ازدواج های واجب و اجباری
تبهای اولیه
با سلام خدمت مسئولین گرامی
میبخشید امروز تصمیم گرفتم یه مشکلی که دوستم داره رو خدمتتون بگم
شاید با جواب شما مدیران گرامی مشکل بقیه هم بنحوی حل بشه
اول بگم من این مشکل رو در خودم فعلا نمیبینم
اما اینده نگری من میگه بد نیست قوانین رو بدونیم
دوست من 36 سالشه و مجرد ((خانم))
فوق لیسانس گرفته .
در ادامه در کار تزئین اتاق و دوخت و دوز و .. رایانه و ... تبحر خاص داره
رشته های مختلف و درسهای عجیب و غریب هم میخونه
مثلا چندین مقاله به زبان انگلیسی نوشته و ....
خیلی فعالانه هر روز صبح میره سر کار و میاد
اما هنوز ازدواج نکرده
ایشون میگه خواستگار خوب!!! من نمیدونم چقدر خوب باید باشه
از اونور مذهبی و چادریه
و دقیقا داره فعلا کتابهای عرفانی رو شروع میکنه به خوندن!!!
نمیدونم مثال خوبی هست یا نه
اما من فکر میکنم از اینجا به بعد مثل سیبی شده که زیادی روی شاخه درخت مونده!!!
نمیگم گناه میکنه نه خدا نکنه من میشناسمشش اما دیگه داره زیادی از گود خارج میشه
همش داره حرفهای خاص میزنه هم خانوادشش نگرانند هم ما دوستانشش بهش میخندیم!!
خب سوال من اینه که نمیشه مردم و روحانی محل ایشون رو یه جوری با یکی محرم کنن؟
یا مثلا براش همسر پیدا کنن؟
یا نمیشه ایشون حتی ..
نمیدونم من نظرم اینه این خانم همه چی داره خونه داره ماشین داره .... وضع مالی خوبه
اما بازم معمولی زندگی میکنه و چندین مسئولیت کاری
خودش میگه همکارانم کمتر میرسن من بجاشون کار انجام میدم
خب حیف نیست مجرد مونده اونوقت دخترهایی که همیشه ارایش میکنن و مثلا شاگرد ایشون حساب میشن عروس میشن
کاش بشه ایشون هم عروس بشن دعا میکنم شما هم امین بگید
خدایا همه دختران دم بخت رو خوشبخت کن..........آمین
با عرض سلام و ادب خدمت شما خواهر گرامی
ازدواج از مستحبات موکد دین ما می باشد و نمی توان کسی را به ازدواج مجبور نبود البته برای کسانیکه ترس وقوع در حرام دارند ازدواج واجب می باشد
اما در مورد دوستتون شما باید ثمرات ازدواج و معایب ازدواج نکردن را برای ایشون بازگو نمایید و سوالاتی که در ذهن دارد را باید پاسخ دهید
شما نگفته اید علت ازدواج نکردن ایشان چیست ولی این را باید مدنظر داشت که انسان هیچ موقع نمیتواند صددرصد ملاکهای خود را بیابد و لذا سختگیری در امر ازدواج پسندیده نمی باشد
بهتر است خود شما یا کسانیکه روی ایشان تاثیر دارد با ایشان حرف بزنند و ایشان را نسبت به ازدواج آگاه سازند.
علت ازدواج نکردن ایشان را پیدا نمایید و در میان گذارید تا بتوانیم بیشتر کمکتان نماییم
در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی
سلام و عرض ادب
من نمیدونستم که قراره اینجا پاسخ بدید اما ممنونم
مشکل ایشون شاید تنها این باشه که مذهبی و خیلی خشک برخورد میکنه و یکم هم سبزه هست
اما قد بلندی و با سوادی ایشون فکر کنم در محله زبانزد باشه
نمیدونم من راسشش زیاد باهاش نمیتونم دیگه راحت باشم
اخه ایشون درگیر کارهای خاصی شده
مثلا اخرین باری که حرف زدیم میگفت من قراره برم بصورت مجازی زیر نظر استاد ....عرفان بخونم.....
اما من کاملا بر عکس ایشون فکر میکنم
میگم اول ازدواج
دوم درس
دوم
کار
دومم تلاش
دوم همه چیز
ببخشید منو اما دیدگاهم رو گفتم
درس که تا میای بخونی مدرک لیسانس هم بگیری آخرشش در این روزگار پارتی بازی و .... آشنائیت هست
که من ندارم
بهتره زودی خوشبخت بشم بعدشش میرم دنبالشش
ببخشید منو و خدا نگهدار
با این چیزایی که ازش گفتین شاید خودش مقصره.و نمیخاد ازدواج کنه.چرا بهش گیر دادی!
در جوابه اینکه گفتین چرا دخترای ارایش کرده راحت شوهر میکنن....:جواب:شاید اونا راحت تر میگیرن زندگی را.سخت گیری کمتر میکنن.
سلام و عرض ادب
من نمیدونستم که قراره اینجا پاسخ بدید اما ممنونم
مشکل ایشون شاید تنها این باشه که مذهبی و خیلی خشک برخورد میکنه و یکم هم سبزه هست
اما قد بلندی و با سوادی ایشون فکر کنم در محله زبانزد باشه
نمیدونم من راسشش زیاد باهاش نمیتونم دیگه راحت باشم
اخه ایشون درگیر کارهای خاصی شده
مثلا اخرین باری که حرف زدیم میگفت من قراره برم بصورت مجازی زیر نظر استاد ....عرفان بخونم.....
اما من کاملا بر عکس ایشون فکر میکنم
میگم اول ازدواج
دوم درس
دوم
کار
دومم تلاش
دوم همه چیز
ببخشید منو اما دیدگاهم رو گفتم
درس که تا میای بخونی مدرک لیسانس هم بگیری آخرشش در این روزگار پارتی بازی و .... آشنائیت هست
که من ندارم
بهتره زودی خوشبخت بشم بعدشش میرم دنبالشش
ببخشید منو و خدا نگهدار
با عرض سلام مجدد
شما فرمودید که اول ازدواج و دوم ....
بنده این را نمی گویم و می گویم اول و دوم و سوم و...وظیفه و تشخیص آن
البته لازم به شما افرین بگویم که اول را برای خود ازدواج قرار دادی چرا که وظیفه حکم می کند ما ابتدا دنبال رسیدن به اهداف والا و مهم زندگی خود باشیم که همان کمال و رضایت الهی می باشد و سپس کارهای دیگر را در مراتب بعدی قرار دارند را انجام دهیم .
اما در مورد دوستتون باید با ایشان صحبت شود و از ثمرات ازدواج و پیشرفتهایی که می شود با ازدواج در مسیر تکامل گام برداشت نکاتی را بیان نمود و از مضرات و معایب و مشکلاتی که ممکن است در مسیر ازدواج نکردن و سخت گیری در مورد ازدواج وجود دارد با ایشان سخن گفت.
مهمترین و موثرترین راهکار صحبت کردن افرادی است که روی ایشان نفوذ دارند و تاثیر گذار می باشند.
البته باید علل اصلی ازدواج نکردن را یافت.تا بتوان به درستی اظهار نظر نمود.
در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی
دوست من 36 سالشه و مجرد ((خانم))
فوق لیسانس گرفته .
در ادامه در کار تزئین اتاق و دوخت و دوز و .. رایانه و ... تبحر خاص دارهرشته های مختلف و درسهای عجیب و غریب هم میخونه
مثلا چندین مقاله به زبان انگلیسی نوشته و ....
