ஐஇ:: دعوت از کاربران شاعر اسکدین ::இஐ

تب‌های اولیه

2495 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

سلام
(من سر هر شعرم 1 ساعتی فکر میکنم تا کلمه خلق کنم...فی البداهه!؟؟!:Moteajeb!:)
من ندیدم موضوعات رو الان میرم میبینم،خوب شد گفتید:Gol:+ممنون

سلام خواهرم

این فی البداهة را فی البداهة گفتم:)

نگران نشوید:Gol:

سلام و هم ادب گویای اسرار

بیا از رنج ما هم پرده بردار


سلام ای خواهر نیکوخصالم
شده این رنج و این مستی وبالم
چه درسی داد این صبر جمیلش؟!

مرور صبر کردم، دَه، نه صد بار


مرا از کنه این معنا خبر نیست
ولی دانم که رازی هست،آن چیست؟
کنون یادم میاید روز اول
که میکردم گذر الاف و مَعطَل
نگاهم خورد بر تاپیک نابش
کمی از لای در کردم نگاهش
مطالب سخت و سنگین بود و ناچار
کمی گشتم به دنبال یه آچار
شنیدم چون کلام بی بدیلش،
بیان دلکش و جان جمیلش؛
بگفتم این همان آچار باشد
که سرّش در سخن،قلبم بپاشد
من آنجا زورکی خود را چپاندم
کمک فرهنگْ لغت!!اینجا بماندم! :Gig:
ندانستم که واژه یک نشانه است
به راه ملک حق،اینها بهانه است
چو من نامحرمم او را چه تقصیر
چه گویم؟ راز حق را پرده برگیر؟
ز لطفش او مرا از در نرانده
ولیکن از چه گوید با نخوانده(1)
------------------------------------
1.دعوت نشده

سلام ای خواهر نیکوخصالم
شده این رنج و این مستی وبالم

مرا از کنه این معنا خبر نیست
ولی دانم که رازی هست،آن چیست؟
کنون یادم میاید روز اول
که میکردم گذر الاف و مَعطَل
نگاهم خورد بر تاپیک نابش
کمی از لای در کردم نگاهش
مطالب سخت و سنگین بود و ناچار
کمی گشتم به دنبال یه آچار
شنیدم چون کلام بی بدیلش،
بیان دلکش و جان جمیلش؛
بگفتم این همان آچار باشد
که سرّش در سخن،قلبم بپاشد
من آنجا زورکی خود را چپاندم
کمک فرهنگْ لغت!!اینجا بماندم! :Gig:
ندانستم که واژه یک نشانه است
به راه ملک حق،اینها بهانه است
چو من نامحرمم او را چه تقصیر
چه گویم؟ راز حق را پرده برگیر؟
ز لطفش او مرا از در نرانده
ولیکن از چه گوید با نخوانده(1)
------------------------------------
1.دعوت نشده

سلام دیگری ای دیگر خوب

چه گویم از سخنهای تو محبوب؟

معارف را چو دل دادی تو شیری

چو روباهان در این بیشه نمیری

دروس معرفت خواندن ندارد

بدون اذن حق ماندن ندارد

نِشستم اینقدر ابیات گفتم

نه ظرفی شسته و نه خانه رُفتم

کنون معرفتم زیر سؤال است

تاپیک شعر اکنون خود وبال است

................................................
پ.ن

بابت خطابات مفرد عذرخواهم و نیز برای

شرح ما وقع.

دروس معرفت خواندن ندارد
بدون اذن حق ماندن ندارد

نِشستم اینقدر ابیات گفتم
نه ظرفی شسته و نه خانه رُفتم


این دو بیت که گفته شد معرفت خواندن ندارد ، دقیقاً درس معرفتی بود :ok:

ضمناً اشعار هر دو بزرگوار واقعاً احسنت داره
بخصوص این شعر سرکار خانم "یکی دیگه" ، به نظرم خیلی زیبا بود:

مرا از کنه این معنا خبر نیست
ولی دانم که رازی هست،آن چیست؟
کنون یادم میاید روز اول
که میکردم گذر الاف و مَعطَل
نگاهم خورد بر تاپیک نابش
کمی از لای در کردم نگاهش
مطالب سخت و سنگین بود و ناچار
کمی گشتم به دنبال یه آچار
شنیدم چون کلام بی بدیلش،
بیان دلکش و جان جمیلش؛
بگفتم این همان آچار باشد
که سرّش در سخن،قلبم بپاشد
من آنجا زورکی خود را چپاندم
کمک فرهنگْ لغت!!اینجا بماندم!
ندانستم که واژه یک نشانه است
به راه ملک حق،اینها بهانه است
چو من نامحرمم او را چه تقصیر
چه گویم؟ راز حق را پرده برگیر؟
ز لطفش او مرا از در نرانده
ولیکن از چه گوید با نخوانده(1)
------------------------------------
1.دعوت نشده

عرض تسلیت شهادت امام جواد علیه السلام

دریای پر تلاطم سخاوت
طلوع علم و دانش از صَباوت

تجلّی درایت و کرامت
جوان ترین سفینه امامت

سرشته ذات تو ز نور عصمت
کلام تو پر از شکوه حکمت

ای نهمین ستاره هدایت
مسیر حق ز مبدأ تا نهایت

امامی و تو مظهر عنایت
جوادی و همه شدند گدایت

شنیده ام ز غربت سرایت
که همسرت نموده هم جنایت

رسیده بر دو گوشم آن ندایت
دلم گرفته در غم عزایت

کبوتران خسته هم فدایت
که بال و پر گشوده اند برایت

چه تر شده دو دیده در هوایت
فقیرم و نیاز من دعایت

:Gol:سالروز ازدواج امام علی و حضرت فاطمه سلام الله علیهما مبارک باد:Gol:



در آسمان و در زمین
زین خاک تا عرش برین
آذین نمودند عالمین
پیوند زهرا با علی است

حور و ملک خنده کنان
شور و شعف در دو جهان
پر گشته زینجا تا جنان
پیوند زهرا با علی است

