حضرت آيت الله سيستاني:
سؤال: آيا در مجالس عزاداري، ناله وشيون بلند سر دادن و محکم به سر و صورت و دست کوبيدن جايز است ؟
پاسخ: اشکال ندارد.
سؤال: آيا هروله کردن ( بالا وپايين پريدن ) در عزاداري يا جشن يا حتي عزاداري امام حسين (ع) جايز است يا خير؟
پاسخ: اشکال ندارد.
سؤال: ميخواستم نظر حضرت عالي وشرعي ونحوه حلال يا حرام را درباره لخت شدن افراد در هيئت هاي مذهبي که جهت سينه زني انجام مي گيرد را بدانم؟
پاسخ: اشکال ندارد.
سؤال: لخت شدن در مراسم سينه زني چه حکمي دارد؟
پاسخ: اشکال ندارد.
حضرت امام خميني(ره):
اگر لخت شدن باعث مفسده نباشد، اشکال ندارد و بر زنان واجب است از نگاه کردن به بدن نامحرم اجتناب کنند.
امام، استفتاءات، جواب3، سؤالات متفرقه، س 46؛
حضرت آيت الله العظمي بهجت:
- لخت شدن و سرخ شدن بدن در عزادارى:
1834. لخت شدن در عزادارى چگونه است و اگر بر اثر سينه زنى، بدن سرخ شود، چه حکمى دارد؟
ج. اشکال ندارد و لخت شدنى که در معرض نظر حرام نامحرم باشد، جايز نيست.
حضرت آيت الله فاضل لنکراني:
سؤال ـ آيا سينه و زنجير زدن در عزادارى که منجر به کبود و حتى جارى شدن خون مى شود جايز است؟
جواب: ـجايز بلکه راجح است مشروط بر آنکه موجب ضرر مهم و اضرار بر نفس نباشد
سؤال ـ برهنه شدن مردان در حال سينه زدن و زنجير زدن در منظر زنان چگونه است؟
جواب: بر زنان لازم است از نظر خوددارى کنند. البته بر مردانى که مى دانند زنان به بدن آنها نگاه مى کنند جايز نيست لخت شوند.
حضرت آيت الله مظاهري:
سؤال: برهنه شدن آقايان در حال سينه زدن و زنجير زدن در برابر خانمها چه حکمي دارد؟ استفاده از بلوزهايي که پشت شانه آنها سوراخ است تا زنجير روي بدن قرار گيرد و در انظار مردم خصوصاً خانمهاست چه حکمي دارد؟
جواب: جايز است ولي تفکيک زن و مرد در همه جا، يکي از اهداف بزرگ اسلام است.
حضرت آيت الله جوادي آملي:
21ـ سينه زدن با بدن برهنه، به دور از چشم نامحرم، چه حکمى دارد؟
پاسخ: در صورتى که مصون از نگاه نامحرمانه ـ نه خصوص نامحرم ـ باشد، اشکال ندارد.
آيت الله سيد صادق روحاني:
سؤال: برهنه شدن مردان و در منظر زنان سينه و زنجير زدن چه حکمي دارد؟
جواب: باسمه تعالي ، بر مرد جايز است ولي زنان نگاه نکنند.
پرسش : آيا ما كه معتقديم كه امام زمان(عج) و حضرت زهرا در حال نظاره عزاداري ائمه هستند، اين كار بي ادبي به ساحت مقدسشان نيست؟ پاسخ : اين كه بودن اين عزاداري در محضر اولياي الهي و حضرت زهرا(سلام الله علیها) دليلي بر جسارت و بي ادبي به محضر مقدس آنها نيست، چون اولا: از نيت و قصد عزاداران كه هدفشان عرض تسليت و همدردي با آنها در اين مصيبت سنگين است به خوبي آگاهند و ثانيا: اين نظاره و ديدن، احكام عالم دنيا را ندارد و مشمول احكام عالم معناست كه احكام ويژه و مخصوص خود را دارد و اين احكام را نبايد با هم خلط و اشتباه نمود.
وآیا نام بردن نام امام حسین(ع) ویا هر امامی دیگر در پس زمینه ی مداحی درست است؟؟(اینطور که مداح در حال خواندن باشد وبه فردی بگوید درحین خواندن من حسین حسین بگو!
اشک از روی محبت هیچ است؟ ... حتی اگر بخواهید در ادامه بفرمایید که هر اشکی از روی محبت نیست چون این محبتها آن محبت درست نیست باز تصور کسی که فکر کند اشک از روی محبت چنان اثری دارد تصور نادرستی نیست، لااقل دلیل نمیشود که تصور نادرستی باشد ...
در مورد اینکه به بهشت برود یا نرود هم حتماً بهتر از من میدانید که بین علما در تفسیر آن اختلاف است ... هیچ جوابی به این اختلاف را بهتر از تفسیر مرحوم شوشتری نیافتهام و ایشان معتقد هستند که کسی که حتی یک قطره اشک در عزای امام حسین علیهالسلام بریزند بهشت بر او واجب خواهد شد ... اما در توضیح آن میتوان گفت که این کار بهشت را بر تو واجب میکند و اگر خودت جهنم را بر خودت واجب نکنی و بر همین حال از دنیا بروی به بهشت میروی ...
این همان عرض ماست. در واقع این عمل فرد است که او را بهشتی و یا جهنمی می کند. فرقی بین این دو، گفتار بنده و مستند کلام شما نیست.
همچنین میتوان گفت که امکان ندارد کسی برای امام حسین علیهالسلام اشک بریزد و عاقبتش به بهشت ختم نشود، بله ممکن است بعد از مرگ در عذاب باشد و برزخ را به کل در جهنم بگذراند و در قیامت هم بر او سخت بگیرند و بعد هم به جهنم فرستاده شود و یک میلیارد سال هم عذاب شود ولی بعد دست آخر به بهشت برده شود ...
با عرض پوزش؛ خلط مبحث نفرمایید این که عذاب شود و عذاب پاکش کند ووارد بهشت شود، ربطی به موضوع بحث ندارد. صحبت ما در این دنیا است و اثر محبت اهل بیت. محبت اهل بیت اکسیر اعظم است و کسی در آن تردید ندارد. تمام حرف روی این است کسی که ادعای شیعه بودن و دلسوختگی اهل بیت رو دارد باید در عمل خود را نشان دهد.
اگر شفاعت اهل بیت علیهمالسلام میتواند انسان را بدون زحمت خودش آنطور که جناب مسعود توصیف کردهاند به بهشت ببرد هیچ ایرادی ندارد اگر اشک برای امام حسین علیهالسلام هم همین کار را بکند ... همانطور که برای او از قرآن دلیل میآوریم که در قیامت شفاعت داریم برای شما میشود دلیل از روایات و کلام بسیاری از بزرگان آورد
امام صادق علیهالسلام به شدت میگریستند ... از ایشان علت را جویا شدند ... فرمودند برای شیعیانمان گریه میکنم که بعد از مرگ چه سختیهایی را که باید تحمل کنند ... با تعجب سؤال شد که مگر شما ایشان را شفاعت نخواهید کرد؟ ... جواب دادند که چرا ولی شفاعت ما برای قیامت است و تا قیامت را باید خودشان بیایند ... پس به صرف محبت کار تمام نیست ولی این به معنای این هم نیست که یک قطره اشک بهشت را بر انسان واجب نگرداند ...
این که بگوییم با اشک بهشت بر انسان واجب می شود و یا نمی شود را خودتان قبلا توضیحش رو بیان کردین. این عمل فرد است که او را بهشتی با جهنمی می کند.
در ضمن اینکه فرمودند اگر کسی از ایشان تبعیت نکند در محبتش دروغگوست، ولی این به آن معنا هم نیست که اگر کسی حتی یک خطا هم کرد دیگر بگوییم هیچ بهرهای از محبت ایشان ندارد، چرا که اگر اینطور بود هیچ کدام از ما که در عمرمان سابقهی یک گناه در پروندهامان داشته باشیم هم فاتحهامان خوانده شده است و نباید بگوییم که محب اهل بیت علیهمالسلام هستیم ... حال آنکه خودشان فرمودند که شما محب ما هستید ولی خود را شیعهی ما معرفی نکنید ... بلکه اگر کسی یک رکعت نماز هم در تبعیت از ایشان بخواند باز از ایشان به همان اندازه تبعیت کرده است و دیگر دروغ نگفته است اگر بگوید به همان اندازه محب ایشان هستم ... نمیتوانیم به کسی بگوییم که اگر در یک مورد خاص مثل ما عمل نکردید پس خود را محب اهل بیت علیهمالسلام ندانید و مثل ما عزاداری کنید تا نزد خداوند محب ایشان محسوب شوید ... عزاداری صرفاً یک کار است در کنار هزار و یک کار دیگر و تمام دین همین نیست ... حداکثر میتوان به ایشان گفت که این کار شما از آنجا که مطابق دین خدا نیست و خلاف انتظار دین از ماست پس با این راه نمیتوانید محبت ایشان را تحصیل کنید و نمیشود از مخالفت با ایشان تحصیل محبت کرد، اما همین هم نیاز به بحث دارد، چنانکه الأعمال بالنیات و اگر کسی با فرض اینکه این لیوان روی میز حاوی آب است از آن بخورد و متوجه شود که شراب بوده است یا قطرهای شراب درش ریخته شده باشد گناه نکرده است و نمیشود گفت به دنبال تحصیل رضای خدا نبوده است ... و الله العالم ...
الآن اگر علما با خیلی از کارها مخالفت بکنند هم بعید میدانم هیچ کدامشان روی نیت این عزادارن قضاوت کنند، ما درست است که چنین قضاوتی بکنیم و بگوییم آنها با این کارشان به دنبال محبت این خاندان نیستند یا این کارشان از روی محبت ایشان نیست؟ ...
کاربر گرامی شما همه صحبت تون را بر محبت اهل بیت قرار داده اید و این که نجات بخش است. بله درست است نجات بخش است اما در صورتی که خود فرد بخواهد و به دین عمل کند و الا این که کسی بگوید من امام حسین را دوست دارم ولی نماز نمی خوانم چه فایده دارد ؟ و یا این که بگوید من حضرت زهرا را دوست دارم و بر مظلومیت او اشک می ریزم اما حجاب رو رعایت نمی کنم چه فایده دارد؟ و .....
بارها این روایت رو شنیدید امام صادق علیه السلام در وقت شهادت همه اقوام خود را جمع کرد و فرمود شفاعت ما هب کسی که نماز ار کوچک بشمارد، نمی رسد.
امام حسین علیه السلام در وسط میدان جنگ به نماز می پردازد و دو تا از یارانش فدای نماز حضرت می شوند.
کسی که گریه می کند و نماز نخواند و بگوید نمی خوانم، آیا باز هم معتقدید با اشک بهشت بر او واجب می شود؟ چگونه با ترک واجب و انجام مستحب بهشت بر او واجب می شود؟ این چه محبتی است که تبعیت از محبوب را به دنبال ندارد؟ کلام امام صادق علیه السلام و اشباه این کلمه به معنای آن است در کنار محبت باید عمل هم باشد که اگر نباشد این محبت می تواند زمینه ساز برای نجات باشد و نه نجات بخش.
روایات فراوانی بر ثواب اشک ریختن بر اهل بیت داریم اما این به این معنا نیست که کسی که اشک می ریزد، بهشت ب راو واجب می شود. روایات را باید مجموعی سنجید در کنار هم معنا کرد.
می فرماید هر کس بمیرد و در دل محبت آهل بیت رو داشته باشد، بهشت بر او واجب می شود. اگر به همین روایت نگاه کنیم می گوییم اشک این اکسیر اعظم است اما وقتی با آیات و روایات در کنار هم می بینیم معلوم می شود باید همراه با عمل باشد. مثل آیه ای که گذشت :
سلام
من سئوالی داشتم .
که پاسخ آن شرعی و عقلانی باشد !
نظر شما در خصوص خرافات و بدعت وارده شده توسط بر خی معدود از مداحان چه می باشد
اصولا به عشق اهل بیت علیهم السلام مجاز به انجام هر نوع دروغ و بزرگ نمائی صرف اشک در آوردن هستیم !
اگر بنده اشکی در مجلس امام حسین ع ریختم !
بعدش خارج از مجلس که آمدم . انواع دروغ و ریا تزویر و کلک و مرتکب محرمات خدا شدم !
یعنی جا من و مثل منی که مرتکب انواع گناه ریز ودرشت شد صرف یک اشک در بهشت است!
اصلا
حرکات که برخی مداحان مرتکب می شود . با شعائر و فر هنگ حسینی و عاشورای و اهل البت علیهم السلام هم خوانی دارد . یا خیر ؟
یعنی خودرا کلب حسین دانستن و صدای آنرا در آوردن و قلاده به گردن انداختن مورد تائید. حضرت حسین علیه السلام بعنوان صاحب عزا است ؟
پ.ن
ای کاش زمانی که مرتکب چنین حرکات و یا بعضا دروغ هایی که بیان می شوید !
برای یک لحظه تصور کنید .
امام حسین ع حضور دارد ؟
بعد واقعا شرم دارید ؟
چنین حرف ها و رفتارها را انجام دهید !
اصلا شماها چرا دست از سر مقدسات ما بر نمی دارید ! چرا می خواهید هر دفعه با زستی برای خودتان اسم و رسمی بدست بیاورید ؟ از مقدسات این هزینه ها را خرج می کنید ؟
به قیمت اینکه کلیپ های شرم آور شما در شبکه های معاند و ضد انقلاب و وهابی پخش بشود !
و اعمال غیر شرعی شما بحساب اهل البیت علیهم السلام و تشیع حقیقی منظور گردد!
مداحی که مردم را تشویق به برهنه شدن می نمائد و تهییج به حرکات موزون می کنید
و بعد می مداحی می نمائید رقاصم رقاصم رقاص عباسم
این چه معرفتی دارد؟فقط
خجالت بکش حضرت عباس ع .....
در پایان جا دارد از ذاکرین و مداحان حقیقی که عمر خودشان را وقف مداحی و عزاداری سنتی کردند!
و قلوب مارا حسینی و کربلایی کردن آرزوی موفقیت را به نمایم
فقط یک چیزی را فهمیدم کسانی که زیاد دین و دین می کنند ! باور نکنید !
چون در شناخت مومن و دیندار ظرافت هایی است ! که بر آن اساس تمیز داده می شوند !
۳. اوج عزاداری امام حسین علیهالسلام کی بود؟ بعد از شهادت همه و قبل از رفتن خودشان به میدان ... قبول دارید؟ ... ولی وداع ایشان با خانوادهاشان چگونه بود؟ اشک میریختند و به خانوادهی خود تلخی کردند که یعنی من خیلی ناراحت هستم یا خوشرویی و چه بسا لبخند از لبانشان ترک نمیشد؟ وقت وداع کردن با دختر کوچکشان وضعشان و رفتارشان چگونه بود؟ ... یکی از زمانهایی که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله خیلی خوشحال بودند چه زمانی بود؟ زمان ولادت امام حسین علیهالسلام؟ چرا گریه کردند و عزاداری کردند؟ حضرت علی علیهالسلام چرا در زمان ولادت حضرت عباس علیهالسلام عزاداری میکردند با یاد کردن از شهادت ایشان در دفاع از فرزند دیگرشان امام حسین علیهالسلام؟
با این وجود ان شاء الله تاپیک دیگری درست کنید تا همانجا اساتید جوابتان را بدهند و شاید هم به شما بگویند که این مطالب که گفتم همه غلط هستند و ربطی به مسأله ندارند ... بیش از این نمیتوانم بحث کنم ...
با عرض پوزش خیلی از این مطالبی که نقل شده، خلط بین مفاهیم درست ونادرست است. مثلا د رهمین مورد سومی که فرموده اید هیچ دلیلی ندارد بر اینکه وداع حضرت دال بر آن است که ما هم همیشه عزادار باشیم و گریه و اشک و ماتم ..... باید مراقب باشیم تا گرفتار افراط و تفریط نباشیم
کلام امام صادق علیه السلام و اشباه این کلمه به معنای آن است در کنار محبت باید عمل هم باشد که اگر نباشد این محبت می تواند زمینه ساز برای نجات باشد و نه نجات بخش.
اینگونه روایات بهاندازۀ تواتر است و مورد تشکیک نیست و معنای همۀ آنها این است که هر کس در این مجالس، رابطۀ عاطفی و رابطۀ عملی با ولایت پیدا کرد و نظیر حضرت حرّ بن یزید ریاحی، حسینی شد و پشیمان از گناهان خودگردید، بهشت بر او واجب میشود؛ چنانکه قرآن کریم میفرماید جهنّم او مبدّل به بهشت میشود: «یبَدِّلُ اللَّهُ سَیئاتِهِمْ حَسَناتٍ»؛
پروندۀ تاریک او نابود میشود و پروندۀ درخشانی که صفحۀ اوّل آن توبه و ثواب آن است و از هر ثوابی بالاتر است، باز میشود.
بلی، اگر در اینگونه مجالس، فقط رابطۀ عاطفی باشد، ثواب آن از هر حج و عمرهای بالاتر است و اینگونه ثوابها، تفضلی است نه استحقاقی و برای ترغیب مردم برای رابطۀ عاطفی با امام حسین(ع) است، که علّت مبقیّه برای تشیّع است و بهقول حضرت امام خمینی(ره) دانه میریزند تا کبوتر بگیرند.
گریه بر واقعهی کربلا بخصوص بر ابیعبدالله اثرات ویژهای دارد چراکه امام صادق (ع) فرمودند: "سیدالشهدا برای گریه کنندگان خود طلب بخشش میکند تا زمانی که روح از بدن جدا شد در دیدار با پیامبر و اولیاء مورد شفاعت قرار میگیرد" و وقتی از علت شفاعت پرسشگری میشود میگویند به خاطر عزاداری امام حسین (ع) مورد شفاعت قرارگرفتهاید"
شفاعت هم منظور شفاعت در گناهان کبیره است و گرنه کسی که گناهی ندارد چه نیازی به شفاعت دارد؟
رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : و أمّا شَفاعَتِي ففي أصحابِ الكَبائرِ ما خَلا أهلَ الشِّركِ و الظُّلمِ .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : شفاعت من براى مرتكبان گناهان كبيره است ، به استثناى مشركان و ستمگران .
عنه صلى الله عليه و آله : لِكُلِّ نَبِيٍّ شَفاعَةٌ ، و إنّي خَبَأتُ شَفاعَتِي لِأهلِ الكَبائرِ مِن اُمَّتي يَومَ القِيامَةِ .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر پيامبرى شفاعتى مى كند، و من شفاعت خود را براى اهل گناهان كبيره امّت خود در روز قيامت ، نگه داشته ام .
عنه صلى الله عليه و آله : إنّما الشَّفاعةُ يومَ القِيامَةِ لِمَن عَمِلَ الكَبائرَ مِن اُمَّتي ثُمّ ماتُوا علَيها .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : شفاعت روز قيامت ، در حقيقت، براى آن دسته از امّت من است كه مرتكب گناهان كبيره شده و با همان گناهان (بدون توبه) مرده باشند .
عنه صلى الله عليه و آله : شَفاعَتِي لأهلِ الكَبائرِ مِن اُمَّتي .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : شفاعت من براى آن دسته از امّت من است كه مرتكب گناهان كبيره شده باشند .
البته این به معنای ترویج اباجه گری نیست که عمل اهمیتی ندارد نه ما هم اعتقاد داریم که کسی که در ادعای دوستی اهل بیت را دارد باید عملش هم با قولش هماهنگ باشد اما نه اینکه بگوییم فقط عمل است و گریه و محبت و ... هیچ تاثیری ندارد صحیح نیست.
هیچ دلیلی ندارد بر اینکه وداع حضرت دال بر آن است که ما هم همیشه عزادار باشیم و گریه و اشک و ماتم .....
بنابر روایات، امام زمان علیه السلام در زمان غیبت و ظهور، بر شهادت جدّشان هر صبح و شام گریه می کند. آن حضرت خطاب به جد بزرگوارشان سیدالشهدا علیه السلام در زیارت ناحیه مقدسه میفرماید: «فلئن اخرتنی الدهور و عاقنی عن نصرک المقدور و لم اکن لمن حاربک محارباً و لمن نصب لک العداوة مناصبا فلاَنْدُبنّک صباحا و مساء و لابکین لک بدل الدموع دما، حسرة علیک و تأسفا علی ما دهاک؛
اگر روزگار مرا به تأخیر انداخت و دور ماندم از یاری تو و نبودم تا با دشمنان تو جنگ کنم و با بدخواهان تو پیکار نمایم، هم اکنون هر صبح و شام بر شما اشک میریزم و به جای اشک، در مصیبت شما خون از دیده میبارم و آه حسرت از دل پردرد بر این ماجرا میکشم».
در سوگ تو، با سوز درون میگریم
از نیل و فرات و شط، فزون میگریم
گر چشمه چشم من، بخشکد تا حشر
از دیده به جای اشک، خون میگریم
نسیم رحمت;886177 نوشت:
باید مراقب باشیم تا گرفتار افراط و تفریط نباشیم
باید در تعیین مصادیق افراط مراقب باشیم که عمل صحیحی را به اسم افراط معرفی نکنیم
منظورم این هست که در هیئت عزاداری هستیم ویکدفعه مداح بگوید مشت هارا گره کنید و برکشورهای دشمن لعنت بفرستید....
شعارهای مربوط به راهپیمایی های سیاسی...
اگر درست انجام شود و از افراط به دور باشد اشکال ندارد. هدف از جلسات اهل بیت زنده نگه داشتن برائت از دشنان اسلام است. اگر به این شکل باشد که می فرمایید و از دشمنان اسلام برائت جسته شود منعی ندارد. البته باز هم تاکید می کنم به شرط پرهیز از افراط و تفریط و نیز سیاست بازی های معمول.
ابطۀ عاطفی و رابطۀ عملی با ولایت پیدا کرد و نظیر حضرت حرّ بن یزید ریاحی، حسینی شد و پشیمان از گناهان خودگردید، بهشت بر او واجب میشود؛ چنانکه قرآن کریم میفرماید جهنّم او مبدّل به بهشت میشود: «یبَدِّلُ اللَّهُ سَیئاتِهِمْ حَسَناتٍ»؛
متوجه نشدم عرایض بنده رو نقد کرده اید و یا تائید. علی ای حال آن چه فرموده اید موید عرض بنده است. در مثل حر بعد از این که پشیمان شد و توبه کرد با جنگ در رکاب امام حسین علیه السلام جبران کرد. و این بهترین دلیل بر این است که بدون عمل، کافی نیست. زیرا یعنی پشیمانی و لازمه پشیمانی جبران گذشته است و البته شرطی دارد و آن هم اراده بر ترک گناه. اگر این ها محقق شود آن وقت «یبَدِّلُ اللَّهُ سَیئاتِهِمْ حَسَناتٍ»
گریه بر واقعهی کربلا بخصوص بر ابیعبدالله اثرات ویژهای دارد چراکه امام صادق (ع) فرمودند: "سیدالشهدا برای گریه کنندگان خود طلب بخشش میکند تا زمانی که روح از بدن جدا شد در دیدار با پیامبر و اولیاء مورد شفاعت قرار میگیرد" و وقتی از علت شفاعت پرسشگری میشود میگویند به خاطر عزاداری امام حسین (ع) مورد شفاعت قرارگرفتهاید"
شفاعت هم منظور شفاعت در گناهان کبیره است و گرنه کسی که گناهی ندارد چه نیازی به شفاعت دارد؟
1. اختصاص شفاعت به کسی که مبتلای گناه کبیره است، نیاز به دلیل دارد.
2. یکی از مهمترین ارکان شفاعت این است که خود فرد نیز قابلیت برای پذیرش شفاعت را داشته باشد.
=======»»»»»»»»» اطلاعات تکمیلی در این زمینه را از همکاران اعتقادی جویا شوید.
گریه بر واقعهی کربلا بخصوص بر ابیعبدالله اثرات ویژهای دارد چراکه امام صادق (ع) فرمودند: "سیدالشهدا برای گریه کنندگان خود طلب بخشش میکند تا زمانی که روح از بدن جدا شد در دیدار با پیامبر و اولیاء مورد شفاعت قرار میگیرد" و وقتی از علت شفاعت پرسشگری میشود میگویند به خاطر عزاداری امام حسین (ع) مورد شفاعت قرارگرفتهاید"
شفاعت هم منظور شفاعت در گناهان کبیره است و گرنه کسی که گناهی ندارد چه نیازی به شفاعت دارد؟
1. اختصاص شفاعت به کسی که مبتلای گناه کبیره است، نیاز به دلیل دارد.
2. یکی از مهمترین ارکان شفاعت این است که خود فرد نیز قابلیت برای پذیرش شفاعت را داشته باشد. این اعمال فرد است که قابلیت او را مشخص می کند.
=======»»»»»»»»» اطلاعات تکمیلی در این زمینه را از همکاران اعتقادی جویا شوید.
باید در تعیین مصادیق افراط مراقب باشیم که عمل صحیحی را به اسم افراط معرفی نکنیم
ادامه بحث به این شکل پاسخ به این مطالب موجب جدل است. می توانید معنای دقیق احادیثی رو که نقل کرده اید از همکاران حدیث بپرسید.
کافی است که کمی بیشتر بیندیشیم. بنده هم با شما موافقم که در تعیین مصادیق افراط باید دقت کرد. تمام حرف این است که نظر اسلام در این گونه موارد چیست. هر کسی می تواند به موالیان خود مراجعه کند و در این زمینه اطلاعات بگیرد.
بنابر روایات، امام زمان علیه السلام در زمان غیبت و ظهور، بر شهادت جدّشان هر صبح و شام گریه می کند. آن حضرت خطاب به جد بزرگوارشان سیدالشهدا علیه السلام در زیارت ناحیه مقدسه میفرماید: «فلئن اخرتنی الدهور و عاقنی عن نصرک المقدور و لم اکن لمن حاربک محارباً و لمن نصب لک العداوة مناصبا فلاَنْدُبنّک صباحا و مساء و لابکین لک بدل الدموع دما، حسرة علیک و تأسفا علی ما دهاک؛
اگر روزگار مرا به تأخیر انداخت و دور ماندم از یاری تو و نبودم تا با دشمنان تو جنگ کنم و با بدخواهان تو پیکار نمایم، هم اکنون هر صبح و شام بر شما اشک میریزم و به جای اشک، در مصیبت شما خون از دیده میبارم و آه حسرت از دل پردرد بر این ماجرا میکشم».
توسل به اهل بیت با آن چه در پست های قبلی از آن نهی شده است، متفاوت است. دقت بفرمائید. کسی با توسل مخالف نیست. هر روز زیارت عاشورا بخوانید منعی در این زمینه نداریم.
منظورتون رو در این خصوص متوجه نشدم. برای اذن دخول در حرم ائمه معصومین نیازی به اشک ریختن نیست.
استاد بزرگوار، اذن گرفتن یعنی چی؟
در رانندگی همین که شما راهنما بزنید که نمیتوانید فرمان را هم بچرخانید و خطتان را عوض کنید، ماشین بقلی باید به شما راه بدهد اگر در آن خط باشد، در قرآن هم آمده است که برای ورود به خانهی پیامبرتان اذن بگیرید، معنایش این نیست که بگویید ای پیامبر آیا اذن ورود میدهی و بعد قبل از پاسخ دادن حضرت داخل در خانهاشان شویم ... اذن گرفتن نیاز به پاسخ گرفتن هم دارد ... شما کارشناس عرفان و اخلاق هستید و حتماً بهتر از من این مسائل را میدانید ... و آنچه که گفتم مضمون روایت است و مرحوم آیتالله بهجت به آن استناد فرمودهاند ... برای حرم امام رضا علیهالسلام (و شاید سایر ائمهی هدی علیهمالسلام؟) تحول قلبی را علامت اذن داده شدن و اشک آمدن از چشم را هم علامت اذن داده شدن برای ورود به حرم امام حسین علیهالسلام معرفی مینمایند.
آیت الله بهجت:
بکاء برای سیدالشهدا علیهالسلام ثوابش چیست؟! میتوانیم برایش حدی که دیگر از آن بالاتر نیست بگوییم؟! حدی نیست که! به حدی است بکاء که [در روایت] میگوید همینکه اشک مختصری آمد، اذن دخول سیدالشهدا است و چهبسا جاهای دیگر هم [بنابه] الغاء خصوصیت، همین باشد؛ «الدَّمْعَةُ عَلامَةُ الْاِذْنِ»؛ داخل بشو.