خیلی فعالانه هر روز صبح میره سر کار و میاد
اما هنوز ازدواج نکرده
ایشون میگه خواستگار خوب!!! من نمیدونم چقدر خوب باید باشه
از اونور مذهبی و چادریهو دقیقا داره فعلا کتابهای عرفانی رو شروع میکنه به خوندن!!!
سلام
والا منم اگه مجرد بودم ، حتی شرایط خوبی از نظر معنوی و مالی هم داشتم ، میترسیدم خواستگاری همچین خانمی برم
دخترها همینطوری هم بهترین شوهر دنیا رو میخوان. غیرمذهبی ها مرد پولدار میخوان ، مذهبی ها هم مردی میخوان از نظر دین در حد آیت الله بهجت!
این خانم که این مدارک رو داره که دیگه بعید میدونم به کمتر از کسی در حد حضرت علی(ع) راضی بشه
منظورش از خواستگار خوب هم همینه
والا منم اگه مجرد بودم ، حتی شرایط خوبی از نظر معنوی و مالی هم داشتم ، میترسیدم خواستگاری همچین خانمی برم
همین دیگه ترس امثال شماها (شما که نه متاهل تشریف دارید) باعث شده این خانم مستمر به تحصیلش و کسب هنرهای مختلف ادامه بده و به مدارج بالا برسه و نیازی به همسر و حسی به ازدواج نداشته باشه و بدون همسر بمونه!!!
[FONT=Comic Sans MS]همین دیگه ترس امثال شماها (شما که نه متاهل تشریف دارید) باعث شده این خانم مستمر به تحصیلش و کسب هنرهای مختلف ادامه بده و به مدارج بالا برسه و نیازی به همسر و حسی به ازدواج نداشته باشه و بدون همسر بمونه!!!سلام خواهر گرامی
خب بزرگوار این ترس از کجا وارد زندگی مردها میشه؟
دقت کردید بعضی مردها انگار بجای زن ، نوکر گرفتن؟ خانم بیا جورابم رو بشور! خانم بدو برو آشغالا رو بذار دم در! خانم مهمون دارم زود خونه رو جمع و جور کن!
اینکه مردی مثلاً دوست داره همسرش براش غذایی بپذه ، یا دوست داره از سر کار که میاد زنش یه شربت براش آماده کرده باشه ، اینها طبیعیه. اما برخی مردها فکر میکنن که معناش اینه که زن کلفته!!
دقیقاً همین اشتباه رو برخی خانمها تو بحث خواستگاری مرتکب میشن. خداوند برای اینکه نظمی به ازدواج بده ، اینطور تعیین کرد که مرد به خواستگاری زن بره و برای همین به زن "ناز" رو هدیه کرد و به مرد "نیاز" رو. اما برخی خانمها فکر میکنن معناش اینه که مرد یه بدبخت محتاجه و چشمش کور دندش نرم وظیفشه بیاد خواستگاری و ما هم هیچ وظیفه ای در قبالش نداریم!
برای همین به سادگی و سر کمترین و ساده ترین مسائل به خواستگارها "نه" میگن ، بدون اینکه توجه کنن که اون مرد ممکنه پروسه ای رو تا رسیدن به در خونهء دختر طی کرده باشه. این خانمها تنها خواستگارهایی رو می پذیرن که شرایط خیلی بالایی داشته باشن. الان دیگه خیلی از خانمها تحصیلات دانشگاهی دارن و اکثراً دنبال کسی بالاتر از خودشون از نظر مدرک میگردن. خب شما فکر کن مگه ما چقدر پسر دکتر یا فوق لیسانس داریم؟ اکثر خانمها مردی میخوان که شغل رسمی داشته باشه ، نه قراردادی. بذارید خلاصه بگم ، یه مرد باید وقتی توی جمع رفت ، یه 20 - 30 تا دختر براش غش و ضعف برن تا کاندید مناسبی برای ورود به خونه دختر باشه!
خب طبیعیه وقتی که منِ نوعی چند بار به خواستگاری رفتم و دیدم تحویلم نمیگیرن و حتی گاهی با بی احترامی بهم جواب رد میدن ، دیگه میترسم به خواستگاری نفر بعدی برم. مبادا بازم تحقیر بشم
البته دخترهای زیادی هستن که چنین رفتار و عقیده ای ندارن ، قبول دارم. ولی خب ، مار گزیده از ریسمون سیاه و سفید هم میترسه
همین دیگه ترس باعث شده این خانم مستمر به تحصیلش و کسب هنرهای مختلف ادامه بده و به مدارج بالا برسه و نیازی به همسر و حسی به ازدواج نداشته باشه و بدون همسر بمونه!!!
خب شاید ایشون نمیخواد ازدواج کنه یا نمیخواد تن به هر ازدواجی بده
من خودم به این فک کردم که شاید هیچ وقت نشه که ازدواج کنم بهتره باهاش کنار بیام لابد ایشون هم کنار اومده
نه راسشش نمیدونم اینجا نوشتم خصوصی دوستم صلاح باشه یا نه
اما خودشش میگفت آرزو بدل مونده برا خواستگاری و ... همصحبتی
اما کسی نمیاد پیشش
ازش پرسیدم اگر یکی بیاد با سواد کمتر راضی میشه گفت فقط سواد مهم نیست همه چیز مهمه اما سه سال اختلاف سنی بیشتر بشه دیگه خوب نیست!!!!!
سلام خانم
دوستتون غرور زیادی داره و زیاد به خودش میباله، البته حق هم داره اگه من جای ایشون بودم شاید خدا رو هم بنده نبودم:Esteghfar:
ولی اگه دوست داره که ازدواج کنه و خوشبخت بشه ،باید کمی از موضع خودش بیاد پایین و الویت بندی هاش رو برای انتخاب همسر تغییر بده.
درسته همه چیز مهمه ولی تا الان که رو عقایدش وایساده نتیجه ای حاصلش شده؟!
من تو دوستای خودم میشناسم کسانی رو که آقا سوادش پایین تر از دختر هست و دو سال هم از دختر کوچکتر ولی با هم خوشبخت هستند (دختر خانم به آقا پسر کمک کرد که درسش رو بخونه و دانشگاه بره) یا یکی دیگه از دوستانم که اصلا مدرسه نرفته و تو خونه پدرش بهش سواد یاد داده ولی همسر این خانم فوق لیسانس عمران داره و باهم خوش و خرم زندگی میکنند.
منکر این نمیشم که مشکلی ندارند، کسانی که با هم تفاهم بالایی دارند هم تو زندگی به مشکل برمیخورند.
ولی کسی که خودش دوست داره یه شریکی برای زندگیش قرار بده باید یه جاهایی کوتاه بیاد.
چقدر حرف زدم، ببخشید اگه مفید نیست و وقتتون رو گرفت:Gol:
سلام خواهر گرامی
سلام و عرض ادب جناب REZA-D
برای همین به سادگی و سر کمترین و ساده ترین مسائل به خواستگارها "نه" میگن ، بدون اینکه توجه کنن که اون مرد ممکنه پروسه ای رو تا رسیدن به در خونهء دختر طی کرده باشه.
چون اطلاعات زیادی ندارند و خیلی سطحی نگر هستند. شاید یه دلیل دیگه هم این باشه که فکر میکنن خواستگار همیشه هست و حتما یکی بهتر میاد، که این فکر اشتباهه.