والا عروسِ روزگار
دامادِ بهتر از بهار
سرو و صنوبر بی قرار
پیوند زهرا با علی است

آنگه که سفره چیده شد
هفت آسمان آیینه شد
نور ولایت دیده شد
پیوند زهرا با علی است

حیدر شده غرق خدا
زهرا بریده از سوا
پاینده دین مصطفی
پیوند زهرا با علی است

به نام خدا

من نمی دانم چرا این روزها

هر کسی در پی کاری است عجیب

همه دنبال کسی می گردند

آشنا،نا آشنا،شاید غریب

هیچکس در پی خویش

آنکه گم گشته ز پیش

لحظه ای می گردد؟

من نمی دانم چرا

همه جا یا هر وقت

هیچکس هیچ نمی گردد سخت

تا که در یابد کیست؟

یا که در این دنیا، علت آمدن

و رفتن و انجامش چیست؟

من نمی دانم چرا

هیچ کس تنها نیست

همه دنبال کسی

می گردند،علت این همه

گشتنها چیست؟

خویش را گم کردیم

پس به دنبال چه چیز

این همه می گردیم؟

به نام خدا

ای مدیر اسک دین عالی مقام

عرضه می دارم ادب با احترام

گر اجازت می دهید و اذن تام

هم دعاتان می کنم من مستدام

بگذرم از حاشیه جرأت کنم

هم قوای خویش را وحدت کنم

لکنت از حق گفتنم اکنون رَود

حسن خلق و صبرتان، ترسم بَرَد

بله می گفتیم: یک تاپیک بَد

دیده ایم و حالمان گردیده بَد

حال من تنها نگردید اینچنین

روی خانمها شده زرد و حزین

خودکشی کرده یکی در انجمن

مانده بر دلهای ما درد و حَزَن

هم بد آموزی بُده هم نا صواب

هم تاپیک، حالِ همه کرده خراب

من بماندم از چه رو تائید شد؟

این همه اشکال آن نادید شد؟

پ.ن

عذرخواه

به نام حق

گفتگوی خداوند و بنده
.............................................

از من گریزانی همی بی من نمی مانی دمی

در عشق و در هجران ما هر روز فالی می زنی

هم یوسفی در چاه ما هم دیده بر درگاه ما

پس چیست این شور و نوا؟برخیز و سوی ما بیا

این مردمان بازیگرند سوی جمالم ننگرند

بازیچه را بازی دِه و بگذر از این روی و ریا

سالی شد و سائل نه ای در عشق ما قابل نه ای

ای طور سینا شعله کش وی را سوی ما ره نما(1)

این گفته ای یا رب چرا؟من بی توأَم بی رهنما

گر می کِشی نیکو بکش گر می کُشی بس کن عزا

من بی تو بی چیزم همی گویی که بر خیزم دمی

از فقر من تا فخر تو یک دو قدم مانده کمی

این دو قدم را پیش آ من نا توانم خویش آ

فرقی است بین ما صنم تو خود شهی و من گدا

ردّم کنی من می روم اما سوی تو می دوم

ردّ و قبولت چون بود؟تو با منی من با توأَم

پایان این دفتر تویی اول تویی آخر تویی

در دوزخم یا در عدن ایمان تویی باور تویی

چشمی است ما را بی عدد با روی خوبت یا صمد

برگیر این پرده ز رو خَرق حُجُب را کن مدد(2)

پ.ن

(1)اشاره به داستان موسی(ع) که در کوه طور آتشی از دور دید

به هوای آتش رفت اما خدا را یافت و خداوند با او سخن گفت.

(2)اشاره به قسمتی از مناجات شعبانیه:"حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور)

:Sham:السلام علیک یا باقر العلوم علیه السلام:Sham:

ای سرو بلند علم و دانش
خورشید مسیر اهل بینش

تابنده ترین نور هدایت
روشنگر وادی ضلالت

ای باز کننده گره ها
تشخیص سره ز ناسره ها

باقر شده ای که واشکافی
اسرارِ حقائق از نوافی

از عشقِ نهفته در نهانت
توحید شده ورد زبانت

کم نیست که آن نبی سرمد
هم بر تو سلام می رساند

اما تو نواده کبارش
مدفون نشدی چرا کنارش؟!

حق نیست برای چون تو اعلی
مسموم شدن به دست اعدا

حق نیست بحق چون تو شاهی
ظلم و ستم و جور و تباهی

دل سخت گرفته در عزایت
از ظلم زمان و دردهایت :geryeh:

به نظرم اینطوری قشنگ تر اومد . نه اینکه مال شما بد بود فضولی نباشه .

من نمی دانم چرا

من ندانم که چرا

یا که در این دنیا، علت آمدن

یا در این دهر عجیب (غریب)
علت آمدن و رفتن و انجامش چیست

همه دنبال کسی

می گردند،علت این همه

گشتنها چیست؟


همه دنبال کسی میگردند
علت اینهمه گشتنها چیست ؟

خویش را گم کردیم

پس به دنبال چه چیز

این همه می گردیم؟


خویش گم کرده سپس
ما بدنبال چه چیز
اینهمه می گردیم (حیرانیم )

[FONT=arial]

کودکی ام پر بود از قاصدکها

[FONT=arial]پیام شور و حال قاصـــدک

[FONT=arial]قاصدک عنوانی است که برای برگهای لطیف و ظریف بعضی گیاهان می دهند که با نسیم در هوا پراکنده اند . بعضی ها معتقدند اگر روی کسی نشست پیام آور خبر خوش است .
چشم به راهم ای خدا قاصدکی ز راه رسد
مُژده بخـواهد از من و صحبت آشنا رسد
کاش خبر رساند از آمدن و بمانــدنش
تا به دل خراب من زین خبرش شفا رسـد

مزده دهد قرار او در صف عشق بودنـش
ماندن و انتظار او ، ساختن و سـوختنش
گر نتواند این زمان رؤیت روی ما کنـد
قول دهد به چاره ای تا زِ کَرَم به ما رسـد

