جمع بندی آيا هم نامي اسامي فرزندان امام علي (ع) با خلفا، نشان محبت است؟
تبهای اولیه
12 جوابی كه ارائه شده مجزاست، كه شما می توانید تا زمانی كه خسته نشده اید و از هر كجا جواب ها كه خواستید، شروع به مطالعه نمایید.
اول –
می گویند مگر می شود از كسی متنفر بود، اما اسم بچه خود را هم نام او گذاشت؟ مگه خود شما حاضرید اسم بچتون رو عمر بذارید؟
این مساله وقتی درسته، كه شما با شنیدن یك اسم، تنها اسمی كه به ذهن شما خطور می كند، همان یك اسمی باشد كه از آن متنفر هستید. وقتی یك اسم، نامی رایج است، این مثال از اساس باطل است. مثل چی؟ منصور!
مگه شما تا به حال نشنیده اید كه اسم شیعه ای منصور باشد؟ همه ما شنیده ایم. اما همه می دانیم كه كه قاتل امام صادق علیه السلام، منصور دوانقی بوده است! كسی می تواند ادعا كند شیعه منصور دوانقی را دوست دارند، و به همین دلیل اسم فرزندش را اینطور می گذارد؟! مسلما خیر! این یك نام رایج است.
یا اینكه آیا می دانید كه یكی از صحابه امام صادق، نامش شمر بن یزید بوده است؟!
(الأردبیلی الغروی، محمد بن علی (متوفای1101هـ)، جامع الرواة وإزاحة الاشتباهات عن الطرق والاسناد، ج 1 ص 402، ناشر: مكتبة المحمدی.)
آیا در بین شیعه، یا حتی اهل سنت، كسی هست كه از شمر متنفر نباشد؟!
یا طبق سند از شیخ مفید، یكی از فرزندان امام حسن مجتبی، عمرو بوده است؛
(الشیخ المفید، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبی عبد الله العكبری، البغدادی (متوفای413 هـ)، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 20، باب ذكر ولد الحسن بن علی علیهما ، تحقیق: مؤسسة آل البیت علیهم السلام لتحقیق التراث، ناشر: دار المفید للطباعة والنشر والتوزیع - بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة، 1414هـ - 1993 م.)
اما در عین حال می دانیم اسامی كسانی مثل ابوجهل، یا عمروبن عبدود، عمرو بوده است! آیا این یعنی امام حسن مجتبی شیفته ابوجهل و عمروبن عبدود بوده است؟!
یك مثال اجتماعی هم بزنم:
اگر یك دزدی به خانه شما بیاید و اسمش محمد باشد، برادر شما هم محمد، برعكس دزد برادر شما را بكشد، شما فرزند دار شوید، اسم بچه را محمد می گذارید به خاطر یاد برادرتان، یا دوری می كنید از این اسم به خاطر یك دزد قاتل؟ اصلا نام دزد ارزش توجه كردن دارد؟
دلایل بسیار روشن است. برای انها كه بیندیشند!
دوم –
سوالی كه مدعیان این شبهه باید اثبات كنند این است كه نام ها توسط پدر خانواده انتخاب شده است، در غیر این صورت، از كجا معلوم كه محبتی اگر وجود داشته باشد، محبت پدر خانواده باشد؟! آیا در فامیل خود تا به حال ندیده یا نشنیده اید كه مادر خانواده یا حتی پدر بزرگ یا مادر بزرگ بر انتخاب یك نام اصرار داشته باشند؟ این امری عجیب نیست، حتی در آن زمان. به این مثال توجه كنید:
امیرالمؤمنین در رجزی فرمودند من کسی هستم که مادرم من را حیدر نام گذاشته است و من مانند شیر بیشه هستم کسی جرأت دیدن من را ندارد و من پیمانه همه را پر تحویل میدهم و از کسی ترس ندارم
(صحیح مسلم ـ جلد 3 ـ صفحه 1440 ـ شماره 1807 ـ چاپ بیروت)
می بینید كه حیدر نامی است كه مادر حضرت برای ایشان گذاشته است و مسلما در آن زمان هم نام گذاری توسط مادر چیز غیر عادی نبوده است.
سوم-
مطلب سومی كه در این مورد بیان می كنیم این هست كه اصلا نام گذاری نه تنها فقط توسط پدر صورت نمیگرفته، نه تنها فقط توسط مادر صورت نمی گرفته، بلكه توسط دیگر مردم نیز صورت می گرفته است. مثلا
نام عبد المطلب جدّ بزرگ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، شیبه بود؛ و مردم به خاطر همراهی ایشان با مطلب عموی جناب عبدالمطلب و این برداشت كه ایشان بنده مطلب است(چون مطلب فرزندی نداشت)، این طور وی را شناختند و این نام بر ایشان ماند.
(البدر و التاریخ مرودی جلد 4 صفحه 112 چاپ مکتبۀ الثقافۀ الدینیۀ )
یعنی حتی مردم نیز ممكن است در نام گذاری فرد تاثیر داشته باشند و اگر كسی مدعی است نامی از روی محبت گذارده شده، ابتدا باید ثابت كند كه نام را خود فرد گذاشته است و بعد ثابت كند دلیل وی محبت بوده است.
چهارم-
فرض كنیم نام را پدر خانواده انتخاب كرده است و دلیل وی هم محبت بوده است. حال باید به ما بگویند كه از كجا معلوم محبت به خلفا باعث انتخاب چنین اسامی ای شده است! چه آن كه ابوالفرج اصفهانی از قول حضرت می گوید:
إنّما سمّیته بإسم أخی عثمان بن مظعون.
فرزندم را به نام برادرم عثمان بن مظعون نامیدم.
(الاصفهانی، أبو الفرج علی بن الحسین (متوفای356)، مقاتل الطالبیین، ج 1، ص 23.)
حال شاید بگویند این فرد كه این روایت را نقل كرده، سنی نیست و برای ما این حدیث ضعیف است. در پاسخ دو جواب می توان ارائه داد. اولا این كه، ما كه در مقام ادعای محبت نیستیم، بلكه شما هستید،شما لطف كنید حدیث صحیحی ارائه دهید كه این محبت را ثابت كند. ثانیا، در وجود چنین فردی كه شیعه و سنی شك ندارد، و اتفاقا فرد وارسته ای بوده است، از كجا معلوم كه این فرد در نزد حضرت، محبوبیت ویژه نداشته است؟
پنجم –
آیا می دانید كه خود اهل سنت، افراد قابل توجهی را با نام عثمان و عمر، از بین صحابه ذكر كرده اند؟ به این مطلب توجه كنید:
نام عثمان:
1. عثمان بن ابوجهم الأسلمی؛ 2. عثمان بن حكیم بن ابوالأوقص؛ 3. عثمان بن حمید بن زهیر بن الحارث؛ 4. عثمان بن حنیف بالمهملة؛ 5. عثمان بن ربیعة بن أهبان؛ 6. عثمان بن ربیعة الثقفی؛ 7. عثمان بن سعید بن أحمر؛ 8. عثمان بن شماس بن الشرید؛ 9. عثمان بن طلحة بن ابوطلحة؛ 10. عثمان بن ابوالعاص؛ 11. عثمان بن عامر بن عمرو؛ 12. عثمان بن عامر بن معتب؛ 13. عثمان بن عبد غنم؛ 14. عثمان بن عبید الله بن عثمان؛ 15. عثمان بن عثمان بن الشرید؛ 16. عثمان بن عثمان الثقفی؛ 17. عثمان بن عمرو بن رفاعة؛ 18. عثمان بن عمرو الأنصاری؛ 19. عثمان بن عمرو بن الجموح؛ 20. عثمان بن قیس بن ابوالعاص؛ 21. عثمان بن مظعون؛ 22. عثمان بن معاذ بن عثمان؛ 23. عثمان بن نوفل زعم؛ 24 . عثمان بن وهب المخزومی؛ 25. عثمان الجهنی؛ 26. عثمان بن عفان.
(العسقلانی، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل الشافعی، الإصابة فی تمییز الصحابة، ج 4، ص 447 ـ 463، تحقیق: علی محمد البجاوی، ناشر: دار الجیل - بیروت، الطبعة: الأولى، 1412 - 1992.)
نام عمر:
1. عمر بن الحكم السلمی؛ 2. عمر بن الحكم البهزی؛ 3 . عمر بن سعد ابوكبشة الأنماری؛ 4. عمر بن سعید بن مالك؛ 5. عمر بن سفیان بن عبد الأسد؛ 6. عمر بن ابوسلمة بن عبد الأسد؛ 7. عمر بن عكرمة بن ابوجهل؛ 8. عمر بن عمرو اللیثی؛ 9. عمر بن عمیر بن عدی؛ 10. عمر بن عمیر غیر منسوب؛ 11. عمر بن عوف النخعی؛ 12. عمر بن لاحق؛ 13. عمر بن مالك؛ 14. عمر بن معاویة الغاضری؛ 15. عمر بن وهب الثقفی؛ 16. عمر بن یزید الكعبی؛ 17. عمر الأسلمی؛ 18. عمر الجمعی؛ 19. عمر الخثعمی؛ 20. عمر الیمانی. 21. عمر بن الخطاب.