خب طبیعیه وقتی که منِ نوعی چند بار به خواستگاری رفتم و دیدم تحویلم نمیگیرن و حتی گاهی با بی احترامی بهم جواب رد میدن ، دیگه میترسم به خواستگاری نفر بعدی برم. مبادا بازم تحقیر بشم.
حق با شماست:solh:
ولی هرکه طاووس خواهد...
هم آقا پسر باید تلاشش رو بکنه و پر توقع نباشه، هم دختر خانم باید تو یه مواردی کوتاه بیاد و فقط جلوی بینیش رو نبینه! تا بالاخره باهم به نتیجه برسند و بروند سر خونه زندگیشون:ok:
سلام.
من جاهای مختلف از جمله اینجا با دخترایی رو به رو شدم که درباره ازدواج و خواستگار درد و دل می کردن.
یکی از جواب های جناب مشاور این بود که سعی کن به این موضوع فکر نکنی و روحیه سرزنده ای داشته باشی.به پیشرفت توی درس و رسیدن به آرزوهات فکر کن و مهارت هات رو بالا ببر.
خب خانمی که تا فوق و دکترا خونده به چند زبان خارجی ام مسلطه دیپلم کامپیوترم داره و چنتا هنر دیگه آخه به چیزی کمتر از خودش راضی میشه؟!و البته تا حدودی حق داره.در نتیجه ی نبودن و کم بودن هم کفو باید تو تنهایی خودش بپوسه یا به راه هایی کشیده بشه که...!
نمونش دخترِ پسر دایی بابام!فکر می کنم الان داره خودشو واسه دکترا آماده می کنه،به چنتا زبان مسلطه و غیره!حالا تو جامعه ی کوچیک شهر ما مگه هم کفوش پیدا میشه؟!سخت سخت سخت.
تازه خواستگارایی داشته که پدر و مادر طرف دکتر بودن اما خود پسر یه چیز در حد دیپلم و اینا(تا اونجا که من میدونم-دروغ نگفته باشم:Nishkhand:)
تازه ایشون لیسانسش رو اصفهان و فوقش دانشگاه فردوسیِ مشهد گرفته و به شدت هم اجتماعی بوده با اینحال مورد مناسبی هم اونجا یافت نشده.
واقعاً آدم هرچه زودتر ازدواج کنه بهتره.اینجوری پا به پای هم به آرزوهاشون می رسن
پ.ن:اههه.مردم بس که تایپ کردم و پرید:Narahat:
چون اطلاعات زیادی ندارند و خیلی سطحی نگر هستند. شاید یه دلیل دیگه هم این باشه که فکر میکنن خواستگار همیشه هست و حتما یکی بهتر میاد، که این فکر اشتباههسلام. عرض احترام
اگر نقل قول کنید بهتره. اتفاقی پست شما رو دیدم
یعنی اگر مطمئن بودن یکی بهتر پیدا میشه ، اون وقت جواب رد دادن مدام درست بود؟!
دوستتون غرور زیادی داره و زیاد به خودش میباله، البته حق هم داره اگه من جای ایشون بودم شاید خدا رو هم بنده نبودم
خب خانمی که تا فوق و دکترا خونده به چند زبان خارجی ام مسلطه دیپلم کامپیوترم داره و چنتا هنر دیگه آخه به چیزی کمتر از خودش راضی میشه؟!و البته تا حدودی حق داره .در نتیجه ی نبودن و کم بودن هم کفو باید تو تنهایی خودش بپوسه یا به راه هایی کشیده بشه که...!این دو نقل قولی که اینجا نوشتم ، دقیقاً مشکل این خانم (و خیلی از خانمها و آقایون مشابه) در همین قسمتی که قرمز کردم قرار داره. دلیلش رو عرض میکنم
با ما همراه باشید :Nishkhand:
من تو دوستای خودم میشناسم کسانی رو که آقا سوادش پایین تر از دختر هست و دو سال هم از دختر کوچکتر ولی با هم خوشبخت هستند (دختر خانم به آقا پسر کمک کرد که درسش رو بخونه و دانشگاه بره) یا یکی دیگه از دوستانم که اصلا مدرسه نرفته و تو خونه پدرش بهش سواد یاد داده ولی همسر این خانم فوق لیسانس عمران داره و باهم خوش و خرم زندگی میکننداولاً تشکر از مطلب بسیار مفیدی که نوشتید :Gol:
اما ، دو تا "ولی" توی جملهء شما بود. معنای این "ولی" که شما نوشتید اینه:
اگر چه هم کفو نیستند ، ولی در کمال تعجب با هم خوشبخت هستند
البته شاید هدف شما چیزی که عرض کردم نبوده ، اما حقایق جامعه ، روی گفتار و کلام ما تاثیر میذاره
1 - تحصیلات هر دو نفر نزدیک به هم باشه
2 - درآمد و پولشون نزدیک به هم باشه
3 - قد و هیکلشون نزدیک به هم باشه
و.......
لذا وقتی با مواردی مثل اونچه که خواهرمون مثال زدن برخورد میکنیم ، از اینکه با هم خوشبخت هستن تعجب میکنیم. چرا که فکر میکنیم که هم کفو نیستند و نکتهء مهم دقیقاً همینه
چه کسی گفته که اینهایی که در مثال اومدن ، با هم هم کفو نیستند؟! مگه میزان تحصیلات نشونهء هم کفو بودنه؟
متاسفانه هنوز خیلی از افراد ، حتی باسوادترین افراد جامعه متوجه این موضوع نشدن که تحصیلات وسیله ست ، نه نتیجه
اونچه که نشون میده دو نفر با همدیگه هم کفو هستن یا خیر ، نتایجی هست که توی زندگی بهش رسیدن
البته اون مواردی که نوشتم هم تا حدودی اهمیت دارن ، اما در درجهء دوم قرار میگیرن
غنای فکری ، درک و شعور ، بینش بالا ، اخلاق نیک و.....
اینها همه نتایجی هست که هر فردی ممکنه با وسیله ای بهش رسیده باشه
اینها مواردی هستند که باید در درجهء اول اهمیت قرار بگیره. نه مدرک تحصیلی یا میزان حساب بانکی
ممکنه دو نفر از نظر فهم و درک و شعور ، به جایگاه مناسبی رسیده باشن ، اما یکی از طریق دانشگاه و دیگری از طریق تجربه
یا ممکنه دو نفر از نظر مالی با هم تفاوت زیادی داشته باشن ، اما چون هر دو به غنای فکری رسیدن ، هم کفو هم باشن
و برعکس ، ممکنه دو نفر فوق لیسانس داشته باشن ، اما یکی به درک و فهم بالا رسیده باشه و دیگری خیر. اینها هم کفو هم نیستن
یا دو نفر از نظر مال و ثروت در یک حد و اندازه باشن ، اما یکی به غنای فکری نسبت به مال دنیا رسیده باسه و دیگری خیر. اینها هم هم کفو هم نیستن
پس مهمترین اشتباه ماها (و شاید خانمی که دوست سرکار "شهره" هستن) ، اینه که تعریف درستی از هم کفو بودن نداریم
یعنی اگر مطمئن بودن یکی بهتر پیدا میشه ، اون وقت جواب رد دادن مدام درست بود؟!
