نه خیلی ممنون بعد از چندی خودم پیدا کردم
من ته ته نیروگاه هستم 45 متری کشاورز جنوبی بین ترکهای مهربان و خودم هم جزو این ایل و تبار هستم (ترک هستم)
در برخی جاهای محله ما پیر زنها و پیر مردها مغازه دار هستند و اگر بخواهی چیزی بخری باید به زبان ترکی آشنا باشی و الا باید چیزی رو که می خواهی بخری در قفسه مغازه اون رو نشون بدی مثل اینگه در قوقوریو زندگی می کنی.:khaneh::khaneh::khaneh:
باز یه روزی بود یه روزی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود ما تازه به کاشان رفته بودیم منزلی رو اجاره کردیم که کمی کارش مونده بود از جمله سفید کاری. من اول قرار داد همه پول پیش رو دادم و صاحبخونه به من گفت دو سه روزه تحویل می دم جونم براتون بگه که این دو سه روزه شد دو سه هفته.بالاخره صابخونه به من گفت من وقت ندارم یه سفید کار پیدا کن.رفتیم فلکه کمال الملک یه نفر دیدیم که ماله دستش بود و بهش گفتیم سفید کاری بلدی ؟ بعد کمی مکث گفت آره بلدم.نگو اصلا کارگری هم زیاد بلد نبود.بالاخره آوردیم و من هم شاگردش شدم. تو خونه به ماله اش نگاه کردم دیدم که این ماله سفید کاری نیست،ولی پیش خودم گفتم شاید کاشونی ها با این ماله ها هم می تونند سفید کاری کنند.بله یه استامبولی گچ درست کردم کمی به این ور و اون ور زد و جون بلد نبود نصف استامبولی هم خشک شد .در این موقع صاحبخونه اومد و گفت تو که سفید کاری بلد نیستی.حالا عیبی نداره بیا یه متر گچ دیوار ها رو بکن میخوام یه متر سنگ کنم.من هم رفتم حوزه.عصر که شد دیدم آره این آقا با صاحبخونه در باره حقوق بنایی و کارگری به توافق نرسیدند و اومده حوزه دنبال من.تا من و دید گفت من تو رو می شناسم (در واقع می خواست حقوق بنایی و سفید کار رو بگیره) من تا گفتم تو که سفید کار نیستی داد و بیداد کرد که بابات سفید کار نیست عموت سفید کار نیست و... این حرفها.که یه دفعه دیدم از همه کلاسها همه طلاب و اساتید بیرون اومدند و دارن نگاه می کنند. یکی از دوستان اومد و واسطه شد و میانگین گرفت و میانگین حقوق کارگر و سفید کار رو بهش دادیم .اون هم راضی شد و رفت بعد اون روز هرکی از دوستان من و تو حوزه و خیابون می دید به شوخی می گفت بابا حق بنده گان خدا رو چرا می خوری پول مردم و بده برند مگه مردم علاف تو هستند.و می خندیدند که این حرفها یه چند سالی بین بچه ها بود.
نه خیلی ممنون بعد از چندی خودم پیدا کردم
من ته ته نیروگاه هستم 45 متری کشاورز جنوبی بین ترکهای مهربان و خودم هم جزو این ایل و تبار هستم (ترک هستم)
سلام
من نزديك ده سال خيابان بيست متري مطهري زندگي كردم
مردم ساده، زحمت كشي داشت. واقعا كسي باورش نمي شود كه در مركز يك استان اين قدر از نظر فرهنگي كم كار شده باشد آيت الله مشكيني- خدا رحمتشون كنه - گفتند من عمدا مدرسه الهادي و بيمارستان الهادي را در خاكفرج ساختم تا مردم ضعيف رشد كنند و عمدا نام آن را الهادي گذاشتم تا از غربت اين امام كم كنم.
يك ماه قبل رفتم سري زدم به همسايه هامون حسابي گرم گرفتند. مانند همان وقتي مي خواستيم از آن محل برويم. حتي برخي گريه مي كردند و اين درس صفا و يك رنگي بود براي من.
همسايه ديوار به ديوار ما، منزل پيرمردي بود كه يك گاري داشت با اين گاري زندگي خودش را با سختي اداره مي كرد. صبح زود كه همه مردم محل خواب بودند مي رفت ميدان ميوه چندتا گوني سيب زميني و پياز مي خريد و با زحمت از سركوچه مي آورد تا منزل چون ماشين تو كوچه نمي امد.
باور كردني نبود همسرش هر روز صبح براي اين پيرمرد اسفند دود مي كرد كه مي خواست برود كار و پشت سرش آب مي پاشيد و براي ناهار منتظر مي ماند تا شوهرش بياييد كمك مي داد وسايل را از گاري پايين مي گذاشت.
از سويي ديگر وقتي همسر او بيمار شد اين پير مرد گريه مي كرد براش.
وقتي رفتم سر كوچه ديدم گاري ته كوچه نيست از همسايه سراغ گرفتم گفتند صبح زود رفته بوده ميدان ميوه. همانجا سكته كرده و مرده است. رفتم به خانمش تسليت بگم مي گفت: شوهرم رفت برايم سر كار و ديگه برنگشت
گفتم: خدا رحمتش كنه. كار عبادت برتر است و نه دهم عبادت است شوهر شما واقعا عابد بوده پيامبر دست كارگر را بوسيدند و شوهر شما در اين روزگار وانفسا كه نون حلال يافت نميشه نون حلال تو خونه اش مي آورد.
به چندتا از دوستان صدا و سيمايي گفتم زندگي اين پير مرد و پيرزن واقعا جذاب است بايد الگو شود ولي كسي نيامد فيلم مستندي بسازد
باور كردني نبود همسرش هر روز صبح براي اين پيرمرد اسفند دود مي كرد كه مي خواست برود كار و پشت سرش آب مي پاشيد و براي ناهار منتظر مي ماند تا شوهرش بياييد كمك مي داد وسايل را از گاري پايين مي گذاشت.
حالا چي؟
همسري براي تولد همسرش كادويي بهش داد؛ يك كتاب بود به نام «هنر مُردن»:Nishkhand:
شاعر مي گفت در عهد ما برو بمير تا گوني ارزون است
الان گوني هم گرون شده
روحاني محل ما براي كم كردن تشريفات بعد از مرگ حسابي زحمت مي كشه مي گفت دقيقا داريم عكس دستورات اسلام عمل مي كنيم بستگان ميت عزاي پذيرايي را هم بايد داشته باشند. خودش هم خدا خيرش بده بيست سال است در روستاي ما كار مي كند تا حالا سر سفره فرد عزا دار ننشسته البته براي تسليت و سخنراني و قران خواني حاضر مي شود
البته شوخي كردم اين كتاب از جناب آقاي اصغر طاهر زاده است از سايتشان دانلود كنيد بخونيد
شادي تون را آمپرش را مي بره بالا
انا لله و انا اليه راجعون
برادر يكي از طلاب در ايام عقد بودند كه متوجه شدند همسرشان بيمار است. با آزمايش ها مشخص شد سرطان مغز استخوان دارد. هزينه هاي درمان بسيار سنگين بود و دكتر جراح گفت بود صد ميليون خودم براي جراحي مي گيرم. نزديك 70-80 ميليون هم هزينه درمان كردند
خانواده دختر به دامادشان گفتند شما ايشان را طلاق بدهيد و برويد سر زندگي خودتان ولي قبول نكردند
همين الان باخبرم شدم همسر ايشان به رحمت خداوند رفته است:Ghamgin:
رحم الله من قراء الفاتحه مع الصلوات
در شبستر پایه اول رو تازه تموم کرده بودم یکی از دوستان که در دانشگاه آزاد شبستر بود فردی را به من معرفی کرد که خانواده مذهبی بودند ما هم شب زنگ زدیم به خونه تو تبریز ، جا خوردند می خواستند شبانه بیان (البته به من گفتند از خانواده دختر اجازه بگیر) من هم گفتم فردا بیایید الان خوب نیست
منتظر شدیم برای فردا هیچ زنگی از طرف تبریز به حوزه زده نشد، من هم کمی خجالت می کشیدم آخرش زنگ زدم به تبریز انگار نه انگار که دیروز عجله داشتند ،یک شبه تصمیم کلا عوض شده بود.فردای اون روز هم که همه دوستان فهمیده بودند همه به شوخی می گفتند این هم دامادی که از طرف خانواده خودش هم رد شد،چه برسه به خانواده عروس، و بعضی از دوستان هم می گفتند 50 در صد قضیه حل خانواده عروس قبول میکنند ولی خانواده دوماد قبول نمی کنند و این طرف هم بد بخت داماد هیچ کاره هستش و صفر در صد قضیه هستش (یعنی من و ضرب در صفر می کردند) یکی از دوستان بچه ها را جمع کرد و گفت حالا جمع بشیم ما براش بریم خواستگاری،ولی اگر پرسیدند دوماد کیه یه دفعه دیدید من دستم و بردم بالا، چون با این قیافه ای که این آقا داره کسی اصلا بهش زن نمی ده.ولی من خوشحال بودم که موجب خنده بچه ها رو فراهم کرده بودم.بعد 2 سال یا کمی بیشتر دختره ازدواج کرد که بعدا دیدم که از این ور به اون ور دگرگون شده و خیلی هم خدا رو شکر کردم که این وصلت از اول اصلا سر نگرفت همون سال (زمان خواستگاری) یکی دو ماه بعدش هم ازدواج کردم و خیلی هم راضی....
البته قبل این ماجرا 20 مورد از این خواستگاری ها رد شده بودند که 10 نفر من و رد کرده بودند و 10 نفر دیگر هم من از طرفشان رد شده بودم:khaneh::pirooz::tavallod::jangjoo:
یادش به خیر شبستر شهر کوچکی بود یه شب تصمیم گرفتیم با چند تا از دوستان شبانه بریم قبرستان و یه قبر آماده انتخاب کنیم و در قبر بخوابیم شاید که ....تا رسیدیم به قبرستان یه صدایی که شاید صدای یک حیوان بود اومد همه در رفتیم.در حالی که خودمون رو می خواستیم مثلا برای شب اول قبر آماده کنیم.:Cheshmak:
سلام
اینجا باید حکایات حوزه دانشگاه رو بگیم بخندیم نه!
خب من چون عزراییل هستم و همه جا رو من با یک لنگم حداقل یه بار رفتم لقد کردم تجربه کردم منم یکی میگم
یه مدت من حوصلم سر رفته بود همینطوری همراه یکی از دوستام رفتم تو حوزه اونا یه ماهی اونجا موندم
از قضا همون روزا یه بنده خدا از شهر دیگه هم اومده بود حوزه و مدیر مدرسه هم بهش گفت برو ببین کجا خالیه بو رو همونجا قاطی شو چون الان دیگه خونه خالی نیست بدم به تو! (پایه بالا بود اما یکم ساده هم بود)
من دیدم هی درهای توی سالن و یکی یکی میکوبه من بیام پیش شما که می دیدم همه اون و دارن بیرون میکنن و راش نمیدن!
بعد اومد در ما رو زد من رفتم بینم چیه چیکار داره و اینا...!
اون پسره هم اومد گفت شما اتاقتون بزرگ هست من و جا میدین که من گفتم اره دیگه بیا تو هم پیش ما باش عب نداره!:ok:
حالا ...یه مدت همینجا پیش ما بودش و با هم اخت شدیم
اما یه روز من داشتم میرفتم بیرون که اون گفت پس کلید اتاق بده به من که بیرون نمونم
منم دست کردم توی جیبم کلید کوچیکه کمود و در اوردم دادم بهش !:Cheshmak:...اونم گرفت اما اصلا نگاه نکرد نگفت این چیه اخه قفل در به اون بزرگی این کلید به این کوچیکی اینا به هم می خورن نمی خورن این مال اون هست نیست که همینطوری برداشت برد!
اینجا اون که رفت دوستم متوجه شد و زد زیر خنده !
من اول فک کردم خب الان برمیگرده می خنده متوجه میشه و کلید بزرگه رو میگیره که دیدم نه نیومد!... هی خدایا پنج دقیقه شد ده دقیقه شد یه ربع شد یه ساعت که دیدم اون برنگشت!!
گفتم پاشیم بریم ببینیم نکنه کلیده اونو خورده باشه که یواشکی رفتیم اون طرف سالن نگاه کردیم دیدیم عععععععووووو وَه داره با قفل در مقیاس المپیک کشتی میگیره! یه جوری هم زور میزنه که ...این چرا نمی چرخه و در نمیاد خدایاااا کمک !!!:Khandidan!:
ای خدا اینقدر خندیدیم اینقدر خندیدم که از چشامون گالون گالون اب میچکید !!:khaneh::khaneh:
اونم وقتی متوجه ما شد زد زیر خنده و هی میگه مرد حسابی کلید برعکسی دادی می خندی ... در باز نمیشه که!
بعدم که من رفتم کلید دیگه رو بدم در باز کنم دیدم یا ابوالفضل !...قفل در و با کلیدش یه جوری چرخوند ذوب کرد رفت! هر کاری هم کردیم در نمیومد رفتیم قفل ساز اوردیم در و با لو لا کند باز کرد رفت تا ما رفتیم تو خونه!
خیلی شب خاطره انگیزی بود
البته گمون نکنم شما از این چیزا بلد باشین خیلی باید تکنیک داشته باشین من خودم چند تا کتاب خوندم یاد گرفتم!:Khandidan!:
پایه 4 بودم تو کاشون.
یه روز از طرف حوزه رفتیم نیاسر،بالای آبشار نیاسر که رسیدیم دیدیم یه اردوی دیگه ای هم از یکی از مدارس که معلوم نبود از کجا اومده اند اونجا اتراق کرده اند و یکی از دانش آموزان نوار ترانه گذاشته و چند تا معلم هم دور و برشون پاسور بازی می کنند.ما هم که هیچ کدوممون معمم نبودیم، اونا نفهمیدند که ما طلبه هستیم (شاید فکر کرده بودند یه اردوی بسیج یا چند تا بچه حزب اللهی هستیم)من جلو رفتم و اعتراض کردم یکی از معلمها که قیافه خوبی داشت و قاطی اونها هم نشده بود گفت چشم خاموش می کنیم،در این حال یکی از معلمها هم که قیافه غلط اندازی داشت با صدای بلند به من گفت اصلا تو چی کاره هستی.(اوج زمان اصلاحات خاتمی بود می بخشید افسادات خاتمی بود)من هم که کارت شناسایی نداشتم یه دفعه دستم و بردم جیبم و کارت بیمه حوزه رو نشون دادم.و گفتم شما مال کدوم شهر هستید و کدوم مدرسه، که من این کار شما رو به آموزش و پرورش گزارش کنم.و با لهجه ترکی داد زدم پاسور بازی می کنید.آقا براتون بگم این معلم چهره اش زرد زرد شد.ونام حوزه رو که دیده بود که یه عکس جدی هم توش داشتم (غافل از این که فقط یه کارت بیمه بود)شروع کرد به التماس و ضبط و خاموش کرد و پاسور ها رو هم جمع کرد.ما هم چیزی نگفتیم و رفتیم اون ور تر که یه دفعه (بعد از دور شدن از اونجا ) بچه ها زدند زیر خنده که من با کارت شناسایی بیمه مرکز خدمات حوزه چطور اونا رو ترسوندم.