کاش رسد ز قاصدک پیام شور و حال او
کاش مرا بدیده در ، تجسّم و خیــال او
اگر به قصد دیگری دل مرا رهـــا کند
از این مصیبت و اِلَم به حال من جفا رسـد

کاش ز شور و عشق او ز قاصدک خبر رسد
که مِیل ما همی کند ، دوباره ازسفر رسـد
مگر نه آرزوی خوش به دل تُراست «خادما»
که دل ز سوی قاصدک به عشق او صفا رسد

چو هنگامه ی فصل تحصیل گشت
ببین تاپیک شعر تعطیل گشت
کجا رفته اند شاعران سترگ ؟
که تا خوش سرایند نظم بزرگ

من(چون دفعه قبل رتبه آوردم) قراره یک شعر نو(نو به سپید) درباره عاشورا بگم(مث اینکه شعرم رو می برند بیرجند؟!!)
شما کانونی ها نمیخواید شعر بگید درباره عاشورا و امام حسین(ع) و....؟!:Gig:
اینطوری منم ذهنم بازتر میشه:ok:

باسلام ..قبل از ماه محرم مناسبتهای دیگه ای مثل ولادت امام هادی (ع)وعید غدیر خم رو داریم وفکر میکنم کمی زوده در باره ی عاشورا شعر بگین ..اگه لطف کنید شعرهایی در مورد زائرین مکه که به شهادت رسیدند وهمینطور مهمان کشی آل صعود ملعون بگید ممنون میشم ...البته این نظر شخصی منه

باسلام ..قبل از ماه محرم مناسبتهای دیگه ای مثل ولادت امام هادی (ع)وعید غدیر خم رو داریم وفکر میکنم کمی زوده در باره ی عاشورا شعر بگین ..اگه لطف کنید شعرهایی در مورد زائرین مکه که به شهادت رسیدند وهمینطور مهمان کشی آل صعود ملعون بگید ممنون میشم ...البته این نظر شخصی منه

خوب آره:ok: ولی برا من که قراره شعرم رو بدم چهار تا بزرگتر ببنن و خصوصا معلم ادبیاتم ، برای اینکه آبروم نره ،داشتن آمادگی و زمینه خوبه :ok:اینجا هم که پر از افراد بااستعداد شعر و...

باسلام ..قبل از ماه محرم مناسبتهای دیگه ای مثل ولادت امام هادی (ع)وعید غدیر خم رو داریم وفکر میکنم کمی زوده در باره ی عاشورا شعر بگین ..اگه لطف کنید شعرهایی در مورد زائرین مکه که به شهادت رسیدند وهمینطور مهمان کشی آل صعود ملعون بگید ممنون میشم ...البته این نظر شخصی منه


از در درآمدی و من از خود بدر شدم

گویی کزین جهان به جهان دگر شدم

گفته همای رحمتم بسکه بدورم از رخت

کشته علم و معرفت در بر اغنیا شدم

این که دلیل و رهنما گشته حسین سر جدا

لیک وزان گل خزان،صاحب این سرا شدم

دولت وصل شد نصیب از اثر سجود او

من که به عشق ناب او دلبر و دلربا شدم

هر که چشید دُرد او جان و دلش اسیر او

من به کمند صید او باز که مبتلا شدم

آید و انتقام حق باز بگیرد از فلک

من که به اشتیاق آن منجی جانفزا شدم

گفت چو شهره آن تویی حافظ این غزل که من

از اثر دعای تو صاحب این وفا شدم

ای که همای رحمتی بر دل و جان عاشقان

همچو نسیم صبح گو تا به برت صبا شوم

بیت اخر مراعات نظیر داره
اسامی افراد قرمز رنگ هست
شهره تخلص شاعری بنده هست
و کمک کنید بیتم درست بشه ممنون میشم
سرکار خانم حبیبه نظر ندن میرم دیگه نمیام موفق باشید


سرکار خانم حبیبه نظر ندن میرم دیگه نمیام موفق باشید

با سلام و ادب

چشم:Rose:

چو هنگامه ی فصل تحصیل گشت
ببین تاپیک شعر تعطیل گشت
کجا رفته اند شاعران سترگ ؟
که تا خوش سرایند نظم بزرگ

فصل درس است و فصل تعلیم است

وقت تنگ است و از گذر بیم است

مانده پایانِ نامه یک دو سه فصل

آخر دی زمانِ تسلیم است

شغل تدریس هم به تازگی امسال

شده افزون و وضع، وخیم است

شکرُ لِلَه از این همه نعمت

درس و تدریس،خود به از سیم است.

فصل درس است و فصل تعلیم است

وقت تنگ است و از گذر بیم است

مانده پایانِ نامه یک دو سه فصل

آخر دی زمانِ تسلیم است

شغل تدریس هم به تازگی امسال

شده افزون و وضع، وخیم است

شکرُ لِلَه از این همه نعمت

درس و تدریس،خود به از سیم است.


سلام آبجی حبیبه خیلی زیبا بود
شوخی کردم نظر بدید اینجوری گفتم که بیشتر نظر بدید
مگه ویزگیهای افعال معکوس رو نخوندید

شعر از شعور جوشد و آب از تنور جوشد
گاهی به طور کوشد وگاهی شتر دوشد
این رسم روزگار است گر وضع بی قرار است
گاهی حصیر پوشد وگاهی سمور پوشد

شعر از شعور جوشد و آب از تنور جوشد
گاهی به طور کوشد وگاهی شتر دوشد
این رسم روزگار است گر وضع بی قرار است
گاهی حصیر پوشد وگاهی سمور پوشد
باسلام وعرض ادب ..از اینکه شعر پر معنایی رو سرودید بسیار ممنونم .طبق معمول یه سوال داشتم؛لطفا «آب از تنور جوشد»رو اگر میشه معنا کنید.

شعر حادثه منا

امسال عید قربان غم ها فزون گرفته
دردا بجای شادی، رنگی ز خون گرفته

جور و ستم، تباهی، ناامنی و سیاهی
در سرزمین مکه، گویا جنون گرفته

دست پلید ابلیس وقتی که رمی می شد
از آستین ظالم رو به برون گرفته

این پُشته های کشته از حاجیان که بینی
آثار ظالمان است، تاریخ جون گرفته !

