شوخ طبعی‌ها و حکایات طلبگی: آخوند فقط حاج فتح الله لا غير (فردا همه مهمون من)

تب‌های اولیه

10177 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

« داروى گناهان »

رسول خدا صلى الله عليه و آله :


هر دردى را دارويى است و داروى گناهان استغفار است.

الجعفريّات ص 228؛ حكمت نامه پيامبر اعظم(ص): ج8، ص446
[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

حدیثی که سبب شد یک مرجع تقلید دست به قلم شود
حوزه/ حضرت آیت الله سبحانی گفتند: بنده در دوران جوانی حدیثی را از نبی مکرم اسلام (ص) مشاهده کردم و سبب شد که قلم به دست گرفته و آثاری را از خود به جای بگذارم.

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، حضرت آیت الله سبحانی صبح امروز در درس خارج اصول خود در مسجد اعظم قم با اشاره به روایتی از نبی مکرم اسلام(ص)، اظهار داشتند:
رسول گرامی اسلام (ص) فرمودند: «الْمُؤْمِنُ إِذَا مَاتَ وَ تَرَكَ وَرَقَة وَاحِدَةً عَلَیْهَا عِلْمٌ تَكُونُ تِلْكَ الْوَرَقَةُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ سِتْراً فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّارِ وَ أَعْطَاهُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بِكُلِّ حَرْفٍ مَكْتُوبٍ عَلَیْهَا مَدِینَةً أَوْسَعَ مِنَ الدُّنْیَا سَبْعَ مَرَّاتٍ
اگر مؤمن از دنيا برود و يك ورقه از خودش باقي بگذارد كه بر آن علمي نوشته شده باشد روز قيامت اين ورقه حائل و ساتر و حاجب است بين او بين آتش، نه تنها مانع از آتش است بلكه خداوند تبارك و تعالي در عوض هر حرفي كه بر آن ورقه نوشته است شهري وسيع تر از دنيا به اندازه هفت برابر به او اعطا مي فرمايد».

ایشان ابراز داشتند: بنده در دوران جوانی این حدیث را مشاهده کردم و سبب شد که قلم به دست گرفته و آثاری را از خود به جای بگذارم.

این مرجع تقلید با اشاره به روایتی از امام صادق (ع) خاطرنشان ساختند: حضرت فرمودند: «احتفظوا بکتبکم فانکم سوف تحتاجون الیها/ کتاب های خود را نگهداری کنید، زیرا شما در آینده به آنها نیازمند می شوید».
حضرت آیت الله سبحانی در پایان با بیان این مطلب که امروز دین ما به وسیله کتاب های علمای پیشین محفوظ مانده است، تصریح کردند: شیخ مفید 200 کتاب نوشته و تنها 45 کتاب در میان ماست و دین ما را این کتاب ها و امثال شیخ مفید حفظ کرده است.[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

[TD="align: center"] [/TD]

ا

آیت الله العظمی نوری همدانی در گردهمایی ائمه جمعه:

[HL]ائمه جمعه از تشریفات دوری کنند/ راز موفقیت علما ساده زیستی است[/HL]

حوزه/ حضرت آیت الله نوری همدانی به ساده زیستی و زهد علمای بزرگ اشاره کرد و گفتند: ائمه جمعه باید از تشریفات دوری نمایند تا بتوانند به اسلام خدمت کنند.

به گزارش خبرگزاری «حوزه» از تهران، حضرت آیت‌الله حسین نوری همدانی امروز در بیست و سومین همایش سراسری ائمه جمعه در تالار آدینه تهران، با اشار به اینکه قرارگاه نماز جمعه بسیار تأثیرگذار و با اهمیت است، اظهارداشتند: چهره‌هایی که در راه انقلاب با استقامت گام برمی‌دارند، می‌توانند در قرارگاه‌های نماز جمعه برای انقلاب بسیار تاثیرگذار باشند.
ایشان با تاکید براینکه خطبه‌های شما باید بسیار پرمحتوا، سنگین و پررنگ باشد لذا مطالعات و اطلاعات فراوان لازم است ادامه دادند: ائمه جمعه لازم است اول توجه به قرآن و آشنایی با مضامین آن، دوم نهج‌البلاغه، سوم صحیفه سجادیه و چهارم تاریخ ائمه، علما و بررسی تحلیلی آنها را مورد توجه قرار دهند.
این مرجع تقلید با تاکید براینکه ائمه جمعه باید از حوزه‌ها، تعلیم و تربیت و تدریس دور نشوند، گفتند: امروز بیشتر ائمه جمعه، مدیر حوزه‌ علمیه شهرستان خود هستند که بسیار خوب است اما باید اشتغال به تدریس هم داشته باشند و همیشه باید مذاکره، مباحثه و درس را در نظر داشته و در کنار آن به حوزه تألیفات نیز اهمیت بدهند.
معظم له با بیان اینکه علما و طلبه‌ها باید در برخورد با مردم رفتاری متواضعانه و کریمانه داشته باشند، افزودند: مردم شما را پناهگاه خود می‌دانند، بنابراین سعی در مشکلات مردم فضیلت بزرگی است.
حضرت آیت‌الله نوری همدانی به رشادت‌های مردم ایران در حوزه‌های مختلف اشاره و بیان داشتند: این مردم زحمات خیلی زیادی کشیده‌اند. در 8 سال دفاع مقدس، جان خود را فدا کردند. هیچ وقت این سخن امام خمینی(ره) خطاب به طلاب و علما را فراموش نکنید که فرمودند: خوشا آنها که دیوار فیضیه را پشت سر گذاشته و به جبهه‌ها شتافتند.
ایشان با تأکید بر اینکه خدمت به مردم ایران افتخار بزرگی است، به ساده‌زیستی و زهد علمای بزرگ اشاره و تصریح کردند: اگر عالمی دم و دستگاه و تشریفات داشته باشد، به اسلام لطمه می‌زند؛ اگر یک عالمی به فکر جمع کردن مال دنیا باشد، قادر نیست و نمی‌تواند به اسلام خدمت کند.
این استاد حوزه، با تأکید برشناخت و تبیین نقشه‌های دشمن و راهکارهای دفع آن توسط ائمه جمعه ابرازداشتند: شما تا دیروز افسران جنگ سخت بودید و امروز باید افسران جنگ نرم باشید و مرزهای نفوذ سیاست و فرهنگ را شما طلبه‌ها باید صیانت کنید.
ایشان یادآورشدند: امروز بیدار بودن، هوشیار بودن و سنگرها را حفظ کردن، بسیار مهم است. کل حوادث جهان با انقلاب اسلامی و ولایت مربوط است.
معظم له در بخش پایانی سخنان خود با بیان اینکه قدردانی کردن از کشتی‌بانی که کشتی متلاطم انقلاب را تا امروز نگه داشته است، از جمله وظایف ما محسوب می‌شود گفتند: باید از خدا بخواهیم وجود رهبر معظم انقلاب را برای ما حفظ کند و بر عمر ایشان بیفزاید.
این مرجع تقلید با تاکید براینکه ما این انقلاب را جزء برنامه‌های دین و جزء زمینه‌های ظهور امام زمان(عج) می‌دانیم، خاطرنشان کردند: در کل دنیا حوادثی در جریان است که به ما، انقلاب و ولایت مربوط است؛ لذا همواره باید در کنار فقهای بزرگ باشیم.[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]



کشیش آمریکایی: شیخ نمر زنده است
حوزه / یک کشیش آمریکایی با محکومیت اعدام شیخ نمر نوشت: کلیساها باید در عزاداری و ماتم عمیق برای از دست دادن رهبری مثل شیخ نمر باشند... من می‌خواهم دقیقا مثل شیخ نمر باشم. من الله را شکر می‌گویم چون شیخ نمر زنده است...

