جمع بندی آیا واقعا خدا وجود دارد؟ پس چرا ...
تبهای اولیه
سلام
من تو زندگی خیلی اذیت کشیدم و الانم دارم اذیت میشم
من کم کم به خودکشی نزدیک می شم ولی تا الان یه حرف منو نگه داشته
که خدا هم هست
متاسفانه از بقیه تاپیکا چیز زیادی عایدم نشد نمی دونم شاید من نفهمم
ولی سوالات من اینا هستن
اگر خدا واقعا هست چه لزومی داشت که خودش رو نشون نده و انسان این همه سختی بکشه
اگر خدا وقعا هست چرا به این انسانهایی که واقعا بهشون ظلم میشه کمک نمی کنه
اگر واقعا خدا هست چرا اطلاعات زیادی از وجود خودش نداده و فقط گفته که به عالم غیب ایمان بیارید
اگر خدا از روح خودش در انسان دمید اونوقت این سوال به وجود میاد که مگه خدا روح هست
اگر زمانی ما از خدا بودیم چه لزومی داشت روحمون از خدا جدا بشه و خدا خدا بشه و ما مخلوق
من واقعا روزی شده که می خواستم خودمو از کوه پرت کنم پایین ولی واقعا عظمت این کوه منو وا داشت تا ببینم اینا رو کی افریده
اصلا ما رو کی افریده چرا آفریده قراره چه اتفاقی بیفته جنس خدا از چیه
چطور وجود خدا رو قبول کنم چون یه حسی تو دلم میگه خدایی نیست ولی وقتی که بعضی چیزا رو می بینم می گم هست
چرا این دنیا این همه رنج داره
چرا کسی که دوست داره بمیره این اختیار رو نداره که بمیره و فقط اختیار در این داره که تو هر شرایطی زندگی کنه
اصلا اگر خدا نیست چرا باید زندگی کنیم
می گن ما از قوانیین فیزیک اثبات می کنیم که خدا نیست ولی این قوانین فیزیک از کجا اومده
من نمی تونم قبول کنم که خدایی هم هست خدایی که آفریننده این همه انسان و جهان هست انسانی که ظلم می کنه می کشه و خدا ساکته
ما اگر از روح خدا هستیم و از خدا جدا شدیم برا چی باید خدا رو عبادت کنیم در صورتی که زمانی از خدا بودیم
گاهی فکر می کنم این زندگی لعنتی رو بزارم و برم ولی از بعضی جاها خوندم که مستقیم میرم جهنم البته اگر جهنم وجود داشته باشه
ولی من نتونستم خودمو قانع کنم و دائم به فکر خودکشی هستم
واقعا خدا وجود دارد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
ولی در کل اینو هم خوب می دونم که اگر خدایی واقعا باشه واقعا کارش معرکه هست سجده واقعا خیلی کمه
با سلام خدمت شما دوست گرامی
از این که سوال و دغدغه فکری تان را با ما درمیان گذاشتید خرسندیم
امیدوارم این تاپیک جوابگوی سوالات کلیدی ذهنتان و راهگشای سعادتتان باشد (انشا الله)
دوست گرامی ، این سوالات نشان از اوج کمال جویی و حقیقت گرایی شما دارد و بسیار دارای ارزش است شاید سوال کنید چرا؟
چون انسان موجود مختاری است که آنگاه به کمال حقیقی خود می رسد که در مسیر خود آگاهانه حرکت با چشمی باز هدف را بیابد و به سوی او حرکت کند و الا حرکت هایی که از روی تقلید و یا از روی تنبلی فکری صورت می گیرد ارزش زیادی ندارد و صرفا یک کار خوب به حساب می آیند. و راه رسیدن به کمال و معارف بالای وجودی از شک می گذرد و تا انسان به این امور شک نکند به تحقیق درباره آنها نمی پردازد پس این شک هایی که به سراغ ما می آید نه تنها بد نیستند بلکه بسیار خوب و راهگشا هستند البته به یک شرط و آن هم این که به یقین منجر شود به قول معروف شک ما گذرگاهی باشد نه قرارگاهی.
زیباتر این که شما بدانید دینی که داریم-دین اسلام- بر این راه بسیار تاکید کرده و این از امتیازات دین اسلام است که تحقیق در عقاید را واجب می شمارد و اگر کسی آنرا تقلیدی قبول کرد از او پذیرفته نمی شود و هیج ارزشی نخواهد داشت. واقعا چه دین زیبایی داریم که این قدر آموزه هایش استوار است که از تحقیق در خود نمی ترسد بلکه به آن سفارش می کند اولین مساله از رساله های فقهی مراجع گویای این معناست.
با این مقدمه وارد سوالات شما می شویم:
اگر خدا واقعا هست چه لزومی داشت که خودش رو نشون نده و انسان این همه سختی بکشه
دیدن خداوند باچشم سر امکان ندارد که خدا بخواهد خود را به ما نشان دهد. چرا که خدا جسم نیست طول و عرض و ارتفاع ندارد که قابل رویت باشد خدا جسم و رنگ ندارد که قابل رویت باشد چرا که اگر جسم باشد دیگر خدا نیست یک موجود محدود محسوسی است همتراز بقیه موجودات مادی با این تفاوت که کمی بزرگ تر از دیگران است.
پس خدا چون جسم نیست قابل رویت نیست که خود را به ما نشان بدهد البته این بدان معنا نیست که انسان نمی تواند خدا رابشناسد بلکه خدا را با عقل می توان ثابت کرد و آن را شناخت و از نشانه هایش بدان پی برد و با چشم دل او را یافت و با او ارتباط قلبی بر قرار کرد.
امام حسین در دعای عرفه بسیار زیبا با خدا مناجات می کند و می فرماید:
الهی ترددی فی آثاریوجب بعد المزار ،فاجمعنی علیک بخدمه توصلنی الیک ،کیف یستدل علیک بما هو فی وجوده مفتقر الیک ،ایکون لغیرک من الظهور مالیس لک حتی تکون هو المظهر لک ،متی غبت حتی تحتاج الی دلیل یدل علیک ،ومتی بعدت حتی الاثار هی التی توصل الیک ،عمیت عین لا تراک علیها رقیبا .
ای خداچون به یکایک آثار ،برای شناساییت توجه کنم راه وصول وشهودت بر من دور می گردد بس مرا به خدمتی وادار که به تو برساند ،چگونه استدلال کنم بر تودر حالی که اثر ،خود نیاز مند توست آیابرای غیر تو ظهوری هست که برای تو نباشد که آن آشکار کننده ی تو باشد،کی غایب شده ای که نیازمند دلیل باشی .وکی دور شده ای که نیاز مند آثاری باشد که بر تودلالت کند
کور باد چشمی که تو رانبیندباآنکه تو همیشه مراقب وهم نشین او هستی
يا روايت امام على«عليه السلام» كه فردی از او پرسید
هل رأيت ربك؟ قال ما كنت اعبد ربّاً لم اره، قال: كيف رأيته؟ فقال ولكن رأت القلوب بحقائق الايمان، لم يره العيون بمشاهدة الابصار»؛اصول كافى، ج2، ص166.
«آيا خدايت را ديده اى؟ گفت: خدايى را كه نديده ام، پرستش نمىكنم. سؤال شد: چگونه او را ديدهاى؟ فرمود: ديدهها توان ديد او را ندارند؛ ليكن قلوب به حقيقت ايمان، وى را مشاهده مىكند».
اين ديدن، ديدن خاصى است كه لازمهاش، اتصال جسمانى و ابزار آن نيست؛ بلكه چشمى خاص توان چنين مشاهدهاى را دارد؛ چنانكه شيخ صدوق بدان اشاره كرده، مىگويد: «بنده چهار چشم دارد: با دو چشم امر دين و دنيايش را مىبيند (اين دو چشم ظاهرى انسان است) و با دو چشم ديگر امر آفرينش را رؤيت مىكند. آن گاه كه حق تعالى خيرى را بر بنده اراده كند، چشم باطنى وى را مىگشايد. سپس به سبب اين چشمها عالم غيب را مىبيند».خصال، ج1، ص256.
آری خدا راه را برای دریافت حقیقت باز گذاشته ولی این گونه نیست که خدا را بشود با همین دو چشم دید بلکه هر انسان عاقلی وقتی این همه نشانه از وجود خدا در عالم می بیند- که همه چیز در عالم نشانه وجود اوست- او را می یابد و دلش به وجود او و کمک او آرام می شود.
البته کسانی که اهل ظلم و گناه اند نه تنها خدا را با چشم دل نمی بینند بلکه وجود او را نیز فراموش می کنند و آن قدر در گناه غوطه ور می شوند که حتی با دلیل های محکم نیز زیر بار حق نمی روند این ها همان هایی هستند که خدا می فرماید"ثم بکم عمی فهم لا یرجعون" کرند و کور اند لال اند و هرگز بر نمی گردند"(بقره 18)
اگر خدا وقعا هست چرا به این انسانهایی که واقعا بهشون ظلم میشه کمک نمی کنه
دوست عزیز
خدا انسان ها را در دنیا قرار داده تا آنها را امتحان کند. برای این امتحان شرایط را فراهم کرد و از درون و بیرون برای آنها قوای دعوت به خیر و شر قرار داد از درون آنها را بر فطرت پاک آفرید و به آنها عقل داد تا به راه نیک بروند فطرت هر انسانی می گوید که ظلم بد است شر بد است نیکی و احترام خوب است و عقل نیز حکم به همین ها می کند و عدل را نیکو ظلم را قبیح بر می شمرد هیچ کس در هیچ کجای دنیا نیست که در درون خود ظلم به یک کودک را خوب بداند دزدی را همه بد می دانند و از طرفی در درون او دو قوه شهوت و غضب را قرار داد که اختیار با خود اوست که چگونه عمل کند آیا عنان کار خود را به دست شهوت و غضب بسپارد یا عقل و فطرت .
قرآن می فرماید:"فالهمها فجورها و تقویها قد افلح من زکیها" (8و 9 شمس) این دو گرایش درونی انسان.
اما از بیرون هم خدا برای انسانها پیامبر فرستاد تا آنها را به نیکی ها دعوت کند و راه سعادت را به آ«ها نشان دهد و در مقابل شیطان دعوت به پلیدی ها و ناپاکی ها می کند.
در این صحنه امتحان همه چیز فراهم است تا خدا با این کشش های بیرونی و داخلی انسان را ازمایش کند و او به کمال برسد حال اگر خدا بخواهد هر کس که در این صحنه اندک گرایشی به بدی ها داشته باشد جلو او را بگیرد و او را (در همین دنیا) ادب کند و یا او را بکشد و از صحنه به در کند دیگر هیچ امتخانی باقی نمی ماند و کسی نمی تواند امتحان شود همه از ترس این که اگر ظلم کنند سنگ می شوند آدم های خوبی می شوند و این هیچ ارزشی ندارد.
بلکه خدا این صحنه آزمایش را برای هر گونه عملکردی باز می گذارد و آخرت را برای حساب رسی قرار می دهد .
امام علی (ع) می فرماید: الیوم یوالعمل و الغد یوم الحساب" البته برخی از اعمال انسان ها در همین دنیا هم نتیجه اش به آنها می رسد و تا حدودی به نتیجه های آنها (به صورت محدود) می رسند مثلا در احادیث داریم که کسی که عاق والدین باشد زندگی دنیای او هم بد خواهد بود یا کسی که قطع رحم کند عمرش کوتاه می شود و یا ....
اگر واقعا خدا هست چرا اطلاعات زیادی از وجود خودش نداده و فقط گفته که به عالم غیب ایمان بیارید
دوست گرامی
خدا هست و اطلاعات زیادی از خودش به انسان ها داده است:
1.تمام عالم آفرینش نشانه وجود خداست هر ذره از این عالم تا کهکشان های هزاران سال نوری همه و همه نشانه های وجود خالقی مدبر و عالم است.
وقتی به این عالم نگاه می کنیم و این همه نظم را در آن می یابیم آیا از خود سوال نمی کنیم که این ها را که آفریده؟
این همان نشانه وجود خداست.
به قول بابا طاهر:
به دریا بنگرم دریا تو بینم به صحرا بنگرم صحرا تو بینم
به هر جا بنگرم کوه و در و دشت نشان از قامت رعنات بینم
وقتی به عالم نگاه می کنیم آیا این سوال را از خود نمی کنیم که آیا این عالم از اول این گونه بوده است آیا وجودش از خودش است یا کسی آن را به او داده است؟
وقتی به بدن خود نگاه می کنیم که این قدر منظم کار می کند وقتی به چشم خود می نگریکم که ملیون ها سلول محرک نوری با این نظم چگونه در کنار هم قرار گرفته اند که تصویر را در خودمنعکس کند آیا از خود سوال نمی کنیم که آن را که آفریده است؟ آیا من این کار را کردم یا طبیعت؟؟!!! یا...
2-گرایش های فطری من دائم مرا به یک موجود برتری رهنمون می شود این یک نشانه است
3- صد و بیست و چهار هزار -124000- انسان از جنس خودمان با معجزات فراوانی آمده اند و خبر خدا و صفات و برنامه او برای زندگی بشر آورده اند آیا این همه نشانه کافی نیست؟؟؟!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
و هزاران نشانه دیگر.....
اگر خدا از روح خودش در انسان دمید اونوقت این سوال به وجود میاد که مگه خدا روح هست
اگر زمانی ما از خدا بودیم چه لزومی داشت روحمون از خدا جدا بشه و خدا خدا بشه و ما مخلوق
این آیه که خدا می فرماید:"فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِينَ "چون آفرينشش را به پايان بردم و از روح خود در آن دميدم ، در برابر اوبه سجده بيفتيد"(حجر 29) منظور از نفخ روح خدا چیست؟
انسان از دو چیز مختلف آفریده شده که یکی در حدّ اعلای عظمت و دیگری ظاهراً در حد پایین از نظر ارزش است. جنبه مادّی انسان را گل بد بوی تیره رنگ (لجن) تشکیل می دهد و جنبة معنوی او به عنوان روح خدا از آن یاد شده است.
