بزرگ‌ ترين معجزه قرن = کربلائي کاظم ساروقي؟؟؟

تب‌های اولیه

69 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

رضا ثقلین;813257 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سلام علیکم

بزرگوار به نظر بنده بیشتر به خاطر روایت زدگی است (البته منکر سنت قطعیه معصومین علیهم السلام نیستم و به نظر بنده اگر کسی منکر احادیث و سنت قطعیه و موافق قرآن کریم و حقیقی شود در حقیقت منکر 10 ها آیه قرآن کریم شده است)

اما متاسفانه برخی از علما بدون توجه به فرمایش خدای سبحان در حفظ بی چون و چرا و کم و کاست قرآن کریم و قرائت فوق حد تواتر مسلمانان جهان در طول تاریخ و روایات فوق حد تواتر اهل بیت علیهم السلام درباره حفظ قرآن کریم و تمسک و تبیین و توضیح آیات قرآن با قرائت فعلی و برتری عقلی و ادبی و لغوی قرائت فعلی بر سایر قرائات متاسفانه به خاطر وجود تعدادی روایت که حتی در صورت صحت سند و صحت استدلال باز هم در برابر قرآن کریم و روایات متواتر اهل بیت علیهم السلام دیگر نقشی نخواهد داشت معتقد به جواز قرائات مختلف و ... شدند

در حالی که حتی اگر بخواهیم به این موضوع مثل یک حکم نگاه کنیم و 4 منبع کتاب و سنت و اجماع و عقل را محور قرار دهیم باز هم نمیتواند نظر آن آقایان مورد تایید باشد!

یک مطلب ساده خدمت شما عرض کنم:

همه میدانیم که روایت ثقلین متواتر است و هم چنین روایات عرض احادیث منسوب به اهل بیت بر قرآن کریم و رد آن روایات در صورت مخالفت با قرآن کریم هم متواتر بلکه فوق حد تواتر است!

حال سوال اینجاست:

اگر ملاک و محور سنجش روایات غلط از صحیح به فرمایش معصومین علیهم السلام قرآن کریم است و از طرفی قرائات قرآن متفاوت است( که میدانیم این تفاوت قرائات معمولا باعث تفاوت معنی میشود) چطور میتوانیم بفهمیم که کدام روایت صحیح و کدام غلط است؟؟؟؟؟؟

چون عملا یک دور به وجود می آید!برای فهم صحت یا عدم صحت روایت به قرآن مراجعه کنیم و برای صحت قرائات یا فهم آیات(البته سوای از تبیین و شرح که آن یک بحث دیگر است) به روایات مراجعه کنیم خوب این یک دور واضح است!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! نتیجه اش همین اختلاف نظرات و فتاوا و مذاهب و برداشت ها تفسیر ها و ... است!!

نمونه عملی آن در احکام فقهی همان بحثی بود که با شما و جناب استاد صدرا و جناب هادی 99 در تاپیک مسح پا داشتیم(دوستان مراجعه کنند: http://www.askdin.com/showthread.php?p=811468#post811468)

دقیقا همین مشکل در 10 ها مسئله و حکم فقهی و تفسیری و حدیثی و فلسفی و کلامی و عقیدتی و... وجود دارد!(که اگر خواستید یا دیگر دوستان بخواهند مطرح میکنم)

نکته پایانی اینکه: (( نحوه ی قرائت قرآن، تنها یک گونه است نه چند گونه!! و آن هم تنها به وسیله ی قرآنی که خدای تعالی، خود آن را حفاظت فرموده و در دسترس مردم قرار داده، میسّر است؛ و نام این قرائت قرآن نیز «قرائت به روایت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم از خدای متعال» است، اگرچه به نامی دیگر مشهور شده؛ ولی خدای سبحان با حفص و عاصم، قرآن و قرائتش را حفظ نکرده، بلکه با قدرت لایزال خویش، خود محافظ قرآن و نحوه ی قرائت آن بوده و خواهدبود. ))

به این کلیپ صوتی توجه کنید: http://www.forghan.ir/darsname/inside/4/779/%D8%A8%D8%AD%D8%AB%DB%8C_%D8%A8%D8%A7_%D8%A2%DB%8C%D8%AA_%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D8%B4%D8%A8%DB%8C%D8%B1%DB%8C_%D8%B2%D9%86%D8%AC%D8%A7%D9%86%DB%8C_

و به این منبع هم مراجعه کنید: http://www.albalaq.com/post/57.htm

با تشکر اگر فرمایشی دارید بفرمایید

با سلام و احترام

بله احتمالا همین روایت زدگی علما باشد
که این اختلافات را به وجود اورده.
جالب این است که اگر قرار بر جواز قرائات باشد اهل سنت با روایات حروف سبعه(با برداشتی که انها دارند) بیشتر لایقش خواهند بود.
این جواز علمای شیعه کار را سخت کرده است
و این شبهه را به وجود اورده است که ما قرائت متواتر نداریم. از همین رو تاپیکی ایجاد کرده بودم که متاسفانه بسته شد. فکر نمیکنم تا زمانی که خود حضرات قصد روشنگری داشته باشند این مشکل حل شود. امیدوارم شما و دوستان بتوانید این مشکل را در همین اسک دین حل کنید و حقیقت هر چه هست آشکار شود.

به دوستان هم توصیه میکنم آن بحث وضو را نگاه کنند و ببینند که ثمره ی قبول کردن قرائت متواتر چیست؟ و وضوی واقعی چه گونه باید باشد؟

موفق و پیروز باشید.

رضا ثقلین;813227 نوشت:
بزرگوار قرائت فوق حد تواتر مسلمانان جهان مالک است!

دوست عزیز اصلا تواتری در کار نیست !

