وقت رایگان است اما بسیار قیمتی .
نمی توانید صاحبش باشید ، اما می توانید از آن استفاده کنید .
نمی توانید نگهش دارید اما می توناید صرفش کنید .
وقتی از دستش دادید هرگز قادر نخواهی بود آن را برگردانید .
یعنی اینکه گردوی دنیا را بشکنید و بفهمید که پوک است.
مصیبتها و زیر و زبر شدنهایی که در زندگی پیش میآید،
برای این است که خداوند پیش چشم خودت این گردو را بشکند
تا ببینی پوک است.
وقتی به خودخواهی عادت می کنیم ،این خودخواهی از نفس ما سرایت میکند به تمام ارکان جامعه ی ما.
و جامعه ی ما ،اعمال و افکار ما را به ما برمیگرداند.
خودخواهی زرنگی نیست. حماقت است.
آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه:
از عجایب اینكه همه از وفات وحشت دارند. معلوم هم نیست كه همه از لوازم آن(1) مستوحش باشند، بلكه از مقارناتش(2) وحشت دارند و حال اینكه همه هنگام خواب برایشان این امر اتفاق مىافتد، به طورى كه اگر نگذارند بخوابد یا بیدارش كنند، ناراحت مىشود و از خوابیدن و یا ادامهى آن لذت مىبرد، و خواب همان وفات موقت است.
1. مانند بىسرپرستى اولاد و دورى خویشان
2. سختى و فشار، جان كندن و مشاهدهى ملك الموت و...
آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه:
"ان لربكم فى أیام دهركم نفحات"(1) در روزهاى عمر شما از سوى پروردگارتان نسیمهایى است. بر اساس این روایت ممكن است شخصى از راه دعا، حال خوش پیدا كند، و دیگرى در نماز و یا به واسطهى تلاوت قرآن لذت حضور بیابد و... بنابراین، به هر عملى كه به واسطهى آن و از راه آن، حال ما مساعدتر است و توجه ما به خدا بیشتر است، باید به همان بیشتر بپردازیم و خود را با آن به ذكر و مراقبه و توجه به حضرت حق مشغول سازیم.
1. بحارالانوار، ج68، ص221؛ ج80، ص352؛ ج84، ص267؛ ج87، ص95
آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه:
هر چیز از حد میانه و وسط به طرف افراط یا تفریط تمایل پیدا كند، عكس نتیجهى مطلوب را خواهد داشت. "كل شىء جاوز حده، انقلب الى ضده" هر چیز از حدش بگذرد، به ضد آن تبدیل مىگردد. بنابراین، میانهروى در غضب، شهوت، خواب، خوراك و هر كار دیگر، منجى و نافع است، و دو طرف زیاده و نقیصهى آن مضر و مهلك. مگر امرى كه "لا حد له."(1)
1. كه ذكر و یاد خدا است. ر.ك: اصول كافى، ج2، ص498؛ وسائل الشیعة، ج7، ص154
آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه:
قم به اهل بیت-علیهم السلام- منسوب است. آقاى بروجردى-رحمه الله- مىفرمودند: روایتى كه در طریق آن قمى نباشد، یا نیست یا كم است! خدا كند این توجه و ارادت و محبت نسبت به اهل بیت-علیهم السلام- در ما باقى بماند! اهل مكه و مدینه هم نعمت ولایت و اهل بیت-علیهم السلام- را داشتند، ولى در روایت آمده است كه آنها از نعمت ولایت قدردانى نكردند، لذا به اعاجم منتقل گردید.(1) خدا كند ما عجم هم نعمت مفت به دست آمده، را مفت از دست ندهیم!
1. ر.ک: اصول کافی، ج1، ص380، بحارالانوار، ج48، ص304؛ ج 49، ص232
بسمه تعالی
آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه:
چگونه مىشود كارى بدون مقدمات و شرایط انجام گیرد؟! اگر مىخواهید دعا كنید و واقعاً دعا و خواستن از خدا باشد، دعا تشریفاتى دارد، اگر مىخواهید از ناحیهى دعا به جایى برسید، زبان حالتان این باشد: تسلیم خدا هستیم، هر چه بخواهد بكند، بنا داریم عمل به وظیفهى بندگى كنیم. آیا با این حال خدا ما را به دست گرگ مىدهد؟! او مىتواند تمام مصیبتهاى اهل ایمان را تدارك و جبران كند، ولو خراش و خدشهاى باشد. در صورت روشنایى(راه و تكلیف) راه بروید، و اگر روشن نبود عصا را به زمین بكوبید و احتیاط كنید.
آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه:
ما اگر خدا را همه جا حاضر و ناظر ببینیم چگونه باید باشیم؟! از نگاه یك انسان عادى هراس داریم، و به خاطر عدم اطلاع افراد معمولى در را مىبندیم، بلكه از طفل حیا مىكنیم چه رسد به نظر خدا. با توجه به "فلیأخذها و لو من الكافر." از این ماجرا باید عبرت بگیریم كه در برابر ذاتى كه حیلولت و جدایى او از ما محال است و در همه جا حاضر و بر ما ناظر است، چگونه باید باشیم و مرتكب معاصى نشویم؟! هر قدر این درك حضور تقویت شود، انسان محفوظتر و مأمونتر است؛ و هر قدر تضعیف شود، مصونیت و مأمونیت او كمتر است.
شیخی به میان قومی رفت و گفت:
می خواهید احکامی به شما بیاموزم که در دنیا و آخرت سعادتمند شوید؟
آنها یکصدا گفتند:
" نـــــه "
و به خوبی و خوشی زندگی کردند!
سلام
ببخشید دوست عزیز من هر چی می خونم هیچی متوجه نمیشم. نکته اخلاقیش نمی دونم کجاست.
و اگر از آنها دور و غایب بودی ، دوری تو را احساس نکنند .
و اگر شاهد کاری از آنها بودی ، مورد مشورت قرار نگیری.
و اگر سخنی گویی ، سخنت را نپذیرند .
و اگر از آنها زنی خواستگاری کنی ، به تو زن ندهند.
با اجازه دوستان من ادامه روایت را که به نوعی ابتدای آن را هم روشن می کند از جهت معنا نقل میکنم :
«...و آگاه باش كه تو دوستدار ما محسوب نخواهى شد تا [آن گونه باشى] كه اگر تمام مردم شهرت يك صدا بگويند كه تو مرد بدى هستى، اين گفته دلت را نفشارد و چون گفتند تو مرد نيكوئى هستى، مسرورت نكند. ولى خويش را در منظر كتاب خدا عرضه بدار اگر رهرو راه قرآنى، از آنچه نمى خواهدت مى پرهيزى، به آنچه نيكو مى دارد، مشتاقى و از تهديدش بيمناكى؛ پس ثابت قدم باش و بشارت باد تو را كه به راستى آن سخنان كه [به بدى] در مورد تو گفته اند ضررى به تو نزند. و اگر به دور از قرآنى پس به كدامين چيز، افتخار مىكنى؟! به درستى كه مؤمن به پيكار با نفس خويش عنايت بسيار دارد تا بر خواسته نفسش تسلط يابد.
زمانى، كجى نفس را راست كند و به سبب دلبستگى به خدا با خواسته نفسانى به مخالفت برخيزد و زمانى ديگر، نفس او را بر زمين افكند.
پس مطيع خواسته نفسش شود، آنگاه خدا، او را بر پاى دارد پس به پا خيزد و خدا از او درگذرد و او از خواب غفلت بيدار شود و به توبه و بيم [از خدا] روى آرد تا روشن بينى و آگاهى را افزون كند، چرا كه ترسش افزون شده است. و اين بدان سبب است كه خداوند مىفرمايد: «در حقيقت كسانى كه از خدا پروا دارند چون وسوسهاى از جانب شيطان به ايشان رسد خدا را به ياد آورند و به ناگاه بينا شوند» [اعراف (7)، آيه 201].[1]
[/HR][1] ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول / ترجمه حسن زاده - قم، چاپ: اول، 1382ش؛ص501و502.
آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه:
در روایت آمده است: "انما یرحم الله من عباده الرحمآء"(1) خداوند تنها به بندگان مهربانش، رحم مىكند. باید همه از حال یكدیگر باخبر باشند، نه این كه خصوص اهل علم از همدیگر تفقد كنند و از احوال یكدیگر باخبر باشند. شاید یكى از حكم حضور در جماعت هم این باشد كه از حال یكدیگر باخبر باشند و به همدیگر رسیدگى كنند، و از هم دور نشوند و از یكدیگر غافل نباشند، تا اگر بیچارهاى در میان آنها پیدا شد، در فكر رفع بیچارگى او باشند.
آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه:
ترك واجبات و ارتكاب محرمات، حجاب و نقاب دیدار ما از حضرت غائب-علیه السلام- است. كجا رفتند كسانى كه با صاحب الزمان-علیه السلام- ارتباط داشتند؟ ما خود را بیچاره كردهایم كه قطع ارتباط نمودهایم و گویا هیچ چیز نداریم، آیا آنها از ما فقیرتر بودند؟! اگر بفرمایید: به آن حضرت دسترسى نداریم؟ جواب شما این است كه چرا به انجام واجبات و ترك محرمات ملتزم نیستید، و او به همین از ما راضى است؛ زیرا: "أورع الناس من تورع عن المحرمات".(1) پرهیزگارترین مردم، كسى است كه از كارهاى حرام بپرهیزد.
1. مشابه: كافى، ج2، ص77؛ من لا یحضره الفقیه، ج4، ص358؛ وسائل الشیعه، ج15، ص245، 246، 260 و... در همهی این روایات کسی که از کارهای حرام پرهیز میکند، از پرهیزکارترین مردمان شمرده شده است، نه پرهیزکارترین مردم.
آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه:
دعاى تعجیل فرج دواى دردهاى ما است، در روایت است كه: در آخرالزمان همه هلاك مىشوند، "الا من دعا بالفرج."(1) مگر كسانى كه براى(تعجیل) فرج دعا كنند. ائمهى ما-علیهم السلام- با این بیان خیلى به اهل ایمان و شیعیان عنایت كردهاند تا خود را بشناساند. علامت گذارى براى آنها است، یعنى اگر براى فرج دعا مىكنید، علامت آن است كه هنوز ایمانتان پابرجاست. دستورهاى عجیب و غریب دیگر هم دادهاند، زیرا در آخرالزمان گرفتارى اهل ایمان خیلى سخت مىشود به حدى كه در روایت آمده است: "بعد ما ملئت ظلما و جورا."(2) بعد از آنكه زمین از جور و ستم پر مىشود. و شاید در روایت وارد شده باشد كه: "ینكره أكثر من قال بإمامته!"(3) بیشتر كسانى كه اعتقاد به امامت آن حضرت دارند، او را انكار مىكنند. یعنى بیشتر مردم از اعتقاد و ایمان به امامت برمىگردند. همچنین فرمودهاند كه در آخرالزمان این دعاى فرج را كه دعاى تثبیت در دین است، بخوانیم: "یا الله، یا رحمان، یا رحیم، یا مقلب القلوب، ثبت قلبى على دینك."(4) اى خدا، اى رحمت گستر، اى مهربان، اى زیر و رو كنندهى دلها، دل مرا بر دینت ثابت و استوار گردان. یعنى آن مرتبهاى از ایمان را كه به من منت نهادى، حفظ كن، نه این كه مسلمان باشد و به همان باقى باشد، چون این معنا تثبیت در دین نیست.
1. عبارت حدیث به این صورت است: "الا من دعا بدعاء الغریق"؛ (مگر كسى كه دعاى غریق را بخواند.) ر.ك: بحارالانوار، ج52، ص133 و 148، ج92، ص326
2. بحارالانوار، ج3، ص80؛ ج36، ص358
3. "لأنه یقوم بعد... ارتداد أكثر القائلین بإمامته."؛ (زیرا او بعد از... بازگشت بیشتر معتقدان به امامتش قیام مىكند.) بحارالانوار، ج51، ص30، 157؛ ج52، ص23
چون ملایكه دیدند معجون و خمیره و طینت آدم-علیه السلام- سنگین، تیره و از آب و گل است، عرض كردند: "أتجعل فیها من یفسد فیها و یسفك الدمآء"(1) آیا مىخواهى كسى را در روى زمین قرار دهى كه در آن تباهى كند و خونها بریزد؟! او غضب و شهوت دارد و جنگ و خونریزى به پا مىكند و نمىتواند مثل ما پرواز كند، ولى خداوند به آنها فهماند كه بشر خاكى مىتواند بالاتر از ملایكه اوج گیرد و فراتر از مقام آنها قدم نهد. البته ما به همان سنگینى و به همان حالت خاكى باقى ماندهایم.(2) خدا نكند حرام در نزد انسان زینت داده شود. این یك بیمارى قلبى است كه انسان بدان مبتلا مىشود، و با وجود راههاى حلال كه نیازش را برآورده مىكند، خود را به حرام گرفتار مىنماید! انسان مىتواند به اختیار خویش همنشین سلمان، و یا ابوجهل گردد.
1. سورهى بقره، آیهى 30
2. اشاره به آیهى 176 سورهى اعراف كه مىفرماید: "و لكنه أخلد الى الارض و اتبع هوئه"
خوب است انسان كار امروز را به فردا، بلكه كار هیچ ساعتى را به ساعت دیگر احاله نكند، مگر از روى عذر؛ و گرنه نمىداند كه بعد از این ساعت چه طور مىشود. یادم مىآید زمانى در ایام تحصیل مریض بودم، و نمىتوانستم درس بخوانم و فكر كنم و فرمایش استاد را تعقل نمایم، ولى مىتوانستم تا محل درس كه مقبرهى آقا محمد تقى شیرازى-رحمه الله- بود بروم و در مجلس درس استاد شركت كنم. اگر نمىرفتم درس فوت مىشد، و اگر مىرفتم نمىتوانستم دربارهى مطالب استاد فكر و تعقل كنم؛ لذا با خود گفتم: مىروم و تنها الفاظ را بدون فكر و نظر، در خاطر مىسپارم و یادداشت مىكنم. به درس رفتم و از اول تا آخر درس، فقط الفاظ را بدون فكر، حفظ و بعد از درس ثبت كردم و عملا حتى یك لفظ را از قلم نینداختم ولى دربارهى آن هیچ فكر نكردم. بعد كه حالم مساعد شد، به نوشتهها مراجعه كردم دیدم كه درست ضبط كردهام. بار دیگر مریض شدم، دیدم نمىتوانم در درس شركت كنم، به درس نرفتم ولى نوشتههاى دیگران را گرفتم و درج كردم. مقصود این كه: اگر انسان كارى را كه مىتوانست در وقتش بكند، ولى نكرد، چه بسا بعدا دیگر نتواند آن را انجام دهد. بنابراین، نباید انسان درسها و غیر آن را از وقت خود به وقت و زمان دیگر احاله كند. چرا كه چه بسا دیگر موفق به انجام آن نشود، چون در آن زمان هم كارها و وظایفى براى او پیش مىآید كه دیگر نمىتواند آن كار فوت شده را جبران نماید.
خود را مریض نمىدانیم و گرنه علاج آسان است. در روایت آمده است: "امام حسین-علیه السلام- در گوش مردى چیزى فرمود، بعد از جدایى فوراً تمام موى سر آن مرد سفید شد." با این حال ، ما خود را در عداد(1) عبادالرحمن(2) مىشماریم، غافل از این كه تمام اعضا و جوارح انسان فرداى قیامت براى كارهایى كه انجام داده است شهادت مىدهند: "الیوم نختم على أفوههم و تكلمنا أیدیهم و تشهد أرجلهم بما كانوا یكسبون"(3) امروز بر دهانشان مهر مىنهیم و دستهایشان با ما به سخن مىآیند و پاهایشان به آن چه كه انجام مىدادند، شهادت مىدهند. امروز بشر در فكر ضبط صداى حضرت داود-علیه السلام- است، غافل از این كه ملایكه از عمل خود او عكسبردارى مىكنند، بلكه گفتار و صداى او را نیز ضبط مىنمایند.
سلام و عرض ادب
این فیلم به نظرم جالب آمد.اما جدای از موضوع فیلم ،مطلب دیگری توجهم را جلب کرد.اینکه این کودک به صورت خودجوش این مطالب را بیان کرده یا به او آموزش داده اند که اینطور بگوید.به نظرم رسید که اگر بنا بر سخنرانی کردن باشد،این کودک سه چهار ساله از خیلی از ما بهتر و تاثیرگذارتر میتواند سخنرانی کند.موضوع این است که پشت پرده ی ما چه خبر است...
