جمع بندی فرق مهدی و هادی و هدی

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
فرق مهدی و هادی و هدی

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام

در لینک زیر، توضیحاتی اجمالی در مورد ریشهء کلمهء مَهدی آورده شده است. ولی کافی نیست. مثلا اینکه، فرق بین مَهدی و هادی و هدی دقیقا در چیست؟ آیا مهدی هم شامل هادی می شود و هم هدی و یا با آنها متفاوت است؟ آیا تاریخچهء خاصی دارد؟ چرا اسم حضرت مهدی را هادی نگذاشتند؟ و امثال این...

http://islamquest.net/fa/archive/question/fa17939

با تشکر

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استادمحسن

ladder;759032 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام

در لینک زیر، توضیحاتی اجمالی در مورد ریشهء کلمهء مَهدی آورده شده است. ولی کافی نیست. مثلا اینکه، فرق بین مَهدی و هادی و هدی دقیقا در چیست؟ آیا مهدی هم شامل هادی می شود و هم هدی و یا با آنها متفاوت است؟ آیا تاریخچهء خاصی دارد؟ چرا اسم حضرت مهدی را هادی نگذاشتند؟ و امثال این...

http://islamquest.net/fa/archive/question/fa17939

با تشکر


بسم الله الرحمن الرحیم



با سلام و طلب توفیق الهی برای شما



باید بدانیم نام یا لقب هایی که ریشه عربی دارند،هر کدام بنا به وضع خاص و اشتقاق شان از ماخذ اصلی بار معنایی به خود می گیرند.



بنا بر این، برای دست یابی به معنای هر اسم یا لقبی می توان به کتاب های لغت مراجعه کرد تا به طور دقیق تفاوت معنایی مشتقاتی که از یک ریشه و خانواده اند مثل هادی مهدی یا هدی و ...را به دست آورد.



جدای از مباحث مربوط به نام ها که بیشتر مبنای لغوی و عرفی دارد،اما اسم اولیای الهی(معصومین سلام الله علیهم اجمعین) می تواند از این قاعده استثناء شود. زیرا هر کدام از آن نام ها مطابق با فرمان الهی تعیین شده است.هر چند دیگران نیز می توانند از آن اسامی برای خود و بستگان شان بهره برند، ولی این کار موجب ایجاد شخصیت حقیقی یا حقوقی آن گونه که برای معصومین می شود، برای دیگران نمی شود.



نام اولیای خدا بر ساقه عرش نوشته شده است.



در روایات بیان شده است که نام امامان معصوم سلام الله علیهم اجمعین بر ساق عرش نوشته شده است آن هنگام که پیامبر صلوات الله علیه در معراج بود آن اسامی را مشاهده کرد.



برای مستند کردن این ادعا، مناسب است به روایتی از رسول خدا صلوات الله علیه که مربوط به شب معراج است، توجه کنیم.