اگر کسی مطمئن باشه که خواستگار بهتر میاد به کسی که الان اومده خواستگاریش و هم کفو نیست و اولویت های اونو نداره قطعا جواب رد میده.(البته به شخص هم بستگی داره، یکی قانعه و راضی به رضای خدا و یکی هم طمع میکنه و منتظره بهترینه)
اولاً تشکر از مطلب بسیار مفیدی که نوشتید
خواهش میکنم:Rose:
اگر چه هم کفو نیستند ، ولی در کمال تعجب با هم خوشبخت هستند
البته شاید هدف شما چیزی که عرض کردم نبوده
برای من جای تعجب نداشت، میخواستم بگم که با هر شرایطی هم میشه زندگی کرد اگه خودمون بخواهیم. نباید حتما هر دو طرف تو شرایط یکسان مالی و فرهنگی و تحصیلی و... باشند.
منظور من هم دقیقا فرمایشات شما بود.
برای من جای تعجب نداشت، میخواستم بگم که با هر شرایطی هم میشه زندگی کرد اگه خودمون بخواهیم. نباید حتما هر دو طرف تو شرایط یکسان مالی و فرهنگی و تحصیلی و... باشند. منظور من هم دقیقا فرمایشات شما بودمنظور من هم شما نبودید. منظورم این بود که یه جورایی باید برای مردم قسم بخوریم:
بخدا مشکلی ندارن! باور کن اختلاف تحصیلی دارن ولی خوشبختن! به جان خودم قسم..... روایتی از پیامبر(ص) هست خیلی به درد این تاپیک میخوره. به نظرم سرکار خانم "شهره" این روایت رو به دوستشون نشون بدن بد نیست پیامبر(ص):
مرد مؤمن کفو و همتای زن مؤمن است ؛ و مرد مسلمان همتای زن مسلمان
وسائل الشیعه ، ج 14 ، ص 44
دو نکته درمورد این روایت:
1 - منظور این نیست که فقط به همین یک نکته توجه کنیم. بلکه منظور این هست که این موضوع بر موارد دیگه اولویت داره
2 - مؤمن و مسلمان در این روایت از هم تفکیک شدن. جای تفکر داره....
اما هنوز ازدواج نکردهنمیخوام در مورد ایشون قضاوتی کنم چون درست در موردشون توضیحاتی ندادید....اما یک خانمی که واقعا معتقد و متدین و مومن هست ملاکش برای ازدواج، کفویت در ایمان و اعتقاد و اخلاق هست نه کفویت تحصیلی و کفویت مالی و از این چیزا....
ایشون میگه خواستگار خوب!!! من نمیدونم چقدر خوب باید باشه
از اونور مذهبی و چادریهو دقیقا داره فعلا کتابهای عرفانی رو شروع میکنه به خوندن!!!
نمیدونم مثال خوبی هست یا نه
اما من فکر میکنم از اینجا به بعد مثل سیبی شده که زیادی روی شاخه درخت مونده!!!نمیگم گناه میکنه نه خدا نکنه من میشناسمشش اما دیگه داره زیادی از گود خارج میشه
سلام و عرض ادبپس این چیه که اول شروع تاپیک تون نوشتید؟:Gig: اینو میگم:
من نمیدونستم که قراره اینجا پاسخ بدید
میبخشید امروز تصمیم گرفتم یه مشکلی که دوستم داره رو خدمتتون بگمشاید با جواب شما مدیران گرامی مشکل بقیه هم بنحوی حل بشه
اما من کاملا بر عکس ایشون فکر میکنماما در تاپیکها همیشه میگید قصد ادامه تحصیل دارید و فعلا قصد ازدواج ندارید...بالاخره اعتقادتون کدومه؟ اول ازدواج یا اول ادامه تحصیل؟
میگم اول ازدواج
دوم درس
مثلا من در نت 4 نفر دیگه رو پیدا کردم که شرایطشون شبیه اون دوستی هست که در بالا اشاره شدهبجز در سایتهای مذهبی مثل اینجا فکر نمیکنم افراد متدین رو در اینترنت چندان ببینید
اما جالبه در نت هیچ پسری رو نتونستم تا حالا پیدا کنم که شرایط ازدواج با اینها رو داشته باشه
خب خانمی که تا فوق و دکترا خونده به چند زبان خارجی ام مسلطه دیپلم کامپیوترم داره و چنتا هنر دیگه آخه به چیزی کمتر از خودش راضی میشه؟!و البته تا حدودی حق داره.در نتیجه ی نبودن و کم بودن هم کفو باید تو تنهایی خودش بپوسه یا به راه هایی کشیده بشه که...!مگر کفویت در مدرکه؟نمونش دخترِ پسر دایی بابام!فکر می کنم الان داره خودشو واسه دکترا آماده می کنه،به چنتا زبان مسلطه و غیره!حالا تو جامعه ی کوچیک شهر ما مگه هم کفوش پیدا میشه؟!سخت سخت سخت.
تازه خواستگارایی داشته که پدر و مادر طرف دکتر بودن اما خود پسر یه چیز در حد دیپلم و اینا(تا اونجا که من میدونم-دروغ نگفته باشم)
تازه ایشون لیسانسش رو اصفهان و فوقش دانشگاه فردوسیِ مشهد گرفته و به شدت هم اجتماعی بوده با اینحال مورد مناسبی هم اونجا یافت نشده.
مگه میزان تحصیلات نشونهء هم کفو بودنه؟اینم تایید جمله بالایی ام از زبان جناب Reza-D
متاسفانه هنوز خیلی از افراد ، حتی باسوادترین افراد جامعه متوجه این موضوع نشدن که تحصیلات وسیله ست ، نه نتیجه
اگه واقعاازتنهابودن ناراحته خب توقعاتشوبیاره پایییییییییییین.:Narahat az:اینجوری اگه بخوادادامه بده تااخرش مجردمیمونه.:Narahat az:هم خدارومیخوان هم خرما.:Narahat:مگه خودمون صددرصدیم که توقع داریم طرف هم صددرصدباشه.اخلاقوایمان طرف خوب باشه بسه دیگه.:ok:
هو المحبوب
با سلام و ادب
گمان کنم اگر حب و بغضهایمان را تحلیل کنیم و با قران تطبیق دهیم،حداقل خواهیم توانست ملاک صحیح
و مرضیّ حق را در انتخابها و گرایشاتمان به دست بیاوریم.
بطور کلی عرض می کنم،آنچه را می بینیم در انتخابهای اکثر مردم،در معاشرتها و گفتگوها
چیزی که ملاک گرایش آدمها به یکدیگر قرا می گیرد
همین داشته های ظاهری است،زیبایی-موقعیت اجتماعی-ثروت-مدرک-ادعا-جاه و مقام
و شهرت و چند سالی است محل سکونت و بالا شهر و پائین شهر هم به آن اضافه شده است!
اینها در اکثر مواقع بیشترین انگیزه های گرایشات و تمایلات ما را تشکیل می دهند.
حالا مقایسه بفرمائید با آنچه برای یک مسلمان در وهله ی اول بعد برای مؤمن و سپس در مراتب بالاتر برای
یک انسان الهی باید ملاک حبّش قرار گیرد.
ما اصلی داریم در اخلاق و عرفان تحت عنوان "حبّ و بغض فی الله" یعنی دوستی و دشمنی برای خدا.
"حب فی الله" دقیقا یعنی اینکه همان چیزهایی را دوست داشته باشی که خداوند دوست دارد.
کمی فکر کنیم،واقعا خداوند به چیزهایی که برای ما ملاک محبت و توجه است اهمیتی می دهد؟
خداوند چه کسانی را دوست دارد؟
"ان الله یحب المحسنین"خداوند نیکوکاران را دوست دارد.
"ان الله یحب المتقین"خداوند پرهیزگاران را دوست دارد.