(العسقلانی، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل الشافعی، الإصابة فی تمییز الصحابة، ج4، ص587 ـ 597، تحقیق: علی محمد البجاوی، ناشر: دار الجیل - بیروت، الطبعة: الأولى، 1412 – 1992.)
آیا این كه این همه اسم مشابه، فقط توسط یكی از اهل سنت نقل شده است، نشان از رواج بالای این نام ها نیست؟
آیا اگر كسی به یكی دیگر از صحابه كه نزد اهل سنت جایگاه بسیار بالایی دارند، محبت داشته باشد، مطلبی است دور از ذهن؟
یا در كتاب اسدالغابه ابن اثیر، شخصی آمده به اسم عمر بن سراقة، كه زیرش نوشته از شهدای بدر است. آیا یك شهید با عزت جنگ بدر، جایگاه كمی دارد كه كسی نخواهد به آن محبت بیشتری داشته باشد؟ آیا در جایگاه شهدای بدر شك دارید؟
_ نكته: از آن جا ابوبكر اصلا كنیه است و نه اسم، به این مساله نپرداختیم. مثلا اسم فرزند حضرت علی كه كنیه ابوبكر داشته است، عبیدالله بوده است.( بحارالانوار علامه مجلسی جلد 45 صفحه 36)
ششم –
اما سوال بعدی كه آن ها باید پاسخ دهند این است كه مگر نمی گویید نام گذاری دلیل بر محبت است؟ حال چرا هیچ یك از خلفای شما، این محبت را نسبت به حضرت علی نداشته و نام فرزندانشان را علی و حسن و حسین كه اصحاب كساء هستند نگذاشته اند؟ اگر نام گذاری دلیل بر محبت است، آیا آن ها از حضرت علی متنفر بوده اند؟
اصلا چرا همه شما اسمتان محمد نیست؟ آیا محبت شما به دیگران بیش از حضرت محمد است؟!
هفتم –
اگر نام گذاری بر اساس محبت است، چرا آقای عمر بخش نامه كردن كه كسی اسم محمد بر روی فرزندش نگذاره؟
ابن بطال و ابن حجر در شرحشان بر صحیح بخارى مىنویسند:
كتب عمر إلى أهل الكوفة الا تسموا أحدًا باسم نبى.
(إبن بطال البكری القرطبی، أبو الحسن علی بن خلف بن عبد الملك (متوفای449هـ)، شرح صحیح البخاری، ج 9، ص 344، تحقیق: أبو تمیم یاسر بن إبراهیم، ناشر: مكتبة الرشد - السعودیة / الریاض، الطبعة: الثانیة، 1423هـ - 2003م.)
(العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل (متوفای852 هـ)، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج 10، ص 572، تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفة - بیروت.)
عینى در عمدة القارى مىنویسد:
وكان عمر رضی الله تعالى عنه كتب إلى أهل الكوفة لا تسموا أحدا باسم نبی وأمر جماعة بالمدینة بتغییر أسماء أبنائهم المسمین بمحمد حتى ذكر له جماعة من الصحابة أنه أذن لهم فی ذلك فتركهم.
(العینی، بدر الدین محمود بن أحمد (متوفای 855هـ)، عمدة القاری شرح صحیح البخاری، ج 15، ص 39، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.)
هشتم –
ما تا اینجا گفتیم كه دلایل زیادی وجود دارد كه می گوید لزومی ندارد به خاطر محبت به خلفا باشد و اگر هست شما یك حدیث صحیح ارائه دهید. اما این جا می خواهیم بحث را جدی تر كنیم! آیا می دانید كه طبق صحیح مسلم، یكی از دو كتاب صحیح عالی در بین اهل سنت، حضرت علی خلفا را گناهكار، فریبكار، دروغگو و خائن می دانند؟! این نظر نه تنها به معنی عدم محبت است، بلكه هر انسانی حس نفرت را در هم در این مطلب می بینید!
فَلَمَّا تُوُفِّىَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- قَالَ أَبُو بَكْرٍ أَنَا وَلِىُّ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- فَجِئْتُمَا تَطْلُبُ مِیرَاثَكَ مِنَ ابْنِ أَخِیكَ وَیَطْلُبُ هَذَا مِیرَاثَ امْرَأَتِهِ مِنْ أَبِیهَا فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- « مَا نُورَثُ مَا تَرَكْنَا صَدَقَةٌ ». فَرَأَیْتُمَاهُ كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا وَاللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّهُ لَصَادِقٌ بَارٌّ رَاشِدٌ تَابِعٌ لِلْحَقِّ ثُمَّ تُوُفِّىَ أَبُو بَكْرٍ وَأَنَا وَلِىُّ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- وَوَلِىُّ أَبِى بَكْرٍ فَرَأَیْتُمَانِى كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا.
پس از وفات رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) ابوبكر گفت: من جانشین رسول خدا هستم، شما دو نفر (عباس و علی ) آمدید و تو اى عباس میراث برادر زادهات را درخواست كردى و تو اى علی میراث فاطمه دختر پیامبر را. ابوبكر گفت: رسول خدا فرموده است: ما چیزى به ارث نمىگذاریم، آنچه مىماند صدقه است و شما او را دروغگو، گناهكار، حیلهگر و خیانتكار معرفى كردید و حال آن كه خدا مىداند كه ابوبكر راستگو، دین دار و پیرو حق بود. پس از مرگ ابوبكر، من جانشین پیامبر و ابوبكر شدم و باز شما دو نفر مرا خائن، دروغگو حیله گر و گناهكار خواندید.
(النیسابوری، مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری (متوفای261هـ)، صحیح مسلم، ج 3، ص 1378، ح 1757، كِتَاب الْجِهَادِ وَالسِّیَرِ، بَاب حُكْمِ الْفَیْءِ، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت.)
نهم –
فكر میكنم دلیل قبلی، دلیل بسیار روشن بود، اما برای این كه ادله بهتر در ذهن شما خواننده عزیز شكل بگیرد، دلیل مشابهی ذكر میكنیم. به این مطلب توجه كنید:
پس از رحلت حضرت فاطمه سلام الله علیها علی علیه السلام كسى را نزد ابوبكر فرستاد تا با وى گفتگو كند و بنا به نقل بخاری:
فأرسل إلى أبی بكر ان ائتنا ولا یأتنا أحد معك، كراهیّةً لمحضر عمر.
فرمود: تنها بیا و كسى با تو همراه نباشد؛ زیرا از حضور عمر كراهت داشت.
(البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای256هـ)، صحیح البخاری، ج 4، ص 1549، تحقیق د. مصطفى دیب البغا، ناشر: دار ابن كثیر، الیمامة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407هـ – 1987م.)
یعنی نه تنها محبتی در كار نیست، كه كراهت هم مطرح است!!
دهم –
آیا كسی كه عثمان را تا سه روز پس از مرگش دفن نمی كند، نسبت به عثمان محبت داشته است؟ حدیثو با هم ببینیم:
ابونعیم اصفهانى در كتاب معرفة الصحابة مىنویسد:
حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدِ بْنُ حَیَّانَ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سُلَیْمَانَ، حَدَّثَنَا الْمَسْرُوقِیُّ، حَدَّثَنَا عُبَیْدُ بْنُ الصَّبَّاحِ، حَدَّثَنَا حَفْصُ بْنُ غِیَاثٍ، عَنْ هِشَامِ بْنِ عُرْوَةَ، عَنْ أَبِیهِ، قَالَ: " مَكَثَ عُثْمَانُ فِی حَشِّ كَوْكَبٍ مَطْرُوحًا ثَلاثًا، لا یُصَلَّى عَلَیْهِ حَتَّى هَتَفَ بِهِمْ هَاتِفٌ: ادْفِنُوهُ، وَلا تُصَلُّوا عَلَیْهِ فَإِنَّ اللَّهَ عز وجل قَدْ صَلَّى عَلَیْهِ.
هشام بن عروه از پدرش نقل كرده است كه : عثمان سه روز در حش كوكب انداخته شده بود؛ كسى بر او نماز نخواند؛ تا این كه هاتفى صدا زد: او را دفن كنید؛ ولى بر او نماز نخوانید؛ چرا كه خداوند بر او نماز خوانده است.
(الأصبهانی، ابو نعیم أحمد بن عبد الله (متوفاى430هـ)، معرفة الصحابة، ج 1، ص68، طبق برنامه الجامع الكبیر؛)
(الأنصاری الشافعی، سراج الدین أبی حفص عمر بن علی بن أحمد المعروف بابن الملقن(متوفاى804هـ)، البدر المنیر فی تخریج الأحادیث والأثار الواقعة فی الشرح الكبیر، ج 5، ص382، تحقیق: مصطفی ابوالغیط و عبدالله بن سلیمان ویاسر بن كمال، ناشر: دار الهجرة للنشر والتوزیع - الریاض-السعودیة، الطبعة: الاولى، 1425هـ-2004م.)