"وَإنَّهُ لما عَرَجَ بی إلی السَّما أَذَّنَ جَبَرئیلُ علیه السلام مَثَنی مَثَنی وَأَقامَ مَثنی و مَثَنی ثُمَّ قالَ لی تَقَدَّم یا مُحَمّدٌ فَقُلْتُ لَهُ یا جبرئیل اتَقدَّمُ علیک؟ فقال نعم انّ اللّه تبارک وتعالی فَضَّلَ أنبیائَهُ عَلَی مَلائِکتِه أجمَعینَ ، وَفَضّلَک خاصَّةً. قال فَتَقَدَّمتُ فَصَلَّیتُ بِهم وَلافَخَر فَلَمَّا انتَهَیتُ إلی حُجُبِ النُّورِقالَ لی جَبرَئیلُ تَقَدَّم یا مُحمَّدُ وَتَخَلَّفَ عَنِّی فَقُلْتُ یا جَبرئیلُ فی مثلِ هذا المَوضِعِ تُفارِقُنی؟ فَقَالَ یا مُحَمّدُ إنَّ انتَهاءَ حَدِّی الَّذی وَضَعَنی اللّه عَزَّوَجَلَّ فِیهِ إلی هَذا المَکانَ فَإن تَجاوَزتُه احَتَرقَتْ أَجنحَتی بِتَعَدِّی حُدودَ رَبّی جَلَّ جَلالُهُ فَزَخَّ بِی فی النُّورِ زَخِّةً فَزجَّ بی فی النور زَجَّةً حَتّی انتَهَیتُ إلی ما شاءَ اللّه عَزَّوَجَلَّ من عُلُوِّ مُلکهِ فَنُودِیتُ یا مُحَمَّدُ فَقُلْتُ لَبَّیک رَبّی وَ سَعدَیک تَبارَکتَ وَتَعالَیتَ فَنُودِیتُ یا مُحَمَّدُ أنْتَ عَبدی وَ أَنا رَبُّک فَإیای فَاعبُد وَ عَلَی فَتَوَکل فَإِنَّک نوری فی عبادی وَرَسُولی إلی خلقی وَحُجّتی عَلی بَرِیتی لَک وَ لِمَن تَبَعَک خَلَقتُ جَنَّتی وَ لِمَن خَالَفک خَلَقتُ ناری وَ لأوصِیائِک أَوجَبتُ کرامَتی وَلِشیعتِهم أَوجَبتُ ثَوابی فَقُلتُ یا رَبَّ وَ مَن أَوصیائی؟ فَنُودِیتُ یا مُحَمَّدُ أَوصیاوءک المکتُوبُونَ عَلَی ساق العَرش فَنَظَرتُ وَأنا بَینَ یدی رَبّی جَلَّ جَلالُهُ إلی ساقِ العَرشِ فَرَأیتُ اثنَی عَشَرَ نُورا فی کلِّ نُورٍ سَطَرٌ أَخضَرُ عَلیهِ اسمٌ وَصِی مِن أَوصیائی أَوَّلُهُم عَلِی بنُ أَبی طالِبٍ علیه السلام وَ آخِرهُمُ مَهدِی أُمَتی "(1)

(پیامبر فرمود)و چون به آسمان عروج کردم، جبرییل علیه السلام (اذکار) اذان را دوبار دوبار گفت و (اذکار) اقامه را دوبار دوبار گفت و گفت محمّد قدم جلو بگذار گفتم ای جبرییل آیا بر تو پیشی گیرم؟ گفت بله خداوند متعال پیامبرش را بر تمامی ملائکه برتری داده و تو را به طور خاص برتری عطا فرمود.پیامبر صلوات الله علیه و آله فرمود پس من پیش رفتم و با آنان نماز خواندم و این را مایه فخر و غرور قرار نمی دهم . چون حجاب های نور را به پایان رساندم جبرییل به من گفت محمّد صلی الله علیه و آله قدم جلو بگذار و از من عقب ماند. گفتم ای جبرئیل در چنین جایی از من جدا می شوی؟ گفت محمّد صلی الله علیه و آله نهایتِ حدّی که خداوند برای من معین فرموده همین جا است و اگر از آن بگذرم بال هایم به سبب تعدّی و تجاوز از حد پروردگار می سوزد. پس در نور بارقه ای برای درخشید و پیکانی از نور با شتاب را پیش برد تا به (آن حد از) علو و رفعت ملکی که اراده خداوند بر آن بود، رسیدم .

ندایم دادند ای محمّد پاسخ دادم بلی ای خدای من که مبارک و متعالی هستی. پروردگارم ندایم داد ای محمّد تو بنده منی و من پروردگار توأم پس فقط مرا پرستش کن و بر من توکل نما زیرا تو نور من در میان بند گانم هستی و فرستاده من بر خلایق و حجّتم بر مردمانی . بهشت خود را برای تو و کسانی که از تو پیروی کنند و شیعه تو باشند آفریدم و آتشم را برای آنان که با تو مخالفت ورزند. کرامت خود را برای اوصیای تو واجب کرده ثواب خود را برای پیروانت واجب نمودم.عرض کردم پروردگارا اوصیای من کیان اند؟ فرمود ای محمّد اوصیایت آنان اند که نام شان بر ساق عرش نگاشته شده است. پس در حالی که مقام پروردگار جل و جلاله بودم به سوی عرش نگریستم و دوازده نور دیدم که در هر کدام نوشته ای سبز رنگ بود و بر آن نام یکی از اوصیایم نوشته شده بود که اول آنان علی بن ابیطالب و آخرشان مهدی امتم بود...

