اول دبستان که بودیم در کتابمان نوشته بودند:«آن مرد در باران آمد» اما بزرگتر که شدیم ، فهمیدیم «باران با آن مرد خواهد آمد!» آری!! مضمون روایتی است که : « وقتی مهدی (عج) ظهور کند ، آسمان فراوان بارد و زمین برکاتش را آشکار سازد . » برای آمدن آن امام غائب دعا کنید!
هرچه زمان به آخرش نزديك تر مي شود؛
آخرالزمان تر مي شود...
خيابان هاي شهر بيشتر شبيه ميدان جنگ مي شوند...
يك روز
مردان بوالهوس و تير نگاهشان
و
زنان پاك دامن و سپر چـادرشان
و روزي ديگر
زنان بي حيا و تير عشوه هايشان
و
مردان سر به زير و سپر پلك شان !!!
هرچه زمان به آخرش نزديك تر مي شود؛
آخرالزمان تر مي شود...
خيابان هاي شهر بيشتر شبيه ميدان جنگ مي شوند...
يك روز
مردان بوالهوس و تير نگاهشان
و
زنان پاك دامن و سپر چـادرشان
و روزي ديگر
زنان بي حيا و تير عشوه هايشان
و
مردان سر به زير و سپر پلك شان !!!
هرچه زمان به آخرش نزديك تر مي شود؛
آخرالزمان تر مي شود...
خيابان هاي شهر بيشتر شبيه ميدان جنگ مي شوند...
يك روز
مردان بوالهوس و تير نگاهشان
و
زنان پاك دامن و سپر چـادرشان
و روزي ديگر
زنان بي حيا و تير عشوه هايشان
و
مردان سر به زير و سپر پلك شان !!!
بخدا بریدم
تو گناهایی گیر کردم که فقط گرهش به دست تو حل میشه
و منم هر شب تا صبح میشنم گریه میکنم که یا شاید دلت بسوزه
فقط یک امید دارم که اون هم تو بیایی
همین
[=arial black]اگر آن سبز قامت رو نماید[=arial black]
در باغ خدارا می گشاید [=arial black]تنم را فرش کردم تا بتازد[=arial black]
دلم را نذر کردم تا بیاید
اي آنکه در نگاهت حجمي زنور داري کي از مسير کوچه قصد عبور داري؟ چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابي اي آنکه در حجابت درياي نور داري من غرق در گناهم، کي مي کني نگاهم؟ برعکس چشمهايم چشمي صبور داري از پرده ها برون شد، سوز نهاني ما کوک است ساز دلها، کي ميل شور داري؟ در خواب ديده بودم، يک شب فروغ رويت کي در سراي چشمم، قصد ظهور داري
[=microsoft sans serif]
ای اقیانوس ایستاده عدالت ، یا مهدی ...
[=microsoft sans serif]ای فرزند خلف زهرا و ای علی حاضر و امام زمان... [=microsoft sans serif]برخیز و ببین و بشنو صحبت از خلخال یک پیرزن یهودی نیست سخن از تجاوز به پنج هزار زن مسلمان است . [=microsoft sans serif]سخن از جنین هایی است که از رحم مادر بیرون کشیده می شوند. [=microsoft sans serif]سخن از انسانهایی است که زنده زند در آتش سوختند ،نه یک نفر و نه ده نفر که بیست هزار نفر... [=microsoft sans serif]ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس [=microsoft sans serif]برگرد ... [=microsoft sans serif]برگرد آقا جان اینها می گویند بودایی ها صلح طلب هستند [=microsoft sans serif]اینها می گویند باید "دالایی لاما " را الگوی صلح خویش قرار دهید ... همو که بوسه بر دست شیمون پرز زد و در برابر دیوار ندبه شاید چنین روزی را آرزو می کرد... [=microsoft sans serif]یا ابا صالح ای صلاه روز آدینه برگرد... [=microsoft sans serif]اینان که در میانمار به خاک و خون کشیده می شوند مسلمانند و حب رسول خدا در دل دارند. [=microsoft sans serif]اینان روزی پنج مرتبه تو را اقامه می کنند هرچند نمی دانند. مولا جان تو را به علی اصغر های بیگناه این امت برگرد... [=microsoft sans serif] برگرد ... [=microsoft sans serif]اعتراف می کنیم بی تو نمی توانیم برگرد.. [=microsoft sans serif] جهان تشنه عدالت فرزند علی است [=microsoft sans serif]مولای آوارگان و مظلومان تو را نشاید که آه و فغان بیوه زنی را بشنوی و اجابت نکنی ...
