عارف، وجودش با مردم است، ولی قلبش پیش خداست.
اگر به اندازه چشم برهم زدنی از خدا غافل شود، در اثر اشتیاقی که به او دارد، قالب تهی می کند.
عارف، امین وقایع و رخدادهایی است که مربوط به خداست.
عارف، خزانه داراسرار خداوند است
عارف، معدن انوار الهی و مایه رحمت خداوند بر خلق اوست.
او حامل علوم الهی، و میزان شناخت فضل و عدالت الهی است.
عارف کسی است که از خلق و خواستن ها و از دنیا بی نیاز است،
برای او جز خدا مونسی نیست و گفتار او و اشاره و نفس او برای خداوند است.
پس او در گلزارهای قدسی سیرمیکند واز لطایف فضل خداوند ،توشه بر میدارد و معرفت، اصل و ایمان، فرع است.
دو دریا را به گونه ای روان کرد که با هم برخورد کنند.اما میان آن دو حد فاصلی است که به هم تجاوز نمی کنند. پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى کنید؟ و از آن دو، مروارید و مرجان خارج مى شود [/HR]
از ابوسعیدابوالخیر سوال کردند:این حسن شهرت را از کجا آوردی؟
او گفت شبی مادرم از من آب خواست،دقایقی طول کشید تا آب بیاورم؛وقتی به کنارش رفتم خواب اورا گرفته بود!
دلم نیامد که بیدارش کنم،بکنارش نشستم تا پگاه،مادر چشمانش را باز کرد و کاسه آب را در دستان من دید!!
پی به ماوقع برد.
گفت (فرزندم امیدوارم نامت عالم گیر شود.))
داستانی بود کوتاه که به ارزش و اعتبار مقام مادر در پیشگاه حضرت دوست داشت!!!
بیاییم با بلند نکردن صدا و پشت گوش نیانداختن سخنان این موجود عزیز،او را از خود راضی کنیم!
که بدست آوردن دل والدین(مخصوصا مادر)و وجود دعای ایشان پشت سرهمه مان باعث سعادت و نیک بختیمان خواهد شد!
دو برادر مادر پیر و بيماري داشتند . با خود قرار گذاشتند که يکي خدمت خدا کند و ديگري در خدمت مادر باشد يکي به صومعه رفت و به عبادت مشغول شد و ديگري در خانه ماند و به پرستاري مادر مشغول شد .
چندي نگذشت برادر صومعه نشين مشهور عام و خاص شد و به خود غره شد که خدمت من ارزشمندتر از خدمت برادرم است ، چرا که او در اختيار مخلوق است و من در خدمت خالق .
همان شب در خواب ديد که وي را خطاب کردند : به حرمت برادرت تو را بخشيدیم
برادر صومعه نشين اشک در چشمانش آمد و گفت : يا رب ، من در خدمت تو بودم و او در خدمت مادر ، چگونه است مرا به حرمت او مي بخشي ، آيا آنچه کرده ام مايه رضاي تو نيست .َ
ندا رسيد، آنچه تو مي کني من از آن بي نيازم ولي مادرت از آنچه او مي کند بي نياز نيست ...
به لطف و مهربانی خداوند باور و ایمان قلبی داشته باشیم
و یقین داشته باشیم که بدلیل بنده نوازی و رحیم بودن خداوند بر بندگان خود آنچه خیر ماست عطا می کند وهیچگاه بدی را نمی خواهد لذا در سوره نور فرمود : وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ وَ أَنَّ اللَّهَ رَؤُفٌ رَحيمٌ
و اگر فضل خداوند و رحمت او بر شما نبود و اينكه خدا رئوف و مهربان است (كيفر اين گناه دامن شما را مىگرفت).
