جمع بندی دعای ذهنی
تبهای اولیه
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام
تفاوتِ (دعا کردن بصورت زبانی) با (دعا کردن در ذهن - یعنی بصورت مخفی در ذهن) چیست؟ آیا اگر همانگونه که دعا را به زبان می آوریم، در دلمان (همانند صحبت کردن در ذهنمان) برای فردی دعا کنیم، آیا ارزش آن دعا در نزد پروردگار، همانند دعایی است که بصورت زبانی گفته ایم؟ چون وقتی در اماکن عمومی با زبانمان دعا می کنیم، و یا ذکر می گوییم، ترس آن می رود که به خودنمایی و ریا بیوفتیم و نیتمان به مرور زمان تغییر کند... آیا در این مورد، مطلبی در قرآن کریم گفته شده است؟ و یا روایتی از پیامبران یا امامان معصوم در این ضمینه وجود دارد؟
پیشاپیش از وقتی که بابت پاسخ به این سوال اختصاص دادید کمال تشکر را دارم و دعاگوی شما خواهم بود
خدانگهدار
با سلام تفاوتِ (دعا کردن بصورت زبانی) با (دعا کردن در ذهن - یعنی بصورت مخفی در ذهن) چیست؟ آیا اگر همانگونه که دعا را به زبان می آوریم، در دلمان (همانند صحبت کردن در ذهنمان) برای فردی دعا کنیم، آیا ارزش آن دعا در نزد پروردگار، همانند دعایی است که بصورت زبانی گفته ایم؟ چون وقتی در اماکن عمومی با زبانمان دعا می کنیم، و یا ذکر می گوییم، ترس آن می رود که به خودنمایی و ریا بیوفتیم و نیتمان به مرور زمان تغییر کند... آیا در این مورد، مطلبی در قرآن کریم گفته شده است؟ و یا روایتی از پیامبران یا امامان معصوم در این ضمینه وجود دارد؟ پیشاپیش از وقتی که بابت پاسخ به این سوال اختصاص دادید کمال تشکر را دارم و دعاگوی شما خواهم بود خدانگهداربسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم؛
ضمن تبریک سال نو، سخن خوش را با کلام الله آغاز میکنم:
«قُلْ مَنْ يُنَجِّيكُمْ مِنْ ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً لَئِنْ أَنْجانا مِنْ هذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرينَ» (63)
ترجمه: بگو چه كسى مىرهاند شما را از تاريكىهاى صحرا و دريا، مىخوانيد او را به زارى و پنهانى، و مىگوئيد: اگر خدا برهاند ما را از اين شدايد، البته از شكرگزاران خواهيم بود.
برای توضیح مطلب، ابتدا، عین کلماتی را که در ترجمه تفسیر المیزان آمده است، را نقل میکنم:
«" تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً"- بطورى كه راغب در مفردات گفته" تضرع" به معناى اظهار ضراعت و درماندگى است. به همين جهت در مقابل آن،" خفية" را به كار برده كه معناى پوشيدگى است. بنا براين، تضرع در دعا عبارت است از اظهار و علنى ساختن آن، و خفيه در آن عبارت است از اخفا و نهان داشتن آن.
آرى وقتى مصيبتى به انسان مىرسد، نخست در خفا و به طور مناجات، نجات خود را از خداوند مىطلبد، و آن گاه كه دعاى نهانى اثر نكرد و مصيبت رو به شدت گذاشت و آثار نوميدى و انقطاع از اسباب هم كم كم نمايان شد، آن وقت است كه ديگر ملاحظه اطرافيان خود را نكرده و از اينكه مردم به ذلت و درماندگيش پى مىبرند، پروا ننموده و علنا گريه و زارى را سر مىدهد.
