جمع بندی چرا نسبت به آیه های مرگ بی تفاوت هستم؟

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا نسبت به آیه های مرگ بی تفاوت هستم؟

سلام علیکم.
سعی می کنم که به یاد مرگ باشم ولی هیچ اثری رویم نمی گذارد
مثلا می خوانم ویران کننده لذت ها اصلا هیچ اثری نمی گذارد مثل اینکه گفته نشد.تعجب می کنم وقتی به خواهر 11 ساله ام -که تارک نماز است- عذاب هایی که روز قیامت بر تارک الصلاه وجود دارد می گویم، توبه می کند!اما برای من عادی است!
اگر یاد مرگ بکنم ترسی ازش نمی کنم(منظورم اینست که بی تفاوتم.)
علتش چیه؟چه کنم از این وضعیت نجات پیدا کنم؟
با تشکر

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد سمیع

یا رحمن;793291 نوشت:
سلام علیکم.
سعی می کنم که به یاد مرگ باشم ولی هیچ اثری رویم نمی گذارد
مثلا می خوانم ویران کننده لذت ها اصلا هیچ اثری نمی گذارد مثل اینکه گفته نشد.تعجب می کنم وقتی به خواهر 11 ساله ام -که تارک نماز است- عذاب هایی که روز قیامت بر تارک الصلاه وجود دارد می گویم، توبه می کند!اما برای من عادی است!
اگر یاد مرگ بکنم ترسی ازش نمی کنم(منظورم اینست که بی تفاوتم.)
علتش چیه؟چه کنم از این وضعیت نجات پیدا کنم؟
با تشکر

باسمه تعالی
با عرض سلام و خسته نباشید
حقیقت امر این است که مرگ اصلا ترسی ندارد. در واقع اگر کسی از مرگ بترسد، جای تعجب است. زیرا مرگ صرفا فقط انتقال انسان از یک نشئه به نشئه دیگر است که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
«تَنْتَقِلُونَ‏ مِنْ‏ دَارٍ إِلَى دَارٍ [1] از خانه ای به خانه ای دیگر منتقل می گردید».
مانند اینکه ما انسان ها از رحم مادر، وارد رحم طبیعت شدیم و به همین ترتیب از رحم طبیعت وارد رحم برزخ می شویم. پس اصل این است که از مرگ نترسیم.
اما آنچه که باعث ترس می گردد اعمال و گناهان انسان است و عذاب هایی است که در پی آنها می آید. شما برای اینکه این حالت خوف و ترس را داشته باشید تا بیشتر مراقب اعمالتان باشید:
1- به قبرستان بیشتر سر بزنید مخصوصا اگر کسی در حال دفن شدن است را ببینید و تأمل کنید که دیگر دستش خالی خالی شده و با خود فقط یک کفن بیشتر نبرده و فقط اعمال اوست که همنشینش گشته، به قبرهای خالی بیشتر توجه کنید. یعنی رفتن به قبرستان، صرفا فاتحه خوانی نباشد. بلکه همراه با تدبر و تفکر باشد.
2-کتابهای سیاحت غرب و منازل الاخرة را با دقت مطالعه کنید.
3- حدیث معراج و مشاهداتی که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم ) نسبت به عذاب امت داشتند را حتما ببینید که واقعا تکان دهنده است.
4- بالا بردن معرفت .
ما تحمل آب جوش صد درجه و یا تحمل حرارت یک آتش کبریت را نداریم.
آن وقت به عنوان نمونه چگونه تحمل غسّاق را داشته باشیم
«لا یذوقون فیها بردا و لا شرابا الا حمیما و غساقا» (نبا / 24_25)
«جهنمیان آب خنک و گوارا نمی چشند بلکه آب حمیم و غسّاق می نوشند.»
مفسرین می گویند: غسّاق، چشمه ای است در جهنم که آبش در نهری جاری است که زهر کشنده و سمومات مارها و عقربهای جهنم به آن ریخته می شود و حتی چرک دیده های اهل جهنم هم داخل آن می ریزد و از نظر داغی هم مثل مس گداخته است؛ چون با آتش جهنم داغ شده که اگر ذره ای از آتش جهنم به روی کوههای دنیا گذاشته شود همه کوهها آب می شود.
و در آیه دیگر فرموده: «هذا فلیذوقوه حمیم و غسّاق» (ص / 57)
« این نوشابه حمیم و غسّاق است (دو مایع سوزان و تیره رنگ) که باید از آن بچشند.»
در روایت است که پیامبر اکرم (ص) می فرماید: «اگر یک دلو از ماء غسّاق جهم را در دنیا بریزند، بوی گند و تعفن آن سراسر دنیا را می گیرد و تمام اهل دنیا از تعفن آن، متعفن و نابود خواهند شد.»
روی این نوع آیات و تفاسیر آن دقت بیشتری کنید باید معرفت رو نسبت به عذاب فردای قیامت بالا ببرید، تا در میدان عمل، اثر خود را بگذارد.
موفق باشید.

