اگر ما رو به عنوان مرکز پاسخگو و فصل الخطاب قبول دارید، باید عرض کنیم رفتارهایی نظیر آن چه استارتر تاپیک بیان کرده اند، همه افراط و زیاده روی است.
جناب نسیم رحمت، شما را به عنوان کارشناس اسکدین قبول دارم نه به عنوان فصلالخطاب و اینکه انتظار داشته باشید شما را فصلالخطاب بدانیم هم برایم جای سؤال و تعجب است ... همانطور که یک متخصص دانشگاهی نمیتواند مدعی شود که چون متخصص حوزهی خودم هستم و ده دانشگاه برتر دنیا هم قبولم دارند پس باید سایرین مرا به عنوان فصلالخطاب قبول داشته باشند و چیزی که میگویم را بپذیرند و اما و اگر نیاورند ... اشخاصی مثل مراجع تقلید (هر مرجع برای مقلدین خودش) و حضرت آقا را میتوان در مقام عمل در فقه و مسائل حکومتی فصلالخطاب دانست که تبعیت کردن از ایشان واجب باشد، اما در مقام باورها و علم به دین خدا و حتی سایر علوم بجز خدا و خلفای خدا علیهمالسلام کسی را فصلالخطاب نمیدانم ... اگر فکر میکنید اشتباه میکنم لطفاً دلیلتان را بفرمایید ... اگر کارشناسان فصلالخطاب بودند که با این همه اختلاف میان ایشان باید قائل به جمع ضدین هم میبودیم و عقل را نفی میکردیم ...
اما در مورد رفتارهایی نظیر آنچه که آغازگر تاپیک بیان کردهاند هم در مواردی که در ادامه از پست اول ایشان نقل میکنم با شما موافق نیستم که لزوماً و حتماً مصداق افراط باشند:
[FONT=Times New Roman]
مثلا برخی مداحان فحاشی میکنن ... به دشمنان اسلام.[FONT=Times New Roman]
[FONT=Times New Roman]
[FONT=Times New Roman]
[FONT=Times New Roman] حکم شرعی و حکم اخلاقی فحاشی به دشمنان اسلام در مجلس عزاداری ائمه اطهار علیهم السلام ، مثلا بگن اوباما یا هرکسی دیگه زنا زاده هست یا هر فحش دیگه.[FONT=Times New Roman]
بستگی دارد که فحاشی مدّ نظر ایشان واقعاً هم فحاشی به حساب بیاید یا نه ... اگر هر چیزی که به ذهن دیگران حرف بد و فحش و ناسزا محسوب شود را قبیح بدانیم باید بگوییم برخی از آیات قرآن را هم هرگز در محافل عمومی جمعخوانی یا تکخوانی نکنید چون از نظر برخی افراد آن مطالب مصداق فحش و ناسزا هستند ... البته خودتان چنین تبصرهای را بر جوابی که داده بودید در پستی جداگانه نوشته بودید که اگر کنار جواب اصلیاتان بود روشنتر بود ... نمیگویم فحاشی خوب است یا بد نیست، میگویم یک جواب کلی یک خطی برای مطلبی که بالا و پایین زیادی دارد حداکثر کلیگویی است، ما و شما از تصوراتی که آغازگر تاپیک و دیگران از این مطلب دارند به طور کامل آگاه نیستیم، پس تا آگاه نباشیم نمیتوانیم بگوییم که این کارشان شرعی هست یا نه و اگر هست اخلاقی هم هست یا نه ... با گفتن چنین حرفهایی خودم هم متهم شدهام به اینکه به راست نگاه کنم و به چپ شوت کنم ...
[FONT=Times New Roman] مثلا در هیئت ها ... میزنن تو سر و صورت خودشون و بالا و پایین می پرند.[FONT=Times New Roman]
این چه اشکالی دارد؟
وقتی تحمل درد را ندارد و نمیتواند سر جایش بنشیند شما به این کار او میگویید افراط؟ حالا ده نفر یا صد نفر هم به چنان حسّ و حالی نرسند و فکر کنند اینها فیلمشان هست، این مربوط به اختلاف ارتباطی است که با قضیه برقرار کردهاند، اگر شما در تاریکی مدام تصور دزد و قاتل و حیوان درنده و دراکولا کنید و بعد بترسید و بدوید و فرار کنید میشود به شما گفت افراطی؟ حالا یک نفر بتواند خوب عاشورا را تصور کند، اصلاً خودش را آنجا تصور کند و مداح که میخواند او ببیند که آنجا دارد چه اتفاقی میافتد و عمق ماجرا برایش تا حدی مکشوف گردد آیا چنین کسی میتواند یک گوشه بنشیند و کمی اشک بریزد و تمام؟ ... دیدهام کسانی که فیلم هیجانانگیز هم که میبینند در اوج هیجان آن نتوانند سر جایشان بنشینند و بالا و پایین بپرند، اینجا که دیگر صحبت از مصیبتی است که ما اعظمها و اعظم رضیتها فی الاسلام و فی جمیع السموات و الأرضین ...
این چه حکمی است که میفرمایید افراط است و بعد باید نظر شما را به عنوان فصلالخطاب بپذیریم؟
خودم دیدهام کسانی که از سوز دلشان تا نیم ساعت بعد از عزاداری هنوز به خود میپیچند و شیونشان بلند است ... اینها را بگوییم افراطی هستند انصافمان کجا میرود؟
[FONT=Times New Roman] مثلا برخی مداحان وقتی روضه می خونند از اینکه می بینند ملت ناله میکنن و میزنن تو صورت خودشون لذت می برند و هی میگن
ای جانم ای جانم[FONT=Times New Roman]
[FONT=Times New Roman]
[FONT=Times New Roman] آیا مداحی که از خود زدنی و ناله و گریه ی مردم لذت می بره سادیسم داره؟
احتمالا پاسختون این هست که مداح چون محب/شیعه/عاشق ائمه اطهار علیهم السلام هست ، از اینکه می بینه ائمه اطهار علیهم السلام این همه عاشق دلسوخته دارند لذت می برند.
جناب مسعود این را گفتند و شما در جواب پاسخ دادید که:[INDENT=2]
به هیچ عنوان این گونه رفتارها را تایید نمی کنیم و آن چه فرموده اید لذت بردن از تماشای عاشق دلسوخته اهل بیت نیست بلکه آزار دیگران است که متاسفانه گاه دیده می شود. البته گاهی بعد از صحبت با ایشان روشن می شود که واقعا برخی از ایشان قصد آزار هم ندارند بلکه تصور می کنند این گونه می توانند ابراز ارادت بیشتری به اهل بیت داشته باشند؛ و یا این که در شیوه عزاداری دچا انحراف شده اند.
لذا نمی شود به طور کلی قضات کرد و لکن مواردی که دیده شده، عموما از چند موضوع منشا می گیرد:
[/INDENT] به عنوان یک کارشناس اخلاق چطور میتوانید بفرمایید که آنها به دنبال لذت بردن از عرض ارادت عاشقان دلسوختهی اهل بیت علیهمالسلام نیستند و به دنبال آزار دیگران هستند ... میدانم که فرمودید «کارشان» لذت بردن نیست و مصداق آزار دادن است و تا اینجای کار در مورد نیت انجام این کار توسط ایشان اظهار نظر نفرمودهاید، ولی بعد از آن اضافه فرمودهاید که البته همهی آنها نیتشان آزار دادن دیگران نیست و بیشتر جاهلند، که یعنی اصل بر این است که نه تنها صورت عملشان که بلکه نیت انجام این کارشان هم آزار دیگران است بجز عدهای که استثناء شدهاند ... اما شما توانایی نیتخوانی را از کجا کسب کردهاید؟ خداوند برایتان پردههای ستر عیوب دیگران را کنار زده است؟ ... ترجیح میدهم و بلکه تنها راه درست را این میدانم که بگوییم در ظاهر حال ایشان این گونه است که مشتاق عرض ارادت بندگان خدا به اهل بیت علیهمالسلام هستند و اینکه در دلشان واقعاً چه بگذرد را خدا میداند و ما هم مأمور به حسن ظن نسبت به مؤمنین هستیم ...
در تفاوت محبت و عشق یکی همین است که شحص عاشق معشوق خود را دوست دارد و دوست دارد که فقط برای خودش باشد (انحصارطلبی) و حال آنکه شخص محبّ محبوب خودش را دوست دارد و دوست دارد که همه او را دوست داشته باشند ... این کاری که این شخص میکند در تعریف محبت میگنجد، اگر اشتباه هم میکند که در عمل چنان چیزهایی را میگوید میتوان نصیحتش کرد، نه اینکه بگوییم شما آزار دارید مگر آنکه توضیح بدهید و ما متوجه شویم که آزار ندارید ...
