1 . المواقف في علم الکلام، ص 7 . 2 . مقدمه ابن خلدون، ص458 . 3 . تاريخ فلسفه در جهان اسلامي، ج 1، ص144 . 4 . شرح المقاصد، ج 1، ص165 . 5 . التعريفات، ص80 . 6 . شوارق الالهام، ص5 . 7 . همان. 8 . آشنايي با علوم اسلامي، کلام و عرفان، درس اول. 9 . تعريف مولف. 10 . تلخيص المحصل، ص1 . 11 . شرح المقاصد، ج 1، ص164 . 12 . همان. 13 . الملل و النحل، ج 1، ص30 . 14 . يا يونس لو کنت تحسن الکلام کلمته (اصول کافي، ج ص 130) 15 . انّي رجل صاحب کلام و فقه (همان). 16 . فانظر من تري من المتکلمين فادخله 17 . توحيد صدوق، باب 37، روايت 1 . 18 . اصول کافي، ج 1، ص 59- 60 . 19 . الملل و النحل، ج 1، ص 30، مقدمه ابن خلدون، ص 465، شرح المقاصد، ج 1، ص164 . 20 . الملل و النحل، ج 1، ص30 . 21 . شرح المقاصد، ج 1، ص164 . 22 . همان. 23 . المواقف في علم الکلام، ص 8، مقدمه ابن خلدون، ص24 . نهج البلاغه، خطبه اول. 25 . توحيد صدوق، باب 40، حديث 5: رأس العلم معرفه الله حق معرفته . 26 . غرر الحکم، ص81 . 27 . درباره فوايد و غايات علم کلام به المواقف في علم الکلام، ص 8، شرح المواقف ج 1، ص 49-50، شرح المقاصد، ج 1، ص 175، شوارق الالهام، ص 12، و درآمدي بر علم کلام، ص 37-43 رجوع شود. 28 . بقره، 269 . 29 . مجادله، 11 . 30 . وسائل الشيعه، ج 11، کتاب جهاد، باب 10، حديث 1 . 31 . احتجاج طبرسي، ص 17و 18 . 32 . فرقان، 52 . 33 . مجمع البيان، ج 8-7، ص175 . 34 . آشنايي با علوم اسلامي، کلام و عرفان، ص56 . 35 . احتجاج، ص13 . 36 . المواقف في علم الکلام، ص 8- 7 . 37 . گوهر مراد، ص43 . 38 . المواقف في علم الکلام، ص7 . 39 . گوهر مراد، ص43 . 40 . المواقف، ص 7، شرح المقاصد، ج 1، ص180 . 41 . کشف الظنون، ج 2، ص1503 . 42 . شرح المقاصد، ج 1، ص180 . 43 . مقدمه ابن خلدون، ص466 . 44 . آشنايي با علوم اسلامي، کلام وعرفان، درس اول. 45 . گوهر مراد، ص42 .
46 . در اين باره به کتاب «درآمدي بر علم کلام»، ص 36-27 رجوع شود.
47 . در اين موضوع به شرح المواقف، ج 1، ص 48-47 و شرح المقاصد، ج 1، ص 178-179 رجوع شود. 48 . فصلت 53 . 49 . اساس الاقتباس، ص 393، الجوهر النضيد، فصل پنجم، برهان وحد، ص 212- 213 . 50 . آشنايي با علوم اسلامي، کلام و عرفان، درس دوم. 51 . بقره 286 . 52 . طه 121 . 53 . در اين باره به کتابهاي: الياقوت في علم الکلام، محصل افکار المتقدمين و المتاخرين، تجريد الاعتقاد، شرح المواقف، شرح المقاصد، گوهر مراد و سرمايه ايمان رجوع شود. 54 . ر. ک: گوهر مراد، ص55 . شايان ذکر است که مقصود از دين در اين بحث دين حق است که در زمان ما دين اسلام مصداق منحصر به فرد آن است. 56 . الميزان، ج 1، ص 63 و نيز ر. ک: الميزان، ج 2، ص 213-278 و ج 4، ص 198- 178 . 57 . John Hick متکلم و فيلسوف مسيحي معاصر، متولد 1923 ميلادي. 58 . Natu al theology. 59 . فلسفه دين، ترجمه بهرام راد، ص21 . 60 . P oudfoot. 61 . دين پژوهي، مجموعه مقالات، ترجمه بهاءالدين خرمشاهي، ج 1، ص 249و 233 . 62 . فلسفه دين، ص21 . 63 . در اين باره به کتاب «آشنايي با کلام جديد و فلسفه دين»، ص 103- 107 رجوع شود. 64 . ر.ک: گوهر مراد، ص65 . فلسفه در ايران (مجموعه مقالات)، مقاله پيدايش و بسط علم کلام. 66 . قبض و بسط تئوريک شريعت، ص 172- 170؛ چاپ اول. 67 . ر. ک: الاحتجاج، ص 42- 41 . 68 . شرح المقاصد، ج 1، ص181 . 69 . Auguste Conte ( 1885 .1798) فيلسوف و جامعه شناس فرانسوي. 70 . فلسفه عمومي، ص 154-152 : سير حکمت در اروپا، ج 3، ص 107- 106 . 71 . الميزان في تفسير القرآن، ج 1، ص424 . 72 . فلسفه عمومي، ص 163، انديشههاي فلسفي بسيار ديگري نيز ميتوان مثال زد که به نحو مثبت يا منفي در سرنوشت علم کلام تأثير گذاشتهاند. فلسفه نقادي کانت، نظريه ديالکتيکي هگل، فلسفه تحليل زباني و اگزيستانسياليسم نمونههاي روشني از مکاتب و آراي فلسفي جديدند که بر علم کلام- به ويژه الهيات مسيحي- تأثير گذار بودهاند. 73 . بيانگر اين مطلب است که جهان به سوي تعادل سير ميکند يعني به نقطهاي ميرسد که در آن حرارت اجسام برابر خواهد بود و در آن صورت انتقال حرارت از جسمي به جسم ديگر رخ نخواهد داد و از حرکت باز خواهد ايستاد. بر حسب اين قانون جهان در لحظهاي پديد آمده است و در آن لحظه نابرابري حرارت اجسام به مراتب بيشتر از امروز بوده است. از آن زمان تاکنون پيوسته تحليل رفته و سرانجام روزي از هر گونه حرکتي بازخواهد ماند. (برتراندراسل، جهان بيني علمي، ص 94). 74 . Da win (1809-1882) طبيعيدان انگليسي. 75 . در اين باره به دو کتاب: «دين و نگرش نوين» و «علم و دين» رجوع شود. هر دوکتاب به زبان فارسي ترجمه
شدهاند. 76 . neo- theology. 77 . mode n theology. 78 . William Jaimes (1824-1910) فيلسوف و روانشناس آمريکايي. 79 . دين و روان، ترجمه مهدي قائني، ص196 . 80 . جان هيک، فلسفه دين، ترجمه بهرام راد، ص144 . 81 . Schleie mache ( 1768 . 1836) فيلسوف و متکلم مسيحي پروتستان. 82 . فريد ريش شلاير ماخر، ترجمه منوچهر صانعي، ص104 . 83 . کلام جديد در گذر انديشهها، ص182 . 151 . 84 . فلسفه و ايمان مسيحي، ترجمه ميکائيليان، ص24 . نيز به کتاب «عقل و وحي در قرون وسطا، نوشته اتين ژيلسون، ترجمه شهرام پازوکي رجوع شود. 85 . علم و دين، ترجمه بهاء الدين خرمشاهي، ص 132-131؛ فلسفه و ايمان مسيحي، ص 112- 109 . 86 . Rudolf Boltman ( 1884 . 1976) فيلسوف و متکلم مسيحي. 87 . Paul Tillich ( 1886 .1965) فيلسوف و متکلم مسيحي پروتستان. 88 . ر. ک: فلسفه و ايمان مسيحي، ص204 . 189 . 89 . کلام جديد در گذر انديشهها، ص 153- 154 . 90 . اسلام و مقتضيات زمان، ج 1، ص 48- 39 . با تلخيص. 91 . نظام حقوق زن در اسلام، ص 121- 117 . 92 . تاريخ فلسفه در اسلام، ج 4، ص202 . 93 . همان، ص 204- 203 . 94 . همان، ص207 . 95 . همان، ص209 . 96 . هرمنوتيک، کتاب و سنت، ص 192- 188 . 97 . وظايف اصلي و وظايف فعلي حوزههاي علميه، ص48 . 98 . به عنوان نمونه ميتوان از شکاکيت هيوم در معرفت شناسي و تشکيکهاي وي بر برهان نظم ياد کرد. همين گونه است ديدگاه کانت درباره عقل نظري که بر اساس آن براهين اثبات وجود خدا مورد ترديد قرار گرفت. نظريه تکامل انواع داروين نيز پيامدهاي کلامي بسياري داشت و 99 . لسان العرب، ج 5، ص 339- 340؛ اقرب الموارد، ج 1، ص362 . 100 . خدا و انسان در قرآن، ترجمه احمد آرام، ص285 . 101 . اين ديدگاه به سيسرو فيلسوف رومي نسبت داده شده است. (جامعه شناسي اديان، ص 167)؛ ويل دورانت نيز اين ديدگاه را برگزيده است. (لذات فلسفه،ص 422) 102 . وينسون کينگ اين ديدگاه را برگزيده است، (دين پژوهي، ص 84) 103 . جان هيک، فلسفه دين، ص 23- 25 . 104 . Sode lom (1866- 1931) متکلم و دينشناسي سوئدي. 105 . دينپژوهي، ج 1، ص 99- 102 . 106 . Rudolf Otto (1869- 1937) متکلم و دينپژوه آلماني. 107 . دين پژوهي، ج 1، ص 153- 154 . 108 . Mi