رحمت واسعه، ص ۲۲۸ و ۲۲۹ (لینک: اینجا)
در گفت وگو با فرزند آیتالله العظمی بهجت مطرح شد:
پدرم میگفت: گریه، رابطه انسان با آن طرف عالم است. گریه، واسطه و رابطه است. وقتی که میخواهید وارد حرمی شوید و پا به حریمی بگذارید، طلب اجازه میکنید و اذن دخول میگیرید. میگویید یا خداوند وارد شوم؟ یا پیامبر وارد شوم؟ یا امام وارد شوم؟ در روایت است که اگر برای اذن دخول زیارت امام حسین (ع) اشک از چشمت جاری شد، بدان اجازه داده شده است.
پس این اشک رابطه انسان با ماوراء است. این اشک یک نشانه است. یک رمز است. فقط یک اتفاق فیزیکی نیست.
پدرم تأکید داشت خود گریه یک اذن و اجازه است. مثل چراغی است که روشن میشود و برای تو نشانه است. اگر اشکی آمد، علامت این است که به تو اذن دادهاند. این عین عبارت آقاست.
لینک: سایت پرسمان
زیارت شما قلبی باشد. در موقع ورود اذن دخول بخواهید، اگر حال داشتید به حرم بروید. هنگامی که از حضرت رضا علیه السلام اذن دخول میطلبید و میگویید: «أأدخل یا حجة الله: ای حجت خدا، آیا وارد شوم؟» به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحولی در آن به وجود آمده و تغییر یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت علیه السلام به شما اجازه داده است. اذن دخول حضرت سیدالشهداء علیه السلام گریه است، اگر اشک آمد امام حسین علیه السلام اذن دخول دادهاند و وارد شوید.
لینک: سایت شهید آوینی
این مباحث شاید رعایتشان در فقه واجب نباشد ولی نباید منکرشان شویم ... فقط برای یادآوری میگویم که شما کارشناس انجمن اخلاق و عرفان هستید ...
و در آخر:
پس قهراً این کسانی که میگویند: این مداحی چیست؟ مصیبتخوانی چیست؟ اشک ریختن چیست، اینقدر احمق هستند که نمیفهمند این اشک طریقه تمام انبیا علیهمالسلام بود برای شوق لقاءالله، برای تحصیل رضوانالله، و مسئله دوستان خدا هم از همین باب است. محبت اینها هم اگر در فرح اینها و مصیبت و حزنشان اشک آورد، این هم همانطور است [مثل گریه برای شوق و خوف خداست]. دلیل خیلی است؛ اول اینکه همه انبیاء علیهمالسلام از خوف خدا بکاء داشتند. آیا از شوق لقای خدا بکاء نداشتند؟ انبیاء علیهمالسلام کارشان همین بوده است. اگر کسی انبیاء علیهمالسلام را قبول دارد باید بکاء اینها را هم قبول داشته باشد. و همچنین [از ادله بر مطلب] این مسئله است که [در روایات] وارد شده و منصوص و ثابت است، در اذن دخول حرم سیدالشهدا علیهالسلام که [شخص بگوید]: «ءاَدخل یا الله، ءاَدخل یا رسول الله، ءاَدخل...» و از تمام ائمه علیهمالسلام استیذان میشود. (بعد در ادامه روایت هست که): «فإن دمعت عینک، فتلک علامة الإذن» اگر اشکی از چشم آمد، علامت این است که به تو اذن دادهاند. این اشک چشم، به اعلی علّیین مربوط است. اما کیست که این مطلب را بفهمد، کیست که عاقل باشد؟!
اما نادانها میگویند: اشک چیست ـ نعوذبالله ـ خرافات است، اینها چیست؟! این اشک چشم، به آن بالا مربوط است. عمل «امّداوود» آنقدر مفصّل است که از ظهر تا غروب، بعضیها آن را تمام نمیتوانند بکنند [در آن نقل شده] که در سجده آخر آن، سعی کن اشکی از چشمت بیاید؛ اگر آمد، علامت این است که دعایت مستجاب شده است. عجب شما میگویید این اشک هیچ کاره است؟! نخیر این اشتباه محض است، این اشک به اعلی علیین مربوط است، از آنجا استیذان میکند، از آنجا استجابت دعا میکند.
بهسوی محبوب، ص۱۲۴
و این بهترین دلیل بر این است که بدون عمل، کافی نیست.
برادر محترم چه چیزی بدون عمل کافی نیست؟ مگر گریه بر امام حسین خودش عمل نیست؟ عمل که هیچ مگر افضل اعمال نیست؟ شخصی ممکن است به واسطه گریه بر امام حسین که افضل اعمال است مستحق شفاعت در روز قیامت باشد این چه استبعادی دارد؟ چه استبعادی دارد که گریه بر امام حسین این لیاقت را در شخص ایجاد کند که موجب شفیع شدن اهل بیت برای او شود؟
حدیثی از حضرت صادق(ع) آمده است که فرمود:«لکی شیء ثواب إلاّ الدمعة فینا»
یعنی: (هر عبادتی را ثوابی است محدود و محصور، مگر گریه بر مصیبت ما)، یعنی: ثواب گریستن در مصیبت ما حدّ و اندازه ای ندارد و نهایتی برای آن نیست. پس مستفاد از این حدیث این است که گریستن در مصیبت آل محمد، مستثناء از سایر عبادات است در اجر و ثواب. پس شکی نیست که بالاتر ازاین، مرتبه ای نیست و گریستن در آن افضل تمام عبادات است.
نتیجه اعمال صالحه و طاعات و عبادات شرعیة، رسیدن به مرتبه کمال ترقی و ارتقاء مقام است که آن تقرب به خدا است، به بالاترین درجات قرب و رسیدن به درجات عالیه اشخاص صالح با تقوی و مؤمنین کامل ایمان، و در همه عبادات و طاعات و اعمال صالح، گریستن در مصیبت حضرت ابی عبدالله حسین(ع) است که نزدیکترین وسیله است برای رساندن بنده به مقام قرب الهی و درجات عالیه ای که مافوق آن از تصور بشری خارج باشد، چنانچه حضرت امیرمؤمنان(ع) بنابر خبری که سابقاً ذکر شد فرموده:
«گریه کننده بر حسین از ما خانواده رسالت است».(بحارالأنوار، ج 44، ص 234)
و حضرت صادق(ع) فرموده:
«برادر من است».
حضرت رضا(ع) فرموده:
«با ما محشور می شود و در زمره ما خواهد بود و در روز قیامت در سایه عرش الهی همنشین و هم صحبت با حضرت حسین(ع) باشد در بهشت».(بحارالأنوار، ج 44، ص 292)
و حضرت خاتم النبیاء(ص) فرموده:
«دست گریه کنندگان بر حسین را می گیرم، و با هم داخل بهشت می شویم».(همان)
و حضرت مجتبی(ع) فرموده که:
«داخل بهشت نمی شوم مگر با آنها»
و خود حسین(ع) فرموده:
«اگر آنها را پیشتر از خود داخل بهشت نبینم، داخل آن نمی شوم پیش از آنها».
و در حالی که داخل بهشت باشند، تمام اهل بهشت از انبیاء و مرسلین و اولیاء و صالحین و شهداء و صدّیقین و ابرار و مؤمنین، هر یک از آنها در درجه و مقام و منزلت خود خواهند، مگر گریه کنندگان بر حسین(ع) که در درجات پیغمبر(ص) و ائمه طاهرین می باشند و با ایشان می نشینند و با هم غذا می خورند و صحبت می کنند و با اهل بیت طهارت و عصمت معاشرت می نمایند
برادر مطالعه کننده و خواننده، حال پیش عقل و وجدان خودت فکر کن و انصاف بده، کدام عمل از گریستن بر حسین افضل و کدام طاعت و عبادت از این بالاتر باشد؟
امّا با کمال تأسف، که منتحلین به تشیع یا از روی جهالت و نادانی یا از راه عناد و دشمنی یا آلت دست دشمنان خارجی و داخلی شدن و غیر اینها در عصر حاضر، فضلا از طبقه عوام، بعضی از آنهائی که خود را از خواص می دانند، همت خود را بر این مصروف داشته و می دارند که اساس تعزیه داری و گریستن بر حضرت سیّدالشهداء(ع) که پایه اسلام و دین، از بعد شهادت آن حضرت بر روی آن استوار بوده و رکن رکین ایمان است، از میان برداشته شود، که اگر این رکن بزرگ برداشته شود، دفتر اسلام و دین و شریعت و قرآن در هم پیچیده و بر چیده خواهد شد. خلاصه زبان طعن و انتقادشان راجع به تشکیل مجالس عزاداری و گریستن بر حضرت سیدالشهداء دراز است. موضع گریستن و عزاداری برای آن بزرگوار، امری است بسیار بزرگ.
1. اختصاص شفاعت به کسی که مبتلای گناه کبیره است، نیاز به دلیل دارد.
محمد بن ابو عمیر از محدثان قابل اعتماد میباشد که بنا بر تصریح رجال شناسی مثل کشی حدیث ضعیف نقل نکرده است این محدث نقل میکند: قال موسی بن جعفر (علیه السلام): «لا یخلدون الله فی النار الا اهل الکفر و الجهود و اهل الضلال و الشرک»؛ پروردگار در آتش نگه نمیدارد مگر آنهایی را که منکر حق و کافرند هستند.
مشرک در جهنم بهطور دائمی میماند و افرادی که مومن هستند و از گناهان کبیره دوری کرده اند، بدون حساب وارد بهشت میشوند؛ چراکه خداوند به رحمت خود از گناهان صغیره آنها گذشت میکند و اثر تقوا گناهان صغیره را از بین میبرد، این افراد هم مومن هستند و هم تقوای الهی را در پیش گرفته اند.
ابن ابو عمیر میگوید که من از این صحبت متعجب شدم که چطور خداوند گناهان صغیره را میبخشد و امام در پاسخ آیه 31 سوره مبارکه نساء را تلاوت فرمود: ﴿إِن تَجْتَنِبُواْ كَبَآئِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُم مُّدْخَلًا كَرِيمًا﴾
او از امام پرسید: اگر خداوند گناهان صغیره را میبخشد پس شفاعت چه جایگاهی دارد؟ حضرت در پاسخ از حضرت علی (علیه السلام) نقل میکند که فرموده است: از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم)شنیدم که میفرمود:«انما شفاعتى لاهل الكبائر من امتى فاما المحسنون فما عليهم من سبيل»: شفاعت من شامل کسانی میشود که مرتکب گناه کبیره شده اند؛ شفاعت برای گناهان کبیره است که اثر گناه کبیره با شفاعت از بین میرود. امام موسی بن جعفر (علیه السلام) میفرماید:اگر کسی گناه کبیره نداشته باشد، گناهان صغیره نیاز به شفاعت ندارد؛ چراکه خداوند گناهان صغیره این انسان را می آمرزد. پیامبر در این روایت فرموده است که عذاب جهنم به محسنین از امت من راه ندارد و آنها اهل سعادت هستند.محسنین کسانی هستند که از روی اختیار گناه کبیره را ترک کنند. از این روایت برداشت میشود کسانی که گناه کبیره را ترک کرده و تنها مرتکب گناه صغیره شده باشند، داخل در محسنین هستند که آمرزیده میشوند و احتیاج به شفاعت ندارند.
هیچکس نمیتواند مدعی شود که نه گناه کبیره انجام داده و نه گناه صغیره، مگر اینکه معصوم باشد و یا جزء افرادی باشد که پس از ریاضت های شرعی به مقام بندگان مخلَص رسیده است.گناهان کبیره حدود 70 گناه میباشد،حال اگر کسی گناهان کبیره را ترک کند و گاهی مرتکب گناه صغیره شود، برنامهاش در روز قیامت پاک است، این مطلب مسئله مسلّم است و هیچ حدیث دیگری در خلاف آن یافت نمیشود.
نسیم رحمت;886185 نوشت:
2. یکی از مهمترین ارکان شفاعت این است که خود فرد نیز قابلیت برای پذیرش شفاعت را داشته باشد. این اعمال فرد است که قابلیت او را مشخص می کند.
بکاء بر امام حسین که افضل اعمال است قابلیت شفاعت را در فرد ایجاد می کند و چه عملی بالاتر از بکاء بر سید الشهدا؟!
استاد گرامی، کتابهایی داریم مثل سؤالات شما و پاسخهای حضرت علامه طباطبایی، کسی که آن را بخواند میداند که دارد نظرات شخصی حضرت علامه را میخواند و شاید بزرگواران دیگر نظرات دیگری داشته باشند، ولی سایت اسکدین سایتی است که در آن به دنبال پاسخ دین هستند و نه یک شخص خاص، چه آن شخص خاص یکی یا تعدادی از علمای بزرگمان باشد و چه نظر شخصی یک یا تعدادی کارشناس باشد ... در ثانی اگر از نظر فقهی این کار حرام نباشد آیا مجاز هستیم که با نگاه بالا به پایین به کسانی که مرتکب آن میشوند نگاه کنیم؟
نسیم رحمت;886150 نوشت:
اشک از روی محبت، عمل را به دنبال خود دارد.
یعنی شما و دوستان دیگر و حتی خودم که عزاداریامان مطابق نظر جمعی دوستان در این تاپیک است و اشکهایمان ان شاء الله از روی محبت است دیگر معصوم از گناه هستیم و در عمل موبهمو از اهل بیت علیهمالسلام تبعیت میکنیم؟ شاید روش ما هم درست نیست و عزاداری باید کلاً طور دیگری باشد؟ نظر شما چیست؟ اگر عزاداریامان مشکلی نداشته باشد شاید مشکل آنها هم از عزاداریاشان نباشد ... استاندارد دو گانه که نباید داشت ...
گفتم:[INDENT=2]
نقطه;886030 نوشت:
در مورد اینکه به بهشت برود یا نرود هم حتماً بهتر از من میدانید که بین علما در تفسیر آن اختلاف است ... هیچ جوابی به این اختلاف را بهتر از تفسیر مرحوم شوشتری نیافتهام و ایشان معتقد هستند که کسی که حتی یک قطره اشک در عزای امام حسین علیهالسلام بریزند بهشت بر او واجب خواهد شد ... اما در توضیح آن میتوان گفت که این کار بهشت را بر تو واجب میکند و اگر خودت جهنم را بر خودت واجب نکنی و بر همین حال از دنیا بروی به بهشت میروی ... همچنین میتوان گفت که امکان ندارد کسی برای امام حسین علیهالسلام اشک بریزد و عاقبتش به بهشت ختم نشود، بله ممکن است بعد از مرگ در عذاب باشد و برزخ را به کل در جهنم بگذراند و در قیامت هم بر او سخت بگیرند و بعد هم به جهنم فرستاده شود و یک میلیارد سال هم عذاب شود ولی بعد دست آخر به بهشت برده شود ... چطور به این راحتی میفرمایید اینها خیالات خام هستند؟ اگر شفاعت اهل بیت علیهمالسلام میتواند انسان را بدون زحمت خودش آنطور که جناب مسعود توصیف کردهاند به بهشت ببرد هیچ ایرادی ندارد اگر اشک برای امام حسین علیهالسلام هم همین کار را بکند، مگرنه همین مسائلی که شما میفرمایید را یک اهل سنت که به شفاعت اعتقاد ندارد هم میتواند مطرح کند و بگوید به کل قضاوت بر اساس عملکرد خود انسان در معنای ظاهری آن خواهد بود و شفاعت مصداق ظلم است و در نتیجه خداوند چنان کاری را نخواهد کرد ... همانطور که برای او از قرآن دلیل میآوریم که در قیامت شفاعت داریم برای شما میشود دلیل از روایات و کلام بسیاری از بزرگان آورد که این تصور را صحه میگذارند، اگرچه نیاز به توضیحات اضافهای داشته باشد تا با سایر اعتقادات به تناقض نرسد و البته هم که نمیرسد ...
[/INDENT]
فرمودید:
نسیم رحمت;886152 نوشت:
این همان عرض ماست. در واقع این عمل فرد است که او را بهشتی و یا جهنمی می کند. فرقی بین این دو، گفتار بنده و مستند کلام شما نیست.
ولی در واقع این دو دقیقاً یکسان نیستند، اگرچه در نگاه اول به نظر خیلی شبیه به هم باشند ...
نسیم رحمت;886153 نوشت:
البته به شرط این که حق الناس نباشد و حق الله را هم جبران کند. حق الناس با اشک و گریه بخشیده نمی شود.
در مورد بخشودگی حقالناس هم روایاتی داریم ... همانطور که در دنیا ردّ مظالم کردن کارایی دارد در قیامت هم کارایی دارد ... لکن بحث بر روی آن بماند و اختلافات بالا میگیرد اگر بخواهیم به آن هم بپردازیم ...
نسیم رحمت;886156 نوشت:
با عرض پوزش؛ خلط مبحث نفرمایید این که عذاب شود و عذاب پاکش کند ووارد بهشت شود، ربطی به موضوع بحث ندارد. صحبت ما در این دنیا است و اثر محبت اهل بیت. محبت اهل بیت اکسیر اعظم است و کسی در آن تردید ندارد. تمام حرف روی این است کسی که ادعای شیعه بودن و دلسوختگی اهل بیت رو دارد باید در عمل خود را نشان دهد.
اول اینکه توضیح مذکور در مورد اهمیت اشک بود، شما فرمودید آن تصورات خام است و شیطان این وسط میدانداری میکند و من این پاسخ را در جواب به آن مطلب شما نوشتم:[INDENT=2]
نسیم رحمت;885908 نوشت:
این که کسی تصور کند به صرف محبت و دوست داشتن و اشک ریختن به بهشت خواهد رفت، خیالی خام بیش نیست. این دامی از دام های شیطان است که موجب شده عده ای فکر کنند به صرف محبت کار تمام است و با قطره ای اشک می توان به مقامات بالای بهشت رسید.
[/INDENT]
اما از این مطلب که بگذریم، بله باید در عمل هم اثری از محبت اهل بیت علیهمالسلام نشان دهد ... ولی مگر نفرمودند که مؤمن با آنکه مؤمن است ممکن است مرتکب برخی از گناهها هم بشود ... ایمان هم درجات دارد ... محبت هم درجات دارد ... میتوانید بگویید آنها که چنان عزاداری میکنند که به قول خودتان شما نمیپسندید محروم از محبت اهل بیت علیهمالسلام هستند؟
نسیم رحمت;886163 نوشت:
این که بگوییم با اشک بهشت بر انسان واجب می شود و یا نمی شود را خودتان قبلا توضیحش رو بیان کردین. این عمل فرد است که او را بهشتی با جهنمی می کند.
اگر اشک هیچ چیزی نیست و همه چیز فقط با عمل است اولاً بفرمایید الأعمال بالنیات چه میشود و ثانیاً بفرمایید دیگر اصلاً چرا اشک را مطرح کردهاند؟ از ابتدا میفرمودند که لیس للإنسان الا ما سعی ... و همین ... آن وقت باید فکر کنیم که پس شفاعت را چگونه برای اهل سنت توضیح بدهیم که حق با ماست و نه با آنها ...
مثالی جناب رضا بر علیه من استفاده کردند که بنا نداشتم به آن جواب بدهم ولی اینجا فکر میکنم لازم است که به آن هم جواب داده شود، چرا که شما هم مثل همان مطلب را نسبت به بنده به کار بردید ... ایشان فرمودند که یک نفر برای آنکه حالش سر نماز خوب باشد قبل از نماز کمی شراب میخورده است، و منظورشان این بود که بگویند الأعمال بالنیات هم محدودیت خودش را دارد، این چیزی نیست که ما ندانیم، همانطور که آن شخص زمان امام صادق علیهالسلام دزدی میکرد و صدقه میداد و وقتی امام علیهالسلام به او اعتراض فرمودند آن شخص جواب داد که در قرآن آمده است که اگر یک کار خوب کنید ده برابر آن را پاداش میگیرید و اگر بدی کنید عین همان به شما جزا داده میشود، پس با هر دزدی و صدقهی تمام آن باید ۹ ثواب برای او ثبت شود، اما امام صادق علیهالسلام برایش آیهای تلاوت فرمودند که رحمت خدا به محسنین نزدیک است و قبول اعمال متوقف بر تقواست و کسی که عصیان خدا را کند اهل تقوا نیست ... حالا اگر از ابتدای تاپیک را ملاحظه بفرمایید میبینند که ما در این تاپیک از اعمال حرام در حین عزاداری دفاع نکردهایم و فقط معترض هستیم که اگر کاری حلال باشد و حرام نباشد، ولو اینکه شما نپسندید و یا حتی مکروه هم باشد، ولی چون حرام نیست انجام دادنش عصیان نیست و در نتیجه همچنان طبق الاعمال بالنیات قابل توضیح است و میتواند منجر به محبت هم بشود ... اینکه بعد از مراسم آن وقت شخص چقدر گناهکار باشد و چقدر درستکار باشد فکر نکنم خیلی بین دو گروهی که عزاداریهای متفاوتی دارند فرق چندانی بکند، یک نفر برود آمار بگیرد تا بحث اینجا هم به جای یک بحث احساسی یک بحث علمی بشود ... مگرنه که فقط بگویند کسانی که اینطور عزاداری میکنند در بیرون مجلس بیشتر اهل فسق و فجور هستند و ما هم معصوم از خطاییم ... واضح است که این یک بحث احساسی است و از دوستان اهل فضل چنین بحثهایی بعید است، شما که دیگر کارشناس هستید و مورد تأیید حوزهی علمیهی قم هم هستید ...
نسیم رحمت;886167 نوشت:
کاربر گرامی شما همه صحبت تون را بر محبت اهل بیت قرار داده اید و این که نجات بخش است. بله درست است نجات بخش است اما در صورتی که خود فرد بخواهد و به دین عمل کند و الا این که کسی بگوید من امام حسین را دوست دارم ولی نماز نمی خوانم چه فایده دارد ؟ و یا این که بگوید من حضرت زهرا را دوست دارم و بر مظلومیت او اشک می ریزم اما حجاب رو رعایت نمی کنم چه فایده دارد؟ و .....
بارها این روایت رو شنیدید امام صادق علیه السلام در وقت شهادت همه اقوام خود را جمع کرد و فرمود شفاعت ما هب کسی که نماز ار کوچک بشمارد، نمی رسد.
امام حسین علیه السلام در وسط میدان جنگ به نماز می پردازد و دو تا از یارانش فدای نماز حضرت می شوند.
کسی که گریه می کند و نماز نخواند و بگوید نمی خوانم، آیا باز هم معتقدید با اشک بهشت بر او واجب می شود؟ چگونه با ترک واجب و انجام مستحب بهشت بر او واجب می شود؟ این چه محبتی است که تبعیت از محبوب را به دنبال ندارد؟
کلام امام صادق علیه السلام و اشباه این کلمه به معنای آن است در کنار محبت باید عمل هم باشد که اگر نباشد این محبت می تواند زمینه ساز برای نجات باشد و نه نجات بخش.
بحث ما مگر سر این است که شخصی بیرون عزاداری چگونه عمل میکند؟
بحث بر سر محتوای خود عزاداریهاست ...
اگر محتوای آنها حرام نباشد، ولو اینکه شما و سایر دوستان خیلی آنها را نپسندید دلیل نمیشود کسی بگوید که به جای اینطور عزاداری کردن برو و به حرف اهل بیت علیهمالسلام در بیرون مجلس عمل کن ... خوب این مطلب را باید به همه گفت، چه آنها که اینطور عزاداری میکنند و چه آنها که آنطور عزاداری میکنند ... اگر کار حرامی انجام شد در این تاپیک همه متفقالقول هستند که این کارشان نمیتواند از سر تقوا و محبت باشد ... امیدوارم لطف کنید و مانع از تکرار سیاهنماییهایی که تا قبل از حضور فعال شما در تاپیک وجود داشت شده و ما را مدافع اعمال حرام شرعی در عزاداریهای خاص در نظر نگیرید ...
با عرض پوزش خیلی از این مطالبی که نقل شده، خلط بین مفاهیم درست ونادرست است. مثلا د رهمین مورد سومی که فرموده اید هیچ دلیلی ندارد بر اینکه وداع حضرت دال بر آن است که ما هم همیشه عزادار باشیم و گریه و اشک و ماتم ..... باید مراقب باشیم تا گرفتار افراط و تفریط نباشیم
استاد گرامی،
اینکه وداع حضرت دلیل بر همیشه عزادار بودن نمیشود مطلبی بسیار واضح و روشن است، اگر این مطلب به تنهایی چنان معنایی را افاده میکرد به گفتن همان بسنده میکردم و آن را به عنوان سومین نکته نمینوشتم، اینکه شما از بین آن همه اشتباهی که بخاطر خلط درست و غلط میتوانستید به مطالب حقیر بگیرید دست روی این مطلب گذاشتید مرا بیش از پیش به ادامهی این بحث بدگمان میکند، یا آنکه در جواب جناب یکتای بیهمتا نوشتید که عزادار بودن مداوم و هر روزهی امام زمان علیهالسلام را توسل دانستید و آن را بیربط به مسألهی عزاداری مداوم دانستید:
نسیم رحمت;886187 نوشت:
توسل به اهل بیت با آن چه در پست های قبلی از آن نهی شده است، متفاوت است. دقت بفرمائید. کسی با توسل مخالف نیست. هر روز زیارت عاشورا بخوانید منعی در این زمینه نداریم.
شاید به قول خودتان این بحث به جدل ختم خواهد شد ... دقیقاً اینجا بحث بر سر این است که چه کاری افراط است و چه کاری نیست و احتمالاً همه موافق هستیم که تمام سال را عزادار بودن برای همه نیست و هر کسی به اندازهی ظرفیتش از این دریای محبت و ارتباط قلبی استفاده میکند ...
توسل به اهل بیت با آن چه در پست های قبلی از آن نهی شده است، متفاوت است. دقت بفرمائید. کسی با توسل مخالف نیست. هر روز زیارت عاشورا بخوانید منعی در این زمینه نداریم.
ظاهرا به سیر بحث دقت نداشتید بحث ما اصلا توسل نبود و آن چیزی هم که به عنوان شاهد آوردیم ارتباطی به توسل نداشت بلکه نقضی بر ادعای شما بودن که از عملی نهی کردید و ذیل آن تعلیلی که آوردید این بود که افراط و تفریط مورد قبول نیست گویی اقامه عزای امام حسین در هر روز نوعی افراط است!!
در شروع بحث جناب رضا-دی مطلبی مطرح کردند:
Reza-D;885412 نوشت:
چرا آنهایی را نام نمی برید که دنبال گرفتن ایام محسنیه هستند و تا روزهای عزاداری در ایران را به 356 نرسانند راحت نمی شوند؟!
آنها را مثال بزنید تا آن وقت من با قاطعیت به شما بگویم بله اینها سادیسم دارند!