البته خدا نه جسم دارد و نه روح. اضافه و نسبت روح به خدا به اصطلاح "اضافة تشریفی" است و دلیل بر این است که روحی بسیار پرعظمت در کالبد انسان دمیده شده ، همان گونه که خانه کعبه را به خاطر عظمتش "بیت الله" می خوانند و ماه مبارک رمضان را به خاطر برکتش "شهر الله" (ماه خدا) می نامند، زیرا می دانیم همه ماه ها و همه مکان ها از آن خدا است. اما وقتی گفته می شود خانه خدا، یعنی خانه ای که از نظر شرف و منزلت چنان با عظمت است که هیچ طرف نسبت و اضافه ای غیر از خداوند ندارد.
بر این اساس مفهوم آیه این می شود روحی که از نظر شرافت، اهمیت و توانمندی شما به من قابل انتساب است، دمیدم.
بنابراین معنای آیه این نیست که از وجود خود بخشی را جدا ساخته و در قالب آدمی جا سازی نموده، بلکه اضافه روح به خدا ، اضافه تشریفی است، مانند بیت الله یا شهر الله. مقصود این است که روح آدمی از ویژگی هایی برخوردار است که باعث شرافت آن می شود، زیرا دارای صفت اختیار و قدرت انتخاب است که آن را از دیگر موجودات ممتاز می سازد.
با این ویژگی انسان می تواند از ملائک برتر شود. روح الهی (روح مخلوق خدا ) با استعدادهای فوق العاده ای که در آن نهفته است و می تواند تجلّی گاه انوار خدا باشد، به او این همه عظمت بخشیده و برای تکامل او تنها راه این است که آن را تقویت کند . جنبه مادّی را که وسیله ای برای همین هدف است، در طریق پیشرفت این مقصود به کار گیرد ،چرا که در رسیدن به آن هدف بزرگ می تواند کمک مؤثری کند.(مکارم شیرازی، ج 17، ص 78 و 79 و ج 19، ص 337.)
من واقعا روزی شده که می خواستم خودمو از کوه پرت کنم پایین ولی واقعا عظمت این کوه منو وا داشت تا ببینم اینا رو کی افریده
اصلا ما رو کی افریده چرا آفریده قراره چه اتفاقی بیفته جنس خدا از چیه
چطور وجود خدا رو قبول کنم چون یه حسی تو دلم میگه خدایی نیست ولی وقتی که بعضی چیزا رو می بینم می گم هست
دوست عزیز لازم می بینم یک حدیثی را در این باب که نزدیک به احوال شماست ذکر کنم:
قد شكى قوم إلى النبي (صلى الله عليه وآله) لمما يعرض لهم لان تهوي بهم الريح أو يقطعوا أحب إليهم، من أن يتكلموا به، فقال رسول الله (صلى الله عليه وآله): أتجدون ذلك؟ قالوا نعم، فقال: والذي نفسي بيده إن ذلك لصريح الايمان، فإذا وجدتموه فقولوا: آمنا بالله ورسوله ولا حول ولا قوة إلا بالله(کافی ج2 ص369)
گروهی از اصحاب پیامبر از حالات درونی خودشان به پیامبر شکایت بردند که گاهی بعضی از فکر ها و سوالات برای ما پیش می آید که ما را اذیت می کند(در دین خود شک می کنیم) که اگر از کوه سقوط کنیم و قطعه قطعه شویم برای ما راحت تر است تا درباره آن سخن بگوییم!!
پیامبر به آنها فرمود :این از صریح ایمان(سلامت ایمان) است پس هرگاه این حالت برای شما دست داد پس بگویید:آمنا بالله ورسوله ولا حول ولا قوة إلا بالله.
آری دوست عزیز انسان اندیشمند همیشه در فکر است درباره آفریدگار عالم فکر می کند شک می کند و به یقین می رسد ولی مواظب است که گرفتار شک های پی در پی بی حاصل نشود چرا که ذهن انسان به شک عادت می کند و یک وقت می بیند یک عمر را با شک سر کرد و این مصیبت بزرگی است.
انسان واقعا وقتی که شک کرد باید تحقیق کند و به نتیجه برسد و وقتی به نتیجه رسید پای یافته عقلی اش بایستد. و اگر وسوسه هایی به سراغش آمد به خدا پناه ببرد و از این وسوسه ها نگران نشود که برای همه هست مهم این است که از این وسوسه ها در جهت محکم کردن ایمان استفاده شود نه تزلزل پایه های آن.
به نظر می رسد شما باید درباره وجود خدا و علل و دلایل وجود خدا کمی بیشتر تحقیق کنید و این تحقیق ها را به روز وسوسه وا نگذارید بلکه روزی که آرام هستیداز دوستان خود در سایت یا روحانی و یا معلم و یا استادی که به مبانی دین اسلام آشنا باشد بپرسید و شبهات ذهنی خود را مطرح کنید تا زاویه ای مغفول نماند و آنگاه آرام خواهید شد. و نه تنها در دو راهی گیر نمی کنید بلکه می توانید دست دیگران را هم در این مسیر بگیرید.
دلایل وجود خدا زیاد هستند که در تاپیک جداگانه ای باید آن را پی گیری کنید.
پس از این حالات هیچ نگران نباشید و آن را سرمایه راه خود قرار دهید و قدر آن را بدانید.
چرا این دنیا این همه رنج داره
دنیای مادی دنیای تزاحمات و اصطکاک است و خدا انسان را در این دنیا آفریده تا او را امتحان کند و هر کس در این دنیای پر رنج بهترین را راه را در پیش گرفت خدا برای او بهشتی بی رنج وسراسر راحتی را برای او قرار داده است.
چرا کسی که دوست داره بمیره این اختیار رو نداره که بمیره و فقط اختیار در این داره که تو هر شرایطی زندگی کنه
اصلا اگر خدا نیست چرا باید زندگی کنیم
هم خدا هست و همو می خواهد ما در همین دنیا با این همه زحمت و مشقت به کمال برسیم و راهی جز این برای کمال ما نیست و خدا که خیر و صلاح ما را می خواهد ما را در این دنیا مجبور به زندگی قرار داده است مانند پدر دلسوزی که فرزندش را وادار به مدرسه رفتن می کند. و فرزند با خود می گوید چرا من باید در این همه سختی و زحمت و نظم اجباری مدرسه و تکلیف و درس و مشقت مدرسه سر کنم چرا ؟؟
واقعا چه دین زیبایی داریم که این قدر آموزه هایش استوار است که از تحقیق در خود نمی ترسد بلکه به آن سفارش می کند اولین مساله از رساله های فقهی مراجع گویای این معناست.
سلام
واقعا استاد این خودش دلیل خیلی بزرگی بر حقانیت دین اسلام هست.
همونطور که استاد فرمودند تاپیک هایی در مورد سوالاتتون در انجمن هیت که مشاهده کنید
همچنین فکر میکنم خطبه ی خداشناسی در نهج البلاغه هم به شما کمک میکنه
در مورد شک هم وقتی استرس دارید یا طبق نظر استاد در ارامش نیستید بهش توجه نکنید و وقتی وضعیت روحی بهتری دارید در مورد پاسخ سوالاتتون جستجو کنید و وقتی جواب اون ها رو پیدا کردید دیگه به وسوسه های بی موردی که به ذهنتون میاد توجه نکنید و از شر اونها که همه تلاش های شیطانه به خدا پناه ببرید. با خودتون بگید من جواب سوالاتم رو پیدا کردم و هیچ چیز دیگه ای در رد اونها وجود نداره
اصلا نگران این فکرهای بیهوده نباشید و بدونید حتی در زمان پیامبران و امامان هم وجود داشته و خدا برای همه ی اونها راه حلی قرار داده. شاید این افکار مسیری برای سعادت شما باشه.حتی بعضی از دوستان میگن این یکی از راه های رسیدن به سلوکه.
ذکر لا حول و لا قوه الا بالله و لا اله الا الله رو زیاد بگید.
راستی یه پیشنهاد دیگه هم دارم که شاید به نظر بی ربط بیاد ولی از نظر من تاثیر داره و اون اینه که ورزش کنید.چون ورزش برای ذهن ارامش بی نظیری رو بوجود میاره و از استرس و اضطراب دور میکنه.
در پناه حق و انشا الله به زودی به ارامش بی نظیری دست پیدا میکنید.
شما فرض کنین یک جنینی توی شکم مادرش میتونید بهش ثابت کنید که مادر و پدری داره؟ مادرش چطور مجودیه؟
دنیای دیگری هم هست؟ مدتی که اینجاست محدوده و اینکه به زودی از این دنیا خواهد رفت؟
سلام
من وقتی که این موضوع رو ایجاد کردم خیلی ناراحت بودم که چرا تایید نشده از اون موقع تا الان نیومده بودم و الان اومدم که تایید شده
تمامی جوابها رو خوندم و اشکم در اومد ولی تکلیف اونایی که مشکل دارن و زجر می کشن و درست هم نمی شن چیه
نه می تونم رشد معنوی داشته باشم نه می تونم درست بشم
خودکشی واقعا بخشیده نمیشه اگر راه چاره ای نداشته باشم دیگه چاره ای جز این راه ندارم
ولی تو قرآن هست که می گه خدا هر که را بخواد می بخشه شاید من رو هم بخشید یعنی امکان نداره که ببخشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من واقعا بدبختم
سلام
من وقتی که این موضوع رو ایجاد کردم خیلی ناراحت بودم که چرا تایید نشده از اون موقع تا الان نیومده بودم و الان اومدم که تایید شده
تمامی جوابها رو خوندم و اشکم در اومد ولی تکلیف اونایی که مشکل دارن و زجر می کشن و درست هم نمی شن چیه
نه می تونم رشد معنوی داشته باشم نه می تونم درست بشم
خودکشی واقعا بخشیده نمیشه اگر راه چاره ای نداشته باشم دیگه چاره ای جز این راه ندارم
ولی تو قرآن هست که می گه خدا هر که را بخواد می بخشه شاید من رو هم بخشید یعنی امکان نداره که ببخشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من واقعا بدبختم
سلام دوست عزیز
از این که تمام جواب ها را خواندید متشکرم
امید وارم که راهگشای مسائل ذهنی تان باشد.
اما این که بعد از خواندن جواب ها هنوز احساس بدی نسبت به این حالات خودتان داشته باشید چرا؟؟؟
اگر از جواب ها چیزی برایتان هنوز جای سوال دارد را بپرسید.
و الا دیگر نگرانی دلخستگی برای چه ؟
خدا گذشته انسان را می بخشد و شکی در آن نیست و برای آینده انسان باید با توکل بر خدا باید تلاش کند و آن را آن گونه که خدا می خواهد بسازد تا به سعادت واقعی برسد.
نه تنها خدا توبه انسان را قبول می کند و انسان را می بخشد بلکه او را هم دوست خواهد داشت و این خیلی زیباست "ان الله یحب التوابین"
الحمد لله زندگی جریان دارد و راه روشن است پس باید برای رسیدن به کمال حقیقی تلاش کنیم
باز هم اگر سوال یا مطلبی باشد در خدمت شما هستم.
من واقعا بدبختمسلام
نمیدونم مشکلات شما چیه و نیازی هم نیست بیان کنید. از این روش هم متنفرم که تا یکی از سختی هاش میگه جلوش جبهه بگیریم. به نظرم تا کسی جای شما نباشه ، حق نداره جای شما قضاوت کنه. ماها فقط میتونیم نظر کلی بدیم و تصمیم رو به خود ما واگذار کنیم اما مطلبی رو هم خدمت شما عرض کنم. تمام ماها که الان داریم با شما حرف میزنیم ، از بنده گرفته تا دوستان دیگه تا حتی خود جناب کارشناس ، فقط خدا میدونه که چه مشکلاتی تو زندگیمون داشتیم یا داریم. شاید اگر قرار بود تک تک ما سفرهء دلمون رو باز کنیم ، شما حتی احساس خوشبختی میکردید! گفتم که نمیخوام شعار بدم (البته شعار همیشه هم بد نیست) ، تنها هدفم اینه که توجه شما رو به این نکته جلب کنم که اگر دیگران حرفی نمیزنن ، معناش این نیست که دردی توی دلشون ندارن
از طرفی درمورد وجود خدا فرمودید. برای شما جمله ای کامل تر از فرمایش امام علی(ع) نمیشناسم. ایشان میفرمایند:
ولی در کل اینو هم خوب می دونم که اگر خدایی واقعا باشه واقعا کارش معرکه هست ، سجده واقعا خیلی کمهجای تقدیر دارید
بعضی از افراد باخدا ، به همین هم نرسیدن. گر چه در ظاهر مدام دولا راست میشن
سلام دوست عزیز
از این که تمام جواب ها را خواندید متشکرم
امید وارم که راهگشای مسائل ذهنی تان باشد.
اما این که بعد از خواندن جواب ها هنوز احساس بدی نسبت به این حالات خودتان داشته باشید چرا؟؟؟
اگر از جواب ها چیزی برایتان هنوز جای سوال دارد را بپرسید.
و الا دیگر نگرانی دلخستگی برای چه ؟
خدا گذشته انسان را می بخشد و شکی در آن نیست و برای آینده انسان باید با توکل بر خدا باید تلاش کند و آن را آن گونه که خدا می خواهد بسازد تا به سعادت واقعی برسد.
نه تنها خدا توبه انسان را قبول می کند و انسان را می بخشد بلکه او را هم دوست خواهد داشت و این خیلی زیباست "ان الله یحب التوابین"
الحمد لله زندگی جریان دارد و راه روشن است پس باید برای رسیدن به کمال حقیقی تلاش کنیم
باز هم اگر سوال یا مطلبی باشد در خدمت شما هستم.