[=microsoft sans serif] [=microsoft sans serif] تو امام زمانی ، یابن امیرالمومنین برگرد اینها مسلمانند. [=microsoft sans serif] سخن از خلخال نیست ، حرف ناموس است.
[=microsoft sans serif][=microsoft sans serif] [=microsoft sans serif]مولا جان قمه به دستان بودایی به هیچ کس رحم نمی کنند... برگرد. [=microsoft sans serif]مولا جان اینجا اگر سگ یک یهودی را برانند شورای امنیت قطعنامه صادر می کند، [=microsoft sans serif]برگرد ... شورای امنیت صدای این ظلم کبیر را نمی شنود، اینها گوش ها شان بدهکار ما نیست. [=microsoft sans serif]آقا جان سخن از سرخ پوشان یزیدی نیست حرف سرخ جامگان بودایی است. [=microsoft sans serif]
آقا جان خانم کلینگتون که به میانمار رفت به یمن قدومش تا کنون بیست هزار نفر را قربانی کرده اند.هیچ کس هیچ چیز نمی گوید گویی اتفاقی نیافتاده [=microsoft sans serif]مولا جان اینجا هم برای سرهای بریده هدیه می دهند خانم اشتون گفت تمام تحریم های دولت میانمار لغو خواهد شد چرا که اصلاحات را آغاز کرده است. [=microsoft sans serif]مولا جان اینجا اصلاحات یعنی مسلمان کشی ... [=microsoft sans serif]أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لکِنْ لا یَشْعُرُون [=microsoft sans serif]آقا جان سخن از خلخال نیست سخن از خیمه سوزانی دیگر است...سخن از اصحاب اخدود است همانی که اینها هلوکاست می نامند... [=microsoft sans serif]سخن از خلخال نیست حرف اشک های روان بر گونه هاست...
[=microsoft sans serif]آقا جان سخن از خلخال نیست حرف نشستن عمود های آهنین بر سر هاست ... [=microsoft sans serif]آقا جان سخن از خلخال نیست حرف حلقوم های بریده است... اینجا یه جای این که سر ها را به نیزه کنند نیزه را در سرها می کنند...
سلام ای دلبر خیمه نشینم، سلام ای مقتدای مه جبینم؛
ز مهر روی تو نور قمر ها، سلام ای یار غائب از نظر ها؛
زنم از جان و دل هر دم صدایت، عزیز فاطمه جانم فدایت؛
دوباره دل شده دریای غمها، بیا یبن الحسن مهدی زهرا؛
بیا تا دیده ی گریان ببینی، بیا تا اشک مظلومان ببینی؛
کبوتر های غم بر بام باشد، غم ما غربت اسلام باشد...
اللهم عجل لولیک الفرج
در آثار اسلامى آمده كه : مردى مؤدب به آداب ، در بازار بغداد بر سقط فروشى وارد شد و از او طلب كافور كرد . سقط فروش پاسخ داد : كافور ندارم . آن مرد الهى گفت : دارى ولى فراموش كردهاى ، در فلان بسته و در كنار فلان قفسه است . مرد سقط فروش برابر با گفتار آن چهره پاك به سراغ كافور رفت و آن را به همان صورتى كه آن رجل نورانى فرموده بود يافت .
از اين معنى تعجب كرد پرسيد : شما از كجا دانستيد در مغازه من كافور هست ، در صورتى كه من مدتهاست به خيال اينكه اين جنس را ندارم ، مشتريان خود را جواب مىكنم !
آن مرد الهى فرمود : يكى از دوستان وجود مبارك حضرت ولى عصر عليهالسلام از دنيا رفته و حضرت اراده دارند خود متكفل غسل و دفن باشند ، مرا به حضور خواستند و فرمودند كه در تمام بازار بغداد به يك نفر اطمينان هست و او كافور دارد ، ولى داشتن كافور را فراموش كرده ، شما براى خريد كافور به نزد او برو و آدرس كافور فراموش شده را در اختيار او بگذار ، من هم به نشانىهاى ولى امر به مغازه تو آمدم ! !
