:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:
:Sham::Sham::Sham::Sham::Sham:
:hamdel::hamdel::hamdel::hamdel::hamdel: سیاه پوشی، سنت و عادت بشر، در طول تاریخ بوده است؛ از ایران باستان گرفته تا یونان و اعراب جاهلیت. غالباً در فرهنگ های مختلف لباس سیاه ، نماد عزاداری بوده است.
سیاهپوشی از سوی عباسیان یا اعراب پس از اسلام، به ایران منتقل نشده؛ بلکه از دیر باز این سلوک عملی و ظاهری در فرهنگ و تمدن ملت ایران ریشه داشته است. شواهد فراوان تاریخی و ادبی، بیانگر این حقیقت است که بسیاری از ملل و اقوام جهان، از دیر زمان، در ایام عزا سیاه میپوشیده اند. به دلیل مجال اندک به ذکر چند نمونه از ایران، یونان باستان و اعراب اشاره میشود.
الف. ایران باستان؛ شواهد فراوانی در متون کهن ایرانی وجود دارد که سیاهپوشی را نشان ماتم و اندوه قلمداد کرده است. شاهنامه فردوسی - که بیانگر فرهنگ و تمدن کهن ایران است - پر است از مواردی که جامه سیاه را نمود عزا و غم تلقی کرده است.
در خصوص زمانی که رستم به دست برادرش شغاد، ناجوانمردانه کشته شد، فردوسی میسراید:
به یک سال در سیستان سوگ بود :Gol: همه جامه هاشان، سیاه و کبود
در عصر ساسانیان نیز، هنگامی که بهرام گور درگذشت ولیعهدش یزدگرد، چنین کرد:
چهل روز سوگ پدر داشت راه :Gol: بپوشید لشگر کبود و سیاه
فریدون هم که از جهان درگذشت، نواده و جانشین وی چنین کرد:
منوچهر، یک هفته با درد بود :Gol: دو چشمش پر از آب و رخ زرد بود
سپاهش همه کرده جامه سیاه :Gol: توان گشته شاه و غریوان سپاه
و این سیاهپوشی تا هم اکنون در ایران رایج است.(1)
ب . یونان باستان؛ در اساطیر یونان باستان، آمده است: زمانی که تیتس از قتل پاتروکلوس به دست هکتور، شدیداً اندوهگین شد؛ به نشانه عزا، سیاهترین جامههایش را پوشید.
این امر نشانگر آن است که قدمت رسم سیاهپوشی در یونان، به عصر هومر بازمیگردد. در میان عبرانیان (یهودیان قدیم) نیز رسم آن بود که در عزای بستگان خویش، سرها را میتراشیدند و بر آن خاکستر میپاشیدند و لباسشان در این گونه مواقع، سیاهرنگ یا نزدیک به آن بود.(2)
بستانی در دائرة المعارف خود، رنگ سیاه را برای عزا در تمدن اروپای قرنهای اخیر، به عنوان مناسبترین رنگ گزارش کرده، مینویسد: طول دوران عزاداری - بر حسب درجه نزدیکی به مرده - از یک هفته تا یک سال طول میکشد و بیوه زنان، دست کم تا یک سال عزا میگیرند و در این مدت لباسهای آنان سیاهرنگ و خالی از هرگونه نقش و نگار و زیورآلات است.(3)
ج . اعراب؛ تاریخ، شعر، لغت و سیره نشان میدهد که اعراب - از مصر و شامات گرفته تا عراق و حجاز - رنگ سیاه را رنگ عزا شناخته اند.
زمخشری (ادیب و مفسّر قرن ششم) مینویسد: یکی از ادیبان گوید: راهبی سیاهپوش را دیدم و بدو گفتم: چرا سیاه پوشیدهای؟ گفت: عرب زمانی که کسی از آنها میمیرد، چه میپوشد؟ گفتم: سیاه میپوشد، گفت: من نیز در عزای گناهان سیاه پوشیدهام.(4)
در کتابهای تاریخی، گزارش شده است که عرب، در مواقع مصیبت، جامه خویش را به رنگ سیاه میکرد.(5)
در عصر پیامبر(ص) پس از پایان جنگ بدر - که هفتاد تن از مشرکان و قریش به دست مسلمانان به خاک هلاکت افتادند - زنان مکه در سوگ کشتگان خویش، جامه سیاه پوشیدند.(6)
این شواهد تاریخی و ادبی، نشان میدهد که رنگ سیاه از دیر باز در میان بسیاری از ملل و اقوام نشان عزا و اندوه بوده است . این امر اختصاص به ایران یا دوران اسلام نداشته است؛ بلکه اعراب پیش از اسلام، ایرانیان و یونانیان باستان نیز به رسم عزا، جامه سیاه یا کبود میپوشیدهاند.(7)
سیاهپوشی در میان اهلبیت(ع)
گزارشهای مستند بیانگر این حقیقت است که پیامبر و ائمه اطهار نیز مهر تأیید بر این سنت منطقی و رسم طبیعی گذاشته و خود در مقام عمل، در عزای عزیزان خویش سیاه پوشیده اند.