سلام
ممنون که پاسخ دادید
من برام مشخص شد که خدا خودش از روح نیست و وقتی اینو از نوشته های شما فهمیدم واقعا خجالت کشیدم که برای خدا حدی قائل می شدم
ولی چه کنم ذهنم ناقص هست دیگه و هیچ وقت درک نمی کنه عظمت خدا رو
ولی چند تا سوال دیگه هم دارم اینکه وقتی ما نبودیم یعنی خدا ما رو نیافریده بود ما چی بودیم کجا بودیم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
زمان و مکان برای خدا معنی نداره این درست ولی تو قرآن هست که میگه یک روز آخرت برای شما 1000 سال این دنیا هست در صورتی که خدا اونجا هم زمان رو مد نظر قرار داده یا به این صورت هست که یک روز خدا برای شما 1000 سال هست یعنی خدا قبل اینکه جهان رو خلق نکرده بود زمان وجود داشت ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ :Gig:
سلام
میدونم مشکلات شما چیه و نیازی هم نیست بیان کنید. از این روش هم متنفرم که تا یکی از سختی هاش میگه جلوش جبهه بگیریم. به نظرم تا کسی جای شما نباشه ، حق نداره جای شما قضاوت کنه. ماها فقط میتونیم نظر کلی بدیم و تصمیم رو به خود ما واگذار کنیم اما مطلبی رو هم خدمت شما عرض کنم. تمام ماها که الان داریم با شما حرف میزنیم ، از بنده گرفته تا دوستان دیگه تا حتی خود جناب کارشناس ، فقط خدا میدونه که چه مشکلاتی تو زندگیمون داشتیم یا داریم. شاید اگر قرار بود تک تک ما سفرهء دلمون رو باز کنیم ، شما حتی احساس خوشبختی میکردید! گفتم که نمیخوام شعار بدم (البته شعار همیشه هم بد نیست) ، تنها هدفم اینه که توجه شما رو به این نکته جلب کنم که اگر دیگران حرفی نمیزنن ، معناش این نیست که دردی توی دلشون ندارناز طرفی درمورد وجود خدا فرمودید. برای شما جمله ای کامل تر از فرمایش امام علی(ع) نمیشناسم. ایشان میفرمایند:
خدا را از سست شدن اراده هاى قوى ، گشوده شدن گره هاى دشوار و درهم شكسته شدن تصميم ها شناختم
سلام از شما هم تشکر می کنم که پاسخ دادید
از نوشته های شما هم مشخصه که ادم رنج دیده ای هستین کسانی درک می کنن که خودشون واقعا تو شرایط سختی قرار گرفتند و درک می کنند
چی بگم من خیلی توکل کردم به خدا تا خوب شم ولی نشدم که نشدم چند روز پیشم از بس فکر کردم و استرس بهم وارد شد که فشارم افتاد و بیهوش شدم و چشام رو که باز کردم تو بیمارستان بودم
ای کاش هیچکی پیشم نبود تا الان مرده بودم
ولی تو این بیهوشی هم یه نشانه ای از خدا وجود داره که بدون هیچ دردی بیهوش میشی هیچی نمی فهمی زمان برات معنی نداره شاید تو ذهن خودت 1 دقیقه بگذره ولی در صورتی که بیدار میشی می بینی که یک روز گذشته یا حتی بیشتر!!!
ولی دارم با خودم مبارزه می کنم که به طور کامل نا امید نشم به لحاظ شرایطی که الان دارم از دور و بر زیاد اذیت میشم نمی دونم چیکار کنم
واقعا من تو زندگی فلج شدم
البته این رنجایی که کشیدم منو متوجه خدا ساخت ولی الان دیگه به حدی رسیده که دوست دارم بمیرم ...
جواب ندادید کسی که خودش خودش رو می کشه به هیچ عنوان بخشیده نمیشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ :Gol:
جای تقدیر دارید
بعضی از افراد باخدا ، به همین هم نرسیدن. گر چه در ظاهر مدام دولا راست میشن
ای کاش همینطور که میگین بودم من دارم تو سوالای خودم غرق می شم
یه سوال دیگه دارم
اونایی که ادعا می کنن فلان امام شیعیان رو تو خواب دیدند این درسته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یعنی توهمات یا القا شیطانی نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چطور میشه فهمید راست میگن؟؟؟؟؟
سلام
جواب ندادید کسی که خودش خودش رو می کشه به هیچ عنوان بخشیده نمیشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ :Gol:
:Gol:بسمه تعالی:Gol:
سلام دوست عزیزم
آیه 29 و 30 از سوره نساء"لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اللّهَ کانَ بِکُمْ رَحیمًا*وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ عُدْوانًا وَ ظُلْمًا فَسَوْفَ نُصْلیهِ نارًا وَ کانَ ذلِکَ عَلَی اللّهِ یَسیرًا"
.(یعنی: خودکشی نکنید چون خداوند بر شما مهربان است*و هر کس این کار را از روی تجاوز و ظلم انجام دهد، او را در آتش جهنم می اندازیم و این کار بر خداوند آسان است.)
امام باقر (ع) فرموده اند: «مؤمن به هر بلایى مبتلا میشود و با هر نوع مرگی میمیرد ولى خودکشى نمیکند»
امام صادق (ع) در باره عاقبت خودکشی می فرمایند: « هر کس خودکشی کند، برای همیشه در آتش جهنم می ماند..:Gol:
یه سوال دیگه دارم
اونایی که ادعا می کنن فلان امام شیعیان رو تو خواب دیدند این درسته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یعنی توهمات یا القا شیطانی نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چطور میشه فهمید راست میگن؟؟؟؟؟
:Gol:ادامه:Gol:
در رابطه با این سوالتون نظر خودم رو بیان میکنم.
من فکز میکنم این مسأله کاملا قابل اثبات نباشه (فرض کنید شما برای بنده بگید امروز تو خونتون موش دیدید از کجا معلوم من که تو خونتون نبودم)
و بستگی به فرد مورد نظرتون داره که آیا فرد صادقی هستش؟و هدفش از بیان خوابش چیه؟
ولی از نظر توهمات و القائات شیطانی که نه شیطان نمیتواند به صورت اهل بیت ع و معصومین ظاهر شود.:Gol:
جواب ندادید کسی که خودش خودش رو می کشه به هیچ عنوان بخشیده نمیشه؟خیر بخشیده نمیشه. مگر در شرایطی که میخواسته مفسدهء بزرگتری رو دفع کنه که بسیار بسیار نادره
ای کاش هیچکی پیشم نبود تا الان مرده بودمولی بود :ok:
ولی دارم با خودم مبارزه می کنم که به طور کامل نا امید نشم به لحاظ شرایطی که الان دارم از دور و بر زیاد اذیت میشم نمی دونم چیکار کنممن 25 سال تو چنین شرایطی بودم. ولی شعار نمیدم ، واقعاً گاهی کم میاوردم. سر به دیوار میکوبیدم ، داد میزدم ، گریه میکردم. ولی خدا میدونه ظرفیت آدما چقدره ، مطمئنم که ظرفیت شما رو هم میدونه. البته سخته ، خیلی هم سخته. انشاالله مشکل تمام گرفتارها حل بشه
واقعا من تو زندگی فلج شدم
البته این رنجایی که کشیدم منو متوجه خدا ساخت ولی الان دیگه به حدی رسیده که دوست دارم بمیرم....پس مسیرت درست بوده. تا دیپلم اومدی ، رسیدی به کنکور :ok:
ای کاش همینطور که میگین بودم من دارم تو سوالای خودم غرق می شممیتونه زمین ، دلیلی ، واسه پرواز باشه....
تا سؤالی پیش نیاد ، جوابی هم داده نمیشه. هر چی سؤالها بیشتر ، پاسخ ها هم بیشتر و دقیق تر
(یکی نیست به خودم بگه :Ghamgin:)
اونایی که ادعا می کنن فلان امام شیعیان رو تو خواب دیدند این درسته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟هر کدومش ممکنه باشه ، تشخیصش برای آدمهای معمولی مثل من خیلی سخته. ولی ما معیارهایی بسیار مهمتر از خواب دیدن داریم. به اونها فکر کنید و اونها رو ملاک قرار بدید
یعنی توهمات یا القا شیطانی نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چطور میشه فهمید راست میگن؟؟؟؟؟
یه مطلبی رو هم یادم اومد خدمت شما بگم. چه در اسلام چه در غیراسلام ، تقریباً برای همه ثابت شده که یکی از بدترین اثرات رو بر زندگی انسان ، انرژی های منفی میذاره که خود انسان بوجود میاره (یا در بوجود اومدنش دخالت داره). با این اسمی که شما برای خودتون انتخاب کردید (badbakht) مشخصه مدام انرژی منفی میدید
[SPOILER]تعجب میکنم مسئول محترم چطور این اسم رو تایید کردن! :Gig:[/SPOILER]:Gol:بسمه تعالی:Gol:
سلام دوست عزیزم
آیه 29 و 30 از سوره نساء"لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اللّهَ کانَ بِکُمْ رَحیمًا*وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ عُدْوانًا وَ ظُلْمًا فَسَوْفَ نُصْلیهِ نارًا وَ کانَ ذلِکَ عَلَی اللّهِ یَسیرًا"
.(یعنی: خودکشی نکنید چون خداوند بر شما مهربان است*و هر کس این کار را از روی تجاوز و ظلم انجام دهد، او را در آتش جهنم می اندازیم و این کار بر خداوند آسان است.)
امام باقر (ع) فرموده اند: «مؤمن به هر بلایى مبتلا میشود و با هر نوع مرگی میمیرد ولى خودکشى نمیکند»
امام صادق (ع) در باره عاقبت خودکشی می فرمایند: « هر کس خودکشی کند، برای همیشه در آتش جهنم می ماند..:Gol:
سلام علی آقا جان
می تونید آدرس این حدیثا رو بفرستین :Gol:
آقا رضا بله این امواج منفی خیلی تاثیر داره ولی من خیلیاشون رو با نام و ذکر خدا حل کردم ولی اونی که خدا نخواسته رو نتونستم حل کنم
و همین انرژی های منفی آدم رو مریض می کنند
ولی اسمم ربطی بهش نداره و راحت امواج منفیش دفع میشه
خدا کنه خودش یه راهی رو جلوم باز کنه
الان دیگه تنها به جز خدا کسی رو دیگه یار و یاور ندارم
ولی خداییش خیلی سخته این زندگی :dar:
سلام علی آقا جان
می تونید آدرس این حدیثا رو بفرستین :Gol:
:Gol:به نام خدا:Gol:
"عن ابی ولاّد الحنّاط قال: سمعت اباعبدالله، یقول: من قتل نفسه متعمّداً فهو فی نار جهنم خالداً فیها;
ابی ولاّد حنّاط میگوید: از امام صادقشنیدم که فرمود: اگر کسی به طور عمد خود را بکشد، همواره در آتش جهنم خواهد بود."
(وسائل الشیعه، حر عاملی، ج 29، ص 24، مؤسسه آل البیت).
همچنین
امام باقر علیه السلام فرمود: «إنَّ المُؤْمِنَ یُبْتَلی بِکُلِّ بَلِیَّةٍ وَیَمُوتُ بِکُلِّ میتَةٍ إلاّ أَنَّهُ لایَقْتُلُ نَفْسَهُ؛(7) مؤمن ممکن است به هر بلائی مبتلا شود و به هر نوع مرگ بمیرد، امّا خودکشی نمی کند.»
7. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، الطبعه الثانیه، مؤسسة آل البیت علیهم السلام ، قم، 1414 ه، ج29، ص240، باب تحریم قتل الانسان نفسه، ح 3. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ بِشَی ءٍ مِنَ الدُّنیا عُذِّبَ بِهِ یَوْمَ الْقِیامةِ؛(4) کسی که بوسیله چیزی از دنیا خودکشی کند، در روز قیامت بوسیله همان چیز عذاب خواهد شد.»
عبداللّه بن بهرام دارمی (م 255 ه)، سنن الدارمی، الطبعة الاعتدال، دمشق، ج2، ص192، باب التشدید علی من قتل نفسه؛ متقی هندی، کنز العمال، الطبعة الخامسة، مؤسسة الرسول، بیروت، 1405 ه، ج15، ص36، ح 39965.
سلام
دوست گرامی مشکلات برای همه آدماکم وبیش وجودداره واین سوالات برای هرآدم عاقلی بوجودمیادپس شاکرباشیدکه میتونیدباتحقیق ازخودشناسی به خداشناسی حقیقی برسیدسعی کنیدباپیداکردن جواب سوالاتتون که استادشعیب بزرگوارخیلی کامل وقابل فهم جواب دادن وهمچنین جوابای بقیه ی دوستان به این شک وشبهه هابه صورت درست پاسخ بدین
اگه سرنوشت باهاتون نمیسازه مجبورش کنین بسازه خودتون ازنوبسازینش ولی اجازه ندین فکرای پوچ مثل خودکشی به سراغتون میادمنم مثل شماوهمه ی آدمامشکلات زیادی روپشت سرگذاشتم دارم وقطعاپیش روخواهم داشت که به قول جناب Reza-Dشایداگه شمابشنوییدبگین نه هنوزراهی هست منم توی اون شرایط گفتم چی میشدخودکشی گناه نبودولی هیچ وقت بهش فکرنکردم چون به لطف خداتوان جنگیدن باسختی هارودارم همونطورکه شمادوست عزیزدارید.پس محکم باشیدواجازه ندیدشیطان ذهن وقلبتون رودرگیرکنه
جواب تک تک سوالتتون راپیداکنیدومثل امتحانی که برای دوره ای ازمقطع تحصیلی میدین وپروندش بسته میشه پرونده ی سوالاتتون روباجوابای قانع کننده ببندیدوشک به دلتون راه ندین جمله آخرتون خیلی قشنگ وتاثیرگذاربودکسی که همچین تعبیرزیبایی ازخداداره حتماخدانگاه ویژه ای بهش داره
ازتون میخوام به این تاپیک که حاصل زحمات استادعزیزم سرکارریحانه النبی هست مراجعه کنیدمطالب فوق العاده آموزنده ای داره امیدوارم راهگشاباشه براتون
《...وَمَا أُوتِيتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلًا》 (الإسراء، 85)
با سلام
ببینید وقتی عقل انسان قادر به درک چیزی نیست نباید آن را به نبود خداوند و این تفکرات شیطانی و اصطلاحا بچگانه ربط داد ، جالب اینجاست که شما خودتون فرمودید با دیدن عظمت کوه با خود گفتید که مگه میشه خدایی وجود نداشته باشد ولی گاهی اوقات هم با خود اینگونه فکر میکنید که نخیر خدایی وجود ندارد پس این نشان میدهد که چون انسان علمش کامل نیست و معصوم هم نیست در تفکرات خود دچار تغییر و تحول و اشتباه می شود ، شما بنشینید با خودتون منطقی فکر کنید ، تا حالا شده در شرایط سختی قرار گرفته باشید ؟
برای مثال در هنگامی که کشتی در حال غرق شدن است و یا هواپیمایی در حال سقوط ، مسافران آن هواپیما و کشتی چه حال روحی و روانی دارند ؟
چقدر دچار استرس هستند و میترسند ولی با وجود آن همه استرس ، نوری از امید در وجودشان هست و در آن لحظه به نیروی ماوراء طبیعی اعتقاد دارند و امید دارند که آن نیرو میتواند آنهارا از مرگ و یا در کل از آن لحظه سخت نجات دهد که این نیروی ماورا طبیعت همان خداست که بر هر کاری تواناست ، ( فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ ، سوره ی عنکبوت ، آیه ی 65 )
پس ببینید وجود خدا چقدر آسان اثبات شد ، بدون نیاز به گفتن دلایلی مانند برهان نظم و .... وجود خدا را میتوان به راحتی اثبات کرد.