سند این حدیث به طور كامل در این لینك بررسی شده است:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.ph...ion&startrec=1
واقعا جای تامله، نه؟
یازدهم –
ما در احادیث متعددی داریم كه حضرت علی و دیگر ائمه نظرشان را نسبت به خلفا بیان كرده اند، مشخصا كسانی كه مخالف صریح این خلفا با این تعدد حدیث هستن، علقه ای با آن ها نخواهند داشت. به عنوان مثال:
ولى به كسى مى ماندم كه:خاشاك چشمش را پر كرده، و استخوان راه گلویش را گرفته، با چشم خود مىدیدم،میراثم را به غارت مى برند
قسمتی از خطبه شقشقیّه (خطبه 3 امام علی (ع) در نهج البلاغه)
دوازدهم –
منابع بسیاری ذكر كرده اند كه فرزند حضرت علی، عمرو بوده و نه عمر! چه بسا كه این نامی كه در برخی منابع به نام عمر آورده شده، تحریف شده نام عمرو باشد! و یك واو را از آن حذف كرده باشند. به عنوان مثال:
مناوی در این خصوص گوید: الشافعی فی مسنده عن محمد بن عمرو بن علی بن أبی طالب مرسلا هو فی التابعین متعدد فكان ینبغی تمییزه ...
(المناوی، محمد عبد الرؤوف بن علی بن زین العابدین (متوفاى 1031هـ)، فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، ج 6 ص 283 ، ناشر: المكتبة التجاریة الكبری - مصر، الطبعة: الأولى، 1356هـ.)
و یا ابن ابی شیبه در سند روایتی گوید: حدثنا خالد بن مخلد قال حدثنی موسى قال أخبرنی محمد بن عمرو بن علی عن علی بن أبی طالب قال أول من دفن بالبقیع عثمان بن مظعون ثم اتبعه إبراهیم بن محمد رسول الله
(مصنف ابن أبی شیبة ج 7 ص 273)
........................................
[="Tahoma"][="Black"]سلام
شرایط اجتماعی هر زمانی رو باید سنجید. نام این افراد بدکار به این خاطر معروف شده که در تاریخ موندن و امروز به دست ما رسیدن. ولی در همون زمان اسامی رایجی بودند و کسی هم از اون نام ها متنفر نبود.[/]
[="Blue"][="#0000FF"]ما شا الله دشمنی بیش از حد عده ای با صحابه بزرگ رسول خدا صلی الله علیه و اله دیگر از حد معمول و طبیعی هم تجاوز کرده است !
امیر المومنین علی صلوات الله علیه به خاطر محبت زیادی که به خلفا داشتند اسم ان ها را برای فرزندان خود انتخاب کردند زیرا خلفا خدمات بسیاری به اسلام کرده بودند
از میان هزاران اسم حضرت امیر علیه السلام نام ابوبکر عمر و عثمان را بر فرزندان خود برگزید ..... چرا نام دیگر صحابه را بر فرزندان خود نگذاشتند ؟؟؟ چرا به قول شما باید نام قاتل حضرت زهرا !!!!!! بر فرزند خود بگذارند ؟؟؟؟؟
اگر نهادن اسم ملاک محبت و ارادت نیست پس چرا احدی از شیعیان چنین اسم هایی بر فرزندان خود انتخاب نمیکنند ؟؟؟ ایا از امیر المومنین جلو افتاده اند ؟؟؟!!!!!!!
ف[="#FF0000"]خر شیعه حضرت علامه عسکری در کتاب نقش عایشه در اسلام جلد اول در باب قتل عثمان مینویسد : وقتی خبر قتل عثمان به ان حضرت رسید چنان ناراحت و پریشان شد که مشتی بر سینه حسن علیه السلام و سیلی بر صورت حسین علیه السلام زد !!!!!!!!!!!!!!!!!!!![/]
خب اگر مولا علی علیه السلام به عثمان علاقه نداشت چرا باید به خاطر او فرزندان رسول خدا و امام معصوم را بزند ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
همچنین فرمود : من زنده ام و صحابی رسول خدا را میکشند ..... ظاهرا صحابه بودن نزد امیر المومنین علیه السلام خیلی ارزش داشته که شیعیان عزیز امروزه به اندازه دم سگ برای این مقام ارزش قائل نیستند !
به هر حال نهادن اسما خلفا توسط امیر المومنین علیه السلام بر فرزندان خود و تزویج دختر کوچک خود به خلیفه دوم بر طالبان حقیقت پوشیده نیست که امید است متذکر شوند[/][/]
ما شا الله دشمنی بیش از حد عده ای با صحابه بزرگ رسول خدا صلی الله علیه و اله دیگر از حد معمول و طبیعی هم تجاوز کرده است !
منم شنيدم، يه روايتي خوندم كه آقاي عمر ظاهرا خيلي بزرگ تر بودن از بقيه!
چرا عصباني ميشي گرامي؟ اينجا به جز استدلال و احاديث كه غالبا از كتب شماست، چيزي بيان شده است؟ من انتظار داشتم به جز احساسات، چيز ديگري نيز ارائه دهيد!
امیر المومنین علی صلوات الله علیه به خاطر محبت زیادی که به خلفا داشتند اسم ان ها را برای فرزندان خود انتخاب کردند زیرا خلفا خدمات بسیاری به اسلام کرده بودند
منظورتان از خدمات دقيقا چيست؟ اگر جنگ است كه مغول چه بسا جنگ هاي بيشتري كرده اند!
از میان هزاران اسم حضرت امیر علیه السلام نام ابوبکر عمر و عثمان را بر فرزندان خود برگزید ..... چرا نام دیگر صحابه را بر فرزندان خود نگذاشتند ؟؟؟ چرا به قول شما باید نام قاتل حضرت زهرا !!!!!! بر فرزند خود بگذارند ؟؟؟؟؟
اين مساله شما از آن جا ناشي شده كه نام ديگر فرزندان حضرت علي را نمي دانيد! چه بسا بررسي نام ها را نه به خاطر حضرت علي كه به خاطر خلفاي خود انجام داده ايد! عدم شناخت شما از فرزندان حضرت علي، دليل خوبي بر نبود مساله اي نيست گرامي. اگر من نام ديگري از فرزندان حضرت خدمت شما ارائه دهم، كه نام ديگر صحابه بوده است، مشكل شما حل مي شود؟
اگر نهادن اسم ملاک محبت و ارادت نیست پس چرا احدی از شیعیان چنین اسم هایی بر فرزندان خود انتخاب نمیکنند ؟؟؟ ایا از امیر المومنین جلو افتاده اند ؟؟؟!!!!!!!
جواب اين مساله به شما داده شده در متن، چرا 5 دقيقه وقت نمي گذاريد تا متن رو مطالعه كنيد؟ در آن زمان كساني مثل شهيد جنگ بدر اسمشان عمر بوده است، آيا جايگاه شهيد جنگ بدر را ناديده مي گيريد؟ ايا سابقون براي شما بي ارزش هستند؟! چرا با اصحاب بزرگوار نبي اكرم، دشمني مي كنيد؟! چيزي كه الان در ذهن شيعه عام ميايد فقط يك عمر است! اما چيزي كه در آن زمان بوده است، عمر هايي مثل شهيد جنگ بدر، يا عثمان هايي مثل عثمان مظعون وجود داشته است. از يك شيعه در خيابان بپرس عثمان مظعون كيست؟ مي شناسد؟ اصلا بگو عثمان بن عفان كيست! عفان را نمي داند مال كدام عثمان است! اما اگر بگويي عثمان كيست، تنها چيزي كه به جنابعالي مي گويد خليفه سوم شماست. اين مسائل بديهي هست!
فخر شیعه حضرت علامه عسکری در کتاب نقش عایشه در اسلام جلد اول در باب قتل عثمان مینویسد : وقتی خبر قتل عثمان به ان حضرت رسید چنان ناراحت و پریشان شد که مشتی بر سینه حسن علیه السلام و سیلی بر صورت حسین علیه السلام زد !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خب اگر مولا علی علیه السلام به عثمان علاقه نداشت چرا باید به خاطر او فرزندان رسول خدا و امام معصوم را بزند ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
يعني ميخواهيد بگوييد كه اجاديث كتب شما دروغ و خزعبلات هستند كه گفته اند حضرت علي تا 3 روز جنازه عثمان را دفن نكرده است؟ آيا مي دانيد جنازه مسلمان بايد هر چه سريعتر دفن شود؟!؟ يا نمي دانيد؟
همچنین فرمود : من زنده ام و صحابی رسول خدا را میکشند ..... ظاهرا صحابه بودن نزد امیر المومنین علیه السلام خیلی ارزش داشته که شیعیان عزیز امروزه به اندازه دم سگ برای این مقام ارزش قائل نیستند !
نزد ما هم صحابي بودن بسيار با ارزش است. منتها نه صحابي با تعريف شما كه در جهنم هم مي رود، يا دو صحابي هم را مي كشند و هر دو بهشتي مي شوند! ما حديث داريم كه 12000 صحابي بوده اند كه همه با ايمان از دنيا رفته اند؛ علاقمنديد آن حديث را ببينيد تا با اعتقاد ما بيشتر آشنا شويد؟!