"ان الله یحب المقسطین"خداوند عدالت پیشگان را دوست دارد.
"ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین"خداوند انسان باز گشته از گناه و انسان پاک را دوست دارد.
"ان الله یحب المتوکلین"خداوند کسانی را که توکل می کنند دوست دارد.
"إن الله یحب الصابرین"خداوند انسانهای صبور را دوست دارد.
"ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا کانهم بنیان مرصوص"
خداوند کسانی را که در راه او محکم مثل کوه می ایستند را دوست دارد.
ما چه کسانی و چه چیزهایی را دوست داریم؟
افراد مشابه با این مورد در جامعه نسبتا زیاد هستن و امار دختران مجرد که سن انها در حال افزایش هست کم نیست
اینکه چرا چنین چنین اتفاقی افتاده من در جای دیگه مقداری توضیح دادم و چندان ربطی به دین و پیغمبر و اینها نداره .
مسائل رو اول بایست با دید علمی نگاه کرد و راه حل پیدا کرد و سریع سراغ دعا و روایت و طلسم و ... نرویم
ضمن اینکه تجربیات بنده این را نشان داده که انسان بایست ذاتش خوب باشه و داشتن مدارک تحصیلی لزوما دال بر این موضوع نیست
این دوست شما هم مثل خیلی های دیگر بنظر سخت گیر هستند و شاید هم حق داشته باشند اما
در فرصت باقی مانده بایست این تصمیم را بگیرن که یا می خواهند مجرد بمانند یا با تعدیل سطح انتظارات و تصورات ذهنی با شرایط و اوضاع فعلی جمهوری اسلامی با کسی به تفاهم برسند
همین داشته های ظاهری است،زیبایی-موقعیت اجتماعی-ثروت-مدرک-ادعا-جاه و مقامخیلی خوشحالم که به این مورد اشاره کردید
نمیدونم منظور شما با صحبت من یکی بود یا خیر ، اما واقعاً برام عجیبه که این روزها مردم دنبال افراد پر مدعا میگردن!!
عذرخواهی میکنم ، ولی بیشتر بین بعضی خانمها این رو می بینم ، هر چند بین مردها هم کم نیست. هر چی طرف مقابل بیشتر مغرور باشه و خودشو بگیره و حتی بیشتر بهشون بی محلی و حتی بی حرمتی کنه ، بیشتر خوششون میاد!!! نمیدونم چرا مردم اینجوری شدن ، ولی اگر کسی صادقانه خودش رو همونطور که هست معرفی کنه ، تحویلش نمیگیرن ، اما اگه لاف بیخود بزنه و الکی خودش رو بزرگ نشون بده ، حسابی تحویلش میگیرن. شاید بگید خب گول خوردن. نه ، موضوع گول خوردن نیست ، چون در خیلی از موارد ، دقیقاً میدونن که این شخص اونطوری که میگه نیست ، ولی بازم تحویلش میگیرن!!! نمیدونم ، شاید دنبال عقده های گمشدهئ خودشون میگردن. یا شاید اینقدر کمبود شخصیت دارن ، که به هر ادعایی که حس تکیه گاه رو بهشون بده ، پاسخ مثبت میدن. دوست داشتم میشد یه تاپیک در این مورد بزنم و درموردش گفتگو کنم ، ولی بعید میدونم نتیجه درستی به دستم بیاد
اگه واقعاازتنهابودن ناراحته خب توقعاتشوبیاره پایییییییییییین.اینجوری اگه بخوادادامه بده تااخرش مجردمیمونه.هم خدارومیخوان هم خرما.مگه خودمون صددرصدیم که توقع داریم طرف هم صددرصدباشه.اخلاقوایمان طرف خوب باشه بسه دیگه.
سلام دوستانسلام
درمورد مطالبی که گفتید نکاتی هست که حتماً عرض میکنم. به نظرم مشکل دوستتون قابل حل باشه ، ولی خودش هم باید بخواد
سخته ، ولی شدنیه
الان خستم فکرم درست کار نمیکنه. فردا عصر به امید خدا مطالب رو عرض میکنم
در مورد خودم هم بگم من تعارف میکردم میگفتم قصد ازدواج ندارم اخه نمیخواستم یهویی همه فکر کنن خبریهیکی از مهمترین مشکلات همینه که فکر میکنیم بده اگر بگیم دوست دارم ازدواج کنم
تا فردا یا حق
یه مرد باید وقتی توی جمع رفت ، یه 20 - 30 تا دختر براش غش و ضعف برن تا کاندید مناسبی برای ورود به خونه دختر باشه!
اتفاقا این مورد از نکاتی است که باید مورد توجه و دقت دختر خانمها قرار بگیرد.
چنین شخصی برای حفظ پرهیزگاری و تقوایش محتاج به مراقبت مضاعفی نسبت به دیگران است و این هم کار
هر کسی نیست.حفظ پاکی و نزاهت در چنین شرایطی ممکن است بسیار سخت باشد،(این یکی از آموزه های
سوره مبارکه یوسف(ع) است.)بنابراین شرط عقل این است که این مورد را یک امتیاز محسوب نکرد.
مگر کفویت در مدرکه؟اینم تایید جمله بالایی ام از زبان جناب Reza-D
بعله...بخشی از کفویت توی مدرکه...نه هیچ خانومی دوست داره شوهرش چه از نظر تحصیلی و چه از نظر مهارت ازش پایین تر باشه و نه هیچی آقایی دوست داره که خانومش ازش بالاتر باشه(استثناها رو خبر ندارم)
متاسفانه اخیرا تحصیلات بالای خانم ها معضلی برای ازدواجشان شده
من اصلا مخالف تحصیل خانم ها نیستم ولی احساس میکنم برخی از بانوان یک جورایی جنبه تحصیلات خیلی بالا را ندارند
بانوان خیلی سریع دچار حس خودبرتر بینی میشن
از طرفی یک تصور غلط هم وجود دارد که تحصیلات مرد باید برابر یا بالاتر از خانم باشد
در صورتی که در مباحث کفویت در تعالیم دینی به هیچ وجه چنین بابی وجود ندارد
هرچند اختلاف زیاد موجب عدم درک متقابل از مسائل روز میشود ولی به نظر شخص بنده یک لیسانس مشکلی در درک مسائل با یک دکترا ندارد
اصولا تحصیلات بجز در درک مسائل روز به سایر حوزه های شعور انسانی ارتباط چندانی پیدا نمیکند خصوصا تحصیلات غیر دینی
از طرف دیگر در بهترین حالت تعداد تحصیل کرده های آقا با خانم برابر است
و آقایان باتوجه به اینکه مشکلی با ازدواج با دختر هایی با تحصیلات کمتر ندارند بلکه مشتاق تر هم هستند همین امر سبب پایین آمدن امکان ازدواج برای خانم هایی با تحصیلات بالا می شود
