جمع بندی می خواهم از گناه دوری کنم اما ...
تبهای اولیه
سلام
من دختری هستم که میخوام به خدانزدیک بشم خودم ونیاتم روخالص کنم اما شرط این کار 40روزدوری ازگناه که برای من مقدورنیس
خب ازاین لحاظ میگم چونکه توخانواده ی ما اینجورمرسوم شده که باشوهرعمه وشوهرخواهر وبقیه دست میدیم بااینکه اصلاراضی به اینکارنیستم وهرگزتودست دادن تمایلی نشون نمیدم
ولی به خاطراینکه اختلافی توخانواده رخ نده مجبورم باهاشون دس بدم ازطرفی شجاعت ترک اینکاروندارم چون همیشه ازاعتراض پدرومادرم ترس دارم.
ویه چیزدیگه خب ماخانواده ی پررفت وآمدی هستیم ومعمولازیاد به خونه ی پدربزرگم میریم داییم هم هنوزمجردوتواون خونه زندگی میکنه ایشون بعضی وقتاپول حرام رووقاطی پول حلالشون میکنن
ولی پدربزرگم روزی حلال درمیاره ولی خب هردو باهم برای خونه خریدمیکنن ومن هم وقتی میرم اونجا مجبورم ازاین غذاهابخورم البته به مقدارکم حالامیشه بهم بگیدچیکارکنم؟
وحکم این موضوع چیه؟
خب ازاین لحاظ میگم چونکه توخانواده ی ما اینجورمرسوم شده که باشوهرعمه وشوهرخواهر وبقیه دست میدیم بااینکه اصلاراضی به اینکارنیستم وهرگزتودست دادن تمایلی نشون نمیدم ولی به خاطراینکه اختلافی توخانواده رخ نده مجبورم باهاشون دس بدم ازطرفی شجاعت ترک اینکاروندارم چون همیشه ازاعتراض پدرومادرم ترس دارم. ویه چیزدیگه خب ماخانواده ی پررفت وآمدی هستیم ومعمولازیاد به خونه ی پدربزرگم میریم داییم هم هنوزمجردوتواون خونه زندگی میکنه ایشون بعضی وقتاپول حرام رووقاطی پول حلالشون میکنن ولی پدربزرگم روزی حلال درمیاره ولی خب هردو باهم برای خونه خریدمیکنن ومن هم وقتی میرم اونجا مجبورم ازاین غذاهابخورم البته به مقدارکم حالامیشه بهم بگیدچیکارکنم؟ وحکم این موضوع چیه؟
سلام
من دختری هستم که میخوام به خدانزدیک بشم خودم ونیاتم روخالص کنم اما شرط این کار 40روزدوری ازگناه که برای من مقدورنیس
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمه الله
نیت پاک و تمایل قلبی زیبائی که دارید، قابل تحسین و نشان دهنده سالم بودن فطرت شماست.
انسان فطرتاً خواهان سعادت و نیک بختی در دنیا، و نائل شدن به مقام قرب الهی و محشور شدن با اولیاءالله در آخرت است.
به این منظور و درراستای این هدف تلاش کرده ولی بعضا در گرداب گناه و آلودگی های دنیوی گرفتار شده و دچار لغزش می شود.
علامه طباطبائی رحمه الله علیه در این مورد می فرمایند خداوند متعال، حالِ انسان را از نظر دعوت شدن و هدايت پذيرفتنش تحليل كرده، و ديده كه انسان از نظر پذيرفتن هدايت او، و رسيدنش به كمال و كرامت و سعادتى كه بايد در زندگى آخرتيش نزد خداى سبحان داشته باشد؛ سعادتى كه برايش حياتى و واجب بوده و در سيرِ اختيارى به سوى پروردگارش بى نياز از آن نيست،... خداى تعالى مى دانست كه بشر اگر به حال خود واگذار گشته، دستگيرى نشود، در پرتگاه شقاوت و خطر سقوطِ دورى از خدا و در كنج مسكنت قرار مى گيرد،... خداى تعالى چون بر اين علم داشت، و مى دانست كه نزديك شدن بشر به منزلگاه كرامت و استقرارش در مستقرِ سعادت، موقوف بر اين است كه از آنچه او را به خطرهاى نامبرده مى افكند منصرف شود، و اگر هم مبتلا بدان شده، از آن دل بر كند، و بسوى پروردگارش رجوع كند، به همين جهت خداى سبحان باب توبه را فتح نمود.1
اما شیطان که دشمن قسم خورده انسان و طالبِ شقاوت و بدبختی اوست، با حربه های مختلف سعی می کند که او را از سعادتش دور سازد.