اگر شما تحقیق کنید بروشنی متوجه خواهید شد که همه این اصلاحات بعد از قرن 4 وبا قدرت شمشیر حکومت عباسیان (خلیفه الراضی بالله) و سلیقه ابوبکر مجاهد در تحدید قرائات به 7 عدد انجامید وبا سرکوب و قتل مخالفین مانند شنبوذیان!

خنده دار اینجاست که بعدا 3 تا ودوباره 4 تا قرائت به آنها اضافه کردند که تا امروز شده 14 تا ؟؟!!!!

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سلام علیکم


خیر البریه;813331 نوشت:
دوست عزیز اصلا تواتری در کار نیست !

اگر شما تحقیق کنید بروشنی متوجه خواهید شد که همه این اصلاحات بعد از قرن 4 وبا قدرت شمشیر حکومت عباسیان (خلیفه الراضی بالله) و سلیقه ابوبکر مجاهد در تحدید قرائات به 7 عدد انجامید وبا سرکوب و قتل مخالفین مانند شنبوذیان!

خنده دار اینجاست که بعدا 3 تا ودوباره 4 تا قرائت به آنها اضافه کردند که تا امروز شده 14 تا ؟؟!!!!

برادر گرامی شما متن های بنده را کامل مطالعه میفرمایید؟ دلایل وجود یک قرائت و غلط بودن قرائت دیگر را عرض کردم اگر با آنها موافقید که هیچ بحث تمام است اگر خیر(مانند همین تواتر که فرمودید) بفرمایید تا بحث کنیم ظاهرا چون شما همین یک مطلب را نقل کردید بحث را بر همین مطلب انجام میدهیم البته با کمک از بخش های دیگر

اولا قرائت فعلی همان طور که از روایات هم بر می آید در زمان خود رسول الله صلوات الله علیه و آله و ائمه هدی علیهم السلام وجود داشته و مورد نظر بوده پس از قرن 4 نبوده بلکه از آغاز اسلام بوده

ثانیا بر فرض قبول مطلب شما پس در 4 قرن مسلمانان چگونه نماز میخواندند و قرآن تلاوت میکردند؟؟؟؟؟ با چه قرائتی با چه الفاظی؟؟؟؟

ثالثا اگر سلیقه شخصی مطرح بوده و قرائات اینگونه متفرق شده و قرائت صحیح را نتوان تشخیص داد پس با فرمایش خدای سبحان در حفظ بی چون و چرا و کم و کاست قرآن کریم چه کنیم؟؟

حال سوال اینجاست:

اگر ملاک و محور سنجش روایات غلط از صحیح به فرمایش معصومین علیهم السلام قرآن کریم است و از طرفی قرائات قرآن متفاوت است( که میدانیم این تفاوت قرائات معمولا باعث تفاوت معنی میشود) چطور میتوانیم بفهمیم که کدام روایت صحیح و کدام غلط است؟؟؟؟؟؟

چون عملا یک دور به وجود می آید!برای فهم صحت یا عدم صحت روایت به قرآن مراجعه کنیم و برای صحت قرائات یا فهم آیات(البته سوای از تبیین و شرح که آن یک بحث دیگر است) به روایات مراجعه کنیم خوب این یک دور واضح است!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! نتیجه اش همین اختلاف نظرات و فتاوا و مذاهب و برداشت ها تفسیر ها و ... است!!

رابعا تفاوت در قرائات آیا باعث تفاوت در لغات میشود یا خیر؟ اگر آری که همینطور است! پس نوعی تحریف روی میدهد (البته در صورت نبود و عدم شناخت همان قرائت صحیح)

وانگهی قرآن هایی وجود دارد از زمان صدر اسلام تاکنون مانند نسخه ای از زمان امام باقر علیه السلام در کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی(ره) و نسخ کهن دیگر آیا آن نسخ موافق قرائت فعلی یا قرائات دیگر؟؟؟؟

خامسا
قرائت های دیگر نه تنها بین خود اختلاف، تناقض و تضادّ دارند، بلکه حتی آیات خود قرآن را نیز با آیات دیگر دارای تناقض نشان می دهند، با این که در قرآن هیچ تناقض و تضادّی نیست. بنابرین در قرائآت مختلف قرآنی، افزون بر اختلاف لفظی، تضاد معنوی نیز هست و این خود سر از تضاد وحیانی قرآن برون آورده و آن را از حجیت و قاطعیت می اندازد که برخلاف صیانت کلی ربانی نسبت به قرآن از نظر آیاتی چند است.

قرائآت مختلف در بسیاری موارد، تضادّ و تناقض در معنای آیات به وجود می آورند، مثلاً آیا [=Traditional Arabic]﴿مِن[=Traditional Arabic]﴾ در آیه ی 24 سوره ی مریم، موافق با "مَن" است؟! و یا معنای [=Traditional Arabic]﴿لِاَهَبَ[=Traditional Arabic]﴾ در آیه ی 19 همان سوره، مخالف با "لِیَهَبَ" نیست؟! اینها که در لفظ با یکدیگر متفاوتند، از نظر معنا هم از زمین تا آسمان با هم فرق دارند و حتی چنانکه ملاحظه می شود بعضی از قرائآت، تمسخر قرآن است؛ مانند اینکه به جای [=Traditional Arabic]﴿جِئتَ شیئاً[=Traditional Arabic]﴾ در آیه ی 27 سوره ی مریم معاذالله می گویند: "جیشیّاً"!؟ یا به جای [=Traditional Arabic]﴿قالَ ربُّک[=Traditional Arabic]﴾ در آیه ی 21 از این سوره، معاذالله می گویند: "قارَّب‍ُک"!؟

سادسا آیا شما معتقد به تحریف قرآن هستید؟ اگر آری که هیچ بحث باید در زوایای دیگری پیش رود و اگر خیر با این آیه چه میکنید؟ چون ردی است بر قرائات و اثبات تنها یک قرائت!