[FONT=Times New Roman] یکی از مداحان در مجلس عزاداری امام حسین علیه السلام حین روضه خوندن میگفت هرکی می تونه جیغ بزنه ، شیون کنه ، داد بزنید[FONT=Times New Roman]
حضرت آقا نصیحت کردند که این کار درست نیست، بهتر نیست ما هم به ایشان اقتدا کنیم و فقط نصیحت کنیم؟ نصیحت کردن در لغط و معنا یعنی خیرخواهی کردن، خصوصاً اگر بدانیم نیتشان خیر است یا اینطور به نظر برسد که حداکثر به مسأله جهل دارند و قصد خراب کردن مراسم اهل بیت علیهمالسلام را ندارند و تازه پیش خود فکر میکنند که دارند مجلس را گرم هم میکنند و خوشخدمتند ... چنین کسانی را بگوییم مردمآزار؟
کسی که فقط به ظاهر رفتار یک نفر تکیه کند و همان ظاهر را مبنای سنجش اعمال دیگران بداند کسی است که نمیتواند بین کاری که یک بچهی ۶ ساله انجام دهد و یک مرد ۴۰ ساله انجام دهد فرق بگذارد و هر دو را با یک چوب میزند ...
...
در ضمن اینکه در این نقل قول جناب مسعود آن آقای مداح گفتهاند که هر کسی که میتواند جیغ بزند یا شیون کند، اجبار که نکرده است و تازه اجبار هم اگر میکرد مگر جز شعر خواندن کار دیگری میکند که اگر کسی به حرفش گوش نداد تنبیه شود و دفعهی دیگر گوش کند؟
به نظر می رسد مواردی که مورد نظر شماست، همان افراطیون در این موضوع باشند که از نظر دینی و اخلاقی، افراط در هر موضوعی پسندیده نیست.
ممکن است مصداقهایی که جناب مسعود و بقیه خودشان در چند مراسمی که رفتهاند و دیدهاند یا فیلمش را دیدهاند یا تعریفش را شنیدهاند از نظر مصداقی طوری بوده است که اشکال هم داشته است، ولی وقتی به صورت کلی مطرح میشود باید دید که آیا با این توصیفات اینجا حتماً هر مجلسی که در این توصیفات صدق کند دچار افراط و تفریط شده است یا نه ...
همین گونه هم بوده. از نظر اخلاق اسلامی، در ملاء عام و در منظر همه ی افراد، عزاداری که خلاف عرف باشد و عموم شیعیان معتئل آن ار نپذیرند و به نظر بزرگان شیعه این گوه موارد مایه وهم دین باشد، پسندیده نیست و لو این که از نظر فقهی حرام و یا مکروه نباشد.
توضیح دادم که عرف جامعه و حتی عرف متدینین یک نقطهی مشخص و یک صورت یکتا ندارد و خودش ممکن است مراتبی داشته باشد، عرف افراد متشرع غیرانقلابی، عرف افراد متشرع انقلابی، عرف افراد متشرع خیلی انقلابی ... هیچ محدودیتی نداریم که چندین محفل متفاوت در سطوح متفاوت داشته باشیم که هر کدام مراجعهکنندگان خودشان را داشته باشد و اگر کسی یک بار اشتباهی به مجلسی رفت که برای وضعیت او مناسب نیست از دفعهی بعد بتواند به مجلسی برود که آنطور که بیشتر مورد پذیرش اوست و با آن ارتباط برقرار میکند برود ... در داستان تشرفاتی که برخی بزرگان به خدمت اهل بیت علیهمالسلام در عالم رؤیا داشتهاند گاهی شده که حضرات معصومین علیهمالسلام گریهها کردهاند و وقتی مداح ایشان گمان کرده که بس است به او فرمودهاند که ادامه بده و او ادامه داده است تا آنجا که مثلاً حضرت زهراء سلاماللهعلیها بیهوش شدهاند ... برخی هستند که اگر بروند مجلسی که جوّش یک جوّ آرام است شاید نتواند آنطور گریه کند که اگر میرفتند به مجلس دیگری که فضای آن همه بوی ماتم و زاری و گریه میدهد و هر کسی در کناری شیون و ناله میکند میتوانستند گریه کنند ... بگوییم افراط است و همه باید بیایند فقط به مجلس ما که این کار به اخلاق نزدیکتر است؟
حتی یک روحانی هم وقتی میرود به یک مسجد سخنرانی کند و مثلاً آن مسجد در دانشگاه است میگوید که مخاطبانم مثلاً اهل تفکر هستند و چیزهایی را برایشان میگویم که جای دیگر نمیشود گفت، با آنکه آبدارچی یک دانشکده هم بعید نیست جزء حضار باشد، یا اصلاً نه در دانشگاه که بلکه در یک محلهای به مسجد میرود که میبیند اهل این مسجد عموماً دانش دینیاشان خوب است و میشود خیلی از مسائل را برایشان گفت، حالا یک نفر هم در همان مجلس باشد که این مسائل برایش سنگین باشد، این دلیل نمیشود که آن روحانی باید یا همه جا حرفهای تکراری و سطح پایین بزند مگرآنکه قبل از جلسه از همهی حضّار امتحان بگیرد که سطح سواد دینی و فهم دینیاشان در چه حدّ است و اگر یک نفر هم از حدّ مجاز پایینتر نبودند دستور دهد که دربهای مسجد را ببندند که یک وقت کسی قبل از امتحان دادن وارد جلسه نشود ... این مسائل به نظر بدیهی هستند و باورش برایم سخت است که این همه مخالف جدّی از دوستان و کارشناسان دارد ...
برای این که مقصود بنده برای شما مشخص شود، به عنوان مثال به مجالس حسینیه امام خمینی که در محضر رهبر انقلاب برگزار می شود اشاره می کنم. این نمونه است. یک جلسه ای که سخران هست. روضه خوانی هست. توسل هست. سینه زنی هست. این یه نمونه کامل بدون افراط و تفریط.
بنده هم به مجلس حضرت آقا رفتهام، آن هم یک نوع مجلس بدون افراط و تفریط، ولی دلیل نمیشود که بگوییم همه باید الا و لابد همینطور عزاداری کنند ... وقتی برخی از علمای بزرگ به صورت دیگری عزاداری کردهاند نباید بگوییم که عرف همان است و بس ... و شما افراطی هستید ...
[FONT=Microsoft Sans Serif][FONT=verdana]افراط در عزاداری ها به تفریط می انجامد [FONT=verdana]آیت الله العظمی شبیری زنجانی نسبت به ترویج دهه های پیاپی عزاداری هشدار دادند و گفتند: افراط در عزاداری ها به تفریط می انجامد. از آنجا که جامعه نمی تواند نسبت به همه عزاداری های پیاپی مراقبت داشته باشد سرانجام به انکار مجموع عزاداری روی میاورد. [FONT=verdana]به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله العظمی شبیری زنجانی، این مرجع عالی قدر عصر روز چهارشنبه (21/12/92) در جمع تعدادی از روحانیون و طلبه های حوزه علمیه قم که در دفتر ایشان حضور داشتند، ترویج دهه های پیاپی عزاداری را زمینه ساز رویگردانی جامعه از عزای اهل بیت علیهم السلام دانستند و گفتند: همین طور پشت سر هم دهه درست کردن،توسط جامعه قابل پذیرش نیست و به مرور زمان زمینه انکار مجموعه عزاداری ها را به وجود می آورد.افراط در عزاداری ها به تفریط می انجامد. [FONT=verdana]این فقیه وارسته با تاکید بر اینکه موضوع هتک عزاداری را عرف تشخیص می دهد و مسأله ای شرعی نیست، خاطرنشان کردند: حدیث خاصی راجع به مدت زمان عزاداری ها وجود ندارد. از نظر شرعی هتک حرمت عزای اهل بیت – علیهم السلام- خلاف شرع است، اما این که چه کاری هتک حرمت است را خود افراد باید تشخیص بدهند. [FONT=verdana]ایشان افزودند: عقیده ما درباره اینکه آیا شادی در ایامی غیر از روز شهادت، موجب هتک حرمت می شود یا خیر، حجت نیست بلکه تشخیص این موضوع بر عهده عرف است جامعه مشخص می کند تا چه زمانی باید عزا نگه داشته شود. [FONT=verdana]ایشان با ابراز نگرانی از اینکه عده ای امروزه با افراط در عزاداری ها زمینه هتک حرمت را فراهم می کنند فرمودند: این افراد در این زمینه مسئولند.آیا واقعا کسی که مدعی محب اهل بیت – علیهم السلام- بودن است موظف به چنین کارهایی است؟! [FONT=verdana]امروزه برخی از منبری ها و بعضی از مداح های بی تقوا حرفهای بی سند و مجالس بی سندی را ترویج می کنند نظر عرف، پس از ترویج آن در جامعه، ممکن است به اینکه هرگونه مجلس شادی در این ایام، هتک حرمت باشد تغییر کند البته در این صورت موضوع هتک حرمت محقق است و افراد هم شرعا موظفند هتک حرمت نکنند ولی آیا ما باید دنبال این باشیم که آنقدر در اذهان مردم بعضی از مصادیق را به عنوان هتک عزاداری مطرح کنیم و آن را تبلیغ کنیم تا واقعا عرف آن را هتک بداند؟ آیا شرع چنین سفارشی به ما کرده است؟
با حرف آن عالم بزرگوار به صورت کلی موافق هستم، ولی برای آنکه یک بیان کلی داشته باشیم نیاز هست دقت بیشتری روی مسأله شود ... مثلاً ببینید که راهپیمای قم برای عزاداری حضرت زهراء سلاماللهعلیها را چه کسی شروع کرد و آیا از نظر شما این مرجع تقلید هم نعوذبالله یک شخص افراطی محسوب میشود؟ ... و همچنین نظر حضرت آقا را بخوانید وقتی را که از ایشان پرسیده شد «درباره شهادت حضرت فاطمه(س) بالاخره ۷۵ روز بعد از رحلت صحیح است یا ۹۵؟» و ایشان در جواب فرمودند «برای شما چه فرقی می کند کدامیک صحیح باشد خداوند خواست که مردم بیشتر به یاد مادر ما باشند و بیشتر برای مادر ما عزاداری و بیان فضائل ایشان را بکنند» ...