کسانی که محبت الله جل جلاله را دارند. کسانی که محبت اسلام را دارند، کسانی که محبت صحیح انبیا و امامان را دوست دارند،
اینها از شکسته شدن یک لیوان توسط کودک در خانه شان ناراحت نمی شوند. بلکه از شکسته شدن یک سنت غیر موکده توسط کودک ناراحت می شوند.
چرا از اذیت و ظلم به خود دست بر نمىداریم؟! شاید لیاقت آن چه را كه از خدا مىخواهیم نداشته باشیم. و اگر بدهند، پا به همه چیز بزنیم، و یا پاى ما بشكند و دیگر نتوانیم بعد از آن راه برویم! ما نه رب هستیم و نه مدبر. تدبیر امر به دست دیگرى است. ما باید به وظیفهى خود عمل كنیم و دست از تدبیر برداریم.
هماهنگى و موافقت اخلاقى بین مرد و زن در محیط خانواده از هر لحاظ و به صورت صد در صد براى غیر انبیا و اولیا-علیهم السلام- غیر ممكن است. اگر بخواهیم محیط خانه، گرم و باصفا و صمیمى باشد، فقط باید، صبر و استقامت و گذشت و چشم پوشى و رأفت را پیشهی خود كنیم تا محیط خانه گرم و نورانى باشد.(1) اگر این ها نباشد اصطحكاك و برخورد پیش خواهد آمد. و همهى اختلافات خانوادگى از همین جا ناشى مىشود.
1. خداوند متعال مىفرماید: "یا ایها الذین ءامنوا انّ من أزوجكم و أولدكم عدوا لكم فاحذروهم و ان تعفوا و تصفحوا و تغفروا فان الله غفور رحیم"؛ (اى كسانى كه ایمان آوردهاید! برخى از همسران و فرزندان شما دشمن شمایند، پس از آنان بر حذر باشید؛ و اگر ببخشایید و درگذرید و بیامرزید، به راستى كه خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است.) سورهى تغابن، آیهى 14
آیا حالا كه دانستهایم به واسطهى ترك واجب و فعل حرام و مراعات نكردن حلال و حرام و دستورهاى الهى به چنگال گرگها گرفتار آمدهایم، باز هم نباید بدانیم چه كار كنیم؟! راه نجات، فرار و بازگشت الى الله: "ففروا الى الله"(1) و گریختن به سوى اولیاى او است؛ زیرا اگر قلم تكوین و ارادهى تكوینیهى خدا نباشد هیچ قدرتى ولو بخت النصر نمىتواند ضررى برساند. حتى اگر انسان بخواهد محرمات را انجام دهد و یا مقامات و مناصب محرمه را اشغال كند بدون اذن تكوینى خدا ممكن نیست آن همه ظالمین مىخواستند ظلم كنند ولى چون در قضا و قدر الهى بنا نبود، جلوى ظلم آنها گرفته شد. آیا با این كه همه گرفتاریم، باز هم نباید به فكر یكدیگر باشیم؟! چه قدر كار ما دور از خیر و سعادت است. مجلس ختم "أمن یجیب"(2) هم چه بسا براى اغراض خودمان باشد. آیا ختم بدون توبه مىشود؟! و آیا سودى به حال ما دارد؟!
ابتداى حركت انسان در مسیر كمال و معرفت، استعداد است كه مىتواند از هیچ به همه چیز برسد، و طرف و مقصد او خداست. ربوبیت خدا هم اقتضا مىكند كه در مسیر حركت تكاملى انسان تا سر منزل مقصود به او كمك و از او دستگیرى كند. در دعاى ابوحمزه آمده است: "من أین لى الخیر یا رب، و لا یوجد الا من عندك."(1) پروردگارا، از كجا خیر به من برسد، در حالى كه جز از نزد تو سرچشمه نمىگیرد. حافظ، ولى، راهبر، و همراه راه ما خداست، چنان كه خود مىفرماید: "الله ولى الذین ءامنوا یخرجهم من الظلمت الى النور"(2) خداوند، سرپرست مؤمنان است و آنان را از تاریكىها به سوى نور بیرون مىآورد. یعنى از ظلمات سرگردانى به سوى نور رهسپار مىكند.
هان! تنها با یاد خدا دلها آرام میگیرند. نه با داشتن ملک و ملکوت. لذا باید سعی کنیم تزلزلهایمان برطرف شود و پردهها برداشته شود. و بزرگترین پرده، خود ما هستیم: "تو خود حجاب خودی، حافظ از میان برخیز"(1) ما خودمان حجابیم، خداوند حجاب ندارد: "لا یهتک حجابه."(2) این موجوداتند که حجابند، خرق حجاب که صورت بگیرد باز بشریت باقی است، حجابهای نورانی همان توجه به نور اذکار و عبادات است.
خرق حجاب که صورت بگیرد باز بشریت باقی است، حجابهای نورانی همان توجه به نور اذکار و عبادات است.
سلام خدمت استاد گرانقدر
منظور از حجاب گناهان و معاصی است یا فراتر از اینها مدنظر است؟
بشریت چیست؟این خرق حجاب با بشریت چه تفاوتی دارد؟
توجه به نور اذکار و عبادات نکنیم،یعنی چه؟بالاخره یک نشاط و بسطی شایدحاصل شود.منظور از توجه نکردن اینست که به خود نبالیم؟
پیشاپیش ممنونم
- کبر و خود پسندی یک مرض درونی هست و علامتش این است که انسان در مقابل رأی خود،حرف حق را نمی پذیرد.
- اعتقاد،فکر،رأی،قیاس،صورت و لباس دیگران را کمتر از خود می داند.
- بدون ضرورت شرعی،بدی یا عیب و نقص دیگران را بیان می کند یا با رغبت به آنها گوش می دهد. گاهی اوقات ظاهرا از غیبت منع می کند ولی قلبا می خواهد که حرفش قبول نشود و همچنان به سخنان شان ادامه دهند.
- کار متواضعانه ای را انجام می دهد و فکر می کند که من تواضع دارم این هم علامت تکبر است زیرا فرد متواضع به تواضع توجه نمی کند منظور این که این گونه فکر کردن که من شخصیتی بزرگ هستم این کار که از شأن من پایین تر است بخاطر تواضع انجام دادم این را نیز کبر می گویند اگر شخص احساس بزرگی نمی کرد و این عمل برایش معنای تواضع را نمی داد مثلا اگر فقیری بر روی زمین بنشیند نه کسی آنرا تواضع می گوید و نه شخص فقیر خود را متواضع می داند ولی اگر پادشاهی بر روی زمین بنشیند و خود را متواضع بداند، این تکبر است.
زیرا اگر قلم تكوین و ارادهى تكوینیهى خدا نباشد هیچ قدرتى ولو بخت النصر نمىتواند ضررى برساند. حتى اگر انسان بخواهد محرمات را انجام دهد و یا مقامات و مناصب محرمه را اشغال كند بدون اذن تكوینى خدا ممكن نیست
خداوند به انسان قدرت انجام بعضی اعمال را داده است و اختیار هم داده است..بنا براین میگوییم اذن تکوینی داده است . درست است؟
استاد;822940 نوشت:
آن همه ظالمین مىخواستند ظلم كنند ولى چون در قضا و قدر الهى بنا نبود، جلوى ظلم آنها گرفته شد.
استاد;822940 نوشت:
آیا با این كه همه گرفتاریم، باز هم نباید به فكر یكدیگر باشیم؟! چه قدر كار ما دور از خیر و سعادت است. مجلس ختم "أمن یجیب"(2) هم چه بسا براى اغراض خودمان باشد. آیا ختم بدون توبه مىشود؟! و آیا سودى به حال ما دارد؟!
در درک ارتباط بین این دو قسمت از فرمایش حضرت بهجت اعلی الله مقامه مشکل دارم.
منظور ایشان از اینکه فرمودند در قضا و قدر نبود چیست؟ و ارتباط قسمت بعدی کلامشان با این قسمت در چیست؟
اختیار و اراده انسان،بخشی ار قضا و قدر الهی است.
و
دعا هم بخشی از قضا و قدر الهی است.
