هرجا که نشانهاي است از توست
اي بانوي بينشان دنيا
آرامش ما ز نام خوبت
آرامش بيکران دريا
گلهاي محمدي که خوشبوست
از رايحه بهشتي توست
اين درد و غمي که در دلم هست
پهلو بگرفته کشتي توست
تصوير تمام دردهايت
انگار نشسته روبهرويم
از کوچه زخمي تو برخاست
بغضي که شکسته در گلويم
از چشمه خونفشان چشمت
فرياد و فغان و شکوه جوشيد
اي مادر مهربان هستي
احساس تو را کسي نفهميد
از شاخه ياس صورت تو
يک روز گلي، دست خزان چيد
هرچند که روي خاکها ريخت
عطرش همه جا چه خوب پيچيد
ترجمه خطبه 202 نهج البلاغه دردل امام علی (ع) با پیامبر (ص) هنگام دفن فاطمه (س) سلام بر تو ای رسول خدا .سلامی از طرف من ودخترت که هم اکنون در جوارت فرود آمده و شتابان به شما رسیده است. ای پیامبر خدا! صبر وبردباری من با از دست دادن فاطمه کم شده و توان خویشتنداری ندارم، اما برای من که سختی جدایی تو را دیده وسنگینی مصیبت تو را کشیدم، شکیبایی ممکن است.این من بودم که با دست خود تو را در میان قبر نهادم، و هنگام رحلت، جان گرامی تو، میان سینه و گردنم پرواز کرد. پس امانتی که به من سپرده بودی بر گردانده شد ، و به صاحبش رسید ،از این پس اندوه من جاودانه وشبهایم شب زنده داری است ، تا آن روز که خدا خانه زندگی تو را برای من بر گزیند.
به زودی دخترت تو را آگاه خواهد ساخت که امت تو ، چگونه در ستمکاری بر او اجتماع کردند. از فاطمه بپرس و احوال اندوهناک ما را از او خبر گیر ، که هنوز روزگاری سپری نشده و یاد تو فراموش نگشته است. سلام من بر هر دوی شما، سلام وداع کننده ای که از روی خشنودی یاخسته دلی سلام نمی کند. اگر از خدمت تو باز می گردم، از روی خستگی نیست، و اگر در کنار قبرت می نشینم از بدگـمانی بدانچه خدا صــابران را وعده داده نمی باشد.
مرا چه شده که بر خاک عزیزان، گریان می گذرم و بر تربت محبوب سلام می دهم اما جوابم نمی گوید؟ ای تربت محبوب چه شده که پاسخ این خواننده را نمیدهی؟ نکند محبت دوستان بر دلت خستگی آورده. زندگانى حضرت زهرا (ترجمه ج43بحار)، ص: 237
این اشک شبانه بوی مادر دارد این چادر و شانه بوی مادر دارد با این همه، باز جای دلتنگی نیست؟ سرتاسر خانه بوی مادر دارد
حضرتزهرا علیهاالسلام از پیغمبر پرسید: ای پدر! کسانی که نمازشان را سبک می شمارند، چه جزایی دارند؟ پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «خداوند آنان را به پانزده خصلت مبتلا می کند: شش خصلت در دنیا: اینکه خدا برکت را از عمر و روزی اش برمی دارد؛ سیمای صالحان را از چهره اش می زداید؛ به هر عملی که انجام می دهد پاداشی داده نمی شود؛ دعایش به آسمان نمی رود و مستجاب نمی شود؛ و برای او در دعای نیکان نصیبی نیست. سه خصلت هنگام مرگ: خوار، گرسنه و تشنه می میرد. سه خصلت در قبر: خداوند فرشته ای می گمارد تا او را در گورش آشفته سازد؛ قبرش را بر او تنگ می کند؛ و آنجا برایش تاریک است. سه خصلت در قیامت: خدا فرشته ای می گمارد تا او را با صورت به روی زمین بکشد، در حالی که مردم به او می نگرند؛ بازخواست سختی می شود؛ و خدا به او نظر نمی کند و پاکش نمی سازد و عذابی دردناک دارد».