پس كلمه" تضرع" و" خفيه" مطلب را از جهتى ديگر نيز تعميم مىدهد و آن همان كوچكى و بزرگى مصيبت است».[1]
جناب علامه طباطبایی، یکی از وجوه تفاوت بین دعای نهانی و آشکارا را در خاستگاه آن ها جستجو کرده است. با این تصویر، تصور ما از دعا، اینگونه خواهد شد که دعا درخواست و طلبی حقیقی است که برآمده از پیبردن به عجز و نیاز و مسکنت واقعی بنده میباشد. از همین منظر، به هر میزان بنده، به عجز ذاتی خویش بیشتر پی برد، بر شدت و حِدَّت این درخواست و طلب افزوده خواهد شد به طوری که حتی ملاحظه پیرامون خویش را هم نکرده و تنها و تنها به فکر مطلوب خویش است.
در این شرایط، اساسا ریا و خودنمایی در میان نخواهد بود؛ چرا که خودنمایی از سوی کسی معنا و مفهوم مییابد که خود را در وضعیتی ایدهآل و مطلوب میبیند اما با این تصویری که از تضرع و دعای آشکارا ارائه شد، چنین وضعیتی بیمعناست.
میتوان با یک تقسیم بندی، دعا کنندگان را به دو دستهی «دعا کننده واقعی» و «غیر واقعی» (صوری) تقسیم کنیم؛ که دعا کنندگان واقعی، همان کسانی اند که در آیه شریفه بدان اشاره شده است.
در حقیقت، تضرع که در آیه شریفه به دعای آشکارا و علنی تطبیق شده است، در اثر حاد شدن نیاز و مسکنت پیش آمده است و فرض ما هم بر آن است که چنین نیاز و مسکنت حادی، واقعی و نفسالامری است. بنا براین، همانطور که یک مادر، در اثر گم شدن فرزند خویش، با فریادها و گریه و زاری، عطش و احساس درونی خویش را بیرون ریخته و کاری به نگاه اطرافیان ندارد و اصلا انگیزه ریا و به رخ کشیدن، در آن لحظات به مخیلهی وی خطور نخواهد کرد؛ انسانی که به این درک رسیده که فقیر و محتاج است و برای ادامه حیات روحی خویش نیازمند اموری است، چنین حالی را خواهد داشت و در طلب و درخواست، کاری به اطرافیان خویش نخواهد داشت.
در حقیقت، این طرز نگاه، راهکاری بود برای رهایی از ریایی گشتنِ دعای آشکارا و علنی.
نکته دیگر آن که با توضیحاتی که در ذیل آیه بیان شد، روشن گردید که دعای آشکارا ارزشمندتر از دعای نهانی و پنهانی است؛ زیرا برآمده از عجز و مسکنت بیشتر است و از طرفی، بروز چنین حالتی از جانب بندگان، بیشتر مورد پسند خداوند است.
[/HR][1]. ترجمه تفسیر المیزان، ج7، ص 189.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم؛
ضمن تبریک سال نو، سخن خوش را با کلام الله آغاز میکنم:
«قُلْ مَنْ يُنَجِّيكُمْ مِنْ ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً لَئِنْ أَنْجانا مِنْ هذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرينَ» (63)
ترجمه: بگو چه كسى مىرهاند شما را از تاريكىهاى صحرا و دريا، مىخوانيد او را به زارى و پنهانى، و مىگوئيد: اگر خدا برهاند ما را از اين شدايد، البته از شكرگزاران خواهيم بود.
برای توضیح مطلب، ابتدا، عین کلماتی را که در ترجمه تفسیر المیزان آمده است، را نقل میکنم:
«" تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً"- بطورى كه راغب در مفردات گفته" تضرع" به معناى اظهار ضراعت و درماندگى است. به همين جهت در مقابل آن،" خفية" را به كار برده كه معناى پوشيدگى است. بنا براين، تضرع در دعا عبارت است از اظهار و علنى ساختن آن، و خفيه در آن عبارت است از اخفا و نهان داشتن آن.