.....جناب استاد لطفا در فهم عمیق فرمایش ایشان ما را راهنمایی بفرمایید.ممنونم.
این هم یه کاناله ، به جرات میتونم بگم که برترین کانال دنیاست ، اما نه از جنس تلگرامی و امثال این ها ...این یه کاناله از جنس دل هست ...از جنس عشق ...از جنس مردانگی ...از جنس معرفت و غیرت ...کانالی هست که یه بی سر و پایی مثل من و توش راه نمیدن ...
تقواشما را به تقوا و خویشتن داری سفارش می کنم و شما را از روزهای خدا (روز قیامت و مرگ و…) می ترسانم و شما را اندرز می دهم
فکر کنید به آن هنگام که مرگ با آن قیافه هول انگیز و آمدن نامطلوب و طعم ناگوارش ، در روح شما چنگ انداخته و میان شما و عمل فاصله گشته است ، باز هم در طول عمر به فکر تن پروری باشید.
می بینم شما را که مصیبت مرگ ناگهان گریبانگیرتان شده است و شما را از روی زمین به اندرون می کشاند و از بلندی زمین به پستی آن می نشاند و از انس و الفت زمین به سوی وحشت قبر منتقل می سازد و از روشنایی و صفای زمین به درون تاریکی و ظلمت قبر می برد و از صحنه پهناور آن به تنگنای گور می کشاند، به آن زندانی که نزدیک ترین بستگان هم ملاقات ندارند، به جایی که بیمارش عیادت ندارد و به هیچ ناله و فریادی پاسخ نمی دهند.
این را دانسته باشید عالی ترین نعمتهایی که خداوند به شما داده است ، احتیاج هایی است که مردم به شما دارند، مراقب باشید که با بی اعتنایی به نیازمندان ، این نعمت ها را رد نکنید که تبدیل به نقمت و بلا خواهد شد.
بدانید که کار نیک علاوه بر آن که موجب ستایش گری مردم است ، به دنبال آن هم پاداش الهی در کار است .
اگر ممکن بود که (کار نیک ) را به صورت انسانی ببینید، او را شخصی خوش رو، بسیار زیبا مشاهده می کردید، که هر بیننده ای از دیدارش لذت می برد، و چنان چه می شد (کار زشت ) را به صورت انسان ببینید، شخصی زشت و بدقیافه به چشم شما می آمد که دلها از آن نفرت می گشت و چشم ها از دیدار روی نحسش فرو بسته می شد.
سلام دوستان ، راستش هرچی گشتم نفهمیدم کجا سوالم رو مطرح کنم و از طرفی موضوع جدید اضافه کردن هم در این سایت بسیار زمان بره (یک موضوع 2 روز پیش ایجاد کردم هنوز تایید نشده و در سایت قرار نگرفته) بنابراین اینجا میپرسم ، اگر جای نامناسبی انتخاب کردم عذرخواهی میکنم ، حقیقتش من قبلا ادمی بودم که زیاد از خدا دور شده بودم اما به لطف خودش چند روزیه برگشتم به سمتش و حس درونیمم بهم میگه توبم قبول شده و دارم سعی میکنم مشکلاتی که داشتم رو برطرف کنم حالا یک سوالی برام ایجاد شده : من خیلی این روزا پیش خودم با خدا صحبت میکنم ، دعا میکنم ، برای تمام کارهای کوچک و بزرگ ازش کمک می خوام ، ایا اینقدر دعا کردن جایزه? من حتی واسه کوچک ترین کارها از خدا کمک میخوام مثلا واسه انجام یک بازیه دوستاته ساده که نتیجه برد و باختش اصلا مهم نیس هم دعا میکنم ، ایا این کار اشتباهه? واقعا موندم درسته یا غلطه ، موندم اینکار باعث نزدیکی بیشتر میشه یا جسارته و پررویی، همچنین کلا دارم اینبر ائنبر نگاه مبکنم و حس میکنم همچیز حکمت خداست و خدا تو طبیعت نشانه هاش رو به من نشون میده و دنبال نشانه و تحلیل وقایع میکنم که بفهمم خدا تو این قضیه چیو خواست به من نشون بده ، ایا کارم درسته؟ ممنون میشم راهنمایی بفرمایید
وقت رایگان است اما بسیار قیمتی .
نمی توانید صاحبش باشید ، اما می توانید از آن استفاده کنید .
نمی توانید نگهش دارید اما می توناید صرفش کنید .
وقتی از دستش دادید هرگز قادر نخواهی بود آن را برگردانید .
تاریخ یعنی مطالعه دنیا
بسمه تعالی
یعنی اینکه گردوی دنیا را بشکنید و بفهمید که پوک است.
مصیبتها و زیر و زبر شدنهایی که در زندگی پیش میآید،
برای این است که خداوند پیش چشم خودت این گردو را بشکند
تا ببینی پوک است.
آیت الله حائری شیرازی حفظه الله
ملاط برادری انصاف است
بسمه تعالی
دیدهاید دو تا آجر را که با سیمان به هم چسبیدهاند، نمیتوان از هم جدا کرد؟
آجرها تکهتکه میشوند اما از هم کنده نمیشوند.
ملاط برادری، انصاف است.
انصاف، مثل بتون آرمه، دو تا آجر را به هم چفت میکند.
اگر بین انسانها ملاط انصاف نباشد، مثل آجر از روی هم میلغزند و پایین میافتند.
ارتباطی که دین بین دو انسان درست میکند، بیشتر از ارتباطی است که بین انسان و بدن انسان برقرار است.
گاهی دستها از پیکر جدا میشوند، اما دو نفر از هم جدا نمیشوند.
شهدای کربلا بدنهایشان قطعه قطعه شد، اما ارتباطشان قطع نشد.
دست عباس بنعلی(ع) را از پیکر بریدند اما نتوانستند دل او را از امام حسین(ع) بکنند.
آیت الله حائری شیرازی حفظه الله
اگر بشر این واقعیت رو میپذیرفت که همه از یک خانواده ایم آیا بازهم جنگ ونژادپرستی وجود داشت؟
و جامعه ی ما ،اعمال و افکار ما را به ما برمیگرداند.
خودخواهی زرنگی نیست. حماقت است.
خواب، همان وفات موقت است
بسمه تعالی
آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه:
از عجایب اینكه همه از وفات وحشت دارند. معلوم هم نیست كه همه از لوازم آن(1) مستوحش باشند، بلكه از مقارناتش(2) وحشت دارند و حال اینكه همه هنگام خواب برایشان این امر اتفاق مىافتد، به طورى كه اگر نگذارند بخوابد یا بیدارش كنند، ناراحت مىشود و از خوابیدن و یا ادامهى آن لذت مىبرد، و خواب همان وفات موقت است.
1. مانند بىسرپرستى اولاد و دورى خویشان
2. سختى و فشار، جان كندن و مشاهدهى ملك الموت و...
در محضر بهجت، ج1، ص225.
بهترین عمل، عملى كه بیشتر متوجه خدا مىشویم
بسمه تعالی
آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه:
"ان لربكم فى أیام دهركم نفحات"(1) در روزهاى عمر شما از سوى پروردگارتان نسیمهایى است. بر اساس این روایت ممكن است شخصى از راه دعا، حال خوش پیدا كند، و دیگرى در نماز و یا به واسطهى تلاوت قرآن لذت حضور بیابد و... بنابراین، به هر عملى كه به واسطهى آن و از راه آن، حال ما مساعدتر است و توجه ما به خدا بیشتر است، باید به همان بیشتر بپردازیم و خود را با آن به ذكر و مراقبه و توجه به حضرت حق مشغول سازیم.
1. بحارالانوار، ج68، ص221؛ ج80، ص352؛ ج84، ص267؛ ج87، ص95
در محضر بهجت، ج1، ص223.
بسمه الحکیم
مهار اندیشه ات را در دستان خداوند قرار ده تا آزادانه بیندیشی
علم صفت خداوند و بی نهایت است،آن را با تقلید و تعصب
محدود مکن.
همواره ملتزم مجلس علماء باش،امّا تفکرت را تعطیل مکن
که در هر سری دانشی است(فی کل رأس حکمة)
خداوند دانش و بینش را به هم آمیخته است،دانش بدون بینش
چیزی جز علم تقلیدی نیست و علم تقلیدی را حاصلی جز غفلت
از علم حقیقی و حسرت از دست دادن فرصت نخواهد بود.