با توجه به روایت مذکور، متوجه می شویم نام گذاری اولیای خدا مطابق با ذوق و سلیقه فردی و قرار داد اجتماعی نبوده است.آن چنان که ما برای فرزندان مان طبق علاقه های مذهبی یا سلیقه هایی که گاهی کاملا شخصی است، نامی را بر می گزینیم. یا آن که بدون توجه به معنای کلمه ای، آن را به عنوان اسم به کار می بریم.این یک قرار داد میان انسان های عادی است.ولی در باره بزرگان دین مسئله کاملا فرق دارد و آن را باید در مسیر قرار داد الهی جست و جو کرد.



در نتیجه هر نامی تعریفی از شخصیت شاخص یکی از اولیای بزرگ دارد تا جایی که به دلیل همان نام، آن ویژگی بیشتر متبلور می شود.



در ضمن گاهی اولیای الهی به مناسبت های خاص گوشه هایی از اسرار نام گذاری خود و دیگر امامان را آشکار می کردند.امید بر آن است هنگام قیامت چشمان اهل ایمان بر معارف الهی گشوده شود.



نام اصلی امام زمان "محمد" است.



مطابق با روایت نبوی نام اصلی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف "محمد" است.



به روایت زیر که از مولای متقیان سلام الله علیه نقل شده است، توجه کنیم:



حضرت می فرماید: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله به من فرمود اى علىّ امامان راهنما و راه يافته و پاك از گناه از نسل تو يازده امام اند و تو اوّل آنان هستى و نام آخرين شان نام من است. (هم نام من است) او خروج خواهد كرد و زمين را پر از داد گرى مى‏كند همان گونه كه از جور و ستم لبريز شده.(2) ‏



پی نوشت ها:



1.سید بحرانی، الإنصاف فى النص على الأئمة علیهم السلام،ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی،تهران،انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی،سال 1378 خورشیدی،چاپ دوم، ص 319



2.نعمانی محمد بن ابراهیم،غيبت نعمانى،ترجمه محمد جواد غفاری،تهران،انتشارات صدوق،سال 1376 خورشیدی،چاپ دوم،ص 133



بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و با تشکر از پاسخگوی محترم

همچنین توجه شما را به پاسخی دیگر از طرف (اداره مشاوره و پاسخ نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه ها به آدرس اینترنتی porseman.org) جلب می نمایم:

سوال: در لينك زير، توضيحاتي اجمالي در مورد ريشهء كلمهء مَهدي آورده شده است. ولي كافي نيست. مثلا اينكه، فرق بين مَهدي و هادي و هدي دقيقا در چيست؟ آيا مهدي هم شامل هادي مي شود و هم هدي و يا با آنها متفاوت است؟ آيا تاريخچهء خاصي دارد؟ چرا اسم حضرت مهدي را هادي نگذاشتند؟ و امثال اين...

http://islamquest.net/fa/archive/question/fa17939

با تشكر

پاسخ: براي شروع نمودن به پاسخ، بايد در گام اوّل مهدي را از باب لغت تحليل نمود. كه اين كلمه از جهت صرفي، اسم مفعول ثلاثي مجرّد از ريشهء (هَدَي) مي‌باشد. از آنجا كه اين لغت، در لغت نامه‌هاي عربي سده‌هاي نخستين اسلام به صورت مستقل نيامده، مجبوريم نخست، معاني ريشه‌هاي (هدي) و مشتقات آن را از منابع كهن بياوريم.

الف) كتاب العين: هُدي= نقيض گمراهي مي‌باشد، راهنمايي شد پس راه يافت و هادي = از هر چيز آغاز آن است و راهنما را از آن جهت هادي نماند چون بر همگان به جهت راه نمودن، پيشي مي‌جويد (الفراهيدي(175ق) ج 4 ص 77)

ب) تاج اللغه: هدي: راه نمودن و به رشد رساندن (الجوهري (398ق) ج6 ص 2533)

و از اين دست لغت نامه‌ها و معاني بيش از آن كه در اين مجال بگنجد در دست است امّا حاصل تمامي اين مطالب در معاني هدي پيش افتادن، براي نشان دادن راه درست و روشن ساختن مسير صحيح است.