سقط فروش بناى گريه و زارى گذاشت و از آن مرد الهى به التماس درخواست كرد كه مرا براى ديدار مولايم ، گرچه يك لحظه باشد با خود ببر ! !
آن مرد الهى درخواست او را پذيرفت و وى را همراه خود برد ، به بيابانى رسيدند كه خيمه يوسف عدالت در آنجا برپا بود . قبل از رسيدن به خيمه ، هوا ابرى شد و نمنم باران شروع به فرو ريختن كرد ، ناگهان سقط فروش به ياد اين معنى افتاد كه مقدارى صابون ساخته و براى خشك شدن بر بام خانه ريخته اگر اين باران ببارد ، وضع صابون چه خواهد شد ؟ در اين حال بود كه ناگهان صداى حضرت حجت حق برخاست كه صابونى را برگردانيد كه با اين حال ، لايق ديدار ما نيست ! !
ایمان به فصل سرد؟ هرگز، تا تو هستی
هرگز مبادا فصل یخبندان بگیرد
از دیو و دد، مولا ملولم، جلوه گر شو
تا زندگی بوی خوش انسان بگیرد
مولا بهار خنده‌ات را منتشر کن
تا فصل سرما در زمین پایان بگیرد
اللهم عجل لولیک الفرج
ایمان به فصل سرد؟ هرگز، تا تو هستی
هرگز مبادا فصل یخبندان بگیرد
از دیو و دد، مولا ملولم، جلوه گر شو
تا زندگی بوی خوش انسان بگیرد
مولا بهار خنده‌ات را منتشر کن
تا فصل سرما در زمین پایان بگیرد
اللهم عجل لولیک الفرج
ایمان به فصل سرد؟ هرگز، تا تو هستی
هرگز مبادا فصل یخبندان بگیرد
از دیو و دد، مولا ملولم، جلوه گر شو
تا زندگی بوی خوش انسان بگیرد
مولا بهار خنده‌ات را منتشر کن
تا فصل سرما در زمین پایان بگیرد
اللهم عجل لولیک الفرج
کاربر مهمان خوش آمدید
نبودن هایی هست...
که هیچ بودنی،
جبرانش نمی کند...
کسانی هستند
که هرگز تکرار نمیشوند
و
"تو "همانی هستی که..
هیچکس جای خالیت را پر نمی کند...
نبودن هایی هست...
که هیچ بودنی،
جبرانش نمی کند...
کسانی هستند
که هرگز تکرار نمیشوند
و
"تو "همانی هستی که..
هیچکس جای خالیت را پر نمی کند...
نبودن هایی هست...
که هیچ بودنی،
جبرانش نمی کند...
کسانی هستند
که هرگز تکرار نمیشوند
و
"تو "همانی هستی که..
هیچکس جای خالیت را پر نمی کند...
اول دبستان که بودیم در کتابمان نوشته بودند:«آن مرد در باران آمد» اما بزرگتر که شدیم ، فهمیدیم «باران با آن مرد خواهد آمد!»
آری!! مضمون روایتی است که : « وقتی مهدی (عج) ظهور کند ، آسمان فراوان بارد و زمین برکاتش را آشکار سازد . »
برای آمدن آن امام غائب دعا کنید!
می رسد لحظه میعاد، به امّید خدا ! .
منتقم میرسد و روز ظهور ش، حتماً ،
می شود فاطمه دلشاد، به امّید خدا ! .
حرم خاکی خورشید و قمرهای بقیع ،
عاقبت می شود آباد، به امّید خدا ! .
مثل مشهد، وسط صحن بقیع نصب کنیم ،
دو سه تا پنجره فولاد، به امّید خدا !
لذتی دارد عجب، گر که به ما او گوید :
آفرین ! دست مریزاد ! به امّید خدا ! .
هرچه زمان به آخرش نزديك تر مي شود؛
آخرالزمان تر مي شود...
خيابان هاي شهر بيشتر شبيه ميدان جنگ مي شوند...
يك روز
مردان بوالهوس و تير نگاهشان
و
زنان پاك دامن و سپر چـادرشان
و روزي ديگر
زنان بي حيا و تير عشوه هايشان
و
مردان سر به زير و سپر پلك شان !!!