البته منظور بنده این نیست که مثلا یک خانم دکترا با یک آقای دیپلم ازدواج کند
ولی واقعا مشکلی از باب ازدواج با لیسانس و فوق لیسانس یا دکترا نمیبینم
چون اصولا اگر خانم با چنین آقایی مشکلی در درک مسائل داشته باشد این تفاوت در درک ارتباطی به تحصیلات ندارد
ولی خانم فکر میکند بخاطر تحصیلات است
اصولا در دانشگاههای ما مگر درسی در ارتباط با زندگی ، انسانیت و یا آموزشی برای بالا بردن شعور انسانی و درک مسائل به دانشجویان خود می آموزند که فکر کنیم این تحصیلات موجب ایجاد تفاوت های آشکار بشود ؟
البته تحصیلات فقط یک جنبه این احساس متفاوت بودن است
بعنوان مثال دیگر خانم مورد بحث این تاپیک مطالعه کتاب های عرفانی را انجام میدهند
به عینه دیدم کسانی را که فقط با مطالعه برخی کتب عرفانی یا از شرح حال بزرگان دچار هم ذات پنداری میشوند و خود را جای آن شخصیت بزرگ میگذارند و فکر میکنند دارای کمالاتی هستند
از این رو دیگران را در حد خود نمیبینند
البته این جور تفکرات فقط و فقط به ضرر خود فرد است و به دیگران آسیبی نمیرسد
سلام بر همه
به نظر من این مشکلات فقط بخاطر رواج دوست دختر و پسر در جامعه بوجود امده
پسری که به راحتی با دختران ارتباط داره هیچ وقت برای رسیدن به یک دختر زیر بار تعهد و ازدواج نمی ره
اگر دختران می خواهند این مشکلات حل شود باید مجانی خودشان را در اختیار پسران قرار ندهند
البته منظورم از مجانی این نیست که پول بگیرند منظورم این است که بدون ازدواج رابطه برقرار نکننند
بعله...بخشی از کفویت توی مدرکه...نه هیچ خانومی دوست داره شوهرش چه از نظر تحصیلی و چه از نظر مهارت ازش پایین تر باشه و نه هیچی آقایی دوست داره که خانومش ازش بالاتر باشه(استثناها رو خبر ندارم)
دین چنین چیزی رو تاييد نمیکنه
وقتی به عنوان یه فرد دین دار داریم صحبت میکنیم باید اینو مد نظر داشته باشيم
دین چنین چیزی رو تاييد نمیکنه
وقتی به عنوان یه فرد دین دار داریم صحبت میکنیم باید اینو مد نظر داشته باشيم
البته بهتره کارشناس محترم در این مورد نظر بدهند
ولی به نظر منم صحبت شما درسته
اگر ما از منظر دین بحث میکنیم به هیچ وجه چنین کفویتی وجود خارجی ندارد
هرچند اگر اختلاف زیاد باعث تفاوت در دیدگاه ها بشه بحثش جداس
ولی اینکه با تحصیلات کیلویی برخورد کنیم درست نیست
اگر هم ملاکمون دین نیست و همین عرف های غلط جامعس که یه حرف دیگس و نتیجشم همین اوضاعیه که میبینیم
شاید واقعا دلش نمیخواد ازدواج کنه
ضمن اینکه به نظر من ازدواج جلوی پیشرفت ادمو خیلی میگیره
یه آدم متاهل قبل از هر چیزی موظفه که اول آرامش خونه و شوهر و بچشو تامین کنه بعدش به کاراش برسه
یعنی کار تو الویت n ام قرار میگیره
والا من خودم اگه خانوادم میذاشتن تا آخر عمرم مجرد میموندم
ازدواج هزار تا دردسر داره
ولی هزار تا مزایا هم داره
ان شاء الله که این خانم هم راهش رو پیدا کنه
البته بهتره کارشناس محترم در این مورد نظر بدهند
ولی به نظر منم صحبت شما درسته
اگر ما از منظر دین بحث میکنیم به هیچ وجه چنین کفویتی وجود خارجی ندارد
هرچند اگر اختلاف زیاد باعث تفاوت در دیدگاه ها بشه بحثش جداس
ولی اینکه با تحصیلات کیلویی برخورد کنیم درست نیست
حالا یه موضوعی بگم شاید جالب باشه...کاش فقط بحث لیسانس و فوق لیسانس و دکترا بود.
الان دیگه کدوم دانشگاه درس خوندی هم مهمه.
چند وقت پیش یه خانمی زنگ زد خونه ما .به مامانم گفته بودن کلی تحقیق کردیمو خانواده و دختر خوبی دارینو اینا.خلاصه از این حرفا .بعد به مامانم گفته بود وای نمیدونین چقدر خوشحال شدیم دخترتون دانشگاه دولتی درس خونده .اخه پسر من فقط کسی رو که دانشگاه دولتی باشه قبول داره:Moteajeb!:.(بعد از ملاکهای ایمان و اخلاقش .ملاک بعدیش اینه)
یه مورد دیگه هم باز یه خانمی زنگ زد به مامانم گفت دخترتون کدوم دانشگاه درس خوندن ؟
آقا پسرم میگن دختری میخوام که فقط از یکی از دانشگاههای مطرح کشور(رتبه بندی دانشگاه منظورش بوده حتما :Gig:)مدرک گرفته باشه .نه هر دانشگاهی.چون خودم دانشگاه دولتی بودم باید همسرم هم دولتی باشه.
جالب اینجاست که هردو خواستگار هم دکترا داشتند.یکیشون دکترای پلیمر ر..یکیشون هم دکترای برق
و هردو از خانواده های مذهبی
مامانم هم شوخی میکردن به بابام میگفتن حالا دانشگاه شیراز مطرحه یا نه؟رتبه اش چنده کشوره؟؟:Nishkhand:
منم گفتم مامان ازشون میپرسیدی شرط معدل ندارن برا ازدواج؟:ok:
اما جدا از شوخی واقعا تاسف داره یه پسر تحصیل کرده و مذهبی .یکی از ملاکهای اصلی ازدواجش این باشه:Gig:
دین چنین چیزی رو تاييد نمیکنه
وقتی به عنوان یه فرد دین دار داریم صحبت میکنیم باید اینو مد نظر داشته باشيم
آهان که دین قبول نمی کنه!!شما کارشناس دینی هستین؟!
همین دینی که شما می گید کارشناس هاش کفویت تحصیلی رو یکی از ارکان کوفیت نام بردن.
مثلا خود شما که پزشکی می خونید حاضرین با یه کسی که سیکل یا دیپلم داره ازدواج کنید؟!در عمل چطورید؟!
من نمی گم تحصیل مطلق !!!
میشه اگه طرف همه چیزش خوب بود فقط مدرکش می لنگید چشم پوشید اما تحصیلم چیز کم اهمیتی نیست.
هرکسی به این انجمن میاد دین دار واقعی نیست و شاید واسه جواب سوال هاش اومده یا اصن نیت سوئی داره اما فکر نکنید شما دین دارید بقیه ملحد.