مگر می شود بدون امید زندگی کرد برای جست وجوی امید لازم نیست در ذهنتان سفرهای دور و درازی به گذشته داشته باشید. امید و خوشبختی را می توان در تک تک ثانیه های زندگی پیدا کرد. آیا خورشیدی که برای ما می تابد و اکسیژنی که در هوا برای تنفس وجود دارد نشانه آن نیست که هنوز هم دنیا بر وفق مراد ما می چرخد آیا لبخند یک دوست نمی تواند نشانه خوشبختی و سعادت باشد ؟
امیدواربودن به این معنا نیست که انتظار داشته باشید همه پیش بینی هایتان در مورد آینده درست از آب در بیاید و همه برنامه های از پیش تعیین شده تان کاملاً محقق شود. امیدوار بودن به این معنا است که به زندگی اجازه بدهیم به شیوه مرموز خودش هر روز برایمان یکی از زیبایی هایش را به ارمغان بیاورد. اگر قرار باشد همه چیز طبق برنامه های ما پیش برود زندگی بسیار ملال آور خواهد شد! امیدواری به این معنا نیست که سختی ها را نادیده بگیریم ، بلکه به این معنی است که باور کنیم با وجود همه بالا و پائین های زندگی، بالاخره همه چیز درست خواهد شد.
هرگز اجازه ندهید ترس از شکست یا رویارویی با مسائل پیش بینی نشده شما را به کسالت و ناامیدی و سکون بکشاند. برای امیدوار بودن لازم نیست منتظر معجزه ای باشید که از طرف زندگی به شما هدیه می شود. باتلاش و کمی خوشبینی می توان سقفی که بر آسمان آرزوهایمان زده شده را شکست و به دنیای رنگارنگ و پراز امید و خوشبختی کودکی بازگشت.
روزی حکیمی به فرزندش گفت : «از فردا یک کیسه با خودت بیاور و در آن به تعداد آدمهایی که دوست نداری و از آنان بدت میآید پیاز قرار بده»
روز بعد فرزند همین کار را انجام داد
و حکیم گفت: «هر جا که میروی این کیسه را با خود حمل کن»
فرزندش بعد از چند روز خسته شد و به او شکایت برد که پیازها گندیده و بوی تعفن گرفته است و این بوی تعفن مرا را اذیت میکند.
حکیم پاسخ داد : «این شبیه وضعیتی است که تو کینه دیگران را در دل نگه داری. این کینه، قلب و دلت را فاسد میکند و بیشتر از همه خودت را اذیت خواهد کرد.
پس کینه کسی به دل راه نده،
همیشه مهربان باش
پر از مهربانی بمان
حتی اگر هیچکس قدر مهربانیت را نداند...
این ذات و سرشت توست ڪه مهربان باشی...
تو خدایی داری که به جای همه برایت جبران میکند...
سنگريزه" ريز است و ناچيز ...
اما اگر در جوراب يا کفش باشد ،
ما را از راه رفتن باز ميدارد !!!
در زندگي هم ؛ بعضي مسائل ريزاند و ناچيز ...
اما مانع حرکت به سمت خوبي ها و آرامش ما ميشوند !!!
کم احترامي يا نامهرباني به والدين ؛
نگاه تحقيرآميز به فقرا ؛
تکبر و فخرفروشي به مردم ؛
منت گذاشتن هنگام کمک کردن ؛
نپذيرفتن عذر خطاي دوستان ؛
بخشي از سنگريزه هاي مسير تکامل ما هستند !!!
آنها را بموقع کنار بگذاريم ...
تا از زندگي لذت ببريم.
حکایت پند آموز برتری هنر بر ثروت
1. حكيم فرزانه اى پسرانش را چنين نصيحت مى كرد: عزيزان پدر! هنر بياموزيد، زيرا نمى توان بر ملك و دولت اعتماد كرد، درهم و دينار در پرتگاه نابودى است، يا دزد همه آن را ببرد و يا صاحب پول، اندك اندك آن را بخورد، ولى هنر چشمه زاينده و دولت پاينده است، اگر هنرمند تهيدست گردد، غمى نيست زيرا هنرش در ذاتش باقى است و خود آن دولت و مايه ثروت است، او هر جا رود از او قدرشناسى كنند، و او را در صدر مجلس جا دهند، ولى آدم بى هنر، با دريوزگى و سختى لقمه نانى به دست آورد .
حکایت زیبا و پند آموز پنجره و آینه
جوان ثروتمندی نزد یک روحانی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست. روحانی او را به کنار پنجره برد و پرسید: پشت پنجره چه می بینی؟ جواب داد: آدمهایی که میآیند و میروند و گدای کوری که در خیابان صدقه میگیرد.