از یک سو ماندن بر طریق الهی و مراعات کردن حدود خداوندی را بسیار سخت و ناممکن می نمایاند؛ و از سوی دیگر لغزش ها و خطاهای انسان را در نظرش غیر قابل بخشش جلوه داده و او را از عفو و رحمت خداوندی ناامید می کند.
گاهی اعمال زشت را در نظرش زیبا و شایسته جلوه می دهد و گاهی او را از عمل کردن به دستورات الهی می ترساند و عواقب این عمل را برایش ترسناک و ناامید کننده نمایش می دهد.
در حالیکه این وعده صریح پروردگار است که اگر کسی خدا را یاری کند، خداوند او را یار و یاور خواهد بود.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ2
اى كسانى كه ايمان آورده ايد اگر خدا را يارى كنيد ياری تان مى كند و گامهايتان را استوار مى دارد.
توجه بفرمایید که یکی از جاهائی که انسان آزمایش می شود، ترجیح دادنِ تمایلات نفس به رضایت خداوند؛ یا ترجیح دادن نارضایتی خداوند بر نارضایتی دیگران است.
در این مورد خاص، شما به خاطر ترس از قضاوت دیگران و برای اینکه آنها را از خود راضی و خشنود نگه دارید، نارضایتی خداوند را برای خودتان کسب می کنید.
در حالیکه در قرآن به صراحت در اینباره به انسان هشدار داده شده است:
مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا...3
هر كس سربلندى مى خواهد سربلندى يكسره از آن خداست...
و در سوره مبارکه یونس، بعد از اینکه تلاش ها و ادعاهای مشرکان را رد کرده و به مومنان وعده پاداش می دهد، می فرماید:
وَلَا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ4
سخن آنان تو را غمگين نكند زيرا عزت همه از آن خداست او شنواى داناست.
بنابراین شما خواهر گرامی به خدا توکل کنید و با هدف جلب رضایت او، از گناه پرهیز کنید.
لازمه اینکار این نیست که با خانواده یا اقوامتان تندی کرده یا ناراحتی ایجاد کنید؛ بلکه با زبان ملایم و لحن نرم (همانگونه که توصیه قرآن است) به آنها توضیح دهید که با اینکه دوستشان دارید و برایشان احترام قائلید، ولی به دلیل اینکه اینکار مغایر رضایت خداوندی ست، از انجام آن معذورید و دوست ندارید که با گناه، خودتان را دچار شقاوت کنید.
خودتان را آماده کنید که احتمالا برخورد اولیه چندان زیبا و دلچسب نخواهد بود، خصوصا اینکه فرمودید چنین کاری به صورت رسم در خانواده شما جا افتاده؛ ولی به هرحال اگر شما در عمل خالصانه تان محکم و راسخ باشید، قطعا دیگران هم کم کم با اینکار کنار آمده و کوتاه می آیند.
همواره متوجه خداوند باشید و دقت داشته باشید که با اینکار ممکن است دیگران از شما رنجیده شوند، اما نتیجه عملتان، لبخند رضایت خداوند است که به آنچه در آسمان و زمین است، می ارزد.
اما در مورد قسمت دوم سوالتان، طبق نظر مشهور فقها، چنانچه مطمئن نیستید که غذائی که می خورید حتما از پول حرام تهیه شده باشد، خوردنش منعی ندارد. با اینحال در این مورد همکاران محترم انجمن فقه بهتر می توانند شما را راهنمایی کنند.
اما از نظر اخلاقی راهی وجود دارد که آثار وضعی چنین غذاهایی را در روح انسان از بین می برد، و آن هم اینکه هر مقدار غذائی که مصرف کردید، بعدا خمس آن را بدهید که برای شما پاک و حلال شود.
البته این کار واجب نیست و صرفا برای از بین بردن آثار وضعیِ روحی برای خوردن غذای مشکوک، انجام می شود.