آرى وقتى مصيبتى به انسان مىرسد، نخست در خفا و به طور مناجات، نجات خود را از خداوند مىطلبد، و آن گاه كه دعاى نهانى اثر نكرد و مصيبت رو به شدت گذاشت و آثار نوميدى و انقطاع از اسباب هم كم كم نمايان شد، آن وقت است كه ديگر ملاحظه اطرافيان خود را نكرده و از اينكه مردم به ذلت و درماندگيش پى مىبرند، پروا ننموده و علنا گريه و زارى را سر مىدهد.
پس كلمه" تضرع" و" خفيه" مطلب را از جهتى ديگر نيز تعميم مىدهد و آن همان كوچكى و بزرگى مصيبت است».[1]
جناب علامه طباطبایی، یکی از وجوه تفاوت بین دعای نهانی و آشکارا را در خاستگاه آن ها جستجو کرده است. با این تصویر، تصور ما از دعا، اینگونه خواهد شد که دعا درخواست و طلبی حقیقی است که برآمده از پیبردن به عجز و نیاز و مسکنت واقعی بنده میباشد. از همین منظر، به هر میزان بنده، به عجز ذاتی خویش بیشتر پی برد، بر شدت و حِدَّت این درخواست و طلب افزوده خواهد شد به طوری که حتی ملاحظه پیرامون خویش را هم نکرده و تنها و تنها به فکر مطلوب خویش است.
در این شرایط، اساسا ریا و خودنمایی در میان نخواهد بود؛ چرا که خودنمایی از سوی کسی معنا و مفهوم مییابد که خود را در وضعیتی ایدهآل و مطلوب میبیند اما با این تصویری که از تضرع و دعای آشکارا ارائه شد، چنین وضعیتی بیمعناست.
میتوان با یک تقسیم بندی، دعا کنندگان را به دو دستهی «دعا کننده واقعی» و «غیر واقعی» (صوری) تقسیم کنیم؛ که دعا کنندگان واقعی، همان کسانی اند که در آیه شریفه بدان اشاره شده است.
در حقیقت، تضرع که در آیه شریفه به دعای آشکارا و علنی تطبیق شده است، در اثر حاد شدن نیاز و مسکنت پیش آمده است و فرض ما هم بر آن است که چنین نیاز و مسکنت حادی، واقعی و نفسالامری است. بنا براین، همانطور که یک مادر، در اثر گم شدن فرزند خویش، با فریادها و گریه و زاری، عطش و احساس درونی خویش را بیرون ریخته و کاری به نگاه اطرافیان ندارد و اصلا انگیزه ریا و به رخ کشیدن، در آن لحظات به مخیلهی وی خطور نخواهد کرد؛ انسانی که به این درک رسیده که فقیر و محتاج است و برای ادامه حیات روحی خویش نیازمند اموری است، چنین حالی را خواهد داشت و در طلب و درخواست، کاری به اطرافیان خویش نخواهد داشت.
در حقیقت، این طرز نگاه، راهکاری بود برای رهایی از ریایی گشتنِ دعای آشکارا و علنی.
نکته دیگر آن که با توضیحاتی که در ذیل آیه بیان شد، روشن گردید که دعای آشکارا ارزشمندتر از دعای نهانی و پنهانی است؛ زیرا برآمده از عجز و مسکنت بیشتر است و از طرفی، بروز چنین حالتی از جانب بندگان، بیشتر مورد پسند خداوند است.
[/hr][1]. ترجمه تفسیر المیزان، ج7، ص 189.
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام مجدد و با تشکر از وقتی که اختصاص دادید و با عرض تبریک سال نو
پاسخ شما برای من بسیار مفید بود، ولی هدف اصلی بنده از ارسال این سوال، دعاهای اینگونه نبود (دعاهای اینگونه را در تنهایی و یا در مسجد انجام می دهم)
برای مثال، من دوست دارم، وقتی در اماکن عمومی حرکت می کنم و وقتی از مکانی مقدس عبور می کنم و یا از کنار فردی فقیر یا نیازمندِ دعا، عبور می کنم، برای او (به زبان فارسی یا عربی) دعا کنم
ولی به هیچ وجه دوست ندارم، وقتی در میان دشمنان و یا دوستان نادان قرار دارم، دهان خود را (به نیت دعا) باز و بسته کنم.