سلام
اینجا باید حکایات حوزه دانشگاه رو بگیم بخندیم نه!
خب من چون عزراییل هستم و همه جا رو من با یک لنگم حداقل یه بار رفتم لقد کردم تجربه کردم منم یکی میگم
یه مدت من حوصلم سر رفته بود همینطوری همراه یکی از دوستام رفتم تو حوزه اونا یه ماهی اونجا موندم
از قضا همون روزا یه بنده خدا از شهر دیگه هم اومده بود حوزه و مدیر مدرسه هم بهش گفت برو ببین کجا خالیه بو رو همونجا قاطی شو چون الان دیگه خونه خالی نیست بدم به تو! (پایه بالا بود اما یکم ساده هم بود)
من دیدم هی درهای توی سالن و یکی یکی میکوبه جان ماردت من بیام پیش شما من بیام پیش شما که می دیدم همه اون و دارن بیرون میکنن و راش نمیدن!
بعد اومد در ما رو زد دوستم سریع رفت زیر کمد قایم شد گفت بگو من نیستم بگو من نیستم!:Khandidan!:
من رفتم گفتم مگه چیه بزار بیاد ببینم چیه چیکار داره و اینا...!
اون پسره هم اومد گفت شما اتاقتون بزرگ هست من و جا میدین که من گفتم اره دیگه بیا تو هم پیش ما باش عب نداره!:ok:
حالا ...یه مدت همینجا پیش ما بودش و با هم اخت شدیم
اما یه روز من داشتم میرفتم بیرون که اون گفت پس کلید اتاق بده به من که بیرون نمونم
منم دست کردم توی جیبم کلید کوچیکه کمود و در اوردم دادم بهش !:Cheshmak:...اونم گرفت اما اصلا نگاه نکرد نگفت این چیه اخه قفل در به اون بزرگی این کلید به این کوچیکی اینا به هم می خورن نمی خورن این مال اون هست نیست که همینطوری برداشت برد!
اینجا اون که رفت دوستم متوجه شد و زد زیر خنده !
من اول فک کردم خب الان برمیگرده می خنده متوجه میشه و کلید بزرگه رو میگیره که دیدم نه نیومد!... هی خدایا پنج دقیقه شد ده دقیقه شد یه ربع شد یه ساعت که دیدم اون برنگشت!!
گفتم پاشیم بریم ببینیم نکنه کلیده اونو خورده باشه که یواشکی رفتیم اون طرف سالن نگاه کردیم دیدیم عععععععووووو وَه داره با قفل در مقیاس المپیک کشتی میگیره! یه جوری هم زور میزنه که ...این چرا نمی چرخه و در نمیاد خدایاااا کمک کن کمک !!!:Khandidan!:
ای خدا اینقدر خندیدیم اینقدر خندیدم که از چشامون گالون گالون اب میچکید یعنی اگه یکم دیگه دیر تر میرفتیم شاید همونجا میشت دعا صد بند ختم میکرد تا بلکه قفله درآد!!:khaneh::khaneh:
اونم وقتی متوجه ما شد زد زیر خنده و هی میگه مرد حسابی کلید برعکسی دادی می خندی ... در باز نمیشه که!
بعدم که من رفتم کلید دیگه رو بدم در باز کنم دیدم یا ابوالفضل !...قفل در و با کلیدش یه جوری چرخوند ذوب کرد رفت! هر کاری هم کردیم در نمیومد رفتیم قفل ساز اوردیم در و با لو لا کند باز کرد رفت تا ما رفتیم تو خونه!
خیلی شب خاطره انگیزی بود
البته گمون نکنم شما از این چیزا بلد باشین خیلی باید تکنیک داشته باشین من خودم چند تا کتاب خوندم یاد گرفتم!:Khandidan!:
جناب ازراییل شما هر چه قر هم ازراییل باشید به پای طلبه جماعت هفت خط نمی رسید.(البته با کمال تواضع تمام قد)
یه بار تو یکی از حوزه های کاشان ما پای مرغ رو داخل کاپشن قایم می کردیم و تا به بچه ها می رسیدیم اول به صورتش نگاه می کردیم که اون هم به صورت ما نگاه کنه و متوجه دستمون نشه و یه دفعه سلام علیک می کردیم و بعد به تندی دست می دادیم طرف مقابل هم که به جای اینکه دست ما رو لمس کنه یه دفعه با با پای مرغ دست می داد.ببین چه احساسی بهش دست می داد بعضی ها مثل جن زده ( البته 99 درصدشون) با جیغ زدن فرار می کردند.:Khandidan!::Khandidan!::Khandidan!:
البته خداوند از تمام تقصیراتمون بگذره.:_loool:
البته الان هم دست کمی از اون زمان نداریم بلکه بدتر.:gholdor:
جناب ازراییل شما هر چه قر هم ازراییل باشید به پای طلبه جماعت هفت خط نمی رسید.(البته با کمال تواضع تمام قد)
یه بار تو یکی از حوزه های کاشان ما پای مرغ رو داخل کاپشن قایم می کردیم و تا به بچه ها می رسیدیم اول به صورتش نگاه می کردیم که اون هم به صورت ما نگاه کنه و متوجه دستمون نشه و یه دفعه سلام علیک می کردیم و بعد به تندی دست می دادیم طرف مقابل هم که به جای اینکه دست ما رو لمس کنه یه دفعه با با پای مرغ دست می داد.ببین چه احساسی بهش دست می داد بعضی ها مثل جن زده ( البته 99 درصدشون) با جیغ زدن فرار می کردند.
البته خداوند از تمام تقصیراتمون بگذره.
البته الان هم دست کمی از اون زمان نداریم بلکه بدتر.
رهسپاریم با ولایت تا شهادت
یا ابوالفضل !...برو برو من تو رو می ببینم می ترسم!
من همش فک میکردم دریای مرض منم نگو که اقیانوس بود و من هنوز ندیده بودم.!:khaneh:
یا ابوالفضل !...برو برو من تو رو می ببینم می ترسم!
من فک میکردم دریای مرض منم نگو که اقیانوس بود و من هنوز ندیده بودم....!:khaneh:
بله دیگه ما اینیم که به ما زن نمی دادند چند تایپیک قبل از خاطرات بنده حقیر رو بخون بیشتر متوجه می شی :khoshgel::cry::khandidani: (البته یه ضرب العجل معروف هستش که ما حتی به ازراییل هم جون نمی دیدیم)بله ما اینیم
جاي شك نيست كه امام به قشر مستضعف عشق مي ورزيدند و اين قشر نيز امام را از صميم قلب دوست داشتند. و اين فرهنگ ديني ما است كه خدا در قرآن به پيامبر فرمودند: رسول من مبادا به خاطر فقر افرادي را كه شبانه روز ياد خدا مي كنند از خود برانيد. كه اگر اين كار را انجام دهيد از زمره ظالمين خواهي شد
وَلاَ تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِم مِّن شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِم مِّن شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ ( انعام / 52)
جاي تأسف داره از اين كه سه دوره است مي بينيم افرادي مستضعف از سبد كالا و طرح حمايت محروم اند و برخي افرادي كه ثروتمند هستند و به نظام بد و بيراه مي گويند مشمول اين طرح مي شوند.
اگر بحث از عدالت باشد بايد به همه تعلق بگيريد و به خانواده هاي نيازمند و پرجمعيت بيشتر
اگر بحث مساوات باشد بايد همين طوري به همه تعلق گيرد.
به خدا آدم شرم مي كنه وقتي از افرادي فقير مي شنود مشمول كالا نمي شود ولي افرادي كه حقوق بگير رسمي هستند مشمول اين طرح هستند
ارزشش را ندارد كه دل افرادي شكسته شود به خاطر اين كه در اين ميان افرادي كه نيازمند نيستند سبد نگيرند اين طرح موفق نبوده اي كاش دولت تدبير و اميد بيش از اين در اين طرح ناتدبيري و اميدبري نكند و قبل از عيد دل خانواده فقير كه شامل اين سبد نشده اند را شاد كند.
بهتر اين است كه به همه سبد كالا و طرح حمايت غذايي تعلق بگيرد ولي فرهنگ ديني و انساني را تقويت كنيم كه افراد بي نياز به نيازمندان بدهند
البته هدفمند سازي سهميه بندي بنزين هم
يك مشكل عمده دارد
و آن اين كه
افرادي كه به هر دليلي وسيله نقليه ندارند سرشان بي كلاه مي ماند و اين عادلانه نيست .
جاي شك نيست كه امام به قشر مستضعف عشق مي ورزيدند و اين قشر نيز امام را از صميم قلب دوست داشتند. و اين فرهنگ ديني ما است كه خدا در قرآن به پيامبر فرمودند: رسول من مبادا به خاطر فقر افرادي را كه شبانه روز ياد خدا مي كنند از خود برانيد. كه اگر اين كار را انجام دهيد از زمره ظالمين خواهي شد
وَلاَ تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِم مِّن شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِم مِّن شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ ( انعام / 52)
جاي تأسف داره از اين كه سه دوره است مي بينيم افرادي مستضعف از
سيد كالا و طرح حمايت محروم اند و برخي افرادي كه ثروتمند هستند و به نظام بد و بيراه مي گويند مشمول اين طرح مي شوند.
اگر بحث از عدالت باشد بايد به همه تعلق بگيريد و به خانواده هاي نيازمند و پرجمعيت بيشتر
اگر بحث مساوات باشد بايد همين طوري به همه تعلق گيرد.
به خدا آدم شرم مي كنه وقتي از افرادي فقير مي شنود مشمول كالا نمي شود ولي افرادي كه حقوق بگير رسمي هستند مشمول اين طرح هستند
ارزشش را ندارد كه دل افرادي شكسته شود به خاطر اين كه در اين ميان افرادي كه نيازمند نيستند سبد نگيرند اين طرح موفق نبوده اي كاش دولت تدبير و اميد بيش از اين در اين طرح ناتدبيري و اميدبري نكند و قبل از عيد دل خانواده فقير كه شامل اين سبد نشده اند را شاد كند.
بهتر اين است كه به همه سبد كالا و طرح حمايت غذايي تعلق بگيرد ولي فرهنگ ديني و انساني را تقويت كنيم كه افراد بي نياز به نيازمندان بدهند
خوب سید کالا هست.
از سید کالا انتظار دیگری جز این داشتید؟
حاج آقاي بامرام
چند روز قبل يك موتوري با سرعت زد به ماشين يكي از روحانيون. موتوري مقصر بود حاج آقا ايستادند و تماس گرفتند پليس امد و ايشان گفتند موتوري مقصر است.
به موتوري گفتند براي من هم مسلم بود شما مقصر هستيد نمي خواستم شبهه اي در ذهن تان باقي بماند چون قبول نداشتيد
الانم هيچ خساراتي از شما نمي خواهم بفرماييد برويد
بعدا از دوستان ايشان پرسيديم چه قدر هزينه اش شد گفتند 600 هزار تومان.
گفتم چرا خسارات را بگرفتند براي ايشان كه 600 هزار تومان مبلغ زيادي است
گفت: دلم رحم اومد گفتم سر و وضع بنده خدا طوري است كه مي توانست ماشين سوار مي شد و حتما براي او اين مبلغ سخت بود
پیام مورد نظر با موفقیت ارسال شد: روان شناسی و تبلیغات دینی
مولف: علی احمد پناهی ناشر کتاب : انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)
نوع جلد: شومیز
قطع: رقعی
زبان کتاب: فارسی
سال نشر: 1391
شمارگان: 3000
چاپ جاری: 2
تعداد صفحات: 72 این کتاب از سری کتاب های مشاوره بوده و به موضوع تبلیغات از جنبه های روانشناختی می پردازد. فصل نخست این کتاب به ویژگی های مبلغ می پردازد و مهارت های روانشناختی تبلیغ را ترسیم می کند. قانون تکرار و تمرین، تعلق پذیری، تدریس، پرهیز از قاعده غفلت جمعی و ترک مسئولیت و ماهیت، دوری از موقعیت های بیزاری آور، استفاده از پرسش و پاسخ و مقایسه، قصه کوتاه، داستان، لطیفه گویی، تبلیغ عملی، توجه به جایگاه عواطف و مهارت روانشناختی تبلیغ از موضوعات مطرح شده در این فصل است.
نویسنده در فصل دوم به محتوا و ابزار پیام اشاره داشته و در این فصل به مباحثی مانند ویژگی های عام، خاص و ابزار پیام می پردازد.
در فصل سوم موضوع مخاطب در محورهای اساسی بحث شده که ویژگی های مخاطبان بر اساس سن آنها، ویژگی های مخاطب از نگاهی دیگر و جوان از منظر روان شناسی تبیین شده استو http://bookroom.ir/
خواهر زاده ام کلاس چهارمه تعریف می کرد:
خاله! مدرسه مون یه حاج آقایی میومد برای ما احکام می گفت. هر وقت میومد با خودش یه خط کش می آورد.
گفتم: خاله! خط کش برای چی؟
می گفت: آخه هر وقت از بچه ها ناراحت شد ازش استفاده کنه!
گفتم: هیچ وقت استفاده هم کرد؟!
گفت: آره خاله! هر وقت ناراحت می شد ازش استفاده می کرد و بجه ها را میزد!!!
باز ادامه داد: خاله! منم براش یه شعر درست کردم! خوندم! بچه ها هم یاد گرفتن هر وقت میومد کلاس براش می خوندن!!
گفتم: چه شعری می خوندید خاله؟!
گفت: می خوندیم:
« صل علی محمد / حاج آقا با خط کش اومد!»
باز گفت: خاله! اینو که چند بار خوندیم دیگه حاج آقا با خودش خط کش نیاورد! خیلی مهربون شد! بعد از اون برامون مسابقه می ذاشت؛ سرود تمرین می کرد و ... کلا خیلی مهربون شده بود!!
به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج، در قبرستان المقشع بحرين، يك قطعه تربت مقدس حسيني با عمر ۴۰۰ سال كشف شد. اين در حالي است كه پيكر موجود دراين قبر كاملا از بين رفته، اما تربت حسيني كاملا سالم مانده است.
بر پايه اين گزارش، در حفاريهاي صورت گرفته تا كنون قطعههاي ديگري نيز از تربت مقدس حسيني يافت شده كه عمر آنها به چهار قرن پيش باز ميگردد و هم اكنون در موزه ملي بحرين نگهداري ميشوند.
اين منبع افزود: حسين الجمري، محقق بحريني پيش از اين نيز دو تصوير مربوط به تربت حسيني از كتاب «لودويك كالوس درباره نقوشات اسلامي در بحرين منتشر كرده بود و كالوس در آن كتاب گفته بود كه اين دو تربت را در موزه بحرين ديده است و تاريخ آن را نيز ذكر كرده بود.
