگویید تکرار مکررات.
اولاً باز فرض کردید این روش خودساخته است.مصادره به مطلوب.
ثانیاً چرا باید ببینیم عملمان نتیجه بخش هست یا نه؟مگر ملاک درست بودن یا نادرست بودن روش ما (که به قول شما خودساخته است)،نتیجه آن است؟!
ثالثاً دارید وظیفه گرایی را تابع نتیجه می دانید.می گویید باید نتیجه بگوید به وظیفه گرایی که این عمل نتیجه بخش است،پس آن را انجام بده.
رابعاً وظیفه ما تبلیغ است ولی با روش خاص و درست تبلیغ.
خامساً با روح تبلیغ سازگار بودن،متفاوت است با نتیجه داشتن یا نداشتن.
در ضمن شما هستید که متوجه نمی شوید و مدام تکرار مکررات می کنید.بنده پاسخ این حرف های شما را هم قبلاً داده ام.
tazkie;486688 نوشت:
9.در مورد تفاوت بیان حقایق با توهین و برخورد زننده نیز، ما به میزان کافی توضیح دادیم.
بنده یک پست کامل در این خصوص توضیح دادم که ظاهراً آن را اصلاً نخوانده اید یا اصلاً متوجه آن نشده اید.یا متوجه شده اید،ولی دوست دارید تکرار مکررات کنید.
tazkie;486688 نوشت:
10.اینکه معیار زشت بودن یا نبودن رفتار خود مخاطب است، کاملاً درست نیست، بلکه ما می گوییم باید با هر کسی به زبان خودش حرف زد.
بنده هم خیلی وقت است دارم همین را می گویم ولی شما تازه به این نتیجه رسیده اید!
tazkie;486688 نوشت:
ما اینجا می توانیم از مثلث شناخت استفاده کنیم، زیرا تبلیغ یک امر روانشنانختی است. مثلث شناخت می گوید: نظر خود، نظر مخاطب و نظر جامعه را بنگر. به هر حال نتیجه به سمت یک طرف به حالت دو به یک یا سه به صفر، خواهد شد و از طرف قویتر در این مورد استفاده کن. مثلاً همین آشغال خطاب کردن: من آنرا توهین می دانم، یک دختر ناقص الحجاب آنرا توهین می داند و یک جامعه نیز آنرا توهین می داند، خب پس سه به صفر به نفع توهین بودن است.
در زمان پیامبر (ص) به شیوه شما،نباید حرفی از مبارزه با شرک می زدند.معیار شما باز هم نوعی کمیت گرایی درون خودش دارد.گیریم که فقط نظر خود مبنی بر گفتن بود،چه بسا لازم باشد از نظر اسلام بگوییم.گیریم که نظر خود مبنی بر گفتن نبود،ولی نظر مخاطب و جامعه بر گفتن بود،شاید باز هم لازم باشد بگوییم.
بنده در مقابل مثلث شما،این مثلث را تشکیل می دهم که:نظر قرآن،نظر معصومین (ع) و نظر عقل را بسنج که این سه همیشه با هم هستند.
tazkie;486688 نوشت:
حال من قبول دارم که نظر اسلام بالاتر نظر مثلث شناخت است: پس از شما می پرسم اسلام آشغال خطاب کردن را توهین می داند یا خیر، و در لفافه از شما پرسیدم که اگر توهین نیست، دوست دارید خودتان آشغال خطاب شوید یا خیر؟
پس لطفاً روی مثلث شناخت مانور ندهید که نظر اسلام بالاتر از آن است و ما طالب آنیم نه این مثلث.
آشغال کردن را هم مگر کسی به آن ها اصلاً نسبت داده؟
بنده هم به شما گفتم اشکالی ندارد.به بنده بگویید آشغال.
tazkie;486688 نوشت:
11.شما مدعی هستید که روانشناسی اسلامی بسیاری از سخنان من را نمی پذیرد. بسیار عالیست. سخنتان را مستند کنید تا بنده بهتر بتوانم خودم را اصلاح کنم.
مستند بودن سخنان ما به این شکل است که تک تک حرف های شما را تاکنون نقد کرده ایم و شما در پاسخ یا به تکرار ادعا پرداخته اید،یا بخشی را به صورت گزینشی پاسخ داده اید.مثلاً راجع به بی غیرت بودن و این که آیا هرکس بگذارد ناموسش بی حجاب بیرون برود،بی غیرت است یا نه وقتی پاسختان را کامل گرفتید،دیگر آن قسمت را حذف کردید چون پاسخی نداشتید که بدهید.
tazkie;486688 نوشت:
12.در مورد هدف بودن جذب، بنده فکر نمی کنم این مسئله اگر در راستای وظیفه و در طول تلاش برای کسب رضای خدا باشد، ایرادی داشته باشد. وگرنه بنده نباید با هدف نجات از تشنگی آب بنوشم، تا مبادا از هدف رضای خدا دور بشوم. به نظر من این خودفریبی است که ادعا نمایم هر کاری می کنم با هدف رضای خداست، ولی می توانم سعی کنم که رضای خدا را هدف اصلی و سایر اهداف را در طول آن قرار بدهم.
از همینجا فهمیدم نگرش شما به اسلام چگونه است.اسلام می گوید حتی آن آب خوردنت هم باید برای رضای خدا باشد.حال اگر شما نمی توانید این مطلب را هضم کنید و آن را خود فریبی می دانید،بنده می توانم چیز هایی بگویم برای شما،ولی نمی گویم.هر هدفی باید برای رضای خدا باشد.اگر هدف در یک فعل غیررضای خدا شد،آن را می توان نوعی شرک دانست (نه شرک ظاهری) که اکثر مردم عادی به آن گرفتارند.
tazkie;486688 نوشت:
حالا اگر شما آنقدر از اولیاء الله هستید که تک تک اعمالتان فقط و فقط برای رضای خداست، شما مراتبتون بالاست، ما مرتبه ی شما رو نداریم.
به طعنه های شما عادت کرده ایم.
tazkie;486688 نوشت:
13.خود شما می فرمایید «حفظ اسلام تحت رضایت الهی قرار می گیرد» من از شما می پرسم، پس چه عیبی دارد ارشاد گناهکاران نیز تحت رضایت الهی قرار بگیرد؟ جذب افراد، البته بعضی وقتها هم تحت رضایت الهی قرار ندارد، ولی خیلی وقتها هم جذب افراد تحت رضای خداست. شما که بحمدالله نیت خوانی نمی کنید؟ یک جوان مؤمن وقتی می خواهد یک فرد فاسق را جذب اسلام، و نه جذب خودش کند، از کجا می توان ادعا کرد که هدفش رضای خدا نیست؟ پس نفرمایید «نقد بالایم را هم تحویلم ندهید»، زیرا نیتها را خدا می داند.
جالب است که پیشاپیش پاسخ این حرفتان را هم دادم.خودتان هم پاسخ این حرفتان را دادید.حفظ اسلام همواره تحت رضایت الهی قرار می گیرد.ولی جذب افراد خیر.پس قیاس این ها از اساس مشکل دارد.
ما راجع به کسی ادعا نکرده ایم که دروغ می گوید،نیتش رضای الهی نیست.در خیلی موارد می تواند نیتش رضای الهی باشد.ولی در خیلی موارد ممکن است نباشد.چون گفتیم که جذب افراد همواره تحت رضایت الهی قرار نمی گیرد.پس باز هم دلیل شما ناقض حرف ما نیست.
tazkie;486688 نوشت:
14. بنده عرض کرده ام: «
شاید اگر کسی شما رو بدفرهنگ یا عامل فساد بدونه ناراحت نشید، ولی خب این شما هستید که ناراحت نمی شوید. دیگران اینگونه نیستند.
» شما در پاسخ می فرمایید: «شما که می گویید معیار عرف است،از نظر عرفی حرف های شما در خصوص آن بنده خدا مصداق حمله به شخص محسوب می شود.حال اینجا هم می گویید چون معیار عرف است بدفرهنگی باعث ناراحتی می شود.این باز نشان دهنده تفات بین گفته ها و عملکرد شماست که می گویید نباید حرفی بزنیم که طبق عرف معیار حمله باشد و در این جمله بالا هم دارید به آن اشاره می کنید.در حالی که خودتان به یک بنده خدا حمله کرده اید.» الان منظورتان از معیار، معیاری برای توهین بودن است؟ کدام بنده خدا را می گویید؟ کدام تفوت بین گفته ها و عملکرد؟ شما آن واژه ی "شاید" رو دقت کردید بهش؟ فکر می کنم کلاً منظور را نگرفته اید!
اولاً چه بسا فردی که ناراحت می شود،معیارش اسلامی نیست که ناراحت می شود.شاید هم نه.
ثانیاً شما به جناب مهندس محمد جواد حمله کردید و بنده می گویم معیار را اصلاً عرف خودتان قرار می دهیم.طبق این معیارتان،این کار شما مشخصاً حمله به ایشان است آن هم وقتی که ایشان در این تاپیک فعالیت نمی کنند در حال حاضر.بدفرهنگی یکی از کمترین صفاتی است که می توانیم برای بدحجابان قائل شویم و بسیار ملایم تر از برخی صفات دیگر است.ولی با این وجود شما به ایشان هم حمله کردید.چون گفتیم شما صرف صفت مذموم نسبت دادن را مغالطه مسموم کردن سرچشمه می دانید.اگر کسی به بی حجاب ها بگوید بالای چشمت ابرو (که درست هم گفته) شما می گویید نه این مغالطه مسموم کردن سرچشمه است!
tazkie;486688 نوشت:
15.انگِ انگ زدن را فکر کنم جهت خروج بحث از یک بحث خشک و جدی مطرح کردید. ممنون خندیدم. برویم سراغ ادامه ی بحث.
انگِ انگ زدن انگی بود که شما اولین بار به بنده زدید.از همان پست های اولتان.
پاسخ بقیه موارد،بعد از کامل شدن پست سرکار tazkie. لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق
سلام
به کاربر tazkieh:
خوب! بعد از این آسیب شناسی ها، راه حل شما برای حجاب چیه؟
قبل از اینکه سرکار تزکیه به این پرسش شما بطور کامل و با جزئیات مد نظرشان پاسخ دهند، اجازه دهید نظر خودم را به صورت کلی در مورد پرسشتان بیان کنم:
تنها راه، پیروی از سیره معصوم(ع) در نحوه امر به معروف و نهی از منکر و پرهیز از افراط و تفریط در این واجب الهی است.
حضرات می فرمایند:
چه جالب: اگر بی حجابی نادرست باشد آنگاه نباید در تبلیغات بی حجابی را زشت جلوه دهیم اگر باید در تبلیغات بی حجابی را زشت جلوه دهیم آنگاه بی حجابی درست است!!!!!!!!!
می شود بفرمایید دقیقاً کدامیک از حضرات این را می فرمایند؟!
شما اگر کسی خودش رو تبدیل به آشغال کنه، بهش میگید: ناآشغال؟!
حقیر فکر نمیکنم، منظور از این تبلیغات فرد مشخصی باشد
لذا این تبلیغات مخاطب خاص خودش رو داره
فرد مورد نظر یا آشنا با احکام حجاب است یا نیست
اگر آشنا نباشد، قطعاً این تبلیغات رو به خودش نمیگیره، بلکه حکم عقل این است که از این احکام جویا شود
و اگر آشنا باشد، خب یا موافق حجاب است یا مخالف حجاب
اگر مخالف باشد، که صحبتی نیست
اگر موافق باشد، خب بی معنی است که از این تبلیغات ناراحت بشه، بلکه باید از کار نادرست خودش ناراحت بشه
[SPOILER]یه چیزی خدمت تون عرض کنم،
این کلمه منطق آهنین رو تا جایی که یادم است، فق حقیر اون رو بکار بردم
و بکار بردن اون توسط شما، ظاهراً بی منظور نیست! :khaneh:
جای شما بودم آیدی ام رو عوض میکردم و خودم رو با این آیدی نشون نمیدادم[/SPOILER]
شما داری مغالطه میکنی
بفرمایید در کدام عبارت و براساس چه رابطه ای منظور شما رو تحریف کردم؟
قدری منطقی بودن هم خوب است. یک بار دیگر مباحث را بخوانید تا بدانید چه می گوییم.
قبل از اینکه سرکار تزکیه به این پرسش شما بطور کامل و با جزئیات مد نظرشان پاسخ دهند، اجازه دهید نظر خودم را به صورت کلی در مورد پرسشتان بیان کنم:
تنها راه، پیروی از سیره معصوم(ع) در نحوه امر به معروف و نهی از منکر و پرهیز از افراط و تفریط در این واجب الهی است.
جواب شما همان طور که خودتان گفتید خیلی خیلی خیلی کلی است. مهم درک درست همین سیره است.
باید دانست هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد.
عنوان تاپیک چیست؟
تبلیغات ناکارآمد برای حجاب.
یعنی چه؟
یعنی عکس نوشته هایی که برای دعوت ناقص الحجاب ها به حجاب ناکارآمدند.
یعنی عکس نوشته هایی که برای دعوت ناقص الحجاب ها به حجاب کارایی ندارند.
یعنی عکی نوشته هایی که نمی توانند ما را به هدف اصلیمان در تبلیغ حجاب برسانند.
برخی دوستان به کلام قرآن و برخی سخنان ائمه اشاره می کنند و می گویند اینگونه القابی که به نظر سرکار تزکیه نامناسب است از منظر دین مناسب است. ولی وقتی به سیره امامان نظر می افکنیم و برخورد آنها را با برخی ملحدین و انسان های منحرف می بینیم شاهد آن هستیم که نحوه رفتار آنها با انسان های مختلف و در جایگاه های مختلف و در شرایط مختلف متفاوت بوده است. در برخی مواقع هدف آنها بیان حقیقت بوده و در برخی مواقع هدف انها دعوت بوده است.
ما نباید بیان حقیقت را با تبلیغ و دعوت و امر به معروف و نهی از منکر اشتباه بگیریم.
چیزی که در امر به معروف و نهی از منکر مهم است این است که :
اولا حقیقت را بیان کنیم.
ثانیا هر حقیقتی را بیان نکنیم.
ثالثا آن حقایقی را بیان کنیم که ما را به هدفمان که همانا دعوت انسان های ناقص الحجاب است نزدیک تر کند.
رابعا همان حقایق را هم با بیانی مطرح نماییم که ما را به هدف برسانند.
در این که هر حقیقتی را نباید برای عامه مردم مطرح کرد شکی نیست.
حالا اگر برخی کاربرها مانند جناب بن موسی به مغالطه هایی که سرکار تزکیه مطرح کردند ایراد وارد کرده اند به نظر من ربطی به موضوع تاپیک ندارد. می توانند تاپیکی بزنند و مغالطه ها و انواع آنها را در آن تاپیک بررسی کنند. ولی ما در این جا با توجه به عنوان تاپیک تبلیغات را داریم بررسی می کنیم. در تبلیغ هدف بیان حقیقت نیست. بلکه رسیده به نتیجه مطلوب است. همان طور که عرض شد یکی از شرایطی که در امر به معروف و نهی از منکر وجود دارد حصول نتیجه است. لذا اگر بدانیم که تبلیغ ما را به نتیجه مطلوب نرساند نباید مطرح کنیم.
برخی می گویند اگر مطرح نکنیم پس چه کار کنیم؟ مثلا اگر به آنها آشغال نکوییم باید چه بگوییم؟ پاسخ مشخص است. اگر هیچ راه دیگری هم به ذهنمان نرسد ( که راه های بسیاری وجود دارد ) سکوت ما مفیدتر خواهد بود تا آشغال خطاب کردن و .... .
بن موسی;486719 نوشت:
بنده باز هم می گویم این را قبول ندارم با هر کسی به زبان خودش حرف زد.با هر کسی باید به زبانی حرف زد که آن چه را می خواهیم به او بگوییم بفهمد.نه این که طرز گفتاری ما مثل او باشد.
آیا با هر کسی به زبان خودش سخن گفتن معادل این نیست که سوری حرف بزنیم که او بفهمد. آیا قسمت اول با قسمت دوم یکی نیست؟
و من الله توفیق
جالب است
برخی بزرگواران سعی دارند، تبلیغات رو با مکالمات میان ائمه (ع) و دیگران مقایسه کنند
تبلیغات برای شخص خاصی نیست، بلکه هدف تبلیغات، مبارزه با فرهنگهای غلط و ترویج فرهنگ خودی است.
علاوه بر این ائمه(ع)، به نظرم، بارها از القابی مثل: «زنازاده پسر زنازاده» استفاده کرده اند.
و قرآن خودش از القابی مثل: «آنها مثل حیواناتند بلکه پست تر هستند» «مثل او مانند سگی است که ...» استفاده کرده است.
جواب سخن قرآنیتان را که دادیم! در مورد دعی بن دعی، طبق گزارشات تاریخی زیاد چنان در مورد پدرش اختلاف بود که زیاد بن ابیه خطابش کردند، و مرجانه نیز زنی بدنام بود، به زعم این روایت امام چیزی را فرمودند که همه بر آن صحه می گذاشتند و از امور قطعی بود. ضمن اینکه امام در بیان ارشاد ابن زیاد این را نفرمودند، هدف از تبلیغ حجاب، ارشاد ناقص الحجابه. خب آیا آشغال بودن یک ناقص الحجاب، یک امر قطعی است؟ آیا بیان حقیقت است؟ آیا با زبان محترمانه ای که امر شده در امر به معروف داشته باشیم، سازگاره؟
شما بروید برای بیحجابی زنان در ایران یک تحقیقی بفرمایید همه ی موارد مورد بررسی را بیاورید.
بنده با تمام جستجویی که داشتم موارد متعددی مقاله در این رابطه پیدا کردم که از دیدگاههای مختلف بی حجابی را مورد بررسی قرار داده اند.
در این میان حتی یک نمونه تبلیغات ناکارامد حجاب نیافتم.
ضمن اینکه حمله به تبلیغات حجاب میتواند عامل جدیدی برای دامن زدن به بی حجابی محسوب شود.
بعنوان مثال مقاله زیر :
عوامل بد حجابی در ایران
[/HR] در این مقاله سعی شده است ، عوامل بد حجابی در ایران ، مورد نقد و بررسی قرار گیرد و همچنین در رابطه با این عوامل ، به میزان نیاز و احتیاج ، توضیحاتی داده شود که خواننده ، متوجه اهمیت موضوع و مطلب شود . [/HR] چکیده : در این مقاله سعی شده است ، عوامل بد حجابی در ایران ، مورد نقد و بررسی قرار گیرد و همچنین در رابطه با این عوامل ، به میزان نیاز و احتیاج ، توضیحاتی داده شود که خواننده ، متوجه اهمیت موضوع و مطلب شود . مطالب این مقاله ، از سه فصل تشکیل شده است که فصل اول ، در رابطه با عوامل فرهنگی ، فصل دوم مربوط به عوامل اقتصادی و فصل سوم در رابطه با عوامل اجتماعی بد حجابی بحث می کند .هر کدام از این فصول دارای بخش های مختلفی است ؛ به عبارت دیگر ، این فصول دارای زیر مجموعه هایی است که هر کدام ، به صورت مختصر و روان و با ذکر مستندات مخصوص به خود ، ارائه شده است .فصل اول از زیر مجموعه های تهاجم فرهنگی ، شبیخون فرهنگی ، دین زدگی و دین گریزی و رسانه تشکیل شده است . تهاجم فرهنگی ، شامل بی توجهی نسبت به فرهنگ خودی ، خود باختگی فرهنگی و مصرف گرایی است . عامل رسانه هم ، از زیر مجموعه های صدا و سیما ، سینما و فیلم های سینمایی ، ماهواره و اینترنت تشکیل شده است .فصل دوم در رابطه با عوامل اقتصادی می باشد که دارای زیر مجموعه های فقر ، ربا خواری و حرام خواری می باشد . فصل سوم نیز ، از جامعه ، خانواده ، بی توجهی مردم یا به عبارت دیگر ، عافیت طلبی آن ها ، مسؤولین بی کفایت ، ضد دین و لیبرال ، چشم و هم چشمی و ترک امر به معروف و نهی از منکر تشکیل شده است . هر کدام از این موارد ، دارای توضیحات مخصوص به خود است که در این مقاله سعی شده است ، به صورت شیوا و مختصر و روان توضیح داده شود . کلید واژه ها : تهاجم فرهنگی ، خود باختگی ، رسانه ، صدا و سیما ، ماهواره ، مسؤولین بی کفایت ، اجتماع
مقدمه :
وجود انسان های متقی و دارای معرفت ، در هر جامعه ای امکان پذیر است و در جامعه ای مثل جامعه ی ایران که اکثر مردم ، مسلمان و شیعه هستند ، این افراد بیشتر یافت می شوند ؛ به عبارت دیگر می توان گفت : اکثر آن ها دغدغه ی دین دارند . در این میان ، افرادی در خانواده های مذهبی و غیر مذهبی وجود دارند که از حجاب اسلامی که یک نماد برای دین داری و مسلمان بودن است ، دست برداشته و به طرف بی بند و باری و هرزگی رفته اند .شاید برای بعضی از افراد ، این سؤال پیش آمده باشد : چرا ما که ادعای شیعه بودن داریم ، باید به چنین وضعیتی دچار شویم که جوانانمان از شرّ بی حجابی و بی بند و باری در امان نباشند و هر روز باید منتظر خبری بد و ناراحت کننده ، در مورد عفت و عزت فرزندان خودمان و دیگران باشیم ؟ به عبارت دیگر سؤال این باشد که چرا ما با این سابقه ی دینی و فرهنگی ، باید با این وضعیت بد حجابی دست و پنجه نرم کنیم ؟ و چرا باید دختران ما بی حجاب باشند ؟در این جا می تواند سوال این باشد که ، این سیر بد حجابی که در جامعه مشاهده می شود ، آیا برنامه ریزی شده است ؟ آیا یک عامل خاص ، مثل بی علاقه بودن مردم به دین ، عامل بد حجابی است یا این که می تواند عوامل متعددی داشته باشد ؟ آیا شرایط فرهنگی حاکم در کشور ، می تواند عامل بد حجابی باشد ؟ آیا وضعیت اقتصادی و سطح معیشت ، می تواند تأثیریدر حجاب داشته باشد ؟ آیا جو جامعه و مسائل اجتماعی ، در بد حجابی موثر است ؟ یا این که هیچ کدام از این مسائل ، ربطی به بد حجابی زنان و دختران ندارد ؟ بد حجابی و بی بند و باری عوامل متعددی دارد که هرکدام می تواند نا معلوم و نا شناخته باشد ؛ حال باید از خود سؤال کرد که چه دلائل دیگری می تواند در این مورد ، تأثیر داشته باشد ؟ باید از خود سؤال کرد مگر ما دررابطه با حجاب ، قانون نداریم ، پس چرا به این قوانین عمل نمی شود ؟ آیا این دلیل بی اهمیتی احکام اسلام در نظر مسؤولين نیست ؟ در اجرای قانون در مورد رانندگی به هر طریقی به قانون عمل می شود؛ چرا ؟ چون که جان افراد ، ارزش زیادی دارد ؛ ولی در مورد حجاب به کدام قانون عمل می شود ؟ آیا ارزش روح انسان کمتر از جسم اوست که این طور به آن بی اهمیت شده ایم ؟در کتاب های مختلف به مبحث حجاب پرداخته شده است . افراد بسیاری در رابطه ی با این موضوع حیاتی ، کتاب ها و جزوه هایی نگاشته اند که در آن میان ، می توان به کتاب مسأله حجاب شهید مطهری و ... اشاره کرد ؛ ولی در این کتب و تحقیقات ، بیشتر در مورد پیشینه و اثبات اصل آن بحث شده است . در مواردی هم به عوامل بد حجابی پرداخته شده است ؛ چنان که از مقالات و سایت های اینترنتی ، این موارد مشهود است ؛ اما مشکل آن مقالات و نوشته ها در این است که اصل و اساس و عوامل ، به صورت مجتمع ، طبقه بندی و مجموعه ای نوشته نشده است ؛ بلکه به صورت پراکنده ، مواردی ذکر شده و در رابطه با هر کدام ، توضیحاتی داده شده است .در این مقاله سعی شده است که عوامل بد حجابی در ایران به صورت منظم ، طبقه بندی و با عبارات واضح و رسا توضیح داده شود و حتی در مواردی هم به ذک بعضی از مصادیق پرداخته شده است که کلی گویی نشده باشد . هر روز به بهانه های واهی ، قانون حجاب و عمل به آن ، تضعیف می شود ولی فردای آن روز شعار حجاب اسلامی در جامعه سر داده می شود ولی کوچک ترین عمل و خدمتی از مسؤولي در این زمینه صورت نمی گیرد و فقط شعار است که در بین آن ها حکم فرماست . حال اگر خدمتی انجام شود ، مسؤولي دیگر آن را شتاب زده ، غیر عاقلانه و سطحی می داند و باز حجاب به فراموشی سپرده می شود تا این که شخص دیگری به فکر اجرای احکام اسلامی بیفتد و دوباره اسم حجاب مطرح شود . سؤالی که در این جا مطرح می شود این است که کدام کار سطحی نیست ؟ خواهش ما این است که آن عملی که سطحی نیست را ، مسؤولين امر انجام دهند .وقتی صحبت از تک جنسیتی کردن دانشگاه ها می شود ، افراد دلسوز موافق اجرای آن هستند ولی افرادی هم یافت می شوند که مخالف اجرای آن هستند . آیا کشور اسلامی ما چیزی از آمریکا وانگلستان کم دارد که در آن کشورها ، دانشگاه های تک جنسیتی وجود دارد(1) ولی در کشور اسلامی ما این مورد یافت نمی شود ؟چرا در ادارات کشور کمونیستی چین ، آرایش زنان ممنوع اعلام می شود(2)ولی در ایران اسلامی ، مدیران، خانم های شاغل را امر به آرایش و تبرج می کنند(3)؟ مگرقرآن نفرموده است « وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى(4)» ، یعنی همچون جاهلیت نخستین در میان مردم ظاهر نشوید ؛ پس چرا به دنبال تبرج و بی بند و باری هستند ؟ما هر روز شاهد عقب نشینی در مقوله ی حجاب اسلامی هستیم ، روز اول چادرها کنار می رود ؛ روز دوم مانتوها تنگ می شود ؛ روز سوم مانتوها کوتاه و روز چهارم ، مانتوهای کوتاه تبدیل به پیراهن و شلوار می شود ؛ روز پنجم آستین ها و شلوارها کوتاه می شود ؛ روز ششم روسری ها کوچک و برداشته می شود و روز هفتم شلوار و لباس پاره مُد می شود و روز هشتم ... آیا این سیر منظم واین روش دقیق و حساب شده ، بی دلیل است ؟ آیا کسی ، مدیریت این کار را بر عهده ندارد ؟ اگر انسان ، شخص کودنی هم باشد ، می فهمد که این کارها برنامه ریزی شده است .شخصی اعلام می کند که : در حال حاضر مشکل جوانان ما ، مانتوی کوتاه و موهای دختران ما نیست(5) . از او می پرسیم که مشکل جوانان ما چیست ؟ مردم آندلس یا اسپانیا به چه روشی شکست خوردند و یا بی دین شدند(6)؟ مگر غیر ازبی حجابی و عیش و نوش و بی عفتی ، دلیل دیگری داشت ؟بی حجابی ، عامل بسیاری از مشکلات است ؛ حال در این مقاله سعی شده است که ، عوامل بد حجابی در ایران بررسی شود و به اختصار ، توضیح داده شود و این مقاله از سه فصل تشکیل شده است فصل اول عامل فرهنگی است که دارای زیر مجموعه های تهاجم فرهنگی ، شبیخون فرهنگی ، دین زدگی و دین گریزی و رسانه می باشد . فصل دوم در رابطه با عامل اقتصادی است که از فقر ، ربا خواری و حرام خواری تشکیل شده است . فصل سوم نیز در رابطه با عامل اجتماعی ، صحبت می کند که دارای موارد جامعه ، خانواده ، بی توجهی مردم ، مسؤولين بی کفایت ، چشم و هم چشمی و ترک امر به معروف و نهی از منکر می باشد و در آخر هم نتیجه ی بحث نوشته شده است . إن شاء الله مورد رضایت خداوند متعال و حضرت ابا صالح المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) واقع شود . فصل اول : فرهنگیيكي از مهمترين علل و عواملي كه باعث بدحجابي در كشور ايران شده است ، عامل فرهنگي است ، چنانكه با تدبر و تفحص دقيق در جامعه به اين مطلب پی می بریم . در تمام جوامع ، وقتي كه بخواهند يك ناهنجاري بوجود بياورند ، اول قدمي كه برداشته مي شود ، در باب مسأله ي فرهنگي است ؛ زیرا ، اگر جنگ نظامی و سخت باشد ، نمي توان فرهنگي را بر مردم يك كشور غالب كرد مگر اينكه واقعاً در جنگ پيروز شوند و ساكن آن منطقه يا كشور شوند و باز هم با رويكرد فرهنگي و عوامل ديگر وارد عمل شوند و فرهنگ كشور را عوض كنند .پس وقتي به وسيله ي جنگ سخت و نظامی نتوانستند چيزي را بر مردم كشوري تحميل كنند ، ناگزير هستند كه با رويكرد ديگري به نام جنگ نرم يا همان عامل فرهنگي وارد عرصه ي عمل شوند و فرهنگي را تحميل كنند . حال مسأله ي بدحجابي هم از جمله چيزهايي است كه ، با جنگ سخت نمي شود آن را عوض كرد و بدحجابي را بوجود آورد ، پس به ناچار بايد با همان عامل فرهنگي وارد عمل شوند و بي حجابي يا بدحجابي را به مردم كشور تحميل كنند و مردم بي آنكه بدانند يا بفهمند در اين عرصه مي افتند و سرباز دشمن مي شوند ، زیرا در ابتدا آنها با چيزهاي جالب و مهيج اين مسأله را بوجود مي آورند ولي بعد تبديل به فرهنگي غلط مي شود و مردم بي آنكه متوجه باشند پيرو آن می شوند و وقتي بدحجاب مي شوند جزء يكي از سربازان دشمن مي شوند و خادم دشمن می شوند . عوامل فرهنگي داراي زير مجموعه هايي است به شرح ذيل : ادامه دارد...