و جناب نقطه جواب دادند که:
نقطه;885482 نوشت:
خودم از جملهی ایشان هستم ... ولی باز هم نه برای عموم مردم ... مردم در حالت عادی تحمل غم زیادی را ندارند و دو ماه عزاداری هم برایشان زیاد است و برای برخی دیگر که ۱۰ روز محرم هم زیادشان هست ... ولی کسانی هستند که تمام طول سال جلسات هفتگی عزاداری داشته باشند و خواص ایشان در جلسات حاضر شوند ... کسانی هم هستند که برایشان کل یوم عاشورا و کل ارض کربلاست ... از جمله برای امام زمانمان علیهالسلام که هر صبح و شام بر مصائب جدّ غریبشان گریه میکنند و وقتی اشکشان تمام شود خون گریه میکنند ... برایتان متأسفم ... تواضع بنده را مغرورانه دانستید، حال خودتان را چگونه توصیف خواهید کرد؟
از اساتید سایت هم استعلام کنید، آنچه گفتم حرف بیشتر علماست ... اینکه هر کسی هر چقدر که میتواند برای معصومین علیهمالسلام عزداری کند ... اگر امام زمان علیهالسلام فرمودند که از وقتی فهمیدم که مادرم سیلی خورده است دیگر خنده به لبانم نیامده است ... وقتی حضرت علی علیهالسلام فرمودند که مؤمن در دلش غم است و در صورتش لبخند ... وقتی پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله فرمودند در دل هر مؤمنی حرارتی از غم حسین است که هرگز سرد نخواهد شد ... وقتی صبحگاه و شامگاه جداگانه باید برای امام غریبمان اشک بریزیم ... وقتی امام صادق علیهالسلام به آن یار خود گفتند آیا هر روز به زیارت قبر جدم میروی؟ گفت نه، جواب دادند که جفا میکنی ... وقتی امام زمان علیهالسلام به سید رشتی فرمودند هر روز زیارت عاشورا بخوان ... ... ... باز هم بگویم؟ ... وقتی امام رضا علیهالسلام فرمودند که و قبری است به توس که وای از غم جانکاهش تا زمانی که قائم ما قیام کند و غم ما را زایل کند ... اهل بیت علیهمالسلام همه عزادارند ... تا قبل از قیام قائم علیهالسلام زمانه زمانهی عزاداری اهل بیت علیهمالسلام است ... امام ما در پس پردهی غیبت است از ترس جانش و ما دلمان خوش است به روزمرگیهایمان ... و امام علیهالسلام منتقم خون ثارالله است ... و منتظر است که ما آدم شویم تا بیاید و غمها را فرو بشناسند ... این دوره دورهی ماتم است ... فرمودند که شیعیان ما کسانی هستند که در خوشی ما خوشند و در ماتم ما هم غمگین هستند ... حالا خودتان بگویید که اگر کسی بتواند هر روز عزادار باشد و نباشد جفاکار هست یا نه؟
و شما کسی را که چنین چیزی را بگوید دیوانه و سادیسمی میدانید ... الأمر ألیکم ... شکر خدا فهمیدم کسانی که مدافع جسارتهای جناب مسعود هستند اشتباهی از ایشان دفاع نمیکنند و واقعاً همنظر با ایشان هستند ... مشتاقم بدانم همه اینطور هستند یا نه!؟
و البته کسی هم ندیدهام تا کنون که بگوید الا و لابد همه باید در این عزاداریها شرکت نماید ... اصل قضیه مستحب است و واجب نیست ... ولی هر کسی ظرفیتی دارد ... یک نفر هم ظرفیتش این است که وقتی چنین چیزی بشنود استبعاد کرده و قائلین به آن را دیوانه بداند و آن مجرم اصلی هم بگوید چقدر از این حرفت خوشم آمد، آنقدر خندیدم که پهن شدم روی زمین ... خنده کنید عزیزان ... خنده کنید ...
پس از آن جناب مهرانت اشکال مطرح کردند که:
mehrant;885751 نوشت:
من خیلی بحث و نظر در این تاپیک داشتم ولی فرصت نمیکنم بنویسم
فقط در خصوص این بخش از صحبت تون باید عرض کنم که خود این اهل بیت هستن که در حدیث فرمودن در شاید ما اهل بیت شاد باشید و در غم ما غمگین...این یعنی در ایام ولادتها ایام عید هم باید شاد بود چون هل بیت شاد هستندفحضرت علی هم میفرمایند هر روزی که در آن گناه نشود عید هست......
پی نفرمایید هر روز و هرشب باید عزاداری کرد و غصه داشت ...به فرض آیا حتی در روز عید غدیر که بزرگترین عید اسلامی و عید ولایت مولا امیرالمومنین هست باید غصه داشت واقعا؟؟؟
و جناب نقطه جواب دادند که:
نقطه;886018 نوشت:
ان شاء الله سؤالات خود را از علما بپرسید، اگرچه فکر کنم این سؤال شما ارتباط مستقیمی هم به موضوع تاپیک نداشته باشد، ولی فقط سه نکته را در نظر داشته باشید که بر اساس آنها احتمالاً خودتان بتوانید جواب خودتان را بدهید:
۱. الآن زمانهی غیبت امام زمان ماست علیهالسلام ... ایشان غایبند و از بیم جان خود نمیتوانند حضور خود را علنی کنند ... همانطور که شما که انسان خوب و شریفی هستید اگر بدانید که یکی از دوستانتان غمگین و ناراحت است به تبع آن ناراحت خواهید شد و اگر متوجه شوید کسی به کس دیگری ظلم کرده است گاهی صبرتان لبریز میشود، امام زمان علیهالسلام که انسان کامل هستند و شریفتر از هر شریف دیگری هستند و دلرحمتر و رئوفتر از هر کس دیگری به بندگان خدا هستند و از هر کس دیگری از جهل و ظلم جاهلان و ظالمان در رنج هستند ولی نمیتوانند حضور خود را علنی کنند و با علم و قدرتی که دارند مقابل ظالمان بایستند و جاهلان لااقل قاصر را از جهالتشان و از تبعات جهالتشان نجات دهند، میتوانند ولی اجازهاش را ندارند ... میتوانند به خونخواهی برای دو ثارالله علیهماالسلام قیام کنند و خیلیها را سر جایشان بنشانند و جلوی ظلمهای آیندهی خیلی از ایشان را بگیرند، ولی اجازهاش را ندارند ... اجازهاش را ندارند تا زمانی که ما به خودمان بیاییم ... در این وسط ما دارم چه میکنیم؟ ... هر کداممان یک سری هدف در زندگی داریم که به دنبالش از سحر خروسخون تا بوق سگ به دنبال متحقق شدن آرزوهایمان هستیم ... این وسط هم این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است ... اما فقط زنده نگه داشته است چون نه برای همگان ولی برای خیلیها بعد از محرم و صفر دین تعطیل میشود، اگر نشود هم کمرنگ میشود، رنگ دنیا در زندگیهایمان دوباره پررنگ میشود تا شاید فاطمیه و ماه مبارک رمضان و روز عید غدیر و ... و ... و ... . اگر یک مسلمان از این غربت نه امام حسین که دیگران به او ظلم کردند، بلکه از غربت امام زمان خودش که خود ما به ایشان ظلم میکنیم وقتی که در عمل راضی میشویم ایشان هر صبح و شام عزادار مصائبشان باشند و ما به دنبال خوشیهای خودمان باشیم ... یا راضی میشویم که ایشان از درد مردم یمن و بحرین و عراق و سوریه و افغانستان و نیجریه و میانمار و غرب چین و شرق عربستان و هر جای دیگر دنیا در رنج باشند، یا فقرا گرسنه بخوابند، یا ... و ... و ... در رنجش و عذاب باشند ولی ما به دنبال اهداف خودمان در دنیا و به دنبال آرزوهایمان در دنیا باشیم ... فرمودهاند بالاترین اعمال در این زمان انتظار فرج است و شخص منتظر هر چه بیشتر مضطر باشد در ادعای منتظر بودنش راستگوتر است ... حالا شخصی که مضطر است آیا در اعیاد اسلامی مثل عید شعبانیه اگرچه خوشحال است که امروز همه به یاد اهل بیت علیهمالسلام هستند و از امام زمان علیهالسلام علناً یاد میشود و مردم برای محبت ایشان چای و شیرینی و شربت میدهند ولی این چیزی از مضطر بودنش کم خواهد کرد؟ ... این چیزی از نگرانیاش برای امام زمانش علیهالسلام که همچنان از بیم جان خود مخفی هستند کم نمیکند ... میکند؟ ... این چیزی از ناراحتیاش برای رنجش مردم مسلمان و حتی نه مسلمان ولی مستضعفی که در هر نقطه از کرهی زمین در سختی ظلم ظالمان قرار گرفته است کم نمیکند ... میکند؟ ... شما فکر میکنید اگر عید بگیریم و شربت به دست مردم بدهیم آن کودکی که دیروز در اثر بمباران عربستان والدینش را و همه کسش را از دست داده است و دیروز فکر میکرد غم و غصه برای دیگران است و امروز کسی را بدبختتر و بیکستر از خودش سراغ ندارد هم دردش را از یاد میبرد و امام زمان ما و شما علیهالسلام هم فراموشش میکنند؟ ... یعنی ما اگر یادمان برود و خوشحالی کنیم همهی دردها واقعاً موقتاً تعطیل شده است؟ ... اللهم اجعله ناصراً لمن لا یجد له ناصراً غیرک ... مسلمان باید چه کند؟ ... هر کسی به اندازهی تحملش، هر کسی به اندازهی ظرفیتش، هر کسی به اندازهی ایمانش، هر کسی به اندازهی محبتش به اهل بیت علیهمالسلام، به اندازهی انسانیتش، به اندازهی ارتباطی که با انسان کامل دارد ... ولی اگر شما همهی این دغدغهها را دارید و هر روز به خدمت امام زمانتان علیهالسلام برسید تا غمی از غمهایش را بردارید و لبخندی به لبان مبارکش بیاورید باز حق ندارید کسانی که فکر میکنند معنای شادی و غم در اعیاد و عزاداریها در همان چیزی خلاصه شده است که در نگاه اول به نظر میرسد را مسخره کنید و یا با خودتان بگویید که نگاهشان کن، به چه فکر میکنند که فکر میکنند معنای شادی و عزاداری همین است و بس؟ ... کسی که بالاتر است نمیتواند کسانی که پایینتر هستند را مسخره کند یا خود را بالاتر از ایشان بداند و حتی در دلش خطاب به ایشان بگوید که بروید و به جای این کارها آدم باشید و هر روز و شب خنجر به قلب امام زمانتان علیهالسلام نزنید، ما را به خیر شما امید نیست شرّ نرسانید ...
۲. عید بودن یعنی عودت کردن به سمت خدا، یعنی بازگشت به سمت خدا، شیرینی و چای جای شادی نزدیکی به خدا را نمیگیرد، خودتان هم مفاد این حدیث را نقل کردید که هر روزی که انسان گناه نکند آن روز عید است ... عید به شیرینی دادنش نیست که عید میشود ... حالا یک نفر یکجور عید میگیرد و حتی با یاد کردن از اهل بیت علیهمالسلام و اشک ریختن برای ایشان ارتباط خودش با ایشان و از پس ایشان با خدا را اصلاح میکند، یک نفر هم همینقدر به سمت خدا برمیگردد که بخاطر محبت اهل بیت علیهمالسلام شیرینی میدهد یا پایینتر از آن شیرینی میخورد و از کسی که به او شیرینی به یاد اهل بیت علیهمالسلام داده است تشکر میکند و برایش دعای خیر میکند و با خود میاندیشد که شکر خدا که در محبت اهل بیت علیهمالسلام در روز عید منتسب به اهل بیت علیهمالسلام رفتاری را دارم که زمان عید از انسان انتظار میرود ... اینکه حضرت آقا فرمودند در زمان اعیاد عزاداری نکنید به معنای حرمت این کار نیست، به علت این است که خیلیها شاید ظرفیت هضم این مسائل را نداشته باشند ... کسی که بالاتر است حق ندارد کسی که مطلب را متوجه نشده است و اعتقاداتش عوامانه است را مسخره کند و به دیدهی تحقیر نگاهش کند، اگر بکند نشان داده است که علمش حجاب راهش شده است، کسی که پایینتر است هم نباید کسانی که فهمشان از دین توسعه پیدا کرده است را مسخره کنند، ولی اگر کردند این کارشان بخاطر همان علم نداشتنشان است، به همین خاطر هم حضرت علی علیهالسلام به سلمان فرمودند که باطنت را از اباذر مخفی کند نه اینکه به اباذر بگویند که اگر سلمان چیزی گفت تو نشنیده بگیر ... اباذر اگر ظرفیت درک آن مسائل را داشت خود حضرت برایش توضیح میدادند تا بداند ... اما حالا وضعیت طوری شده است که آنچه که باید خصوصی باشد علنی شده است ... یک عده فهمیده این کارها را میکنن و یک عده هم ادای ایشان را در میآورند ... حالا میتوان به کسانی که فکر میکنند عید یعنی شادی کردن و خندیدن و عزاداری یعنی گریه کردن ظاهری و اینکه به دیگران بگوییم مرا رها کنید که دارم جان میدهم، چنین کسانی را میتوان نصیحت کرد که مسائل همه اینطور که شما میفرمایید نیست و این فقط ظاهر قضیه است و همیشه هم درست نیست ...
۳. اوج عزاداری امام حسین علیهالسلام کی بود؟ بعد از شهادت همه و قبل از رفتن خودشان به میدان ... قبول دارید؟ ... ولی وداع ایشان با خانوادهاشان چگونه بود؟ اشک میریختند و به خانوادهی خود تلخی کردند که یعنی من خیلی ناراحت هستم یا خوشرویی و چه بسا لبخند از لبانشان ترک نمیشد؟ وقت وداع کردن با دختر کوچکشان وضعشان و رفتارشان چگونه بود؟ ... یکی از زمانهایی که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله خیلی خوشحال بودند چه زمانی بود؟ زمان ولادت امام حسین علیهالسلام؟ چرا گریه کردند و عزاداری کردند؟ حضرت علی علیهالسلام چرا در زمان ولادت حضرت عباس علیهالسلام عزاداری میکردند با یاد کردن از شهادت ایشان در دفاع از فرزند دیگرشان امام حسین علیهالسلام؟
با این وجود ان شاء الله تاپیک دیگری درست کنید تا همانجا اساتید جوابتان را بدهند و شاید هم به شما بگویند که این مطالب که گفتم همه غلط هستند و ربطی به مسأله ندارند ... بیش از این نمیتوانم بحث کنم ...
و شما اشکال کردید که:
نسیم رحمت;886177 نوشت:
با عرض پوزش خیلی از این مطالبی که نقل شده، خلط بین مفاهیم درست ونادرست است. مثلا د رهمین مورد سومی که فرموده اید هیچ دلیلی ندارد بر اینکه وداع حضرت دال بر آن است که ما هم همیشه عزادار باشیم و گریه و اشک و ماتم .....
باید مراقب باشیم تا گرفتار افراط و تفریط نباشیم
و بنده هم جواب دادم که
یکتای بی همتا;886179 نوشت:
بنابر روایات، امام زمان علیه السلام در زمان غیبت و ظهور، بر شهادت جدّشان هر صبح و شام گریه می کند. آن حضرت خطاب به جد بزرگوارشان سیدالشهدا علیه السلام در زیارت ناحیه مقدسه میفرماید: «فلئن اخرتنی الدهور و عاقنی عن نصرک المقدور و لم اکن لمن حاربک محارباً و لمن نصب لک العداوة مناصبا فلاَنْدُبنّک صباحا و مساء و لابکین لک بدل الدموع دما، حسرة علیک و تأسفا علی ما دهاک؛
اگر روزگار مرا به تأخیر انداخت و دور ماندم از یاری تو و نبودم تا با دشمنان تو جنگ کنم و با بدخواهان تو پیکار نمایم، هم اکنون هر صبح و شام بر شما اشک میریزم و به جای اشک، در مصیبت شما خون از دیده میبارم و آه حسرت از دل پردرد بر این ماجرا میکشم».
اشکال ما این بود که اگر چیزی را شما تحملش را ندارید بگویید من تحملش را ندارم و البته کسی هم به شما چیزی را که طاقت ندارید اجبار نمی کند اما اینکه نسبت افراط یا دیگر نسبت هایی که داده شد را به او بزنید یا بزنند خارج از انصاف و عدالت است!
ممکن است شخصی بخواهد شبی هزار رکعت نماز بخواند،شمایی که تحمل اینکار را ندارید نگویید این کار افراط است بگویید من تحملش را ندارم!
کسی که هر صبح و شام بر امام حسین گریه می کند،اگر شما تحملش را ندارید نیاز نیست که اگر نمی توانیم او را درک کنیم یک حرفی بزنیم که فردای قیامت نتوانیم در محضر خدا از این نسبتی که دادیم دفاع کنیم.
سلام
ظاهراً این شما هستید که به سیر بحث دقت ندارید
صحبت بنده را نقل قول کردید ، سپس صحبت جاب "نقطه" را ، اما پاسخ من به ایشان را نقل نکردید که مشخص بشود سیر بحث چه بوده!
یکتای بی همتا;886207 نوشت:
اشکال ما این بود که اگر چیزی را شما تحملش را ندارید بگویید من تحملش را ندارم و البته کسی هم به شما چیزی را که طاقت ندارید اجبار نمی کند اما اینکه نسبت افراط یا دیگر نسبت هایی که داده شد را به او بزنید یا بزنند خارج از انصاف و عدالت است!
عجب!
گفت خسن و خسین ، دخترهای معاویه را پلنگی در جنگل درید!
اول خسن و خسین نبودند ، حسن و حسین بودند!
دوم دختر نبودند و پسر بودند!
سوم فرزند علی بودند نه معاویه!
چهارم در جنگل نبودند!
پنجم پلنگ نبود و گرگ بود!
ششم اصلاً داستانِ حضرت یوسف(ع) بود!
هفتم اصلاً کسی دریده نشده بود!
اشکال از سمت ما بود نه شما! پس نفرمائید اشکال ما این بود که....!
در پاسخی که من به جناب "نقطه" دادم و شما نقل نکردید! کاملاً مشخص بود که بحث بر سر چه بوده:
Reza-D;885522 نوشت:
اگر در جلسهء خصوصی بود ، مگر بنده ای که از دید شما بی ظرفیتم و اهل این جلسات نیستم ، می فهمیدم که دارند چنین کاری می کنند که اسمش را بیاورم؟!
مطرح کردند و می خواستند برگزار کنند و اگر جلویشان گرفته نمیشد الان این کار را هم کرده بودند
ضمن اینکه باز گیر دادید به کلمات! مگر فقط ایام محسنیه بوده؟ می خواستند ایام شهادت حضرت زهرا(س) را هم به 40 روز برسانند
اشکال ما (و نه شما!) این بود که اگر شما می خواهید کاری انجام بدهید که نظر و خواست خودتان است ، بروید در چهارچوب شخصی خودتان انجام بدهید ، نه اینکه آن را به مجالس عمومی بکشانید. می خواهید 365 روز سال را عزاداری بگیرید؟ خب بگیرید ، اما در خانهء خودتان! شما چه کاره هستید که برای سایر مردم تعیین تکلیف کنید؟! به شما چه ربطی دارد که دیگران می خواهند عزاداری کنند یا نمی خواهند؟!
سلام
ظاهراً این شما هستید که به سیر بحث دقت ندارید
صحبت بنده را نقل قول کردید ، سپس صحبت جاب "نقطه" را ، اما پاسخ من به ایشان را نقل نکردید که مشخص بشود سیر بحث چه بوده!
عجب!
گفت خسن و خسین ، دخترهای معاویه را پلنگی در جنگل درید!
اول خسن و خسین نبودند ، حسن و حسین بودند!
دوم دختر نبودند و پسر بودند!
سوم فرزند علی بودند نه معاویه!
چهارم در جنگل نبودند!
پنجم پلنگ نبود و گرگ بود!
ششم اصلاً داستانِ حضرت یوسف(ع) بود!
هفتم اصلاً کسی دریده نشده بود!
اشکال از سمت ما بود نه شما! پس نفرمائید اشکال ما این بود که....!
در پاسخی که من به جناب "نقطه" دادم و شما نقل نکردید! کاملاً مشخص بود که بحث بر سر چه بوده:
اشکال ما (و نه شما!) این بود که اگر شما می خواهید کاری انجام بدهید که نظر و خواست خودتان است ، بروید در چهارچوب شخصی خودتان انجام بدهید ، نه اینکه آن را به مجالس عمومی بکشانید. می خواهید 365 روز سال را عزاداری بگیرید؟ خب بگیرید ، اما در خانهء خودتان! شما چه کاره هستید که برای سایر مردم تعیین تکلیف کنید؟! به شما چه ربطی دارد که دیگران می خواهند عزاداری کنند یا نمی خواهند؟!
سلام جناب رضا،
اشتباه نکنید، شما مطلبی را فرمودید، من جواب مختصری دادم، بعد جناب مهرانت سؤالی پرسیدند که باز من جواب نه چندان مفصلی دادم، بعد جناب نسیم رحمت به من ایراد گرفتند و هم گفتند نظراتم پر از خطا بوده است و هم در نهایت تذکر دادند که باید مراقب باشم که مبتلا به افراط و تفریط نشوم، سیر بحثی که مدّ نظر جناب یکتای بی همتا از آن یاد کردند این سیر بحث بود، سیر بحثی که شما فقط شروع آن بودید و جوابی که شما در پاسخ به من دادید از این سیر بحث خارج بود که به آن اشاره نشد، در این تاپیک چندین سیر بحث در کنار هم شکل گرفتند و هر کدام تا جایی به صورت بحث حاشیهای صورت گرفتند ... اشکالات جناب یکتای بی همتا مستند به روایات و نظر خیلی از بزرگان دین ماست و نظر برخی از بزرگواران دیگر در تقابل با این نظرات است، شما طوری با جناب یکتای بی همتا صحبت میکنید انگار دارند مقابل دینتان میایستند ... این بحث حاشیهای را ما به راه نیانداختهایم که برادر بزرگوار و ما هم آن را کش ندادهایم، شما پرسیدید، جناب مهرانت سؤال بعدی را پرسیدند، کارشناس گرامی هم باب بحث بیشتر را باز کردند ...
لطفاً ما را دشمن خدا و دین خدا ندانید و با ما به از آن باشید که با دشمنان اسلام هستید ... و تعاونوا علی البر و التقوی و لا تعاونوا علی الاثم و العدوان
سلام
اگر اینطور بوده که می فرمائید ، من عذرخواهی میکنم
اما اصل بحثی که من مطرح کردم مربوط به آنهایی است که می خواهند جامعه را درگیر خواست شخصی خود کنند
نقطه;886230 نوشت:
لطفاً ما را دشمن خدا و دین خدا ندانید و با ما به از آن باشید که با دشمنان اسلام هستید
این را که ما باید به شما بگوئیم!
به هر حال امروز آخرین روز حضور من در اسک دین است
برای تمام دوستان آرزوی موفقیت می کنم و بهترین دعایم برای تمام دوستان تعجیل در فرج آقا امام مهدی(عج) است
که دوای تمام دردهامان همین است
یاعلی(ع)
سلام
ظاهراً این شما هستید که به سیر بحث دقت ندارید
صحبت بنده را نقل قول کردید ، سپس صحبت جاب "نقطه" را ، اما پاسخ من به ایشان را نقل نکردید که مشخص بشود سیر بحث چه بوده!
سلام جناب رضا-دی
اشاره بنده به بحث شما و جناب نقطه و سایرین از این جهت است که به کارشناس محترم که گمان کردند آن حدیثی که بنده آورده ام مرتبط به توسل بوده است یادآوری باشد که اصل بحث از آنجا شروع شد که بین شما و جناب نقطه مباحثی شروع شد که از آن بحث ها جناب مهرانت مطلبی مطرح کردند که پاسخ جناب نقطه به سخنان جناب مهرانت نقد کارشناس را در پی داشت و اصلا کاری به سیر مباحثات شما با جناب نقطه نداشتم بلکه این از این جهت است که کارشناس محترم دقت داشته باشند که این مطالبی که بنده می گویم در راستای نقدی است که بر کلام جناب نقطه از آن مباحثی که شروعش از آنجا نشات می گیرد است.
Reza-D;886227 نوشت:
اشکال از سمت ما بود نه شما! پس نفرمائید اشکال ما این بود که....!
در پاسخی که من به جناب "نقطه" دادم و شما نقل نکردید! کاملاً مشخص بود که بحث بر سر چه بوده:
اشکال از سمت شما به چه کسی بود؟ شما اصلا با بنده قبل از این بحثی نداشتید که اشکالی به بنده وارد کنید،بنده هم با شما بحثی اصلا نداشتم که اشکالی به شما مطرح کنم (هر چند که اشکالاتی که جناب نقطه مطرح کردند را وارد و صحیح می دانم) و آن پستی که از شما برای نشان دادن سیر بحث به کارشناس مطرح شد هم از خطاب های موجود در کلام مشخص می گردد که شما مورد خطاب بنده نیستید و صحبت با کارشناس است.
اشکالی که بنده مطرح کردم به صحبت های کارشناس بود که عملی را با تعلیل مذموم بودن افراط و تفریط در اسلام نهی از اقامه عزای سید الشهداء در طول سال را نتیجه گرفتند که اشکال شد اگر کسی ظرفیت کاری را ندارد به عنوان مثال نمی تواند شبی هزار رکعت نماز مستحبی بخواند شرعا و اخلاقا نباید به کسی که این کار را انجام می دهد نسبت افراط بدهد نهایت آن است که بگوید بنده طاقت این کار را ندارم.(حالا شما این اشکالی که بنده وارد کرده ام را جای دیگری هم مطرح کردید خوب مالکیت اشکال برای شما)
Reza-D;886227 نوشت:
اگر شما می خواهید کاری انجام بدهید که نظر و خواست خودتان است ، بروید در چهارچوب شخصی خودتان انجام بدهید ، نه اینکه آن را به مجالس عمومی بکشانید. می خواهید 365 روز سال را عزاداری بگیرید؟ خب بگیرید ، اما در خانهء خودتان! شما چه کاره هستید که برای سایر مردم تعیین تکلیف کنید؟! به شما چه ربطی دارد که دیگران می خواهند عزاداری کنند یا نمی خواهند؟!
مگر الان عزاداری اجباری است و برای دیگران تعیین تکلیف کرده ایم؟ آیا کسی را ما به اجبار در روز عاشورا مجبور به عزاداری می کنیم؟ مگر همین امسال که تاسوعا و عاشورا سه شنبه و چهارشنبه بود و چهار روز تعطیلی پشت سر هم با ضمیمه کردن پنجشنبه و جمعه بود و جاده های منتهی به شهرهای شمالی کشور به علت مسافرت بخشی از جامعه دارای ترافیک بود. آیا کسانی که در ایام شهادت امام حسین علیه السلام برای تفریح به شمال می روند، را مجبور به عزاداری کردیم؟ یا جلوی شما را گرفتیم که از این ایام تعطیلی برای مسافرت تفریحی استفاده نکنید؟ بنده نمی دانم چه کسی را مجبور به عزاداری حتی در روز عاشورا کرده اند که از بنده می پرسید چه کاره هستم که برای سایر مردم تعیین تکلیف می کنیم؟! حتی خود حضور در کربلا هم اجباری نبود حضرت یارانی که همراهش بودند را جمع کردند و فرمودند امشب بیعت خود را از شما برداشتم و شما را به اختیار خود گذاشتم تا به هر سویی که می خواهید کوچ کنید. اکنون پرده شب شما را فرو گرفته است. در این سیاهی شب به هر سو که می خواهید بروید. این جماعت مرا می خواهند و چون مرا بکشند به غیر از من نپردازند نقل می کنند که حضرت دستور دادند چراغ ها را خاموش کنند و به اصحاب و یاران گفتند: چراغ ها را خاموش کردم تا هر کدام از شما که می خواهد بدون خجالت و شرمساری، مرا ترک کنید و در تاریکی شب خودتان را نجات دهید روایات تاریخی نقل کرده اند که تعدادی رفتند. لازمه حضور معرفت است و عشق مگر می شود به اجبار به کسی معرفت و عشق تزریق کرد؟
حتی در حضور در کربلا هم امام کسی را اجبار برای حضور نکرد که ما کسی را مجبور به عزاداری کنیم و نمی دانم شما چگونه مدعی هستید که ما به دنبال تعیین تکلیف برای مردم و اجبار آنها هستیم؟!
خلقت بر مدار معرفت است و این نکته به صراحت در قرآن آمده است. معرفت به زبان ساده همان شناخت نسبت به ذات خداوند است و راه شناخت خدا در شناخت اهلبیت علیهم السلام است «من عرفکم فقد عرف الله». در مسیر معرفت یابی و معرفت اندوزی، روش های گوناگونی را به ما یاد داده اند؛ همانند زیارت، توسل، عزاداری و ... . هر که به قدر شناخت و معرفتش توشه ای بر می گیرد و راه به سوی کمال را طی می کند. در میان اهلبیت علیهم السلام، سیدالشهدا علیه السلام راهش عمومیت دارد و سفره فیضش گسترده تر است که از امام صادق(ع) سؤال شد: یابن رسولالله مگر همه اهل بیت (ع) کشتی نجات نیستند، چرا میگویند: «انالحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه» حسین(ع) چراغ هدایت و کشتی نجات است. امام صادق(ع) فرمودند:«کلنا سفن النجاه ولکن سفینه جدی الحسین أوسع وفی لجج البحار أسرع» همه ما اهل بیت کشتیهای نجاتیم، ولی کشتی جدم حسین علیه السلام وسیعتر و در عبور از امواج سهمگین دریاها سریعتر است. در مکتب اهلبیت علیهم السلام، سطح معرفتی بالاتری هم هست که هرکه در این درگاه مقرب تر شود، عشق و شور و حرارت بیشتری روزی اش می شود و معرفت زلال تر و ناب تری نصیبش می گردد از همین جهت توصیه موکد شده است که هر روز زیارت عاشورا خوانده شود و یاد امام حسین و وقایع کربلا و عزای ایشان اقامه شود هیچ کسی را هم اجبار بر سوار شدن بر این کشتی نکرده اند هر کسی مختار است از هر راهی که می خواهد برود.