به گزارش خبرگزاری «حوزه» دکتر جف هود نویسنده و کشیش امریکایی مقیم تگزاس، در متنی که در وبسایت خود منتشر کرد با محکوم کردن دولت سعودی به خاطر سرکوب وحشیانه مخالفانش، خشم و اندوه عمیق خود را از اعدام شیخ نمر اظهار کرد و نوشت: «سخنی با مسیحیان: شیخ نمر زنده است» .
کشیش امریکایی ابراز داشت: طی پنج سال گذشته پرونده روحانی شیعه عربستان «شیخ نمر النمر» را دنبال می‌کرده‌ام. دولت سعودی با تأیید تاکتیکی از طرف امریکا، همواره با خشونت تمام همه مخالفانش را سرکوب کرده است. در این شرایط شیخ نمر که از اقلیت ستمدیده این کشور بود سعی در بهتر کردن شرایط هموطنان شیعه خود به روش مقاومت مسالمت‌آ‌میز داشت. اما دولت عربستان امروز او را اعدام کرد.
اگر می‌خواهید بدانید گاندی یا مارتین لوتر کینگ امروز چگونه می‌بودند به شیخ نمر بنگرید. امروز در سراسر جهان کلیساها باید در عزاداری و ماتم عمیق برای از دست دادن رهبری مثل شیخ نمر باشند. متأسفانه بیشتر مسیحیان نمی‌توانند حضرت مسیح را با عمامه تصور کنند، من می‌توانم! من می‌خواهم دقیقا مثل شیخ نمر باشم. با وجود سلطه مرگ بر پیکر او، من الله را شکر می‌گویم چون شیخ نمر زنده است! آمین.[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

[TD="align: center"] [/TD]

کد خبر: 366033 | تاریخ مخابره :۱۳۹۴/۱۰/۱۵ - ۱۳:۵۰ | سرویس: حوزه علمیه قم

آیت ‌الله استادی تاکید کرد:
ترجمه کتاب های مرجع برای عموم کار اشتباهی است/ اگر مفاد روایتی را نفهمیدیم نباید آن را تکذیب کنیم
حوزه/ عضو شورای عالی حوزه علمیه با بیان این که امروز دوره‎ای است که فقط باید محکمات دینی مورد توجه قرار گیرد و از پرداختن به متشابهات پرهیز شود گفت: کتب اخلاقی و حدیثی مرجع گذشته برای عموم می‌تواند ایجاد شبهه کند بنابراین ترجمه آن‎ها به فارسی برای عموم مردم کار اشتباهی است.

به گزارش خبرگزاری «حوزه» آیت‎الله رضا استادی، شب گذشته در ادامه تفسیر سوره مومنون در دارالقرآن علامه طباطبایی(ره) گفت: در ذیل آیه این سوره که سیر و مراحل خلقت انسان را از سلاله من طین، نطفه، علقه، مضغه و ... تا دمیدن روح بیان کرده است روایات زیادی وجود دارد و از آنجا که در تفسیر نمی‎توان خود را از روایت بی نیاز بدانیم باید بر روی آن تامل کنیم همان طور که علامه طباطبایی نیز این کار را کرده است.
وی ادامه داد: تفاسیر روایی فراوان است اما معروف‎ترین آن ها در شیعه کتاب نورالثقلین و البرهان سیدهاشم بحرانی و در اهل سنت درالمنثور سیوطی است که بسیاری از مفسران از جمله علامه طباطبایی بسیار به آن‎ها رجوع داشته است البته این به معنای آن نیست که نیازی به کتب دیگر نداریم.
لزوم جمعآوری تمامی روایات تفسیری
وی افزود: باید برای روایات تفسیری کار جامع‎تری صورت بگیرد که ظاهرا مراکزی در قم در حال انجام این کار جدید هستند تا روایات تفسیری اضافه بر این کتب معروف نیز جمع‎آوری شود.
آیت‌الله استادی به برخی روایات ذیل سوره مومنون اشاره کرد و گفت: در علل الشرایع روایتی نقل شده است که امام معصوم(ع) مراحل خلقت را شش مرحله دانسته که براین اساس، سلاله نیز خود یک مرحله محسوب شده است که قبل توضیح آن داده شده که می‎توان تمامی این مراحل را با واسطه و یا بدون واسطه به خلقت انسان نسبت داد و اگر بگوییم انسان از خاک آفریده شده و یا نطفه نسبت اشتباهی نداده‌ایم.
این استاد تفسیر قرآن اظهار کرد: روایت دیگری نیز در همین کتاب از امام رضا(ع) نقل شده که ایشان در جواب این سؤال که چرا کسی که شراب می‌خورد تا 40 روز عبادات او مقبول نیست؟ ایشان فرمودند چون اثر آن تا 40 روز باقی می ماند و در ادامه این روایت، هر یک از مراحل خلقت نیز 40 روزه بیان شده است، یعنی 40 روز طول می کشد تا انسان از نطفه به علقه و از علقه به مضغه و ... تبدیل شود.
وی افزود: در اینجا سؤالی پیش می‌آید و آن این است که آیا این مسئله با علم امروز سازگاری دارد یا نه، اگر سازگار بود، افتخاری برای ماست و اگر هم نبود باید یا روایت را به تعبیر بزرگان تاویل کنیم و یا باید ببینیم درست است یا نه؟.
انسان موحد، غصه روزی را نمیخورد
آیت الله استادی تصریح کرد: یک نکته در سیر مراحل خلقت وجود دارد و آن این است که خداوند همان طور که انسان را در رحم به لحاظ غذا تامین می کند و وقتی به دنیا می‌آید هم روزی او به وسیله شیر مادر تامین است نباید در طول مسیر زندگی غصه روزی را بخورد و انسان موحد این ویژگی را دارد.
وی ادامه داد: روایتی از امام حسین(ع) نیز نقل شده است که اشاره به آیه شریفه سوره انسان(لم یکن شیئا مذکورا) دارد که باز به مراحل خلقت اشاره می کند. همچنین تعبیری از این امام عزیز هست که خدایا تو را شکر می کنم که مرا در دوره ای آفریدی که پیامبر حضور دارد و اغلب مردم آن مانند دوران انبیاء گذشته کافر نیستند؛ آیت الله جوای آملی نیز بسیار به این فراز استناد کرده و تاکید می کنند که ما باید قدر دوره‌ای که در آن زندگی می کنیم را بدانیم.
عضو شورای عالی حوزه تصریح کرد: ما به نعمت برکت وجود امام و انقلاب اسلامی در یک خانواده شیعه در ایران به دنیا آمده ایم و تصور کنید اگر 200 سال قبل در یک خانواده غیرشیعه در یک نقطه دیگر دنیا متولد می شدیم معلوم نبود چه وضعی داشتیم و باید از این بابت خدا را شاکر باشیم.
راه حل رفع تضاد برخی روایات با علم
وی با اشاره به روایتی از اصول کافی مبنی بر اینکه نطفه اگر در رحم مستقر باشد می تواند انسان شود و در غیر این صورت موجود نمی‌شود بیان کرد: امروز شرایط متفاوت شده است و برخی معقتدند که نیازی به رحم نیست و اگر علم قطعی و یقینی این مسئله را ثابت کرد که برای تولد انسان لزوما نیازی به رحم نیست با این دسته روایات چه باید بکنیم.
وی افزود: پاسخ این است که اگر روایات مربوط به احکام و وظایف و عبادات باشد به عنوان امر موثق به آن عمل می کنیم ولو اینکه ممکن است خلاف واقع باشد درست مانند خبر واحد که حجت است اما از احکام که بگذریم فقط به روایات محکم و مطابق با واقع می توانیم عمل کنیم و یا باید بگوییم ما مراد این روایت را نمی فهمیم و نباید به دبنال توجیه بیخودی آن برویم.
ترجمه کتب مرجع برای عموم کار اشتباهی است
استاد حوزه علمیه اظهار کرد: طلاب و دانش پژوهان حوزه باید روایات کتب اربعه را خوب بخوانند و مطالعه و در آن تدبر کنند زیرا امروزه دوره ای است که به همه چیز اشکال می کنند و ممکن است برخی همین روایات را دستاویزی علیه ما به کار بگیرند که باید پاسخ مناسبی برای آن ها داشته باشیم البته یک نکته ای که باید تذکر بدهم این است که برخی مراکز آمده اند و کتب منبع و محل رجوع یک عالم و فاضل و متخصص علوم دینی مانند همین کتب اربعه را به فارسی ترجمه و در اختیار عموم قرار می دهند که این کار غلطی است زیرا ممکن است مردم با خواندن آن دچار چنین مشتبهاتی شوند در حالی که فهم برخی روایات نیازمند متخصص و عالم دینی است.
عضو شورای عالی حوزه علمیه تاکید کرد: کتب حدیثی سابق نباید ترجمه شود و در اختیار همه مردم قرار بگیرد زیرا کتاب مرجع و منبع برای یک عالم است که این الان به اشتباه رسم شده است حتی کتب اخلاقی گذشته که مربوط به آن دوره بوده است نباید به صورت مستقیم ترجمه و عمومی شود بلکه باید از آن ها استفاده کنیم و متناسب با نیاز روز ترجمه کنیم زیرا نوع کتب سابق نیازمند اصلاح است.
محکمات دینی در مجامع عمومی مطرح شود
آیت الله استادی تصریح کرد: در هر صورت اگر مفاد روایتی را نفهمیدیم نباید آن را تکذیب کنیم و مشی علما نیز این بوده که تکذیب روایت برای آن ها آسان نبوده است البته نباید توجیه بیخودی هم بکنیم مانند توجیهی که یک عالمی برای فواید خوردن نمک ذکر می کرد ولی امروز نمک را سم می دانند و امروز هم کسی بخواهد از منابع دینی درباره نمک بگوید شاید بتواند نیم ساعت بر ضد آن صحبت کند از طرف دیگر مسایل علمی نیز همه یقینی نیست و هر روز چیز جدیدی گفته می شود.
این استاد حوزه عنوان کرد: هر چیزی را نباید هر جایی مطرح کنیم بلکه باید محکمات را عنوان کنیم و از ذکر متشابهات دینی در دوره کنونی به شدت بپرهیزیم.
وی گفت: روایتی است که دو ملک وقتی نطفه در رحم قرار دارد و چهار ماهه که می شود می گویند پسر می شود یا دختر، شقی است یا سعید و رزق او چقدر است و ... که این گونه روایات نباید در مجامع عمومی عنوان شود؛ زیرا ممکن است برخی دچار اشتباه شوند و یا اینکه باید درست برای آنان همه ابعاد مسئله را توضیح بدهیم زیرا از مسلمات قرآنی است که شقاوت و سعادت انسان در دست خود اوست اگرچه ظاهر و هوش و ... از دست ما خارج است البته ممکن است فردی که در خانواده شرابخوار به دنیا می آید کسب سعادت برای او دشوارتر باشد اما اراده او مطمئنا موثر است.
عضو شورای عالی حوزه علمیه ادامه داد: علامه شعرانی که از استادان آیات جوادی و حسن‎زاده آملی بود سه تفسیر مجمع‎البیان، منهج‎الصادقین و ابوالفتوح رازی را تصحیح کرده است و هر جا لازم بوده شرحی بر آن در پاورقی نوشته است؛ وی علامه‎ای ذوفنون و جامع بود و در ذیل برخی روایات ذیل آیه گفته شده آورده است که خلقت هر مرحله انسان در 40 روز مطابق با علم طب گذشته و اکنون نیست و این روایت نیز جزء روایات متواتر نیست و حکم شرعی بر آن مبتنی نیست.
مراد از سبع طرائق
وی در پایان با اشاره به «سبع طرائق» که مراد هفت راه در آسمان است گفت: اگر مراد از آن را راه معنوی که ممر فرشتگان است بگیریم در ادامه آیات قبلی است؛ اما اگر مراد آسمان معمولی و ظاهری فرض کنیم مفهوم دیگری دارد که در جلسه آینده به آن می‌پردازیم.[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]
.........
بنده خودم در ايام تحصيل در حوزه از دست مدير مدرسه مان شاكي بودم و شب نامه اي چند صفحه اي نوشتم بين نزديك هزار طلبه پخش كنم بعد به فكر آمد شب بيندازم داخل اتاق مدير. اسمم را نوشتم و با امضا انداختم داخل اتاق مدير.
به دوستان هم گفتم كه فردا سر در مدرسه معصوميه قم بنده را دار زنده اند تا مايه عبرت شود
فردا بلندگوي مدرسه صدا در امد آقاي حامي .....به دفتر مدرسه
استرجاع را بر زبان جاري كردم:‌انا لله و انا اليه راجعون با چشماني اشكبار با دوستان خدا حافظي كردم و پلاكم را دادم به هم حجره اي ام و گفتم به بابام بگو حامي يك مَرد از دنيا رفت:Nishkhand:
مدير مدرسه با احترام بي سابقه با بنده برخورد كرد و گفت نيازي نمي بينم مشكلات اقتصادي مدرسه و دست خالي بودنم را و نداشتن پول براي پرداخت حق التدريس اساتيد را در مدرسه جار بزنم ولي به احترام نامه با نامي كه نوشتي برايت بخشي از مشكلات را مي گويم و راضي نيستم به ديگران بگوييد كه طلاب سرد شوند بگذاريد ناسزا را به بنده بگويند نه حوزه.
....بخوانيد
[/]

