جمع بندی نحوه برخورد و تذکر به روابط دختر و پسر نامحرم
تبهای اولیه
با نام و یاد دوست
سلام
یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود
لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:
با سلام
دختر و پسری دو سه سال قبل ، از طریق خواستگاری سنتی خانواده پسر از دختر با هم آشنا شده بودند، و بعد از چند جلسه صحبت و مشاوره و رفت و آمد به دلیل دودل بودن پسر ، ادامه مراحل خواستگاری منتفی شد . (اینطور که شنیدم دختر به پسر علاقه مند شده بود )مدتی پیش فهمیدم این دو با هم همکار شده اند (با تصمیم و اراده خودشان) و در برخوردهایی که با آنها داشتم نحوه رفتارشان با هم را خودمانی و با شوخی و خنده میدیدم (و رفتار دختر برای رفع مشکلات پسر بسیار دلسوزانه و مسؤلانه بود) .نقل قولی هم از پسر شنیدم که گفته بود قصد ازدواج با این دختر را ندارد و این را از ابتدا به خود دختر هم گفته است.
در این مدت من شاهد این نوع رفتارهایشان بودم، در حالی که این وضعیت را نمی پسندیم، بالاخص اینکه وقتی سعی نمیکردند این رفتارها را در حضور من پنهان کنند و من هم عکس العمل مستقیمی نشان نمیدادم ، بنظرم می رسید شاید فکر کنند من راضی هستم یا مساله را صرفا مربوط به خودشان میدانم یا اصلا من حق نظر یا دخالتی در این مورد ندارم.در حالی که دائم برای انجام وظیفه شرعی ام و نحوه آن یا حتی واجب بودنش در این مساله با خودم کلنجار می رفتم.
در خلوت به پسر تذکر دادم که رفتار خودمانی و شوخی با زن نامحرم اشکال شرعی و عرفی دارد و از این کار بپرهیزد؛ رفتار او کمی بهتر شد(حداقل در حضور من) ولی دختر هنوز به این رفتارهایش ادامه می داد و من متاسفانه راهی را که می بایست بدون افراط و تفریط و ناراحت کردنش ، وظیفه شرعی ام را در قبال او انجام دهم، نمی دانستم.
نمی دانم آیا شرعا میتوانم از این رفتارها نتیجه بگیرم که آنها باهم رابطه دوستانه دارند که به نهی این مساله بپردازم؟
احتمالا دوباره در شرایط قبلی با این دو قرار خواهم گرفت، لطفا به من برای انجام وظیفه ی شرعی ام دربرابر این مساله راهنمایی بفرمایید.
با تشکر
در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:
پرسش:
پسر نامحرمی که قبلا به خواستگاری دختری رفته بود و خواستگاری انجام نشد، الان همکار من هستند ولی متاسفانه با توجه به تذکرات مکرر، در محیط کار به شوخی های زننده می پردازند، وظیفه من در قبال این حرکاتشان چیست؟
پاسخ:
اینکه وظیفه شرعی شما در چنین شرایطی چیست، باید از کارشناس احکام سوال کنید. اما اینکه در این شرایط شما چطور مسئله را با آنها در میان بگذارید که بازدهی بیشتری داشته باشد، بستگی به شرایط شما و مقدار صمیمیت و نوع رابطه ای که با آنها دارید دارد.
آنچه که شما در حال حاضر از آن مطمئن هستید، رفتار صمیمی و همچنین خواستگاری قبلی پسر از آن دختر است و اگر بنا بر کمک کردن به آنها را دارید، نباید فراتر از این رفته و در مورد چیزهایی که مطمئن نیستید حرفی بزنید؛ چون ممکن است حدس شما اشتباه باشد و آنها رابطه ای با هم نداشته باشند.
تذکر لسانی هم همانطور که قبلاً انجام داده اید خوب است و شاید با این کار تکلیف شرعی هم از گردن شما ساقط شود؛ اما با توجه به اینکه این پسر از محارم شما هستند (طبق اطلاعاتی که در خصوصی دادید) به نظر من کافی نیست. نهایتش این است که ممکن است از این به بعد پیش شما چیزی را بروز ندهند. لذا بهترین کار این است که تذکر شما طوری باشد که اثرگذاری بیشتری داشته باشد.