اصل بر تغییر دادن یا ندادن عرف نیست، اصل بر مهندسی کردن عرف جامعه است و این مهندسی کردن هم اقتضائات خودش را دارد ... یک زمانی ممکن است امام باقر علیهالسلام بفرمایند که تا ۱۰ سال بعد از شهادت من در منی در مراسم حج برایم عزاداری بگیرید، یک زمان هم ممکن است برای جلوگیری از دلزده شدن مردم و خسته شدنشان در حتی ماه صفر هم بگویند که روایت میلاد معصوم علیهالسلام را به روایت شهادت معصوم اولویت دادیم و اوائل ماه صفر برای مردم فیلم شاد هم پخش میکنیم و شیرینی و شربت هم بهشان تعارف میکنیم ... عرف را باید ما مهندسی کنیم مگرنه دشمنان ما مهندسیاش میکنند، کما اینکه دارند این کار را میکنند و ما هم فقط منفعل هستیم و توی سر خودمان میزنیم ... اگر زمانی برسد که مردم مشغول به دنیا شوند و از اهل بیت علیهمالسلام دور شوند هیچ اشکالی ندارد که عزاداریهایمان را بیشتر کنیم، اینها البته نیاز به مطالعه و برنامهریزی و امثال آن دارد که به شخصه با برخوردهای احساسی که نسبت به این مسأله میبینم بعید میدانم چنین مطالعاتی تا کنون انجام شده باشد ... اما هر چه که باشد، این کلام ان مجاهد نستوه همچنان سرجایش هست که محرم و صفر هستند که اسلام را زنده نگاه داشتهاند ... ما هر چه داریم از محرم و صفر داریم، نه از ماه مبارک رمضان یا از اعیاد شعبانیه ... و الله العالم
مرحبا بناصرنا . بخش از عرض عرض بنده نیز همین است. به هر کسی توفیق توبه داده نمی شود. این نه دلیل بر نفی مهربانی خداست که دوستان از رذایل قبلی ما برداشت کردند و نه دلیل بر نفی عزاداری و توسل و ....؛
سلام خدمت شما استاد گرامی.
استاد من متوجه منظورتون نشدم،از اینکه توفیق توبه به هرکسی داده نمی شود!!!
جناب نسیم رحمت، شما را به عنوان کارشناس اسکدین قبول دارم نه به عنوان فصلالخطاب و اینکه انتظار داشته باشید شما را فصلالخطاب بدانیم هم برایم جای سؤال و تعجب است ... همانطور که یک متخصص دانشگاهی نمیتواند مدعی شود که چون متخصص حوزهی خودم هستم و ده دانشگاه برتر دنیا هم قبولم دارند پس باید سایرین مرا به عنوان فصلالخطاب قبول داشته باشند و چیزی که میگویم را بپذیرند و اما و اگر نیاورند ... اشخاصی مثل مراجع تقلید (هر مرجع برای مقلدین خودش) و حضرت آقا را میتوان در مقام عمل در فقه و مسائل حکومتی فصلالخطاب دانست که تبعیت کردن از ایشان واجب باشد، اما در مقام باورها و علم به دین خدا و حتی سایر علوم بجز خدا و خلفای خدا علیهمالسلام کسی را فصلالخطاب نمیدانم ... اگر فکر میکنید اشتباه میکنم لطفاً دلیلتان را بفرمایید ... اگر کارشناسان فصلالخطاب بودند که با این همه اختلاف میان ایشان باید قائل به جمع ضدین هم میبودیم و عقل را نفی میکردیم ...
سلام خدمت شما.
منظور استاد از فصل الخطاب این نبوده که بدون اما واگر حرفشان رابپذیرید...
منظور این بوده که اگر به عنوان کارشناس این تخصص در مرکز پاسخگویی قبول دارید...
در جواب جناب نقطه فقط می تونم بگم شما همچنان مثل رونالدینهو این طرفو نگاه میکنی اونطرف پاس میدی. و در مورد مسائلی سوال می پرسی که ربطی به بحث ما نداره و اصلا منظور ما نیست.
ما میگیم دو دوتا میشه چهار تا ، شما میگی کی گفته چهار چهار تا نمیشه شانزده؟ چرا فکر میکنید میشه پانزده؟ خوب دلیل بیارید چرا میشه پانزده؟
حالا هی ما باید بیایم بگیم بابا به پیر به پیغمبر ما داریم راجع به چیز دیگه ای حرف میزنیم ولی شما متاسفانه متوجه نمیشی.
این چه اشکالی دارد؟
وقتی تحمل درد را ندارد و نمیتواند سر جایش بنشیند شما به این کار او میگویید افراط؟ حالا ده نفر یا صد نفر هم به چنان حسّ و حالی نرسند و فکر کنند اینها فیلمشان هست، این مربوط به اختلاف ارتباطی است که با قضیه برقرار کردهاند، اگر شما در تاریکی مدام تصور دزد و قاتل و حیوان درنده و دراکولا کنید و بعد بترسید و بدوید و فرار کنید میشود به شما گفت افراطی؟ حالا یک نفر بتواند خوب عاشورا را تصور کند، اصلاً خودش را آنجا تصور کند و مداح که میخواند او ببیند که آنجا دارد چه اتفاقی میافتد و عمق ماجرا برایش تا حدی مکشوف گردد آیا چنین کسی میتواند یک گوشه بنشیند و کمی اشک بریزد و تمام؟ ... دیدهام کسانی که فیلم هیجانانگیز هم که میبینند در اوج هیجان آن نتوانند سر جایشان بنشینند و بالا و پایین بپرند، اینجا که دیگر صحبت از مصیبتی است که ما اعظمها و اعظم رضیتها فی الاسلام و فی جمیع السموات و الأرضین ...
این چه حکمی است که میفرمایید افراط است و بعد باید نظر شما را به عنوان فصلالخطاب بپذیریم؟
خودم دیدهام کسانی که از سوز دلشان تا نیم ساعت بعد از عزاداری هنوز به خود میپیچند و شیونشان بلند است ... اینها را بگوییم افراطی هستند انصافمان کجا میرود؟
اشکالش این جاست که یک نوجوان ده سال چه درکی از حضرت زینب دارد که وقتی مداح می گوید یا زینب (هنوز مداحی رو شروع نکرده و هیچ نگفته) بالا می پرد و فریاد می کشد و چنگ به صورت می زند و .... ؛ آیا به نظر شما این بچه به عمق فاجعه پی برده ؟!
بعد هم که مداح می گوید چگونه آرام نشسته اید و سرهای شما سالمه در حالی که سر عقیله بنی هاشم، سر بر چوبه محمل زد و سرش شکست. واکنش ای نوجوان دیدنی است. چنان سرش را یه داربست در مجلس زد که خون از صورتش جاری شد. شما به این می فرمایی تصور خوب عاشوراء ؟!
یعنی مراجع ما، رهبر معظم انقلاب و .... که این گونه رفتارها رو ندارند، تصور خوبی از کربلا و وقایع اون جا ندارند اما یه نوجوان به عمق فاجعه چنان پی برده که با یه زینب گفتن که مداح میگه بالا و پایین می پره . واقعا این معرفت است ؟ واقعا درک مصیبتی است که ما اعظمها و اعظم رضیتها فی الاسلام و فی جمیع السموات و الأرضین ...
این مورد را به چشم خودم دیده ام. امثال این نوجوان در بین بزرگ تر ها هم زیادند. آیا واقعا اینها افراط نیست؟!
کاربر محترم تمام عرض ما همین است. خواه شما بپذیرید و یا نپذیرید.
منظور از فصل الخطاب بودن همان نظر کارشناسی حقیر در این سایت بود نه به عنوان ولی فقیه و یا مرجع تقلید.
بستگی دارد که فحاشی مدّ نظر ایشان واقعاً هم فحاشی به حساب بیاید یا نه ... اگر هر چیزی که به ذهن دیگران حرف بد و فحش و ناسزا محسوب شود را قبیح بدانیم باید بگوییم برخی از آیات قرآن را هم هرگز در محافل عمومی جمعخوانی یا تکخوانی نکنید چون از نظر برخی افراد آن مطالب مصداق فحش و ناسزا هستند ...