صاحب زمان کجایی؟ وقتش شده بیایی!
حقا که این جهان را ظلمت کنون گرفته

باسلام وعرض ادب ..از اینکه شعر پر معنایی رو سرودید بسیار ممنونم .طبق معمول یه سوال داشتم؛لطفا «آب از تنور جوشد»رو اگر میشه معنا کنید.

باسلام وسپاس .
خوب نکته ی مطرح نمودید .
رویش فکر کنید خوت تان پیدا کنید .
کمی رهنمای :
در قران آمده .....

باسلام وسپاس .
خوب نکته ی مطرح نمودید .
رویش فکر کنید خوت تان پیدا کنید .
کمی رهنمای :
در قران آمده .....
باسلام وعرض ادب ..استاد منظور حضرت ابراهیم (ع)است :موقعی که ایشان را در آتش انداختند وآتش خاموش شد

باسلام وعرض ادب ..استاد منظور حضرت ابراهیم (ع)است :موقعی که ایشان را در آتش انداختند وآتش خاموش شد

با سلام

من فکر میکنم اشاره به قضیه ی حضرت نوح (ع) دارد که موقعی که عذاب میخواست نازل بشه نشانه اش جوشیدن آب از تنور بود :ok::Gol:

باسلام وعرض ادب ..استاد منظور حضرت ابراهیم (ع)است :موقعی که ایشان را در آتش انداختند وآتش خاموش شد

باسلام .
بیشتر دقت نماید .
کمی رهنمای دیگر :
با کلمه تنور در قران ذکر شده .
جریان ابراهیم ع با این کلمه بیان نشده .

با سلام

من فکر میکنم اشاره به قضیه ی حضرت نوح (ع) دارد که موقعی که عذاب میخواست نازل بشه نشانه اش جوشیدن آب از تنور بود :ok::Gol:

بارک الله .
در سورة هود مي‌فرمايد: "حَتَّي‌ََّ إِذَا جَآءَ أَمْرُنَا وَ فَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِل‌ْ فِيهَا مِن كُل‌ٍّ زَوْجَيْن‌ِ اثْنَيْن‌...;(هود،40) تا آن گاه كه فرمان ما در رسيد و تنور فوران كرد، فرموديم در آن ]كشتي‌[ از هر حيواني يك جفت حمل كن‌..."
جملة "فَارَ التَّنُّور" چند جور معنا شده است‌:
از جمله "تنّور" همان تنور فارسي است‌; يعني محل پخت نان‌. فَارَ التَّنُّور، يعني آب از تنور جوشيد.

:Gol:السلام علیک یا علی النقی الهادی :Gol:



هادی که محبتش مرا آیین است

وصفش به زبانِ چو منی، سنگین است

فرزند بلافصل جواد است همو
نطق و سخنش چون پدرش، شیرین است

هم بوی خوش محمدی دارد او
هم عارض او چو سنبل و نسرین است

هادی که هدایت گریَش، مفطور است
فکر و نظرش هماره عین دین است

پاک است دلش، چنانکه دریا پاک است
سرو است، بلندای وجودش این است

آری، نقی نام برازنده اوست
هم بردنِ نامش به زبان، آذین است

شادا که ولادت چنین مولایی است
حقا که به آسمان دین، پروین است

فرزند عزیز فاطمه، یادم کن!
پاسخ به دعای خسته دل، آمین است

چو هنگامه ی فصل تحصیل گشت
ببین تاپیک شعر تعطیل گشت
کجا رفته اند شاعران سترگ ؟
که تا خوش سرایند نظم بزرگ

سلامی به صادق ، رفیق عزیز
به نطقت ، عرق از جبینم مریز

چو دیر آمدم دست من بسته بود
دلم بی نوا ، فکر من خسته بود

من و زندگی ، مشکلات شدید
حقوقِ کم و کسرهـــای جدید!

هیولای اقساط و دیو قبوض!
ببرد از سرم ، قافیه ، هم عروض!

خلاصش من ای دوست ، شرمندِتم! (*)
نشد تا کنم شـــــارژ اینترنتم

(*) = (دِتم ، برای وزن شعر :Gig:)

البته من سهم خودم رو عرض کردم :Nishkhand:

سلامی چو بوی خوش آشنایی
بر آن مردم دیده روشنایی
همه گفته اند عالمی به ز نامی
که گوید عمل هم برایش بدانی

حبیبه مجدد شده بهترینها
هماره بدانش عزیز و خدایی

ولی شهره از بس که در شور وشین است

ندانم که اخر کجا رو نمایی


غدیر
خطاب آمد پیمبر را بخواند
هر آنکس بود آنجا تا بداند

و آن اتمام نعمت بر نبی بود
چه دین ، گر آن نباشد منتفی بود

بگفتا حاجیان را تا بمانند
بگفت این وحی حق است تا بدانند

گرفت دست امیر المؤمنین را
نمود ابلاغ وحی آخرین را

بگفت تکمیل شد زین لحظه اسلام
نمودم وحی را بی وقفه اعلام


هر آنکس را پیمبر هست مولا
علی اینک پس از من هست مولا

زمین و آسمان غرق شعف شد
که مولاشان علی شاه نجف شد

چه این ابلاغ در حکم مبین بود
علی زین حکم پس مولای دین بود


غدیر پس آیتی بر نهی جُرم است
غدیر احیاء عدل و نفی ظلم است

یدلله بود در دستان احمد
گلی خوشرنگ از بُستان سرمد

برائت جوید از ظلم و تعّدی
حمایت سازد از هر دردمندی

بگو«خادم» که فصل انتظار است
بهار عزّت است و افتخار است

ورود مرتضی شد ابتدایش
ظهـور قائم حق انتهـــایش


هو الله

ما هیچ نداریم
.............................