به آیه ی 18 و 19 سوره ی قیامت نظر می افکنیم:

[=Traditional Arabic]﴿إنّ علینا جمعه و قرآنه. فإذا قرأناه فأتبع قرآنه[=Traditional Arabic]﴾
محققاً تنها بر ماست گردآوری قرآن و [شیوه ی] خواندنش، پس هنگامی که آن را خواندیم در نتیجه پیروی کن خواندنش را


در اینجا بسیار واضح و روشن است که ضمیر [=Traditional Arabic]﴿هُ[=Traditional Arabic]﴾ در [=Traditional Arabic]﴿قرأناه[=Traditional Arabic]﴾ تنها به یک قرآئت اشاره می کند نه به چند قرائت، و گرنه، باید آیه این گونه نازل می شد: «فإذا قرأناه بقرائاته المختلفه فاتّبع قرائآته»!! اینجا پس از تأملی مختصر، می بینیم که خدای متعال در این آیه فرموده است:

[=Traditional Arabic]﴿فإذا قرأناه فأتبع قرآنه[=Traditional Arabic]﴾ : پس هنگامی که آن قرائت واحد را بر تو خواندیم، پس همان قرائت و خواندن واحد را پیروی کن!


و نفرموده است که «قرائات گوناگون و متعددش را پیروی کن». اگر خدای متعال اراده کرده بود که از چندین قرائت پیروی شود، آیه را این گونه نازل می فرمود: «فاتّبع قرائآتِه»!!



به این کلیپ صوتی توجه کنید: http://www.forghan.ir/darsname/insid...7%D9%86%DB%8C_

و به این منبع هم مراجعه کنید: http://www.albalaq.com/post/57.htm

با تشکر اگر فرمایشی دارید بفرمایید



باسمه تقدّست أسماؤه

با عرض سلام به محضر دوستان عزيز و آرزوي قبولي طاعات

tazkie;806466 نوشت:
پس مسلم است که ماجرای کربلایی ساروقی، هر چه که باشد، مصداق معجزه نیست.

و طاها;811014 نوشت:
اول اینکه طبق تعریف معجزه، این کار معجزه نیست.
هادی;812222 نوشت:
حقیر نظر علما را در این رابطه ندیده ام اما بر اساس روایات و تعاریفی که از معجزه صورت گرفته شاید معجزه عنوان خوبی برای این امر نباشد، لذا از این جهت با شما موافق هستیم.

بسياري از علماء و مراجع، با مرحوم کربلائي کاظم ساروقي مباحثه داشته​اند؛

يکي از اين مراجع عبارت است از حضرت آية الله العظمی مکارم شيرازي -- بوده است؛

معظّم له در اين کليپ تصويري 2 بار به صراحت تعبير « معجزه » را بر قضيّه کربلائي کاظم ساروقي اطلاق مي​فرمايند:



يک بار با اين تعبير که: « معجزه بود واقعاً »

و بار دوّم با اين تعبير : «واقعاً يک چيزي بود که جز از طريق معجزه نمي​شد اين مرد را تفسير کرد!»

بعدش دور از حضور، يک عدّه که دو کلمه حرف از اين ور و اون ور شنيده​اند و فکر مي​کنند خيلي باسوادند مدام اصرار مي​کنند که اين قضيه معجزه نيست،

هر چقدر هم استدلال کني و توضيح دهي که عزيز، اين معناي معجزه که شما مي​فرماييد معناي اصطلاحي است و نمي​توان بر محاورات عرفي تحميل کرد،

و بايد ميان معناي عرفي و اصطلاحي تفکيک قائل شد و....

مثال مي​آوري، توضيح مي​دهي....

ولي باز روي حرفشان پا مي​فشارند! مدام تاپيک پشت سر تاپيک که اين قضيه، معجزه نيست...

چه بسا علماء و مراجع را هم تخطئه کنند.

آخرش کجا مي​خواهند برسند؟!

ربّنا أفرغ علينا صبرا.

رضا ثقلین;813492 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سلام علیکم

برادر گرامی شما متن های بنده را کامل مطالعه میفرمایید؟ دلایل وجود یک قرائت و غلط بودن قرائت دیگر را عرض کردم اگر با آنها موافقید که هیچ بحث تمام است اگر خیر(مانند همین تواتر که فرمودید) بفرمایید تا بحث کنیم ظاهرا چون شما همین یک مطلب را نقل کردید بحث را بر همین مطلب انجام میدهیم البته با کمک از بخش های دیگر

اولا قرائت فعلی همان طور که از روایات هم بر می آید در زمان خود رسول الله صلوات الله علیه و آله و ائمه هدی علیهم السلام وجود داشته و مورد نظر بوده پس از قرن 4 نبوده بلکه از آغاز اسلام بوده

ثانیا بر فرض قبول مطلب شما پس در 4 قرن مسلمانان چگونه نماز میخواندند و قرآن تلاوت میکردند؟؟؟؟؟ با چه قرائتی با چه الفاظی؟؟؟؟

ثالثا اگر سلیقه شخصی مطرح بوده و قرائات اینگونه متفرق شده و قرائت صحیح را نتوان تشخیص داد پس با فرمایش خدای سبحان در حفظ بی چون و چرا و کم و کاست قرآن کریم چه کنیم؟؟

حال سوال اینجاست:

اگر ملاک و محور سنجش روایات غلط از صحیح به فرمایش معصومین علیهم السلام قرآن کریم است و از طرفی قرائات قرآن متفاوت است( که میدانیم این تفاوت قرائات معمولا باعث تفاوت معنی میشود) چطور میتوانیم بفهمیم که کدام روایت صحیح و کدام غلط است؟؟؟؟؟؟

چون عملا یک دور به وجود می آید!برای فهم صحت یا عدم صحت روایت به قرآن مراجعه کنیم و برای صحت قرائات یا فهم آیات(البته سوای از تبیین و شرح که آن یک بحث دیگر است) به روایات مراجعه کنیم خوب این یک دور واضح است!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! نتیجه اش همین اختلاف نظرات و فتاوا و مذاهب و برداشت ها تفسیر ها و ... است!!