[="Blue"]

حامی;771229 نوشت:
ترجمه کتاب های مرجع برای عموم کار اشتباهی است/ اگر مفاد روایتی را نفهمیدیم نباید آن را تکذیب کنیم
حوزه/ عضو شورای عالی حوزه علمیه با بیان این که امروز دوره‎ای است که فقط باید محکمات دینی مورد توجه قرار گیرد و از پرداختن به متشابهات پرهیز شود گفت: کتب اخلاقی و حدیثی مرجع گذشته برای عموم می‌تواند ایجاد شبهه کند بنابراین ترجمه آن‎ها به فارسی برای عموم مردم کار اشتباهی است.

سلام
متاسفانه این موضوع اصلا رعایت نمیشه
بعضی وقتا احادیثی رو مطرح می کنند که شدیدا به آدم شُک وارد می کنه!
از دو جهت
اول اینکه اون حدیث احتیاج به بحث، تحقیق و پژوهش فراوان داره تا بتونیم معنا و مفهوم واقعیش رو متوجه بشیم و در صورتی که حل نشه ذهن آدم رو درگیر خودش میکنه حسابی!

دوم اینکه گاهی وقتا هم افراد یک احادیثی رو به پیامبر یا اهل بیتشون نسبت می دهند که اگر همونها رو به مادر یا پدر خودشون نسبت بدیم خونشون از عصبانیت به جوش میاد، بعد که میریم سراع سند حدیث می بینیم اصلا یا در کتب معتبر شیعه نیست و در کتب اهل سنت هست که واسه ما قابل احتجاج نیست یا اینکه هست ولی مرسله و بازم قابل احتجاج نیست! یا ضعیفه ( اونم در حالی که در حدیث داره به معصومین جسارت میشه)

یادش بخیر یک زمانی در زمان های نه جندان دور هر کسی نقل حدیث نمی کرد، فقط اونهایی که از مراجع اجازه داشتند حدیث نقل می کردند!
یادش بخیر!
الان به طرف میگی عروسی با غنا حرامه، شروع میکنه از پیامبر ص حدیث میگه که نه پیامبر ص فرموده بزنید و برقصید ! میگیم سندش کو؟ میگه من نمی دونم فلان دکتر گفته!

با همین احادیث جعلی که از زبان خود شیعیان ناآگاه به معصومین نسبت داده میشه دشمنان اسلام و مخصوصا وهابیت خبیث شدیدا تاخ و تاز میکنن
کاش می شد یه فکر اساسی واسه این موضوع کرد:Gig:[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]وداع حوزه های علمیه با بزرگ مردِ طب اسلامی؛
آیت‌ الله محمد آل ‌اسحاق درگذشت
خبرگزاری شبستان: آیت‌ الله محمد آل‌ اسحاق، استاد برجسته طب اسلامی، دار فانی را وداع گفت.

به گزارش خبرگزاری شبستان، آیت‌ الله محمد آل‌ اسحاق، استاد طب اسلامی که نوآوری هایش در این زمینه زبانزد خاص و عالم بود، امروز، ۲۱ دی ماه ۹۴ دار فانی را وداع گفت.
پیکر این عالم ربانی، فردا، سه‌شنبه ۲۲ دی ماه ۹۴ ساعت ۹:۳۰ صبح از مقابل مسجد امام حسن عسکری(ع) قم به سمت حرم حضرت معصومه(ع) تشییع می شود.
آیت الله آل اسحاق، فرزند آیت الله شیخ عبد الکریم خویینی آل اسحاق، سال ۱۳۰۳ شمسی به دنیا آمد. پدر وی شیخ عبدالکریم از علمای منطقه خنویین و از مخالفان سرسخت رضا خان بود که در اواخر عمر به قم مهاجرت کرد و به تدریس علوم فقهی پرداخت.