1.تهاجم فرهنگي : تهاجم فرهنگی دارای مراحل تحمیل ، تخریب و تسلیم فرهنگی است(7). مسأله ي تهاجم فرهنگي ، مسأله اي مهم است كه خود آن شامل مواردي مي شود كه هر كدام از آنها مي توانند تأثير بسزائي در فرهنگ كشوري داشته باشد آن موارد ، به شرح زير است :
الف) بي توجهي نسبت به فرهنگ خودي : « هر يك از جوامع انساني ، فرهنگ خاص خود را دارند ، كه طي ساليان متمادي ، در اثر خاطرات تلخ و شيرين ، در تاريخ سرزمين آنها شكل گرفته و به صورت فرهنگ آن سرزمين در آمده است كه از آن به فرهنگ خودي تعبير مي شود . تا زماني كه فرهنگ خودي به حيات خود ادامه داده و قدرت هضم و دفع تازه هاي فرهنگ وارداتي را داشته باشد هيچگونه آسيبي نخواهد ديد ولي اگر فرهنگ خودي، پويايي و جذابيت خود را از دست داده و قدرت انطباق با مقتضيات زمان را نداشته باشد فرهنگ بيگانه به راحتي مي تواند جايگاه خود را پيدا كند و فرهنگ خودي را به انحطاط و فراموشي سپارد .(8) » لذا براي اينكه بي توجهي نسبت به فرهنگ خودي پيش نيايد ، بايد تدابيري در اين باب انديشيد كه از آن جمله امر به معروف و نهي از منكر ، بالا بردن سطح معلومات و اطلاعات مسؤولين و .... است كه هر كدام در باب خود بحثي طولاني را مي طلبد كه جهت اختصار از ذكر آنها خودداري مي گردد .
ب) خود باختگي فرهنگي : در توضيح اين مورد بايد گفت : در مباحث علوم يا صنعت ، به علت این که غرب داراي پيشرفت چشمگيري بوده است ، به ما مي نماياند كه اين پيشرفت علت خاصي دارد و زماني که تسليم اين صنعت شديم به علت پيشرفت پي خواهيم برد . در این جا دو صورت مي تواند عامل القاي فرهنگ باشد اول اينكه آنها خودشان اين را القاء كنند كه پيشرفتشان به خاطر فرهنگ آنهاست و دوم اينكه بعضي از افراد ، خودشان دچار اشتباه شوند و تصور كنند كه فرهنگ آنها عامل پيشرفت آنهاست ، در حالي كه با اندكي تحقيق و تفحص در فرهنگ وگذشته ي آنان به كذب بودن اين ادعا مي توان دست پيدا كرد ؛ زیرا ، يا تاريخ کوتاه چند صد ساله دارند و يا اينكه تاريخي دارند مملو از خشونت و وحشيگري و ظلم و تجاوز ؛ و تنها چيزي كه وجود نداشته و ندارد ، فرهنگ صحيح است .در زمانی که خود باختگی به وجود آمد ، افراد جامعه ، مقلد صد درصد کارها و اعمال غلط آن ها می شوند.اين خود باختگي بيشتر در جوامع در حال توسعه است كه صنعت خود را از كشورهاي غربي مي گيرند(9).
ج) مصرف گرايي:
جوامعي كه مصرف را ، به عنوان الگوي زندگي قرار مي دهند و مردم اين مسأله را مي پذيرند و زير بار اين حرف زور مي روند و قبول می کنند كه ، بايد براي متمدن بودن اينطور باشند كه وسايل زندگي و لباس و ....... همه ، بايد به روز باشد و از سطح جهاني نبايد عقب بود ، در این زمان ، مسأله ي القاي فرهنگ پيش مي آيد ، چونكه برای مثال شخصي مي خواهد كالايي را بخرد ، بايد به سراغ بهترين جنس برود و چون كه كشورهاي اسلامي از لحاظ صنعتي نسبت به كشورهاي پيشرفته عقب هستند ، كالاهاي غربي خريده مي شود در حالی که همان کشورها هستند كه به دنبال القاي فرهنگ به ما هستند و وقتي كه خريد انجام شود مطلوب آنها حاصل مي شود ؛ چرا كه با خريد وسيله ، بايد از آن وسيله هم استفاده كرد و در بسياري از موارد مثل ماهواره و اينترنت و حتي كالاهاي فرهنگی ، عمليات القاء كم كم انجام مي شود ، لذا به همین خاطر به تولید و تجارت کالاهای فرهنگی بیش از پیش توجه می کنند(10)پس برای رفع این خطرات و القائات ، شايد بتوان گفت : پيشرفت بومي بهترين راه براي دفع تهاجم از طريق مصرف باشد . حال كه اين مباحث مطرح شد بايد گفت كه كشورهاي پيشرفته و استعمارگر ، به اين نتيجه رسيده اندكه براي دستیابی به مقاصدشان ، باید از حربه ی تهاجم فرهنگی استفاده کنند(11) و بدیهی است که راه مبارزه با حجاب هم ، تهاجم فرهنگی می باشد . کشورهای مستبد و استعمارگر با استفاده از بي توجهي به فرهنگ خودي و خود باختگي در مسائل فرهنگي از جانب پيشرفت صنعتي و جريان مصرف مواد و مصرف گرائي و تجمل گرائي به مردم كشور ايران توانستند تفهيم كنند كه براي پيشرفت بايد به طوركامل با غرب همسو شوند . يكي از موارد همسوئي با غرب ، مسأله ي حجاب است كه در ابتدا در زمان رضاخان به اجبار، كشف حجاب شد و دستور آن داده شد ولي در زمان محمد رضا پهلوي ، کشف حجاب اجباری از میان رفت(12)و با رويكرد فرهنگي شروع شد چنان که از روزنامه ها و نشریات و مسابقات زنان شایسته ی آن دوره پیداست (13) ؛ به طوري كه بد حجابي قبل از انقلاب اسلامي تبديل به فرهنگ شده بود و وقتي شخصي متمدن نامیده می شد كه ، برهنه مي شد ؛ البته بعد از انقلاب اسلامي به شدت اين تهاجمات افزوده شد ولي مبارزه با آن ها از سوی مدیران کشور ایران ضعیف و کم بود تا جایی كه موجب القاء فرهنگ بدحجابي ، به مردم ایران شد .ناگفته نماند ، زمانی که سياست كشوری انفعالي باشد و منتظر ضد فرهنگ باشد تا بعد به دنبال راه حل باشد و تصميمي بگيرد منتهي به نابودي فرهنگ بومي آن كشور خواهد شد . حال در مسأله ي حجاب ، به علت این که كشور ما انفعالي عمل كرد و از سوی مسؤولين دير تصمیم گیری شد و حتی ، برخي مسؤولين بي كفايت ، خودشان به اين مسأله دامن زدند ، از جمله اينكه بعضی از آن ها ، مبحث آزادي اسلامي را تغيير دادند و آزادي ليبراليستي را القاءكردند(14) و مردمي كه ضعيف النفس بودند يا به هیچ وجه ، اهل تحقيق و تفحص نبودند ، در اين مسأله ، دچار اشتباه شدند . آزادي لیبراليستي ، همان آزادي بي بند و باري و اباحه گري است و به عبارت دیگر منظور از لیبراسیم ، آزادیِ به طور مطلق ، بدون هیچ قید و بند می باشد(15)كه به اشتباه يا عناد، بعضي افراد ، ليبراليسم را به آزادي تعبير کردند ، در حالي كه حقيقت اين اصطلاح دست ساخته ي دست يهود ، همان اباحه گري است كه موجب از بين رفتن غيرت و حياء و دينداري در بين مردم مي شود . مبحث ديگري هم مطرح است به نام سكولاريسم که مشهور ترین معادل فارسی آن جدا انگاری دین و دنیاست(16) يا به عبارت دیگر ، همان جدائی دین از سیاست است(17)كه براي جذابيت ، جدائی دین از سیاست را مطرح كردند و در پشت پرده ي اين حرف عوام فريبانه ، چيزي مگر خالي كردن تمام شؤون زندگي انسان و بشر از مفاهيم ديني در نظرشان نبود و مفهوم کلاسیک سکولاریسم ، نقطه مقابل ابدیت و الوهیت است ، سکولار یعنی آن چه به این جهان تعلق دارد و به همان اندازه از خداوند و الوهیت دور است(18) سکولاریسم از نظر ریشه لغوی به معنای مخالفت با تعالیم شرع و تعالیم دینی ، یعنی عرف گرائی و اعتقاد به اصالت امور دنیوی است(19).اگر به حق قضاوت كنيم بايد بگوئيم كه در بعضي از جوامع ، به سطح بسيار بالائي از اين هدفشان یعنی خالی کردن تمام شؤون زندگی از دین رسید اند . در کشور ما هم بعضی از افراد ، به طور كلي جايگاهي براي دين قائل نيستند به طوري كه حتي يك فرد مذهبي وقتي برايشان از دين در علوم انساني صحبت می کند ، با جوابي تعجب برانگيز روبرو مي شود كه چه ربطی بین دین و پیشرفت ، تمدن و علوم انسانی است ؟ این مسأله ، جاي ناراحتي شديدي دارد ؛ زیرا آن شخص می گوید : اسلام به علوم انساني چه ربطي دارد و يا این که اسلام ، به هیچ وجه نظري در این مسائل ندارد ؛ اين نیز از كم كاري مسلمانان و مسؤولين ذي ربط است. اين نمونه ي كوچكي است و اهل تحقيق و تفحص به عمق موضوع پي مي برند . اين هدف سکولاریسم ، است . يعني جهاني يك پارچه امانيستي و بي خدائي و هيچ شأن و مقامي براي خدا در امور روزمره قائل نشدن .حال وظيفه ي مسؤولين امر اين است كه ، اين مسائل را تبيين كنند ، تا مردم مسلمان دچار چنين حربه هاي بدي نشوند تا این که کشورهای مستبد و غربی ، نتوانند اسلام را از مردم بگيرند ، كه اين مورد در نهايت موجب نابودي نظام اسلامي و تبديل شدن آن به نظام سكولاريستي و ليبراليستي است .
2) شبيخون فرهنگی :
شبيخون فرهنگي مثل تهاجم فرهنگي است با اين تفاوت كه دشمن با تمام نیرویش به صورت متحد و سیستماتیک ، در برابر جبهه ي مقابل مي ايستد و شروع به كار فرهنگي مي كنند . صورت ظاهري جنگ را ندارد ولي از هزار جنگ بدتر است ، زيرا افراد مقابل ، از داخل تهي مي شوند و با تهي شدن از اعتقاد ، ديگر جايي براي دفاع وجنگ باقي نمي ماند ، به حدي كه وقتي به كسي مي گويي كه فلان كشور دشمن ما است ، مي گويد : به اتفاق ، اگر كسي با ما دشمني نداشته باشد ، همين كشور است ، يا از طرف ديگر وقتي از اعتقاد الهي تهي شد و فرهنگ جهاد و شهادت از مردم گرفته شد ديگر تاب و توان مقابله باقي نمي ماند ؛ همان طوري كه رهبر معظم انقلاب فرمودند : « كاري كه امروز دشمن از لحاظ فرهنگي انجام مي دهد ، نه يك تهاجم ، كه يك شبيخون فرهنگي است .(20) » البته ناگفته نماند در شبيخون فرهنگي شدت عمل و تهاجم به حدي است كه ، هر روز امكان دارد ، كساني كه متدین بوده اند ، از مسير درست برگردند و با دشمن هم سو و هم پیمان شوند .در شبيخون فرهنگي ، خيلي از افراد ، يا آن را درست درك نمی کنند يا اينكه در واقع از اسلام كينه اي به دل دارند كه با الفاظي مثل تعامل و تبادل نظر و فرهنگ و نظم نوين جهاني مردم مسلمان را فريب مي دهند ؛ در حالي كه پشت پرده ي آن جنايت هولناك ، همان شبيخون فرهنگي است كه ممكن است ملتي را به نابودي بكشاند .شبیخون ، جنایتی هولناک است ؛ زیرا موجب می شود مردم سرزمینی مثل ایران ، دین را کنار گذاشته و به طرف فساد و فحشا بروند و در آخر هم در مقابل دشمن ، تسلیم شوند . البته اين خطر بزرگ توسط رهبر فرزانه انقلاب شناسايي شد و تذكرات بسياري در مكان ها و مناسبت هاي مختلف داده شد و بعضی از كارها هم انجام شد ، ولي براي مقابله ، نا چیز وکم می باشد و توانايي مقابله با اين شبيخون را ندارد. در باب حجاب هم بايد گفت كه تهاجم يا همان شبيخون ، انجام شده است . بعضی اوقات ازمسؤولين هم صحبت هايي شنيده شده كه دل انسان را به درد مي آورد ، زیرا يك شخصی كه ادعاي مسلماني و بزرگي مي كند نباید چنين صحبت هايي بکند ؟ به هرحال در اين مورد ما بسيار ضعيف عمل كرديم و مشكل به جايي رسيد كه حتي افراد مذهبي هم حجاب را كنار گذاشتند ، چون مسؤلین به نصايح رهبر معظم انقلاب توجهي نداشتند كه فرمودند : «آن كس كه صحنه را مي بيند و ملتفت است كه دشمن دارد چه كار مي كند ، مي فهمد كه شبيخون است و چه شبيخوني هم هست که اگر ملتفت بودند ، هرگز وضعیت ما به این جا ختم نمی شد .(21) »با اندكي تأمل و تفكر و تفحص به اين نتيجه مي رسيم كه دشمن تا حدود بسيار زيادي در شبيخون فرهنگي موفق بوده است پس باید به فکر چاره برای بهبود اوضاع و رهائی از این بحران خطرناک بود .
3) دين زدگي و دين گريزي يكي ديگر از مباحثي كه در عامل فرهنگي مطرح است ، مبحث دين گريزي و دين زدايي است . در اين مبحث كار به شكلي است كه مي توان گفت يك نحو تهاجم فرهنگي است ولي با كمي دقت به این مي رسيم كه هدف دين زدايي است . تهاجم فرهنگي هم در اين امر دخيل است ؛ ا ز باب نمونه ، اينكه كم كم دين را بي اهميت جلوه مي دهند و مسائل ديني را به سخره مي گيرند تا مردم بي اعتنا به احكام ديني شوند ؛ زیرا يكي از استراتژي هاي دشمن ، دين زدايي به واسطه ي مسخره كردن دين(22)و از بين بردن دستورات آن است ؛ در مقوله ي حجاب هم با يك سير بسيار آرام توانستند آن چيزها یعنی حجاب گریزی و فاصله گرفتن از حجاب را تفهيم كنند .وقتی در دوره ي رضا خان ، كشف حجاب صورت گرفت و جريان سخت شروع شد ، مردم به صورت استوار پيش آمدند و از حجاب اسلامي دفاع كردند ، چرا كه حجاب را حافظ خود مي دانستند و با خود مي گفتند كه رضاخان مي خواهد محافظ و نگهبانمان را از ما بگيرد ؛ به همین علت برخی افراد خود را خانه نشین کردند تا حجاب و ارزشهای آن را حفظ کنند(23). در طي اين برخورد ، به اين نتيجه رسيدند كه ، بايد عمليات رواني يا يك عمليات نرمي را پيش گرفت كه به نتيجه برسند . به همين خاطر به اين نتيجه رسيدند كه كم كم با درست كردن احزاب گوناگون مثل جمعیت نسوان وطن خواه ، بیداری نسوان ، انجمن ترقی نسوان و...(24) مي توان با اين فرمان الهي مقابله كرد . بنابر همين مطلب عملیات تهاجم شروع شد . با جستجويي در تاريخ مي بينيم كه در عرض20 الي30 سال يعني تا سال57 اين جريان به حدي پيش رفت كه ديگر براي مردم ، عادي شده بود كه زني را بي حجاب ببينند ؛ چرا كه در مدرسه ، بيمارستانها ، ادارات دولتي ، كوچه و خيابان ، زنها حجابشان را كنار گذاشته بودند و بي اهميت به حجاب شده بودند ، حتي بعضي از آنها كساني بودند كه در دوره ي كشف حجاب ، به شدت از حجاب خود دفاع كرده بودند .با تحقيق در این مسأله ، به يكي از نتايج مهم و اساسي مي رسيم كه روند عادي دين زدايي ، موجب دين گريزي مردم مي شود چرا كه با تبليغ كردن عليه دستورات اسلامي ، كم كم ملكه ي نفرت از فرامين اسلامي به وجود مي آيد ، در آن موقع دستورات اسلامی رنگ می بازد و بی دینی حاکم می شود . در مسأله حجاب هم با شعارهاي فريبنده توانستند مردم را فريب دهند . وقتي اصطلاحي مثل آزادي فردي مطرح مي شود و اين آزادي را به آزادي ليبراليستي تعبير مي كنند و طبق آن عمل مي كنند ، چون كه طبیعت زن ، تجمل گرايي و ميل به نشان دادن خود است ، در چرخه نابود و هضم مي شود و فقط به يك ابزار دست تبديل مي شود . زمانی که مطرح مي شود اسلام با آزادي زنان و حقوق زنان مخالف است ، عده اي بي خرد ، مجذوب اين شعار مي شوند و دنبال حقيقت نمي روند كه اصل و حقيقت ماجرا را دریابند ؛ به همين دليل فريب اين سيستم فريبنده را مي خورند و طوطي وار ، آن حرف ها را تكرار مي كنند و با تكرار اين افراد ، كم كم بين مردم شیوع پیدا می کند و در ناخود آگاه مردم جاي مي گيرد كه اسلام ، ديني ضد زن است كه حجاب و ديگر قوانين را براي زن وضع كرده است .
ادامه دارد...
4) رسانه : يكي از مهمترين ابزاري كه در فرهنگ سازي ، حائز اهميت است ، مسأله رسانه است كه خود به تنهايي عامل بسياري از مشكلات است . اگر كسي بخواهیم در رابطه با تأثير رسانه در اجتماع كتابی بنويسیم ، بايد چند جلد كتاب قطور نوشت ؛ زیرا رسانه ، تأثير بسیار زیاد و از جهات متعددی در اجتماع و معادلات و روابط اجتماعي دارد .عصري كه در آن زندگي مي كنيم شاهد پديده هاي نويني است که يكي از اين پديده ها ، جايگزيني جنگ افكار به جاي جنگ ابزار مي باشد . رسانه هاي گروهي بين المللي با هدف تسخير افكار انسان ها ، امواج را به سرتاسرجهان مي رسانند . مصاديق اصلي رسانه هاي گروهي بين المللي را مي توان در خبرگزاري ها ، شبكه هاي راديو و تلويزيون و مطبوعات عمده ي جهان خلاصه نمود(25).با توجه به اينكه وظيفه ي رسانه در دنیای کنونی ، تسخير افكار مردم است ، وظيفه اش را به درستي انجام مي دهد اما متأسفانه مسؤولين ممالك اسلامي در خواب غفلت فرو رفته اند و به دنبال اين نيستند كه مشكل را مو شكافي كنند بلكه به طور سطحي و گذرا از مسائل رد می شوند ، گويا كه هیچ اتفاقي نيفتاده است .اگر به شبكه هاي تلويزيوني و ماهواره اي رجوع كنيم خواهيم يافت كه قدرت اين سلاح چقدر بيشتر از بمب هاي اتمي و هيدروژني است ؛ چرا كه با بمب اتم و غيره مي توان جان انسان ها را گرفت ولي روحيه ي كينه و نفرت در وجود ديگر افراد ، باقي مي ماند اما با بمب رسانه اي ، ابتدا افکار تسخير مي شود و وقتي كه افكار تسخير شد مثل كسي كه هيپنوتيزم شده است ، به دنبال آنها حركت مي كند ، بدون اين كه ازآنها نفرت يا بُغضي به دل داشته باشد و قبله و هدف و مقصد و مقصود اشخاص ، افكارشان مي شود ؛ در حالی که افكار و مقصد آنها ، همان تلقينات رسانه اي است يعني مثل اين مي ماند كه يك شكلات در دست گرفته اند و مردم را همانند يك كودك خردسال به دنبال خود مي كشانند و حتي هيچ عيب و ننگي هم بر خودشان نمي بينند گويا هيچ اتفاقي نيافتاده است ؛ اينجاست كه بايد گفت ميمون وار و كوركورانه از رسانه تقليد مي كنند ، بدون اينكه تفكر كنند . اينگونه اقدامات بر پايه ي جهل ، نا آگاهي و غفلت شكل مي گيرد . بازيگران اين حركت اگر چه داراي سمع و بصر هستند اما هيچ استفاده اي از آن نمي كنند(26).خداوند در قرآن مي فرمايد: « وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُون .(27) »به طور مسلم گروه بسياري از جن و انس را براي دوزخ آفريديم آنها دل ها و عقل هايي دارند كه با آن انديشه نمي كنند و نمي فهمند و چشماني دارند كه با آن نمي بينند ، گوشهايي دارند كه با آن نمي شنوند آنها همچون چهار پايانند بلكه گمراه تر. اينان همان غافلان هستند . پس با توجه به آيه معلوم می شود ، افرادي از جن و انس ، پست تر ازحيوانات هستند كه گوش و چشم و عقل و .... آنها به مثابه ی عدم وجود آن ها است و هيچ استفاده اي از آن نمي كنند . در رسانه هم همين موضوع مطرح است ، چرا كه بسياري از مردم ، هر حرف و هر صحبتي كه در رسانه ها شود را چنان بر روي آن صحه مي گذارند مثل اينكه نعوذ بالله وحي منزل است و پا فشاري بسياري بر روي آن دارند . حال آن كه اين چنين برخوردي از مردمي كه ادعاي تمدن و فهم و شعور دارند ، بسيار دور و بعيد است . در كتاب دانش اجتماعي آمده است : در جنگ رواني توپخانه ها ، جاي خود را به رسانه ها مي دهند . در چنين فرايندي گردانندگان رسانه هاي گروهي به جاي تسخير سرزمين ، در پي تسلط بر افكار و فراهم آوردن زمينه هاي فرو پاشي حكومت حريف نه از طريق بكارگيري سلاح هاي گرم بلكه با القاي يأس و نااميدي ، تضعيف و تخريب روحيه ي عمومي ، ايجاد بد بيني نسبت به رهبران ، بي اعتمادي ، ترس ، نگراني و .... مي باشند(28).حال در مقوله ي حجاب ، با ايجاد يك جنگ رواني بر ضد حجاب ، كم كم مردم كشورهاي اسلامي تحت تأثير اين تبليغات قرار مي گيرند و روحيه آن ها متزلزل مي شود . ما تا وقتي كه يك استراتژي فعال نداشته باشيم و به عبارت ديگر استراتژي انفعالي داشته باشيم ، مقابله در برابر اين تهاجمات رواني و رسانه اي ، محال است . متأسفانه در باب رسانه هم آن قدر پيش رفت چشم گيري نداشته ايم كه توان مقابله با تهاجم رسانه اي آنها را داشته باشيم . با اين اعمال وروش هاست كه مردم كشور ، سست اعتقاد مي شوند و به اصول ديني و مذهبي خودشان شك مي كنند . زماني كه شك در خانه ي دلشان لانه كرد ، مبارزه کردن با آن شك ، كار و فعاليت و بودجه هاي بسیار زیادی را براي مقابله با آن ها طلب مي كند . در كتاب آمريكا و گفتمان استكباري آمده است : آنان (آمريكا و كشورهاي غربي) با تأكيد بر دو قدرت نرم افزاري و سخت افزاري خود ساختاري جديد با عنوان نظم نوين جهاني را براي جهان ترسيم كرده اند . آمريكا در عرصه نرم افزار با تكيه بر قدرت رسانه اي و تبليغاتي خود در صدد شكل دهي افكار عمومي مردم جهان است و از اين طريق تلاش روز افزوني براي جهاني سازي ارزش هاي آمريكائي در عرصه ي فرهنگ ، دموكراتيزه كردن نظام هاي سياسي و ترسيم ساختار اقتصادي كشورها براساس كاپيتاليسم صورت مي دهد تا تنها ارزشهاي جاري و معتبر در جهان ارزشهاي آمريكايي باشد(29) .با توجه به توضيحاتي كه در رابطه با سکولاریسم داده شد كه اصطلاحي عوام فريب است و در پشت پرده آن ، خالي كردن و تهي كردن تمام شؤون زندگي از دين است ، معلوم مي شود كه اين كشورها ، با استفاده از رسانه ، در صدد كنترل افكار و تحميل عقايد و يا به عبارتي تحميل و تلقين روش زندگي آمريكايي است . يكي از اين شؤون ، دستورات اسلام در رابطه با فساد وفحشا است ، كه بايد كنترل شود وگرنه خسارت غير قابل جبراني به اجتماع وارد مي كند كه مقدمه ي تمام فسادها بد حجابي است ؛ يعني چيزي كه منجر به فساد اجتماعي و اخلاقي مي شود ، همان بي حجابي است ؛ زیرا اگر بی حجابی در جامعه حاکم باشد ، جوانان جامعه هم فاسد می شوند و به دنبال آن جامعه ی فاسد و مفسد وجود پیدا می کند . آن ها با تأسيس شبكه هاي ماهواره اي و سايت هاي اينترنتي ، در پي تضعيف حجاب مي باشند و به دنبال تلقين اين هستند كه حجاب ، يك امر واپسگرايانه است ، و بعضي از مردم هم همانند كودك به دنبال شكلات مي روند و اين عقيده را مي پذيرند ، در اين جا است كه مهارکردن اشتباه و انحراف ، کار بسیار دشوار یا شاید امری محال باشد ؛ پس در مسأله ی رسانه ، بايد تا هنوز اندک فرصتی باقي است ، از خواب غفلت بیدار شویم و شبكه هايي را فقط جهت تلقين افكار اسلامي تأسيس كنيم تا بيش از اين ضربه نخوريم ؛ منظور از تلقین ، آموزش به شیوه ای است که مورد پذیرش عموم جامعه باشد . البته اگر قرار باشد با تأسيس اين شبكه ها ، همان حرف هاي قديمي و فيلم ها و سريال هاي به درد نخور و تاريخ مصرف گذشته را به نمایش بگذاریم ، بهتر است كه از ابتدا اين اتفاق نيفتد ، زیرا ضرر اين كار بيش از نفعش است .رسانه در بحث ما خود به چند زير مجموعه تقسيم مي شود كه عبارتند از : صدا وسيما ، سينما و ماهواره و اینترنت كه در پي توضيح و تفسير اين امور هستيم.