دوست دارم دعای من، رازی باشد بین من و خداوند. و همان سخنی که می خواهم به زبان آورم، در دل بگویم.
حالا اگر منظور من را متوجه شدید و برای شما زحمتی نیست. لطفا با این نوع برداشت، مجددا سوال من را بخوانید و اگر زحمتی نیست پاسخ دهید
با تشکر مجدد از وقت شما
خدانگهدار
با سلام
معمولاً انسانها بهترین راه رسیدن به خواسته های خود را دعا کردن می دانند.هر کس،با شیوه خاص خود با معبودش ارتباط برقرار می نماید،راز و نیاز می کند،خواسته و نیازهای خود را درخواست می کند و به امید این وعده خداوند که فرموده است:قال ربکم ادعونی استجب لکم؛مرا بخوانید تا دعای شما را اجابت کنم.(سوره غافر، ایه 60)،در دریافت پاسخ از خداوند پافشاری می کند.به همین دلیل،همواره مجالس دعا و نیایش در مکان های مختلف برپاست و به مناسبت های مختلف،مردم برای دریافت حاجت هایشان،به این مجالس روی می آوردند و هم نوا با یکدیگر و به امید پاسخ از جانب پروردگار خویش،دعاهایشان را زیر لب زمزمه می کنند.همه ما تا کنون،در این مجالس شرکت کرده ایم و حتماً این جملات را از نوحه خوان شنیده ایم که خطاب به جمعیت می گوید:«اگر می خواهی به حاجتت برسی،چنان فریاد بزن و حاجتت را بخواه که صدایت به عرش خدا برسد و خدا جوابت را بدهد»
با توجه به این جمله،این سؤال همیشه ذهن ما را به خود مشغول داشته بود که مگر خداوند، از دل بندگان خود و خواسته های آنها خبر ندارد؟ و مگر صدای آهسته آنها را نمی شنود؟
چه لزومی دارد که ما فریاد بزنیم و چنان فریاد بزنیم که صدایمان به عرش خدا برسد،یا از فریاد ما عرش خداوند به لرزه بیفتد تا آنگاه خداوند ـ نعوذ بالله ـ متوجه خواسته و حاجت ما بشود و جواب ما را بدهد؟
ادعوا ربّکم تضرّعا و خفیة انّه لایحبّ المعتدین؛پروردگار خود را از روی فروتنی و در پنهانی بخوانید که او متجاوزین را دوست ندارد.(سوره اعراف،ایه
با مطالعه این ایه،متوجه شدم که خداوند،به طور روشن،نحوه دعا کردن و خواندن خودش را به ما گوشزد کرده،حتی در پایان ایه فرموده است:که خداوند متجاوزین را دوست ندارد و این جمله می تواند هر گونه تجاوز را،اعم از فریاد کشیدن به هنگام دعا و یا تظاهر و ریا کاری و یا توجه به غیر خدا به هنگام دعا،شامل شود.در ایه فوق می خوانیم:خدا را از روی تضرع بخوانید؛یعنی با کمال خضوع و خشوع و تواضع روی به سوی او آورید و در حقیقت،دعا کننده،نباید تنها زبانی چیزی را بخواهد،بلکه باید روح دعا در درون جان او و در تمام وجودش منعکس شود و… و اینکه در ایه فوق دستور داده شده که خداوند را به طور خفیه و در پنهانی بخوانید،برای این است که از ریا دورتر و به اخلاص نزدیک تر و توأم با تمرکز فکر و حضور قلب باشد»
ولی به هیچ وجه دوست ندارم، وقتی در میان دشمنان و یا دوستان نادان قرار دارم، دهان خود را (به نیت دعا) باز و بسته کنم. دوست دارم دعای من، رازی باشد بین من و خداوند. و همان سخنی که می خواهم به زبان آورم، در دل بگویم.برای مثال، من دوست دارم، وقتی در اماکن عمومی حرکت می کنم و وقتی از مکانی مقدس عبور می کنم و یا از کنار فردی فقیر یا نیازمندِ دعا، عبور می کنم، برای او (به زبان فارسی یا عربی) دعا کنم
مطمئنا هر گونه اتفاقی که باعث گردد انسان از درون با حضرت حق ارتباط پیدا کند، مبارک و پسندیده است؛ همچنین، این ارتباط به هر میزان بیشائبهتر و خالصتر باشد، اثربخشتر خواهد بود پس فرض مطرح شده، مورد اعتنا و مطلوب است.