شهر آبستن غم هاست خدا رحم كند شهر اين بار چه غوغاست خدارحم كند بوي دود است كه پيچيده ، كجا ميسوزد ؟
نكند خانه ي مولاست خدا رحم كند هيزم آورده كه اتش بزنند اين در را پشت در حضرت زهراست خدا رحم كند... همه جمعند و موافق كه علي را ببرند و علي يكه و تنهاست خدا رحم كند بين اين قوم كه از بغض لبالب هستند قنفذ و مغيره پيداست خدا رحم كند مادر افتاد و پسر رفت زدست ، درد اين است چشم زينب به تماشاست خدا رحم كند مو پريشان كند و دست به نفرين ببرد در زمين زلزله برپاست خدا رحم كند ماجرا كاش همان روز به آخر مي شد تازه آغاز بلاهاست خدا رحم كند غزلم سوخت دلم سوخت دل آقا سوخت روضه ي ام ابيهاست خدا رحم كند... (یاسرمسافر)
همه چیز از آن روز دوشنبه شروع شد؛ یعنی نود و پنج روز قبل از شهادت فاطمه زهرا(س).
روزی که پیامبر(ص) رحلت کردند. امام علی(ع) و بنی هاشم در خانه پیامبر(ص) مشغول غسل و کفن پیامبر(ص) بودند.کوچه های مدینه خلوت بود و همه در سقیفه جمع شده بودند.
هنوز چند ساعتی از رحلت پیامبر(ص) نگذشته بود که بین مهاجرین و انصار و میان اوس و خزرج بر سر جانشینی پیامبر(ص) نزاع سختی در گرفت؛این کار آن قدر مردم را مشغول کرده بود که از بدن شریف حضرت رسول به کلی غافل شده بودند.
خبر بیعت مردم را با خلیفه اول، وقتی به حضرت دادند که با بیل قبر شریف پیامبر(ص) را هموار کرد. علی(ع) پس از شنیدن خبر، ابتدای سوره عنکبوت را تلاوت فرمودند:
«الم،اَحَسَبِ الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنو و هم لا یفتنون...»
و این تازه اول ماجرا بود:
نود و دو روز قبل از شهادت آن بانوی دو جهان؛ وقتی امام(ع) از مسجد خارج شدند قدری در بیابان راه رفتند و به حدود 30 گوسفند برخورد کردند و فرمودند:
اگر به اندازه ی تعداد این گروه یار می داشتم!......
بعد از یک سخنرانی، 360 نفر با علی(ع) بیعت کردند که تا پای جان از او حمایت کنند.حضرت فرمود:
بروید و فردا با سرهای تراشیده شده در محله «احجار الزیت» نزد من بیایید.
حضرت فردای آن روز با سر تراشیده بر سر قرار رفت؛
تنها پنج نفر آمدند؛ اول ابوذر،بعد مقداد و سپس حذیفه ابن یمانی و بعد عمار یاسر و سلمان آمدند.
آه....... آه...... از تنهائی علی(ع)......
منبع: رنجها و فریادهای فاطمه(س) – محمّد محمّدی اشتهاردی.
بی تو یا فاطمه ای بانوی عظمی چه کنم؟
با غم مرگ تو ای اُسوه تقوا چه کنم؟
محرم راز دل و مونس تنهایی من
داغ جانسوز تو را ای گل زیبا چه کنم؟
تا تو بودی به بَرَم، غم ز دلم می بردی
غم فزون شد به دل ای دلبر دل ها چه کنم؟
همه غم ها شده از رفتن تو، بار دلم
قدّم از بار غمت خم شده جانا چه کنم؟
یاور و یار علی، همسر خوبم، زهرا
روزم از هجر تو گردیده چو شب ها چه کنم؟
باغبان رفتی و گل ها همه پژمرده شدند
بی گل روی تو ای نوگل طاها چه کنم؟
فاطمه رفتی و شد روز علی چون شب تار
زان همه فتنه که شد بعد تو برپا چه کنم؟
مرگت ای راحت جان، از دو جهان سیرم کرد
عمر، اگر طول کشد بی تو من اینجا چه کنم؟
زندگی با تو صفا داشت، ولی صد افسوس
رفتی ای همسر والا، من تنها چه کنم؟
محسنت کشته شد از ضرب لگد در پسِ در
با عزیزان تو و گریه آنها چه کنم؟
صورت و بازوی خود را زِ پدر پنهان کن
گر ببیند رخ نیلی ز تو زهرا چه کنم؟
نور رخسار تو می داد به این خانه، صفا
خانه، غمخانه شد ای زُهره زهرا چه کنم؟
فاطمه ای گل گلزار نبی، یار علی
ای شهید از ستم فرقه اعدا چه کنم؟
بس کن این قصه که شد باعث سوزاندن شمع
گر شفاعت نکند فاطمه فردا چه کنم؟
[FONT=b nazanin]آن روز که پهلوی تو از کینه شکست
دل های مُحبّان تو در سینه شکست
تصویر تو را دِل علی آینه بود
اندوه تو سنگی شد و آیینه شکست [FONT=b mitra]
[FONT=b mitra]
ایام شهادت حضرت زهرا (س) بر شیعیانش تسلیت
آجرک الله یا صاحب الزمان (عج)
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«ان فاطمه خلقت حوریه فی صوره انسیه
بی شک فاطمه علیها السلام حوریه ای است که به صورت انسان آفریده شده است .»