الف) صدا وسيما :
يكي از مواردي كه در باب رسانه ، در بي حجابي مؤثر است ، صدا و سيما است ؛ البته در نگاه اول به نظر مي رسد كه مشكلي وجود ندارد و همه مي گويند كه صدا و سيما كه رسانه ي ملي است و كشور هم اسلامي است ، پس ديگر جايي براي بحث نمي ماند ، ولي در جواب مي گوييم درست است که رسانه ي ما ملي است ولی به میل بعضی افراد اداره می شود و دیگر این که حكومت و نظام ما اسلامي است و افرادي كه در حكومت و در رأس حكومت هستند اسلام مدار هستند ولي در مجموعه هاي پايين تر مثل صدا و سيما مي بينيم كه همه ی آنها اسلام مدار نيستند و دیگر این که اين ها پرورش يافته اساتيد سكولار يا ليبرال هستند و اساتيد آنها هم از اساتيدشان و همين طور تا آخر . پس به اين نتيجه مي رسيم كه صدا و سيما ، افرادي پولادین مي خواهد كه در هيچ حالتي از موضع اسلامي خود در صدا وسيما بر نگردند .با توجه به اين كه نمي شود تمام مسؤولين صدا و سيما را عوض كرد ؛ پس به ناچار ، بايد تحمل كرد ؛ اما وظيفه داريم افرادي تربيت كنيم كه اسلام ، سر لوحه و سر مشق آنها در تمام شؤون زندگي و كارشان باشد ؛ هرچند كه اين امر مشكل است ولي قابل انجام است و صبر و استقامت طولاني را مي طلبد ؛ البته نااميدي در اين كار مساوي با شكست است .در وضعيت فرهنگي كشور ، صدا و سيما نقش بسيار زيادي دارد چرا كه مي تواند منجر به نابودي فرهنگ كشور يا شكوفايي آن شود و هرچقدر تلاش در اين مورد شود ، باز هم كم است زیرا كشورهاي غربي هم ، در حال توسعه و پيشرفت در اين موضوع هستند که این موضوع نشان می دهد که ما باید چقدر در این مورد پیشرفت داشته باشیم .امام خميني (رحمه الله علیه) در جمع كاركنان صدا و سيما در رابطه با نقش راديو و تلويزيون فرمودند : « راديو وتلويزيون از تمام رسانه هايي كه وجود دارد ، حساس تر است . راديو تلويزيون مي تواند يك مملكت را اصلاح كند و مي تواند به فساد بكشاند اين را نه روزنامه مي تواند ، نه سينما مي تواند و نه تبليغات لفظي كه در منابر است مي تواند ؛ براي اين كه همه ي اينها شعاعشان محدود است . راديو شعاعش مثل تلويزيون است لكن فقط سمعي اس . تلويزيون هم سمع است و هم بصر .(30) » با توجه به فرمايش امام خميني (رحمه الله عليه) كه صدا و سيما حساس ترين عامل در حكومت است ، اگر تبليغي در آن بر ضرر دين شد و مسئله اي خلاف شرع را مطرح كرد ، اثر بسيار زيادي بر روي تمام مردم می گذارد كه درست كردن آن ، هزينه و وقت بسيار زيادي را طلب می کند .در مسئله ي حجاب هم طبق فرموده ي امام خميني (رحمه الله علیه) ، وقتي كه يك تبليغي انجام مي شود ، صد در صد ، اثر مستقيم روي افكار مردم مي گذارد و زمانی که افکار مردم مغشوش شود ، هزینه های زیادی را می طلبد که پرداخت این هزینه ها به نفع هیچ کس به غیر از دشمن نیست . برای مثال وقتي در رسانه ی ما ، افراد محجبه را افرادي خرافي ، بي سواد ، بي فرهنگ ، غيبت كننده ، دروغ گو ، بی ادب ، بد اخلاق و عقب مانده ي فرهنگي - اجتماعي و ذهني نشان می دهد ، کم کم برای مردم ، ذهنيتي درست مي شود كه افراد محجبه ، افرادي خرافي و بي فرهنگ و.... هستند كه فقط ادعاي دين داري دارند و هيچ بهره اي از اسلام نبرده اند و در مقابل ، افراد بد حجاب را كه افرادي تحصيل كرده ، فهميده ، با فرهنگ و مقيد به دستورات اخلاقي نشان مي دهد ، كم كم ذهنيتي از اين طرف پيش مي آيد و در طول زمان اثرش را مي گذارد و آن تأثیر ، اين است كه الان در اجتماع مي بينيم افراد تحصيل كرده و دانشگاهي حجاب را امري مسخره و افراد با فرهنگ حجاب را نوعي عقب ماندگي فرهنگي و واپسگرائي مي دانند . اين ها نمونه هايي از تأثيرات مستقيم و غير مستقيم صدا و سيما بر روي حجاب است .حال سخن اين است كه چرا افراد مذهبي و اسلام شناس و اسلام خواه به صدا و سيما نمي روند ؟ يا اينكه به هیچ وجه جايي به آنها در اين رابطه داده نمي شود تا اظهار نظر كنند ؟ چند سالي است كه سريال هاي مذهبي به مناسبت هايي ساخته مي شود و از رسانه ي ملي پخش مي شود ؛ ولي چند سريال كه اکثر آن ها ضعف محتوا ، كارگرداني و تصوير دارند ، جواب گوي اين همه هجوم به دين در رسانه ي ملي نيست .با اندكي ريز بيني در فيلم هاي هاليوودي در می یابیم كه ، مفاهيم بسيار بزرگ ضد دين را زير صحبت هاي خود پنهان مي كنند ، در حالي كه هدف اصلي كارگردان القاء همان صحبت هاست ولي نمي تواند آشكارا آنها را بيان كند . این در حالي است كه از رسانه ي ملي ایران همان صحبت ها را بعضی اوقات ، به طور مستقيم و با صراحت و تأكيد لفظي بيان مي كنند و نه نظارت و نه برخوردی با آن ها نمي شود ؛ و در آخر هم از عوامل فلان سريال تشكر مي شود و جوایزی از بيت المال و خزانه ي ملي به آنها داده مي شود .طبق گفته برخي از افراد شوراي نظارت بر صدا و سيما ، هنوز قدرت لازم براي برخورد با آنها را پيدا نكرده است ؛ حال سؤال اين است كه اولاً چه زماني اين قدرت را پيدا مي كند ؟ ثانياً چه كسي بايد اين قدرت را به آنها بدهد ؟ ثالثاًًًً اگر اين قدرت به آنها داده شود چه كار مي كنند؟ رابعاً چه چيزي را خود آنها مي خواهند ارائه كنند ؟نكته اي در این جا مطرح است و آن ، این است که صدا و سيما بايد روشي در جهت ارتقاي اخلاق عمومي جامعه در پیش گیرد ؛ نه اينكه فيلمي با مضاميني ضد دين و اخلاق درست کند كه اخلاق عمومي جامعه را در مسير منفي تحت تأثير قرار دهد و مضر اخلاق باشد ، چنانكه مقام معظم رهبري در سخنراني در جمع كاركنان صدا و سيما فرمودند : « هويت حقيقي جامعه ، هويت اخلاقي آنهاست . يعني در واقع سازه ي اصلي براي يك اجتماع شاكله ي اخلاقي آن جامعه است و همه چيز بر محور آن شكل مي گيرد . ما بايد به اخلاق خيلي اهميت بدهيم . صدا و سيما در زمينه ي پرورش و گسترش وتفهيم و تبيين فضيلت هاي اخلاقي ، بايد برنامه ريزي كند . يكي از اهداف صدا و سيما در همه ي برنامه ها بايد اين باشد .(31) » و نيز فرمودند : « راجع به دين مردم صدا و سيما چه نقشي و چه موضع و مسؤوليتي دارد ؟ طبيعتاً از وظايف صدا و سيما ، ارتقاء معرفت ديني و ايمان ديني است ..... برنامه ديني بايد نسبت به دين شبهه زدا باشد نه شبهه زا . من گاهي بعضي از بيانات ديني را از تلويزيون يا از راديو گوش مي كنم و مي بينم شبهه ايجاد مي كنند .(32) »حال با اين بيانات و توضيحات به اين نتيجه مي رسيم كه وظیفه ي اصلي سازمان صدا و سيما رسيدگي به اخلاق و فرهنگ مردم است ؛ البته این مسائل نبايد به طور مستقيم بيان شود ، بعضي از مفاهيم هر چه درپشت پرده گفته شود يا اين كه بطور غير مستقيم گفته شود ، خيلي بهتر است و حالت امتناعي براي بيننده ايجاد نمي كند . مسأله ی ديگر این که ، الگوسازي در رسانه ي ملي از افراد و اشخاص بي ارزش و منفي است . چنان كه از افرادي تقدير و تشكر مي شود كه عليه نظام مقدس جمهوري اسلامي گام هاي بسيار بلند و زيادي برداشته اند و حتي در باب حجاب هم زناني هستند و بودند كه به خارج از كشور رفتند و به صورت عريان در برابر رسانه هاي جهاني ظاهر شدند ولي در صدا و سيما فيلم هاي آنها پخش شد(33)و هيچ كس متعرض آنها نشد و حتي در بعضي از فيلم هاي تلويزيوني مشاهده مي شود ، افرادي كه به صورت عريان يا بدون حجاب اسلامي عكس هايشان در سطح جامعه به صورت گسترده پخش شده است ، نقش انساني محجبه را در فيلم بازي مي كند(34) ؛ در اين جا قابل ذكر است كه گفته شود ، در بیشتر اوقات اگر به كار و عمل كسي بي تفاوت باشيم ، اين بي تفاوتي و سكوت ما مساوی با ، تأييد اوست ؛ حال اگر بعد از اين كه عمل خلافي انجام داد ، از او تقدير و تشكر شود و شاهكارهايش پخش شود حالتی را ایجاد می کند که مقابله با آن حالت ضد اخلاق کار بسیار مشکلی است .در حال حاضر ، رسانه ی ملی ما به همین روش عمل می کند ، زیرا در زمان گذشته ، خانمي بود كه عكس هايي به صورت نيمه عريان از او پخش شد ، بعد فيلمي از او پخش شد كه می توانستند بعضی از مردم او را الگوي خود قرار دهند . نمونه هاي ديگري هم وجود دارد كه تا وقتي مبحث حجاب مطرح بود صحبتي از ممنوع التصوير شدن وجود نداشت ولي به محض اينكه بحث به سياست كشيده شد ، همان موقع بود كه ممنوع التصوير شد(35). اين موارد ، همگی گوياي دوگانگي و عدم برخورد صحيح است .البته درست است كه اگر كسي در مباحث سياسي داخل شد که بر ضرر نظام اسلامی است ، بايد با او برخورد شود ؛ ولي سخن در اين جاست كه وقتی فقط دين مردم و اخلاق اجتماعي ، مطرح باشد در حالی که مورد تأكيد مقام معظم رهبري است ، برخوردی انجام نمی شود و به صورت طبيعي و عادی از كنارش رد می شوند ، گويا هيچ اتفاق خاصي نيفتاده است ؛ ولی زمانی که مسأله سیاسی شد ، برخورد های جدی انجام می شود .از ديگر مشكلات مي توان به برنامه ها ي طنز اشاره كرد كه طبق فرموده ي مقام عظماي ولايت بايد طنز فاخر باشد(36)كه متأسفانه در چند سال گذشته همه يا اكثر طنزهايي كه ساخته مي شود برنامه هايي است كه مضر بر اخلاق است . مفاهيم بسيار بزرگي مثل غيرت، شجاعت، ادب، همت، حجاب و ... را به سخره گرفته و در مقابل بي غيرتي و روابط عادي دختر و پسر ، عشق هاي خياباني ، ترسو بودن و عدم عفت كلام و بی ادبی و بد حجابي يا لباس جلف پوشيدن و مصرف گرائي و نظام سرمايه داري و پول پرستي و ... را به مخاطب القاء مي كنند كه كم كم بر اثر مرور زمان تأثير بسيار بد و منفي را بر روي مخاطب مي گذارد و نتيجه ي هر يك از آنها (بنابر اين كه صدا و سيما تأثير مستقيم بر جامعه دارد) بسيار بد است كه در حال حاضر شاهد هر يك از آن ها در اجتماع اسلامي خويش هستيم كه هر كدام از اين ها به يك برخورد جدي از سوي مسؤولين محتاج است .امام خميني ( رحمة الله علیه ) فرمودند : « اهميت راديو و تلويزيون بيشتر از همه است . اين دستگاه ، دستگاه تربيتي است . بايد تمام اقشار ملت با اين دستگاه تربيت شوند . يك دانشگاه عمومي است . اشخاص نويسنده و اشخاص گوينده و اشخاص فهيم و مطلع در اين جا صحبت بكنند .(37) » حال در تمامي اين بحث ها ، بايد اين مطلب گفته شود كه تأثير بسيار زياد صدا و سيما بر بد حجابي زنان مشهود است و تنها انتظاري كه هست ، اين است كه با اين عامل بد حجابي توسط مسؤولين امر برخورد كافي انجام شود چرا كه این برخورد ، يكي از مصاديق امر به معروف ونهي از منكر است و كوتاهي از آن موجب نابودي جامعه اسلامي مي شود .
والله من مانده ام چه بگویم. برای این که موضوع را قفل نکنند مجبورم سکوت کنم. همینطوری پستهای اسپم و کیلویی و نامربوط به بحث، به همراه کوه تهمت افراد در موضوع روان است. ای ولی عصر(عج) تو شاهد باش که این را برای مقدمه سازی ظهور تو بر خود هموار می کنم. خدا عادل است و به عدالت حکم خواهد کرد.
16.یکی از مواردی که ما مطرح کرده ایم و شما آنرا توهین نمی دانید، کاریکاتور ذیل است:
اگر قبول دارید که این توهین است، بفرمایید تا بنده پوزش بطلبم.
"و شما آنرا توهین نمی دانید".بر چه مبنایی این را می گویید؟بر چه مبنایی؟باز هم تفاسیر خودتان است.اصلاً شما بگویید دلیلتان برای این که این توهین است چیست؟اصلاً این کاریکاتور چه می خواهد بگوید؟
بر چه مبنایی می گویید هدفش خطاب "آشغال بودن" به بی حجابان است؟!
یکخورده فکر نمی کنید که چه بسا این حرفتان کذب بستن بر طراح باشد همانطور که به بنده بستید؟
این نشان دهنده تقواست؟!
tazkie;486688 نوشت:
17.بفرمایید کجا سخنتان را اشتباه تفسیر کرده ایم و تفسیر صحیحش را مطرح نمایید.
همین بالا نمونه ای از آن است.تقریباً همه جا را.
tazkie;486688 نوشت:
می فرمایید:«نتیجه ظاهری یعنی نتیجه مادی.نتیجه غیرظاهری یعنی نتیجه معنوی و الهی.» خب پس هیچ نتیجه ای را نمی شود در این دنیا ملاک قرار داد! نتیجه ی معنوی و الهی را ما از کجا تشخیص بدهیم؟ ما به خدا دسترسی داریم؟ معنویات را چگونه می خواهیم بفهمیم؟
بله ما به خداوند دسترسی داریم.قرآن کریم را داریم.نیز معصومین (ع) را داریم.عقل را هم داریم.پس می شود فهمید نتیجه معنوی می گیریم یا نه تا حدودی.نتیجه مادی را هم که تا حدودی می شود فهمید.اگر نشود فهمید این اشکال به خود شما هم بر می گردد.چون خودتان هم می گفتید می توانیم نتیجه مادی را بفهمیم.اگر نمی شود فهمید (که در بعضی موارد نمی شود) پس نشانگر آن است که نتیجه مادی ملاک نیست.چون برای ما قابل فهم نیست.مجبوریم از چیز دیگری استفاده کنیم.مگر این که قابل فهمش کنیم.
tazkie;486688 نوشت:
شما اگر قصدتان اصلاح امور هست، که انشاء الله چنین باشد،
به عنوان یک برادر دینی،و یحتمل تنها نتیجه مادی این بحث بین بنده و شما، ان شاء الله درست است.نه انشاء الله (سبحان الله).در این خصوص می توانید سرچ کنید تا تفاوت معنایی آن ها را حتی در قرآن بیابید.
tazkie;486688 نوشت:
باید توجه کنید که خیلی وقتها نتیجه گیری به ظاهر است: وقتی فرد ادعای مسلمانی می کند و شهادتین می گوید، همین شهادت ظاهری، نتیجه ای ظاهری مبنی بر مسلمانی باشد، ما این را می پذیریم. این خداست که می داند در باطن چه خبر است. خداست که تأثیر نهایی و معنوی و الهی امور را می داند. اگر ما می گفتیم نتیجه ی ظاهری امر به معروف و نهی از منکر مورد توجه قرار گیرد، سخن شما درست بود، ولی ما می گوییم نتیجه ی ظاهری روشی که در امر به معروف و نهی از منکر به کار می رود، مورد توجه قرار گیرد. از ابتدا هم عنوان این بحث، روشهای ناکارآمد تبلیغ حجاب است، و نه تبلیغات ناکارآمد حجاب! ما از ابتدا به تفاوت ایندو توجه داریم.
اولاً گفتیم نتیجه ظاهری گاهی اوقات قابل فهم است.ثانیاً نتیجه معنوی هم گفتیم با توجه به ملاک ها و معیار های اسلامی خیلی اوقات قابل فهم است.ولی استدلال شما مادامی می تواند درست باشد که هیچ کدام از نتایج مادی یا معنوی برای ما آشکار نباشد.
بنده با نتیجه ظاهری در روش امر به معروف و نهی از منکر به کار رود (نه در نتیجه) مخالفتی ندارم.به شرط آن که هدف فدای آن نشود.ولی شما می گویید "از ابتدا هم عنوان این بحث،روش های ناکارآمد تبلیغ حجاب است،و نه تبلیغات ناکارآمد حجاب".به گفته خودتان و نام تاپیک دقت کنید.ادعایتان با نام تاپیک کاملاً در تناقض است.اتفاقاً عنوان تاپیک تبلیغات ناکارآمد است نه روش های ناکارآمد.
tazkie;486688 نوشت:
19.ما نگفتیم که ارتباطی بین شهدا و حجاب نیست، گفتیم برای تأثیر آن، مقدماتی چند لازم است، و از همه مهمتر الگوگیری از شهدا. جهت اطلاع شما عرض می کنم که بد نیست شما به موضوع دختر ایرانی - زن ایرانی سری بزنید و قدری مطالب را بخوانید، تا متوجه شوید بنده به شدت در امر توجه دهی و الگوگیری از شهدا، کوشا هستم و این مورد را بسیار مهم می دانم. آنهم شهدای زن که عملشان می تواند الگویی برای دختران امروزی ما باشد. در آن موضوع من به صورت غیرمستقیم، شهدای زن را به صورت الگوهایی برای دختر جوان امروزی معرفی کرده ام، بدون اینکه سخنی از الگوگیری به میان بیاورم، زیرا معتقدم کسی که شهید را به درستی لشناسد، نمی تواند از او الگو نگیرد.
پس لطفاً نگویید شهدا الگوی خوبی نیستند.شهدا برای غیرمسلمانان هم می توانند الگو باشند و مواردی بوده که غیرمذهبی ها به برکت ایشان با اسلام آشنا شده اند.
tazkie;486688 نوشت:
20. می فرمایید: «از کجا معلوم علت بی حجابی این باشد؟چه بسا سیستم آموزشی ما مشکل باشد.» اولاً روشهای غلط تبلیغی، خود بخشی از سیستم آموزشی هستند. ثانیاً علت بی حجابی، یک امر واحد نیست، ولی بنده گمان می کنم، آنچه راه را بر ناتوی فرهنگی(و نه صرفاً بی حجابی) گشوده است، چیزی جز کمکاری یا سوءعملکرد ما نیست، زیرا قرآن می فرماید که خدا هرگز راهی برای کافران بر مؤمنان نخواهد گشود. پس هر عیب که هست از مسلمانی ماست.
روش های تبلیغاتی بخشی از سیستم آموزشی است ولی از کجا معلوم این بخش از سیستم آموزشی است که مشکل ایجاد کرده است؟
بخش فرهنگی چه؟
چرا نگوییم بخش پرورش این مشکل را ایجاد نکرده است؟
بنده هم قبول دارم مشکل از خود ماست.ولی علتش را لزوماً این تبلیغات نمی دانم.یکی از مهمترین علل آن نفوذ فرهنگ غربی در جوانان ماست.این تبلیغاتی که ما از آن ها داریم حرف می زنیم،در واقع درمان هستند.پیشگیری نیستند.همه فرع بر این هستند که عده ای بی حجاب وجود دارد و ما می خواهیم مثلاً آن ها را درست کنیم یا راجع به آن ها یکسری حرف هایی بزنیم.ولی پیشگیری چه؟پیشگیری مهمتر است.
tazkie;486688 نوشت:
21.عرض کردیم که افراد غیرمذهبی حس ما نسبت به شهدا را ندارند و برعکس نگاه شما، بنده معتقدم، آن بخشی از این حس که در آنها هست، در آنها ایجاد مدیونی نمی کند. اگر شک دارید از خودشان بپرسید که آیا حاضرند به خاطر خون شهید، حفظ حجاب بکنند یا خیر.
شاید حاضر باشند.از کجا معلوم؟
tazkie;486688 نوشت:
22.وقتی می گوییم روشی ناکارآمد است، به این معنا نیست که هیچ اثری ندارد، چه بسا اثری داشته باشد ولی ناکافی. برای یک دختر غیرمذهبی، شهید یک فرد والاست که برای وطن، دقت کنید که در اکثرشان نگاه وطنی است و نه مذهبی، جان خود را از دست داده است. این والا بودن، به حد یک احترام نسبی گذاشتن است در اکثر موارد، و به حدالگوگیری ما از شهدا نمی رسد. این مسئله باعث می شود که آنها حاضر نباشند چون شهید گفته حجاب داشته باش، محجبه شوند. ولی همین امر روی افرادی مثل من اثر دارد. به خصوص برای دختران مذهبی، شهدای زن، تأثیرشان باید بیشتر هم باشد، چون شهید فقط تصیه به چادر می کند و شهیده با چادر شهید می شود. حال بحث این است که این روش، چه کسی را هدف می گیرد؟ دختران مذهبی را یا دختران غیرمذهبی را؟بر هر دو اثر واحدی ندارد و لذا برای محجبه کردن یک ناقص الحجاب، کافی نیست و ناکارآمد محسوب می شود، هر چند برای یک دختر مذهبی اثر دارد. پس اثربخشی نسبی با ناکارآمدی، ناسازگار نیست.
نیازی به الگو گرفتن نیست.مسئول مدیون بودن است.هر کس مدیون کسی است،آیا از او الگو می گیرد؟
همین که به آن ها گفته شود برای ادا کردن دین خودتان،حجاب داشته باشید کافی است تا آن ها انجام دهند.ضمن این که این اثربخشی نسبی چه بسا بر ناقص الحجاب ها هم باشد.نمی توانیم بگوییم فقط بر محجبه هاست.
tazkie;486688 نوشت:
23.در موردِ خوب و کافی بودن عمل به وصیت شهدا، جهت با حجاب شدن، عرض ما این بود که هدف باید رضای خدا باشد. حال کسی که برای رضای خدا مهم است، بدون وصیت شهدا هم با حجاب است. عمل به وصیت شهدا به این دلیل برای محجبه شدن خوب و کافی نیست که اگر در طول رضای خدا باشد که خود هدف بودن رضای خدا برای محجبه شدن کفایت می کند و اگر در عرض از آن باشد، غلط است زیرا نیت باید رضای خدا باشد و هیچ چیز را نباید در عرض خدا قرار داد، حتی شهید را.
برای کسی که وصیت شهدا برایش مهم است،می شود به رضایت خدا هم رسید.برای کسی هم که رضایت خدا برایش مهم است،باز عمل به وصیت شهدا برایش مهم است.
این دلیل برای محجبه شدن خوب است و شما اینجا بازدارید تکرار مکررات می کنید.ما گفتیم چرا خوب است در پست قبل.ولی باز دارید ادعایتان را تکرار می کنید بدون آن که به نقد بنده پاسخ دهید.کافی بودنش را هم گفتیم.شاید کافی باشد.
راجع به در عرض بودن هم مشخصاً نظر ما این است که نباید در عرض هم باشند.بلکه در طول هم بودن آنان مدنظر است و این منافاتی با سخن ما ندارد.
tazkie;486688 نوشت:
24.ما از کارآمدی بیان سخن نگفتیم! ما از کارآمدی روش بیان سخن گفتیم.
نظیر این ادعا را در قسمت های بالا کردید که با پست هایتان و حتی با عنوان تاپیک مغایر است.عنوان تاپیک تبلیغات ناکارآمد است.یعنی بیان های ناکارآمد.نه روش های ناکارآمد.
tazkie;486688 نوشت:
25.شما در مورد نگاه من به روشهای سنتی و قدیمی، چه فرمودید؟ خودتان عین حرفتان را نقل کنید.
عین حرف بنده موجود است و نیازی نمی بینم آن را تکرار کنم.اگر مایلید می توانید بروید و خودتان مطالعه کنید.
tazkie;486688 نوشت:
26.اینکه گفتیم باید به هر کس به زبان خودش حرف زد، اصلاً بی مورد نیست. مثال شما بی مورد است. یک فرد فحاش، هم مثل هر فرد دیگری، منش و مرامی دارد. می توان از آن مشی و مرام با او حرف زد، ولی ما اصول خود را نیز حفظ می کنیم و فحاشی نمی کنیم. نگفته ایم برای اینکه به زبان فرد با او حرف بزنیم باید مثل او حرف بزنیم یا از اصول خود عقب بنشینیم.
آن چه که بنده از ابتدا دارم می گویم،همین است.
tazkie;486688 نوشت:
27.می فرمایید: «بله با تکرار مکررات،آن را منطقی نمی دانید.یعنی نقد که می کنیم،فقط می گویید قبول ندارم نقدت را،پیش فرضت تعریف این مغالطه است و ... .به این انگ زدن های شما هم به قول خودتان عادت کردیم.» آیا حکایت آن دو دیگ را شنیده اید؟ من هم همین حس را به روش استدلالی شما دارم.
شما متاسفانه پاسخ یک پست ما را با یک جمله می دهید.اصلاً بررسی نمی کنید.فقط می گویید غلط است.نمی گویید چرا غلط است.خب این یعنی چه؟!
tazkie;486688 نوشت:
28.بفرمایید منظور شما از اصلاح دقیقاً چیست که با آنچه من به آن می گویم اصلاح فرق دارد.
اصلاحی که ما به دنبال آن هستیم،بخشی از آن درون خود فرد است و فرد نباید به خاطر اصلاح دیگران،گرفتار آنان شود و مطابق آنان عمل کند.
tazkie;486688 نوشت:
29.در مورد سلیقه ای بودن روشها، از اینجا سلیقه ای بودن روشن می شود، که این روشها، روش معصومین و آیات عظام نیستند، لذا برخواسته از سلیقه ی افراد می باشند.
بر چه مبنایی می گویید مطابق با روش معصومین (ع) و آیات عظام نیستند؟
مثلاً یک مثال نقض سخن شما،همان مسئله شهید مطهری (ره) است.
ای کاش اینقدر که برای جواب دادن به بنده عجله دارید، تا جایی که نمی ذارید کلام کامل شود، کمی هم با تأمل سخنانم را می خواندید.
ببینید از یک سخن بنده چه سوء استفاده می کنید.اولاً چون بحث مورد به مورد است،اشکالی ندارد شما یک مورد بگویید و موارد دیگر را نگفته باشید و بنده هم جواب بدهم.چون جواب بنده فقط مربوط به آن یک مورد است.ثانیاً اتفاقاً بنده زمانی پست زدم که کلام شما دیگر کامل شده بود.
اولین عامل نارساییها و کاستیهایی است که در سازمانها و نهادهای مسئول فرهنگی میتوان آنها را شناسایی کرد. عامل دوم بیتوجهی به پیامدهای فرهنگی سازمانها و نهادهای غیرفرهنگی است. برای مثال، وقتی دربارهی مقولهی حجاب مطالعه میکنید، میبینید نقش اصناف در این زمینه مخرب بوده است. رفتار فروشندگان بعضاً به صورت ناخودآگاه مشوق بدحجابی است. در بسیاری مواقع، شکل ظاهری مغازههایی که برای فروش لباس خانمها و جلب مشتری سازماندهی میشوند زمینههای تخریب فرهنگ را به وجود میآورند.
بنابراین بخش اقتصادی هم میتواند بر فرهنگ مؤثر باشد. همین موضوع را در سازمانهای مختلف دولتی و غیردولتی هم میتوانیم ببینیم. باید بررسی کنیم که فضای عمومی داخل سازمانها، شرکتها و کارخانهها به زنان با وقار و محجبه بیشتر احترام میگذارد یا برعکس. میخواهم توجهتان را جلب کنم به این موضوع که اگر سازمانهای فرهنگی هم کارشان را به خوبی انجام بدهند، تا زمانی که سازمانهای غیرفرهنگی درک درستی از تأثیرگذاریهای خودشان بر فرهنگ نداشته باشند، مسئله حلشدنی نیست.
باید به توسعهی شهرها و شکلی که از غرب اقتباس کردهایم توجه کنیم. به عنوان نمونه، 500 خانه در یک برج میسازیم و هیچ نهاد فرهنگی در درون آن پیشبینی نمیکنیم. در صورتی که اگر این 500 خانه روی زمین قرار داشت، چندین مسجد و نهاد فرهنگی در بین آنها بود. بنابراین پیشرفت، توسعه ای که در معماری شهرها و جابهجایی جمعیت اتفاق میافتد تأثیرات فرهنگی به دنبال دارد.