به روایت ابنابی الحدید در شرح نهج البلاغه، امام حسن(ع) در سوگ امیرمؤمنان علی(ع)، جامههای سیاه بر تن کرد و با همین جامه به میان مردم آمد و برای آنان خطبه خواند.(8)
بنابر حدیثی که اکثر محدثان آن را نقل کرده اند، امام باقر(ع) فرمود: زنان بنی هاشم در سوگ ابا عبد الله(ع) جامه سیاه بر تن کردند:
«لما قتل الحسین بن علی(ع) لبس نساء بنیهاشم السواد و المسوح و کن لاتشتکین من حر و لابرد و کان علی بن الحسین(ع) یعمل لهن الطعام للمأتم؛(9) زمانی که امام حسین بن علی(ع) به شهادت رسید، زنان بنیهاشم لباسهای سیاه و جامه های خشن مویین پوشیدند و از گرما و سرما شکایت نمیکردند. [پدرم] علی بن الحسین به علت [اشتغال آنان به] مراسم عزاداری، برایشان غذا درست میکرد.»
سپاهپوشی عباسیان
عباسیان در طول قیام، داعیه خونخواهی شهیدان اهلبیت را داشتند و زمانی که به قدرت رسیدند، دولت خود را دولت آل محمد(ص) و ادامه خلافت علی ابن ابی طالب(ع) قلمداد کردند . نخست وزیر خویش ابوسلمه خلال را وزیر آل محمد(ص) و سردار مشهورشان ابومسلم خراسانی را امین یا امیر آلمحمد(ص) نامیدند. لباس سیاه را در تداوم سیاهپوشی ماتم و اندوه فقدان عزّت پیامبر و مصایبی که بر اهلبیت(ع) رفته بود، انتخاب کردند؛(10) نه آن که آنان سیاهپوشی را در ایران و بلاد اسلامی، پایهگذاری کنند؛ زیرا سیاهپوشی در عزای از دسترفتگان، منش طبیعی و رایج بود؛ خصوصاً سیاهپوشی در عزای شهیدان اهلبیت(ع).
بنی عباس به بهانه خونخواهی شهیدان مظلوم کربلا و زید و یحیی، پرچم سیاه و سیاهپوشی را به عنوان ابراز و اعلام عزای شهیدای اهلبیت برگزیدند و با این ترفند، دوستداران اهلبیت(ع) را به دور خود گردآوردند .برای آن که این تبلیغ ظاهری را در اذهان مردم زنده نگه دارند؛ پس از به قدرت رسیدن، در ظاهر سیاهی پرچم و لباس را شعار همیشگی خویش ساختند.(11) به دلیل همین فریبندگی ظاهری بود که امام صادق(ع) و دیگر ائمه(ع) به رنگ و لباس سیاه انتقاد داشتند؛ یعنی، مخالفت امام در این موارد، ناظر به سیاهپوشی رسمی و خاصی بود که از سوی بنیعباس تحمیل شده و نماد بستگی و اطاعت از حکومت جائرانه آنان بوده است؛ نه سیاهپوشی بر اهل عزا و ماتم بر سوگ از دسترفتگان و خصوصاً مصایب اهلبیت(ع).(12)
در مورد پوشیدن لباس سیاه در مصیبت و عزای ائمه مخصوصاً حضرت اباعبدالله الحسین(ع) چون از مصادیق تعظیم شعایر اسلامی است و باعث زنده نگه داشتن اهداف امام حسین(ع) می باشد،دارای ثواب و اجر الهی است. بزرگانی همچون مرحوم آیتاللهالعظمی بروجردی در روز عاشورا قبای سیاه بر تن میکردند.
از فرزند امام سجاد(ع) نقل شده که وقتی امام حسین(ع) به شهادت رسید،زن های بنی هاشم لباس سیاه و خشن پوشیدند و از گرما و سرما شکوه نمی کردند و علیبنالحسین(ع) برای آنان طعام درست می کرد. امروزه نیز مردم ایران وبرخی از مسلمانان در ایام عزاداری امام حسین (ع) لباس سیاه می پوشند تا مراتب غم وانده خود را به نمایش گذاشته وخود را در غم امام حسین (ع) ویاران او شریک بداند
پی نوشت:
1. معجمالبلدان، حموی، ج 3، ص 452 ؛ تاریخ گیلان و دیلمستان، ص 223.