به هر حال نهادن اسما خلفا توسط امیر المومنین علیه السلام بر فرزندان خود و تزویج دختر کوچک خود به خلیفه دوم بر طالبان حقیقت پوشیده نیست که امید است متذکر شوند
با حديث صحيح مسلم چه كنيم كه گفته حضرت علي فرمودند ابوبكر و عمر را خائن و فريبكار و دروغگو و گناهكار مي دونن؟! شما چطور سني اي هستيد كه كتب صحيح خود را نيز قبول نداريد؟! آيا اين به دليل تعصب شما نيست؟
[="Times New Roman"][="Navy"]فخر شیعه حضرت علامه عسکری در کتاب نقش عایشه در اسلام جلد اول در باب قتل عثمان مینویسد : وقتی خبر قتل عثمان به ان حضرت رسید چنان ناراحت و پریشان شد که مشتی بر سینه حسن علیه السلام و سیلی بر صورت حسین علیه السلام زد !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
سلام و عرض ادب
چون امیرالمومنین علی علیه السلام می دانستند منافقین چه فتنه هایی بعد از این قتل راه می اندازند و خود ایشان را متهم به قتل عثمان می کنند.
در ضمن در متن کتاب اشاره ای به اینکه سیلی و مشت را بر کدام معصوم زده اند نکرده و گفته یکی و دیگری.
به دوستان توصیه میکنم لینک سرکار باغ بهشت رو حتما مطالعه بفرمایید.[/]
[="Tahoma"][="Black"]امیر المومنین علی صلوات الله علیه به خاطر محبت زیادی که به خلفا داشتند اسم ان ها را برای فرزندان خود انتخاب کردند زیرا خلفا خدمات بسیاری به اسلام کرده بودند
سلام
اون اسامی اینقدر معمول و متداول بوده که گذاشتن اونها بر فرزندان در اون زمان چیز عجیبی به نظر نمیاد.
مثل این میمونه که من اسم پسرم رو بذارم "حسن" و بعد شمایی بیاید بگید که به خاطر دوست داشتن رئیس جمهور این اسم رو گذاشتی!
اگر نهادن اسم ملاک محبت و ارادت نیست پس چرا احدی از شیعیان چنین اسم هایی بر فرزندان خود انتخاب نمیکنند ؟؟؟ ایا از امیر المومنین جلو افتاده اند ؟؟؟!!!!!!!
فهمیدن این مسئله مشکل نیست. زمان زیادی گذشت تا این افراد در بین شیعیان منفور شدند. از روز اول که همه چیز مثل الان نبوده. تا قرنها بعد از امیرالمؤمنین (ع) شیعیان حتی جرئت ابراز وجود هم نداشتند. چه برسه به اینکه بخوان انزجار خودشون رو از بعضی افراد اعلام کنن. اما امروز اوضاع فرق کرده و اصلاً مثل اون زمان نیست. بازم تکرار میکنم تو تحلیل این مسئله باید شرایط هر دو زمان رو مد نظر داشت.
فخر شیعه حضرت علامه عسکری در کتاب نقش عایشه در اسلام جلد اول در باب قتل عثمان مینویسد : وقتی خبر قتل عثمان به ان حضرت رسید چنان ناراحت و پریشان شد که مشتی بر سینه حسن علیه السلام و سیلی بر صورت حسین علیه السلام زد !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
این روایت نیاز به بررسی صحت دارد.[/]
ما شا الله دشمنی بیش از حد عده ای با صحابه بزرگ رسول خدا صلی الله علیه و اله دیگر از حد معمول و طبیعی هم تجاوز کرده است !فخر شیعه حضرت علامه عسکری در کتاب نقش عایشه در اسلام جلد اول در باب قتل عثمان مینویسد : وقتی خبر قتل عثمان به ان حضرت رسید چنان ناراحت و پریشان شد که مشتی بر سینه حسن علیه السلام و سیلی بر صورت حسین علیه السلام زد !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خب اگر مولا علی علیه السلام به عثمان علاقه نداشت چرا باید به خاطر او فرزندان رسول خدا و امام معصوم را بزند ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
با سلام و عرض ادب
با تشکر از کابر محترم (فردا از آن ماست) بخاطر مطالب خوبشان.
1) برادر بزرگوار اگر مطلبی را نقد می فرمائید و یا اینکه بیان می نمائید با ذکر آدرس و دلیل بیان بفرمائید و از ذکر مطالبی که سندیتی ندارند خود داری فرمائید. البته تعجب از شما است که در جائی تقلید و رجوع به اهل خبره را عملی میمون وار تفسیر می نمائید با این حال در مواردی از گفتار دیگران بدون اینکه سندی مطالبه نمائید تبعیت می نمایئد.
2) گفتار مرحوم علامه عسگری به معنای تائید تمام داستان نخواهد بود؛ بلکه ایشان در این گفتار ناقل خبر می باشند و در ابتدای این نقل نیز ناقل گفتار را مشخص نموده اند که بلاذری است.
اما اینکه بلاذری چنین مطلبی را نقل می ماید به معنای تائید تمام گفتار او خواهد بود؟ پاسخ منفی است؛ زیرا که هر نقلی زمانی ارزش می یابد که دارای سند قابل قبول باشد، اما آیا چنین نقلی دارای سند قابل قبولی است؟ در طریق این داستان محمد بن عیسی بن سمیع و ابن شهاب زهری قرار دارند؛ افرادی که در خدمت دستگاه معاویه و بنی امیه بوده اند. آیا اخبار این افراد که در جبهه ی مقابل اهل بیت علیهم السلام قرار گرفته بودند قابل قبول خواهد بود؟!
3) در گفتارتان بیان می نمائید که امام علی علیه السلام به خاطر علاقه ی به عثمان فرزندان رسول خدا صلی الله علیه وآله و امام معصوم را زده اند؟! آیا در این گفتار خود تناقض و تهافت نمی یابید؟!!اگر امام حسن و امام حسین علیهما السلام را معصوم می دانید، با این وصف چگونه امام معصومی آندو را زده است؟ زیرا این واکنش زمانی از امام علی علیه السلام قابل قبول است که تخلف و گناهی صادر شده باشد؛ در حالی که مفروض عصمت امام است.
4) شما در نقل گفتار علامه ی عسکری نیز صداقت به خرج نداده اید و تمام گفتار ایشان( که نقل مطالب بلاذری است) را ذکر ننمودید؟ مرحوم علامه عسکری در مجلد اول، ص274، از کتاب نقش عایشه در تاریخ اسلام می نویسند:
بلاذری می نویسد:
چون علی از کشته شدن عثمان آگاه گردید خود را به خانه ی عثمان رسانید و به فرزندانش گفت: در حالی که شما بر در خانه ی خلیفه بودید، عثمان چگونه کشته شد؟! آنگاه سیلی به صورت یکی و مشتی به سینه ی دیگری کوبید و با رنگی بر افروخته و حالتی خشمگین محل را ترک گفت.
تصادفا در مسیر خود طلحه را مشاهده نمود که چون گذشته به فعالیت مشغول بود. چون چشم طلحه به علی افتاد گفت: ای ابوالحسن! ترا چه رسیده که اینسان برافروخته و خشمگینی؟! علی در پاسخ گفت: لعنت و نفرین حق بر تو باد! آیا مردی از اصحاب رسول خدا را می کشند؟!
طلحه جواب داد: اگر او مروان را از خود دور می کرد کشته نمی شد! علی از او روی بگردانید و به خانه ی خود رفت.[1]
همچنان که مشاهده می کنید در این داستان آمده که امام علی علیه السلام به طلحه می گویند:علیک لعنة الله! حال سوال این است که چرا امام علی علیه السلام طلحه را مورد لعن خود قرار می دهند در حالی که در حدیث ساختگی عشره ی مبشره (ه از آن دفاع نمودید) طلحه کسی است که وعده ی بهشت به او داده شده است.
البته عجیبتر از داستان طلحه آن است که امام علی علیه السلام دو امام معصوم را که سرور جوانان اهل بهشت می باشند را کتک می زنند، امامانی که گل خوشبوی پیامبر صلی اله علیه وآله بودند. توصیه ی حقیر به شما آن است که در مورد علاقه ی امام علی علیه السلام به عثمان به خطبه ی شقشقیه و سایر گفتار آنحضرت مراجعه فرمائید.
موفق باشید.
[/HR] [1] . انساب الاشراف، البلاذری، ج5،ص559.