اعتدال و میانهروى
بسمه تعالی
آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه:
هر چیز از حد میانه و وسط به طرف افراط یا تفریط تمایل پیدا كند، عكس نتیجهى مطلوب را خواهد داشت. "كل شىء جاوز حده، انقلب الى ضده" هر چیز از حدش بگذرد، به ضد آن تبدیل مىگردد. بنابراین، میانهروى در غضب، شهوت، خواب، خوراك و هر كار دیگر، منجى و نافع است، و دو طرف زیاده و نقیصهى آن مضر و مهلك. مگر امرى كه "لا حد له."(1)
1. كه ذكر و یاد خدا است. ر.ك: اصول كافى، ج2، ص498؛ وسائل الشیعة، ج7، ص154
در محضر بهجت، ج1، ص33.
خدا كند نعمت ولایت را مفت از دست ندهیم
بسمه تعالی
آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه:
قم به اهل بیت-علیهم السلام- منسوب است. آقاى بروجردى-رحمه الله- مىفرمودند: روایتى كه در طریق آن قمى نباشد، یا نیست یا كم است! خدا كند این توجه و ارادت و محبت نسبت به اهل بیت-علیهم السلام- در ما باقى بماند! اهل مكه و مدینه هم نعمت ولایت و اهل بیت-علیهم السلام- را داشتند، ولى در روایت آمده است كه آنها از نعمت ولایت قدردانى نكردند، لذا به اعاجم منتقل گردید.(1) خدا كند ما عجم هم نعمت مفت به دست آمده، را مفت از دست ندهیم!
1. ر.ک: اصول کافی، ج1، ص380، بحارالانوار، ج48، ص304؛ ج 49، ص232
در محضر بهجت، ج1، ص212.
چگونه دعا كنیم؟
بسمه تعالی
آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه:
چگونه مىشود كارى بدون مقدمات و شرایط انجام گیرد؟! اگر مىخواهید دعا كنید و واقعاً دعا و خواستن از خدا باشد، دعا تشریفاتى دارد، اگر مىخواهید از ناحیهى دعا به جایى برسید، زبان حالتان این باشد: تسلیم خدا هستیم، هر چه بخواهد بكند، بنا داریم عمل به وظیفهى بندگى كنیم. آیا با این حال خدا ما را به دست گرگ مىدهد؟! او مىتواند تمام مصیبتهاى اهل ایمان را تدارك و جبران كند، ولو خراش و خدشهاى باشد. در صورت روشنایى(راه و تكلیف) راه بروید، و اگر روشن نبود عصا را به زمین بكوبید و احتیاط كنید.
در محضر بهجت، ج1، ص341.
هر قدر این درك حضور تقویت شود...
بسمه تعالی
آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه:
ما اگر خدا را همه جا حاضر و ناظر ببینیم چگونه باید باشیم؟! از نگاه یك انسان عادى هراس داریم، و به خاطر عدم اطلاع افراد معمولى در را مىبندیم، بلكه از طفل حیا مىكنیم چه رسد به نظر خدا. با توجه به "فلیأخذها و لو من الكافر." از این ماجرا باید عبرت بگیریم كه در برابر ذاتى كه حیلولت و جدایى او از ما محال است و در همه جا حاضر و بر ما ناظر است، چگونه باید باشیم و مرتكب معاصى نشویم؟! هر قدر این درك حضور تقویت شود، انسان محفوظتر و مأمونتر است؛ و هر قدر تضعیف شود، مصونیت و مأمونیت او كمتر است.
در محضر بهجت، ج1، ص354.
سلام
ببخشید دوست عزیز من هر چی می خونم هیچی متوجه نمیشم. نکته اخلاقیش نمی دونم کجاست.
امام حسین علیه السلام :
بدانید که حاجت مردم به سوی شما از نعمتهای خدا بر شماست ،
پس مبادا از آنها خسته و ملول شوید که نعمت تبدیل به نقمت و عذاب گردد.
و بدایند که کار خیر ستایش را به دنبال دارد و پاداش نیک در پی دارد.
امام محمد باقر علیه السلام:
ای جابر! از مردم زمان خود پنج چیز غنیمت شمار :
اگر در حضور آنها بودی نشناسندت .
و اگر از آنها دور و غایب بودی ، دوری تو را احساس نکنند .
و اگر شاهد کاری از آنها بودی ، مورد مشورت قرار نگیری.
و اگر سخنی گویی ، سخنت را نپذیرند .
و اگر از آنها زنی خواستگاری کنی ، به تو زن ندهند.
{ یعنی از بی اعتنایی مردم دنیا و بی توجهی آنها نسبت به خود دلگیر
و غمگین مشو، بلکه آن را غنیمتی بدان و خداوند تبارک و تعالی
را سپاسگذار باش که نه در حضور تو و نه در غیاب ، مورد توجه
مردم دنیا نیستی و در کارها با تو مشورت نمی کنند و سخنت را نمی پذیرند و ....
و این کلمات می تواند شرحی بر آیه شریفه قرآن کریم باشد که فرمود :
قل الله ثم ذرهم.
حافظ شیرازی می گوید :
جهان به مردم نادان دهد زمام مراد
********************* تو اهل دانش و فضلی همین گناهت بس
من خودم این رو متوجه نشدم چه ارتباطی داره؟
بسمه العلیم
سلام قولا من ربّ الرحیم
این شریفه توحید را بیان می کند و همینطور اخلاص را.
به این معنا که روی دل انسان فقط به خدا باشد و از مدح و ذم مردم خشنود و یا غمگین نگردد.
مضمون حدیث هم ظاهرا بی توجهی مردم را غنیمتی می شمرد که انسان را از خیلی از مفاسد
مصون می دارد.(البته احادیثی که به ظاهر رهبانیت را توصیه می کنند،باید فضای صدورشان را دید
مخاطبشان را شناخت،صرف یک حدیث نمی توان مقصود امام علیه السلام را دریافت)
اما اگر منبع حدیث را عنایت بفرمائید متشکر می شویم.
بسم الله الرحمن الرحیم
عرض سلام و ادب و احرتام خدمت دوستان؛
با اجازه دوستان من ادامه روایت را که به نوعی ابتدای آن را هم روشن می کند از جهت معنا نقل میکنم :
«...و آگاه باش كه تو دوستدار ما محسوب نخواهى شد تا [آن گونه باشى] كه اگر تمام مردم شهرت يك صدا بگويند كه تو مرد بدى هستى، اين گفته دلت را نفشارد و چون گفتند تو مرد نيكوئى هستى، مسرورت نكند. ولى خويش را در منظر كتاب خدا عرضه بدار اگر رهرو راه قرآنى، از آنچه نمى خواهدت مى پرهيزى، به آنچه نيكو مى دارد، مشتاقى و از تهديدش بيمناكى؛ پس ثابت قدم باش و بشارت باد تو را كه به راستى آن سخنان كه [به بدى] در مورد تو گفته اند ضررى به تو نزند. و اگر به دور از قرآنى پس به كدامين چيز، افتخار مىكنى؟! به درستى كه مؤمن به پيكار با نفس خويش عنايت بسيار دارد تا بر خواسته نفسش تسلط يابد.
زمانى، كجى نفس را راست كند و به سبب دلبستگى به خدا با خواسته نفسانى به مخالفت برخيزد و زمانى ديگر، نفس او را بر زمين افكند.
پس مطيع خواسته نفسش شود، آنگاه خدا، او را بر پاى دارد پس به پا خيزد و خدا از او درگذرد و او از خواب غفلت بيدار شود و به توبه و بيم [از خدا] روى آرد تا روشن بينى و آگاهى را افزون كند، چرا كه ترسش افزون شده است. و اين بدان سبب است كه خداوند مىفرمايد: «در حقيقت كسانى كه از خدا پروا دارند چون وسوسهاى از جانب شيطان به ايشان رسد خدا را به ياد آورند و به ناگاه بينا شوند» [اعراف (7)، آيه 201].[1]
[/HR][1] ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول / ترجمه حسن زاده - قم، چاپ: اول، 1382ش؛ص501و502.