.................................
[1]. علامه مجلسی، بحار الانوار،ج37،ص 146

یا رحمن;793291 نوشت:
سلام علیکم.
سعی می کنم که به یاد مرگ باشم ولی هیچ اثری رویم نمی گذارد

با تشکر

با سلام

وقتي انسان ميتواند به جايي برسد كه مرگ را هميشه جلو چشمان خود ببيند ، كه شناختش و معرفتش نسبت به دنيا و انسان و قيامت كامل شود، مثلا بداند دنيا سراي جاويد است و بالاخره بايد روزي به سراي ديگر منتقل شد. و بفهمد عمر آدمي محدود است . و از طرفي نميداند چند مدت ديگر زنده است و مهمتر از همه نميداند قدمي كه ميگذارد در جهنم ميگذارد يا در بهشت ، شخصي نزد حضرت علي بن الحسين امام سيد الساجدين? رفت و شروع كرد به شكايت از دنيا و زندگي در آن ، حضرت? فرمود: بيچاره فرزند آدم هر روز سه مصيبت بزرگ بر او وارد ميشود اصلا به آن توجه ندارد اگر متوجه آنها باشد مشكلات زندگي برايش آسان ميشود :

اول : هر روز از عمرش كم ميشود و هيچ چيز جايگزينش نميشود؛ در عين حال انسان از آن ناراحت نيست با اين كه اگر مالي از او مفقود شود با اين كه جايگزين دارد ، با اين حال غصه ميخورد.

دوم: بي مهابا به جمع مال و كسب آن مشغول است و كاري ندارد حلال است يا حرام ، با اين كه اگر حلال باشد بايد حسابش را پس دهد و اگر حرام باشد بايد عقاب و كيفرش را ببيند.

سوم: هر گامي كه بر ميدارد يك قدم به سوي آخرت نزديك ميشود در صورتي كه نميداند به سوي بهشت ميرود يا جهنم. انسان وقتي ميتواند هميشه مرگ را جلو چشمان خود ببيند كه بداند هر نفس كه ميزند يك گام نزديكتر ميشود چنان كه حضرت اميرالمؤمنين? فرمود: نفس المرء خطاه الي أجله نفس هاي انسان گامهاي او به سوي مرگ است .بنابر اين ، هر ضرباني كه قلب انسان ميزند او را يك گام به پايان عمر نزديكتر ميسازد. پيامبر? جمعي از جوانان را ديد كه صحبت ميكنند و با صداي بلند خنده ميكردند به آنها فرمود، هرگاه آرزوي طولاني آدمي را بفريبد و بهمان نسبت اعمال نيك آدمي را كم ميكند ، به ياد مرگ بيفتيد كه مرگ از بين برندة لذات است .نيز فرمود: ياد كنيد مرگ و ترازوهايي كه براي حساب نصب ميكنند و قرار گرفتن در پيشگاه عدل الهي را براي رسيدگي به حساب و بالاخره در هر وقت و هر جا و پيش هر كسي به ياد مرگ افتادن ، هميشه مرگ را جلو چشمان آدمي مجسم ميسازد.

یا رحمن;793291 نوشت:
سلام علیکم.

اگر یاد مرگ بکنم ترسی ازش نمی کنم(منظورم اینست که بی تفاوتم.)

با تشکر

با سلام

این یک چیز عمومی است که همه ی افراد یک ترس و وحشتی از مرگ دارند . حتی برخی از افراد از نام مرگ هم فراری هستند . ما به طور کلی دو جور ترس از مرگ داریم . بعضی از ترس ها ، ترس هایی هستند که ارزش و تقدسی ندارند و باید کاری کنیم که به تدریج از بین بروند . ولی برخی از ترس ها مقدس هستند . منشأ برخی از ترس ها بدلیل بی ایمانی ، جهالت و ضعف و نقصی است که دردرون انسان وجود دارد. در موارد زیادی در روایات به اینگونه ترس ها اشاره شده است . در روایت داریم که امام هادی (ع) به بالین یکی از دوستان خود که در حال احتضار بود رفتند . او خیلی گریه می کرد و می ترسید . یک کسی از حضرت سوال کرد که چرا ما اینقدر از مرگ می ترسیم ؟ امام فرمودند : از مرگ می ترسیم به این خاطر که نمی دانیم چیست و آن را نمی شناسیم . یک راننده ای که در یک جاده ی تاریک و ناشناخته حرکت می کند، نگران است . از این وحشت دارد که هر لحظه چه اتفاقی می خواهد پیش بیاید . امام هادی (ع) فرمودند : اگر به فرض چرک و کثافت بدن تو را گرفته باشد . در عین حال مریضی های پوستی و زخم هایی نیز به بدن تو وارد شده باشد. اگر همه ی اینها را با یک حمام رفت شستشو دهید پاک می شود و از رنج رهایی پیدا می کنید . آیا در این صورت باز هم می ترسید حمام بروید و از آن بدتان می آید ؟ گفتند : نه . مرگ نیز یک چنین چیزی است برای کسی که یک کثافات و آلودگی هایی بر جان او مانده و در دنیا پاک نشده ، بوسیله ی آن شستشو پیدا کرده و از رنج ها خلاصی پیدا می کند . آن شخص با آرامش به استقبال مرگ رفت و چند لحظه ی بعد از دنیا رفت . بسیاری از دلایل ترس از مرگ جهالت است . در روایتی امام جواد (ع) فرمود : مانند بچه ای است که چون خاصیت دارو را نمی داند از آن فراری است . اما آن کسی که عاقل است و می فهمد که آن دارو او را از رنج خلاص می کند به استقبال آن می رود . گاهی اوقات سبب آن جهل است و گاهی نیز تعلقات شدید به دنیا است . اگر شما روی کف دست خود چسبی بزنید که مویی ندارد می توانید به راحتی و بدون درد آن را بکنید . اما اگر آن را در جای پرمویی ، مثلاً روی پا یا پشت دست خود بزنید که با صدها مو گره خورده، وقتی که می کنید درد دارد . چه بسا انسان نسبت به امورات مختلف دنیا تعلقات شدید پیدا کرده و مانند هزاران زنجیر به جان او وابسته شده است .