اما عده ای که خودشان نمی خواهند یا تحمل چنین کارهایی را ندارند حداقل انتظاری که از آنها می رود این است که به دیگرانی که ظرفیت این کارها را دارند توهین نکنند و یا یکسری القابی را به آنها منتسب نکنند که از جهت شرعی برای انتساب آنها باید روز قیامت پاسخگو باشند.
البته علیرغم اشکالاتی که گرفتیم ولی اگر ثابت شود با گریه کردن انهم یک قطره اشک بهشت بر ما واجت میشود از صبح تا شب گریه میکنیم گردن ما از مو باریکتر است چون راه بسایر راحتی بجای اینکه رفتار و کردار مان حسینی باشد فقط گریه میکنیم اینکه انسان ائمه علی السلام را الگوی رفتاری قرار دهد طبیعتا امری طاقت فرسا است دروغ نگوید به ناموس مردم چشم نداشته باشد مال مردم را نخورد حق همسایه را رعایت کند خمس و ذکات بپردازد مالیات را هر مال یا سال خودش ببرد درب وزارت دارایی تقدیم کند دفاتر کل را درست بنویسد به فقرا در حد توان کمک کند مکه برود خق پدر و مادر و احترام انها را بجا بیاورد دنبال مسکرات نباشد و .................. بجای همه رفتار نیکی که در قران امده و یا رسول خدا و ائمه بدان اشاره کرده اند هر کاری که از نظر خودمان درست است را انجام دهیم سالی یکبار یک قطره اشک میریزم و خلاص
ما ایرانی ها انقدر دنبال راحتی و پاداش باد اورده هستیم که قوه تخیلمان هم عادتا در جستجوی راحتی است و برای رفتن به بهشت اسان ترین راه را در نظر میگیریم و اگر جایی بخاطر اهمیت بالای عزاداری گریه کردن بر سیدالشهدا ارزش گذاری بالایی کرده ما همین را سفت میچسبیم و هزارتا سند و روایات از کسانیکه قبول داریم و نداریم پیدا میکنیم که همین یک قطره اشک کافی و همه گناهان ما بخشیده شده و به بهشت میرویم مانند ایرانیان تازه مسیحی تثلیثی شده که از اینهم راحت تر فکر کرده و میگویند همینکه بگوییم ما به خون حضزت عیسی که برای گناهان ما بر بالای صلیب رفته ایمان اوردیم تمام شده و تمام گناهان ما بخشیده میشود
من فکر میکردم هر جا در احادیث و روایات در مورد اشد جزع و گریه در عزاداری و کلا برمصیبت سیدالشهدا سخن گفته شده و اینکه با گریه گناهان ما بخشیده شده و بهشت برما واجب شده بخاطر نشان دادن مقام بالای سیدالشهدا و اهمیت مراسم عزاداری ان بزرگوار است و این بعنوان یک مثال برای نشان دادن اهمیت و اجر شرکت در مراسم است نه اینکه واقعا با یک قطره اشک بهشت را از خدا طلبکار میشویم تا جایی که میدانم خود حضرت علی علی السلام با ان کرامات از خوف خدا و اخرت گریه میکرد وگرنه یک قطره اشک برای پیامبر بزرگوار اسلام میریختند و خلاص
دقیقا مثل اینکه بگوییم خداوند روزی رسان است و روزی هر موجود زنده ای را مقدر کرده پس نیازی به کار و تلاش نیست در خانه بنشینیم تا روزی ما را درب خانه تحویل دهند یا اینکه وقتی میگویند باتوسل به ائمه و درخواست شفاعت از ایشان بیماری درمان شده و معجزه نیز اتفاق می افتد پس ما دیگر دکتر نرویم دارو مصرف نکنیم رژیم غذایی نداشته باشیم خود ائمه شفا میدهند
دوست عزیز میگویند از تو حرکت از خدا برکت اینکه میگویند گریه بر سیدالشهدا انقدر اجر بالایی دارد که پاداش بهشت را بدنبال دارد برای نشان دادن مقام ان بزرگوار نزد خدا ست
باید سعی کنیم اخلاق و رفتارمان حسینی باشد امام حسینی فکر کنیم. امام حسین (ع) در اجرای دستورات خداوند و پیامبر و قران یک الگو بودند پس ما هم با تبعیت از ایشان دستورات خدا و پیامبرش را اطاعت میکنیم نه اینکه اگر هیچ عمل خیری نداشته باشیم و با گریه کردن در عزاداری به بهشت میرویم
چرا همیشه اسان ترین و سریع ترین راه و به اصطلاح میانبر زدن را انتخاب میکنیم برمیگردد به خصوصیات ذاتی ما ایرانیان که همیشه در جستجوری راحت ترین راه هستیم و هرچند که یک امر منطقی نباشد ولی اگر به نفع مان باشد باید به خود و دیگران بقبولانیم که امری درست است چون امان حسین علی السلام را الگو قراردادن و کوشش در تبعیت از اخلاق و رفتار ایشان امری بسیار مشکل است پس بجای این کارها یک قطره اشک میریزم و خداوند هم ما را میبخشد و بهشت برما واجب میشود. من شخصا حاضرم مشروط براینکه یکی از دوستانیکه موافق این نظریه هستند گناهان بنده را گردن بگیرند و قبول کنند که اگر در اخرت اینچنین نبود که ایشان گفته اند باید بار گمراه کردن من و گناهان من را گردن بگیرند و حق من بر گردن ایشان است و در اینصورت سالی یک قطره اشک که هیچ از امروز هر روز گریه میکنم
خداوند افکار ما را حسینی کند تا با داشتن افکار امام حسین (ع) ذره ای رفتارمان شبیه از بزرگوار شده و در قیامت از دیدار از بزرگوار مستفیض شویم
البته علیرغم اشکالاتی که گرفتیم ولی اگر ثابت شود با گریه کردن انهم یک قطره اشک بهشت بر ما واجت میشود از صبح تا شب گریه میکنیم
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته
واقعا به نظرتون اشک بر امام حسین(ع) به راحتی جاری می شود؟(منظور شما نوعی که گریه را آسان فرض می کنند.)
بنظرتون اگر خدا نخواهد اشکی جاری می شود؟
می دانستید نشانه اذن ورود به حرم امام حسین(ع) چیست؟
معرفت امام (ع)، شناخت حق ایشان، مقدمه یا حتی اصل شناخت حق است و شناخت حق بهشت را واجب نمی کند؟
اگر هم بکند آیا اعمال بعدی ما اجازه باقی ماندن آن را می دهد؟
بخشیدن گناهان از جانب خدا
با توبه و تصمیم به عدم بازگشت گناه میسر می شود غیر این چیزی سراغ دارید؟(می شود برای این نوع مسائل نظر اساتید و صاحب نظران را جویا شد!)
بجای همه رفتار نیکی که در قران امده و یا رسول خدا و ائمه بدان اشاره کرده اند هر کاری که از نظر خودمان درست است را انجام دهیم سالی یکبار یک قطره اشک میریزم و خلاص
سلام جناب آنتی خرافات
این مطالبی که مطرح کردید مطلب تازه و جدیدی نیست همان شبهه ای است که وهابیت در باره شفاعت مطرح می کند. همان شبهه ای است که دیگری درباره توبه مطرح می کند. شما هم همان را مطرح کردید اینبار راجع به بکاء بر سید الشهدا. شبهه،شبهه جدیدی نیست همان شبهه است فقط عنوان آن عوض شده یکبار عنوان توبه است یکبار عنوان شفاعت است یکبار هم گریه بر امام حسین.
نکته ای هم که در این شبهات مطرح شده به چشم می خورد نگاه صفر یا صدی است که به هر کدام از این سه مقوله می شود. وهابیت که می خواهد شبهه مطرح کند می گوید یک مسلمان که تمام گناهان را انجام می دهد با یک شفاعت وارد بهشت می شود پس طبق عقاید شیعه باید رفت و گناه کرد و آخر هم شفاعت می شویم و وارد بهشت. دیگری که شبهه را درباره توبه مطرح می کند ادعا می کند که می رویم و مرتکب تمام گناهان می شویم و ثانیه آخر مرگ (که گوئی عالِم به زمان مرگش نیز هست) یک توبه می کنیم و خلاص و وارد بهشت می شویم. و شما هم فرمودید می رویم و مرتکب تمام گناهان می شویم و سالی یکبار هم یک قطره اشک می ریزیم و خلاص!
جالب نیست که همه این افراد به جای اینکه اصلا ببینند کسی که شفاعت را مطرح می کند چگونه آنرا تعریف می کند و جایگاه شفاعت را چگونه می داند کسی که معتقد به وجود راهی به اسم توبه است چگونه آن را مطرح می کند کسی که بکاء سید الشهداء را طبق روایات موجب وجوب بهشت می داند اصلا چه می گوید می آیند یک نگاه باصطلاح صفر یا صدی به هر کدام از این سه موضوع می کند و بعد برای خودش یک مطلبی را مطرح می کند و ساعت ها وقت خود را صرف نقد آن می گذارد بی آنکه آگاه به حقیقت توبه و شفاعت و بکاء بر سید الشهدا باشد؟!
شما اصلا می دانید حقیقت گریه و بکاء چیست؟ آیا حقیقت بکاء و گریه با آنچیزی که گفتید (شخص در طول عمر فقط گناه کند اما توفیق بکاء بر سید الشهداء هم نصیبش شود سازگار است؟)
شما یک عمل را مثل نماز شب در نظر بگیرید نماز شب عمل قلبی صرف نیست، بلکه کالقلبی است، ولی حزن و اندوه و بکاء، عمل قلبی است، بهحدی که بکاء و اشک چشم از علائم قبولی نماز وتر است.
در روایتی از امام جواد علیهالسلام آمده است: «القَصْدُ اِلی اللّه تَعالی بالقُلُوبِ اَبْلَغُ مِنْ اِتْعاب الجَوارِحِ بالاَعْمالِ؛ آهنگ خدا نمودن با دل، از خستهکردن اعضا و جوارح با اعمال [غیرقلبی] رساتر است». بحارالانوار، ج۶۷، ص۶۰
می دانید چرا علامت قبولی نماز وتر را گریه می دانند؟ یعنی شما نماز هم بخوانید اگر می خواهید ببینید قبول شده باید نگاه کنید ببین گریه می کنید در نماز یا نه. چرا؟ چون گریه رابطه انسان با آن طرف عالم است. گریه واسطه و رابطه است حتی وقتی که میخواهید وارد حرمی شوید و پا به حریمی بگذارید، طلب اجازه میکنند و اذن دخول میگیرند. در روایت است که اگر برای اذن دخول زیارت امام حسین (ع) اشک از چشمت جاری شد، بدان اجازه داده شده است.
پس این اشک رابطه انسان با ماوراء است. این اشک یک نشانه است. یک رمز است. فقط یک اتفاق فیزیکی نیست مثل چراغی است که روشن میشود و برای تو نشانه است. اگر اشکی آمد، علامت این است که به تو اذن دادهاند همینکه اشک مختصری آمد، اذن دخول سیدالشهدا است و چهبسا جاهای دیگر هم بنابه الغاء خصوصیت، همین باشد؛ «الدَّمْعَةُ عَلامَةُ الْاِذْنِ».
چگونه کسی که تمام عمر در معصیت خدا قدم می گذارد برایش چنین توفیقی که از افضل اعمال است حاصل می شود؟ چگونه قلبی که به واسطه گناهان تیره شده است به تعبیر قرآن بل ران علی قلوبهم ما کانوا یکسبون چگونه با عالم معنا ارتباط برقرار می کند؟ چگونه اذن دخول برایش حاصل می شود؟ مگر آنکه به واسطه برخی از اعمالی که داشته نظر خدای رحمان به او جلب شود (مثل حر که قضیایی را نقل می کنند که چه شد چنین توفیق عظیمی برایش حاصل شد که همان ها موجب رستگاری و عاقبت بخیری او شد) مگر چنین اعمالی را هم در کنار آن اعمال انجام داده باشد که توفیق برایش حاصل شود یا طینت پاکی داشته باشد که خداوند به واسطه این طینت توفیق معیت با کشتی نجات را به او بدهد.
اینگونه بگویم که درست است که بکاء ظاهرا از اشک ظاهری شروع می شود ولی فرموده اند «شیعتنا خلقوا من فاضل طینتنا» که نتیجه می دهد گریه شیعه از طینت شروع می شود نه از ظاهر. ولی درجات دارد. همین گریه ظاهری هم حتی اثراتی دارد. فرموده اند که تباکی کنید. یعنی انسان اهل حزن نیست ولی به زور از خودش اشک می گیرد تا آرام آرام وارد وادی بکاء بشود. آثاری که برای بکاء گفته اند ظاهرا برای همین آغازش است و اگر بکاء ادامه پیدا کند برکاتی ظاهر می شود که در هیچ عبادتی به این خوبی بروز پیدا نمی کند.
و یکی از آثار همین اشک تطهیر است. یعنی اشک بر سیدالشهدا مطهر انسان است. در روایتی امام رضا به ریان بن شبیب به عزاداری امام حسین توصیه کردند و فرمودند: «یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ بَکَیْتَ عَلَى الْحُسَیْنِ ع حَتَّى تَصِیرَ دُمُوعُکَ عَلَى خَدَّیْکَ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ صَغِیراً کَانَ أَوْ کَبِیراً قَلِیلًا کَانَ أَوْ کَثِیرا» اشک بر امام حسین،گناه بزرگ وکوچک و کم و زیاد را پاک می کند.
گاهی اوقات آلودگی های ما بخاطر گناهان ظاهری ماست و گاهی ریشه گناهان، صفات رذیله ما هستند و ریشه صفات رذیله هم تولی به اولیا طاغوت و شیطان است. ریشه این گناهان، نوعی کبریایی در مقابل خداوند است. گریه بر سیدالشهدا تمام مراتب تعلقات به دنیا و غیر خدا را پاک می کند. نه فقط گناهان ظاهری را. اگر رگه های پنهانی گناه هم در اعماق وجودی مومن باشد، این اشک آنها را هم شستشو می دهد.(همان اثرات توبه را دارد)
واقعا اگر بدانیم گریه و بکاء بر امام حسین چیست و اثراتش چیست نمی شود چنین اشکالی مطرح کرد اگر بدانیم همه خیرات از عالم بالا به ما عطا می شود، ما فقط باید آنرا قبول کنیم. یعنی ما باید آماده باشیم تا عطا را بگیریم. البته گرفتن این بار، نیاز به تحمل دارد و اگر شما تحمل نداشتید و رهایش کردید یا غفلت کردید عطا از بین می رود. این حالات معنوی ولایت و بکا، امانت خداست. اگر آماده باشید آنرا به شما عطا می کنند.
البته ما باید اهل دوام بر بکاء بشویم. یعنی گریه ما گریه دائمی باشد. این معنایش این نیست که شبانه روز در مراسم روضه نشسته باشیم ولی باید مثل کسانی باشیم که «الَّذینَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُون»(معراج/۲۳) هستند. کسانی که وقتی وارد بیوت نبی اکرم و خانه های انبیاء می شوند «فی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُه»(نور/۳۶) می شوند، دائما در صلات اند. «یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَ الاَاصَالِ * رِجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تجِارَهٌ وَ لَا بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّهِ وَ إِقَامِ الصَّلَوهِ وَ إِیتَاءِ الزَّکَوه»(نور/۳۷) وقتی کسی وارد خانه های نور و بیوت معنوی پیامبر اکرم و خانه های ولایت شد، دائما در صلات است و هیچ تجارتی او را از نماز باز نمی دارد. یعنی حقیقت خشوع نماز در او وجود دارد. بعضی ها وقتی از ماه رمضان بیرون می آیند، درهای و ماه رمضان و بهشت را به رویشان می بندند. ولی بعضی ها را از بهشتی که واردش شده اند، بیرون نمی کنند. البته برای درجات بعدی باید منتظر ماه رمضان بعدی باشند. گاهی جوری از زیارت امام رضا برمی گردیم که انگار آدم را از حرم بیرون می کنند. گاهی اما مقامی که در حرم پیدا کرده ایم، همیشه برایمان ثابت می ماند. مقامی که به دست آورده ایم برایمان می ماند. درجات بعدی را در زیارات بعدی به دست می آوریم.
دوام بر بکاء همان بود که مطرح شد و مورد اعتراض برخی از بزرگواران در تاپیک به عنوان افراط قرار نیز گرفت البته روایت می فرماید که یک قطره اشک هم کافی است. ولی باکین کسانی هستند که دائما درمقام حزن هستند. یعنی هیچ وقت قلب شان از عاشورا بیرون نمی آید. بلا تشبیه، مثل مادری که فرزند عزیزش را از دست داده است. به خصوص اگر شهید شده باشد. می بینید سی سال گذشته ولی دائما قلبش در حزن است. جدا نمی شود از این غم. اگرچه ممکن است صابر و راضی باشد اما گریه با او هست.
پس ما باید جزو باکین دائمی باشیم. ولو اینکه مشغول به زندگی مان هم هستیم. امیرالمومنین، مومنین را که توصیف می کنند می فرمایند: «قلوبهم محزونه» این حزن برای دنیا نیست. حزن دوری از خداست. بسیار لطیف است و بسیار هم آثار دارد. می فرمایند «بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِی قَلْبِه» مومن چهره اش بشاش است ولی قلبش دائما محزون است.
اگر کسی این مطالب را درک کند و برایش هضم شود آن اشکال مطروجه هم رفع می شود ... ان شاء الله ... فمن یرد الله ان یهدیه یشرح صدره لاسلام
البته علیرغم اشکالاتی که گرفتیم ولی اگر ثابت شود با گریه کردن انهم یک قطره اشک بهشت بر ما واجت میشود از صبح تا شب گریه میکنیم گردن ما از مو باریکتر است چون راه بسایر راحتی بجای اینکه رفتار و کردار مان حسینی باشد فقط گریه میکنیم اینکه انسان ائمه علی السلام را الگوی رفتاری قرار دهد طبیعتا امری طاقت فرسا است دروغ نگوید به ناموس مردم چشم نداشته باشد مال مردم را نخورد حق همسایه را رعایت کند خمس و ذکات بپردازد مالیات را هر مال یا سال خودش ببرد درب وزارت دارایی تقدیم کند دفاتر کل را درست بنویسد به فقرا در حد توان کمک کند مکه برود خق پدر و مادر و احترام انها را بجا بیاورد دنبال مسکرات نباشد و .................. بجای همه رفتار نیکی که در قران امده و یا رسول خدا و ائمه بدان اشاره کرده اند هر کاری که از نظر خودمان درست است را انجام دهیم سالی یکبار یک قطره اشک میریزم و خلاص
ما ایرانی ها انقدر دنبال راحتی و پاداش باد اورده هستیم که قوه تخیلمان هم عادتا در جستجوی راحتی است و برای رفتن به بهشت اسان ترین راه را در نظر میگیریم و اگر جایی بخاطر اهمیت بالای عزاداری گریه کردن بر سیدالشهدا ارزش گذاری بالایی کرده ما همین را سفت میچسبیم و هزارتا سند و روایات از کسانیکه قبول داریم و نداریم پیدا میکنیم که همین یک قطره اشک کافی و همه گناهان ما بخشیده شده و به بهشت میرویم مانند ایرانیان تازه مسیحی تثلیثی شده که از اینهم راحت تر فکر کرده و میگویند همینکه بگوییم ما به خون حضزت عیسی که برای گناهان ما بر بالای صلیب رفته ایمان اوردیم تمام شده و تمام گناهان ما بخشیده میشود
من فکر میکردم هر جا در احادیث و روایات در مورد اشد جزع و گریه در عزاداری و کلا برمصیبت سیدالشهدا سخن گفته شده و اینکه با گریه گناهان ما بخشیده شده و بهشت برما واجب شده بخاطر نشان دادن مقام بالای سیدالشهدا و اهمیت مراسم عزاداری ان بزرگوار است و این بعنوان یک مثال برای نشان دادن اهمیت و اجر شرکت در مراسم است نه اینکه واقعا با یک قطره اشک بهشت را از خدا طلبکار میشویم تا جایی که میدانم خود حضرت علی علی السلام با ان کرامات از خوف خدا و اخرت گریه میکرد وگرنه یک قطره اشک برای پیامبر بزرگوار اسلام میریختند و خلاص
دقیقا مثل اینکه بگوییم خداوند روزی رسان است و روزی هر موجود زنده ای را مقدر کرده پس نیازی به کار و تلاش نیست در خانه بنشینیم تا روزی ما را درب خانه تحویل دهند یا اینکه وقتی میگویند باتوسل به ائمه و درخواست شفاعت از ایشان بیماری درمان شده و معجزه نیز اتفاق می افتد پس ما دیگر دکتر نرویم دارو مصرف نکنیم رژیم غذایی نداشته باشیم خود ائمه شفا میدهند
دوست عزیز میگویند از تو حرکت از خدا برکت اینکه میگویند گریه بر سیدالشهدا انقدر اجر بالایی دارد که پاداش بهشت را بدنبال دارد برای نشان دادن مقام ان بزرگوار نزد خدا ست
باید سعی کنیم اخلاق و رفتارمان حسینی باشد امام حسینی فکر کنیم. امام حسین (ع) در اجرای دستورات خداوند و پیامبر و قران یک الگو بودند پس ما هم با تبعیت از ایشان دستورات خدا و پیامبرش را اطاعت میکنیم نه اینکه اگر هیچ عمل خیری نداشته باشیم و با گریه کردن در عزاداری به بهشت میرویم
چرا همیشه اسان ترین و سریع ترین راه و به اصطلاح میانبر زدن را انتخاب میکنیم برمیگردد به خصوصیات ذاتی ما ایرانیان که همیشه در جستجوری راحت ترین راه هستیم و هرچند که یک امر منطقی نباشد ولی اگر به نفع مان باشد باید به خود و دیگران بقبولانیم که امری درست است چون امان حسین علی السلام را الگو قراردادن و کوشش در تبعیت از اخلاق و رفتار ایشان امری بسیار مشکل است پس بجای این کارها یک قطره اشک میریزم و خداوند هم ما را میبخشد و بهشت برما واجب میشود. من شخصا حاضرم مشروط براینکه یکی از دوستانیکه موافق این نظریه هستند گناهان بنده را گردن بگیرند و قبول کنند که اگر در اخرت اینچنین نبود که ایشان گفته اند باید بار گمراه کردن من و گناهان من را گردن بگیرند و حق من بر گردن ایشان است و در اینصورت سالی یک قطره اشک که هیچ از امروز هر روز گریه میکنم
خداوند افکار ما را حسینی کند تا با داشتن افکار امام حسین (ع) ذره ای رفتارمان شبیه از بزرگوار شده و در قیامت از دیدار از بزرگوار مستفیض شویم
جناب آنتیخرافات،
همانطور که جناب تنهای بی همتا هم اشاره فرمودند به نظر میرسد که شما با قضیهی شفاعت و توبه هم مشکل داشته باشید ... ما روایاتی در باب شفاعت داریم که از اسرار شمرده شدهاند و هر کسی تحمل پذیرش آنها را ندارند، این مسألهی اینجا که دیگر اصلاً بغرنج هم نیست ... باز هم تأکید میکنم که معیار برای اینکه چه چیزی خرافات است و چه چیزی خرافات نیست تفقه در خود دین است و اینکه مطلبی برای ما عجیب است و با دو یا سه تا تحلیل ظاهراً علمی نتوانستیم توجیهش کنیم دلیل بر این نمیشود که نسبت به آن جبهه بگیریم تا موضع خودمان ضعیف نشود ... اینجا صحبت از مخالفت با من یا جناب یکتای بی همتا نیست و کسی که آیات و روایات را رد کند در آیات و روایات در حدّ رد کنندهی رسول خدا و خود خداوند سنگین شمرده شده است ... مطلبی که از مرحوم آیتالله بهجت نوشتم را دوباره بخوانید، ایشان هم مرجع تقلید بودند و هم از عرفای اهل دل که به اعتقاد خیلی از بزرگان امروز دین ما مرتب شرافت حضور خدمت امام زمان ما علیهالسلام را داشتهاند ... اینکه بگویید من تا کنون فکر میکردم اصرار بر گریه بخاطر بزرگداشت عزاداری کردن برای امام علیهالسلام بوده است و به خودی خود موضوعیتی نداشته است دلیل بر حقانیت صحبت شما نمیشود ... کسی که مسیر عقلانیت را برگزیده و میخواهد با خرافات دینش مبارزه کند و مردم را از جهلی که گرفتارش شدهاند نجات دهد باید برای حرفهایش دلیلی بیش از اینکه «من اینطور فکر میکنم» داشته باشد ...
در هر صورت جناب یکتای بی همتا به خوبی پاسخ شبههی شما را دادهاند ... من فقط با اجازهی ایشان یک توضیح به عنوان پاورقی به فرمایش ایشان اضافه میکنم که امیدوارم باعث شود دست از این جبههگیریها برداشته شود ... ... وَ لَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَىٰ أَلَّا تَعْدِلُوا ...
[/HR]
گریه بر چند نوع است ... مثل گریه از روی ترس، مثل گریه از روی خوشحالی، مثل گریه از روی محبت، مثل گریه از روی درد،مثل گریه از روی ناراحتی ... این گریهها را میتوان در دستههای اصلیتری تقسیم کرد، مثل اینکه گریه از روی خوشحالی شاید بتوان گفت که خودش به نوعی یک گریهی از روی محبت است، چه محبت دیگری که برایش خوشحال هستیم و چه برای محبت خودمان که برای خودمان خوشحال هستیم، چه برای اینکه دیدهایم که دیگران دوستمان دارند و باز برای خودمان خوشحالیم و امثال آن ... اما هر چه که باشد وجه مشترک تمام این گریهها این است که گریه ریشه در یک درک عمیق باطنی دارد که در انسان روی میدهد و یک معیار از تحولی باطنی اوست ... شخصی که عمیقاًً متأثر شود اشک از چشمانش میاید، چه این تأثیر پذیری علت باطنی داشته باشد مثل وقتی که خود را در حضور خداوند عظیم مییابیم و چه علت آن خارجی باشد مثل وقتی که فیلم یا عکسی را میبینید که شما را عمیقاً متأثر میکند، چه از جهت خوشحال شدن و چه از جهت ناراحت شدن ... همهی اینها را گفتم که بگویم اگر گریه از روی ظاهرسازی و یا بخاطر اختلالات غددی و امثال آن نباشد در این صورت یک معیار است ... گریه سبب آمرزش گناهان بشود در اصل به این معناست که این گریه نشانهای است بر آن تحول باطنی که سبب آمرزش گناهان شده است ...
وقتی مرحوم آیتالله بهجت میفرمایند که این گریه را باید به شما بدهند، اینکه میفرمایند این گریه نشانهی اذن داده شدن برای ورود به حرم امام حسین علیهالسلام است، وقتی میفرمایند این گریه نشانهی پذیرفته شدن اعمال امّ داوود است، وقتی میفرمایند این گریه از اعلیعلیین است ... اینها یعنی گریه نشانه است ... معیار است ... به خودی خود عمل نیست ... به دست ما نیست ...