وي در مورد نقشهاي اين تربت نيز ميگويد: بر اين تربت اسامي دوازده امام و دعاي نادعلي با اين مضمون: «ناد عليا مظهر العجائب تراه عونا لك في النوائب و كل هم و غم سينجلي بولايتك يا علي يا علي يا علي» نوشته شده است.
[SIZE=113] مهر تربت امام حسين با عمر ۴۰۰ سال كشف شد
به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج، در قبرستان المقشع بحرين، يك قطعه تربت مقدس حسيني با عمر ۴۰۰ سال كشف شد. اين در حالي است كه پيكر موجود دراين قبر كاملا از بين رفته، اما تربت حسيني كاملا سالم مانده است.
/SIZE]
خوب تربت از خاکه معلومه از بین نمیره پیکر موجودات هم که بازم مشخصه کاملا از بین میره.
غیب گفتن؟
بله اين نكته به ذهن همه مي رسد ولي به هر حال اين كه محققان ان را ارزشمند دانسته اند نشان از اين مي دهد كه از نظر «تاريخي» يا «معنوي» ارزشمند است و به همين دليل در موزه نگه داشته اند وگرنه انها هم رغبتي ندارند هرچيزي را در موزه نگه دارند.
رزق و روزی در دست خداست.
تازه طلبه شده بودیم که حس کردیم در سن ازدواج هستیم.در سال 81 در اعتکافی که در مسجد جامع تبریز بودیم خدمت یکی از علماء رسیدیم که ازشون پرسیدیم با این وضع شهریه به نظر شما ادامه تحصیل درست هستش یا ازدواج؟که ایشون بدون مکث فرمودند ادامه تحصیل بده و ازدواج هم بکن.(کور از خدا چه خواهد جز دو چشم بینا)که ما ذوق زده شدیم که هم این رو داریم هم اون رو. وتقریبا مثل این شکلک شدیم.:khandeh!:بله براتون بگم (مجردهایی که ازدواج نکردید به خاطر ترس از مشکلات مالی)ما عرض کردیم آقا اگه به مشکل برخوردیم چی کار کنیم؟:Gig:با کمال جدیت نه به شوخی،ایشون فرمودند اون وقت بیا و یقه من وبگیر و بگو که زود باش روزی من و بده.:Cheshmak:
ما هم رفتیم و ازدواج کردیم و براتون بگم (مجردهایی که ازدواج نکردید به خاطر ترس از مشکلات مالی) که ما درست مشکلات مالی داشتیم و برخی اوقات در تنگنا قرار می گرفتیم ولی به خدا قسم هیچ وقت بدون روزی نبودیم.:Gol::Gol::Gol:(قربون کرمت برم خدا):Gol::Gol::Gol:بلکه بهتر از زمان مجردی زندگی کردیم.البته انتخاب شریک زندگی مناسب یادتون نره(آی مجرد ها با شما هستم نگید نگفتی ها)و یه زندگی با محبت رو برای همتون مثل خودم آرزو دارم.
التماس دعا
امروز جناب آقای روحانی هم تشریف آوردند قم.نرفتیم استقبالش .نمی دونم من بی سواد کجا رفته بودم؟آهان یادم افتاد شاید رفته بودم به جهنم.چون خیلی دلواپس می شوم.مثلا وقتی می بینم آقای ظریف با جان کری در کشوری قدم می زنه که ساعاتی پیش در اونجا به پیامبر(ص) توهین شده بود.(شعار:تو را به جان باکری *** قدم مزن تو با کِری) یه وقتهایی هم دلواپس می شم که که چرا آقای روحانی می گن اوانایی که دغدغه دین مردم رو دارن افراد بی کاری هستند.و....اصلا چرا من این موضوع را تو این تایپیک نوشتم (آهان یادم رفته بود که بی سواد هستم)(اصلا بهتره برم به همون جهنم).
ظلاب از خاطرات امپول زدن یا امپول خوردنتون با لباس روحانیت صحبت کنید که وقتش رسیده .
..............
همین جا اعلام میکنم حاضرم در یک درمانگاه به صورت رایگان کار کنم-تازه اگر بخواهند پول هم میدهم به درمانگاه- اگر کلیه طلاب اون شهر را بدهند من امپول بزنم :Black (9):
ظلاب از خاطرات امپول زدن یا امپول خوردنتون با لباس روحانیت صحبت کنید که وقتش رسیده .
..............
همین جا اعلام میکنم حاضرم در یک درمانگاه به صورت رایگان کار کنم-تازه اگر بخواهند پول هم میدهم به درمانگاه- اگر کلیه طلاب اون شهر را بدهند من امپول بزنم :Black (9):
عجب شوخ طبع است این مرد پیر
چرا از خودش گشته این گونه سیر
مکن این چنین آرزو ای پسر
که حامی نیاید به پیشت دیگر
اگر او زکامی شود در بهار
نخو.اهد نمود با شما کار زار حمایت ز حامی سزد ای جوان
که تا طنز سازد یل پهلوان به آمپول اورا مترسان چنین
که تعطیل شود تاپیک اسک دین
[FONT=arial]آقای طلبه از ماشین پیاده شدو محکم در رو بست چون راننده فرموده بودند که موسیقی رو خاموش نمی کنم به سلامت...
سوار ماشین بعدی شدوبازهم صدای موسیقی با عصبانیت تمام گفت آقا تورو خدا خاموش کن
راننده گفت:صدای رادیوی جمهوری اسلامی خودتونه
واقعا چرااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا؟؟؟
همه باید به دولت کمک کنند/دولت به منتقدان اهانت نکند/ رفع تحریم ها باید بلافاصله بعد از توافق انجام شود/ اقدامات برگشت ناپذیر در صنعت هستهای را نمیپذیریم (۱۳۹۴/۰۱/۰۱ - ۱۸:۴۶)
در نخستین روز از سال 1394، حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز (شنبه) در اجتماع دهها هزار نفر از زائران و مجاوران حضرت علی بن موسی الرضا(ع) که در رواق امام خمینی(ره) و صحن های مجاور گرد آمده بودند، در سخنان مهمی به تبیین شعار امسال، «دولت و ملت، همدلی و همزبانی» پرداختند و با تاکید بر وظیفهی دو جانبهی حمایت مردم از دولت قانونی و مشروع و همچنین لزوم سعه صدر مسئولان در مقابل انتقاد های منطقی، به چهار پایه اصلی هندسه نظام اسلامی و فرصت ها و چالش های پیش روی نظام اشاره کردند و گفتند: هدف گذاری و برنامه ریزی مسئولان برای پیشرفت و رونق اقتصادی و کمک آحاد مردم به ویژه فعالان اقتصادی و رسانه ها به اقتصاد ملی، وظیفه ای بزرگ و همگانی است و امروز عرصه اقتصادی، عرصه کارزاری خاص است که نیازمند حرکتی جهادی، بر اساس بسیج تواناییها و ابتکارات درونی و با استفاده از ابزار ها، شیوه ها و سیاست های خاص این کارزار است.
رهبر انقلاب اسلامی همچنین در خصوص مذاکرات هسته ای تاکید کردند: در ایران هیچ فردی مخالف حل دیپلماتیک موضوع هسته ای نیست اما از طرف دیگر، ملت ایران و مسئولان و هیات مذاکره کننده در مقابل تحمیل ها و زورگویی های آمریکا کوتاه نخواهد آمد و با ایستادگی در این آزمون بزرگ موفق خواهند شد.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به آیه ای از قرآن کریم، چهار شاخصِ«نماز، زکات، امر به معروف و نهی از منکر» را به عنوان «ترجمان و شاخص های شکل دهنده هندسه نظام اسلامی» برشمردند و افزودند: خداوند متعال وعده داده است، هر ملتی را که دارای این شاخص ها باشد، نصرت دهد و از زیر سلطه قدرتمندان جائر خارج کند.
ایشان تاکید کردند: هر یک از این شاخص ها دارای جنبه های فردی و همچنین اجتماعی هستند که در نظام سازی اسلامی، نقش موثری دارند.
رهبر انقلاب با اشاره به جنبه فردی نماز در سعادت و رستگاری انسان مومن، افزودند: در عین حال، نماز برخوردار از جنبه های اجتماعی و زمینه ساز تمرکز و اتصال دلهای مسلمانان، در یک زمان و بسوی یک مرکز واحد است.
رهبر انقلاب با اشاره به زمینه سازی زکات برای تقویت روحیه ی گذشت در انسان، در تبیین بُعد اجتماعی زکات افزودند: زکات در بُعد اجتماعی نشان دهندهی این است که یک فرد مسلمان خود را در برابر جامعه اسلامی، فقرا، ضعفا و نیازمندان بی تفاوت نمی داند.
رهبر انقلاب «امر به معروف و نهی از منکر» را زیربنای همهی احکام اسلام خواندند و با تاکید بر اینکه همه مومنان در هر نقطه ای از عالم موظفند که جامعه را به سمت نیکی و معروف سوق داده و از گرایش به سمت پستی و پلشتی برحذر دارند، گفتند: آنچه باید مورد توجه محوری قرار گیرد، امر به بزرگترین معروف، یعنی ایجاد و حفظ نظام اسلامی است.
ایشان، حفظ آبروی ملت ایران، اعتلای فرهنگ، سلامت محیط اخلاقی، سلامت محیط خانواده، تکثیر و تربیت نسل جوان آمادهی اعتلای کشور، رونق دادن به اقتصاد و تولید، همگانی کردن اخلاق اسلامی، گسترش علم و فناوری، استقرار عدالت قضایی و اقتصادی، مجاهدت برای وحدت اسلامی، اعتلای ملت و اقتدار امت اسلامی را از دیگر بزرگترین معروف ها برشمردند که همه موظف به تلاش برای تحقق آنها هستند.
رهبر انقلاب، همچنین با اشاره با مصادیقی از بزرگترین منکرها، از جمله ابتذال فرهنگی، کمک به دشمنان، تضعیف نظام و فرهنگ اسلامی و تضعیف اقتصاد، علم و فناوری افزودند: ذات مقدس الهی اولین، و پیامبر اسلام (ص) و ائمه معصومین (علیهم السلام) از جمله برترین و بزرگترین آمران به معروف و ناهیان از منکر هستند و لازم است همهی مومنین در هر نقطه ای از جهان اسلام نیز به این فریضه الهی عمل کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای در ادامه، در تبیین شعار سال جدید یعنی «دولت و ملت، همدلی و همزبانی»، انتخاب این شعار را بر پایه همین چهار شاخص اصلی و در راستای انسجام ملی و اجتماعی میان آحاد مردم در نظام اسلامی خواندند و گفتند: اسلام از تمام سلیقه های اجتماعی، انسجام، هم افزایی و کمک کردن به یکدیگر را می خواهد، بنابراین هر دولتی در نظام اسلامی باید مورد حمایت و پشتیبانی همه مردم، حتی کسانی که به آن رای نداده اند، قرار بگیرد.
رهبر انقلاب، اتحاد کلمهی مردم و دولت را، بخصوص در مواقعی که کشور با چالشهای مهمی روبروست، ضروری دانستند و افزودند: امروز وظیفهی آحاد ملت این است که به مسئولین کشوری و دولتی کمک و از آنها حمایت کنند.
ایشان، همکاری و کمک به دولتها را یک اصل ثابت و همیشگی برشمردند و در تبیین ضرورت این مسئله خاطر نشان کردند: دغدغه اصلی و اساسی همهی دولتها، حل مشکلات مردم و کشور در حد توان است، بنابراین همه باید به دولتها برای حل این مشکلات کمک کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای، رای اکثریت مردم را زمینه ساز «مشروعیت قانونی» دولتها خواندند و گفتند: مهم نیست که چه نسبتی از آحاد مردم به یک رئیس جمهور رأی داده اند، بلکه هر دولتی با هر تعداد رأی که از طرف اکثریت مردم انتخاب شود، بر طبق قانون اساسی، مشروع است و مردم تا آنجا که بتوانند باید به دولت قانونی کمک کنند.
رهبر انقلاب در ادامه با بیان اینکه در این فضای همکاری و کمک، حقوق دوجانبه ای برقرار است، به مسئله منتقدین و کیفیت بیان انتقادها و چگونگی مواجهه با منتقدین پرداختند.
ایشان با اشاره به یک رویه جاری و طبیعی یعنی وجودِ «گروه منتقدان» برای هر دولتی، گفتند: این دولت نیز مانند دولتهای قبل منتقدینی دارد، و هیچ اشکال و مانعی ندارد که برخی افراد که روش، رفتار، حرف و سیاست دولت را قبول ندارند انتقاد کنند اما انتقادها باید در چارچوب منطقی بیان شوند.
حضرت آیت الله خامنه ای خاطر نشان کردند: خود بنده هم به دولتهای گوناگون انتقادهایی داشتهام و در هر موردی هم که به نظرم محل انتقاد بوده، از بیان تذکر خودداری نکرده ام، اما تذکرات را در وضعیت و با شکلی مناسب منتقل کرده ام.
رهبر انقلاب سپس در تبیین چارچوبهای «انتقاد منطقی» گفتند: انتقاد نباید طوری باشد که اعتماد عمومی را از مسئولینی که مشغول به کار هستند، سلب کند و موجب بی اعتمادی عمومی شود، همچنین انتقاد نباید همراه با اهانت و روشهای خشم آلود باشد.
ایشان، رفتار بر مبنای برادری اسلامی و همراهی و همدلی و با نگاه مهربانانه را یکی دیگر از معیارهای لازم در بیان انتقادها خواندند و افزودند: البته این توصیه ها دو طرفه است، و مسئولان کشور در هر سه قوه نیز باید این حدود را رعایت کنند و با منتقدینِ خود، رفتاری مناسب و بدور از تحقیر و اهانت داشته باشند، زیرا تحقیر مخالفان از سوی مسئولان، خلاف تدبیر و حکمت است.
حضرت آیت الله خامنه ای تاکید کردند: من مردم عزیزمان را به «بی تفاوتی» و «نظارت نکردن» دعوت نمی کنم بلکه آنها را به اهتمام در مسائل کشور فرا میخوانم، و اصرار دارم که برخوردها چه از سوی مردم و چه از سوی مسئولان، تخریبی و یا همراه با تحقیر و اهانت نباشد.
ایشان افزودند: این که عده ای نسبت به یک مسئله مهم کشور، دلواپسی و دغدغه داشته باشند، جرم نیست و هیچ مانعی ندارد اما این نباید به معنای متهم کردن و نادیده گرفتن زحمات و خدمات باشد و از آن طرف نیز دولت و طرفداران آن، نباید کسانی را که اظهار دغدغه و دلواپسی می کنند، مورد اهانت قرار دهند.
رهبر انقلاب با اشاره به روش ثابت خود در حمایت از همه دولتهای گذشته تاکید کردند: از این دولت نیز حمایت می کنم، البته چک سفید امضا هم به کسی نمی دهم، بلکه با توجه به عملکردها قضاوت و عمل خواهم کرد.