اینجا اهمیت پیوست فرهنگی که مقام معظم رهبری فرمودند، مشخص میشود. عزیزانی که سرمایهگذاری میکنند و یک پاساژ با 200 یا 300 مغازه میسازند، میتوانند یک نفر را بیاورند تا مطالعه کند و بگوید که فضای فرهنگی این پاساژ چه ارزشهایی را به جوانان ما القا میکند. آیا ارزشهای بومی و اصیل دینی ما را به جوانان منتقل میکند؟ باید همهی جوانب، از جمله آرایش ظاهری فروشندگان و حرف زدن آنها، را مد نظر داشته باشیم. ممکن است، در کنار بعضی از پیامدهای منفی، پیامدهای مثبتی هم شناسایی شود. تا زمانی که این اتفاق نیفتد، نمیتوانیم تکتک کارکردهای فرهنگی درون جامعه را به نفع ارزشهای خودمان اصلاح کنیم.
عامل سوم، نفس تحولات، پیشرفت و توسعهای است که در کشور اتفاق میافتد. باید به توسعهی شهرها و شکلی که از غرب اقتباس کردهایم توجه کنیم. به عنوان نمونه، 500 خانه در یک برج میسازیم و هیچ نهاد فرهنگی در درون آن پیشبینی نمیکنیم. در صورتی که اگر این 500 خانه روی زمین قرار داشت، چندین مسجد و نهاد فرهنگی در بین آنها بود. بنابراین پیشرفت، توسعه و تغییر و تحولاتی که در معماری شهرها و جابهجایی جمعیت اتفاق میافتد تأثیرات فرهنگی به دنبال دارد. در گذشته چون شهرسازی از فرهنگ و داشتههای خودمان الگو میگرفت، به طور طبیعی به مسائل فرهنگی جامعه توجه داشت. به همین دلیل ما امروز میراث فرهنگی ماندگاری داریم.
اما متأسفانه هرچه با تمدن غرب آشنا میشویم و تغییر و تحولات در کشور ما شکل میگیرد، به پیامدهای فرهنگی این تحولات توجه نمیشود. برای مثال، در 200 متری حرم حضرت معصومه(سلاماللهعلیها) دارند پاساژهای مدرن غربی میسازند، در حالی که در شهرهایی مثل مشهد و قم باید معماری اصیل اسلامی تجلی پیدا کند و گرایشهای اخلاقی و دینی آدمها تقویت شود. شکل این پاساژها تلویحاً این موضوع را به افراد مذهبی منتقل میکند که آنجا جای این افراد نیست.
بنابراین سه عامل داخلی بر این موضوع تأثیر دارند:
1. کارکردهای ناقص سازمانهای فرهنگی؛
2. کارکردها و پیامدهای فرهنگی سازمانها و نهادهایی که در حوزههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، قضایی، نظامی و... کار میکنند؛
3. نفس تحولات و توسعهای که در کشورمان با الگوگیری از غرب تعقیب میکنیم.
در کنار این 3 عامل داخلی، 3 عامل دیگر از سوی غرب ما را تحت فشار گذاشته است:
والله من مانده ام چه بگویم. برای این که موضوع را قفل نکنند مجبورم سکوت کنم. همینطوری پستهای اسپم و کیلویی و نامربوط به بحث، به همراه کوه تهمت افراد در موضوع روان است. ای ولی عصر(عج) تو شاهد باش که این را برای مقدمه سازی ظهور تو بر خود هموار می کنم. خدا عادل است و به عدالت حکم خواهد کرد.
شما راحت به همه تهمت می زنید و به ما می گویید که به من تهمت زده اید!بنده از آغاز بحث با شما هیچ سخن تندی به شما نگفته بودم که شما شروع کردید گفتن این که:به من انگ نزدن،به انگ زدن های تو عادت کرده ایم و ... .
به بنده به تمسخر می گویید اگر از اولیاء خداوند هستی.به بنده می گویید همه چیز را سیاه و سفید می بینی.به آن بنده خدا که حتی در آن قسمت پستش واژه بی حجاب یا بدحجاب را به کار نبرده بود و فقط گفته بود بدفرهنگ ها حمله می کنید و می گویید در حال توهین کردن است.این تنها بخشی از سخنان تند شما بود.
بنده هم می گویم ای ولی عصر (عج) تو شاهد باشد که ما هر روز داریم از این جماعت و پیروانشان،چه در این سایت و چه در جاهای دیگر تهمت و توهین می شنویم و بعد که خوب به ما تهمت می زنند و توهین می کنند،به ما می گویند چرا به ما توهین کردی و تهمت زدی!
به جای مظلوم نمایی و تکرار مکررات،پاسخ بدهید.اولین چیزی هم که به نظر بنده باید پاسخ بدهید،همان مسئله مغالطات است که تاکنون به آن پاسخی نداده اید و با عباراتی از قبیل "پیش فرض هایت این است"،"تعریفت من درآوردی است" و ... از پاسخ دادن طفره رفته اید. لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق
والله من مانده ام چه بگویم. برای این که موضوع را قفل نکنند مجبورم سکوت کنم. همینطوری پستهای اسپم و کیلویی و نامربوط به بحث، به همراه کوه تهمت افراد در موضوع روان است. ای ولی عصر(عج) تو شاهد باش که این را برای مقدمه سازی ظهور تو بر خود هموار می کنم. خدا عادل است و به عدالت حکم خواهد کرد.
خانم تزکیه وقتی اینهمه عوامل برای بی حجابی موجو است دلیلی ندارد شما وجهه مبلغین حجاب را مخدوش کنید. امام زمان (عج) شاهد و ناظر
آیا با هر کسی به زبان خودش سخن گفتن معادل این نیست که سوری حرف بزنیم که او بفهمد. آیا قسمت اول با قسمت دوم یکی نیست؟
وقتی این حرف ها در نقد این سخن بنده زده می شود که "نباید لزوماً چیزی بگوییم که فرد خوشش می آید تا جذب شود" بنده این طور برداشت خواهم کرد که منظور از زبان،همان قسمت اول است.اگر قسمت دوم باشد بنده با آن مشکلی ندارم و در این خصوص به پست جمع بندی حقیر می توانید مراجعه کنید.
این همه تهمت و توهین و بزن و بکوب و فحاشی و هزار ترفند دیگه به بد حجابها زدید
حتی گرفتینشون و زنداانشان کردید یا جریمه کردین یا زنازاده خواندین و یا شیطان و ...
چرا ذره ای اثر نکرده ؟؟؟!!!!
چرا وضعیت حجاب روز بروز بدتر می شود ایا ذره ای به این اندیشیده اید :Gig:
الان تقریبا بلوز و شلوار بسیار عادی شده حتی بلوز و ساپورت
ناجورترین ادعای ایشان این بود:"از ابتدا هم عنوان این بحث، روشهای ناکارآمد تبلیغ حجاب است، و نه تبلیغات ناکارآمد حجاب! ما از ابتدا به تفاوت ایندو توجه داریم."
واقعاً بنده چه می توانم بگویم وقتی به موضوع تاپیک خودشان هم توجه نمی کنند و حرفی می زنند متناقض با تمامی حرف های قبلی خودشان و حتی عنوان تاپیک.
نقد به این شکل فقط باعث دفاع از بی حجاب ها می شود و توجیه بی حجابی.کسی که این شیوه تبلیغ که "امام زمان (عج) از این کارت ناراحت می شود،پس او را ناراحت نکن" ناکارآمد می داند،تکلیفش مشخص است و بهتر است مظلوم نمایی نکند.
وقتی این حرف ها در نقد این سخن بنده زده می شود که "نباید لزوماً چیزی بگوییم که فرد خوشش می آید تا جذب شود" بنده این طور برداشت خواهم کرد که منظور از زبان،همان قسمت اول است.اگر قسمت دوم باشد بنده با آن مشکلی ندارم و در این خصوص به پست جمع بندی حقیر می توانید مراجعه کنید.
با سلام.
قبلا هم خدمت شما عرض کرده بودم که هدف چیست؟
هدف تبلیغ است. در یک تبلیغ هدف روی آوردن مردم به سمتی است که می خواهیم.
حال آیا امکان دارد مردم از مطلب ما خوششان نیاید و جذب شوند؟
باید دید کدام حالت در جذب افراد تاثیر بیشتری دارد؟
کلامی که باعث خوشنودی مردم باشد.
کلامی که باعث ناراحتی مردم باشد.
کدام ما را به نتیجه می رساند؟
و من الله توفیق
این همه تهمت و توهین و بزن و بکوب و فحاشی و هزار ترفند دیگه به بد حجابها زدید
حتی گرفتینشون و زنداانشان کردید یا جریمه کردین یا زنازاده خواندین و یا شیطان و ...
چرا ذره ای اثر نکرده ؟؟؟!!!!
چرا وضعیت حجاب روز بروز بدتر می شود
ایا ذره ای به این اندیشیده اید :Gig:
الان تقریبا بلوز و شلوار بسیار عادی شده حتی بلوز و ساپورت
مهم این نیست که چرا اینگونه راهها جواب نمیده ... اینا میخوان وظیفشون رو انجام بدن ...
قبلا هم خدمت شما عرض کرده بودم که هدف چیست؟
هدف تبلیغ است. در یک تبلیغ هدف روی آوردن مردم به سمتی است که می خواهیم.
هدف در درجه اول رضای خداوند است بعدش به این امور تعلق می گیرد.
شریعت عقلانی;486750 نوشت:
حال آیا امکان دارد مردم از مطلب ما خوششان نیاید و جذب شوند؟
بله امکان دارد.
شریعت عقلانی;486750 نوشت:
باید دید کدام حالت در جذب افراد تاثیر بیشتری دارد؟
کلامی که باعث خوشنودی مردم باشد.
کلامی که باعث ناراحتی مردم باشد.
کدام ما را به نتیجه می رساند؟
ما در این خصوص توضیح دادیم.اگر بشود حقیقت ضروری را گفت و ما دو شیوه داشته باشیم:خشنودی،ناراحتی،در این مورد عقلاً خشنودی ترجیح پیدا می کند.به شرط آن که آنچه بیانش ضروری است فدای خشنودی نشود.در این خصوص حقیر در پست جمع بندی به اندازه کافی توضیح داده ام.
بهتر است نحوه برخورد رهبر برایمون الگو شود
[h=2][=arial]ماجرای برخورد درسآموز رهبرانقلاب با یکدختر و پسر[/h]به گزارش خبرنامه دانشجویان ایران، یکی از محافظان مقام معظم رهبری در خاطره ای گفت: یک روز که مقام معظم رهبری به کوههای اطراف تهران برای کوه پیمایی رفته بودند، با دختر و پسری دانشجو برخورد می کنند که به لحاظ ظاهری وضع نامناسبی داشتند.
آنها به یک باره در مقابل گروه ما قرار گرفتند و فرصت جمع و جور کردن و رسیدگی به وضع ظاهری خودشان نداشتند از رفتار آنها مشخص بود که خیلی ترسیده بودند واینگونه به نظر می رسید که آنها تصور می کردند که الآن آقا دستور دستگیری آنها را فورا صادر خواهد کرد. ولی برخلاف تصور آنها آقا با آنها سلام و علیک گرمی کرد و پرسید که شما زن و شوهر هستید؟(البته آقا می دانست)؛ آن پسر وقتی با خلق زیبای آقا مواجه شد، واقعیت را گفت؛ و جواب داد خیرمن و این دختر دوست هستیم.
آقا ابتدا در باره ورزش و مزایای آن با آنها صحبت کرد و بعد فرمود : بد نیست صیغه محرمیتی هم در میان شما برقرار شود و شما با هم ازدواج کنید. آقا به آنها پیشنهاد داد که اگر مایل بودید در فلان تاریخ بیائید، ومن هم آمادگی دارم که شخصا خطبه عقد شما را بخوانم. آن دو خدا حافظی کردند و طبق قرار همراه خانواده خود در همان تاریخ به محضر ایشان رسیدند .
آقا هم خطبه عقد آن دو را جاری کردند . با برخورد کریمانه ایشان این دو جوان مسیر زندگی خود را تغییر دادند آن دختر غیر محجبه به یک دختر محجبه و معنوی و آن پسر دانشجو هم به یک جوان مذهبی مبدل شدند. منبع
هدف در درجه اول رضای خداوند است بعدش به این امور تعلق می گیرد.
با سلام.
هدف در همه کارها رضای خداست. ربطی به موضوع ندارد. بعد از رضای خدا هدف دعوت هر چه بیشتر مردم به حجاب است.
بن موسی;486752 نوشت:
بله امکان دارد.
چطور امکان دارد طرف ناراحت شود و جذب گردد؟ ثابت کنید.
معمولا مردم به سمتی می روند که خوشایندشان باشد.
بن موسی;486752 نوشت:
ما در این خصوص توضیح دادیم.اگر بشود حقیقت ضروری را گفت
چرا بیان این حقایق ( اگر حقیقت باشد ) ضروری است؟ آیا هر حقیقتی بیانش در بین مردم ضرورت دارد؟
بن موسی;486752 نوشت:
:خشنودی،ناراحتی،در این مورد عقلاً خشنودی ترجیح پیدا می کند.به شرط آن که آنچه بیانش ضروری است فدای خشنودی نشود.در این خصوص حقیر در پست جمع بندی به اندازه کافی توضیح داده ام.
مهم این است که سکوت در این جور مواقع اگر هیچ اثری نداشته باشد لااقل تاثیر منفی ندارد.
وقتی کلامی گفتن تاثیر منفی دارد نباید گفت.
چرا آضغال خطاب کردن بی حجاب ها و سایر القابی که اشاره شد ضروری است؟
و من الله توفیق
هدف در همه کارها رضای خداست. ربطی به موضوع ندارد. بعد از رضای خدا هدف دعوت هر چه بیشتر مردم به حجاب است.
ظاهراً پست طولانی بنده در پاسخ و نقد گفته هایتان را نخوانده اید.و الا همه این اظهارات شما در آنجا بررسی شده است.
بعد از رضای خدا،از کجا معلوم دعوت هر چه بیشتر مردم به حجاب مهم باشد؟
چه بسا ملاک کیفیت باحجابان باشد نه کمیت آنان.
شریعت عقلانی;486758 نوشت:
چطور امکان دارد طرف ناراحت شود و جذب گردد؟ ثابت کنید.
معمولا مردم به سمتی می روند که خوشایندشان باشد.
فرد اگر عاقل باشد با شنیدن یک حقیقت،حتی بر ضدش باشد،ممکن است ناراحت شود ولی چون عاقل است و حقیقتجو،پس حقیقت را می پذیرد.
ضمن این که خودتان اعتراف کردید به این که "معمولاً" این چنین است.
شریعت عقلانی;486758 نوشت:
چرا بیان این حقایق ( اگر حقیقت باشد ) ضروری است؟ آیا هر حقیقتی بیانش در بین مردم ضرورت دارد؟
عرض کردم ظاهراً پست های بنده را نخوانده اید.پاسخ این حرف ها داده شده است.برای مثال در جایی ممکن است لازم باشد به فرد گفت فلان کارت اشتباه است ولی فرد چون به او اشتباه بودن را نسبت داده ایم موضع بگیرد.
هر حقیقتی هم بیانش در بین مردم ضرورت ندارد.عرض کردم این ها ناشی از نخواندن پست های قبلی بنده است.
شریعت عقلانی;486758 نوشت:
مهم این است که سکوت در این جور مواقع اگر هیچ اثری نداشته باشد لااقل تاثیر منفی ندارد.
سکوت اتفاقاً می تواند تاثیر منفی داشته باشد.شما وقتی راجع به گناه یک عده سکوت کنید،ممکن است این کارتان به آن ها ضرر برساند و آن ها گناهشان را انجام دهند.
شریعت عقلانی;486758 نوشت:
وقتی کلامی گفتن تاثیر منفی دارد نباید گفت.
این حرف شما را قبول ندارم.از نظر بنده اگر تاثیر داشت،باید گفت.نه این که اگر باید گفت،آنگاه تاثیر دارد.
شریعت عقلانی;486758 نوشت:
چرا آضغال خطاب کردن بی حجاب ها و سایر القابی که اشاره شد ضروری است؟
اولاً دارید مثل سرکار tazkie عمل می کنید.می گویید که بی حجابان آشغال خطاب شده اند.بر چه مبنایی این را می گویید؟
ثانیاً بنده در جایی نگفته آشغال خطاب کردن بی حجاب ها ضرورت دارد یا ندارد.
ثالثاً بسیاری از القاب نسبت داده شده چه در موضع بیان حقیقت (از آن حیث که حقیقت هستند) و چه در موضع امر به معروف و نهی از منکر،بیانشان لازم است.در موضع بیان حقیقت (با فرض حقیقت بودنشان) جامعه از چنین خطر بزرگی آگاه شد و در موضع امر به معروف و نهی از منکر صفاتی را که بی حجاب مبتلا به آن ها شده بیان کرده ایم.البته این ها فرع بر پذیرش حقیقت بودن این سخنان است.
رابعاً لطفاً سیر بحث را دنبال کنید،به خصوص بحث بنده با خود شما تا نیازی نباشد بنده مطالبی را که چندین بار تکرار کرده ام،دوباره تکرار کنم.
برای مثال وقتي در رسانه ی ما ، افراد محجبه را افرادي خرافي ، بي سواد ، بي فرهنگ ، غيبت كننده ، دروغ گو ، بی ادب ، بد اخلاق و عقب مانده ي فرهنگي - اجتماعي و ذهني نشان می دهد ، کم کم برای مردم ، ذهنيتي درست مي شود كه افراد محجبه ، افرادي خرافي و بي فرهنگ و.... هستند كه فقط ادعاي دين داري دارند و هيچ بهره اي از اسلام نبرده اند و در مقابل ، افراد بد حجاب را كه افرادي تحصيل كرده ، فهميده ، با فرهنگ و مقيد به دستورات اخلاقي نشان مي دهد ، كم كم ذهنيتي از اين طرف پيش مي آيد و در طول زمان اثرش را مي گذارد
جناب امین متاسفانه رفتار برخی دینداران باعث شده چنین تصویری از مذهبی ها در ذهن مردم تداعی بشه خیلی هم تاسف برانگیزه.
مخالفت های بی چون و چرایشان، راهکارهای غیرکارشناسانه ایی که در همه مسائل بیان میکنند ( من منظور بچه های این سایت نیست مذهبی های دنیای واقعی رو میگم که حتی داد کارشناسان رو هم درآوردند ) .
بعضی اوقات از بزرگان سخنی ذکر میشه که باعث تعجب همگان میشه خوب چنین فردی باید بیش از دیگران مواظب صحبت هاش و تاثیری که به همراه داره باشه که نتیجه این چنین نشه
بن موسی;486719 نوشت:
مشخصاً واضح است یعنی چه کسانی.اگر بعضی از این افراد زیر پست بنده صلوات می زدند،بنده شک می کردم به محتوای پستم و می رفتم بررسی کنم ببینم چه چیزی گفته ام که این ها خوششان آمده.
[SPOILER] جناب بن موسی ناراحت نباشید شما هیچ وقت چیزی نمیگید ما خوشحال شویم :khaneh: اگر بعضی جاها هم روی پست شما صلوات میزنیم به خاطر احترام و جواب دادن به پستمون بوده دلگیر نشید لطفا شوخی بود [/SPOILER]
دوستی خاله خرسه مربوط به وقتی است که انسان شیوه کار را نداند،سرکار بی نظیر.نه این که شیوه را بداند،ولی چون باعث ناراحتی فرد مقابل می شود آن را انجام ندهد.
جناب بن موسی ناراحت نباشید شما هیچ وقت چیزی نمیگید ما خوشحال شویم اگر بعضی جاها هم روی پست شما صلوات میزنیم به خاطر احترام و جواب دادن به پستمون بوده دلگیر نشید لطفا شوخی بود
خدا را شکر فهمیدم قضیه چه چیزی است.پس از شما این خواهش را دارم به خاطر احترام و جواب دادن به پست های بنده هم صلوات نفرستید تا موجبات شک بنده را فراهم نکنید.البته مختارید و می توانید به این حرف بنده اعتنایی نکنید.انتظاری از شما ندارم.
ویرایش:ضمن تشکر از شما بابت عمل به درخواست بنده،آن هم از همین پست.
شما اگر کسی خودش رو تبدیل به آشغال کنه، بهش میگید: ناآشغال؟!
حقیر فکر نمیکنم، منظور از این تبلیغات فرد مشخصی باشد
لذا این تبلیغات مخاطب خاص خودش رو داره
فرد مورد نظر یا آشنا با احکام حجاب است یا نیست
اگر آشنا نباشد، قطعاً این تبلیغات رو به خودش نمیگیره، بلکه حکم عقل این است که از این احکام جویا شود
و اگر آشنا باشد، خب یا موافق حجاب است یا مخالف حجاب
اگر مخالف باشد، که صحبتی نیست
اگر موافق باشد، خب بی معنی است که از این تبلیغات ناراحت بشه، بلکه باید از کار نادرست خودش ناراحت بشه
[SPOILER]یه چیزی خدمت تون عرض کنم،
این کلمه منطق آهنین رو تا جایی که یادم است، فق حقیر اون رو بکار بردم
و بکار بردن اون توسط شما، ظاهراً بی منظور نیست! :khaneh:
جای شما بودم آیدی ام رو عوض میکردم و خودم رو با این آیدی نشون نمیدادم[/SPOILER]
شما داری مغالطه میکنی
بفرمایید در کدام عبارت و براساس چه رابطه ای منظور شما رو تحریف کردم؟
از موافقین چنین تبلیغاتی سوالی دارم
اگر شما ضعفی داشته باشید دوست دارید دیگران چطور این ضعف را بهتون یادآوری کنند؟؟
دوست دارید با القاب زشت شما را متوجه اشتباهتون کنند ؟؟
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
افرادی که به وظیفه امر به معروف و نهی از منکر، بعنوان یک واجب عمل میکنند استثناء ندارند که بگویم بعضیا.
هر کسی هم که بدون غرض ورزی و در نظر گرفتن منافعش پستهای خانم تزکیه را بخواند خواهد گفت که اینها همه اشکال تراشیهای بی مورد است.
(وقتی میگویم بدون هیچ اغماضی دلیل دارم دلیلم هم همان پست انتقاد از روحانی امر به معروف در راهیان نور است که نه تنها کسی باهاش مخالفت نکرد که پاسخگویی بنده را هم به باد انتقاد گرفتید.) در این انتقادها جای میگیرند معلومه که این کار هیچگونه جنبه الهی و اخلاص ندارد و همه برخواسته از هواهای نفسانی افرادیست که تبلیغات حجاب به نفعشان نیست .در این تبلیغات شخص خاصی مد نظر نیست که توهین به فرد باشد. آنها هم که مصداق این تبلیغاتند یا بروند خود را اصلاح کنند یا عاقلانه پذیرای عواقب دنیوی و اخروی آنچه که خود انتخاب کرده اند باشند.
اگر این منتقد یا منتقدین میامدند و بعضی از این تبلیغات را نقد میکردند میشد گفت هدفشان خیر است
اما وقتی به همه موارد از قبیل استفاده از نام امام زمان ، شهدا، همه امران به معروف از جمله مداحان و روحانیان بدون هیچ اغماضی
نگویید که ما روش بعضی از تبلیغات را انتقاد کردیم. این فقط یک دفاع است، حقیقت اینه که این موارد همه جنبه کلی داشت و اگر مثلا درمورد امام زمان ( در پست خانم تزکیه ) منظور انتقاد از همان جمله دشمن کردن جوانان با امام زمان بوده همین یک مثال کافیست تا فردا هر کس از امام زمان حرف زد بگویید کارش غلطه چون به پر قبای دختران بی حجاب میخوره.... کماهی که فورا نمونه اش را همینجا مشاهده کردیم.
درمورد آن پست هم انتقادتان از روی هوای نفس بود وگرنه ما هم نگفته بودیم که امر به معروف شرایط ندارد سخن درمورد آمرین به معروف بود نه یک بچه ای که یک کار غلط و نپخته ای انجام داده باشد ، که شما آنگونه موضع گرفتید.
در آن پست حرفی از عقل و غیرت نبود ؟ این را از کجای حرفهای من فهمیدید؟
[="Tahoma"]سلام و عرض ادب.
برادر عزیزم، به همان میزان که عبارات بکار رفته توسط شما به موضوع تاپیک مرتبط است، پرسش بنده از مطلب شما نیز همچنین.
چیزی که باعث میشود از موضوع بحث دور شویم همین است که کل نقل قول فوق، جواب پرسش حقیر از جنابعالی نبود.
لطفاً بطور مشخص بفرمائید در کلام گهربار معصومین(ع) از واژه کثیف برای امثال ابوسفیانها، معاویهها، یزیدها و ... استفاده شده؟ نمونه ذکر نمائید.
نمونههائی از فساد اقتصادی مانند دلالی، رشوه، ربا خواری، دزدی اموال بیتالمال و ... همه جزئی از فساد اخلاقی هستند. آیا سرچشمه اینها بدحجابی و بیحجابیست؟
چگونه ثابت میکنید 70% معضل جامعه بیحجابیست؟ این عدد چگونه استخراج شده؟
چگونه ثابت میکنید تمامی بدبختی مملکت فقط و فقط بد حجابیست و نه چیز دیگر؟
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و خداقوت
1- ضعف با گناه تفاوت دارد
2- ما نمیگیم طرف مقابل دوست داشته باشد این تبلیغات را، اصلاً خدا ناراحتی را در وجود او قرار داده است که به او بفهماند مشکلی هست، بلکه میگوییم این کار رو اشتباه نداند
3- تبلیغات باید جامع باشه، تبلیغات برای شخص خاصی نیست، قضیه امر به معروف و نهی از منکر یک شخص خاص با تبلیغات برای اجتماع متفاوت است. اجتماع، ناشی دارد، نفهم دارد، نادان دارد، دانا دارد، غافل دارد، و.... مغرض هم دارد، پس تبلیغات باید همه اینها را شامل بشه ولی قضیه تذکر دادن به یک نفر متفاوت است.
4- اگر گناهی در وجود کسی باشه، و اون گناه آشکار نباشه کسی حق نداره اون رو آشکار کنه(به نظرم این مورد تایید اسلام باشه) ولی گناهی مثل بی حجابی و بد حجابی نه تنها آشکار شده است بلکه ضررش هم به دیگران میرسه
و در آخر نفرمودید:
درست است یا نه؟
با سلام.
در پاسخ به پست بلند و بالای جناب بن موسی، در ۱۳۹۲/۱۲/۱۴, 08:07 pm:
1. در مورد مغالطات هیچ تکراری نکردیم. دعوت کردیم که افراد بروند معنای مغالطات را بخوانند و خود قضاوت کنند که من درست می گویم یا شما.
2.الان این من و دوستانم، یعنی من و چه کسانی؟ دقیقا این دوستانی که شما به من نسبت می دهید کیا هستن؟ تعارف نکنید. راحت باشید.
3.در مورد معیار توهین، توهین بودن یک جمله را عرف زبانی مشخص می کند. حال برخی دوستان تهمت زدند که ما می گوییم خوب و بد هر چیز را عرف تعیین می کند! اینکه توهین بودن را عرف زبانی جامعه مشخص می کند یک امر بدیهی است! حالا معیار بودن اسلام، اگر مد نظر شماست، خب بفرمایید اسلام دقیقاً در کدام گزارش نقلی معتبر توهین و غیرتوهین را مشخص نموده است. من می پرسم اسلام دستور داده به ناقص الحجاب بگویند آشغال؟ دستور داده شیطان خطابش کنند؟ دستور داده گدای نگاه خطابش کنند؟ دستور داده در سیر به حیوانیت خطابش کنند. حالا تعمیم ما شتابزده باشد یا حلیمانه(!) حقیقت، حقیقت است.
4.سخن ما نگرش شما را در مورد عرف امروزی در مورد توهین رد می کند. عرض کردیم که عرف بین دوستان با عرف تبلیغ فرق دارد و شما خلط مبحث کرده اید.