آیت الله آل اسحاق در سال ۱۳۲۵ پس از مهاجرت به قم به واسطه آشنایی که با قانون بوعلی سینا داشت شروع به معالجه کرد. وقتی از نجف اشرف مراجعت کرده و به انقلاب اسلامی پیوست ترویج طب گیاهی را نیز شروع کرد.
همچنین در کنار روان‌شناسی اسلامی و جامعه‌شناسی کتاب قانون بوعلی سینا را در حوزه علمیه قم تدریس کرده و تجربه‌های بوعلی را که از سایر تجربه‌ها مطمئن‌تر بود ملاک معالجات خود قرار داد؛ به‌طوری که مورد توجه طلاب و مردم قرار گرفت؛ تا حدی که سایر اقشار مردم و دانشجویان هم در بحث شرکت می‌کردند.
شایان ذکر است وی پدر یحیی آل‌اسحاق، رییس سابق اتاق تهران است.
خبرگزاری شبستان درگذشت آیت الله آل اسحاق را به بقیه الله الاعظم (عج)، بیت و شاگردان ایشان تسلیت عرض می کند و غفران و رحمت الهی برای آن مرحوم، مسئلت می نماید[/]

حامی;773075 نوشت:
کتاب قانون بوعلی سینا را در حوزه علمیه قم تدریس کرده

درس های حوزه علمیه ضبط میشه که بشه بهش دسترسی داشت؟

Anoushiravan;773134 نوشت:
درس های حوزه علمیه ضبط میشه که بشه بهش دسترسی داشت؟

سلام
اين درس جز درس هاي متداول حوزه نبوده كما اين كه برخي ممكن است رياضيات، هيأت، و...تدريس كنند
براي اين كه بدانيد درس هاي ايشان ضبط شده يا نه بايد از محل كار ايشان يا شاگردانشان بپرسيد

[h=1]شوخ طبعی یک رزمنده ایرانی تا لحظه آخر[/h]
ترکش خمپاره پیشونیش رو چاک داده بود روی زمین افتاد و زمزمه می کرد دوربین رو برداشتم و رفتم بالای سرش داشت اخرین نفساشو ازش پرسیدم این لحظات اخر چه حرفی برای مردم داری با لبخند گفت:


از مردم کشورم میخوام وقتی برای خط کمپوت میفرستن.

عکس روی کمپوت ها رو نکنن گفتم داره ضبط میشه برادر یه حرف بهتری بگو با همون طنازی گفت..

آخه نمیدونی سه بار بهم رب گوجه افتاده ...



با نام و یاد دوست

سلام علیکم


yas_montazer;755672 نوشت:

یاد این شعر آقای سعید طلایی در محضر رهبری افتادم

فکرم همه جا هست، ولی پیش خدا نیست
سجاده زردوز که محراب دعا نیست
از شدت اخلاص من عالم شده حیران
تعریف نباشد، ابداً قصد ریا نیست!
از کمیت کار که هر روز سه وعده
از کیفیتش نیز همین بس که قضا نیست
یک ذره فقط کُندتر از سرعت نور است
هر رکعت من حائز عنوان جهانی است!

این سجده آخر نکند سجده سهو است؟
چندی است که این حافظه در خدمت ما نیست
ای دلبر من! تا غم وام است و تورم
محراب به یاد خم ابروی شما نیست
یک سکه سپردند، دو تا سکه گرفتند
گفتند که این بهره بانکی است، ربا نیست!
از بس که پی نان حلالیم شب و روز
در سجده ما رونق اگر هست، صفا نیست
به‌به، چه نمازی است! همین است که گویند
راه شعرا دور ز راه عرفا نیست!

فایل تصویری اش خدمت شما

فایل: 

حامی;773075 نوشت:
وداع حوزه های علمیه با بزرگ مردِ طب اسلامی؛
آیت‌ الله محمد آل ‌اسحاق درگذشت

خداوند ایشان را در جوار رحمت خود جای دهد و با اولیاء خود محشور گرداند واقعا ایشان مرد بزرگی بودند امیدوارم که دیگران راه ایشان را ادامه دهند .

حامی;773138 نوشت:
اين درس جز درس هاي متداول حوزه نبوده كما اين كه برخي ممكن است رياضيات، هيأت، و...تدريس كنند

اتفاقا باید دروس غیر متداول را ضبط کرد که برای آینده بماند

حامی;773075 نوشت:
وداع حوزه های علمیه با بزرگ مردِ طب اسلامی؛
آیت‌ الله محمد آل ‌اسحاق درگذشت
خبرگزاری شبستان: آیت‌ الله محمد آل‌ اسحاق، استاد برجسته طب اسلامی، دار فانی را وداع گفت.

وااااای..:(((( حالم بد شد!

خدا رحمتشون کنه .. مرد بسیار بزرگی بودن Sad

مراسم بزرگداشت آيت الله حق شناس در دانشگاه تهران؛ بين آيت الله حق شناس با امام(ره) و حضرت ولي عصر(عج) چه گذشت؟/ اگر اسلام در یقه بستن خلاصه می شد حسین شهید و حق شناس تربیت نمی شد/ چطور پيكر شيخ مرتضي زاهد يه لات را متحول كرد؟

مراسم بزرگداشت آيت الله حق شناس امروز در دانشگاه تهران برگزار شد.

به گزارش خبرنگار دين و انديشه «خبرگزاري دانشجو»، مراسم بزرگداشت پنجمین سالگرد رحلت آیت الله عبدالکریم حق شناس بعداز ظهر امروزبا حضور اندیشمندان و علاقه مندان در مسجد دانشگاه تهران برگزار ‌شد.

ابوترابي فرد: بين آيت الله حق شناس با امام(ره) و حضرت ولي عصر(عج) چه گذشت؟

محمد حسن ابوترابي فرد در اين مراسم در درباره شخصيت ايشان به سخنراني پرداخت.

وي يكي از مصاديق بارز آيه مباركه «ان ‌الذين امنو والذين هاجروا و جاهدوا في ‌سبيل‌ الله» را آيت الله حق‌شناس دانست و گفت: وي به معناي واقعي كلمه تجسم ايمان بود.

نايب رئيس موقت مجلس نهم افزود: ايمان گوهر گرانبهايي است كه در پرتو آن انسان به اخلاق شايسته آراسته مي‌شود؛ ايمان در فضايل اخلاقي تجلي و در عمل صالح عينيت مي‌يابد و افرادي كه آراسته به فضائل اخلاقي‌ هستند، تواضع در جان آنها شعله مي‌كشد و محبت به ذات خدا در سجاياي اخلاقي آنها تجلي مي‌يابد.

ابوترابي فرد تاكيد كرد: انساني كه با اين عالم بزرگوار روبه‌رو مي‌شد اين فضائل اخلاقي را در چهره و جمال نوراني ايشان مشاهده مي‌كرد؛ در جمال او اثري از منيت و خودخواهي مشاهده نمي‌شد و اين درجات عالي ايمان او را محو تماشاي خدا كرده بود و در اصل خودي نبود كه نمودي داشته باشد.

وي با اشاره به اينكه گام نهادن بر خويشتن و فنا در حق از مهم‌ترين شاخص‌هاي دلباختگي مردم به علماي حق است، اظهار داشت: اين منيت ها با خدا و خلق فاصله ايجاد مي‌كند و وقتي منيت كنار رفت، انسان و ذات اقدس رابطه ناگسستني مي‌يابد و تمام دغدغه‌ عالم پيوند بندگان با ذات اقدس است و در مورد ايشان، عبدالكريم ديده نمي‌شد، آنچه كه ديده مي‌شد كريم بود.

نايب رئيس موقت مجلس نهم ادامه داد: ثمره كنار گذاشتن خويشتن، قلبي سرشار از محبت به خداست و هر قدر در مسير معرفت حق و بندگي او و در راستاي كنار گذاشتن خود حركت كنيم، تأثير برتري در مسير تربيت الهي خواهيم داشت و اين عالم بزرگوار يك نمونه برجسته از اين خصائص بود.