جنگ اين زمانه را پاياني
جز به آمدن "صاحبِ زمان"
ألـلَّـھُــــــمَــ ؏َـجــــــــِّـلْ لِوَلــــــیِـڪْ ألـــــــْـفـــــَـرَج
هرچه زمان به آخرش نزديك تر مي شود؛
آخرالزمان تر مي شود...
خيابان هاي شهر بيشتر شبيه ميدان جنگ مي شوند...
يك روز
مردان بوالهوس و تير نگاهشان
و
زنان پاك دامن و سپر چـادرشان
و روزي ديگر
زنان بي حيا و تير عشوه هايشان
و
مردان سر به زير و سپر پلك شان !!!
جنگ اين زمانه را پاياني
جز به آمدن "صاحبِ زمان"
ألـلَّـھُــــــمَــ ؏َـجــــــــِّـلْ لِوَلــــــیِـڪْ ألـــــــْـفـــــَـرَج
هرچه زمان به آخرش نزديك تر مي شود؛
آخرالزمان تر مي شود...
خيابان هاي شهر بيشتر شبيه ميدان جنگ مي شوند...
يك روز
مردان بوالهوس و تير نگاهشان
و
زنان پاك دامن و سپر چـادرشان
و روزي ديگر
زنان بي حيا و تير عشوه هايشان
و
مردان سر به زير و سپر پلك شان !!!
جنگ اين زمانه را پاياني
جز به آمدن "صاحبِ زمان"
ألـلَّـھُــــــمَــ ؏َـجــــــــِّـلْ لِوَلــــــیِـڪْ ألـــــــْـفـــــَـرَج
بخدا بریدم
تو گناهایی گیر کردم که فقط گرهش به دست تو حل میشه
و منم هر شب تا صبح میشنم گریه میکنم که یا شاید دلت بسوزه
فقط یک امید دارم که اون هم تو بیایی
همین
جمعه بہ جمعه چشم من منـتـظر نگاهِ تو
کے دل خـسـته ام شـود مــعتکف پناهِ تو
زمـزمـہ ی لبان من این طلب است از خدا
کاش شـوم من عاقبت یک نفر از سپاهِ تو
" أللَّـهُـمَ عَجِّـلْ لِوَلـیِـکْ ألْفَـرَج "
جمعه بہ جمعه چشم من منـتـظر نگاهِ تو
کے دل خـسـته ام شـود مــعتکف پناهِ تو
زمـزمـہ ی لبان من این طلب است از خدا
کاش شـوم من عاقبت یک نفر از سپاهِ تو
" أللَّـهُـمَ عَجِّـلْ لِوَلـیِـکْ ألْفَـرَج "
جمعه بہ جمعه چشم من منـتـظر نگاهِ تو
کے دل خـسـته ام شـود مــعتکف پناهِ تو
زمـزمـہ ی لبان من این طلب است از خدا
کاش شـوم من عاقبت یک نفر از سپاهِ تو
" أللَّـهُـمَ عَجِّـلْ لِوَلـیِـکْ ألْفَـرَج "
[=arial black]اگر آن سبز قامت رو نماید[=arial black]
در باغ خدارا می گشاید
[=arial black]تنم را فرش کردم تا بتازد[=arial black]
دلم را نذر کردم تا بیاید
مهربان،اين آسمان از آن توست/
آسمانم هديه اي از سوي من/
تا بداني قلب من هم يادتوست/
مهربان،اين آسمان از آن توست/
آسمانم هديه اي از سوي من/
تا بداني قلب من هم يادتوست/
مهربان،اين آسمان از آن توست/
آسمانم هديه اي از سوي من/
تا بداني قلب من هم يادتوست/
اي آنکه در نگاهت حجمي زنور داري
کي از مسير کوچه قصد عبور داري؟
چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابي
اي آنکه در حجابت درياي نور داري
من غرق در گناهم، کي مي کني نگاهم؟
برعکس چشمهايم چشمي صبور داري
از پرده ها برون شد، سوز نهاني ما
کوک است ساز دلها، کي ميل شور داري؟
در خواب ديده بودم، يک شب فروغ رويت
کي در سراي چشمم، قصد ظهور داري
اي آنکه در نگاهت حجمي زنور داري
کي از مسير کوچه قصد عبور داري؟
چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابي
اي آنکه در حجابت درياي نور داري
من غرق در گناهم، کي مي کني نگاهم؟
برعکس چشمهايم چشمي صبور داري
از پرده ها برون شد، سوز نهاني ما
کوک است ساز دلها، کي ميل شور داري؟
در خواب ديده بودم، يک شب فروغ رويت
کي در سراي چشمم، قصد ظهور داري
اي آنکه در نگاهت حجمي زنور داري کي از مسير کوچه قصد عبور داري؟ چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابي اي آنکه در حجابت درياي نور داري من غرق در گناهم، کي مي کني نگاهم؟ برعکس چشمهايم چشمي صبور داري از پرده ها برون شد، سوز نهاني ما کوک است ساز دلها، کي ميل شور داري؟ در خواب ديده بودم، يک شب فروغ رويت کي در سراي چشمم، قصد ظهور داري
صبح بی تو ...