و اینکه فرمودید خداوند چرا با دیدن این همه ظلم کاری نمیکند ، برای این باید گفت که ، دلیل وجود معاد همین است ، خداوند قرار است در جای دیگر حق را به حقدار برساند و این دنیا ابدی نیست و گذراست و محل آزمایش انسان هاست و خداوند چطور میتواند در این دنیا تقاص کسی که کشته شده است را از قاتل آن در این دنیا بصورت کامل بگیرد ، توجه کنید که گفتم بصورت کامل ، چرا که مثلا قاتل در این دنیا به عذاب هایی گرفتار خواهد شد که یکی از آنها میتواند عذاب وجدان باشد که بسیار عذاب بدی است ولی فرد قاتل تقاص خود را بطور کامل در قیامت خواهد داد و به حساب مقتول و قاتل بطور دقیق و با نهایت عدل رسیدگی خواهد شد ، و همچنین در این دنیا هم خداوند برنامه ای برای این کار در نظر گرفته است که آن وجود نازنین حضرت امام زمان ( عج ) میباشد که ان شاء الله پس از ظهور آقا ، تمامی این مشکلات در دنیا رفع خواهد شد و آن هم بخاطر این است که پس از ظهور ، دین اسلام به درستی توسط مردم عمل خواهد شد ، برای مثال همگی خمس و زکات مالشان را خواهند داد و فقیری بر روی زمین وجود نخواهد داشت و....
پس با این وجود بهتر است که همگی برا ظهور آقا امام زمان ( عج ) بسیار دعا کنیم و از اعماق وجودمان آقا را برای ساختن دنیای پر از عدل و داد بخواهیم
و همچنین بهتر است در ذات خداوند زیاد فکر نکنید و ذهنتان را مشغول نکنید ، همانطور که امام صادق علیه السلام میفرمایند : " از تفکر در ذات خدا برحذر باشید زیرا چیزی جز سرگردانی ندارد، همانا خدای عز وجل با چشم درک نمی شود و با اندازه و مقدار توصیف نمی شود. " ( بحار الأنوار: ج3 ص295 ب9 ح4)
و یا
" درباره نعمتهاي خدا بينديشيد و در ذات خدا نينديشید، زيرا شما هرگز ذاتش را درك نميكنيد، و وقتی سخن به ذات خدا رسید شما باز ايستيد. "(بحار الانوار، ج 71، ص 231. )
و......
پس ببینید این تفکرات بسیار مضر بوده و از شما سلب آرامش میکند و همیشه ذهنتان مشغول بوده و چون به جوابی که مدنظر شماست نمی رسید به فکر خودکشی و کارهای غیر معقول می افتید ، در این هنگام بهتر است از شر شیطان به خدا پناه برده و با انجام عبادات و ذکر گفتن و .... خود را آرام و این دغدغه های ذهنی را از خود دور سازید . ( الا بذکر الله تطمئن القلوب)
امیدوارم که ان شاء الله از این سردرگمی نجات پیدا کرده و رستگار شوید
التماس دعا
یا علی مدد
از امام صادق عليه السّلام روايت شده:هيچ مؤمنى نيست كه بر او چهل روز بگذرد،مگر اين كه حديث نفس عارض او گردد.هرگاه دچار اين عارضه شد،دو ركعت نماز بخواند،و از آن به خدا پناه برد،و نيز از آن حضرت روايت شده:حضرت آدم به خدا،از حديث نفس شكايت كرد،جبرئيل نازل شد و گفت بگو: جنبش و نيرويى نيست مگر به خداى والاى بزرگ آدم اين ذكر را گفت و حديث نفس از او برطرف شد،آنگاه حضرت فرمود،اين است اصل لا حول و لا قوّة الاّ باللّه از حضر باقر عليه السّلام روايت شده:مردى به محضر رسول خدا صلى اللّه عليه و آله آمد،و به آن حضرت از وسوسه و حديث نفس و قرضى كه بر او گران آمده بود،و نيز از تهيدستى شكايت كرد،حضرت به او فرمود بگو:
[FONT=Traditional Arabic]تَوَكَّلْتُ عَلَى الْحَىِّ الَّذى لايَمُوتُ وَ الْحَمْدُلِلّهِ الَّذى لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَريكَ فِى الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِىُّ مِنَ الذُّلِّ وَ كَبِّرْهُ تَكْبيراً
توكّل كردم بر زندهاى كه نمىميرد،و ستايش خداى را كه فرزندى نگرفته،و در فرمانروايى شركى برايش نبوده است،و براى او سرپرستى نيست از روى خوارى،و او را بزرگ شمار بزرگشمردنى شايسته.
سپس فرمود:اين دعا را به كرّات بگو،چندى نگذشت كه آن مرد خدمت حضرت آمد و گفت:يا رسول اللّه خدا وسوسه مرا از بين برد،و قرضم را ادا كرد،و از تهيدستى به توانگرى رساند.و همچنين روايت شده:هنگامى كه در سينهات شكّى پيدا شد،براى دفع وسوسه شيطان بگو:
[FONT=Traditional Arabic]هُوَ الاَْوَّلُ وَالاْ خِرُ وَالظّاهِرُ وَالْباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَىْءٍ عَليمٌ
اوست آغاز و انجام و پيدا و پنهان،و به هرچيز داناست
اونی که خدا نخواسته رو نتونستم حل کنمخدا هرگز برای بنده ای منفی نمیخواد. ممکنه مشکلاتی رو سر راهش قرار بده ، ولی این با منفی خواستن تفاوت داره
خدا یعنی روشنی ، پس اگر توی تاریکی موندیم ، ممکنه توی تاریکی موندن رو خدا خواسته باشه ، اما خود تاریکی رو هرکز خدا نمیخواد
به نام یزدان بخشاینده بخشایشگر
امیدوارم با این پاسخها به شما کمکی کنم تا بدانید که بدبخت نیستید!
من تو زندگی خیلی اذیت کشیدم و الانم دارم اذیت میشم
ببنید, بیشتر مشکلات از سوء تفاهمها قضاوتهای نادرست و منفی نگاه کردن و پروردن خیالات منفی درباره موضوعات به وجود میآیند, مثلا موضوعی رو فرض کنید (مثل بدهکار بودن) ما اونقدر میشینیم درباره اون منفیبافی میکنیم که این مشکل برای ما چنان بزرگ به نظر میآید که میخواهیم از آن فرار کنیم (خودکشی کنیم) در حالی که واقعیت و حقیقت این مشکل این هست که این مشکل راهحل آسانی دارد! مثلا دعا کردن! برید در مورد دعا در مورد ادای بدهیها سرچ کنید, میبینید این مشکل (برای مثال) چقدر راحت حل میشود, پس مشکلات زیاد نیستند ولی این ما هستیم که با حدس و گمانهای منفی مشکلات را بزرگ میکنیم تا جایی که فقط به فکر فرار یا همان خودکشی میافتیم در حالی که خداوند میفرماید که برخی حدس و گمانها (خیالپردازیها) گناه هستند
اینو هم بدون دوست من, که من خودم به شخصه خیلی زیاد در زندگی رنج کشیدهام و اینطور نیست که نفسم از جای گرمی دربیاید و اینکه اینها تجربه عینی من هست!
اگر خدا واقعا هست چه لزومی داشت که خودش رو نشون نده و انسان این همه سختی بکشه
ببینید خدا مثل ما مخلوقات نیست که جسم و شکلی داشته باشد, ولی او میتواند خودش را به ما نشان بدهد, در قرآن آمده که "مرگ" همان دیدار با خدا هست, در اونجا انسان پاسخ پرسشهایش را خواهد یافت (البته چه بهتر که در دنیا پاسخ هایمان را پیدا کنیم!) پس دیدار خدا در مرگ هست
اما دیدار دیگر خدا چیزی هست که الان شده! اون همون پیامبران و آثار اونها هست, در این کتب (گفتار خدا یا پیامبران یا جانشینان اونها) خداوند مهربان پاسخ همه سوالات بشری رو (حتی سوالات اجنه!) رو در این کتب آورده, دانستنیها کم نیستند من تو کم دانستهایم!
چیزی که شما میگید (خدا خودش رو نشون نمیده تا ما مشکلاتمون حل بشه و سختی نکشیم) نشانه ظلم خدا هست, در حالی که خدا ظلم نمیکند
خداوند همه حجتها رو تمام کرده, ولی ما چه کنیم که به کتب او مراجعه نمیکنیم ؟ خدا راه رو یاد داده : پیامبران و اهل بیت و کتب مقدس
خداوند تنها برای افراد خاصی آشکار شده است, یعنی پیامبران, این خواست خدا هست و باید به خواست او احترام گذاشت و نگوییم که چرا به همه خودش را نشان نمیدهد (در این صورت ایمان معنایی نداشت, چون ایمان این هست که با خرد و اندیشه به خدا برسی نه با چشم سر!)
اگر خدا وقعا هست چرا به این انسانهایی که واقعا بهشون ظلم میشه کمک نمی کنه
باید به ظالم هم حق داد! فرض کنید اگر تا شخصی ظلم میکرد خداوند درجا او رو پودر میکرد, اون ظالم روز قیامت میگفت که خدا به من مهلت نداد که اصلاح بشوم و اگر میداد من دیگر ظلم نمیکردم!
پس دلیل تاخیر در دفاع از مظلوم توسط خدا همین موضوع هست (ما باید همه جهات و ابعاد موضوع رو ببینیم و تنها از یک زاویه نگاه نکنیم) ولی این تاخیر به این معنا نیست که خداوند از حق مظلوم میگذرد, چون اگر بگذرد پس ظلم کرده ولی چون خدا ظالم نیست حق مظلوم را حتی اگر مدتی تاخیر داشته باشد را خواهد ستاند.
اگر واقعا خدا هست چرا اطلاعات زیادی از وجود خودش نداده و فقط گفته که به عالم غیب ایمان بیارید
خداوند 24 هزار پیامبر برای بشریت برانگیخته که برخی از پیامبرانش 50 کتاب یا بیشتر داشتهاند! حالا شما حساب کن که خدا چه قدر کتاب برای بشر فرستاده!!! این جملهای که گفتید (گفته به عالم غیب ایمان داشلته باشید) تنها یک بخش از یک آیه در کتاب قرآن کریم هست - کتابی که 6666 آیه دارد!!)
اما چه کسانی این کتابها رو میخوانند ؟ شاید یک درصد بشریت ! (شاید هم کمتر) و چون نمیخوانند پس نمیدانند و چون نمیدانند میگویند که نیست!
اگر خدا از روح خودش در انسان دمید اونوقت این سوال به وجود میاد که مگه خدا روح هست
ببینید «روح خدا» آفریده خدا هست, خدا خودش روح خودش نیست! بلکه این روح رو که (روح از کلمه ریح یعنی باد میآد و به پارسی روان میشود) خدا آفریده رو در موجودی میدمه و اون موجود زنده میشه, پس روح خدا نیست که خودش رو بدمه به مخلوقش! مثال روح خدا (روح القدس) مثل بادهای بهاری هستند که به طبیعت زندگی میدهند.
اگر زمانی ما از خدا بودیم چه لزومی داشت روحمون از خدا جدا بشه و خدا خدا بشه و ما مخلوق
این یک اشتباه عرفانی هست که میگوید «ما تکهای از خدا هستیم!» در حالی که درستش این هست که ما از آنِ خدا هستیم, فکر کنید اگر ما جزئی از خدا بودیم که حالمون این نبود! اگر جزئی از او بودیم میتونستیم خدایی کنیم!!!!
اصلا ما رو کی افریده چرا آفریده قراره چه اتفاقی بیفته جنس خدا از چیه
دلیل آفرینش این هست که ما هم مثل خدا زندگی کنیم, خداوند نخستین موجود زنده هست و چون او "زندگی" و زنده بودن رو بهترین چیز بوده, موجودات رو آفریده و به اونها زندگی داده تا ازش لذت ببرند! بعد مثلثی ساخته که یک ضلعش خود و دیگری جهان هستی و مخلوقات زنده و این مثلث شده مثل عبادت و بندگی و در واقع بندگی خدا همان زندگی واقعی هست.
دوست من اگر دنبال این باشی که «جنس خدا چیست» هیچ وقت بهش نخواهی رسید, چون جنس خدا از جنس همه آفریدههاش جدا هست و هیچ کسی (هیچ کسی) جز خود خدا نمیدونه که جنس خدا (همون ذات خدا) چی هست, چون ذات و جنس او هیچ نمونه دیگری نداره, یکی از دلایل اینکه میگوییم خدا نیست, این هست که او رو مانند مخلوقاتش میدانیم, مثلا یک انسان را میبینیم و میگوییم انسان وجود دارد ولی چون خدا را نمیبینیم (بر اساس ترازوی سنجش مخلوقات) میگوییم او نیست
پس این رو معتقد و باورمند باش که ذات و جنس او مانندی ندارد تا ما بتوانیم بدانیم که او چیست, همین که بدانیم او همه جا هست, او بر همه چیز قدرت و سلطه کامل دارد, او در یک لحظه بینهایت کار میکند! و اینکه او پروردگار (پرورشدهنده) و راهنمایی همه مخلوقات هست و مدیریت جهان پهنآور به هیچ وجه بر او سنگین نیست, من پیشنهاد میکنم آیت الکرسی رو بخونید!