ابوترابي فرد با اشاره به آيه «و من يخرج من بيته مهاجرا الي لله و رسوله» گفت: ايشان در سايه ايمان، به معناي واقعي كلمه مهاجر بود و هجرت را با همه زواياي و ابعاد و مراتبش كشيد؛ لذا اگر به اين عالم رباني نزديك مي‌شديد طعم هجرت از دنيا به آخرت و مهاجرت الي الله را به ميزان درك و لياقت خودتان مي‌چشيديد؛ او از خانه نفس مهاجرت كرده بود و شما در حيات او توقفي نمي‌بينيد.

وي هجرت را راه رسيدن به كمال دانست و گفت: اين شخصيت الهي تعلقات دنيوي ندارد و به علم و مقام و عنوان تعلقي ندارد چون مجاهد في‌سبيل‌الله است و هجرت از نفس اماره به سوي عقل و از عقل به قلب مشاهده ملكوت و مراتب اولياي الهي در سايه عبوديت ميسر مي‌شود.

اين نماينده مجلس با اشاره به احاديثي كه تأكيد دارند اگر دقيقه‌اي از عمر انسان بگذرد و بر مراتب يقينش افزوده نشود خسران زده است، گفت: ايشان مراقب بودند در هر نماز ارتقاي مرتبه پيدا كنند؛ لذا حق‌شناس شدند و در هر لحظه‌اي مهاجر.

ابوترابي فرد جهد را نهايت سعي و تلاش بليغ و مداوم دانست و گفت: نزديك يك قرن تلاش و جهاد كردند و لحظه‌اي توقف نداشتند؛ اين جهاد در همه حوزه‌هاي سه‌گانه وجود داشت و اوج و عالي‌ترين مرتبه آن جهاد با نفس بود.

نايب رئيس موقت مجلس نهم ادامه داد:‌ آيت الله حق‌شناس فرموده‌اند كه يك بار در عمرم در دوران جواني در مجلسي حضور داشتم كه نام حاج‌آقا روح‌الله برده شد و از ايشان ذكري شد كه با شأن و منزلتشان تناسبي نداشت و من جمع را نهي كردم، اما از جلسه خارج نشدم و يك بار كه خدمت امام رسيديم به خاطر همين حضورم در جلسه از ايشان عذرخواهي كردم و امام به‌گونه‌اي برخورد كردند كه از عبدالكريم چنين انتظاري نمي‌رفت.

وي ادامه داد: ايشان گفتند كه من در همان شب حضرت ولي‌عصر (عج)‌ را در رويا ديدم و حضرت از من درباره آن جلسه پرسيدند و من هم به ايشان گزارشي از جلسه دادم و گفتم كه من در برابر آن صحبت از امام دفاع كردم؛ حضرت پرسيدند چرا جلسه را ترك نكردي.

ابوترابي فرد تنها راه رسيدن به هر كمالي را عبوديت دانست و اظهار داشت: لطافت روح، اولياي خدا را به كمال رسانده است كه خود را هميشه در محضر خدا و امام عصر ديده‌اند.

نايب رئيس موقت مجلس نهم در پايان جمله اي‌ از عارف في‌الله آيت الله بهجت نقل كرد كه «‌به آنچه علم داريد عمل نماييد و در آنچه علم نداريد توقف كنيد.»

فاطمي‌نيا: اگر اسلام در یقه بستن خلاصه می شد حسین شهید و حق شناس تربیت نمی شد

حجت الاسلام فاطمي نيا، استاد حوزه و سخنران مذهبي نيز در اين مراسم درباره شخصيت ايشان سخنراني كرد كه متن كامل آن در زير مي آيد:

اخلاقيون قديم اجمالا معارف الهيه را به علم مكاشفه و معامله تقسيم كردند و درباره علم مكاشفه گفته‌اند كه از اسرار خداوند است و مجاز نيستيم در كتب و دفاتر بياوريم؛ اهل بيت (ع) هم گاهي به خواص و گاهي هم به اشاره گفته اند تا اهلش آن را پيدا كنند.

كلام ائمه مانند قرآن است که از شترچرانان تا بوعلي‌ها از آن استفاده مي‌كنند و تعبير بنده اين است كه علم مكاشفه، حيات خلوت علم معامله است و علم معامله را به ظاهر و باطن تقسيم كرده اند كه ظاهر آن مربوط به وظايف مكلفين و باطن آن معرفت احوال قلوب است.

در علم مكاشفه خيلي چيزها جمع شده‌ است؛ مشاهده، شهود كرامت و... در معارف الهيه برخي جانب افراط و برخي جانب تفريط را گرفتند و عده‌اي مي‌گويند هر كه هر چه گفت راست است؛ اهل تفريط هم مي‌گويند مكاشفه و كرامت را رد مي‌كنيم و من بارها گفته‌ام كه اگر طلاي بدلي ديديد، نبايد به طلاي اصلي بي‌اعتنا شويد و اگر كسي مدعي شود شهود و مكاشفه بي‌اساس است از بي‌سوادي اوست.

زمخشري كه به او جارالله مي‌گويند، آدمي بوده كه «كشاف» را نوشته اما به كلمه كرامت حساس بوده است؛ در مقابل او اگر اين كلمه را به كار مي‌بردند به هم مي‌ريخت و شايد كساني او را رنجانده‌اند و در سوره جن در تفسير يك آیه مي‌گويد كه خدا عالم غيب است و كسي را به جز پيامبرش كه از او راضي است به غيب مسلط نمي‌كند.

زمخشري با استناد به اين سخن، كرامت را باطل مي‌كند و اين سخن او حتي صداي سني‌ها را در آورده است.

يك بار من در خدمت علامه طباطبايي نشسته بودم، ايشان گفتند: در بحث علمي تعارف نداريم؛ زمخشري اين آيه را نفهميده چون به ظواهر جمود پيدا كرده و خدا در اين آيه فقط بيان مصداق كرده است وگرنه در همان قرآن خدا به مادر موسي وحي مي‌فرستد كه فرزند خود را در آب بيندازد؛ آيا اين از غيب نيست؟

كرامت حيات خلوت علم مكاشفه است، واردات الهيه است و با ذكر گفتن هم به دست نمي‌آيد؛ ابن عطا سكندري جمله‌اي مست كننده دارد كه مي‌گويد: «واردات الهيه ناگهاني مي‌آيد چون اگر با مقدمه بيايد بندگان آن را به خودشان نسبت مي‌دهند.» من نمي‌خواهم زيرآب مستحبات و كميل‌ها را بزنم من فقط خواستم بگويم اسلام در اينها خلاصه نمي شود؛ 40 سال غفيله مي‌خوانند اما بلد نيستند با زن و بچه‌شان سخن بگويند؛ گاهي يك نفر با يك جمله زير رو مي‌شود؛ ولي اينها با 40 سال غفيله تغييري نمي‌كنند.

يك نفر از لات‌هاي تهران كه متحول و عالم شده است، يك بار گفت: «من در تشييع پيكر شيخ مرتضي زاهد متحول شدم؛ جنازه او را ديدم و تغيير مسير دادم. زنده‌هايتان مرا متحول نكردند، اما آن مرده مرا متحول كرد.»

علم معامله وظايف بندگان است و بايد نماز صبح را درست خواند كه اول واجبات است و بدون اينها عارف نمي‌توان شد؛ تمام عرفان ما منبعث از دين است و اينكه واجبات را انجام ندادن و از عرفان عرفا سخن گفتن، كار شيطان است.

قدم اول واجبات و ترك محرمات است و بعد براي اينكه از مقدس بازي خشك در بياييم، بايد به معرفت احوال قلوب بپردازيم و واجبات و مستحبات را به جا ‌آوريم؛ آن وقت به معرفت احوال قلوب بايد سر بزنيم و ببينيم هنوز بخيل و حسود هستيم؟ دنبال عيوب مردم هستيم؟ ما ظرف شب و روزمان را با اين چيزها پر مي‌كنيم، من 125 دفعه به ديوان حافظ مراجعه كرده‌ام يك بيت را بايد بر سر در جهان نوشت:

خاطرت كي رقم فيض پذيرد هيهات

مگر از نقش پراكنده ورق ساده كني

يك‌نفر تعريف مي‌كرد كه يكي از علما را سوار كردم و در راه از دنيا سخن گفتم؛ آن عالم گفت: بس است پسرجان، اين ورق پر مي‌شود بگذار سفيد بماند.