یکی از حکمتهای دعا آن است که دعا بهانهای است برای توجه انسان به حضرت حق.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم.
بنظرم سوال کننده، سوالش اینه که ارزش زبانی گفتن دعا(تکان دادن لب و زمزمه کردن دعا) با دعا کردن توی دل(بدون تکان دادن لب و زمزمه کردن دعا)، فرقی داره؟ یعنی از نظر خدا، یکی هست؟
چیزی که توی ذهن بنده هست، اینه که دعا هست! خدایی که از همه تار و پود ما خبر داره، مگه میشه ندونه تو ذهن ما چه خبره؟ قطعا میدونه، ولی دعا کردن با زبان، تا اونجایی که من میدونم، تاثیرش روی خود آدم و حالت تضرّع آدم بیشتره و در یک کلام، دعا کردن با زبان، تا اونجایی که بنده قبلاً پرسیدم، ارزش بالاتری داره.
بنظرم سوال کننده، سوالش اینه که ارزش زبانی گفتن دعا(تکان دادن لب و زمزمه کردن دعا) با دعا کردن توی دل(بدون تکان دادن لب و زمزمه کردن دعا)، فرقی داره؟ یعنی از نظر خدا، یکی هست؟
چیزی که توی ذهن بنده هست، اینه که دعا هست! خدایی که از همه تار و پود ما خبر داره، مگه میشه ندونه تو ذهن ما چه خبره؟ قطعا میدونه، ولی دعا کردن با زبان، تا اونجایی که من میدونم، تاثیرش روی خود آدم و حالت تضرّع آدم بیشتره و در یک کلام، دعا کردن با زبان، تا اونجایی که بنده قبلاً پرسیدم، ارزش بالاتری داره.
با سلام خدمت جنابعالی؛
در مورد قسمت اخیر فرمایشتون، بنده در پست ابتدائی، مطالبی را به عرض رساندم؛ اما فرضی که پرسشگر محترم در نظر دارند آنی است که با دعای آشکارا، دعا بوسیله ریا، دچار منقصت شده در نتیجه، آن اثری که از دعا متوقع است، مترتب بر آن نخواهد گشت؛ بنابراین، بهتر است شخص مورد فرض سؤال، تا قبل از آن که در چنین عرصههایی قوت لازم را پیدا نکرده، در فراخنای خویش، چنین حسنهای را انجام داده تا به آثار مترتب بر آن دست یابد.
بله، اگر بتواند نیت خویش را خالص و بیشائبهی ریا و خودنمایی گرداند، با توجه به آیهی شریفه مذکور در پستهای گذشته، اظهار و افشای چنین دعای برخاسته از باطن، بهتر و پسندیدهتر است و مضاف بر داشتن آثاری جوانحی، آثار جوارحی نیز خواهد داشت.