رابعا تفاوت در قرائات آیا باعث تفاوت در لغات میشود یا خیر؟ اگر آری که همینطور است! پس نوعی تحریف روی میدهد (البته در صورت نبود و عدم شناخت همان قرائت صحیح)

وانگهی قرآن هایی وجود دارد از زمان صدر اسلام تاکنون مانند نسخه ای از زمان امام باقر علیه السلام در کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی(ره) و نسخ کهن دیگر آیا آن نسخ موافق قرائت فعلی یا قرائات دیگر؟؟؟؟

خامسا
قرائت های دیگر نه تنها بین خود اختلاف، تناقض و تضادّ دارند، بلکه حتی آیات خود قرآن را نیز با آیات دیگر دارای تناقض نشان می دهند، با این که در قرآن هیچ تناقض و تضادّی نیست. بنابرین در قرائآت مختلف قرآنی، افزون بر اختلاف لفظی، تضاد معنوی نیز هست و این خود سر از تضاد وحیانی قرآن برون آورده و آن را از حجیت و قاطعیت می اندازد که برخلاف صیانت کلی ربانی نسبت به قرآن از نظر آیاتی چند است.

قرائآت مختلف در بسیاری موارد، تضادّ و تناقض در معنای آیات به وجود می آورند، مثلاً آیا [=Traditional Arabic]﴿مِن[=Traditional Arabic]﴾ در آیه ی 24 سوره ی مریم، موافق با "مَن" است؟! و یا معنای [=Traditional Arabic]﴿لِاَهَبَ[=Traditional Arabic]﴾ در آیه ی 19 همان سوره، مخالف با "لِیَهَبَ" نیست؟! اینها که در لفظ با یکدیگر متفاوتند، از نظر معنا هم از زمین تا آسمان با هم فرق دارند و حتی چنانکه ملاحظه می شود بعضی از قرائآت، تمسخر قرآن است؛ مانند اینکه به جای [=Traditional Arabic]﴿جِئتَ شیئاً[=Traditional Arabic]﴾ در آیه ی 27 سوره ی مریم معاذالله می گویند: "جیشیّاً"!؟ یا به جای [=Traditional Arabic]﴿قالَ ربُّک[=Traditional Arabic]﴾ در آیه ی 21 از این سوره، معاذالله می گویند: "قارَّب‍ُک"!؟

سادسا آیا شما معتقد به تحریف قرآن هستید؟ اگر آری که هیچ بحث باید در زوایای دیگری پیش رود و اگر خیر با این آیه چه میکنید؟ چون ردی است بر قرائات و اثبات تنها یک قرائت!

به آیه ی 18 و 19 سوره ی قیامت نظر می افکنیم:

[=Traditional Arabic]﴿إنّ علینا جمعه و قرآنه. فإذا قرأناه فأتبع قرآنه[=Traditional Arabic]﴾
محققاً تنها بر ماست گردآوری قرآن و [شیوه ی] خواندنش، پس هنگامی که آن را خواندیم در نتیجه پیروی کن خواندنش را


در اینجا بسیار واضح و روشن است که ضمیر [=Traditional Arabic]﴿هُ[=Traditional Arabic]﴾ در [=Traditional Arabic]﴿قرأناه[=Traditional Arabic]﴾ تنها به یک قرآئت اشاره می کند نه به چند قرائت، و گرنه، باید آیه این گونه نازل می شد: «فإذا قرأناه بقرائاته المختلفه فاتّبع قرائآته»!! اینجا پس از تأملی مختصر، می بینیم که خدای متعال در این آیه فرموده است:
[=Traditional Arabic]﴿فإذا قرأناه فأتبع قرآنه[=Traditional Arabic]﴾ : پس هنگامی که آن قرائت واحد را بر تو خواندیم، پس همان قرائت و خواندن واحد را پیروی کن!


و نفرموده است که «قرائات گوناگون و متعددش را پیروی کن». اگر خدای متعال اراده کرده بود که از چندین قرائت پیروی شود، آیه را این گونه نازل می فرمود: «فاتّبع قرائآتِه»!!

به این کلیپ صوتی توجه کنید: http://www.forghan.ir/darsname/insid...7%D9%86%DB%8C_

و به این منبع هم مراجعه کنید: http://www.albalaq.com/post/57.htm

با تشکر اگر فرمایشی دارید بفرمایید



سلام

چون این بحثها قبلا شده و میدانم به نتیجه هم نخواهد رسید !

پس بهتر است هرکس خودش تحقیق کند تا بحقیقت برسد ...

اما تحقیقات من در این مورد در دو فایل بیش از 2000 صفحه موجود است :

درباره غرانیق وحروف سبعه و تحريف وتجريد وتحريق قرآن :

Download

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سلام علیکم


خیر البریه;813569 نوشت:
سلام

چون این بحثها قبلا شده و میدانم به نتیجه هم نخواهد رسید !

پس بهتر است هرکس خودش تحقیق کند تا بحقیقت برسد ...

اما تحقیقات من در این مورد در دو فایل بیش از 2000 صفحه موجود است :

برادر محترم چرا به نتیجه نمیرسد؟ بنده مطلب شما را پاسخ دادم اگر این پاسخ بنده جواب دارد بفرمایید اگر نه و مورد قبول عقلی است عقل میگوید باید مطلب صحیح را پذیرفت شما اگر نقدی بر گفته های بنده دارید بفرمایید در ضمن اگر مقداری روایت زدگی کنار برود و توجه به اصل یعنی قرآن کریم شود مطمئن باشید مشکلات و اختلافات حل خواهد شد!