رهبر انقلاب اسلامی در ادامه سخنان خود با اشاره به فرصت های بزرگ کشور و همچنین چالشهای پیش رو، خاطر نشان کردند: با برنامه ریزی و استفاده مناسب از فرصت ها و ظرفیتها، می توان با توفیق الهی بر چالش ها غلبه کرد.
حضرت آیت الله خامنه ای نیروی انسانی کارآمد و مبتکر و عمدتاً جوان و همراهی مردم و جوانان با نظام اسلامی را از جمله فرصت های بزرگ کشور برشمردند و افزودند: با وجود بمباران گسترده رسانه ای که بیگانگان بر روی جوانان کشور انجام می دهند تا آنان نسبت به آینده مایوس شوند و یا در مقابل نظام قرار گیرند و یا دچار ولنگاری شوند، اما دهها میلیون نفر از این جوانان در روز 22 بهمن، در سراسر کشور به خیابان ها می آیند و به نظام اسلامی و امام راحل (ره) ابراز ارادت عمیق می کنند.
ایشان، پیشرفت های علمی در دوران تحریم را یکی دیگر از فرصت های بزرگ کشور دانستند و گفتند: پیشرفت های علمی مختلف در سالهای اخیر از جمله راه اندازی طرحهای بزرگ و پیچیده صنعتی همچون فاز 12 پارس جنوبی و رونمایی از تجهیزات جدید و تعجب برانگیز برای دشمنان در رزمایش های نیروهای مسلح، همه در دورانی روی داده است که بدخواهان به گمان خود، ایران را تحت تحریم های فلج کننده قرار داده اند.
رهبر انقلاب، تحریم های کنونی را نیز با وجود دشواری های آن، یک فرصت خواندند و سپس به بیان برخی چالش های پیش روی نظام اسلامی پرداختند و افزودند: یکی از اصلی ترین چالشهای کنونی کشور، موضوع اقتصاد ملی و حل مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم است که این مسئله، نیازمند یک حرکت جدی و کاری بزرگ است.
حضرت آیت الله خامنه ای با یادآوری پیش بینی چند سال قبل خود مبنی بر متمرکز شدن دشمن بر موضوع اقتصاد و لزوم آمادگی مسئولان، خاطر نشان کردند: بدخواهان ملت ایران صریحاً گفتهاند که هدف آنها از فشار اقتصادی، یک هدف سیاسی یعنی ایجاد نارضایتی در مردم و برهم زدن امنیت کشور با قرار دادن مردم در مقابل دولت و نظام است.
ایشان با تاکید بر اینکه مقابله با این چالش، نیازمند همراهی و همدلی همه نیروها و مسئولان و جدی گرفتن موضوع اقتصاد است، چهار نکته را متذکر شدند.
تاکید بر لزوم حرکت جهادی برای مقابله با سیاست های خصمانه آمریکا در عرصه کارزار اقتصادی، اولین نکته ای بود که حضرت آیت الله خامنه ای بیان و در همین زمینه به دو دیدگاه موجود در کشور، در خصوص چگونگی حل مسائل و مشکلات اقتصادی اشاره کردند.
ایشان گفتند: یک دیدگاه در کشور معتقد است که پیشرفت و رونق اقتصادی را باید با استفاده از ظرفیت ها و توانایی های درونی کشور که تا به حال کمتر به آنها توجه شده و یا اصلاً مورد استفاده قرار نگرفته اند، تأمین کرد.
رهبر انقلاب افزودند: دیدگاه دوم در نقطهی مقابل، معتقد است رونق و پیشرفت اقتصادی با نگاه به بیرون از مرزها امکان پذیر است، بنابراین باید سیاست خارجی را تغییر دهیم و با مستکبر کنار بیاییم و زورگویی های اورا بپذیریم تا مشکلات اقتصادی حل شوند!
حضرت آیت الله خامنه ای تاکید کردند: این نگاه دوم، کاملاً غلط، عقیم و بی فایده است.
ایشان در بیان دلیلِ غلط بودن نگاه دوم خاطر نشان کردند: تحریم های کنونی غرب بر ضد ملت ایران، دلیل روشنی بر غلط بودن دیدگاه رونق اقتصادی با نگاه به بیرون است، زیرا قدرتهای خارجی به هیچ حدی از تحمیل و زورگویی قانع نیستند، ضمن آنکه برخی از مسائل ناگهانی و غیر قابل انتظار همچون طراحی برای کاهش قیمت جهانی نفت و ضربه زدن به اقتصاد کشور را نیز ایجاد می کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: امروز تلاش بدخواهان ملت ایران، تقویت نگاه دوم است و به همین دلیل، رییس جمهور آمریکا در پیام نوروزی خود خطاب به مردم ایران می گوید که اگر خواسته های ما را در مذاکرات هسته ای قبول کنید، در کشور ایران، کار و سرمایه و رونق اقتصادی به وجود خواهد آمد.
ایشان تاکید کردند: نگاه به بیرون برای حل مسائل اقتصادی هیچگاه به نتیجه نخواهد رسید، بنابراین باید همواره به دنبال استفاده از ظرفیت های داخلی کشور بود و اقتصاد مقاومتی که مورد استقبال همهی صاحب نظران اقتصادی قرار گرفت نیز، ناظر بر توانایی ها و ظرفیت های درونی کشور و ملت است.
سومین نکته ای که رهبر انقلاب در خصوص مسائل اقتصادی متذکر شدند، لزوم هدفگذاری و سیاستگذاری مسئولان و گرفتار نشدن به روزمرهگی بود.
حضرت آیت الله خامنه ای گفتند: مهمترین هدفی که امسال باید مورد توجه مسئولان و مردم قرار بگیرد، اهتمام ویژه برای تقویت تولید داخلی است.
ایشان در تبیین راههای تقویت تولید داخلی افزودند: حمایت از بنگاههای متوسط و کوچک، تقویت فعالیت بنگاههای دانش بنیان، ایجاد نهضت کاهش خام فروشی، تسهیل سرمایه گذاری، کاهش واردات کالاهای مصرفی و مبارزه با قاچاق، راههای حمایت از تولید داخلی است که البته بانکها می توانند در این خصوص، هم نقش حمایتی داشته باشند و هم نقش تخریبی؛ لذا مسئولان ارشد بانکی کشور باید به این موضوع توجه ویژه داشته باشند.
رهبر انقلاب با تاکید بر اینکه انجام این کارها و عملیاتی کردن آنها دشوار است، در عین حال خاطر نشان کردند: مسئولان باید این کارهای دشوار را انجام دهند زیرا مسئله اقتصاد و رونق اقتصادی مهم است.
حضرت آیت الله خامنه ای نقش آفرینی سرمایه گذاران و مردم، در حمایت از تولید داخلی را نیز بسیار تاثیرگذار ارزیابی و خاطرنشان کردند: سوق دادن سرمایه ها به سمت تولید و مصرف محصولات داخلی و پرهیز از اسراف از جمله راهکارهای تقویت تولید داخل است.
ایشان در بیان چهارمین و آخرین نکته در موضوع اقتصاد ملی تاکید کردند: تحریم تنها ابزار دشمن برای مقابله با ملت ایران است، بنابراین اگر با تدبیر صحیح و با تکیه بر نیروهای داخلی، برنامه ریزی و عمل شود، تاثیر تحریم ها کاهش خواهد یافت و سپس بی نتیجه خواهند شد.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: اگر مسئولان دولتی و آحاد مردم و فعالان اقتصادی همت کنند و رسانه های عمومی نیز به کمک بیایند، خواهیم دید که تحریم ها قادر نخواهد بود ملت ایران را از پیشرفت باز بدارد.
حضرت آیت الله خامنه ای در ادامه به موضوع مذاکرات هسته ای اشاره و چند نکته را در این خصوص بیان کردند.
ایشان با اشاره به سیاستگذاری و برنامه ریزی دقیق طرف مقابل مذاکرات که عمدتاً آمریکا است، گفتند: آمریکایی ها به این مذاکرات بسیار احتیاج دارند و اختلافات درونی آنها هم به این دلیل است که جناح رقیب دولت کنونی آمریکا تلاش دارد تا امتیاز این مذاکرات به نام رقیب حزبیاش ثبت نشود.
ایشان با اشاره به پیام نوروزی رییس جمهور آمریکا و سخنان غیر صادقانه او در این پیام، افزودند: رییس جمهور آمریکا در پیام خود می گوید در ایران افرادی هستند که با حل دیپلماتیک موضوع هسته ای مخالفند، در حالیکه این سخن دروغ است، زیرا در ایران هیچ فردی مخالف حل مسئله هسته ای از طریق مذاکره نیست.
رهبر انقلاب خاطر نشان کردند: آن چیزی که ملت ایران با آن مخالف است، زورگویی ها و تحمیل های دولت آمریکا است که ملت در مقابل آن ایستاده است.
حضرت آیت الله خامنه ای تاکید کردند: نه مسئولان و نه هیات مذاکره کننده و نه ملت ایران، مطلقاً زورگویی های آمریکا را قبول نخواهند کرد.
ایشان با تاکید مجدد بر اینکه مذاکرات کنونی ایران با آمریکا، صرفاً در موضوع هسته ای است و نه موضوعی دیگر، خاطر نشان کردند: ما در مسائل داخلی و منطقه ای و موضوع تسلیحات، به هیچ وجه با آمریکا مذاکره نخواهیم کرد، زیرا سیاست آمریکا در منطقه ایجاد ناامنی و مقابله با ملت های منطقه و بیداری اسلامی است که نقطه مقابل سیاستهای محوری جمهوری اسلامی ایران است.
رهبر انقلاب با اشاره به اظهارات مکرر آمریکایی ها مبنی بر اینکه تحریم ها، بعد از توافق و بعد از بررسی رفتار و عملکرد ایران، برداشته خواهند شد، آن را یک خدعه دانستند و افزودند: این سخن غیرقابل قبول است، زیرا برداشته شدن تحریم ها جزیی از مذاکرات است و نه نتیجه مذاکرات؛ بنابراین همان گونه که رییس جمهور محترم صریحاً گفتند، رفع تحریم ها باید بلافاصله بعد از توافق انجام شود.
حضرت آیت الله خامنه ای همچنین با اشاره به اظهارات امریکاییها مبنی بر اینکه تصمیم های ایران در هر توافق احتمالی باید برگشت ناپذیر باشند، گفتند: این سخن نیز قابل قبول نیست، زیرا اگر آنها برای خود این حق را قائلند که بعد از توافق احتمالی، به هر بهانه ای، بار دیگر تحریم ها را برقرار کنند، پس هیچ دلیلی ندارد که ما اقداماتی را بپذیریم که برگشت ناپذیر باشند.
ایشان تاکید کردند: صنعت هسته ای ایران یک صنعت بومی و مردمی است که باید پیش برود و پیشرفت جزو ذات هر صنعت و فناوری است.
رهبر انقلاب با اشاره به ادعای امریکایی ها مبنی بر تلاش ایران برای دستیابی به سلاح هسته ای گفتند: آنها خودشان هم می دانند که ما دراین مذاکرات به همه تعهدات بین المللی و تعهدات اخلاق سیاسی پایبند بودیم و نقض عهد نکردیم و تلوُّن هم به خرج ندادیم، اما در نقطه مقابل، آمریکاییها عهدشکنی و تقلب کردند و تلّون و دوگانگی را در مواضع و سخنان خود نشان دادند.
حضرت آیت الله خامنه ای رفتار آمریکاییها در مذاکرات هسته ای را مایه عبرت برای مردم دانستند و خاطر نشان کردند: رفتار آمریکا برای مجموعه روشنفکری داخل کشور نیز مایه عبرت است تا متوجه شوند در مذاکرات با چه کسی طرف هستیم و آمریکا چگونه رفتار می کند.
ایشان با اشاره به برخی تهدیدهای آمریکا مبنی بر احتمال افزایش تحریم ها یا تحرک نظامی در صورت عدم توافق، تاکید کردند: این تهدید ها ملت ایران را نمی ترساند، زیرا این ملت ایستاده است و با کمال موفقیت از این آزمون بزرگ بیرون خواهد آمد.
رهبر انقلاب، توفیق و مدد الهی را عامل اصلی موفقیت ملت ایران در این مسیر برشمردند و افزودند: کارهای بزرگی بر عهده دولت و ملت است که از جمله آنها، موضوع اتحاد اسلامی، کمک به ملتهای مستضعف و گسترش نفوذ معنوی اسلام در منطقه است که امروز پرچم آن در دستان ملت ایران است.
حضرت آیت الله خامنه ای در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به سابقه تاریخی نوروز، مراسم نوروز کنونی را «ابتکار زیرکانه اسلامی» خواندند و خاطرنشان کردند: نوروز باستانی، نوروز پادشاهان و فرصتی برای سلاطین و حکام مستبد بود تا شکوه و عظمت ظاهری خود را به رخ ملتها بکشانند اما ایرانیهای مسلمان به طرز زیرکانه ای این نظم و قالب را به نفع خود تغییر دادند.
ایشان حقیقت نوروز را یک «حقیقتِ مردمی» دانستند و تاکید کردند: نوروز امروز، نوروز باستانی نیست، بلکه «نوروز ایرانی و نوروز ملت مسلمانی» است که از قالب این مراسم توانسته برای خود سرمایهای برای حرکت به سمت اهداف معنوی فراهم کند.
رهبر انقلاب افزودند: اکنون در ایام نوروز و تحویل سال نو، شلوغترین و پرازدحامترین مراکز در کشور پهناور ما بارگاه مقدس ائمه و امامزادگان (سلام الله علیهم) است.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به همزمانی ایام فاطمیه و نوروز، گفتند: با توجه به نگاه زیرکانه ایرانی به نوروز، مراسم نوروز امسال نباید هیچگونه منافاتی با تکریم و احترام به شهادت بانوی بزرگ جهان اسلام حضرت فاطمه زهرا(س) داشته باشد و یقیناً نیز منافاتی پیدا نخواهد کرد.
[h=3]دعایی که آیتالله بهجت خواندن آن را به رهبر انقلاب توصیه کردند[/h]
به مناسبت فرارسیدن ایام سالگرد رحلت عالم ربانی، فقیه عالیقدر و عارف روشن ضمیر حضرت آیتالله آقای حاج شیخ محمدتقی بهجت قدساللهنفسهالزکیه، پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR توصیهای از ایشان به حضرت آیتالله خامنهای برای خواندن یکی از ادعیه را منتشر میکند.