فحاشی، فحاشی است و به هیچ چیزی هم وابستگی ندارد. توهین است. هر چیزی که حرف بد و فحش و ناسزا محسوب شود، توهین است توهین در شریعت اسلام مذموم است. در هیچ جای آیات قرآن فحاشی نیست.
[FONT=Times New Roman]در جواب جناب نقطه فقط می تونم بگم شما همچنان مثل رونالدینهو این طرفو نگاه میکنی اونطرف پاس میدی. و در مورد مسائلی سوال می پرسی که ربطی به بحث ما نداره و اصلا منظور ما نیست.
ما میگیم دو دوتا میشه چهار تا ، شما میگی کی گفته چهار چهار تا نمیشه شانزده؟ چرا فکر میکنید میشه پانزده؟ خوب دلیل بیارید چرا میشه پانزده؟
حالا هی ما باید بیایم بگیم بابا به پیر به پیغمبر ما داریم راجع به چیز دیگه ای حرف میزنیم ولی شما متاسفانه متوجه نمیشی.
از این پاسخ شما اینطور برداشت کردم که مطالبی را که آنطور خدمت کارشاس محترم از پست اول شما نقل قول کردم مورد سؤال نبودهاند و محذوفاتی که در این نقل قولها نیاوردهام بودهاند که شما را آزردهاند. اگر اینطور است ممنون میشوم بفرمایید تا برای دیگرانی که مانند من منظورتان را متوجه نشدهاند سوء تفاهمی ایجاد نشود. (در مورد برخی از بخشهای نقل قول نشده هم حرف دارم ولی اگر تا همین حد هم توافق داشته باشیم شاید مصلحت در پایان دادن به این بحث باشد)
توضیح دادم که عرف جامعه و حتی عرف متدینین یک نقطهی مشخص و یک صورت یکتا ندارد و خودش ممکن است مراتبی داشته باشد، عرف افراد متشرع غیرانقلابی، عرف افراد متشرع انقلابی، عرف افراد متشرع خیلی انقلابی ...
اگر معتدل نگاه کنیم و در مسیر اعتدال و به دور از افراط و تفریط باشیم اون وقت دیگه متشرع انقلای و متشرع خیلی انقلابی معنا ندارد.
در مباحث مغالطه فراوان است. به نمونه هایی قبلا اشاره کرده ام. بگذریم.
سلام خدمت شما.
منظور استاد از فصل الخطاب این نبوده که بدون اما واگر حرفشان رابپذیرید...
منظور این بوده که اگر به عنوان کارشناس این تخصص در مرکز پاسخگویی قبول دارید...
ممنونم از لطف حضرتعالی؛ منظور حقیر سرا پا تقصیر همین بوده.
ایدکم الله.
فحاشی، فحاشی است و به هیچ چیزی هم وابستگی ندارد. توهین است. هر چیزی که حرف بد و فحش و ناسزا محسوب شود، توهین است توهین در شریعت اسلام مذموم است. در هیچ جای آیات قرآن فحاشی نیست.
و این همان است که گفتم باید مصادیق فحاشی مشخص شود که چه چیزی فحاشی هست و چه چیزی فحاشی نیست ... فقط میتوانم بگویم که متأسفم که شما ظاهراً بنا را صرفاً بر مخالفت کردن گذاشتهاید و انصاف در بحث را رها نمودهاید ... بنده هم میدانم که در قرآن فحاشی نیست ولی عدهای میگویند که هست، پس لطفاً کمی دقت بیشتر نمایید، اینکه بگویم باید مصادیق فحاشی مشخص شود یک امر بدیهی است، مگرنه که خیلی از مسائل آمده در قرآن را با تعریف شما میتوان فحاشی در نظر گرفت چون از نظر خیلیها حرف بد و ناسزا محسوب میشوند ... خیلیها هستند که خیلی از احکام اسلام از نظر ایشان توهینامیز است ...
در مباحث مغالطه فراوان است. به نمونه هایی قبلا اشاره کرده ام. بگذریم.
نظر بنده هم متقابلاً همینطور هست ...
اشکالش این جاست که یک نوجوان ده سال چه درکی از حضرت زینب دارد که وقتی مداح می گوید یا زینب (هنوز مداحی رو شروع نکرده و هیچ نگفته) بالا می پرد و فریاد می کشد و چنگ به صورت می زند و .... ؛ آیا به نظر شما این بچه به عمق فاجعه پی برده ؟!
بعد هم که مداح می گوید چگونه آرام نشسته اید و سرهای شما سالمه در حالی که سر عقیله بنی هاشم، سر بر چوبه محمل زد و سرش شکست. واکنش ای نوجوان دیدنی است. چنان سرش را یه داربست در مجلس زد که خون از صورتش جاری شد. شما به این می فرمایی تصور خوب عاشوراء ؟!
یعنی مراجع ما، رهبر معظم انقلاب و .... که این گونه رفتارها رو ندارند، تصور خوبی از کربلا و وقایع اون جا ندارند اما یه نوجوان به عمق فاجعه چنان پی برده که با یه زینب گفتن که مداح میگه بالا و پایین می پره . واقعا این معرفت است ؟ واقعا درک مصیبتی است که ما اعظمها و اعظم رضیتها فی الاسلام و فی جمیع السموات و الأرضین ...
این مورد را به چشم خودم دیده ام. امثال این نوجوان در بین بزرگ تر ها هم زیادند. آیا واقعا اینها افراط نیست؟!
کاربر محترم تمام عرض ما همین است. خواه شما بپذیرید و یا نپذیرید.
چیزی را که ظاهراً به آن دقت کافی نداشتهاید یکی این است که معرفت یک مطلب است و ظرفیت تحمل آن معرفت مطلب دیگری است ... آن معرفتی که بخاطرش امام زمان علیهالسلام اشک میریزند را اگر ما داشته باشیم احتمالاً بابت آن دیوانه شده و جان میدهیم، یا آن معرفتی که حضرت بابت آن هروله میکنند و در سر و صورت خود میزنند را اگر ما داشتیم دیگر بعید میدانم احدی بر روی زمین باشد که ظرفیت تحمل آن معرفت را داشته باشد، اصلاً چه کسی ظرفیت تحمل اینقدر ناراحت دیدن امام زمانش را دارد که بخواهد به پشت آن ناراحتی راه یابد و آن را تحمل کند؟ معرفتی که حضرت بابت آن خون گریه میکنند هم همینطور ... یک کودک ممکن است از دردی دق کند که بزرگترها آن درد را با کمی تلاش تحمل میکنند ... اگر حضرت رقیه سلاماللهعلیها از محبت پدرشان دق کردند دلیل بر این نیست که محبت ایشان و معرفت ایشان به حضرت سیدالشهداء علیهالسلام بیشتر از محبت و معرفت حضرت زینب سلاماللهعلیها و بالاتر از ایشان محبت و معرفت حضرت زینالعابدین علیهالسلام باشد ...
شما خودتان اولین باری که این واقعه را شنیدید و کودک بودید را مقایسه کنید با بارهای بعدی که مطالب را شنیدید ... این هم یک مطلب دیگری است ...
در ضمن اینکه یک کودک ۱۳ ساله هم میتواند به چنان درکی برسد وقتی رهبر ما نوجوان ۱۳ سالهای است که جانش را داد و تانکهای دشمن را از میدان به در کرد ...
در ضمن اینکه اگر آن کودک هم جو زده شده باشد این ناجوانمردانه است که نتیجه بگیریم پس همه اینطور هستند و اگر هم بفرمایید که از نظر شما همه اینطور نیستند و فقط بین آنها هستند کسانی که جو زده باشند و کودکانه و جاهلانه عزاداری کنند (که همان هم بعید میدانم عیب و افراط باشد) در این صورت باز مطلب من ثابت میشود که نباید هر کسی اینطور رفتار کرد را افراطی دانست ... متأسفم که در جایگاه یک کارشناس اخلاق به خودتان اجازه میدهید چنین مطالبی را بفرمایید ...
از نظر من که البته هیچی هم نیستم همین تاپیک هم پر از زیادهروی و افراط است ... ایرادی ندارد که از نظر شما هم من اهل افراط به نظر برسم ... در واقع اگر از نظر شما آن علما و افراد با تقوایی که در ذهن دارم افراطی هستند خیلی خوشحال میشوم که از نظر شما بنده هم افراطی محسوب شوم ...
بگذریم ... این بحث پر از خاطرات تلخ بود ... مهم این است که همهی ما ان شاء الله قصدمان دفاع از دین خداست یا ان شاء الله که باشد ... بیش از این نمیخواهم همتم صرف بحثی شود که شاید تنها نتیجهی قابل انتظار از آن افزایش اختلاف و سوءظن میان مسلمین و مؤمنین باشد ...
منظور از فصل الخطاب بودن همان نظر کارشناسی حقیر در این سایت بود نه به عنوان ولی فقیه و یا مرجع تقلید.
ممنون که پذیرش نظر خود را بر ما واجب شرعی با بالاتر از آن اخلاقی فرض نکردهاید، اگرچه منطق حکم میکند چیزی را بگوییم که منظورمان را درست برساند ... نظر شما به عنوان یک کارشناس دینی را متوجه شدم، نظرات کارشناسان دیگری که خارج از مجموعهی شما باشند را هم شنیدهام، با اجازهی شما نظرات ایشان به نظرم با روح دین و دینداری سازگاری بیشتری دارد که البته ممکن هم هست که این قضاوت ناشی از کجفهمیهای خودم از دین خدا باشد یا کجفهمی در متوجه شدن نظرات آن بزرگواران دیگر ...