وانگهی حتی خود روایات هم مطالبی دارد که جالب است:

((اما به استناد ادله تاریخی و روایی، قرآن طبق قرائت پیامبر اکرم(ص) که حفص از طریق عاصم و او از طریق حضرت امیر(ع) آن را روایت کرد، آن چنان در میان مردم شایع و رایج شد که دیگر جایی برای کشانده شدن اختلاف قرائات در میان مردم جز در مناطق و دورانی محدود باقی نگذاشت.

از این رو در روایات اهل بیت(ع) میان قرآن و پدیده قرائات تفکیک و اعلام شده که قرآن دارای یک حقیقت واحد است که از سوی خدای واحد فرو فرستاده شد و قرائات پدیده ای است که از سوی قاریان رخ نموده است. امام باقر(ع) در این باره فرمود: «إِنَّ الْقُرْآنَ وَاحِدٌ نَزَلَ مِنْ عِنْدِ وَاحِدٍ وَ لَکِنَّ الِاخْتِلَافَ یَجِی ءُ مِنْ قِبَلِ الرُّوَاةِ»[31] برخی از صاحب نظران با الهام از این گفتار امام باقر(ع) بر جدایی پدیده قرائات با حقیقت قرآن پای فشرده اند.[32] ))

به این منبع: http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/5211/6551/76199


اما فایلی که دادید بنده سعی میکنم مطالعه کنم و پاسخش را بدهم(حالا اگر رسیدم در همین تاپیک نه به صورت خصوصی خدمتتان عرض خواهم کرد)

با تشکر از شما

Hadi99g;813565 نوشت:
باسمه تقدّست أسماؤه

با عرض سلام به محضر دوستان عزيز و آرزوي قبولي طاعات


بسياري از علماء و مراجع، با مرحوم کربلائي کاظم ساروقي مباحثه داشته​اند؛

يکي از اين مراجع عبارت است از حضرت آية الله العظمی مکارم شيرازي -- بوده است؛

معظّم له در اين کليپ تصويري 2 بار به صراحت تعبير « معجزه » را بر قضيّه کربلائي کاظم ساروقي اطلاق مي​فرمايند:



يک بار با اين تعبير که: « معجزه بود واقعاً »

و بار دوّم با اين تعبير : «واقعاً يک چيزي بود که جز از طريق معجزه نمي​شد اين مرد را تفسير کرد!»

بعدش دور از حضور، يک عدّه که دو کلمه حرف از اين ور و اون ور شنيده​اند و فکر مي​کنند خيلي باسوادند مدام اصرار مي​کنند که اين قضيه معجزه نيست،

هر چقدر هم استدلال کني و توضيح دهي که عزيز، اين معناي معجزه که شما مي​فرماييد معناي اصطلاحي است و نمي​توان بر محاورات عرفي تحميل کرد،

و بايد ميان معناي عرفي و اصطلاحي تفکيک قائل شد و....

مثال مي​آوري، توضيح مي​دهي....

ولي باز روي حرفشان پا مي​فشارند! مدام تاپيک پشت سر تاپيک که اين قضيه، معجزه نيست...

چه بسا علماء و مراجع را هم تخطئه کنند.

آخرش کجا مي​خواهند برسند؟!

ربّنا أفرغ علينا صبرا.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=55342&p=813757&viewfull=1#post813757

رضا ثقلین;813784 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سلام علیکم

برادر محترم چرا به نتیجه نمیرسد؟ بنده مطلب شما را پاسخ دادم اگر این پاسخ بنده جواب دارد بفرمایید اگر نه و مورد قبول عقلی است عقل میگوید باید مطلب صحیح را پذیرفت شما اگر نقدی بر گفته های بنده دارید بفرمایید در ضمن اگر مقداری روایت زدگی کنار برود و توجه به اصل یعنی قرآن کریم شود مطمئن باشید مشکلات و اختلافات حل خواهد شد!

وانگهی حتی خود روایات هم مطالبی دارد که جالب است:

((اما به استناد ادله تاریخی و روایی، قرآن طبق قرائت پیامبر اکرم(ص) که حفص از طریق عاصم و او از طریق حضرت امیر(ع) آن را روایت کرد، آن چنان در میان مردم شایع و رایج شد که دیگر جایی برای کشانده شدن اختلاف قرائات در میان مردم جز در مناطق و دورانی محدود باقی نگذاشت.

از این رو در روایات اهل بیت(ع) میان قرآن و پدیده قرائات تفکیک و اعلام شده که قرآن دارای یک حقیقت واحد است که از سوی خدای واحد فرو فرستاده شد و قرائات پدیده ای است که از سوی قاریان رخ نموده است. امام باقر(ع) در این باره فرمود: «إِنَّ الْقُرْآنَ وَاحِدٌ نَزَلَ مِنْ عِنْدِ وَاحِدٍ وَ لَکِنَّ الِاخْتِلَافَ یَجِی ءُ مِنْ قِبَلِ الرُّوَاةِ»[31] برخی از صاحب نظران با الهام از این گفتار امام باقر(ع) بر جدایی پدیده قرائات با حقیقت قرآن پای فشرده اند.[32] ))

به این منبع: http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/5211/6551/76199


اما فایلی که دادید بنده سعی میکنم مطالعه کنم و پاسخش را بدهم(حالا اگر رسیدم در همین تاپیک نه به صورت خصوصی خدمتتان عرض خواهم کرد)

با تشکر از شما

با سلام و ادب

حتما این تحقیقات را بخوانید

من اینجا یک نکته مرتبط با آن تحقیقات عرض می کنم

خدا می فرماید قرآن را حفظ کرده است

چه کسی گفته قرآن را حفظ نکرده ؟

قرآن در سینه علم داده شدگان حفظ شده است ( طبق آیه قرآن )

قرائت صحیح منطبق بر مکتب اهل بیت موجود است.