چرا این دنیا این همه رنج داره
خداوند دنیا رو نفرین کرده! و برای همین نفرین زندگی موجودات پر از رنج و فلاکت شده, در واقع خداوند دنیا رو پر از رنج قرار داده (همان نفرین) تا ما از آن فرار کنیم! چطور؟ او از یک طرف دنیا را پست و زشت قرار داده و از طرف دیگر فرموده که به بهشتی که به اندازه همه آسمانها و زمین هست رغبت پیدا کنیم!
دنیا پست و مزخرف و کسل کننده هست, ولی بهشت برای مثال علف زمینش زعفران هست! و کلا بهشت جایی هست که خداوند برای انسان پسندیده (در مورد صفات بهشت تحقیق کنید) و حضرت علی میفرمایند که کمترین ارزش انسان بهشت هست! (حساب کن انسان چه قدر ارزشمند هست که کمترین درجه ارزشش بهشت برین هست!)
چرا کسی که دوست داره بمیره این اختیار رو نداره که بمیره و فقط اختیار در این داره که تو هر شرایطی زندگی کنه
انسان اگر از خدا بخواهد که او رو بمیرونه خدا ممکنه درخواستش رو برآورده کنه, ولی فرصت داده تا خودمون رو پیدا کنیم و بدونیم که چه ارزشی داریم
بعد اینکه زندگی واقعی و همراه با خوشبختی و لذت در این عمر کوتاه دنیوی نیست, بلکه اصل زندگی در آخرت هست, جایی که هرگز صاحبش خسته نشده و عمرش به سر نمیآید!
خداوند چنین زندگیای را برای بندگان خوبش پسندیده است نه دنیای فانی مزخرف اشتراکی رو!
ما باید مثل کرگدن پوست کللف باشیم و این نمیشه جز اینکه از خداوند راهنمایی بگیریم و از خداوند راهنمایی - برای زندگی درست و گذراندن این دنیای فانی - نمیتوانیم بگیریم مگر از طریق کتب مقدس او.
من به شخصه دوبار خودکشی کردم و این فقط خدا بود که نخواست با این نوع مرگ (خودکشی) از دنیا بروم!
و دیگه اینکه دوست من, در روایتی هست که "جوانی شاخهای از دیوانگی هست" پس زیاد خودت رو اذیت نکن (یعنی نباید خودمونو اذیت کنیم) احساسات منفی که در جوانها هست طبیعی هستند و بهترین کار این هست که آرامش داشته باشیم و قرآن و روایات رو بخونیم, در حدیث هست که همانا حدیث ما دلها را شفا می بخشد
من هروقت مشکلی برام پیش میآد برنامه قرآن ذکر رو باز میکنیم و آیات رندوم میارم و اینطور به آرامش میرسم! به هر حال از خوندن قرآن و روایات شیعی و البته نماز خواندن و روزه گرفتن و دعا کردن استفاده کن چون بهتر از اینها خدا چیز دیگری نیافریده که جایگزین اینها باشه!
و سخن آخر اینکه خداوند حال نزار و داغون ما رو دوست داره و دوست داره بندهاش از همه چیز ببره و قطع امید کنه و فقط به او پناهنده بشه! اینها اصلا سیگنالهای منفی از طرف خدا نیستند بلکه کاملا مثبت و دوستانه هستند
یا علی
برای این کار در نظر گرفته است که آن وجود نازنین حضرت امام زمان ( عج ) میباشد که ان شاء الله پس از ظهور آقا ، تمامی این مشکلات در دنیا رفع خواهد شد و آن هم بخاطر این است که پس از ظهور ، دین اسلام به درستی توسط مردم عمل خواهد شد ، برای مثال همگی خمس و زکات مالشان را خواهند داد و فقیری بر روی زمین وجود نخواهد داشت و....
سلام
با این همه انسانهایی که مخالف اسلام هستند چطور آقا ظهور خواهند کرد با این همه افرادی که تو خیابون دنبال ناموس مردم هستند چطور ظهور خواهند کرد
الان تروریستا مثل ویروس پخش شدند که پدرشون آمریکا و مادرشون اسرائیل هست و خیلی جاها پر از تروریست هست دارند سر می برند استخون می شکنن منفجر می کنن تجاوز می کنن و ....
اون 313 نفر که هیچ اونا یاران اصلی هستند ولی چطور جمعیت میلیاردی در مقابل سپاه کمتر از 100 هزاری شکست خواهد شد
حتما نیروی ماورایی در کار نخواهد بود و همین عشق به خدا این سپاه رو چنان قوی می کنه که از آهن هم سختر میشن
نقش ایران چیه ایران که خیابوناش پره انسانهایی هست که گرفتار نفس خودشون هستند تا می تونن چشمشون رو می چرخونن
اسرائیل قراره مگه به ایران تجاوز کنه تا مدتی دیگه نابود بشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دوران ظهور دوران سختی خواهد بود برای همه ی انسانها
مخصوصا خود آقا که هیچ وقت دوست نداره انسانها کشته بشن بلکه دوست داره همه برگردند و به خدا توجه کنند
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
من موندم مردم چرا خدا خدا می کنند ولی عبادتش نمی کنند و می گن که خدا از حق خودش می گذره
بعضیا سوال می کنند که فلانی تو بهشت هم عبادت هست اگر باشه که خیلی اذیت میشیم
کسانی که عظمت خدا رو مشاهده نمی کنند این جملات رو می گن و عباداتشونم منظم نیست یا اصلا نیست
آیه ی قران رو که می گه جن و انس رو نیافریدم مگر برای پرستش خودم
خوب بعضیا می گن من مسلمانم قرآنم قبول دارم ولی هیچوقت نمیشینه فکر کنه که قران چی میگه
مردم واقعا اگر درباره عظمت جهان هستی فکر کنند به این می رسن که باید خدا رو عبادت کرد و اون موقع لذت خواهند برد
البته تهذیب نفس مقدمه پیمودن این راه است
تو این چند سال همه جور رنج کشیدم و هیچ وقت گله و شکایت ندارم
و اگر می بینین حرف از خودکشی می زنم هیچوقت ربطی به این افکار نداره
خوب لاقل دلمون خوشه که یه نفر هست که یقینش کامل هست برای خدا که خیلی دوست دارم ظهورشون رو ببینم ولی خدا شیطان رو لعنت کند
اگر لایق بودم می تونستم مشکلم رو حل کنم ولی نتونستم
جالبه همه اینجا مشکل دارن
حالا نمی دونم آخر و عاقبتم چی میشه
شیطان با همین اذکار الهی پا به فرار می گذاره
ولی اذکار واسه کسی تاثیر داره که خدا رو عبادت کرده و نوری از خدا تو وجودش هست و وقتی خدا رو صدا می زنه جواب می گیره
نه افرادی مثل من...
جالبه همه جوره حرکت کردم ولی نمیشه که نمیشه
دیگه موندم چیکار کنم روزای پیش رو رو چجوری پشت سر بزارم...
بله تفکر در ذات خداوند آدم رو بدبخت می کنه
تو تفکر می کنی که خدا چیه جنسش چیه شیطان هم بهت جواب میده و جوابت رو می گیری و محدودش می کنی تو ذهنت مثل من بدبخت
مردمی که همه وجودشون از خداست دوست ندارند خدا رو عبادت کنند اون وقت حرف از بهشت می زنن تو این دنیا طعم لذت عبادت رو نمی خوان بچشن اونوقت می گن که عبادت واسه چیه
کافیه تنها یه ذره از عبادتشون لذت ببرن اونوقت دیگه کمکم مشتاقن عبادت کنند و دوست ندارند که بدون عبادت پاشون رو تو بهشت بزارن
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
اینا گفته های من نیست گفته های یه روحانی هست که من اینجا ازش نقل قول کردم خیلی حرفاشو من دوست دارم ایشونم تا اینجا به من کمک کردند که فعلا تو این دنیا باشم
من عاشق افرادی هستم که خدا رو دوست دارند
ولی چیکار کنم تو بد دردسری افتادم
شما هم دعا کنید تا بلکه معجزه بشه :Gol:
سلام
با این همه انسانهایی که مخالف اسلام هستند چطور آقا ظهور خواهند کرد با این همه افرادی که تو خیابون دنبال ناموس مردم هستند چطور ظهور خواهند کرد
الان تروریستا مثل ویروس پخش شدند که پدرشون آمریکا و مادرشون اسرائیل هست و خیلی جاها پر از تروریست هست دارند سر می برند استخون می شکنن منفجر می کنن تجاوز می کنن و ....
اون 313 نفر که هیچ اونا یاران اصلی هستند ولی چطور جمعیت میلیاردی در مقابل سپاه کمتر از 100 هزاری شکست خواهد شد
حتما نیروی ماورایی در کار نخواهد بود و همین عشق به خدا این سپاه رو چنان قوی می کنه که از آهن هم سختر میشن
نقش ایران چیه ایران که خیابوناش پره انسانهایی هست که گرفتار نفس خودشون هستند تا می تونن چشمشون رو می چرخونن
اسرائیل قراره مگه به ایران تجاوز کنه تا مدتی دیگه نابود بشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دوران ظهور دوران سختی خواهد بود برای همه ی انسانها
مخصوصا خود آقا که هیچ وقت دوست نداره انسانها کشته بشن بلکه دوست داره همه برگردند و به خدا توجه کنند
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
من موندم مردم چرا خدا خدا می کنند ولی عبادتش نمی کنند و می گن که خدا از حق خودش می گذره
بعضیا سوال می کنند که فلانی تو بهشت هم عبادت هست اگر باشه که خیلی اذیت میشیم
کسانی که عظمت خدا رو مشاهده نمی کنند این جملات رو می گن و عباداتشونم منظم نیست یا اصلا نیست
آیه ی قران رو که می گه جن و انس رو نیافریدم مگر برای پرستش خودم
خوب بعضیا می گن من مسلمانم قرآنم قبول دارم ولی هیچوقت نمیشینه فکر کنه که قران چی میگه
مردم واقعا اگر درباره عظمت جهان هستی فکر کنند به این می رسن که باید خدا رو عبادت کرد و اون موقع لذت خواهند برد
البته تهذیب نفس مقدمه پیمودن این راه است
تو این چند سال همه جور رنج کشیدم و هیچ وقت گله و شکایت ندارم
و اگر می بینین حرف از خودکشی می زنم هیچوقت ربطی به این افکار نداره
خوب لاقل دلمون خوشه که یه نفر هست که یقینش کامل هست برای خدا که خیلی دوست دارم ظهورشون رو ببینم ولی خدا شیطان رو لعنت کند
اگر لایق بودم می تونستم مشکلم رو حل کنم ولی نتونستم
جالبه همه اینجا مشکل دارن
حالا نمی دونم آخر و عاقبتم چی میشه
شیطان با همین اذکار الهی پا به فرار می گذاره
ولی اذکار واسه کسی تاثیر داره که خدا رو عبادت کرده و نوری از خدا تو وجودش هست و وقتی خدا رو صدا می زنه جواب می گیره
نه افرادی مثل من...
جالبه همه جوره حرکت کردم ولی نمیشه که نمیشه
دیگه موندم چیکار کنم روزای پیش رو رو چجوری پشت سر بزارم...
بله تفکر در ذات خداوند آدم رو بدبخت می کنه
تو تفکر می کنی که خدا چیه جنسش چیه شیطان هم بهت جواب میده و جوابت رو می گیری و محدودش می کنی تو ذهنت مثل من بدبخت
مردمی که همه وجودشون از خداست دوست ندارند خدا رو عبادت کنند اون وقت حرف از بهشت می زنن تو این دنیا طعم لذت عبادت رو نمی خوان بچشن اونوقت می گن که عبادت واسه چیه
کافیه تنها یه ذره از عبادتشون لذت ببرن اونوقت دیگه کمکم مشتاقن عبادت کنند و دوست ندارند که بدون عبادت پاشون رو تو بهشت بزارن
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
اینا گفته های من نیست گفته های یه روحانی هست که من اینجا ازش نقل قول کردم خیلی حرفاشو من دوست دارم ایشونم تا اینجا به من کمک کردند که فعلا تو این دنیا باشم
من عاشق افرادی هستم که خدا رو دوست دارند
ولی چیکار کنم تو بد دردسری افتادم
شما هم دعا کنید تا بلکه معجزه بشه :Gol:
با سلام
این جمله رو خیلی دوست دارم که " عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد "
وجود ظالمانی مانند آمریکا و اسرائیل و داعش و .... سبب خیر خواهد بود ، شما مطمئن باشید ، چرا که مردم سراسر جهان با دیدن ظلم و جنایت های این دشمنان به حقایق پی برده و خودشون میخوان که کسی بیاد و کل جهان رو نجات بده و این فکر در وجودشون پدیدار میشه ، که مردم هر آیین و مذهبی شخصی که در مذهب خودشون رو دارند رو به عنوان منجی میپندارند ، مثلا مسیحی ها میپندارند که شخص منجی حضرت عیسی خواهد بود و .......