... بله ممکن است نالهای سوزناک باشد، یا اصلاً آهنگی غمگین باشد و بدون توجه به محتوای شعری که بر روی آن آهنگ خوانده شده است و فقط بخاطر موسیقی آن گریهامان بگیرد یا گریه کردن بخاطر آن بار غمی که میرساند و بخاطر سوز و نالهای که همراهش هست سادهتر بشود، این به معنای آن نیست که پس گریهی در این حالت دیگر آن گریه نباشد ... گریهی مدّ نظر ما باید از سر محبت باشد و برخی مسائل هست که وصل شدن ما به مسیر اصلی را تسهیل میکند، از جملهی این مسائل همین نوحهخوانیهای محزون است و اینکه فضا فضای گریه باشد ... حالا یک نفر با شنیدن نام مبارک حسین ناگهان منقلب میشود و اشک در چشمانش جمع میشود، یک نفر با تعریف کردن روضه و یاد کردن از مصائب ایشان و روابط عاطفی ایشان و صلابت ایمانشان در دفاع از حریم دین خدا یک جایی دلش میشکند و ارتباطش وصل میشود، یک نفر وقتی سینه زد و سینهاش درد گرفت به خودش میگوید تو با دست خود به سینهات زدی و از این درد در رنج هستی حال آنکه شهدای کربلا با محبتشان به خدا و اهل بیت علیهمالسلام به جای دست خودشان تیر و نیزه را به این سینه پذیرا بودند و هرگز اعتراض و شکایتی نداشتند و بعد از این همه معرفت ایشان به گریه بیفتند ... آن اشک دارد خبر از این اتصال میدهد ... اشک نشانه است ... معیار است ... نشان میدهد که ارتباط برقرار شد ... دلی که شکست الآن وصل است به خدا ... به دریای پاکی و طهارت ... اهل بیت علیهمالسلام هم طاهرند و هم مطهِّر، مثل آب جاری، وجود ناپاک ما اگر به ایشان وصل شود مثل این است که نجاستی که عین نجاست در او نیست به آب جاری یا کر وصل شده باشد، بالفور پاک میشود ... مؤمن ذاتاً پاک است و موضعاً نجس میشود اما هرگز عین نجاست نمیشود، این هم بحثی روایی دارد، آنجا که فرمودند ما اصل خیر هستیم و هر خیری از فروعات ماست و دشمنان ما اصل شر هستند و هر قبیحی از فروعات ایشان است پس خود را از فروعات ایشان پاک کنید، مؤمن ممکن است درگیر فروعات دشمنان اهل بیت علیهمالسلام بشود ولی از اصل ایشان بریء است و الله ولی الذین آمنوا یخرجونهم من الظلمات الی النور ... ممکن است بگویید پس حقالناس و امثال آن چه؟ در جواب فقط یک اشارهی کوتاه میکنم و رد میشوم ... فرض کنید شخص الف باید ۲۰ سال نماز قضا به جا بیاورد و در مسیر بندگی خدا شروع میکند به ادای وظیفهای که بر عهدهاش هست ولی اجل مهلتش نمیدهد و بعد از قضا کردن ۱۰ سال از دنیا میرود، آیا او بخاطر آن ۱۰ سال باقیمانده به جهنم فرستاده شده و تارکالصلوة شمرده خواهد شد؟ یا سؤال دیگر، فرض کنید که مؤمنی خواست به حسابش برسد قبل از آنکه به حسابش برسند، دانست که باید از ۱۰۰ نفر حلالیت بگیرد ولی در عمل نتوانست جز از ۱۰ نفر حلالیت بگیرد، آیا او در قیامت به خودش رها خواهد شد و شفاعت هم به کمکش نخواهد آمد؟ در کلام بزرگان و در روایات جواب این مسائل آمده است ... الأعمال بالنیات ... کسی که در ارتباط با اهل بیت علیهمالسلام قرار گرفته است و ارتباطش برقرار است آیا در آن زمان که محبت ایشان در دلش میجوشد به فکر این است که فردا که رفتم سر کار برای این و آن بزنم یا دارد حالتی از شعور را تجربه میکند که فکر میکند با چنین تجربهای دیگر هرگز به سراغ زشتیهایش نخواهد برگشت؟ ... و البته احتمالش خیلی زیاد است که از فردا تا حدودی دوباره مثل همین امروزش بشود ... اما اگر بعد از این کار خوب کسی برود و گناه کند آیا دلیل میشود که کار خوبش در اصل کار خوبی نبوده است؟ ... نماز که خداوند فرموده است تنهی عن الفحشاء و المنکر هم تنها از فحشاء و منکر نهی میکند و کسی را مجبور به خوب بودن نمیکند، مثل پیامبران که امر به خوبی میکردهاند و از بدی نهی میکردهاند، بله کمک میکند که اگر کسی بخواهد خوب باشد راحتتر بتواند از بدی فاصله بگیرد ولی علت تامه برای خوب ماندن کسی تا زمان مرگش نمیشود ... به طرز مشابه هم اشک بر امام حسین علیهالسلام که نشانهی ارتباط با دریای طهارت و پاکی است خبر از پذیرفته شدن توبه میدهد ولی تضمین کنندهی این نمیشود که شخص دیگر معصوم از گناه یا حتی مکروهی شود ... اما کار برایش سادهتر خواهد بود اگر بخواهد که پاک بماند ...
این یک مطلب است، مطلب دیگر اینکه کسی که یک قطره اشک از روی محبت بر این خاندان بریزد و یا حتی یک بار خواهان ارتباط با ایشان بشود اهل بهشت خواهد بود ... میتوان فرض کرد که چنین کسی در حصنی قرار میگیرد که هیچ گناهی (مگر کفر و شرک و دشمنی با اهل بیت علیهمالسلام) آن را ضایع نمیگرداند اگرچه آن گناهها زندگی دنیا و زمان جان دادن و برزخ و قیامتش را برایش جهنمی طاقتفرسا گرداند ... سپس اگر این ارتباط باطنی وجود داشته باشد (یعنی در اثر دشمنی با اهل بیت علیهمالسلام و شرک این رابطه قطع نشده باشد) این شخص در قیامت شایستهی شفاعت است چون او به عروةالوثقی متمسک شده است ...
واکنش معاون قوهی قضائیه نسبت به یک مداح معروف که نمیدانم کیست را مقایسه کنید با واکنش کسانی که مخالف ما در این تاپیک بودند:
نقل قول:
معاون فرهنگی قوه قضاییه با اشاره به اظهارنظر اخیر یکی از مداحان درباره امام حسین (ع)، گفت: این مداح اشتباهی کرده و سخنی گفته که باید جبران شود، اما نباید به جایگاه وی حمله کرد.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از معاونت فرهنگی قوه قضاییه حجت الاسلام و المسلمین دکتر هادی صادقی با حضور در مراسم عزاداری هفتمین روز شهادت سالار شهیدان حضرت سید الشهدا(ع) در جمع پرسنل ستاد قوه قضاییه در سخنانی با عنوان "عقلانیت و احساس در شعائر حسینی (ع)" گفت: در حرکت پیش برنده دینی نظیر نهضتی که امام راحل(ره) بنیان گذاشت هر دو بخش عقل و احساس حضور داشته و دارند. در مقاطع مختلف شاهد بودیم که نوع رفتار امام(ره) هم جنبه احساسی داشت و از این توان استفاده میکردند و به موازات آن از عقل مردمی نیز بهره می جستند و کار را به شکل عقلانی پیش می بردند که این در سیره اهل بیت (ع) نیز به وفور دیده می شود.
معاون دستگاه قضا با بیان اینکه در مجالس سنتی ما همیشه این رویه وجود داشته است، گفت: در گذر سالها این فرهنگ ارزشمند حفظ شده که باید مواظب باشیم به انحراف کشیده نشود.
وی با بیان اینکه مردم در گذشته مطالب دینی را نه از مطالعه که از استماع مواعظ و حضور در مراسم مذهبی و عزاداری می آموختند، ادامه داد: مردم به نوعی پای منابر تربیت می شدند و از طرفی دیگر با اشعار و مداحی تغذیه احساسی و عاطفی می شدند که امروز هم این شکل سنتی مجالس باید حفظ شود.
این استاد حوزه و دانشگاه عنوان کرد: همانطوری که روحانیون وظیفه بزرگی بر دوش دارند تا مردم را در مجالس و منابر با فرهنگ دینی آشنا سازند و تربیت دینی را در سطح جامعه شکل داده و منتقل کنند، مداحان محترم هم چنین وظیفه ای دارند و باید گفت مداحان هنرمندان دینی هستند؛ لذا نباید جامعه مداحان را تضعیف کرد. برخی که ارادههای دیگری دارند و به دنبال مقاصد دیگری هستند با تمسک به بعضی ضعف ها و اشتباهات برخی از آنان با جامعه مداحان حمله می کنند و این از اشتباهات بزرگی است که مرتکب می شوند.
معاون فرهنگی دستگاه قضا، جامعه مداحان را ابزار ترویج دین و توسعه فرهنگ مذهبی دانست و افزود: مداحان همچنین وسیله اظهار عشق و علاقه در سطوح مختلف جامعه مخصوصا جوانان به دین، امام حسین(ع)، اهل بیت (ع) و معارف دینی هستند که نباید تضعیف شوند؛ اما بدنه جامعه مداحان نیز باید مراقب باشند.
صادقی افزود: این سخنان دو جنبه دارد و اگر یکی شنیده شود و دیگری مغفول ماند مخاطب را با قضاوت اشتباه روبرو می کند. جنبه اول آنکه نبایستی اجازه داد جامعه مداحان تضعیف شود، اما جنبه دوم آنکه خود مداحان باید مراقبت کنند اشتباه نکرده و در صورت بروز باید تذکر داد که این امر را جبران کنند. مثلا اخیرا شنیده شد مداحی محترم، باسابقه و انقلابی در رسانه ملی سخنی بر زبان آورده است در پاسخ به این سوال که چرا در مجالس ناسزا گویی میکنید؟ وی در جواب گفته است زیرا به امام حسین(ع) اقتدا میکنیم. نستجیر بالله آیا امام حسین (ع) نیز فحش میداد؟
وی افزود: باید همینجا گفت این مداح محترم اشتباهی کرده و سخنی گفته که باید جبران نمود؛ اما نباید به جایگاه وی حمله کرده و وجهه او را خرد کنید. برچسب های مختلفی نظیر بی سوادی، به راه انداختن امپراطوری و ... به وی بزنیم؟ این کار غلط است، اما باید فوراَ تذکر داد این سخن غلطی است و از وی بخواهیم اشتباه بزرگی را که مرتکب شده جبران کند. استنباط از رفتار امام معصوم (ع) کار مجتهدان است و شما نباید به استناد رفتاری که برای شما متشابه است و وجه آن را نمی دانید، برداشت غلطی داشته و با استناد به رفتار امام حکم دهید که ناسزاگویی و فحاشی جایز است!
معاون قوه قضاییه گفت: اما پاسخ آن چیزی که مطرح شد در مورد ناسزا گویی امام علیه السلام، ایشان یک کلمه فحش و سب ندارند. باید بدانیم فرق است میان فحش و سب با لعن و نفرین. به عنوان مثال وقتی که حر بن یزید راه را بر ایشان بست و اجازه هر گونه حرکتی نداد، فرمودند از ما چه می خواهی؟ مادر به عزایت بنشیند.
صادقی افزود: این نفرین است و به هیچ وجه فحش و ناسزا نیست؛ مثل مرگ بر امریکاست. که بر زبان ماست و نفرین امام مستجاب است و همانطور که می دانید نفرین دعا علیه کسی است. در نتیجه مرگ حر قطعی بود چه بر می گشت و چه برنمی گشت. خدا به وی توفیق داد. امام علیه السلام، امام هدایت است و نفرین نیز برای هدایت است تا تلنگری باشد برای به خود آمدن کسانی که راه را اشتباه می روند تا به خود آیند. این تلنگر موجب شد احساس حر بن یزید غلیان کند و عصبانی شود، اما ادب کرد و مورد عنایت الهی قرار گرفت پس نباید گفت امام به کسی ناسزا گفته است.
این استاد حوزه و دانشگاه در مثالی دیگر بیان کرد: امام حسین (ع) روز عاشورا فرمودند: " ان الدعی بن الدعی قد رکز بین اثنتین بین السلة و الذلة "؛ دعی در زبان عربی یعنی کسی که خوانده شده است و چقدر این زبان فخیم و سنگین است چرا که این اصطلاح یعنی خوانده شده. معنا در اصل همان زنازاده ست اما با لفظی فخیم و کنایی ارائه شده است. ما در ترجمه آن؛ به اشتباه می گوییم زنا زاده پسر زنا زاده و در زبان فارسی نیز با تعابیری مزین به ادب باید این مضامین را بر زبان آورد.
صادقی ادامه داد: امام حسین(ع) حقیقتی را بیان می فرمایند که این فردی است که پدرش معلوم نیست و به نام دیگران او را خوانده اند و پسر کسی است که او نیز پدرش معلوم نیست و در اینجا ایشان قصد دارند بیان فرمایند که ای لشگر یزید بدانید کسی که در پی او رفته اید کیست و چگونه آدمی بوده است. پس این معنای دعی است؛ حال آیا این فحش به شمار می رود، آیا متوجه هستیم چه می گوییم؟ به خودمان اجازه می دهیم در مداحی هامان به هر کس که میخواهیم فحش دهیم و مبرهن است که این استنباط غلط از رفتار امام است.
صادقی گفت: پس لطفا آقای مداح محترم شما دقت کنید و چقدر خوب است که فرد مراقب جایگاه خودش باشد. وظیفه شما این است که با هنرمندی شور و شوق حسینی را به پا کنی و چقدر ارزشمند است و ما تحسین میکنیم رفتار مداحان محترم را و نیز ایشان را که خدمات زیادی در طول این سالیان دراز داشته اند و از ایشان تقدیر می کنیم و برادرانه می گوییم این کار شما اشتباه است و جبران کنید.
معاون قوه قضاییه با اظهار ناراحتی از هجمه به جامعه مداحان گفت: نباید یک رفتار غلط را با رفتار غلط دیگری مقابله کنیم؛ نظیر آنکه به وی برچسب بزنیم، او را تخطئه مطلق کنیم و باید گفت دو طرفی که در رسانه ها جنجال به پا کرده اند مرتکب افراط شده اند، چه آنهایی که حمله می برند می گویند امپراطوری راه انداخته اند و چه آنهایی که دفاع بی حساب و کتاب می کنند، اعتدال یعنی عقلانیت را داشته باشید و با احساسات مطلق عمل نکنید.
صادقی با بیان اینکه احساسات باید تحت اشراف عقلانیت قرار گیرد، گفت: اگر احساسات در مسیری که عقل تعیین می کند حرکت کرد این مایه نجات و سلامت است، ولی اگر اینطور نشد مایه اشتباهات بزرگ است و از هر طرف که برویم افراط یا تفریط به انحراف کشیده شده ایم.
ممکن است در تشخیص مصادیق با ایشان موافق باشیم یا نباشیم، ولی یک نکتهی مهم در کلام ایشان هست که دو طرف باید خودشان را کنترل کنند، چه آنها که بدون هر گونه قیدی و به طور کلی از هر مجلس عزایی دفاع میکنند و سعی در تطهیر چهرهی عزاداران و مداحان میکنند با وجودیکه امکان دارد برخی از ایشان ولو اندک هم باشند جایی پا را از حدود شرع هم فراتر بگذارند، و چه آنها که تا یک اشتباهی ببینند که البته معلوم هم نیست مصادیق اشتباه را درست تشخیص داده باشند خودشان به هتاکی و حرمتشکنی دست میزنند و کسی که حرمت عزادارانی که خطا نکردهاند یا نادانسته خطا کردهاند را بشکند حرمت صاحبعزا را هم رعایت نکرده است ...
حالا این موضع یعنی دفاع از هر کاری که خبر داریم یا نداریم که در برخی مجالس انجا میشود؟ گمان نمیکنم ولی قضاوتش با خدا ...
[=Times New Roman]
دوست عزیز بازی های سیاست خیلی پیچیده هست.
برخی مسئولین همیشه سر جاشون هستند ، نه تشنگی میکشن ، نه گشنگی ، نه سختی ، نه تنگدستی.
هر دفعه هم یه حرفی میزنن یه گروهی رو حامی خودشون میکنند تا خرشون از پل بگذره.
از این حرفها که بگذریم ، اگر همین معاون قوه قضاییه بر علیه این مداح حرف میزد شاید شما میگفتی "متاسفانه هم در این تاپیک هم از طرف مسئولین به عزاداران حسینی بی حرمتی می شود و ما مظلوم هستیم"
قضاوت نمی کنم ، ولی گمان میکنم این حرفو یا شبیه این رو میگفتید.
جناب مسعود،
معلوم است که آن جمله را میگفتم، بحز آن بخش آخرش را، اینجا مظلومین یک یا دو نفر مطرح نیست و معتقدم ظلمی که در این تاپیک روا داشته شده و متآسفانه بزرگانی هم به آن دامن زدهاند خیلی بیش از یک یا دو نفر را در بر میگیرد ...
ولی چیزی که شما به ان دقت نکردید این است که بنده کسی را که اصلاً نمیشناسم که چه کسی هست را به عنوان شاهد و سند معرفی نکردم که بگویم چون ایشان چنین حرفی زده است پس شما باید حق را به ما بدهید، بلکه او را به عنوان یک الگو در جهت انصاف معرفی کردم که حرفی که بارها در این تاپیک گفتم و ناشنیده انگاشته شد و هر بار تکرار کردند که تو موافق همه چیز هستی حتی اگر حرام باشد، این بار آن را از دهان کس دیگری بشنوید ... امیدوار بودم که اگر متن ایشان را بخوانید نه متن ایشان را غیرمنصفانه بدانید و نه چنان نیتی را به بنده منتسب کنید که دارم یک نفر را به عنوان سند خود معرفی میکنم ... اینکه فرمودید که اگر او بر علیه مداح خیلی بد صحبت میکرد من دیگر سندیتی برای حرف او قائل نبودم نشان میدهد که گمان میکنید دارم هر چیزی که موافقم باشد را بدون احراز اعتبار آن به عنوان سند معرفی میکنم تا به عنوان یک برگ برنده در مقابل شما از آن استفاده کنم ...
جناب مسعود متأسفانه من در بسیاری از مباحث این تاپیک نه حسنظن میبینم و نه منطق و نه انصاف ... تنها چیزی که تا کنون پررنگ دیدهام (نه اینکه چیز دیگری نبوده باشد) این بوده است که یک عده مدام به دنبال مچگیری از دیگران هستند و خودشان شبههافکنی در اعتقادات شیعه میکنند ولی نگران پخش خرافات از طریق مداحان هستند، یا خودشان به بسیاری از مؤمنین جسارت میکنند و معترض به جسور بودن دیگران هستند، دست آخر هم طوری مقابل کسی که آیه و روایت میآورد میایستند که انگار جلوی دینشان ایستاده است و بعد معترض هستند که چرا در مجالس عزا حرفهای بدون سند زده میشود ... اینها از نظر منی که البته کس خاصی هم نیستم مصداق بارز بداخلاقی است و حتی مصداق کمبصیرتی، مصداق کمی علم به مسائل مطرح شده هم که از مباحث اخیرمان باید مشخص باشد ... اینها را به عنوان نصیحت و خیرخواهی برادرانه گفتم تا فکر نکنید شما را کافر یا مشرک یا دشمن اهل بیت علیهمالسلام دانستهام، حاشا و کلا ...
سلام علیکم.
ماشاء الله به این همه تراوشات فکری و علمی! چقدر نظریه پردازی شد با یک سوال ساده!
من چون از نزدیک با خیلی از این اقشار به اصطلاح مذهبی سرو کار داشتم باید بگم که بسیاری از افراد هستند که مداحی کردن رو هم مثل معلم قران (حفظ و قرائت و ...) پزشکی، معلمی و سایر کارهایی که به نظر شرافت خاصی دارند، فقط برای پول و شان اجتماعی انجام میدن و حالا اگه ثوابی چیزی هم داشته باشه براشون در وهله دوم اهمیت هست و این کارها براشون به عنوان یک شغل هست در درجه اول. من نمیدونم کسایی که اینهمه از برخی کارهای این مداح ها به اسم اشک گرفتن و عزاداری برای امام حسین دفاع میکنن آیا نمیدونن که امام زمان وقت ظهور اصلا برخی مساجد رو خراب میکنن چون سر راه مردم ساخته شده، اگه ما باشیم و یه آدم معمولی به مسجد سر راه ما اعتراض کنه میگیم نه خراب نکن مسجد خانه خداست و حالا که ساختن حق نداری یه آجر ازش برداری. اما امام که بیان خیلی چیزا رو کن فیکون میکنن که حتی ما خوابش رو هم نمیبینیم. علی ایهاالحال کاربران محترم جوری حق رو بجانب بگیرن و منم منم کنن که اگر فردا روزی حقیقت آشکار شد بخاطر ظاهر بینی و پافشاری بیموردشون شرمنده نباشن.
من خیلی ساله که اصلا جلسات مداحی رو نمیرم چون واقعا باعث رشد من نمیشه و فقط یک سردرد در اثر داد زدن های بیخود مردم و مداح برای من میمونه، اون روحانی که میره منبر و ده دقیقه با سوز و البته خلوص نیت جریان عاشورا رو میگه ولو این که فقط چند قطره اشک از مردم بگیره به نظرم بهتر از اینه که یه مداح کاری کنه که عقل مردم برای چند دقیقه زایل بشه و از حال خود بیخود بشن. مداحی آقای کوثری برای امام رو دیدید؟ تازه برای ولی امر مسلمین مداحی میکنه این قدر ساده است . اگه برخی از آقایون بودن میگفتن باید پر سوز و گداز ترین مداح رو برای رهبر بیارین تا آخر مجلس همه از شدت ناراحتی گریبان چاک کنن و عربده بکشن. یه کسی رو دیدم امسال تلویزیون پخش میکرد که اسمش یادم نیست اما جوون بود، خیلی افتضاح بود حتی درست روی پا نمی ایستاد، افتان و خیزان راه میرفت که یعنی کمرم از این غم امام حسین شکست!!!. مقتل خوانی آیت الله شهید حکیم رو که خیلی هم معروفه بیینید، با وجود اینکه عربی میخونه اما جگر ادم کباب میشه، نه حرف اضافه ایی میزنه نه از خودش چیزی اضافه میکنه بلکه عین مقتل رو از رو میخونه. قربان اون مداح های قدیمی برم که با دوبیت شعر ساده و درست دینشون رو به آقا ادا میکردن: امشبی را شه دین در حرمش مهمان است، صبح فردا بدنش زیر سم اسبان است، مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع.
من نمیدونم این چه عزاداری هست. به اندازه موهای سرم آدم میشناسم که شب تا صبح محرم پای منبر بهترین مداح های شهر هستند و خودشون نذری میدن و .... اما فرداش میرن مغازه و تا میتونن مردم رو تیغ میزنن. جالبه کا ما امسال اصلا نذری نخوردیم جز یکی دو بار. پدرم میگفت من نمیرم از این اطراف بگیرم، یکی نمایشگاه ماشین داره و میدونم وچطوری نون درمیاره، یکی پزشکه و مردمو میچاپه، یکی کارمند دولته و دیگه نگم که چه قدر بالا کشیده و .... .(البته اینهایی که نزدیک منزل ما هستن خصوصیاتشون برای ما اشکار شده وگرنه افراد شریف در این اقشار بسیار بیشترند) من نمیدونم اینهمه سینه میزنن و نذری میدن و عزاداری میکنن (اون هم با شور!!!) چرا آدم نمیشن؟
سلام خدمت شما.
نباید درمورد همه به یک چشم قضاوت کرد...
پزشک به اندازه ی خودش سختی کشیده تا شده پزشک،کارمند دولت هم که خیلی درآمد فکرنکنم داشته باشه،حالا شاید شما چیزهای دیگه ای خارج از اصول دیده باشید که اینطور میفرمایید.
ولی فردی شنیدم،مداحی می کند برای کسب درآمد بیشتر از طرفی اهل قلیان و... هست.
[bشور حسینی تنها فایده ای ندارد،باید شعور حسینی هم داشت،که متاسفانه برخی مداحان بیشتر در قسمت شور حسینی کار میکنند. [/b]
سلام علیکم بنده قضاوتی نکردم. متن رو یکبار دیگه بخونید، نگفتم هدفشون اشتباهه بلکه اصل هدفی که بسیاری از افراد دارن رو گفتم که چیز بدی هم نیست. فقط گفتم که بسیاری بخاطر اینکه یک شغل و درامد و جایگاه اجتماعی داشته باشن طرف اینکارها میرن که لزوما بد نیست البته تا وقتی که مدام مولا مولا نکنن و یک خروار ریش نذارن و به ریش مردن نخندن.
حضرت آيت الله سيستاني:
سؤال: آيا در مجالس عزاداري، ناله وشيون بلند سر دادن و محکم به سر و صورت و دست کوبيدن جايز است ؟
پاسخ: اشکال ندارد.
سؤال: آيا هروله کردن ( بالا وپايين پريدن ) در عزاداري يا جشن يا حتي عزاداري امام حسين (ع) جايز است يا خير؟
پاسخ: اشکال ندارد.
سؤال: ميخواستم نظر حضرت عالي وشرعي ونحوه حلال يا حرام را درباره لخت شدن افراد در هيئت هاي مذهبي که جهت سينه زني انجام مي گيرد را بدانم؟
پاسخ: اشکال ندارد.
سؤال: لخت شدن در مراسم سينه زني چه حکمي دارد؟
پاسخ: اشکال ندارد.
حضرت امام خميني(ره):
اگر لخت شدن باعث مفسده نباشد، اشکال ندارد و بر زنان واجب است از نگاه کردن به بدن نامحرم اجتناب کنند.
امام، استفتاءات، جواب3، سؤالات متفرقه، س 46؛
حضرت آيت الله العظمي بهجت:
- لخت شدن و سرخ شدن بدن در عزادارى:
1834. لخت شدن در عزادارى چگونه است و اگر بر اثر سينه زنى، بدن سرخ شود، چه حکمى دارد؟
ج. اشکال ندارد و لخت شدنى که در معرض نظر حرام نامحرم باشد، جايز نيست.
حضرت آيت الله فاضل لنکراني:
سؤال ـ آيا سينه و زنجير زدن در عزادارى که منجر به کبود و حتى جارى شدن خون مى شود جايز است؟
جواب: ـجايز بلکه راجح است مشروط بر آنکه موجب ضرر مهم و اضرار بر نفس نباشد
سؤال ـ برهنه شدن مردان در حال سينه زدن و زنجير زدن در منظر زنان چگونه است؟
جواب: بر زنان لازم است از نظر خوددارى کنند. البته بر مردانى که مى دانند زنان به بدن آنها نگاه مى کنند جايز نيست لخت شوند.
حضرت آيت الله مظاهري:
سؤال: برهنه شدن آقايان در حال سينه زدن و زنجير زدن در برابر خانمها چه حکمي دارد؟ استفاده از بلوزهايي که پشت شانه آنها سوراخ است تا زنجير روي بدن قرار گيرد و در انظار مردم خصوصاً خانمهاست چه حکمي دارد؟
جواب: جايز است ولي تفکيک زن و مرد در همه جا، يکي از اهداف بزرگ اسلام است.
حضرت آيت الله جوادي آملي:
21ـ سينه زدن با بدن برهنه، به دور از چشم نامحرم، چه حکمى دارد؟
پاسخ: در صورتى که مصون از نگاه نامحرمانه ـ نه خصوص نامحرم ـ باشد، اشکال ندارد.
آيت الله سيد صادق روحاني:
سؤال: برهنه شدن مردان و در منظر زنان سينه و زنجير زدن چه حکمي دارد؟
جواب: باسمه تعالي ، بر مرد جايز است ولي زنان نگاه نکنند.
پرسش :
آيا ما كه معتقديم كه امام زمان(عج) و حضرت زهرا در حال نظاره عزاداري ائمه هستند، اين كار بي ادبي به ساحت مقدسشان نيست؟
پاسخ :
اين كه بودن اين عزاداري در محضر اولياي الهي و حضرت زهرا(سلام الله علیها) دليلي بر جسارت و بي ادبي به محضر مقدس آنها نيست، چون اولا: از نيت و قصد عزاداران كه هدفشان عرض تسليت و همدردي با آنها در اين مصيبت سنگين است به خوبي آگاهند و ثانيا: اين نظاره و ديدن، احكام عالم دنيا را ندارد و مشمول احكام عالم معناست كه احكام ويژه و مخصوص خود را دارد و اين احكام را نبايد با هم خلط و اشتباه نمود.
منبع: نرم افزار معمای هستی
منظورتون از قرار دادن سیاست در مجلس عزاداری رو متوجه نشدم. لطفا توضیح بدین.