2.دائره المعارف، ج 6، ص 710 - 722.
3.همان.
4.ربیع الابرار و نصوص الاخبار، ج 3، ص 747.
5.اخبار الدولة العباسیة، ص 247.
6.السیرة النبویة، ج 3، صص 10 - 11.
7.: تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری، ج 2، ص 127.
8.شرح نهجالبلاغه، ابن ابیالحدید، ج 16، ص 22.
9. بحارالانوار، ج 45، ص 188 ؛ وسائلالشیعه، ج 2، ص 890..
10.شرح نهجالبلاغه، ج 7، ص 172.
11.اخبار الدولة العباسیة، صص 230-232 و 242.
12.سیاهپوشی در سوگ ائمه نور، صص 195 - 200، 129-155، 76 و 77.
وجود من سرای تو*** تپش دل نوای تو
کاری دیگه بلد نیستم ***می خونم از چشهای تو
امیر علقمه ،گل دو فاطمه*** مجنون تو دو صد لیلا
گل ام البنین ، برام بس همین*** اباالفضلی باشم مولا ،اباالفضلی باشم مولا
ب :ریاست محترم بخشِ بی قراری های دل ، سایه ی سر ، حضرت اباعبدالله (روحی فـداک)
از: کربلای دلم
با سلام و صلوات خاصه و آرزوی سلامتیِ دردانه فرزند ِ موعودتان
احتراماً
پیرو دعوت قبلی تان به آن بهشت ِ بی مثال و آن منزلگاهِ سرگشتگی و
به جهت جاماندن یک فقره دل روبروی ایوان طلای حرم تان ،
و یک جفت چشم در حوالی حریم تان ،
و یک هوا آشفتگی کنار بیرق و عَلَمِ تان
و یک عمر تپش در کنار روضه هایتان ...
درخواست آن دارم ک دیگر بار با عنایت خداوندم و خواست قلبِ مبارکتان ، منت بر سرم نهاده ، دعوت به آن وادی جنونمان کنید که نزدیک است جان دادنمان از این غم ِ فراقِ شب های زیارتی تان ... فرا رسد
که آرام گیرد سرگشتگی ها و بی قراری ها و تپش های قلبمان و همچنین جانی دوباره گیرد این دست ها از لمس شش گوشه تان ...
خواهش و تمنا دارم دعوتنامه ام را مُهر کنید امیر قلبم ؛دل در هوای کربُ بلا دست و پا می زند...
با تقدیم همه ی جان و روح و هستی ام
آدرس گیرنده :
شهر کربلا -. خیابان بین الحرمین - ورودی باب القبله - ضریح شش گوشه - حضرت ارباب سیدالشهداء علیه السلام.
ب :ریاست محترم بخشِ بی قراری های دل ، سایه ی سر ، حضرت اباعبدالله (روحی فـداک)
از: کربلای دلم
با سلام و صلوات خاصه و آرزوی سلامتیِ دردانه فرزند ِ موعودتان
احتراماً
پیرو دعوت قبلی تان به آن بهشت ِ بی مثال و آن منزلگاهِ سرگشتگی و
به جهت جاماندن یک فقره دل روبروی ایوان طلای حرم تان ،
و یک جفت چشم در حوالی حریم تان ،
و یک هوا آشفتگی کنار بیرق و عَلَمِ تان
و یک عمر تپش در کنار روضه هایتان ...
درخواست آن دارم ک دیگر بار با عنایت خداوندم و خواست قلبِ مبارکتان ، منت بر سرم نهاده ، دعوت به آن وادی جنونمان کنید که نزدیک است جان دادنمان از این غم ِ فراقِ شب های زیارتی تان ... فرا رسد
که آرام گیرد سرگشتگی ها و بی قراری ها و تپش های قلبمان و همچنین جانی دوباره گیرد این دست ها از لمس شش گوشه تان ...
خواهش و تمنا دارم دعوتنامه ام را مُهر کنید امیر قلبم ؛دل در هوای کربُ بلا دست و پا می زند...
با تقدیم همه ی جان و روح و هستی ام
آدرس گیرنده :
شهر کربلا -. خیابان بین الحرمین - ورودی باب القبله - ضریح شش گوشه - حضرت ارباب سیدالشهداء علیه السلام.
جیگرم سوخت، آه آه آه...
یا مولای، یا اباعبدالله، و تصدق علینا علی سائلکم
ب :ریاست محترم بخشِ بی قراری های دل ، سایه ی سر ، حضرت اباعبدالله (روحی فـداک)
از: کربلای دلم
با سلام و صلوات خاصه و آرزوی سلامتیِ دردانه فرزند ِ موعودتان
احتراماً
پیرو دعوت قبلی تان به آن بهشت ِ بی مثال و آن منزلگاهِ سرگشتگی و
به جهت جاماندن یک فقره دل روبروی ایوان طلای حرم تان ،
و یک جفت چشم در حوالی حریم تان ،
و یک هوا آشفتگی کنار بیرق و عَلَمِ تان
و یک عمر تپش در کنار روضه هایتان ...
