رسیده به لب جان ز درد فراقت بگو دل چها سازد از اشتیاقت
عزیز خدا ای گل فاظمه
من ان کوچه گرد شب انتظارم که جز دیدنت آرزویی ندارم
به لب دارمت عشق تو زمزمه
ندارم دگر طاقت دوری مرا می کشد داغ مهجوری
عزیز خدا ای گل فاطمه
بیا جمعه شد ندبه خوان تو هستم گدای تو هستم به راهت نشستم
نگاهی برای خدا کن مرا
نفس در فراقت کشیدن چه سخت است گل روی ماهت ندیدن چه سخت است
بیا در نمازت دعا کن مرا
سرشک غم از دیده میریزم من از کوی تو برنمیخیزم
بیا از سفر تا سرمه ی چشمم نمایت خاک پایت
بیا از سفر تا جان خود یک جا کنم جانا فدایت
رسیده به لب جان ز درد فراقت بگو دل چها سازد از اشتیاقت
عزیز خدا ای گل فاظمه
من ان کوچه گرد شب انتظارم که جز دیدنت آرزویی ندارم
به لب دارمت عشق تو زمزمه
ندارم دگر طاقت دوری مرا می کشد داغ مهجوری
عزیز خدا ای گل فاطمه
بیا جمعه شد ندبه خوان تو هستم گدای تو هستم به راهت نشستم
نگاهی برای خدا کن مرا
نفس در فراقت کشیدن چه سخت است گل روی ماهت ندیدن چه سخت است
بیا در نمازت دعا کن مرا
سرشک غم از دیده میریزم من از کوی تو برنمیخیزم
بیا از سفر تا سرمه ی چشمم نمایت خاک پایت
بیا از سفر تا جان خود یک جا کنم جانا فدایت
دلم میخواد هزار تا صلوات زیرش بزنم.چرا نمیشه؟ به خداوندی ِ خدا که همینه و لا غیر.
چرا نمی فهمم که آقا هزاران برابر من مشکل دارد.
چرا فکر میکنم که آقا ،برای اینست که مشکلات من را حل کند.
من چی؟دل آقا چی؟این چه جور عشقی است که از آن دم میزنم؟
تا کی فقط از آن طرف به این طرف برسد؟
چرا نمی فهمم که شما هم انسان اید و دلتنگ می شوید؟
بگذارید تصور کنم که یه عالمه برنامه دارم برای انجام دادن.یه عالمه طرح با کلی ذوق که از مرورش نمی تونم توصیف کنم که چه ذوقی دارم.
منتظرم تا هم گروهی هام بیان .
......
میشینم ... ...بلند میشم..... راه میرم..... ساعت را میبینم......ساعت را؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تقویم را میبینم.....تقویم را؟؟؟؟؟؟
یه ساعت...دو ساعت.... سه ساعت....
...........
یه ماه..... یه سال..... دو سال.....
.........
هزار و سیصد سال. هنوز منتظر من اید آقا؟؟؟؟!!!!!!!!!!!
به خداوندی خدا که شما فرشته اید.
شما نمی توانید انسان باشید.
گفتگوی این روزهای ما با امام عصر(عج) و پاسخ ایشان:
جهت دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد
نگهم خواب ندارد
قلمم گوشه ی دفتر
غزل ناب ندارد
همه گویند به انگشت اشاره
مگر این عاشق دیوانه ي دلسوخته ارباب ندارد؟
تو کجایی؟؟!!
شده ام باز هوایی ..
چه شود جمعه ی این هفته بیایی؟
به جمالت… به جلالت… دل ما را بربایی…
و اما جواب امام زمان(عج):
تو خودت!
مدعی دوستی و مهر شدیدی که به هر شعر جدیدی،
ز هجران و غمم ناله سرایی، تو کجایی؟
تو که یک عمر سرودی «تو کجایی؟» تو کجایی؟؟!!
چه کسی قلب تو را سوی خدای تو کشانده؟
چه کسی در پی هر غصه ی تو اشک چکانده؟
چه خطرها به دعایم ز کنار تو گذر کرد
چه زمان ها که تو غافل شدی و یار به قلب تو نظر کرد...