برای این کار اولا باید حرف شما برای آنها حجیت داشته باشد؛ یعنی باید آنها نسبت به شما اعتمادی داشته باشند که وقتی حرفی از شما می شنوند، بدانند حتما به نکته یا مسئله مهمی توجه دارید که آن را گفته اید. اگر سابقه شما پیش آنها خوب باشد این اعتماد هم وجود خواهد داشت ثانیا باید شرایطی فراهم کنید که حرف شما را از جانب یک دوستی که خیر و صلاحشان را می خواهد بدانند نه کسی که فقط آنها را منع می کند و راه حلی ندارد.
برای ایجاد این زمینه باید کاری کنید که بیشتر به آنها نزدیک شوید و احساس صمیمیت و خیرخواهی بین شما شکل بگیرد؛ به خصوص از جانب آن دختر؛ چون در قضیه مطرح شده کسی که اشتیاق بیشتری دارد ایشان است و لذا برای مدیریت این رابطه نقش ایشان پررنگ تر خواهد بود ثالثا امر و نهی دین زمانی اثر گذاری بیشتری خواهد داشت که با پشتوانه عقلی و منطقی مطرح شود. لذا شما قبل از اینکه با آنها حرفی بزنید علاوه بر اینکه به حرام بودن کار آنها اشاره می کنید، باید به عواقب کار آنها هم تسلط کامل داشته باشید تا بتوانید آنها را قانع کنید که این کار درست نیست و راهش این نیست.
بعد از اینکه مقدمات امر و نهی فراهم شد، شما ابتدا با آن پسر در مورد ایشان صحبت کن و بگویید علت اینکه نمی خواهد با او ازدواج کند چیست؟ اگر دلیل منطقی داشت؛ مثلا به نبود تناسب ها یا پسند قلبی و اینها اشاره کرد، دیگر چیزی نگویید و به سراغ دختر بروید و خودتان را بیش از پیش به او نزدیک کنید؛ تا حدی که باب در و دل از طرف ایشان باز شود. آن موقع کم کم او را متوجه اشتباهش بکنید. مثلا می توانید بگویید کاری که شما می کنی شخصیت شما را زیر سوال می برد و نه تنها نمی توانی قلب طرف را تسخیر کنی بلکه باعث می شود طرف از شما دورتر شود؛ چون مردها چنین خصلتی دارند.
بعد اگر گفت من به او علاقه دارم و می خواهم کاری کنم که با من ازدواج کند شما بگویید عشق و علاقه به تنهایی برای ازدواج کافی نیست. همان موقع که خواستگاری به نتیجه نرسید به این خاطر بود که شما با هم تناسب نداشتید. عشقی که پشتوانه عقلی نداشته باشد و طرفین با هم تناسب نداشته باشند، حتی اگر طرف هم حاضر به ازدواج شود، آینده روشنی ندارد و دیر یا زود با مشکل مواجه می شود و ... .
اما اگر دلایل پسر برای رد کردن دختر منطقی نبود آن موقع باید روشی را اتخاذ کرد که آنها را به سمت ازدواج سوق دهد.
[="DarkSlateBlue"]سلام.
اصن ننوشته با اینا چه نسبتی داره . یا حداقل اون دوتا باهم چه نسبتی دارن که دارن هرروز همو میبینن.
تو اینجور تاپیکا که خود شخص مستقیم سوالشو نمیپرسه هیچ انگیزه ای برای جواب دادن ندارم . چون شیوه مشاوره من بر مبنای سوال و جوابه و تا نتونم از مبشرم (فردی که دارم بهش مشاوره میدم) سوالاتمو نپرسم نمیتونم بهش مشاوره ارائه بدم.
[SPOILER]ههه میدونم همه بلا استثنا دارین تو دلتون میگین میخوام صدسال سیاه مشاوره ندی به درک...:hey:[/SPOILER][/]