5.من در مفهوم اسلامی، وظیفه گرا هستم و اصلاً هم برایم مهم نیست که شما من را وظیفه گرا می دانید یا نتیجه گرا. اگر احساس مسئولیت در برابر عمل خود نتیجه گرایی است، بنده نتیجه گرا ترین انسان روی زمین هستم. تعاریف خودساخته ی شما، تمامی ندارد. اصلاً معلوم نیست که شما چطور احساس مسئولیت را وظیفه گرایی نمی دانید. ما مأمور به نتیجه نیستیم، ولی از توجه نگاه نتیجه و اصلاح عمل با توجه به نتایج کسب شده هم نهی نشده ایم. سخن من روشن است که ما وقتی داریم یک روشی که آموزش اسلام نیست را در امر به معروف به کار می بریم باید بازخورد آن در جامعه را بنگریم تا ببینیم درست است یا خیر. بله اگر عمل ما عین دستور اسلام است، دیگر نتیجه مهم نیست، ولی وقتی دارند خلاقیت به خرج می دهند و ناقص الحجاب را آشغال یا گدای نگاه یا شیطان یا در سیر حیوانیت خطاب می کنند، دیگر بد نیست بنگرند و ببینند نتیجه اش چیست. سؤال اساسی تر این است که شما می گویید عمل باید برای رضای خدا باشد، آیا رضای خدا یک نتیجه برای عمل نیست؟ آیا این نتیجه گرایی نیست؟ چطور می شود در اینجا هدف داشت و این نتیجه گرایی نیست؟
6.ما فرمول منطقی مربوط به مغالطه ای از شما ندیدیم، شما فقط یک سری ادعا کردید. اما سخن ما روشن است: شما که مدعی هستید که با فرمولهای منطقی می شود همه چیز را تعیین کرد، فرمول منطقی برای توهین را بسازید تا استفاده کنیم! شما می فرمایید نظر اسلام فرمول منطقی شماست! خب این هم منطق شما: هیچ فرمول دقیقی ارائه نمی دهید فقط به چیزی پاس می دهید که اگر بگوییم این فرمول منطقی نیست گریبان ما را بگیرید که نظر اسلام را قبول نداریم! البته شما بسیار زرنگ هستید! نخیر! ما نظر اسلام را روی چشم می گذاریم. ولی لطفاً بفرمایید: نظر اسلام در مورد شیطان یا گدای نگاه یا آشغال خطاب کردن چیست؟ اگر اینها توهین نیستند، بنده از این به بعد شما را با یکی از همین عناوین خطاب می کنم، زیرا توهین محسوب نمی شود و با قوانین سایت ناسازگار نیست.
7.عاقلان دانند که چه کسی تکرار مکررات کرده است. وقتی یک حرف ساده را مطرح می کنیم و شما توجه نمی کنید و ادعای پیشین خود را تکرار می کنید، چه کنیم؟
8.من در بحث حجاب نتیجه را هدف نمی دانم، هر چند خود عمل برای رضای خدا، یک نتیجه گرایی است. یکبار دیگر خیلی روشن می گویم تا شاید اینبار درست بخوانید: وقتی ما داریم یک روش خودساخته را در تبلیغ حجاب به کار می بریم، باید بنگریم و ببینیم که آیا عملمان نتیجه بخش هست یا نه، ما وظیفه نداریم به آن روش عمل کنیم، تا وظیفه گرایی به ما بگوید به آن روش عمل کن. وظیفه ی ما تبلیغ است و نه این روش خاص تبلیغ. ما باید نتیجه ی روشمان را بنگریم و ببینیم آیا با روح تبلیغ سازگار است یا خیر. والله خیلی حرفم روشن است، نمی دانم چرا متوجه نمی شوید. بعد هم بگویید تکرار مکررات.
9.در مورد تفاوت بیان حقایق با توهین و برخورد زننده نیز، ما به میزان کافی توضیح دادیم.
10.اینکه معیار زشت بودن یا نبودن رفتار خود مخاطب است، کاملاً درست نیست، بلکه ما می گوییم باید با هر کسی به زبان خودش حرف زد. ما اینجا می توانیم از مثلث شناخت استفاده کنیم، زیرا تبلیغ یک امر روانشنانختی است. مثلث شناخت می گوید: نظر خود، نظر مخاطب و نظر جامعه را بنگر. به هر حال نتیجه به سمت یک طرف به حالت دو به یک یا سه به صفر، خواهد شد و از طرف قویتر در این مورد استفاده کن. مثلاً همین گدای نگاه خطاب کردن: من آنرا توهین می دانم، یک دختر ناقص الحجاب آنرا توهین می داند و جامعه نیز آنرا توهین می داند، خب پس سه به صفر به نفع توهین بودن است؛ حال شما اگر بیایید بگویید که شما چطور نظر جامعه را فهمیدید؟ این توسل به اکثریت است و... اینجا جز افسوس چیزی برای من نمی ماند. حال من قبول دارم که نظر اسلام بالاتر از نظر مثلث شناخت است: پس از شما می پرسم اسلام شیطان یا گدای نگاه یا آشغال خطاب کردن را توهین می داند یا خیر، و در لفافه از شما پرسیدم که اگر توهین نیست، دوست دارید خودتان یکی از اینها خطاب شوید یا خیر؟
11.شما مدعی هستید که روانشناسی اسلامی بسیاری از سخنان من را نمی پذیرد. بسیار عالیست. سخنتان را مستند کنید تا بنده بهتر بتوانم خودم را اصلاح کنم.
12.در مورد هدف بودن جذب، بنده فکر نمی کنم این مسئله اگر در راستای وظیفه و در طول تلاش برای کسب رضای خدا باشد، ایرادی داشته باشد. وگرنه بنده نباید با هدف نجات از تشنگی آب بنوشم، تا مبادا از هدف رضای خدا دور بشوم. به نظر من این خودفریبی است که ادعا نمایم هر کاری می کنم فقط و فقط با هدف رضای خداست، ولی می توانم سعی کنم که رضای خدا را هدف اصلی و سایر اهداف را در طول آن قرار بدهم. حالا اگر شما آنقدر از اولیاء الله هستید که تک تک اعمالتان فقط و فقط برای رضای خداست، شما مراتبتون بالاست، ما مرتبه ی شما رو نداریم.
13.خود شما می فرمایید «حفظ اسلام تحت رضایت الهی قرار می گیرد» من از شما می پرسم، پس چه عیبی دارد ارشاد گناهکاران نیز تحت رضایت الهی قرار بگیرد؟ جذب افراد، البته بعضی وقتها هم تحت رضایت الهی قرار ندارد، ولی خیلی وقتها هم جذب افراد تحت رضای خداست. شما که بحمدالله نیت خوانی نمی کنید؟ یک جوان مؤمن وقتی می خواهد یک فرد فاسق را جذب اسلام، و نه جذب خودش کند، از کجا می توان ادعا کرد که هدفش رضای خدا نیست؟ پس نفرمایید «نقد بالایم را هم تحویلم ندهید»، زیرا نیتها را خدا می داند.
14. بنده عرض کرده ام: «شاید اگر کسی شما رو بدفرهنگ یا عامل فساد بدونه ناراحت نشید، ولی خب این شما هستید که ناراحت نمی شوید. دیگران اینگونه نیستند.» شما در پاسخ می فرمایید: «شما که می گویید معیار عرف است،از نظر عرفی حرف های شما در خصوص آن بنده خدا مصداق حمله به شخص محسوب می شود.حال اینجا هم می گویید چون معیار عرف است بدفرهنگی باعث ناراحتی می شود.این باز نشان دهنده تفات بین گفته ها و عملکرد شماست که می گویید نباید حرفی بزنیم که طبق عرف معیار حمله باشد و در این جمله بالا هم دارید به آن اشاره می کنید.در حالی که خودتان به یک بنده خدا حمله کرده اید
.» الان منظورتان از معیار، معیاری برای توهین بودن است؟ کدام بنده خدا را می گویید؟ کدام تفاوت بین گفته ها و عملکرد؟ شما آن واژه ی "شاید" رو دقت کردید بهش؟ فکر می کنم کلاً منظور را نگرفته اید!
15.بحث انگِ انگ زدن را فکر کنم جهت خروج موضوع از یک بحث خشک و جدی مطرح کردید. ممنون، خندیدم. برویم سراغ ادامه ی بحث.
16.یکی از مواردی که ما مطرح کرده ایم و گویا شما آنرا توهین نمی دانید، کاریکاتور ذیل است:
اگر قبول دارید که این توهین است، بفرمایید تا بنده پوزش بطلبم.
17.بفرمایید کجا سخنتان را اشتباه تفسیر کرده ایم و تفسیر صحیحش را مطرح نمایید.
18.می فرمایید:«نتیجه ظاهری یعنی نتیجه مادی.نتیجه غیرظاهری یعنی نتیجه معنوی و الهی.» خب پس هیچ نتیجه ای را نمی شود در این دنیا ملاک قرار داد! نتیجه ی معنوی و الهی را ما از کجا تشخیص بدهیم؟ ما به خدا دسترسی، به معنای پرسیدن نتیجه و گرفتن جواب، داریم؟ معنویات را چگونه می خواهیم بفهمیم؟ شما اگر قصدتان اصلاح امور هست، که انشاء الله چنین باشد، باید توجه کنید که خیلی وقتها نتیجه گیری به ظاهر است: وقتی فرد ادعای مسلمانی می کند و شهادتین می گوید، همین شهادت ظاهری، نتیجه ای ظاهری مبنی بر مسلمانی باشد، ما این را می پذیریم. این خداست که می داند در باطن چه خبر است. خداست که تأثیر نهایی و معنوی و الهی امور را می داند. اگر ما می گفتیم نتیجه ی ظاهری امر به معروف و نهی از منکر مورد توجه قرار گیرد، سخن شما درست بود، ولی ما می گوییم نتیجه ی ظاهری روشی که در امر به معروف و نهی از منکر به کار می رود، مورد توجه قرار گیرد. از ابتدا هم عنوان این بحث، روشهای ناکارآمد تبلیغ حجاب است، و نه تبلیغات ناکارآمد حجاب! ما از ابتدا به تفاوت ایندو توجه داریم.
19.ما نگفتیم که ارتباطی بین شهدا و حجاب نیست، گفتیم برای تأثیر آن، مقدماتی چند لازم است، و از همه مهمتر الگوگیری از شهدا. جهت اطلاع شما عرض می کنم که بد نیست شما به موضوع http://www.askdin.com/thread28556.html سری بزنید و قدری مطالب را بخوانید، تا متوجه شوید بنده به شدت در امر توجه دهی و الگوگیری از شهدا، کوشا هستم و این مورد را بسیار مهم می دانم. آنهم شهدای زن که عملشان می تواند الگویی برای دختران امروزی ما باشد. در آن موضوع من به صورت غیرمستقیم، شهدای زن را به صورت الگوهایی برای دختر جوان امروزی معرفی کرده ام، بدون اینکه سخنی از الگوگیری به میان بیاورم، زیرا معتقدم کسی که شهید را به درستی بشناسد، نمی تواند از او الگو نگیرد.
20. می فرمایید: «از کجا معلوم علت بی حجابی این باشد؟چه بسا سیستم آموزشی ما مشکل باشد.» اولاً روشهای غلط تبلیغی، خود بخشی از سیستم آموزشی هستند. ثانیاً علت بی حجابی، یک امر واحد نیست، ولی بنده گمان می کنم، آنچه راه را بر ناتوی فرهنگی(و نه صرفاً بی حجابی) گشوده است، چیزی جز کمکاری یا سوءعملکرد ما نیست، زیرا قرآن می فرماید که خدا هرگز راهی برای کافران بر مؤمنان نخواهد گشود. پس هر عیب که هست از مسلمانی ماست.
21.عرض کردیم که افراد غیرمذهبی حس ما نسبت به شهدا را ندارند و برعکس نگاه شما، بنده معتقدم، آن بخشی از این حس که در آنها هست، در آنها ایجاد مدیونی نمی کند. اگر شک دارید از خودشان بپرسید که آیا حاضرند به خاطر خون شهید، حفظ حجاب بکنند یا خیر. راستش من تا به حال بانویی باحجاب را ندیده ام که بگوید من فقط به خاطر خون شهدا، با حجاب شده ام.
22.وقتی می گوییم روشی ناکارآمد است، به این معنا نیست که هیچ اثری ندارد، چه بسا اثری داشته باشد ولی ناکافی. برای یک دختر غیرمذهبی، شهید یک فرد والاست که برای وطن، دقت کنید که در اکثرشان نگاه وطنی است و نه مذهبی، جان خود را از دست داده است. این والا بودن، به حد یک احترام نسبی گذاشتن است در اکثر موارد، بوده و به حدالگوگیری ما از شهدا نمی رسد. این مسئله باعث می شود که آنها چون شهید گفته حجاب داشته باش، محجبه شوند. ولی همین امر روی افرادی مثل من اثر دارد. به خصوص برای دختران مذهبی، شهدای زن، تأثیرشان باید بیشتر هم باشد، چون شهید فقط تصیه به چادر می کند و شهیده با چادر شهید می شود. حال بحث این است که این روش، چه کسی را هدف می گیرد؟ دختران مذهبی را یا دختران غیرمذهبی را؟ بر هر دو اثر واحدی ندارد و لذا برای محجبه کردن یک ناقص الحجاب، کافی نیست و ناکارآمد محسوب می شود، هر چند برای یک دختر مذهبی اثر دارد. پس اثربخشی نسبی با ناکارآمدی، ناسازگار نیست.
23.در موردِ خوب و کافی بودن عمل به وصیت شهدا، جهت با حجاب شدن، عرض ما این بود که هدف باید رضای خدا باشد. حال کسی که برایش رضای خدا مهم است، بدون وصیت شهدا هم با حجاب است. عمل به وصیت شهدا به این دلیل برای محجبه شدن خوب و کافی نیست که اگر در طول رضای خدا باشد که خود هدف بودن رضای خدا برای محجبه شدن کفایت می کند و اگر در عرض از آن باشد، غلط است زیرا نیت اصلی باید رضای خدا باشد و هیچ چیز را نباید در عرض خدا قرار داد، حتی شهید را.
24.ما از کارآمدی بیان سخن نگفتیم! ما از کارآمدی روش بیان سخن گفتیم.
25.شما در مورد نگاه من به روشهای سنتی و قدیمی، چه فرمودید؟ خودتان عین حرفتان را نقل کنید.
26.اینکه گفتیم باید با هر کس به زبان خودش حرف زد، اصلاً بی مورد نیست. مثال شما بی مورد است. یک فرد فحاش، هم مثل هر فرد دیگری، منش و مرامی دارد. می توان از آن مشی و مرام با او حرف زد، ولی ما اصول خود را نیز حفظ می کنیم و فحاشی نمی نماییم. نگفته ایم برای اینکه به زبان فرد با او حرف بزنیم باید مثل او حرف بزنیم یا از اصول خود عقب بنشینیم.
27.می فرمایید: «بله با تکرار مکررات،آن را منطقی نمی دانید.یعنی نقد که می کنیم،فقط می گویید قبول ندارم نقدت را،پیش فرضت تعریف این مغالطه است و ... .به این انگ زدن های شما هم به قول خودتان عادت کردیم.» آیا حکایت آن دو دیگ را شنیده اید؟ من هم همین حس را نسبت به روش استدلالی شما دارم.
28.بفرمایید منظور شما از اصلاح دقیقاً چیست که با آنچه من به آن می گویم اصلاح فرق دارد.
29.در مورد سلیقه ای بودن روشها، از اینجا سلیقه ای بودن روشن می شود، که این روشها، روش معصومین و آیات عظام نیستند، لذا برخواسته از سلیقه ی افراد می باشند.
اللهم صل علی محمّد و آل محمّد و عجل فرجهم
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و خداقوت
جالب است
برخی بزرگواران سعی دارند، تبلیغات رو با مکالمات میان ائمه (ع) و دیگران مقایسه کنند
تبلیغات برای شخص خاصی نیست، بلکه هدف تبلیغات، مبارزه با فرهنگهای غلط و ترویج فرهنگ خودی است.
علاوه بر این ائمه(ع)، به نظرم، بارها از القابی مثل: «زنازاده پسر زنازاده» استفاده کرده اند.
و قرآن خودش از القابی مثل: «آنها مثل حیواناتند بلکه پست تر هستند» «مثل او مانند سگی است که ...» استفاده کرده است.
آیا کلام خدا تبلیغ است یا نه؟
اگر هست چرا در آن از واژه هایی مثل: «آنها ما نند حیوان هستند بلکه پست تر» «مثل او مثل سگی است که ...»
استفاده شده است؟
ماشالله جایه خدا هم که نشستین ... و دیگران رو سگ و میمون و حیوون خطاب میکنین .
استغفرالله
حقیر کجا جای خدا نشستم!!!
حقیر سعی کردم از خدا تبعیت کنم
چون: «ان ربک علی صراط المستقیم» است
حتماً منظور شما این است که به جای پیروی از خدا، پیرو شما باشم
ضمناً تبلیغ با خطاب قرار دادن دیگران تفاوت دارد.
تا بعد!
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
شما هیچ حرفی درباره پست بلند بنده نزده اید و فقط و فقط دارید تکرار مکررات می کنید.اگر به همین شیوه پیش برود،لازم می دانم طور دیگری برخورد کنم چون ظاهراً قصد ندارید بحث کنید.از همان ابتدای بحث مدام به ما گفتید پیشفرض هایت غلط است و حتی نگفتید چرا غلط است.
عرض کردم اگر بخواهید اینطور ادامه بدهید مجبور می شویم طور دیگری عمل کنیم.خود دانید.
این هم باز طفره رفتن شما از پاسخ دادن است.
برای بار آخر عرض می کنم یا پاسخ پست بلند ما راجع به مغالطه را با بررسی تک تک موارد بدهید،یا منتظر عواقب این شیوه بحثتان باشید (تکرار مکررات) که الحمد لله توسط بسیاری از کسانی که آرای شما را دارند تایید می کنند،این شیوه تکرار شده است.
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق
سلام علیکم
دوستان میفرمایند بلاغ مبین فقط برای مشرکین در زمان پیامبر اکرم بوده ...
[="Tahoma"]سلام و عرض ادب.
برادر ارجمند، امیدوارم در مورد زنا زاده بودن تمامی کسانی که مال حرام میخورند، اطمینان کامل داشته باشید. در غیر اینصورت مرتکب بستن اتهام ناروای بزرگی شدهاید :Gol:
سلام
به کاربر tazkieh:
خوب! بعد از این آسیب شناسی ها، راه حل شما برای حجاب چیه؟
حق باشماست من باید حرفم را به نوع دیگری بیان میکردم. شما فرمودید سرچشمه همه فسادهای اقتصادی فساد اخلاقی نیست. شاید اینطور باشد اما اینها لازم و ملزوم هم هستند. همانطور که نمونه اش را هم در همین مملکت داریم. افرادی که کوچکترین احتمالی نمیدادیم با اسلام مخالف باشند هم حرام خوار از آب درآمدند و هم طرفدار بی حجابی. بهتره در اینباره کارشناسان توضیح دهند.
کسی گناهکار به دنیا نمی آید گناه می تواند ناشی از جهل در شناخت خدا، جهل به هدف از آفرينش، جهل به آثار گناه که این جهل ضعف حساب میشود که فقط از راه درست میتوان چنین افرادی را آگاه کرد
درسته این تبلیغات فعلا برای شخص خاصی نیست اما بزرگوار این تبلیغات توی فرهنگ و ذهن جوانان تاثیر میزاره در آینده کسی تحت تاثیر این تبلیغات به دیگران توهین کرد شما جوابگو هستید؟؟
توجه کنید وقتی کسی را از کار زشت و ناپسندی باز می داریم چه بسا در بسیاری موارد دیگر او از ما بیشتر بداند و بفهمد و فقط در این مورد مرتکب خطا شده است. به همین خاطر در هنگام تذکر دادن لازم است به کرامت شخصیت و انسانیت اشخاص احترام بگذارید.
من نگفتم اگر در تبلیغات بی حجابی را زشت جلوه دهیم آنگاه بی حجابی درست است من هم با بی حجابی مخالفم هم با تبلیغات زشت ببینید واقع بین باشید الان درصدی از زنان بی حجاب هستند به جای اینکه بگیم از نظر دین شما حیوان هستید فلان هستید که طرف هم از دین متنفر شود هم از حجاب چرا با زبان خوش آثار گناه را بیان نکنیم و از خوبی های حجاب سخن نگوییم
شما میگوید اگر بی حجابی نادرست باشد آنگاه باید با شیوه نادرست با آن برخورد کرد !!!!!
فکر نکنم روانشناسی هم چنین مطلبی را تأئید کند
این جمله مورد نظر ماست
اگر بی حجابی نادرست باشد پس باید با شیوه درست با آن برخورد کرد
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
بنده چه بسا پیش از تولد شما در حال شرح کتب منطق بوده ام و نیازی نیست بنده را به این کتب ارجاع دهید.به جای طفره رفتن،پاسخ دهید و الا شیوه برخورد ما فرق خواهد کرد.
مشخصاً واضح است یعنی چه کسانی.اگر بعضی از این افراد زیر پست بنده صلوات می زدند،بنده شک می کردم به محتوای پستم و می رفتم بررسی کنم ببینم چه چیزی گفته ام که این ها خوششان آمده.
مغالطه "مغالطه کردی".
مغالطه تکرار.
تهمت نزدند.وقتی ما به شما می گوییم معیار برخی چیز ها عرف است نه همه چیز و بعد شما می گویید نه حرفتان غلط است،یعنی از نظر شما معیار کاملاً عرف است.
مغالطه "هر بچه مدرسه ای می داند".شما نشسته اید و فقط می گویید بدیهی است.
اولاً اگر به جای این که ادعای خودتان مبنی بر معیار بودن عرف به این شکل را ثابت کنید،می خواهید بنده پاسخ درستی برای پرسش بالا ندهم تا حرف شما نقض نشود،می شود مصداق مغالطه طلب برهان از مخالف.
ثانیاً آن چه که در اسلام واضح است و در باره تعیین مصداق توهین و غیرتوهین باید آن را به کار برد،آیات و روایاتی است که صفت مذموم نسبت می دهند.طبق معیار های ما آن صفت های مذموم حق هستند و حرف بد (یا به قول شما مغالطه ای!) در کار نیست.
بنده باز هم می گویم این را قبول ندارم با هر کسی به زبان خودش حرف زد.با هر کسی باید به زبانی حرف زد که آن چه را می خواهیم به او بگوییم بفهمد.نه این که طرز گفتاری ما مثل او باشد.
دستور داده شده حقیقت ضروری را بیان کنیم و اگر این ها حقیقت هستند،پس دستور اسلام است.حال بحث ما با شما حقیقت بودن این هاست.ضمن این که بنده راجع به "آشغال بودن" آن ها هیچ سخنی با شما نداشته ام و شما برای مشتنج کردن فضا این را به ما نسبت می دهید.
باز هم تکرار مکررات.باز هم تکرار مکررات.حرف بنده واضح بود.تعیین مصداق فحش به عرف کلی جامعه ربط دارد نه عرف تبلیغات و ... .ضمن این که اصلاً گیریم حرف شما درست باشد،نشان دادیم که باز در عرف دوستان طبق دستورات اسلام عمل نمی شود.پس عرف دوستان،در معاشرت با دوستان و تعیین مصادیق فحش ملاک نیست.ضمن این که چطور عرف تبلیغات ملاک هست،ولی عرف دوستان ملاک نیست؟!
اولاً شما بین گفتارتان در اینجا و گفتارتان در موارد دیگر تناقض وجود دارد.
ثانیاً احساس مسئولیت هم باز در برابر خداست نه در برابر این افراد.
شما بحثتان احساس مسئولیت نیست.بحثتان همان نتیجه گرایی است.ضمن این که باز هم تکرار مکررات می کنید که این ها تعریف خودساخته من هستند و یک بار نیامده اید ثابت کنید.
عجب.برای خودتان فرض می کنید که این روش اسلامی نیست و بعد می گویید چون این روش اسلامی نیست ببینیم نتیجه اش در جامعه چیست!این مصادره به مطلوب است.بحث ما این است اگر یک روشی اسلامی بود نتیجه گرایی در آن چه تاثیری دارد و آیا روشی که شما آن را نقد می کنید اسلامی است یا نه؟
ضمن این که وقتی روش اسلامی نیست،نیازی نداریم نتیجه اش را ببینیم تا ببینیم درست است یا نه!می گویید اسلامی نیست ولی برای تعیین درستی آن نتیجه را ببینیم!خب اگر اسلامی نبود و نتیجه گرفت چه؟لابد از نظر شما درست است!وقتی اسلامی نیست معلوم است که درست نیست و دیگر نیازی به نگریستن به نتیجه برای تعیین درستی یا نادرستی آن نداریم.
اینجا هم مصداق مغالطه پهلوان پنبه است که از بین چندین تصویر که نقد کرده اید،رفته اید و ضعیف ترین آن را ملاک قرار داده اید.آشغال بودنشان گیریم غلط (اصلاً اگر به آن ها گفته شده باشد آشغال!).گدا بودنشان چه؟آن هم از نظر شما توهین است!
باز هم شما دارید ملاک درستی یا نادرستی را نتیجه در جامعه قرار می دهید.حتی اگر ملاک اسلام نباشد،این نگرش شما غلط است.مثلاً اگر کسی در آمریکا بگوید مرگ بر اوباما در حالی که مسلمان نباشد،چون نتیجه بدی می گیرد پس عملش نادرست است!
پاسخ این سوال شما بار ها داده شده و شما در یکی از پست هایتان به بنده گفتید:تقسیم بندی تو به ظاهری و غیرظاهری بی اعتبار است.ادعای بدون استدلال.البته دفعه اولتان نیست.
رضای خدا،نتیجه غیرظاهری و معنوی عمل است.جذب مردم نتیجه ظاهری عمل است.پس رضای خدا نتیجه گرایی نیست.چون نتیجه گرایی ظاهری از نظر ما اشکال دارد نه غیرظاهری.
شما شاید تنها چیزی که از منطق خوانده اید همان چند صفحه در سایت askquran است که آن ها را کپی کرده بودید و بدون بررسی دقیق،مصداق تعیین می کردید برای آن ها.به خاطر همین یک پست کامل ما در رد ادعای خودتان را پاسخ نمی دهید.یعنی طفره می روید از پاسخ دادن.
فرمول منطقی ما بیش از یکی دو پارامتر است و پیچیده تر از آن است که بخواهیم برای شما بیاوریم.ولی ما ثابت می کنیم که این فرمول ما،با یکی از مواردی که می گویید نسبت مستقیم ندارد و لذا فقط با همین یک مورد و ننوشتن کامل فرمول،می توانیم سخنان شما را نقض و نقد کنیم.
ما از بین چندین مورد در فرمولمان،یکی را ملاک قرار می دهیم تا ادعای شما نقض شود که کار غیرمنطقی ای نیست.آن هم این است که سخنان خداوند و معصومین (ع) دارای هیچ مطلب غلطی نیستند و به حق هستند.طبق این فرمول،فرمایش های شما راجع به خطاب کردن بی حجابان به این شکل نقض می شود.
بنده در پست قبلی ام هم فکر کنم گفتم که موضع تایید در برابر آشغال نگرفته ام.اما این که توهین است یا نه،بستگی دارد به چه کسی این را نسبت دهید.اینجا هم خیلی ظریف دارید اینطور گزاره سازی می کنید که آشغال یا توهین است یا توهین نیست.نه این که برای برخی توهین باشد و برای برخی نباشد (با توجه به صفات فرد مقابل،نه این که دوست دارد بشنود آشغال است یا نه).
به شما هم توصیه می کنم بنده را همینطور صدا کنید.هیچ اشکالی ندارد.چون بنده می دانم آشغال نیستیم.همانطور که امام باقر (ع) خیلی آرام گفت من بقر نیستم،باقر هستم :Cheshmak:.
بنده منتظر هستم که شما از این به بعد من را آشغال صدا کنید.
عاقلان دانند که حرف شما می تواند مصداق مغالطه توسل به اکثریت باشد.این شما هستید که از اول این تاپیک فقط و فقط ادعای خودتان را تکرار کرده اید.بنده در پست هایم به شیوه های مختلف به تکرار مکررات های شما پاسخ داده ام و به یک شیوه بسنده نکرده ام.پس کار خودتان را به بنده نسبت دهید.ضمن این پاسختان در برابر یک پست کامل من این بود "ادعاهایت را تکرار کردی"!"پیش فرض هایت همان قبلی هاست"."از خودت تعریف ساخته ای"!
خیر نتیجه گرایی ظاهری نیست.نتیجه گرایی غیرظاهری است.برای آن که شیوه نتیجه گراییتان را ثابت کنید این حرف ها را دارید می زنید.و الا بنده تفاوت بین نتیجه ظاهری و غیرظاهری را قبل از این که شما به این نتایج جدید برسید،گفته بودم.
اولاً باز فرض کردید این روش خودساخته است.مصادره به مطلوب.
ثانیاً چرا باید ببینیم عملمان نتیجه بخش هست یا نه؟مگر ملاک درست بودن یا نادرست بودن روش ما (که به قول شما خودساخته است)،نتیجه آن است؟!
ثالثاً دارید وظیفه گرایی را تابع نتیجه می دانید.می گویید باید نتیجه بگوید به وظیفه گرایی که این عمل نتیجه بخش است،پس آن را انجام بده.
رابعاً وظیفه ما تبلیغ است ولی با روش خاص و درست تبلیغ.
خامساً با روح تبلیغ سازگار بودن،متفاوت است با نتیجه داشتن یا نداشتن.
در ضمن شما هستید که متوجه نمی شوید و مدام تکرار مکررات می کنید.بنده پاسخ این حرف های شما را هم قبلاً داده ام.