بسم الله الرحمن الرحیم
سؤال:
ارزش دعای ابراز شده با زبان نسبت به غیر آن (دعای ذهنی) چگونه است؟
آیا دعای مخفی به انگیزه پرهیز از ریا، همان ارزش دعای آشکار را دارد؟
پاسخ:
مقدمه:
از دغدغههای مخلصین، نیفتادن در دام شیطان از منظر اعمال عبادی ریایی است. «دعا» یک عمل عبادی تلقی میگردد که نباید در آن غیر خدا را شریک ساخت و گرنه نه تنها تأثیر مثبتی بر ایمان و سعادت ما نخواهد داشت، بلکه به عکس، در دوری ما از مسیر سعادت و نجات مؤثر است. حال این سؤال مطرح است اگر به جهت پرهیز از ریا (= دعای ریایی) مانع از ابراز دعا به صورت آشکارا شویم، آیا میتوان گفت به همان اندازه که از دعای آشکار اما خالص، بهرهمند میشویم از دعای نهانی نیز بهرهمند میشویم؟ و همچنین، اگر دعای نهانی به انگیزهی حذر از افتادن در دام ریا، نقص و ضعفی برای دعاکننده به حساب آید (به دلیل آن که در مقابل این لغزندگی، فاقد اهرمهای نگهدارنده و بازدارنده بوده، از ریشه خیال خود را راحت کرده و در این لغزشگاه وارد نشده است و در صورتی که دعای آشکارا، آثار و برکات بیشتری نسبت به دعای نهانی داشته باشد، از این فوائد مازاد بیبهره خواهد ماند)، چگونه میتوان آن را درمان کرد؟
تحلیل دعا:
روشن است اگر شخص با دعا کردن گرفتار «ریا» شود، دعای نهانی برای این شخص برتر از دعای آشکار اما ریایی خواهد بود. اما این که در وضعیتی برابر یعنی در موضعی که شخص دعا کننده با آشکار ساختن دعا گرفتار ریا نشود، کدام یک از دعای آشکار یا نهان ارزشمندتر است سخنی دیگر است.
در وضعیت و موقعیتی یکسان یعنی عدم ریا در هر یک از دعای آشکار و مخفی، دعای آشکار مربوط است به مصیبتها و گرفتاریهای شدیدتر و حادتر؛ و دعای مخفی مربوط است به درخواستهای غیر حاد و شدید. پس وضعیت درماندگی و مسکنت شخص است که هر یک از دعای آشکار و نهانی را اقتضا میکند.
بیان مطلب: «دعا» عکسالعملی فطری در مقابل درک عجز و فقر ذاتی انسان است. دعا کننده، با فهم این که از خود چیزی نداشته و همه چیز از سوی مالک حقیقی به دست او خواهد رسید، در مقام طلب و درخواست برآمده و با لسان نهان و آشکار، و با انگیزهی رفع درماندگی و مسکنت خویش، دست به دامان صاحب قدرتی مطلق و بینهایت میشود. در حقیقت، چنین عکسالعملی به مقتضای حقیقت و واقعیتِ «طبیعت انسان» میباشد و اگر در متون دینی هیچ امری مبنی بر مطلوبیت دعا و درخواست از خداوند نمیبود، طبیعت انسانی چنین اقتضائی را داشت و حُسن و ضرورت آن از این منظر به راحتی قابل تبیین بود.
با همین نگاه بروندینی و عقلی، میتوان گفت دعای آشکارا ارزش بیشتری نسبت به دعای نهانی دارد؛ با این توضیح که، به میزان درک بیشتر مسکنت و عجز ذاتی، این درخواست، شدت و حِدّت بیشتری مییابد و این فزونی، از آن جا که اقتضاء و عکسالعمل ذاتی انسان در راستای فقیر محض بودن انسان است، خالی از نفسالامر و واقعیت نمیباشد. به بیان دیگر، عکسالعملهای طبیعی اعم از جسمانی و روحانی، منافعی را به همراه دارند، مقدار و اندازهی منافع به دنبالآمده، در گرو عوامل پیدایش این عکسالعملهای طبیعی اند؛ مثلاً به هر میزان، عوامل پیدایش ترس از موضوعی قویتر باشد، عکس العمل آن یعنی ترس نیز بیشتر است و در نتیجه، آثار مثبت این ترس بیشتر خواهد بود؛ در واقع، چون نیاز بیشتری به این آثار هست، به صورت خودکار، پدیدهی «ترس» افزایش مییابد تا از آثار و برکات آن استفاده گردد.