و تو با چشم و دل بسته فقط گفتی...
تو کجایی!؟ و ای کاش بیایی!
هر زمان خواهش دل با نظر یار یکی بود،
تو بودی...
هر زمان بود تفاوت، تو رفتی، تو نماندی!
خواهش نفس شده یار و خدایت…
و همین است که تاثیر نبخشند به دعایت...
و به آفاق نبردند صدایت…
و غریب است امامت!
من که هستم،
تو کجایی؟
تو خودت کاش بیایی .
به خودت کاش بیایي...
خيلي زيباست و البته متفاوت.
تو خودت كاش بيايي
به خودت كاش بيايي
قبل از اینکه شعر رو به طور نیمه حرفه ای شروع کنم فقط بیت بیت میگفتم یادمه اولین بیتی هم که گفتم در وصف امام زمان بود اینه،،،،،،در کنج خانه امید به بهار داریم/ که تو ان بهاری امید دیدنت داریم
دلتنگم مولا
دلتنگ جمعه ای که شیعیان به انتظارش ندبه ها میخوانندو قران ها بر سر میگذارند
دلتنگ طلوعی که از مکه اغاز و جهان را احاطه خواهد کرد
دلتنگ مولایی که شخصیتش وصف ناشدنی و محبتش در باور نمینجد
العجل العجل یا مولای لا صاحب الزمان
یادتان باشد اگر تنگی دل غوغا کرد
مهدی فاطمه را یاد کنید او تنهاست
تصمیم گرفتم برم سراغ آقام
قربون دلت برم آقا ، شب و روزای سختی رو می گذرونی
آقای گلم الآن کجایی ؟ تو کدوم مجلس ؟ تو کدوم روضه ؟ از تنهایی سر به کدوم چاه برده و فریاد می کنی ؟
نمی دونم آقا ! شایدم غریب تراز آقای مظلومان ، امیر المؤمنان (علیه السلام) ، تو دنیای مدرن امروز چاهی هم پیدا نشه برا فریاد زدنت . . .
شایدم نه ! آقا ، الآن کنار مزار مادرت زهرا (سلام الله علیها) نشسته ایی و آروم آروم اشک می ریزی !؟
بذار حدس بزنم از کدوم غصه براش می گی
ماجرای فدک ؟ ماجرای تو کوچه ؟ محسن و دیوار و در و میخ ؟ تنهایی و بی یاوری ولایت ؟
زینب (س) و تنهایی و ناله های بی صدا ؟
زینب (س) و تشت و جگر پاره پاره ؟
خدای من !
زینب (س) و عشق و فریاد یا غیاث المثتغیثین ؟
زینب (س) و قتلگاه و خدایا این قربانی ناقابل را از من بپذیر ؟
وای من خدایا !
زینب (س) و اسیری و خار مغیلان و طعنه و قامت خمیده ؟
. . .
بس است دیگر آقا تنهاییم بیا
آقا بر خرابه نشینان غمت بنگر
دیوارهای فرو ریخته این خرابه ها نیز
دیگر تحمل ناله هایمان را ندارند
آقا بیا که یکبار دیگر خیزران بر لب و
دندان عدالت نکوبند.
بس است دیگر آقا تنهاییم بیا . . .
یادتان باشد اگر تنگی دل غوغا کرد
مهدی فاطمه را یاد کنید او تنهاست
تصمیم گرفتم برم سراغ آقام
قربون دلت برم آقا ، شب و روزای سختی رو می گذرونی
آقای گلم الآن کجایی ؟ تو کدوم مجلس ؟ تو کدوم روضه ؟ از تنهایی سر به کدوم چاه برده و فریاد می کنی ؟
نمی دونم آقا ! شایدم غریب تراز آقای مظلومان ، امیر المؤمنان (علیه السلام) ، تو دنیای مدرن امروز چاهی هم پیدا نشه برا فریاد زدنت . . .