109 . رساله در تاريخ اديان، ص 17- 18 . 110 . فلسفه دين، ص 25- 26 . 111 . Winston King، دين شناس مسيحي معاصر. 112 . دين پژوهي، ج 1، ص 99- 103 . 113 . شيعه در اسلام، مقدمه 114 . Su stative. 115 . fonctionelle. 116 . جامعهشناسي اديان، ص 167؛ جامعه شناسي دين، ص 30- 31 . 117 . اين تعريف از ادوارد تايلر (1832- 1917) دين شناس انگليسي است (جامعه شناسي دين، ص 21) 118 . اين تعريف از رابرتسون اسميت (1846- 1894) دين شناس اسکاتلندي است (جامعه شناسي دين، ص 27، جامعه شناسي اديان، ص 171) 119 . اين تعريف از کارل دوبلر است (جامعه شناسي اديان، ص 171-172) 120 . اين تعريف از يينگر است (جامعهشناسي دين، ص 30- 31) 121 . علامه جعفري، فلسفه دين، ص106 . 122 . Ka l Ba th (1886-1968) متکلم مسيحي طرفدار سخت کيشي نوين. 123 . همان، ص124 . Kant (1724-1804) فيلسوف شهير آلماني. 125 . اديان زنده جهان، ص22 . 126 . Matthew A nold (1822-1888) شاعر و منتقد انگليسي. 127 . اديان زنده جهان، ص22 . 128 . Whitehead (1861-1947) فيلسوف و دانشمند آمريکايي. 129 . احياي فکر ديني، ص5 . 130 . William jeamse (1832- 1910) فيلسوف و روانشناس آمريکايي. 131 . دين و روان، ص 4- 11 . 132 . jung (1875- 1961) فيلسوف و روانشناس سوئيسي. 133 . خدايان و انسان مدرن، فصل سوم، روانشناسي و دين، ص 4- 6 . 134 . فلسفه و ايمان مسيحي، ص 109- 110 . 135 . Du kheim (1858- 1917) جامعه شناس معروف فرانسوي، وي در دين پژوهي علمي چهرهاي برجسته به شمار ميرود. 136 . جامعه شناسي دين، ص 22؛ دين و ساختار اجتماعي، ص 17؛ دين پژوهي، ج 1، ص111 . 137 . اين تعريف از برگر است. ر. ک: دين و ساختار اجتماعي، ص 18- 19 . 138 . همان. 139 . عقل و اعتقاد ديني، ص20 . 140 . شيعه در اسلام، مقدمه. 141 . قرآن در اسلام، ص 4- 8 . 142 . ليس الدين الا سنه الحياه و السبيل التي يجب علي اي انسان ان يسلکها حتي يسعد في حياته، فلا غايه للانسان يتبعها الا السعاده، الميزان، ج 2، ص342 .
179 . علم و دين، ص 293- 294؛ جامعه شناسي دين، ص 100- 102 .
180 . ر.ک: فرويد: نوشته آنتوني استور، ص 119- 122؛ جامعه شناسي دين، ص 116؛ علم و دين، ص 295؛ درياي ايمان، ص 96؛ فلسفه دين، ص80 .
181 . درباره ديدگاه يونگ ر. ک: يونگ، خدايان و انسان مدرن، فصل سوم، ص 90- 104؛ تفکر ديني در قرن بيستم، ص 223- 226؛ جامعه شناسي دين، ص 116- 118؛ دين پژوهي، ج 1، ص 136؛ درياي ايمان، ص 100- 106 .
182 . Du kheim (1858- 1917) جامعه شناس فرانسوي.
183 . واژه ( totem) از واژه توتام (totam) به معناي علامت و نشانه گرفته شده است. بوميان آمريکا آن را براي نشان دادن حيوان يا گياهي که خيال ميکردند روح حامي قبيله در آن جاي دارد، به کار ميبردند (لذات فلسفه، ص 419).
184 . ر. ک: جامعه شناسي دين، ص 169- 180؛ جامعه شناسي اديان، ص 18- 26؛ تفکر ديني در قرن بيستم، فصل 44؛ دين پژوهي، ج 1، ص 321- 322؛ فلسفه دين، ص 74- 77 .
185 . جامعه شناسي دين، ص 181؛ تفکر ديني در قرن بيستم، ص343 .
186 . فطرت، ص231 .
187 . جان هيک، فلسفه دين، ص 76- 77 .
188 . ر.ک: کشف المراد، ص 438؛ قواعد المرام، ص 115؛ تقريب المعارف، ص 173؛ الاقتصاد فيما يتعلق بالاعتقاد، ص 109؛ المنفذ من التقليد، ج 1، ص 241؛ اللوامع الالهيه، ص 223؛ المغني، ج 11، ص 134، شرح الاصول الخمسه، ص 344- 345؛ گوهر مراد، ص 353؛ سرمايه ايمان، ص77 .
189 . شيعه در اسلام، ص 80- 84 با تلخيص و تصرف در عبارات،. نيز ر. ک: الميزان، ج 2، ص 116- 132؛ قرآن در اسلام، ص 4- 14 .
190 . ر. ک: انسان و ايمان، ص 48- 57 .
191 . شرع لکم من الدين ما وصي به نوحا شوري 13 .
192 . ان الدين عند الله الاسلام آل عمران 19 .
193 . اختصاص داشتن حيات معقول به انسان در مقايسه با ديگر انواع حيواني است نه در مقايسه با جنّ و مانند آن.
194 . فلسفه دين، ص 117- 195 . ر. ک: مدخل مسائل جديد در علم کلام، ج 2، ص 163- 172؛ منشور جاويد، ج 10، ص 45- 51؛ الالهيات علي هدي الکتاب و السنه و العقل، ج 2، ص 38- 42 .
196 . کسي که دينش، دين پيامبران الهي نباشد از حکمت بيبهره است؛ زيرا حکيم کسي است که حقايق هستي را چنان که در نفس الامر هست و با اصول توحيد و نبوت و معاد هماهنگ است، بداند چنين حکمتي از بزرگترين مواهب و برترين عطايا و شريفترين سعادتها براي نفس انساني است حکمت در ميان بشر از آدم صفي الله آغاز گرديده و توسط فرزندان و نوادگانش چون شيث و ادريس و نوح تداوم و انتشار يافته است؛ زيرا هيچ گاه جهان از فردي که قوام بخش علم توحيد و معاد باشد خالي نبوده ا ست. در اين ميان، هر مس اعظم (ادريس) نقش برجستهاي داشته و در نشر و بسط و تبيين آن کوشش فراوان کرده است. بدين جهت او پدر حکيمان است الاسفار الاربعه، ج 5، ص 205- 207؛ الرسائل، ص 66- 69 .
197 . ر. ک: جهان بيني توحيدي، ص 15- 16 .
198 . ر. ک: الميزان، ج 2، ص 118- 120؛ رساله التوحيد، ص 147- 151؛ نبوت، ص 16- 17؛ انسان وايمان، ص 48- 57؛ انتظار بشر از دين، ص 93- 94؛ راه و راهنما شناسي، ص 9- 20 .
199 . ر. ک: شرح اشارات، ج 3، ص 372، نمط نهم، شريعت در آينه معرفت، ص 131- 135 .
200 . تلخيص المحصل، ص367 . 201 . ولقد بعثنا في کل امه رسولا ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت نحل 36 . 202 . فبعث الله النبيين مبشرين و منذرين و انزل معهم الکتاب بالحق ليحکم بين الناس فيما اختلفوا فيه بقره، 213 . 203 . لقد ارسلنا بالبينات و انزلنا معهم الکتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسطحديد 25 . 204 . يتلوا عليهم آياته و يزکيهم و يعلمهم الکتاب والحکمه جمعه 205 . همان. 206 . رسلا مبشرين و منذرين لئلا يکون للناس علي الله حجه بعد الرسل نساء 165 . 207 . نساء 54 . 208 . ص26 . 209 . ص20 . 210 . يوسف 56 . 211 . نساء 105 . 212 . احزاب 6 . 213 . نساء 65 . 214 . درباره نسبت نبوت با حکومت به کتاب «دين و دولت» ص 39- 74 از نگارنده رجوع شود. 215 . حقوق در اسلام، مقدمه روبرت جاکسون، ص الف- ج. به نقل از فلسفه دين، استاد محمد تقي جعفري، ص155 . 216 . secula ism. 217 . ر. ک: نقدي بر قرائت رسمي از دين، ص 266- 272؛ بسط تجربه نبوي، ص 54- 80 . 218 . براي آگاهي بيشتر از مباني سکولاريسم و نقد آنها به کتاب «نقد مباني سکولاريسم» از نگارنده رجوع شود. 219 . صفات خبريه صفاتي را گويند که اگر در متن وحياني ( کتب و سنت) نيامده بود بر خداوند اطلاق نميشد. 220 . فلسفه دين، ص169 . 221 . Iogical Positivism. 222 . حلقه وين (Vienna Ci cle) انجمني بود که در سال 1920 با شرکت گروهي از فلاسفه و دانشمندان مانند کارناپ، نوبرات، وايسمان، فايگل، گودل در وين تشکيل گرديد. (پوزيتيويسم منطقي، بهاء الدين خرمشاهي، ص 5). 223 . علم و دين، ص 278- 279 . 224 . علم ودين، ص 279- 278 . 225 . همان، ص 280؛ فلسفه و ايمان مسيحي، ص 171- 177؛ عقل و اعتقاد ديني، ص 267- 268 . 226 . linguistic analytic philosophy. 227 . اغلب فيلسوفان تحليل زباني، به معرفت بخشي زبان علم نيز قائل نيستند و به زبان علم نيز نگرشي وسيله انگارانه و ابزاري دارند. رايجترين تعبير آنان از زبان علمي پيشبيني و مهار است. نظريههاي علمي ابزارهايي هستند براي پيشبيني دقيق و مهار فني، ر. ک: علم و دين، ص 199- 200 . 228 . علم و دين، ص 283- 285؛ عقل و اعتقاد ديني، ص 269- 274 . 229 . علم و دين، ص286 . 230 . عقل واعتقاد ديني، ص274 . و نيز ر. ک: جان هيک، فلسفه دين، ص 192- 196 . 231 . theo y of analogy. 232 . عقل و اعتقاد ديني، ص 256؛ جان هيک، فلسفه دين، ص 171- 173 . 233 . در اين باره به بحث اشتراک معنوي وجود در کتابهاي فلسفي رجوع شود.