قرآن شامل تبیین هم می شود. ( بررسی معنای قرآن )

قرآن خبر از تحریف داده است

تحریف در کتب گذشته سابقه داشته است و ایضا

موفق باشید

سلام علیکم
با تشکر از دوستانی که در بحث شرکت کردند و بنده را از مطالب خوبشون بهره مند کردند، واقعیت مطلب این است که نزاع ما لفظی نیست؛ اگر عرف، معجزه را به معنی عرفی آن، یعنی «خارق العاده» بودن می گیرند ما بحثی نداریم. اما اطلاق معجزه به معنی کلامی آن، قطعا اشتباه است و چنین امری نمی تواند معجزه باشد.
با توجه به اینکه حافظ شدن جناب کربلایی کاظم نوعی کشف و شهود محسوب می شود، و کشف و شهود عارف نیز باید با میزان عقل و کشف معصوم ارزیابی شود. بنابراین حجیّت کشف و شهود عارف به این است که مخالف با حکم قطعی عقل و سخن قطعی معصوم نباشد و الا محکوم به بطلان است.
لذا با توجه به متواتر بودن قرآن کریم، عقل حکم می کند، قرآن را آن گونه که (به صورت متواتر) به دست ما رسیده است قرائت کنیم؛ اگر چه به قول فرمایش جناب محی الدین هیچ یک از علما چنین تطبیقی نکردند.

به نظر من کسی که سر سفرۀ پدر و مادر بزرگ شده باشد و بهره ای هرچند ناچیز از فرهنگ اسلامی، یا هر نوع فرهنگ دیگر برده باشد، قادر است که با ادب و احترام و به دور از تعابیر بی ادبانه ای مثل «تلاش مذبوحانه» و «دو کلمه حرف از اين ور و اون ور شنيده​» و قضاوت در مورد نیت پرسشگر به بحث بپردازد. ولی افسوس که لفّاظان بسیارند و عاملین کم.

این بحث یک کارشناس دارد، حالا یکی هم پریده وسط و دارد وسط پرسش و پاسخی که باید بین پرسشگر و پاسخگو صورت می گیرد، فضولی می کند. باشه، فضولی بکند، ولی دیگر می تواند ادب را رعایت بکند. گیریم که ایشان اسیر جهل مرکب است که نمی فهمد ما اینجا چه می گوییم(و گرنه چرا باید گمان کند که ما می خواهیم آیت الهی را تخریب کنیم؟) ولی دیگر ادب که که امر اخلاقی و بدیهی است.

اینجا محل بحث دینی است و نه چاله میدان. بحث سیاسی نیست که چپ و راست انگ بزنی. یک ذره از علما یاد بگیریم، بارها می شود که علمای با گرایش به حدیث و کلام و فلسفه و عرفان، در برابر هم موضع می گیرند و در کمال ادب و احترام با هم بحث می کنند. آقا برای ما از آیت الله مکارم سند می آورد که ماجرا را معجزه خوانده، می خواهید برایتان از آیت اللهی بزرگتر، که همین حضرت آیت الله مکارم شیرازی هم به ایشان ارادت خاص دارند، سند بیاورم که معجزه ربطی به وحیانیت ندارد؟ وقتی در عین بیسوادی، زبان به کام نمی گیرید، حداقل ادب داشته باشید.

[="Navy"]

tazkie;813900 نوشت:
آقا برای ما از آیت الله مکارم سند می آورد

اتّفاقا تنها کسی که برایش مطلب نمی‌نویسم حضرتعالی می‌باشید؛ چون مرامتان را همان اوّل توضیح دادم.

ادب و احترامتان به کاربران دیگر هم در تاپیک‌های دیگر مشهود است!

بقیه مطالبتان هم محتوایی ندارد که قابل پاسخگویی باشد؛

سلامٌ علیکم لا نبتغی الجاهلین.[/]

[="Navy"]باسمه تقدّست أسماؤه

چندی پیش مدیر عزیز تدوین از حقیر درخواست فرمودند مطلبی که از زبان آیة الله مصباح یزدی در خصوص کربلائی کاظم نقل کرده بودیم مبنی بر تشخیص میان حروف و کلمات مشترک میان قرآن و غیر قرآن، با ذکر منبع توضیح داده شود.

به علّت قطعی اینترنت و وجود مقداری مشغله، اجابت امرشان به تأخیر افتاد که از این بابت از ایشان پوزش می‌طلبم،

متن گفتار آیة الله مصباح یزدی :

آيات قرآن نور است

داستان كربلايي كاظم را شايد شنيده‏‌ايد. پيكر پاك ايشان در قبرستان نو در قم مدفون است.

ايشان يك پيرمرد كشاورز با لباس ساده روستايي و كلاه نمدي بود، كربلايي كاظم كاملاً بي‌سواد بود تا جايي كه اسم خود را نمي‌توانست بنويسد،

با اين حال با لطف و عنايت خدا و به خاطر اخلاصي كه داشت به يكباره حافظ كل قرآن شد. به گونه‌اي كه اگر هر آيه از قرآن را با خصوصيات آن از ايشان مي‏‌پرسيدي پاسخ مي‌داد. حتي نکته‏‌هاي آيات و خواص آيات را نيز مي‌‏دانست.

مرحوم آيت الله شيخ مرتضي حائري رضوان الله عليه، كه ما نيز افتخار شاگردي ايشان را داشتيم، مي‌فرمودند:

من خودم كتاب جواهر را در برابر كربلايي كاظم گذاشتم. گفتم اينجا چيزي از قرآن مي‏بيني؟ چند سطر را دست گذاشت و گفت اينها قرآن است. درست بر روي آيات دست مي‌گذاشت. گفتم از كجا مي‏فهمي؟‌ اين سطرها با ديگر سطرها چه فرقي دارد؟ گفت اينها نور دارد. من از نور آن‌ها مي‏فهمم كه آيات قرآن است.