انی سمیت ابنتی فاطمه لان الله عزوجل فطمها وفطم من احبها من النار
من نام دخترم را فاطمه علیها السلام گذاشتم; زیرا خدای – عزوجل – فاطمه علیها السلام و هر کس که او را دوست دارد، از آتش دوزخ دور نگه داشته است .»
آثار نام فاطمه علیها السلام
امام زمان علیه السلام در یکی از نامه هایشان می فرمایند:
«وفی ابنه رسول صلی الله علیه و آله لی اسوه حسنه
در دختر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله برای من الگوی نیکویی است .»
یامبر اکرم(ص) در فضیلت و ثواب درود بر حضرت زهرا(س) فرموده است: «ای فاطمه! هرکس بر تو درود و صلوات بفرستد خداوند او را میآمرزد و در هر جای بهشت که باشم وی را به من ملحق سازد»اللّهمّ صلِّ علی فاطمةَ وابیهاوبعلها وبنیها وسرِّالمُستَودَعِ فیهابِعددِمااحاطَ به عِلمُک
او از همراهانش آتش خواست و درب خانه ی فاطمه و علی(ع) را آتش زد.
فاطمه(س) دست های خود را بر در گرفت تا از ورود آنها جلوگیری کند؛ او با تازیانه دست های فاطمه(س) را از در جدا کرد و در را با لگد باز کرد؛ فاطمه(س) در پشت در بود. هنوز در خانه شعله ور بود.
وقتی وارد خانه شد، فاطمه(س) مقابل او ایستاد و فریاد زد: «یا ابتاه یا رسول الله؛ ای پدر جان ای رسول خدا»،او با غلاف شمشیرش بر پهلوی زهرا(س) زد؛ ناله فاطمه(س) بلند شد و فرمود:«یا ابتاه»، او تازیانه اش را بلند کرد و بر بازوی زهرا(س) زد؛ آن حضرت ناله زد: «یا رسول الله بنگر که بعد از تو چقدر با ما بدی کردند».
حضرت علی(ع) او را گرفت و به زمین کوفت و فرمود: «...سوگند به خداوندی که پیامبر را مبعوث کرد...اگر عهد و پیمانم با رسول خدا نبود، قطعاً می دانستی که قدرت وارد شدن بر خانه ی مرا نداشتی». یکباره هواداران او وارد خانه شدند و حضرت امیر را محاصره کردند تا برای بیعت به مسجد ببرند.
فاطمه(س) به حمایت از حضرت امیر به میان آمد. قنفذ تازیانه اش را بلند کرد و به بازوان فاطمه زد، ضربه تازیانه چنان بود که بر اثر آن، حضرت بیمار شد و به شهادت رسید. جای آن تازیانه در موقع شهادت مانند یک دستبند و بازوبند متورم و کبود بود.
حضرت امیر(ع) را به اجبار به مسجد آوردند و دور تا دور حضرت را مردانی با شمشیرهای برهنه محاصره کردند؛ به حضرت گفتند: «...بیعت کن!». حضرت فرمود: «اگر بیعت نکنم چه می شود؟» گفتند: «گردنت را می زنیم». حضرت امیر(ع) سرش را به سوی آسمان بلند کرد و فرمود: «خدایا! من تو را گواهی می گیرم، این قوم آمدند تا مرا به قتل برسانند در حالی که من بنده خدا و برادر رسول خدا هستم».