به عنوان حسن ختام میگویم که شاید هم شما و دوستان دیگر بر مدار حق هستید و من ظرفیت یا توفیق درک درست مطالب شما را ندارم، شما هم دعا بفرمایید تا خداوند بر عقل و دینم بیفزاید و هدایتم کند به راهی که خودش بهتر تشخیص میدهد ... با تشکر از وقتی که گذاشتید و تحملی که کردید و عذرخواهی بابت تمام مطالبی که گفتم و آنها را در شأن خود نمیدانستید و بنده را در گفتن آنها جسور یافتید ...
و این همان است که گفتم باید مصادیق فحاشی مشخص شود که چه چیزی فحاشی هست و چه چیزی فحاشی نیست ... فقط میتوانم بگویم که متأسفم که شما ظاهراً بنا را صرفاً بر مخالفت کردن گذاشتهاید و انصاف در بحث را رها نمودهاید ... بنده هم میدانم که در قرآن فحاشی نیست ولی عدهای میگویند که هست، پس لطفاً کمی دقت بیشتر نمایید، اینکه بگویم باید مصادیق فحاشی مشخص شود یک امر بدیهی است، مگرنه که خیلی از مسائل آمده در قرآن را با تعریف شما میتوان فحاشی در نظر گرفت چون از نظر خیلیها حرف بد و ناسزا محسوب میشوند ... خیلیها هستند که خیلی از احکام اسلام از نظر ایشان توهینامیز است ...
فحاشی واقعا مصداق یابی می خواهد؟
بنده هم میدانم که در قرآن فحاشی نیست ولی عدهای میگویند که هست، پس لطفاً کمی دقت بیشتر نمایید، اینکه بگویم باید مصادیق فحاشی مشخص شود یک امر بدیهی است، مگرنه که خیلی از مسائل آمده در قرآن را با تعریف شما میتوان فحاشی در نظر گرفت چون از نظر خیلیها حرف بد و ناسزا محسوب میشوند ... خیلیها هستند که خیلی از احکام اسلام از نظر ایشان توهینامیز است ...
ما کاری به تصورات دیگران نداریم. اون خیلی ها به جای خود بیایند و در این زمینه خدمتشون باشیم.کسی که اسلام را نشناخته و نفهمیده تصور می می کند خیلی از احکام اسلام از نظر ایشان توهینامیز است. این فرد اول باید اسلام عزیز را بشناسد بعد قضاوت کند.
استاد من متوجه منظورتون نشدم،از اینکه توفیق توبه به هرکسی داده نمی شود!!!امکان دارد کمی توضیح دهید؟
مهم ترين بستري كه در آن فضا، توبه انسان شكل مي گيرد، توفيق توبه است كه در آيات قرآني و آموزه هاي اسلامي از آن به توبه الهي ياد شده است. خداوند در آيه 37 سوره بقره از توبه خداوند پيش از توبه حضرت آدم (ع) سخن مي گويد. چنان كه علامه طبرسي بيان مي كند عبارت «تاب عليه» به معناي توفيق الهي براي توبه انسان است. (1)
آيات ديگري چون 54، 64، 128، 160 و 187 سوره بقره و 128 سوره آل عمران و بسياري از آيات ديگر به اين مطلب به صراحت و كنايه اشاره دارد.
بنابراين زماني شخص توفيق توبه پيدا مي كند كه خداوند به وي توجه كند و اين توجه الهي نيز همواره با توجه انسان نسبت به رحمت الهي همراه است. به اين معنا كه خداوند انسان را به رحمت خويش متوجه سازد و او كه پيش از اين با عنايت و توجه الهي نسبت به موقعيت خويش آگاهي يافته و توانسته موقعيت خود را ارزيابي كند، متوجه رحمت الهي مي شود و در كنف اين رحمت به سوي وي بازمي گردد. از اين رو آيات قرآني بر توجه به توبه پذيري خدا همراه با رحمت وي به عنوان زمينه توفيق انسان براي توبه ياد مي كند. از جمله اين آيات مي توان به آيات پيش گفته اشاره كرد.
اين كه انسان به رحمت خداوندي و بخشش وي ايمان داشته باشد، از مهم ترين مولفه هايي است كه انسان را به سوي توبه مي كشاند؛ زيرا اگر انسان باور به پذيري توبه از سوي خداوند نداشته باشد، هرگز به سوي وي بازنمي گردد. بر اين اساس در آيه 31 سوره توبه و نيز 8 سوره تحريم به ايمان به عنوان يكي از مقتضيات توبه توجه شده است.
البته لازم است شرايط در انسان وجود داشته باشد تا عنايت و رحمت الهي را به شكل كامل تري جلب و جذب نمايد. اينها را مي توان بسترهاي انساني توبه برشمرد. به سخن ديگر، برخي از عوامل و زمينه ها بيروني است ولي برخي ديگر دروني و مرتبط با شخص انسان توبه كننده مي باشد. از جمله اين عوامل مي توان به تقواي شخص از خدا اشاره كرد. كساني كه نسبت به گناهان، اهل تقوا هستند و به طور طبيعي به آن گرايش ندارند و به سبب خطا واشتباه، دچار آن مي شوند، زمينه بهتر و مناسب تري براي توبه كردن دارند (2) چنان كه گرايش انسان به استعاذه (پناه بردن) به خداوند در همه امور، خود يكي از بسترهاي مناسب جهت توفيق به توبه مي باشد كه در آيه 118 سوره توبه به آن اشاره شده است.
با کسب اجازه و عرض تشکر از همه دوستانی که در بحث این تاپیک شرکت کردند، خصوصا آیدی های "نقطه" و "یکتای بی همتا"؛ بحث رو در همین جا می بندیم. اگر کسی از دوستان سوالی داشت در خصوصی خدمتشون هستم. آن در پاسخ به سوال استارتر محترم بیان می شد با بیان های متعدد از جانب همه سلایق و دیدگاه ها بیان شد. نیازی به ادامه بحث نیست. اینجا ختم بحث رو اعلام می کنم و با اجازه دوستان فردا تاپیک رو می بندیم.
[SPOILER]الان نمی بندم که تصور جسارت به کسی نشود و دوستان نفرمایند اجازه ندادین ما هم مطلبی بنویسم[/SPOILER]
در این مجموعه بحث هیچگاه نظر عناد و یا مخالفت در همه صور با افراد و طرف های بحث رو نداشتیم و نداریم. بارها عرض کردم در مباجثه علمی جدل جایی ندارد. علی ای حال اگر از دوستان از کلام حقیر رنجیده شده اند، پوزش می طلبم و برای همه آرزوی توفیق و سربلندی دارم.
ایدکم الله
اعاذناالله من شرور انفسنا
جناب نسیم رحمت، شما را به عنوان کارشناس اسکدین قبول دارم نه به عنوان فصلالخطاب و اینکه انتظار داشته باشید شما را فصلالخطاب بدانیم هم برایم جای سؤال و تعجب است ... همانطور که یک متخصص دانشگاهی نمیتواند مدعی شود که چون متخصص حوزهی خودم هستم و ده دانشگاه برتر دنیا هم قبولم دارند پس باید سایرین مرا به عنوان فصلالخطاب قبول داشته باشند و چیزی که میگویم را بپذیرند و اما و اگر نیاورند ... اشخاصی مثل مراجع تقلید (هر مرجع برای مقلدین خودش) و حضرت آقا را میتوان در مقام عمل در فقه و مسائل حکومتی فصلالخطاب دانست که تبعیت کردن از ایشان واجب باشد، اما در مقام باورها و علم به دین خدا و حتی سایر علوم بجز خدا و خلفای خدا علیهمالسلام کسی را فصلالخطاب نمیدانم ... اگر فکر میکنید اشتباه میکنم لطفاً دلیلتان را بفرمایید ... اگر کارشناسان فصلالخطاب بودند که با این همه اختلاف میان ایشان باید قائل به جمع ضدین هم میبودیم و عقل را نفی میکردیم ...
اما در مورد رفتارهایی نظیر آنچه که آغازگر تاپیک بیان کردهاند هم در مواردی که در ادامه از پست اول ایشان نقل میکنم با شما موافق نیستم که لزوماً و حتماً مصداق افراط باشند:
[FONT=Times New Roman][FONT=Times New Roman]
بستگی دارد که فحاشی مدّ نظر ایشان واقعاً هم فحاشی به حساب بیاید یا نه ... اگر هر چیزی که به ذهن دیگران حرف بد و فحش و ناسزا محسوب شود را قبیح بدانیم باید بگوییم برخی از آیات قرآن را هم هرگز در محافل عمومی جمعخوانی یا تکخوانی نکنید چون از نظر برخی افراد آن مطالب مصداق فحش و ناسزا هستند ... البته خودتان چنین تبصرهای را بر جوابی که داده بودید در پستی جداگانه نوشته بودید که اگر کنار جواب اصلیاتان بود روشنتر بود ... نمیگویم فحاشی خوب است یا بد نیست، میگویم یک جواب کلی یک خطی برای مطلبی که بالا و پایین زیادی دارد حداکثر کلیگویی است، ما و شما از تصوراتی که آغازگر تاپیک و دیگران از این مطلب دارند به طور کامل آگاه نیستیم، پس تا آگاه نباشیم نمیتوانیم بگوییم که این کارشان شرعی هست یا نه و اگر هست اخلاقی هم هست یا نه ... با گفتن چنین حرفهایی خودم هم متهم شدهام به اینکه به راست نگاه کنم و به چپ شوت کنم ...