234 . sym olic. 235 . Paul Tilich. 236 . عقل و اعتقاد ديني، ص 275- 277؛ جان هيک، فلسفه دين، ص 175- 177؛ فلسفه و ايمان مسيحي، ص 194- 200 . 237 . عقل و اعتقاد ديني، ص277 . 238 . توحيد صدوق، باب 7، ح 1 و 7 . 239 . همان، باب 36، ح 1 . 240 . همان، باب 7، ح 8؛ باب 6، حديث 10 . 241 . درباره اقوال متکلمان اسلامي درباره معني شناسي صفات خداوند به کتاب «الکلام المقارن» از نگارنده، ص 91- 104 رجوع شود. 242 . William Alestin. 243 . عقل و اعتقاد ديني، ص281 . 244 . مفردات راغب، کلمه عقل 245 . در اين باره ديدگاههاي ديگري نيز مطرح شده است. براي آگاهي از اين ديدگاهها و نيز کاربردهاي مختلف عقل به کتاب «القواعد الکلاميه» از نگارنده رجوع شود. 246 . همان. 247 . الميزان، ج 1، ص48 . 248 . مفردات راغب، کلمه عقل. 249 . بقره 130 . 250 . اصول کافي، ج 1، کتاب عقل و جهل، حديث 3 . 251 . القوه التي يتصرف بها الانسان و يميز بها بين الخير و الشر و الحق و الباطل، الميزان، ج 2، ص247 . 252 . ر. ک: الميزان، ج 5، ص 254- 256 . 253 . انفال 22 . 254 . بقره 111 . 255 . انبيا 22 . 256 . ر. ک: آشنايي با قرآن، ج 1، ص 47- 58 . 257 . اصول کافي، ج 1، کتاب عقل و جهل، حديث 1 . 258 . همان، حديث 2 . 259 . همان، حديث 7 . 260 . همان، حديث 8 و 9 . 261 . همان، حديث 11 . 262 . همان، حديث 12 . 263 . همان، حديث 20 . 264 . همان، حديث 25 . 265 . دليل عقلي دو گونه است: 1 . دليلي که هر دو مقدمه آن عقلي است که مربوط به مستقلات عقليه است؛ 2 . دليلي که يکي از دو مقدمه آن شرعي و ديگري عقلي است که مربوط به غير مستقلات عقليه است. از آنجا که هردو قسم مستلزم حکم شرعياند، مباحث مربوط به دليل عقلي در اصول فقه را ملازمات عقليه ناميدهاند. ر. ک: اصول الفقه، ج 2، ص 206- 208 . 266 . طه 267 . فتح 10 . 268 . ر. ک: شيخ صدوق، التوحيد، باب 36، روايت 5؛ طبرسي، الاحتجاج، ص 240 و 258 . 269 . المراجعات، ص 280- 280 .
270 . زمر 4 . 271 . الميزان، ج 6، ص91 . 272 . بقره 258 . 273 . همان. 274 . شريعت در آينه معرفت، ص 211- 214 . 275 . دئيسم (Deism) دو معنا دارد: 1 . خداوند پس از آن که جهان را آفريد آن را به حال خود واگذار کرد. نسبت خداوند با طبيعت مانند نسبت سازنده ساعت با ساعت است که پس از ساختن، ساعت به صورت خودکار عمل ميکند؛ 2 . دين منهاي وحي و شريعت آسماني؛ خداوند براي نظام اخلاقي و اجتماعي بشر دستوراتي را وحي نکرده است (ر. ک: فلسفه و ايمان مسيحي، ص 70- 71، تاريخ فلسفه کاپلستون، ج 4). 276 . درکتاب «شريعت در آينه معرفت» ديدگاههاي دوم وسوم نيامده است، ولي ديدگاههاي ديگر بيان شده است. ر. ک: شريعت در آينه معرفت، ص 207- 210 . 277 . ationality. 278 . ationalism. 279 . enaissance. 280 . ايان باربور، علم و دين، ص 23- 24 . 281 . Be t and Russell (1872- 1970) فيلسوف انگليسي. 282 . تاريخ فلسفه غرب، ج 2، ص68 . 283 . HUMANISM. 284 . فرهنگ آکسفورد و وبستر، ذيل کلمه HUMANISM. 285 . Halsey Hull. 286 . ويليام هالزي هال، تاريخ و فلسفه علم، ص 150- 151 . 287 . 288 . دامپي ير، تاريخ علم، ص 121- 123 . 289 . ر. ک: نقد مباني سکولاريزم، بخش دوم، فصل دوم. 290 . Max We e (1864- 1920) جامعه شناس بنام غربي. 291 . ر. ک: جامعه شناسي ماکس وبر، ص 24- 31 و 152- 153؛ جامعه شناسي دين، ص 250- 251 . 292 . B yan Wilson. 293 . فرهنگ و دين، مجموعه مقالات، مقاله «جداانگاري دين و دنيا» از بريان و يلسون، ص 133- 134 . 294 . Animism. 295 . Totemism. 296 . Max We e . 297 . جامعه شناسي ماکس وبر، ص206 .
432 . بقره 137 . 433 . ر. ک: الميزان، ج 20، ص374 . لا محل لتوهم دلاله الايه علي اباحه اخذ کل بما يرتضيه من الدين و لا انه (ص) لا يتعرض لدينهم بعد ذلک، فالدعوه الحقه التي يتضمنها القرآن تدفع ذلک اساساً. 434 . الميزان، ج 1، ص 342- 343 . الاعتقاد و الايمان من الامور القلبيه التي لا يحکم فيها الاکراه و الاجبار، فان الاکراه انما يوثر في الاعمال الظاهره و الافعال و الحرکات البدنيه الماديه، و اما الاعتقاد القلبي فله علل و اسباب اخري قلبيه من سنخ الاعتقاد و الادراک و من المحال ان ينتج الجهل علما، او تولد المقدمات غير العلميه تصديقا علميا 435 . جامع احاديث الشيعه، ج 1، ص144 . 436 . همان، ص 140، ان کمال الدين طلب العلم و العمل به. 437 . و ما کان المومنون لينفروا کافه فلولا نفر من کل فرقه منهم طائفه ليتفقهوا في الدين و لينذروا قومهم اذا رجعوا اليهم لعلهم يحذرونن توبه 122 . 438 . زخرف 2- 4 . 439 . هود 440 . در اين باره که قرآن داراي دو گونه وجود است، وجود پيش از نزول که فهم آن خارج از توان بشر است، و وجود پس از نزول که فهم آن براي بشر ميسور است ، ر. اک: الميزان، ج 3، ص 52- 54؛ ج 2، ص 16- 18 . 441 . نحل 442 . نظير اين آيه است: آيههاي: 36 اسراء؛ 78 مومنون؛ 9 سجده؛ 26 احقاف؛ 23 ملک. 443 . توحيد صدوق، باب 43، حديث 1 و 2؛ نهج البلاغه، خطبه 169 . 444 . البرهان، في علوم القرآن، ج 2، ص173 . 445 . همان، ج 1، ص 293- 294؛ المنار، ج 1، ص22 . 446 . ابراهيم 4 . 447 . ر. ک: آلاء الرحمن في تفسير القرآن، ج 1، ص37 . 448 . ر. ک: اصول فقه، ج 1، ص 28- 31 . 449 . He menutics. 450 . اسراء 84 . 451 . نهج البلاغه، خطبه 147 . 452 . انفال 29 . 453 . واقعه 77- 79 . 454 . احزاب 33 . 455 . وسايل الشيعه، ج 18، ص143 . 456 . زمر 23 . 457 . الميزان، ج 17، ص256 . 458 . «من فسّر القران برايه فليتبوّا مقعده من النار»، الميزان، ج 3، ص459 . Phenomenologic. 460 . الميزان، ج 1، مقدمه، ص 5- 8 . 461 . برخي از دلايل اين مطلب عبارتند از: و نزلنا عليک الکتاب تبياناً لکل شيء (نحل 89). ان هذا القران يهدي للتي هي اقوم (اسراء 9). و انزلنا اليک الذکر لتبين للناس ما نزل اليهم (نحل 44). اليوم اکملت لکم دينکم و اتممت عليکم نعمتي و رضيت لکم الاسلام ديناً (مائده 3) اني تارک فيکم الثقلين کتاب الله و عترتي (حديث ثقلين).