پی نوشت:
1. برگرفته از ترجمه تفسیر المیزان، ج۴، ص۳۸۶
2. سوره مبارکه محمد، آیه 7
3. سوره مبارکه فاطر، آیه 10
4. سوره مبارکه یونس، آیه 65
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمه اللهنیت پاک و تمایل قلبی زیبائی که دارید، قابل تحسین و نشان دهنده سالم بودن فطرت شماست.
انسان فطرتاً خواهان سعادت و نیک بختی در دنیا، و نائل شدن به مقام قرب الهی و محشور شدن با اولیاءالله در آخرت است.
به این منظور و درراستای این هدف تلاش کرده ولی بعضا در گرداب گناه و آلودگی های دنیوی گرفتار شده و دچار لغزش می شود.علامه طباطبائی رحمه الله علیه در این مورد می فرمایند خداوند متعال، حالِ انسان را از نظر دعوت شدن و هدايت پذيرفتنش تحليل كرده، و ديده كه انسان از نظر پذيرفتن هدايت او، و رسيدنش به كمال و كرامت و سعادتى كه بايد در زندگى آخرتيش نزد خداى سبحان داشته باشد؛ سعادتى كه برايش حياتى و واجب بوده و در سيرِ اختيارى به سوى پروردگارش بى نياز از آن نيست،... خداى تعالى مى دانست كه بشر اگر به حال خود واگذار گشته، دستگيرى نشود، در پرتگاه شقاوت و خطر سقوطِ دورى از خدا و در كنج مسكنت قرار مى گيرد،... خداى تعالى چون بر اين علم داشت، و مى دانست كه نزديك شدن بشر به منزلگاه كرامت و استقرارش در مستقرِ سعادت، موقوف بر اين است كه از آنچه او را به خطرهاى نامبرده مى افكند منصرف شود، و اگر هم مبتلا بدان شده، از آن دل بر كند، و بسوى پروردگارش رجوع كند، به همين جهت خداى سبحان باب توبه را فتح نمود.1
اما شیطان که دشمن قسم خورده انسان و طالبِ شقاوت و بدبختی اوست، با حربه های مختلف سعی می کند که او را از سعادتش دور سازد.
از یک سو ماندن بر طریق الهی و مراعات کردن حدود خداوندی را بسیار سخت و ناممکن می نمایاند؛ و از سوی دیگر لغزش ها و خطاهای انسان را در نظرش غیر قابل بخشش جلوه داده و او را از عفو و رحمت خداوندی ناامید می کند.
گاهی اعمال زشت را در نظرش زیبا و شایسته جلوه می دهد و گاهی او را از عمل کردن به دستورات الهی می ترساند و عواقب این عمل را برایش ترسناک و ناامید کننده نمایش می دهد.
در حالیکه این وعده صریح پروردگار است که اگر کسی خدا را یاری کند، خداوند او را یار و یاور خواهد بود.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ2
اى كسانى كه ايمان آورده ايد اگر خدا را يارى كنيد ياری تان مى كند و گامهايتان را استوار مى دارد.توجه بفرمایید که یکی از جاهائی که انسان آزمایش می شود، ترجیح دادنِ تمایلات نفس به رضایت خداوند؛ یا ترجیح دادن نارضایتی خداوند بر نارضایتی دیگران است.
در این مورد خاص، شما به خاطر ترس از قضاوت دیگران و برای اینکه آنها را از خود راضی و خشنود نگه دارید، نارضایتی خداوند را برای خودتان کسب می کنید.
در حالیکه در قرآن به صراحت در اینباره به انسان هشدار داده شده است:
مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا...3
هر كس سربلندى مى خواهد سربلندى يكسره از آن خداست...و در سوره مبارکه یونس، بعد از اینکه تلاش ها و ادعاهای مشرکان را رد کرده و به مومنان وعده پاداش می دهد، می فرماید:
وَلَا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ4
سخن آنان تو را غمگين نكند زيرا عزت همه از آن خداست او شنواى داناست.بنابراین شما خواهر گرامی به خدا توکل کنید و با هدف جلب رضایت او، از گناه پرهیز کنید.