امام صادق (ع) :
إِذا أَرادَ اللّه بِعَبدٍ خِزيا أَجرى فَضيحَتَهُ عَلى لِسانِهِ؛
هرگاه خداوند بخواهد بنده اى را رسوا كند، از طريق زبانش او را رسوا مى كند.بحارالأنوار، ج78، ص 228، ح101
امام جواد علیه السلام:
آهنگ و توجه به خداوند به وسیله دلها ،
کارسازتر از به تعب انداختن اعضای بدن با اعمال است.
بحار الانوار
لزوم رسیدگى به حال نیازمندان و جمع آورى اعانهها
بسمه تعالی
آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه:
در روایت آمده است: "انما یرحم الله من عباده الرحمآء"(1) خداوند تنها به بندگان مهربانش، رحم مىكند. باید همه از حال یكدیگر باخبر باشند، نه این كه خصوص اهل علم از همدیگر تفقد كنند و از احوال یكدیگر باخبر باشند. شاید یكى از حكم حضور در جماعت هم این باشد كه از حال یكدیگر باخبر باشند و به همدیگر رسیدگى كنند، و از هم دور نشوند و از یكدیگر غافل نباشند، تا اگر بیچارهاى در میان آنها پیدا شد، در فكر رفع بیچارگى او باشند.
1. بحارالانوار، ج79، ص91 و 101
در محضر بهجت، ج1، ص357.
ترك واجبات و ارتكاب محرمات، حجاب و...
بسمه تعالی
آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه:
ترك واجبات و ارتكاب محرمات، حجاب و نقاب دیدار ما از حضرت غائب-علیه السلام- است. كجا رفتند كسانى كه با صاحب الزمان-علیه السلام- ارتباط داشتند؟ ما خود را بیچاره كردهایم كه قطع ارتباط نمودهایم و گویا هیچ چیز نداریم، آیا آنها از ما فقیرتر بودند؟! اگر بفرمایید: به آن حضرت دسترسى نداریم؟ جواب شما این است كه چرا به انجام واجبات و ترك محرمات ملتزم نیستید، و او به همین از ما راضى است؛ زیرا: "أورع الناس من تورع عن المحرمات".(1) پرهیزگارترین مردم، كسى است كه از كارهاى حرام بپرهیزد.
1. مشابه: كافى، ج2، ص77؛ من لا یحضره الفقیه، ج4، ص358؛ وسائل الشیعه، ج15، ص245، 246، 260 و... در همهی این روایات کسی که از کارهای حرام پرهیز میکند، از پرهیزکارترین مردمان شمرده شده است، نه پرهیزکارترین مردم.
در محضر بهجت، ج1، ص361.
دعاى فرج، دواى دردهاى ما است
بسمه تعالی
آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه:
دعاى تعجیل فرج دواى دردهاى ما است، در روایت است كه: در آخرالزمان همه هلاك مىشوند، "الا من دعا بالفرج."(1) مگر كسانى كه براى(تعجیل) فرج دعا كنند. ائمهى ما-علیهم السلام- با این بیان خیلى به اهل ایمان و شیعیان عنایت كردهاند تا خود را بشناساند. علامت گذارى براى آنها است، یعنى اگر براى فرج دعا مىكنید، علامت آن است كه هنوز ایمانتان پابرجاست. دستورهاى عجیب و غریب دیگر هم دادهاند، زیرا در آخرالزمان گرفتارى اهل ایمان خیلى سخت مىشود به حدى كه در روایت آمده است: "بعد ما ملئت ظلما و جورا."(2) بعد از آنكه زمین از جور و ستم پر مىشود. و شاید در روایت وارد شده باشد كه: "ینكره أكثر من قال بإمامته!"(3) بیشتر كسانى كه اعتقاد به امامت آن حضرت دارند، او را انكار مىكنند. یعنى بیشتر مردم از اعتقاد و ایمان به امامت برمىگردند. همچنین فرمودهاند كه در آخرالزمان این دعاى فرج را كه دعاى تثبیت در دین است، بخوانیم: "یا الله، یا رحمان، یا رحیم، یا مقلب القلوب، ثبت قلبى على دینك."(4) اى خدا، اى رحمت گستر، اى مهربان، اى زیر و رو كنندهى دلها، دل مرا بر دینت ثابت و استوار گردان. یعنى آن مرتبهاى از ایمان را كه به من منت نهادى، حفظ كن، نه این كه مسلمان باشد و به همان باقى باشد، چون این معنا تثبیت در دین نیست.
1. عبارت حدیث به این صورت است: "الا من دعا بدعاء الغریق"؛ (مگر كسى كه دعاى غریق را بخواند.) ر.ك: بحارالانوار، ج52، ص133 و 148، ج92، ص326
2. بحارالانوار، ج3، ص80؛ ج36، ص358
3. "لأنه یقوم بعد... ارتداد أكثر القائلین بإمامته."؛ (زیرا او بعد از... بازگشت بیشتر معتقدان به امامتش قیام مىكند.) بحارالانوار، ج51، ص30، 157؛ ج52، ص23
4. بحارالانوار، ج52، ص148؛ ج92، ص326
در محضر بهجت، ج1، ص363.
در تاریخ آورده اند که منصور عباسی به امام صادق علیه السلام نوشت:
"چرا چون دیگران نزد ما نیائی؟"
امام علیه السلام در پاسخش نوشت:
"از مسائل دنیایی چیزی نداریم كه از تو بر آن بیمناك باشیم
و تو نیز بهره از آخرت نداری كه بدان امید داریم.
تو را سعادتی نیست تا بدان تهنیت گوییم و مصیبتی نیست كه تعزیت گوییم."
منصور به او نوشت: "با ما بنشین تا پند گویی!"
و امام علیه السلام نوشت: "آن كه دنیا خواهد، تو را پند نگوید و آن كه آخرت خواهد، با تو ننشیند."
کشکول شیخ بهائی، ترجمه عزیز الله كاسب، ص 226
انسان همنشین سلمان یا ابوجهل!
بسمه تعالی
آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه:
چون ملایكه دیدند معجون و خمیره و طینت آدم-علیه السلام- سنگین، تیره و از آب و گل است، عرض كردند: "أتجعل فیها من یفسد فیها و یسفك الدمآء"(1) آیا مىخواهى كسى را در روى زمین قرار دهى كه در آن تباهى كند و خونها بریزد؟! او غضب و شهوت دارد و جنگ و خونریزى به پا مىكند و نمىتواند مثل ما پرواز كند، ولى خداوند به آنها فهماند كه بشر خاكى مىتواند بالاتر از ملایكه اوج گیرد و فراتر از مقام آنها قدم نهد. البته ما به همان سنگینى و به همان حالت خاكى باقى ماندهایم.(2) خدا نكند حرام در نزد انسان زینت داده شود. این یك بیمارى قلبى است كه انسان بدان مبتلا مىشود، و با وجود راههاى حلال كه نیازش را برآورده مىكند، خود را به حرام گرفتار مىنماید! انسان مىتواند به اختیار خویش همنشین سلمان، و یا ابوجهل گردد.
1. سورهى بقره، آیهى 30
2. اشاره به آیهى 176 سورهى اعراف كه مىفرماید: "و لكنه أخلد الى الارض و اتبع هوئه"
در محضر بهجت، ج1، ص298
كار امروز را به فردا وامگذاریم
بسمه تعالی
آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه:
خوب است انسان كار امروز را به فردا، بلكه كار هیچ ساعتى را به ساعت دیگر احاله نكند، مگر از روى عذر؛ و گرنه نمىداند كه بعد از این ساعت چه طور مىشود. یادم مىآید زمانى در ایام تحصیل مریض بودم، و نمىتوانستم درس بخوانم و فكر كنم و فرمایش استاد را تعقل نمایم، ولى مىتوانستم تا محل درس كه مقبرهى آقا محمد تقى شیرازى-رحمه الله- بود بروم و در مجلس درس استاد شركت كنم. اگر نمىرفتم درس فوت مىشد، و اگر مىرفتم نمىتوانستم دربارهى مطالب استاد فكر و تعقل كنم؛ لذا با خود گفتم: مىروم و تنها الفاظ را بدون فكر و نظر، در خاطر مىسپارم و یادداشت مىكنم. به درس رفتم و از اول تا آخر درس، فقط الفاظ را بدون فكر، حفظ و بعد از درس ثبت كردم و عملا حتى یك لفظ را از قلم نینداختم ولى دربارهى آن هیچ فكر نكردم. بعد كه حالم مساعد شد، به نوشتهها مراجعه كردم دیدم كه درست ضبط كردهام. بار دیگر مریض شدم، دیدم نمىتوانم در درس شركت كنم، به درس نرفتم ولى نوشتههاى دیگران را گرفتم و درج كردم. مقصود این كه: اگر انسان كارى را كه مىتوانست در وقتش بكند، ولى نكرد، چه بسا بعدا دیگر نتواند آن را انجام دهد. بنابراین، نباید انسان درسها و غیر آن را از وقت خود به وقت و زمان دیگر احاله كند. چرا كه چه بسا دیگر موفق به انجام آن نشود، چون در آن زمان هم كارها و وظایفى براى او پیش مىآید كه دیگر نمىتواند آن كار فوت شده را جبران نماید.