در لغت نامه‌هايي كه در قرون ميانه و اخير فراهم گرديده كلمهء مهدي را به عنوان يك اشتقاق در شكل مستقل مطرح نموده‌اند كه ما به اين نوشتار به دو مصدر از شيعه و تسنّن تمسّك مي‌جوييم.

الف) النهايه في غريب الحديث و الأثر: مهدي يعني آن كس كه خدا، به راستي وي را به راه حق برده است، اين واژه در ميان اسامي، چنان فراوان به كار رفته كه از نام های متداول گرديده است و آن موعودي كه پيامبر مژده به آمدنش در پايان زمان داده است به همين كلمهء مهدي نام گذاري شده است (ابن الأثير (606ق) ج 4 ص 244)

ب) مجمع البحرين و مطلع النيّرين: و مهدي كسي است كه خدايش به سوي حق ره نموده است، و مهدي نام آن قيام كننده از خاندان پيامبر (صلی الله علیه و آله) می باشد (فخر الدين الطريحي (1085ق) ج1 ص 475)

پس در انتهاي معناي لغوي مهدي بايد بيان گردد كه جمع و حاصل كلام در اين موضوع آن است كه مهدي يعني فردي كه خداوند او را هدايت فرموده است امّا براي روشن‌تر شدن موضوع ملزم هستيم كه به كلام مقدّس اهل بيت پيامبر (صلی الله علیه و آله) رجوع نمايم تا تمامي مبهمات و سردرگمي‌هاي كلامي مرتفع گردد.

جابر بن يزيد جعفي از امام باقر (علیه السلام) نقل روايت مي‌نمايند كه ايشان فرمودند: «همانا مهدي، مهدي ناميده شده است، زيرا به كاري نهاني، راهنمايي مي‌شود و تورات و ديگر كتاب‌هاي آسماني را از غاري در انطاكيه بيرون مي‌آورد و سپس ميان يهوديان با تورات و ميان مسيحيان با انجيل حكم مي‌نمايد (الغيبه، النعماني، ص237 و علل الشرايع، الصدوق ح 192)

و باز هم محمّد بن علي از امام باقر (علیه السلام) در باب نام مهدي نقل روايت مي‌نمايد كه ايشان فرمودند: همانا مهدي، مهدي نام گذاري شده زيرا به كاري پنهاني و به آنچه در دل‌هاي مردم است هدايت مي‌گردد و ... تورات را از غاري در انطاكيه خارج مي‌سازد و ... (دلائل الإماميه، الطبري ص 466)

نويسندگان و گرد‌آورندگان حديث اهل سنت نيز شبيه همين عبارت را نيز در كتاب‌هاي خود از ربان تابعين و اتباعشان بيان نموده‌اند. مثلاً: مَعْمَر بن هشام از كعب الأحبار روايت نموده كه: همانا مهدي، مهدي نام گرفته زيرا به كاري كه نهفته شده هدايت مي‌گردد و تورات و انجيل را ... (المصنف الصنعاني ج 11 ص 372 و عِقد الدرر، المقدسي، ص 107 از الفتن، ابن حماد)

و يا هارون بن معروف از عبدالله بن شوذب روايت نموده كه: جز اين نيست كه مهدي، مهدي ناميده شده، زيرا كه به كوهي از كوهستان‌هاي شام هدايت مي‌شود، از آن‌جا كه كتاب‌هاي تورات را بيرون مي‌آورد و بدان‌ها با يهوديان محاجه مي‌نمايد پس گروهي از يهوديان به دست او به اسلام خواهند گرويد.