به حضرت گفتند:«دستت را برای بیعت دراز کن!». حضرت اعتنایی نفرمود. آنها به اجبار دست حضرت امیر(ع) را گرفتند و کشیدند. امیرالمؤمنین(ع) سرانگشتان خود را خم کرد و دست خود را مشت کرد. همه مردان هر چه تلاش کردند تا دست ایشان را باز کنند، نتوانستند؛ سرانجام دست خلیفه شان را پیش کشیدند و به دست مشت شده حضرت امیر(ع) مالیدند. در این حال حضرت امیر(ع) رو به قبر پیامبر(ص) کرده بود و این آیه را تلاوت می فرمود: «ان القوم استضعفونی و کادو یقتلوننی».
منبع: رنجها و فریادهای فاطمه(س) – محمّد محمّدی اشتهاردی.
[FONT=Nazanin]حضرت زهرا سلام الله عليها فرمودند:
فجعل الله...اطاعتنا نظاما للملة و امامتنا أمانا للفرقة
خدا اطاعت و پيروي از ما اهل بيت را سبب برقراري نظم اجتماعي در امت اسلامي و امامت و رهبري ما را عامل وحدت و درامان ماندن از تفرقه ها قرار داده است.
(بحار الانوار، ج 43، ص 158)
[h=1]آمدم حال تو را از در و دیوار بپرسم...[/h] آمدم حال تو را از در و دیوار بپرسم. ای سفر کرده جاوید من، ای مادر خوبم. آمدم بر غمِ بی مادری ام زار بگریم. آمدم باز که سر بر در این خانه بکوبم.
آه ای ظلمت سنگین پر اندوه. نیک دانی که چه شبها لب او گرم دعا بود؟ آخ ای خانه خورشید، گواهی. که به هر لحظه به لبهای زنی غمزده گلبانگ خدا بود.
وای، وای ای در و دیوار که این گونه خموشید بدانید، آنکه یک عمر پر از حادثه مهمان شما بود، آنکه کوچید از این خانه به سرمنزل جاوید، پای تا سر همه آئینه ایمان و صفا بود...
آه ملکها، آه ای همه وسعت تاریکیِ شبهای مدینه بدانید... بدانید که در گوشهی سجادهی مادر، همه نور خدا بود و همه درد ولا بود. به هر دور تسبیح که چرخید، همهْ عالم و آدم، در آن سوزِ دعا بود.
آمدم مادر خوبم، آمدم تا که به خود بار دگر زهر یتیمی بچشانم. آمدم تا که به یاد تو شبی زار بگریم. تا که شرح غم بیمادری ام را، به فضا و در دیوار بگویم.
آمدم تا که پیشانی خود را، چو تو برخاک عبادت بگذارم. گل اشکی بفشانم، آبی از دیده ببارم...
آمدم باز که سر بر در این خانه بکوبم، آمدم بر غم بی مادریم زار بگریم...
آه ای مادر غمها، آه ای مادر خوبم...
تا آن روز، اگر کسی نتوانسته بود ناله ی شبهای علی (علیه السلام) را در نخلستانها بشنود؛ پای جنازه ی فاطمه (علیهاالسلام) امّا شنید. جگرش می گداخت و اشک می ریخت. می سوخت از اینکه هیچ کس برای دفاع از فاطمه اش برنخواست. هیچ کس به خاطر دختر رسول خدا، حاضر نشد یک سیلی بخورد! می سوخت چون فاطمه اش خیلی «جوان» بود.
هنوز هفتاد هشتاد روز از شهادت پیامبر (صلی الله علیه و آله) نگذشته بود. امّا آمدند و گفتند: «مردم یادشان رفته! چرا علی خودش نمی آید از حق خودش دفاع کند؟ علی خودش باید دست به کار شود!» فاطمه (علیهاالسلام) بر پهنه ی تاریخ فریاد کشید که: «مَثَلُ الإمام مَثَل الکَعبَه: حال که مردم به او پشت کرده اند، علی فریادِ چه بزند؟ کدام گوشِ پنبه ای را شنوا کند! مردم باید سراغ امام بروند نه امام.»