بعد آینهی بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: در این آینه نگاه کن و بعد بگو چه میبینی؟ جواب داد: خودم را میبینم.
دیگر دیگران را نمیبینی! آینه و پنجره هر دو از یک مادهی اولیه ساخته شدهاند، شیشه. اما در آینه لایهی نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته و در آن چیزی جز شخص خودت را نمیبینی. این دو شی شیشهای را با هم مقایسه کن.
وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را میبیند و به آنها احساس محبت میکند. اما وقتی از نقره (یعنی ثروت) پوشیده میشود، تنها خودش را می بیند. تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش نقرهای را از جلو چشمهایت برداری تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوستشان بداری
از آدمهایی که حافظه ضعیفی دربه خاطر سپردن
مهربانیهای اطرافیانشان دارند فاصله بگیرید
چون آنها
بزرگترین تخصصشان این است
که شما را از خوب بودنتان پشیمان کنند!
✅آیت الله ناصری(حفظه الله)
بنده که شدی یعنی قلبت خالیه، جاروب کرده خانه را، مهمونان می آیند وارد میشوند.
قلب مومن جایگاه خداست
ساکن نکن تو قلبت غیرخدارا
دلم میخواد رو بذار کنار
حضرت ابراهیم اول عبد شد، بعد نبی شد، بعد رسول شد،بعد از اینکه رسول شد خلیل الرحمن شد، بعد امام شد، تازه این مرحله پنجم رو که طی کرده خلیل الرحمنم شده تقاضا میکند که خدایا مرا از شیعیان علی (علیه السلام) قرار بده!
عجیب است محبت علی!!!!!
تا علی رو داریم غمی نداریم برادرا
اما به شرط توبه هاااا
سبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلَائِکَةِ وَ الرُّوحِ
سلام .
در مورد بعد از ظهور حضرت مهدی(عج)؛ یعنی مدتی که حضرت مهدی (عج) حکومت میکند، نیز بعد از آن دوره تا برپایی قیامت، نمیتوان پاسخ قاطع و روشنی از روایات به دست آورد، چرا که در لابلای روایات مدت حکومت حضرت مهدی(عج) نوزده سال و چند ماه،(1) هفتاد سال،(2) سیصد و نه سال،(3) آمده است.
در روایتی ذکر شده که بعد از حضرت مهدی(عج) فردی از اهل بیت سیصد و نه سال حکومت خواهد کرد.(4) و بعد قیامت برپا خواهد شد، یا یکایک امامان(ع) رجعت و حکومت میکنند و سپس قیامت بر پا خواهد شد(5) و...
برخی از پژوهشگران اسلامی بیان داشتهاند: در مورد مدت حکومت حضرت مهدی(عج) اگر چه برخی روایات حد معینی را بیان کردهاند و دوران حکومت حضرت را به هفت یا نه سال محدود نمودهاند، لیکن این گونه روایات در منابع اهل سنّت ذکر شده، امّا عدهای بدون تحقیق این گونه روایات را در کتابهای شیعی وارد نمودهاند. هیچ روایت صحیح السندی از امامان(ع) نرسیده است که دوران حکومت حضرت مهدی(عج) را محدود کرده باشد. این گونه روایات علاوه بر ضعف سند، با روح آیات و محتوای روایات متواتری (که وعده دادهاند با ظهور و قیامت حضرت، زحمات انبیا به ثمر میرسد: و جهان پر از عدل میگردد) منافات دارد.(6)
مقام معظم رهبری در این باره میفرماید: «بعضی خیال میکنند دوران ظهور حضرت بقیةاللَّه آخر دنیا است. من عرض میکنم دوران ظهور بقیةاللَّه(ع) اوّل دنیا است. اوّل شروع حرکت انسان در صراط مستقیم است، با مانع کمتر یا بدون مانع، با سرعت بیشتر، با فراهم بودن همه امکانات برای این حرکت. اگر صراط مستقیم الهی را مثل یک جاده وسیع، مستقیم و همواری فرض کنیم، همة انبیا در این چند هزار سال گذشته آمدهاند تا بشر را از کوره راهها به این جاده برسانند. وقتی به این جاده رسید، مسیر تندتر، عمومیتر، موفقتر، بی ضایعات یا کم ضایعاتتر خواهد بود.