[="Blue"] با تشکر از کابر محترم (فردا از آن ماست) بخاطر مطالب خوبشان. 1) برادر بزرگوار اگر مطلبی را نقد می فرمائید و یا اینکه بیان می نمائید با ذکر آدرس و دلیل بیان بفرمائید و از ذکر مطالبی که سندیتی ندارند خود داری فرمائید. البته تعجب از شما است که در جائی تقلید و رجوع به اهل خبره را عملی میمون وار تفسیر می نمائید با این حال در مواردی از گفتار دیگران بدون اینکه سندی مطالبه نمائید تبعیت می نمایئد. 2) گفتار مرحوم علامه عسگری به معنای تائید تمام داستان نخواهد بود؛ بلکه ایشان در این گفتار ناقل خبر می باشند و در ابتدای این نقل نیز ناقل گفتار را مشخص نموده اند که بلاذری است. 4) شما در نقل گفتار علامه ی عسکری نیز صداقت به خرج نداده اید و تمام گفتار ایشان( که نقل مطالب بلاذری است) را ذکر ننمودید؟ مرحوم علامه عسکری در مجلد اول، ص274، از کتاب نقش عایشه در تاریخ اسلام می نویسند: بلاذری می نویسد: چون علی از کشته شدن عثمان آگاه گردید خود را به خانه ی عثمان رسانید و به فرزندانش گفت: در حالی که شما بر در خانه ی خلیفه بودید، عثمان چگونه کشته شد؟! آنگاه سیلی به صورت یکی و مشتی به سینه ی دیگری کوبید و با رنگی بر افروخته و حالتی خشمگین محل را ترک گفت. تصادفا در مسیر خود طلحه را مشاهده نمود که چون گذشته به فعالیت مشغول بود. چون چشم طلحه به علی افتاد گفت: ای ابوالحسن! ترا چه رسیده که اینسان برافروخته و خشمگینی؟! علی در پاسخ گفت: لعنت و نفرین حق بر تو باد! آیا مردی از اصحاب رسول خدا را می کشند؟! طلحه جواب داد: اگر او مروان را از خود دور می کرد کشته نمی شد! علی از او روی بگردانید و به خانه ی خود رفت.[1] همچنان که مشاهده می کنید در این داستان آمده که امام علی علیه السلام به طلحه می گویند:علیک لعنة الله! حال سوال این است که چرا امام علی علیه السلام طلحه را مورد لعن خود قرار می دهند در حالی که در حدیث ساختگی عشره ی مبشره (ه از آن دفاع نمودید) طلحه کسی است که وعده ی بهشت به او داده شده است. البته عجیبتر از داستان طلحه آن است که امام علی علیه السلام دو امام معصوم را که سرور جوانان اهل بهشت می باشند را کتک می زنند، امامانی که گل خوشبوی پیامبر صلی اله علیه وآله بودند. توصیه ی حقیر به شما آن است که در مورد علاقه ی امام علی علیه السلام به عثمان به خطبه ی شقشقیه و سایر گفتار آنحضرت مراجعه فرمائید. موفق باشید. با سلام و عرض ادب
اما اینکه بلاذری چنین مطلبی را نقل می ماید به معنای تائید تمام گفتار او خواهد بود؟ پاسخ منفی است؛ زیرا که هر نقلی زمانی ارزش می یابد که دارای سند قابل قبول باشد، اما آیا چنین نقلی دارای سند قابل قبولی است؟ در طریق این داستان محمد بن عیسی بن سمیع و ابن شهاب زهری قرار دارند؛ افرادی که در خدمت دستگاه معاویه و بنی امیه بوده اند. آیا اخبار این افراد که در جبهه ی مقابل اهل بیت علیهم السلام قرار گرفته بودند قابل قبول خواهد بود؟!
3) در گفتارتان بیان می نمائید که امام علی علیه السلام به خاطر علاقه ی به عثمان فرزندان رسول خدا صلی الله علیه وآله و امام معصوم را زده اند؟! آیا در این گفتار خود تناقض و تهافت نمی یابید؟!!اگر امام حسن و امام حسین علیهما السلام را معصوم می دانید، با این وصف چگونه امام معصومی آندو را زده است؟ زیرا این واکنش زمانی از امام علی علیه السلام قابل قبول است که تخلف و گناهی صادر شده باشد؛ در حالی که مفروض عصمت امام است.
[/HR] [1] . انساب الاشراف، البلاذری، ج5،ص559.
[="#0000FF"]خب هر کسی نوشته شما را بخواند خواهد دید که حضرتعالی جز توجیه مسئله ای بیان نکرده اید !
اولا بنده ذکر سند کردم وقتی میگم کتاب نقش عایشه در اسلام جلد یک خود سند کافی است ! زیرا این کتاب توسط یک محقق تاریخی نوشته شده است .... علامه در این کتاب روایات صحیحی که تحقیق کرده است را دور هم جمع کرده و کتاب را برای طالبان حقیقت نوشته است .........
همان طو رکه مسنحضر هستید راویان اصلی ماجرای عاشورا همگی خبرنگاران دستگاه اموی در کربلا بودند همچون : حمید بن مسلم که اکثر جنگ هایی که از اهل بیت و امویان نقل شده از ایشان است که امورزه همه علما ما به ان اعتماد کرده و بر روضه های ان گریه ها و قمه زنی میکنند .... و همچون هانی بن ثبیت حضرمی ....
پس اگر صرف مخالف بودن راوی سند و دلیل نمیشود چرا در مسائل دیگر پذیرفته اید ؟؟؟!!!!!
در مورد معصومیت ائمه صلوات الله علیهم ! باید عرض کنم که درست است که ان ها از گناه به معنای حرام مبری هستند ولی ایا ترک اولی هم نمیکنند ؟؟؟؟!! به کتاب سهو النبی شیخ صدوق مراجعه کنید .... بعدش هم اون حرکت حضرت امیر المومنین صلوات الله علیه از روی عصبانیت بود که خواسته ایشان مبنی بر حفاظت از دار الخلافه میسر نگشت نه اینکه حسن و حسین علیهما السلام مرتکب حرامی شده باشند ....
و اما بخش شوم مسئله که کلید بر طلحه کرده اید ! اولا معنای لعن یعنی دور شدن از رحمت خدا ! و میتواند مقطعی و نسبت به حرکات افراد باشد ! حضرت مولا علی علیه السلام طلحه را لعن کرد به خاطر جنایتی که بر علیه خلیفه کرد و این بدین معنی نیست که تو دیگه همیشه مورد لعنی و در جهنم !!! نه !! بهشتی بودن طلحه به غایت امر اشاره دارد نه به مواخذه هایی که در مسائل حساب و کتاب قیامت خواهد شد .....
در مورد خطبه شقشقیه هم فرضا که معتبر باشد حضرت فقط در مقام انتقاد هست نه درمقام دشمنی و بگیر و ببند مثل بعضی ها !! حضرت علی علیه السلام امام السموات و الارض بودند و حق داشتند در مورد همه افراد نظر بدهند و ایشان انتقاد کردند و اخر خطبه هم فرمودند اهی بود که از جان بلند شد و فرونشست !
محبت والای امیر المومنین صلوات الله علیه در ماجرای قتل عثمان بر هیچ طالب حقیقتی پوشیده نیست ... ولی متاسفانه امروزه کسانی که خود را شیعه !!!!!! ان حضرت مینامند 180 درجه بر خلاف حرکات ان حضرت حرکت میکنند و دشمنی با شخصیت های بزرگ اسلام را سرلوحه عقیده خود قرار داده اند ..... [/][/]
ما شا الله دشمنی بیش از حد عده ای با صحابه بزرگ رسول خدا صلی الله علیه و اله دیگر از حد معمول و طبیعی هم تجاوز کرده است !امیر المومنین علی صلوات الله علیه به خاطر محبت زیادی که به خلفا داشتند اسم ان ها را برای فرزندان خود انتخاب کردند زیرا خلفا خدمات بسیاری به اسلام کرده بودند
از میان هزاران اسم حضرت امیر علیه السلام نام ابوبکر عمر و عثمان را بر فرزندان خود برگزید ..... چرا نام دیگر صحابه را بر فرزندان خود نگذاشتند ؟؟؟ چرا به قول شما باید نام قاتل حضرت زهرا !!!!!! بر فرزند خود بگذارند ؟؟؟؟؟
اگر نهادن اسم ملاک محبت و ارادت نیست پس چرا احدی از شیعیان چنین اسم هایی بر فرزندان خود انتخاب نمیکنند ؟؟؟ ایا از امیر المومنین جلو افتاده اند ؟؟؟!!!!!!!
سلام
اولاً: اگر قرار بود كه امير مؤمنان عليه السلام نام فرزندش را ابوبكر بگذارد، از نام اصلى او (عبد الكعبه، عتيق، عبد الله و... با اختلافى كه وجود دارد) انتخاب مىكرد نه از كنيه او؛ ثانيا: ابوبكر كنيه فرزند علي عليه السلام بوده و انتخاب كنيه براى افراد در انحصار پدر فرزند نمىباشد؛ بلكه خود شخص با توجه به وقايعى كه در زندگياش اتفاق مىافتاد كنيهاش را انتخاب مىكرد.
ثالثاً: بنا بر قولى، نام اين فرزند را امير مؤمنان عليه السلام، عبد اللّه گذارد كه در كربلا سنّش 25 سال بوده است.
ابو الفرج اصفهانى مى نويسد:
قتل عبد الله بن علي بن أبي طالب، وهو ابن خمس وعشرين سنة ولا عقب له.
عبد الله بن علي 25 ساله بود كه در كربلا به شهادت رسيد.
الاصفهاني، أبو الفرج علي بن الحسين (متوفاي356)، مقاتل الطالبيين، ج 1، ص 22.
بنا براين سال ولادت عبد الله در اوائل خلافت حضرت علي عليه السلام بوده كه حضرت در آن دوره تندترين انتقاد ها را از خلفاى پيشين داشته است.
نام گذاري به نام عمر:
اولاً: يكى از عادات عمر تغيير نام افراد بود و بر اساس اظهار مورخان شخص عمر اين نام را بر او گذازد و به اين نام نيز معروف شد.
بلاذرى در انساب الأشراف مىنويسد:
وكان عمر بن الخطاب سمّى عمر بن عليّ بإسمه.
عمر بن خطاب، فرزند علي را از نام خويش، «عمر» نامگذارى كرد.
البلاذري، أحمد بن يحيى بن جابر (متوفاي279هـ)، أنساب الأشراف، ج 1، ص 297.
ذهبى در سير اعلام النبلاء مىنويسد:
ومولده في أيام عمر. فعمر سماه باسمه.