این فقط قصه نیست که بنشینید و به یکی بود و یکی نبودم گوش کنید. اصلاً، سیاه مشقهای من را، هر چقدر دوست دارید بخوانید، بسوزید، حس کنید، اگر چشمانتان هم تَر شد، اشکالی ندارد. فقط شما را به خدا، به این سوال فکر کنید که «چرا فاطمه اینقدر جوان پرکشید؟!». «چرا اینقدر لاغر شده بود؟!». ناحِلَت الجسم شده بود. مُنهَدَّت الرکن شده بود. در توصیفش، نوشته اند: «کالشَّبَه» یعنی به قدری لاغر شده بود که در بسترِ خواب، به شَبَهی می مانْد.
امروزش با دیروزش فرق می کرد. زنهای مدینه می آمدند و سوال می کردند: «خانم، بیماری شما چیست که اینقدر شما را از پای در آوردهاست؟» می فرمود: «بیماری من، تنها از تنم نیست. بلکه می سوزم از ظلمی که به «علی» رفته است. «پرواز پدرم» و «ظلم به علی»، این دو، جسمم را کاهانده است.»
گفتند: «ای کاش پدر بزرگوارت، جریان ولایت امیرالمومنین را تمام می کرد که اختلافی پیش نیاید و خیال مردم راحت شود!» فاطمه (علیهاالسلام) پاسخ داد: «هل تَرَک أبی عُذرٍ بَعد غدیر؟ مگر غدیر نبودید که پدرم فریاد زد و تا پایان، پایش ایستاد؟ مگر پدرم عذری گذاشت؟»
هنوز هفتاد هشتاد روز از شهادت پیامبر (صلی الله علیه و آله) نگذشته بود. امّا آمدند و گفتند: «مردم یادشان رفته! چرا علی خودش نمی آید از حق خودش دفاع کند؟ علی خودش باید دست به کار شود!» فاطمه (علیهاالسلام) بر پهنه ی تاریخ فریاد کشید که: «مَثَلُ الإمام مَثَل الکَعبَه: حال که مردم به او پشت کرده اند، علی فریادِ چه بزند؟ کدام گوشِ پنبه ای را شنوا کند! مردم باید سراغ امام بروند نه امام.»
این ها بود که دانه دانه، جواهرات چشمهای فاطمه (علیهاالسلام) را بیرون می کشید. که با چهار کودک بیاید و کنار بقیع، زار بزند. چون با تمام وجود حس می کرد که بشریّت، فقط و فقط سی سال فرصت دارد که از دریای معرفت و عدل و علم اولین و آخرین «علی» استفاده کند. ولی افسوس که بیست و پنج سال خانه نشینی در راه است و پنج سال باقی مانده هم به جنگ! بعد از آن هم، بشریت، برای همیشه حسرت وجود «علی» را خواهد کشید.
پس صدیقه طاهره (علیهاالسلام) از درون می سوخت. و کنار قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله) ناله می زد: یا رسول الله! بابا! به خدا بعد از تو تنها شده ام. بابا! برخیز و ببین مردم جواب سلام علی را هم نمی دهند. بابا! فاطمه زائری برای قبر خودش نمی خواهد فقط دعا کن زودتر پیشِ تو بیاید!» علی (علیه السلام) هم در غم از دست دادن چنین فاطمه ای باید این چند روز، چند سالی پیر شده باشد!
گفتند: «ای کاش پدر بزرگوارت، جریان ولایت امیرالمومنین را تمام می کرد که اختلافی پیش نیاید و خیال مردم راحت شود!» فاطمه (علیهاالسلام) پاسخ داد: «هل تَرَک أبی عُذرٍ بَعد غدیر؟ مگر غدیر نبودید که پدرم فریاد زد و تا پایان، پایش ایستاد؟ مگر پدرم عذری گذاشت؟»
پای جنازه ی فاطمه (علیهاالسلام)، مرور کرد تمام آن روزهای زیبای گذشته را. که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نزد فاطمه (علیهاالسلام) آمد و فرمود: «فاطمه جان، این دیگر عبدالرحمن عوف و دیگری با آن وعده های آنچنانی نیست. این «علی» است به خواستگاریت آمده است!» فاطمه ی جوان، نرگس چشم هایش را به زمین دوخت و فقط یک جمله فرمود: «آیا خدا و شما پدر راضی خواهید بود؟ أ رَضِی الله لِی و رَسولُه؟»
همین دیروز بود که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) پرسید: «علی جان، فاطمه را چطور یافتی؟» و فقط یک جمله جواب شنید: «بهترین همراه برای اطاعت خدا!»