ای دل بیا که رسم امانت ادا کنیم

یا عهد خویش با همه قامت وفا کنیم

جانی است نزد ما و دگر هیچ در جهان

آن جان که هست را بر جانان فدا کنیم

چون هیچ نداریم به جز اسم و رسم او

از هیچ خویش قول و حکایت چرا کنیم؟

عذرم پذیر ای همه هستی همه ظهور

بر ما ببخش کاین همه خلط و خطا کنیم

هو الولی

قسمتی از یک شعر بلند
.............................................

لطف احمد حدّ ما را بشکند// ماهیت را از وجودم بر کَنَد

این تعیّنها همه دام بلاست// بی تعیّن جان فانی در ولاست

جان حیدر جان احمد را نشان// متحد جانهای ایشان را بدان

احمد اندر جان آدم بُد نهان// بر محمد بود سجده ی قدسیان

آدم اسما را ز احمد می شنفت// زان حقایق را از او نتوان نهفت

فعل امت پیش چشمانش عیان// وآنچه پوشیده است بر کروبیان

جلوه ای از قل هو الله احد// فقر مطلق عبد اللهِ صمد

مرحبا بر آنکه فقرش فخرِ او (1)// اینچنین جان لطف و قهرش هم ز هو

گفت او گفتار حق نی از هوی (2) گوشهاشان کر بُده قوم دغا

چشمهاشان کور از آیات حق// گمرهیشان برده از خودشان سبق

توصیه ی،آنروز در حج الوداع// پرده بر می داشت از مکر و خداع(خدعه)

دست احمد حلقه در دست علی// کنتُ مولاکم علیتان هم ولیّ

من مدینه ی،علممُ بابم علی// هم وصیم هم خلیفه هم أخی

اسمعوا له اسمعوا له یا فتاة// إنّ فی عصیانه ذمّ النُهاة

بعد از بنگر چه آمد بر علی// بر خلیفه ی حق و آن نور جلی

فاطِمَش بین در و دیوار بین// زینب از فرط بلا اندر حنین

آن حسینش و ین حسن وآن کربلا// این همه بر بیت پیغمبر جفا؟

ریسمان بسته به دست مرتضا// آن یدالهی صفت دست خدا

شرمتان باد ای همه نا مردمان//فاطمه گوید شما را الامان؟

فاطمه دخت نبی أُمّ ابی//آنکه مِدحت گوید او را هر نبی

کفرتان ایمان بُده ای کوفیان// در سقیفه کفرتان آمد عیان

شرح این جور و جفا دیگر مگو// بیش از این ازار مهدی را مجو

مهدی زهرا از این غم سوخته// چشم بر اذن خروجش دوخته

شیعیان دست دعا بالا کنید// إستجِب دَعواتنا نجوا کنید

تا که مهدی پرده ی غیبت دَرَد//تار و پود ظلم را آتش زند

طلعت عدل علی پیدا شود//روز شادی دل زهرا شود

شمس ما از مغرب حق سر زند// آتشی از عشق بر خاور زند

پ.ن

1-حدیث از رسول خدا(ص):"الفقر فخری"

2-آیه:"لا ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی"

پیامبر از روی هوای نفس سخن نمی گوید

بلکه بر اساس وحی الهی سخن می گوید.(مضمون)

قسمتی از یک شعر بلند

سلام
این پست خواهر "حبیبه" رو که دیدم ، گفتم منم چند بیت از شعر بلندی که قصد دارم بنویسم رو در این تاپیک قرار بدم
چند سال پیش بود که
"مثنوی بلند شیعه" ، اثر مرحوم محمدرضا آقاسی رو خوندم و بسیار لذت بردم
بعد از اون دلم میخواست منم چنین سروده ای داشته باشم و چند ماه پیش شروع کردم به نوشتن و هنوز هم تکمیل نشده
((دوست دارم نظر شما رو هم بدونم))

این چند بیت ، تقدیم به دوستان خوبم در این سایت

بنام خدا

شیعه یعنی پیرو امر ولی
کو اولی الامری بجز مولا علی؟
(اطیعو الله و اطیعو الرّسول و اولی الامر منکم)

جز علی کو وارث امر رسول؟
یا بجز او کیست هم شأن بتول؟
(پیامبر(ص): اگر خداوند علی را نمی‌‌آفرید برای فاطمه کفو و همتایی وجود نداشت)

"عین" او عین الیقین را شامل است
دین به ابلاغ ولایش کامل است
(بلغ ما انزل إلیک.... - اليَوم‌َ اَكمَلت‌ُ لَكُم دينَكُم‌....)

"لام" او یعنی که جز او لافتا
زان که مولا دور باشد از خطا
(إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا)

"یا" نشانی از یداللهی دهد
بر گدایش مژدهء شاهی دهد
(ید الله فوق ایدیهم - امام علی(ع): أنا يد الله المبسوطة على عباده بالمغفرة والرحمة)

گِرد هم آید چو "عین" و "لام" و "یا"
حاصل آید جلوهء عدل خدا

جلوهء عدل خدا تنها علی ست
هم علی با حق و هم حق با علی ست
(علی مع الحق و الحق مع علی)

امرِ حق از حدِّ آدم ها جداست
در امامت جعل از سوی خداست
(إنی جاعلک للناس اماما)

ای که از امر ولی پرسیده ای
آیهء هم راکعون را دیده ای؟
(انما ولیّکم اللّه و رسوله و الّذين آمنوا الّذين يقيمون الصّلوة و يؤتون الزكوة و هم راکعون)

گر قبولت هست قرآنِ مبین
ای مسلمان ، ارکعوا با راکعین!
(و أقیموا الصلاه و اتوا الزکاه و ارکعوا مع راکعین)

این اطاعت گر برایت مشکل است
پس نمازت با جماعت باطل است!
(در نماز جماعت ، فقط تا رکوع وقت داری که به امام برسی)

گر که اسلام "احمد" است ایمان "علی" ست
(قل لم تؤمنوا ولكن قولوا أسلمنا)
بی گمان هارونِ در قرآن علی ست
(أنت منّي بمنزلة هارون من موسی إلّا إنّه لا نبيّ بعدي)


حد ایمان را هم او معیار شد
آن که نامش حیدر کرار شد
(يمنون عليك أن أسلموا قل لا تمنوا علي إسلامكم بل الله يمن عليكم أن هداكم للإيمان إن كنتم صادقين)