در محضر بهجت، ج1، ص335.
خود را مریض نمىدانیم و گرنه علاج آسان است
بسمه تعالی
آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه:
خود را مریض نمىدانیم و گرنه علاج آسان است. در روایت آمده است: "امام حسین-علیه السلام- در گوش مردى چیزى فرمود، بعد از جدایى فوراً تمام موى سر آن مرد سفید شد." با این حال ، ما خود را در عداد(1) عبادالرحمن(2) مىشماریم، غافل از این كه تمام اعضا و جوارح انسان فرداى قیامت براى كارهایى كه انجام داده است شهادت مىدهند: "الیوم نختم على أفوههم و تكلمنا أیدیهم و تشهد أرجلهم بما كانوا یكسبون"(3) امروز بر دهانشان مهر مىنهیم و دستهایشان با ما به سخن مىآیند و پاهایشان به آن چه كه انجام مىدادند، شهادت مىدهند. امروز بشر در فكر ضبط صداى حضرت داود-علیه السلام- است، غافل از این كه ملایكه از عمل خود او عكسبردارى مىكنند، بلكه گفتار و صداى او را نیز ضبط مىنمایند.
1. شمار
2. اشاره به آیهى 63 سورهى فرقان
3. سورهى یس، آیهى 65
در محضر بهجت، ج1، ص333
سلام و عرض ادب
این فیلم به نظرم جالب آمد.اما جدای از موضوع فیلم ،مطلب دیگری توجهم را جلب کرد.اینکه این کودک به صورت خودجوش این مطالب را بیان کرده یا به او آموزش داده اند که اینطور بگوید.به نظرم رسید که اگر بنا بر سخنرانی کردن باشد،این کودک سه چهار ساله از خیلی از ما بهتر و تاثیرگذارتر میتواند سخنرانی کند.موضوع این است که پشت پرده ی ما چه خبر است...
[video]http://www.aparat.com/v/NnalU[/video]
بسمه السمیع
خداوند صمت را برای زبان مایه ی زینت و برای جان مایه ی امنیت
و برای عقل مایه ی قوّت و برای دل سبب نورانیت قرار داد.
امام صادق عليه السّلام فرمودند:
اَرْوَحُ الرَّوْحِ اَلْيَأسُ مِنَ النّاسِ؛
بهترين راحتى و آسودگى، بى توقعى از مردم است.
كافى ، ج 8، ص 243، ح 337
کسانی که محبت الله جل جلاله را دارند. کسانی که محبت اسلام را دارند، کسانی که محبت صحیح انبیا و امامان را دوست دارند،
اینها از شکسته شدن یک لیوان توسط کودک در خانه شان ناراحت نمی شوند. بلکه از شکسته شدن یک سنت غیر موکده توسط کودک ناراحت می شوند.
بسمه الحق
سلام علیکم
تا جایی که بنده اطلاع دارم در سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله به جوانانِ مکلف هم توصیه شده است
که عبادت حق را با افراط در انجام مستحبات منفور طبع خویش نسازند،بعد چطور برای ترک مستحب غیر مؤکدِ
کودکی غیر مکلف باید ناراحت شد؟
تدبیر امر به دست دیگرى است
بسمه تعالی
آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه:
چرا از اذیت و ظلم به خود دست بر نمىداریم؟! شاید لیاقت آن چه را كه از خدا مىخواهیم نداشته باشیم. و اگر بدهند، پا به همه چیز بزنیم، و یا پاى ما بشكند و دیگر نتوانیم بعد از آن راه برویم! ما نه رب هستیم و نه مدبر. تدبیر امر به دست دیگرى است. ما باید به وظیفهى خود عمل كنیم و دست از تدبیر برداریم.
در محضر بهجت، ج1، ص239.
چه كار كنیم محیط خانواده گرم و باصفا باشد؟
بسمه تعالی
آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه:
هماهنگى و موافقت اخلاقى بین مرد و زن در محیط خانواده از هر لحاظ و به صورت صد در صد براى غیر انبیا و اولیا-علیهم السلام- غیر ممكن است. اگر بخواهیم محیط خانه، گرم و باصفا و صمیمى باشد، فقط باید، صبر و استقامت و گذشت و چشم پوشى و رأفت را پیشهی خود كنیم تا محیط خانه گرم و نورانى باشد.(1) اگر این ها نباشد اصطحكاك و برخورد پیش خواهد آمد. و همهى اختلافات خانوادگى از همین جا ناشى مىشود.
1. خداوند متعال مىفرماید: "یا ایها الذین ءامنوا انّ من أزوجكم و أولدكم عدوا لكم فاحذروهم و ان تعفوا و تصفحوا و تغفروا فان الله غفور رحیم"؛ (اى كسانى كه ایمان آوردهاید! برخى از همسران و فرزندان شما دشمن شمایند، پس از آنان بر حذر باشید؛ و اگر ببخشایید و درگذرید و بیامرزید، به راستى كه خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است.) سورهى تغابن، آیهى 14
در محضر بهجت، ج1، ص300.
راه نجات، فرار الى الله است
بسمه تعالی
آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه:
آیا حالا كه دانستهایم به واسطهى ترك واجب و فعل حرام و مراعات نكردن حلال و حرام و دستورهاى الهى به چنگال گرگها گرفتار آمدهایم، باز هم نباید بدانیم چه كار كنیم؟! راه نجات، فرار و بازگشت الى الله: "ففروا الى الله"(1) و گریختن به سوى اولیاى او است؛ زیرا اگر قلم تكوین و ارادهى تكوینیهى خدا نباشد هیچ قدرتى ولو بخت النصر نمىتواند ضررى برساند. حتى اگر انسان بخواهد محرمات را انجام دهد و یا مقامات و مناصب محرمه را اشغال كند بدون اذن تكوینى خدا ممكن نیست آن همه ظالمین مىخواستند ظلم كنند ولى چون در قضا و قدر الهى بنا نبود، جلوى ظلم آنها گرفته شد. آیا با این كه همه گرفتاریم، باز هم نباید به فكر یكدیگر باشیم؟! چه قدر كار ما دور از خیر و سعادت است. مجلس ختم "أمن یجیب"(2) هم چه بسا براى اغراض خودمان باشد. آیا ختم بدون توبه مىشود؟! و آیا سودى به حال ما دارد؟!
1. سورهى ذاریات، آیهى 50
2. سورهى نمل، آیهى 62
در محضر بهجت، ج1، ص304.
از هیچ به همه چیز با دستگیرى ولى خدا
بسمه تعالی
آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه:
ابتداى حركت انسان در مسیر كمال و معرفت، استعداد است كه مىتواند از هیچ به همه چیز برسد، و طرف و مقصد او خداست. ربوبیت خدا هم اقتضا مىكند كه در مسیر حركت تكاملى انسان تا سر منزل مقصود به او كمك و از او دستگیرى كند. در دعاى ابوحمزه آمده است: "من أین لى الخیر یا رب، و لا یوجد الا من عندك."(1) پروردگارا، از كجا خیر به من برسد، در حالى كه جز از نزد تو سرچشمه نمىگیرد. حافظ، ولى، راهبر، و همراه راه ما خداست، چنان كه خود مىفرماید: "الله ولى الذین ءامنوا یخرجهم من الظلمت الى النور"(2) خداوند، سرپرست مؤمنان است و آنان را از تاریكىها به سوى نور بیرون مىآورد. یعنى از ظلمات سرگردانى به سوى نور رهسپار مىكند.