درخواست آن دارم ک دیگر بار با عنایت خداوندم و خواست قلبِ مبارکتان ، منت بر سرم نهاده ، دعوت به آن وادی جنونمان کنید که نزدیک است جان دادنمان از این غم ِ فراقِ شب های زیارتی تان ... فرا رسد
که آرام گیرد سرگشتگی ها و بی قراری ها و تپش های قلبمان و همچنین جانی دوباره گیرد این دست ها از لمس شش گوشه تان ...
خواهش و تمنا دارم دعوتنامه ام را مُهر کنید امیر قلبم ؛دل در هوای کربُ بلا دست و پا می زند...
با تقدیم همه ی جان و روح و هستی ام
آدرس گیرنده :
شهر کربلا -. خیابان بین الحرمین - ورودی باب القبله - ضریح شش گوشه - حضرت ارباب سیدالشهداء علیه السلام.
السَّلام علی الحسین
و علی علیّ ابن الحسین
و علی اولاد الحسین
و علی اصحاب الحسین
یا وجیها عندالله ..... اشفع لنا عندالله
امام باقر علیه السلام:
حسین علیه السلام، بزرگ مرد كربلا، مظلوم و رنجیده خاطر و لب تشنه و مصیب زده به شهادت رسید. پس خداوند، به ذات خود، قسم یاد كرد كه هیچ مصیبت زده و رنجیده خاطر و گنهكار و اندوهناك و تشنه اى و هیچ بَلا دیده اى به خدا روى نمى آورد و نزد قبر حسین علیه السلام دعا نمى كند و آن حضرت را به درگاه خدا شفیع نمى سازد، مگر اینكه خداوند، اندوهش را برطرف و حاجاتش را برآورده مى كند و گناهش را مى بخشد و عمرش را طولانى و روزى اش را گسترده مى سازد. پس اى اهل بینش، درس بگیرید! (بحارالأنوار _ ط بیروت، ج 98، ص 46، ح 5)
ازبیسوادی پرسیدند:عــــــشــــــق چند حرف داره?
گفت:چــهــــارحرف.
همه بهش خندیدن.سرشو انداخت پایین و زیر لب گفت :مــــگـه حــــــســـیــن چــــنــد حـــرفـــ داره???
یا حسین کم کم بوی محرمت به مشام میرسد و من به یاد دامادی علی اکبرحنا به دستانم بسته ام و خود را آماده رزم بزرگ کرده ام . لباس رزم خود را معطر به تریت پاکت نموده ام و کفنم را متبرک به ضریح مطهرت . حسین جان چند صباحی ایست دوباره صدای پارس کردن دشمنانت به گوش می رسد و طمع کربلا تو را کرده اند ولی زهی خیال باطل . خبرندارند که شیر بچه های حیدر سالیان سال است که به انتظار چنین روزی نشسته اند و منتظر فقط ی ندای هل من ناصر ینصرونی مهدی ات هستند که لبیک گویان به استقبال قاءم بشتایند . حسین جان * حسین جان دیگر راه ما از کربلا نمیگذرد بلکه مرکز ما کربلاست . ما با سربندهای مزین به نام مادرت و عمویت عباس به انتظار فرزندت مهدی (عج) خواهیم بود و انتقام سختی از دشمنانت خواهیم گرفت . لبیک یا حسین لبیک یا زینب لبیک یاصاحب الزمان
آقاجان نمی دونم صدامو میشنوی یانه؟این دل ها برای روی شما تنگ شده همه را بطلب آقاجان
بهشت همش فضل شماست
گلش ابوالفضل شماست
السلام علیک یا باب الحوائج یا اباالفضل عباس بن علی علیه السلام

پیشنه وفلسفه لباس سیاه
:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:
:Sham::Sham::Sham::Sham::Sham:
:hamdel::hamdel::hamdel::hamdel::hamdel:
سیاه پوشی، سنت و عادت بشر، در طول تاریخ بوده است؛ از ایران باستان گرفته تا یونان و اعراب جاهلیت. غالباً در فرهنگ های مختلف لباس سیاه ، نماد عزاداری بوده است.
سیاهپوشی از سوی عباسیان یا اعراب پس از اسلام، به ایران منتقل نشده؛ بلکه از دیر باز این سلوک عملی و ظاهری در فرهنگ و تمدن ملت ایران ریشه داشته است. شواهد فراوان تاریخی و ادبی، بیانگر این حقیقت است که بسیاری از ملل و اقوام جهان، از دیر زمان، در ایام عزا سیاه میپوشیده اند. به دلیل مجال اندک به ذکر چند نمونه از ایران، یونان باستان و اعراب اشاره میشود.