شایدم نه ! آقا ، الآن کنار مزار مادرت زهرا (سلام الله علیها) نشسته ایی و آروم آروم اشک می ریزی !؟
بذار حدس بزنم از کدوم غصه براش می گی
ماجرای فدک ؟ ماجرای تو کوچه ؟ محسن و دیوار و در و میخ ؟ تنهایی و بی یاوری ولایت ؟
زینب (س) و تنهایی و ناله های بی صدا ؟
زینب (س) و تشت و جگر پاره پاره ؟
خدای من !
زینب (س) و عشق و فریاد یا غیاث المثتغیثین ؟
زینب (س) و قتلگاه و خدایا این قربانی ناقابل را از من بپذیر ؟
وای من خدایا !
زینب (س) و اسیری و خار مغیلان و طعنه و قامت خمیده ؟
. . .
بس است دیگر آقا تنهاییم بیا
آقا بر خرابه نشینان غمت بنگر
دیوارهای فرو ریخته این خرابه ها نیز
دیگر تحمل ناله هایمان را ندارند
آقا بیا که یکبار دیگر خیزران بر لب و
دندان عدالت نکوبند.
بس است دیگر آقا تنهاییم بیا . . .
کاش بودی تادلم تنها نبود تا اسیر غصه فردا نبود......... کاش بودی تا برای قلب من زندگی اینگونه بی معنا نبود...... کاش بودی تا لبان سرد من قصه گوی غصه غمها نبود....... کاش بودی تا نگاه خسته ام بی خبر از موج واز دریا نبود...... کاش بودی تا زمستان دلم اینچنین پرسوز وپرسرما نبود...... کاش بودی تا فقط باور کنی بعد تو این زندگی زیبا نبود......
[h=4]کسی چه می داند؟[/h] یَوْمَ لَا یَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ * إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ کسی چه می داند شاید همین "دوستت دارم" های ساده ی هر شبم یک روزی به دردم بخورد!!![h=4]کسی چه می داند؟[/h] یَوْمَ لَا یَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ * إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ
کسی چه می داند شاید همین "دوستت دارم" های ساده ی هر شبم یک روزی به دردم بخورد!!!
[h=4]کسی چه می داند؟[/h] یَوْمَ لَا یَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ * إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ
کسی چه می داند شاید همین "دوستت دارم" های ساده ی هر شبم یک روزی به دردم بخورد!!!
مولای من بیا که این دوری و بی تابی از حد گذشته است
اقایم رحم کن به این عقل ناقص و ایمان کمم
برایم دعا کن یابن الحسن
رسیده به لب جان ز درد فراقت بگو دل چها سازد از اشتیاقت
عزیز خدا ای گل فاظمه
من ان کوچه گرد شب انتظارم که جز دیدنت آرزویی ندارم
به لب دارمت عشق تو زمزمه
ندارم دگر طاقت دوری مرا می کشد داغ مهجوری
عزیز خدا ای گل فاطمه
بیا جمعه شد ندبه خوان تو هستم گدای تو هستم به راهت نشستم
نگاهی برای خدا کن مرا
نفس در فراقت کشیدن چه سخت است گل روی ماهت ندیدن چه سخت است
بیا در نمازت دعا کن مرا
سرشک غم از دیده میریزم من از کوی تو برنمیخیزم
بیا از سفر تا سرمه ی چشمم نمایت خاک پایت
بیا از سفر تا جان خود یک جا کنم جانا فدایت
رسیده به لب جان ز درد فراقت بگو دل چها سازد از اشتیاقت
عزیز خدا ای گل فاظمه
من ان کوچه گرد شب انتظارم که جز دیدنت آرزویی ندارم
به لب دارمت عشق تو زمزمه
ندارم دگر طاقت دوری مرا می کشد داغ مهجوری
عزیز خدا ای گل فاطمه
بیا جمعه شد ندبه خوان تو هستم گدای تو هستم به راهت نشستم
نگاهی برای خدا کن مرا
نفس در فراقت کشیدن چه سخت است گل روی ماهت ندیدن چه سخت است
بیا در نمازت دعا کن مرا
سرشک غم از دیده میریزم من از کوی تو برنمیخیزم
بیا از سفر تا سرمه ی چشمم نمایت خاک پایت
بیا از سفر تا جان خود یک جا کنم جانا فدایت
دلم میخواد هزار تا صلوات زیرش بزنم.چرا نمیشه؟
به خداوندی ِ خدا که همینه و لا غیر.