[="Times New Roman"][="Black"] نسیم رحمت;886117 نوشت:
منظور آقای/خانم Smart star رو نمی دونم ولی این سوال من هم هست و منظور خودم رو میگم.
اینکه یک مداح در مورد مسئولین کشور و افراد سرشناس توهین/ فحاشی/ غیبت / اظهار نظر کنه و بگه فلانی اینجوریه و اونجوریه ، مشکلی نداره؟
خب امام حسین علیه السلام برای تمام هیئت ها یکیست و وقتی نظر شخصی بیاد وسط ممکنه چند دستگی بوجود بیاد و
یکی بگه من این هیئت نمیرم چون پشت سر کسی که دوستش دارم حرف میزنه.
اگه بحث فقط دشمنان اسلام و ایران باشه دیگه مشکلی نیست ، چون همه موافقند.[/]
توهین/ فحاشی/ غیبت و امثال این موارد نسبت به هر کس که باشد غلط است، به این گونه موارد سیاسی کاری نمی گویند.
منظورتون رو در این خصوص متوجه نشدم. برای اذن دخول در حرم ائمه معصومین نیازی به اشک ریختن نیست.
اشک از روی محبت، عمل را به دنبال خود دارد.
این همان عرض ماست. در واقع این عمل فرد است که او را بهشتی و یا جهنمی می کند. فرقی بین این دو، گفتار بنده و مستند کلام شما نیست.
البته به شرط این که حق الناس نباشد و حق الله را هم جبران کند. حق الناس با اشک و گریه بخشیده نمی شود.
سلام خدمت شما استاد بزرگوار.
منظورم این هست که در هیئت عزاداری هستیم ویکدفعه مداح بگوید مشت هارا گره کنید و برکشورهای دشمن لعنت بفرستید....
شعارهای مربوط به راهپیمایی های سیاسی...
با عرض پوزش؛ خلط مبحث نفرمایید این که عذاب شود و عذاب پاکش کند ووارد بهشت شود، ربطی به موضوع بحث ندارد. صحبت ما در این دنیا است و اثر محبت اهل بیت. محبت اهل بیت اکسیر اعظم است و کسی در آن تردید ندارد. تمام حرف روی این است کسی که ادعای شیعه بودن و دلسوختگی اهل بیت رو دارد باید در عمل خود را نشان دهد.
این که بگوییم با اشک بهشت بر انسان واجب می شود و یا نمی شود را خودتان قبلا توضیحش رو بیان کردین. این عمل فرد است که او را بهشتی با جهنمی می کند.
کاربر گرامی شما همه صحبت تون را بر محبت اهل بیت قرار داده اید و این که نجات بخش است. بله درست است نجات بخش است اما در صورتی که خود فرد بخواهد و به دین عمل کند و الا این که کسی بگوید من امام حسین را دوست دارم ولی نماز نمی خوانم چه فایده دارد ؟ و یا این که بگوید من حضرت زهرا را دوست دارم و بر مظلومیت او اشک می ریزم اما حجاب رو رعایت نمی کنم چه فایده دارد؟ و .....
بارها این روایت رو شنیدید امام صادق علیه السلام در وقت شهادت همه اقوام خود را جمع کرد و فرمود شفاعت ما هب کسی که نماز ار کوچک بشمارد، نمی رسد.
امام حسین علیه السلام در وسط میدان جنگ به نماز می پردازد و دو تا از یارانش فدای نماز حضرت می شوند.
کسی که گریه می کند و نماز نخواند و بگوید نمی خوانم، آیا باز هم معتقدید با اشک بهشت بر او واجب می شود؟ چگونه با ترک واجب و انجام مستحب بهشت بر او واجب می شود؟ این چه محبتی است که تبعیت از محبوب را به دنبال ندارد؟
کلام امام صادق علیه السلام و اشباه این کلمه به معنای آن است در کنار محبت باید عمل هم باشد که اگر نباشد این محبت می تواند زمینه ساز برای نجات باشد و نه نجات بخش.
روایات فراوانی بر ثواب اشک ریختن بر اهل بیت داریم اما این به این معنا نیست که کسی که اشک می ریزد، بهشت ب راو واجب می شود. روایات را باید مجموعی سنجید در کنار هم معنا کرد.
می فرماید هر کس بمیرد و در دل محبت آهل بیت رو داشته باشد، بهشت بر او واجب می شود. اگر به همین روایت نگاه کنیم می گوییم اشک این اکسیر اعظم است اما وقتی با آیات و روایات در کنار هم می بینیم معلوم می شود باید همراه با عمل باشد. مثل آیه ای که گذشت :
سلام
من سئوالی داشتم .
که پاسخ آن شرعی و عقلانی باشد !
نظر شما در خصوص خرافات و بدعت وارده شده توسط بر خی معدود از مداحان چه می باشد
اصولا به عشق اهل بیت علیهم السلام مجاز به انجام هر نوع دروغ و بزرگ نمائی صرف اشک در آوردن هستیم !
اگر بنده اشکی در مجلس امام حسین ع ریختم !
بعدش خارج از مجلس که آمدم . انواع دروغ و ریا تزویر و کلک و مرتکب محرمات خدا شدم !
یعنی جا من و مثل منی که مرتکب انواع گناه ریز ودرشت شد صرف یک اشک در بهشت است!
اصلا
حرکات که برخی مداحان مرتکب می شود . با شعائر و فر هنگ حسینی و عاشورای و اهل البت علیهم السلام هم خوانی دارد . یا خیر ؟
یعنی خودرا کلب حسین دانستن و صدای آنرا در آوردن و قلاده به گردن انداختن مورد تائید. حضرت حسین علیه السلام بعنوان صاحب عزا است ؟
پ.ن
ای کاش زمانی که مرتکب چنین حرکات و یا بعضا دروغ هایی که بیان می شوید !
برای یک لحظه تصور کنید .
امام حسین ع حضور دارد ؟
بعد واقعا شرم دارید ؟
چنین حرف ها و رفتارها را انجام دهید !
اصلا شماها چرا دست از سر مقدسات ما بر نمی دارید ! چرا می خواهید هر دفعه با زستی برای خودتان اسم و رسمی بدست بیاورید ؟ از مقدسات این هزینه ها را خرج می کنید ؟
به قیمت اینکه کلیپ های شرم آور شما در شبکه های معاند و ضد انقلاب و وهابی پخش بشود !
و اعمال غیر شرعی شما بحساب اهل البیت علیهم السلام و تشیع حقیقی منظور گردد!
مداحی که مردم را تشویق به برهنه شدن می نمائد و تهییج به حرکات موزون می کنید
و بعد می مداحی می نمائید رقاصم رقاصم رقاص عباسم
این چه معرفتی دارد؟فقط
خجالت بکش حضرت عباس ع .....
در پایان جا دارد از ذاکرین و مداحان حقیقی که عمر خودشان را وقف مداحی و عزاداری سنتی کردند!
و قلوب مارا حسینی و کربلایی کردن آرزوی موفقیت را به نمایم
فقط یک چیزی را فهمیدم کسانی که زیاد دین و دین می کنند !
باور نکنید !
چون در شناخت مومن و دیندار ظرافت هایی است ! که بر آن اساس تمیز داده می شوند !
با عرض پوزش خیلی از این مطالبی که نقل شده، خلط بین مفاهیم درست ونادرست است. مثلا د رهمین مورد سومی که فرموده اید هیچ دلیلی ندارد بر اینکه وداع حضرت دال بر آن است که ما هم همیشه عزادار باشیم و گریه و اشک و ماتم .....
باید مراقب باشیم تا گرفتار افراط و تفریط نباشیم
اینگونه روایات بهاندازۀ تواتر است و مورد تشکیک نیست و معنای همۀ آنها این است که هر کس در این مجالس، رابطۀ عاطفی و رابطۀ عملی با ولایت پیدا کرد و نظیر حضرت حرّ بن یزید ریاحی، حسینی شد و پشیمان از گناهان خودگردید، بهشت بر او واجب میشود؛ چنانکه قرآن کریم میفرماید جهنّم او مبدّل به بهشت میشود: «یبَدِّلُ اللَّهُ سَیئاتِهِمْ حَسَناتٍ»؛
پروندۀ تاریک او نابود میشود و پروندۀ درخشانی که صفحۀ اوّل آن توبه و ثواب آن است و از هر ثوابی بالاتر است، باز میشود.
بلی، اگر در اینگونه مجالس، فقط رابطۀ عاطفی باشد، ثواب آن از هر حج و عمرهای بالاتر است و اینگونه ثوابها، تفضلی است نه استحقاقی و برای ترغیب مردم برای رابطۀ عاطفی با امام حسین(ع) است، که علّت مبقیّه برای تشیّع است و بهقول حضرت امام خمینی(ره) دانه میریزند تا کبوتر بگیرند.
گریه بر واقعهی کربلا بخصوص بر ابیعبدالله اثرات ویژهای دارد چراکه امام صادق (ع) فرمودند: "سیدالشهدا برای گریه کنندگان خود طلب بخشش میکند تا زمانی که روح از بدن جدا شد در دیدار با پیامبر و اولیاء مورد شفاعت قرار میگیرد" و وقتی از علت شفاعت پرسشگری میشود میگویند به خاطر عزاداری امام حسین (ع) مورد شفاعت قرارگرفتهاید"
شفاعت هم منظور شفاعت در گناهان کبیره است و گرنه کسی که گناهی ندارد چه نیازی به شفاعت دارد؟
رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : و أمّا شَفاعَتِي ففي أصحابِ الكَبائرِ ما خَلا أهلَ الشِّركِ و الظُّلمِ .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : شفاعت من براى مرتكبان گناهان كبيره است ، به استثناى مشركان و ستمگران .
عنه صلى الله عليه و آله : لِكُلِّ نَبِيٍّ شَفاعَةٌ ، و إنّي خَبَأتُ شَفاعَتِي لِأهلِ الكَبائرِ مِن اُمَّتي يَومَ القِيامَةِ .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : هر پيامبرى شفاعتى مى كند، و من شفاعت خود را براى اهل گناهان كبيره امّت خود در روز قيامت ، نگه داشته ام .
عنه صلى الله عليه و آله : إنّما الشَّفاعةُ يومَ القِيامَةِ لِمَن عَمِلَ الكَبائرَ مِن اُمَّتي ثُمّ ماتُوا علَيها .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : شفاعت روز قيامت ، در حقيقت، براى آن دسته از امّت من است كه مرتكب گناهان كبيره شده و با همان گناهان (بدون توبه) مرده باشند .
عنه صلى الله عليه و آله : شَفاعَتِي لأهلِ الكَبائرِ مِن اُمَّتي .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : شفاعت من براى آن دسته از امّت من است كه مرتكب گناهان كبيره شده باشند .
البته این به معنای ترویج اباجه گری نیست که عمل اهمیتی ندارد نه ما هم اعتقاد داریم که کسی که در ادعای دوستی اهل بیت را دارد باید عملش هم با قولش هماهنگ باشد اما نه اینکه بگوییم فقط عمل است و گریه و محبت و ... هیچ تاثیری ندارد صحیح نیست.
بنابر روایات، امام زمان علیه السلام در زمان غیبت و ظهور، بر شهادت جدّشان هر صبح و شام گریه می کند. آن حضرت خطاب به جد بزرگوارشان سیدالشهدا علیه السلام در زیارت ناحیه مقدسه میفرماید: «فلئن اخرتنی الدهور و عاقنی عن نصرک المقدور و لم اکن لمن حاربک محارباً و لمن نصب لک العداوة مناصبا فلاَنْدُبنّک صباحا و مساء و لابکین لک بدل الدموع دما، حسرة علیک و تأسفا علی ما دهاک؛
اگر روزگار مرا به تأخیر انداخت و دور ماندم از یاری تو و نبودم تا با دشمنان تو جنگ کنم و با بدخواهان تو پیکار نمایم، هم اکنون هر صبح و شام بر شما اشک میریزم و به جای اشک، در مصیبت شما خون از دیده میبارم و آه حسرت از دل پردرد بر این ماجرا میکشم».
در سوگ تو، با سوز درون میگریم
از نیل و فرات و شط، فزون میگریم
گر چشمه چشم من، بخشکد تا حشر
از دیده به جای اشک، خون میگریم
باید در تعیین مصادیق افراط مراقب باشیم که عمل صحیحی را به اسم افراط معرفی نکنیم
اگر درست انجام شود و از افراط به دور باشد اشکال ندارد. هدف از جلسات اهل بیت زنده نگه داشتن برائت از دشنان اسلام است. اگر به این شکل باشد که می فرمایید و از دشمنان اسلام برائت جسته شود منعی ندارد. البته باز هم تاکید می کنم به شرط پرهیز از افراط و تفریط و نیز سیاست بازی های معمول.
متوجه نشدم عرایض بنده رو نقد کرده اید و یا تائید. علی ای حال آن چه فرموده اید موید عرض بنده است. در مثل حر بعد از این که پشیمان شد و توبه کرد با جنگ در رکاب امام حسین علیه السلام جبران کرد. و این بهترین دلیل بر این است که بدون عمل، کافی نیست. زیرا یعنی پشیمانی و لازمه پشیمانی جبران گذشته است و البته شرطی دارد و آن هم اراده بر ترک گناه. اگر این ها محقق شود آن وقت «یبَدِّلُ اللَّهُ سَیئاتِهِمْ حَسَناتٍ»
1. اختصاص شفاعت به کسی که مبتلای گناه کبیره است، نیاز به دلیل دارد.
2. یکی از مهمترین ارکان شفاعت این است که خود فرد نیز قابلیت برای پذیرش شفاعت را داشته باشد.
=======»»»»»»»»» اطلاعات تکمیلی در این زمینه را از همکاران اعتقادی جویا شوید.
1. اختصاص شفاعت به کسی که مبتلای گناه کبیره است، نیاز به دلیل دارد.
2. یکی از مهمترین ارکان شفاعت این است که خود فرد نیز قابلیت برای پذیرش شفاعت را داشته باشد. این اعمال فرد است که قابلیت او را مشخص می کند.
=======»»»»»»»»» اطلاعات تکمیلی در این زمینه را از همکاران اعتقادی جویا شوید.
ادامه بحث به این شکل پاسخ به این مطالب موجب جدل است. می توانید معنای دقیق احادیثی رو که نقل کرده اید از همکاران حدیث بپرسید.
کافی است که کمی بیشتر بیندیشیم. بنده هم با شما موافقم که در تعیین مصادیق افراط باید دقت کرد. تمام حرف این است که نظر اسلام در این گونه موارد چیست. هر کسی می تواند به موالیان خود مراجعه کند و در این زمینه اطلاعات بگیرد.
توسل به اهل بیت با آن چه در پست های قبلی از آن نهی شده است، متفاوت است. دقت بفرمائید. کسی با توسل مخالف نیست. هر روز زیارت عاشورا بخوانید منعی در این زمینه نداریم.
استاد بزرگوار، اذن گرفتن یعنی چی؟
در رانندگی همین که شما راهنما بزنید که نمیتوانید فرمان را هم بچرخانید و خطتان را عوض کنید، ماشین بقلی باید به شما راه بدهد اگر در آن خط باشد، در قرآن هم آمده است که برای ورود به خانهی پیامبرتان اذن بگیرید، معنایش این نیست که بگویید ای پیامبر آیا اذن ورود میدهی و بعد قبل از پاسخ دادن حضرت داخل در خانهاشان شویم ... اذن گرفتن نیاز به پاسخ گرفتن هم دارد ... شما کارشناس عرفان و اخلاق هستید و حتماً بهتر از من این مسائل را میدانید ... و آنچه که گفتم مضمون روایت است و مرحوم آیتالله بهجت به آن استناد فرمودهاند ... برای حرم امام رضا علیهالسلام (و شاید سایر ائمهی هدی علیهمالسلام؟) تحول قلبی را علامت اذن داده شدن و اشک آمدن از چشم را هم علامت اذن داده شدن برای ورود به حرم امام حسین علیهالسلام معرفی مینمایند.
آیت الله بهجت:
بکاء برای سیدالشهدا علیهالسلام ثوابش چیست؟! میتوانیم برایش حدی که دیگر از آن بالاتر نیست بگوییم؟! حدی نیست که! به حدی است بکاء که [در روایت] میگوید همینکه اشک مختصری آمد، اذن دخول سیدالشهدا است و چهبسا جاهای دیگر هم [بنابه] الغاء خصوصیت، همین باشد؛ «الدَّمْعَةُ عَلامَةُ الْاِذْنِ»؛ داخل بشو.
رحمت واسعه، ص ۲۲۸ و ۲۲۹ (لینک: اینجا)
در گفت وگو با فرزند آیتالله العظمی بهجت مطرح شد:
پدرم میگفت: گریه، رابطه انسان با آن طرف عالم است. گریه، واسطه و رابطه است. وقتی که میخواهید وارد حرمی شوید و پا به حریمی بگذارید، طلب اجازه میکنید و اذن دخول میگیرید. میگویید یا خداوند وارد شوم؟ یا پیامبر وارد شوم؟ یا امام وارد شوم؟ در روایت است که اگر برای اذن دخول زیارت امام حسین (ع) اشک از چشمت جاری شد، بدان اجازه داده شده است.
پس این اشک رابطه انسان با ماوراء است. این اشک یک نشانه است. یک رمز است. فقط یک اتفاق فیزیکی نیست.
پدرم تأکید داشت خود گریه یک اذن و اجازه است. مثل چراغی است که روشن میشود و برای تو نشانه است. اگر اشکی آمد، علامت این است که به تو اذن دادهاند. این عین عبارت آقاست.
لینک: سایت پرسمان
زیارت شما قلبی باشد. در موقع ورود اذن دخول بخواهید، اگر حال داشتید به حرم بروید. هنگامی که از حضرت رضا علیه السلام اذن دخول میطلبید و میگویید: «أأدخل یا حجة الله: ای حجت خدا، آیا وارد شوم؟» به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحولی در آن به وجود آمده و تغییر یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت علیه السلام به شما اجازه داده است. اذن دخول حضرت سیدالشهداء علیه السلام گریه است، اگر اشک آمد امام حسین علیه السلام اذن دخول دادهاند و وارد شوید.
لینک: سایت شهید آوینی
این مباحث شاید رعایتشان در فقه واجب نباشد ولی نباید منکرشان شویم ... فقط برای یادآوری میگویم که شما کارشناس انجمن اخلاق و عرفان هستید ...
و در آخر:
پس قهراً این کسانی که میگویند: این مداحی چیست؟ مصیبتخوانی چیست؟ اشک ریختن چیست، اینقدر احمق هستند که نمیفهمند این اشک طریقه تمام انبیا علیهمالسلام بود برای شوق لقاءالله، برای تحصیل رضوانالله، و مسئله دوستان خدا هم از همین باب است. محبت اینها هم اگر در فرح اینها و مصیبت و حزنشان اشک آورد، این هم همانطور است [مثل گریه برای شوق و خوف خداست]. دلیل خیلی است؛ اول اینکه همه انبیاء علیهمالسلام از خوف خدا بکاء داشتند. آیا از شوق لقای خدا بکاء نداشتند؟ انبیاء علیهمالسلام کارشان همین بوده است. اگر کسی انبیاء علیهمالسلام را قبول دارد باید بکاء اینها را هم قبول داشته باشد. و همچنین [از ادله بر مطلب] این مسئله است که [در روایات] وارد شده و منصوص و ثابت است، در اذن دخول حرم سیدالشهدا علیهالسلام که [شخص بگوید]: «ءاَدخل یا الله، ءاَدخل یا رسول الله، ءاَدخل...» و از تمام ائمه علیهمالسلام استیذان میشود. (بعد در ادامه روایت هست که): «فإن دمعت عینک، فتلک علامة الإذن» اگر اشکی از چشم آمد، علامت این است که به تو اذن دادهاند. این اشک چشم، به اعلی علّیین مربوط است. اما کیست که این مطلب را بفهمد، کیست که عاقل باشد؟!
اما نادانها میگویند: اشک چیست ـ نعوذبالله ـ خرافات است، اینها چیست؟! این اشک چشم، به آن بالا مربوط است. عمل «امّداوود» آنقدر مفصّل است که از ظهر تا غروب، بعضیها آن را تمام نمیتوانند بکنند [در آن نقل شده] که در سجده آخر آن، سعی کن اشکی از چشمت بیاید؛ اگر آمد، علامت این است که دعایت مستجاب شده است. عجب شما میگویید این اشک هیچ کاره است؟! نخیر این اشتباه محض است، این اشک به اعلی علیین مربوط است، از آنجا استیذان میکند، از آنجا استجابت دعا میکند.
بهسوی محبوب، ص۱۲۴
لینک: سایت مرحوم آیتالله بهجت رحمهالله
برادر محترم چه چیزی بدون عمل کافی نیست؟ مگر گریه بر امام حسین خودش عمل نیست؟ عمل که هیچ مگر افضل اعمال نیست؟ شخصی ممکن است به واسطه گریه بر امام حسین که افضل اعمال است مستحق شفاعت در روز قیامت باشد این چه استبعادی دارد؟ چه استبعادی دارد که گریه بر امام حسین این لیاقت را در شخص ایجاد کند که موجب شفیع شدن اهل بیت برای او شود؟
حدیثی از حضرت صادق(ع) آمده است که فرمود:«لکی شیء ثواب إلاّ الدمعة فینا»
یعنی: (هر عبادتی را ثوابی است محدود و محصور، مگر گریه بر مصیبت ما)، یعنی: ثواب گریستن در مصیبت ما حدّ و اندازه ای ندارد و نهایتی برای آن نیست. پس مستفاد از این حدیث این است که گریستن در مصیبت آل محمد، مستثناء از سایر عبادات است در اجر و ثواب. پس شکی نیست که بالاتر ازاین، مرتبه ای نیست و گریستن در آن افضل تمام عبادات است.
نتیجه اعمال صالحه و طاعات و عبادات شرعیة، رسیدن به مرتبه کمال ترقی و ارتقاء مقام است که آن تقرب به خدا است، به بالاترین درجات قرب و رسیدن به درجات عالیه اشخاص صالح با تقوی و مؤمنین کامل ایمان، و در همه عبادات و طاعات و اعمال صالح، گریستن در مصیبت حضرت ابی عبدالله حسین(ع) است که نزدیکترین وسیله است برای رساندن بنده به مقام قرب الهی و درجات عالیه ای که مافوق آن از تصور بشری خارج باشد، چنانچه حضرت امیرمؤمنان(ع) بنابر خبری که سابقاً ذکر شد فرموده:
«گریه کننده بر حسین از ما خانواده رسالت است».(بحارالأنوار، ج 44، ص 234)
و حضرت صادق(ع) فرموده:
«برادر من است».
حضرت رضا(ع) فرموده:
«با ما محشور می شود و در زمره ما خواهد بود و در روز قیامت در سایه عرش الهی همنشین و هم صحبت با حضرت حسین(ع) باشد در بهشت».(بحارالأنوار، ج 44، ص 292)
و حضرت خاتم النبیاء(ص) فرموده:
«دست گریه کنندگان بر حسین را می گیرم، و با هم داخل بهشت می شویم».(همان)
و حضرت مجتبی(ع) فرموده که:
«داخل بهشت نمی شوم مگر با آنها»
و خود حسین(ع) فرموده:
«اگر آنها را پیشتر از خود داخل بهشت نبینم، داخل آن نمی شوم پیش از آنها».
و در حالی که داخل بهشت باشند، تمام اهل بهشت از انبیاء و مرسلین و اولیاء و صالحین و شهداء و صدّیقین و ابرار و مؤمنین، هر یک از آنها در درجه و مقام و منزلت خود خواهند، مگر گریه کنندگان بر حسین(ع) که در درجات پیغمبر(ص) و ائمه طاهرین می باشند و با ایشان می نشینند و با هم غذا می خورند و صحبت می کنند و با اهل بیت طهارت و عصمت معاشرت می نمایند
برادر مطالعه کننده و خواننده، حال پیش عقل و وجدان خودت فکر کن و انصاف بده، کدام عمل از گریستن بر حسین افضل و کدام طاعت و عبادت از این بالاتر باشد؟
امّا با کمال تأسف، که منتحلین به تشیع یا از روی جهالت و نادانی یا از راه عناد و دشمنی یا آلت دست دشمنان خارجی و داخلی شدن و غیر اینها در عصر حاضر، فضلا از طبقه عوام، بعضی از آنهائی که خود را از خواص می دانند، همت خود را بر این مصروف داشته و می دارند که اساس تعزیه داری و گریستن بر حضرت سیّدالشهداء(ع) که پایه اسلام و دین، از بعد شهادت آن حضرت بر روی آن استوار بوده و رکن رکین ایمان است، از میان برداشته شود، که اگر این رکن بزرگ برداشته شود، دفتر اسلام و دین و شریعت و قرآن در هم پیچیده و بر چیده خواهد شد. خلاصه زبان طعن و انتقادشان راجع به تشکیل مجالس عزاداری و گریستن بر حضرت سیدالشهداء دراز است. موضع گریستن و عزاداری برای آن بزرگوار، امری است بسیار بزرگ.
محمد بن ابو عمیر از محدثان قابل اعتماد میباشد که بنا بر تصریح رجال شناسی مثل کشی حدیث ضعیف نقل نکرده است این محدث نقل میکند: قال موسی بن جعفر (علیه السلام): «لا یخلدون الله فی النار الا اهل الکفر و الجهود و اهل الضلال و الشرک»؛ پروردگار در آتش نگه نمیدارد مگر آنهایی را که منکر حق و کافرند هستند.
مشرک در جهنم بهطور دائمی میماند و افرادی که مومن هستند و از گناهان کبیره دوری کرده اند، بدون حساب وارد بهشت میشوند؛ چراکه خداوند به رحمت خود از گناهان صغیره آنها گذشت میکند و اثر تقوا گناهان صغیره را از بین میبرد، این افراد هم مومن هستند و هم تقوای الهی را در پیش گرفته اند.
ابن ابو عمیر میگوید که من از این صحبت متعجب شدم که چطور خداوند گناهان صغیره را میبخشد و امام در پاسخ آیه 31 سوره مبارکه نساء را تلاوت فرمود: ﴿إِن تَجْتَنِبُواْ كَبَآئِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُم مُّدْخَلًا كَرِيمًا﴾
او از امام پرسید: اگر خداوند گناهان صغیره را میبخشد پس شفاعت چه جایگاهی دارد؟ حضرت در پاسخ از حضرت علی (علیه السلام) نقل میکند که فرموده است: از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم)شنیدم که میفرمود:«انما شفاعتى لاهل الكبائر من امتى فاما المحسنون فما عليهم من سبيل»: شفاعت من شامل کسانی میشود که مرتکب گناه کبیره شده اند؛ شفاعت برای گناهان کبیره است که اثر گناه کبیره با شفاعت از بین میرود. امام موسی بن جعفر (علیه السلام) میفرماید:اگر کسی گناه کبیره نداشته باشد، گناهان صغیره نیاز به شفاعت ندارد؛ چراکه خداوند گناهان صغیره این انسان را می آمرزد. پیامبر در این روایت فرموده است که عذاب جهنم به محسنین از امت من راه ندارد و آنها اهل سعادت هستند.محسنین کسانی هستند که از روی اختیار گناه کبیره را ترک کنند. از این روایت برداشت میشود کسانی که گناه کبیره را ترک کرده و تنها مرتکب گناه صغیره شده باشند، داخل در محسنین هستند که آمرزیده میشوند و احتیاج به شفاعت ندارند.
هیچکس نمیتواند مدعی شود که نه گناه کبیره انجام داده و نه گناه صغیره، مگر اینکه معصوم باشد و یا جزء افرادی باشد که پس از ریاضت های شرعی به مقام بندگان مخلَص رسیده است.گناهان کبیره حدود 70 گناه میباشد،حال اگر کسی گناهان کبیره را ترک کند و گاهی مرتکب گناه صغیره شود، برنامهاش در روز قیامت پاک است، این مطلب مسئله مسلّم است و هیچ حدیث دیگری در خلاف آن یافت نمیشود.
بکاء بر امام حسین که افضل اعمال است قابلیت شفاعت را در فرد ایجاد می کند و چه عملی بالاتر از بکاء بر سید الشهدا؟!