حضرت آيت الله خزعلي نيز نقل مي‌كنند شخصي براي كربلايي كاظم بر روي كاغذ، دو تا «واو» نوشت؛ يك «واو» را به نيّت عادي، و يك «واو» را به نيّت قرآن. وقتي هر دو «واو» را كه به او نشان دادند، به «واو» قرآني اشاره کرد و گفت: اين نور دارد.

اگر چشم من و شما اين نورها و اين امور را نمي‏بيند نبايد بگوييم اين امور واقعيت ندارد و نيست. خيلي امور هست كه ما نمي‏بينيم. اي كاش مقداري، چشمانمان باز مي‏شد «فَإِنَّها لا تَعْمَي الْأَبْصارُ»؛

وقتي كه مي‏‌گويند به قرآن بي‏‌وضو دست نزنيد، اين فقط براي اين نيست كه به قرآن احترام بگذاريم و به آن اهميت بدهيم بلكه براي آن است كه وقتي كلمات و آيات به قصد قرآن نوشته شد قداست و نورانيت پيدا مي‏كند. اين نورانيت از كجا مي‏آيد؟ آيا شعاعي از آن نور اصلي كه عند الله است به آن مي‏تابد؟ چرا چشم يك انسان اين نور را مي‏بيند و چشم ديگران نمي‏بيند؟ پاسخ هيچ كدام از اين‌ها را نمي‌دانيم.

خدا به آن بنده‌‏اي كه لياقت دارد، چشم بينايي مي‌‏دهد تا نورانيت قرآن را ببيند. در اين امور شك نمي‌توان كرد. از اينجا بايد فهميد كه غير از خطوطي كه ما مي‏بينيم، قرآن باطن ديگري دارد. شگفت‌آور اين است كه آن باطن هنگامي منعكس مي‏شود كه با نيت شما توأم باشد.

در حقيقت در اين كه اين كاغذ با حقيقت قرآن ارتباط برقرار كند روح شما نقش دارد. به راستي چه عاملي باعث شد تا آن «واو» حرف قرآني شده و نور پيدا كند، جز نيت و اراده انساني؟

خدا به انسان قدرتي را عنايت فرموده كه با آن اراده و قدرت مي‏تواند، صفحه كاغذي را مظهر نور الهي كند. آيا انسان با اين قدرت و توان نمي‏تواند خود را تغيير بدهد و نوراني کند؟

منبع : http://www.mesbahyazdi.ir/node/303[/]

​​باسلام
طاعات و عبادات قبول
جهت یادآوری

نقل قول:
از ایجاد بحث های دو طرفه شخصی و چت گونه در پستها خودداري نموده و در صورت اختلاف نظر و عقيده به جاي مشاجره به صورت منطقي و مستدل بحث نماييد.

باتشکر

@};-
یاحق

هادی;813898 نوشت:
سلام علیکم
با تشکر از دوستانی که در بحث شرکت کردند و بنده را از مطالب خوبشون بهره مند کردند، واقعیت مطلب این است که نزاع ما لفظی نیست؛ اگر عرف، معجزه را به معنی عرفی آن، یعنی «خارق العاده» بودن می گیرند ما بحثی نداریم. اما اطلاق معجزه به معنی کلامی آن، قطعا اشتباه است و چنین امری نمی تواند معجزه باشد.
با توجه به اینکه حافظ شدن جناب کربلایی کاظم نوعی کشف و شهود محسوب می شود، و کشف و شهود عارف نیز باید با میزان عقل و کشف معصوم ارزیابی شود. بنابراین حجیّت کشف و شهود عارف به این است که مخالف با حکم قطعی عقل و سخن قطعی معصوم نباشد و الا محکوم به بطلان است.
لذا با توجه به متواتر بودن قرآن کریم، عقل حکم می کند، قرآن را آن گونه که (به صورت متواتر) به دست ما رسیده است قرائت کنیم؛ اگر چه به قول فرمایش جناب محی الدین هیچ یک از علما چنین تطبیقی نکردند.

با سلام. جناب هادی، شما همچنان به جای پاسخگویی به من به کاربران می پردازید، ذره ای کنترل مدیریتی هم در تاپیک نیست، مگر زمانی که من جواب کسانی که تا دیروز جوابشان را با خاموشی داده ام را، بدهم. آنوقت یک مدیری سر و کله اش پیدا می شود و از بحث شخصی دو طرفه(!!!) نهی می کند. بنده تا زمانی که پستهای این فرد بی ادب، بر روی تاپیک است، به این بحث ادامه نمی دهم. کسانی هنوز فهم ندارند که فرق بین پرسشگر و فرد مغرض را بفهمند، اینجا در مورد من قضاوت می کنند، بعد من در مورد این مدیرها حق ندارم قضاوت بکنم. خدا ظالمین را لعنت کند.

به راستی منطق بعضیها، از منطق داعش هم بدتر است.

در این تاپیک یا این کاربر پست ارسال بکند یا من. تمام.

tazkie;812794 نوشت:
سلام علیکم و رحمة الله. اولاً بنده نگفتم ایشان چنین مقامی نداشته، عرض کردم این امر برای اثبات نیاز به مدرک ویژه دارد.

ثانیاً آنچه در حد تواتر نقل شده، امتحان افراد از دانش قرآنی ایشان است، که امری آموختنی است. کسی که دیده ایشان خواب دیده و کلمات قرآنی را نورانی دیده، فقط خود ایشان است و لاغیر.