غيرت اسلام مرا مجبور مي‌كند كه بگويم من خسته‌ شدم از اينكه برخي اسلام را در اين خلاصه مي‌كنند كه يقه‌ات را محكم ببند؛ اگر اسلام در اين خلاصه مي‌شد، حسين شهيد نمي‌شد و حق شناس تربيت نمي‌شد؛ اگر به حيات خلوت معرفت احوال قلوب سر نزنيد، چيزي نصيبتان نمي‌شود.

يك عارف بزرگ مي‌گفت كه رياضت شرعيه فقط به صاحبان همت عالي نتيجه مي‌دهد و اگر كسي همت عالي نداشت يك رقت حال و صفاي موقت به دست مي‌آورد و چون ريشه ندارد و بايد ريشه داشته باشد؛ اگر تا صبح نماز شب هم بخواني ولي اخلاق نداشته باشي، به جايي نمي‌رسي و آدمي كه به اين حيات خلوت سر نزند، يا 11 ركعت نماز شب مي‌خواند يا كلا هيچ نمي‌خواند.

قبله‌العلما شيخ محمد حسين بهار مي گفت كه 11 ركعت نماز، 70 العفو و دعا كردن 40 مومن خوب است، اما اگر خسته بودي و نصفه شب از خواب بيداري شدي يك بار «يا اكرم الكرمين» بگو و بخواب.

بنده با مرحوم عبدالكريم حق‌شناس در سال 43 آشنا شدم؛ عامه مردم اين افراد را به تقوا مي‌شناسند و از بعد علميشان غافل‌اند؛ آقازاده آيت الله بهجت با من درد و دل مي‌كرد و مي‌گفت كه عامه مردم پدر مرا با تقوايش مي‌شناختند در حالي كه علماي حوزه مي‌گفتند كه بهجت از كبار علما در فقه و اصول است.

آيت الله حق‌شناس از مجتهدين شيعه بود که چهار اجازه اجتهاد داشت؛ درس‌ها و تقريرات ايشان الحمدلله موجود است و چاپ مي‌شود و تقواي ايشان نبايد بعد علمي‌اش را تحت شعاع قرار دهد.

علم بي‌حال، يك عباسي نمي‌ارزد و حال بي علم هم همين‌طور؛ جوانان جلسه‌هايي مي‌روند تا فقط حال كنند و اگر زمين بخورند، ديگر نمي‌توانند بلند بشوند؛ اما آيت الله حق‌شناس از جلمه علمايي بود كه بين علم و معرفت را جمع كرده بود؛ از نظر علمي از كبار علما بود و از لحاظ معرفت هم آني از پروردگار غافل نبود.

حق‌شناس دائم در اين فكر بود كه چگونه خدا را راضي كند و يكي از روش هاي تربيتي ايشان اين بود كه با همگان با يك روش روبه‌رو نمي‌شد و روش‌هاي عجيبي داشت و سال‌ها آدم تربيت كرد.

ايشان با اين علم و عمل صاحب كرامت هم بود؛ وقتي كرامتي گفته مي‌شود، برخي مي‌گويند كه اين با عقل جور در نمي‌آيد؛ اصلا تو اول عقلت را ثابت كن! آمده است كه اگر چنانچه از بزرگان چيزي شنيديد مسكوت بگذاريد؛ حداقل رسيدن به درجات آنها اين است كه انكار نكني. نمي‌گويم هر كس هر چه مي‌گويد درست است، اما كرامت را به طور متوسط مي‌پذيريم و اگر كسي از اصل، كرامت را نپذيرد، بي‌سواد است و كرامت مباني عرفاني دارد.

در سال 43 با آيت الله حق‌شناس آشنا شدم. يكي از مبناهاي ايشان تشويق بود؛ من تازه طلبه بودم كه ايشان در مسجد مرا به منبر فرستاد و وقتي از منبر پايين آمدم گفت: داداش جان اين حرف‌هاي تو براي طلبه از نون شب واجب‌تر است، بازهم منبر بيا.
[HL]دو سال پيش در اصفهان بودم كه جوان دلنشيني به ديدن من آمد و گفت: مادرم سرطان گرفته بود و من پيش آيت الله حق‌شناس رفتم تا براي ايشان دعا كند اما بهبودي حاصل نشد؛ داشتم از ايشان مي‌بريدم كه بعد از مدتي آيت الله حق‌شناس از مشهد به من زنگ زد و گفت مادرت خوب شد. رفتم خانه و ديدم مادرم بلند شده و مي‌گويد خوب شده‌ام و بعدها به مرگ طبيعي مرد.[/HL]

در آن حرم سري بود، عاشق بي‌جواب نمي‌ماند، او عاشق اهل بيت (ع) بود.

بسمه الحفیظ

اگر اراده کنی که خودت را حفظ بکنی پروردگار هم

در هنگام ارتکاب به معاصی برای تو ایجاد مانع می‎کند.


آیت الله حق شناس رحمة الله علیه

ترجمه آزاد آزاد يعني اين:Nishkhand:
نام كتابي هست :

you will see it when you believe it
مترجمي نام اين كتاب را چنين ترجمه كرده است جل الخالق

درمان با عرفان
روان شناسي اعجاز الهام، اشراق، كشف و شهود و بينش عرفاني



[="Purple"]

حامی;778643 نوشت:
ترجمه آزاد آزاد يعني اين:Nishkhand:
نام كتابي هست :

you will see it when you believe it
مترجمي نام اين كتاب را چنين ترجمه كرده است جل الخالق

درمان با عرفان
روان شناسي اعجاز الهام، اشراق، كشف و شهود و بينش عرفاني



:Moteajeb!: علم غیب داشته لابد ....[/]

با دختری ازدواج کن که فقط "خوشگل" باشه...
.
.
.
.
.
.
اخلاقش با لواشک و تمبرهندی درست میشه!!!

--------------

با مردی که ازدواج کن که فقط "خوشتیپ" باشه
.
.
.
.
.
.
.
اخلاقش با اجرا گذاشتن مهریه درست میشه!

اینم از توصیه های اخلاقی امروز

[="Tahoma"][="Black"]ياد اين مصرع افتادم:پرتني في چاله يوما واژگوني يا حبيبي

دیوان شاعر عرب «امرؤالغیظ» را مطالعه می كردم كه ناگهان چشمم افتاد به یك مصراع، چنان حظ و كیف و لذتی از آن بردم كه دیدم حیف است خوانندگان را بی نصیب بگذارم.
البته ما دیگر بنا نداشتیم كه باز هم در این ستون، شعر شاعر عرب چاپ كنیم و یا اگر چاپ كردیم ترجمه هم بنماییم؛ ولی نمی دانیم چطور شد كه امروز زدیم زیر قول خودمان. گمانم از بابت فصاحت و ملاحت زایدالوصفی باشد كه در همین یك مصرع مستور و موجود است. آن مصرع، كه ما را بشدت تكان داده دست و پای سالم برای ما باقی نگذاشت، این است: «پرتنی فی چاله یوماً واژگونی، یا حبیبی» ترجمه: «در چاله خیابان پرت شدم، به درستی كه نمی دانستم از كجا جلو پایم سبز گردیده است و در آن معلق گردیدم. ای محبوب من! مگر معلقات سبعه را نخوانده ای؟ پس این فردوسی طوسی داستان بیژن و منیژه را همین جور كشكی برای خودش سروده؟ ای معشوق بیوفا! اداره اطفائیه را بگو نردبان بیاورد و مرا از چاله دربیاورد كه می باشد چون چاه بیژن تنگ و تاریك! و مرا دیگر نه دست و پای سالم مانده است و نه اتومبیل ما را كمك فنر! هلا(!) یا خیمگی خیمه فروهل! كه در این خیابان، شتر با بارش گم می شود از فزونی چاله! و اگر شترت گم شد، دیگر به ما هیچ ربطی ندارد! این لامروت كه چاله نیست، چاه ویل است! به تحقیق كه در زمان شهردار سابق هم چاله بود، اما نه به این درشتی! و من می ترسیم شهردار جدید هم عوض شود و من همچنان در توی این چاله مانده باشم. به درستی كه...»
البته ترجمه آن مصرع هنوز تمام نشده! اما ترسیدیم كسانی، كه نه از شعر عرب سررشته و اطلاع دارند و نه از اصول فن ترجمه و نه از هیچ جای دیگر، به ما اعتراض كنند كه شعر شاعر عرب همه اش كه یك مصرع بیشتر نبود، كجا معنیش به این درازی است؟ و ثانیاً، در لسان عرب حروف «پ،چ،ژ،گ» كجا بود كه شاعر در شعرش آورده؟ و ثالثاً مگر در زمان «امرؤالغیظ» هم خیابان بود كه چاله بوده باشد؟ و...
البته ما مسئول این جور مسائل نمی باشیم. وقتی شاعر عرب خودش این جوری سروده، دیگر به ما چه ربطی دارد؟ ما كه نباید كاسه داغتر از آش بوده، بگوییم در لسان عرب چی بوده چی نبوده! ما همین مسئول ترجمه اش بودیم كه تازه آن را نیز، به خاطر همین جور اعتراضات، وسط راه و نیمه كاره رها كردیم![/]

