چگونه می توان بر وجود اشیاء و اوصاف آنها برهان لمی اقامه نمود؟
تبهای اولیه
طبق بحث وحدت تشکیکی وجود ، چگونه می توان بر وجود آشیاء و اوصاف آنها برهان لمی اقامه نمود؟
سؤال:
طبق بحث وحدت تشکیکی وجود، چگونه میتوان بر وجود اشیاء و اوصاف آنها برهان لمی اقامه نمود؟
پاسخ:
در ابتدا باید گفت: چيزي که در قياسها از اهميت ويژه برخوردار است «حد وسط» است. زيرا حد وسط چنانکه از نامش پیداست، ميان اصغر و اکبر پيوند برقرار ميکند و از حذف آن نتيجه مورد نظر به دست میآيد. با توجه به جايگاه مقدمات در قياس برهانی و با توجه به جايگاه حد وسط در مقدمات، در قیاس برهانی مهمترين نقش به عهده حد وسط نهاده ميشود. در حقيقت حد وسط علت برای تحقق و يقين به نتيجه است. بر اساس اينکه عليت حد وسط برای نتيجه از چه وضعيتی برخوردار است، برهان را به دو قسم اِنّی و لِمّی تقسيم کردهاند که به اختصار بیان میشود.
برهان لمی
اگر حد وسط هم علت براي ثبوت اکبر براي اصغر باشد و هم واسطه در اثبات، آن را «برهان لمی» مینامند. واسطه در ثبوت، يعنی اين که حد وسط علت وجود اکبر برای اصغر است، با آمدن آن اکبر براي اصغر تحقق پيدا میکند. واسطه در اثبات باشد، يعنی موجب شود که ما تصديق کنيم که اکبر برای اصغر اثبات شده است. وساطت در ثبوت صبغه هستیشناختي دارد و وساطت در اثبات صبغه معرفتشناختی. به طور کلي هرگاه حد وسط در چنين نقشی ظاهر شود که هم وجود اکبر براي اصغر را اثبات کند و هم موجب تصديق گردد در اين صورت «برهان لم/ برهان لمی» ناميده میشود. از باب نمونه، وقتی گفته میشود:
1. اين آهن حرارتش بالا رفته است.
2. هر آهنی که حرارتش بالا رود حجم آن افزوده شده است.
3. اين آهن حجمش افزوده شده است.
استدلال به وسيله بالا رفتن درجه حرارت بر افزايش حجم، استدلال به علت برای اثبات معلول است. چون حرارت چنان که موجب حکم به افزايش حجم آهن میشود، در خارج نيز حجم آهن را افزايش میدهد.
برهان انی
اگر حد وسط تنها واسطه در اثبات بود و در مقام ثبوت وساطتي نداشت، آنرا «برهان ان/ برهان انی» مینامند. برهان انی، خود دو گونه است؛ گاه حد وسط در اصغر خود معلول حد اکبر است. گاه به گونهای است که حد وسط و اکبر هر دو معلول علت سوم است. قسم نخست را «دليل» نيز مینامند. برای نمونه اگر گفته شود:
1. اين آهن حجمش افزايش يافته است.
2. هر آهنی که حجمش افزايش يافته باشد، درجه حرارتش بالا رفته است.
3. اين آهن درجه حرارتش بالا رفته است.
چنانکه ملاحظه میشود در اين قياس از افزايش حجم آهن که معلول است بر بالارفتن درجه حرارت که علت است، استدلال شده است. لذا از علم به معلول علم به علت حاصل شده است. در اين صورت حد وسط تنها واسطه در اثبات است، يعنی براي تصديق به اين که درجه حرارت بالا رفته است، از افزايش حجم کمک گرفته شده است، در حالی که در مقام ثبوت و به لحاظ هستیشناختی، حرارت علت افزايش حجم است.
اما در موارديکه حد وسط و اکبر هر دو معلول علت ثالث باشند، در اين صورت از علم به وجود يکی وجود ديگری دانسته میشود. هرگاه يکي از معلولها برای انسان معلوم شود، اين واسطه ميشود برای اينکه معلول ديگر نيز معلوم گردد. زيرا دو معلول ملازم يکديگر هستند، از علم به يکی از آنها، علم به ديگري حاصل میشود، زيرا از علم به معلول «الف»، علم به علت پيدا میکنيم، و از علم به علت، معلول ب را تصديق خواهيم کرد. به همين دليل، اين برهان هم ويژگی برهان لمي را دارد و هم خاصيت برهان انی نوع اول، يعنی دليل را؛ زيرا وقتي از معلول «الف» به علت علم پيدا ميکنيم، در حقيقت برهان انی نوع اول، يعنی دليل تحقق پيدا میکند، وقتی بار دوم از وجود علت به وجود معلول «ب» علم پيدا میکنيم، تعريف برهان لمی بر آن تطبيق میکند.
منابع:
1. بلخی، حسين بن عبدالله (ابن سینا)، الاشارات و التنبيهات، نشر البلاغه، قم، 1375، ج 1، ص 306 ـ 308.
2. طوسي، نصير الدين، اساس الاقتباس, به تصحيح مدرس رضوی، دانشگاه تهران، 1326 ش، ص 360 ـ 367.
3. حلی، حسن بن يوسف، الجوهر النضيد، چاپ سنگي، ص 171 ـ 173.
4. مظفر، محمد رضا، المنطق، مطبعة النعمان، نجف اشرف، سوم، ص 353.
5. حسن ملکشاهی، ترجمه و تفسير تهذيب المنطق تفتازانی، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، 1367، ص 274 ـ 275.
6. خوانساری، محمد، منطق صوری، نشر آگاه، تهران، 1373 ش، هفتم، ص 215 ـ 218.