تا قیامت خاک پای حیدرم
فاش میگویم گدای حیدرم
(پیامبر(ص): من و علی پدران امت هستیم - علی بوتراب است - وَ یَقُولُ الْکافِرُ یا لَیْتَنی کُنْتُ تُراباً)

تا شود ایمان قلبم منجلی
هر نفس ، هر دم بگویم یاعلی

چند سال پیش بود که "مثنوی بلند شیعه" ، اثر مرحوم محمدرضا آقاسی رو خوندم و بسیار لذت بردم
بعد از اون دلم میخواست منم چنین سروده ای داشته باشم و چند ماه پیش شروع کردم به نوشتن و هنوز هم تکمیل نشده
((دوست دارم نظر شما رو هم بدونم))

بسمه الرحمان الذی علمنا البیان

با سلام و عرض تبریک عید ولایت،ابیات حضرتعالی بسیار زیبا و با محتوا است،و البته منظور بنده از شعر بلند

چنین مجموعه ای نبود بلکه ابیاتی از آن را جهت اختصار حذف نمودم.مؤید باشید.

برگشت حاجیمان از زیارتی که رفت
پیچید عطر خدا از زیارتی که رفت
آل سعود پلید ولی چون ستم نمود
غم شد به قلبمان از برادری که رفت

به بهانه ی غدیر اجازه هست من هم صدایتان کنم؛پدر؟

بگو مادرم کجاست؛دلم درد میکند
بابا بمان تو هم،کمرم درد میکند

اینجا پر از سوالم و این بحر بی کنار
بابا جواب ،آب ،سرم درد میکند

یک عمر میان بیابان زمین خورده ام،دگر
بردارم و ببر،نفسم درد میکند

دیوار ذهن من همه شیشه است و بس
خوردم به شیشه ،بال و پرم درد میکند

دیگر بدون تو قدمی هم نمی شود
بابا قسم که هر قدمم درد میکند

طفلی یتیم ،مانده به راه ولایت ات
بابا ببخش،خط به خطم درد میکند

حاجیان سرخ قامت در منا
مستقیم رفتند در پیش خدا
نه سوال و نه حساب ونه کتاب
خوش درخشیدند وکردند فتح باب
راست قامت تا قیامت یاد شان
بر سر آل سعود فریاد شان
رمی کردند چون شیاطین را به سنگ
خشمگین گشتند اصحاب جفنگ
راه را بستند بر مهمان حق
تا شود از تشنگی جانش دو شق
ننگ و نفرین باد برآل سعود
آن جفا کاران و اصحاب قعود

بابا ببخش،خط به خطم درد میکند

سلام
یکی از زیباترین اشعاری که تا الان شنیدم :Gol:

نه سوال و نه حساب و نه کتاب
خوش درخشیدند و کردند فتح باب

سلام برادر

گفت: هیچ آداب و ترتیبی مجو
هر چی میخواهد دل تنگت بگو

در منا گویی چنین بانگی رسید
گوش جان حاجی آن را می شنید

گفت حاجی: می بر این دیوانه را
خواهم از این خانه صاحب خانه را

نه سؤال و نه حساب و نه کتاب
یـار محبوبم ، دگر بگشـــای باب

گفت آن پروردگار بی مثال
سوی من حاجی کنون بگشای بال

پاره کن این جسم و بیرون شو از آن
حیف باشد پشت آن گردی نهـان

حاجی آن دم جسم خود صد پاره کرد
دردهــای دنیوی را چــاره کرد

شد جدا از خویشتن تا خود شَوَد
هر کسی گر خود شَوَد بیخود شَوَد

بر زمین افتاد صدها جسم پاک
خاک پاکی بوسه میزد روی خاک

(جسم خاکی بر روی خاک زمین)

در منا جاری همه خون آب شد
معجزه اینجاست.... فتح باب شد

گفت آن پروردگار بی مثال
سوی من حاجی کنون بگشای بال

-------------------------------------------
تا رها گردی از این وِزر و وَبال

یا برون شو از در این پای مال

گفت یا رب مذبحت اینک منم

کل شئی هالکت اینجا منم

از دم صبح ازل خواندی مرا

من ندانستم که همراهی مرا

لیک من هم مرغ بِسمل گشته ام

همچو ذبحی بر چو ابراهیم نازل گشته ام

لیک ذبح کربلایت بی سر است

بر تمام سرورانت او سر است

کشته راه خودت خواندی مرا

لیک خونش را جدا کردی جدا

او ملقب گشت بر خون خدا

تن جدا دستان جدا پاها جدا

طاب و طاقت بر من اینک سخت گشت

که شدم با دست بسته سخت تفت

تشنگی، درماندگی تنهائیم

خود قبولم کن که ثار الاهیم

من در این روز عزا یک جام می

نوشم و از بزمتان گویم به نی!

قصه ما آخرش بر سر رسید

نی !!! طواف خانه ات آخر رسید

طوف کن بر گِرد آن سر تا شوی

لایق طوف خدای سر مدی

ما نه تنها حُسن داور دیده ایم

ما سر و دست جدا بس دیده ایم

در قیامت گفته ستار العیوب

من ببخشم کل شیعه بد چه خوب

شهره اما لایق دیدار نیست

لایق طوف حریم یار نیست

نه بسوی کربلایت رفته است

نه بدور خانه ات گردیده است

نه برای خود کتانی بافته

نه برای گور خاکی ساخته

همره و همراز شیطان رجیم

رفته هر جایی بساطی ساخته

کاش یارب لایق نعمت شویم

یا بگرد کوی تو مذبح شویم

با سلام و عرض ادب و احترام و عرض تسلیت

این ابیات تقدیم به خانواده های داغدار فاجعه تلخ منا در مهر ماه سال 1394 هجری بود

امیدوارم دوستان و اساتید نسبت به نظم و ترتیب این ابیات کمک خودشون رو دریغ نکنن

و امیدوارم من رو هم از دعای خیرشون بهره مند کنند:Ghamgin:

شیعه یعنی پیرو امر ولی
کو اولی الامری بجز مولا علی؟
(اطیعو الله و اطیعو الرّسول و اولی الامر منکم)

جز علی کو وارث امر رسول؟
یا بجز او کیست هم شأن بتول؟
(پیامبر(ص): اگر خداوند علی را نمی‌‌آفرید برای فاطمه کفو و همتایی وجود نداشت)

"عین" او عین الیقین را شامل است
دین به ابلاغ ولایش کامل است
(بلغ ما انزل إلیک.... - اليَوم‌َ اَكمَلت‌ُ لَكُم دينَكُم‌....)