الف. ایران باستان؛ شواهد فراوانی در متون کهن ایرانی وجود دارد که سیاهپوشی را نشان ماتم و اندوه قلمداد کرده است. شاهنامه فردوسی - که بیانگر فرهنگ و تمدن کهن ایران است - پر است از مواردی که جامه سیاه را نمود عزا و غم تلقی کرده است.
در خصوص زمانی که رستم به دست برادرش شغاد، ناجوانمردانه کشته شد، فردوسی میسراید:
به یک سال در سیستان سوگ بود :Gol: همه جامه هاشان، سیاه و کبود
در عصر ساسانیان نیز، هنگامی که بهرام گور درگذشت ولیعهدش یزدگرد، چنین کرد:
چهل روز سوگ پدر داشت راه :Gol: بپوشید لشگر کبود و سیاه
فریدون هم که از جهان درگذشت، نواده و جانشین وی چنین کرد:
منوچهر، یک هفته با درد بود :Gol: دو چشمش پر از آب و رخ زرد بود
سپاهش همه کرده جامه سیاه :Gol: توان گشته شاه و غریوان سپاه
و این سیاهپوشی تا هم اکنون در ایران رایج است.(1)
ب . یونان باستان؛ در اساطیر یونان باستان، آمده است: زمانی که تیتس از قتل پاتروکلوس به دست هکتور، شدیداً اندوهگین شد؛ به نشانه عزا، سیاهترین جامههایش را پوشید.
این امر نشانگر آن است که قدمت رسم سیاهپوشی در یونان، به عصر هومر بازمیگردد. در میان عبرانیان (یهودیان قدیم) نیز رسم آن بود که در عزای بستگان خویش، سرها را میتراشیدند و بر آن خاکستر میپاشیدند و لباسشان در این گونه مواقع، سیاهرنگ یا نزدیک به آن بود.(2)
بستانی در دائرة المعارف خود، رنگ سیاه را برای عزا در تمدن اروپای قرنهای اخیر، به عنوان مناسبترین رنگ گزارش کرده، مینویسد: طول دوران عزاداری - بر حسب درجه نزدیکی به مرده - از یک هفته تا یک سال طول میکشد و بیوه زنان، دست کم تا یک سال عزا میگیرند و در این مدت لباسهای آنان سیاهرنگ و خالی از هرگونه نقش و نگار و زیورآلات است.(3)
ج . اعراب؛ تاریخ، شعر، لغت و سیره نشان میدهد که اعراب - از مصر و شامات گرفته تا عراق و حجاز - رنگ سیاه را رنگ عزا شناخته اند.
زمخشری (ادیب و مفسّر قرن ششم) مینویسد: یکی از ادیبان گوید: راهبی سیاهپوش را دیدم و بدو گفتم: چرا سیاه پوشیدهای؟ گفت: عرب زمانی که کسی از آنها میمیرد، چه میپوشد؟ گفتم: سیاه میپوشد، گفت: من نیز در عزای گناهان سیاه پوشیدهام.(4)
در کتابهای تاریخی، گزارش شده است که عرب، در مواقع مصیبت، جامه خویش را به رنگ سیاه میکرد.(5)
در عصر پیامبر(ص) پس از پایان جنگ بدر - که هفتاد تن از مشرکان و قریش به دست مسلمانان به خاک هلاکت افتادند - زنان مکه در سوگ کشتگان خویش، جامه سیاه پوشیدند.(6)
این شواهد تاریخی و ادبی، نشان میدهد که رنگ سیاه از دیر باز در میان بسیاری از ملل و اقوام نشان عزا و اندوه بوده است . این امر اختصاص به ایران یا دوران اسلام نداشته است؛ بلکه اعراب پیش از اسلام، ایرانیان و یونانیان باستان نیز به رسم عزا، جامه سیاه یا کبود میپوشیدهاند.(7)
سیاهپوشی در میان اهلبیت(ع)
گزارشهای مستند بیانگر این حقیقت است که پیامبر و ائمه اطهار نیز مهر تأیید بر این سنت منطقی و رسم طبیعی گذاشته و خود در مقام عمل، در عزای عزیزان خویش سیاه پوشیده اند.