بنده یک پست کامل در این خصوص توضیح دادم که ظاهراً آن را اصلاً نخوانده اید یا اصلاً متوجه آن نشده اید.یا متوجه شده اید،ولی دوست دارید تکرار مکررات کنید.
بنده هم خیلی وقت است دارم همین را می گویم ولی شما تازه به این نتیجه رسیده اید!
در زمان پیامبر (ص) به شیوه شما،نباید حرفی از مبارزه با شرک می زدند.معیار شما باز هم نوعی کمیت گرایی درون خودش دارد.گیریم که فقط نظر خود مبنی بر گفتن بود،چه بسا لازم باشد از نظر اسلام بگوییم.گیریم که نظر خود مبنی بر گفتن نبود،ولی نظر مخاطب و جامعه بر گفتن بود،شاید باز هم لازم باشد بگوییم.
بنده در مقابل مثلث شما،این مثلث را تشکیل می دهم که:نظر قرآن،نظر معصومین (ع) و نظر عقل را بسنج که این سه همیشه با هم هستند.
پس لطفاً روی مثلث شناخت مانور ندهید که نظر اسلام بالاتر از آن است و ما طالب آنیم نه این مثلث.
آشغال کردن را هم مگر کسی به آن ها اصلاً نسبت داده؟
بنده هم به شما گفتم اشکالی ندارد.به بنده بگویید آشغال.
مستند بودن سخنان ما به این شکل است که تک تک حرف های شما را تاکنون نقد کرده ایم و شما در پاسخ یا به تکرار ادعا پرداخته اید،یا بخشی را به صورت گزینشی پاسخ داده اید.مثلاً راجع به بی غیرت بودن و این که آیا هرکس بگذارد ناموسش بی حجاب بیرون برود،بی غیرت است یا نه وقتی پاسختان را کامل گرفتید،دیگر آن قسمت را حذف کردید چون پاسخی نداشتید که بدهید.
از همینجا فهمیدم نگرش شما به اسلام چگونه است.اسلام می گوید حتی آن آب خوردنت هم باید برای رضای خدا باشد.حال اگر شما نمی توانید این مطلب را هضم کنید و آن را خود فریبی می دانید،بنده می توانم چیز هایی بگویم برای شما،ولی نمی گویم.هر هدفی باید برای رضای خدا باشد.اگر هدف در یک فعل غیررضای خدا شد،آن را می توان نوعی شرک دانست (نه شرک ظاهری) که اکثر مردم عادی به آن گرفتارند.
به طعنه های شما عادت کرده ایم.
جالب است که پیشاپیش پاسخ این حرفتان را هم دادم.خودتان هم پاسخ این حرفتان را دادید.حفظ اسلام همواره تحت رضایت الهی قرار می گیرد.ولی جذب افراد خیر.پس قیاس این ها از اساس مشکل دارد.
ما راجع به کسی ادعا نکرده ایم که دروغ می گوید،نیتش رضای الهی نیست.در خیلی موارد می تواند نیتش رضای الهی باشد.ولی در خیلی موارد ممکن است نباشد.چون گفتیم که جذب افراد همواره تحت رضایت الهی قرار نمی گیرد.پس باز هم دلیل شما ناقض حرف ما نیست.
اولاً چه بسا فردی که ناراحت می شود،معیارش اسلامی نیست که ناراحت می شود.شاید هم نه.
ثانیاً شما به جناب مهندس محمد جواد حمله کردید و بنده می گویم معیار را اصلاً عرف خودتان قرار می دهیم.طبق این معیارتان،این کار شما مشخصاً حمله به ایشان است آن هم وقتی که ایشان در این تاپیک فعالیت نمی کنند در حال حاضر.بدفرهنگی یکی از کمترین صفاتی است که می توانیم برای بدحجابان قائل شویم و بسیار ملایم تر از برخی صفات دیگر است.ولی با این وجود شما به ایشان هم حمله کردید.چون گفتیم شما صرف صفت مذموم نسبت دادن را مغالطه مسموم کردن سرچشمه می دانید.اگر کسی به بی حجاب ها بگوید بالای چشمت ابرو (که درست هم گفته) شما می گویید نه این مغالطه مسموم کردن سرچشمه است!
انگِ انگ زدن انگی بود که شما اولین بار به بنده زدید.از همان پست های اولتان.
پاسخ بقیه موارد،بعد از کامل شدن پست سرکار tazkie.
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق
[="Tahoma"]سلام و عرض ادب.
قبل از اینکه سرکار تزکیه به این پرسش شما بطور کامل و با جزئیات مد نظرشان پاسخ دهند، اجازه دهید نظر خودم را به صورت کلی در مورد پرسشتان بیان کنم:
تنها راه، پیروی از سیره معصوم(ع) در نحوه امر به معروف و نهی از منکر و پرهیز از افراط و تفریط در این واجب الهی است.
خانوم تزکیه واقعا فکر میکنین فایده داشته باشه ؟؟؟
بارها جواب این را دادیم:
1.این آیات خطاب به مسلمین هستند و نه خطاب به خود افراد.
2.تمثیل هستند.
3.در مورد افراد خاصی هستند، به چه مجوزی آن را در مورد ناقص الحجابها به کار می برید؟
می شود بفرمایید دقیقاً کدامیک از حضرات این را می فرمایند؟!
قدری منطقی بودن هم خوب است. یک بار دیگر مباحث را بخوانید تا بدانید چه می گوییم.
با سلام خدمت همه دوستان.
استوار;486722 نوشت:
بن موسی;486719 نوشت:
جواب شما همان طور که خودتان گفتید خیلی خیلی خیلی کلی است. مهم درک درست همین سیره است.
باید دانست هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد.
عنوان تاپیک چیست؟
تبلیغات ناکارآمد برای حجاب.
یعنی چه؟
یعنی عکس نوشته هایی که برای دعوت ناقص الحجاب ها به حجاب ناکارآمدند.
یعنی عکس نوشته هایی که برای دعوت ناقص الحجاب ها به حجاب کارایی ندارند.
یعنی عکی نوشته هایی که نمی توانند ما را به هدف اصلیمان در تبلیغ حجاب برسانند.
برخی دوستان به کلام قرآن و برخی سخنان ائمه اشاره می کنند و می گویند اینگونه القابی که به نظر سرکار تزکیه نامناسب است از منظر دین مناسب است. ولی وقتی به سیره امامان نظر می افکنیم و برخورد آنها را با برخی ملحدین و انسان های منحرف می بینیم شاهد آن هستیم که نحوه رفتار آنها با انسان های مختلف و در جایگاه های مختلف و در شرایط مختلف متفاوت بوده است. در برخی مواقع هدف آنها بیان حقیقت بوده و در برخی مواقع هدف انها دعوت بوده است.
ما نباید بیان حقیقت را با تبلیغ و دعوت و امر به معروف و نهی از منکر اشتباه بگیریم.
چیزی که در امر به معروف و نهی از منکر مهم است این است که :
اولا حقیقت را بیان کنیم.
ثانیا هر حقیقتی را بیان نکنیم.
ثالثا آن حقایقی را بیان کنیم که ما را به هدفمان که همانا دعوت انسان های ناقص الحجاب است نزدیک تر کند.
رابعا همان حقایق را هم با بیانی مطرح نماییم که ما را به هدف برسانند.
در این که هر حقیقتی را نباید برای عامه مردم مطرح کرد شکی نیست.
حالا اگر برخی کاربرها مانند جناب بن موسی به مغالطه هایی که سرکار تزکیه مطرح کردند ایراد وارد کرده اند به نظر من ربطی به موضوع تاپیک ندارد. می توانند تاپیکی بزنند و مغالطه ها و انواع آنها را در آن تاپیک بررسی کنند. ولی ما در این جا با توجه به عنوان تاپیک تبلیغات را داریم بررسی می کنیم. در تبلیغ هدف بیان حقیقت نیست. بلکه رسیده به نتیجه مطلوب است. همان طور که عرض شد یکی از شرایطی که در امر به معروف و نهی از منکر وجود دارد حصول نتیجه است. لذا اگر بدانیم که تبلیغ ما را به نتیجه مطلوب نرساند نباید مطرح کنیم.
برخی می گویند اگر مطرح نکنیم پس چه کار کنیم؟ مثلا اگر به آنها آشغال نکوییم باید چه بگوییم؟ پاسخ مشخص است. اگر هیچ راه دیگری هم به ذهنمان نرسد ( که راه های بسیاری وجود دارد ) سکوت ما مفیدتر خواهد بود تا آشغال خطاب کردن و .... .
آیا با هر کسی به زبان خودش سخن گفتن معادل این نیست که سوری حرف بزنیم که او بفهمد. آیا قسمت اول با قسمت دوم یکی نیست؟
و من الله توفیق
جواب سخن قرآنیتان را که دادیم! در مورد دعی بن دعی، طبق گزارشات تاریخی زیاد چنان در مورد پدرش اختلاف بود که زیاد بن ابیه خطابش کردند، و مرجانه نیز زنی بدنام بود، به زعم این روایت امام چیزی را فرمودند که همه بر آن صحه می گذاشتند و از امور قطعی بود. ضمن اینکه امام در بیان ارشاد ابن زیاد این را نفرمودند، هدف از تبلیغ حجاب، ارشاد ناقص الحجابه. خب آیا آشغال بودن یک ناقص الحجاب، یک امر قطعی است؟ آیا بیان حقیقت است؟ آیا با زبان محترمانه ای که امر شده در امر به معروف داشته باشیم، سازگاره؟
با سلام.
در این تاپیک راه حل تبلیغ حجاب بررسی نمی شود. بلکه تبلیغات ناکارآمد برای حجاب بررسی می شود.
و من الله توفیق
راه حل من، استفاده از روشهای معصومین، قول لین، بیان فلسفه های صحیح حجاب، از بین بردن مدگرایی، توجه دهی جوانان به لزوم کسب رضای خدا و... است.
بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام خدمت سرکار تزکیه
شما بروید برای بیحجابی زنان در ایران یک تحقیقی بفرمایید همه ی موارد مورد بررسی را بیاورید.
بنده با تمام جستجویی که داشتم موارد متعددی مقاله در این رابطه پیدا کردم که از دیدگاههای مختلف بی حجابی را مورد بررسی قرار داده اند.
در این میان حتی یک نمونه تبلیغات ناکارامد حجاب نیافتم.
ضمن اینکه حمله به تبلیغات حجاب میتواند عامل جدیدی برای دامن زدن به بی حجابی محسوب شود.
بعنوان مثال مقاله زیر :
عوامل بد حجابی در ایران
[/HR]
در این مقاله سعی شده است ، عوامل بد حجابی در ایران ، مورد نقد و بررسی قرار گیرد و همچنین در رابطه با این عوامل ، به میزان نیاز و احتیاج ، توضیحاتی داده شود که خواننده ، متوجه اهمیت موضوع و مطلب شود .
[/HR]
چکیده : در این مقاله سعی شده است ، عوامل بد حجابی در ایران ، مورد نقد و بررسی قرار گیرد و همچنین در رابطه با این عوامل ، به میزان نیاز و احتیاج ، توضیحاتی داده شود که خواننده ، متوجه اهمیت موضوع و مطلب شود . مطالب این مقاله ، از سه فصل تشکیل شده است که فصل اول ، در رابطه با عوامل فرهنگی ، فصل دوم مربوط به عوامل اقتصادی و فصل سوم در رابطه با عوامل اجتماعی بد حجابی بحث می کند .هر کدام از این فصول دارای بخش های مختلفی است ؛ به عبارت دیگر ، این فصول دارای زیر مجموعه هایی است که هر کدام ، به صورت مختصر و روان و با ذکر مستندات مخصوص به خود ، ارائه شده است .فصل اول از زیر مجموعه های تهاجم فرهنگی ، شبیخون فرهنگی ، دین زدگی و دین گریزی و رسانه تشکیل شده است . تهاجم فرهنگی ، شامل بی توجهی نسبت به فرهنگ خودی ، خود باختگی فرهنگی و مصرف گرایی است . عامل رسانه هم ، از زیر مجموعه های صدا و سیما ، سینما و فیلم های سینمایی ، ماهواره و اینترنت تشکیل شده است .فصل دوم در رابطه با عوامل اقتصادی می باشد که دارای زیر مجموعه های فقر ، ربا خواری و حرام خواری می باشد . فصل سوم نیز ، از جامعه ، خانواده ، بی توجهی مردم یا به عبارت دیگر ، عافیت طلبی آن ها ، مسؤولین بی کفایت ، ضد دین و لیبرال ، چشم و هم چشمی و ترک امر به معروف و نهی از منکر تشکیل شده است . هر کدام از این موارد ، دارای توضیحات مخصوص به خود است که در این مقاله سعی شده است ، به صورت شیوا و مختصر و روان توضیح داده شود .
کلید واژه ها : تهاجم فرهنگی ، خود باختگی ، رسانه ، صدا و سیما ، ماهواره ، مسؤولین بی کفایت ، اجتماع
مقدمه :
وجود انسان های متقی و دارای معرفت ، در هر جامعه ای امکان پذیر است و در جامعه ای مثل جامعه ی ایران که اکثر مردم ، مسلمان و شیعه هستند ، این افراد بیشتر یافت می شوند ؛ به عبارت دیگر می توان گفت : اکثر آن ها دغدغه ی دین دارند . در این میان ، افرادی در خانواده های مذهبی و غیر مذهبی وجود دارند که از حجاب اسلامی که یک نماد برای دین داری و مسلمان بودن است ، دست برداشته و به طرف بی بند و باری و هرزگی رفته اند .شاید برای بعضی از افراد ، این سؤال پیش آمده باشد : چرا ما که ادعای شیعه بودن داریم ، باید به چنین وضعیتی دچار شویم که جوانانمان از شرّ بی حجابی و بی بند و باری در امان نباشند و هر روز باید منتظر خبری بد و ناراحت کننده ، در مورد عفت و عزت فرزندان خودمان و دیگران باشیم ؟ به عبارت دیگر سؤال این باشد که چرا ما با این سابقه ی دینی و فرهنگی ، باید با این وضعیت بد حجابی دست و پنجه نرم کنیم ؟ و چرا باید دختران ما بی حجاب باشند ؟در این جا می تواند سوال این باشد که ، این سیر بد حجابی که در جامعه مشاهده می شود ، آیا برنامه ریزی شده است ؟ آیا یک عامل خاص ، مثل بی علاقه بودن مردم به دین ، عامل بد حجابی است یا این که می تواند عوامل متعددی داشته باشد ؟ آیا شرایط فرهنگی حاکم در کشور ، می تواند عامل بد حجابی باشد ؟ آیا وضعیت اقتصادی و سطح معیشت ، می تواند تأثیریدر حجاب داشته باشد ؟ آیا جو جامعه و مسائل اجتماعی ، در بد حجابی موثر است ؟ یا این که هیچ کدام از این مسائل ، ربطی به بد حجابی زنان و دختران ندارد ؟ بد حجابی و بی بند و باری عوامل متعددی دارد که هرکدام می تواند نا معلوم و نا شناخته باشد ؛ حال باید از خود سؤال کرد که چه دلائل دیگری می تواند در این مورد ، تأثیر داشته باشد ؟ باید از خود سؤال کرد مگر ما دررابطه با حجاب ، قانون نداریم ، پس چرا به این قوانین عمل نمی شود ؟ آیا این دلیل بی اهمیتی احکام اسلام در نظر مسؤولين نیست ؟ در اجرای قانون در مورد رانندگی به هر طریقی به قانون عمل می شود؛ چرا ؟ چون که جان افراد ، ارزش زیادی دارد ؛ ولی در مورد حجاب به کدام قانون عمل می شود ؟ آیا ارزش روح انسان کمتر از جسم اوست که این طور به آن بی اهمیت شده ایم ؟در کتاب های مختلف به مبحث حجاب پرداخته شده است . افراد بسیاری در رابطه ی با این موضوع حیاتی ، کتاب ها و جزوه هایی نگاشته اند که در آن میان ، می توان به کتاب مسأله حجاب شهید مطهری و ... اشاره کرد ؛ ولی در این کتب و تحقیقات ، بیشتر در مورد پیشینه و اثبات اصل آن بحث شده است . در مواردی هم به عوامل بد حجابی پرداخته شده است ؛ چنان که از مقالات و سایت های اینترنتی ، این موارد مشهود است ؛ اما مشکل آن مقالات و نوشته ها در این است که اصل و اساس و عوامل ، به صورت مجتمع ، طبقه بندی و مجموعه ای نوشته نشده است ؛ بلکه به صورت پراکنده ، مواردی ذکر شده و در رابطه با هر کدام ، توضیحاتی داده شده است .در این مقاله سعی شده است که عوامل بد حجابی در ایران به صورت منظم ، طبقه بندی و با عبارات واضح و رسا توضیح داده شود و حتی در مواردی هم به ذک بعضی از مصادیق پرداخته شده است که کلی گویی نشده باشد . هر روز به بهانه های واهی ، قانون حجاب و عمل به آن ، تضعیف می شود ولی فردای آن روز شعار حجاب اسلامی در جامعه سر داده می شود ولی کوچک ترین عمل و خدمتی از مسؤولي در این زمینه صورت نمی گیرد و فقط شعار است که در بین آن ها حکم فرماست . حال اگر خدمتی انجام شود ، مسؤولي دیگر آن را شتاب زده ، غیر عاقلانه و سطحی می داند و باز حجاب به فراموشی سپرده می شود تا این که شخص دیگری به فکر اجرای احکام اسلامی بیفتد و دوباره اسم حجاب مطرح شود . سؤالی که در این جا مطرح می شود این است که کدام کار سطحی نیست ؟ خواهش ما این است که آن عملی که سطحی نیست را ، مسؤولين امر انجام دهند .وقتی صحبت از تک جنسیتی کردن دانشگاه ها می شود ، افراد دلسوز موافق اجرای آن هستند ولی افرادی هم یافت می شوند که مخالف اجرای آن هستند . آیا کشور اسلامی ما چیزی از آمریکا وانگلستان کم دارد که در آن کشورها ، دانشگاه های تک جنسیتی وجود دارد(1) ولی در کشور اسلامی ما این مورد یافت نمی شود ؟چرا در ادارات کشور کمونیستی چین ، آرایش زنان ممنوع اعلام می شود(2)ولی در ایران اسلامی ، مدیران، خانم های شاغل را امر به آرایش و تبرج می کنند(3)؟ مگرقرآن نفرموده است « وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى(4)» ، یعنی همچون جاهلیت نخستین در میان مردم ظاهر نشوید ؛ پس چرا به دنبال تبرج و بی بند و باری هستند ؟ما هر روز شاهد عقب نشینی در مقوله ی حجاب اسلامی هستیم ، روز اول چادرها کنار می رود ؛ روز دوم مانتوها تنگ می شود ؛ روز سوم مانتوها کوتاه و روز چهارم ، مانتوهای کوتاه تبدیل به پیراهن و شلوار می شود ؛ روز پنجم آستین ها و شلوارها کوتاه می شود ؛ روز ششم روسری ها کوچک و برداشته می شود و روز هفتم شلوار و لباس پاره مُد می شود و روز هشتم ... آیا این سیر منظم واین روش دقیق و حساب شده ، بی دلیل است ؟ آیا کسی ، مدیریت این کار را بر عهده ندارد ؟ اگر انسان ، شخص کودنی هم باشد ، می فهمد که این کارها برنامه ریزی شده است .شخصی اعلام می کند که : در حال حاضر مشکل جوانان ما ، مانتوی کوتاه و موهای دختران ما نیست(5) . از او می پرسیم که مشکل جوانان ما چیست ؟ مردم آندلس یا اسپانیا به چه روشی شکست خوردند و یا بی دین شدند(6)؟ مگر غیر ازبی حجابی و عیش و نوش و بی عفتی ، دلیل دیگری داشت ؟بی حجابی ، عامل بسیاری از مشکلات است ؛ حال در این مقاله سعی شده است که ، عوامل بد حجابی در ایران بررسی شود و به اختصار ، توضیح داده شود و این مقاله از سه فصل تشکیل شده است فصل اول عامل فرهنگی است که دارای زیر مجموعه های تهاجم فرهنگی ، شبیخون فرهنگی ، دین زدگی و دین گریزی و رسانه می باشد . فصل دوم در رابطه با عامل اقتصادی است که از فقر ، ربا خواری و حرام خواری تشکیل شده است . فصل سوم نیز در رابطه با عامل اجتماعی ، صحبت می کند که دارای موارد جامعه ، خانواده ، بی توجهی مردم ، مسؤولين بی کفایت ، چشم و هم چشمی و ترک امر به معروف و نهی از منکر می باشد و در آخر هم نتیجه ی بحث نوشته شده است . إن شاء الله مورد رضایت خداوند متعال و حضرت ابا صالح المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) واقع شود .فصل اول : فرهنگی يكي از مهمترين علل و عواملي كه باعث بدحجابي در كشور ايران شده است ، عامل فرهنگي است ، چنانكه با تدبر و تفحص دقيق در جامعه به اين مطلب پی می بریم . در تمام جوامع ، وقتي كه بخواهند يك ناهنجاري بوجود بياورند ، اول قدمي كه برداشته مي شود ، در باب مسأله ي فرهنگي است ؛ زیرا ، اگر جنگ نظامی و سخت باشد ، نمي توان فرهنگي را بر مردم يك كشور غالب كرد مگر اينكه واقعاً در جنگ پيروز شوند و ساكن آن منطقه يا كشور شوند و باز هم با رويكرد فرهنگي و عوامل ديگر وارد عمل شوند و فرهنگ كشور را عوض كنند .پس وقتي به وسيله ي جنگ سخت و نظامی نتوانستند چيزي را بر مردم كشوري تحميل كنند ، ناگزير هستند كه با رويكرد ديگري به نام جنگ نرم يا همان عامل فرهنگي وارد عرصه ي عمل شوند و فرهنگي را تحميل كنند . حال مسأله ي بدحجابي هم از جمله چيزهايي است كه ، با جنگ سخت نمي شود آن را عوض كرد و بدحجابي را بوجود آورد ، پس به ناچار بايد با همان عامل فرهنگي وارد عمل شوند و بي حجابي يا بدحجابي را به مردم كشور تحميل كنند و مردم بي آنكه بدانند يا بفهمند در اين عرصه مي افتند و سرباز دشمن مي شوند ، زیرا در ابتدا آنها با چيزهاي جالب و مهيج اين مسأله را بوجود مي آورند ولي بعد تبديل به فرهنگي غلط مي شود و مردم بي آنكه متوجه باشند پيرو آن می شوند و وقتي بدحجاب مي شوند جزء يكي از سربازان دشمن مي شوند و خادم دشمن می شوند . عوامل فرهنگي داراي زير مجموعه هايي است به شرح ذيل :
ادامه دارد...
ای کاش اینقدر که برای جواب دادن به بنده عجله دارید، تا جایی که نمی ذارید کلام کامل شود، کمی هم با تأمل سخنانم را می خواندید.
ادامه از پست 228
1.تهاجم فرهنگي : تهاجم فرهنگی دارای مراحل تحمیل ، تخریب و تسلیم فرهنگی است(7). مسأله ي تهاجم فرهنگي ، مسأله اي مهم است كه خود آن شامل مواردي مي شود كه هر كدام از آنها مي توانند تأثير بسزائي در فرهنگ كشوري داشته باشد آن موارد ، به شرح زير است :
الف) بي توجهي نسبت به فرهنگ خودي : « هر يك از جوامع انساني ، فرهنگ خاص خود را دارند ، كه طي ساليان متمادي ، در اثر خاطرات تلخ و شيرين ، در تاريخ سرزمين آنها شكل گرفته و به صورت فرهنگ آن سرزمين در آمده است كه از آن به فرهنگ خودي تعبير مي شود . تا زماني كه فرهنگ خودي به حيات خود ادامه داده و قدرت هضم و دفع تازه هاي فرهنگ وارداتي را داشته باشد هيچگونه آسيبي نخواهد ديد ولي اگر فرهنگ خودي، پويايي و جذابيت خود را از دست داده و قدرت انطباق با مقتضيات زمان را نداشته باشد فرهنگ بيگانه به راحتي مي تواند جايگاه خود را پيدا كند و فرهنگ خودي را به انحطاط و فراموشي سپارد .(8) » لذا براي اينكه بي توجهي نسبت به فرهنگ خودي پيش نيايد ، بايد تدابيري در اين باب انديشيد كه از آن جمله امر به معروف و نهي از منكر ، بالا بردن سطح معلومات و اطلاعات مسؤولين و .... است كه هر كدام در باب خود بحثي طولاني را مي طلبد كه جهت اختصار از ذكر آنها خودداري مي گردد .
ب) خود باختگي فرهنگي : در توضيح اين مورد بايد گفت : در مباحث علوم يا صنعت ، به علت این که غرب داراي پيشرفت چشمگيري بوده است ، به ما مي نماياند كه اين پيشرفت علت خاصي دارد و زماني که تسليم اين صنعت شديم به علت پيشرفت پي خواهيم برد . در این جا دو صورت مي تواند عامل القاي فرهنگ باشد اول اينكه آنها خودشان اين را القاء كنند كه پيشرفتشان به خاطر فرهنگ آنهاست و دوم اينكه بعضي از افراد ، خودشان دچار اشتباه شوند و تصور كنند كه فرهنگ آنها عامل پيشرفت آنهاست ، در حالي كه با اندكي تحقيق و تفحص در فرهنگ وگذشته ي آنان به كذب بودن اين ادعا مي توان دست پيدا كرد ؛ زیرا ، يا تاريخ کوتاه چند صد ساله دارند و يا اينكه تاريخي دارند مملو از خشونت و وحشيگري و ظلم و تجاوز ؛ و تنها چيزي كه وجود نداشته و ندارد ، فرهنگ صحيح است .در زمانی که خود باختگی به وجود آمد ، افراد جامعه ، مقلد صد درصد کارها و اعمال غلط آن ها می شوند.اين خود باختگي بيشتر در جوامع در حال توسعه است كه صنعت خود را از كشورهاي غربي مي گيرند(9).