اين‌ها همگي روايت‌هايي چه از منظر تشيّع و چه از منظر اهل تسنّن نسبت به نام مهدي است و نكته‌ي جالب و زيبا در اين باره اتّفاق نظر تمامي حديث نگاران بر اين نكات كه:

1- مهدي همان موعود آخر الزمان و فرزند بلا فصل امام حسن عسكري (علیه السلام) است .
2- معني نام مهدي يعني هدايت شده از طرف خداوند
3- ايشان هدايت شده است به امري مخفي و پنهاني
4- يكي از آن امور خفي همان خارج نمودن كتب انبياء سلف است و محاجه‌ي ايشان با صاحبان قوم‌هاي گذشته

اين‌ها همگي مطالبي بود در باب اين كه چرا به امام زمان (عجل الله) مهدي اطلاق مي‌شود.

مطلب کامل و رسا نبود:Gig::Gig:

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام مجدد، برای صرفه جویی در وقت کاربرانی همانند کاربر قبلی داستان را خلاصه می کنم

از نظر بندهء حقیر و بی سواد، نتیجه گیریِ نهایی از سه منبعِ بالا، در یک جملهء کوتاهِ زیر، خلاصه می شود:

ما به هیچ وجه کلمهء مِهدی نداریم و تنها کلمهء مَهدی وجود دارد که فقط و فقط به معنی هدایت شونده است. و وجه تفاوت آن با هَدَی (یعنی هدایت شونده) این است که مَهدی در واقع به معنی (هدايت شده از طرف خداوند به امری مخفی و پنهانی) است

مَهدی = هدايت شده از طرف خداوند به امری مخفی و پنهانی

روز بخیر و خدانگهدار

فرق مهدی و هادی و هدی

با سلام

در قرآن کریم سوره ی بقره می فرماید « الم، ذلک الکتاب لا ریب فیه، فیه هُدی للمتقین». یعنی این کتابی است که شکی در آن نیست و مایه ی هدایت پرهیزکاران است.

یکی از نامهای معروف امام عصر(عج) مهدی" است در عین حال امامان دیگر نیز مهدی هستند. و این نام، نام اشتراکی ائمه است. در هر حال دانستن این نام ما را به وجود حضرت مهدی رهنمون می گردد.

هادی یعنی هدایت کننده و مهدی یعنی هدایت شده.
امام باقر (ع) می فرمایند:
"مهدی اسم مفعول است از ماده ی هدی ، یهدی. هَدی یعنی هدایت کرد، و هُدی مصدر آن است یعنی هدایت.
مهدی یعنی هدایت شده، کسی که می خواهد هدایت کند حتماً خودش باید راهنما باشد
. مهدی ما بدین جهت مهدی نامیده شده است که به سوی کاری که پوشیده است راهنمایی و هدایت می کند."