تا آن روز، اگر کسی نتوانسته بود ناله ی شبهای علی را در نخلستانها بشنود؛ پای جنازهی فاطمه امّا شنید...
می خواهم «نوشته» را تمام کنم اما چه کنم که دلم نمی آید.
حضرت فاطمه و پیامبر (سلام الله علیهما) نشسته بودند که جبرئیل آمد. کمی بعد، پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «فاطمه جان! می دانی جبرئیل چه می گوید؟» فاطمه (علیهاالسلام) سر را پائین انداخت و پاسخی نداد. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «خداوند علیّ اعلی می فرماید: سلام مرا به فاطمه برسان و بگو هر حاجتی دارد بخواهد که برآورده می کنم!»
فاطمه (علیهاالسلام) قدری فکر کرد و فرمود: «لا حاجَهَ لِی غَیر النَّظر إلی وجهِهِ الکریم: حاجتی ندارم جز اینکه بتوانم صورت زیبای خدایم را ببینم.»
فدای قلبت ای مادر غمها، مادر خوبم،
و اشکهایت یا علی...
[/HR] [CENTER]"فاطمه" به چه معناست؟ و چرا پیامبر این اسم را برای تنها دخترشان انتخاب نمودند؟[/CENTER] [/HR]
لزوما نیازی نیست که تمام اسامی به صورتی باشد که نشانگر یک معنای ویژه بوده و ابعاد شخصیتی صاحب نام را مجسم سازند، بلکه همین اندازه که نامی، حاوی مفاهیم شرکآلود و ضدارزش نباشد، کافی است. اما در ارتباط با برخی از اولیای الهی، همانند حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، که به گونهای، نام آنان از عالم غیب الهام شده است، طبیعی است که این نام باید دارای نکاتی باشد که با ویژگیهای صاحب آن، همخوانی داشته باشد.
نام فاطمه که از ریشه "فطم" به معنای کندهشدن و جدا شدن است؛ به استناد روایات موجود؛ جدایی این بانوی بزرگوار را از هرگونه بدی و زشتی رسانده و نیز بدان معناست که ایشان، دوستداران واقعی خود را از آتش جهنم نجات خواهد داد.
امام باقر(علیه السلام) میفرمایند: راستترین اسامی آن است که بر بندگی دلالت نماید و بهترین آنها اسامی انبیاء است[1].
آنچه بیان شد، تحلیلی مختصر در مورد کلیت نامگذاری بود، اما ؛ همان گونه که در پرسش خود نیز اشاره فرمودید؛ برخی از نام ها، همانند نام مقدس "فاطمه"؛ که خداوند آن را انتخاب نموده و به پیامبر(صلی الله علیه و آله) الهام فرمود، باید با نام های دیگر متفاوت بوده و به نحوی، گوشهای از ابعاد شخصیتی صاحب آن نام را در خود جای داده باشد. البته نیازی نیست که چنین نامی، منحصر در شخص مورد نظر بوده و سابقه قبلی نداشته و یا اینکه انتخاب آن برای دیگران ممنوع باشد.
[h=2]چرا "فاطمه"؟![/h] روایات مختلفی در بررسی این موضوع وارد شدهاست و با وجود اینکه هر کدام از آنها به یک جنبه از دلایل میپردازد، ولی با مروری در همه آنها، تعارضی در مفاد آنها نمییابیم، بلکه هر کدام از این روایات، به نوعی مکمل روایات دیگر میباشند. بر همین اساس، تعدادی از این روایات را جهت اطلاع نقل مینماییم:
الف: یونس بن ظبیان روایت مینماید که امام صادق(علیه السلام) از من پرسید: آیا میدانی که تفسیر فاطمه چیست؟ گفتم: مولای من! خودتان تفسیرش را بفرمایید. ایشان فرمودند: فاطمه(سلام الله علیها) از هرگونه بدی و زشتی جدا شدهبود (فطمت من الشر) و اگر مولی علی(علیه السلام) با او ازدواج نمینمود، از ابتدای خلقت، هیچ شخص همتراز و صلاحیتداری برای ازدواج با او پیدا نمیشد[2]!