سلام علیکم
سرکار تزکیه گرامی از بابت تأخیر در پاسخگویی به فرمایشات شما عذرخواهی می کنم، متأسفانه برخی ازپست های بزرگواران خارج از موضوع بوده و همین امر باعث شده تا تاپیک از موضوع اصلی خود منحرف گردد. دوستان عزیز هم توجه فرمایند که مطلبی خارج از موضوع تاپیک مطرح نفرمایند بلکه ان شاء الله به نتیجه‌ی قابل استفاده ای برسیم .
الف: چه مدرکی بهتر از نقل علمای طراز اول می تواند باشد؟
ب: آیا نورانی دیدن آیات قرآن کریم آموختنی است؟ در ابتدای تاپیک عرض کردم که طیّ امتحان هایی که علمای بزرگ از ایشان گرفتند، برایشان محرز شده که کربلایی کاظم آیات قرآنی را تمییز می دادند یعنی اگر حدیثی بود و در آن حدیث حرفی از حروف قرآن استعمال شده بود ایشان می دانستند که آن حرف از قران است.
دانش قرآنی ایشان آموختنی نبود، این مسئله برای علمایی که ایشان را ورد امتحان قرار دادند محرز شده است ... .

tazkie;814128 نوشت:
با سلام. جناب هادی، شما همچنان به جای پاسخگویی به من به کاربران می پردازید، ذره ای کنترل مدیریتی هم در تاپیک نیست، مگر زمانی که من جواب کسانی که تا دیروز جوابشان را با خاموشی داده ام را، بدهم. آنوقت یک مدیری سر و کله اش پیدا می شود و از بحث شخصی دو طرفه(!!!) نهی می کند. بنده تا زمانی که پستهای این فرد بی ادب، بر روی تاپیک است، به این بحث ادامه نمی دهم. کسانی هنوز فهم ندارند که فرق بین پرسشگر و فرد مغرض را بفهمند، اینجا در مورد من قضاوت می کنند، بعد من در مورد این مدیرها حق ندارم قضاوت بکنم. خدا ظالمین را لعنت کند.

به راستی منطق بعضیها، از منطق داعش هم بدتر است.

در این تاپیک یا این کاربر پست ارسال بکند یا من. تمام.



از نظر حقیر شما پرسش گر هستید لطفا به عرایض حقیر پاسخ دهید تا بحث را ادامه دهیم .

از سروران عزیز هم خواهشمندم با رعایت ادب و احترام به همدیگر بحث را پیش بگیرند .

خداوند از شما راضی باشد

برنامه ریز;812345 نوشت:
چرا این علما ، این قدرت های الهی خودشان را امروزه که دوربین فیلم برداری وجود دارد رو نمیکنند تا همه به حقانیت اسلام و تشیع پی ببرند ؟

سلام علیکم

دوست عزیز این نوع سوالات خارج از موضوع تاپیک هست، اگر چنین شبهه ای در ذهن دارید لطفاتاپیک مستقلی ایجاد فرمایید تا به تفصیل پاسخ داده شود.
با تشکر

سلام. به نظر این حقیر هم حق با خانم تزکیه است. رفتار آقای Hadi99g از همان صفحه اول این بحث، به دور از اخلاق اسلامی است و به این نمطی که ایشان قرآن می خوانند، رونق مسلمانی را خواهند برد. اگر قرار بود که هر کس به باور ما اعتقاد ندارد را با تعبیری که این آقا به کار می برند، از سؤال پرسیدن نهی کنیم که الان تعداد مسلمانان جهان از انگشتان دست هم تجاوز نمی کرد. اگر پای صحبتهای رهیافتگان به اسلام بنشینیم، بسیاری از آنها اعتراف می کنند که روزی علیه اسلام تعصبی کور داشتند ولی با مدارای مسلمانهای اندیشمندی که به سؤالاتشان جوابهای منطقی و به دور تخریب شخصیتشان داده اند، به مرور نسبت به اسلام بیطرف شده و کم کم به اسلام هدایت شده اند. حالا فکرش را بکنید که مبلغین اسلام، مثل این آقا، از همان ابتدا به آنها می گفتند "تو مغرض هستی" یا "تو می خواهی آیات الهی را تخریب کنی" به نظرتان احدی از این افراد با این تعابیر مسلمان می شد؟ حال عجیب است که این آقا در برابر یک خواهر مسلمان، چنین می فرمایند. ایشان که اصول دین را زیر سؤال نبرده، فقط در مورد یک ادعای معجزه سؤال کرده است، کارشناس بحث هم پاسخ مقتضی را ارسال می کند. شما با خود بیندیشید که اگر این روش بحث درست بود، چرا کارشناس بحث اینطوری بحث نمی کند؟

این حکایت با بیان شهید مطهری خواندنی است:

نقل قول:

ابوعلی بن سینا هنوز به سن بیست سال نرسیده بود كه علوم زمان خود را فرا گرفت و در علوم الهی و طبیعی و ریاضی و دینی زمان خود سرآمد عصر شد. روزی به مجلس درس ابوعلی بن مسكویه، دانشمند معروف آن زمان، حاضر شد. با كمال غرور گردویی را به جلو ابن مسكویه افكند و گفت: «مساحت سطح این را تعیین كن.»

ابن مسكویه جزوه هایی از یك كتاب كه در علم اخلاق و تربیت نوشته بود (كتاب طهارة الاعراق) به جلو ابن سینا گذاشت و گفت: «تو نخست اخلاق خود را اصلاح كن تا من مساحت سطح گردو را تعیین كنم. تو به اصلاح اخلاق خود محتاجتری از من به تعیین مساحت سطح این گردو.»

بوعلی از این گفتار شرمسار شد و این جمله راهنمای اخلاقی او در همه ی عمر قرار گرفت

تاریخ علوم عقلی در اسلام ، صفحه ی 211.



پس جناب آقای Hadi99g اگر علامه دهر هم هستی، اندکی تواضع پیشه کن و اخلاق اسلامی را رعایت کن. به جای انداختن توپ به زمین دیگران و یاد کردن از رفتارشان در سایر بحثها، خودت را اصلاح کن، که این به راه رشد نزدیکتر است.
موضوع قفل شده است