به روایت ابنابی الحدید در شرح نهج البلاغه، امام حسن(ع) در سوگ امیرمؤمنان علی(ع)، جامههای سیاه بر تن کرد و با همین جامه به میان مردم آمد و برای آنان خطبه خواند.(8)
بنابر حدیثی که اکثر محدثان آن را نقل کرده اند، امام باقر(ع) فرمود: زنان بنی هاشم در سوگ ابا عبد الله(ع) جامه سیاه بر تن کردند:
«لما قتل الحسین بن علی(ع) لبس نساء بنیهاشم السواد و المسوح و کن لاتشتکین من حر و لابرد و کان علی بن الحسین(ع) یعمل لهن الطعام للمأتم؛(9) زمانی که امام حسین بن علی(ع) به شهادت رسید، زنان بنیهاشم لباسهای سیاه و جامه های خشن مویین پوشیدند و از گرما و سرما شکایت نمیکردند. [پدرم] علی بن الحسین به علت [اشتغال آنان به] مراسم عزاداری، برایشان غذا درست میکرد.»
سپاهپوشی عباسیان
عباسیان در طول قیام، داعیه خونخواهی شهیدان اهلبیت را داشتند و زمانی که به قدرت رسیدند، دولت خود را دولت آل محمد(ص) و ادامه خلافت علی ابن ابی طالب(ع) قلمداد کردند . نخست وزیر خویش ابوسلمه خلال را وزیر آل محمد(ص) و سردار مشهورشان ابومسلم خراسانی را امین یا امیر آلمحمد(ص) نامیدند. لباس سیاه را در تداوم سیاهپوشی ماتم و اندوه فقدان عزّت پیامبر و مصایبی که بر اهلبیت(ع) رفته بود، انتخاب کردند؛(10) نه آن که آنان سیاهپوشی را در ایران و بلاد اسلامی، پایهگذاری کنند؛ زیرا سیاهپوشی در عزای از دسترفتگان، منش طبیعی و رایج بود؛ خصوصاً سیاهپوشی در عزای شهیدان اهلبیت(ع).
بنی عباس به بهانه خونخواهی شهیدان مظلوم کربلا و زید و یحیی، پرچم سیاه و سیاهپوشی را به عنوان ابراز و اعلام عزای شهیدای اهلبیت برگزیدند و با این ترفند، دوستداران اهلبیت(ع) را به دور خود گردآوردند .برای آن که این تبلیغ ظاهری را در اذهان مردم زنده نگه دارند؛ پس از به قدرت رسیدن، در ظاهر سیاهی پرچم و لباس را شعار همیشگی خویش ساختند.(11) به دلیل همین فریبندگی ظاهری بود که امام صادق(ع) و دیگر ائمه(ع) به رنگ و لباس سیاه انتقاد داشتند؛ یعنی، مخالفت امام در این موارد، ناظر به سیاهپوشی رسمی و خاصی بود که از سوی بنیعباس تحمیل شده و نماد بستگی و اطاعت از حکومت جائرانه آنان بوده است؛ نه سیاهپوشی بر اهل عزا و ماتم بر سوگ از دسترفتگان و خصوصاً مصایب اهلبیت(ع).(12)
در مورد پوشیدن لباس سیاه در مصیبت و عزای ائمه مخصوصاً حضرت اباعبدالله الحسین(ع) چون از مصادیق تعظیم شعایر اسلامی است و باعث زنده نگه داشتن اهداف امام حسین(ع) می باشد،دارای ثواب و اجر الهی است. بزرگانی همچون مرحوم آیتاللهالعظمی بروجردی در روز عاشورا قبای سیاه بر تن میکردند.
از فرزند امام سجاد(ع) نقل شده که وقتی امام حسین(ع) به شهادت رسید،زن های بنی هاشم لباس سیاه و خشن پوشیدند و از گرما و سرما شکوه نمی کردند و علیبنالحسین(ع) برای آنان طعام درست می کرد. امروزه نیز مردم ایران وبرخی از مسلمانان در ایام عزاداری امام حسین (ع) لباس سیاه می پوشند تا مراتب غم وانده خود را به نمایش گذاشته وخود را در غم امام حسین (ع) ویاران او شریک بداند
پی نوشت:
1. معجمالبلدان، حموی، ج 3، ص 452 ؛ تاریخ گیلان و دیلمستان، ص 223.
2.دائره المعارف، ج 6، ص 710 - 722.
3.همان.
4.ربیع الابرار و نصوص الاخبار، ج 3، ص 747.
5.اخبار الدولة العباسیة، ص 247.
6.السیرة النبویة، ج 3، صص 10 - 11.
7.: تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری، ج 2، ص 127.
8.شرح نهجالبلاغه، ابن ابیالحدید، ج 16، ص 22.
9. بحارالانوار، ج 45، ص 188 ؛ وسائلالشیعه، ج 2، ص 890..
10.شرح نهجالبلاغه، ج 7، ص 172.
11.اخبار الدولة العباسیة، صص 230-232 و 242.
12.سیاهپوشی در سوگ ائمه نور، صص 195 - 200، 129-155، 76 و 77.