462 . تجرد و ثبات علم، آن را از گزند شکاکيت و نسبيت ميرهاند؛ زيرا صورتهاي ادراکي يا با واقيعت معلوم مطابقت دارند يا مطابقت ندارند. در صورت اول داراي حقيقت و در صورت دوم بيبهره از حقيتاند و اين دو وصف براي آنها ثابت خواهد بود؛ يعني آنچه حقيقت دارد هميشه اين صفت را دارد، و آنچه حقيقت ندارد نيز هميشه فاقد آن ميباشد. بنابراين حقيقت و خطا از اوصاف ثابت ادراک ميباشند و چنين نيست که يک ادراک در زماني حقيقت داشته باشد و زماني ديگر فاقد اين ويژگي باشد اما اگر علم و ادراک مجرد و ثابت است، پس تحول و تکامل معرفت چگونه تبيين و تفسير ميشود؟ 463 . شريعت در آينه معرفت، ص297 . 464 . قبض و بسط تئوريک شريعت، ص 190- 191 . 465 . قبض و بسط تئوريک شريعت، ص 58- 59 . 466 . هرمنوتيک، کتاب و سنت، ص 154- 155 . 467 . ابراهيم 4 . 468 . فصلت 42 . 469 . شوري 11 . 470 . توحيد 4 . 471 . سيري در نهج البلاغه، ص 72 و 76 . 472 . مثنوي مولوي، دفتر ششم، ص 1197، ابيات 3174- 3180 . 473 . آل عمران 102 . 474 . الميزان، ج 3، ص 44- 46 و ص72 . قرآن در اسلام، ص 34- 37 . 475 . واژه نص دو کاربرد دارد، يکي ناظر به دلالت کلام بر مقصود متکلم است و در مقابل ظاهر ميباشد. ديگري ناظر به دليل لفظي در مقابل دليل عقلي است. به اين اعتبار نص به دو گونه نص (صريح) و ظاهر تقسيم ميشود. 476 . بقره 163 . 477 . بقره 275 . 478 . ر. ک: المراجعات، ص 278، مراجعه 57 . 479 . آل عمران 7 . 480 . نحل 43 . 481 . من فسرّ القرآن برايه فقد افتري علي الله الکذب و من افتي بغير علم لعنته ملائکه السموات و الارض وسايل الشيعه، ج 18، ص 140- 141 . 482 . البرهان في علوم القرآن، ج 2، ص 161؛ الميزان في تفسير القرآن، ج 3، ص75 . 483 . ر. ک: تاملاتي در قرائت رسمي از دين، ص 13- 484 . نقدي بر قرائت رسمي از دين، ص38 . 485 . اين نظريهاي است که گادامر مطرح کرده است، ر. ک: هرمنوتيک مدرن، ص 209- 210؛ ساختار و تاويل متن، ص 574، حلقه انتقادي، ص 222- 223 . 486 . بقره
1 . المواقف في علم الکلام، ص 7 .
2 . مقدمه ابن خلدون، ص458 .
3 . تاريخ فلسفه در جهان اسلامي، ج 1، ص144 .
4 . شرح المقاصد، ج 1، ص165 .
5 . التعريفات، ص80 .
6 . شوارق الالهام، ص5 .
7 . همان.
8 . آشنايي با علوم اسلامي، کلام و عرفان، درس اول.
9 . تعريف مولف.
10 . تلخيص المحصل، ص1 .
11 . شرح المقاصد، ج 1، ص164 .
12 . همان.
13 . الملل و النحل، ج 1، ص30 .
14 . يا يونس لو کنت تحسن الکلام کلمته (اصول کافي، ج ص 130) 15 . انّي رجل صاحب کلام و فقه (همان).
16 . فانظر من تري من المتکلمين فادخله 17 . توحيد صدوق، باب 37، روايت 1 .
18 . اصول کافي، ج 1، ص 59- 60 .
19 . الملل و النحل، ج 1، ص 30، مقدمه ابن خلدون، ص 465، شرح المقاصد، ج 1، ص164 .
20 . الملل و النحل، ج 1، ص30 .
21 . شرح المقاصد، ج 1، ص164 .
22 . همان.
23 . المواقف في علم الکلام، ص 8، مقدمه ابن خلدون، ص24 . نهج البلاغه، خطبه اول.
25 . توحيد صدوق، باب 40، حديث 5: رأس العلم معرفه الله حق معرفته .
26 . غرر الحکم، ص81 .
27 . درباره فوايد و غايات علم کلام به المواقف في علم الکلام، ص 8، شرح المواقف ج 1، ص 49-50، شرح المقاصد، ج 1، ص 175، شوارق الالهام، ص 12، و درآمدي بر علم کلام، ص 37-43 رجوع شود.
28 . بقره، 269 .
29 . مجادله، 11 .
30 . وسائل الشيعه، ج 11، کتاب جهاد، باب 10، حديث 1 .
31 . احتجاج طبرسي، ص 17و 18 .
32 . فرقان، 52 .
33 . مجمع البيان، ج 8-7، ص175 .
34 . آشنايي با علوم اسلامي، کلام و عرفان، ص56 .
35 . احتجاج، ص13 .
36 . المواقف في علم الکلام، ص 8- 7 .
37 . گوهر مراد، ص43 .
38 . المواقف في علم الکلام، ص7 .
39 . گوهر مراد، ص43 .
40 . المواقف، ص 7، شرح المقاصد، ج 1، ص180 .
41 . کشف الظنون، ج 2، ص1503 .
42 . شرح المقاصد، ج 1، ص180 .
43 . مقدمه ابن خلدون، ص466 .
44 . آشنايي با علوم اسلامي، کلام وعرفان، درس اول.
45 . گوهر مراد، ص42 .
46 . در اين باره به کتاب «درآمدي بر علم کلام»، ص 36-27 رجوع شود.
47 . در اين موضوع به شرح المواقف، ج 1، ص 48-47 و شرح المقاصد، ج 1، ص 178-179 رجوع شود.
48 . فصلت 53 .
49 . اساس الاقتباس، ص 393، الجوهر النضيد، فصل پنجم، برهان وحد، ص 212- 213 .
50 . آشنايي با علوم اسلامي، کلام و عرفان، درس دوم.
51 . بقره 286 .
52 . طه 121 .
53 . در اين باره به کتابهاي: الياقوت في علم الکلام، محصل افکار المتقدمين و المتاخرين، تجريد الاعتقاد، شرح المواقف، شرح المقاصد، گوهر مراد و سرمايه ايمان رجوع شود.
54 . ر. ک: گوهر مراد، ص55 . شايان ذکر است که مقصود از دين در اين بحث دين حق است که در زمان ما دين اسلام مصداق منحصر به فرد آن است.
56 . الميزان، ج 1، ص 63 و نيز ر. ک: الميزان، ج 2، ص 213-278 و ج 4، ص 198- 178 .
57 . John Hick متکلم و فيلسوف مسيحي معاصر، متولد 1923 ميلادي.
58 . Natu al theology.
59 . فلسفه دين، ترجمه بهرام راد، ص21 .
60 . P oudfoot.
61 . دين پژوهي، مجموعه مقالات، ترجمه بهاءالدين خرمشاهي، ج 1، ص 249و 233 .
62 . فلسفه دين، ص21 .
63 . در اين باره به کتاب «آشنايي با کلام جديد و فلسفه دين»، ص 103- 107 رجوع شود.
64 . ر.ک: گوهر مراد، ص65 . فلسفه در ايران (مجموعه مقالات)، مقاله پيدايش و بسط علم کلام.
66 . قبض و بسط تئوريک شريعت، ص 172- 170؛ چاپ اول.
67 . ر. ک: الاحتجاج، ص 42- 41 .
68 . شرح المقاصد، ج 1، ص181 .
69 . Auguste Conte ( 1885 .1798) فيلسوف و جامعه شناس فرانسوي.
70 . فلسفه عمومي، ص 154-152 : سير حکمت در اروپا، ج 3، ص 107- 106 .
71 . الميزان في تفسير القرآن، ج 1، ص424 .
72 . فلسفه عمومي، ص 163، انديشههاي فلسفي بسيار ديگري نيز ميتوان مثال زد که به نحو مثبت يا منفي در سرنوشت علم کلام تأثير گذاشتهاند. فلسفه نقادي کانت، نظريه ديالکتيکي هگل، فلسفه تحليل زباني و اگزيستانسياليسم نمونههاي روشني از مکاتب و آراي فلسفي جديدند که بر علم کلام- به ويژه الهيات مسيحي- تأثير گذار بودهاند.