چرا نمی فهمم که آقا هزاران برابر من مشکل دارد.
چرا فکر میکنم که آقا ،برای اینست که مشکلات من را حل کند.
من چی؟دل آقا چی؟این چه جور عشقی است که از آن دم میزنم؟
تا کی فقط از آن طرف به این طرف برسد؟
چرا نمی فهمم که شما هم انسان اید و دلتنگ می شوید؟
بگذارید تصور کنم که یه عالمه برنامه دارم برای انجام دادن.یه عالمه طرح با کلی ذوق که از مرورش نمی تونم توصیف کنم که چه ذوقی دارم.
منتظرم تا هم گروهی هام بیان .
......
میشینم ... ...بلند میشم..... راه میرم..... ساعت را میبینم......ساعت را؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تقویم را میبینم.....تقویم را؟؟؟؟؟؟
یه ساعت...دو ساعت.... سه ساعت....
...........
یه ماه..... یه سال..... دو سال.....
.........
هزار و سیصد سال.
هنوز منتظر من اید آقا؟؟؟؟!!!!!!!!!!!
به خداوندی خدا که شما فرشته اید.
شما نمی توانید انسان باشید.
ادم نمیشوم
بد میکنم و متوسل میشوم
دروغ میگویم و متوسل میشوم
داد میزنم و متوسل میشوم
حسادت میکنم و متوسل میشوم
زخم زبان میزنم و متوسل میشوم
گناه میکنم و متوسل میشوم
چگونه است اقای من ....چگونه است مولا
چطور میتوانی باز به دعاهای من نگاه کنی؟
چطور با این همه گناه باز جوابم میدهی؟
من لایق این همه محبت نیستم
شرمنده ام .... از بی شرمی شرمنده ام
عاشقم مولا
عاشق عشق
عاشق شما
خداوندا رسان از ما سلامش / به گوش ما رسان یارب کلامش
بسوز سینه ى مجروح زهرا / نما تعجیل در امر قیامش . . .
خداوندا رسان از ما سلامش / به گوش ما رسان یارب کلامش
بسوز سینه ى مجروح زهرا / نما تعجیل در امر قیامش . . .
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
هر کجا است خدایا به سلامت دارش
ســـــلام مولا
ســـــلام اقایم
ســـــلام سرور اسمانیم
غیر سلام هیچ ندارم
توشه ام خالی خالی است
خواستم عرض ادبی کرده باشم محضر الهیتان
سلام یا بن الحسن
خيلي زيباست و البته متفاوت.
تو خودت كاش بيايي
به خودت كاش بيايي
قبل از اینکه شعر رو به طور نیمه حرفه ای شروع کنم فقط بیت بیت میگفتم یادمه اولین بیتی هم که گفتم در وصف امام زمان بود اینه،،،،،،در کنج خانه امید به بهار داریم/ که تو ان بهاری امید دیدنت داریم
اقا جان
دلتنگ حضور مهربانتان هستم .