این چه اشکالی دارد؟
وقتی تحمل درد را ندارد و نمیتواند سر جایش بنشیند شما به این کار او میگویید افراط؟ حالا ده نفر یا صد نفر هم به چنان حسّ و حالی نرسند و فکر کنند اینها فیلمشان هست، این مربوط به اختلاف ارتباطی است که با قضیه برقرار کردهاند، اگر شما در تاریکی مدام تصور دزد و قاتل و حیوان درنده و دراکولا کنید و بعد بترسید و بدوید و فرار کنید میشود به شما گفت افراطی؟ حالا یک نفر بتواند خوب عاشورا را تصور کند، اصلاً خودش را آنجا تصور کند و مداح که میخواند او ببیند که آنجا دارد چه اتفاقی میافتد و عمق ماجرا برایش تا حدی مکشوف گردد آیا چنین کسی میتواند یک گوشه بنشیند و کمی اشک بریزد و تمام؟ ... دیدهام کسانی که فیلم هیجانانگیز هم که میبینند در اوج هیجان آن نتوانند سر جایشان بنشینند و بالا و پایین بپرند، اینجا که دیگر صحبت از مصیبتی است که ما اعظمها و اعظم رضیتها فی الاسلام و فی جمیع السموات و الأرضین ...
این چه حکمی است که میفرمایید افراط است و بعد باید نظر شما را به عنوان فصلالخطاب بپذیریم؟
خودم دیدهام کسانی که از سوز دلشان تا نیم ساعت بعد از عزاداری هنوز به خود میپیچند و شیونشان بلند است ... اینها را بگوییم افراطی هستند انصافمان کجا میرود؟
[FONT=Times New Roman]
جناب مسعود این را گفتند و شما در جواب پاسخ دادید که:[INDENT=2]
[/INDENT]
به عنوان یک کارشناس اخلاق چطور میتوانید بفرمایید که آنها به دنبال لذت بردن از عرض ارادت عاشقان دلسوختهی اهل بیت علیهمالسلام نیستند و به دنبال آزار دیگران هستند ... میدانم که فرمودید «کارشان» لذت بردن نیست و مصداق آزار دادن است و تا اینجای کار در مورد نیت انجام این کار توسط ایشان اظهار نظر نفرمودهاید، ولی بعد از آن اضافه فرمودهاید که البته همهی آنها نیتشان آزار دادن دیگران نیست و بیشتر جاهلند، که یعنی اصل بر این است که نه تنها صورت عملشان که بلکه نیت انجام این کارشان هم آزار دیگران است بجز عدهای که استثناء شدهاند ... اما شما توانایی نیتخوانی را از کجا کسب کردهاید؟ خداوند برایتان پردههای ستر عیوب دیگران را کنار زده است؟ ... ترجیح میدهم و بلکه تنها راه درست را این میدانم که بگوییم در ظاهر حال ایشان این گونه است که مشتاق عرض ارادت بندگان خدا به اهل بیت علیهمالسلام هستند و اینکه در دلشان واقعاً چه بگذرد را خدا میداند و ما هم مأمور به حسن ظن نسبت به مؤمنین هستیم ...
در تفاوت محبت و عشق یکی همین است که شحص عاشق معشوق خود را دوست دارد و دوست دارد که فقط برای خودش باشد (انحصارطلبی) و حال آنکه شخص محبّ محبوب خودش را دوست دارد و دوست دارد که همه او را دوست داشته باشند ... این کاری که این شخص میکند در تعریف محبت میگنجد، اگر اشتباه هم میکند که در عمل چنان چیزهایی را میگوید میتوان نصیحتش کرد، نه اینکه بگوییم شما آزار دارید مگر آنکه توضیح بدهید و ما متوجه شویم که آزار ندارید ...
حضرت آقا نصیحت کردند که این کار درست نیست، بهتر نیست ما هم به ایشان اقتدا کنیم و فقط نصیحت کنیم؟ نصیحت کردن در لغط و معنا یعنی خیرخواهی کردن، خصوصاً اگر بدانیم نیتشان خیر است یا اینطور به نظر برسد که حداکثر به مسأله جهل دارند و قصد خراب کردن مراسم اهل بیت علیهمالسلام را ندارند و تازه پیش خود فکر میکنند که دارند مجلس را گرم هم میکنند و خوشخدمتند ... چنین کسانی را بگوییم مردمآزار؟
کسی که فقط به ظاهر رفتار یک نفر تکیه کند و همان ظاهر را مبنای سنجش اعمال دیگران بداند کسی است که نمیتواند بین کاری که یک بچهی ۶ ساله انجام دهد و یک مرد ۴۰ ساله انجام دهد فرق بگذارد و هر دو را با یک چوب میزند ...
...
در ضمن اینکه در این نقل قول جناب مسعود آن آقای مداح گفتهاند که هر کسی که میتواند جیغ بزند یا شیون کند، اجبار که نکرده است و تازه اجبار هم اگر میکرد مگر جز شعر خواندن کار دیگری میکند که اگر کسی به حرفش گوش نداد تنبیه شود و دفعهی دیگر گوش کند؟
ممکن است مصداقهایی که جناب مسعود و بقیه خودشان در چند مراسمی که رفتهاند و دیدهاند یا فیلمش را دیدهاند یا تعریفش را شنیدهاند از نظر مصداقی طوری بوده است که اشکال هم داشته است، ولی وقتی به صورت کلی مطرح میشود باید دید که آیا با این توصیفات اینجا حتماً هر مجلسی که در این توصیفات صدق کند دچار افراط و تفریط شده است یا نه ...
توضیح دادم که عرف جامعه و حتی عرف متدینین یک نقطهی مشخص و یک صورت یکتا ندارد و خودش ممکن است مراتبی داشته باشد، عرف افراد متشرع غیرانقلابی، عرف افراد متشرع انقلابی، عرف افراد متشرع خیلی انقلابی ... هیچ محدودیتی نداریم که چندین محفل متفاوت در سطوح متفاوت داشته باشیم که هر کدام مراجعهکنندگان خودشان را داشته باشد و اگر کسی یک بار اشتباهی به مجلسی رفت که برای وضعیت او مناسب نیست از دفعهی بعد بتواند به مجلسی برود که آنطور که بیشتر مورد پذیرش اوست و با آن ارتباط برقرار میکند برود ... در داستان تشرفاتی که برخی بزرگان به خدمت اهل بیت علیهمالسلام در عالم رؤیا داشتهاند گاهی شده که حضرات معصومین علیهمالسلام گریهها کردهاند و وقتی مداح ایشان گمان کرده که بس است به او فرمودهاند که ادامه بده و او ادامه داده است تا آنجا که مثلاً حضرت زهراء سلاماللهعلیها بیهوش شدهاند ... برخی هستند که اگر بروند مجلسی که جوّش یک جوّ آرام است شاید نتواند آنطور گریه کند که اگر میرفتند به مجلس دیگری که فضای آن همه بوی ماتم و زاری و گریه میدهد و هر کسی در کناری شیون و ناله میکند میتوانستند گریه کنند ... بگوییم افراط است و همه باید بیایند فقط به مجلس ما که این کار به اخلاق نزدیکتر است؟
حتی یک روحانی هم وقتی میرود به یک مسجد سخنرانی کند و مثلاً آن مسجد در دانشگاه است میگوید که مخاطبانم مثلاً اهل تفکر هستند و چیزهایی را برایشان میگویم که جای دیگر نمیشود گفت، با آنکه آبدارچی یک دانشکده هم بعید نیست جزء حضار باشد، یا اصلاً نه در دانشگاه که بلکه در یک محلهای به مسجد میرود که میبیند اهل این مسجد عموماً دانش دینیاشان خوب است و میشود خیلی از مسائل را برایشان گفت، حالا یک نفر هم در همان مجلس باشد که این مسائل برایش سنگین باشد، این دلیل نمیشود که آن روحانی باید یا همه جا حرفهای تکراری و سطح پایین بزند مگرآنکه قبل از جلسه از همهی حضّار امتحان بگیرد که سطح سواد دینی و فهم دینیاشان در چه حدّ است و اگر یک نفر هم از حدّ مجاز پایینتر نبودند دستور دهد که دربهای مسجد را ببندند که یک وقت کسی قبل از امتحان دادن وارد جلسه نشود ... این مسائل به نظر بدیهی هستند و باورش برایم سخت است که این همه مخالف جدّی از دوستان و کارشناسان دارد ...