پس ببینید تمامی مردم جهان به وجود منجی اعتقاد دارند و این دشمنان و دیدن این جنایات باعث می شود که در اعتقاد خودشون راسخ تر و محکمتر بشن و تمایلشان برای ظهور فرد منجی بیشتر بشود
و اینکه فرمودید مردم چگونه به امام زمان ( عج ) ایمان خواهند آورد ، این بدین گونه خوهد بود که مثلا مسیحیان با دیدن حضرت عیسی (ع) در کنار امام زمان ( عج ) به حضرت مهدی (عج) ایمان خواهند آورد چرا که آنان حضرت عیسی را که قبول دارند دیگه و وقتی میبینند که حضرت عیسی مردم را به سمت امام زمان ( عج ) دعوت میکند ایمان خواهند آورد و بحث مسلمانان هم که معلوم است ، هم شیعه و هم سنی به وجود آقا اعتقاد و ایمان دارند ، و برای برخی هم حضرت با آوردن معجزاتی آنها را مسلمان خواهند کرد
در ضمن دنیا فقط از عده ی کمی که مخالف اسلام هستند تشکیل نشده است ، شما فقط برخی از دولت های ظالم مانند آمریکا و .... را دیده اید و این حرف را زده اید ولی خبر ندارید که گرایش به دین اسلام در اروپا و آمریکا چقدر رو به افزایش است ، پس لطفا کم کاری نفرمایید و منطقی فکر کنید
این نکته رو هم یادتون نره که با ظهور آقا قرار نیست جنگ و خونریزی شدیدی راه بیفتد و آقا راه بروند و گردن بزنند ، این سخنان را دشمنان در ذهن های جوانان ما انداخته اند ، همانطور که گفتم عده ای با معجزه و عده ای با دیدن حضرت عیسی ( ع ) و .... به آقا اعتقاد پیدا میکنند ، فقط شاید این وسط عده ی محدودی باشند که به هیچ صراطی مستقیم نباشند و بخواهند علیه آقا مبارزه کنند که در آن صورت مسلما برای ایجاد امنیت جهانی آقا مجبور به جنگ با آنان خواهند بود
و اینکه فرمودید چطور میشود مثلا سپاه 100 هزار نفری در مقابل سپاه میلیونی پیروز شود ، شما اینجا دست غیب و نیروی غیب خداوند متعال را فراموش کرده اید ، چرا که " ان الله علی کل شی قدیر " خداوند بر هرکاری تواناست ، نمونه ی آنرا میتوانید در جنگ هشت ساله ی کشور خودمان مشاهده کنید که کل دنیا در مقابل ایران ایستاده بودند و جوانان ما توانستند با دستان خالی و فقط با ایماد و اعتقاد محکم به پیروزی دست یابند ( توصیه میشود کتاب های مربوط به خاطرات شهدا و رزمندگان را مطالعه فرمایید ) ، حال حتی امام زمان ( عج ) میتوانند با همین 313 نفر که فقط فرماندهان سپاه حضرت میباشند با کمک خداوند متعال در مقابل سپاه میلیونی دشمن به پیروزی دست یابند ، حال آنکه سپاه حضرت هم خیلی بیشتر از 313 نفر است و این بزرگواران فقط فرماندهان اصلی میباشند .
و اینکه فرمودید یه عده ای خدا خدا میکنند ولی او را عبادت نمیکنند ، بایستی بگویم خود خداوند فرموده است اگر مرا دوست دارید مرا عبادت کنید ، پس این اشخاص مومن واقعی نمیباشند و فقط به اسم و ظاهر مسلمان اند ، همانطور که خود خداوند فرموده 《 قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإيمانُ في قُلُوبِکُمْ وَ إِنْ تُطيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا يَلِتْکُمْ مِنْ أَعْمالِکُمْ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ 》( آیه ی 14 ، سره ی حجرات )
آن چیزی که مهم است ایمان واقعی است ، نه فقط خدا خدا کردن و گفتن شهادتین ، شما بایستی در تشخیص مومنان واقعی از غیر واقعی دچار مشکل نشوید تا از دین و افراد مومن واقعی برگشته و دلزده بشوید ، حواستان را خیلی جمع کنید ، مومنان واقعی هیچگاه از پرستش خداوند متعال خسته که نمیشوند هیچ ، بلکه شور و شوق آنها روز به روز بیشتر هم میشود
یادتان نرود خود خداوند فرموده من را بخوانید که شما را اجابت میکنم ، شما بایستی صبر داشته باشید ، چرا که ممکن است برآورده شدن حاجت شما مدتی طول بکشد ، در این زمینه داستان هایی نقل شده است ، که بنده پیشنهاد میکنم حداقل داستان زیر را که لینکش را برایتان قرار داده ام مطالعه فرمایید ، ممنونم
http://anjoman.tebyan.net/newindex.aspx?pid=17257&threadID=186450
و نکته ی دیگر آنکه طبق این آیه ی صریح قرآن که خداوند فرموده《 ... وَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ 》( آیه ی 16 ، سوره ی بقره ) ، شما نباید همیشه انتظار داشته باشید که حاجات شما برآورده شود ، چرا که ممکن است آن حاجت به ضرر شما باشد و بعدا به حکمت آن پی ببرید و بلکه اصلاً پی نبرید ، همانگونه که خود بنده بارها در زندگی خودم این را تجربه کرده ام و همیشه شکر گذار بوده ام ، چرا که به خداوند متعال از اعماق قلبم ایمان و اعتقاد دارم
حالا شما اگر دوست داشتید میتوانید مشکل خود را صریحا با دیگران در میان بگذارید که شاید آنها بتوانند راه حلی پیدا کنند ، بنده هم اگر قابل باشم برای شما دعا خواهم کرد
ان شاء الله که حاجت روا و عاقبت بخیر شوید
التماس دعا
یا علی مدد
زمان و مکان برای خدا معنی نداره این درست ولی تو قرآن هست که میگه یک روز آخرت برای شما 1000 سال این دنیا هست در صورتی که خدا اونجا هم زمان رو مد نظر قرار داده یا به این صورت هست که یک روز خدا برای شما 1000 سال هست یعنی خدا قبل اینکه جهان رو خلق نکرده بود زمان وجود داشت ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
با سلام
خداوند متعال در آیه 4 معارج می فرماید: « تَعْرُجُ الْمَلائِکَهُ وَ الرُّوحُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَهٍ ــــ فرشتگان و روح به سوى او عروج مىکنند در آن روزى که مقدارش پنجاه هزار سال است.»
مفسّرین در تفسیر این آیه ی شریفه فرموده اند به قرینه ی آیات بعدی ، منظور از این روز ، روز قیامت می باشد. خداوند متعال در آیه 5 سوره سجده نیز فرمود: «یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ یَعْرُجُ إِلَیْهِ فی یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَهٍ مِمَّا تَعُدُّونَ ــــ امور این جهان را از آسمان به سوى زمین تدبیر مىکند؛ سپس به سوى او بالا مىرود ، در روزى که مقدار آن هزار سال است از سالهایى که شما مىشمرید. » .اهل تفسیر برای تببین این تفاوت که بین دو آیه دیده می شود گفته اند: قیامت پنجاه موقف (ایستگاه) دارد که هر کدام هزار سال است که مجموع آن پنجاه هزار سال می شود.
امّا در اینکه مراد از «یوم» چیست؟ و یعنی چه که مدّت آن هزار سال است ، نظرات گوناگونی ارائه شده که به چند مورد آن اشاره می شود. امّا قبل از ذکر این نظرات بیان دو مقدّمه ی کوتاه الزامی به نظر می رسد.
مقدمه نخست:
کلمه ی یوم در قرآن کریم و روایات و همچنین در فرهنگ عرب ، معمولاً به معنی شبانه روز به کار نمی رود ، بلکه معمولاً به عنوان قطعه ای از زمان استعمال می شود. برای مثال امیرمومنان فرمودند: « الدَّهْرُ یَوْمَانِ یَوْمٌ لَکَ وَ یَوْمٌ عَلَیْکَ فَإِذَا کَانَ لَکَ فَلَا تَبْطَرْ وَ إِذَا کَانَ عَلَیْکَ فَاصْبِر ـــ روزگار دو روز است روزی به نفع تو و روزی به ضرر تو ؛ پس چون به نفع تو شد فساد نکن! و چون بر ضدّ تو شد صبر پیشه نما!». واژه « یوم » در قرآن کریم ، حتّی به معنی چندین میلیارد سال نیز به کار رفته است. « قُلْ أَ إِنَّکُمْ لَتَکْفُرُونَ بِالَّذی خَلَقَ الْأَرْضَ فی یَوْمَیْن ـــ بگو: آیا شما به آن کس که زمین را در دو روز آفرید کافر هستید.» (فصلت:9). روشن است که در این آیه واژه ی یوم نمی تواند به معنی شبانه روز باشد ، چون قبل از خلقت زمین ، شب و روز زمینی هم وجود نداشت. در این آیه خداوند متعال عمر زمین را به دو برهه تقسیم و هر کدام را یک روز خوانده است.
مقدمه دوم:
درباره ی عالم آخرت دو نظر عمده وجود دارد ، برخی صاحب نظران ، آن را عالمی مادّی نظیر همین دنیا ، لکن با قوانینی دیگر دانسته اند ؛ امّا گروه دیگری ، که عمدتاً فلاسفه ی اسلامی و عرفا هستند ، عالم آخرت را عالمی مجرّد (غیر مادّی) می دانند ؛ که خود اینها نیز بر دو گروهند ؛ عدّه ای معاد را صرفاً روحانی می دانند که اینها بسیار اندکند ولی اکثر اینان معاد را « جسمانی ـ روحانی » می شناسند ، لکن جسم اخروی را جسم غیر مادّی می دانند ؛ تقریباً شبیه اجسامی که انسان در خواب می بیند. طبق نظر اوّل ، در عالم آخرت نیز مثل دنیا ، حرکت و زمان وجود دارد ، لذا منظور از پنجاه هزار سال که در آیه آمده است ، همان پنجاه هزار سال زمانی است ؛ امّا طبق عقیده ی گروه دوم ، حرکت و زمان نمی توانند در عالم آخرت وجود داشته باشند ؛ چرا که از نظر فلسفی ، حرکت ـ به تمام اقسام آن ـ لازمه ی وجود مادّه می باشد و زمان نیز مقدار حرکت را گویند ؛ پس در عالم آخرتی که غیر مادّی است زمان راه ندارد. بر این اساس ، پنجاه هزار سال مطرح در آیه نیز نمی تواند از سنخ زمان باشد ؛ بخصوص که ملائک نیز موجودات مجرّد و غیر مادّی می باشند و عروج آنها در زمان بی معنی است.
نظریّه یکم: در عالم آخرت نیز زمان وجود دارد و جریان حسابرسی مردم نیز در طول زمان رخ می دهد ؛ و این جریان در پنجاه موقف اتّفاق می افتند و افراد در هر موقفی به اندازه ی هزار سال دنیا نگه داشته می شوند. البته طبق برخی روایات این مقدار برای غیر مومنین می باشد و مومنین به سرعت مورد حسابرسی قرار می گیرند . « وقتی این آیه نازل شد ، کسی گفت یا رسول الله آن روز چقدر طولانى است!! فرمود: قسم به کسى که مرا به حقّ مبعوث نمود ، آن روز براى مؤمن سبک و آسان مىشود آسانتر از یک نماز واجب که در دنیا مىخواند.» ( تفسیر التبیان ، شیخ طوسی ، ج10، ص: 115)
نظریّه دوم: در آخرت زمان وجود ندارد ، لکن حسّ حاصل از زمان وجود دارد ؛ یعنی انسانها به خاطر اینکه قبلاً زمان را احساس نموده اند ، حسّ حاصل از آن را در وجودشان دارند که از آن تعبیر می شود به زمان روانشناختی. انسان در همین دنیا با دو گونه زمان مواجه است ، زمان فیزیکی که ربطی به ادراک انسان ندارد و چه انسان به آن توجّه داشته باشد یا نداشته باشد ، این زمان کار خود را می کند ؛ امّا زمان دوم ، زمان روانشناختی است که ربط مستقیم به ادراک انسان از امور خارجی دارد. طبق این زمان ، وقتی کسی مشغول کار مورد علاقه ی خود است ، گذر زمان را بسیار سریع حسّ می کند ؛ به گونه ای که مثلاً مدّت زمان پنج ساعت برای او یک ساعت جلوه می کند ؛ در مقابل ، وقتی اشتغال به امر مورد تنفّر خود دارد ، گذر زمان را بسیار کند می یابد ؛ به گونه ای که مثلاً یک ساعت برای او پنج ساعت می نماید. در آخرت نیز اگر چه زمان فیزیکی وجود ندارد ولی زمان روانشناختی موجود است ؛ لذا مدّت روانی حسابرسی برای مومنین ، که ترس و واهمه ای از حساب ندارند ، به اندازه ی خواندن یک نماز واجب نمودار می شود ؛ امّا غیر مومنین ، که سخت از این محاسبه ی اعمال هراسانند ، مدّت روانی آن را پنجاه هزار سال می یابند. و این است سرّ تفاوت زمان حسابرسی برای مومن و غیر مومن ، که در حدیث نبوی به آن اشاره شده است.
نظریّه سوم: صاحبان این نظریّه نه تنها نظر اوّل را قبول ندارند ، بلکه نظر دوم را هم مخدوش می دانند ؛ چرا که به اعتقاد اینها ، زمان روانشناختی نیز نتیجه و پیامد زمان فیزیکی است ؛ پس اصل زمان باید باشد تا روان آدمی بتواند آن را کوتاه یا بلند بنمایاند و اصل زمان در آخرت وجود ندارد. همچنین به نظر می رسد که زمان روانشناختی ، مرتبط با ذهن باشد و در آخرت ذهن وجود ندارد و همه ی علوم انسان اخروی علم حضوری است. از نظر فلسفی ، ذهن داشتن ، نتیجه ی وجود بدن مادّی است ؛ لذا برای موجود مجرّد (غیر مادّی) ذهن معنا ندارد. پس یوم مطرح شده در آیه نه از سنخ زمان فیزیکی است و نه از سنخ زمان روانشناختی و ذهنی. بلکه اساساً « یوم» صرفاً ظرف زمان نیست. یوم در حقیقت ظرف ظهور امور و حقایق می باشد ، چه حقایق مادّی و زمانی و چه امور غیر مادّی ؛ و اگر این واژه در مورد قطعه ای از زمان نیز به کار می رود برای این است که زمان یکی از ظروف ظهور حقایق است ؛ به این معنی که حقایق مادّی در ظرف زمان به ظهور می رسند و تا زمان سپری نشود امور مادّی از باطن عالم به عالم مادّه نازل نمی شوند.
پس معنی آیه این است که در آخرت ، حقیقت امر افراد در پنجاه موقف برای آنها ظاهر می شود و ظهور حقیقت امور آنها در هر موقفی ، در هزار مرحله می باشد. و شاید موقف اوّل او موقع احتضار و جان دادن است که طبق روایات عالم پس از مرگ را بر وی نمودار می سازند و از بدو زندگی وی تا ختم آن را بر روح می نمایانند و شخص خود می یابد که عمر خود را چگونه گذرانده است ؛ چرا که « مَنْ مَاتَ فَقَدْ قَامَتْ قِیَامَتُه ــ هر که مرد یقیناً قیامتش برپا شد.» (بحار الأنوار ،ج58،ص7) و چه بسا ای نمودار کردم مراحل زندگی شخص در هزار مرحله برای او رخ دهد. خدای تعالی نیز در ذکر این موقف از واژه ی یوم استفاده نموده فرمود:« لَقَدْ کُنْتَ فی غَفْلَهٍ مِنْ هذا فَکَشَفْنا عَنْکَ غِطاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدیدٌ ــــ (به او خطاب مىشود:) تو از این غافل بودى و ما پرده را از چشم تو کنار زدیم، و امروز چشمت کاملاً تیزبین است.» (ق:22). در مواقف دیگر نیز شخص به همین نحو حقایقی را یکی از بعد از دیگری مشاهده می کند تا عالم برزخ خاتمه یافته عالم آخرت برپا شود و شخص وارد مواقف آن گشته در هر موقفی ، طیّ هزار پرده برداری ، حقایقی را دریابد.