بسم الله الرحمن الرحیم
جمع بندی:
با سلام و طلب توفیق الهی برای شما
باید بدانیم نام یا لقب هایی که ریشه عربی دارند،هر کدام بنا به وضع خاص و اشتقاق شان، از مصدر اصلی خود معنا می گیرند .
بنا بر این، برای دست یابی به معنای هر اسم یا لقبی می توان به کتاب های لغت مراجعه کرد تا به طور دقیق تفاوت معنایی مشتقاتی چون هادی مهدی و هدی که از یک ریشه اند را به دست آورد.
و اما جدای از مباحث مربوط به نام ها که بیشتر مبنای لغوی و عرفی دارد،اما اسم اولیای الهی(معصومین سلام الله علیهم اجمعین) می تواند از این قاعده مستثنی باشد، زیرا چنین نام هایی جنبه انتخابی دارد و از مسیر وحی رسیده است.
البته دیگران نیز می توانند از آن اسامی جهت نام خود و فرزندان شان بهره بگیرند که بیشتر از جهت تبرک و تیمن لحاظ می شود..
نام اولیای خدا بر ساقه عرش نوشته شده است.
در روایات بیان شده است که نام امامان معصوم سلام الله علیهم اجمعین بر ساق عرش نوشته شده است و زمانی که پیامبر صلوات الله علیه در معراج بود، آن اسامی را مشاهده کرد.
"وَإنَّهُ لما عَرَجَ بی إلی السَّما أَذَّنَ جَبَرئیلُ علیه السلام مَثَنی مَثَنی وَأَقامَ مَثنی و مَثَنی ثُمَّ قالَ لی تَقَدَّم یا مُحَمّدٌ فَقُلْتُ لَهُ یا جبرئیل اتَقدَّمُ علیک؟ فقال نعم انّ اللّه تبارک وتعالی فَضَّلَ أنبیائَهُ عَلَی مَلائِکتِه أجمَعینَ ، وَفَضّلَک خاصَّةً. قال فَتَقَدَّمتُ فَصَلَّیتُ بِهم وَلافَخَر فَلَمَّا انتَهَیتُ إلی حُجُبِ النُّورِقالَ لی جَبرَئیلُ تَقَدَّم یا مُحمَّدُ وَتَخَلَّفَ عَنِّی فَقُلْتُ یا جَبرئیلُ فی مثلِ هذا المَوضِعِ تُفارِقُنی؟ فَقَالَ یا مُحَمّدُ إنَّ انتَهاءَ حَدِّی الَّذی وَضَعَنی اللّه عَزَّوَجَلَّ فِیهِ إلی هَذا المَکانَ فَإن تَجاوَزتُه احَتَرقَتْ أَجنحَتی بِتَعَدِّی حُدودَ رَبّی جَلَّ جَلالُهُ فَزَخَّ بِی فی النُّورِ زَخِّةً فَزجَّ بی فی النور زَجَّةً حَتّی انتَهَیتُ إلی ما شاءَ اللّه عَزَّوَجَلَّ من عُلُوِّ مُلکهِ فَنُودِیتُ یا مُحَمَّدُ فَقُلْتُ لَبَّیک رَبّی وَ سَعدَیک تَبارَکتَ وَتَعالَیتَ فَنُودِیتُ یا مُحَمَّدُ أنْتَ عَبدی وَ أَنا رَبُّک فَإیای فَاعبُد وَ عَلَی فَتَوَکل فَإِنَّک نوری فی عبادی وَرَسُولی إلی خلقی وَحُجّتی عَلی بَرِیتی لَک وَ لِمَن تَبَعَک خَلَقتُ جَنَّتی وَ لِمَن خَالَفک خَلَقتُ ناری وَ لأوصِیائِک أَوجَبتُ کرامَتی وَلِشیعتِهم أَوجَبتُ ثَوابی فَقُلتُ یا رَبَّ وَ مَن أَوصیائی؟ فَنُودِیتُ یا مُحَمَّدُ أَوصیاوءک المکتُوبُونَ عَلَی ساق العَرش فَنَظَرتُ وَأنا بَینَ یدی رَبّی جَلَّ جَلالُهُ إلی ساقِ العَرشِ فَرَأیتُ اثنَی عَشَرَ نُورا فی کلِّ نُورٍ سَطَرٌ أَخضَرُ عَلیهِ اسمٌ وَصِی مِن أَوصیائی أَوَّلُهُم عَلِی بنُ أَبی طالِبٍ علیه السلام وَ آخِرهُمُ مَهدِی أُمَتی "(1)
)پیامبر فرمود)و چون به آسمان عروج کردم، جبرییل علیه السلام (اذکار) اذان را دوبار دوبار گفت و (اذکار) اقامه را دوبار دوبار گفت و گفت محمّد قدم جلو بگذار گفتم ای جبرییل آیا بر تو پیشی گیرم؟ گفت بله خداوند متعال پیامبرش را بر تمامی ملائکه برتری داده و تو را به طور خاص برتری عطا فرمود.پیامبر صلوات الله علیه و آله فرمود پس من پیش رفتم و با آنان نماز خواندم و این را مایه فخر و غرور قرار نمی دهم. چون حجاب های نور را به پایان رساندم، جبرییل به من گفت محمّد صلی الله علیه و آله قدم جلو بگذار و آن گاه خودش از من عقب ماند. گفتم ای جبرئیل در چنین جایی از من جدا می شوی؟ گفت(ای) محمّد صلی الله علیه و آله نهایتِ حدّی که خداوند برای من معین فرموده همین جا است و اگر از آن بگذرم، بال هایم به سبب تعدّی و تجاوز از حد پروردگار می سوزد. پس در نور بارقه ای برای درخشید و پیکانی از نور با شتاب را پیش برد تا به (آن حد از) علو و رفعت ملکی که اراده خداوند بر آن بود، رسیدم .