مردی به حضور رسول الله (صلی الله عليه وسلم) آمده گفت: يا رسول الله! کدام کس به خوش رفتاری ام سزاوارتر است؟
فرمود: مادرت.
گفت: باز کدام؟
فرمود: مادرت.
گفت: باز کدام؟
فرمود: مادرت.
گفت: باز کدام؟
فرمود: پدرت




نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد!
‏عيد مي آيد و اجناس، گران خواهد شد!
همسرت چند ورق ليست، به تو خواهد داد!
‏کل اعضای وجودت، نگران خواهدشد!
ميزنی ساز مخالف، دو سه روزى، اما!
عاقبت هرچه که او گفت، همان خواهد شد!
‏پول را، با علف خرس، يکى ميدانند!
فکر کرديد که منطق، سرشان خواهد شد؟!
‏کل عيدى وحقوقت، به شبى خواهد رفت!
‏بر سر جيب بغل، فاتحه خوان بايد شد!

[="Tahoma"][="DarkGreen"]



به زبان انگليسي


[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

حامی;778931 نوشت:
مردی به حضور رسول الله (صلی الله عليه وسلم) آمده گفت: يا رسول الله! کدام کس به خوش رفتاری ام سزاوارتر است؟
فرمود: مادرت.
گفت: باز کدام؟
فرمود: مادرت.
گفت: باز کدام؟
فرمود: مادرت.
گفت: باز کدام؟
فرمود: پدرت

يكي دو هفته قبل مادري چشمش عمل داشت
براي اين كه ارزان تر شود فرزندانش او بردند نزد پزشكي ناشي و تازه كار.
بعد از يك هفته چشم عفونت كرد و مجبور شدند او را نزد متخصصان حرفه اي ببرند. متخصص گفته بود شما كه اينجا نوبت داشتيد چرا نيامديد؟
الان اين مادر سالخورده يك چشمش به خاطر عفونت تخليه شده است
اين هم فداكاري ما در برابر مادران مان:Ghamgin:[/]

حامی;779119 نوشت:

يكي دو هفته قبل مادري چشمش عمل داشت
براي اين كه ارزان تر شود فرزندانش او بردند نزد پزشكي ناشي و تازه كار.
بعد از يك هفته چشم عفونت كرد و مجبور شدند او را نزد متخصصان حرفه اي ببرند. متخصص گفته بود شما كه اينجا نوبت داشتيد چرا نيامديد؟
الان اين مادر سالخورده يك چشمش به خاطر عفونت تخليه شده است
اين هم فداكاري ما در برابر مادران مان:Ghamgin:

مادری رو به فرزندش کرد و او را نصیحت کرد:
فرزندم:
روزی از روزها مرا پیر و فرتوت خواهی دید...ودر کارها یم غیر منطقی!!
در آن وقت لطفا به من کمی وقت بده و صبر کن تا مرا بفهمی.
هنگامی که دستم می لرزد و غذایم بر روی لباسم می ریزد؛
هنگامی که از پوشیدن لباسم ناتوانم؛
پس صبر کن و سالهایی را به یاد آور که کارهایی که امروز نمیتوانم انجام دهم، به تو یاد میدادم.
اگر دیگر جوان و زیبا نیستم؛
مرا ملامت نکن و کودکی ات را به یاد آور، که تلاش میکردم تو را زیبا و خوشبو کنم.
اگر دیگر نسل شما را نمی فهمم به من نخند، ولی تو گوش و چشم من ؛ برای آنچه نمی فهمم باش.
من بودم که ادب را به تو آموختم.
من بودم که به تو آموختم چگونه با زندگی روبه رو شوی.پس چگونه امروز به من می گویی چه کنم و چه نکنم.؟؟؟!!!
از کند شدن ذهنم و آرام صحبت کردنم و فکر کردنم هنگام صحبت با تو خسته نشو ، چون خوشبختی من اکنون این است که باتو باشم.تو اکنون تمام زندگی من هستی.
من همچنان می دانم که چه میخواهم، فقط برای انجام کارهایم به من کمک کن.
هنگامی که پاهایم مرا برای رسیدن به مقصد یاری نمی کند، با من مهربان باش.
اکنون که پیرم از گرفتن دستم هنگام راه رفتن خجالت نکش؛ که در کودکی ات که ناتوان بودی من دست تو را می گرفتم.
من دیگر مثل تو جوان نیستم و به سادگی، مرگ در انتظار من است.
در کنار من باش و مرا تنها نگذار.
هنگامی که از خطای من چیزی به یاد آوردی بدان که من جز مصلحت تو چیزی نمی خواستم.
خطا های مرا ببخش تا خدا تو را بیامرزد.
هنوز هم خنده و بازی های تو مرا خوشحال میکند.
مرا از همصحبتی خودت محروم نکن.
هنگام تولدت با تو بودم ؛ پس هنگام مرگم با من باش

ﺷﻮﻫﺮ : ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺑﯿﺎ ﺑﺎﻫﻢ ﺑﺮﯾﻢ ﭘﺎﺭﮎ ﻭﺭﺯﺵ ...

ﺯﻥ : ﭼﯽ؟؟؟ﺗﻮ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﻣﻦ ﭼﺎﻗﻢ؟؟؟؟

ﺷﻮﻫﺮ : ﺧﺐ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﯼ ﻧﯿﺎ ......

ﺯﻥ : ﻣﻨﻈﻮﺭﺕ اینه که ﻣﻦ ﺗﻨﺒﻠﻢ؟؟؟؟؟؟
ﺷﻮﻫﺮ : ﺁﺭﻭﻡ ﺑﺎﺵ ﺧﺎﻧﻮﻡ .....

ﺯﻥ : ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻦ ﻋﺼﺒﯽ ﺍﻡ؟؟؟؟

ﺷﻮﻫﺮ : ﻣﻨﻈﻮﺭﻡ ﺍﯾﻦ ﻧﺒﻮﺩ ......

ﺯﻥ : ﭘﺲ ﻣﻦ ﺩﺭﻭﻏﮕﻮﺍﻡ؟؟؟؟؟

ﺷﻮﻫﺮ : ﺑﺎﺷﻪ ﺍﺻﻼ ﻣﻦ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﯿﺮﻡ ....

ﺯﻥ : ﭼﯽ؟ﺗﻨﻬﺎ؟؟ﭼﺮﺍ ﺗﻨﻬﺎ؟ﺑﺎ ﮐﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﯼ؟؟؟؟

ﺷﻮﻫﺮ : ﺍﺻﻼ ﻏﻠﻂ ﮐﺮﺩﻡ ﺟﺎﯾﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﯿﺲ ﺑﺮﯾﻢ

ﺯﻥ : ﻣﮕﻪ ﻣﻦ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﺗﻮام؟!؟!!؟!؟

اين قدر كم باران مياد كه بايد اين متن اين داستان
درز تفاهم(داستان كوتاه روان شناختي و كاربردي با صوت)

را تغيير داد:
زمستون شده بود. هوا دلش گرفته بود و بهونه يه هواي تازه داشت. بالاخره نتونست بغضشو تو گلوش كنترل كنه و داد زد بابا اين قدر گناه نكنيد كه آسمون هم بخيل شود و نم پس ندهد.
در آسمون باز نشد و اشكاي بارون از گونه هاي ابرا سرازير نمي شدن و شرشر بر صورت زمين و پشت بوم ها نمي ريختن
هوا سرد بود
مش قربون كه فكر مي كرد بارون نيومدن به دليل بدقدمي عروسشه تلفنشو برداشت و با پسرش تماس گرفت: سلام پسرم خوبي بابا، عروس خلم چه طوره؟ :Nishkhand:
پسر با احترام....:Nishkhand:

یه دوستی تعریف میکرد:در مراسم کفن ودفن شخصی شرکت کردم ،دیدم قبل از اینکه بذارنش تو قبر، چیزی حدود یک وجب سرگین و فضولات تر گوسفند ،توی کف قبر ریختن.
از یک نفر که اینکار رو داشت انجام میداد، سوال کردم که : این چه رسمی ست که شما دارید؟
گفت: توی رساله نوشته که این کار برای فرد مسلمان مستحبه و ما مدتهاست برا مرده هامون اینکار رو انجام میدیم .
میگفت که چون برام تعجب آور بود،سریع گشتم یه رساله پیدا کردم و رفتم سراغ طرف،بهش گفتم :کجاش نوشته؟
طرف هم میره تو بخش آیین کفن و دفن میت،آورد که بفرما.
دیدم نوشته" کف قبر مسلمان،مستحب است یک وجب پهن تر باشد"





سؤال: پوشيدن لباس روحانيّون به وسيله بازيگران چه حكمى دارد؟



آيت الله مكارم شيرازي: اگر احترام اين لباس حفظ شود، مانعى ندارد.