دورة ظهور، دورهای است که بشریت میتواند نفس راحتی بکشد. میتواند راه خدا را طی کند. میتواند از همة استعدادهای موجود در عالم طبیعت و در وجود انسان به شکل بهینه استفاده کند».(7)
روایات تعیین کننده دوران حکومت امام زمان(ع) با دستهای دیگر از روایات که با روح تعالیم قرآنی بیشتر توافق دارد، در تزاحم و تعارض است. مفضل بن عمر میگوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: مدت خلافت حضرت قائم(ع) چه مقدار است. حضرت در جوابم آیات 105 تا 108 سوره هود را تا «عطاء غیر مجذوذ» تلاوت فرمود، سپس در توضیح آیه فرمود: منظور از «عطاء غیر مجذوذ» این است که آن نعمت و عطا از ایشان بریده نمیشود بلکه نعمتی است دایمی و مُلْکی است که نهایت ندارد و حکمی است که منقطع نمیگردد و امری است که باطل نمیشود، مگر به اراده و مشیت حق تعالی و از آن اراده و مشیت کسی جز ذات او، آگاه نیست.(8)
آیات مذکور بیانگر طولانی بودن نعمتهای الهی برای اهل بهشت است. امام صادق(ع) با تلاوت آن و سپس تفسیر و تأویلش فرمود: «همان گونه که نعمتهای الهی از اهل بهشت منقطع نمیگردد مگر به اراده خداوند، مدت خلافت حضرت قائم نیز بسیار طولانی است و از پایان آن کسی جز خداوند آگاهی ندارد».
پینوشتها:
1. محمد بن ابراهیم نعمانی، کتاب الغیبة، ص 331.
2. مهدی موعود، ص 767.
3. همان، ص 767.
4. نعمانی، همان، ص 332.
5. مهدی موعود، ص 851 به بعد.
6. گفتمان مهدویت، ص 126.
7. سخنرانی مقام معظم رهبری در مدرسة فیضیه (حضور ولایت).
8. حسن بن محمد ولی ارومیهای، مهدی موعود، ج 2، ص 355 و 412.
پيامبر(ص) همان گونه نماز مي خواند كه اكنون مي خوانيم. اصولاً ما كيفيت نماز و اصل آن را از پيامبر آموخته ايم . به گونه اي عمل مي كنيم كه او عمل كرده است. اين مسئله نه تنها در نماز، بلكه در بسياري از احكام دين است. امام باقر(ع) فرمود:
«در شب معراج آن گاه كه پيامبر به بيت المعمور رسيد، وقت نماز شد، جبرئيل اذان و اقامه گفت، پيامبر جلو ايستاد، فرشتگان و پيامبران پشت سر حضرت به صف ايستادند( و نماز را به جاي آوردند)». كسي از حضرت پرسيد: جبرئيل چگونه اذان گفت؟ حضرت فرمود: «الله اكبر، أشهد ان لا إله إلاّ الله، أشهد أن محمّداً رسول الله (تا آخر اذان)». (1)
روشن است وقتي تشريع اذان با اين جملات باشد، اذان پيامبر نميتواند به شيوه ديگري باشد، بر اين اساس ميگوييم: نحوه اذان گفتن حضرت با اذان گفتن جبرئيل و امّت تفاوتي نداشته است.
از اين حديث واضحتر روايت ديگري است كه در آن آمده است: امام حسين(ع) فرمود: از پدرم علي بن ابي طالب(ع) شنيدم كه فرمود: خداوند ملكي را فرستاد و پيامبر را به معراج برد، در آن جا فرشتهاي اذان و اقامه گفت. آن گاه جبرئيل به پيامبر گفت: اين گونه براي نماز اذان بگو.(2)
اين جمله صراحت دارد كه اذان و اقامه پيامبر همانند اذان و اقامه ديگران و تشهد پيامبر مانند تشهد ديگران بود . همه صحابه پيامبر نمازشان را از پيامبر آموختند . بنا بر اين حضرت نيز به امر خدا در نماز به خودش درود مي فرستاد. احکام براي عموم مسلمانان است . پيامبر مقدم بر همه و اولي تر از همه در عمل به احکام است . بين ايشان و بقيه تفاوتي نيست ،مگر بعضي حقوق يا تکاليف خاص که بايد مستند به دليل باشد.