"لام" او یعنی که جز او لافتا
زان که مولا دور باشد از خطا
(إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا)

"یا" نشانی از یداللهی دهد
بر گدایش مژدهء شاهی دهد
(ید الله فوق ایدیهم - امام علی(ع): أنا يد الله المبسوطة على عباده بالمغفرة والرحمة)

گِرد هم آید چو "عین" و "لام" و "یا"
حاصل آید جلوهء عدل خدا

جلوهء عدل خدا تنها علی ست
هم علی با حق و هم حق با علی ست
(علی مع الحق و الحق مع علی)

امرِ حق از حدِّ آدم ها جداست
در امامت جعل از سوی خداست
(إنی جاعلک للناس اماما)

ای که از امر ولی پرسیده ای
آیهء هم راکعون را دیده ای؟
(انما ولیّکم اللّه و رسوله و الّذين آمنوا الّذين يقيمون الصّلوة و يؤتون الزكوة و هم راکعون)

گر قبولت هست قرآنِ مبین
ای مسلمان ، ارکعوا با راکعین!
(و أقیموا الصلاه و اتوا الزکاه و ارکعوا مع راکعین)

این اطاعت گر برایت مشکل است
پس نمازت با جماعت باطل است!
(در نماز جماعت ، فقط تا رکوع وقت داری که به امام برسی)

گر که اسلام "احمد" است ایمان "علی" ست
(قل لم تؤمنوا ولكن قولوا أسلمنا)
بی گمان هارونِ در قرآن علی ست
(أنت منّي بمنزلة هارون من موسی إلّا إنّه لا نبيّ بعدي)

حد ایمان را هم او معیار شد
آن که نامش حیدر کرار شد
(يمنون عليك أن أسلموا قل لا تمنوا علي إسلامكم بل الله يمن عليكم أن هداكم للإيمان إن كنتم صادقين)

تا قیامت خاک پای حیدرم
فاش میگویم گدای حیدرم
(پیامبر(ص): من و علی پدران امت هستیم - علی بوتراب است - وَ یَقُولُ الْکافِرُ یا لَیْتَنی کُنْتُ تُراباً)

تا شود ایمان قلبم منجلی
هر نفس ، هر دم بگویم یاعلی

سلام علیکم

بسیار عالی ، طیبه الله انفسکم

یازهرا(س)

من(چون دفعه قبل رتبه آوردم) قراره یک شعر نو(نو به سپید) درباره عاشورا بگم(مث اینکه شعرم رو می برند بیرجند؟!!)
شما کانونی ها نمیخواید شعر بگید درباره عاشورا و امام حسین(ع) و....؟!:Gig:
اینطوری منم ذهنم بازتر میشه:ok:

شعرام رو گفتم و برای مسابقه دادم که بفرستند
میزارم اینجا تابقیه هم اگه خواستند نظر بدند، خوشحال میشم ولی راضی نیستم کسی کپی کنه یا به اسم خودش ...(درسته شعرام چندان قشنگ و... نیست ولی برام ارزش داره)البته از بچه های اینجا بدوره...:ok:
شعرم ، شعر نو-سپیده
*******************************
شرح عشق ازلی عاشورا


نمی گنجد


در نگاه هیچ یک از آدمیان


و کفاف درک نمی دهد اشک زمینیان


دلم، گرچه تکه تکه شد اما


هنوز هم جسمم، چیزی بیشتر می طلبد،تا بپذیرد


این درد رنگین از خون عشق را


این درد جانکاه،


آه،آری جان!


شاید دادن جان


تسکین ده این روح و جسم بی قرار باشد


شاید کمی تسکین دهد


اشک هایی ،که زخم شدند بر روحم


و ناله هایی قدیمی ، که درد شدند بر جسمم


آری، فقط شاید...

IMAGE(http://www.hammihan.com/users/users2015/status/original/HamMihan-2015161543841827511441543222.0742.jpg)

********************

مرگ پادشه رهروان عشق


پرتره عشقی بود


که جاری شد


بر صحرای کربلا


و جاری ماند


بر دلهای عشاق

IMAGE(http://www.shebreh.ir/wp-content/uploads/2014/10/20121114140607120_41.jpg)

یکی دیگه هم هست که بعععععععدا میزارم:ok:

تا رها گردی از این وِزر و وَبال

یا برون شو از در این پای مال

گفت یا رب مذبحت اینک منم

این شعرم توضیح نمیخواست؟

این شعرم توضیح نمیخواست؟

به نام حق

با سلام

بله لطفا توضیحش را بفرمائید،متشکر

گفت آن پروردگار بی مثال
سوی من حاجی کنون بگشای بال

-------------------------------------------
تا رها گردی از این وِزر و وَبال

یا برون شو از در این پای مال

گفت یا رب مذبحت اینک منم

کل شئی هالکت اینجا منم

از دم صبح ازل خواندی مرا

من ندانستم که همراهی مرا

لیک من هم مرغ بِسمل گشته ام

همچو ذبحی بر چو ابراهیم نازل گشته ام

لیک ذبح کربلایت بی سر است

بر تمام سرورانت او سر است

کشته راه خودت خواندی مرا

لیک خونش را جدا کردی جدا

او ملقب گشت بر خون خدا

تن جدا دستان جدا پاها جدا

طاب و طاقت بر من اینک سخت گشت

که شدم با دست بسته سخت تفت

تشنگی، درماندگی تنهائیم

خود قبولم کن که ثار الاهیم

من در این روز عزا یک جام می

نوشم و از بزمتان گویم به نی!