آيت الله مكارم شيرازي، استفتائات جديد، ج3، س1698

یک "زن" از شوهرش، تنها "محبت و توجه" می خواهد...
.
.
.
.

.

.
.
.
.
و مردی که به همسرش توجه می کند می فهمد که همسرش "سرویس طلا " می خواهد!

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

استاد: آيس كريم يعني چه؟
دانش آموز:‌يعني كريم يخ زده:Nishkhand:
[/]

[="Blue"]


پیامک شوهر به زن
نترس من از پله های اداره افتادم و خانم جهانپور من رو که بیهوش بودم رسوند بیمارستان
الان بهوش اومدم، احتمال خونریزی مغزی هست پای چپ و دنده راستمم شکسته

زن: خانم جهانپور کیه؟

[/]

بسمه الجلیل

با سلام و ادب

استاد گرامی:به لحاظ تربیتی، اینکه مرتب به طور شوخی یا جدّی

خانمها را موجوداتی حریص،با سیاستهای منفعت طلبانه و بدبین

معرفی کنیم،چه آثار روانی بر آنها خواهد داشت؟

آیا این باعث نمی شود به طور ناخودآگاه،این اوصاف را در خویش

باور کند؟و به این ترتیب ما نا اگاهانه باعث ایجاد و یا تثبیت این صفات

در خانمهایی بشویم که باید متولّی تربیت مردان و زنان با فضیلت و پرهیزگار

در آینده باشند؟

با تشکر


چرا سایت این شکلی شد؟!!

:Graphic (49):


[="Tahoma"][="DarkGreen"]

Farzandeh-Shahid;780253 نوشت:
شوخی فقط با اقا حامی خدای نکرده قصد توهین به هیچ طلبه یا روحانی ندارم
حامی بعد از خوردن یک غذای خوشمزه

عزيز دل برادر شما
دم شير بازي مي كنيد ها:Nishkhand:[/]

حبیبه;780228 نوشت:
بسمه الجلیل

با سلام و ادب
استاد گرامی:به لحاظ تربیتی، اینکه مرتب به طور شوخی یا جدّی
خانمها را موجوداتی حریص،با سیاستهای منفعت طلبانه و بدبین
معرفی کنیم،چه آثار روانی بر آنها خواهد داشت؟
آیا این باعث نمی شود به طور ناخودآگاه،این اوصاف را در خویش
باور کند؟و به این ترتیب ما نا اگاهانه باعث ایجاد و یا تثبیت این صفات
در خانمهایی بشویم که باید متولّی تربیت مردان و زنان با فضیلت و پرهیزگار
در آینده باشند؟
با تشکر

یا مَنْ خَلَقَ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالاُْنْثي
سلام عليكم
حق با شما است در شوخي بايد مراقب حدود باشيم و مرزها را رعايت كنيم
دوست قصد تنوع و ايجاد سرور دارند و گاهي ممكن است جذابيت شوخي سبب غفلت باشه به هر حال تذكرات مفيد است كه
إِنَّ الذِّكْرَى تَنْفَعُ المُؤْمِنِينَ

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

حامی;780371 نوشت:
دوست قصد تنوع و ايجاد سرور دارند و گاهي ممكن است جذابيت شوخي سبب غفلت باشه به هر حال تذكرات مفيد است كه إِنَّ الذِّكْرَى تَنْفَعُ المُؤْمِنِينَ

بنده خدايي مي گفت: قاذكر انما انت مُذَّكر:Nishkhand:[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]


[/]

[="Blue"]

حبیبه;780228 نوشت:
بسمه الجلیل

با سلام و ادب

استاد گرامی:به لحاظ تربیتی، اینکه مرتب به طور شوخی یا جدّی

خانمها را موجوداتی حریص،با سیاستهای منفعت طلبانه و بدبین

معرفی کنیم،چه آثار روانی بر آنها خواهد داشت؟

آیا این باعث نمی شود به طور ناخودآگاه،این اوصاف را در خویش

باور کند؟و به این ترتیب ما نا اگاهانه باعث ایجاد و یا تثبیت این صفات

در خانمهایی بشویم که باید متولّی تربیت مردان و زنان با فضیلت و پرهیزگار

در آینده باشند؟

با تشکر

سلام آبجی
جک کارتونی دوست دارید؟

یادش بخیر کارتون فوتبالیست ها کاکرو تو دلش می گفت: سوباسا خوشحالم که باهات مسابقه میدم!
سوباسا تو دلش جواب میداد: منم همینطور کاکرو!
سوباسا تو دلش می گفت: ما باید ببریم!
میزوگی از تو تماشاگرا می گفت: درسته سوباسا![/]

[="Blue"]


جمله سازی:

به یکی میگن با بالش جمله بساز
میگه:یه گنجشک دیدم با تفنگ زدم به بالش
میگن : نه این یکی بالش، اون یکی بالش!
میگه: با تفنگ زدم به اون بالش!
میگن: اصلا بالش رو بی خیال شو: با تشک جمله بساز!
میگه: تو شک داری زدم به بالش؟؟!!!
میگن نمیخواد اصلا با پتو جمله بساز!
میگه: په تو شک داری زدم به بالش؟!
میگن: آقا غلط کردیم اصلا با تخت جمله بساز!

میگه:
خیالت تخت! زدم به بالش!!!!!:khaneh:

[/]

زینبیون;780412 نوشت:
سلام آبجی
جک کارتونی دوست دارید؟

یادش بخیر کارتون فوتبالیست ها کاکرو تو دلش می گفت: سوباسا خوشحالم که باهات مسابقه میدم!
سوباسا تو دلش جواب میداد: منم همینطور کاکرو!
سوباسا تو دلش می گفت: ما باید ببریم!
میزوگی از تو تماشاگرا می گفت: درسته سوباسا!

بسمه الرئوف

سلام خواهر

اتفاقا این جک خوبیه!

وجهی در عرفان دارد:"گوش باطنیشون باز شده بوده!

وجه علمی هم دارد که در کتاب "فیزیک ناممکنها" اثر میچیو کاکو بخونید:)

:Gol::Gol::Gol:

[="Blue"]


ژاپنیه با عصبانیت به زنش میگه:
هیین سا نو تیو کیشو چین شی
زنش میگه:
تو می سی ژانکو تو نوا .
مرده جواب میده:
شانکو ینسووووووو
زنش میگه:
شینساواااااااا

[SPOILER] خوشم میاد همچین با دقت می خونی که انگار اصلیتت ژاپنیه:khaneh:
[/SPOILER]

[/]

[="Blue"]


میگن اگه کسی زیاد صبوری کرد از صبرش سواستفاده نکنید!
حالا تا حوصله و صبر استاد حامی از جکهامون سر نرفته و قیچی شون رو نیاوردن دیگه ما رفع زحمت می کنیم

[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]

سلام
خب بنده سخت گير نيستم ولي اگر يك نفر غريبه بياد اين پست ها را بخواند مي گويد
اينها شوخي طلبگي است يا شوخي ژاپني
يا شوخي با طلبگي يا شوخي بي طلبگي يا...
[/]

موضوع قفل شده است