بنده هم به مجلس حضرت آقا رفتهام، آن هم یک نوع مجلس بدون افراط و تفریط، ولی دلیل نمیشود که بگوییم همه باید الا و لابد همینطور عزاداری کنند ... وقتی برخی از علمای بزرگ به صورت دیگری عزاداری کردهاند نباید بگوییم که عرف همان است و بس ... و شما افراطی هستید ...
http://zanjani.net/index.aspx?pid=99&articleid=54228[FONT=verdana]
با حرف آن عالم بزرگوار به صورت کلی موافق هستم، ولی برای آنکه یک بیان کلی داشته باشیم نیاز هست دقت بیشتری روی مسأله شود ... مثلاً ببینید که راهپیمای قم برای عزاداری حضرت زهراء سلاماللهعلیها را چه کسی شروع کرد و آیا از نظر شما این مرجع تقلید هم نعوذبالله یک شخص افراطی محسوب میشود؟ ... و همچنین نظر حضرت آقا را بخوانید وقتی را که از ایشان پرسیده شد «درباره شهادت حضرت فاطمه(س) بالاخره ۷۵ روز بعد از رحلت صحیح است یا ۹۵؟» و ایشان در جواب فرمودند «برای شما چه فرقی می کند کدامیک صحیح باشد خداوند خواست که مردم بیشتر به یاد مادر ما باشند و بیشتر برای مادر ما عزاداری و بیان فضائل ایشان را بکنند» ...
اصل بر تغییر دادن یا ندادن عرف نیست، اصل بر مهندسی کردن عرف جامعه است و این مهندسی کردن هم اقتضائات خودش را دارد ... یک زمانی ممکن است امام باقر علیهالسلام بفرمایند که تا ۱۰ سال بعد از شهادت من در منی در مراسم حج برایم عزاداری بگیرید، یک زمان هم ممکن است برای جلوگیری از دلزده شدن مردم و خسته شدنشان در حتی ماه صفر هم بگویند که روایت میلاد معصوم علیهالسلام را به روایت شهادت معصوم اولویت دادیم و اوائل ماه صفر برای مردم فیلم شاد هم پخش میکنیم و شیرینی و شربت هم بهشان تعارف میکنیم ... عرف را باید ما مهندسی کنیم مگرنه دشمنان ما مهندسیاش میکنند، کما اینکه دارند این کار را میکنند و ما هم فقط منفعل هستیم و توی سر خودمان میزنیم ... اگر زمانی برسد که مردم مشغول به دنیا شوند و از اهل بیت علیهمالسلام دور شوند هیچ اشکالی ندارد که عزاداریهایمان را بیشتر کنیم، اینها البته نیاز به مطالعه و برنامهریزی و امثال آن دارد که به شخصه با برخوردهای احساسی که نسبت به این مسأله میبینم بعید میدانم چنین مطالعاتی تا کنون انجام شده باشد ... اما هر چه که باشد، این کلام ان مجاهد نستوه همچنان سرجایش هست که محرم و صفر هستند که اسلام را زنده نگاه داشتهاند ... ما هر چه داریم از محرم و صفر داریم، نه از ماه مبارک رمضان یا از اعیاد شعبانیه ... و الله العالم
سلام خدمت شما استاد گرامی.
استاد من متوجه منظورتون نشدم،از اینکه توفیق توبه به هرکسی داده نمی شود!!!
امکان دارد کمی توضیح دهید؟
سلام خدمت شما.
منظور استاد از فصل الخطاب این نبوده که بدون اما واگر حرفشان رابپذیرید...
منظور این بوده که اگر به عنوان کارشناس این تخصص در مرکز پاسخگویی قبول دارید...
در جواب جناب نقطه فقط می تونم بگم شما همچنان مثل رونالدینهو این طرفو نگاه میکنی اونطرف پاس میدی. و در مورد مسائلی سوال می پرسی که ربطی به بحث ما نداره و اصلا منظور ما نیست.
ما میگیم دو دوتا میشه چهار تا ، شما میگی کی گفته چهار چهار تا نمیشه شانزده؟ چرا فکر میکنید میشه پانزده؟ خوب دلیل بیارید چرا میشه پانزده؟
حالا هی ما باید بیایم بگیم بابا به پیر به پیغمبر ما داریم راجع به چیز دیگه ای حرف میزنیم ولی شما متاسفانه متوجه نمیشی.
اشکالش این جاست که یک نوجوان ده سال چه درکی از حضرت زینب دارد که وقتی مداح می گوید یا زینب (هنوز مداحی رو شروع نکرده و هیچ نگفته) بالا می پرد و فریاد می کشد و چنگ به صورت می زند و .... ؛ آیا به نظر شما این بچه به عمق فاجعه پی برده ؟!
بعد هم که مداح می گوید چگونه آرام نشسته اید و سرهای شما سالمه در حالی که سر عقیله بنی هاشم، سر بر چوبه محمل زد و سرش شکست. واکنش ای نوجوان دیدنی است. چنان سرش را یه داربست در مجلس زد که خون از صورتش جاری شد. شما به این می فرمایی تصور خوب عاشوراء ؟!
یعنی مراجع ما، رهبر معظم انقلاب و .... که این گونه رفتارها رو ندارند، تصور خوبی از کربلا و وقایع اون جا ندارند اما یه نوجوان به عمق فاجعه چنان پی برده که با یه زینب گفتن که مداح میگه بالا و پایین می پره . واقعا این معرفت است ؟ واقعا درک مصیبتی است که ما اعظمها و اعظم رضیتها فی الاسلام و فی جمیع السموات و الأرضین ...
این مورد را به چشم خودم دیده ام. امثال این نوجوان در بین بزرگ تر ها هم زیادند. آیا واقعا اینها افراط نیست؟!
کاربر محترم تمام عرض ما همین است. خواه شما بپذیرید و یا نپذیرید.
منظور از فصل الخطاب بودن همان نظر کارشناسی حقیر در این سایت بود نه به عنوان ولی فقیه و یا مرجع تقلید.
فحاشی، فحاشی است و به هیچ چیزی هم وابستگی ندارد. توهین است. هر چیزی که حرف بد و فحش و ناسزا محسوب شود، توهین است توهین در شریعت اسلام مذموم است. در هیچ جای آیات قرآن فحاشی نیست.
ما میگیم دو دوتا میشه چهار تا ، شما میگی کی گفته چهار چهار تا نمیشه شانزده؟ چرا فکر میکنید میشه پانزده؟ خوب دلیل بیارید چرا میشه پانزده؟
حالا هی ما باید بیایم بگیم بابا به پیر به پیغمبر ما داریم راجع به چیز دیگه ای حرف میزنیم ولی شما متاسفانه متوجه نمیشی.
از این پاسخ شما اینطور برداشت کردم که مطالبی را که آنطور خدمت کارشاس محترم از پست اول شما نقل قول کردم مورد سؤال نبودهاند و محذوفاتی که در این نقل قولها نیاوردهام بودهاند که شما را آزردهاند. اگر اینطور است ممنون میشوم بفرمایید تا برای دیگرانی که مانند من منظورتان را متوجه نشدهاند سوء تفاهمی ایجاد نشود. (در مورد برخی از بخشهای نقل قول نشده هم حرف دارم ولی اگر تا همین حد هم توافق داشته باشیم شاید مصلحت در پایان دادن به این بحث باشد)
اگر معتدل نگاه کنیم و در مسیر اعتدال و به دور از افراط و تفریط باشیم اون وقت دیگه متشرع انقلای و متشرع خیلی انقلابی معنا ندارد.
در مباحث مغالطه فراوان است. به نمونه هایی قبلا اشاره کرده ام. بگذریم.
ممنونم از لطف حضرتعالی؛ منظور حقیر سرا پا تقصیر همین بوده.
ایدکم الله.
و این همان است که گفتم باید مصادیق فحاشی مشخص شود که چه چیزی فحاشی هست و چه چیزی فحاشی نیست ... فقط میتوانم بگویم که متأسفم که شما ظاهراً بنا را صرفاً بر مخالفت کردن گذاشتهاید و انصاف در بحث را رها نمودهاید ... بنده هم میدانم که در قرآن فحاشی نیست ولی عدهای میگویند که هست، پس لطفاً کمی دقت بیشتر نمایید، اینکه بگویم باید مصادیق فحاشی مشخص شود یک امر بدیهی است، مگرنه که خیلی از مسائل آمده در قرآن را با تعریف شما میتوان فحاشی در نظر گرفت چون از نظر خیلیها حرف بد و ناسزا محسوب میشوند ... خیلیها هستند که خیلی از احکام اسلام از نظر ایشان توهینامیز است ...
نظر بنده هم متقابلاً همینطور هست ...
این مورد را به چشم خودم دیده ام. امثال این نوجوان در بین بزرگ تر ها هم زیادند. آیا واقعا اینها افراط نیست؟!
کاربر محترم تمام عرض ما همین است. خواه شما بپذیرید و یا نپذیرید.