این سخن به این معناست که «دعا» قبل از آن که یک عمل جوارحی باشد، یک «حال» است؛ حالی که از درون انسان جوشش کرده است. از این منظر، هر قدر عامل پیدایش این «حال» که همان معرفت و پیبردن به عجز ذاتی و فقر وجودی است بیشتر باشد، صداقت و حقانیت این حال پررنگتر خواهد بود در نتیجه، معنا نخواهد داشت در عین حال که شخص به عجز ذاتی خود و دیگرانی که مثل او عین ربط به مبدأ هستی بخش اند، پیبرده است، اولاً عملی (مانند دعا) را از روی ریا انجام دهد (در حقیقت کسی که با دعا کردن، مرتکب ریا گشته، نفهمیده که دعا اصلا برای چیست و به چه کار میآید. چنین کسی، صورت ظاهری و کالبد دعا را از آن خود کرده در حالیکه عملش فاقد مغز و روح است)؛ و ثانیاً در مقام خاموش کردن این نیاز، از صحیحترین و به جاترین گزینه استفاده نکند؛ یعنی آنجا که نیاز است دعای آشکار نیاز و مسکنت وی را برطرف سازد، از دعای نهانی استفاده کند و بالعکس.
بنابراین، از یک سو، چگونه ممکن است کسی با دعای آشکارا مرتکب ریا شود در حالیکه، از پشتوانهی حال دعا برخوردار است. از سوی دیگر، چطور ممکن است کسی از عجز ذاتی و نیاز و درماندگی شدید خود با خبر شود، اما این عجز ذاتی تا زبان قال او را پوشش ندهد. مگر نه این که تبدلات روحی درونی از قبیل ترس، ألم، لذت و شادی در صورتی که قوی باشند، بروز حسی در کالبد فیزیکی انسان نیز دارند؛ همچنین، حال دعا که امری درونی است، اگر قوی باشد، طبیعتاً بروز بیرونی و آشکار خواهد داشت؛ مگر آن که عواملی درونی (و نه بیرونی) از این هویدایی جلوگیری کرده، در عین حال که درون، مالآمال از حال «دعا» است، در بیرون نشانی از این حال نباشد.
در تأیید مباحث فوق، علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ذیل آیهی «قُلْ مَنْ يُنَجِّيكُمْ مِنْ ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَة» (انعام/ 63) میفرماید:
«آرى وقتى مصيبتى به انسان مىرسد، نخست در خفا و به طور مناجات، نجات خود را از خداوند مىطلبد، و آن گاه كه دعاى نهانى اثر نكرد و مصيبت رو به شدت گذاشت و آثار نوميدى و انقطاع از اسباب هم كم كم نمايان شد، آن وقت است كه ديگر ملاحظه اطرافيان خود را نكرده و از اينكه مردم به ذلت و درماندگيش پى مىبرند، پروا ننموده و علنا گريه و زارى را سر مىدهد»[1]
نتیجهگیری:
در یک موقعیت مساوی، یعنی موقعیتی که حال دعا به عنوان پشتوانهی دعای لفظی موجود است آشکار سازی و عدم آشکار سازی دعا از طریق زبان و غیر زبان به حال شخص دعا کننده و درجهی مسکنت وی وابسته است و هیچ تفاوتی در این قسمت ندارند؛ یعنی، بهترین کیفیت در دعا، رعایت حال شخص دعا کننده است؛ اما با قطع نظر از این خاستگاه، میتوان علنی ساختن دعا را به دلیل جلب مصالح و فوائد بیشتر برای انسان نسبت به دعای ذهنی و درونی، ارزشمندتر دانست. برخی از این مصالح بیشتر عبارت اند از: همسویی بیشتر با حال بندگی و فقر و مسکنت شایسته یک عبد در مقابل غنی مطلق و همچنین، تهذیب نفس انسان از تکیر و غرور در مقابل پروردگار.
منابع
[1]. طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ترجمه موسوی همدانی، ج7، ص 190.