رهبر انقلاب در دیدار با اساتید، فضلا و طلاب نخبهی حوزه علمیه قم در تاریخ ۱۳۸۹/۸/۲ در ذیل شرح حدیثی، توصیهی مرحوم آیتالله بهجت را برای خواندن دعای «یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک» بیان کردند و فرمودند:
«مرحوم آقای بهجت (رضوان الله تعالی علیه) میفرمودند این دعا را زیاد بخوانید: «یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک». ممکن بود یک اشکال مقدّری وجود داشته باشد، ایشان به آن هم جواب میداد. ممکن بود کسی بگوید وقتی میگوئیم «ثبت قلبی علی دینک»، ما که دینمان درست است، منطقی است، مستحکم است، این برای آن طبقات پایین است. ایشان میفرمود در هر طبقهای که دل انسان و ایمان انسان و دینداری انسان هست، تنزل از آن طبقه، برگشت است. «ثبت قلبی علی دینک» یعنی دین را در همان طبقهی عالی نگه دار و تثبیت کن. اگر این شد، آن وقت زندگی میشود شیرین، مرگ هم مرگ راحت. یکی از مشکلات اساسی ماها، مشکل مردن است. امام سجاد (علیه السلام) به خداوند متعال عرض میکند: «امتنا مهتدین غیر ضالین، طائعین غیر مستکرهین غیر عاصین». خب، انسان در همهی طول عمر در طریق هدایت بوده، اما باز امام دعا می کند که: «امتنا مهتدین غیر ضالین، طائعین غیر مستکرهین غیر عاصین»؛ معلوم میشود خطرناک است.
حکم مستوری و مستی همه بر عاقبت است
کس ندانست که آخر به چه حالت برود»
در برخی جاهای محله ما پیر زنها و پیر مردها مغازه دار هستند و اگر بخواهی چیزی بخری باید به زبان ترکی آشنا باشی و الا باید چیزی رو که می خواهی بخری در قفسه مغازه اون رو نشون بدی مثل اینگه در قوقوریو زندگی می کنی.:khaneh::khaneh::khaneh:
باز یه روزی بود یه روزی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود ما تازه به کاشان رفته بودیم منزلی رو اجاره کردیم که کمی کارش مونده بود از جمله سفید کاری. من اول قرار داد همه پول پیش رو دادم و صاحبخونه به من گفت دو سه روزه تحویل می دم جونم براتون بگه که این دو سه روزه شد دو سه هفته.بالاخره صابخونه به من گفت من وقت ندارم یه سفید کار پیدا کن.رفتیم فلکه کمال الملک یه نفر دیدیم که ماله دستش بود و بهش گفتیم سفید کاری بلدی ؟ بعد کمی مکث گفت آره بلدم.نگو اصلا کارگری هم زیاد بلد نبود.بالاخره آوردیم و من هم شاگردش شدم. تو خونه به ماله اش نگاه کردم دیدم که این ماله سفید کاری نیست،ولی پیش خودم گفتم شاید کاشونی ها با این ماله ها هم می تونند سفید کاری کنند.بله یه استامبولی گچ درست کردم کمی به این ور و اون ور زد و جون بلد نبود نصف استامبولی هم خشک شد .در این موقع صاحبخونه اومد و گفت تو که سفید کاری بلد نیستی.حالا عیبی نداره بیا یه متر گچ دیوار ها رو بکن میخوام یه متر سنگ کنم.من هم رفتم حوزه.عصر که شد دیدم آره این آقا با صاحبخونه در باره حقوق بنایی و کارگری به توافق نرسیدند و اومده حوزه دنبال من.تا من و دید گفت من تو رو می شناسم (در واقع می خواست حقوق بنایی و سفید کار رو بگیره) من تا گفتم تو که سفید کار نیستی داد و بیداد کرد که بابات سفید کار نیست عموت سفید کار نیست و... این حرفها.که یه دفعه دیدم از همه کلاسها همه طلاب و اساتید بیرون اومدند و دارن نگاه می کنند. یکی از دوستان اومد و واسطه شد و میانگین گرفت و میانگین حقوق کارگر و سفید کار رو بهش دادیم .اون هم راضی شد و رفت بعد اون روز هرکی از دوستان من و تو حوزه و خیابون می دید به شوخی می گفت بابا حق بنده گان خدا رو چرا می خوری پول مردم و بده برند مگه مردم علاف تو هستند.و می خندیدند که این حرفها یه چند سالی بین بچه ها بود.
سلام
من نزديك ده سال خيابان بيست متري مطهري زندگي كردم
مردم ساده، زحمت كشي داشت. واقعا كسي باورش نمي شود كه در مركز يك استان اين قدر از نظر فرهنگي كم كار شده باشد آيت الله مشكيني- خدا رحمتشون كنه - گفتند من عمدا مدرسه الهادي و بيمارستان الهادي را در خاكفرج ساختم تا مردم ضعيف رشد كنند و عمدا نام آن را الهادي گذاشتم تا از غربت اين امام كم كنم.
يك ماه قبل رفتم سري زدم به همسايه هامون حسابي گرم گرفتند. مانند همان وقتي مي خواستيم از آن محل برويم. حتي برخي گريه مي كردند و اين درس صفا و يك رنگي بود براي من.
همسايه ديوار به ديوار ما، منزل پيرمردي بود كه يك گاري داشت با اين گاري زندگي خودش را با سختي اداره مي كرد. صبح زود كه همه مردم محل خواب بودند مي رفت ميدان ميوه چندتا گوني سيب زميني و پياز مي خريد و با زحمت از سركوچه مي آورد تا منزل چون ماشين تو كوچه نمي امد.
باور كردني نبود همسرش هر روز صبح براي اين پيرمرد اسفند دود مي كرد كه مي خواست برود كار و پشت سرش آب مي پاشيد و براي ناهار منتظر مي ماند تا شوهرش بياييد كمك مي داد وسايل را از گاري پايين مي گذاشت.
از سويي ديگر وقتي همسر او بيمار شد اين پير مرد گريه مي كرد براش.
وقتي رفتم سر كوچه ديدم گاري ته كوچه نيست از همسايه سراغ گرفتم گفتند صبح زود رفته بوده ميدان ميوه. همانجا سكته كرده و مرده است. رفتم به خانمش تسليت بگم مي گفت: شوهرم رفت برايم سر كار و ديگه برنگشت
گفتم: خدا رحمتش كنه. كار عبادت برتر است و نه دهم عبادت است شوهر شما واقعا عابد بوده پيامبر دست كارگر را بوسيدند و شوهر شما در اين روزگار وانفسا كه نون حلال يافت نميشه نون حلال تو خونه اش مي آورد.
به چندتا از دوستان صدا و سيمايي گفتم زندگي اين پير مرد و پيرزن واقعا جذاب است بايد الگو شود ولي كسي نيامد فيلم مستندي بسازد
استنبلي
در يرملون ادغام كرديد:Nishkhand:
خب براي شوما كه گفتين آنايوردم تبريز همونجا خوبس، عاموجون،
آره دادا:Nishkhand:
حالا چي؟
همسري براي تولد همسرش كادويي بهش داد؛ يك كتاب بود به نام «هنر مُردن»:Nishkhand:
شاعر مي گفت در عهد ما برو بمير تا گوني ارزون است
الان گوني هم گرون شده
روحاني محل ما براي كم كردن تشريفات بعد از مرگ حسابي زحمت مي كشه مي گفت دقيقا داريم عكس دستورات اسلام عمل مي كنيم بستگان ميت عزاي پذيرايي را هم بايد داشته باشند. خودش هم خدا خيرش بده بيست سال است در روستاي ما كار مي كند تا حالا سر سفره فرد عزا دار ننشسته البته براي تسليت و سخنراني و قران خواني حاضر مي شود
البته شوخي كردم اين كتاب از جناب آقاي اصغر طاهر زاده است از سايتشان دانلود كنيد بخونيد
شادي تون را آمپرش را مي بره بالا
به به اینجا که همه ترکن
من جدیم یاتام خداحافظ
پيام بي زرگاني:Nishkhand:
نبینم کسی از بی پولی بمیره..
در شبستر پایه اول رو تازه تموم کرده بودم یکی از دوستان که در دانشگاه آزاد شبستر بود فردی را به من معرفی کرد که خانواده مذهبی بودند ما هم شب زنگ زدیم به خونه تو تبریز ، جا خوردند می خواستند شبانه بیان (البته به من گفتند از خانواده دختر اجازه بگیر) من هم گفتم فردا بیایید الان خوب نیست
منتظر شدیم برای فردا هیچ زنگی از طرف تبریز به حوزه زده نشد، من هم کمی خجالت می کشیدم آخرش زنگ زدم به تبریز انگار نه انگار که دیروز عجله داشتند ،یک شبه تصمیم کلا عوض شده بود.فردای اون روز هم که همه دوستان فهمیده بودند همه به شوخی می گفتند این هم دامادی که از طرف خانواده خودش هم رد شد،چه برسه به خانواده عروس، و بعضی از دوستان هم می گفتند 50 در صد قضیه حل خانواده عروس قبول میکنند ولی خانواده دوماد قبول نمی کنند و این طرف هم بد بخت داماد هیچ کاره هستش و صفر در صد قضیه هستش (یعنی من و ضرب در صفر می کردند) یکی از دوستان بچه ها را جمع کرد و گفت حالا جمع بشیم ما براش بریم خواستگاری،ولی اگر پرسیدند دوماد کیه یه دفعه دیدید من دستم و بردم بالا، چون با این قیافه ای که این آقا داره کسی اصلا بهش زن نمی ده.ولی من خوشحال بودم که موجب خنده بچه ها رو فراهم کرده بودم.بعد 2 سال یا کمی بیشتر دختره ازدواج کرد که بعدا دیدم که از این ور به اون ور دگرگون شده و خیلی هم خدا رو شکر کردم که این وصلت از اول اصلا سر نگرفت همون سال (زمان خواستگاری) یکی دو ماه بعدش هم ازدواج کردم و خیلی هم راضی....
البته قبل این ماجرا 20 مورد از این خواستگاری ها رد شده بودند که 10 نفر من و رد کرده بودند و 10 نفر دیگر هم من از طرفشان رد شده بودم:khaneh::pirooz::tavallod::jangjoo:
یادش به خیر شبستر شهر کوچکی بود یه شب تصمیم گرفتیم با چند تا از دوستان شبانه بریم قبرستان و یه قبر آماده انتخاب کنیم و در قبر بخوابیم شاید که ....تا رسیدیم به قبرستان یه صدایی که شاید صدای یک حیوان بود اومد همه در رفتیم.در حالی که خودمون رو می خواستیم مثلا برای شب اول قبر آماده کنیم.:Cheshmak:
سلام
اینجا باید حکایات حوزه دانشگاه رو بگیم بخندیم نه!
خب من چون عزراییل هستم و همه جا رو من با یک لنگم حداقل یه بار رفتم لقد کردم تجربه کردم منم یکی میگم
یه مدت من حوصلم سر رفته بود همینطوری همراه یکی از دوستام رفتم تو حوزه اونا یه ماهی اونجا موندم
از قضا همون روزا یه بنده خدا از شهر دیگه هم اومده بود حوزه و مدیر مدرسه هم بهش گفت برو ببین کجا خالیه بو رو همونجا قاطی شو چون الان دیگه خونه خالی نیست بدم به تو! (پایه بالا بود اما یکم ساده هم بود)
من دیدم هی درهای توی سالن و یکی یکی میکوبه من بیام پیش شما که می دیدم همه اون و دارن بیرون میکنن و راش نمیدن!
بعد اومد در ما رو زد من رفتم بینم چیه چیکار داره و اینا...!
اون پسره هم اومد گفت شما اتاقتون بزرگ هست من و جا میدین که من گفتم اره دیگه بیا تو هم پیش ما باش عب نداره!:ok:
حالا ...یه مدت همینجا پیش ما بودش و با هم اخت شدیم
اما یه روز من داشتم میرفتم بیرون که اون گفت پس کلید اتاق بده به من که بیرون نمونم
منم دست کردم توی جیبم کلید کوچیکه کمود و در اوردم دادم بهش !:Cheshmak:...اونم گرفت اما اصلا نگاه نکرد نگفت این چیه اخه قفل در به اون بزرگی این کلید به این کوچیکی اینا به هم می خورن نمی خورن این مال اون هست نیست که همینطوری برداشت برد!
اینجا اون که رفت دوستم متوجه شد و زد زیر خنده !
من اول فک کردم خب الان برمیگرده می خنده متوجه میشه و کلید بزرگه رو میگیره که دیدم نه نیومد!... هی خدایا پنج دقیقه شد ده دقیقه شد یه ربع شد یه ساعت که دیدم اون برنگشت!!
گفتم پاشیم بریم ببینیم نکنه کلیده اونو خورده باشه که یواشکی رفتیم اون طرف سالن نگاه کردیم دیدیم عععععععووووو وَه داره با قفل در مقیاس المپیک کشتی میگیره! یه جوری هم زور میزنه که ...این چرا نمی چرخه و در نمیاد خدایاااا کمک !!!:Khandidan!:
ای خدا اینقدر خندیدیم اینقدر خندیدم که از چشامون گالون گالون اب میچکید !!:khaneh::khaneh:
اونم وقتی متوجه ما شد زد زیر خنده و هی میگه مرد حسابی کلید برعکسی دادی می خندی ... در باز نمیشه که!
بعدم که من رفتم کلید دیگه رو بدم در باز کنم دیدم یا ابوالفضل !...قفل در و با کلیدش یه جوری چرخوند ذوب کرد رفت! هر کاری هم کردیم در نمیومد رفتیم قفل ساز اوردیم در و با لو لا کند باز کرد رفت تا ما رفتیم تو خونه!
خیلی شب خاطره انگیزی بود
البته گمون نکنم شما از این چیزا بلد باشین خیلی باید تکنیک داشته باشین من خودم چند تا کتاب خوندم یاد گرفتم!:Khandidan!:
پایه 4 بودم تو کاشون.
یه روز از طرف حوزه رفتیم نیاسر،بالای آبشار نیاسر که رسیدیم دیدیم یه اردوی دیگه ای هم از یکی از مدارس که معلوم نبود از کجا اومده اند اونجا اتراق کرده اند و یکی از دانش آموزان نوار ترانه گذاشته و چند تا معلم هم دور و برشون پاسور بازی می کنند.ما هم که هیچ کدوممون معمم نبودیم، اونا نفهمیدند که ما طلبه هستیم (شاید فکر کرده بودند یه اردوی بسیج یا چند تا بچه حزب اللهی هستیم)من جلو رفتم و اعتراض کردم یکی از معلمها که قیافه خوبی داشت و قاطی اونها هم نشده بود گفت چشم خاموش می کنیم،در این حال یکی از معلمها هم که قیافه غلط اندازی داشت با صدای بلند به من گفت اصلا تو چی کاره هستی.(اوج زمان اصلاحات خاتمی بود می بخشید افسادات خاتمی بود)من هم که کارت شناسایی نداشتم یه دفعه دستم و بردم جیبم و کارت بیمه حوزه رو نشون دادم.و گفتم شما مال کدوم شهر هستید و کدوم مدرسه، که من این کار شما رو به آموزش و پرورش گزارش کنم.و با لهجه ترکی داد زدم پاسور بازی می کنید.آقا براتون بگم این معلم چهره اش زرد زرد شد.ونام حوزه رو که دیده بود که یه عکس جدی هم توش داشتم (غافل از این که فقط یه کارت بیمه بود)شروع کرد به التماس و ضبط و خاموش کرد و پاسور ها رو هم جمع کرد.ما هم چیزی نگفتیم و رفتیم اون ور تر که یه دفعه (بعد از دور شدن از اونجا ) بچه ها زدند زیر خنده که من با کارت شناسایی بیمه مرکز خدمات حوزه چطور اونا رو ترسوندم.