1. بحارالانوار، ج95، ص82 ، اقبال الاعمال، ص67
2. سورهى بقره، آیهى 257
در محضر بهجت، ج1، ص310.
تو خود حجاب خودى، حافظ از میان برخیز
بسمه تعالی
آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه:
هان! تنها با یاد خدا دلها آرام میگیرند. نه با داشتن ملک و ملکوت. لذا باید سعی کنیم تزلزلهایمان برطرف شود و پردهها برداشته شود. و بزرگترین پرده، خود ما هستیم: "تو خود حجاب خودی، حافظ از میان برخیز"(1) ما خودمان حجابیم، خداوند حجاب ندارد: "لا یهتک حجابه."(2) این موجوداتند که حجابند، خرق حجاب که صورت بگیرد باز بشریت باقی است، حجابهای نورانی همان توجه به نور اذکار و عبادات است.
1. دیوان حافظ، با تصحیح قدسی، غزل 159، ص141؛ غزل 316، ص245
2. تهذیب، ج3، ص110؛ اقبال الاعمال، ص59
در محضر بهجت، ج1، ص311.
سلام خدمت استاد گرانقدر
منظور از حجاب گناهان و معاصی است یا فراتر از اینها مدنظر است؟
بشریت چیست؟این خرق حجاب با بشریت چه تفاوتی دارد؟
توجه به نور اذکار و عبادات نکنیم،یعنی چه؟بالاخره یک نشاط و بسطی شایدحاصل شود.منظور از توجه نکردن اینست که به خود نبالیم؟
پیشاپیش ممنونم
- کبر و خود پسندی یک مرض درونی هست و علامتش این است که انسان در مقابل رأی خود،حرف حق را نمی پذیرد.
- اعتقاد،فکر،رأی،قیاس،صورت و لباس دیگران را کمتر از خود می داند.
- بدون ضرورت شرعی،بدی یا عیب و نقص دیگران را بیان می کند یا با رغبت به آنها گوش می دهد. گاهی اوقات ظاهرا از غیبت منع می کند ولی قلبا می خواهد که حرفش قبول نشود و همچنان به سخنان شان ادامه دهند.
- کار متواضعانه ای را انجام می دهد و فکر می کند که من تواضع دارم این هم علامت تکبر است زیرا فرد متواضع به تواضع توجه نمی کند منظور این که این گونه فکر کردن که من شخصیتی بزرگ هستم این کار که از شأن من پایین تر است بخاطر تواضع انجام دادم این را نیز کبر می گویند اگر شخص احساس بزرگی نمی کرد و این عمل برایش معنای تواضع را نمی داد مثلا اگر فقیری بر روی زمین بنشیند نه کسی آنرا تواضع می گوید و نه شخص فقیر خود را متواضع می داند ولی اگر پادشاهی بر روی زمین بنشیند و خود را متواضع بداند، این تکبر است.
با سلام و عرض ادب حدمت استاد گرامی
خداوند به انسان قدرت انجام بعضی اعمال را داده است و اختیار هم داده است..بنا براین میگوییم اذن تکوینی داده است . درست است؟
در درک ارتباط بین این دو قسمت از فرمایش حضرت بهجت اعلی الله مقامه مشکل دارم.
منظور ایشان از اینکه فرمودند در قضا و قدر نبود چیست؟ و ارتباط قسمت بعدی کلامشان با این قسمت در چیست؟
اختیار و اراده انسان،بخشی ار قضا و قدر الهی است.
و
دعا هم بخشی از قضا و قدر الهی است.
.....جناب استاد لطفا در فهم عمیق فرمایش ایشان ما را راهنمایی بفرمایید.ممنونم.
این هم یه کاناله ، به جرات میتونم بگم که برترین کانال دنیاست ، اما نه از جنس تلگرامی و امثال این ها ...این یه کاناله از جنس دل هست ...از جنس عشق ...از جنس مردانگی ...از جنس معرفت و غیرت ...کانالی هست که یه بی سر و پایی مثل من و توش راه نمیدن ...
منبع: http://samentheme.ir/
جالب است که ترس از نادانی نداریم. ولی ترس از نادان به نظر رسیدن داریم.
[="Tahoma"][="Blue"]امام حسین علیه السلام:
تقواشما را به تقوا و خویشتن داری سفارش می کنم و شما را از روزهای خدا (روز قیامت و مرگ و…) می ترسانم و شما را اندرز می دهم
فکر کنید به آن هنگام که مرگ با آن قیافه هول انگیز و آمدن نامطلوب و طعم ناگوارش ، در روح شما چنگ انداخته و میان شما و عمل فاصله گشته است ، باز هم در طول عمر به فکر تن پروری باشید.
می بینم شما را که مصیبت مرگ ناگهان گریبانگیرتان شده است و شما را از روی زمین به اندرون می کشاند و از بلندی زمین به پستی آن می نشاند و از انس و الفت زمین به سوی وحشت قبر منتقل می سازد و از روشنایی و صفای زمین به درون تاریکی و ظلمت قبر می برد و از صحنه پهناور آن به تنگنای گور می کشاند، به آن زندانی که نزدیک ترین بستگان هم ملاقات ندارند، به جایی که بیمارش عیادت ندارد و به هیچ ناله و فریادی پاسخ نمی دهند.
بحار الانوار، ج ۷۸، ص 120
[/]
[="Tahoma"][="Blue"]امام حسین علیه السلام:
این را دانسته باشید عالی ترین نعمتهایی که خداوند به شما داده است ، احتیاج هایی است که مردم به شما دارند، مراقب باشید که با بی اعتنایی به نیازمندان ، این نعمت ها را رد نکنید که تبدیل به نقمت و بلا خواهد شد.
بدانید که کار نیک علاوه بر آن که موجب ستایش گری مردم است ، به دنبال آن هم پاداش الهی در کار است .
اگر ممکن بود که (کار نیک ) را به صورت انسانی ببینید، او را شخصی خوش رو، بسیار زیبا مشاهده می کردید، که هر بیننده ای از دیدارش لذت می برد، و چنان چه می شد (کار زشت ) را به صورت انسان ببینید، شخصی زشت و بدقیافه به چشم شما می آمد که دلها از آن نفرت می گشت و چشم ها از دیدار روی نحسش فرو بسته می شد.
بحار الانوار، ج ۷۸، ص ۱۲۱
[/]
بسمه المالک
عارفی را پرسیدند:بهترین روش بندگی چیست؟
فرمود:شکر
شکر یعنی هر آن نعمت که داری از حق بینی
نی از خویش و غایت بندگی آن است که خویش در میانه نبینی.
سلام دوستان ، راستش هرچی گشتم نفهمیدم کجا سوالم رو مطرح کنم و از طرفی موضوع جدید اضافه کردن هم در این سایت بسیار زمان بره (یک موضوع 2 روز پیش ایجاد کردم هنوز تایید نشده و در سایت قرار نگرفته) بنابراین اینجا میپرسم ، اگر جای نامناسبی انتخاب کردم عذرخواهی میکنم ، حقیقتش من قبلا ادمی بودم که زیاد از خدا دور شده بودم اما به لطف خودش چند روزیه برگشتم به سمتش و حس درونیمم بهم میگه توبم قبول شده و دارم سعی میکنم مشکلاتی که داشتم رو برطرف کنم حالا یک سوالی برام ایجاد شده : من خیلی این روزا پیش خودم با خدا صحبت میکنم ، دعا میکنم ، برای تمام کارهای کوچک و بزرگ ازش کمک می خوام ، ایا اینقدر دعا کردن جایزه? من حتی واسه کوچک ترین کارها از خدا کمک میخوام مثلا واسه انجام یک بازیه دوستاته ساده که نتیجه برد و باختش اصلا مهم نیس هم دعا میکنم ، ایا این کار اشتباهه? واقعا موندم درسته یا غلطه ، موندم اینکار باعث نزدیکی بیشتر میشه یا جسارته و پررویی، همچنین کلا دارم اینبر ائنبر نگاه مبکنم و حس میکنم همچیز حکمت خداست و خدا تو طبیعت نشانه هاش رو به من نشون میده و دنبال نشانه و تحلیل وقایع میکنم که بفهمم خدا تو این قضیه چیو خواست به من نشون بده ، ایا کارم درسته؟ ممنون میشم راهنمایی بفرمایید