در زمان عمر متولد شد و عمر، نام خودش را براى وى انتخاب كرد.
الذهبي، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفاي748هـ)، سير أعلام النبلاء، ج 4، ص 134، تحقيق: شعيب الأرناؤوط، محمد نعيم العرقسوسي، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.
عمر بن الخطاب، اسم افراد ديگرى را نيز در تاريخ تغيير داده است كه ما فقط به سه مورد اشاره مىكنيم:
1. إبراهيم بن الحارث بـ عبد الرحمن.
عبد الرحمن بن الحارث.... كان أبوه سماه إبراهيم فغيّر عمر اسمه.
پدرش اسم او را ابراهيم گذاشته بود؛ ولى عمر آن را تغيير داد و عبد الرحمن گذاشت.
العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل (متوفاي852هـ)، الإصابة في تمييز الصحابة، ج 5، ص 29، تحقيق: علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولى، 1412 - 1992.
2. الأجدع أبى مسروق بـ عبد الرحمن.
الأجدع بن مالك بن أمية الهمداني الوادعي... فسماه عمر عبد الرحمن.
عمر بن الخطاب، اسم اجدع بن مالك را تغيير داد و عبد الرحمن گذاشت.
العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل (متوفاي852هـ)، الإصابة في تمييز الصحابة، ج 1، ص 186، رقم: 425، تحقيق: علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولى، 1412 - 1992.
4 ثعلبة بن سعد بـ معلي:
وكان إسم المعلى ثعلبة، فسماه عمر بن الخطاب المعلى.
نام معلي، ثعلبه كه عمر آن را تغيير داد و معلي گذاشت.
الصحاري العوتبي، أبو المنذر سلمة بن مسلم بن إبراهيم (متوفاي: 511هـ)، الأنساب، ج 1، ص 250.
ثانياً: ابن حجر در كتاب الاصابة، باب «ذكر من اسمه عمر»، بيست و يك نفر از صحابه را نام مىبرد كه اسمشان عمر بوده است.
1. عمر بن الحكم السلمي؛ 2. عمر بن الحكم البهزي؛ 3 . عمر بن سعد ابوكبشة الأنماري؛ 4. عمر بن سعيد بن مالك؛ 5. عمر بن سفيان بن عبد الأسد؛ 6. عمر بن ابوسلمة بن عبد الأسد؛ 7. عمر بن عكرمة بن ابوجهل؛ 8. عمر بن عمرو الليثي؛ 9. عمر بن عمير بن عدي؛ 10. عمر بن عمير غير منسوب؛ 11. عمر بن عوف النخعي؛ 12. عمر بن لاحق؛ 13. عمر بن مالك؛ 14. عمر بن معاوية الغاضري؛ 15. عمر بن وهب الثقفي؛ 16. عمر بن يزيد الكعبي؛ 17. عمر الأسلمي؛ 18. عمر الجمعي؛ 19. عمر الخثعمي؛ 20. عمر اليماني. 21. عمر بن الخطاب.
العسقلاني، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل الشافعي، الإصابة في تمييز الصحابة، ج4، ص587 ـ 597، تحقيق: علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولى، 1412 – 1992.
آيا اين نام گذاريها همه به خاطر علاقه به خليفه دوم بوده؟!.
نام گذاري به نام عثمان:
اولاً: نام گذارى به عثمان، نه به جهت همنامى با خليفه سوم و يا علاقه به او است؛ بلكه همانگونه كه امام عليه السلام فرموده، به خاطر علاقه به عثمان بن مظعون اين نام را انتخاب كرده است.
إنّما سمّيته بإسم أخي عثمان بن مظعون.
فرزندم را به نام برادرم عثمان بن مظعون ناميدم.
الاصفهاني، أبو الفرج علي بن الحسين (متوفاي356)، مقاتل الطالبيين، ج 1، ص 23.
ثانياً: ابن حجر عسقلانى بيست و شش نفر از صحابه را ذكر مىكند كه نامشان عثمان بوده است، آيا مىشود گفت: همه اين نام گذاريها چه پيش و چه پس از خليفه سوم به خاطر او بوده است
1. عثمان بن ابوجهم الأسلمي؛ 2. عثمان بن حكيم بن ابوالأوقص؛ 3. عثمان بن حميد بن زهير بن الحارث؛ 4. عثمان بن حنيف بالمهملة؛ 5. عثمان بن ربيعة بن أهبان؛ 6. عثمان بن ربيعة الثقفي؛ 7. عثمان بن سعيد بن أحمر؛ 8. عثمان بن شماس بن الشريد؛ 9. عثمان بن طلحة بن ابوطلحة؛ 10. عثمان بن ابوالعاص؛ 11. عثمان بن عامر بن عمرو؛ 12. عثمان بن عامر بن معتب؛ 13. عثمان بن عبد غنم؛ 14. عثمان بن عبيد الله بن عثمان؛ 15. عثمان بن عثمان بن الشريد؛ 16. عثمان بن عثمان الثقفي؛ 17. عثمان بن عمرو بن رفاعة؛ 18. عثمان بن عمرو الأنصاري؛ 19. عثمان بن عمرو بن الجموح؛ 20. عثمان بن قيس بن ابوالعاص؛ 21. عثمان بن مظعون؛ 22. عثمان بن معاذ بن عثمان؛ 23. عثمان بن نوفل زعم؛ 24 . عثمان بن وهب المخزومي؛ 25. عثمان الجهني؛ 26. عثمان بن عفان.
العسقلاني، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل الشافعي، الإصابة في تمييز الصحابة، ج 4، ص 447 ـ 463، تحقيق: علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولى، 1412 - 1992.
ما شا الله دشمنی بیش از حد عده ای با صحابه بزرگ رسول خدا صلی الله علیه و اله دیگر از حد معمول و طبیعی هم تجاوز کرده است !
در صحيح مسلم امده است كه مولا علي ع به خلفا گفته كاذب اثم خائن و غادر و پيغمبر فرمود كسي اين ويزگي ها را داشته باشد منافق حالص است ابا مولا علي ع هم بغض به اين صحابي شما داشته است؟:khaneh:
امیر المومنین علی صلوات الله علیه به خاطر محبت زیادی که به خلفا داشتند اسم ان ها را برای فرزندان خود انتخاب کردند زیرا خلفا خدمات بسیاری به اسلام کرده بودند
ابوهريره شنيده بوديم از جيبش مطلب مي اورد اما نمي دانستيم كه شما هم اينگونه هستيد در سايت اسك دين مطالب شما مملو از غلو و نشر اكاذيب هست اما خبري از سند نيست اگر سند دهيد ممنون مي شويم زيرا ادعاي مهملي كرده ايد
ثانيا واقعا مولا علي ع عجب حبي به خلفا داشته كه تنفر از دين قيافه عمر داشته، او را منافق مي دانسته، و الي اخر واقعا عجب محبتي
اما نام فرزندان مولا علي ع به خاطر خلفا نبوده اول اينكه از مولا سوال كردند به خاطر عثمان نام بچجه ات را عثمان نهاده اي فرمود خير پرسيدند چه علتي داشت مولا علي ع فرمودند انما سميه باسم اخي عثمان بن مظعون
دوم نام عمر هم عمر نبود بله عمرو بوده و خبري از نام ابوبكر هم نيست
اما اگر جعل و نصب اسم به معناي محبت هست چرا خحلفا نام بچه هايشان را علي و حسن و حسين نگذاشتند؟ پس مشخصعه انها بغض و كينه به اهل بيت داشتند و پيغمبر فرمودند يا علي لايحبني الا مومن لا يبغضني الا منافق تو معيار تشخصي مومن و منافقي منافق بغض تو را دارد و خلفا به اقرار شما بغض مولا را داشتند چون نام بچه هايشان را علي نگذاشتند
دوم اگر جعل و نصب اسم به معناي مودت و محبت باشد عدم ان نيز به معناي دشمني است زيرا عمر نامه زد به مرد كوفه كتب عمر بن خطاب الي اهل الكوفه ولاتسموا احدا باسم نبي احدي حق ندارد اسم بچه اش را از نام پيغمبر اقتباس كند لذا دشمني عمر با پيغمبر ثابت هست و دشمن با پيغمبر هم دشمني با خدا هست
چرا نام دیگر صحابه را بر فرزندان خود نگذاشتند ؟؟؟ چرا به قول شما باید نام قاتل حضرت زهرا !!!!!! بر فرزند خود بگذارند ؟؟؟؟؟
شما اول ادعايت را ثابت بكن كه نام عمر را گذاشته بعدا ادعاي باطل كن
620 - ت (الترمذي) محمد بن عمرو بن علي بن أبي طالب.
ابن حجر العسقلاني - تهذيب التهذيب ج 9، ص 334 ح 620
وابن ابنه الآخر محمد بن عمرو بن علي بن أبي طالب
تهذيب الكمال في أسماء الرجال - المزي - ج 20، ص 447
عمر نبوده بلكه عمرو بوده است يك حرف"""و""" اضافه داشته خخخخخخخخخخخخ
سوال ما از شما اين هست عثمان نام بچجه اش را عمرو بن عثمان مي گذارد عمرو بن عبدود از دشمنان حربي پيغمبر هست پس به اقرار شما عثمان عاشق كفار بوده است خخخخخخخخ او با كفار رفاقت كرده و برعكس قران عمل نموده اشدا علي الكفار رحما بينهم هههههههههه
اگر نهادن اسم ملاک محبت و ارادت نیست پس چرا احدی از شیعیان چنین اسم هایی بر فرزندان خود انتخاب نمیکنند ؟؟؟ ایا از امیر المومنین جلو افتاده اند ؟؟؟!!!!!!!