بی تو که صبح نمی شود !!
همان امتداد شب است
کمی کمرنگ تر
صبح بی تو ...
بی تو که صبح نمی شود !!
همان امتداد شب است
کمی کمرنگ تر
صبح بی تو ...
بی تو که صبح نمی شود !!
همان امتداد شب است
کمی کمرنگ تر
[=microsoft sans serif]
ای اقیانوس ایستاده عدالت ، یا مهدی ...
[=microsoft sans serif]ای فرزند خلف زهرا و ای علی حاضر و امام زمان...
[=microsoft sans serif]برخیز و ببین و بشنو صحبت از خلخال یک پیرزن یهودی نیست سخن از تجاوز به پنج هزار زن مسلمان است .
[=microsoft sans serif]سخن از جنین هایی است که از رحم مادر بیرون کشیده می شوند.
[=microsoft sans serif]سخن از انسانهایی است که زنده زند در آتش سوختند ،نه یک نفر و نه ده نفر که بیست هزار نفر...
[=microsoft sans serif]ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس
[=microsoft sans serif]برگرد ...
[=microsoft sans serif]برگرد آقا جان اینها می گویند بودایی ها صلح طلب هستند [=microsoft sans serif]اینها می گویند باید "دالایی لاما " را الگوی صلح خویش قرار دهید ... همو که بوسه بر دست شیمون پرز زد و در برابر دیوار ندبه شاید چنین روزی را آرزو می کرد...
[=microsoft sans serif]یا ابا صالح ای صلاه روز آدینه برگرد...
[=microsoft sans serif]اینان که در میانمار به خاک و خون کشیده می شوند مسلمانند و حب رسول خدا در دل دارند.
[=microsoft sans serif]اینان روزی پنج مرتبه تو را اقامه می کنند هرچند نمی دانند. مولا جان تو را به علی اصغر های بیگناه این امت برگرد...
[=microsoft sans serif] برگرد ...
[=microsoft sans serif]اعتراف می کنیم بی تو نمی توانیم برگرد..
[=microsoft sans serif] جهان تشنه عدالت فرزند علی است
[=microsoft sans serif]مولای آوارگان و مظلومان تو را نشاید که آه و فغان بیوه زنی را بشنوی و اجابت نکنی ...
[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif] تو امام زمانی ، یابن امیرالمومنین برگرد اینها مسلمانند.
[=microsoft sans serif] سخن از خلخال نیست ، حرف ناموس است.
[=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif]مولا جان قمه به دستان بودایی به هیچ کس رحم نمی کنند... برگرد.
[=microsoft sans serif]مولا جان اینجا اگر سگ یک یهودی را برانند شورای امنیت قطعنامه صادر می کند،
[=microsoft sans serif]برگرد ... شورای امنیت صدای این ظلم کبیر را نمی شنود، اینها گوش ها شان بدهکار ما نیست.
[=microsoft sans serif]آقا جان سخن از سرخ پوشان یزیدی نیست حرف سرخ جامگان بودایی است.
[=microsoft sans serif]
آقا جان خانم کلینگتون که به میانمار رفت به یمن قدومش تا کنون بیست هزار نفر را قربانی کرده اند.هیچ کس هیچ چیز نمی گوید گویی اتفاقی نیافتاده
[=microsoft sans serif]مولا جان اینجا هم برای سرهای بریده هدیه می دهند خانم اشتون گفت تمام تحریم های دولت میانمار لغو خواهد شد چرا که اصلاحات را آغاز کرده است.
[=microsoft sans serif]مولا جان اینجا اصلاحات یعنی مسلمان کشی ...
[=microsoft sans serif]أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لکِنْ لا یَشْعُرُون
[=microsoft sans serif]آقا جان سخن از خلخال نیست سخن از خیمه سوزانی دیگر است...سخن از اصحاب اخدود است همانی که اینها هلوکاست می نامند...
[=microsoft sans serif]سخن از خلخال نیست حرف اشک های روان بر گونه هاست...
[=microsoft sans serif]آقا جان سخن از خلخال نیست حرف نشستن عمود های آهنین بر سر هاست ...
[=microsoft sans serif]آقا جان سخن از خلخال نیست حرف حلقوم های بریده است... اینجا یه جای این که سر ها را به نیزه کنند نیزه را در سرها می کنند...
مثل عادت نیستی تا ساده انکارت کنم❤️
تو نفس های منی باید که تکرارت کنم❤️
مقتضای بودنی . یعنی که بی تو " نیستم "❤️
زندگی بخشی و باید "عمر" ایثارت کنم❤️
بی قراری نیست این بی اختیاریهای محض❤️
اینکه باید دائما خود را گرفتارت کنم❤️
عاشقت باشم ،تنها عاشقت باشم همین❤️
" عاشقی " یعنی خودم را وقف دیدارت کنم ❤️
مثل عادت نیستی تا ساده انکارت کنم❤️
تو نفس های منی باید که تکرارت کنم❤️
مقتضای بودنی . یعنی که بی تو " نیستم "❤️
زندگی بخشی و باید "عمر" ایثارت کنم❤️
بی قراری نیست این بی اختیاریهای محض❤️
اینکه باید دائما خود را گرفتارت کنم❤️
عاشقت باشم ،تنها عاشقت باشم همین❤️
" عاشقی " یعنی خودم را وقف دیدارت کنم ❤️
یک روز
تــــــاک بودم و مست...
یک روز
بیــــــد بودم و مجنون...
اما این بار خواهش میکنم
مرا قاصــــــــــدک بیافرین!
آدم ها
خیلی وقت است
که به خبر های خوب محتاجند...
سلام ای دلبر خیمه نشینم، سلام ای مقتدای مه جبینم؛
ز مهر روی تو نور قمر ها، سلام ای یار غائب از نظر ها؛
زنم از جان و دل هر دم صدایت، عزیز فاطمه جانم فدایت؛
دوباره دل شده دریای غمها، بیا یبن الحسن مهدی زهرا؛
بیا تا دیده ی گریان ببینی، بیا تا اشک مظلومان ببینی؛
کبوتر های غم بر بام باشد، غم ما غربت اسلام باشد...
اللهم عجل لولیک الفرج
در آثار اسلامى آمده كه : مردى مؤدب به آداب ، در بازار بغداد بر سقط فروشى وارد شد و از او طلب كافور كرد . سقط فروش پاسخ داد : كافور ندارم . آن مرد الهى گفت : دارى ولى فراموش كردهاى ، در فلان بسته و در كنار فلان قفسه است . مرد سقط فروش برابر با گفتار آن چهره پاك به سراغ كافور رفت و آن را به همان صورتى كه آن رجل نورانى فرموده بود يافت .
از اين معنى تعجب كرد پرسيد : شما از كجا دانستيد در مغازه من كافور هست ، در صورتى كه من مدتهاست به خيال اينكه اين جنس را ندارم ، مشتريان خود را جواب مىكنم !
آن مرد الهى فرمود : يكى از دوستان وجود مبارك حضرت ولى عصر عليهالسلام از دنيا رفته و حضرت اراده دارند خود متكفل غسل و دفن باشند ، مرا به حضور خواستند و فرمودند كه در تمام بازار بغداد به يك نفر اطمينان هست و او كافور دارد ، ولى داشتن كافور را فراموش كرده ، شما براى خريد كافور به نزد او برو و آدرس كافور فراموش شده را در اختيار او بگذار ، من هم به نشانىهاى ولى امر به مغازه تو آمدم ! !
سقط فروش بناى گريه و زارى گذاشت و از آن مرد الهى به التماس درخواست كرد كه مرا براى ديدار مولايم ، گرچه يك لحظه باشد با خود ببر ! !
آن مرد الهى درخواست او را پذيرفت و وى را همراه خود برد ، به بيابانى رسيدند كه خيمه يوسف عدالت در آنجا برپا بود . قبل از رسيدن به خيمه ، هوا ابرى شد و نمنم باران شروع به فرو ريختن كرد ، ناگهان سقط فروش به ياد اين معنى افتاد كه مقدارى صابون ساخته و براى خشك شدن بر بام خانه ريخته اگر اين باران ببارد ، وضع صابون چه خواهد شد ؟ در اين حال بود كه ناگهان صداى حضرت حجت حق برخاست كه صابونى را برگردانيد كه با اين حال ، لايق ديدار ما نيست ! !
من غرق ِ در گناهم کی میرسی به دادم!؟
حُر زمانه ام کن، محتاج یک ندایم
اللهم عجل لولیک الفرج
من غرق ِ در گناهم کی میرسی به دادم!؟
حُر زمانه ام کن، محتاج یک ندایم
اللهم عجل لولیک الفرج
ایمان به فصل سرد؟ هرگز، تا تو هستی
هرگز مبادا فصل یخبندان بگیرد
از دیو و دد، مولا ملولم، جلوه گر شو
تا زندگی بوی خوش انسان بگیرد
مولا بهار خنده‌ات را منتشر کن
تا فصل سرما در زمین پایان بگیرد
اللهم عجل لولیک الفرج
ایمان به فصل سرد؟ هرگز، تا تو هستی
هرگز مبادا فصل یخبندان بگیرد
از دیو و دد، مولا ملولم، جلوه گر شو
تا زندگی بوی خوش انسان بگیرد
مولا بهار خنده‌ات را منتشر کن
تا فصل سرما در زمین پایان بگیرد
اللهم عجل لولیک الفرج
ایمان به فصل سرد؟ هرگز، تا تو هستی
هرگز مبادا فصل یخبندان بگیرد
از دیو و دد، مولا ملولم، جلوه گر شو
تا زندگی بوی خوش انسان بگیرد
مولا بهار خنده‌ات را منتشر کن
تا فصل سرما در زمین پایان بگیرد
اللهم عجل لولیک الفرج
✨سلام ای غایب بی نشان !✨
✨سلام ای غایب بی نشان !✨
✨سلام ای غایب بی نشان !✨
هر کجا یاد خدا بود، تو را یادم
هست
؛
هر کجایی که خدا بود، مرا یاد
آور
هر کجا یاد خدا بود، تو را یادم
هست
؛
هر کجایی که خدا بود، مرا یاد
آور
هر کجا یاد خدا بود، تو را یادم
هست
؛
هر کجایی که خدا بود، مرا یاد
آور
آقا ! شکایت دلمان را کجا بریم؟!
"عجّل علی ظهور" شما اوج حاجت است
اللهم عجل لولیک الفرج.
آقا ! شکایت دلمان را کجا بریم؟!
"عجّل علی ظهور" شما اوج حاجت است
اللهم عجل لولیک الفرج.
آقا ! شکایت دلمان را کجا بریم؟!
"عجّل علی ظهور" شما اوج حاجت است
اللهم عجل لولیک الفرج.
"پل صراط"
چشمهای توست.
خدا نیاورد روزی را که ازچشمت بیفتم
روزگارم جهنم میشود . . . !
[="Purple"]
[/]
کنید اندکی یاد گدایتان آقا
مرا به نیمه ی شب ها برای نافله ها
صدا کنید... فدای صدایتان آقا
شکسته بال ترینم ولی مرا ز کرم
پرم دهید میان هوایتان آقا
دلم گرفته خدا خیرتان دهد یکبار
دهید اجازه بیفتم به پایتان آقا
به روی پنجه قد افراشتم به جلب نظر
سوا کنید که باشم برایتان آقا
ره ثواب بجوی زلف بخت مرا
گره زنید به شال عبایتان آقا
حدید زنگی قلب مرا جلا دهید
مریض عشقم و لنگ دوایتان آقا
شرر به سینه زده غصه ی مدینه تان
نمک به زخم زده کربلایتان آقا
برات کرب و بلا رفتن مرا بدهید
شبی دم سحری در دعایتان آقا
بـگذار آدمیـان طـعـنه زنـندم ؛ گـویـند
هـر کـه خـاکـ ـسـر کـوی تـو نـشد آدمـ ـنیست...
هنوز منتظر چند صد نفر مردی..........