نه.... شما همیشه حضور دارید
دلتنگ حضور خودم در محضر اسمانیتان هستم
نمیدانید چه لذتی دارد محبوبی مثل شما داشتن
اللهم عجل لولیک الفرج
السلام علیک یا بن الحسن
سلام بر مولای اسمانیم
سلام بر دلبر مهربان
میشناسیم اقا
میدانی چقدر سردرگمم
میدانی چقدر مضطربم
میدانی چه ارام میشوم از نام الهیت
عاشقیم را میدانی
میدانی پناهگاهی ندارم
جز حضور روح بخشت کجا مآوی بگیرم
نگاه از من نگیر مولا
حتی گذرا
حتی لحظه ای
دنیایی خواهم ساخت با این لحظه های بیقراری در قرار نگاهتان
خالقم را سپاس
سپاس برای مهرتان
سلام مولایم
اینبار هیچ ندارم که بگویم
همین که اجازه ی سلام محضر مقدستان را داشته باشم کافیست
همین لطف بی نهایت مرا به نهایت شوق میاورد
سلام اقایم
دلتنگم مولا
دلتنگ جمعه ای که شیعیان به انتظارش ندبه ها میخوانندو قران ها بر سر میگذارند
دلتنگ طلوعی که از مکه اغاز و جهان را احاطه خواهد کرد
دلتنگ مولایی که شخصیتش وصف ناشدنی و محبتش در باور نمینجد
العجل العجل یا مولای لا صاحب الزمان
باز هم آدینه ای آمد ولی مهدی کجاست؟
یک نفر می گفت مهدی جمعه ها کرببلاست
رو به سوی کربلا کردم که فریادش زنم
باز هم با ندبه ای از هجر مولا دم زنم
آمد از سویی ندایی؛ ای اهل انتظار
اندکی دیگر صبوری؛ می رسد دیدار یار
سلام یار بی یاران سلام دلشکسته ز یاران میخاستم حرفی بزنم ولی الان که دارم مینویسم خجالت کشیدم ..شرمندتیم
یادتان باشد اگر تنگی دل غوغا کرد
مهدی فاطمه را یاد کنید او تنهاست
تصمیم گرفتم برم سراغ آقام
قربون دلت برم آقا ، شب و روزای سختی رو می گذرونی
آقای گلم الآن کجایی ؟ تو کدوم مجلس ؟ تو کدوم روضه ؟ از تنهایی سر به کدوم چاه برده و فریاد می کنی ؟
نمی دونم آقا ! شایدم غریب تراز آقای مظلومان ، امیر المؤمنان (علیه السلام) ، تو دنیای مدرن امروز چاهی هم پیدا نشه برا فریاد زدنت . . .
شایدم نه ! آقا ، الآن کنار مزار مادرت زهرا (سلام الله علیها) نشسته ایی و آروم آروم اشک می ریزی !؟
بذار حدس بزنم از کدوم غصه براش می گی
ماجرای فدک ؟ ماجرای تو کوچه ؟ محسن و دیوار و در و میخ ؟ تنهایی و بی یاوری ولایت ؟
زینب (س) و تنهایی و ناله های بی صدا ؟
زینب (س) و تشت و جگر پاره پاره ؟
خدای من !
زینب (س) و عشق و فریاد یا غیاث المثتغیثین ؟
زینب (س) و قتلگاه و خدایا این قربانی ناقابل را از من بپذیر ؟
وای من خدایا !
زینب (س) و اسیری و خار مغیلان و طعنه و قامت خمیده ؟
. . .
بس است دیگر آقا تنهاییم بیا
آقا بر خرابه نشینان غمت بنگر
دیوارهای فرو ریخته این خرابه ها نیز
دیگر تحمل ناله هایمان را ندارند
آقا بیا که یکبار دیگر خیزران بر لب و
دندان عدالت نکوبند.
بس است دیگر آقا تنهاییم بیا . . .
یادتان باشد اگر تنگی دل غوغا کرد
مهدی فاطمه را یاد کنید او تنهاست
تصمیم گرفتم برم سراغ آقام
قربون دلت برم آقا ، شب و روزای سختی رو می گذرونی
آقای گلم الآن کجایی ؟ تو کدوم مجلس ؟ تو کدوم روضه ؟ از تنهایی سر به کدوم چاه برده و فریاد می کنی ؟
نمی دونم آقا ! شایدم غریب تراز آقای مظلومان ، امیر المؤمنان (علیه السلام) ، تو دنیای مدرن امروز چاهی هم پیدا نشه برا فریاد زدنت . . .
شایدم نه ! آقا ، الآن کنار مزار مادرت زهرا (سلام الله علیها) نشسته ایی و آروم آروم اشک می ریزی !؟
بذار حدس بزنم از کدوم غصه براش می گی
ماجرای فدک ؟ ماجرای تو کوچه ؟ محسن و دیوار و در و میخ ؟ تنهایی و بی یاوری ولایت ؟
زینب (س) و تنهایی و ناله های بی صدا ؟
زینب (س) و تشت و جگر پاره پاره ؟
خدای من !