استاد گرامی، کتابهایی داریم مثل سؤالات شما و پاسخهای حضرت علامه طباطبایی، کسی که آن را بخواند میداند که دارد نظرات شخصی حضرت علامه را میخواند و شاید بزرگواران دیگر نظرات دیگری داشته باشند، ولی سایت اسکدین سایتی است که در آن به دنبال پاسخ دین هستند و نه یک شخص خاص، چه آن شخص خاص یکی یا تعدادی از علمای بزرگمان باشد و چه نظر شخصی یک یا تعدادی کارشناس باشد ... در ثانی اگر از نظر فقهی این کار حرام نباشد آیا مجاز هستیم که با نگاه بالا به پایین به کسانی که مرتکب آن میشوند نگاه کنیم؟
یعنی شما و دوستان دیگر و حتی خودم که عزاداریامان مطابق نظر جمعی دوستان در این تاپیک است و اشکهایمان ان شاء الله از روی محبت است دیگر معصوم از گناه هستیم و در عمل موبهمو از اهل بیت علیهمالسلام تبعیت میکنیم؟ شاید روش ما هم درست نیست و عزاداری باید کلاً طور دیگری باشد؟ نظر شما چیست؟ اگر عزاداریامان مشکلی نداشته باشد شاید مشکل آنها هم از عزاداریاشان نباشد ... استاندارد دو گانه که نباید داشت ...
گفتم:[INDENT=2]
[/INDENT]
فرمودید:
ولی در واقع این دو دقیقاً یکسان نیستند، اگرچه در نگاه اول به نظر خیلی شبیه به هم باشند ...
در مورد بخشودگی حقالناس هم روایاتی داریم ... همانطور که در دنیا ردّ مظالم کردن کارایی دارد در قیامت هم کارایی دارد ... لکن بحث بر روی آن بماند و اختلافات بالا میگیرد اگر بخواهیم به آن هم بپردازیم ...
اول اینکه توضیح مذکور در مورد اهمیت اشک بود، شما فرمودید آن تصورات خام است و شیطان این وسط میدانداری میکند و من این پاسخ را در جواب به آن مطلب شما نوشتم:[INDENT=2]
[/INDENT]
اما از این مطلب که بگذریم، بله باید در عمل هم اثری از محبت اهل بیت علیهمالسلام نشان دهد ... ولی مگر نفرمودند که مؤمن با آنکه مؤمن است ممکن است مرتکب برخی از گناهها هم بشود ... ایمان هم درجات دارد ... محبت هم درجات دارد ... میتوانید بگویید آنها که چنان عزاداری میکنند که به قول خودتان شما نمیپسندید محروم از محبت اهل بیت علیهمالسلام هستند؟
اگر اشک هیچ چیزی نیست و همه چیز فقط با عمل است اولاً بفرمایید الأعمال بالنیات چه میشود و ثانیاً بفرمایید دیگر اصلاً چرا اشک را مطرح کردهاند؟ از ابتدا میفرمودند که لیس للإنسان الا ما سعی ... و همین ... آن وقت باید فکر کنیم که پس شفاعت را چگونه برای اهل سنت توضیح بدهیم که حق با ماست و نه با آنها ...
مثالی جناب رضا بر علیه من استفاده کردند که بنا نداشتم به آن جواب بدهم ولی اینجا فکر میکنم لازم است که به آن هم جواب داده شود، چرا که شما هم مثل همان مطلب را نسبت به بنده به کار بردید ... ایشان فرمودند که یک نفر برای آنکه حالش سر نماز خوب باشد قبل از نماز کمی شراب میخورده است، و منظورشان این بود که بگویند الأعمال بالنیات هم محدودیت خودش را دارد، این چیزی نیست که ما ندانیم، همانطور که آن شخص زمان امام صادق علیهالسلام دزدی میکرد و صدقه میداد و وقتی امام علیهالسلام به او اعتراض فرمودند آن شخص جواب داد که در قرآن آمده است که اگر یک کار خوب کنید ده برابر آن را پاداش میگیرید و اگر بدی کنید عین همان به شما جزا داده میشود، پس با هر دزدی و صدقهی تمام آن باید ۹ ثواب برای او ثبت شود، اما امام صادق علیهالسلام برایش آیهای تلاوت فرمودند که رحمت خدا به محسنین نزدیک است و قبول اعمال متوقف بر تقواست و کسی که عصیان خدا را کند اهل تقوا نیست ... حالا اگر از ابتدای تاپیک را ملاحظه بفرمایید میبینند که ما در این تاپیک از اعمال حرام در حین عزاداری دفاع نکردهایم و فقط معترض هستیم که اگر کاری حلال باشد و حرام نباشد، ولو اینکه شما نپسندید و یا حتی مکروه هم باشد، ولی چون حرام نیست انجام دادنش عصیان نیست و در نتیجه همچنان طبق الاعمال بالنیات قابل توضیح است و میتواند منجر به محبت هم بشود ... اینکه بعد از مراسم آن وقت شخص چقدر گناهکار باشد و چقدر درستکار باشد فکر نکنم خیلی بین دو گروهی که عزاداریهای متفاوتی دارند فرق چندانی بکند، یک نفر برود آمار بگیرد تا بحث اینجا هم به جای یک بحث احساسی یک بحث علمی بشود ... مگرنه که فقط بگویند کسانی که اینطور عزاداری میکنند در بیرون مجلس بیشتر اهل فسق و فجور هستند و ما هم معصوم از خطاییم ... واضح است که این یک بحث احساسی است و از دوستان اهل فضل چنین بحثهایی بعید است، شما که دیگر کارشناس هستید و مورد تأیید حوزهی علمیهی قم هم هستید ...
بحث ما مگر سر این است که شخصی بیرون عزاداری چگونه عمل میکند؟
بحث بر سر محتوای خود عزاداریهاست ...
اگر محتوای آنها حرام نباشد، ولو اینکه شما و سایر دوستان خیلی آنها را نپسندید دلیل نمیشود کسی بگوید که به جای اینطور عزاداری کردن برو و به حرف اهل بیت علیهمالسلام در بیرون مجلس عمل کن ... خوب این مطلب را باید به همه گفت، چه آنها که اینطور عزاداری میکنند و چه آنها که آنطور عزاداری میکنند ... اگر کار حرامی انجام شد در این تاپیک همه متفقالقول هستند که این کارشان نمیتواند از سر تقوا و محبت باشد ... امیدوارم لطف کنید و مانع از تکرار سیاهنماییهایی که تا قبل از حضور فعال شما در تاپیک وجود داشت شده و ما را مدافع اعمال حرام شرعی در عزاداریهای خاص در نظر نگیرید ...
استاد گرامی،
اینکه وداع حضرت دلیل بر همیشه عزادار بودن نمیشود مطلبی بسیار واضح و روشن است، اگر این مطلب به تنهایی چنان معنایی را افاده میکرد به گفتن همان بسنده میکردم و آن را به عنوان سومین نکته نمینوشتم، اینکه شما از بین آن همه اشتباهی که بخاطر خلط درست و غلط میتوانستید به مطالب حقیر بگیرید دست روی این مطلب گذاشتید مرا بیش از پیش به ادامهی این بحث بدگمان میکند، یا آنکه در جواب جناب یکتای بیهمتا نوشتید که عزادار بودن مداوم و هر روزهی امام زمان علیهالسلام را توسل دانستید و آن را بیربط به مسألهی عزاداری مداوم دانستید:
شاید به قول خودتان این بحث به جدل ختم خواهد شد ... دقیقاً اینجا بحث بر سر این است که چه کاری افراط است و چه کاری نیست و احتمالاً همه موافق هستیم که تمام سال را عزادار بودن برای همه نیست و هر کسی به اندازهی ظرفیتش از این دریای محبت و ارتباط قلبی استفاده میکند ...
ظاهرا به سیر بحث دقت نداشتید بحث ما اصلا توسل نبود و آن چیزی هم که به عنوان شاهد آوردیم ارتباطی به توسل نداشت بلکه نقضی بر ادعای شما بودن که از عملی نهی کردید و ذیل آن تعلیلی که آوردید این بود که افراط و تفریط مورد قبول نیست گویی اقامه عزای امام حسین در هر روز نوعی افراط است!!
در شروع بحث جناب رضا-دی مطلبی مطرح کردند:
و جناب نقطه جواب دادند که:
پس از آن جناب مهرانت اشکال مطرح کردند که:
و جناب نقطه جواب دادند که:
و شما اشکال کردید که:
و بنده هم جواب دادم که
اشکال ما این بود که اگر چیزی را شما تحملش را ندارید بگویید من تحملش را ندارم و البته کسی هم به شما چیزی را که طاقت ندارید اجبار نمی کند اما اینکه نسبت افراط یا دیگر نسبت هایی که داده شد را به او بزنید یا بزنند خارج از انصاف و عدالت است!
ممکن است شخصی بخواهد شبی هزار رکعت نماز بخواند،شمایی که تحمل اینکار را ندارید نگویید این کار افراط است بگویید من تحملش را ندارم!
کسی که هر صبح و شام بر امام حسین گریه می کند،اگر شما تحملش را ندارید نیاز نیست که اگر نمی توانیم او را درک کنیم یک حرفی بزنیم که فردای قیامت نتوانیم در محضر خدا از این نسبتی که دادیم دفاع کنیم.
سلام
ظاهراً این شما هستید که به سیر بحث دقت ندارید
صحبت بنده را نقل قول کردید ، سپس صحبت جاب "نقطه" را ، اما پاسخ من به ایشان را نقل نکردید که مشخص بشود سیر بحث چه بوده!
گفت خسن و خسین ، دخترهای معاویه را پلنگی در جنگل درید! اول خسن و خسین نبودند ، حسن و حسین بودند!
دوم دختر نبودند و پسر بودند!
سوم فرزند علی بودند نه معاویه!
چهارم در جنگل نبودند!
پنجم پلنگ نبود و گرگ بود!
ششم اصلاً داستانِ حضرت یوسف(ع) بود!
هفتم اصلاً کسی دریده نشده بود!
اشکال از سمت ما بود نه شما! پس نفرمائید اشکال ما این بود که....!
در پاسخی که من به جناب "نقطه" دادم و شما نقل نکردید! کاملاً مشخص بود که بحث بر سر چه بوده:
اشکال ما (و نه شما!) این بود که اگر شما می خواهید کاری انجام بدهید که نظر و خواست خودتان است ، بروید در چهارچوب شخصی خودتان انجام بدهید ، نه اینکه آن را به مجالس عمومی بکشانید. می خواهید 365 روز سال را عزاداری بگیرید؟ خب بگیرید ، اما در خانهء خودتان! شما چه کاره هستید که برای سایر مردم تعیین تکلیف کنید؟! به شما چه ربطی دارد که دیگران می خواهند عزاداری کنند یا نمی خواهند؟!
سلام جناب رضا،
اشتباه نکنید، شما مطلبی را فرمودید، من جواب مختصری دادم، بعد جناب مهرانت سؤالی پرسیدند که باز من جواب نه چندان مفصلی دادم، بعد جناب نسیم رحمت به من ایراد گرفتند و هم گفتند نظراتم پر از خطا بوده است و هم در نهایت تذکر دادند که باید مراقب باشم که مبتلا به افراط و تفریط نشوم، سیر بحثی که مدّ نظر جناب یکتای بی همتا از آن یاد کردند این سیر بحث بود، سیر بحثی که شما فقط شروع آن بودید و جوابی که شما در پاسخ به من دادید از این سیر بحث خارج بود که به آن اشاره نشد، در این تاپیک چندین سیر بحث در کنار هم شکل گرفتند و هر کدام تا جایی به صورت بحث حاشیهای صورت گرفتند ... اشکالات جناب یکتای بی همتا مستند به روایات و نظر خیلی از بزرگان دین ماست و نظر برخی از بزرگواران دیگر در تقابل با این نظرات است، شما طوری با جناب یکتای بی همتا صحبت میکنید انگار دارند مقابل دینتان میایستند ... این بحث حاشیهای را ما به راه نیانداختهایم که برادر بزرگوار و ما هم آن را کش ندادهایم، شما پرسیدید، جناب مهرانت سؤال بعدی را پرسیدند، کارشناس گرامی هم باب بحث بیشتر را باز کردند ...
لطفاً ما را دشمن خدا و دین خدا ندانید و با ما به از آن باشید که با دشمنان اسلام هستید ...
و تعاونوا علی البر و التقوی و لا تعاونوا علی الاثم و العدوان
اگر اینطور بوده که می فرمائید ، من عذرخواهی میکنم
اما اصل بحثی که من مطرح کردم مربوط به آنهایی است که می خواهند جامعه را درگیر خواست شخصی خود کنند
به هر حال امروز آخرین روز حضور من در اسک دین است
برای تمام دوستان آرزوی موفقیت می کنم و بهترین دعایم برای تمام دوستان تعجیل در فرج آقا امام مهدی(عج) است
که دوای تمام دردهامان همین است
یاعلی(ع)
سلام جناب رضا-دی
اشاره بنده به بحث شما و جناب نقطه و سایرین از این جهت است که به کارشناس محترم که گمان کردند آن حدیثی که بنده آورده ام مرتبط به توسل بوده است یادآوری باشد که اصل بحث از آنجا شروع شد که بین شما و جناب نقطه مباحثی شروع شد که از آن بحث ها جناب مهرانت مطلبی مطرح کردند که پاسخ جناب نقطه به سخنان جناب مهرانت نقد کارشناس را در پی داشت و اصلا کاری به سیر مباحثات شما با جناب نقطه نداشتم بلکه این از این جهت است که کارشناس محترم دقت داشته باشند که این مطالبی که بنده می گویم در راستای نقدی است که بر کلام جناب نقطه از آن مباحثی که شروعش از آنجا نشات می گیرد است.
اشکال از سمت شما به چه کسی بود؟ شما اصلا با بنده قبل از این بحثی نداشتید که اشکالی به بنده وارد کنید،بنده هم با شما بحثی اصلا نداشتم که اشکالی به شما مطرح کنم (هر چند که اشکالاتی که جناب نقطه مطرح کردند را وارد و صحیح می دانم) و آن پستی که از شما برای نشان دادن سیر بحث به کارشناس مطرح شد هم از خطاب های موجود در کلام مشخص می گردد که شما مورد خطاب بنده نیستید و صحبت با کارشناس است.
اشکالی که بنده مطرح کردم به صحبت های کارشناس بود که عملی را با تعلیل مذموم بودن افراط و تفریط در اسلام نهی از اقامه عزای سید الشهداء در طول سال را نتیجه گرفتند که اشکال شد اگر کسی ظرفیت کاری را ندارد به عنوان مثال نمی تواند شبی هزار رکعت نماز مستحبی بخواند شرعا و اخلاقا نباید به کسی که این کار را انجام می دهد نسبت افراط بدهد نهایت آن است که بگوید بنده طاقت این کار را ندارم.(حالا شما این اشکالی که بنده وارد کرده ام را جای دیگری هم مطرح کردید خوب مالکیت اشکال برای شما)
مگر الان عزاداری اجباری است و برای دیگران تعیین تکلیف کرده ایم؟ آیا کسی را ما به اجبار در روز عاشورا مجبور به عزاداری می کنیم؟ مگر همین امسال که تاسوعا و عاشورا سه شنبه و چهارشنبه بود و چهار روز تعطیلی پشت سر هم با ضمیمه کردن پنجشنبه و جمعه بود و جاده های منتهی به شهرهای شمالی کشور به علت مسافرت بخشی از جامعه دارای ترافیک بود. آیا کسانی که در ایام شهادت امام حسین علیه السلام برای تفریح به شمال می روند، را مجبور به عزاداری کردیم؟ یا جلوی شما را گرفتیم که از این ایام تعطیلی برای مسافرت تفریحی استفاده نکنید؟ بنده نمی دانم چه کسی را مجبور به عزاداری حتی در روز عاشورا کرده اند که از بنده می پرسید چه کاره هستم که برای سایر مردم تعیین تکلیف می کنیم؟! حتی خود حضور در کربلا هم اجباری نبود حضرت یارانی که همراهش بودند را جمع کردند و فرمودند امشب بیعت خود را از شما برداشتم و شما را به اختیار خود گذاشتم تا به هر سویی که می خواهید کوچ کنید. اکنون پرده شب شما را فرو گرفته است. در این سیاهی شب به هر سو که می خواهید بروید. این جماعت مرا می خواهند و چون مرا بکشند به غیر از من نپردازند نقل می کنند که حضرت دستور دادند چراغ ها را خاموش کنند و به اصحاب و یاران گفتند: چراغ ها را خاموش کردم تا هر کدام از شما که می خواهد بدون خجالت و شرمساری، مرا ترک کنید و در تاریکی شب خودتان را نجات دهید روایات تاریخی نقل کرده اند که تعدادی رفتند. لازمه حضور معرفت است و عشق مگر می شود به اجبار به کسی معرفت و عشق تزریق کرد؟
حتی در حضور در کربلا هم امام کسی را اجبار برای حضور نکرد که ما کسی را مجبور به عزاداری کنیم و نمی دانم شما چگونه مدعی هستید که ما به دنبال تعیین تکلیف برای مردم و اجبار آنها هستیم؟!
خلقت بر مدار معرفت است و این نکته به صراحت در قرآن آمده است. معرفت به زبان ساده همان شناخت نسبت به ذات خداوند است و راه شناخت خدا در شناخت اهلبیت علیهم السلام است «من عرفکم فقد عرف الله». در مسیر معرفت یابی و معرفت اندوزی، روش های گوناگونی را به ما یاد داده اند؛ همانند زیارت، توسل، عزاداری و ... . هر که به قدر شناخت و معرفتش توشه ای بر می گیرد و راه به سوی کمال را طی می کند. در میان اهلبیت علیهم السلام، سیدالشهدا علیه السلام راهش عمومیت دارد و سفره فیضش گسترده تر است که از امام صادق(ع) سؤال شد: یابن رسولالله مگر همه اهل بیت (ع) کشتی نجات نیستند، چرا میگویند: «انالحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه» حسین(ع) چراغ هدایت و کشتی نجات است. امام صادق(ع) فرمودند:«کلنا سفن النجاه ولکن سفینه جدی الحسین أوسع وفی لجج البحار أسرع» همه ما اهل بیت کشتیهای نجاتیم، ولی کشتی جدم حسین علیه السلام وسیعتر و در عبور از امواج سهمگین دریاها سریعتر است. در مکتب اهلبیت علیهم السلام، سطح معرفتی بالاتری هم هست که هرکه در این درگاه مقرب تر شود، عشق و شور و حرارت بیشتری روزی اش می شود و معرفت زلال تر و ناب تری نصیبش می گردد از همین جهت توصیه موکد شده است که هر روز زیارت عاشورا خوانده شود و یاد امام حسین و وقایع کربلا و عزای ایشان اقامه شود هیچ کسی را هم اجبار بر سوار شدن بر این کشتی نکرده اند هر کسی مختار است از هر راهی که می خواهد برود.
اما عده ای که خودشان نمی خواهند یا تحمل چنین کارهایی را ندارند حداقل انتظاری که از آنها می رود این است که به دیگرانی که ظرفیت این کارها را دارند توهین نکنند و یا یکسری القابی را به آنها منتسب نکنند که از جهت شرعی برای انتساب آنها باید روز قیامت پاسخگو باشند.
البته علیرغم اشکالاتی که گرفتیم ولی اگر ثابت شود با گریه کردن انهم یک قطره اشک بهشت بر ما واجت میشود از صبح تا شب گریه میکنیم گردن ما از مو باریکتر است چون راه بسایر راحتی بجای اینکه رفتار و کردار مان حسینی باشد فقط گریه میکنیم اینکه انسان ائمه علی السلام را الگوی رفتاری قرار دهد طبیعتا امری طاقت فرسا است دروغ نگوید به ناموس مردم چشم نداشته باشد مال مردم را نخورد حق همسایه را رعایت کند خمس و ذکات بپردازد مالیات را هر مال یا سال خودش ببرد درب وزارت دارایی تقدیم کند دفاتر کل را درست بنویسد به فقرا در حد توان کمک کند مکه برود خق پدر و مادر و احترام انها را بجا بیاورد دنبال مسکرات نباشد و .................. بجای همه رفتار نیکی که در قران امده و یا رسول خدا و ائمه بدان اشاره کرده اند هر کاری که از نظر خودمان درست است را انجام دهیم سالی یکبار یک قطره اشک میریزم و خلاص
ما ایرانی ها انقدر دنبال راحتی و پاداش باد اورده هستیم که قوه تخیلمان هم عادتا در جستجوی راحتی است و برای رفتن به بهشت اسان ترین راه را در نظر میگیریم و اگر جایی بخاطر اهمیت بالای عزاداری گریه کردن بر سیدالشهدا ارزش گذاری بالایی کرده ما همین را سفت میچسبیم و هزارتا سند و روایات از کسانیکه قبول داریم و نداریم پیدا میکنیم که همین یک قطره اشک کافی و همه گناهان ما بخشیده شده و به بهشت میرویم مانند ایرانیان تازه مسیحی تثلیثی شده که از اینهم راحت تر فکر کرده و میگویند همینکه بگوییم ما به خون حضزت عیسی که برای گناهان ما بر بالای صلیب رفته ایمان اوردیم تمام شده و تمام گناهان ما بخشیده میشود
من فکر میکردم هر جا در احادیث و روایات در مورد اشد جزع و گریه در عزاداری و کلا برمصیبت سیدالشهدا سخن گفته شده و اینکه با گریه گناهان ما بخشیده شده و بهشت برما واجب شده بخاطر نشان دادن مقام بالای سیدالشهدا و اهمیت مراسم عزاداری ان بزرگوار است و این بعنوان یک مثال برای نشان دادن اهمیت و اجر شرکت در مراسم است نه اینکه واقعا با یک قطره اشک بهشت را از خدا طلبکار میشویم تا جایی که میدانم خود حضرت علی علی السلام با ان کرامات از خوف خدا و اخرت گریه میکرد وگرنه یک قطره اشک برای پیامبر بزرگوار اسلام میریختند و خلاص
دقیقا مثل اینکه بگوییم خداوند روزی رسان است و روزی هر موجود زنده ای را مقدر کرده پس نیازی به کار و تلاش نیست در خانه بنشینیم تا روزی ما را درب خانه تحویل دهند یا اینکه وقتی میگویند باتوسل به ائمه و درخواست شفاعت از ایشان بیماری درمان شده و معجزه نیز اتفاق می افتد پس ما دیگر دکتر نرویم دارو مصرف نکنیم رژیم غذایی نداشته باشیم خود ائمه شفا میدهند
دوست عزیز میگویند از تو حرکت از خدا برکت اینکه میگویند گریه بر سیدالشهدا انقدر اجر بالایی دارد که پاداش بهشت را بدنبال دارد برای نشان دادن مقام ان بزرگوار نزد خدا ست
باید سعی کنیم اخلاق و رفتارمان حسینی باشد امام حسینی فکر کنیم. امام حسین (ع) در اجرای دستورات خداوند و پیامبر و قران یک الگو بودند پس ما هم با تبعیت از ایشان دستورات خدا و پیامبرش را اطاعت میکنیم نه اینکه اگر هیچ عمل خیری نداشته باشیم و با گریه کردن در عزاداری به بهشت میرویم
چرا همیشه اسان ترین و سریع ترین راه و به اصطلاح میانبر زدن را انتخاب میکنیم برمیگردد به خصوصیات ذاتی ما ایرانیان که همیشه در جستجوری راحت ترین راه هستیم و هرچند که یک امر منطقی نباشد ولی اگر به نفع مان باشد باید به خود و دیگران بقبولانیم که امری درست است چون امان حسین علی السلام را الگو قراردادن و کوشش در تبعیت از اخلاق و رفتار ایشان امری بسیار مشکل است پس بجای این کارها یک قطره اشک میریزم و خداوند هم ما را میبخشد و بهشت برما واجب میشود. من شخصا حاضرم مشروط براینکه یکی از دوستانیکه موافق این نظریه هستند گناهان بنده را گردن بگیرند و قبول کنند که اگر در اخرت اینچنین نبود که ایشان گفته اند باید بار گمراه کردن من و گناهان من را گردن بگیرند و حق من بر گردن ایشان است و در اینصورت سالی یک قطره اشک که هیچ از امروز هر روز گریه میکنم
خداوند افکار ما را حسینی کند تا با داشتن افکار امام حسین (ع) ذره ای رفتارمان شبیه از بزرگوار شده و در قیامت از دیدار از بزرگوار مستفیض شویم
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته
واقعا به نظرتون اشک بر امام حسین(ع) به راحتی جاری می شود؟(منظور شما نوعی که گریه را آسان فرض می کنند.)
بنظرتون اگر خدا نخواهد اشکی جاری می شود؟
می دانستید نشانه اذن ورود به حرم امام حسین(ع) چیست؟
معرفت امام (ع)، شناخت حق ایشان، مقدمه یا حتی اصل شناخت حق است و شناخت حق بهشت را واجب نمی کند؟
اگر هم بکند آیا اعمال بعدی ما اجازه باقی ماندن آن را می دهد؟
بخشیدن گناهان از جانب خدا
با توبه و تصمیم به عدم بازگشت گناه میسر می شود غیر این چیزی سراغ دارید؟(می شود برای این نوع مسائل نظر اساتید و صاحب نظران را جویا شد!)
اصلا توفیق توبه نصیب هر کسی می شود؟
یاعلی(ع)@};-
سلام جناب آنتی خرافات
این مطالبی که مطرح کردید مطلب تازه و جدیدی نیست همان شبهه ای است که وهابیت در باره شفاعت مطرح می کند. همان شبهه ای است که دیگری درباره توبه مطرح می کند. شما هم همان را مطرح کردید اینبار راجع به بکاء بر سید الشهدا. شبهه،شبهه جدیدی نیست همان شبهه است فقط عنوان آن عوض شده یکبار عنوان توبه است یکبار عنوان شفاعت است یکبار هم گریه بر امام حسین.
نکته ای هم که در این شبهات مطرح شده به چشم می خورد نگاه صفر یا صدی است که به هر کدام از این سه مقوله می شود. وهابیت که می خواهد شبهه مطرح کند می گوید یک مسلمان که تمام گناهان را انجام می دهد با یک شفاعت وارد بهشت می شود پس طبق عقاید شیعه باید رفت و گناه کرد و آخر هم شفاعت می شویم و وارد بهشت. دیگری که شبهه را درباره توبه مطرح می کند ادعا می کند که می رویم و مرتکب تمام گناهان می شویم و ثانیه آخر مرگ (که گوئی عالِم به زمان مرگش نیز هست) یک توبه می کنیم و خلاص و وارد بهشت می شویم. و شما هم فرمودید می رویم و مرتکب تمام گناهان می شویم و سالی یکبار هم یک قطره اشک می ریزیم و خلاص!
جالب نیست که همه این افراد به جای اینکه اصلا ببینند کسی که شفاعت را مطرح می کند چگونه آنرا تعریف می کند و جایگاه شفاعت را چگونه می داند کسی که معتقد به وجود راهی به اسم توبه است چگونه آن را مطرح می کند کسی که بکاء سید الشهداء را طبق روایات موجب وجوب بهشت می داند اصلا چه می گوید می آیند یک نگاه باصطلاح صفر یا صدی به هر کدام از این سه موضوع می کند و بعد برای خودش یک مطلبی را مطرح می کند و ساعت ها وقت خود را صرف نقد آن می گذارد بی آنکه آگاه به حقیقت توبه و شفاعت و بکاء بر سید الشهدا باشد؟!
شما اصلا می دانید حقیقت گریه و بکاء چیست؟ آیا حقیقت بکاء و گریه با آنچیزی که گفتید (شخص در طول عمر فقط گناه کند اما توفیق بکاء بر سید الشهداء هم نصیبش شود سازگار است؟)
شما یک عمل را مثل نماز شب در نظر بگیرید نماز شب عمل قلبی صرف نیست، بلکه کالقلبی است، ولی حزن و اندوه و بکاء، عمل قلبی است، بهحدی که بکاء و اشک چشم از علائم قبولی نماز وتر است.