خب من چون عزراییل هستم و همه جا رو من با یک لنگم حداقل یه بار رفتم لقد کردم تجربه کردم منم یکی میگم
یه مدت من حوصلم سر رفته بود همینطوری همراه یکی از دوستام رفتم تو حوزه اونا یه ماهی اونجا موندم
از قضا همون روزا یه بنده خدا از شهر دیگه هم اومده بود حوزه و مدیر مدرسه هم بهش گفت برو ببین کجا خالیه بو رو همونجا قاطی شو چون الان دیگه خونه خالی نیست بدم به تو! (پایه بالا بود اما یکم ساده هم بود)
من دیدم هی درهای توی سالن و یکی یکی میکوبه جان ماردت من بیام پیش شما من بیام پیش شما که می دیدم همه اون و دارن بیرون میکنن و راش نمیدن!
بعد اومد در ما رو زد دوستم سریع رفت زیر کمد قایم شد گفت بگو من نیستم بگو من نیستم!:Khandidan!:
من رفتم گفتم مگه چیه بزار بیاد ببینم چیه چیکار داره و اینا...!
اون پسره هم اومد گفت شما اتاقتون بزرگ هست من و جا میدین که من گفتم اره دیگه بیا تو هم پیش ما باش عب نداره!:ok:
حالا ...یه مدت همینجا پیش ما بودش و با هم اخت شدیم
اما یه روز من داشتم میرفتم بیرون که اون گفت پس کلید اتاق بده به من که بیرون نمونم
منم دست کردم توی جیبم کلید کوچیکه کمود و در اوردم دادم بهش !:Cheshmak:...اونم گرفت اما اصلا نگاه نکرد نگفت این چیه اخه قفل در به اون بزرگی این کلید به این کوچیکی اینا به هم می خورن نمی خورن این مال اون هست نیست که همینطوری برداشت برد!
اینجا اون که رفت دوستم متوجه شد و زد زیر خنده !
من اول فک کردم خب الان برمیگرده می خنده متوجه میشه و کلید بزرگه رو میگیره که دیدم نه نیومد!... هی خدایا پنج دقیقه شد ده دقیقه شد یه ربع شد یه ساعت که دیدم اون برنگشت!!
گفتم پاشیم بریم ببینیم نکنه کلیده اونو خورده باشه که یواشکی رفتیم اون طرف سالن نگاه کردیم دیدیم عععععععووووو وَه داره با قفل در مقیاس المپیک کشتی میگیره! یه جوری هم زور میزنه که ...این چرا نمی چرخه و در نمیاد خدایاااا کمک کن کمک !!!:Khandidan!:
ای خدا اینقدر خندیدیم اینقدر خندیدم که از چشامون گالون گالون اب میچکید یعنی اگه یکم دیگه دیر تر میرفتیم شاید همونجا میشت دعا صد بند ختم میکرد تا بلکه قفله درآد!!:khaneh::khaneh:
اونم وقتی متوجه ما شد زد زیر خنده و هی میگه مرد حسابی کلید برعکسی دادی می خندی ... در باز نمیشه که!
بعدم که من رفتم کلید دیگه رو بدم در باز کنم دیدم یا ابوالفضل !...قفل در و با کلیدش یه جوری چرخوند ذوب کرد رفت! هر کاری هم کردیم در نمیومد رفتیم قفل ساز اوردیم در و با لو لا کند باز کرد رفت تا ما رفتیم تو خونه!
خیلی شب خاطره انگیزی بود
البته گمون نکنم شما از این چیزا بلد باشین خیلی باید تکنیک داشته باشین من خودم چند تا کتاب خوندم یاد گرفتم!:Khandidan!:
جناب ازراییل شما هر چه قر هم ازراییل باشید به پای طلبه جماعت هفت خط نمی رسید.(البته با کمال تواضع تمام قد)
یه بار تو یکی از حوزه های کاشان ما پای مرغ رو داخل کاپشن قایم می کردیم و تا به بچه ها می رسیدیم اول به صورتش نگاه می کردیم که اون هم به صورت ما نگاه کنه و متوجه دستمون نشه و یه دفعه سلام علیک می کردیم و بعد به تندی دست می دادیم طرف مقابل هم که به جای اینکه دست ما رو لمس کنه یه دفعه با با پای مرغ دست می داد.ببین چه احساسی بهش دست می داد بعضی ها مثل جن زده ( البته 99 درصدشون) با جیغ زدن فرار می کردند.:Khandidan!::Khandidan!::Khandidan!:
البته خداوند از تمام تقصیراتمون بگذره.:_loool:
البته الان هم دست کمی از اون زمان نداریم بلکه بدتر.:gholdor:
یا ابوالفضل !...برو برو من تو رو می ببینم می ترسم!
من همش فک میکردم دریای مرض منم نگو که اقیانوس بود و من هنوز ندیده بودم.!:khaneh:
دوستان سلام
یک بنده خدایی نام حواس پنجگانه را اشتباهی می گفت:
- چشایی = بینایی
- گوشایی = شنوایی
- بینایی = بویایی
- دهانی = چشایی
- دستایی = لامسه
علی علی
بله دیگه ما اینیم که به ما زن نمی دادند چند تایپیک قبل از خاطرات بنده حقیر رو بخون بیشتر متوجه می شی :khoshgel::cry::khandidani:
(البته یه ضرب العجل معروف هستش که ما حتی به ازراییل هم جون نمی دیدیم)بله ما اینیم
طرح حمايت غذايي از ثروتمندان
جاي شك نيست كه امام به قشر مستضعف عشق مي ورزيدند و اين قشر نيز امام را از صميم قلب دوست داشتند. و اين فرهنگ ديني ما است كه خدا در قرآن به پيامبر فرمودند: رسول من مبادا به خاطر فقر افرادي را كه شبانه روز ياد خدا مي كنند از خود برانيد. كه اگر اين كار را انجام دهيد از زمره ظالمين خواهي شد
وَلاَ تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِم مِّن شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِم مِّن شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ ( انعام / 52)
جاي تأسف داره از اين كه سه دوره است مي بينيم افرادي مستضعف از سبد كالا و طرح حمايت محروم اند و برخي افرادي كه ثروتمند هستند و به نظام بد و بيراه مي گويند مشمول اين طرح مي شوند.
اگر بحث از عدالت باشد بايد به همه تعلق بگيريد و به خانواده هاي نيازمند و پرجمعيت بيشتر
اگر بحث مساوات باشد بايد همين طوري به همه تعلق گيرد.
به خدا آدم شرم مي كنه وقتي از افرادي فقير مي شنود مشمول كالا نمي شود ولي افرادي كه حقوق بگير رسمي هستند مشمول اين طرح هستند
ارزشش را ندارد كه دل افرادي شكسته شود به خاطر اين كه در اين ميان افرادي كه نيازمند نيستند سبد نگيرند اين طرح موفق نبوده اي كاش دولت تدبير و اميد بيش از اين در اين طرح ناتدبيري و اميدبري نكند و قبل از عيد دل خانواده فقير كه شامل اين سبد نشده اند را شاد كند.
بهتر اين است كه به همه سبد كالا و طرح حمايت غذايي تعلق بگيرد ولي فرهنگ ديني و انساني را تقويت كنيم كه افراد بي نياز به نيازمندان بدهند
البته هدفمند سازي سهميه بندي بنزين هم
يك مشكل عمده دارد
و آن اين كه
افرادي كه به هر دليلي وسيله نقليه ندارند سرشان بي كلاه مي ماند و اين عادلانه نيست .
دوستان سلام
خوب سید کالا هست.
از سید کالا انتظار دیگری جز این داشتید؟
علی علی
علی علی
سلام
متوجه منظورتون نشدم؟!!:Nishkhand:
دوستان سلام
بله خوب، ویرایش فرمودید
ولی بنده نقل قول کردم و ساعت ویرایش شما بعد از پست حقیر است.
سید= سرور
سید کالا = سرور کالا
علی علی
حاج آقاي بامرام
چند روز قبل يك موتوري با سرعت زد به ماشين يكي از روحانيون. موتوري مقصر بود حاج آقا ايستادند و تماس گرفتند پليس امد و ايشان گفتند موتوري مقصر است.
به موتوري گفتند براي من هم مسلم بود شما مقصر هستيد نمي خواستم شبهه اي در ذهن تان باقي بماند چون قبول نداشتيد
الانم هيچ خساراتي از شما نمي خواهم بفرماييد برويد
بعدا از دوستان ايشان پرسيديم چه قدر هزينه اش شد گفتند 600 هزار تومان.
گفتم چرا خسارات را بگرفتند براي ايشان كه 600 هزار تومان مبلغ زيادي است
گفت: دلم رحم اومد گفتم سر و وضع بنده خدا طوري است كه مي توانست ماشين سوار مي شد و حتما براي او اين مبلغ سخت بود
پیام مورد نظر با موفقیت ارسال شد: روان شناسی و تبلیغات دینی
مولف: علی احمد پناهی ناشر کتاب : انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)
نوع جلد: شومیز
قطع: رقعی
زبان کتاب: فارسی
سال نشر: 1391
شمارگان: 3000
چاپ جاری: 2
تعداد صفحات: 72
این کتاب از سری کتاب های مشاوره بوده و به موضوع تبلیغات از جنبه های روانشناختی می پردازد.
فصل نخست این کتاب به ویژگی های مبلغ می پردازد و مهارت های روانشناختی تبلیغ را ترسیم می کند. قانون تکرار و تمرین، تعلق پذیری، تدریس، پرهیز از قاعده غفلت جمعی و ترک مسئولیت و ماهیت، دوری از موقعیت های بیزاری آور، استفاده از پرسش و پاسخ و مقایسه، قصه کوتاه، داستان، لطیفه گویی، تبلیغ عملی، توجه به جایگاه عواطف و مهارت روانشناختی تبلیغ از موضوعات مطرح شده در این فصل است.
نویسنده در فصل دوم به محتوا و ابزار پیام اشاره داشته و در این فصل به مباحثی مانند ویژگی های عام، خاص و ابزار پیام می پردازد.
در فصل سوم موضوع مخاطب در محورهای اساسی بحث شده که ویژگی های مخاطبان بر اساس سن آنها، ویژگی های مخاطب از نگاهی دیگر و جوان از منظر روان شناسی تبیین شده استو
http://bookroom.ir/
خواهر زاده ام کلاس چهارمه تعریف می کرد:
خاله! مدرسه مون یه حاج آقایی میومد برای ما احکام می گفت. هر وقت میومد با خودش یه خط کش می آورد.
گفتم: خاله! خط کش برای چی؟
می گفت: آخه هر وقت از بچه ها ناراحت شد ازش استفاده کنه!
گفتم: هیچ وقت استفاده هم کرد؟!
گفت: آره خاله! هر وقت ناراحت می شد ازش استفاده می کرد و بجه ها را میزد!!!
باز ادامه داد: خاله! منم براش یه شعر درست کردم! خوندم! بچه ها هم یاد گرفتن هر وقت میومد کلاس براش می خوندن!!
گفتم: چه شعری می خوندید خاله؟!
گفت: می خوندیم:
« صل علی محمد / حاج آقا با خط کش اومد!»
باز گفت: خاله! اینو که چند بار خوندیم دیگه حاج آقا با خودش خط کش نیاورد! خیلی مهربون شد! بعد از اون برامون مسابقه می ذاشت؛ سرود تمرین می کرد و ... کلا خیلی مهربون شده بود!!
مهر تربت امام حسين با عمر ۴۰۰ سال كشف شد
به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج، در قبرستان المقشع بحرين، يك قطعه تربت مقدس حسيني با عمر ۴۰۰ سال كشف شد. اين در حالي است كه پيكر موجود دراين قبر كاملا از بين رفته، اما تربت حسيني كاملا سالم مانده است.
بر پايه اين گزارش، در حفاريهاي صورت گرفته تا كنون قطعههاي ديگري نيز از تربت مقدس حسيني يافت شده كه عمر آنها به چهار قرن پيش باز ميگردد و هم اكنون در موزه ملي بحرين نگهداري ميشوند.
اين منبع افزود: حسين الجمري، محقق بحريني پيش از اين نيز دو تصوير مربوط به تربت حسيني از كتاب «لودويك كالوس درباره نقوشات اسلامي در بحرين منتشر كرده بود و كالوس در آن كتاب گفته بود كه اين دو تربت را در موزه بحرين ديده است و تاريخ آن را نيز ذكر كرده بود.
وي در مورد نقشهاي اين تربت نيز ميگويد: بر اين تربت اسامي دوازده امام و دعاي نادعلي با اين مضمون: «ناد عليا مظهر العجائب تراه عونا لك في النوائب و كل هم و غم سينجلي بولايتك يا علي يا علي يا علي» نوشته شده است.
خوب تربت از خاکه معلومه از بین نمیره پیکر موجودات هم که بازم مشخصه کاملا از بین میره.
غیب گفتن؟
بله اين نكته به ذهن همه مي رسد ولي به هر حال اين كه محققان ان را ارزشمند دانسته اند نشان از اين مي دهد كه از نظر «تاريخي» يا «معنوي» ارزشمند است و به همين دليل در موزه نگه داشته اند وگرنه انها هم رغبتي ندارند هرچيزي را در موزه نگه دارند.
رزق و روزی در دست خداست.
تازه طلبه شده بودیم که حس کردیم در سن ازدواج هستیم.در سال 81 در اعتکافی که در مسجد جامع تبریز بودیم خدمت یکی از علماء رسیدیم که ازشون پرسیدیم با این وضع شهریه به نظر شما ادامه تحصیل درست هستش یا ازدواج؟که ایشون بدون مکث فرمودند ادامه تحصیل بده و ازدواج هم بکن.(کور از خدا چه خواهد جز دو چشم بینا)که ما ذوق زده شدیم که هم این رو داریم هم اون رو. وتقریبا مثل این شکلک شدیم.:khandeh!:بله براتون بگم (مجردهایی که ازدواج نکردید به خاطر ترس از مشکلات مالی)ما عرض کردیم آقا اگه به مشکل برخوردیم چی کار کنیم؟:Gig:با کمال جدیت نه به شوخی،ایشون فرمودند اون وقت بیا و یقه من وبگیر و بگو که زود باش روزی من و بده.:Cheshmak:
ما هم رفتیم و ازدواج کردیم و براتون بگم (مجردهایی که ازدواج نکردید به خاطر ترس از مشکلات مالی) که ما درست مشکلات مالی داشتیم و برخی اوقات در تنگنا قرار می گرفتیم ولی به خدا قسم هیچ وقت بدون روزی نبودیم.:Gol::Gol::Gol:(قربون کرمت برم خدا):Gol::Gol::Gol:بلکه بهتر از زمان مجردی زندگی کردیم.البته انتخاب شریک زندگی مناسب یادتون نره(آی مجرد ها با شما هستم نگید نگفتی ها)و یه زندگی با محبت رو برای همتون مثل خودم آرزو دارم.