ج) مصرف گرايي:
جوامعي كه مصرف را ، به عنوان الگوي زندگي قرار مي دهند و مردم اين مسأله را مي پذيرند و زير بار اين حرف زور مي روند و قبول می کنند كه ، بايد براي متمدن بودن اينطور باشند كه وسايل زندگي و لباس و ....... همه ، بايد به روز باشد و از سطح جهاني نبايد عقب بود ، در این زمان ، مسأله ي القاي فرهنگ پيش مي آيد ، چونكه برای مثال شخصي مي خواهد كالايي را بخرد ، بايد به سراغ بهترين جنس برود و چون كه كشورهاي اسلامي از لحاظ صنعتي نسبت به كشورهاي پيشرفته عقب هستند ، كالاهاي غربي خريده مي شود در حالی که همان کشورها هستند كه به دنبال القاي فرهنگ به ما هستند و وقتي كه خريد انجام شود مطلوب آنها حاصل مي شود ؛ چرا كه با خريد وسيله ، بايد از آن وسيله هم استفاده كرد و در بسياري از موارد مثل ماهواره و اينترنت و حتي كالاهاي فرهنگی ، عمليات القاء كم كم انجام مي شود ، لذا به همین خاطر به تولید و تجارت کالاهای فرهنگی بیش از پیش توجه می کنند(10)پس برای رفع این خطرات و القائات ، شايد بتوان گفت : پيشرفت بومي بهترين راه براي دفع تهاجم از طريق مصرف باشد . حال كه اين مباحث مطرح شد بايد گفت كه كشورهاي پيشرفته و استعمارگر ، به اين نتيجه رسيده اندكه براي دستیابی به مقاصدشان ، باید از حربه ی تهاجم فرهنگی استفاده کنند(11) و بدیهی است که راه مبارزه با حجاب هم ، تهاجم فرهنگی می باشد . کشورهای مستبد و استعمارگر با استفاده از بي توجهي به فرهنگ خودي و خود باختگي در مسائل فرهنگي از جانب پيشرفت صنعتي و جريان مصرف مواد و مصرف گرائي و تجمل گرائي به مردم كشور ايران توانستند تفهيم كنند كه براي پيشرفت بايد به طوركامل با غرب همسو شوند . يكي از موارد همسوئي با غرب ، مسأله ي حجاب است كه در ابتدا در زمان رضاخان به اجبار، كشف حجاب شد و دستور آن داده شد ولي در زمان محمد رضا پهلوي ، کشف حجاب اجباری از میان رفت(12)و با رويكرد فرهنگي شروع شد چنان که از روزنامه ها و نشریات و مسابقات زنان شایسته ی آن دوره پیداست (13) ؛ به طوري كه بد حجابي قبل از انقلاب اسلامي تبديل به فرهنگ شده بود و وقتي شخصي متمدن نامیده می شد كه ، برهنه مي شد ؛ البته بعد از انقلاب اسلامي به شدت اين تهاجمات افزوده شد ولي مبارزه با آن ها از سوی مدیران کشور ایران ضعیف و کم بود تا جایی كه موجب القاء فرهنگ بدحجابي ، به مردم ایران شد .ناگفته نماند ، زمانی که سياست كشوری انفعالي باشد و منتظر ضد فرهنگ باشد تا بعد به دنبال راه حل باشد و تصميمي بگيرد منتهي به نابودي فرهنگ بومي آن كشور خواهد شد . حال در مسأله ي حجاب ، به علت این که كشور ما انفعالي عمل كرد و از سوی مسؤولين دير تصمیم گیری شد و حتی ، برخي مسؤولين بي كفايت ، خودشان به اين مسأله دامن زدند ، از جمله اينكه بعضی از آن ها ، مبحث آزادي اسلامي را تغيير دادند و آزادي ليبراليستي را القاءكردند(14) و مردمي كه ضعيف النفس بودند يا به هیچ وجه ، اهل تحقيق و تفحص نبودند ، در اين مسأله ، دچار اشتباه شدند . آزادي لیبراليستي ، همان آزادي بي بند و باري و اباحه گري است و به عبارت دیگر منظور از لیبراسیم ، آزادیِ به طور مطلق ، بدون هیچ قید و بند می باشد(15)كه به اشتباه يا عناد، بعضي افراد ، ليبراليسم را به آزادي تعبير کردند ، در حالي كه حقيقت اين اصطلاح دست ساخته ي دست يهود ، همان اباحه گري است كه موجب از بين رفتن غيرت و حياء و دينداري در بين مردم مي شود . مبحث ديگري هم مطرح است به نام سكولاريسم که مشهور ترین معادل فارسی آن جدا انگاری دین و دنیاست(16) يا به عبارت دیگر ، همان جدائی دین از سیاست است(17)كه براي جذابيت ، جدائی دین از سیاست را مطرح كردند و در پشت پرده ي اين حرف عوام فريبانه ، چيزي مگر خالي كردن تمام شؤون زندگي انسان و بشر از مفاهيم ديني در نظرشان نبود و مفهوم کلاسیک سکولاریسم ، نقطه مقابل ابدیت و الوهیت است ، سکولار یعنی آن چه به این جهان تعلق دارد و به همان اندازه از خداوند و الوهیت دور است(18) سکولاریسم از نظر ریشه لغوی به معنای مخالفت با تعالیم شرع و تعالیم دینی ، یعنی عرف گرائی و اعتقاد به اصالت امور دنیوی است(19).اگر به حق قضاوت كنيم بايد بگوئيم كه در بعضي از جوامع ، به سطح بسيار بالائي از اين هدفشان یعنی خالی کردن تمام شؤون زندگی از دین رسید اند . در کشور ما هم بعضی از افراد ، به طور كلي جايگاهي براي دين قائل نيستند به طوري كه حتي يك فرد مذهبي وقتي برايشان از دين در علوم انساني صحبت می کند ، با جوابي تعجب برانگيز روبرو مي شود كه چه ربطی بین دین و پیشرفت ، تمدن و علوم انسانی است ؟ این مسأله ، جاي ناراحتي شديدي دارد ؛ زیرا آن شخص می گوید : اسلام به علوم انساني چه ربطي دارد و يا این که اسلام ، به هیچ وجه نظري در این مسائل ندارد ؛ اين نیز از كم كاري مسلمانان و مسؤولين ذي ربط است. اين نمونه ي كوچكي است و اهل تحقيق و تفحص به عمق موضوع پي مي برند . اين هدف سکولاریسم ، است . يعني جهاني يك پارچه امانيستي و بي خدائي و هيچ شأن و مقامي براي خدا در امور روزمره قائل نشدن .حال وظيفه ي مسؤولين امر اين است كه ، اين مسائل را تبيين كنند ، تا مردم مسلمان دچار چنين حربه هاي بدي نشوند تا این که کشورهای مستبد و غربی ، نتوانند اسلام را از مردم بگيرند ، كه اين مورد در نهايت موجب نابودي نظام اسلامي و تبديل شدن آن به نظام سكولاريستي و ليبراليستي است .
2) شبيخون فرهنگی :
شبيخون فرهنگي مثل تهاجم فرهنگي است با اين تفاوت كه دشمن با تمام نیرویش به صورت متحد و سیستماتیک ، در برابر جبهه ي مقابل مي ايستد و شروع به كار فرهنگي مي كنند . صورت ظاهري جنگ را ندارد ولي از هزار جنگ بدتر است ، زيرا افراد مقابل ، از داخل تهي مي شوند و با تهي شدن از اعتقاد ، ديگر جايي براي دفاع وجنگ باقي نمي ماند ، به حدي كه وقتي به كسي مي گويي كه فلان كشور دشمن ما است ، مي گويد : به اتفاق ، اگر كسي با ما دشمني نداشته باشد ، همين كشور است ، يا از طرف ديگر وقتي از اعتقاد الهي تهي شد و فرهنگ جهاد و شهادت از مردم گرفته شد ديگر تاب و توان مقابله باقي نمي ماند ؛ همان طوري كه رهبر معظم انقلاب فرمودند : « كاري كه امروز دشمن از لحاظ فرهنگي انجام مي دهد ، نه يك تهاجم ، كه يك شبيخون فرهنگي است .(20) » البته ناگفته نماند در شبيخون فرهنگي شدت عمل و تهاجم به حدي است كه ، هر روز امكان دارد ، كساني كه متدین بوده اند ، از مسير درست برگردند و با دشمن هم سو و هم پیمان شوند .در شبيخون فرهنگي ، خيلي از افراد ، يا آن را درست درك نمی کنند يا اينكه در واقع از اسلام كينه اي به دل دارند كه با الفاظي مثل تعامل و تبادل نظر و فرهنگ و نظم نوين جهاني مردم مسلمان را فريب مي دهند ؛ در حالي كه پشت پرده ي آن جنايت هولناك ، همان شبيخون فرهنگي است كه ممكن است ملتي را به نابودي بكشاند .شبیخون ، جنایتی هولناک است ؛ زیرا موجب می شود مردم سرزمینی مثل ایران ، دین را کنار گذاشته و به طرف فساد و فحشا بروند و در آخر هم در مقابل دشمن ، تسلیم شوند . البته اين خطر بزرگ توسط رهبر فرزانه انقلاب شناسايي شد و تذكرات بسياري در مكان ها و مناسبت هاي مختلف داده شد و بعضی از كارها هم انجام شد ، ولي براي مقابله ، نا چیز وکم می باشد و توانايي مقابله با اين شبيخون را ندارد. در باب حجاب هم بايد گفت كه تهاجم يا همان شبيخون ، انجام شده است . بعضی اوقات ازمسؤولين هم صحبت هايي شنيده شده كه دل انسان را به درد مي آورد ، زیرا يك شخصی كه ادعاي مسلماني و بزرگي مي كند نباید چنين صحبت هايي بکند ؟ به هرحال در اين مورد ما بسيار ضعيف عمل كرديم و مشكل به جايي رسيد كه حتي افراد مذهبي هم حجاب را كنار گذاشتند ، چون مسؤلین به نصايح رهبر معظم انقلاب توجهي نداشتند كه فرمودند : «آن كس كه صحنه را مي بيند و ملتفت است كه دشمن دارد چه كار مي كند ، مي فهمد كه شبيخون است و چه شبيخوني هم هست که اگر ملتفت بودند ، هرگز وضعیت ما به این جا ختم نمی شد .(21) »با اندكي تأمل و تفكر و تفحص به اين نتيجه مي رسيم كه دشمن تا حدود بسيار زيادي در شبيخون فرهنگي موفق بوده است پس باید به فکر چاره برای بهبود اوضاع و رهائی از این بحران خطرناک بود .
3) دين زدگي و دين گريزي يكي ديگر از مباحثي كه در عامل فرهنگي مطرح است ، مبحث دين گريزي و دين زدايي است . در اين مبحث كار به شكلي است كه مي توان گفت يك نحو تهاجم فرهنگي است ولي با كمي دقت به این مي رسيم كه هدف دين زدايي است . تهاجم فرهنگي هم در اين امر دخيل است ؛ ا ز باب نمونه ، اينكه كم كم دين را بي اهميت جلوه مي دهند و مسائل ديني را به سخره مي گيرند تا مردم بي اعتنا به احكام ديني شوند ؛ زیرا يكي از استراتژي هاي دشمن ، دين زدايي به واسطه ي مسخره كردن دين(22)و از بين بردن دستورات آن است ؛ در مقوله ي حجاب هم با يك سير بسيار آرام توانستند آن چيزها یعنی حجاب گریزی و فاصله گرفتن از حجاب را تفهيم كنند .وقتی در دوره ي رضا خان ، كشف حجاب صورت گرفت و جريان سخت شروع شد ، مردم به صورت استوار پيش آمدند و از حجاب اسلامي دفاع كردند ، چرا كه حجاب را حافظ خود مي دانستند و با خود مي گفتند كه رضاخان مي خواهد محافظ و نگهبانمان را از ما بگيرد ؛ به همین علت برخی افراد خود را خانه نشین کردند تا حجاب و ارزشهای آن را حفظ کنند(23). در طي اين برخورد ، به اين نتيجه رسيدند كه ، بايد عمليات رواني يا يك عمليات نرمي را پيش گرفت كه به نتيجه برسند . به همين خاطر به اين نتيجه رسيدند كه كم كم با درست كردن احزاب گوناگون مثل جمعیت نسوان وطن خواه ، بیداری نسوان ، انجمن ترقی نسوان و...(24) مي توان با اين فرمان الهي مقابله كرد . بنابر همين مطلب عملیات تهاجم شروع شد . با جستجويي در تاريخ مي بينيم كه در عرض20 الي30 سال يعني تا سال57 اين جريان به حدي پيش رفت كه ديگر براي مردم ، عادي شده بود كه زني را بي حجاب ببينند ؛ چرا كه در مدرسه ، بيمارستانها ، ادارات دولتي ، كوچه و خيابان ، زنها حجابشان را كنار گذاشته بودند و بي اهميت به حجاب شده بودند ، حتي بعضي از آنها كساني بودند كه در دوره ي كشف حجاب ، به شدت از حجاب خود دفاع كرده بودند .با تحقيق در این مسأله ، به يكي از نتايج مهم و اساسي مي رسيم كه روند عادي دين زدايي ، موجب دين گريزي مردم مي شود چرا كه با تبليغ كردن عليه دستورات اسلامي ، كم كم ملكه ي نفرت از فرامين اسلامي به وجود مي آيد ، در آن موقع دستورات اسلامی رنگ می بازد و بی دینی حاکم می شود . در مسأله حجاب هم با شعارهاي فريبنده توانستند مردم را فريب دهند . وقتي اصطلاحي مثل آزادي فردي مطرح مي شود و اين آزادي را به آزادي ليبراليستي تعبير مي كنند و طبق آن عمل مي كنند ، چون كه طبیعت زن ، تجمل گرايي و ميل به نشان دادن خود است ، در چرخه نابود و هضم مي شود و فقط به يك ابزار دست تبديل مي شود . زمانی که مطرح مي شود اسلام با آزادي زنان و حقوق زنان مخالف است ، عده اي بي خرد ، مجذوب اين شعار مي شوند و دنبال حقيقت نمي روند كه اصل و حقيقت ماجرا را دریابند ؛ به همين دليل فريب اين سيستم فريبنده را مي خورند و طوطي وار ، آن حرف ها را تكرار مي كنند و با تكرار اين افراد ، كم كم بين مردم شیوع پیدا می کند و در ناخود آگاه مردم جاي مي گيرد كه اسلام ، ديني ضد زن است كه حجاب و ديگر قوانين را براي زن وضع كرده است .
ادامه دارد...
ادامه از پست 230
4) رسانه : يكي از مهمترين ابزاري كه در فرهنگ سازي ، حائز اهميت است ، مسأله رسانه است كه خود به تنهايي عامل بسياري از مشكلات است . اگر كسي بخواهیم در رابطه با تأثير رسانه در اجتماع كتابی بنويسیم ، بايد چند جلد كتاب قطور نوشت ؛ زیرا رسانه ، تأثير بسیار زیاد و از جهات متعددی در اجتماع و معادلات و روابط اجتماعي دارد .عصري كه در آن زندگي مي كنيم شاهد پديده هاي نويني است که يكي از اين پديده ها ، جايگزيني جنگ افكار به جاي جنگ ابزار مي باشد . رسانه هاي گروهي بين المللي با هدف تسخير افكار انسان ها ، امواج را به سرتاسرجهان مي رسانند . مصاديق اصلي رسانه هاي گروهي بين المللي را مي توان در خبرگزاري ها ، شبكه هاي راديو و تلويزيون و مطبوعات عمده ي جهان خلاصه نمود(25).با توجه به اينكه وظيفه ي رسانه در دنیای کنونی ، تسخير افكار مردم است ، وظيفه اش را به درستي انجام مي دهد اما متأسفانه مسؤولين ممالك اسلامي در خواب غفلت فرو رفته اند و به دنبال اين نيستند كه مشكل را مو شكافي كنند بلكه به طور سطحي و گذرا از مسائل رد می شوند ، گويا كه هیچ اتفاقي نيفتاده است .اگر به شبكه هاي تلويزيوني و ماهواره اي رجوع كنيم خواهيم يافت كه قدرت اين سلاح چقدر بيشتر از بمب هاي اتمي و هيدروژني است ؛ چرا كه با بمب اتم و غيره مي توان جان انسان ها را گرفت ولي روحيه ي كينه و نفرت در وجود ديگر افراد ، باقي مي ماند اما با بمب رسانه اي ، ابتدا افکار تسخير مي شود و وقتي كه افكار تسخير شد مثل كسي كه هيپنوتيزم شده است ، به دنبال آنها حركت مي كند ، بدون اين كه ازآنها نفرت يا بُغضي به دل داشته باشد و قبله و هدف و مقصد و مقصود اشخاص ، افكارشان مي شود ؛ در حالی که افكار و مقصد آنها ، همان تلقينات رسانه اي است يعني مثل اين مي ماند كه يك شكلات در دست گرفته اند و مردم را همانند يك كودك خردسال به دنبال خود مي كشانند و حتي هيچ عيب و ننگي هم بر خودشان نمي بينند گويا هيچ اتفاقي نيافتاده است ؛ اينجاست كه بايد گفت ميمون وار و كوركورانه از رسانه تقليد مي كنند ، بدون اينكه تفكر كنند . اينگونه اقدامات بر پايه ي جهل ، نا آگاهي و غفلت شكل مي گيرد . بازيگران اين حركت اگر چه داراي سمع و بصر هستند اما هيچ استفاده اي از آن نمي كنند(26).خداوند در قرآن مي فرمايد: « وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُون .(27) »به طور مسلم گروه بسياري از جن و انس را براي دوزخ آفريديم آنها دل ها و عقل هايي دارند كه با آن انديشه نمي كنند و نمي فهمند و چشماني دارند كه با آن نمي بينند ، گوشهايي دارند كه با آن نمي شنوند آنها همچون چهار پايانند بلكه گمراه تر. اينان همان غافلان هستند . پس با توجه به آيه معلوم می شود ، افرادي از جن و انس ، پست تر ازحيوانات هستند كه گوش و چشم و عقل و .... آنها به مثابه ی عدم وجود آن ها است و هيچ استفاده اي از آن نمي كنند . در رسانه هم همين موضوع مطرح است ، چرا كه بسياري از مردم ، هر حرف و هر صحبتي كه در رسانه ها شود را چنان بر روي آن صحه مي گذارند مثل اينكه نعوذ بالله وحي منزل است و پا فشاري بسياري بر روي آن دارند . حال آن كه اين چنين برخوردي از مردمي كه ادعاي تمدن و فهم و شعور دارند ، بسيار دور و بعيد است . در كتاب دانش اجتماعي آمده است : در جنگ رواني توپخانه ها ، جاي خود را به رسانه ها مي دهند . در چنين فرايندي گردانندگان رسانه هاي گروهي به جاي تسخير سرزمين ، در پي تسلط بر افكار و فراهم آوردن زمينه هاي فرو پاشي حكومت حريف نه از طريق بكارگيري سلاح هاي گرم بلكه با القاي يأس و نااميدي ، تضعيف و تخريب روحيه ي عمومي ، ايجاد بد بيني نسبت به رهبران ، بي اعتمادي ، ترس ، نگراني و .... مي باشند(28).حال در مقوله ي حجاب ، با ايجاد يك جنگ رواني بر ضد حجاب ، كم كم مردم كشورهاي اسلامي تحت تأثير اين تبليغات قرار مي گيرند و روحيه آن ها متزلزل مي شود . ما تا وقتي كه يك استراتژي فعال نداشته باشيم و به عبارت ديگر استراتژي انفعالي داشته باشيم ، مقابله در برابر اين تهاجمات رواني و رسانه اي ، محال است . متأسفانه در باب رسانه هم آن قدر پيش رفت چشم گيري نداشته ايم كه توان مقابله با تهاجم رسانه اي آنها را داشته باشيم . با اين اعمال وروش هاست كه مردم كشور ، سست اعتقاد مي شوند و به اصول ديني و مذهبي خودشان شك مي كنند . زماني كه شك در خانه ي دلشان لانه كرد ، مبارزه کردن با آن شك ، كار و فعاليت و بودجه هاي بسیار زیادی را براي مقابله با آن ها طلب مي كند . در كتاب آمريكا و گفتمان استكباري آمده است : آنان (آمريكا و كشورهاي غربي) با تأكيد بر دو قدرت نرم افزاري و سخت افزاري خود ساختاري جديد با عنوان نظم نوين جهاني را براي جهان ترسيم كرده اند . آمريكا در عرصه نرم افزار با تكيه بر قدرت رسانه اي و تبليغاتي خود در صدد شكل دهي افكار عمومي مردم جهان است و از اين طريق تلاش روز افزوني براي جهاني سازي ارزش هاي آمريكائي در عرصه ي فرهنگ ، دموكراتيزه كردن نظام هاي سياسي و ترسيم ساختار اقتصادي كشورها براساس كاپيتاليسم صورت مي دهد تا تنها ارزشهاي جاري و معتبر در جهان ارزشهاي آمريكايي باشد(29) .با توجه به توضيحاتي كه در رابطه با سکولاریسم داده شد كه اصطلاحي عوام فريب است و در پشت پرده آن ، خالي كردن و تهي كردن تمام شؤون زندگي از دين است ، معلوم مي شود كه اين كشورها ، با استفاده از رسانه ، در صدد كنترل افكار و تحميل عقايد و يا به عبارتي تحميل و تلقين روش زندگي آمريكايي است . يكي از اين شؤون ، دستورات اسلام در رابطه با فساد وفحشا است ، كه بايد كنترل شود وگرنه خسارت غير قابل جبراني به اجتماع وارد مي كند كه مقدمه ي تمام فسادها بد حجابي است ؛ يعني چيزي كه منجر به فساد اجتماعي و اخلاقي مي شود ، همان بي حجابي است ؛ زیرا اگر بی حجابی در جامعه حاکم باشد ، جوانان جامعه هم فاسد می شوند و به دنبال آن جامعه ی فاسد و مفسد وجود پیدا می کند . آن ها با تأسيس شبكه هاي ماهواره اي و سايت هاي اينترنتي ، در پي تضعيف حجاب مي باشند و به دنبال تلقين اين هستند كه حجاب ، يك امر واپسگرايانه است ، و بعضي از مردم هم همانند كودك به دنبال شكلات مي روند و اين عقيده را مي پذيرند ، در اين جا است كه مهارکردن اشتباه و انحراف ، کار بسیار دشوار یا شاید امری محال باشد ؛ پس در مسأله ی رسانه ، بايد تا هنوز اندک فرصتی باقي است ، از خواب غفلت بیدار شویم و شبكه هايي را فقط جهت تلقين افكار اسلامي تأسيس كنيم تا بيش از اين ضربه نخوريم ؛ منظور از تلقین ، آموزش به شیوه ای است که مورد پذیرش عموم جامعه باشد . البته اگر قرار باشد با تأسيس اين شبكه ها ، همان حرف هاي قديمي و فيلم ها و سريال هاي به درد نخور و تاريخ مصرف گذشته را به نمایش بگذاریم ، بهتر است كه از ابتدا اين اتفاق نيفتد ، زیرا ضرر اين كار بيش از نفعش است .رسانه در بحث ما خود به چند زير مجموعه تقسيم مي شود كه عبارتند از : صدا وسيما ، سينما و ماهواره و اینترنت كه در پي توضيح و تفسير اين امور هستيم.
الف) صدا وسيما :
يكي از مواردي كه در باب رسانه ، در بي حجابي مؤثر است ، صدا و سيما است ؛ البته در نگاه اول به نظر مي رسد كه مشكلي وجود ندارد و همه مي گويند كه صدا و سيما كه رسانه ي ملي است و كشور هم اسلامي است ، پس ديگر جايي براي بحث نمي ماند ، ولي در جواب مي گوييم درست است که رسانه ي ما ملي است ولی به میل بعضی افراد اداره می شود و دیگر این که حكومت و نظام ما اسلامي است و افرادي كه در حكومت و در رأس حكومت هستند اسلام مدار هستند ولي در مجموعه هاي پايين تر مثل صدا و سيما مي بينيم كه همه ی آنها اسلام مدار نيستند و دیگر این که اين ها پرورش يافته اساتيد سكولار يا ليبرال هستند و اساتيد آنها هم از اساتيدشان و همين طور تا آخر . پس به اين نتيجه مي رسيم كه صدا و سيما ، افرادي پولادین مي خواهد كه در هيچ حالتي از موضع اسلامي خود در صدا وسيما بر نگردند .با توجه به اين كه نمي شود تمام مسؤولين صدا و سيما را عوض كرد ؛ پس به ناچار ، بايد تحمل كرد ؛ اما وظيفه داريم افرادي تربيت كنيم كه اسلام ، سر لوحه و سر مشق آنها در تمام شؤون زندگي و كارشان باشد ؛ هرچند كه اين امر مشكل است ولي قابل انجام است و صبر و استقامت طولاني را مي طلبد ؛ البته نااميدي در اين كار مساوي با شكست است .در وضعيت فرهنگي كشور ، صدا و سيما نقش بسيار زيادي دارد چرا كه مي تواند منجر به نابودي فرهنگ كشور يا شكوفايي آن شود و هرچقدر تلاش در اين مورد شود ، باز هم كم است زیرا كشورهاي غربي هم ، در حال توسعه و پيشرفت در اين موضوع هستند که این موضوع نشان می دهد که ما باید چقدر در این مورد پیشرفت داشته باشیم .امام خميني (رحمه الله علیه) در جمع كاركنان صدا و سيما در رابطه با نقش راديو و تلويزيون فرمودند : « راديو وتلويزيون از تمام رسانه هايي كه وجود دارد ، حساس تر است . راديو تلويزيون مي تواند يك مملكت را اصلاح كند و مي تواند به فساد بكشاند اين را نه روزنامه مي تواند ، نه سينما مي تواند و نه تبليغات لفظي كه در منابر است مي تواند ؛ براي اين كه همه ي اينها شعاعشان محدود است . راديو شعاعش مثل تلويزيون است لكن فقط سمعي اس . تلويزيون هم سمع است و هم بصر .(30) » با توجه به فرمايش امام خميني (رحمه الله عليه) كه صدا و سيما حساس ترين عامل در حكومت است ، اگر تبليغي در آن بر ضرر دين شد و مسئله اي خلاف شرع را مطرح كرد ، اثر بسيار زيادي بر روي تمام مردم می گذارد كه درست كردن آن ، هزينه و وقت بسيار زيادي را طلب می کند .در مسئله ي حجاب هم طبق فرموده ي امام خميني (رحمه الله علیه) ، وقتي كه يك تبليغي انجام مي شود ، صد در صد ، اثر مستقيم روي افكار مردم مي گذارد و زمانی که افکار مردم مغشوش شود ، هزینه های زیادی را می طلبد که پرداخت این هزینه ها به نفع هیچ کس به غیر از دشمن نیست . برای مثال وقتي در رسانه ی ما ، افراد محجبه را افرادي خرافي ، بي سواد ، بي فرهنگ ، غيبت كننده ، دروغ گو ، بی ادب ، بد اخلاق و عقب مانده ي فرهنگي - اجتماعي و ذهني نشان می دهد ، کم کم برای مردم ، ذهنيتي درست مي شود كه افراد محجبه ، افرادي خرافي و بي فرهنگ و.... هستند كه فقط ادعاي دين داري دارند و هيچ بهره اي از اسلام نبرده اند و در مقابل ، افراد بد حجاب را كه افرادي تحصيل كرده ، فهميده ، با فرهنگ و مقيد به دستورات اخلاقي نشان مي دهد ، كم كم ذهنيتي از اين طرف پيش مي آيد و در طول زمان اثرش را مي گذارد و آن تأثیر ، اين است كه الان در اجتماع مي بينيم افراد تحصيل كرده و دانشگاهي حجاب را امري مسخره و افراد با فرهنگ حجاب را نوعي عقب ماندگي فرهنگي و واپسگرائي مي دانند . اين ها نمونه هايي از تأثيرات مستقيم و غير مستقيم صدا و سيما بر روي حجاب است .حال سخن اين است كه چرا افراد مذهبي و اسلام شناس و اسلام خواه به صدا و سيما نمي روند ؟ يا اينكه به هیچ وجه جايي به آنها در اين رابطه داده نمي شود تا اظهار نظر كنند ؟ چند سالي است كه سريال هاي مذهبي به مناسبت هايي ساخته مي شود و از رسانه ي ملي پخش مي شود ؛ ولي چند سريال كه اکثر آن ها ضعف محتوا ، كارگرداني و تصوير دارند ، جواب گوي اين همه هجوم به دين در رسانه ي ملي نيست .با اندكي ريز بيني در فيلم هاي هاليوودي در می یابیم كه ، مفاهيم بسيار بزرگ ضد دين را زير صحبت هاي خود پنهان مي كنند ، در حالي كه هدف اصلي كارگردان القاء همان صحبت هاست ولي نمي تواند آشكارا آنها را بيان كند . این در حالي است كه از رسانه ي ملي ایران همان صحبت ها را بعضی اوقات ، به طور مستقيم و با صراحت و تأكيد لفظي بيان مي كنند و نه نظارت و نه برخوردی با آن ها نمي شود ؛ و در آخر هم از عوامل فلان سريال تشكر مي شود و جوایزی از بيت المال و خزانه ي ملي به آنها داده مي شود .طبق گفته برخي از افراد شوراي نظارت بر صدا و سيما ، هنوز قدرت لازم براي برخورد با آنها را پيدا نكرده است ؛ حال سؤال اين است كه اولاً چه زماني اين قدرت را پيدا مي كند ؟ ثانياً چه كسي بايد اين قدرت را به آنها بدهد ؟ ثالثاًًًً اگر اين قدرت به آنها داده شود چه كار مي كنند؟ رابعاً چه چيزي را خود آنها مي خواهند ارائه كنند ؟نكته اي در این جا مطرح است و آن ، این است که صدا و سيما بايد روشي در جهت ارتقاي اخلاق عمومي جامعه در پیش گیرد ؛ نه اينكه فيلمي با مضاميني ضد دين و اخلاق درست کند كه اخلاق عمومي جامعه را در مسير منفي تحت تأثير قرار دهد و مضر اخلاق باشد ، چنانكه مقام معظم رهبري در سخنراني در جمع كاركنان صدا و سيما فرمودند : « هويت حقيقي جامعه ، هويت اخلاقي آنهاست . يعني در واقع سازه ي اصلي براي يك اجتماع شاكله ي اخلاقي آن جامعه است و همه چيز بر محور آن شكل مي گيرد . ما بايد به اخلاق خيلي اهميت بدهيم . صدا و سيما در زمينه ي پرورش و گسترش وتفهيم و تبيين فضيلت هاي اخلاقي ، بايد برنامه ريزي كند . يكي از اهداف صدا و سيما در همه ي برنامه ها بايد اين باشد .(31) » و نيز فرمودند : « راجع به دين مردم صدا و سيما چه نقشي و چه موضع و مسؤوليتي دارد ؟ طبيعتاً از وظايف صدا و سيما ، ارتقاء معرفت ديني و ايمان ديني است ..... برنامه ديني بايد نسبت به دين شبهه زدا باشد نه شبهه زا . من گاهي بعضي از بيانات ديني را از تلويزيون يا از راديو گوش مي كنم و مي بينم شبهه ايجاد مي كنند .(32) »حال با اين بيانات و توضيحات به اين نتيجه مي رسيم كه وظیفه ي اصلي سازمان صدا و سيما رسيدگي به اخلاق و فرهنگ مردم است ؛ البته این مسائل نبايد به طور مستقيم بيان شود ، بعضي از مفاهيم هر چه درپشت پرده گفته شود يا اين كه بطور غير مستقيم گفته شود ، خيلي بهتر است و حالت امتناعي براي بيننده ايجاد نمي كند . مسأله ی ديگر این که ، الگوسازي در رسانه ي ملي از افراد و اشخاص بي ارزش و منفي است . چنان كه از افرادي تقدير و تشكر مي شود كه عليه نظام مقدس جمهوري اسلامي گام هاي بسيار بلند و زيادي برداشته اند و حتي در باب حجاب هم زناني هستند و بودند كه به خارج از كشور رفتند و به صورت عريان در برابر رسانه هاي جهاني ظاهر شدند ولي در صدا و سيما فيلم هاي آنها پخش شد(33)و هيچ كس متعرض آنها نشد و حتي در بعضي از فيلم هاي تلويزيوني مشاهده مي شود ، افرادي كه به صورت عريان يا بدون حجاب اسلامي عكس هايشان در سطح جامعه به صورت گسترده پخش شده است ، نقش انساني محجبه را در فيلم بازي مي كند(34) ؛ در اين جا قابل ذكر است كه گفته شود ، در بیشتر اوقات اگر به كار و عمل كسي بي تفاوت باشيم ، اين بي تفاوتي و سكوت ما مساوی با ، تأييد اوست ؛ حال اگر بعد از اين كه عمل خلافي انجام داد ، از او تقدير و تشكر شود و شاهكارهايش پخش شود حالتی را ایجاد می کند که مقابله با آن حالت ضد اخلاق کار بسیار مشکلی است .در حال حاضر ، رسانه ی ملی ما به همین روش عمل می کند ، زیرا در زمان گذشته ، خانمي بود كه عكس هايي به صورت نيمه عريان از او پخش شد ، بعد فيلمي از او پخش شد كه می توانستند بعضی از مردم او را الگوي خود قرار دهند . نمونه هاي ديگري هم وجود دارد كه تا وقتي مبحث حجاب مطرح بود صحبتي از ممنوع التصوير شدن وجود نداشت ولي به محض اينكه بحث به سياست كشيده شد ، همان موقع بود كه ممنوع التصوير شد(35). اين موارد ، همگی گوياي دوگانگي و عدم برخورد صحيح است .البته درست است كه اگر كسي در مباحث سياسي داخل شد که بر ضرر نظام اسلامی است ، بايد با او برخورد شود ؛ ولي سخن در اين جاست كه وقتی فقط دين مردم و اخلاق اجتماعي ، مطرح باشد در حالی که مورد تأكيد مقام معظم رهبري است ، برخوردی انجام نمی شود و به صورت طبيعي و عادی از كنارش رد می شوند ، گويا هيچ اتفاق خاصي نيفتاده است ؛ ولی زمانی که مسأله سیاسی شد ، برخورد های جدی انجام می شود .از ديگر مشكلات مي توان به برنامه ها ي طنز اشاره كرد كه طبق فرموده ي مقام عظماي ولايت بايد طنز فاخر باشد(36)كه متأسفانه در چند سال گذشته همه يا اكثر طنزهايي كه ساخته مي شود برنامه هايي است كه مضر بر اخلاق است . مفاهيم بسيار بزرگي مثل غيرت، شجاعت، ادب، همت، حجاب و ... را به سخره گرفته و در مقابل بي غيرتي و روابط عادي دختر و پسر ، عشق هاي خياباني ، ترسو بودن و عدم عفت كلام و بی ادبی و بد حجابي يا لباس جلف پوشيدن و مصرف گرائي و نظام سرمايه داري و پول پرستي و ... را به مخاطب القاء مي كنند كه كم كم بر اثر مرور زمان تأثير بسيار بد و منفي را بر روي مخاطب مي گذارد و نتيجه ي هر يك از آنها (بنابر اين كه صدا و سيما تأثير مستقيم بر جامعه دارد) بسيار بد است كه در حال حاضر شاهد هر يك از آن ها در اجتماع اسلامي خويش هستيم كه هر كدام از اين ها به يك برخورد جدي از سوي مسؤولين محتاج است .امام خميني ( رحمة الله علیه ) فرمودند : « اهميت راديو و تلويزيون بيشتر از همه است . اين دستگاه ، دستگاه تربيتي است . بايد تمام اقشار ملت با اين دستگاه تربيت شوند . يك دانشگاه عمومي است . اشخاص نويسنده و اشخاص گوينده و اشخاص فهيم و مطلع در اين جا صحبت بكنند .(37) » حال در تمامي اين بحث ها ، بايد اين مطلب گفته شود كه تأثير بسيار زياد صدا و سيما بر بد حجابي زنان مشهود است و تنها انتظاري كه هست ، اين است كه با اين عامل بد حجابي توسط مسؤولين امر برخورد كافي انجام شود چرا كه این برخورد ، يكي از مصاديق امر به معروف ونهي از منكر است و كوتاهي از آن موجب نابودي جامعه اسلامي مي شود .