73 . بيانگر اين مطلب است که جهان به سوي تعادل سير ميکند يعني به نقطهاي ميرسد که در آن حرارت اجسام برابر خواهد بود و در آن صورت انتقال حرارت از جسمي به جسم ديگر رخ نخواهد داد و از حرکت باز خواهد ايستاد. بر حسب اين قانون جهان در لحظهاي پديد آمده است و در آن لحظه نابرابري حرارت اجسام به مراتب بيشتر از امروز بوده است. از آن زمان تاکنون پيوسته تحليل رفته و سرانجام روزي از هر گونه حرکتي بازخواهد ماند. (برتراندراسل، جهان بيني علمي، ص 94).
74 . Da win (1809-1882) طبيعيدان انگليسي. 75 . در اين باره به دو کتاب: «دين و نگرش نوين» و «علم و دين» رجوع شود. هر دوکتاب به زبان فارسي ترجمه
صفحه :..م...99
شدهاند.
76 . neo- theology.
77 . mode n theology.
78 . William Jaimes (1824-1910) فيلسوف و روانشناس آمريکايي.
79 . دين و روان، ترجمه مهدي قائني، ص196 .
80 . جان هيک، فلسفه دين، ترجمه بهرام راد، ص144 .
81 . Schleie mache ( 1768 . 1836) فيلسوف و متکلم مسيحي پروتستان.
82 . فريد ريش شلاير ماخر، ترجمه منوچهر صانعي، ص104 .
83 . کلام جديد در گذر انديشهها، ص182 .
151 .
84 . فلسفه و ايمان مسيحي، ترجمه ميکائيليان، ص24 . نيز به کتاب «عقل و وحي در قرون وسطا، نوشته اتين ژيلسون، ترجمه شهرام پازوکي رجوع شود.
85 . علم و دين، ترجمه بهاء الدين خرمشاهي، ص 132-131؛ فلسفه و ايمان مسيحي، ص 112- 109 .
86 . Rudolf Boltman ( 1884 . 1976) فيلسوف و متکلم مسيحي.
87 . Paul Tillich ( 1886 .1965) فيلسوف و متکلم مسيحي پروتستان.
88 . ر. ک: فلسفه و ايمان مسيحي، ص204 .
189 .
89 . کلام جديد در گذر انديشهها، ص 153- 154 .
90 . اسلام و مقتضيات زمان، ج 1، ص 48- 39 . با تلخيص.
91 . نظام حقوق زن در اسلام، ص 121- 117 .
92 . تاريخ فلسفه در اسلام، ج 4، ص202 .
93 . همان، ص 204- 203 .
94 . همان، ص207 .
95 . همان، ص209 .
96 . هرمنوتيک، کتاب و سنت، ص 192- 188 .
97 . وظايف اصلي و وظايف فعلي حوزههاي علميه، ص48 .
98 . به عنوان نمونه ميتوان از شکاکيت هيوم در معرفت شناسي و تشکيکهاي وي بر برهان نظم ياد کرد.
همين گونه است ديدگاه کانت درباره عقل نظري که بر اساس آن براهين اثبات وجود خدا مورد ترديد قرار گرفت. نظريه تکامل انواع داروين نيز پيامدهاي کلامي بسياري داشت و 99 . لسان العرب، ج 5، ص 339- 340؛ اقرب الموارد، ج 1، ص362 .
100 . خدا و انسان در قرآن، ترجمه احمد آرام، ص285 .
101 . اين ديدگاه به سيسرو فيلسوف رومي نسبت داده شده است. (جامعه شناسي اديان، ص 167)؛ ويل دورانت نيز اين ديدگاه را برگزيده است. (لذات فلسفه،ص 422) 102 . وينسون کينگ اين ديدگاه را برگزيده است، (دين پژوهي، ص 84) 103 . جان هيک، فلسفه دين، ص 23- 25 .
104 . Sode lom (1866- 1931) متکلم و دينشناسي سوئدي.
105 . دينپژوهي، ج 1، ص 99- 102 .
106 . Rudolf Otto (1869- 1937) متکلم و دينپژوه آلماني.
107 . دين پژوهي، ج 1، ص 153- 154 . 108 . Mi
1986) دين شناس رومانيايي.
109 . رساله در تاريخ اديان، ص 17- 18 .
110 . فلسفه دين، ص 25- 26 .
111 . Winston King، دين شناس مسيحي معاصر.
112 . دين پژوهي، ج 1، ص 99- 103 .
113 . شيعه در اسلام، مقدمه 114 . Su stative.
115 . fonctionelle.
116 . جامعهشناسي اديان، ص 167؛ جامعه شناسي دين، ص 30- 31 .
117 . اين تعريف از ادوارد تايلر (1832- 1917) دين شناس انگليسي است (جامعه شناسي دين، ص 21) 118 . اين تعريف از رابرتسون اسميت (1846- 1894) دين شناس اسکاتلندي است (جامعه شناسي دين، ص 27، جامعه شناسي اديان، ص 171) 119 . اين تعريف از کارل دوبلر است (جامعه شناسي اديان، ص 171-172) 120 . اين تعريف از يينگر است (جامعهشناسي دين، ص 30- 31) 121 . علامه جعفري، فلسفه دين، ص106 .
122 . Ka l Ba th (1886-1968) متکلم مسيحي طرفدار سخت کيشي نوين.
123 . همان، ص124 . Kant (1724-1804) فيلسوف شهير آلماني.
125 . اديان زنده جهان، ص22 .
126 . Matthew A nold (1822-1888) شاعر و منتقد انگليسي.
127 . اديان زنده جهان، ص22 .
128 . Whitehead (1861-1947) فيلسوف و دانشمند آمريکايي.
129 . احياي فکر ديني، ص5 .
130 . William jeamse (1832- 1910) فيلسوف و روانشناس آمريکايي.
131 . دين و روان، ص 4- 11 .
132 . jung (1875- 1961) فيلسوف و روانشناس سوئيسي.
133 . خدايان و انسان مدرن، فصل سوم، روانشناسي و دين، ص 4- 6 .
134 . فلسفه و ايمان مسيحي، ص 109- 110 .
135 . Du kheim (1858- 1917) جامعه شناس معروف فرانسوي، وي در دين پژوهي علمي چهرهاي برجسته به شمار ميرود.
136 . جامعه شناسي دين، ص 22؛ دين و ساختار اجتماعي، ص 17؛ دين پژوهي، ج 1، ص111 .
137 . اين تعريف از برگر است. ر. ک: دين و ساختار اجتماعي، ص 18- 19 .
138 . همان.
139 . عقل و اعتقاد ديني، ص20 .
140 . شيعه در اسلام، مقدمه.
141 . قرآن در اسلام، ص 4- 8 . 142 . ليس الدين الا سنه الحياه و السبيل التي يجب علي اي انسان ان يسلکها حتي يسعد في حياته، فلا غايه للانسان يتبعها الا السعاده، الميزان، ج 2، ص342 .
صفحه :..م...101
143 . شريعت در آينه معرفت، ص112 .
144 . انتظار بشر از دين، ص 24- 26 .
145 . آموزش عقايد، ج 1، ص28 .
146 . قلمرو شريعت، ص 16- 18، سلسله نشستهاي کانون گفتمان ديني، شماره 25 .
147 . شرح نهج البلاغه، ج 1، ص108 .
148 . تفسير المنار، ج 3، ص257 .
149 . مدخل مسائل جديد در علم کلام، ص 135- 136 .
150 . علامه جعفري، فلسفه دين، ص 118- 119 .
151 . رسائل الشريف المرتضي، ج 2، ص270 .
152 . مائده 3 .
153 . توبه 33 .
154 . مجمع البيان، ج 5- 6، ص24 .
155 . آل عمران 19 .
156 . شرع لکم من الدين ما وصي به نوحا و الذي اوحينا اليک و ما وصينا به ابراهيم و موسي و عيسي شوري 157 . براي آگاهي بيشتر در اين باره به کتاب «فطرت و دين» از نگارنده رجوع شود.
158 . فطرت، ص58 .
159 . مباني فلسفه، ص 116- 122؛ بعد چهارم روح انساني، ص 16- 17 .
160 . ر. ک : نقدي بر مارکسيسم، ص250 .
161 . دين و روان، ص193 .
162 . همان، ص 200- 201 .
163 . اصول فلسفه و روش رئاليسم، ج 5، ص4 .
164 . همان ، ص3 .
165 . William Alston ، فيلسوف دين (معاصر) 166 . دين و چشم اندازهاي نو، ص 77- 78 با تلخيص و اقتباس.
167 . تفکر ديني در قرن بيستم، ص 197- 199 .
168 . جامعه شناسي دين، ص37 .
169 . Animism.
170 . He e t Spence (1820- 1903)، فيلسوف و جامعه شناس انگليسي.
171 . Edwa d Tylo (1832- 1917)، قوم شناس انگليسي.
172 . James F aze (1854- 1941)، قوم شناس انگليسي.
173 . ر. ک: جامعه شناسي دين، ص 41- 48؛ تفکر ديني در قرن بيستم، ص 209-212؛ دين پژوهي، ج 1، ص109 .
174 . Malcom.B Hamilton 175 . جامعه شناسي دين، ص46 .
176 . Macqua i (متولد 1919 ميلادي) فيلسوف و متکلم مسيحي اسکاتلندي.
177 . تفکر ديني در قرن بيستم، ص 231- 232 .
178 . Sigmund F eud (1856- 1939) روانکاو اتريشي.
179 . علم و دين، ص 293- 294؛ جامعه شناسي دين، ص 100- 102 .