التماس دعا
امروز جناب آقای روحانی هم تشریف آوردند قم.نرفتیم استقبالش .نمی دونم من بی سواد کجا رفته بودم؟آهان یادم افتاد شاید رفته بودم به جهنم.چون خیلی دلواپس می شوم.مثلا وقتی می بینم آقای ظریف با جان کری در کشوری قدم می زنه که ساعاتی پیش در اونجا به پیامبر(ص) توهین شده بود.(شعار:تو را به جان باکری *** قدم مزن تو با کِری) یه وقتهایی هم دلواپس می شم که که چرا آقای روحانی می گن اوانایی که دغدغه دین مردم رو دارن افراد بی کاری هستند.و....اصلا چرا من این موضوع را تو این تایپیک نوشتم (آهان یادم رفته بود که بی سواد هستم)(اصلا بهتره برم به همون جهنم).
ظلاب از خاطرات امپول زدن یا امپول خوردنتون با لباس روحانیت صحبت کنید که وقتش رسیده .
..............
همین جا اعلام میکنم حاضرم در یک درمانگاه به صورت رایگان کار کنم-تازه اگر بخواهند پول هم میدهم به درمانگاه- اگر کلیه طلاب اون شهر را بدهند من امپول بزنم :Black (9):
عجب شوخ طبع است این مرد پیر
چرا از خودش گشته این گونه سیر
مکن این چنین آرزو ای پسر
که حامی نیاید به پیشت دیگر
اگر او زکامی شود در بهار
نخو.اهد نمود با شما کار زار
حمایت ز حامی سزد ای جوان
که تا طنز سازد یل پهلوان
به آمپول اورا مترسان چنین
که تعطیل شود تاپیک اسک دین
سلام
استاد چه حسی داره این تاپیک اینجور خلوت شده و دیگه از قیچی اصلاحات استفاده نمی کنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
[FONT=arial]آقای طلبه از ماشین پیاده شدو محکم در رو بست چون راننده فرموده بودند که موسیقی رو خاموش نمی کنم به سلامت...
سوار ماشین بعدی شدوبازهم صدای موسیقی با عصبانیت تمام گفت آقا تورو خدا خاموش کن
راننده گفت:صدای رادیوی جمهوری اسلامی خودتونه
واقعا چرااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا؟؟؟
رهبر معظم انقلاب در اجتماع عظیم زائران و مجاوران حرم رضوی(ع):

□ بیانات □ عکس □ صوت و فیلم □ نسخه چاپی
همه باید به دولت کمک کنند/دولت به منتقدان اهانت نکند/ رفع تحریم ها باید بلافاصله بعد از توافق انجام شود/ اقدامات برگشت ناپذیر در صنعت هستهای را نمیپذیریم (۱۳۹۴/۰۱/۰۱ - ۱۸:۴۶)
در نخستین روز از سال 1394، حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز (شنبه) در اجتماع دهها هزار نفر از زائران و مجاوران حضرت علی بن موسی الرضا(ع) که در رواق امام خمینی(ره) و صحن های مجاور گرد آمده بودند، در سخنان مهمی به تبیین شعار امسال، «دولت و ملت، همدلی و همزبانی» پرداختند و با تاکید بر وظیفهی دو جانبهی حمایت مردم از دولت قانونی و مشروع و همچنین لزوم سعه صدر مسئولان در مقابل انتقاد های منطقی، به چهار پایه اصلی هندسه نظام اسلامی و فرصت ها و چالش های پیش روی نظام اشاره کردند و گفتند: هدف گذاری و برنامه ریزی مسئولان برای پیشرفت و رونق اقتصادی و کمک آحاد مردم به ویژه فعالان اقتصادی و رسانه ها به اقتصاد ملی، وظیفه ای بزرگ و همگانی است و امروز عرصه اقتصادی، عرصه کارزاری خاص است که نیازمند حرکتی جهادی، بر اساس بسیج تواناییها و ابتکارات درونی و با استفاده از ابزار ها، شیوه ها و سیاست های خاص این کارزار است.
رهبر انقلاب اسلامی همچنین در خصوص مذاکرات هسته ای تاکید کردند: در ایران هیچ فردی مخالف حل دیپلماتیک موضوع هسته ای نیست اما از طرف دیگر، ملت ایران و مسئولان و هیات مذاکره کننده در مقابل تحمیل ها و زورگویی های آمریکا کوتاه نخواهد آمد و با ایستادگی در این آزمون بزرگ موفق خواهند شد.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به آیه ای از قرآن کریم، چهار شاخصِ«نماز، زکات، امر به معروف و نهی از منکر» را به عنوان «ترجمان و شاخص های شکل دهنده هندسه نظام اسلامی» برشمردند و افزودند: خداوند متعال وعده داده است، هر ملتی را که دارای این شاخص ها باشد، نصرت دهد و از زیر سلطه قدرتمندان جائر خارج کند.
ایشان تاکید کردند: هر یک از این شاخص ها دارای جنبه های فردی و همچنین اجتماعی هستند که در نظام سازی اسلامی، نقش موثری دارند.
رهبر انقلاب با اشاره به جنبه فردی نماز در سعادت و رستگاری انسان مومن، افزودند: در عین حال، نماز برخوردار از جنبه های اجتماعی و زمینه ساز تمرکز و اتصال دلهای مسلمانان، در یک زمان و بسوی یک مرکز واحد است.
رهبر انقلاب با اشاره به زمینه سازی زکات برای تقویت روحیه ی گذشت در انسان، در تبیین بُعد اجتماعی زکات افزودند: زکات در بُعد اجتماعی نشان دهندهی این است که یک فرد مسلمان خود را در برابر جامعه اسلامی، فقرا، ضعفا و نیازمندان بی تفاوت نمی داند.
رهبر انقلاب «امر به معروف و نهی از منکر» را زیربنای همهی احکام اسلام خواندند و با تاکید بر اینکه همه مومنان در هر نقطه ای از عالم موظفند که جامعه را به سمت نیکی و معروف سوق داده و از گرایش به سمت پستی و پلشتی برحذر دارند، گفتند: آنچه باید مورد توجه محوری قرار گیرد، امر به بزرگترین معروف، یعنی ایجاد و حفظ نظام اسلامی است.
ایشان، حفظ آبروی ملت ایران، اعتلای فرهنگ، سلامت محیط اخلاقی، سلامت محیط خانواده، تکثیر و تربیت نسل جوان آمادهی اعتلای کشور، رونق دادن به اقتصاد و تولید، همگانی کردن اخلاق اسلامی، گسترش علم و فناوری، استقرار عدالت قضایی و اقتصادی، مجاهدت برای وحدت اسلامی، اعتلای ملت و اقتدار امت اسلامی را از دیگر بزرگترین معروف ها برشمردند که همه موظف به تلاش برای تحقق آنها هستند.
رهبر انقلاب، همچنین با اشاره با مصادیقی از بزرگترین منکرها، از جمله ابتذال فرهنگی، کمک به دشمنان، تضعیف نظام و فرهنگ اسلامی و تضعیف اقتصاد، علم و فناوری افزودند: ذات مقدس الهی اولین، و پیامبر اسلام (ص) و ائمه معصومین (علیهم السلام) از جمله برترین و بزرگترین آمران به معروف و ناهیان از منکر هستند و لازم است همهی مومنین در هر نقطه ای از جهان اسلام نیز به این فریضه الهی عمل کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای در ادامه، در تبیین شعار سال جدید یعنی «دولت و ملت، همدلی و همزبانی»، انتخاب این شعار را بر پایه همین چهار شاخص اصلی و در راستای انسجام ملی و اجتماعی میان آحاد مردم در نظام اسلامی خواندند و گفتند: اسلام از تمام سلیقه های اجتماعی، انسجام، هم افزایی و کمک کردن به یکدیگر را می خواهد، بنابراین هر دولتی در نظام اسلامی باید مورد حمایت و پشتیبانی همه مردم، حتی کسانی که به آن رای نداده اند، قرار بگیرد.
رهبر انقلاب، اتحاد کلمهی مردم و دولت را، بخصوص در مواقعی که کشور با چالشهای مهمی روبروست، ضروری دانستند و افزودند: امروز وظیفهی آحاد ملت این است که به مسئولین کشوری و دولتی کمک و از آنها حمایت کنند.
ایشان، همکاری و کمک به دولتها را یک اصل ثابت و همیشگی برشمردند و در تبیین ضرورت این مسئله خاطر نشان کردند: دغدغه اصلی و اساسی همهی دولتها، حل مشکلات مردم و کشور در حد توان است، بنابراین همه باید به دولتها برای حل این مشکلات کمک کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای، رای اکثریت مردم را زمینه ساز «مشروعیت قانونی» دولتها خواندند و گفتند: مهم نیست که چه نسبتی از آحاد مردم به یک رئیس جمهور رأی داده اند، بلکه هر دولتی با هر تعداد رأی که از طرف اکثریت مردم انتخاب شود، بر طبق قانون اساسی، مشروع است و مردم تا آنجا که بتوانند باید به دولت قانونی کمک کنند.
رهبر انقلاب در ادامه با بیان اینکه در این فضای همکاری و کمک، حقوق دوجانبه ای برقرار است، به مسئله منتقدین و کیفیت بیان انتقادها و چگونگی مواجهه با منتقدین پرداختند.
ایشان با اشاره به یک رویه جاری و طبیعی یعنی وجودِ «گروه منتقدان» برای هر دولتی، گفتند: این دولت نیز مانند دولتهای قبل منتقدینی دارد، و هیچ اشکال و مانعی ندارد که برخی افراد که روش، رفتار، حرف و سیاست دولت را قبول ندارند انتقاد کنند اما انتقادها باید در چارچوب منطقی بیان شوند.
حضرت آیت الله خامنه ای خاطر نشان کردند: خود بنده هم به دولتهای گوناگون انتقادهایی داشتهام و در هر موردی هم که به نظرم محل انتقاد بوده، از بیان تذکر خودداری نکرده ام، اما تذکرات را در وضعیت و با شکلی مناسب منتقل کرده ام.
رهبر انقلاب سپس در تبیین چارچوبهای «انتقاد منطقی» گفتند: انتقاد نباید طوری باشد که اعتماد عمومی را از مسئولینی که مشغول به کار هستند، سلب کند و موجب بی اعتمادی عمومی شود، همچنین انتقاد نباید همراه با اهانت و روشهای خشم آلود باشد.
ایشان، رفتار بر مبنای برادری اسلامی و همراهی و همدلی و با نگاه مهربانانه را یکی دیگر از معیارهای لازم در بیان انتقادها خواندند و افزودند: البته این توصیه ها دو طرفه است، و مسئولان کشور در هر سه قوه نیز باید این حدود را رعایت کنند و با منتقدینِ خود، رفتاری مناسب و بدور از تحقیر و اهانت داشته باشند، زیرا تحقیر مخالفان از سوی مسئولان، خلاف تدبیر و حکمت است.
حضرت آیت الله خامنه ای تاکید کردند: من مردم عزیزمان را به «بی تفاوتی» و «نظارت نکردن» دعوت نمی کنم بلکه آنها را به اهتمام در مسائل کشور فرا میخوانم، و اصرار دارم که برخوردها چه از سوی مردم و چه از سوی مسئولان، تخریبی و یا همراه با تحقیر و اهانت نباشد.
ایشان افزودند: این که عده ای نسبت به یک مسئله مهم کشور، دلواپسی و دغدغه داشته باشند، جرم نیست و هیچ مانعی ندارد اما این نباید به معنای متهم کردن و نادیده گرفتن زحمات و خدمات باشد و از آن طرف نیز دولت و طرفداران آن، نباید کسانی را که اظهار دغدغه و دلواپسی می کنند، مورد اهانت قرار دهند.
رهبر انقلاب با اشاره به روش ثابت خود در حمایت از همه دولتهای گذشته تاکید کردند: از این دولت نیز حمایت می کنم، البته چک سفید امضا هم به کسی نمی دهم، بلکه با توجه به عملکردها قضاوت و عمل خواهم کرد.
رهبر انقلاب اسلامی در ادامه سخنان خود با اشاره به فرصت های بزرگ کشور و همچنین چالشهای پیش رو، خاطر نشان کردند: با برنامه ریزی و استفاده مناسب از فرصت ها و ظرفیتها، می توان با توفیق الهی بر چالش ها غلبه کرد.
حضرت آیت الله خامنه ای نیروی انسانی کارآمد و مبتکر و عمدتاً جوان و همراهی مردم و جوانان با نظام اسلامی را از جمله فرصت های بزرگ کشور برشمردند و افزودند: با وجود بمباران گسترده رسانه ای که بیگانگان بر روی جوانان کشور انجام می دهند تا آنان نسبت به آینده مایوس شوند و یا در مقابل نظام قرار گیرند و یا دچار ولنگاری شوند، اما دهها میلیون نفر از این جوانان در روز 22 بهمن، در سراسر کشور به خیابان ها می آیند و به نظام اسلامی و امام راحل (ره) ابراز ارادت عمیق می کنند.
ایشان، پیشرفت های علمی در دوران تحریم را یکی دیگر از فرصت های بزرگ کشور دانستند و گفتند: پیشرفت های علمی مختلف در سالهای اخیر از جمله راه اندازی طرحهای بزرگ و پیچیده صنعتی همچون فاز 12 پارس جنوبی و رونمایی از تجهیزات جدید و تعجب برانگیز برای دشمنان در رزمایش های نیروهای مسلح، همه در دورانی روی داده است که بدخواهان به گمان خود، ایران را تحت تحریم های فلج کننده قرار داده اند.
رهبر انقلاب، تحریم های کنونی را نیز با وجود دشواری های آن، یک فرصت خواندند و سپس به بیان برخی چالش های پیش روی نظام اسلامی پرداختند و افزودند: یکی از اصلی ترین چالشهای کنونی کشور، موضوع اقتصاد ملی و حل مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم است که این مسئله، نیازمند یک حرکت جدی و کاری بزرگ است.
حضرت آیت الله خامنه ای با یادآوری پیش بینی چند سال قبل خود مبنی بر متمرکز شدن دشمن بر موضوع اقتصاد و لزوم آمادگی مسئولان، خاطر نشان کردند: بدخواهان ملت ایران صریحاً گفتهاند که هدف آنها از فشار اقتصادی، یک هدف سیاسی یعنی ایجاد نارضایتی در مردم و برهم زدن امنیت کشور با قرار دادن مردم در مقابل دولت و نظام است.
ایشان با تاکید بر اینکه مقابله با این چالش، نیازمند همراهی و همدلی همه نیروها و مسئولان و جدی گرفتن موضوع اقتصاد است، چهار نکته را متذکر شدند.