موید این معنا حدیثی از پیامبر است که کوتاهی و بلندی حساب رسی قیامت را بسته به فرد مومن یا غیر مومن می داند.
در حديثي از "ابو سعيد خدري" آمده: بعد از نزول آية چهار سورة معارج كسي عرض كرد: يا رسول الله ! چقدر آن روز طولاني است؟! فرمود: "قسم به كسي كه جان محمد در دست او است! آن روز براي مؤمن سبك و آسان مي شود، آسان تر از يك نماز واجب كه در دنيا مي خواند"(طبرسي ، مجمع البيان، ج 10، ص 353 ، طبق نقل نمونه، ج 25، ص 17)
در هر صورت این ها همه که گفتیم برای انسان ها در قیامت است و هیچ کدام از آیات بر این دال نیست که خدا زمان دارد و آخر چیزی که می توانیم بگوییم این است که قیامت زمان دارد نه خدا.
خدا خالق زمان است و وقتی ماده را آفرید زمان با آفرینش ماده خلق شد و با نبود ماده زمان هم نبوده است و ما هم قبل از خلقتمان نبوده ایم و خدا ما را خلق کرد خدا در آیه اول سوره انسان این حقیقت را می فرماید :هل اتى على الانسان حين من الدهر لم يكن شيئا مذكورا .
سوال اول:
اگر خدا واقعا هست چه لزومی داشت که خودش رو نشان ندهد و انسان این همه سختی بکشد؟
جواب :
دیدن خداوند باچشم سر امکان ندارد که خدا بخواهد خود را به ما نشان دهد. چرا که خدا جسم نیست طول و عرض و ارتفاع ندارد که قابل رویت باشد خدا جسم و رنگ ندارد که قابل رویت باشد چرا که اگر جسم باشد دیگر خدا نیست یک موجود محدود محسوسی است همتراز بقیه موجودات مادی با این تفاوت که کمی بزرگ تر از دیگران است.
پس خدا چون جسم نیست قابل رویت نیست که خود را به ما نشان بدهد البته این بدان معنا نیست که انسان نمی تواند خدا رابشناسد بلکه خدا را با عقل می توان ثابت کرد و آن را شناخت و از نشانه هایش بدان پی برد و با چشم دل او را یافت و با او ارتباط قلبی بر قرار کرد.
امام حسین در دعای عرفه بسیار زیبا با خدا مناجات می کند و می فرماید:
الهی ترددی فی آثاریوجب بعد المزار ،فاجمعنی علیک بخدمه توصلنی الیک ،کیف یستدل علیک بما هو فی وجوده مفتقر الیک ،ایکون لغیرک من الظهور مالیس لک حتی تکون هو المظهر لک ،متی غبت حتی تحتاج الی دلیل یدل علیک ،ومتی بعدت حتی الاثار هی التی توصل الیک ،عمیت عین لا تراک علیها رقیبا .
ای خداچون به یکایک آثار ،برای شناساییت توجه کنم راه وصول وشهودت بر من دور می گردد بس مرا به خدمتی وادار که به تو برساند ،چگونه استدلال کنم بر تودر حالی که اثر ،خود نیاز مند توست آیابرای غیر تو ظهوری هست که برای تو نباشد که آن آشکار کننده ی تو باشد،کی غایب شده ای که نیازمند دلیل باشی .وکی دور شده ای که نیاز مند آثاری باشد که بر تودلالت کند
کور باد چشمی که تو رانبیندباآنکه تو همیشه مراقب وهم نشین او هستی
يا روايت امام على«عليه السلام» كه فردی از او پرسید
هل رأيت ربك؟ قال ما كنت اعبد ربّاً لم اره، قال: كيف رأيته؟ فقال ولكن رأت القلوب بحقائق الايمان، لم يره العيون بمشاهدة الابصار»؛اصول كافى، ج2، ص166.
«آيا خدايت را ديده اى؟ گفت: خدايى را كه نديده ام، پرستش نمىكنم. سؤال شد: چگونه او را ديدهاى؟ فرمود: ديدهها توان ديد او را ندارند؛ ليكن قلوب به حقيقت ايمان، وى را مشاهده مى كند».
اين ديدن، ديدن خاصى است كه لازمهاش، اتصال جسمانى و ابزار آن نيست؛ بلكه چشمى خاص توان چنين مشاهدهاى را دارد؛ چنانكه شيخ صدوق بدان اشاره كرده، مىگويد: «بنده چهار چشم دارد: با دو چشم امر دين و دنيايش را مىبيند (اين دو چشم ظاهرى انسان است) و با دو چشم ديگر امر آفرينش را رؤيت مىكند. آن گاه كه حق تعالى خيرى را بر بنده اراده كند، چشم باطنى وى را مىگشايد. سپس به سبب اين چشمها عالم غيب را مىبيند».خصال، ج1، ص256.
آری خدا راه را برای دریافت حقیقت باز گذاشته ولی این گونه نیست که خدا را بشود با همین دو چشم دید بلکه هر انسان عاقلی وقتی این همه نشانه از وجود خدا در عالم می بیند- که همه چیز در عالم نشانه وجود اوست- او را می یابد و دلش به وجود او و کمک او آرام می شود.
البته کسانی که اهل ظلم و گناه اند نه تنها خدا را با چشم دل نمی بینند بلکه وجود او را نیز فراموش می کنند و آن قدر در گناه غوطه ور می شوند که حتی با دلیل های محکم نیز زیر بار حق نمی روند این ها همان هایی هستند که خدا می فرماید"ثم بکم عمی فهم لا یرجعون" کرند و کور اند لال اند و هرگز بر نمی گردند"(بقره 18)
سوال2:
اگر خدا واقعا هست چرا به این انسانهایی که واقعا بهشون ظلم میشود کمک نمی کند؟
جواب:
خدا انسان ها را در دنیا قرار داده تا آنها را امتحان کند. برای این امتحان شرایط را فراهم کرد و از درون و بیرون برای آنها قوای دعوت به خیر و شر قرار داد از درون آنها را بر فطرت پاک آفرید و به آنها عقل داد تا به راه نیک بروند فطرت هر انسانی می گوید که ظلم بد است شر بد است نیکی و احترام خوب است و عقل نیز حکم به همین ها می کند و عدل را نیکو ظلم را قبیح بر می شمرد هیچ کس در هیچ کجای دنیا نیست که در درون خود ظلم به یک کودک را خوب بداند دزدی را همه بد می دانند و از طرفی در درون او دو قوه شهوت و غضب را قرار داد که اختیار با خود اوست که چگونه عمل کند آیا عنان کار خود را به دست شهوت و غضب بسپارد یا عقل و فطرت .
قرآن می فرماید:"فالهمها فجورها و تقویها قد افلح من زکیها" (8و 9 شمس) این دو گرایش درونی انسان.
اما از بیرون هم خدا برای انسانها پیامبر فرستاد تا آنها را به نیکی ها دعوت کند و راه سعادت را به آ«ها نشان دهد و در مقابل شیطان دعوت به پلیدی ها و ناپاکی ها می کند.
در این صحنه امتحان همه چیز فراهم است تا خدا با این کشش های بیرونی و داخلی انسان را ازمایش کند و او به کمال برسد حال اگر خدا بخواهد هر کس که در این صحنه اندک گرایشی به بدی ها داشته باشد جلو او را بگیرد و او را (در همین دنیا) ادب کند و یا او را بکشد و از صحنه به در کند دیگر هیچ امتخانی باقی نمی ماند و کسی نمی تواند امتحان شود همه از ترس این که اگر ظلم کنند سنگ می شوند آدم های خوبی می شوند و این هیچ ارزشی ندارد.
بلکه خدا این صحنه آزمایش را برای هر گونه عملکردی باز می گذارد و آخرت را برای حساب رسی قرار می دهد .
امام علی (ع) می فرماید: الیوم یوالعمل و الغد یوم الحساب" البته برخی از اعمال انسان ها در همین دنیا هم نتیجه اش به آنها می رسد و تا حدودی به نتیجه های آنها (به صورت محدود) می رسند مثلا در احادیث داریم که کسی که عاق والدین باشد زندگی دنیای او هم بد خواهد بود یا کسی که قطع رحم کند عمرش کوتاه می شود و یا ....
سوال3:
اگر واقعا خدا هست چرا اطلاعات زیادی از وجود خودش نداده و فقط گفته که به عالم غیب ایمان بیارید
جواب:
خدا هست و اطلاعات زیادی از خودش به انسان ها داده است:
1.تمام عالم آفرینش نشانه وجود خداست هر ذره از این عالم تا کهکشان های هزاران سال نوری همه و همه نشانه های وجود خالقی مدبر و عالم است.
وقتی به این عالم نگاه می کنیم و این همه نظم را در آن می یابیم آیا از خود سوال نمی کنیم که این ها را که آفریده؟
این همان نشانه وجود خداست.
به قول بابا طاهر:
به دریا بنگرم دریا تو بینم به صحرا بنگرم صحرا تو بینم
به هر جا بنگرم کوه و در و دشت نشان از قامت رعنات بینم
وقتی به عالم نگاه می کنیم آیا این سوال را از خود نمی کنیم که آیا این عالم از اول این گونه بوده است آیا وجودش از خودش است یا کسی آن را به او داده است؟
وقتی به بدن خود نگاه می کنیم که این قدر منظم کار می کند وقتی به چشم خود می نگریکم که ملیون ها سلول محرک نوری با این نظم چگونه در کنار هم قرار گرفته اند که تصویر را در خودمنعکس کند آیا از خود سوال نمی کنیم که آن را که آفریده است؟ آیا من این کار را کردم یا طبیعت؟؟!!! یا...
2-گرایش های فطری من دائم مرا به یک موجود برتری رهنمون می شود این یک نشانه است
3- صد و بیست و چهار هزار -124000- انسان از جنس خودمان با معجزات فراوانی آمده اند و خبر خدا و صفات و برنامه او برای زندگی بشر آورده اند آیا این همه نشانه کافی نیست؟؟؟!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
و هزاران نشانه دیگر.....
سوال4:
اگر خدا از روح خودش در انسان دمید آنوقت این سوال به وجود می آید که مگه خدا روح هست
اگر زمانی ما از خدا بودیم چه لزومی داشت روحمان از خدا جدا بشود و خدا خدا بشود و ما مخلوق؟
جواب:
این آیه که خدا می فرماید:"فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِينَ "چون آفرينشش را به پايان بردم و از روح خود در آن دميدم ، در برابر اوبه سجده بيفتيد"(حجر 29) منظور از نفخ روح خدا چیست؟
انسان از دو چیز مختلف آفریده شده که یکی در حدّ اعلای عظمت و دیگری ظاهراً در حد پایین از نظر ارزش است. جنبه مادّی انسان را گل بد بوی تیره رنگ (لجن) تشکیل می دهد و جنبة معنوی او به عنوان روح خدا از آن یاد شده است.
البته خدا نه جسم دارد و نه روح. اضافه و نسبت روح به خدا به اصطلاح "اضافة تشریفی" است و دلیل بر این است که روحی بسیار پرعظمت در کالبد انسان دمیده شده ، همان گونه که خانه کعبه را به خاطر عظمتش "بیت الله" می خوانند و ماه مبارک رمضان را به خاطر برکتش "شهر الله" (ماه خدا) می نامند، زیرا می دانیم همه ماه ها و همه مکان ها از آن خدا است. اما وقتی گفته می شود خانه خدا، یعنی خانه ای که از نظر شرف و منزلت چنان با عظمت است که هیچ طرف نسبت و اضافه ای غیر از خداوند ندارد.
بر این اساس مفهوم آیه این می شود روحی که از نظر شرافت، اهمیت و توانمندی شما به من قابل انتساب است، دمیدم.
بنابراین معنای آیه این نیست که از وجود خود بخشی را جدا ساخته و در قالب آدمی جا سازی نموده، بلکه اضافه روح به خدا ، اضافه تشریفی است، مانند بیت الله یا شهر الله. مقصود این است که روح آدمی از ویژگی هایی برخوردار است که باعث شرافت آن می شود، زیرا دارای صفت اختیار و قدرت انتخاب است که آن را از دیگر موجودات ممتاز می سازد.
با این ویژگی انسان می تواند از ملائک برتر شود. روح الهی (روح مخلوق خدا ) با استعدادهای فوق العاده ای که در آن نهفته است و می تواند تجلّی گاه انوار خدا باشد، به او این همه عظمت بخشیده و برای تکامل او تنها راه این است که آن را تقویت کند . جنبه مادّی را که وسیله ای برای همین هدف است، در طریق پیشرفت این مقصود به کار گیرد ،چرا که در رسیدن به آن هدف بزرگ می تواند کمک مؤثری کند.(مکارم شیرازی، ج 17، ص 78 و 79 و ج 19، ص 337.)
سوال5:
من واقعا روزی شده که می خواستم خودمو از کوه پرت کنم پایین ولی واقعا عظمت این کوه منو وا داشت تا ببینم اینا رو کی افریده
اصلا ما رو کی افریده چرا آفریده قراره چه اتفاقی بیفته جنس خدا از چیه
چطور وجود خدا رو قبول کنم چون یه حسی تو دلم میگه خدایی نیست ولی وقتی که بعضی چیزا رو می بینم می گم هست
جواب:
دوست عزیز لازم می بینم یک حدیثی را در این باب که نزدیک به احوال شماست ذکر کنم:
قد شكى قوم إلى النبي (صلى الله عليه وآله) لمما يعرض لهم لان تهوي بهم الريح أو يقطعوا أحب إليهم، من أن يتكلموا به، فقال رسول الله (صلى الله عليه وآله): أتجدون ذلك؟ قالوا نعم، فقال: والذي نفسي بيده إن ذلك لصريح الايمان، فإذا وجدتموه فقولوا: آمنا بالله ورسوله ولا حول ولا قوة إلا بالله(کافی ج2 ص369)
گروهی از اصحاب پیامبر از حالات درونی خودشان به پیامبر شکایت بردند که گاهی بعضی از فکر ها و سوالات برای ما پیش می آید که ما را اذیت می کند(در دین خود شک می کنیم) که اگر از کوه سقوط کنیم و قطعه قطعه شویم برای ما راحت تر است تا درباره آن سخن بگوییم!!