180 . ر.ک: فرويد: نوشته آنتوني استور، ص 119- 122؛ جامعه شناسي دين، ص 116؛ علم و دين، ص 295؛ درياي ايمان، ص 96؛ فلسفه دين، ص80 .
181 . درباره ديدگاه يونگ ر. ک: يونگ، خدايان و انسان مدرن، فصل سوم، ص 90- 104؛ تفکر ديني در قرن بيستم، ص 223- 226؛ جامعه شناسي دين، ص 116- 118؛ دين پژوهي، ج 1، ص 136؛ درياي ايمان، ص 100- 106 .
182 . Du kheim (1858- 1917) جامعه شناس فرانسوي.
183 . واژه ( totem) از واژه توتام (totam) به معناي علامت و نشانه گرفته شده است. بوميان آمريکا آن را براي نشان دادن حيوان يا گياهي که خيال ميکردند روح حامي قبيله در آن جاي دارد، به کار ميبردند (لذات فلسفه، ص 419).
184 . ر. ک: جامعه شناسي دين، ص 169- 180؛ جامعه شناسي اديان، ص 18- 26؛ تفکر ديني در قرن بيستم، فصل 44؛ دين پژوهي، ج 1، ص 321- 322؛ فلسفه دين، ص 74- 77 .
185 . جامعه شناسي دين، ص 181؛ تفکر ديني در قرن بيستم، ص343 .
186 . فطرت، ص231 .
187 . جان هيک، فلسفه دين، ص 76- 77 .
188 . ر.ک: کشف المراد، ص 438؛ قواعد المرام، ص 115؛ تقريب المعارف، ص 173؛ الاقتصاد فيما يتعلق بالاعتقاد، ص 109؛ المنفذ من التقليد، ج 1، ص 241؛ اللوامع الالهيه، ص 223؛ المغني، ج 11، ص 134، شرح الاصول الخمسه، ص 344- 345؛ گوهر مراد، ص 353؛ سرمايه ايمان، ص77 .
189 . شيعه در اسلام، ص 80- 84 با تلخيص و تصرف در عبارات،. نيز ر. ک: الميزان، ج 2، ص 116- 132؛ قرآن در اسلام، ص 4- 14 .
190 . ر. ک: انسان و ايمان، ص 48- 57 .
191 . شرع لکم من الدين ما وصي به نوحا شوري 13 .
192 . ان الدين عند الله الاسلام آل عمران
19 .
193 . اختصاص داشتن حيات معقول به انسان در مقايسه با ديگر انواع حيواني است نه در مقايسه با جنّ و مانند آن.
194 . فلسفه دين، ص 117-
195 . ر. ک: مدخل مسائل جديد در علم کلام، ج 2، ص 163- 172؛ منشور جاويد، ج 10، ص 45- 51؛ الالهيات علي هدي الکتاب و السنه و العقل، ج 2، ص 38- 42 .
196 . کسي که دينش، دين پيامبران الهي نباشد از حکمت بيبهره است؛ زيرا حکيم کسي است که حقايق هستي را چنان که در نفس الامر هست و با اصول توحيد و نبوت و معاد هماهنگ است، بداند چنين حکمتي از بزرگترين مواهب و برترين عطايا و شريفترين سعادتها براي نفس انساني است حکمت در ميان بشر از آدم صفي الله آغاز گرديده و توسط فرزندان و نوادگانش چون شيث و ادريس و نوح تداوم و انتشار يافته است؛ زيرا هيچ گاه جهان از فردي که قوام بخش علم توحيد و معاد باشد خالي نبوده ا ست. در اين ميان، هر مس اعظم (ادريس) نقش برجستهاي داشته و در نشر و بسط و تبيين آن کوشش فراوان کرده است. بدين جهت او پدر حکيمان است الاسفار الاربعه، ج 5، ص 205- 207؛ الرسائل، ص 66- 69 .
197 . ر. ک: جهان بيني توحيدي، ص 15- 16 .
198 . ر. ک: الميزان، ج 2، ص 118- 120؛ رساله التوحيد، ص 147- 151؛ نبوت، ص 16- 17؛ انسان وايمان، ص 48- 57؛ انتظار بشر از دين، ص 93- 94؛ راه و راهنما شناسي، ص 9- 20 .
199 . ر. ک: شرح اشارات، ج 3، ص 372، نمط نهم، شريعت در آينه معرفت، ص 131- 135 .
صفحه :..م...103
200 . تلخيص المحصل، ص367 .
201 . ولقد بعثنا في کل امه رسولا ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت نحل 36 .
202 . فبعث الله النبيين مبشرين و منذرين و انزل معهم الکتاب بالحق ليحکم بين الناس فيما اختلفوا فيه بقره، 213 .
203 . لقد ارسلنا بالبينات و انزلنا معهم الکتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسطحديد 25 .
204 . يتلوا عليهم آياته و يزکيهم و يعلمهم الکتاب والحکمه جمعه 205 . همان.
206 . رسلا مبشرين و منذرين لئلا يکون للناس علي الله حجه بعد الرسل نساء 165 .
207 . نساء 54 .
208 . ص26 .
209 . ص20 .
210 . يوسف 56 .
211 . نساء 105 .
212 . احزاب 6 .
213 . نساء 65 .
214 . درباره نسبت نبوت با حکومت به کتاب «دين و دولت» ص 39- 74 از نگارنده رجوع شود.
215 . حقوق در اسلام، مقدمه روبرت جاکسون، ص الف- ج. به نقل از فلسفه دين، استاد محمد تقي جعفري، ص155 .
216 . secula ism.
217 . ر. ک: نقدي بر قرائت رسمي از دين، ص 266- 272؛ بسط تجربه نبوي، ص 54- 80 .
218 . براي آگاهي بيشتر از مباني سکولاريسم و نقد آنها به کتاب «نقد مباني سکولاريسم» از نگارنده رجوع شود.
219 . صفات خبريه صفاتي را گويند که اگر در متن وحياني ( کتب و سنت) نيامده بود بر خداوند اطلاق نميشد.
220 . فلسفه دين، ص169 .
221 . Iogical Positivism.
222 . حلقه وين (Vienna Ci cle) انجمني بود که در سال 1920 با شرکت گروهي از فلاسفه و دانشمندان مانند کارناپ، نوبرات، وايسمان، فايگل، گودل در وين تشکيل گرديد. (پوزيتيويسم منطقي، بهاء الدين خرمشاهي، ص 5).
223 . علم و دين، ص 278- 279 .
224 . علم ودين، ص 279- 278 .
225 . همان، ص 280؛ فلسفه و ايمان مسيحي، ص 171- 177؛ عقل و اعتقاد ديني، ص 267- 268 .
226 . linguistic analytic philosophy.
227 . اغلب فيلسوفان تحليل زباني، به معرفت بخشي زبان علم نيز قائل نيستند و به زبان علم نيز نگرشي وسيله انگارانه و ابزاري دارند. رايجترين تعبير آنان از زبان علمي پيشبيني و مهار است.
نظريههاي علمي ابزارهايي هستند براي پيشبيني دقيق و مهار فني، ر. ک: علم و دين، ص 199- 200 .
228 . علم و دين، ص 283- 285؛ عقل و اعتقاد ديني، ص 269- 274 .
229 . علم و دين، ص286 .
230 . عقل واعتقاد ديني، ص274 . و نيز ر. ک: جان هيک، فلسفه دين، ص 192- 196 .
231 . theo y of analogy.
232 . عقل و اعتقاد ديني، ص 256؛ جان هيک، فلسفه دين، ص 171- 173 .
233 . در اين باره به بحث اشتراک معنوي وجود در کتابهاي فلسفي رجوع شود.
صفحه :..م...104
234 . sym olic.
235 . Paul Tilich.
236 . عقل و اعتقاد ديني، ص 275- 277؛ جان هيک، فلسفه دين، ص 175- 177؛ فلسفه و ايمان مسيحي، ص 194- 200 .
237 . عقل و اعتقاد ديني، ص277 .
238 . توحيد صدوق، باب 7، ح 1 و 7 .
239 . همان، باب 36، ح 1 .
240 . همان، باب 7، ح 8؛ باب 6، حديث 10 .
241 . درباره اقوال متکلمان اسلامي درباره معني شناسي صفات خداوند به کتاب «الکلام المقارن» از نگارنده، ص 91- 104 رجوع شود.
242 . William Alestin.
243 . عقل و اعتقاد ديني، ص281 .
244 . مفردات راغب، کلمه عقل 245 . در اين باره ديدگاههاي ديگري نيز مطرح شده است. براي آگاهي از اين ديدگاهها و نيز کاربردهاي مختلف عقل به کتاب «القواعد الکلاميه» از نگارنده رجوع شود.
246 . همان.
247 . الميزان، ج 1، ص48 .
248 . مفردات راغب، کلمه عقل.
249 . بقره 130 .
250 . اصول کافي، ج 1، کتاب عقل و جهل، حديث 3 .
251 . القوه التي يتصرف بها الانسان و يميز بها بين الخير و الشر و الحق و الباطل، الميزان، ج 2، ص247 .
252 . ر. ک: الميزان، ج 5، ص 254- 256 .
253 . انفال 22 .
254 . بقره 111 .
255 . انبيا 22 .
256 . ر. ک: آشنايي با قرآن، ج 1، ص 47- 58 .
257 . اصول کافي، ج 1، کتاب عقل و جهل، حديث 1 .