کی میشه شنیده هارو من ببینم
رو به روی حرم ساقی بشینم
کی میشه که مادرتون (س) با دست عباس (ع)
مهر تایید بزنه به روی سینم
[h=2]عزاداری اباعبدالله حسین (ع) ضامن احیای اسلام[/h]
عزاداری اباعبدالله حسین (ع) ضامن احیای اسلام
وجود من سرای تو*** تپش دل نوای تو
کاری دیگه بلد نیستم ***می خونم از چشهای تو
امیر علقمه ،گل دو فاطمه*** مجنون تو دو صد لیلا
گل ام البنین ، برام بس همین*** اباالفضلی باشم مولا ،اباالفضلی باشم مولا
اربابـــــــ
بطلب تا که فقط سیر نگاهت بکنم......
دارند گوشه کنار شهر تکیه میزنند…
من در غم بی تکیه گاهی زینبم…
نذر کردم که اگر کرب و بلا قسمت شد ...
اربعین جای رقیه به زیارت بروم ...
حسین جان ...
متعجب نشو از من که چرا گیر تو ام ...
شِکَر چایی تو حُکم نمک را دارد ...
مرغ خیال!
وقت زیارت در آن حرم ...
از قول من ببوس ضریح امام را ...!
اللهم الرزقنا کربلا ...
کربلا ای ساغر و مینای عشق
ای برای عاشقان سینای عشق
در فراق و در وصالت جان ودل
می شود لبریز از سودای عشق
[h=2]اللهم الرزقنا توفیق الزیاره الکربلا...[/h]
[FONT=arial]یه دعا میکنم
[FONT=arial] اگه دوست داشتی آمین بگو
[FONT=arial] الهی فقط یکجا تو دوراهی بمونی
[FONT=arial] .
[FONT=arial] .
[FONT=arial] .
[FONT=arial] .
[FONT=arial] .
[FONT=arial] .
[FONT=arial] .
[FONT=arial] .
[FONT=arial] .
[FONT=arial]اونم تو بین الحرمین
نامه ای به ارباب
ب :ریاست محترم بخشِ بی قراری های دل ، سایه ی سر ، حضرت اباعبدالله (روحی فـداک)
از: کربلای دلم
با سلام و صلوات خاصه و آرزوی سلامتیِ دردانه فرزند ِ موعودتان
احتراماً
پیرو دعوت قبلی تان به آن بهشت ِ بی مثال و آن منزلگاهِ سرگشتگی و
به جهت جاماندن یک فقره دل روبروی ایوان طلای حرم تان ،
و یک جفت چشم در حوالی حریم تان ،
و یک هوا آشفتگی کنار بیرق و عَلَمِ تان
و یک عمر تپش در کنار روضه هایتان ...
درخواست آن دارم ک دیگر بار با عنایت خداوندم و خواست قلبِ مبارکتان ، منت بر سرم نهاده ، دعوت به آن وادی جنونمان کنید که نزدیک است جان دادنمان از این غم ِ فراقِ شب های زیارتی تان ... فرا رسد
که آرام گیرد سرگشتگی ها و بی قراری ها و تپش های قلبمان و همچنین جانی دوباره گیرد این دست ها از لمس شش گوشه تان ...
خواهش و تمنا دارم دعوتنامه ام را مُهر کنید امیر قلبم ؛دل در هوای کربُ بلا دست و پا می زند...
با تقدیم همه ی جان و روح و هستی ام
آدرس گیرنده :
شهر کربلا -. خیابان بین الحرمین - ورودی باب القبله - ضریح شش گوشه - حضرت ارباب سیدالشهداء علیه السلام.
جیگرم سوخت، آه آه آه...
یا مولای، یا اباعبدالله، و تصدق علینا علی سائلکم
کربلایی نشدم خجلت از بالاتر
کربلا یک جلوه ی خاک بهشت
شد مطاف مردم نیکو سرشت
جلوه گاه تابش نور خدا ست
حق به عالم آن چنان نخلی نکشت
خدایا منم کربلا می خوام
اللّهم ارزُقنا زیارت الحسین علیه السلام فی الدّنیا
و شفاعت الحسین علیه السلام فی الاخرة
اللّهم صلّ علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم
السَّلام علی الحسین
و علی علیّ ابن الحسین
و علی اولاد الحسین
و علی اصحاب الحسین
یا وجیها عندالله ..... اشفع لنا عندالله
اللّهم ارزُقنا کربلا
اللّهم صلّ علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم
ها منتظرید تا زباله تو حسینیه بیوفته رو زمین بپرید ورش دارید؟؟؟
امام باقر علیه السلام:
حسین علیه السلام، بزرگ مرد كربلا، مظلوم و رنجیده خاطر و لب تشنه و مصیب زده به شهادت رسید. پس خداوند، به ذات خود، قسم یاد كرد كه هیچ مصیبت زده و رنجیده خاطر و گنهكار و اندوهناك و تشنه اى و هیچ بَلا دیده اى به خدا روى نمى آورد و نزد قبر حسین علیه السلام دعا نمى كند و آن حضرت را به درگاه خدا شفیع نمى سازد، مگر اینكه خداوند، اندوهش را برطرف و حاجاتش را برآورده مى كند و گناهش را مى بخشد و عمرش را طولانى و روزى اش را گسترده مى سازد. پس اى اهل بینش، درس بگیرید! (بحارالأنوار _ ط بیروت، ج 98، ص 46، ح 5)
مستان همه افتاده
تصنیفی از استاد کریمخانی در اوصاف احوال عاشورا
[h=2]السلام علیک یا حسین[/h]

ازبیسوادی پرسیدند:عــــــشــــــق چند حرف داره?