yalda solimani;793424 نوشت:
با سلام

این یک چیز عمومی است که همه ی افراد یک ترس و وحشتی از مرگ دارند . حتی برخی از افراد از نام مرگ هم فراری هستند . ما به طور کلی دو جور ترس از مرگ داریم . بعضی از ترس ها ، ترس هایی هستند که ارزش و تقدسی ندارند و باید کاری کنیم که به تدریج از بین بروند . .

متشکرم از پاسخ هایتان (هم شما و هم جناب کارشناس).
منظورم این ترس نبود.ترسی که به خاطر گناهان است.من این ترس را ندارم.یقینا اگر کسی این ترس را داشته باشد گناهی نخواهد کرد. البته شما در قسمت اول پاسخ هایتان به آن اشاره کردید و فرمودید که باید مرگ همیشه جلوی چشممان باشد تا به جایی برسیم.

پرسش:
سعی می کنم که به یاد مرگ باشم ولی هیچ اثری نمی گذارد. اگر یاد مرگ بکنم ترسی ندارم. علتش چیست؟چه کنم از این وضعیت نجات پیدا کنم؟
پاسخ:
حقیقت امر این است که مرگ اصلا ترسی ندارد. در واقع اگر کسی از مرگ بترسد، جای تعجب است. زیرا مرگ صرفا فقط انتقال انسان از یک نشئه به نشئه دیگر است که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «تَنْتَقِلُونَ‏ مِنْ‏ دَارٍ إِلَى دَارٍ (1) از خانه ای به خانه ای دیگر منتقل می گردید.»
مانند اینکه ما انسان ها از رحم مادر، وارد رحم طبیعت شدیم و به همین ترتیب از رحم طبیعت وارد رحم برزخ می شویم. پس اصل این است که از مرگ نترسیم.
اما آنچه که باعث ترس می گردد اعمال و گناهان انسان است و عذاب هایی است که در پی آنها می آید. شما برای اینکه این حالت خوف و ترس را داشته باشید تا بیشتر مراقب اعمالتان باشید:
1-به قبرستان بیشتر سر بزنید مخصوصا اگر کسی در حال دفن شدن است را ببینید و تأمل کنید که دیگر دستش خالی خالی شده و با خود فقط یک کفن بیشتر نبرده و فقط اعمال اوست که همنشینش گشته، به قبرهای خالی بیشتر توجه کنید. یعنی رفتن به قبرستان، صرفا فاتحه خوانی نباشد. بلکه همراه با تدبر و تفکر باشد.
2-کتابهای سیاحت غرب و منازل الاخرة را با دقت مطالعه کنید.
3-حدیث معراج و مشاهداتی که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم ) نسبت به عذاب امت داشتند را حتما ببینید که واقعا تکان دهنده است.
4-بالا بردن معرفت .
ما تحمل آب جوش صد درجه و یا تحمل حرارت یک آتش کبریت را نداریم.آن وقت به عنوان نمونه چگونه تحمل عذابی را داشته باشیم که در دعای کمیل آمده : «هذا ما لا تقوم له السموات و الارض* عذابی که آسمان ها و زمین، نمی توانند آن را تحمل کنند»
یا در قرآن کریم آمده است:
«لا یذوقون فیها بردا و لا شرابا الا حمیما و غساقا (2) جهنمیان آب خنک و گوارا نمی چشند بلکه آب حمیم و غسّاق می نوشند»..
و در آیه دیگر فرموده: «هذا فلیذوقوه حمیم و غسّاق (3) این نوشابه حمیم و غسّاق است (دو مایع سوزان و تیره رنگ) که باید از آن بچشند».
پی نوشت:
1.علامه مجلسی، بحار الانوار،ج37،ص 146، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1403.
2.نبا / 24_25.
3.ص/57.


موضوع قفل شده است