258 . همان، حديث 2 .
259 . همان، حديث 7 .
260 . همان، حديث 8 و 9 .
261 . همان، حديث 11 .
262 . همان، حديث 12 .
263 . همان، حديث 20 .
264 . همان، حديث 25 .
265 . دليل عقلي دو گونه است:
1 . دليلي که هر دو مقدمه آن عقلي است که مربوط به مستقلات عقليه است؛ 2 .
دليلي که يکي از دو مقدمه آن شرعي و ديگري عقلي است که مربوط به غير مستقلات عقليه است. از آنجا که هردو قسم مستلزم حکم شرعياند، مباحث مربوط به دليل عقلي در اصول فقه را ملازمات عقليه ناميدهاند.
ر. ک: اصول الفقه، ج 2، ص 206- 208 .
266 . طه 267 . فتح 10 .
268 . ر. ک: شيخ صدوق، التوحيد، باب 36، روايت 5؛ طبرسي، الاحتجاج، ص 240 و 258 .
269 . المراجعات، ص 280- 280 .
صفحه :..م...105
270 . زمر 4 .
271 . الميزان، ج 6، ص91 .
272 . بقره 258 .
273 . همان.
274 . شريعت در آينه معرفت، ص 211- 214 .
275 . دئيسم (Deism) دو معنا دارد:
1 . خداوند پس از آن که جهان را آفريد آن را به حال خود واگذار کرد. نسبت خداوند با طبيعت مانند نسبت سازنده ساعت با ساعت است که پس از ساختن، ساعت به صورت خودکار عمل ميکند؛ 2 . دين منهاي وحي و شريعت آسماني؛ خداوند براي نظام اخلاقي و اجتماعي بشر دستوراتي را وحي نکرده است (ر. ک: فلسفه و ايمان مسيحي، ص 70- 71، تاريخ فلسفه کاپلستون، ج 4).
276 . درکتاب «شريعت در آينه معرفت» ديدگاههاي دوم وسوم نيامده است، ولي ديدگاههاي ديگر بيان شده است. ر. ک: شريعت در آينه معرفت، ص 207- 210 .
277 . ationality.
278 . ationalism.
279 . enaissance.
280 . ايان باربور، علم و دين، ص 23- 24 .
281 . Be t and Russell (1872- 1970) فيلسوف انگليسي.
282 . تاريخ فلسفه غرب، ج 2، ص68 .
283 . HUMANISM.
284 . فرهنگ آکسفورد و وبستر، ذيل کلمه HUMANISM.
285 . Halsey Hull.
286 . ويليام هالزي هال، تاريخ و فلسفه علم، ص 150- 151 .
287 .
288 . دامپي ير، تاريخ علم، ص 121- 123 .
289 . ر. ک: نقد مباني سکولاريزم، بخش دوم، فصل دوم.
290 . Max We e (1864- 1920) جامعه شناس بنام غربي.
291 . ر. ک: جامعه شناسي ماکس وبر، ص 24- 31 و 152- 153؛ جامعه شناسي دين، ص 250- 251 .
292 . B yan Wilson.
293 . فرهنگ و دين، مجموعه مقالات، مقاله «جداانگاري دين و دنيا» از بريان و يلسون، ص 133- 134 .
294 . Animism.
295 . Totemism.
296 . Max We e .
297 . جامعه شناسي ماکس وبر، ص206 .
صفحه :..م...106
298 . اوصيکما بتقوي الله و نظم امرکم نهج البلاغه، بخش نامهها، شماره 47 .
299 . اسلام و حقوق بشر، ص76 .
300 . جامعه شناسي ماکس وبر، ص188 .
301 . جامعه شناسي ماکس وبر، ص 188- 196 .
302 .
omantic movement.
303 . علم و دين، ص 81- 80 .
304 . jean- Jacques Rousseau (1712- 1778) فيلسوف فرانسوي، کتاب «قرار داد اجتماعي» او يکي از بزرگترين کتابهاي فلسفه سياسي در عصر جديد محسوب ميشود.
305 . Kant 306 . معماي مدرنيته، ص 14- 16 .
307 . Ma tin Heidegge (1889- 1976) فيلسوف آلماني.
308 . معماي مدرنيته، ص 236- 237 .
309 . ر. ک: قواعد العقائد، با حواشي نگارنده، ص 144- 148 .
310 . بقره 146 .
311 . نمل 14 .
312 . نهج البلاغه، خطبه اول.
313 . حجرات 14 .
314 . مجادله 22 .
315 . مائده 316 . خصال شيخ صدوق، باب احاديث سه گانه، حديث 207، بحار الانوار، ج 69، باب 30، نهج البلاغه، حکمت 227؛ سنن ابن ماجه، ج 1، باب ايمان، حديث 65 .
317 . اصول کافي، ج 2، باب کباير، حديث 21 .
318 . ر. ک: اصول السنه، تحقيق عبدالمنعم سليم، ص 38- 43؛ اصول فلسفه و روش رئاليسم، ج 5، مقدمه، ص 17- 18 .
319 . تلبيس ابليس، ص 83؛ تاريخ علوم عقلي در تمدن اسلام، ص143 .
320 . الاسفار الاربعه، ج 1، مقدمه؛ اصول فلسفه و روش رئاليسم، ج 5، مقدمه، ص 20؛ سيري در نهج البلاغه، ص46 .
321 . اصول فلسفه و روش رئاليسم، ج 5، مقدمه، ص11 .
322 . Gilson.
323 . Te ullian 324 . عقل و وحي در قرون وسطا، ص 5- 8 .
325 . Pascal 326 . فلسفه و ايمان مسيحي، ص 54- 55 .
327 . Kiekegaa d.
328 . فلسفه و ايمان مسيحي، ص 128- 130 .
329 . عقل و اعتقاد ديني، ص80 .
330 . همان، ص 82- 84 .
331 . Saint Augstine.
صفحه :..م...107
332 . عقل و وحي در قرون وسطا، ص 15- 21 .
333 . Saint Auselm.
334 . عقل و وحي در قرون وسطا، ص 15- 21 .
335 . ر. ک: گوهر مراد، ص41 .
336 . Thomas Aquinas.
337 . عقل و وحي در قرون وسطا، ص 61- 73 .
338 . همان، 339 . گوهر مراد، ص340 . بقره 4 .
341 . اعراف 187 .
342 . نهج البلاغه، خطبه 49 .
343 . عقل و اعتقاد ديني، ص86 .
344 . همان، ص89 .
345 . نهج البلاغه، خطبه اول 346 . کشف المراد، ص 470؛ تلخيص المحصل، ص364 .
347 . Cupe nicus.
348 . Galileo.
349 . عقل و اعتقاد ديني، ص359 .
350 .
حد اليقين و هو القطع و بتّ تصديق جازم مطابق ثبت 351 . تکاثر 5- 6 .
352 . الميزان، ج 20، ص351 . برخي کلمه positive knowledge را به علم اليقين ترجمه کردهاند. ر. ک: فرهنگ فارسي- انگليسي حييم.
353 . فرهنگ انگليسي آکسفورد، ذيل واژه science 354 . Da win.
355 . Huxley.
356 . Fundamendalists.
357 . عقل و اعتقاد ديني، ص 363- 358 . ايان باربور، علم و دين، ص124 .
359 . علم و دين، ص 127- 126 .
360 . در بخش اول کتاب نمونههايي از آراي او را در تاويل علمگرايانه قرآن کريم نقل نموديم. در اين باره ر. ک: تفسير و مفسران، ج 2، ص 512- 519 .
361 . P ocess Philosophy.
362 . Whitehead.
363 . ر. ک: علم و دين، ص 158- 159 .
364 . ر. ک: شريعت در آينه معرفت، ص 97- 100؛ ص 169- 183؛ ص 352- 354 .
365 . ايان باربور، علم و دين، ص95 .
366 . Ka l Ba th.
صفحه :..م...108
367 . Neo O thodoxy.
368 . علم و دين، ص 145- 146؛ عقل و اعتقاد ديني، ص 366- 367 .
369 . Existentialism.
370 . Ma tin Bu e .
371 . Rudolf Bultmann.
372 . علم و دين، ص 149- 150؛ عقل و اعتقاد ديني، ص 367- 368 .
373 . علم و دين، ص 151- 154؛ عقل و اعتقاد ديني، ص 368- 369 .
374 . انعام 102 .
375 . ر. ک: فرهنگ انگليسي اکسفورد، (1995) ذيل کلمه Expe ince 376 . عقل واعتقاد ديني، ص37 .
377 . نورمن گيسلر، فلسفه دين، ص 39- 52 .
378 . Schleie mache .
379 . علم و دين، ص 130- 131؛ فلسفه و ايمان مسيحي، ص109- 110 .
380 . تجربه ديني، ص 18- 19 .
381 . عرفان و فلسفه، ص 24- 25؛ عقل و اعتقاد ديني، ص382 . «فلما قضي موسي الاجل و سار باهله انس من جانب الطور نارا فلما اتاها نودي من شاطيء الواد الايمن في البقعه المبارکه من الشجره ان يا موسي اني انا الله رب العالمين» (قصص 29- 30).
383 . درباره اقسام تجربه ديني ر. ک: عقل و اعتقاد ديني، ص 38- 41؛ عرفان و فلسفه، ص 53- 55 .
384 . Walte Te ence Stace.