والله من مانده ام چه بگویم. برای این که موضوع را قفل نکنند مجبورم سکوت کنم. همینطوری پستهای اسپم و کیلویی و نامربوط به بحث، به همراه کوه تهمت افراد در موضوع روان است. ای ولی عصر(عج) تو شاهد باش که این را برای مقدمه سازی ظهور تو بر خود هموار می کنم. خدا عادل است و به عدالت حکم خواهد کرد.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
"و شما آنرا توهین نمی دانید".بر چه مبنایی این را می گویید؟بر چه مبنایی؟باز هم تفاسیر خودتان است.اصلاً شما بگویید دلیلتان برای این که این توهین است چیست؟اصلاً این کاریکاتور چه می خواهد بگوید؟
بر چه مبنایی می گویید هدفش خطاب "آشغال بودن" به بی حجابان است؟!
یکخورده فکر نمی کنید که چه بسا این حرفتان کذب بستن بر طراح باشد همانطور که به بنده بستید؟
این نشان دهنده تقواست؟!
همین بالا نمونه ای از آن است.تقریباً همه جا را.
بله ما به خداوند دسترسی داریم.قرآن کریم را داریم.نیز معصومین (ع) را داریم.عقل را هم داریم.پس می شود فهمید نتیجه معنوی می گیریم یا نه تا حدودی.نتیجه مادی را هم که تا حدودی می شود فهمید.اگر نشود فهمید این اشکال به خود شما هم بر می گردد.چون خودتان هم می گفتید می توانیم نتیجه مادی را بفهمیم.اگر نمی شود فهمید (که در بعضی موارد نمی شود) پس نشانگر آن است که نتیجه مادی ملاک نیست.چون برای ما قابل فهم نیست.مجبوریم از چیز دیگری استفاده کنیم.مگر این که قابل فهمش کنیم.
به عنوان یک برادر دینی،و یحتمل تنها نتیجه مادی این بحث بین بنده و شما، ان شاء الله درست است.نه انشاء الله (سبحان الله).در این خصوص می توانید سرچ کنید تا تفاوت معنایی آن ها را حتی در قرآن بیابید.
اولاً گفتیم نتیجه ظاهری گاهی اوقات قابل فهم است.ثانیاً نتیجه معنوی هم گفتیم با توجه به ملاک ها و معیار های اسلامی خیلی اوقات قابل فهم است.ولی استدلال شما مادامی می تواند درست باشد که هیچ کدام از نتایج مادی یا معنوی برای ما آشکار نباشد.
بنده با نتیجه ظاهری در روش امر به معروف و نهی از منکر به کار رود (نه در نتیجه) مخالفتی ندارم.به شرط آن که هدف فدای آن نشود.ولی شما می گویید "از ابتدا هم عنوان این بحث،روش های ناکارآمد تبلیغ حجاب است،و نه تبلیغات ناکارآمد حجاب".به گفته خودتان و نام تاپیک دقت کنید.ادعایتان با نام تاپیک کاملاً در تناقض است.اتفاقاً عنوان تاپیک تبلیغات ناکارآمد است نه روش های ناکارآمد.
پس لطفاً نگویید شهدا الگوی خوبی نیستند.شهدا برای غیرمسلمانان هم می توانند الگو باشند و مواردی بوده که غیرمذهبی ها به برکت ایشان با اسلام آشنا شده اند.
روش های تبلیغاتی بخشی از سیستم آموزشی است ولی از کجا معلوم این بخش از سیستم آموزشی است که مشکل ایجاد کرده است؟
بخش فرهنگی چه؟
چرا نگوییم بخش پرورش این مشکل را ایجاد نکرده است؟
بنده هم قبول دارم مشکل از خود ماست.ولی علتش را لزوماً این تبلیغات نمی دانم.یکی از مهمترین علل آن نفوذ فرهنگ غربی در جوانان ماست.این تبلیغاتی که ما از آن ها داریم حرف می زنیم،در واقع درمان هستند.پیشگیری نیستند.همه فرع بر این هستند که عده ای بی حجاب وجود دارد و ما می خواهیم مثلاً آن ها را درست کنیم یا راجع به آن ها یکسری حرف هایی بزنیم.ولی پیشگیری چه؟پیشگیری مهمتر است.
شاید حاضر باشند.از کجا معلوم؟
نیازی به الگو گرفتن نیست.مسئول مدیون بودن است.هر کس مدیون کسی است،آیا از او الگو می گیرد؟
همین که به آن ها گفته شود برای ادا کردن دین خودتان،حجاب داشته باشید کافی است تا آن ها انجام دهند.ضمن این که این اثربخشی نسبی چه بسا بر ناقص الحجاب ها هم باشد.نمی توانیم بگوییم فقط بر محجبه هاست.
برای کسی که وصیت شهدا برایش مهم است،می شود به رضایت خدا هم رسید.برای کسی هم که رضایت خدا برایش مهم است،باز عمل به وصیت شهدا برایش مهم است.
این دلیل برای محجبه شدن خوب است و شما اینجا بازدارید تکرار مکررات می کنید.ما گفتیم چرا خوب است در پست قبل.ولی باز دارید ادعایتان را تکرار می کنید بدون آن که به نقد بنده پاسخ دهید.کافی بودنش را هم گفتیم.شاید کافی باشد.
راجع به در عرض بودن هم مشخصاً نظر ما این است که نباید در عرض هم باشند.بلکه در طول هم بودن آنان مدنظر است و این منافاتی با سخن ما ندارد.
نظیر این ادعا را در قسمت های بالا کردید که با پست هایتان و حتی با عنوان تاپیک مغایر است.عنوان تاپیک تبلیغات ناکارآمد است.یعنی بیان های ناکارآمد.نه روش های ناکارآمد.
عین حرف بنده موجود است و نیازی نمی بینم آن را تکرار کنم.اگر مایلید می توانید بروید و خودتان مطالعه کنید.
آن چه که بنده از ابتدا دارم می گویم،همین است.
شما متاسفانه پاسخ یک پست ما را با یک جمله می دهید.اصلاً بررسی نمی کنید.فقط می گویید غلط است.نمی گویید چرا غلط است.خب این یعنی چه؟!
اصلاحی که ما به دنبال آن هستیم،بخشی از آن درون خود فرد است و فرد نباید به خاطر اصلاح دیگران،گرفتار آنان شود و مطابق آنان عمل کند.
بر چه مبنایی می گویید مطابق با روش معصومین (ع) و آیات عظام نیستند؟
مثلاً یک مثال نقض سخن شما،همان مسئله شهید مطهری (ره) است.
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
ببینید از یک سخن بنده چه سوء استفاده می کنید.اولاً چون بحث مورد به مورد است،اشکالی ندارد شما یک مورد بگویید و موارد دیگر را نگفته باشید و بنده هم جواب بدهم.چون جواب بنده فقط مربوط به آن یک مورد است.ثانیاً اتفاقاً بنده زمانی پست زدم که کلام شما دیگر کامل شده بود.
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق
ادامه از پست 231
عوامل دیگری هم تحت بررسی قرار گرفتند مثل:
اولین عامل نارساییها و کاستیهایی است که در سازمانها و نهادهای مسئول فرهنگی میتوان آنها را شناسایی کرد. عامل دوم بیتوجهی به پیامدهای فرهنگی سازمانها و نهادهای غیرفرهنگی است. برای مثال، وقتی دربارهی مقولهی حجاب مطالعه میکنید، میبینید نقش اصناف در این زمینه مخرب بوده است. رفتار فروشندگان بعضاً به صورت ناخودآگاه مشوق بدحجابی است. در بسیاری مواقع، شکل ظاهری مغازههایی که برای فروش لباس خانمها و جلب مشتری سازماندهی میشوند زمینههای تخریب فرهنگ را به وجود میآورند.
بنابراین بخش اقتصادی هم میتواند بر فرهنگ مؤثر باشد. همین موضوع را در سازمانهای مختلف دولتی و غیردولتی هم میتوانیم ببینیم. باید بررسی کنیم که فضای عمومی داخل سازمانها، شرکتها و کارخانهها به زنان با وقار و محجبه بیشتر احترام میگذارد یا برعکس. میخواهم توجهتان را جلب کنم به این موضوع که اگر سازمانهای فرهنگی هم کارشان را به خوبی انجام بدهند، تا زمانی که سازمانهای غیرفرهنگی درک درستی از تأثیرگذاریهای خودشان بر فرهنگ نداشته باشند، مسئله حلشدنی نیست.
باید به توسعهی شهرها و شکلی که از غرب اقتباس کردهایم توجه کنیم. به عنوان نمونه، 500 خانه در یک برج میسازیم و هیچ نهاد فرهنگی در درون آن پیشبینی نمیکنیم. در صورتی که اگر این 500 خانه روی زمین قرار داشت، چندین مسجد و نهاد فرهنگی در بین آنها بود. بنابراین پیشرفت، توسعه ای که در معماری شهرها و جابهجایی جمعیت اتفاق میافتد تأثیرات فرهنگی به دنبال دارد.
اینجا اهمیت پیوست فرهنگی که مقام معظم رهبری فرمودند، مشخص میشود. عزیزانی که سرمایهگذاری میکنند و یک پاساژ با 200 یا 300 مغازه میسازند، میتوانند یک نفر را بیاورند تا مطالعه کند و بگوید که فضای فرهنگی این پاساژ چه ارزشهایی را به جوانان ما القا میکند. آیا ارزشهای بومی و اصیل دینی ما را به جوانان منتقل میکند؟ باید همهی جوانب، از جمله آرایش ظاهری فروشندگان و حرف زدن آنها، را مد نظر داشته باشیم. ممکن است، در کنار بعضی از پیامدهای منفی، پیامدهای مثبتی هم شناسایی شود. تا زمانی که این اتفاق نیفتد، نمیتوانیم تکتک کارکردهای فرهنگی درون جامعه را به نفع ارزشهای خودمان اصلاح کنیم.
عامل سوم، نفس تحولات، پیشرفت و توسعهای است که در کشور اتفاق میافتد. باید به توسعهی شهرها و شکلی که از غرب اقتباس کردهایم توجه کنیم. به عنوان نمونه، 500 خانه در یک برج میسازیم و هیچ نهاد فرهنگی در درون آن پیشبینی نمیکنیم. در صورتی که اگر این 500 خانه روی زمین قرار داشت، چندین مسجد و نهاد فرهنگی در بین آنها بود. بنابراین پیشرفت، توسعه و تغییر و تحولاتی که در معماری شهرها و جابهجایی جمعیت اتفاق میافتد تأثیرات فرهنگی به دنبال دارد. در گذشته چون شهرسازی از فرهنگ و داشتههای خودمان الگو میگرفت، به طور طبیعی به مسائل فرهنگی جامعه توجه داشت. به همین دلیل ما امروز میراث فرهنگی ماندگاری داریم.
اما متأسفانه هرچه با تمدن غرب آشنا میشویم و تغییر و تحولات در کشور ما شکل میگیرد، به پیامدهای فرهنگی این تحولات توجه نمیشود. برای مثال، در 200 متری حرم حضرت معصومه(سلاماللهعلیها) دارند پاساژهای مدرن غربی میسازند، در حالی که در شهرهایی مثل مشهد و قم باید معماری اصیل اسلامی تجلی پیدا کند و گرایشهای اخلاقی و دینی آدمها تقویت شود. شکل این پاساژها تلویحاً این موضوع را به افراد مذهبی منتقل میکند که آنجا جای این افراد نیست.
بنابراین سه عامل داخلی بر این موضوع تأثیر دارند:
1. کارکردهای ناقص سازمانهای فرهنگی؛
2. کارکردها و پیامدهای فرهنگی سازمانها و نهادهایی که در حوزههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، قضایی، نظامی و... کار میکنند؛
3. نفس تحولات و توسعهای که در کشورمان با الگوگیری از غرب تعقیب میکنیم.
در کنار این 3 عامل داخلی، 3 عامل دیگر از سوی غرب ما را تحت فشار گذاشته است:
http://www.migna.ir/vdcayun6.49nuu15kk4.html
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
شما راحت به همه تهمت می زنید و به ما می گویید که به من تهمت زده اید!بنده از آغاز بحث با شما هیچ سخن تندی به شما نگفته بودم که شما شروع کردید گفتن این که:به من انگ نزدن،به انگ زدن های تو عادت کرده ایم و ... .
به بنده به تمسخر می گویید اگر از اولیاء خداوند هستی.به بنده می گویید همه چیز را سیاه و سفید می بینی.به آن بنده خدا که حتی در آن قسمت پستش واژه بی حجاب یا بدحجاب را به کار نبرده بود و فقط گفته بود بدفرهنگ ها حمله می کنید و می گویید در حال توهین کردن است.این تنها بخشی از سخنان تند شما بود.
بنده هم می گویم ای ولی عصر (عج) تو شاهد باشد که ما هر روز داریم از این جماعت و پیروانشان،چه در این سایت و چه در جاهای دیگر تهمت و توهین می شنویم و بعد که خوب به ما تهمت می زنند و توهین می کنند،به ما می گویند چرا به ما توهین کردی و تهمت زدی!
به جای مظلوم نمایی و تکرار مکررات،پاسخ بدهید.اولین چیزی هم که به نظر بنده باید پاسخ بدهید،همان مسئله مغالطات است که تاکنون به آن پاسخی نداده اید و با عباراتی از قبیل "پیش فرض هایت این است"،"تعریفت من درآوردی است" و ... از پاسخ دادن طفره رفته اید.
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق
خانم تزکیه وقتی اینهمه عوامل برای بی حجابی موجو است دلیلی ندارد شما وجهه مبلغین حجاب را مخدوش کنید. امام زمان (عج) شاهد و ناظر
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
وقتی این حرف ها در نقد این سخن بنده زده می شود که "نباید لزوماً چیزی بگوییم که فرد خوشش می آید تا جذب شود" بنده این طور برداشت خواهم کرد که منظور از زبان،همان قسمت اول است.اگر قسمت دوم باشد بنده با آن مشکلی ندارم و در این خصوص به پست جمع بندی حقیر می توانید مراجعه کنید.
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق
یک سوال :
این همه تهمت و توهین و بزن و بکوب و فحاشی و هزار ترفند دیگه به بد حجابها زدید
حتی گرفتینشون و زنداانشان کردید یا جریمه کردین یا زنازاده خواندین و یا شیطان و ...
چرا ذره ای اثر نکرده ؟؟؟!!!!
چرا وضعیت حجاب روز بروز بدتر می شود
ایا ذره ای به این اندیشیده اید :Gig:
الان تقریبا بلوز و شلوار بسیار عادی شده حتی بلوز و ساپورت
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
ناجورترین ادعای ایشان این بود:"از ابتدا هم عنوان این بحث، روشهای ناکارآمد تبلیغ حجاب است، و نه تبلیغات ناکارآمد حجاب! ما از ابتدا به تفاوت ایندو توجه داریم."
واقعاً بنده چه می توانم بگویم وقتی به موضوع تاپیک خودشان هم توجه نمی کنند و حرفی می زنند متناقض با تمامی حرف های قبلی خودشان و حتی عنوان تاپیک.
نقد به این شکل فقط باعث دفاع از بی حجاب ها می شود و توجیه بی حجابی.کسی که این شیوه تبلیغ که "امام زمان (عج) از این کارت ناراحت می شود،پس او را ناراحت نکن" ناکارآمد می داند،تکلیفش مشخص است و بهتر است مظلوم نمایی نکند.
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق
با سلام.
قبلا هم خدمت شما عرض کرده بودم که هدف چیست؟
هدف تبلیغ است. در یک تبلیغ هدف روی آوردن مردم به سمتی است که می خواهیم.
حال آیا امکان دارد مردم از مطلب ما خوششان نیاید و جذب شوند؟
باید دید کدام حالت در جذب افراد تاثیر بیشتری دارد؟
کلامی که باعث خوشنودی مردم باشد.
کلامی که باعث ناراحتی مردم باشد.
کدام ما را به نتیجه می رساند؟
و من الله توفیق
مهم این نیست که چرا اینگونه راهها جواب نمیده ... اینا میخوان وظیفشون رو انجام بدن ...
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
هدف در درجه اول رضای خداوند است بعدش به این امور تعلق می گیرد.
بله امکان دارد.
ما در این خصوص توضیح دادیم.اگر بشود حقیقت ضروری را گفت و ما دو شیوه داشته باشیم:خشنودی،ناراحتی،در این مورد عقلاً خشنودی ترجیح پیدا می کند.به شرط آن که آنچه بیانش ضروری است فدای خشنودی نشود.در این خصوص حقیر در پست جمع بندی به اندازه کافی توضیح داده ام.
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق
بهتر است نحوه برخورد رهبر برایمون الگو شود
[h=2][=arial]ماجرای برخورد درسآموز رهبرانقلاب با یکدختر و پسر[/h]به گزارش خبرنامه دانشجویان ایران، یکی از محافظان مقام معظم رهبری در خاطره ای گفت: یک روز که مقام معظم رهبری به کوههای اطراف تهران برای کوه پیمایی رفته بودند، با دختر و پسری دانشجو برخورد می کنند که به لحاظ ظاهری وضع نامناسبی داشتند.
آنها به یک باره در مقابل گروه ما قرار گرفتند و فرصت جمع و جور کردن و رسیدگی به وضع ظاهری خودشان نداشتند از رفتار آنها مشخص بود که خیلی ترسیده بودند واینگونه به نظر می رسید که آنها تصور می کردند که الآن آقا دستور دستگیری آنها را فورا صادر خواهد کرد. ولی برخلاف تصور آنها آقا با آنها سلام و علیک گرمی کرد و پرسید که شما زن و شوهر هستید؟(البته آقا می دانست)؛ آن پسر وقتی با خلق زیبای آقا مواجه شد، واقعیت را گفت؛ و جواب داد خیرمن و این دختر دوست هستیم.
آقا ابتدا در باره ورزش و مزایای آن با آنها صحبت کرد و بعد فرمود : بد نیست صیغه محرمیتی هم در میان شما برقرار شود و شما با هم ازدواج کنید. آقا به آنها پیشنهاد داد که اگر مایل بودید در فلان تاریخ بیائید، ومن هم آمادگی دارم که شخصا خطبه عقد شما را بخوانم. آن دو خدا حافظی کردند و طبق قرار همراه خانواده خود در همان تاریخ به محضر ایشان رسیدند .
آقا هم خطبه عقد آن دو را جاری کردند . با برخورد کریمانه ایشان این دو جوان مسیر زندگی خود را تغییر دادند آن دختر غیر محجبه به یک دختر محجبه و معنوی و آن پسر دانشجو هم به یک جوان مذهبی مبدل شدند.
منبع
یعنی همون دوستی خاله خرسه دیگه :Nishkhand:
واقعا جای تاسف داره :Ghamgin:
با سلام.
هدف در همه کارها رضای خداست. ربطی به موضوع ندارد. بعد از رضای خدا هدف دعوت هر چه بیشتر مردم به حجاب است.
چطور امکان دارد طرف ناراحت شود و جذب گردد؟ ثابت کنید.
معمولا مردم به سمتی می روند که خوشایندشان باشد.
چرا بیان این حقایق ( اگر حقیقت باشد ) ضروری است؟ آیا هر حقیقتی بیانش در بین مردم ضرورت دارد؟
مهم این است که سکوت در این جور مواقع اگر هیچ اثری نداشته باشد لااقل تاثیر منفی ندارد.
وقتی کلامی گفتن تاثیر منفی دارد نباید گفت.
چرا آضغال خطاب کردن بی حجاب ها و سایر القابی که اشاره شد ضروری است؟
و من الله توفیق
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
ظاهراً پست طولانی بنده در پاسخ و نقد گفته هایتان را نخوانده اید.و الا همه این اظهارات شما در آنجا بررسی شده است.
بعد از رضای خدا،از کجا معلوم دعوت هر چه بیشتر مردم به حجاب مهم باشد؟
چه بسا ملاک کیفیت باحجابان باشد نه کمیت آنان.
فرد اگر عاقل باشد با شنیدن یک حقیقت،حتی بر ضدش باشد،ممکن است ناراحت شود ولی چون عاقل است و حقیقتجو،پس حقیقت را می پذیرد.
ضمن این که خودتان اعتراف کردید به این که "معمولاً" این چنین است.
عرض کردم ظاهراً پست های بنده را نخوانده اید.پاسخ این حرف ها داده شده است.برای مثال در جایی ممکن است لازم باشد به فرد گفت فلان کارت اشتباه است ولی فرد چون به او اشتباه بودن را نسبت داده ایم موضع بگیرد.
هر حقیقتی هم بیانش در بین مردم ضرورت ندارد.عرض کردم این ها ناشی از نخواندن پست های قبلی بنده است.
سکوت اتفاقاً می تواند تاثیر منفی داشته باشد.شما وقتی راجع به گناه یک عده سکوت کنید،ممکن است این کارتان به آن ها ضرر برساند و آن ها گناهشان را انجام دهند.
این حرف شما را قبول ندارم.از نظر بنده اگر تاثیر داشت،باید گفت.نه این که اگر باید گفت،آنگاه تاثیر دارد.
اولاً دارید مثل سرکار tazkie عمل می کنید.می گویید که بی حجابان آشغال خطاب شده اند.بر چه مبنایی این را می گویید؟
ثانیاً بنده در جایی نگفته آشغال خطاب کردن بی حجاب ها ضرورت دارد یا ندارد.
ثالثاً بسیاری از القاب نسبت داده شده چه در موضع بیان حقیقت (از آن حیث که حقیقت هستند) و چه در موضع امر به معروف و نهی از منکر،بیانشان لازم است.در موضع بیان حقیقت (با فرض حقیقت بودنشان) جامعه از چنین خطر بزرگی آگاه شد و در موضع امر به معروف و نهی از منکر صفاتی را که بی حجاب مبتلا به آن ها شده بیان کرده ایم.البته این ها فرع بر پذیرش حقیقت بودن این سخنان است.
رابعاً لطفاً سیر بحث را دنبال کنید،به خصوص بحث بنده با خود شما تا نیازی نباشد بنده مطالبی را که چندین بار تکرار کرده ام،دوباره تکرار کنم.
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق
جناب امین متاسفانه رفتار برخی دینداران باعث شده چنین تصویری از مذهبی ها در ذهن مردم تداعی بشه خیلی هم تاسف برانگیزه.
مخالفت های بی چون و چرایشان، راهکارهای غیرکارشناسانه ایی که در همه مسائل بیان میکنند ( من منظور بچه های این سایت نیست مذهبی های دنیای واقعی رو میگم که حتی داد کارشناسان رو هم درآوردند ) .
بعضی اوقات از بزرگان سخنی ذکر میشه که باعث تعجب همگان میشه خوب چنین فردی باید بیش از دیگران مواظب صحبت هاش و تاثیری که به همراه داره باشه که نتیجه این چنین نشه
[SPOILER] جناب بن موسی ناراحت نباشید شما هیچ وقت چیزی نمیگید ما خوشحال شویم :khaneh: اگر بعضی جاها هم روی پست شما صلوات میزنیم به خاطر احترام و جواب دادن به پستمون بوده دلگیر نشید لطفا شوخی بود [/SPOILER]
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
دوستی خاله خرسه مربوط به وقتی است که انسان شیوه کار را نداند،سرکار بی نظیر.نه این که شیوه را بداند،ولی چون باعث ناراحتی فرد مقابل می شود آن را انجام ندهد.
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
خدا را شکر فهمیدم قضیه چه چیزی است.پس از شما این خواهش را دارم به خاطر احترام و جواب دادن به پست های بنده هم صلوات نفرستید تا موجبات شک بنده را فراهم نکنید.البته مختارید و می توانید به این حرف بنده اعتنایی نکنید.انتظاری از شما ندارم.
ویرایش:ضمن تشکر از شما بابت عمل به درخواست بنده،آن هم از همین پست.
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق
[="Tahoma"]سلام و عرض ادب.
بر مبنای کاریکاتور موجود در پست شماره 207 سرکار تزکیه (صفحه 21)