ندایم دادند ای محمّد پاسخ دادم بلی ای خدای من که مبارک و متعالی هستی. پروردگارم ندایم داد ای محمّد تو بنده منی و من پروردگار توأم پس فقط مرا پرستش کن و بر من توکل نما زیرا تو نور من در میان بند گانم هستی و فرستاده من بر خلایق و حجّتم بر مردمانی . بهشت خود را برای تو و کسانی که از تو پیروی کنند و شیعه تو باشند آفریدم و آتشم را برای آنان که با تو مخالفت ورزند. کرامت خود را برای اوصیای تو واجب کرده ثواب خود را برای پیروانت واجب نمودم.عرض کردم پروردگارا اوصیای من کیان اند؟ فرمود ای محمّد اوصیایت آنان اند که نام شان بر ساق عرش نگاشته شده است. پس در حالی که مقام پروردگار جل و جلاله بودم به سوی عرش نگریستم و دوازده نور دیدم که در هر کدام نوشته ای سبز رنگ بود و بر آن نام یکی از اوصیایم نوشته شده بود که اول آنان علی بن ابیطالب و آخرشان مهدی امتم بود...
با توجه به روایت مذکور، متوجه می شویم انتخاب نام اولیای خدا مطابق با ذوق و سلیقه فردی و قرار داد اجتماعی نبوده است.آن چنان که ما برای فرزندان مان مطابق با تعلقاتی که به اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین داریم از نام آنان استفاده می کنیم.
در نتیجه هر نامی ریشه در شخصیت شاخص یکی از اولیای بزرگ داشته و او را در همان ویژگی متبلور می کرد.به گونه ای که گاهی اولیای الهی به مناسبت های خاص گوشه هایی از اسرار نام گذاری خود و دیگر امامان را آشکار می کردند.امید بر آن است هنگام قیامت چشمان اهل ایمان بر معارف الهی گشوده شود.
نام اصلی امام زمان "محمد" است.
مطابق با روایت نبوی، نام اصلی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف "محمد" است.
به روایت زیر از مولای متقیان سلام الله علیه به نقل از رسول خدا صلوات الله علیه توجه کنیم:
حضرت می فرماید: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله به من فرمود اى علىّ امامان راهنما و راه يافته و پاك از گناه از نسل تو يازده امام اند و تو اوّل آنان هستى و نام آخرين شان نام من است. (هم نام من است) او خروج خواهد كرد و زمين را پر از داد گرى مى‏كند، همان گونه كه از جور و ستم لبريز شده.(2) ‏
با توضیحاتی که داده شد نام هر امامی به صورت تعیینی است و مطابق با ویژگی های وجودی شان برگزیده شده است در این صورت هر گونه پرسشی در باره وجهی ندارد.
در پایان به روایتی از امام باقر سلام الله علیه نقل می شود که حضرت به دلیل نام گذاری امام زمان به مهدی اشاره می کند.
حضرت فرمود:"إِنَّمَا سُمِّيَ الْمَهْدِيُّ مَهْدِيّاً لِأَنَّهُ يُهْدَى إِلَى أَمْرٍ خَفِيٍّ..."(3)
همانا مهدی، مهدی ناميده شده است، زيرا به كاری نهانی، راهنمايي می‌شود.
و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته.
اللهم صل علی محمد و آل محمد.

پی نوشت ها:
1..سید بحرانی، الإنصاف فى النص على الأئمة علیهم السلام،ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی،تهران،انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی،سال 1378 خورشیدی،چاپ دوم، ص 319
2..نعمانی محمد بن ابراهیم،غيبت نعمانى،ترجمه محمد جواد غفاری،تهران،انتشارات صدوق،سال 1376 خورشیدی،چاپ دوم،ص 133
3.نعمانی محمد بن ابراهیم،کتاب الغیبه،تهران،انتشارات صدوق،سال 1397 قمری،چاپ اول،ص 238

موضوع قفل شده است