پیامبر به آنها فرمود :این از صریح ایمان(سلامت ایمان) است پس هرگاه این حالت برای شما دست داد پس بگویید:آمنا بالله ورسوله ولا حول ولا قوة إلا بالله.
آری دوست عزیز انسان اندیشمند همیشه در فکر است درباره آفریدگار عالم فکر می کند شک می کند و به یقین می رسد ولی مواظب است که گرفتار شک های پی در پی بی حاصل نشود چرا که ذهن انسان به شک عادت می کند و یک وقت می بیند یک عمر را با شک سر کرد و این مصیبت بزرگی است.
انسان واقعا وقتی که شک کرد باید تحقیق کند و به نتیجه برسد و وقتی به نتیجه رسید پای یافته عقلی اش بایستد. و اگر وسوسه هایی به سراغش آمد به خدا پناه ببرد و از این وسوسه ها نگران نشود که برای همه هست مهم این است که از این وسوسه ها در جهت محکم کردن ایمان استفاده شود نه تزلزل پایه های آن.
به نظر می رسد شما باید درباره وجود خدا و علل و دلایل وجود خدا کمی بیشتر تحقیق کنید و این تحقیق ها را به روز وسوسه وا نگذارید بلکه روزی که آرام هستیداز دوستان خود در سایت یا روحانی و یا معلم و یا استادی که به مبانی دین اسلام آشنا باشد بپرسید و شبهات ذهنی خود را مطرح کنید تا زاویه ای مغفول نماند و آنگاه آرام خواهید شد. و نه تنها در دو راهی گیر نمی کنید بلکه می توانید دست دیگران را هم در این مسیر بگیرید.
دلایل وجود خدا زیاد هستند که در تاپیک جداگانه ای باید آن را پی گیری کنید.
پس از این حالات هیچ نگران نباشید و آن را سرمایه راه خود قرار دهید و قدر آن را بدانید.
سوال6:
زمان و مکان برای خدا معنی ندارد این درست ولی تو قرآن هست که میگوید یک روز آخرت برای شما 1000 سال این دنیا هست در صورتی که خدا آنجا هم زمان رو مد نظر قرار داده یا به این صورت هست که یک روز خدا برای شما 1000 سال هست یعنی خدا قبل اینکه جهان رو خلق نکرده بود زمان وجود داشت ؟؟
جواب:
خداوند متعال در آیه 4 معارج می فرماید: « تَعْرُجُ الْمَلائِکَهُ وَ الرُّوحُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَهٍ ــــ فرشتگان و روح به سوى او عروج مىکنند در آن روزى که مقدارش پنجاه هزار سال است.»
مفسّرین در تفسیر این آیه ی شریفه فرموده اند به قرینه ی آیات بعدی ، منظور از این روز ، روز قیامت می باشد. خداوند متعال در آیه 5 سوره سجده نیز فرمود: «یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ یَعْرُجُ إِلَیْهِ فی یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَهٍ مِمَّا تَعُدُّونَ ــــ امور این جهان را از آسمان به سوى زمین تدبیر مىکند؛ سپس به سوى او بالا مىرود ، در روزى که مقدار آن هزار سال است از سالهایى که شما مىشمرید. » .اهل تفسیر برای تببین این تفاوت که بین دو آیه دیده می شود گفته اند: قیامت پنجاه موقف (ایستگاه) دارد که هر کدام هزار سال است که مجموع آن پنجاه هزار سال می شود.
امّا در اینکه مراد از «یوم» چیست؟ و یعنی چه که مدّت آن هزار سال است ، نظرات گوناگونی ارائه شده که به چند مورد آن اشاره می شود. امّا قبل از ذکر این نظرات بیان دو مقدّمه ی کوتاه الزامی به نظر می رسد.
مقدمه نخست:
کلمه ی یوم در قرآن کریم و روایات و همچنین در فرهنگ عرب ، معمولاً به معنی شبانه روز به کار نمی رود ، بلکه معمولاً به عنوان قطعه ای از زمان استعمال می شود. برای مثال امیرمومنان فرمودند: « الدَّهْرُ یَوْمَانِ یَوْمٌ لَکَ وَ یَوْمٌ عَلَیْکَ فَإِذَا کَانَ لَکَ فَلَا تَبْطَرْ وَ إِذَا کَانَ عَلَیْکَ فَاصْبِر ـــ روزگار دو روز است روزی به نفع تو و روزی به ضرر تو ؛ پس چون به نفع تو شد فساد نکن! و چون بر ضدّ تو شد صبر پیشه نما!». واژه « یوم » در قرآن کریم ، حتّی به معنی چندین میلیارد سال نیز به کار رفته است. « قُلْ أَ إِنَّکُمْ لَتَکْفُرُونَ بِالَّذی خَلَقَ الْأَرْضَ فی یَوْمَیْن ـــ بگو: آیا شما به آن کس که زمین را در دو روز آفرید کافر هستید.» (فصلت:9). روشن است که در این آیه واژه ی یوم نمی تواند به معنی شبانه روز باشد ، چون قبل از خلقت زمین ، شب و روز زمینی هم وجود نداشت. در این آیه خداوند متعال عمر زمین را به دو برهه تقسیم و هر کدام را یک روز خوانده است.
مقدمه دوم:
درباره ی عالم آخرت دو نظر عمده وجود دارد ، برخی صاحب نظران ، آن را عالمی مادّی نظیر همین دنیا ، لکن با قوانینی دیگر دانسته اند ؛ امّا گروه دیگری ، که عمدتاً فلاسفه ی اسلامی و عرفا هستند ، عالم آخرت را عالمی مجرّد (غیر مادّی) می دانند ؛ که خود اینها نیز بر دو گروهند ؛ عدّه ای معاد را صرفاً روحانی می دانند که اینها بسیار اندکند ولی اکثر اینان معاد را « جسمانی ـ روحانی » می شناسند ، لکن جسم اخروی را جسم غیر مادّی می دانند ؛ تقریباً شبیه اجسامی که انسان در خواب می بیند. طبق نظر اوّل ، در عالم آخرت نیز مثل دنیا ، حرکت و زمان وجود دارد ، لذا منظور از پنجاه هزار سال که در آیه آمده است ، همان پنجاه هزار سال زمانی است ؛ امّا طبق عقیده ی گروه دوم ، حرکت و زمان نمی توانند در عالم آخرت وجود داشته باشند ؛ چرا که از نظر فلسفی ، حرکت ـ به تمام اقسام آن ـ لازمه ی وجود مادّه می باشد و زمان نیز مقدار حرکت را گویند ؛ پس در عالم آخرتی که غیر مادّی است زمان راه ندارد. بر این اساس ، پنجاه هزار سال مطرح در آیه نیز نمی تواند از سنخ زمان باشد ؛ بخصوص که ملائک نیز موجودات مجرّد و غیر مادّی می باشند و عروج آنها در زمان بی معنی است.
نظریّه یکم: در عالم آخرت نیز زمان وجود دارد و جریان حسابرسی مردم نیز در طول زمان رخ می دهد ؛ و این جریان در پنجاه موقف اتّفاق می افتند و افراد در هر موقفی به اندازه ی هزار سال دنیا نگه داشته می شوند. البته طبق برخی روایات این مقدار برای غیر مومنین می باشد و مومنین به سرعت مورد حسابرسی قرار می گیرند . « وقتی این آیه نازل شد ، کسی گفت یا رسول الله آن روز چقدر طولانى است!! فرمود: قسم به کسى که مرا به حقّ مبعوث نمود ، آن روز براى مؤمن سبک و آسان مىشود آسانتر از یک نماز واجب که در دنیا مىخواند.» ( تفسیر التبیان ، شیخ طوسی ، ج10، ص: 115)
نظریّه دوم: در آخرت زمان وجود ندارد ، لکن حسّ حاصل از زمان وجود دارد ؛ یعنی انسانها به خاطر اینکه قبلاً زمان را احساس نموده اند ، حسّ حاصل از آن را در وجودشان دارند که از آن تعبیر می شود به زمان روانشناختی. انسان در همین دنیا با دو گونه زمان مواجه است ، زمان فیزیکی که ربطی به ادراک انسان ندارد و چه انسان به آن توجّه داشته باشد یا نداشته باشد ، این زمان کار خود را می کند ؛ امّا زمان دوم ، زمان روانشناختی است که ربط مستقیم به ادراک انسان از امور خارجی دارد. طبق این زمان ، وقتی کسی مشغول کار مورد علاقه ی خود است ، گذر زمان را بسیار سریع حسّ می کند ؛ به گونه ای که مثلاً مدّت زمان پنج ساعت برای او یک ساعت جلوه می کند ؛ در مقابل ، وقتی اشتغال به امر مورد تنفّر خود دارد ، گذر زمان را بسیار کند می یابد ؛ به گونه ای که مثلاً یک ساعت برای او پنج ساعت می نماید. در آخرت نیز اگر چه زمان فیزیکی وجود ندارد ولی زمان روانشناختی موجود است ؛ لذا مدّت روانی حسابرسی برای مومنین ، که ترس و واهمه ای از حساب ندارند ، به اندازه ی خواندن یک نماز واجب نمودار می شود ؛ امّا غیر مومنین ، که سخت از این محاسبه ی اعمال هراسانند ، مدّت روانی آن را پنجاه هزار سال می یابند. و این است سرّ تفاوت زمان حسابرسی برای مومن و غیر مومن ، که در حدیث نبوی به آن اشاره شده است.
نظریّه سوم: صاحبان این نظریّه نه تنها نظر اوّل را قبول ندارند ، بلکه نظر دوم را هم مخدوش می دانند ؛ چرا که به اعتقاد اینها ، زمان روانشناختی نیز نتیجه و پیامد زمان فیزیکی است ؛ پس اصل زمان باید باشد تا روان آدمی بتواند آن را کوتاه یا بلند بنمایاند و اصل زمان در آخرت وجود ندارد. همچنین به نظر می رسد که زمان روانشناختی ، مرتبط با ذهن باشد و در آخرت ذهن وجود ندارد و همه ی علوم انسان اخروی علم حضوری است. از نظر فلسفی ، ذهن داشتن ، نتیجه ی وجود بدن مادّی است ؛ لذا برای موجود مجرّد (غیر مادّی) ذهن معنا ندارد. پس یوم مطرح شده در آیه نه از سنخ زمان فیزیکی است و نه از سنخ زمان روانشناختی و ذهنی. بلکه اساساً « یوم» صرفاً ظرف زمان نیست. یوم در حقیقت ظرف ظهور امور و حقایق می باشد ، چه حقایق مادّی و زمانی و چه امور غیر مادّی ؛ و اگر این واژه در مورد قطعه ای از زمان نیز به کار می رود برای این است که زمان یکی از ظروف ظهور حقایق است ؛ به این معنی که حقایق مادّی در ظرف زمان به ظهور می رسند و تا زمان سپری نشود امور مادّی از باطن عالم به عالم مادّه نازل نمی شوند.
پس معنی آیه این است که در آخرت ، حقیقت امر افراد در پنجاه موقف برای آنها ظاهر می شود و ظهور حقیقت امور آنها در هر موقفی ، در هزار مرحله می باشد. و شاید موقف اوّل او موقع احتضار و جان دادن است که طبق روایات عالم پس از مرگ را بر وی نمودار می سازند و از بدو زندگی وی تا ختم آن را بر روح می نمایانند و شخص خود می یابد که عمر خود را چگونه گذرانده است ؛ چرا که « مَنْ مَاتَ فَقَدْ قَامَتْ قِیَامَتُه ــ هر که مرد یقیناً قیامتش برپا شد.» (بحار الأنوار ،ج58،ص7) و چه بسا ای نمودار کردم مراحل زندگی شخص در هزار مرحله برای او رخ دهد. خدای تعالی نیز در ذکر این موقف از واژه ی یوم استفاده نموده فرمود:« لَقَدْ کُنْتَ فی غَفْلَهٍ مِنْ هذا فَکَشَفْنا عَنْکَ غِطاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدیدٌ ــــ (به او خطاب مىشود:) تو از این غافل بودى و ما پرده را از چشم تو کنار زدیم، و امروز چشمت کاملاً تیزبین است.» (ق:22). در مواقف دیگر نیز شخص به همین نحو حقایقی را یکی از بعد از دیگری مشاهده می کند تا عالم برزخ خاتمه یافته عالم آخرت برپا شود و شخص وارد مواقف آن گشته در هر موقفی ، طیّ هزار پرده برداری ، حقایقی را دریابد.
موید این معنا حدیثی از پیامبر است که کوتاهی و بلندی حساب رسی قیامت را بسته به فرد مومن یا غیر مومن می داند.
در حديثي از "ابو سعيد خدري" آمده: بعد از نزول آية چهار سورة معارج كسي عرض كرد: يا رسول الله ! چقدر آن روز طولاني است؟! فرمود: "قسم به كسي كه جان محمد در دست او است! آن روز براي مؤمن سبك و آسان مي شود، آسان تر از يك نماز واجب كه در دنيا مي خواند"(طبرسي ، مجمع البيان، ج 10، ص 353 ، طبق نقل نمونه، ج 25، ص 17)
در هر صورت این ها همه که گفتیم برای انسان ها در قیامت است و هیچ کدام از آیات بر این دال نیست که خدا زمان دارد و آخر چیزی که می توانیم بگوییم این است که قیامت زمان دارد نه خدا.
خدا خالق زمان است و وقتی ماده را آفرید زمان با آفرینش ماده خلق شد و با نبود ماده زمان هم نبوده است و ما هم قبل از خلقتمان نبوده ایم و خدا ما را خلق کرد خدا در آیه اول سوره انسان این حقیقت را می فرماید :هل اتى على الانسان حين من الدهر لم يكن شيئا مذكورا .