گفت:چــهــــارحرف.
همه بهش خندیدن.سرشو انداخت پایین و زیر لب گفت :مــــگـه حــــــســـیــن چــــنــد حـــرفـــ داره???
ارباب، صدای قدمت می آید * هنگامه ی اوج ماتمت می آید
ما در تب وتاب غم تو میسوزیم * چند روز دگر محرمت می آید
اره اینطوریاس
ای بلند آوازه ی سر روی نی
ساغر عشاق تو لبریز می
کربلایت جلوه گاه عشق حق
وارث آدم و انوار شفق
مادرت گفت بُنیَ دل ما ریخت به هم
بردن نام تو غـوغـاست ابـاعــبـدالله
ما هنوز
لذت نزدیکی به تو را
نچشیده ایم ...
این حال و هوای خوب محرم لذت دور شدن
از خودمان است!
[FONT=arial]یاد آور لحظه های دردند عمو!
شب های اسیری ام چه سردند عمو!
دیشب سرنی، فقط سرت را دیدم!
آغوش تو را چه کار کردند عمو!؟
همیشـه دیدیم و شنیدیم کـه میگن :
این حُ س ی ن کیست کـه عالم همـه دیوانـه ے اوست
حالا فکرشو بکن :
این خُــدا کیست کـه ارباب هم آواره ے اوست ...
یا حسین کم کم بوی محرمت به مشام میرسد و من به یاد دامادی علی اکبرحنا به دستانم بسته ام و خود را آماده رزم بزرگ کرده ام . لباس رزم خود را معطر به تریت پاکت نموده ام و کفنم را متبرک به ضریح مطهرت . حسین جان چند صباحی ایست دوباره صدای پارس کردن دشمنانت به گوش می رسد و طمع کربلا تو را کرده اند ولی زهی خیال باطل . خبرندارند که شیر بچه های حیدر سالیان سال است که به انتظار چنین روزی نشسته اند و منتظر فقط ی ندای هل من ناصر ینصرونی مهدی ات هستند که لبیک گویان به استقبال قاءم بشتایند . حسین جان * حسین جان دیگر راه ما از کربلا نمیگذرد بلکه مرکز ما کربلاست . ما با سربندهای مزین به نام مادرت و عمویت عباس به انتظار فرزندت مهدی (عج) خواهیم بود و انتقام سختی از دشمنانت خواهیم گرفت . لبیک یا حسین لبیک یا زینب لبیک یاصاحب الزمان
:Gol:حسین جان روزی که شود"اذاالسما انفطرت"

وانگه که شود"اذاالنجوم انکدرت" :Gol:
:Gol:من دامن تو بگیرم اندر "سئلت"
گویم صنما "بای ذنب قتلت " :Gol:
:Gol:عشق تومرا "الست منکم ببعید "
هجرتو مرا"ان عذابی لشدید" :Gol:
:Gol:برکنج لبت نوشته"یحیی ویمیت"
من مات من العشق فقد مات شهید :Gol:
دوسـت دارم از عـشـقت سـر بـه بـیـابـان بـنـهـم . . .
آن بـیـابـان کـه مـسیـرش از نـجـف تـا کـربـلاست . . .:geryeh:
السـلام عـلـیک یا ابا عبدالله الـحـسیـن . . .
حرمت رویایمه دین من دنیایمه
بنویسید روی سنگ قبر من
دنیای من آقای من
دنیای من ، اللهم اجعل محیای محیای من ، من برای تو گریه میکنم تو برای من
سلام ما به حسین و جمال روی حسین
دل رمیده ی ما است رو به کوی حسین
الهی لطف وتوجه به این فقیر نما
نصیب ما بشود جرعه ی سبوی حسین
[h=2]مرگ بر داعش[/h]