تو ادعايت را ثابت كن من شش ماه بعد پسرم بدنيا مي ايد نامش را از امير عباس به عمر انتقال مي دهم :khaneh:
دوم تا بزماني كه زيبا ترين نام دنيا هست نه كفار بر فرزندان ما جعل و نصب نمي شود
فخر شیعه حضرت علامه عسکری در کتاب نقش عایشه در اسلام جلد اول در باب قتل عثمان مینویسد : وقتی خبر قتل عثمان به ان حضرت رسید چنان ناراحت و پریشان شد که مشتی بر سینه حسن علیه السلام و سیلی بر صورت حسین علیه السلام زد !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
چنين قولي در نزد شيعه وجود ندارد مگر اينكه پيروان سقيفه مانند ابوبكر همان گونه كه در حجديث انحصار وراثت جعل كرد اينجا هم پيروانش جحعل كنند اين روايت در كتب اهل سنت موجوده ان هم با سند مرسل خخخخخخخخخخ
دوم خود مولا علي ع اهتمامي به دفاع از عثمان نداشته انوقت چطور فرزندانش برا براي دفعا از او فرستاده؟
به هر حال نهادن اسما خلفا توسط امیر المومنین علیه السلام بر فرزندان خود و تزویج دختر کوچک خود به خلیفه دوم بر طالبان حقیقت پوشیده نیست که امید است متذکر شوند
در مورد ازدواج ام كلثصوم هم حتي خود اهل سنت هم قبول ندارند چه برسد شيعه خخخخخخخخخخخ
ظاهرا صحابه بودن نزد امیر المومنین علیه السلام خیلی ارزش داشته که شیعیان عزیز امروزه به اندازه دم سگ برای این مقام ارزش قائل نیستند !
عجيبه كه شما صحابي را دم سگ مي دانيد البته ان صحابي خودتان را
آقا یا خانوم فردا از آن ماست،آقای عالم مقدس ملکوت اصلا سنی نیستن
بله ما مي دانيم او شيعه عمر هست :khaneh:
خب هر کسی نوشته شما را بخواند خواهد دید که حضرتعالی جز توجیه مسئله ای بیان نکرده اید !اولا بنده ذکر سند کردم وقتی میگم کتاب نقش عایشه در اسلام جلد یک خود سند کافی است ! زیرا این کتاب توسط یک محقق تاریخی نوشته شده است .... علامه در این کتاب روایات صحیحی که تحقیق کرده است را دور هم جمع کرده و کتاب را برای طالبان حقیقت نوشته است .........
همان طو رکه مسنحضر هستید راویان اصلی ماجرای عاشورا همگی خبرنگاران دستگاه اموی در کربلا بودند همچون : حمید بن مسلم که اکثر جنگ هایی که از اهل بیت و امویان نقل شده از ایشان است که امورزه همه علما ما به ان اعتماد کرده و بر روضه های ان گریه ها و قمه زنی میکنند .... و همچون هانی بن ثبیت حضرمی ....
پس اگر صرف مخالف بودن راوی سند و دلیل نمیشود چرا در مسائل دیگر پذیرفته اید ؟؟؟!!!!!
ايكيو در حد عبد الله حيدري :khaneh:
سيد الشهدا براي اينكه ماجراي كربلا داراي يك راوي باشد به اين جهت بود كه اهل بيتش را همراه خود برد لذا يكي از دلايل همراهي اهل بيت ايشان براي اين بوده كه ناقل ماجراي كربلا باشند خخخخخ
ببخشيد ديگر اين ادعاي شما را هم باطل كرديم
در مورد معصومیت ائمه صلوات الله علیهم ! باید عرض کنم که درست است که ان ها از گناه به معنای حرام مبری هستند ولی ایا ترک اولی هم نمیکنند ؟؟؟؟!! به کتاب سهو النبی شیخ صدوق مراجعه کنید .... بعدش هم اون حرکت حضرت امیر المومنین صلوات الله علیه از روی عصبانیت بود که خواسته ایشان مبنی بر حفاظت از دار الخلافه میسر نگشت نه اینکه حسن و حسین علیهما السلام مرتکب حرامی شده باشند ....
در مورد اباطيلي كه به اهل بيت منصوب كرديد در مورد دفاع و غيره قبلا پاسخ داديم
اما در مورد ترك اولي، خخخخخخخخخ شما اول ترك اولي را تعريف كن بعدا سخن بكگو دوما به اقرار اهل سنت حتي نجاسات اهل بيت پاك هستند چه برسد به اينكه بخواهند ترك اولي داشته باشند شما خلاف اهل سنت هم سخن مي گويد ايا مذهب جديدي اورده ايد برادر سني؟
دوم شما همان بحث روايت كتاب هلامه عسگري را ثابت بكن بعدا در مورد سهو النبي سخن بگو خخخخخخخخخ گويا فكر كرده ايد شيخ الرئيس معصوم هستند
اين هم عقيده شيعه
علامه مجلسي (ره) ميفرمايد:
إعلم أن الامامية رضي الله عنهم اتفقوا علي عصمة الأئمة عليهم السلام من الذنوب صغيرها و كبيرها، فلا يقع منهم ذنب أصلا لا عمدا و لا نسيانا و لا لخطأ في التأويل و لا للإسهاء من الله سبحانه.
تمام شيعه بر اين عقيده هستند كه ائمه (عليهم السلام) معصوم از گناهان صغيره و كبيره هستند و هيچ گناهي اصلاً از آنها، چه از روي عمد و چه از روي فراموشي، سر نميزند و نه در تأويل اشتباه ميكنند و خداوند هم آنها را به إسهاء دچار نميكند.
بحار الأنوار للعلامة المجلسي، ج 25، ص 209
محبت والای امیر المومنین صلوات الله علیه در ماجرای قتل عثمان بر هیچ طالب حقیقتی پوشیده نیست ... ولی متاسفانه امروزه کسانی که خود را شیعه !!!!!! ان حضرت مینامند 180 درجه بر خلاف حرکات ان حضرت حرکت میکنند و دشمنی با شخصیت های بزرگ اسلام را سرلوحه عقیده خود قرار داده اند .....
من هم با شما موافقم كه يك سري شيعيان عمري مي خواهند از عثمان دفاع كنند اما خبر ندارند كه مولا علي ع قبلا انها را رسوا كرده است
( فَقَالَ عُثْمَانُ يَا أَبَا الْحَسَنِ أَ مَا عِنْدَكَ وَ عِنْدَ أَصْحَابِكَ هَؤُلَاءِ حَدِيثٌ فِيَّ فَقَالَ عَلِيٌّ ع بَلَى سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَلْعَنُكَ [مَرَّتَيْنِ] ثُمَّ لَمْ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ لَكَ بَعْدَ مَا لَعَنَكَ
فَغَضِبَ عُثْمَانُ ثُمَّ قَالَ مَا لِي وَ مَا لَكَ وَ لَا تَدَعُنِي عَلَى حَالٍ عَهْدَ النَّبِيِّ وَ لَا بَعْدَهُ
فَقَالَ عَلِيٌّ ع [نَعَمْ] فَأَرْغَمَ اللَّهُ أَنْفَك )
( عثمان گفت: اى ابا الحسن، آيا نزد تو و اين اصحابت در باره من حديثى نيست؟
على عليه السّلام فرمود: بلى، از پيامبر شنيدم كه دو بار تو را لعنت كرد و بعد از آنكه ترا لعنت نمود برايت استغفار نكرد.
عثمان غضبناك شد و گفت: مرا با تو چه كار است! هيچ گاه مرا رها نمىكنى، نه در زمان پيامبر و نه بعد از او!
على عليه السّلام فرمود : آرى، خداوند بينى ات را بر خاك بمالد. )
ديگر ببخشيد چون پيغمبر هم از منظر شما افراطي هست
ضرت مولا علی علیه السلام طلحه را لعن کرد به خاطر جنایتی که بر علیه خلیفه کرد و این بدین معنی نیست که تو دیگه همیشه مورد لعنی و در جهنم !!!
عجب فضائل منحصر بفردي داريد شمااااااااااااااااااااا
زيرا از منظر شما اهل سنت طلحه قاتل عثمان هست و عثمان هم مومن بوده و خداوند در مورد كشتن مومنين مي فرمايد
وَمَن يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُّتَعَمِّدًا فَجَزَآؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا و هر كس عمدا مؤمنى را بكشد كيفرش دوزخ است
عجيبه كه شما طلجه را بهشتي مي دانيد زيرا كبار اهل سنت هم او را جهنمي مي دانند
بهشتی بودن طلحه به غایت امر اشاره دارد نه به مواخذه هایی که در مسائل حساب و کتاب قیامت خواهد شد .