در هر حال واسه اینکه نظم تایپیک بهم نخوره دیگه این بحث رو کش نمی دم
متاسفانه اخیرا تحصیلات بالای خانم ها معضلی برای ازدواجشان شده
من اصلا مخالف تحصیل خانم ها نیستم ولی احساس میکنم برخی از بانوان یک جورایی جنبه تحصیلات خیلی بالا را ندارند
بانوان خیلی سریع دچار حس خودبرتر بینی میشناز طرفی یک تصور غلط هم وجود دارد که تحصیلات مرد باید برابر یا بالاتر از خانم باشد
در صورتی که در مباحث کفویت در تعالیم دینی به هیچ وجه چنین بابی وجود نداردهرچند اختلاف زیاد موجب عدم درک متقابل از مسائل روز میشود ولی به نظر شخص بنده یک لیسانس مشکلی در درک مسائل با یک دکترا ندارد
اصولا تحصیلات بجز در درک مسائل روز به سایر حوزه های شعور انسانی ارتباط چندانی پیدا نمیکند خصوصا تحصیلات غیر دینیاز طرف دیگر در بهترین حالت تعداد تحصیل کرده های آقا با خانم برابر است
و آقایان باتوجه به اینکه مشکلی با ازدواج با دختر هایی با تحصیلات کمتر ندارند بلکه مشتاق تر هم هستند همین امر سبب پایین آمدن امکان ازدواج برای خانم هایی با تحصیلات بالا می شودالبته منظور بنده این نیست که مثلا یک خانم دکترا با یک آقای دیپلم ازدواج کند
ولی واقعا مشکلی از باب ازدواج با لیسانس و فوق لیسانس یا دکترا نمیبینم
چون اصولا اگر خانم با چنین آقایی مشکلی در درک مسائل داشته باشد این تفاوت در درک ارتباطی به تحصیلات ندارد
ولی خانم فکر میکند بخاطر تحصیلات استاصولا در دانشگاههای ما مگر درسی در ارتباط با زندگی ، انسانیت و یا آموزشی برای بالا بردن شعور انسانی و درک مسائل به دانشجویان خود می آموزند که فکر کنیم این تحصیلات موجب ایجاد تفاوت های آشکار بشود ؟
البته تحصیلات فقط یک جنبه این احساس متفاوت بودن است
بعنوان مثال دیگر خانم مورد بحث این تاپیک مطالعه کتاب های عرفانی را انجام میدهندبه عینه دیدم کسانی را که فقط با مطالعه برخی کتب عرفانی یا از شرح حال بزرگان دچار هم ذات پنداری میشوند و خود را جای آن شخصیت بزرگ میگذارند و فکر میکنند دارای کمالاتی هستند
از این رو دیگران را در حد خود نمیبینندالبته این جور تفکرات فقط و فقط به ضرر خود فرد است و به دیگران آسیبی نمیرسد
جانا سخن از زبان ما می گویی:Kaf::ok:
آهان که دین قبول نمی کنه!!شما کارشناس دینی هستین؟!همین دینی که شما می گید کارشناس هاش کفویت تحصیلی رو یکی از ارکان کوفیت نام بردن.
مثلا خود شما که پزشکی می خونید حاضرین با یه کسی که سیکل یا دیپلم داره ازدواج کنید؟!در عمل چطورید؟!
من نمی گم تحصیل مطلق !!!
میشه اگه طرف همه چیزش خوب بود فقط مدرکش می لنگید چشم پوشید اما تحصیلم چیز کم اهمیتی نیست.
هرکسی به این انجمن میاد دین دار واقعی نیست و شاید واسه جواب سوال هاش اومده یا اصن نیت سوئی داره اما فکر نکنید شما دین دارید بقیه ملحد.
در هر حال واسه اینکه نظم تایپیک بهم نخوره دیگه این بحث رو کش نمی دم
اگه حرف منو قبول ندارید حداقل اون سخنرانی هایی که چند روز پیش آپلود کردم گوش کنید
حجت الاسلام حدائق که از روحانیون معروف شیراز هستن و خودشون مشاوره ازدواج هم زیاد میدن در اون سخنرانی اظهار کردن و با احادیث و روایات ثابت کردن که معیار ازدواج از نظر دبن فقط 1- ایمان 2- اخلاق میباشد
این لینکش:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=52147
برید جلسه اول رو حداقل گوش کنید اتفاقا ایشون در همون جلسه روی بحث تحصیلات صحبت میکنن و با چیزی به اسم کفویت تحصیلی مخالفن و براش مثال هم میارن خودتون گوش کنید ایشون که دیگه کارشناس دین هست و سواد و علمش بالاست. ....
در مورد خودم هم بله همون دختری که باهاش نامزد کردم و بعد بهم خورد و در تاپیکهای گذشته قضایاش رو تعریف کردم دیپلمه بود و من هیچ مشکلی با این موضوع نداشتم چون مهم برام ایمانش بود
اینم در عمل نشون دادم
من یا رقیه هستم یک معتاد به اسک دین.. الان دو هفتس پاکم....
با این وجود مطلبی قرار می دهم
بسم الله
حضرت حجة الاسلام و المسلمین ((آقاى حاج سیّدمحمد تقى حشمت الواعظین طباطبائى قمى )) داستانى را از ((آیت الله العظمى مرعشى نجفى قدس سره )) اینچنین نقل فرمود:
یکى از علماى نجف اشرف ، که مدّتى در قم آمده بود، براى من چنین نقل کرد که : من مشکلى داشتم به مسجد جمکران رفتم درد دل خود را به محضر ((حضرت بقیة الله حجةّبن الحسن العسکرى امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشریف )) عرضه داشتم و از وى خواستم که نزد خدا شفاعت کند تا مشکلم حل شود.
براى همین منظور بکرّات به مسجد جمکران رفتم ولى نتیجه اى ندیدم . روزى هنگام نماز دلم شکست و عرضکردم : مولاجان ، آیا جایز است که در محضر شما و در منزل شما باشم و به دیگرى متوسل شوم ؟ شما امام من مى باشید، آیا زشت نیست با وجود امام حتّى به ((علمدار کربلا قمربنى هاشم (ع ))) متوسل شوم و او را نزد خدا شفیع قرار دهم ؟!
از شدت تاثر بین خواب و بیدارى قرار گرفته بودم . ناگهان با چهره نورانى قطب عالم امکان ((حضرت حجّت بن الحسن العسکرى عجل الله تعالى فرجه الشریف )) مواجه شدم .
بدون تامل به حضرتش سلام کردم .
حضرت با محبت و بزرگوارى جوابم را دادند و فرمودند: ((نه تنها زشت نیست و نه تنها ناراحت نمى شوم به علمدار کربلا متوّسل شوى ، بلکه شما را راهنمائى هم مى کنم که به حضرتش چه بگویى .
چون خواستى از ((حضرت ابوالفضل (ع ))) حاجت بخواهى ، این چنین بگو: ((یا اباالغوث ادرکنى )) اى آقا پناهم بده .))
این موضوع رو از منبر امام حسین شنیدن، روحانی که رو منبر بود، ایشون می گفتن اگر از حرفی که میزنم یقین نداشته باشم نقل نمی کنم
حالا اگه تو حاجتی هم مضطر شدید، از این دستور العمل استفاده کنید
یا اباالغوث ادر کنی
البته حاجی ما میگفت:
یا اباالغوث اغثنی عباس
ه هیچ خانومی دوست داره شوهرش چه از نظر تحصیلی و چه از نظر مهارت ازش پایین تر باشه و نه هیچی آقایی دوست داره که خانومش ازش بالاتر باشهسلام
بله ، صحبت شما کاملاً درسته. اما پاسخش مدرک نیست
این هم پاسخ شما
اصولا در دانشگاههای ما مگر درسی در ارتباط با زندگی ، انسانیت و یا آموزشی برای بالا بردن شعور انسانی و درک مسائل به دانشجویان خود می آموزند که فکر کنیم این تحصیلات موجب ایجاد تفاوت های آشکار بشود؟
البته تحصیلات فقط یک جنبه این احساس متفاوت بودن است. بعنوان مثال دیگر خانم مورد بحث این تاپیک مطالعه کتاب های عرفانی را انجام میدهند. به عینه دیدم کسانی را که فقط با مطالعه برخی کتب عرفانی یا از شرح حال بزرگان دچار هم ذات پنداری میشوند و خود را جای آن شخصیت بزرگ میگذارند و فکر میکنند دارای کمالاتی هستند. از این رو دیگران را در حد خود نمی بینند
من هم دو نکته عرض می کنم:
1 - توی صحبتم گفتم که مدرک یک وسیله هست برای رسیدن به اونچه که شما گفتید(سرکار خانم "فاطمه.ف") و من همون بخش رو نقل قول کردم
اینکه مدرک میتونه نشانهء کفویت باشه ، زمانی درسته که ما با قاطعیت بگیم:
تمام فوق لیسانس ها از لیسانس ها بیشتر میفهمند
تمام لیسانس ها از فوق دیپلم ها بیشتر میفهمند
تمام فوق دیپلم ها........