لازمه اینکار این نیست که با خانواده یا اقوامتان تندی کرده یا ناراحتی ایجاد کنید؛ بلکه با زبان ملایم و لحن نرم (همانگونه که توصیه قرآن است) به آنها توضیح دهید که با اینکه دوستشان دارید و برایشان احترام قائلید، ولی به دلیل اینکه اینکار مغایر رضایت خداوندی ست، از انجام آن معذورید و دوست ندارید که با گناه، خودتان را دچار شقاوت کنید.
خودتان را آماده کنید که احتمالا برخورد اولیه چندان زیبا و دلچسب نخواهد بود، خصوصا اینکه فرمودید چنین کاری به صورت رسم در خانواده شما جا افتاده؛ ولی به هرحال اگر شما در عمل خالصانه تان محکم و راسخ باشید، قطعا دیگران هم کم کم با اینکار کنار آمده و کوتاه می آیند.
همواره متوجه خداوند باشید و دقت داشته باشید که با اینکار ممکن است دیگران از شما رنجیده شوند، اما نتیجه عملتان، لبخند رضایت خداوند است که به آنچه در آسمان و زمین است، می ارزد.
اما در مورد قسمت دوم سوالتان، طبق نظر مشهور فقها، چنانچه مطمئن نیستید که غذائی که می خورید حتما از پول حرام تهیه شده باشد، خوردنش منعی ندارد. با اینحال در این مورد همکاران محترم انجمن فقه بهتر می توانند شما را راهنمایی کنند.
اما از نظر اخلاقی راهی وجود دارد که آثار وضعی چنین غذاهایی را در روح انسان از بین می برد، و آن هم اینکه هر مقدار غذائی که مصرف کردید، بعدا خمس آن را بدهید که برای شما پاک و حلال شود.
البته این کار واجب نیست و صرفا برای از بین بردن آثار وضعیِ روحی برای خوردن غذای مشکوک، انجام می شود.
پی نوشت:
1. برگرفته از ترجمه تفسیر المیزان، ج۴، ص۳۸۶
2. سوره مبارکه محمد، آیه 7
3. سوره مبارکه فاطر، آیه 10
4. سوره مبارکه یونس، آیه 65
سوال: میخوام به خدانزدیک بشم اما دوری ازگناه برای من مقدور نیست.چون مجبورم در مهمانی ها با نامحرم دست بدم.و شجاعت ترک اینکار رو ندارم، چون از اعتراض پدر و مادرم ترس دارم.یکی از اقوام پول حرام رو قاطی پول حلالشون میکنه.؛ و من هم وقتی میرم اونجا مجبورم از این غذاها بخورم. حالا میشه بهم بگید چیکار کنم؟ و حکم این موضوع چیه؟
پاسخ:نیت پاک و تمایل قلبی زیبائی که دارید، قابل تحسین و نشان دهنده سالم بودن فطرت شماست. انسان فطرتاً خواهان سعادت و نیک بختی در دنیا، و نائل شدن به مقام قرب الهی و محشور شدن با اولیاءالله در آخرت است. به این منظور و در راستای این هدف تلاش کرده ولی بعضا در گرداب گناه و آلودگی های دنیوی گرفتار شده و دچار لغزش می شود.
علامه طباطبائی (رحمه الله علیه) در این مورد می فرمایند خداوند متعال، حالِ انسان را از نظر دعوت شدن و هدايت پذيرفتنش تحليل كرده، و ديده كه انسان از نظر پذيرفتن هدايت او، و رسيدنش به كمال و كرامت و سعادتى كه بايد در زندگى آخرتيش نزد خداى سبحان داشته باشد؛ سعادتى كه برايش حياتى و واجب بوده و در سيرِ اختيارى به سوى پروردگارش بى نياز از آن نيست،... خداى تعالى مى دانست كه بشر اگر به حال خود واگذار گشته، دستگيرى نشود، در پرتگاه شقاوت و خطر سقوطِ دورى از خدا و در كنج مسكنت قرار مى گيرد،... خداى تعالى چون بر اين علم داشت، و مى دانست كه نزديك شدن بشر به منزلگاه كرامت و استقرارش در مستقرِ سعادت، موقوف بر اين است كه از آنچه او را به خطرهاى نامبرده مى افكند منصرف شود، و اگر هم مبتلا بدان شده، از آن دل بر كند، و بسوى پروردگارش رجوع كند، به همين جهت خداى سبحان باب توبه را فتح نمود.1
اما شیطان که دشمن قسم خورده انسان و طالبِ شقاوت و بدبختی اوست، با حربه های مختلف سعی می کند که او را از سعادتش دور سازد. از یک سو ماندن بر طریق الهی و مراعات کردن حدود خداوندی را بسیار سخت و ناممکن می نمایاند؛ و از سوی دیگر لغزش ها و خطاهای انسان را در نظرش غیر قابل بخشش جلوه داده و او را از عفو و رحمت خداوندی ناامید می کند. گاهی اعمال زشت را در نظرش زیبا و شایسته جلوه می دهد و گاهی او را از عمل کردن به دستورات الهی می ترساند و عواقب این عمل را برایش ترسناک و ناامید کننده نمایش می دهد. در حالیکه این وعده صریح پروردگار است که اگر کسی خدا را یاری کند، خداوند او را یار و یاور خواهد بود. "يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ2؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد اگر خدا را يارى كنيد ياری تان مى كند و گامهايتان را استوار مى دارد."