عجيبه اول مي ايد طلحه را بهشتي مي كنيد بعدا مي گويد در قيامت مشخص مي شود احتملا خدتان خدا هستيد كه پيشاپيش او را بهشتي كرده ايد زيرا پيغمبر دشمنان مولا علي را جهنمي ميداند چگونه جهنمي بهشتي مي شود؟ يا اينكه بهشت در جهنم شعبه زده؟:khaneh:
در مورد خطبه شقشقیه هم فرضا که معتبر باشد حضرت فقط در مقام انتقاد هست نه درمقام دشمنی و بگیر و ببند مثل بعضی ها !! حضرت علی علیه السلام امام السموات و الارض بودند و حق داشتند در مورد همه افراد نظر بدهند و ایشان انتقاد کردند و اخر خطبه هم فرمودند اهی بود که از جان بلند شد و فرونشست !
مولا علي ع به شدت در اين خطبه خلفا را نقد مي كند و انها را غاصب و بدعت كگذار و گناه كار و حيله گر مي داند لذا اين ويزگي ها را پيغمبر بر منافقين منصوب كرده اند و خداوند در مورد منافقين مي فرمايد ان المنافقين في درك الاسفل من نار حجالا چگونه مدعي هستي خبري نبوده؟
پست جمع بندی:
پرسش: آيا هم نامي اسامي فرزندان امام علي (ع) با خلفا، نشان محبت است؟؟
کلیدواژه: خلفا، فرزندان ائمه علیهم السلام، نام، صحابه، اهل بیت.
پاسخ:
اسامی خلفا در بین صحابه رایج بوده برای مثال می توان از افراد زیر به نام عمر نام برد: عمر بن الحكم السلمي، عمر بن الحكم البهزي، عمر بن سعد، عمر بن سعيد بن مالك، عمر بن سفيان، عمر بن أبي سلمة، عمر بن عمرو الليثي ، عمر بن عمير بن عديّ ، عمر بن عمير، عمر بن عوف النّخعي ، عمر بن لاحق ، عمر بن مالك، عمر بن مالك بن عتبة، عمر بن معاوية الغاضري، عمر بن وهب الثقفي، عمر بن يزيد الكعبي، عمر الأسلمي، عمر الجمعيّ، عمر اليماني، عمر الخثعمی(1)
عثمان نیز اسم رایج بوده زیرا در بین صحابه افرادی بودند که نامشان عثمان بوده از جمله:
عثمان بن أبي جهم الأسلمي، عثمان بن حكيم بن أبي الأوقص السلمي، عثمان بن حميد، عثمان بن حنيف عثمان بن ربيعة، عثمان بن ربيعة الثقفي، عثمان بن شماس، عثمان بن طلحة بن أبي طلحة ، عثمان بن أبي العاص ، عثمان بن عامر، عثمان بن عامر دیگرف عثمان بن عبد غنمف عثمان بن عبيد الله، عثمان بن عثمان بن الشريد ، عثمان بن عثمان الثقفي ، عثمان بن عفان، عثمان بن عمرو بن رفاعة، عثمان بن عمرو الأنصاري ، عثمان بن عمرو، عثمان بن قيس، عثمان بن مظعون، عثمان بن معاذ، عثمان بن نوفل ، عثمان بن وهب(2)
بنا براین اسامی فوق، اسامی رایج زمان صدر اسلام بوده و به هیچ وجه هم نامی فرزندان ائمه علیهم السلام با خلفای ثلاثه دلیل رابطه خوب بین طرفین نیست. حتی در بین اصحاب ائمه علیهم السلام نام معاویه، یزید و شمر دیده می شود ولی ائمه با توجه به رایج بودن آن اسامی عکس العملی نشان نمی دهند. برای نمونه می توان گفت شمر بن یزید از اصحاب امام صادق علیه السلام بوده است.(3)
بنا به نقل شيخ مفيد نام يكى از فرزندان امام مجتبى عليه السلام عمرو بوده است(4)، آيا مى شود گفت: كه اين نامگذارى به خاطر همنامى با اسم عمرو بن عبدود و يا عمرو بن هشام (ابوجهل) بوده است؟
علاوه بر شیوع این اسامی در صدر اسلام و عدم دلالت آن بر رابطه خوب ائمه معصومین علیهم السلام با خلفای هم نام، دلایل دیگری را نیز در این نام گذاری ها وجود دارد. از جمله:
یک: گاهی این اسامی توسط مادر به افراد داده میشده نه پدر امیرالمؤمنین در رجزی فرمودند من کسی هستم که مادرم من را حیدر نام گذاشته است(5) و گاهی نیز حتی توسط افراد دیگر بغیر از مادر صورت می پذیرفته است مثلا نام عبد المطلب، شیبه بود؛ و مردم به خاطر همراهی ایشان با مطلب عمویش عبدالمطلب و این برداشت كه ایشان بنده مطلب است این نام بر ایشان ماند.(6) بر همین اساس برخی گفته اند نام عمر پسر حضرت علی علیه السلام را عمر بن خطاب گذاشت.(7) البته برخی نام وی را عمرو گفته اند نه عمر(8)
دو: حضرت علی به صراحت می فرمایند پسرم را عثمان نام نهادم به یاد عثمان بن مظعون یکی از صحابه که در آن زمان شهید شده بود.(9)
سه: اگر نام گذاری دلیل بر محبت است چرا عمر بخش نامه كرد كه كسی اسم محمد بر روی فرزندش نگذارد.(10) آیا او با پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم دشمنی داشته است.
برفرض نبود این علل و دلایل، نام گذاری می وتوان موید رابطه خوب باشد اما با وجود تصریح تاریخی بر اختلاف، موید نمی تواند صراحت را خدشه دار کند، به عبارت دیگر با نبود صراحت در یک مطلب تاریخ به سراغ مویدات می رویم ولی با وجود تصریح جایی برای موید باقی نمی ماند. در معتبرترین منابع از نظر اهل سنت به صراحت از اختلاف بین عمر و حضرت علی علیه السلام، آنهم از قول عمر سخن به میان آمده است.صحیح مسلم گزارش بیان می کند که طبق آن عمر به حضرت علی علیه السلام وعموی ایشان عباس می گوید: شما دو نفر مرا خائن، دروغگو حیله گر و گناهكار خواندید.(11) بخاری نیز می گوید حضرت علی کسی را به دنبال ابوبکر فرستاد ولی چون از عمر بدش می آمد به ابوبکر گفت عمر را با خود نیاور.(12)
بنابراین هم نام بودن فرزندان حضرت علی علیه السلام با خلفای ثلاثه به هیچ عنوان گویای رابطه صمیمی بین آنان نیست بلکه علاوه بر رایج بودن این اسامی می تواند دلایل دیگری نیز داشته باشد.
منابع:
1. ابن حجرعسقلانى، احمد (م 852)الإصابة فى تمييز الصحابة، ، تحقيق عادل احمد عبد الموجود و على محمد معوض، بيروت، دارالكتب العلمية، ط الأولى، 1415؛ ج4، 484تا492
2. همان، از ج4ص از 370تا383
3. اردبيلي الغروي، محمد بن علي(متوفاي1101هـ)، جامع الرواة وإزاحة الاشتباهات عن الطرق والاسناد، ج 1 ص 402، ناشر: مكتبة المحمدي.
4. شيخ المفيد، محمد، الإرشاد في معرفة حجج الله علي العباد، ج 2، ص 20، تحقيق: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لتحقيق التراث، ناشر: دار المفيد للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية، 1414ق.
5. صحیح مسلم ـ جلد 3 ـ صفحه 1440 ـ شماره 1807 ـ چاپ بیروت.
6. البدر و التاریخ مرودی جلد 4 صفحه 112 چاپ مکتبۀ الثقافۀ الدینیۀ .
7. البلاذري، أحمد بن يحيى بن جابر (279هـ)، أنساب الأشراف، ج 1، ص 297. الذهبي، شمس الدين، سير أعلام النبلاء، ج 4، ص 134، تحقيق: شعيب الأرناؤوط، محمد نعيم العرقسوسي، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.
8. مصنف ابن أبی شیبة ج 7 ص 273؛مناوی، محمد، فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، ج 6 ص 283 ، ناشر: المكتبة التجاریة الكبری - مصر، الطبعة: الأولى،
9.الاصفهانی، أبو الفرج علی بن الحسین (356، مقاتل الطالبیین، ج 1، ص 23.
10. ابن بطال القرطبی، علی، شرح صحیح البخاری، ج 9، ص 344، تحقیق: أبو تمیم یاسر بن إبراهیم، ناشر: مكتبة الرشد - السعودیة / الریاض، الطبعة: الثانیة، 1423ق؛ ابن حجر عسقلانی، أحمد (852ق)، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج 10، ص 572، تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفة – بیروت؛ عینی، محمود بن أحمد (855ق)، عمدة القاری شرح صحیح البخاری، ج 15، ص 39، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
11. مسلم بن الحجاج (261ق)، صحیح مسلم، ج 3، ص 1378، ح 1757، كِتَاب الْجِهَادِ وَالسِّیَرِ، بَاب حُكْمِ الْفَیْءِ، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت.
12.بخاری، محمد بن إسماعیل(256ق)، صحیح البخاری، ج 4، ص 1549، تحقیق د. مصطفى دیب البغا، ناشر: دار ابن كثیر، الیمامة - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1407هـ – 1987م.