روایتی که از ناحیه مقدسه حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه در رابطه با اختلافاتی که ابو غانم قزوینی و دیگران نسبت به وجود مقدس حضرت ولی عصر داشتهاند، صادر شد در جمله امام مهدی سلام الله علیه آمده است: «وفی ابنة رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم لی أسوة حسنة »؛ (الغیبة، الشیخ الطوسی، ص 286) دختر پیغمبر، صدیقه طاهره برای من الگوی زیبایی است
ب: امام رضا(علیه السلام) به نقل از پدرانشان از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) روایت مینمایند که ایشان فرمودند: به این دلیل اسم دخترم را "فاطمه" انتخاب نمودم، چون خداوند او و دوستانش را از آتش جهنم جدا نمودهاست[3].
ج: امام باقر(علیه السلام) میفرمایند:زمانی که فاطمه(سلام الله علیها) پا به دنیا گذاشت، خداوند به فرشتهای وحی نمود تا نام فاطمه را در زبان پیامبر(صلی الله علیه و آله) جاری نماید، سپس خداوند، خطاب به فاطمه(سلام الله علیها) فرمود که من تو را با علم و دانش پرورش داده و از هرگونه پلیدی جدا نمودم[4]. و ...
در پایان، باید بدانیم که دختر گرامی پیامبر(صلی الله علیه و آله) که طبق نقل تمام مسلمانان؛ چه شیعه و چه اهل سنت؛ پارهای از تن ایشان بوده و آزار و اذیت ایشان، همانند آزار پیامبر(صلی الله علیه و آله) میباشد[5]، سزاوار انتخاب نام مناسبی بوده، تا گوشهای از شخصیت و ابعاد معنوی این بانوی بزرگوار، با کمک این نام، به جهانیان معرفی شود. بر همین اساس، معتقدیم که خداوند، این نام مبارک را برای ایشان برگزیده است.
[h=2][/h] [h=2]گوشه ای از فضایل حضرت زهرا سلام الله علیها[/h] حجتی بر ائمه علیهم السلام
امام حسن عسکری علیه السلام فرمود : نحن حجة الله علی خلقه وفاطمة حجة علینا ؛ (عوالم، ج11، ص8) ما ائمه حجتهای الهی بر خلائق هستیم و فاطمه هم حجت الهی بر ما است.
با این جمله امام عسکری ما چگونه میتوانیم در رابطه با زهرای مرضیه سخن بگوییم؟
بانویی که به تعبیر امام راحل رضوان الله تعالی علیه، اگر مرد بود قطعا به جای پدر نشسته بود؛ بانویی که فراتر از تمام انبیاء و تمام اولیاء الهی؛ جز پدر بزرگوارشان است.
الگوی حسنه
روایتی که از ناحیه مقدسه حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه در رابطه با اختلافاتی که ابو غانم قزوینی و دیگران نسبت به وجود مقدس حضرت ولی عصر داشتهاند، صادر شد در جمله امام مهدی سلام الله علیه آمده است: «وفی ابنة رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم لی أسوة حسنة »؛ (الغیبة، الشیخ الطوسی، ص 286) دختر پیغمبر، صدیقه طاهره برای من الگوی زیبایی است.
این اسوة حسنه چیست و صدیقه طاهره در امر رساندن پیام رسالت و دفاع از امر ولایت و امامت و مقاومت در برابر استبداد و ستمگر تا مرز شهادت برای دفاع از عقیده جلو رفتن، چه جایگاهی دارد، ان شاء الله در شبهای آینده توفیقی داشته باشیم سخن خواهیم گفت.
یونس بن ظبیان روایت مینماید که امام صادق(علیه السلام) از من پرسید: آیا میدانی که تفسیر فاطمه چیست؟ گفتم: مولای من! خودتان تفسیرش را بفرمایید. ایشان فرمودند: فاطمه(سلام الله علیها) از هرگونه بدی و زشتی جدا شدهبود (فطمت من الشر) و اگر مولی علی(علیه السلام) با او ازدواج نمینمود، از ابتدای خلقت، هیچ شخص همتراز و صلاحیتداری برای ازدواج با او پیدا نمیشد
نازل شدن حضرت جبرئیل بر ایشان
در روایتی که مرحوم کلینی از امام صادق سلام الله علیه آورده است که به تعبیر یکی از مراجع عظام تقلید، یکی از بالاترین فضیلت صدیقه طاهره این است که بعد از رحلت نبی مکرم صلی الله علیه وآله جبرئیل بر احدی نازل نشد؛ جز صدیقه طاهره و این نشان از مقام رفیع و والای حضرت زهرا است.