توجه بفرمایید که یکی از جاهائی که انسان آزمایش می شود، ترجیح دادنِ تمایلات نفس به رضایت خداوند؛ یا ترجیح دادن نارضایتی خداوند بر نارضایتی دیگران است. در این مورد خاص، شما به خاطر ترس از قضاوت دیگران و برای اینکه آنها را از خود راضی و خشنود نگه دارید، نارضایتی خداوند را برای خودتان کسب می کنید. در حالیکه در قرآن به صراحت در این باره به انسان هشدار داده شده است: "مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا...3؛ هر كس سربلندى مى خواهد سربلندى يكسره از آن خداست..." و در سوره مبارکه یونس، بعد از اینکه تلاش ها و ادعاهای مشرکان را رد کرده و به مومنان وعده پاداش می دهد، می فرماید: "وَلَا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ4؛ سخن آنان تو را غمگين نكند زيرا عزت همه از آن خداست او شنواى داناست."
بنابراین شما خواهر گرامی به خدا توکل کنید و با هدف جلب رضایت او، از گناه پرهیز کنید. لازمه اینکار این نیست که با خانواده یا اقوامتان تندی کرده یا ناراحتی ایجاد کنید؛ بلکه با زبان ملایم و لحن نرم (همانگونه که توصیه قرآن است) به آنها توضیح دهید که با اینکه دوستشان دارید و برایشان احترام قائلید، ولی به دلیل اینکه اینکار مغایر رضایت خداوندی ست، از انجام آن معذورید و دوست ندارید که با گناه، خودتان را دچار شقاوت کنید.
خودتان را آماده کنید که احتمالا برخورد اولیه چندان زیبا و دلچسب نخواهد بود، خصوصا اینکه فرمودید چنین کاری به صورت رسم در خانواده شما جا افتاده؛ ولی به هرحال اگر شما در عمل خالصانه تان محکم و راسخ باشید، قطعا دیگران هم کم کم با اینکار کنار آمده و کوتاه می آیند. همواره متوجه خداوند باشید و دقت داشته باشید که با اینکار ممکن است دیگران از شما رنجیده شوند، اما نتیجه عملتان، لبخند رضایت خداوند است که به آنچه در آسمان و زمین است، می ارزد.
در مورد قسمت دوم سوالتان، طبق نظر مشهور فقها، چنانچه مطمئن نیستید که غذائی که می خورید حتما از پول حرام تهیه شده باشد، خوردنش منعی ندارد. با این حال در این مورد همکاران محترم انجمن فقه بهتر می توانند شما را راهنمایی کنند. اما از نظر اخلاقی راهی وجود دارد که آثار وضعی چنین غذاهایی را در روح انسان از بین می برد، و آن هم اینکه هر مقدار غذائی که مصرف کردید، بعدا خمس آن را بدهید که برای شما پاک و حلال شود. البته این کار واجب نیست و صرفا برای از بین بردن آثار وضعیِ روحی برای خوردن غذای مشکوک، انجام می شود.
پی نوشت:
1. برگرفته از ترجمه تفسیر المیزان، ج۴، ص۳۸۶
2. سوره مبارکه محمد، آیه 7
3. سوره مبارکه فاطر، آیه 10
4. سوره مبارکه یونس، آیه 65