و همینطور تا آخر. و در نهایت نتیجه بگیریم که دکترهایی که الان دارن توی BBC و VOA بر ضد اسلام و ایران کار میکنن ، سطح فهم ، درک و شعورشون از شیخ رجب علی خیاط بالاتره. چون اونها دکتر هستند ولی شیخ رجب علی چنین مدرکی نداشت
2 - من دیپلم کلمثیوتر دارم. چند وقت پیش یکی از دوستان ازم خواست که برم خونشون و کامپیوتر خواهرش رو درست کنم (نصب ویندوز و این کارها)
وقتی به خونشون رفتم ، از خواهر دوستم پرسیدم: ببخشید مشخصات سیستم شما چیه؟
ایشون هم گفتن: ال.جیه! :Moteajeb!: (مارک مانیتور رو گفت!!)
بعدش پرسیدم درایورهای سیستم رو دارید؟
گفت: درایور چیه؟! :Gig:
نکته: اون خانم در همون زمان فوق دیپلم کامپیوتر داشت و دانشجوی لیسانس I.T بود!
جانا سخن از زبان ما می گویی:Kaf::ok:ولی صحبت جناب "شروین" که کاملاً در مخالفت با پست شما بود!! :Gig:
گفته بود وای نمیدونین چقدر خوشحال شدیم دخترتون دانشگاه دولتی درس خونده .اخه پسر من فقط کسی رو که دانشگاه دولتی باشه قبول داره.(بعد از ملاکهای ایمان و اخلاقش .ملاک بعدیش اینه)سلام
یه مورد دیگه هم باز یه خانمی زنگ زد به مامانم گفت دخترتون کدوم دانشگاه درس خوندن ؟
آقا پسرم میگن دختری میخوام که فقط از یکی از دانشگاههای مطرح کشور(رتبه بندی دانشگاه منظورش بوده حتما )مدرک گرفته باشه .نه هر دانشگاهی.چون خودم دانشگاه دولتی بودم باید همسرم هم دولتی باشه.
جالب اینجاست که هردو خواستگار هم دکترا داشتند.یکیشون دکترای پلیمر ر..یکیشون هم دکترای برق
اینا همسر رو با همکار اشتباه گرفتن
منم گفتم مامان ازشون میپرسیدی شرط معدل ندارن برا ازدواج؟
:shad:
آخه چرا در اینترنت دنبال همسر میگردید؟
چرا در خارج از فضای مجازی و به افراد و مکانهایی که واسطه گری میکنن مراجعه نمیکنید؟ اونا قابل اعتماد تر از اینترنت نیستن به نظرتون؟
آخه چرا در اینترنت دنبال همسر میگردید؟
چرا در خارج از فضای مجازی و به افراد و مکانهایی که واسطه گری میکنن مراجعه نمیکنید؟ اونا قابل اعتماد تر از اینترنت نیستن به نظرتون؟
نه فکر نمیکنم
نه فکر نمیکنم
بعضی مساجد مثل مسجدی که خودم هرشب میرم امر واسطه گری رو انجام میدن....دیگه آدم مطمئن هست که واسطه یه فرد متدین و دینداره
یا نهاد رهبری دانشگاه
یا بعضی خانمهایی که اهل مجالس مذهبی هستن
واقعا به این افراد نمیتونید اعتماد کنید اما به سایتهای اینترنتی و یاهو اعتماد میکنید؟:Moteajeb!::moteajeb::ajab!:
ولی صحبت جناب "شروین" که کاملاً در مخالفت با پست شما بود!! :Gig:
نخیر اصلا مخالف نبود دقیقا همون چیزی بود که منظور من بود منتها شما و جناب مهران درست متوجه نشدید.
اینکه من گفتم تحصیل خیلی عمیق تر از چیزیه که شما برداشت کردین از حرفام.
من همون اول گفتم ادم اول ازدواج کنه بعد بره دنبال تحصیل و ارزوهاش(البته پا به پای هم) خیلی بهتره(به نظر من البته)چرا چون اولا طرف سنش میره بالا و موقعیت هایی رو از دست میده،سطح توقعاتش روز به روز بیشتر میشه،شور و شوقش واسه ازدواج کم و کمتر و احتمال گناه زیاد و زیاد تر.حالا همچین شخصی مثل خانمی که مثال زدم یا اون خانمه دوست استاتر تایپیک میخاد به گناه نیفته و از تنهایی به ستوه اومده براش خواستگاری پیدا میشه که طرف مثلا دیپلمه هست یا شغلش شأن اجتماعی آنچنانی نداره،خب این خانمی که توقعاتش بالا رفته تو غالب موارد اصلا به همچین آدمی اجازه ی ابراز وجود نمی ده چه برسه به اینکه بخواد بشناستش و ببینه درک و شعور و فهمش بالاتر از یه مهندس و دکتر هست یا نه.(دوستمونم گفتن واسه اونه خانمه خواستگار پیرمرد و یه مرد هوس باز پیدا شده)
بله بله بله درک و شعور رابطه ی صرفاً مستقیمی با تحصیلات نداره چه بسا یه فرد بی سواد خیلی انسانی تر با شخصیت تر از کسی که دکترا داشته باشه همون طور که اطرافمون زیاده اما برعکسشم زیاده.
می دونید چرا اینطوره یه نفر میاد با عشق و با هدف درس می خونه خب طبیعتا سبب رشد و تعالی شخصیتش میشه اما یه نفر صرفاً واسه لودگی و دوست دختر/پسر چشم و هم چشمی و ...وارد دانشگاه میشه و لیسانس و فوق و ...!و تازه همین مراحلم با پول و پارتی می گذرونه.
و یه نفر به خاطر شرایطی از دانشگاه رفتن محروم می مونه با اینکه سرشار از هوش و شعوره.
در هر صورت مطالعه خیلی تأثیر در شخصیت و جهان بینی انسان داره.
مثلا متاسفانه دختر عمه های من اصلا به تحصیل اهمیت نمی دن.تحصیل که هیچ حتی کتاب هم توی خونشون چیز نایابیه(بغیر از یکیشون) و من وقتی رفتار دختر عمه هامو با دختر ِ پسر دایی بابام!!مقایسه می کنم خیلی تفاوت های اشکار می بینم(حتی با رفتارهای خودم با اینکه از کوچیکترین دختر عمم8سال کوچیکترم.مغرور هستم اما متکبر و خود بین نیستم و همیشه عیب و ایراد هام مثل اینه جلو چشمامه):Ghamgin:
در نهایت تحصیل نه یه معیار اصلی اما میتونه جز معیار های فرعی که قابل چشم پوشیه قرار بگیره به شرط اینکه طرف مقابل اون معیار های اصلی مثل ایمان و اخلاق و...چیزاییا که فردی تر رو داشته باشه
این بود حرف من(البته نه همش_بیشتر از این حال نداشتم تایپ کنم:Khandidan!:)ببخشید اگه سرتون درد اومد:Nishkhand: