راه و رسم ازدواج بدون داشتن شغل و سربازی

تب‌های اولیه

46 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
راه و رسم ازدواج بدون داشتن شغل و سربازی

سلام.
دیدم توی سایتتون برای هر مشکلی راه حلی دادین.گفتم مشکلمو مطرح کنم شاید برای منم راه حلی دادین.

توی خوانواده ما همه ازدواج کردن.و من تنها فرزند مجرد هستم که با پدر مادرم زندگی میکنه.مادرم بیماری سختی دارن و بنده مسئول رسیدگی به کارهاشون هستم.بقیه اعضای خونواده هم با وجود مشکلاتشون کمک میکنن.ولی خب کمتر.
ترم اخر ارشد هستم.و باید بعدش سربازی برم.الان برای معافیت از طریق مادرم اقدام کردم ولی ازونجایی که شنیدم به این راحتی ها معافیت نمیدن.که مهم نیست چون حاضرم غیبت بخورم و نرم سربازی و مراقب مادرم باشم.از طرفی خیلی نیاز به ازدواج دارم.مادرم خواستگاری میرن ولی خونواده ها و دخترهای پرتوقع الان با شرایط من کنار نمیان.از فامیل و اشنا گرفته تا غریبه رفتیم خواستگاری .هرکدوم به نوعی نشد.یه سری کار را میگفتن.یه سری سربازی.البته حق دارن به نوعی.
یه شغل معمولی و ابرومند دارم.با حقوق پایین.به قول بعضیا بخور و نمیر.ولی بازم خداروشکر.
خیلی نیازعاطفی دارم.(البته نیاز جنسی هم هست)چون به خاطر مشکلاتم بعضی موقعها یه حس غم عجیبی بهم وارد میشه.خیلی تنهام به معنای واقعی کلمه کسی را ندارم که باهاش حرف بزنم.میخام یه نفر باشه باهاش درد و دل کنم.دستشو بگیرم.بغلش کنم تا اروم بشم.فکر کنم کمبود محبت دارم.وقتی دختر پسرارو میبینم توی خیابون خیلی دلم میگیره.چرا من کسی را ندارم.
شاید بگین خودتو مشغول کن.فکرتو منحرف کن.میکنم همه اینکار هارو.اینقدر ورزش کردم که دارم عضله ای میشم.همشم دارم فکرمو منحرف میکنم.با درس و تیلیزونو ... ولی بعضی موقعها مخصوصا عصرها که میشه.وقتی مادرمو میبینم که چقدر ضعیف شده.دلم میگیره.نمیدونم چکار کنم.هر چند شب میخابم صبح پا میشم دوباره یادم میره. ولی دوباره چند وقتی یه بار همین حس را دارم.
شاید بگین با خدا صحبت کن.خدا که جواب نمیده.من میخام یکی باشه دستشو بگیرم باهاش بحرفم مستقیم و ... .بعدشم اصلا فرق میکنه.نمیشه رابطه با خدا را با این چیزی که من میخام مقایسه کرد و جایگزین کرد.
شاید بگین دختر هست بیشتر بگردین.ولی مادرم در حد توانش میگرده.منم راضی نیستم مادرم اذیت بشه.باقی خونواده هم اهمیتی نمیدن.در ثانی با توجه به موردهای بیشماری که تلفن زدیم یا رفتیم اون دو موردی که خدمتتون عرض کردم را هنوز ایراد میگیرن.کار...سربازی...
خودمم ظاهر و اخلاق و ... خوبه.همه ی فامیل و همسایه و... این را میگن.ولی خب برای دخترای بعضیاشون که اقدام کردیم.برای دختر پول بیشتر از این چیزا اهمیت داره مثل اینکه.
یه مشاوری تو یه برنامه میگفت:ازدواج و داشتن یه همدم مثل غذای روح هستش.مثل وقتی غذا نخوری معدت درد میگیره.ازدواجم نکنی روح و روانت اسیب میبینه.
(همه اینارو گفتم فقط دوست داشتم نظر شما رو بدونم.و ببینم راه حلی هست برای مشکل من.چون خودم توکل کردم به خدا.اگه تا اخر عمرمم ازدواج نکنم برام مهم نیست.تا الان که نیازهامو سرکوب کردم و با همین حس ها زندگی کردم از این به بعدم میکنم .شاید زودتر از بین رفتن.اگه الان که خیلی نیاز دارم به همسر کسی پیشم نباشه.بعداز چند سال که کلی نیازهامو سرکوب کردم و دیگه کمرنگ شدن.مثل الان که نسبت به چندسال پیش کمتر شدن.شایدم اصلا دیگه حوصله ای برای حرف زدن باکسی برام نمونده باشه .ازدواج کردن چه فایده ای داره!!!)

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد امین

سلام

از حضور شما در این سایت خرسندیم و امیدواریم بتوانیم همیار خوبی برای شما در حل مشکلات باشیم.:Gol:

همانطور که خودتان می دانید متاسفانه در شرایط فعلی ازدواج با مشکلات و موانع زیادی روبرو شده. اینکه علت این مسئله چیست بماند؛ اما به هر حال وقتی ما در چنین شرایطی قرار می گیریم بدترین کار ممکن این است که تسلیم شرایط شویم. اینکه ما دائم می گوییم تحت هیچ شرایطی امکان پیدا کردن مورد مناسب منتفی نیست به همین خاطر است. بله هر فردی بسته به شرایطی که دارد ممکن است کارش سخت یا راحت باشد؛ ولی اینکه بگوییم به هیچ وجه امکان ازدواجش برایش فراهم نیست، قابل قبول نیست.
در مورد شما هم همین مسئله صادق است و نباید تسلیم شوید. با این حال با توجه به شرایطی که گفتید من چند نکته خدمت شما عرض می کنم و با در نظر گرفتن این ها اگر سوالی بود من در خدمت شما خواهم بود:

1- بهترین گزینه برای شرایط شما موردی است که بیشترین شناخت را از شما داشته باشد؛ چون وقتی طرف و خانواده اش خوبی های شما را بدانند و از طرفی بتوانند به شما اعتماد کنند که در آینده موفق خواهید بود، راحت تر شما را می پذیرند؛ در حالی که این پذیرش از جانب کسی که شناختی نسبت به شما ندارد سخت تر است. لذا اولویت شما در خواستگاری از موردهایی باشد که به یک نحوی شما را می شناسند.
2- غالبا اینگونه است که ملاک ها و معیارهای ازدواج به طور مجموعی مورد ارزیابی قرار می گیرند؛ یعنی وقتی شما به خواستگاری فردی می روید، آنها تمام نقاط مثبت و منفی شما را کنار هم قرار داده و بعد به شما نمره قبولی یا مردودی می دهد. اگر هم در بعضی افراد اینگونه نباشد، بسته به هر خانواده ای، یک یا چند ملاک خاص در نظرشان از اهمیت بیشتری برخوردار است که بودن یا نبودن آن در نظرشان نسبت به شما خیلی تاثیر دارد. لذا اگر بر فرض شما در یک جهت مثل نداشتن سربازی ضعف دارید، بهترین کار این است که ویژگی های دیگر خود را تا حد امکان تقویت کنید تا این نقیصه ها را پوشش دهد و جبران کند. مثلا ممکن است خانواده ای به مسئله سربازی حساس باشد، منتها در کنار آن اخلاق و رفتار و ایمان برایش اهمیت ویژه ای داشته باشد. اگر شما با وجود نداشتن سربازی در این زمینه قوی باشید، احتمال پذیرش آنها به مراتب بیشتر خواهد بود.
3- ملاک ها و معیارهای خود را یک بار دیگر مورد ارزیابی قرار دهید. شاید شما با وجود اینکه به طرف ایراد می گیرید که چرا به این مسائل گیر می دهند، ممکن است خود شما هم به مواردی گیر می دهید که اصلا متوجه آن نیستید. لذا اگر احیانا چنین مسئله ای وجود داشت آن را تعدیل کنید تا مانعی برای ازدواج شما نباشد.
4- حتی به نظر من هیچ ایرادی ندارد که شما به خاطر شرایط سختتان، از ملاک های غیر اصلی خود تا حد امکان کوتاه بیایید تا شرایط ازدواجتان فراهم شود. مثلا ممکن است دختری با وجود داشتن ایمانی قوی، از شرایط مالی مناسبی برخوردار نباشد و قطعا اگر شما به خواستگاریش بروید شما را می پذیرد. یا دختری به خاطر داشتن سابقه نامزدی هر کسی حاضر به ازدواج با او نیست که ازدواج شما با او بلامانع است. یا مثلا دختری هست که پدر یا مادرش را از دست داده یا حتی از هم جدا شده اند و به خاطر همین نتوانسته ازدواج کند. این گزینه ها مثل مروارید هایی هستند که زیر گل و لای فرهنگ غلط جامعه پنهان مانده اند. پیدا کردن این گزینه ها نیز یکی از کلید های حل مشکل شما و جوان های امثال شماست.
5- لازمه اینکه بتوانید چنین موردهایی را شناسایی کنید این است که به منابع اطلاعاتی وصل شوید. هر کسی که فکر می کنید از روابط اجتماعی بالایی برخوردار است و افراد بیشتری را می شناسد، می تواند واسطه خوبی برای ازدواج شما باشد. عمه، عمو، خاله، دایی، زن دایی، روحانی محل، فرمانده بسیج، نهاد دانشگاه، هیئت مسجد و محل و دانشگاه و ... همه می توانند واسطه ازدواج شما باشند. فقط کافی است به آنها نزدیک شده و خواسته تان را مستقیم یا غیر مستقیم به آنها منتقل کنید. حضور پررنگ در مجالس و محافل و هیئات و ... نیز در شناخت و معرفی موردهای مناسب به شما کمک می کند. حتی افرادی که رسما کار همسریابی می کنند را می توانید پیدا کرده و از آنها بخواهید که مورد خوبی برای شما پیدا کنند. باید حیطه انتخاب خود را گسترش دهید تا از بین تمام گزینه ها بتوانید فرد مورد نظر را پیدا کنید.
6- بی گدار به خواستگاری نروید. اگر مبنای شما این باشد که به خواستگاری هر فردی که سر راه شما قرار گرفت بروید به مشکل می خورید و نتیجه اش چیزی جز شرایط فعلیتان نیست. با توجه به شرایطی که شما دارید یکی از مهمتری فاکتورها برای خواستگاری از فرد خاص این است که ابتدا احتمال موافقت یا مخالفت طرف با این ازدواج را در نظر بگیرید. اگر در موردی مثلا 90 درصد احتمال می دهید که طرف مخالفت می کند از همان اول نروید. خواستگاری های بی برنامه و بدون فکر و جواب رد شنیدن های زیاد تاثیر بسیار بدی بر روح و روان شما خواهد گذاشت و کل زندگی شما را با مشکل مواجه می کند.
7- شما، هم ترم آخرید و هم شاغل و هم دنبال معافیت از سربازی. چگونه بیان کردن این مسئله برای طرف و خانواده اش و گرفتن جواب مثبت یا منفی خیلی مهم است. به عنوان مثال شما در همین چند جمله ای که اینجا نوشتید، خود را خیلی دست کم گرفته اید و حتی شغلی که دارید را شغل نمی دانید. خب طبیعی است که شما با این نگاه وقتی به خواستگاری می روید، طرف هم با نگاه خودتان شما را ارزیابی می کند. اگر طرف ببیند شما خودتان را دست کم می گیرد و برای کار و درس و دین و ایمان خود ارزش قائل نیستید، او هم برای شما ارزشی قائل نخواهد بود و شما را نخواهد پذیرفت. شما نگاهی به اطرافیانتان بیندازید. بعضی ها با اینکه هیچ نقطه مثبی در آنها دیده نمی شود، اما طوری در اجتماع رفتار می کنند که انگار هیچ کس بالاتر از آنها نیست و حتی دیگران هم آنها را اینگونه می پذیرند؛ در حالی که عده ای با داشتن یک شخصیت مثبت و تاثیرگذار، چون خودشان را دست کم می گیرند، دیگران هم روی آنها حساب باز نمی کنند و این مشکلات زیادی برای آنها ایجاد خواهد کرد. بنابراین خودتان را به هیچ وجه دست کم نگیرید و وقتی هم به خواستگاری می روید خیلی قرص و محکم داشته هایتان را بیان کنید و نداشته را بی اهمیت و کمرنگ جلوه دهید. البته منظور من این نیست که غلو کنید یا طرف را گول بزنید؛ بلکه منظورم این است که حداقل واقعیت را درست بیان کنید. شما شاغلید و در مقطع ارشد مشغول به تحصیل هستید و آینده شغلی شما تا حد زیادی مشخص است و وضعیت سربازیتان هم این است که به احتمال زیاد معافیت می گیرید و ... . همین ها را درست بگویید.
8- در جملات شما دو نقطه قوت اساسی وجود دارد. یکی اهمیتی که به مادرتان می دهید و دیگری توکل به خدا. اینها را حفظ کنید؛ چون با وجود اینها دیگر هیچ جای نگرانی وجود نخواهد داشت. لذا این نگاه را در اولویت قرار دهید و در کنارش با توسل به اهل بیت علیهم السلام، در این مسیر خیر قدم بردارید و نتیجه را به خودشان واگذار کنید و یقین داشته باشید آینده ای خوب و درخشان در انتظار شما خواهد بود؛ به خصوص آینده ای که بعد از گذر از این دنیای فانی در انتظار شماست.

تا زمانی فراهم شدن شرایط ازدواج، بهترین راه این است که با دانسته های خود در مسئله کنترل نیازهای جنسی و عاطفی و همچنین مطالعه مطالب مربوطه در این سایت و دیگر سایت ها که خیلی هم زیاد هستند، خود را حفظ کنید. قطعا همه این موارد صرفا به عنوان مُسکنی هستند که به طور موقت اثر دارند و مشکل را از اساس حل نمی کنند؛ اما به هر حال استفاده از آنها نیز در این شرایط لازم و ضروری است.

پیروز و سربلند

سلام. ببینید اصلا اینطوری که شما فکر میکنی که همه دخترها براشون پول و سربازی و ... مهمه نیست. من چند تا دوست دارم که تو دانشگاه با همسرشون آشنا شدن. پسرها نه شغل داشتن و نه حتی سربازی رفته بودن ولی چون ویژگی های شخصیتی همدیگه رو در مدت 3 الی 2 سال توی دانشگاه شناخته بودن و ویژگی های مثبتشون بر ویژگی های بیکاری و خدمت می پربید و دوستان من با کمال میل بله گفتند. الان هم که چند سال گذشته اون کسایی که شرایط اولیه رو راحت گرفتن خیلی وضعشون از نظر روحی و مالی بهتر از کساییه که چشمداشت به پول و تمکن مالی خانواده پسر و اسم و رسم خانواده و قیافه و .... داشتند. چواب استاد خیلی خیلی خوبه. ب روی اون تمرکز کن و دست بکار شو. من خودم با وجود اینکخ مجردم اما واسطه ازدواج خیلی از دوستام شدم. شمام نا امید نباش. اما توصیه من به شما تاکید بر همان مورد اول استاد است. واسطه باید شناخت کافی و کاملی از شما و طرف مقابل داشته باشه اینطوری خطر جواب رد شنیدن در خواستگاری و یا اینکه بعد از چند جلسه بفهمید با شما سازگاری نداشته را هم ندارد. لازم نیست حتما مادرتان به خواستگارب برود و مورد بیابد. از دوستانتان در دانشگاه و حتی دوحانیون دانشگاه و اساتید هم بخواهید که موارد مناسب به شما معرفی کنند.خوشبختانه پسرها خیلی را حت میتونن واسطه برای ازدواج بیابند اما یه دختری که دکتری گرفته و به دو زبان مسلطه و خانم و خوبه نمیتونه بره به استادش بگه به من یه پسر خوب معرفی کن. خدا رو شکر کن که آزادی عمل داری و میتونی بگردی تا همسر مناسبت رو پیدا کنی.

ممنون.از راهنماییتون.خیلی امیدواری به من داد.

امین;786140 نوشت:
لذا اگر بر فرض شما در یک جهت مثل نداشتن سربازی ضعف دارید، بهترین کار این است که ویژگی های دیگر خود را تا حد امکان تقویت کنید تا این نقیصه ها را پوشش دهد و جبران کند.

بله.همینکارو کردم.مثلا نماز نمیخوندم.نمازخون شدم.

امین;786140 نوشت:
بهترین گزینه برای شرایط شما موردی است که بیشترین شناخت را از شما داشته باشد

فامیل نزدیک که نمیشه.چون ممکنه فرزند بیمار باشه.فامیل دور هم اونایی که میشناختیم و دختر داشتن را گفتیم.که البته نشده.خب بعضیاشونم خونواده هاشون خوب نبودن یا خود دختر خوب نبود.

امین;786140 نوشت:
ملاک ها و معیارهای خود را یک بار دیگر مورد ارزیابی قرار دهید.

کلی از نظر ملاکهای ظاهری.تحصیلاتی.شرایط اقتصادی دختر پایین اومدم قبلن بازم پیدا نشده.با اینکه خودم همشونو دارم.

امین;786140 نوشت:
این گزینه ها مثل مروارید هایی هستند که زیر گل و لای فرهنگ غلط جامعه پنهان مانده اند. پیدا کردن این گزینه ها نیز یکی از کلید های حل مشکل شما و جوان های امثال شماست.

من کسی را ندارم برام پیدا کنه.مادرم که با این اوضاعش نمیتونه.منم نمیخام بهش فشار بیارم.

امین;786140 نوشت:
عمه، عمو، خاله، دایی، زن دایی، روحانی محل، فرمانده بسیج، نهاد دانشگاه، هیئت مسجد و محل و دانشگاه و ... همه می توانند واسطه ازدواج شما باشند.

عمه و عمو و ... یا معرفی نمیکنن یا اگه میکنن اصلا از تناسب بین افراد چیزی نمیدونن.
روحانی محل.فرمانده بسیج و ... هم که چون من اهل بسیج و مسجد و اینجور کارا نیستم.که منو نمیشناسن.البته افراد محلمون میشناسن.ولی ضایع نیست برم خودم به همسایمون بگم یه دختر برام پیدا کنه.کسی که تا الان فقط سلام میکردم بهش.

امین;786140 نوشت:
باید حیطه انتخاب خود را گسترش دهید تا از بین تمام گزینه ها بتوانید فرد مورد نظر را پیدا کنید.

من خیلی بریدم دیگه.خسته شدم از بس نشده. اعتماد به نفس با هر بار جواب منفی پایین میاد و من دوباره باید روی خودم کار کنم.کسایی که فرمودین هم تک و توک معرفی کردن.ولی وقتی تماس میگیریم و شرایط منو بهشون میگیم.پاسخشون منفیه.

امین;786140 نوشت:
شما شاغلید و در مقطع ارشد مشغول به تحصیل هستید و آینده شغلی شما تا حد زیادی مشخص است و وضعیت سربازیتان هم این است که به احتمال زیاد معافیت می گیرید و ... . همین ها درست بگویید.

یکی از جمله هایی که من به دخترمیگم اینه که:با توجه به وضعیت فعلیم جواب بدین.همه ی حالات و در نظر بگیرین ممکنه معاف بشم یا نشم.یا ...
چون نمیخام با کسی باشم و بعدن بهم بگه مگه نگفتی فلان میشی و همون یه خورده ارامش مجردیمم دیگه نداشته باشم.دوست دارم واقع بینانه جواب بده.نه بر اساس حدس و گمان اینده.جوری شده وقتی خونواده ای قبول میکنه بریم خواستگاری.من تعجب میکنم.بعد که میریم میبینم تعجبم درست بوده چون مادر دختر وضعیتمو به دختر یا پدرش نگفتن.که مسلما یکیشون مخالفه.

هر روز که میگذره حسرت روزای گذشته را میخورم که دارم توی تنهایی میگذرونم.از خونه بیرون نمیرم که دختر و پسرهارو نبینم که بدتر حالم گرفته بشه.حس غریبی دارم.من اگه از یه سنی عبور کردم دیگه دنباله ازدواج نمیرم.روزای رفته که دیگه برنمیگرده.زخم ها و غصه های تنهاییه من دیگه هر روز کهنه تر میشه...

nobelist;786158 نوشت:
من چند تا دوست دارم که تو دانشگاه با همسرشون آشنا شدن.

من اهل دوستی نیستم.بله اگه میخاستم میتونستم توی دانشگاه مخ بزنم.دوستی با خواستگاری سنتی فرق میکنه.

nobelist;786158 نوشت:
از دوستانتان در دانشگاه

دوستام خودشون 30و34 و ... هم رسیدن هنوز مجردن.اونا بدبخت تر از من.بقیشونم جرئت زن گرفتن ندارن.مگه اینکه باباشون وضعیت اقتصادیش خوب باشه یا مخ یه نفرو بزنن دوست بشن.

nobelist;786158 نوشت:
اما یه دختری که دکتری گرفته و

اونموقع که سنش کمتر بوده.ایراد الکی نمیگرفته و خواستگار الکی رد نمیکرده.تا مجرد نمونه.حتما سخت گیریاشو قبلن کرده.الان که سنش رفته بالا توقعاتشو اورده پایین.

ebrahimi.ahmad40;785686 نوشت:
سلام.

توی خوانواده ما همه ازدواج کردن.و من تنها فرزند مجرد هستم که با پدر مادرم زندگی میکنه.مادرم بیماری سختی دارن و بنده مسئول رسیدگی به کارهاشون هستم.بقیه اعضای خونواده هم با وجود مشکلاتشون کمک میکنن.ولی خب کمتر.

نقل قول:

افراد محلمون میشناسن.ولی ضایع نیست برم خودم به همسایمون بگم یه دختر برام پیدا کنه.کسی که تا الان فقط سلام میکردم بهش.

باسلام
خواهری برادری خودتون پا پیش نزارید اونا بگن
خب بخاطر این موضوع رابطه رو بیشتر کنید با همسایه
انشاءالله خدا آخر عاقبت همه جوانها رو بخیر کنه هرچه زودتر برون سر خونه زندگیشون
هر کسی یه مشکلی داره
موفق باشید :Gol:

[="Arial Black"]

ebrahimi.ahmad40;786171 نوشت:
من اهل دوستی نیستم.بله اگه میخاستم میتونستم توی دانشگاه مخ بزنم.دوستی با خواستگاری سنتی فرق میکنه.


افرین بر شما داداش گلم.
خوشحالم که جوانانی مثل شما هستند که هنوز هم
پاک هستند.خدا خیرتان بدهد.

اللیل والنهار;786176 نوشت:
خب بخاطر این موضوع رابطه رو بیشتر کنید با همسایه

اتفاقا خواستگاری دخترهمسایمونم رفتم.دو-سه تاشون.یکیشون با اینکه خیلی خیلی از من پایینتر بود.بازم جواب منفی داد پشت تلفن.که خودم فکر میکنم دوست پسر داشته.یکیشون که میگفت میخاد بره خارج برای ادامه تحصیل و ... که به درد من نمیخورد.
حالا اینا هیچی جفتشونم از نظر اعتقادی به من نمیخوردن.مخصوصا اولی را که وقتی پدرم به یکی دوتا همسایه ها دیگه گفته بود.به پدرم گفته بودن اصلا دختر خوبی نیست.همش شبها تو پارکه و ....
همچنان خونواده درگیر پیدا کردن هستن.ولی من از روزهای رفته دلم میگیره.دلم دیگه جا نداره.از بس ریختم توی خودم.نمیدونم تا کی میتونم در همین حد خودمو نگه دارم و به گناه نیافتم.همین الانش بعضی موقعها از دستم در میره یه گناهی میکنم.ولی نمیخام به جایی برسم که بدتر بشم.
کاش خدا یه دکمه میزاشت روی ادما هر موقع ازدواج میکردن اون دکمه را میزدن نیازهای عاطفی و جنسی و ... فعال می شد.

امین;786140 نوشت:
حتی به نظر من هیچ ایرادی ندارد که شما به خاطر شرایط سختتان، از ملاک های غیر اصلی خود تا حد امکان کوتاه بیایید تا شرایط ازدواجتان فراهم شود. مثلا ممکن است دختری با وجود داشتن ایمانی قوی، از شرایط مالی مناسبی برخوردار نباشد و قطعا اگر شما به خواستگاریش بروید شما را می پذیرد. یا دختری به خاطر داشتن سابقه نامزدی هر کسی حاضر به ازدواج با او نیست که ازدواج شما با او بلامانع است. یا مثلا دختری هست که پدر یا مادرش را از دست داده یا حتی از هم جدا شده اند و به خاطر همین نتوانسته ازدواج کند. این گزینه ها مثل مروارید هایی هستند که زیر گل و لای فرهنگ غلط جامعه پنهان مانده اند. پیدا کردن این گزینه ها نیز یکی از کلید های حل مشکل شما و جوان های امثال شماست.

یادم رفت بگم.ممنون بابت کل راهنمایی که فرمودین.مخصوصا این قسمتش.به ذهنم نرسیده بود.

ebrahimi.ahmad40;786171 نوشت:
من اهل دوستی نیستم.بله اگه میخاستم میتونستم توی دانشگاه مخ بزنم.دوستی با خواستگاری سنتی فرق میکنه.

اتفاقا تمام این دخترها خوب و محجبه و چادری بودن و ازدواجشون سنتی بود. هر ازدواج دانشجویی به معنای دوستی و مخ زدن تو دانشگاه نیست که. خانم فریاد سکوت که داستان ازدواجشون تو تاپیک " ازدواج آسان " آمده هم به همین شکل ازدواج کردند. اتفاقا بهترین خواستگارهای خود من از داخل دانشگاه بودن که حالا به هر دلیلی نشد. تا حالا از نظر ایمان و اخلاق کسی رو مثل اون ها ندیدم.

ebrahimi.ahmad40;786171 نوشت:
دوستام خودشون 30و34 و ... هم رسیدن هنوز مجردن.اونا بدبخت تر از من.بقیشونم جرئت زن گرفتن ندارن.مگه اینکه باباشون وضعیت اقتصادیش خوب باشه یا مخ یه نفرو بزنن دوست بشن.

خوب دلیل نمیشه که دختر مناسب سراغ نداشته باشن. خود من خواستگارایی داشتم که به هر دلیلی با هم تناسب نداشتیم اما همون ها رو به دوستام معرفی کردم و ازدواجشون سر گرفته. شاید یه دختر برای دوستان شما مناسب نباشه ولی برای شما بهترین گزینه باشه. روحانیون دانشگاه، مرکز مشاوره، دانشجوهای حاضر در بسیج و نهاد رهبری و انجمن اسلامی میدونم در این زمینه فعالن. ازشون کمک بخواید.

ebrahimi.ahmad40;786171 نوشت:
اونموقع که سنش کمتر بوده.ایراد الکی نمیگرفته و خواستگار الکی رد نمیکرده.تا مجرد نمونه.حتما سخت گیریاشو قبلن کرده.الان که سنش رفته بالا توقعاتشو اورده پایین.

امیدوارم وقتی که به خواستگاری دختری میرید به این نحو باهاش صحبت نکنید ، چون اگر هم نخواد مجبور میشه به خاطر کار و سربازی بهتون جواب رد بده. شما که نمیدونید چرا یک دختر یا پسر مجرد مونده پس قضاوت نکنید که حتما فلان کارو کرده یا بهمان کارو نکرده. به عنوان خواهر بزرگترتون بهتون توصیه میکنم که اگر بخاطر شرایط خانوادگی سختی که دارید و یا خواستگاری هایی که رفتید و جواب نگرفتید و یا .... یه مقدار عصبی هستید و کلافه ، برای ازدواج اقدام نکنید. شما باید آرامشگر باشید نه پرخاشگر. اگر هم فکر میکنید که حضور یک زن میتونه حال بد عاطفیتون رو خوب کنه اشتباه می کنید چون مطمئن باشید اون حالش از شما بدتره و نیازش به صبر و محبت بیشتر.

nobelist;786333 نوشت:
اتفاقا تمام این دخترها خوب و محجبه و چادری بودن و ازدواجشون سنتی بود. هر ازدواج دانشجویی به معنای دوستی و مخ زدن تو دانشگاه نیست که. خانم فریاد سکوت که داستان ازدواجشون تو تاپیک " ازدواج آسان " آمده هم به همین شکل ازدواج کردند.

من خیلی وقته مطالب ازدواجی سایتو میخوندم.تا شاید جواب سوالمو پیدا کنم و نخام عضو بشم.تاپیک ایشونم خونده بودم.ایشونم دوست شده بودن.گفتن 3 سال بود باهم دوست بودن.همینه ظاهر بین هستین فکر کردین هرکی چادر بکنه سرش خوبه.من چادریایی که دوست پسر داشتن زیاد دیدم.بله.اگه بخام دوست بشم ازدواجم اسان میشه.
همونطور که میبینین تاپیکشو حذف کردن.دلیلش چی میتونه باشه!!!اگه تاپیکش آپ شد.و هنوز کامنتای ایشون پابر جا بود.برین بخونین.
nobelist;786158 نوشت:
چون ویژگی های شخصیتی همدیگه رو در مدت 3 الی 2 سال توی دانشگاه شناخته بودن و ویژگی های مثبتشون بر ویژگی های بیکاری و خدمت می پربید و دوستان من با کمال میل بله گفتند.

شما فرمودین در طول مدت دانشگاه میشناسن همدیگرو 2 الی 3 سال.به غیر از دوستی و بیرون رفتن و ... راه دیگه ای برای شناخت هست!!!من یکی که اصلا نمیتونم این قضیه را درک کنم.آهان فهمیدم.بعضیا هستن میگن ما دوست دختر .دوست پسر نیستیم.دوست معمولی هستیم.دوست معمولی هم نیستیم.فقط برای شناخت بیشتر 2-3 سال با هم هستیم.همه ی کارای دوست دختر دوست پسری را میکنیم با هم.ولی اسم رابطمون دوستی نیست.میگن ما یه حد و حدود و خط قرمزایی داریم.ولی فکر کنم خط قرمزاشون........از این حرفا که ادم خودشو گول میزنه.

nobelist;786333 نوشت:
شاید یه دختر برای دوستان شما مناسب نباشه ولی برای شما بهترین گزینه باشه. روحانیون دانشگاه، مرکز مشاوره، دانشجوهای حاضر در بسیج و نهاد رهبری و انجمن اسلامی میدونم در این زمینه فعالن. ازشون کمک بخواید.

این راهنمایی خوبه.تشکر.

nobelist;786333 نوشت:
اگر هم فکر میکنید که حضور یک زن میتونه حال بد عاطفیتون رو خوب کنه اشتباه می کنید چون مطمئن باشید اون حالش از شما بدتره و نیازش به صبر و محبت بیشتر.

پس یکی از اهداف ازدواج که رسیدن به ارامشه.از نظر شما منتفیه؟!!!

يه دختريسراغ دارم خيلي خوشكله وبا حيا تحصيلاتش رو تا دوره ي متوسطه ادامه داده باباش نميتونه بهش جهزيه بده واسه همين فقط يه خاستكار داره ايشونم بيمارن سندروم داون دارن خودمون شرايط وسخت ميكنيم

ebrahimi.ahmad40;786337 نوشت:
شما فرمودین در طول مدت دانشگاه میشناسن همدیگرو 2 الی 3 سال.به غیر از دوستی و بیرون رفتن و ... راه دیگه ای برای شناخت هست!!!من یکی که اصلا نمیتونم این قضیه را درک کنم.آهان فهمیدم.بعضیا هستن میگن ما دوست دختر .دوست پسر نیستیم.دوست معمولی هستیم.دوست معمولی هم نیستیم.فقط برای شناخت بیشتر 2-3 سال با هم هستیم.همه ی کارای دوست دختر دوست پسری را میکنیم با هم.ولی اسم رابطمون دوستی نیست.میگن ما یه حد و حدود و خط قرمزایی داریم.ولی فکر کنم خط قرمزاشون........از این حرفا که ادم خودشو گول میزنه.

سلام مجدد. من تنها هدفم از بررسی این تاپیک اینه که بتونم کمکی کنم. راهای شناخت به نظر من بینهایته. من خودم در طی 4 سال لیسانس از برخی همکلاسی های پسرم اینطور شناخت کسب کرده بودم با وجود اینکه بیش از چند جمله باهاشون توی دوره صحبت نداشتم: بعضی هاشون بسیار بسیار سر به زیر بودن، عین 4 سالو سرشون پایین بود. دوست دختر نداشتن. نمازاول وقتشون عین 4 سال ترک نمی شد. بسیار مودب بودن. زیراب زن نبودن. در حق دوستاشون با جود اینکه بعضی موقع ها به ضررشون بود فداکاری میکردن. درسخون بودن. با وجود اینکه خوشتیپ بودن ولی هرچی این دخترهای ناجور دانشگاه دور وبرشون میچرخیدن اصلا محل نمیذاشتن. الانم پیشرفت کردن و بهترین دانشگاهای ایران دکتری گرفتن و تا اونجایی که میدونم همین رویه رو تو تحصیلات تکمیلی ادامه دادن. ببینید بخش زیادی از شناخت اینطوری حاصل میشه. تمام بچه های ورودی اون ترم و اساتید روی اسمشون قسم میخوردن. مشکلی که برای یکی چه آموزشی چه اداری پیش میومد یکی از این ها رو میفرستادیم پیش مسئول مربوطه تا رو بندازه و اون هم بی چون و چرا قبول می کرد. خدا رو شاهد میگیرم که اگر یکیشون از من خواستگاری میکرد دربست قبول میکردم. آیا برای شناخت تمام ایمان و اخلاق یک نفر که مهمترین ملاک زندگی است باید با او دوست بود؟ بیرون رفت ؟

ebrahimi.ahmad40;786337 نوشت:
نوشته اصلی توسط nobelist
اگر هم فکر میکنید که حضور یک زن میتونه حال بد عاطفیتون رو خوب کنه اشتباه می کنید چون مطمئن باشید اون حالش از شما بدتره و نیازش به صبر و محبت بیشتر.
پس یکی از اهداف ازدواج که رسیدن به ارامشه.از نظر شما منتفیه؟!!!

خیر منتفی نیست ولی شخص قبل از ازدواج باید مقداری ثبات روانی و روحی داشته باشد و از نظر روحی و عاطفی بی ثبات نباشد. من در دوستان خودم موارد بسیاری را می بینم که بعد از ازدواج پشیمان شده اند زیرا آنچه در ازدواج به دنبالش می گشتند کاملا متفاوت با واقعیت بود. نه تنها به آرامش نرسیدند بلکه پریشان تر هم شدند. وقتی که خانواده بزرگتر میشه مشکلات اون هم بزرگتر میشه و چنانچه دو فرد به پختگی لازم نرسیده باشند و تحت تاثیر هیجانات باشند نمی توانند زندگی یکنفره خود رو به دونفره موفق تبدیل کنند.

nobelist;786379 نوشت:
من تنها هدفم از بررسی این تاپیک اینه که بتونم کمکی کنم.

ممنون.شما لطف دارین.

nobelist;786379 نوشت:
بعضی هاشون بسیار بسیار سر به زیر بودن، عین 4 سالو سرشون پایین بود. دوست دختر نداشتن. نمازاول وقتشون عین 4 سال ترک نمی شد. بسیار مودب بودن. زیراب زن نبودن. در حق دوستاشون با جود اینکه بعضی موقع ها به ضررشون بود فداکاری میکردن. درسخون بودن. با وجود اینکه خوشتیپ بودن ولی هرچی این دخترهای ناجور دانشگاه دور وبرشون میچرخیدن اصلا محل نمیذاشتن. الانم پیشرفت کردن و بهترین دانشگاهای ایران دکتری گرفتن و تا اونجایی که میدونم همین رویه رو تو تحصیلات تکمیلی ادامه دادن

واقعا با این چیزا اون دوستاتون که گفتین ازدواج کردن تصمیم گرفتن و جواب مثبت دادن!!!منم رفیق نماز اول وقت خون و .... داشتم.که نمازشونو میخوندن بقیه کاراشونم میکردن.چون فکر میکردن این اونو پاک میکنه.روی این چیزا نمیشه حساب کرد.ادم فیلم راحت میتونه بازی کنه.برای همینه میگن دخترا راحت گول میخورن.
nobelist;786379 نوشت:
خدا رو شاهد میگیرم که اگر یکیشون از من خواستگاری میکرد دربست قبول میکردم.

شما که گفتین خواستگاری کردن افراد با اعتقاد و ... ولی نشده!!!

nobelist;786379 نوشت:
آیا برای شناخت تمام ایمان و اخلاق یک نفر که مهمترین ملاک زندگی است باید با او دوست بود؟ بیرون رفت ؟

بله.پ ن پ همین که طرفو زیر نظر بگیریم تو یونی کافیه!!!باید ارتباط داشت یه مدتی.چون تو همین بیرون رفتن ها هست که میشه شناخت.مثل اینکه میگن طرفو تو مسافرت بشناسین.توی دانشگا ادم راحت میتونه فیلم بازی کنه.البته این نسخه برای ازدواج اینجوریه.برای سنتی که مورد نظر منه.میگم نباید شناخت اینجوری باشه.(همینطور که شما هم اعتراف میکنین و با قاطعیت میگین اگه یکی ازونا بیاد خواستگاریم پاسخ مثبت میدین)نشون میده دارین سطحی نگاه میکنین به قضیه.چون شما یه چیز ظاهری از فرد مقابلتون دیدین و چه بسا با احساس دارین این حرفو میزنین.چون خیلی چیزای دیگه در ازدواج اهمیت دارن.
من میگم.شناخت بعد از چند جلسه خواستگاری.بعدش هم نامزدی.همراه با بیرون رفتن...
nobelist;786381 نوشت:
شخص قبل از ازدواج باید مقداری ثبات روانی و روحی داشته باشد و از نظر روحی و عاطفی بی ثبات نباشد.

من به ثبات رسیدم.در اون حد نیستم که ادم قاطیی باشم.منظورتونو درک میکنم.نیستم اونجوری که شما میفرمایین.

nobelist;786381 نوشت:
دوستان خودم موارد بسیاری را می بینم که بعد از ازدواج پشیمان شده اند زیرا آنچه در ازدواج به دنبالش می گشتند کاملا متفاوت با واقعیت بود. نه تنها به آرامش نرسیدند بلکه پریشان تر هم شدند.

همون دوستانی که توی دانشگاه اشنا شده بودن!!!؟

با سلام
برخی از خانواده ها به پسرهایی كه سربازی نرفته اند،‌ دختر نمی دهند. برخی دیگر به پسرهای سرباز هم دختر نمی دهند. برخی از خانواده ها نیز برای پسر سرباز نرفته شان خواستگاری نمی روند و بعضی دیگر هم برای پسر سربازشان زن نمی گیرند. خب در این شرایط، سوال مهم این است كه آیا واقعاً نباید با پسری كه سربازی نرفته ازدواج كرد یا نه؟ اگر خواستگاری دارید كه سربازی نرفته است و نمی دانید كه چه پاسخی باید به او بدهید به این قسمت خوب توجه کنید. عموما پسرها به چند دلیل سربازی نمی روند: برخی از سربازی فرار می كنند. عده ای دلیلی نمی‌بینند كه سربازی بروند و عده ای به دلیل اشتغال به تحصیل هنوز فرصت رفتن به سربازی نداشته اند.
گروه اول،‌گروه خطرناكی است و باید از ازدواج با آنها اجتناب کنید. این افراد حاضر نیستند كه خود را به سختی بیندازند و معمولاً از پذیرش هرگونه مسئولیتی سرباز می زنند و به قول معروف بی كار و بی عارند. باید توجه داشت كه هرگز نمی توان به افراد این گروه اعتماد و تكیه كرد.آنها ترجیح می دهند یک شبه ره صد ساله را بروند و معمولا می گویند: « چرا باید سربازی بروم وقتی می توانم این زمان را کار کنم و دو سال جلوتر باشم؟ » این استدلال اگر چه منطقی به نظر می رسد اما در واقع نشان می دهد که پسر نمی خواهد با واقعیت های موجود کنار بیاید و به دنبال فرار از وظایف خود است.
گروه دوم،‌ كسانی اند كه به دلیل شرایط كاری و خانوادگی دلیلی برای سربازی رفتن نمی بینند. بیشترین افراد این گروه را كسانی تشكیل می دهند كه به كارهای آزاد اشتغال دارند. ازدواج با افرادی كه حاضر نیستند هرگز به سربازی بروند مشكلات زیادی در زندگی فردی و زناشویی ایجاد می كند زیرا جامعه و قانون ما برای آنها محدودیت هایی ایجاد نموده است.طبق قوانین كشور ما استخدام و به كارگیری فردی كه سربازی نرفته به خصوص در ادارات دولتی و نیمه دولتی ممنوع است. نقل و انتقال هرگونه سند رسمی برای این افراد غیر ممكن است. مثلاً این افراد حق خرید و فروش خانه، مغازه و ... به نام خود را ندارند. حق خروج از كشور و رفتن به سفرهای برون كشوری از این افراد سلب شده است. در واقع به این افراد پاسپورت داده نمی شود.
و اما گروه سوم، كسانی هستند كه به دلیل ادامه تحصیل و پیشرفت علمی به صورت موقت رفتن به سربازی را به عقب انداخته اند كه كاملاً منطقی و درست است. بر این اساس افراد با فرض طی سریع مدارج علمی در 23 سالگی از مقطع کارشناسی و در 25 سالگی از مقطع کارشناسی ارشد فارغ التحصیل می شوند. اگر این افراد بخواهند پس از اتمام تحصیلاتشان تازه دوران خدمت سربازی را طی نمایند و بعد به فكر ازدواج بیفتند یعنی تقریباً باید در سن 27 الی 28 سالگی ازدواج نمایند. در حالیكه ازدواج نه منافاتی با ادامه تحصیل و پیشرفت علمی فرد دارد و نه با سربازی رفتن در تضاد است. البته زندگی متاهلی و سربازی رفتن سختی های خاص خود چون كم درآمدی،‌ سختی كار، دوری و ... را برای زن و مرد به همراه می‌آورد ولی شیرینی های زندگی مشترك آنقدر زیاد هست كه بتوان به خاطر رسیدن به آن برخی از تلخ‌كامی ها را تحمل كرد. پس اینكه عده ای سربازی نرفتن پسر را دلیل محكمی برای رد خواستگاری پسر معرفی می كنند، در حالی‌كه پسر به دلیل اشتغال به كار، حرفه یا تحصیل و بالاجبار رفتن به سربازی اش را به تعویق انداخته است اشتباهی بزرگ است.

[="Blue"]

ebrahimi.ahmad40;785686 نوشت:
سلام.
دیدم توی سایتتون برای هر مشکلی راه حلی دادین.گفتم مشکلمو مطرح کنم شاید برای منم راه حلی دادین.

توی خوانواده ما همه ازدواج کردن.و من تنها فرزند مجرد هستم که با پدر مادرم زندگی میکنه.مادرم بیماری سختی دارن و بنده مسئول رسیدگی به کارهاشون هستم.بقیه اعضای خونواده هم با وجود مشکلاتشون کمک میکنن.ولی خب کمتر.
ترم اخر ارشد هستم.و باید بعدش سربازی برم.الان برای معافیت از طریق مادرم اقدام کردم ولی ازونجایی که شنیدم به این راحتی ها معافیت نمیدن.که مهم نیست چون حاضرم غیبت بخورم و نرم سربازی و مراقب مادرم باشم.از طرفی خیلی نیاز به ازدواج دارم.مادرم خواستگاری میرن ولی خونواده ها و دخترهای پرتوقع الان با شرایط من کنار نمیان.از فامیل و اشنا گرفته تا غریبه رفتیم خواستگاری .هرکدوم به نوعی نشد.یه سری کار را میگفتن.یه سری سربازی.البته حق دارن به نوعی.
یه شغل معمولی و ابرومند دارم.با حقوق پایین.به قول بعضیا بخور و نمیر.ولی بازم خداروشکر.
خیلی نیازعاطفی دارم.(البته نیاز جنسی هم هست)چون به خاطر مشکلاتم بعضی موقعها یه حس غم عجیبی بهم وارد میشه.خیلی تنهام به معنای واقعی کلمه کسی را ندارم که باهاش حرف بزنم.میخام یه نفر باشه باهاش درد و دل کنم.دستشو بگیرم.بغلش کنم تا اروم بشم.فکر کنم کمبود محبت دارم.وقتی دختر پسرارو میبینم توی خیابون خیلی دلم میگیره.چرا من کسی را ندارم.
شاید بگین خودتو مشغول کن.فکرتو منحرف کن.میکنم همه اینکار هارو.اینقدر ورزش کردم که دارم عضله ای میشم.همشم دارم فکرمو منحرف میکنم.با درس و تیلیزونو ... ولی بعضی موقعها مخصوصا عصرها که میشه.وقتی مادرمو میبینم که چقدر ضعیف شده.دلم میگیره.نمیدونم چکار کنم.هر چند شب میخابم صبح پا میشم دوباره یادم میره. ولی دوباره چند وقتی یه بار همین حس را دارم.
شاید بگین با خدا صحبت کن.خدا که جواب نمیده.من میخام یکی باشه دستشو بگیرم باهاش بحرفم مستقیم و ... .بعدشم اصلا فرق میکنه.نمیشه رابطه با خدا را با این چیزی که من میخام مقایسه کرد و جایگزین کرد.
شاید بگین دختر هست بیشتر بگردین.ولی مادرم در حد توانش میگرده.منم راضی نیستم مادرم اذیت بشه.باقی خونواده هم اهمیتی نمیدن.در ثانی با توجه به موردهای بیشماری که تلفن زدیم یا رفتیم اون دو موردی که خدمتتون عرض کردم را هنوز ایراد میگیرن.کار...سربازی...
خودمم ظاهر و اخلاق و ... خوبه.همه ی فامیل و همسایه و... این را میگن.ولی خب برای دخترای بعضیاشون که اقدام کردیم.برای دختر پول بیشتر از این چیزا اهمیت داره مثل اینکه.
یه مشاوری تو یه برنامه میگفت:ازدواج و داشتن یه همدم مثل غذای روح هستش.مثل وقتی غذا نخوری معدت درد میگیره.ازدواجم نکنی روح و روانت اسیب میبینه.
(همه اینارو گفتم فقط دوست داشتم نظر شما رو بدونم.و ببینم راه حلی هست برای مشکل من.چون خودم توکل کردم به خدا.اگه تا اخر عمرمم ازدواج نکنم برام مهم نیست.تا الان که نیازهامو سرکوب کردم و با همین حس ها زندگی کردم از این به بعدم میکنم .شاید زودتر از بین رفتن.اگه الان که خیلی نیاز دارم به همسر کسی پیشم نباشه.بعداز چند سال که کلی نیازهامو سرکوب کردم و دیگه کمرنگ شدن.مثل الان که نسبت به چندسال پیش کمتر شدن.شایدم اصلا دیگه حوصله ای برای حرف زدن باکسی برام نمونده باشه .ازدواج کردن چه فایده ای داره!!!)

سلام
خب می تونید به خواستگاری دختری بروید که از لحاظ اقتصادی و تحصیلی از شما پایین تر باشد اما از لحاظ اعتقادی بهتر است مثل هم باشید[/]

ebrahimi.ahmad40;786169 نوشت:
ممنون.از راهنماییتون.خیلی امیدواری به من داد.

فامیل نزدیک که نمیشه.چون ممکنه فرزند بیمار باشه.فامیل دور هم اونایی که میشناختیم و دختر داشتن را گفتیم.که البته نشده.خب بعضیاشونم خونواده هاشون خوب نبودن یا خود دختر خوب نبود.

عمه و عمو و ... یا معرفی نمیکنن یا اگه میکنن اصلا از تناسب بین افراد چیزی نمیدونن.
روحانی محل.فرمانده بسیج و ... هم که چون من اهل بسیج و مسجد و اینجور کارا نیستم.که منو نمیشناسن.البته افراد محلمون میشناسن.ولی ضایع نیست برم خودم به همسایمون بگم یه دختر برام پیدا کنه.کسی که تا الان فقط سلام میکردم بهش.

من خیلی بریدم دیگه.خسته شدم از بس نشده. اعتماد به نفس با هر بار جواب منفی پایین میاد و من دوباره باید روی خودم کار کنم.کسایی که فرمودین هم تک و توک معرفی کردن.ولی وقتی تماس میگیریم و شرایط منو بهشون میگیم.پاسخشون منفیه.


سلام
خواهش می کنم. لطفا روی مواردی که عرض کردم بیشتر تمرکز کنید و به جای اینکه از همون اول بگید نمیشه، با خودتون بگید چطور می تونم اینها رو عملی کنم. تنها در همین صورته که این توصیه ها دردی از شما دوا خواهد کرد. در مورد ازدواج با فامیل نزدیک هم مشکلی وجود نداره و می تونید با آزمایش های لازم تا حد زیادی از بروز مشکل جلوگیری کنید. ازدواج با غیر فامیل هر چند خوبه ولی ملاک اصلی نیست.

نقل قول:
یکی از جمله هایی که من به دخترمیگم اینه که:با توجه به وضعیت فعلیم جواب بدین.همه ی حالات و در نظر بگیرین ممکنه معاف بشم یا نشم.یا ...
چون نمیخام با کسی باشم و بعدن بهم بگه مگه نگفتی فلان میشی و همون یه خورده ارامش مجردیمم دیگه نداشته باشم.دوست دارم واقع بینانه جواب بده.نه بر اساس حدس و گمان اینده.جوری شده وقتی خونواده ای قبول میکنه بریم خواستگاری.من تعجب میکنم.بعد که میریم میبینم تعجبم درست بوده چون مادر دختر وضعیتمو به دختر یا پدرش نگفتن.که مسلما یکیشون مخالفه.

من احساس می کنم لحن صحبت کردن شما طوریه که تو دل طرف رو خالی می کنین. لازم نیست شما بهش بگید چیکار کن؛ چون اون خودش می دونه باید چیکار کنه. شما شرایطتت رو همونطور که هست بگو. دنبال کارهای معافی هستم و امیدوارم جور بشه. اگر هم نشه سربازی متاهلی مزیت های خوبی داره مثلا توی شهر خودت می فتی و معمولا هم اداری هستی و می تونی و نصف روزت دست خودته و حتی می تونی در کنار سریازی کار کنی و ...

نقل قول:
هر روز که میگذره حسرت روزای گذشته را میخورم که دارم توی تنهایی میگذرونم.از خونه بیرون نمیرم که دختر و پسرهارو نبینم که بدتر حالم گرفته بشه.حس غریبی دارم.من اگه از یه سنی عبور کردم دیگه دنباله ازدواج نمیرم.روزای رفته که دیگه برنمیگرده.زخم ها و غصه های تنهاییه من دیگه هر روز کهنه تر میشه...

حسرت خوردن دردی دوا نمی کنه. باید دست ها رو روی زانو گذاشت و یک یاعلی گفت و بلند شد. انشاءالله که هر چه زودتر مشکتون حل بشه و خبر های خوبی برامون بیاری:Gol:

زینبیون;786389 نوشت:

سلام
خب می تونید به خواستگاری دختری بروید که از لحاظ اقتصادی و تحصیلی از شما پایین تر باشد اما از لحاظ اعتقادی بهتر است مثل هم باشید


بله .اگه این جور موردی پیدا میشد خوب بود.ولی من خودم که پیدا نمیکنم.برام پیدا میکنن .منم میرم.مثلا من به خونوادم میگم برین تو مسجد یا گلستان شهدا و دانشگاه و ... اینا دختر خوب پیدا میشه.ولی مادرم که واقعا نمیتونه.خواهرامم که فقط یکیشونه که نسبت به بقیه بیشتراهمیت میده.که اونم نمیره.ولی خب هرجور شده راضیشون میکنم که برن.نرفتنم بهشون میگم که خودم میرم تو مسجدمون میگم.بدبختی گفتن این حرفا خیلی استرس میگیرم.خجالتی نیستم.ولی یه شرم و حیایی میکنم که سکته میکنم تا بگم.

[="Blue"]

ebrahimi.ahmad40;786527 نوشت:
بله .اگه این جور موردی پیدا میشد خوب بود.ولی من خودم که پیدا نمیکنم.برام پیدا میکنن .منم میرم.مثلا من به خونوادم میگم برین تو مسجد یا گلستان شهدا و دانشگاه و ... اینا دختر خوب پیدا میشه.ولی مادرم که واقعا نمیتونه.خواهرامم که فقط یکیشونه که نسبت به بقیه بیشتراهمیت میده.که اونم نمیره.ولی خب هرجور شده راضیشون میکنم که برن.نرفتنم بهشون میگم که خودم میرم تو مسجدمون میگم.بدبختی گفتن این حرفا خیلی استرس میگیرم.خجالتی نیستم.ولی یه شرم و حیایی میکنم که سکته میکنم تا بگم.

سلام
اگر خودتون خیلی مذهبی و مقید به شرعیات هستید می تونید به خونوادتون بگید که به حوزه خواهران و جامعة القرآن هم سر بزنند اونجا هم موارد کم توقع و متدین هست
منتها اگر خودتون خیلی مذهبی هستید می تونید با اونها خوشبخت بشید چون دختران خیلی متدین اهل مثلا مراسم حرام و عروسی های غنا و ....... نیستند و اگر مردی اهل این مراسم باشه براش سخته وبینشون مشاجره و دعوا پیش میاد
البته البته اونجا هم همه مدلی هستند باید صحبت کنید
اما
هیچ وقت
همون اول به طرف نگید من اومدم سراغ شما چون شنیدم شماها کم توقع هستید
من خودم اینو یک توهین خیلی بزرگ میدونم و اگر کسی این حرف رو بهم بزنه ( که برخی می زنند ) کلا بهشون جواب منفی میدم! چون اونها نه من نه افکار و عقایدم و نه اخلاق و اعتقاداتم براشون جلوه نکرده و فقط همین که فهمیدن مثلا موافق مهریه 14 سکه هستم اومدن طرفم!
پس با رعایت کردن همه موارد بالا اقدام کنید
ان شاءالله موفق باشید.[/]

زینبیون;786613 نوشت:
منتها اگر خودتون خیلی مذهبی هستید

ما کلا مذهبی نیستیم.ولی نماز و روزه و خمس و زکاتو میدیم.یعنی در این حد نیستیم که ماهواره و اهنگ و اینا گوش ندیم.ولی خب واجباتو انجام میدیم.هفته دیگه میرم مسجد محلمون میگم.اینجایی که شما میگین دختر با مشخصاتی که من گفتم گیر میاد برام.که به اهنگ گوش دادن و ماهواره نگاه کردنم گیر ندن؟

[="Blue"]

ebrahimi.ahmad40;786624 نوشت:
ما کلا مذهبی نیستیم.ولی نماز و روزه و خمس و زکاتو میدیم.یعنی در این حد نیستیم که ماهواره و اهنگ و اینا گوش ندیم.ولی خب واجباتو انجام میدیم.هفته دیگه میرم مسجد محلمون میگم.اینجایی که شما میگین دختر با مشخصاتی که من گفتم گیر میاد برام.که به اهنگ گوش دادن و ماهواره نگاه کردنم گیر ندن؟

خیر!
ماهواره خط قرمز اونهاست![/]

سلام

امیدوارم به زودی همسر مناسب و هم کفوی قسمتتون بشه و کنار هم به آرامش و عشق و در نهایت با هم به خدا برسید و عاقبت بخیر بشید.

ولی برادر من یه توصیه که هم به شما دارم هم به بعضی از خواهرای خودم برای اینکه بتونید زودتر همسری پیدا کنید علی رغم تمام توصیه های ارزشمندی که کارشناس محترم و کاربران گرامی کردن این هست که:

تکلیف خودتون رو مشخص کنید که کدوم طرفی هستید

به عنوان مثال من با یه دختر خانمی صحبت می کردم ایشون سنشون برای ازدواج یکم بالا رفته بود و می گفتن من کلا 2 تا خواستگار بیشتر نداشتم با اینکه از نظر ظاهری خوب بود ولی می دونید مشکلشون چی بود؟

ایشون آدم با اعتقاد بی اعتقادی بود

نماز می خوند روزه می گرفت ولی مثلا ماه رمضون پارسال حال نداشته بود روزه نگرفته بود. یا چادرش رو هر وقت دلش می خواست سر می کرد. مقنعش کلی عقب بود.
می گفت با ماهواره مخالفم ولی نه اینکه فک کنید از آسیباش خبر داره فقط برای اینکه به اذعان خودش حسود بود و دلش نمی خواست خانمای فلان جور رو ببینه
و کلی موارد اینجوری

مثلا من بخوام این شخص رو به کسی معرفی کنم باید بگم چجوریه؟ با ایمانه؟ بی ایمانه؟ چیه؟ چه ویژگی مثبتی داره؟
بخوام به خانواده ی بی ایمان معرفیش کنم از یه طرف می ترسم چون نمی خوام همین یه ذره اعتقادشم بپره از طرفی شاید خودش نتونه با خانواده بی ایمان کنار بیاد و بدبخت بشه
بخوام به خانواده با ایمان معرفیش کنم خب این ظاهر و این شرایط رو نمی پذیرن

شرایط شمام حالا نمیگم اینجوریه ولی میشه بهش اینجوری نگاه کرد

شما آدم پاکی هستین که هنوز به اصل ذات پاکتون پی نبردید، شاید خدا می خواد با تاخیر تو ازدواجتون بیشتر خودتون رو بشناسید و عیوب یا کم کاری هاتون رو ببینید مثل نمازی که نمی خوندید و الان می خونید

بله باید این اعتراف رو بکنم هستن کسایی که ادعای ایمانشون میشه ولی در مقابل وسوسه های شیطان کم میارن و وارد رابطه حرام میشن، ولی شما نشدید و این خیلی مهمه (این رو نگفتم که خدایی نکرده گرفتار عجب بشید، می خوام بگم ظرفیت شما خیلی بیشتر از اینی هست که الان هستین و با این شرایط حتما لایق بهترین و نجیب ترین دختر ها هستین

ولی مشکلی که وجود داره بهترین و با ایمان ترین و نجیب ترین دخترها اصولا یه سری چارچوبا دارن که ازش کوتاه نمیان(برای همینه سن بعضیاشون بالا میره با وجود تمام ویژگی های خوبی که دارن)، یکی از چارچوباشون اینکه حرام تو زندگیشون نباشه و یکی از مصادیق حرام همین ماهواره و آهنگ های حرام هست.

باور کنید که همین که انقدر به فکر مادرتون هستید همینکه تا الان وارد رابطه ی حرامی نشدید ، همین که توفیق نمازخوندن رو پیدا کردید، همین که اهل خمس و زکات و روزه اید، یعنی خدا لحظه به لحظه کنارتونه و هواتون رو داره

حیفه بخاطر چیزایی که ارزشش رو ندارن و به راحتی میشه ترکشون کرد، بهترین موقعیتتاتون رو از دست بدید

بدونید دخترای با ایمان واقعی در مرحله اول به کار شما اهمیت نمیدن، در مرحله اول ایمان و اخلاق شما رو می بینن

خدا رو شکر که انسان ها پاکی مثل شما هنوز هم کم نشدن

سلام.

╮∩╭(︶︿︶)╮∩╭ ñ¡ªz;787400 نوشت:
مثلا من بخوام این شخص رو به کسی معرفی کنم باید بگم چجوریه؟ با ایمانه؟ بی ایمانه؟ چیه؟ چه ویژگی مثبتی داره؟

خب حتما نباید با دوکلمه باایمان و بی ایمان توصیفش کنیم.اصلا مگه چند نفر باایمان واقعی پیدا میشه!!!
با همین ویژگی مثبتش:نمازمیخونه...یا منفی توصیف کنید :زیاد حجابش خوب نیست. و ....
کسی که یه نفرو انتخاب میکنه فقط روی یک کلمه با ایمان بودنش قضاوت نمیکنه.یا شما که توصیف میکنی چند تا خصوصیات میگین.نه فقط همین چند کلمه.
مجموعه ای از توصیفاتو میشنوه خودش تصمیم میگیره.شاید مثلا ماهواره دیدن طرف مهم نباشه.ولی حجابش مهم باشه.یاشاید روزه گرفتن مهم نباشه.ولی نماز مهم باشه.
میدونم شاید میگین نباید چیزایی که دین گفته را انتخابی عمل کرد.ولی عمل به همش کار سختیه.

ebrahimi.ahmad40;787415 نوشت:
سلام.

خب حتما نباید با دوکلمه باایمان و بی ایمان توصیفش کنیم.اصلا مگه چند نفر باایمان واقعی پیدا میشه!!!
با همین ویژگی مثبتش:نمازمیخونه...یا منفی توصیف کنید :زیاد حجابش خوب نیست. و ....
کسی که یه نفرو انتخاب میکنه فقط روی یک کلمه با ایمان بودنش قضاوت نمیکنه.یا شما که توصیف میکنی چند تا خصوصیات میگین.نه فقط همین چند کلمه.
مجموعه ای از توصیفاتو میشنوه خودش تصمیم میگیره.شاید مثلا ماهواره دیدن طرف مهم نباشه.ولی حجابش مهم باشه.یاشاید روزه گرفتن مهم نباشه.ولی نماز مهم باشه.
میدونم شاید میگین نباید چیزایی که دین گفته را انتخابی عمل کرد.ولی عمل به همش کار سختیه.

سلام

نمی دونم شاید مناطقی که زندگی می کنیم این چیزا با هم فرق می کنه، در منطقه ما درسته متاسفانه نماز نخون هم هست ولی اینکه صرفا بگیم نماز می خونه ویژگی خیلی مثبتی تلقی نمیشه

من البته منظورم از با ایمان یا بی ایمان نتیجه ای بود که میشه از توصیفات گرفت و اینکه بیشتر به کدوم تمایل پیدا می کنه نه اینکه کامل با ایمان یا بی ایمان. واقعا اطراف ما که خیلی پیدا نمیشن پسرایی که مثلا با بی حجابی همسرشون مشکلی نداشته باشن ولی اهل ماهواره هم نباشن و بپذیرن ماهواره نیاد تو خونشون ( مثل خانمی که مثال زدم )

از اون طرف هم از نظر من برای پسری که ماهواره دیدن و بودن ماهواره تو خونش مهم نیست ولی حجاب همسرش مهمه 2 تا چیزی به ذهنم میاد: یکی اینکه این آقا هنوزم خودش نمی دونه ماهواره چیکار می تونه بکنه با زن و زندگیش ( من خانواده های مذهبی رو هم که ماهواره اومده تو خونشون دیدم چجوری کم کم حجابشون رو باد برده چه برسه خانواده های غیر مذهبی که اصولا حجابم از اول کمرنگ تر بوده )

دوم اینکه این آقا خوب می فهمه بی حجابی و ... یعنی چی!... ماهواره باید تو خونه باشه که خودش هرجوری رو خواست ببینه ولی زنش با حجاب باشه که کسی اون رو نبینه ( البته ببخشید اینجوری گفتم منظورم شما نبودین ولی هستن واقعا اینجور آقایون، که هر کاری می کنن به ازدواج که می رسن دختر آفتاب مهتاب ندیده می خوان)

روزه مهم نباشه نماز مهم باشه؟! البته می دونم مثال زدید ولی برا من قابل هضم نیست

ولی خب به طور کلی بله حتما برای اون خانمی هم که مثال زدم مواردی پیدا میشن ولی اولا سخت و ثانیا احتمالا بدون نگاه عمیق به خیلی از مسائل ( البته اون خانم هم متاسفانه خودشون نگاهشون به خیلی چیزا سطحی بود توصیفش از همسر صرفا خلاصه شده بود تو اینکه چون من لیسانس دارم اونم باید داشته باشه ،مهربون باشه، به دلش بشینه، خوشگل و خوشتیپم باشه که چه بهتر نماز و روزه اشم هرجوری خودش بود شوهرشم می بود خوب بود با ماهواره هم مخالف بود به دلیلی که گفتم ، تازه خیلی از این موارد رو که من می پرسیدم مهم هست یا نه یادش میومد که می تونه مهم باشه)

البته اینم بگم این خانم یکم خاص بود، هنوز نمی دونست واقعا چی می خواد یا خودش چه جوریه. وگرنه بله خیلی از خانمای بی حجاب و ... راحت تر همسر پیدا می کنن. و متاسفانه با نگاهی به آمار طلاق میشه فهمید همسرانی که چند سال بیشتر با اونها نخواهند بود.

ebrahimi.ahmad40;787415 نوشت:
میدونم شاید میگین نباید چیزایی که دین گفته را انتخابی عمل کرد.ولی عمل به همش کار سختیه.

این جمله خیلی جمله ی درستی هست ولی من خودمم نمی تونم بهش عمل کنم. به اینجا رسیدن واقعا نیاز به تلاش داره البته بعضیا میانبر براشون باز میشه اونم بخاطر یه کار نیکی که تو زندگیشون انجام می دن شامل دعای از ته دل پدر و مادر میشن یا از یه گناه مسلم چشم پوشی می کنن و خدا درای رحمتش رو به روشون باز می کنه.

به هرحال ازدواج مقوله ی پیچیده ای هست و بیشتر انسان ها با این تصور که با شخص مورد نظر تا آخر عمر زندگی می کنن ازدواج می کنن. پس چه بهتر که با کسی ازدواج کنیم که امکان رشدمون کنارش فراهم باشه

بدونیم هدفمون از ازدواج چیه، چه ویژگی هایی دوست داریم همسرمون داشته باشه نه اینکه با هرکی از راه رسید ازدواج کنیم و بعدا بفهمیم تازه ما چه انتظاراتی از همسرمون داشتیم ( بیشتر معنویش منظورم هست )، وقتی این رو بدونیم تازه متوجه میشیم باید خودمون چجوری باشیم که همچین همسری نصیبمون بشه

╮∩╭(︶︿︶)╮∩╭ ñ¡ªz;787819 نوشت:
ولی اینکه صرفا بگیم نماز می خونه ویژگی خیلی مثبتی تلقی نمیشه

در جواب شما که خودتون گفتین چجوری تعریف کنم میگم.که گفتین باایمانه طرف و نماز میخونه و .... یا بی ایمانه و ماهواره میبینه و ...

╮∩╭(︶︿︶)╮∩╭ ñ¡ªz;787819 نوشت:
یکی اینکه این آقا هنوزم خودش نمی دونه ماهواره چیکار می تونه بکنه با زن و زندگیش

من خودم اگه نمازمیخونم به اختیار خودمه.اگرم ماهواره میبینم به اختیار خودم.مثالی که میزنین در مورد کساییه که به اجبار باحجاب شدن یا نماز میخونن.برای همین جنبه ی ماهواره ندارن.کسایی که توی عقل و منطق و فرهنگشون ضعف دارن.ماهواره تاثیر میزاره روشون.

╮∩╭(︶︿︶)╮∩╭ ñ¡ªz;787819 نوشت:
ماهواره باید تو خونه باشه که خودش هرجوری رو خواست ببینه

کانال مبتذل که نمیبینه.فوقش زنه حجاب نداره.که توی سریالای خارجی که از شبکه ایران پخش میشن هم همینه.

╮∩╭(︶︿︶)╮∩╭ ñ¡ªz;787819 نوشت:
ولی زنش با حجاب باشه که کسی اون رو نبینه

مقایستون درست نیست.اینجوری باید بگین که مثلا دوس نداره خانمشم ماهواره دیده باشه.

╮∩╭(︶︿︶)╮∩╭ ñ¡ªz;787819 نوشت:
واقعا اینجور آقایون، که هر کاری می کنن به ازدواج که می رسن دختر آفتاب مهتاب ندیده می خوان)

من اگر همسرم کارایی که من تو زندگیم کردم را نه بیشتر کرده باشه مشکلی ندارم.

╮∩╭(︶︿︶)╮∩╭ ñ¡ªz;787819 نوشت:
بیشتر معنویش منظورم هست

بله منم به همین نتیجه رسیدم.

ebrahimi.ahmad40;787831 نوشت:

کانال مبتذل که نمیبینه.فوقش زنه حجاب نداره.که توی سریالای خارجی که از شبکه ایران پخش میشن هم همینه.

سلام

فیلم ها و سریال هایی که از شبکه های ایران پخش میشه "معمولا" از لحاظ محتوایی کاملا بررسی میشن. خیلی سخت نیست کافیه یه سر به سریالای ترکیه، یا gem tv بزنید، همه چی میاد دستتون.
راستی بی حجاب داریم تا بی حجاب Wink

---

با این صحبتا فکر کنم یه شکسته عشقی جلوتر بخورم Fool البته تا خوده دختره نگه نمیخوام من به این سادگیا ول کنه قضیه نمیشم Fool

با سلام.
برادربه خدا توکل کن و امیدوار باش چقدر ناامیدی شما.
شما شغل داری.تحصیل کرده هستی.با ایمانم هستی(روی داشته هاتون تمرکز کن) دیگه دختره چی میخاد.اونی که لایقتون باشه پیدا میشه.
مثبت فکر کن تا اتفاق های مثبتی براتون بیفته.یا علی.

ebrahimi.ahmad40;786624 نوشت:
ما کلا مذهبی نیستیم.ولی نماز و روزه و خمس و زکاتو میدیم.یعنی در این حد نیستیم که ماهواره و اهنگ و اینا گوش ندیم.ولی خب واجباتو انجام میدیم.هفته دیگه میرم مسجد محلمون میگم.اینجایی که شما میگین دختر با مشخصاتی که من گفتم گیر میاد برام.که به اهنگ گوش دادن و ماهواره نگاه کردنم گیر ندن؟

اگر اونا حاضر هستند از برخی از شرایط شما بگذرند و خصوصا پاک هستند بنابراین چه اشکالی داره شما هم از چند مورد کوتاه بیاید!
البته قبول دارم برخی ها دیگه زیادی خشک مذهبی هستند و در مواردی افراط هم میکنند ولی بطور کلی وقتی ازدواج کنید خود به خود فعالیت های شغلی و کاری شما هم به دلایلی افزایش پیدا میکنه و بخشی ازون چیزهایی که الان حسرت داشتنشون میخورید جبران میشه و توجه شما از ماهواره به خانوم جلب میشه.
من خودم 31 سالم هست و مجردم بنابراین خیلی خودتون در شرایطی که دارید تنها حس نکنید!شرایط مشابه شما بنده هم دارم و تقریبا سرپرست خانواده هستم و شرایط ازدواج برام سخته.
توکل بر خدا!
:ok:

ebrahimi.ahmad40;787831 نوشت:
در جواب شما

برادر من حرفام کلی بود و از روی احتمالات برای آدمای مختلف

منظورم از خیلی از صحبتام شما نبودین و بعضی از قسمت ها رو اشتباه برداشت کردین ولی دیگه بگذریم

به هر حال امیدوارم به زودی زود همه ی مجردای سایت همسرانی خوب و سالم و صالح نصیبشون بشه و زیر سایه امام زمان(عج) خوشبخت و عاقبت بخیر بشن

pantan;787875 نوشت:
اگر اونا حاضر هستند از برخی از شرایط شما بگذرند و خصوصا پاک هستند بنابراین چه اشکالی داره شما هم از چند مورد کوتاه بیاید!
البته قبول دارم برخی ها دیگه زیادی خشک مذهبی هستند و در مواردی افراط هم میکنند ولی بطور کلی وقتی ازدواج کنید خود به خود فعالیت های شغلی و کاری شما هم به دلایلی افزایش پیدا میکنه و بخشی ازون چیزهایی که الان حسرت داشتنشون میخورید جبران میشه و توجه شما از ماهواره به خانوم جلب میشه.
من خودم 31 سالم هست و مجردم بنابراین خیلی خودتون در شرایطی که دارید تنها حس نکنید!شرایط مشابه شما بنده هم دارم و تقریبا سرپرست خانواده هستم و شرایط ازدواج برام سخته.
توکل بر خدا!
:ok:

kind;787862 نوشت:
با سلام.
برادربه خدا توکل کن و امیدوار باش چقدر ناامیدی شما.
شما شغل داری.تحصیل کرده هستی.با ایمانم هستی(روی داشته هاتون تمرکز کن) دیگه دختره چی میخاد.اونی که لایقتون باشه پیدا میشه.
مثبت فکر کن تا اتفاق های مثبتی براتون بیفته.یا علی.

ممنون از شما رفیقای گلم.حتما به توصیه هاتون فکر میکنم.

╮∩╭(︶︿︶)╮∩╭ ñ¡ªz;787400 نوشت:
سلام

امیدوارم به زودی همسر مناسب و هم کفوی قسمتتون بشه و کنار هم به آرامش و عشق و در نهایت با هم به خدا برسید و عاقبت بخیر بشید.

ولی برادر من یه توصیه که هم به شما دارم هم به بعضی از خواهرای خودم برای اینکه بتونید زودتر همسری پیدا کنید علی رغم تمام توصیه های ارزشمندی که کارشناس محترم و کاربران گرامی کردن این هست که:

تکلیف خودتون رو مشخص کنید که کدوم طرفی هستید

به عنوان مثال من با یه دختر خانمی صحبت می کردم ایشون سنشون برای ازدواج یکم بالا رفته بود و می گفتن من کلا 2 تا خواستگار بیشتر نداشتم با اینکه از نظر ظاهری خوب بود ولی می دونید مشکلشون چی بود؟

ایشون آدم با اعتقاد بی اعتقادی بود

نماز می خوند روزه می گرفت ولی مثلا ماه رمضون پارسال حال نداشته بود روزه نگرفته بود. یا چادرش رو هر وقت دلش می خواست سر می کرد. مقنعش کلی عقب بود.
می گفت با ماهواره مخالفم ولی نه اینکه فک کنید از آسیباش خبر داره فقط برای اینکه به اذعان خودش حسود بود و دلش نمی خواست خانمای فلان جور رو ببینه
و کلی موارد اینجوری

مثلا من بخوام این شخص رو به کسی معرفی کنم باید بگم چجوریه؟ با ایمانه؟ بی ایمانه؟ چیه؟ چه ویژگی مثبتی داره؟
بخوام به خانواده ی بی ایمان معرفیش کنم از یه طرف می ترسم چون نمی خوام همین یه ذره اعتقادشم بپره از طرفی شاید خودش نتونه با خانواده بی ایمان کنار بیاد و بدبخت بشه
بخوام به خانواده با ایمان معرفیش کنم خب این ظاهر و این شرایط رو نمی پذیرن

شرایط شمام حالا نمیگم اینجوریه ولی میشه بهش اینجوری نگاه کرد

شما آدم پاکی هستین که هنوز به اصل ذات پاکتون پی نبردید، شاید خدا می خواد با تاخیر تو ازدواجتون بیشتر خودتون رو بشناسید و عیوب یا کم کاری هاتون رو ببینید مثل نمازی که نمی خوندید و الان می خونید

بله باید این اعتراف رو بکنم هستن کسایی که ادعای ایمانشون میشه ولی در مقابل وسوسه های شیطان کم میارن و وارد رابطه حرام میشن، ولی شما نشدید و این خیلی مهمه (این رو نگفتم که خدایی نکرده گرفتار عجب بشید، می خوام بگم ظرفیت شما خیلی بیشتر از اینی هست که الان هستین و با این شرایط حتما لایق بهترین و نجیب ترین دختر ها هستین

ولی مشکلی که وجود داره بهترین و با ایمان ترین و نجیب ترین دخترها اصولا یه سری چارچوبا دارن که ازش کوتاه نمیان(برای همینه سن بعضیاشون بالا میره با وجود تمام ویژگی های خوبی که دارن)، یکی از چارچوباشون اینکه حرام تو زندگیشون نباشه و یکی از مصادیق حرام همین ماهواره و آهنگ های حرام هست.

باور کنید که همین که انقدر به فکر مادرتون هستید همینکه تا الان وارد رابطه ی حرامی نشدید ، همین که توفیق نمازخوندن رو پیدا کردید، همین که اهل خمس و زکات و روزه اید، یعنی خدا لحظه به لحظه کنارتونه و هواتون رو داره

حیفه بخاطر چیزایی که ارزشش رو ندارن و به راحتی میشه ترکشون کرد، بهترین موقعیتتاتون رو از دست بدید

بدونید دخترای با ایمان واقعی در مرحله اول به کار شما اهمیت نمیدن، در مرحله اول ایمان و اخلاق شما رو می بینن

خدا رو شکر که انسان ها پاکی مثل شما هنوز هم کم نشدن

به نکته بسیار بسیـــــــــــــــــــــــــــار خوب و دقیقی اشاره کردید
احسنت

ebrahimi.ahmad40;787831 نوشت:

من اگر همسرم کارایی که من تو زندگیم کردم را نه بیشتر کرده باشه مشکلی ندارم.

.

سلام بر شما

نکته که سرکار خانم نیاز گفتن درسته. ایشون نمی گن که شما حتما باید اینجوری باشی یا اونجوری. ایشون در مقام تحلیل موانع ازدواج شما، می گن که یکی از موانع می تونه همین مسئله باشه که شما وسط قضیه قرار داری و این کاملا درسته. یعنی شما خیلی از موردها رو به خاطر این از دست می دی که طرف نمی تونه در مورد شما به نتیجه برسه که آیا ایشون مذهبیه یا غیر مذهبی. مثلا اونی که مذهبیه میگه خب فلان کار ایشون با دین سازگار نیست و به خاطر همین شما رو رد می کنه یا اونی که مذهبی نیست میگه من از اون آدمایی که می خوان ادای مذهبی ها رو در بیارن و ... بدم میاد. آدم یا باید اینوری باشه یا اونوری یا ...(من باب مثال عرض می کنم)

بنابراین حرف ایشون این نیست که شما با همین شرایط به هیچ وجه نمی تونین ازدواج کنین؛ بلکه منظور ایشون اینه که اگه بتونین موضع خودتون رو بهتر مشخص کنین، ازدواج شما راحت تر خواهد شد.

در مورد جمله ای هم که ازتون نقل قول کردم، من یه سوال دارم از شما:
شما تا به حال غیبت کردین؟
اگه جواب مثبته با جمله ای که گفتین یعنی اگه طرف غیبت کرده باشه شما باهاش مشکلی ندارین درسته؟
خب بزرگ بودن گناه رو کی تعیین می کنه؟ من و شما یا خدا؟ قطعا خدا
خدا از طریق فرستادش میگه الغیبت اشد من الزنا؛ یعنی گناه غیبت از زنا بیشتره و به عبارتی اونی که غیبت می کنه کارش از اونی که زنا میکنه بدتره درسته؟
با این حساب شما به طور منطقی باید بگید که چون من گناهی به بزرگی غیبت کردم، از گناه زنای طرف که به مراتب از غیبت پایین تره می گذرم؛ مگر اینکه نخواید به لوازم منطقی حرفتون پایبند باشین و غیر منطقی عمل کنین.

امین;788100 نوشت:
با این حساب شما به طور منطقی باید بگید که چون من گناهی به بزرگی غیبت کردم، از گناه زنای طرف که به مراتب از غیبت پایین تره می گذرم؛

من کاری به بزرگی و کوچیک گناه نزد خدا ندارم.برای ازدواج زنا کار نبودن طرف مهمتر از غیبت نکردنشه.خدا گفته با زناکاران ازدواج نکنین.نگفته با غیبت کننده ها یا مسخره کنندگان یا ... گفته با زناکاران ایه 3 سوره نور هست فکر کنم.

سلام

ebrahimi.ahmad40;785686 نوشت:
ترم اخر ارشد هستم.و باید بعدش سربازی برم

یه سر برو اتکا

تعدادی از دوستان من رفتن و هر کدوم یکی دو تا طرح برداشتن و بیشتر سربازیشون رو اینطوری کسری گرفتن

همین ذوره ارشد و دوران تحصیلت هم میتونی این طرح ها رو انجام بدی

در عین حال پیش مادرتون هم هستید و میتونید بهشون رسیدگی کنید

و البته زن هم میتونید بگیرید

-------------
در مورد خانم های دانشگاهتون که گفتید اقدام کردید و نشده و ...

تجربه شخصی نشون میده

در دوره کارشناسی معمولا خانم ها در سال آخر، بیشتر جواب مثبت میدن! یه جورهایی دوستانشون رو میبینن که ازدواج کردند و می خوان سرشون بی کلاه نمونه.

دوره ارشد هم سال دوم! به همون دلیل بالا و نگرانی از بالارفتن سن

----------
گفتید یه کار آبرومند داربد. پس چرا میگید شغل ندارید؟

----------
گاهی اوقات آرزو می کنم تو ایران هم یکی مثل دکتر شاخت داشتیم!!!!!!!

وزیر اقتصاد هیتلر!!!!

ظرف یکی دو سال تونست بیکاری رو در آلمان به صفر برسونه

ebrahimi.ahmad40;788138 نوشت:
من کاری به بزرگی و کوچیک گناه نزد خدا ندارم.برای ازدواج زنا کار نبودن طرف مهمتر از غیبت نکردنشه.خدا گفته با زناکاران ازدواج نکنین.نگفته با غیبت کننده ها یا مسخره کنندگان یا ... گفته با زناکاران ایه 3 سوره نور هست فکر کنم.

سلام

این سوال من به خاطر این بود که در ازدواج نباید چنین ملاکی داشته باشید؛ یعنی گفتن اینکه «اگه طرف در حد خودم خطا کرده باشه من باهاش مشکلی ندارم» ملاک و معیار درستی نیست. اونی که باید ملاک و معیار ازدواج قرار بگیره وضعیت فعلی فرده. ممکنه فردی اشتباهاتش از شما بیشتر یا کمتر باشه. این دخلی در زندگی اینده شما نداره. اونی که مهمه اینه که اون فرد در حال حاضر چه افکار و عقایدی داره؟ آیا اشتباهاتش رو قبول داره و از اونها توبه کرده یا نه؟
با این حساب اگه کسی قبلا زنا کرده باشه ولی الان توبه کرده باشه، به مراتب بهتر از کسیه که غیبت کرده و الان هم به این کارش ادامه میده و اصلا هم پشیمون نیست؛ چون فرد اولی به اشتباهش پی برده و بالاخره حرف خدا رو سرلوحه کار خودش قرار داده در حالی که فرد دوم همچنان در مقابل خدا ایستاده.
قرآن کریم هم در مورد زناکار همین رو میگه. البته منظور زناکار در آیه شریفه ناظر به کسی که مشهور به زناکار بودنه و بعد هم در ادامه آیه این حکم را استثنا میزنه به اینکه اگر این فرد توبه کرده باشه ازدواج با اون بلامانع است.

در مورد اینکه ملاک دین برای ازدواج چیه قبلا مفصل بحث شده که می تونید با جستجو در سایت مطالبش رو ببینید. دین، ایمان و اخلاق رو مهمترین ملاک برای ازدواج می دونه و با این بیان نمیشه گفت خدا گفته فقط با زناکار ازدواج نکن و غیر از این هر گناهی کرده بود مشکلی نداره!؛ بلکه مطابق دستور دین هر عملی که منجر به تضعیف دین و ایمان فرد بشه، اون رو در درجه پایین تری قرار میده و به همون میزان از اولویت انتخاب ساقط می کنه. منتها مشکل غالب ما اینه که چون بعضی از گناهان مثل دروغ و غیبت و ... رواج بیشتری داره، فکر می کنیم اینا چیزی از دین کم نمی کنه؛ در حالی که روایات مربوطه اینها رو از گناهان کبیره می دونن و جزو بد ترین گناهان هستند.

Anoushiravan;788155 نوشت:
یکی دو تا طرح برداشتن و بیشتر سربازیشون رو اینطوری کسری گرفتن

همه که نخبه نیستن.من زده شدم از درس.

Anoushiravan;788155 نوشت:
همین ذوره ارشد

ارشد که تموم شد.پایان نامم تمومه.همین ترم دفاع میکنم تموم میشه میره.

Anoushiravan;788155 نوشت:
در دوره کارشناسی معمولا خانم ها در سال آخر، بیشتر جواب مثبت میدن! یه جورهایی دوستانشون رو میبینن که ازدواج کردند و می خوان سرشون بی کلاه نمونه.
Anoushiravan;788155 نوشت:

دوره ارشد هم سال دوم! به همون دلیل بالا و نگرانی از بالارفتن سن


ازونجایی که این دوترم اخر فقط پایان نامه داشتم.و کل درسامو توی دو ترم تموم کردم.این راه حل منتفیه.

Anoushiravan;788155 نوشت:
چرا میگید شغل ندارید؟

کجا گفتم کار ندارم!!!!!:Gig::Gig::Gig:

Anoushiravan;788155 نوشت:
ظرف یکی دو سال تونست بیکاری رو در آلمان به صفر برسونه

اینجا ایرانه.حتی اگه کسی مثل اونم پیدا بشن.یه دست صدا نداره.

امین;788472 نوشت:
من به خاطر این بود که در ازدواج نباید چنین ملاکی داشته باشید

پس یعنی من اگه خودم ادم خوبی نبودم.انتظار داشته باشم.یه دختر خوب و افتاب مهتاب ندیده به قول دوستان نصیبم بشه!!!اینجوری میشم مثل بقیه ی پسرها که خودشون هرکاری کردن توی زندگیشون بعد یه دختر خوب از خدا میخان.ادمی که خوبی را میخاد.باید خوبی را زندگی کنه که نصیبش بشه.

امین;788472 نوشت:
«اگه طرف در حد خودم خطا کرده باشه من باهاش مشکلی ندارم» ملاک و معیار درستی نیست.

من خودم گفتم غیبت کردم یا دروغ گفتم.ولی نه اینکه زیاد اینکارو کرده باشم.خودمم رعایت میکنم نکنم.ولی معصوم که نیستم بعضی موقعها از دستم در میره.بعدش میفهمم که ای کاش نمیکردم.منظورم اینه که در همین حد باشه قابل بخششه.

امین;788472 نوشت:
. اونی که باید ملاک و معیار ازدواج قرار بگیره وضعیت فعلی فرده.

پس یعنی دیگه راجب گذشته فرد تحقیق نکنیم!!!تحقیق کردن بی معنیه از نظر شما.و گذشته در اینده هیچ تاثیری نداره.ادم همیشه گذشته تاثیر میزاره روی ایندش.100 درصد.اصلا حرفتون منطقی نیست.با عرض معذرت.

امین;788472 نوشت:
ممکنه فردی اشتباهاتش از شما بیشتر یا کمتر باشه. این دخلی در زندگی اینده شما نداره.

من حتی با دوستانی که اهل گناه باشن هم قطع رابطه میکنم.نمیتونم بدونم همسرم مثلا دوست پسر داشته.ممکنه از نظر احساس تاثیرای فراوانی داشته باشه.یه دکتری هست شبکه تهران برنامه داره"خانه ارام من" میگه.زندگی با کسی که اهل دوستی قبل ازدواج بوده که شکست های زیادی را از نظر روانی تجربه کرده.فرق میکنه با کسی که اینکارا را نکرده.

امین;788472 نوشت:
اونی که مهمه اینه که اون فرد در حال حاضر چه افکار و عقایدی داره؟ آیا اشتباهاتش رو قبول داره و از اونها توبه کرده یا نه؟

اگر در جواب سوال قبل من .بفرمایین که تحقیق باید باشه.و منظورتون چیز دیگه بوده.من در جواب میگم:
خب یه نفر همه کاری کرده تو زندگیش طوری که اگه تحقیق کنم.میفهمم.ولی قبل از اینکه من برم خواستگاریش بخاطر اینکه خواستگار خوبی مثل من :Nishkhand: میخاد بره خواستگاریش توبه کنه.از ته دل.و واقعا پشیمون بشه از گذشتش که چرا اینکار ها رو کرده.دیگران هم که من تحقیق میکنم از توبه ایشون که اگاه نیستن.میگن دختر بدیه.ولی در حقیقت این دختر توبه کرده .با این حال شما میگین مشکلی نداره!!!
که به این نتیجه میرسیم:شما با تحقیق مخالف هستین!!!!

امین;788472 نوشت:
با این حساب اگه کسی قبلا زنا کرده باشه ولی الان توبه کرده باشه، به مراتب بهتر از کسیه که غیبت کرده و الان هم به این کارش ادامه میده و اصلا هم پشیمون نیست؛ چون فرد اولی به اشتباهش پی برده و بالاخره حرف خدا رو سرلوحه کار خودش قرار داده در حالی که فرد دوم همچنان در مقابل خدا ایستاده.

هیچکدوم از این گناهها خوب نیستن.ولی زنا در زندگی مشترک تاثیر بیشتری میزاره.همون غیبت هم بعد از ازدواج باید ترک بشه.

امین;788472 نوشت:
اگر این فرد توبه کرده باشه ازدواج با اون بلامانع است.

منکه خدا نیستم.که ببخشم.من نمیتونم کسی که حتی توبه هم کرده را ببخشم.شاید بگین خدا میبخشه چرا تو نمیبخشی.:
چون اولا من میخام باش زندگی کنم نه خدا.من باید تاثیرات زندگی گذشته و زنای اونو تحمل کنم نه خدا.
امین;788472 نوشت:
دین، ایمان و اخلاق رو مهمترین ملاک برای ازدواج می دونه و با این بیان نمیشه گفت خدا گفته فقط با زناکار ازدواج نکن و غیر از این هر گناهی کرده بود مشکلی نداره!

بله.قبول دارم.ایمان و اخلاق.ولی مگه من که خودم ادم گناهکاری هستم میتونم ادعا کنم که دختری نصیبم بشه که معصوم باشه.اصلا مگه ادم معصوم داریم!من وقتی خودم یکاریو میکنم نمیتونم توقع داشته باشم کس دیگه ای نکنه.
خدا گفته هم کفوتون پیدا کنین.
همونجوری که خانم نیاز فرمودن:
╮∩╭(︶︿︶)╮∩╭ ñ¡ªz;787819 نوشت:
خودش هرجوری رو خواست ببینه ولی زنش با حجاب باشه که کسی اون رو نبینه ( البته ببخشید اینجوری گفتم منظورم شما نبودین ولی هستن واقعا اینجور آقایون، که هر کاری می کنن به ازدواج که می رسن دختر آفتاب مهتاب ندیده می خوان)

╮∩╭(︶︿︶)╮∩╭ ñ¡ªz;787400 نوشت:
امیدوارم به زودی همسر مناسب و هم کفوی قسمتتون بشه

اگه بخام انتظار داشته باشم کسی را پیدا کنم که از همه نظر پاک و معصوم باشه.میشم مصداق همین اقایونی که خانم نیاز بهشون اشاره کرد.یعنی خودشون یکاری میکنن ولی از همسر ایندشون چیز دیگه ای میخان.ولی من اینجوری نیستم.

امین;788472 نوشت:
منتها مشکل غالب ما اینه که چون بعضی از گناهان مثل دروغ و غیبت و ... رواج بیشتری داره، فکر می کنیم اینا چیزی از دین کم نمی کنه؛ در حالی که روایات مربوطه اینها رو از گناهان کبیره می دونن و جزو بد ترین گناهان هستند.

من ازدواج میکنم که کاملتر بشم.همه اینها گناه هستن.که باید ترک بشن.کلا هدف ازدواج هم همینه تا اونجایی که من میدونم که انسان را رشد بده و به کمال برسونه.بعد از ازدواج هم این گناهها کم کم از زندگی میکنیم بیرون.ولی زنا قضیش فرق فوکوله.تاثیر زیادی در اینده داره.دروغ هم اگه دروغ گو قهاری باشه یا غیبت و ... همینجوره.

ebrahimi.ahmad40;788692 نوشت:
پس یعنی من اگه خودم ادم خوبی نبودم.انتظار داشته باشم.یه دختر خوب و افتاب مهتاب ندیده به قول دوستان نصیبم بشه!!!اینجوری میشم مثل بقیه ی پسرها که خودشون هرکاری کردن توی زندگیشون بعد یه دختر خوب از خدا میخان.ادمی که خوبی را میخاد.باید خوبی را زندگی کنه که نصیبش بشه

سلام
نه به هیچ وجه؛ بلکه شما باید به دنبال هم کفو خودتون باشین؛ منتها وقتی به همین مقدار راضی شدین، دیگه نباید انتظار داشته باشین که در آینده بهترین زندگی نصیب شما بشه. اونی که من عرض می کنم راهیه که شما بتونین بهترین زندگی رو برای آینده رقم بزنین؛ یعنی اگه شما می خواین زندگی خوبی داشته باشین اول باید نواقص خودتون رو جبران کنین و بعد دنبال کسی باشین که مثل شما نواقصش رو جبران کرده باشه. اما اگر نمی خواین جبران کنین که خب دیگه بحث از ازدواج موفق منتفیه؛ یعنی نمیشه گفت هم نواقص باشه و هم بهترین زندگی فراهم باشه. بله در این صورت حرف شما کاملا درسته و می تونید دنبال کسی باشید که مثل خودتون باشه و به همون اندازه هم از زندگی انتظار داشته باشین نه بیشتر.
البته منظور من این نیست که شما تبدیل به یک معصوم بشین؛ چون همه ما بالاخره اشتباهاتی داریم؛ ولی خب می تونیم کاری کنیم که این اشتباهات به حداقل برسه که شما در صحبت هاتون به این مسئله اشاره کردین و گفتین که بناتون بر همینه و این خیلی خوبه و خوبترش اینه که قبل از ازدواج خیلی از اشتباهات رو رفع کنین تا بتونین همسر بهتری برای خودتون انتخاب کنین.

ebrahimi.ahmad40;788692 نوشت:
پس یعنی دیگه راجب گذشته فرد تحقیق نکنیم!!!تحقیق کردن بی معنیه از نظر شما.و گذشته در اینده هیچ تاثیری نداره.ادم همیشه گذشته تاثیر میزاره روی ایندش.100 درصد.اصلا حرفتون منطقی نیست.با عرض معذرت.

اگه کمی بیشتر دقت می کردید منطقش رو متوجه می شدید. این مسئله منافاتی با تحقیق نداره. به عنوان مثال شما می رید تحقیق و متوجه می شید دختر مورد نظر قبلا با یکی دوست بوده. در چنین شرایطی شما چه تصمیمی می گیرین؟! یا طبق سلیقه شخصی تصمیم میگیرین و یا طبق نظر دین.
اگه پاسخ دین رو بخواین، دین میگه اگه ایشون به اشتباهش پی برده باشه و توبه کرده باشه، گذشته ایشون در اینده تاثیر نداره و باید ازش چشم پوشی کرد؛ اما اگه توبه نکرده باشه، خیر.
لذا اینطور نیست که همیشه گذشته 100 درصد در آینده تاثیر داشته باشه؛ بلکه یه چیزهایی هست که اثر گذشته بد رو خنثی می کنه. دیگه حالا شما می خواید این رو بپذیرین یا نه به خودتون بستگی داره

ebrahimi.ahmad40;788692 نوشت:
منکه خدا نیستم.که ببخشم.من نمیتونم کسی که حتی توبه هم کرده را ببخشم.شاید بگین خدا میبخشه چرا تو نمیبخشی.:
چون اولا من میخام باش زندگی کنم نه خدا.من باید تاثیرات زندگی گذشته و زنای اونو تحمل کنم نه خدا.

ببخشید که من یکی در میون جواب میدم؛ چون فکر می کنم پاسخ بقیش از مطالبی که عرض می کنم روشنه. با این حال هر کدوم نیاز به توضیح داشت بفرمایید من در خدمتم.
ما اینجا داریم کاری رو می گیم که درسته. کار درست اینه که یک فرد مسلمان تابع دین باشه و اهل افراط و تفریط نباشه. وقتی خدا میگه توبه آدم رو پاک می کنه، ما نباید کاسه داغ تر از آش بشیم و فرد توبه کننده رو گناه کار بدونیم. اینکه شما میگید من نمی تونم، به خاطر اینه که هنوز به حرف خدا به اندازه ای اعتماد ندارین که اون رو درست ترین حرف بدونین و به خاطر همین سعی می کنین اون رو با جملاتی مثل من می خوام با اون زندگی کنم نه خدا توجیه می کنین؛ جمله ای که اگه یکم بهش فکر کنین خودتون خندتون می گیره و حتی از گفتن اون پیش خدا شرمنده می شین. اونی که داره همه مارو با همه اشتباهاتمون تحمل می کنه خداست ...

امین;788735 نوشت:
اول باید نواقص خودتون رو جبران کنین

من روی خودم کار میکنم که گناهامو کم کنم.مثل غیبت.نگاه به نامحرمو.... ولی بعضی کارها را مثل ماهواره دیدن و اهنگ گوش دادن و ... را گناه نمیدونم.انجامشون میدم.تعریف "نواقص" از نظر من و شما شاید در همین مورد تفاوت داشته باشه.

امین;788735 نوشت:
اگه پاسخ دین رو بخواین، دین میگه اگه ایشون به اشتباهش پی برده باشه و توبه کرده باشه، گذشته ایشون در اینده تاثیر نداره و باید ازش چشم پوشی کرد؛ اما اگه توبه نکرده باشه، خیر.

یعنی بریم از دختر بپرسیم.بگم:من متوجه شدم دوست پسر داشتی.ایا توبه کردی و پشیمونی!!!!
من تا الان هیچ مشاوره ازدواج از جمله دکتر فرهنگ ، را ندیدم که همچین پیشنهادی بدن.میگن تحقیق کنین اگه مناسب نبودن .عذر خواهی کنین و تموم کنین.نه اینکه برین بپرسین پشیمون شده یانه!!!

امین;788735 نوشت:
ببخشید که من یکی در میون جواب میدم؛ چون فکر می کنم پاسخ بقیش از مطالبی که عرض می کنم روشنه. با این حال هر کدوم نیاز به توضیح داشت بفرمایید من در خدمتم.

خواهش میکنم.لطف میکنین.
:ok::Hedye::Gol:

امین;788735 نوشت:
اونی که داره همه مارو با همه اشتباهاتمون تحمل می کنه خداست ...

خدا میتونه تحمل کنه.من نمیتونم.خدا گفته توی قران اگر کسی از بنده هام از گناهش توبه کرد اون را ببخشید؟این سوالو از این جهت میپرسم که تا اونجایی که من میدونم.خدا هر جا در مورد توبه گفته.نوشته:ما اونو بخشیدیم.نگفته بنده ها شما هم ببخشین.اگرم گفته اینو پس یعنی دو نفر با هم زنا میکنن بعد مچشونو میگیرن و قاضی حکم میده سنگسار.بعد توبه میکنن.یعنی دیگه حکم اجرایی نمیشه؟؟؟!!!

ebrahimi.ahmad40;788692 نوشت:
همه که نخبه نیستن.من زده شدم از درس.

شرایط خاصی نداره

میرید اتکا ازتون رشته تون رو میپرسن و براساس رشته شما بهتون طرح میدن

ebrahimi.ahmad40;788692 نوشت:
ارشد که تموم شد.پایان نامم تمومه.همین ترم دفاع میکنم تموم میشه میره.

دوستان بنده با یک ماه کار برای اتکا تونستن 12 ماه کسری بگیرند

ebrahimi.ahmad40;788781 نوشت:
تعریف "نواقص" از نظر من و شما شاید در همین مورد تفاوت داشته باشه.

سلام
نظر من و شما ملاک نیست. نظر دین ملاکه

ebrahimi.ahmad40;788781 نوشت:
من تا الان هیچ مشاوره ازدواج از جمله دکتر فرهنگ ، را ندیدم که همچین پیشنهادی بدن.میگن تحقیق کنین اگه مناسب نبودن .عذر خواهی کنین و تموم کنین.نه اینکه برین بپرسین پشیمون شده یانه!!!

تحلیل این مسئله دیگه با خود شماست. شما باید همه صحبت ها رو بشنوید و بعد تصمیم بگیرید. بعلاوه اینکه فهمیدن اینکه طرف از اشتباهی که کرده پشیمونه یا نه خیلی راحته و حتی نیاز به پرسیدن هم نداره؛ چون این مسئله هم ذیل همون تحقیقات قرار می گیره. نگید این مسئله شخصیه و نمیشه فهمید؛ چون بازخورد بیرونی داره و میشه فهمید.

ebrahimi.ahmad40;788781 نوشت:
خدا گفته توی قران اگر کسی از بنده هام از گناهش توبه کرد اون را ببخشید؟

بله صد در صد. این از واضحاته دینه که هم از قرآن قابل برداشت است و هم از روایات و هم از تاریخ و سیره ائمه و .... . در قرآن همانطور که قبلا هم عرض کردم در مورد ازدواج با زناکار مسئله توبه مطرح شده؛ یعنی گفته شده با زناکار ازدواج نکنید مگر اینکه توبه کرده باشه. این از نظر شما یعنی چی؟ در روایتی هم حضرت امیر علیه السلام (اگر اشتباه نکنم) می فرمایند اگر کسی را شب هنگام دیدید که گناهی از او سرزده، صبح او را به چشم یک گنه کار ننگرید؛ چراکه ممکن است سحرگاه توبه کرده باشد. (اصل روایت با آدرسش رو انشاءالله بعدا پیدا می کنم و اینجا می ذارم)

دوست عزیز اون چیزی که مسلمه اینه که همه ما در همه علوم تخصص نداریم و برای همین بهترین و عاقلانه ترین کار اینه که یا بریم متخصص اون علم بشیم و یا اینکه به متخصصین اون علم اعتماد کنیم و در برنامه زندگی از اون بهره ببریم که بتونیم بیشترین استفاده رو از زندگیمون ببریم. البته شما اینجا هر چی سوال بپرسید ما حاضریم جواب بدیم؛ ولی دیگه بحث از مشاوره خارج میشه و به سمت بررسی مبانی علمی میره که در این صورت بهتره تاپیکی جدا با عنوان مسئله مربوطه ایجاد کنید و سوالتون رو به طور مبنایی مطرح کنید تا در موردش بحث کنیم. با تشکر

سلام

یه پرس و جوی مختصری در مورد کفالت انجام دادم

اگر یکی از والدین ازکارافتاده باشند هم میتونید برید از طریق بهزیستی اقدام کنید

ظاهرا یک چندماهی دوندگی داره ولی میتونید کفالت بگیرید و سربازی نرید

[="Blue"]

امین;788468 نوشت:
با این حساب اگه کسی قبلا زنا کرده باشه ولی الان توبه کرده باشه، به مراتب بهتر از کسیه که غیبت کرده و الان هم به این کارش ادامه میده و اصلا هم پشیمون نیست؛ چون فرد اولی به اشتباهش پی برده و بالاخره حرف خدا رو سرلوحه کار خودش قرار داده در حالی که فرد دوم همچنان در مقابل خدا ایستاده.

سلام استاد گرامی
مسئله اینه که آیا صرفا از روی گفتار یه زانی میخواهند به نادم بودن او پی ببرند؟ از کجا معلوم که واقعا توبه کرده و به خاطر ازدواج با کسی اظهار ندامت نمی کنه؟ در ثانی گذشته انسان ها در ایندشون تاثیر گذاره، نمیشه از کسی توقع داشت چون خدا زانی توبه کار رو می بخشه پس شما هم که پاک بودی الان باید مجبوری او رو ببخشی و باهاش ازدواج کنی چون خدا بخشیده
در ازدواج طرفین حتی باید چهره هم رو بپسندند این مسئله به این مهمی رو که از حقوق همسر هست و ضایع شده رو نمیشه اینقد راحت بگیم باید ببخشید
غیبت بده، خیلی ام بده ولی آیا با غیبت حق همسر هم ضایع میشه؟

مسئله تضییع حقوق همسر اینجا هست[/]

Anoushiravan;789055 نوشت:
سلام

یه پرس و جوی مختصری در مورد کفالت انجام دادم

اگر یکی از والدین ازکارافتاده باشند هم میتونید برید از طریق بهزیستی اقدام کنید

ظاهرا یک چندماهی دوندگی داره ولی میتونید کفالت بگیرید و سربازی نرید


ممنون.بله دارم از همین راه اقدام میکنم.ازمایشات لازمو داریم انجام میدیم قبل عید ...که مدارکو بعد عید ببریم کمیسیون.فروردین نوبت کمیسیونه.

زینبیون;789069 نوشت:

سلام استاد گرامی
مسئله اینه که آیا صرفا از روی گفتار یه زانی میخواهند به نادم بودن او پی ببرند؟ از کجا معلوم که واقعا توبه کرده و به خاطر ازدواج با کسی اظهار ندامت نمی کنه؟

سلام
نه نمیشه فقط از روی گفتار پی برد و قبلا هم به این مسئله اشاره شد. گفتیم که کسی که از اشتباهش پشیمون باشه و توبه کرده باشه با کسی که نباشه خیلی فرق می کنه و پشیمانی او در رفتارش نمود پیدا خواهد کرد. البته این صد در صدی نیست ولی تا حدود زیادی تعیین کننده است. نوع رفتار و برخورد فرد توبه کننده با نامحرم؛ شفافیت در کارها؛ میزان گرایش به اعمال عبادی و ... از جمله نشانه های اونه. شاید بگید از کجا معلوم که فرد فیلم بازی نکنه؟ بله چنین احتمالی وجود داره ولی اولا این احتمال در هر شرایطی وجود داره؛ یعنی حتی جایی که شما از گناه فرد هم خبر نداری این احتمال وجود داره و نمیشه گفت فقط مختص به این مورده و اگه بخوایم به چنین احتمالاتی بیش از حد اعتنا کنیم باید کلا قید ازدواج رو بزنیم؛ چنانچه یک راننده اگر بخواد به احتمالات تصادف زیادی اعتنا کنه و بترسه، باید کلا قید رانندگی رو بزنه ثانیا کسی که فیلم بازی می کنه در حین فیلم قطعا سوتی هایی هم خواهد داشت که اونو لو میده. مثلا کسی که داره پیش شما اظهار دینداری می کنه، شما با گرفتن آمارش در جاهایی که حضور ندارین می تونین به فیلم بودن یا واقعی بودنش پی ببرین و ...
بعلاوه اینکه همیشه اینطور نیست که فرد تازه وقتی به شما رسیده توبه کرده باشه. در خیلی از مواقع اینطوره که فرد خیلی قبل تر از اینکه با شما آشنا بشه به اشتباهش پی برده و توبه کرده که این خودش یکی از نشانه های واقعی بودن توبشه و راه فهمیدنش هم راحت تره.
بنابراین بهترین راه فهمیدن این مسئله بررسی اخلاق و رفتار و کردار فرد بعد از توبشه. در مواردی هم که فرد تازه اظهار توبه می کنه بهترین کار اینه که بین خواستگاری و عقد مدتی فاصله انداخته بشه تا طرف خودش رو در این مدت ثابت کنه.
نکته آخر اینکه نباید فکر کنید صرف توبه می تونه زندگی آینده شما رو از خیانت نجات بده. در غالب موارد خیانت ها به خاطر بسترسازی هایی که از جانب طرف مقابل اتفاق می افته. وقتی بستر خیانت فراهم شد دیگه فرقی نمی کنه که طرف قبلا اشتباه کرده باشه یا نه و هر دو در معرض خطر لغزش قرار خواهند گرفت. اینکه کدومشون احتمال خطاش بیشتره هم به اشتباه گذشتشون مربوط نمیشه؛ بلکه به میزان ایمان الانشون مربوط میشه.

نقل قول:
در ثانی گذشته انسان ها در ایندشون تاثیر گذاره، نمیشه از کسی توقع داشت چون خدا زانی توبه کار رو می بخشه پس شما هم که پاک بودی الان باید مجبوری او رو ببخشی و باهاش ازدواج کنی چون خدا بخشیده
در ازدواج طرفین حتی باید چهره هم رو بپسندند این مسئله به این مهمی رو که از حقوق همسر هست و ضایع شده رو نمیشه اینقد راحت بگیم باید ببخشید
غیبت بده، خیلی ام بده ولی آیا با غیبت حق همسر هم ضایع میشه؟

مسئله تضییع حقوق همسر اینجا هست


کی گفته شما مجبوری؟؟ ما می گیم راه درست اینه و خدا چنین چیزی رو درست می دونه. حالا شما دوست داری بهش عمل کن و دوست نداری عمل نکن. هیچ اجباری در کار نیست.
برام جای بسی تعجبه که چطور چنین حقی رو برای طرف قائل می شین؟ گذشته یک فرد هیچ ربطی به فرد دیگه نداره. بله اگه بعد از ازدواج چنین خیانتی صورت بگیره شاید بشه در مورد حقوق همسر بحث کرد؛ ولی اینکه طرف قبلا اشتباهی کرده و بعد هم توبه کرده چه ربطی به طرف و تضییع حقوق ایشون داره؟ با این حال شاید هم من اشتباه می کنم؛ چون این یک بحث روانشناختی نیست. لذا اگه منبع معتبری سراغ دارین که میگه چنین حقی وجود داره بفرمایید استفاده می کنیم
موضوع قفل شده است