تاکید بر لزوم حرکت جهادی برای مقابله با سیاست های خصمانه آمریکا در عرصه کارزار اقتصادی، اولین نکته ای بود که حضرت آیت الله خامنه ای بیان و در همین زمینه به دو دیدگاه موجود در کشور، در خصوص چگونگی حل مسائل و مشکلات اقتصادی اشاره کردند.
ایشان گفتند: یک دیدگاه در کشور معتقد است که پیشرفت و رونق اقتصادی را باید با استفاده از ظرفیت ها و توانایی های درونی کشور که تا به حال کمتر به آنها توجه شده و یا اصلاً مورد استفاده قرار نگرفته اند، تأمین کرد.
رهبر انقلاب افزودند: دیدگاه دوم در نقطهی مقابل، معتقد است رونق و پیشرفت اقتصادی با نگاه به بیرون از مرزها امکان پذیر است، بنابراین باید سیاست خارجی را تغییر دهیم و با مستکبر کنار بیاییم و زورگویی های اورا بپذیریم تا مشکلات اقتصادی حل شوند!
حضرت آیت الله خامنه ای تاکید کردند: این نگاه دوم، کاملاً غلط، عقیم و بی فایده است.
ایشان در بیان دلیلِ غلط بودن نگاه دوم خاطر نشان کردند: تحریم های کنونی غرب بر ضد ملت ایران، دلیل روشنی بر غلط بودن دیدگاه رونق اقتصادی با نگاه به بیرون است، زیرا قدرتهای خارجی به هیچ حدی از تحمیل و زورگویی قانع نیستند، ضمن آنکه برخی از مسائل ناگهانی و غیر قابل انتظار همچون طراحی برای کاهش قیمت جهانی نفت و ضربه زدن به اقتصاد کشور را نیز ایجاد می کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: امروز تلاش بدخواهان ملت ایران، تقویت نگاه دوم است و به همین دلیل، رییس جمهور آمریکا در پیام نوروزی خود خطاب به مردم ایران می گوید که اگر خواسته های ما را در مذاکرات هسته ای قبول کنید، در کشور ایران، کار و سرمایه و رونق اقتصادی به وجود خواهد آمد.
ایشان تاکید کردند: نگاه به بیرون برای حل مسائل اقتصادی هیچگاه به نتیجه نخواهد رسید، بنابراین باید همواره به دنبال استفاده از ظرفیت های داخلی کشور بود و اقتصاد مقاومتی که مورد استقبال همهی صاحب نظران اقتصادی قرار گرفت نیز، ناظر بر توانایی ها و ظرفیت های درونی کشور و ملت است.
سومین نکته ای که رهبر انقلاب در خصوص مسائل اقتصادی متذکر شدند، لزوم هدفگذاری و سیاستگذاری مسئولان و گرفتار نشدن به روزمرهگی بود.
حضرت آیت الله خامنه ای گفتند: مهمترین هدفی که امسال باید مورد توجه مسئولان و مردم قرار بگیرد، اهتمام ویژه برای تقویت تولید داخلی است.
ایشان در تبیین راههای تقویت تولید داخلی افزودند: حمایت از بنگاههای متوسط و کوچک، تقویت فعالیت بنگاههای دانش بنیان، ایجاد نهضت کاهش خام فروشی، تسهیل سرمایه گذاری، کاهش واردات کالاهای مصرفی و مبارزه با قاچاق، راههای حمایت از تولید داخلی است که البته بانکها می توانند در این خصوص، هم نقش حمایتی داشته باشند و هم نقش تخریبی؛ لذا مسئولان ارشد بانکی کشور باید به این موضوع توجه ویژه داشته باشند.
رهبر انقلاب با تاکید بر اینکه انجام این کارها و عملیاتی کردن آنها دشوار است، در عین حال خاطر نشان کردند: مسئولان باید این کارهای دشوار را انجام دهند زیرا مسئله اقتصاد و رونق اقتصادی مهم است.
حضرت آیت الله خامنه ای نقش آفرینی سرمایه گذاران و مردم، در حمایت از تولید داخلی را نیز بسیار تاثیرگذار ارزیابی و خاطرنشان کردند: سوق دادن سرمایه ها به سمت تولید و مصرف محصولات داخلی و پرهیز از اسراف از جمله راهکارهای تقویت تولید داخل است.
ایشان در بیان چهارمین و آخرین نکته در موضوع اقتصاد ملی تاکید کردند: تحریم تنها ابزار دشمن برای مقابله با ملت ایران است، بنابراین اگر با تدبیر صحیح و با تکیه بر نیروهای داخلی، برنامه ریزی و عمل شود، تاثیر تحریم ها کاهش خواهد یافت و سپس بی نتیجه خواهند شد.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: اگر مسئولان دولتی و آحاد مردم و فعالان اقتصادی همت کنند و رسانه های عمومی نیز به کمک بیایند، خواهیم دید که تحریم ها قادر نخواهد بود ملت ایران را از پیشرفت باز بدارد.
حضرت آیت الله خامنه ای در ادامه به موضوع مذاکرات هسته ای اشاره و چند نکته را در این خصوص بیان کردند.
ایشان با اشاره به سیاستگذاری و برنامه ریزی دقیق طرف مقابل مذاکرات که عمدتاً آمریکا است، گفتند: آمریکایی ها به این مذاکرات بسیار احتیاج دارند و اختلافات درونی آنها هم به این دلیل است که جناح رقیب دولت کنونی آمریکا تلاش دارد تا امتیاز این مذاکرات به نام رقیب حزبیاش ثبت نشود.
ایشان با اشاره به پیام نوروزی رییس جمهور آمریکا و سخنان غیر صادقانه او در این پیام، افزودند: رییس جمهور آمریکا در پیام خود می گوید در ایران افرادی هستند که با حل دیپلماتیک موضوع هسته ای مخالفند، در حالیکه این سخن دروغ است، زیرا در ایران هیچ فردی مخالف حل مسئله هسته ای از طریق مذاکره نیست.
رهبر انقلاب خاطر نشان کردند: آن چیزی که ملت ایران با آن مخالف است، زورگویی ها و تحمیل های دولت آمریکا است که ملت در مقابل آن ایستاده است.
حضرت آیت الله خامنه ای تاکید کردند: نه مسئولان و نه هیات مذاکره کننده و نه ملت ایران، مطلقاً زورگویی های آمریکا را قبول نخواهند کرد.
ایشان با تاکید مجدد بر اینکه مذاکرات کنونی ایران با آمریکا، صرفاً در موضوع هسته ای است و نه موضوعی دیگر، خاطر نشان کردند: ما در مسائل داخلی و منطقه ای و موضوع تسلیحات، به هیچ وجه با آمریکا مذاکره نخواهیم کرد، زیرا سیاست آمریکا در منطقه ایجاد ناامنی و مقابله با ملت های منطقه و بیداری اسلامی است که نقطه مقابل سیاستهای محوری جمهوری اسلامی ایران است.
رهبر انقلاب با اشاره به اظهارات مکرر آمریکایی ها مبنی بر اینکه تحریم ها، بعد از توافق و بعد از بررسی رفتار و عملکرد ایران، برداشته خواهند شد، آن را یک خدعه دانستند و افزودند: این سخن غیرقابل قبول است، زیرا برداشته شدن تحریم ها جزیی از مذاکرات است و نه نتیجه مذاکرات؛ بنابراین همان گونه که رییس جمهور محترم صریحاً گفتند، رفع تحریم ها باید بلافاصله بعد از توافق انجام شود.
حضرت آیت الله خامنه ای همچنین با اشاره به اظهارات امریکاییها مبنی بر اینکه تصمیم های ایران در هر توافق احتمالی باید برگشت ناپذیر باشند، گفتند: این سخن نیز قابل قبول نیست، زیرا اگر آنها برای خود این حق را قائلند که بعد از توافق احتمالی، به هر بهانه ای، بار دیگر تحریم ها را برقرار کنند، پس هیچ دلیلی ندارد که ما اقداماتی را بپذیریم که برگشت ناپذیر باشند.
ایشان تاکید کردند: صنعت هسته ای ایران یک صنعت بومی و مردمی است که باید پیش برود و پیشرفت جزو ذات هر صنعت و فناوری است.
رهبر انقلاب با اشاره به ادعای امریکایی ها مبنی بر تلاش ایران برای دستیابی به سلاح هسته ای گفتند: آنها خودشان هم می دانند که ما دراین مذاکرات به همه تعهدات بین المللی و تعهدات اخلاق سیاسی پایبند بودیم و نقض عهد نکردیم و تلوُّن هم به خرج ندادیم، اما در نقطه مقابل، آمریکاییها عهدشکنی و تقلب کردند و تلّون و دوگانگی را در مواضع و سخنان خود نشان دادند.
حضرت آیت الله خامنه ای رفتار آمریکاییها در مذاکرات هسته ای را مایه عبرت برای مردم دانستند و خاطر نشان کردند: رفتار آمریکا برای مجموعه روشنفکری داخل کشور نیز مایه عبرت است تا متوجه شوند در مذاکرات با چه کسی طرف هستیم و آمریکا چگونه رفتار می کند.
ایشان با اشاره به برخی تهدیدهای آمریکا مبنی بر احتمال افزایش تحریم ها یا تحرک نظامی در صورت عدم توافق، تاکید کردند: این تهدید ها ملت ایران را نمی ترساند، زیرا این ملت ایستاده است و با کمال موفقیت از این آزمون بزرگ بیرون خواهد آمد.
رهبر انقلاب، توفیق و مدد الهی را عامل اصلی موفقیت ملت ایران در این مسیر برشمردند و افزودند: کارهای بزرگی بر عهده دولت و ملت است که از جمله آنها، موضوع اتحاد اسلامی، کمک به ملتهای مستضعف و گسترش نفوذ معنوی اسلام در منطقه است که امروز پرچم آن در دستان ملت ایران است.
حضرت آیت الله خامنه ای در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به سابقه تاریخی نوروز، مراسم نوروز کنونی را «ابتکار زیرکانه اسلامی» خواندند و خاطرنشان کردند: نوروز باستانی، نوروز پادشاهان و فرصتی برای سلاطین و حکام مستبد بود تا شکوه و عظمت ظاهری خود را به رخ ملتها بکشانند اما ایرانیهای مسلمان به طرز زیرکانه ای این نظم و قالب را به نفع خود تغییر دادند.
ایشان حقیقت نوروز را یک «حقیقتِ مردمی» دانستند و تاکید کردند: نوروز امروز، نوروز باستانی نیست، بلکه «نوروز ایرانی و نوروز ملت مسلمانی» است که از قالب این مراسم توانسته برای خود سرمایهای برای حرکت به سمت اهداف معنوی فراهم کند.
رهبر انقلاب افزودند: اکنون در ایام نوروز و تحویل سال نو، شلوغترین و پرازدحامترین مراکز در کشور پهناور ما بارگاه مقدس ائمه و امامزادگان (سلام الله علیهم) است.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به همزمانی ایام فاطمیه و نوروز، گفتند: با توجه به نگاه زیرکانه ایرانی به نوروز، مراسم نوروز امسال نباید هیچگونه منافاتی با تکریم و احترام به شهادت بانوی بزرگ جهان اسلام حضرت فاطمه زهرا(س) داشته باشد و یقیناً نیز منافاتی پیدا نخواهد کرد.
[h=3]دعایی که آیتالله بهجت خواندن آن را به رهبر انقلاب توصیه کردند[/h]
به مناسبت فرارسیدن ایام سالگرد رحلت عالم ربانی، فقیه عالیقدر و عارف روشن ضمیر حضرت آیتالله آقای حاج شیخ محمدتقی بهجت قدساللهنفسهالزکیه، پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR توصیهای از ایشان به حضرت آیتالله خامنهای برای خواندن یکی از ادعیه را منتشر میکند.
رهبر انقلاب در دیدار با اساتید، فضلا و طلاب نخبهی حوزه علمیه قم در تاریخ ۱۳۸۹/۸/۲ در ذیل شرح حدیثی، توصیهی مرحوم آیتالله بهجت را برای خواندن دعای «یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک» بیان کردند و فرمودند:
«مرحوم آقای بهجت (رضوان الله تعالی علیه) میفرمودند این دعا را زیاد بخوانید: «یا الله یا رحمان یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک». ممکن بود یک اشکال مقدّری وجود داشته باشد، ایشان به آن هم جواب میداد. ممکن بود کسی بگوید وقتی میگوئیم «ثبت قلبی علی دینک»، ما که دینمان درست است، منطقی است، مستحکم است، این برای آن طبقات پایین است. ایشان میفرمود در هر طبقهای که دل انسان و ایمان انسان و دینداری انسان هست، تنزل از آن طبقه، برگشت است. «ثبت قلبی علی دینک» یعنی دین را در همان طبقهی عالی نگه دار و تثبیت کن. اگر این شد، آن وقت زندگی میشود شیرین، مرگ هم مرگ راحت. یکی از مشکلات اساسی ماها، مشکل مردن است. امام سجاد (علیه السلام) به خداوند متعال عرض میکند: «امتنا مهتدین غیر ضالین، طائعین غیر مستکرهین غیر عاصین». خب، انسان در همهی طول عمر در طریق هدایت بوده، اما باز امام دعا می کند که: «امتنا مهتدین غیر ضالین، طائعین غیر مستکرهین غیر عاصین»؛ معلوم میشود خطرناک است.
حکم مستوری و مستی همه بر عاقبت است
کس ندانست که آخر به چه حالت برود»
دانلود گزیده صوت
[h=1]نامه نگاری رهبری و آیت الله بهجت (ره) [/h]
آخه چطور اینا براتون خنده دار نیستند؟!!!!!!
من اینجا پشت مانیتور از خنده پشتک وارو میزنم که....
ﺍﺯ ﻣﺨﺎﺑﺮﺍﺕ ﻭﺍﺳﻢ ﭘﯿﺎﻡ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﮐﻪ
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺣﺎﻻ ﻣﺎ يه ﻏﻠﻄﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺖ ﻧﺎﻣﺤﺪﻭﺩ ﺩﺍﺩﯾﻢ
يه ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺘﻢ بخواﺏ
سرطان قیافه می گیری ﺑﺪﺑﺨﺖ
ﺩﻗﺖ ﮐﺮﺩﯾﻦﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﮐﻤﮑﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﺍ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻧﺎﻫﺎﺭ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮﻣﺸﻮﻥ ﻣﯿﮕﻦ: ﺣﺎﻻ ﺑﯿﺎ ﺑﻌﺪﺍ
ﻣﯿﺸﻮﺭﯼ !!!!….
ﺍﺻﻼ ﻣﻦ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﺍﯾﻦ ﺟﻮﺭ ﻫﻤﮑﺎﺭﯼ ﺍﻗﺎﯾﻮﻥ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻢ
عاقا دیشب بیخوابی زد به سرم،منم زدم تو سرش …
فلان فلان شده رو من دست بلند میکنه