385 . دين و نگرش نوين، ص 384- 386 .
386 . ر. ک: نورمن گيسلر، فلسفه دين، ص 112- 113 .
387 . ر. ک: فطرت و دين، ص 145- 152 .
388 . تاريخ فلسفه در اسلام، ج 4، ص207 .
389 . بسط تجربه نبوي، ص13 .
390 . همان، ص391 . نجم 3- 392 . تکوير 19- 393 . شعراء 192- 195 .
394 . نحل 102 .
395 . بقره 396 . مجمع البيان، ج 1، ص167 .
صفحه :..م...109
397 . بحار الانوار، ج 37، ص326 .
398 . مريم 64 .
399 . ر. ک: تفسير طبري، ج 16، ص 120- 121؛ تفسير قرطبي، ج 11، ص 118- 119؛ تفسير بيضاوي، ج 3، ص 58؛ مجمع البيان، ج 7، ص521 .
400 . «قد نري تقلب وجهک في السماء فلنولينک قبله ترضاها فول وجهک شطر المسجد الحرام» سوره بقره 144 و ر.
ک: مجمع ا لبيان، ج 1، ص 227؛ تفسير ابن کثير، ج 1، ص401 . Religious Plu alism 402 . Religious Exclusivism.
403 . دين پژوهي، ص 301؛ مقاله تعداد اديان، جان هيک.
404 . فلسفه دين، ترجمه بهرام راد، ص238 .
405 . مباحث پلوراليسم ديني، ص69 .
406 . Religious Enclusivism.
407 . Ka l Rahne (1904- 1984) متکلم مسيحي کاتوليک.
408 . عقل و اعتقاد ديني، ص 414- 417؛ دين پژوهي، ص 302- 303 .
409 . مباحث پلوراليسم ديني، ص182 .
410 . ويشنو و شيوا نام خدايان در دين هندويي ميباشند و برهمن حقيقت مطلقي است که در تفکر فلسفي هندوئيزم مطرح است و فاقد تشخص ميباشد. تائو قوهاي کيهاني است که منشا نظم و حرکات جهان است و مورد اعتقاد چينيان ميباشد.
411 . فلسفه دين، ص 243- 245 .
412 . اين داستان در مثنوي به صورت فيل در تاريکخانه بيان شده است. ر. ک: مثنوي، دفتر سوم، ابيات 1259- 1268 .
413 . عقل و اعتقاد ديني، ص414 . صراطهاي مستقيم، ص 16- 17 .
415 . اصول فلسفه و روش رئاليسم، ج 5، ص 105- 106 .
416 . صافات 159- 161 .
417 . الميزان ج 17، ص174 .
418 . ر. ک: عقل و اعتقاد ديني، ص 412- 413 .
419 . صراطهاي مستقيم، ص 33- 420 . انسان 2 .
421 . يوسف 103 .
422 . انعام 116 .
423 . فرقان 44 .
424 . اسرا 89 .
425 . رعد 1 .
426 . اعراف 17 .
427 . مومنون 70 .
428 . بقره 243 .
429 . عدل الهي، ص398 .
430 . «و لئن سالتهم من خلق السموات و الارض ليقولن خلقهن العزيز العليم» زخرف 431 . زمر 3 .
432 . بقره 137 .
433 . ر. ک: الميزان، ج 20، ص374 . لا محل لتوهم دلاله الايه علي اباحه اخذ کل بما يرتضيه من الدين و لا انه (ص) لا يتعرض لدينهم بعد ذلک، فالدعوه الحقه التي يتضمنها القرآن تدفع ذلک اساساً.
434 . الميزان، ج 1، ص 342- 343 . الاعتقاد و الايمان من الامور القلبيه التي لا يحکم فيها الاکراه و الاجبار، فان الاکراه انما يوثر في الاعمال الظاهره و الافعال و الحرکات البدنيه الماديه، و اما الاعتقاد القلبي فله علل و اسباب اخري قلبيه من سنخ الاعتقاد و الادراک و من المحال ان ينتج الجهل علما، او تولد المقدمات غير العلميه تصديقا علميا 435 . جامع احاديث الشيعه، ج 1، ص144 .
436 . همان، ص 140، ان کمال الدين طلب العلم و العمل به.
437 . و ما کان المومنون لينفروا کافه فلولا نفر من کل فرقه منهم طائفه ليتفقهوا في الدين و لينذروا قومهم اذا رجعوا اليهم لعلهم يحذرونن توبه 122 .
438 . زخرف 2- 4 .
439 . هود 440 . در اين باره که قرآن داراي دو گونه وجود است، وجود پيش از نزول که فهم آن خارج از توان بشر است، و وجود پس از نزول که فهم آن براي بشر ميسور است ، ر. اک: الميزان، ج 3، ص 52- 54؛ ج 2، ص 16- 18 .
441 . نحل 442 . نظير اين آيه است: آيههاي: 36 اسراء؛ 78 مومنون؛ 9 سجده؛ 26 احقاف؛ 23 ملک.
443 . توحيد صدوق، باب 43، حديث 1 و 2؛ نهج البلاغه، خطبه 169 .
444 . البرهان، في علوم القرآن، ج 2، ص173 .
445 . همان، ج 1، ص 293- 294؛ المنار، ج 1، ص22 .
446 . ابراهيم 4 .
447 . ر. ک: آلاء الرحمن في تفسير القرآن، ج 1، ص37 .
448 . ر. ک: اصول فقه، ج 1، ص 28- 31 .
449 . He menutics.
450 . اسراء 84 .
451 . نهج البلاغه، خطبه 147 .
452 . انفال 29 .
453 . واقعه 77- 79 .
454 . احزاب 33 .
455 . وسايل الشيعه، ج 18، ص143 .
456 . زمر 23 .
457 . الميزان، ج 17، ص256 .
458 . «من فسّر القران برايه فليتبوّا مقعده من النار»، الميزان، ج 3، ص459 . Phenomenologic.
460 . الميزان، ج 1، مقدمه، ص 5- 8 .
461 . برخي از دلايل اين مطلب عبارتند از: و نزلنا عليک الکتاب تبياناً لکل شيء (نحل 89).
ان هذا القران يهدي للتي هي اقوم (اسراء 9).
و انزلنا اليک الذکر لتبين للناس ما نزل اليهم (نحل 44).
اليوم اکملت لکم دينکم و اتممت عليکم نعمتي و رضيت لکم الاسلام ديناً (مائده 3) اني تارک فيکم الثقلين کتاب الله و عترتي (حديث ثقلين).
صفحه .....111
462 . تجرد و ثبات علم، آن را از گزند شکاکيت و نسبيت ميرهاند؛ زيرا صورتهاي ادراکي يا با واقيعت معلوم مطابقت دارند يا مطابقت ندارند. در صورت اول داراي حقيقت و در صورت دوم بيبهره از حقيتاند و اين دو وصف براي آنها ثابت خواهد بود؛ يعني آنچه حقيقت دارد هميشه اين صفت را دارد، و آنچه حقيقت ندارد نيز هميشه فاقد آن ميباشد. بنابراين حقيقت و خطا از اوصاف ثابت ادراک ميباشند و چنين نيست که يک ادراک در زماني حقيقت داشته باشد و زماني ديگر فاقد اين ويژگي باشد اما اگر علم و ادراک مجرد و ثابت است، پس تحول و تکامل معرفت چگونه تبيين و تفسير ميشود؟ 463 . شريعت در آينه معرفت، ص297 .
464 . قبض و بسط تئوريک شريعت، ص 190- 191 .
465 . قبض و بسط تئوريک شريعت، ص 58- 59 .
466 . هرمنوتيک، کتاب و سنت، ص 154- 155 .
467 . ابراهيم 4 .
468 . فصلت 42 .
469 . شوري 11 .
470 . توحيد 4 .
471 . سيري در نهج البلاغه، ص 72 و 76 .
472 . مثنوي مولوي، دفتر ششم، ص 1197، ابيات 3174- 3180 .
473 . آل عمران 102 .
474 . الميزان، ج 3، ص 44- 46 و ص72 . قرآن در اسلام، ص 34- 37 .
475 . واژه نص دو کاربرد دارد، يکي ناظر به دلالت کلام بر مقصود متکلم است و در مقابل ظاهر ميباشد.
ديگري ناظر به دليل لفظي در مقابل دليل عقلي است. به اين اعتبار نص به دو گونه نص (صريح) و ظاهر تقسيم ميشود.
476 . بقره 163 .
477 . بقره 275 .
478 . ر. ک: المراجعات، ص 278، مراجعه 57 .
479 . آل عمران 7 .
480 . نحل 43 .
481 . من فسرّ القرآن برايه فقد افتري علي الله الکذب و من افتي بغير علم لعنته ملائکه السموات و الارض وسايل الشيعه، ج 18، ص 140- 141 .
482 . البرهان في علوم القرآن، ج 2، ص 161؛ الميزان في تفسير القرآن، ج 3، ص75 .
483 . ر. ک: تاملاتي در قرائت رسمي از دين، ص 13- 484 . نقدي بر قرائت رسمي از دين، ص38 .
485 . اين نظريهاي است که گادامر مطرح کرده است، ر. ک: هرمنوتيک مدرن، ص 209- 210؛ ساختار و تاويل متن، ص 574، حلقه انتقادي، ص 222- 223 . 486 . بقره
صفحه .....112