در روایتی از امام جواد علیهالسلام آمده است: «القَصْدُ اِلی اللّه تَعالی بالقُلُوبِ اَبْلَغُ مِنْ اِتْعاب الجَوارِحِ بالاَعْمالِ؛ آهنگ خدا نمودن با دل، از خستهکردن اعضا و جوارح با اعمال [غیرقلبی] رساتر است». بحارالانوار، ج۶۷، ص۶۰
می دانید چرا علامت قبولی نماز وتر را گریه می دانند؟ یعنی شما نماز هم بخوانید اگر می خواهید ببینید قبول شده باید نگاه کنید ببین گریه می کنید در نماز یا نه. چرا؟ چون گریه رابطه انسان با آن طرف عالم است. گریه واسطه و رابطه است حتی وقتی که میخواهید وارد حرمی شوید و پا به حریمی بگذارید، طلب اجازه میکنند و اذن دخول میگیرند. در روایت است که اگر برای اذن دخول زیارت امام حسین (ع) اشک از چشمت جاری شد، بدان اجازه داده شده است.
پس این اشک رابطه انسان با ماوراء است. این اشک یک نشانه است. یک رمز است. فقط یک اتفاق فیزیکی نیست مثل چراغی است که روشن میشود و برای تو نشانه است. اگر اشکی آمد، علامت این است که به تو اذن دادهاند همینکه اشک مختصری آمد، اذن دخول سیدالشهدا است و چهبسا جاهای دیگر هم بنابه الغاء خصوصیت، همین باشد؛ «الدَّمْعَةُ عَلامَةُ الْاِذْنِ».
چگونه کسی که تمام عمر در معصیت خدا قدم می گذارد برایش چنین توفیقی که از افضل اعمال است حاصل می شود؟ چگونه قلبی که به واسطه گناهان تیره شده است به تعبیر قرآن بل ران علی قلوبهم ما کانوا یکسبون چگونه با عالم معنا ارتباط برقرار می کند؟ چگونه اذن دخول برایش حاصل می شود؟ مگر آنکه به واسطه برخی از اعمالی که داشته نظر خدای رحمان به او جلب شود (مثل حر که قضیایی را نقل می کنند که چه شد چنین توفیق عظیمی برایش حاصل شد که همان ها موجب رستگاری و عاقبت بخیری او شد) مگر چنین اعمالی را هم در کنار آن اعمال انجام داده باشد که توفیق برایش حاصل شود یا طینت پاکی داشته باشد که خداوند به واسطه این طینت توفیق معیت با کشتی نجات را به او بدهد.
اینگونه بگویم که درست است که بکاء ظاهرا از اشک ظاهری شروع می شود ولی فرموده اند «شیعتنا خلقوا من فاضل طینتنا» که نتیجه می دهد گریه شیعه از طینت شروع می شود نه از ظاهر. ولی درجات دارد. همین گریه ظاهری هم حتی اثراتی دارد. فرموده اند که تباکی کنید. یعنی انسان اهل حزن نیست ولی به زور از خودش اشک می گیرد تا آرام آرام وارد وادی بکاء بشود. آثاری که برای بکاء گفته اند ظاهرا برای همین آغازش است و اگر بکاء ادامه پیدا کند برکاتی ظاهر می شود که در هیچ عبادتی به این خوبی بروز پیدا نمی کند.
و یکی از آثار همین اشک تطهیر است. یعنی اشک بر سیدالشهدا مطهر انسان است. در روایتی امام رضا به ریان بن شبیب به عزاداری امام حسین توصیه کردند و فرمودند: «یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ بَکَیْتَ عَلَى الْحُسَیْنِ ع حَتَّى تَصِیرَ دُمُوعُکَ عَلَى خَدَّیْکَ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ صَغِیراً کَانَ أَوْ کَبِیراً قَلِیلًا کَانَ أَوْ کَثِیرا» اشک بر امام حسین،گناه بزرگ وکوچک و کم و زیاد را پاک می کند.
گاهی اوقات آلودگی های ما بخاطر گناهان ظاهری ماست و گاهی ریشه گناهان، صفات رذیله ما هستند و ریشه صفات رذیله هم تولی به اولیا طاغوت و شیطان است. ریشه این گناهان، نوعی کبریایی در مقابل خداوند است. گریه بر سیدالشهدا تمام مراتب تعلقات به دنیا و غیر خدا را پاک می کند. نه فقط گناهان ظاهری را. اگر رگه های پنهانی گناه هم در اعماق وجودی مومن باشد، این اشک آنها را هم شستشو می دهد.(همان اثرات توبه را دارد)
واقعا اگر بدانیم گریه و بکاء بر امام حسین چیست و اثراتش چیست نمی شود چنین اشکالی مطرح کرد اگر بدانیم همه خیرات از عالم بالا به ما عطا می شود، ما فقط باید آنرا قبول کنیم. یعنی ما باید آماده باشیم تا عطا را بگیریم. البته گرفتن این بار، نیاز به تحمل دارد و اگر شما تحمل نداشتید و رهایش کردید یا غفلت کردید عطا از بین می رود. این حالات معنوی ولایت و بکا، امانت خداست. اگر آماده باشید آنرا به شما عطا می کنند.
البته ما باید اهل دوام بر بکاء بشویم. یعنی گریه ما گریه دائمی باشد. این معنایش این نیست که شبانه روز در مراسم روضه نشسته باشیم ولی باید مثل کسانی باشیم که «الَّذینَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُون»(معراج/۲۳) هستند. کسانی که وقتی وارد بیوت نبی اکرم و خانه های انبیاء می شوند «فی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُه»(نور/۳۶) می شوند، دائما در صلات اند. «یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَ الاَاصَالِ * رِجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تجِارَهٌ وَ لَا بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّهِ وَ إِقَامِ الصَّلَوهِ وَ إِیتَاءِ الزَّکَوه»(نور/۳۷) وقتی کسی وارد خانه های نور و بیوت معنوی پیامبر اکرم و خانه های ولایت شد، دائما در صلات است و هیچ تجارتی او را از نماز باز نمی دارد. یعنی حقیقت خشوع نماز در او وجود دارد. بعضی ها وقتی از ماه رمضان بیرون می آیند، درهای و ماه رمضان و بهشت را به رویشان می بندند. ولی بعضی ها را از بهشتی که واردش شده اند، بیرون نمی کنند. البته برای درجات بعدی باید منتظر ماه رمضان بعدی باشند. گاهی جوری از زیارت امام رضا برمی گردیم که انگار آدم را از حرم بیرون می کنند. گاهی اما مقامی که در حرم پیدا کرده ایم، همیشه برایمان ثابت می ماند. مقامی که به دست آورده ایم برایمان می ماند. درجات بعدی را در زیارات بعدی به دست می آوریم.
دوام بر بکاء همان بود که مطرح شد و مورد اعتراض برخی از بزرگواران در تاپیک به عنوان افراط قرار نیز گرفت البته روایت می فرماید که یک قطره اشک هم کافی است. ولی باکین کسانی هستند که دائما درمقام حزن هستند. یعنی هیچ وقت قلب شان از عاشورا بیرون نمی آید. بلا تشبیه، مثل مادری که فرزند عزیزش را از دست داده است. به خصوص اگر شهید شده باشد. می بینید سی سال گذشته ولی دائما قلبش در حزن است. جدا نمی شود از این غم. اگرچه ممکن است صابر و راضی باشد اما گریه با او هست.
پس ما باید جزو باکین دائمی باشیم. ولو اینکه مشغول به زندگی مان هم هستیم. امیرالمومنین، مومنین را که توصیف می کنند می فرمایند: «قلوبهم محزونه» این حزن برای دنیا نیست. حزن دوری از خداست. بسیار لطیف است و بسیار هم آثار دارد. می فرمایند «بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِی قَلْبِه» مومن چهره اش بشاش است ولی قلبش دائما محزون است.
اگر کسی این مطالب را درک کند و برایش هضم شود آن اشکال مطروجه هم رفع می شود ... ان شاء الله ... فمن یرد الله ان یهدیه یشرح صدره لاسلام
جناب آنتیخرافات،
همانطور که جناب تنهای بی همتا هم اشاره فرمودند به نظر میرسد که شما با قضیهی شفاعت و توبه هم مشکل داشته باشید ... ما روایاتی در باب شفاعت داریم که از اسرار شمرده شدهاند و هر کسی تحمل پذیرش آنها را ندارند، این مسألهی اینجا که دیگر اصلاً بغرنج هم نیست ... باز هم تأکید میکنم که معیار برای اینکه چه چیزی خرافات است و چه چیزی خرافات نیست تفقه در خود دین است و اینکه مطلبی برای ما عجیب است و با دو یا سه تا تحلیل ظاهراً علمی نتوانستیم توجیهش کنیم دلیل بر این نمیشود که نسبت به آن جبهه بگیریم تا موضع خودمان ضعیف نشود ... اینجا صحبت از مخالفت با من یا جناب یکتای بی همتا نیست و کسی که آیات و روایات را رد کند در آیات و روایات در حدّ رد کنندهی رسول خدا و خود خداوند سنگین شمرده شده است ... مطلبی که از مرحوم آیتالله بهجت نوشتم را دوباره بخوانید، ایشان هم مرجع تقلید بودند و هم از عرفای اهل دل که به اعتقاد خیلی از بزرگان امروز دین ما مرتب شرافت حضور خدمت امام زمان ما علیهالسلام را داشتهاند ... اینکه بگویید من تا کنون فکر میکردم اصرار بر گریه بخاطر بزرگداشت عزاداری کردن برای امام علیهالسلام بوده است و به خودی خود موضوعیتی نداشته است دلیل بر حقانیت صحبت شما نمیشود ... کسی که مسیر عقلانیت را برگزیده و میخواهد با خرافات دینش مبارزه کند و مردم را از جهلی که گرفتارش شدهاند نجات دهد باید برای حرفهایش دلیلی بیش از اینکه «من اینطور فکر میکنم» داشته باشد ...
در هر صورت جناب یکتای بی همتا به خوبی پاسخ شبههی شما را دادهاند ... من فقط با اجازهی ایشان یک توضیح به عنوان پاورقی به فرمایش ایشان اضافه میکنم که امیدوارم باعث شود دست از این جبههگیریها برداشته شود ...
... وَ لَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَىٰ أَلَّا تَعْدِلُوا ...
[/HR]
گریه بر چند نوع است ... مثل گریه از روی ترس، مثل گریه از روی خوشحالی، مثل گریه از روی محبت، مثل گریه از روی درد،مثل گریه از روی ناراحتی ... این گریهها را میتوان در دستههای اصلیتری تقسیم کرد، مثل اینکه گریه از روی خوشحالی شاید بتوان گفت که خودش به نوعی یک گریهی از روی محبت است، چه محبت دیگری که برایش خوشحال هستیم و چه برای محبت خودمان که برای خودمان خوشحال هستیم، چه برای اینکه دیدهایم که دیگران دوستمان دارند و باز برای خودمان خوشحالیم و امثال آن ... اما هر چه که باشد وجه مشترک تمام این گریهها این است که گریه ریشه در یک درک عمیق باطنی دارد که در انسان روی میدهد و یک معیار از تحولی باطنی اوست ... شخصی که عمیقاًً متأثر شود اشک از چشمانش میاید، چه این تأثیر پذیری علت باطنی داشته باشد مثل وقتی که خود را در حضور خداوند عظیم مییابیم و چه علت آن خارجی باشد مثل وقتی که فیلم یا عکسی را میبینید که شما را عمیقاً متأثر میکند، چه از جهت خوشحال شدن و چه از جهت ناراحت شدن ... همهی اینها را گفتم که بگویم اگر گریه از روی ظاهرسازی و یا بخاطر اختلالات غددی و امثال آن نباشد در این صورت یک معیار است ... گریه سبب آمرزش گناهان بشود در اصل به این معناست که این گریه نشانهای است بر آن تحول باطنی که سبب آمرزش گناهان شده است ...
وقتی مرحوم آیتالله بهجت میفرمایند که این گریه را باید به شما بدهند، اینکه میفرمایند این گریه نشانهی اذن داده شدن برای ورود به حرم امام حسین علیهالسلام است، وقتی میفرمایند این گریه نشانهی پذیرفته شدن اعمال امّ داوود است، وقتی میفرمایند این گریه از اعلیعلیین است ... اینها یعنی گریه نشانه است ... معیار است ... به خودی خود عمل نیست ... به دست ما نیست ...
... بله ممکن است نالهای سوزناک باشد، یا اصلاً آهنگی غمگین باشد و بدون توجه به محتوای شعری که بر روی آن آهنگ خوانده شده است و فقط بخاطر موسیقی آن گریهامان بگیرد یا گریه کردن بخاطر آن بار غمی که میرساند و بخاطر سوز و نالهای که همراهش هست سادهتر بشود، این به معنای آن نیست که پس گریهی در این حالت دیگر آن گریه نباشد ... گریهی مدّ نظر ما باید از سر محبت باشد و برخی مسائل هست که وصل شدن ما به مسیر اصلی را تسهیل میکند، از جملهی این مسائل همین نوحهخوانیهای محزون است و اینکه فضا فضای گریه باشد ... حالا یک نفر با شنیدن نام مبارک حسین ناگهان منقلب میشود و اشک در چشمانش جمع میشود، یک نفر با تعریف کردن روضه و یاد کردن از مصائب ایشان و روابط عاطفی ایشان و صلابت ایمانشان در دفاع از حریم دین خدا یک جایی دلش میشکند و ارتباطش وصل میشود، یک نفر وقتی سینه زد و سینهاش درد گرفت به خودش میگوید تو با دست خود به سینهات زدی و از این درد در رنج هستی حال آنکه شهدای کربلا با محبتشان به خدا و اهل بیت علیهمالسلام به جای دست خودشان تیر و نیزه را به این سینه پذیرا بودند و هرگز اعتراض و شکایتی نداشتند و بعد از این همه معرفت ایشان به گریه بیفتند ... آن اشک دارد خبر از این اتصال میدهد ... اشک نشانه است ... معیار است ... نشان میدهد که ارتباط برقرار شد ... دلی که شکست الآن وصل است به خدا ... به دریای پاکی و طهارت ... اهل بیت علیهمالسلام هم طاهرند و هم مطهِّر، مثل آب جاری، وجود ناپاک ما اگر به ایشان وصل شود مثل این است که نجاستی که عین نجاست در او نیست به آب جاری یا کر وصل شده باشد، بالفور پاک میشود ... مؤمن ذاتاً پاک است و موضعاً نجس میشود اما هرگز عین نجاست نمیشود، این هم بحثی روایی دارد، آنجا که فرمودند ما اصل خیر هستیم و هر خیری از فروعات ماست و دشمنان ما اصل شر هستند و هر قبیحی از فروعات ایشان است پس خود را از فروعات ایشان پاک کنید، مؤمن ممکن است درگیر فروعات دشمنان اهل بیت علیهمالسلام بشود ولی از اصل ایشان بریء است و الله ولی الذین آمنوا یخرجونهم من الظلمات الی النور ... ممکن است بگویید پس حقالناس و امثال آن چه؟ در جواب فقط یک اشارهی کوتاه میکنم و رد میشوم ... فرض کنید شخص الف باید ۲۰ سال نماز قضا به جا بیاورد و در مسیر بندگی خدا شروع میکند به ادای وظیفهای که بر عهدهاش هست ولی اجل مهلتش نمیدهد و بعد از قضا کردن ۱۰ سال از دنیا میرود، آیا او بخاطر آن ۱۰ سال باقیمانده به جهنم فرستاده شده و تارکالصلوة شمرده خواهد شد؟ یا سؤال دیگر، فرض کنید که مؤمنی خواست به حسابش برسد قبل از آنکه به حسابش برسند، دانست که باید از ۱۰۰ نفر حلالیت بگیرد ولی در عمل نتوانست جز از ۱۰ نفر حلالیت بگیرد، آیا او در قیامت به خودش رها خواهد شد و شفاعت هم به کمکش نخواهد آمد؟ در کلام بزرگان و در روایات جواب این مسائل آمده است ... الأعمال بالنیات ... کسی که در ارتباط با اهل بیت علیهمالسلام قرار گرفته است و ارتباطش برقرار است آیا در آن زمان که محبت ایشان در دلش میجوشد به فکر این است که فردا که رفتم سر کار برای این و آن بزنم یا دارد حالتی از شعور را تجربه میکند که فکر میکند با چنین تجربهای دیگر هرگز به سراغ زشتیهایش نخواهد برگشت؟ ... و البته احتمالش خیلی زیاد است که از فردا تا حدودی دوباره مثل همین امروزش بشود ... اما اگر بعد از این کار خوب کسی برود و گناه کند آیا دلیل میشود که کار خوبش در اصل کار خوبی نبوده است؟ ... نماز که خداوند فرموده است تنهی عن الفحشاء و المنکر هم تنها از فحشاء و منکر نهی میکند و کسی را مجبور به خوب بودن نمیکند، مثل پیامبران که امر به خوبی میکردهاند و از بدی نهی میکردهاند، بله کمک میکند که اگر کسی بخواهد خوب باشد راحتتر بتواند از بدی فاصله بگیرد ولی علت تامه برای خوب ماندن کسی تا زمان مرگش نمیشود ... به طرز مشابه هم اشک بر امام حسین علیهالسلام که نشانهی ارتباط با دریای طهارت و پاکی است خبر از پذیرفته شدن توبه میدهد ولی تضمین کنندهی این نمیشود که شخص دیگر معصوم از گناه یا حتی مکروهی شود ... اما کار برایش سادهتر خواهد بود اگر بخواهد که پاک بماند ...
این یک مطلب است، مطلب دیگر اینکه کسی که یک قطره اشک از روی محبت بر این خاندان بریزد و یا حتی یک بار خواهان ارتباط با ایشان بشود اهل بهشت خواهد بود ... میتوان فرض کرد که چنین کسی در حصنی قرار میگیرد که هیچ گناهی (مگر کفر و شرک و دشمنی با اهل بیت علیهمالسلام) آن را ضایع نمیگرداند اگرچه آن گناهها زندگی دنیا و زمان جان دادن و برزخ و قیامتش را برایش جهنمی طاقتفرسا گرداند ... سپس اگر این ارتباط باطنی وجود داشته باشد (یعنی در اثر دشمنی با اهل بیت علیهمالسلام و شرک این رابطه قطع نشده باشد) این شخص در قیامت شایستهی شفاعت است چون او به عروةالوثقی متمسک شده است ...
خدا توفیق تفقه در دین را به همهامان روزی کند ...
واکنش معاون قوهی قضائیه نسبت به یک مداح معروف که نمیدانم کیست را مقایسه کنید با واکنش کسانی که مخالف ما در این تاپیک بودند:
نقل قول:
منبع خبر: خبرآنلاین
ممکن است در تشخیص مصادیق با ایشان موافق باشیم یا نباشیم، ولی یک نکتهی مهم در کلام ایشان هست که دو طرف باید خودشان را کنترل کنند، چه آنها که بدون هر گونه قیدی و به طور کلی از هر مجلس عزایی دفاع میکنند و سعی در تطهیر چهرهی عزاداران و مداحان میکنند با وجودیکه امکان دارد برخی از ایشان ولو اندک هم باشند جایی پا را از حدود شرع هم فراتر بگذارند، و چه آنها که تا یک اشتباهی ببینند که البته معلوم هم نیست مصادیق اشتباه را درست تشخیص داده باشند خودشان به هتاکی و حرمتشکنی دست میزنند و کسی که حرمت عزادارانی که خطا نکردهاند یا نادانسته خطا کردهاند را بشکند حرمت صاحبعزا را هم رعایت نکرده است ...
حالا این موضع یعنی دفاع از هر کاری که خبر داریم یا نداریم که در برخی مجالس انجا میشود؟ گمان نمیکنم ولی قضاوتش با خدا ...
[="Times New Roman"][="Black"] نقطه;886487 نوشت:
دوست عزیز بازی های سیاست خیلی پیچیده هست.
برخی مسئولین همیشه سر جاشون هستند ، نه تشنگی میکشن ، نه گشنگی ، نه سختی ، نه تنگدستی.
هر دفعه هم یه حرفی میزنن یه گروهی رو حامی خودشون میکنند تا خرشون از پل بگذره.
از این حرفها که بگذریم ، اگر همین معاون قوه قضاییه بر علیه این مداح حرف میزد شاید شما میگفتی
"متاسفانه هم در این تاپیک هم از طرف مسئولین به عزاداران حسینی بی حرمتی می شود و ما مظلوم هستیم"
قضاوت نمی کنم ، ولی گمان میکنم این حرفو یا شبیه این رو میگفتید.[/]
جناب مسعود،
معلوم است که آن جمله را میگفتم، بحز آن بخش آخرش را، اینجا مظلومین یک یا دو نفر مطرح نیست و معتقدم ظلمی که در این تاپیک روا داشته شده و متآسفانه بزرگانی هم به آن دامن زدهاند خیلی بیش از یک یا دو نفر را در بر میگیرد ...
ولی چیزی که شما به ان دقت نکردید این است که بنده کسی را که اصلاً نمیشناسم که چه کسی هست را به عنوان شاهد و سند معرفی نکردم که بگویم چون ایشان چنین حرفی زده است پس شما باید حق را به ما بدهید، بلکه او را به عنوان یک الگو در جهت انصاف معرفی کردم که حرفی که بارها در این تاپیک گفتم و ناشنیده انگاشته شد و هر بار تکرار کردند که تو موافق همه چیز هستی حتی اگر حرام باشد، این بار آن را از دهان کس دیگری بشنوید ... امیدوار بودم که اگر متن ایشان را بخوانید نه متن ایشان را غیرمنصفانه بدانید و نه چنان نیتی را به بنده منتسب کنید که دارم یک نفر را به عنوان سند خود معرفی میکنم ... اینکه فرمودید که اگر او بر علیه مداح خیلی بد صحبت میکرد من دیگر سندیتی برای حرف او قائل نبودم نشان میدهد که گمان میکنید دارم هر چیزی که موافقم باشد را بدون احراز اعتبار آن به عنوان سند معرفی میکنم تا به عنوان یک برگ برنده در مقابل شما از آن استفاده کنم ...
جناب مسعود متأسفانه من در بسیاری از مباحث این تاپیک نه حسنظن میبینم و نه منطق و نه انصاف ... تنها چیزی که تا کنون پررنگ دیدهام (نه اینکه چیز دیگری نبوده باشد) این بوده است که یک عده مدام به دنبال مچگیری از دیگران هستند و خودشان شبههافکنی در اعتقادات شیعه میکنند ولی نگران پخش خرافات از طریق مداحان هستند، یا خودشان به بسیاری از مؤمنین جسارت میکنند و معترض به جسور بودن دیگران هستند، دست آخر هم طوری مقابل کسی که آیه و روایت میآورد میایستند که انگار جلوی دینشان ایستاده است و بعد معترض هستند که چرا در مجالس عزا حرفهای بدون سند زده میشود ... اینها از نظر منی که البته کس خاصی هم نیستم مصداق بارز بداخلاقی است و حتی مصداق کمبصیرتی، مصداق کمی علم به مسائل مطرح شده هم که از مباحث اخیرمان باید مشخص باشد ... اینها را به عنوان نصیحت و خیرخواهی برادرانه گفتم تا فکر نکنید شما را کافر یا مشرک یا دشمن اهل بیت علیهمالسلام دانستهام، حاشا و کلا ...
سلام علیکم.
ماشاء الله به این همه تراوشات فکری و علمی! چقدر نظریه پردازی شد با یک سوال ساده!
من چون از نزدیک با خیلی از این اقشار به اصطلاح مذهبی سرو کار داشتم باید بگم که بسیاری از افراد هستند که مداحی کردن رو هم مثل معلم قران (حفظ و قرائت و ...) پزشکی، معلمی و سایر کارهایی که به نظر شرافت خاصی دارند، فقط برای پول و شان اجتماعی انجام میدن و حالا اگه ثوابی چیزی هم داشته باشه براشون در وهله دوم اهمیت هست و این کارها براشون به عنوان یک شغل هست در درجه اول. من نمیدونم کسایی که اینهمه از برخی کارهای این مداح ها به اسم اشک گرفتن و عزاداری برای امام حسین دفاع میکنن آیا نمیدونن که امام زمان وقت ظهور اصلا برخی مساجد رو خراب میکنن چون سر راه مردم ساخته شده، اگه ما باشیم و یه آدم معمولی به مسجد سر راه ما اعتراض کنه میگیم نه خراب نکن مسجد خانه خداست و حالا که ساختن حق نداری یه آجر ازش برداری. اما امام که بیان خیلی چیزا رو کن فیکون میکنن که حتی ما خوابش رو هم نمیبینیم. علی ایهاالحال کاربران محترم جوری حق رو بجانب بگیرن و منم منم کنن که اگر فردا روزی حقیقت آشکار شد بخاطر ظاهر بینی و پافشاری بیموردشون شرمنده نباشن.
من خیلی ساله که اصلا جلسات مداحی رو نمیرم چون واقعا باعث رشد من نمیشه و فقط یک سردرد در اثر داد زدن های بیخود مردم و مداح برای من میمونه، اون روحانی که میره منبر و ده دقیقه با سوز و البته خلوص نیت جریان عاشورا رو میگه ولو این که فقط چند قطره اشک از مردم بگیره به نظرم بهتر از اینه که یه مداح کاری کنه که عقل مردم برای چند دقیقه زایل بشه و از حال خود بیخود بشن. مداحی آقای کوثری برای امام رو دیدید؟ تازه برای ولی امر مسلمین مداحی میکنه این قدر ساده است . اگه برخی از آقایون بودن میگفتن باید پر سوز و گداز ترین مداح رو برای رهبر بیارین تا آخر مجلس همه از شدت ناراحتی گریبان چاک کنن و عربده بکشن. یه کسی رو دیدم امسال تلویزیون پخش میکرد که اسمش یادم نیست اما جوون بود، خیلی افتضاح بود حتی درست روی پا نمی ایستاد، افتان و خیزان راه میرفت که یعنی کمرم از این غم امام حسین شکست!!!. مقتل خوانی آیت الله شهید حکیم رو که خیلی هم معروفه بیینید، با وجود اینکه عربی میخونه اما جگر ادم کباب میشه، نه حرف اضافه ایی میزنه نه از خودش چیزی اضافه میکنه بلکه عین مقتل رو از رو میخونه. قربان اون مداح های قدیمی برم که با دوبیت شعر ساده و درست دینشون رو به آقا ادا میکردن: امشبی را شه دین در حرمش مهمان است، صبح فردا بدنش زیر سم اسبان است، مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع.
من نمیدونم این چه عزاداری هست. به اندازه موهای سرم آدم میشناسم که شب تا صبح محرم پای منبر بهترین مداح های شهر هستند و خودشون نذری میدن و .... اما فرداش میرن مغازه و تا میتونن مردم رو تیغ میزنن. جالبه کا ما امسال اصلا نذری نخوردیم جز یکی دو بار. پدرم میگفت من نمیرم از این اطراف بگیرم، یکی نمایشگاه ماشین داره و میدونم وچطوری نون درمیاره، یکی پزشکه و مردمو میچاپه، یکی کارمند دولته و دیگه نگم که چه قدر بالا کشیده و .... .(البته اینهایی که نزدیک منزل ما هستن خصوصیاتشون برای ما اشکار شده وگرنه افراد شریف در این اقشار بسیار بیشترند) من نمیدونم اینهمه سینه میزنن و نذری میدن و عزاداری میکنن (اون هم با شور!!!) چرا آدم نمیشن؟
سلام خدمت شما.
نباید درمورد همه به یک چشم قضاوت کرد...
پزشک به اندازه ی خودش سختی کشیده تا شده پزشک،کارمند دولت هم که خیلی درآمد فکرنکنم داشته باشه،حالا شاید شما چیزهای دیگه ای خارج از اصول دیده باشید که اینطور میفرمایید.
ولی فردی شنیدم،مداحی می کند برای کسب درآمد بیشتر از طرفی اهل قلیان و... هست.
[bشور حسینی تنها فایده ای ندارد،باید شعور حسینی هم داشت،که متاسفانه برخی مداحان بیشتر در قسمت شور حسینی کار میکنند. [/b]
سلام علیکم بنده قضاوتی نکردم. متن رو یکبار دیگه بخونید، نگفتم هدفشون اشتباهه بلکه اصل هدفی که بسیاری از افراد دارن رو گفتم که چیز بدی هم نیست. فقط گفتم که بسیاری بخاطر اینکه یک شغل و درامد و جایگاه اجتماعی داشته باشن طرف اینکارها میرن که لزوما بد نیست البته تا وقتی که مدام مولا مولا نکنن و یک خروار ریش نذارن و به ریش مردن نخندن.
بله بانظر شما موافق هستم.برای همین عرض کردم