زینب (س) و عشق و فریاد یا غیاث المثتغیثین ؟
زینب (س) و قتلگاه و خدایا این قربانی ناقابل را از من بپذیر ؟
وای من خدایا !
زینب (س) و اسیری و خار مغیلان و طعنه و قامت خمیده ؟
. . .
بس است دیگر آقا تنهاییم بیا
آقا بر خرابه نشینان غمت بنگر
دیوارهای فرو ریخته این خرابه ها نیز
دیگر تحمل ناله هایمان را ندارند
آقا بیا که یکبار دیگر خیزران بر لب و
دندان عدالت نکوبند.
بس است دیگر آقا تنهاییم بیا . . .
ای غایب از نظر به خدا میسپارمت
جانم بسوختی و به جان دوست دارمت
تا دامن كفن نكشم زیر پای خاك
باور مكن كه دست زدامن بدارمت
شنیـــבم ڪســــے سراغِ مڪانتان را مـــے گرفت .. گوش تیز ڪرבم ..
ڪه من هم باخبر شوم از منزلتان ..
پاسخ בاבنـــــב ڪه چه مـــے خواهیــــב از جانش !!
غم یڪ حسین بس است ڪائنات را , آבم شویــــב خوבش باز مـــے گرבב .
شنیـــבم ڪســــے سراغِ مڪانتان را مـــے گرفت .. گوش تیز ڪرבم ..
ڪه من هم باخبر شوم از منزلتان ..
پاسخ בاבنـــــב ڪه چه مـــے خواهیــــב از جانش !!
غم یڪ حسین بس است ڪائنات را , آבم شویــــב خوבش باز مـــے گرבב .
شنیـــבم ڪســــے سراغِ مڪانتان را مـــے گرفت .. گوش تیز ڪرבم ..
ڪه من هم باخبر شوم از منزلتان ..
پاسخ בاבنـــــב ڪه چه مـــے خواهیــــב از جانش !!
غم یڪ حسین بس است ڪائنات را , آבم شویــــב خوבش باز مـــے گرבב .
گفته بودم گربیایی مقدمت را گل فشانم
گل چه قابل مهربانم
یک روز می آیی
جمعه ای که منتظر توست
جمعه ای که جز با تو نمی آید
می آید
و تو می آیی
و چینی شکسته ی دل را بند می زنی
هر آنچه انتظار در دنیاست
با آمدنت به پایان می رسد
و من
سبکبال تر از همیشه
به سویت پر خواهم کشید
می آیی
و آسمان آبی تر از همیشه خواهد بود
می آیی
و عاشقانه های عالم
گل خواهد داد...
[h=3]کاش بودی[/h]

کاش بودی تادلم تنها نبود تا اسیر غصه فردا نبود.........
کاش بودی تا برای قلب من زندگی اینگونه بی معنا نبود......
کاش بودی تا لبان سرد من قصه گوی غصه غمها نبود.......
کاش بودی تا نگاه خسته ام بی خبر از موج واز دریا نبود......
کاش بودی تا زمستان دلم اینچنین پرسوز وپرسرما نبود......
کاش بودی تا فقط باور کنی بعد تو این زندگی زیبا نبود......
امام محمد باقر (ع) فرمود:

[FONT=courier new, courier, mono]در كار خود تنها با كساني مشورت كن
[FONT=courier new, courier, mono] كه[FONT=courier new, courier, mono] از[FONT=courier new, courier, mono] خدا مي ترسند.
[h=4]کسی چه می داند؟[/h] یَوْمَ لَا یَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ * إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ کسی چه می داند شاید همین "دوستت دارم" های ساده ی هر شبم یک روزی به دردم بخورد!!![h=4]کسی چه می داند؟[/h] یَوْمَ لَا یَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ * إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ
کسی چه می داند شاید همین "دوستت دارم" های ساده ی هر شبم یک روزی به دردم بخورد!!!
[h=4]کسی چه می داند؟[/h] یَوْمَ لَا یَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ * إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ
کسی چه می داند شاید همین "دوستت دارم" های ساده ی هر شبم یک روزی به دردم بخورد!!!