«و كان جبرئیل علیه السلام یأتیها فیحسن عزاء ها على أبیها ویطیب نفسها ویخبرها عن أبیها ومكانه ویخبرها بما یكون بعدها فی ذریتها وكان علی علیه السلام یكتب ذلك، فهذا مصحف فاطمة علیها السلام.» ؛
جبرئیل خدمت زهرا مرضیه میآمد و در مصیبت از دست دادن پدر بزرگوارش نبی مکرم به فاطمه زهرا تسلیت و تعزیت میگفت و جبرئیل با سخنانش برای روح فاطمه زهرا آرام بخش بود و به زهرا مرضیه از جایگاه نبی مکرم خبر میداد و آن اتفاقهایی که برای فرزندان بزرگوارش ائمه هدی سلام الله علیهم خواهد افتاد به زهرای مرضیه خبر میداد و این مطالبی را که جبرئیل برای صدیقه طاهره بیان میکرد، از حوادث آینده و از آنچه که مربوط به نبی مکرم است، امیرالمومنین اینها را مینوشتند. مصحف فاطمه که مشهور است به مصحف فاطمه، این است.
این که بعضی از این یاوه سرایان وهابی میگویند که مصحف فاطمه همان قرآن دیگری است که در نزد شیعه است، اینها حرفهای بیاساس و بیپایه و دروغ و افترا است و مصحف فاطمه سلام الله علیها ارتباطی به قرآن ندارد.
پی نوشت ها :
[1] - همان، ج 21، ص 391، روایت 27381.
[2] - مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 43، ص 10، باب 2، روایت 1، موسسة الوفاء، بیروت، 1404 ه ق.
[3] - همان، ج 43، ص 12، روایت 4.
[4] - همان، ج 43، ص 13، روایت 9.
[5] - صحیح بخاری ، ج 4 ، ص 219، دار الفکر، بیروت، 1401 ه ق.
السلام علیک یا بنت رسول الله
تا علی ماهش به سوی قبر برد
ماه،رخ از شرم پشت ابر برد
آرزوها را علی در خاک کرد
خاک هم گویی گریبان چاک کرد
زد صدا:ای خاک،جانانم بگیر
تن نمانده هیچ از او،جانم بگیر
ناگهان بر یاری دست خدا
دستی آمد همچو دست مصطفی
گوهرش را از صدف،دریا گرفت
احمد از داماد خود،زهرا گرفت
دوستان عزیزجای همتون خالی دیشب در جوار حرم اقا امام رضا
شام غریبان بانوی پاکیها حضرت فاطمه سلام الله علیها رو به سوگ نشستیم.
شهادت بی بی دو عالم رو به همه مسلمانان و شیعیان تسلیت میگم
[FONT=arial black]
این روزهای آخر عمرت بیا بخند
اصلا برای من نه برای خدا بخند
گفتی که گریه هات مرا می کشد علی
یا گریه میکنم سر سجاده یا ـــــ بخند
باشد قبول رو زدن من قبول نیست
پس لا اقل بخاطر این بچه ها بخند
اصلا بنا شد اگر خنده ای کنی
این سینه ات شکسته فقط بیصدا بخند
وقتی خداست منتظر خیر مقدمت
خوشحال باش گریه چرا؟ غم چرا؟ بخند
.
.
.
.
.
.
.
.
یا گریه میکنم سر سجاده یا ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[FONT=arial black]خون گریه کن ز غم که عقیق یمن شوی
رخصت دهد خدا که تو هم سینه زن شوی
در فاطمیه زجان و دل گریه میکنیم
همراه با امام زمان گریه میکنیم
در فاطمیه رنگ جگر سرخ تر شود
آتشفشان غیرت ما شعله ور شود
شمشیر خشم شیعه پدیدار می شود
وقتی که حرف کوچه و دیوار می شود
ما همکلام منکر حیدر نمی شویم
با قنفذ و مغیره برادر نمی شویم
...