قصه ما آخرش بر سر رسید

نی !!! طواف خانه ات آخر رسید

طوف کن بر گِرد آن سر تا شوی

لایق طوف خدای سر مدی

ما نه تنها حُسن داور دیده ایم

ما سر و دست جدا بس دیده ایم

در قیامت گفته ستار العیوب

من ببخشم کل شیعه بد چه خوب

شهره اما لایق دیدار نیست

لایق طوف حریم یار نیست

نه بسوی کربلایت رفته است

نه بدور خانه ات گردیده است

نه برای خود کتانی بافته

نه برای گور خاکی ساخته

همره و همراز شیطان رجیم

رفته هر جایی بساطی ساخته

کاش یارب لایق نعمت شویم

یا بگرد کوی تو مذبح شویم

شما نظر بدید گرامی

سلام
:tavallod:

向你问好,短跑礼


我不为你唱这首歌


不要使用谷歌翻译


那唱你的大脑礼萨


我会解决这首诗


创建韵和一个弟弟

سلام بر برادر رضا

ممنون میشم هرجا مشکل وزنی داره بگی:ok::Nishkhand:

قافیه ها و ردیف هاش خوبه؟:lol:

:khoshgel:

我会解决这首诗

创建韵和一个弟弟

سلام و عرض ادب استاد
از اینکه تونستید معانی و ظرایف ادبیات کهن فارسی رو به این زیبایی در کنار هم قرار بدید

:Gol:از شما ممنونیم و افرین بر شما:Gol:
:Gol:
اما یه مشکلی هست البته من عذر میخوام
بیت اخر رو من کپی کردم

من منظورتون رو از این مصرع نمیفهمم

منظورتون به چه گناهی هست که ادم انجام داده؟!

یا چه نوع گناهی هست که آدم میتونسته انجام بده؟

میدونید من ذهنم رو خیلی مشغول این بیت کردم

اما واقعا نتیجه گیری شما از رویداد خلقت ادم ابوالبشر خیلی زیبا بوده
واقعا وقت گذاشتید و معلومه مطالعه هم داشتید یکم توضیح بدید لطفا

خدا رو شکر که در ایران اسلامی هستند کسانی که به وحدت و یگانگی اقلیتهای مذهبی و ... بها میدن
خودشون رو با سعه صدر همراه مشکلات جامعه و همگام دیگر مسئولین میدونن

فقط شما چرا نام شاعری برا خودتون در بیت اخر نذاشتید؟؟؟؟
مثل مرحوم حافظ
سعدی - عراقی خاقانی و زنده یاد پروین اعتصامی و همچنین شهره؟

من نمیگم ضروری هست اما ضرورتی نداره شما گمنام بمونید
اینها همه از سر دلسوزی بود جنان و بقیه ابیات رو که دیدم واقعا لذت بردم
اهنگش هم خوب بود
وزنشم اساتید فن هستند اما من فکر میکنم این باشه:

:hamdel::hamdel:«« مفاعیلن مفاعیلن فعولن»»:hamdel::hamdel:

امیدوارم در زندگی هم اینجوری اهنگین و سنگین و با وقار به سر منشاء وجود و خالق بی چون فکر کنید

و راهنمای شما در زندگی قران و عترت و معصومین ((س)) باشند
ضمنا برا منم دعا کنید همونجوری که در بیت دوم فرمودید

不要使用谷歌翻译

واقعا من به برکت دعا و نفس شما اعتقاد راسخ دارم استاد

برا همه جوونای مملکت و بخصوص مجردین و

مخصوصا مجردین این سایت و ... ترجیحا من حقیر دعا بفرمائید

یا حق


سلام و عرض ادب استاد
از اینکه تونستید معانی و ظرایف ادبیات کهن فارسی رو به این زیبایی در کنار هم قرار بدید

:Gol:از شما ممنونیم و افرین بر شما:Gol:
:Gol:
اما یه مشکلی هست البته من عذر میخوام
بیت اخر رو من کپی کردم

من منظورتون رو از این مصرع نمیفهمم

منظورتون به چه گناهی هست که ادم انجام داده؟!

یا چه نوع گناهی هست که آدم میتونسته انجام بده؟

میدونید من ذهنم رو خیلی مشغول این بیت کردم

اما واقعا نتیجه گیری شما از رویداد خلقت ادم ابوالبشر خیلی زیبا بوده
واقعا وقت گذاشتید و معلومه مطالعه هم داشتید یکم توضیح بدید لطفا

خدا رو شکر که در ایران اسلامی هستند کسانی که به وحدت و یگانگی اقلیتهای مذهبی و ... بها میدن
خودشون رو با سعه صدر همراه مشکلات جامعه و همگام دیگر مسئولین میدونن

فقط شما چرا نام شاعری برا خودتون در بیت اخر نذاشتید؟؟؟؟
مثل مرحوم حافظ
سعدی - عراقی خاقانی و زنده یاد پروین اعتصامی و همچنین شهره؟

من نمیگم ضروری هست اما ضرورتی نداره شما گمنام بمونید
اینها همه از سر دلسوزی بود جنان و بقیه ابیات رو که دیدم واقعا لذت بردم
اهنگش هم خوب بود
وزنشم اساتید فن هستند اما من فکر میکنم این باشه:

:hamdel::hamdel:«« مفاعیلن مفاعیلن فعولن»»:hamdel::hamdel:

امیدوارم در زندگی هم اینجوری اهنگین و سنگین و با وقار به سر منشاء وجود و خالق بی چون فکر کنید

و راهنمای شما در زندگی قران و عترت و معصومین ((س)) باشند
ضمنا برا منم دعا کنید همونجوری که در بیت دوم فرمودید

واقعا من به برکت دعا و نفس شما اعتقاد راسخ دارم استاد

برا همه جوونای مملکت و بخصوص مجردین و

مخصوصا مجردین این سایت و ... ترجیحا من حقیر دعا بفرمائید

یا حق


شما منظور ایشون رو فهمیدید؟شعر بود؟؟