چیزی را که ظاهراً به آن دقت کافی نداشتهاید یکی این است که معرفت یک مطلب است و ظرفیت تحمل آن معرفت مطلب دیگری است ... آن معرفتی که بخاطرش امام زمان علیهالسلام اشک میریزند را اگر ما داشته باشیم احتمالاً بابت آن دیوانه شده و جان میدهیم، یا آن معرفتی که حضرت بابت آن هروله میکنند و در سر و صورت خود میزنند را اگر ما داشتیم دیگر بعید میدانم احدی بر روی زمین باشد که ظرفیت تحمل آن معرفت را داشته باشد، اصلاً چه کسی ظرفیت تحمل اینقدر ناراحت دیدن امام زمانش را دارد که بخواهد به پشت آن ناراحتی راه یابد و آن را تحمل کند؟ معرفتی که حضرت بابت آن خون گریه میکنند هم همینطور ... یک کودک ممکن است از دردی دق کند که بزرگترها آن درد را با کمی تلاش تحمل میکنند ... اگر حضرت رقیه سلاماللهعلیها از محبت پدرشان دق کردند دلیل بر این نیست که محبت ایشان و معرفت ایشان به حضرت سیدالشهداء علیهالسلام بیشتر از محبت و معرفت حضرت زینب سلاماللهعلیها و بالاتر از ایشان محبت و معرفت حضرت زینالعابدین علیهالسلام باشد ...
شما خودتان اولین باری که این واقعه را شنیدید و کودک بودید را مقایسه کنید با بارهای بعدی که مطالب را شنیدید ... این هم یک مطلب دیگری است ...
در ضمن اینکه یک کودک ۱۳ ساله هم میتواند به چنان درکی برسد وقتی رهبر ما نوجوان ۱۳ سالهای است که جانش را داد و تانکهای دشمن را از میدان به در کرد ...
در ضمن اینکه اگر آن کودک هم جو زده شده باشد این ناجوانمردانه است که نتیجه بگیریم پس همه اینطور هستند و اگر هم بفرمایید که از نظر شما همه اینطور نیستند و فقط بین آنها هستند کسانی که جو زده باشند و کودکانه و جاهلانه عزاداری کنند (که همان هم بعید میدانم عیب و افراط باشد) در این صورت باز مطلب من ثابت میشود که نباید هر کسی اینطور رفتار کرد را افراطی دانست ... متأسفم که در جایگاه یک کارشناس اخلاق به خودتان اجازه میدهید چنین مطالبی را بفرمایید ...
از نظر من که البته هیچی هم نیستم همین تاپیک هم پر از زیادهروی و افراط است ... ایرادی ندارد که از نظر شما هم من اهل افراط به نظر برسم ... در واقع اگر از نظر شما آن علما و افراد با تقوایی که در ذهن دارم افراطی هستند خیلی خوشحال میشوم که از نظر شما بنده هم افراطی محسوب شوم ...
بگذریم ... این بحث پر از خاطرات تلخ بود ... مهم این است که همهی ما ان شاء الله قصدمان دفاع از دین خداست یا ان شاء الله که باشد ... بیش از این نمیخواهم همتم صرف بحثی شود که شاید تنها نتیجهی قابل انتظار از آن افزایش اختلاف و سوءظن میان مسلمین و مؤمنین باشد ...
ممنون که پذیرش نظر خود را بر ما واجب شرعی با بالاتر از آن اخلاقی فرض نکردهاید، اگرچه منطق حکم میکند چیزی را بگوییم که منظورمان را درست برساند ... نظر شما به عنوان یک کارشناس دینی را متوجه شدم، نظرات کارشناسان دیگری که خارج از مجموعهی شما باشند را هم شنیدهام، با اجازهی شما نظرات ایشان به نظرم با روح دین و دینداری سازگاری بیشتری دارد که البته ممکن هم هست که این قضاوت ناشی از کجفهمیهای خودم از دین خدا باشد یا کجفهمی در متوجه شدن نظرات آن بزرگواران دیگر ...
به عنوان حسن ختام میگویم که شاید هم شما و دوستان دیگر بر مدار حق هستید و من ظرفیت یا توفیق درک درست مطالب شما را ندارم، شما هم دعا بفرمایید تا خداوند بر عقل و دینم بیفزاید و هدایتم کند به راهی که خودش بهتر تشخیص میدهد ... با تشکر از وقتی که گذاشتید و تحملی که کردید و عذرخواهی بابت تمام مطالبی که گفتم و آنها را در شأن خود نمیدانستید و بنده را در گفتن آنها جسور یافتید ...
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
فحاشی واقعا مصداق یابی می خواهد؟
ما کاری به تصورات دیگران نداریم. اون خیلی ها به جای خود بیایند و در این زمینه خدمتشون باشیم.کسی که اسلام را نشناخته و نفهمیده تصور می می کند خیلی از احکام اسلام از نظر ایشان توهینامیز است. این فرد اول باید اسلام عزیز را بشناسد بعد قضاوت کند.
مهم ترين بستري كه در آن فضا، توبه انسان شكل مي گيرد، توفيق توبه است كه در آيات قرآني و آموزه هاي اسلامي از آن به توبه الهي ياد شده است. خداوند در آيه 37 سوره بقره از توبه خداوند پيش از توبه حضرت آدم (ع) سخن مي گويد. چنان كه علامه طبرسي بيان مي كند عبارت «تاب عليه» به معناي توفيق الهي براي توبه انسان است. (1)
آيات ديگري چون 54، 64، 128، 160 و 187 سوره بقره و 128 سوره آل عمران و بسياري از آيات ديگر به اين مطلب به صراحت و كنايه اشاره دارد.
بنابراين زماني شخص توفيق توبه پيدا مي كند كه خداوند به وي توجه كند و اين توجه الهي نيز همواره با توجه انسان نسبت به رحمت الهي همراه است. به اين معنا كه خداوند انسان را به رحمت خويش متوجه سازد و او كه پيش از اين با عنايت و توجه الهي نسبت به موقعيت خويش آگاهي يافته و توانسته موقعيت خود را ارزيابي كند، متوجه رحمت الهي مي شود و در كنف اين رحمت به سوي وي بازمي گردد. از اين رو آيات قرآني بر توجه به توبه پذيري خدا همراه با رحمت وي به عنوان زمينه توفيق انسان براي توبه ياد مي كند. از جمله اين آيات مي توان به آيات پيش گفته اشاره كرد.
اين كه انسان به رحمت خداوندي و بخشش وي ايمان داشته باشد، از مهم ترين مولفه هايي است كه انسان را به سوي توبه مي كشاند؛ زيرا اگر انسان باور به پذيري توبه از سوي خداوند نداشته باشد، هرگز به سوي وي بازنمي گردد. بر اين اساس در آيه 31 سوره توبه و نيز 8 سوره تحريم به ايمان به عنوان يكي از مقتضيات توبه توجه شده است.
البته لازم است شرايط در انسان وجود داشته باشد تا عنايت و رحمت الهي را به شكل كامل تري جلب و جذب نمايد. اينها را مي توان بسترهاي انساني توبه برشمرد. به سخن ديگر، برخي از عوامل و زمينه ها بيروني است ولي برخي ديگر دروني و مرتبط با شخص انسان توبه كننده مي باشد. از جمله اين عوامل مي توان به تقواي شخص از خدا اشاره كرد. كساني كه نسبت به گناهان، اهل تقوا هستند و به طور طبيعي به آن گرايش ندارند و به سبب خطا واشتباه، دچار آن مي شوند، زمينه بهتر و مناسب تري براي توبه كردن دارند (2) چنان كه گرايش انسان به استعاذه (پناه بردن) به خداوند در همه امور، خود يكي از بسترهاي مناسب جهت توفيق به توبه مي باشد كه در آيه 118 سوره توبه به آن اشاره شده است.
در این زمینه آدرس ذیل را مطالعه کنید :
http://maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,8979
پی نوشت ها:
حجرات آيه 121. مجمع البيان، ج 1و 2، ص 200
2.
با کسب اجازه و عرض تشکر از همه دوستانی که در بحث این تاپیک شرکت کردند، خصوصا آیدی های "نقطه" و "یکتای بی همتا"؛ بحث رو در همین جا می بندیم. اگر کسی از دوستان سوالی داشت در خصوصی خدمتشون هستم. آن در پاسخ به سوال استارتر محترم بیان می شد با بیان های متعدد از جانب همه سلایق و دیدگاه ها بیان شد. نیازی به ادامه بحث نیست. اینجا ختم بحث رو اعلام می کنم و با اجازه دوستان فردا تاپیک رو می بندیم.
[SPOILER]الان نمی بندم که تصور جسارت به کسی نشود و دوستان نفرمایند اجازه ندادین ما هم مطلبی بنویسم[/SPOILER]
در این مجموعه بحث هیچگاه نظر عناد و یا مخالفت در همه صور با افراد و طرف های بحث رو نداشتیم و نداریم. بارها عرض کردم در مباجثه علمی جدل جایی ندارد. علی ای حال اگر از دوستان از کلام حقیر رنجیده شده اند، پوزش می طلبم و برای همه آرزوی توفیق و سربلندی دارم.
ایدکم الله
اعاذناالله من شرور انفسنا