پي نوشت ها:
1 . تهذيب الاحكام، طوسي ، دار الاضواء، بيروت، ج 2، ص 60، ح 3. علل الشرايع،ج1-2 ،ص5.
2. دعائم الاسلامي قاضي نعمان بن محمد، تميمي، دارالمعارف، قاهره، ج 1، ص 142.
آیت الله بهجت
خدا نکند حرام در انسان زینت داده شود
این یک بیماری قلبی است که انسان به آن مبتلا میشود و با وجود راههای حلال کهنیازش را برآورده میکند خود رابه حرام گرفتار مینماید
✍ پاسخ از آیةالله سید محمدمحسن حسینی طهرانی حفظةالله :
هو العلیم
• نفس انسان در دو حیثیت فاعلی و قابلی دائماً در حرکت و جنبش است، از جهت قابلی نسبت به عوامل موثّر صورت های پی در پی می پذیرد وچه بسا تکرار این صورت ها در نفس بصورت امری ثابت و مستحکم در خواهد آمد و از جهت حیثیت فاعلی بر اساس ملکات و صفات و غرائز و صور تثبیت شده به انجام افعال و اعمال خارجی اقدام می نماید.
بدیهی است نفسی که در مدتی مدید تحت شرائط نامناسب در تخیلات و وساوس قرار گرفته است انتظار اصلاح یک شبه از او نمی توان داشت.
✨ بنابراین باید با نیتی خالص و عزمی متین و همتی عالی با استمداد از الطاف الهی و عنایات صاحب ولایت کلیه ارواحنا فداه نسبت به ترک این گناه اقدام فرمایید:
1⃣ : #غسل_توبه صبح روز جمعه همراه با نیت #غسل_جمعه!
2⃣ : دو رکعت نماز پس از نماز صبح به نیت نماز #استخاره و #توبه و پس از آن سر به سجده گذارد ،صد مرتبه می گوید #استغفرالله_ربی_و_اتوب_الیه و نسبت به هر لغزش و خطائی که تا کنون سرزده است جداً از خداوند طلب مغفرت کنید و بنا را بر عدم تکرار در آینده بگذارید!
3⃣ : تا #چهل_روز ، روزی ۵۰۰ بار همین ذکر ( استغفرالله ربی و اتوب الیه ) را انجام دهید.
4⃣ : از مراجعه به #اینترنت حتی برای امور و موارد مناسب جداً خودداری کنید، و نیز از هرگونه تخیّل و ارتباطی که می تواند موجب تجدّد #تخیلات گردد ، پرهیز نمایید!
5⃣ : قرائت #قرآن روزی یک حزب را ترک نکنید.
6⃣ : #دائم_الوضو باشید و نسبت به قیام قبل الفجر و #نماز_شب اهتمام ورزید.
7⃣ : تصورکنید که فقط یک روز از #عمر شما باقی مانده است و پس از گذشت آن روز، خداوند یک روز دیگر، عمر شما را تمدید کرده است .هیچگاه تصور نکنید که تا یک هفته یا بیشتر زنده خواهید ماند. (نسبت به این نکته خیلی دقت کنید)
8⃣ : #مطالعه کتب حضرت والد [ علامه طهرانی ] ر ا بر خود فرض نمائید، روزی حداقل یک ساعت.
9⃣ به مجرد خطور امری نامناسب فوراً خود را به مسأله ای که موجب انصراف شود مشغول کنید و #اذکار_توحیدیه در این مسأله می توانند مفید باشند.
#مراقبه از اول برخاستن از خواب تا شب هنگام خواب نصب العین خویش قرار دهید.
انشاءالله موفق خواهید بود.
• حضور قلب در نماز عبارتست از نفي خطورات و تخليه ذهن كه نتيجه ی آن حضور نور پروردگار و احساس قرب و نزديكی و مجالست و گفتگوی با اوست، براي اين منظور مسايلی را بايد رعايت كرد:
✅ اوّل: تا جائی كه ممكن است در طول روز انسان ذهن خود را با #اخبار بيهوده و غير مفيد مانند بسياري از مطالب روزنامه ها و مجلّات و وسايل ارتباط جمعی انباشته نكند و فقط از مطالب مفيد و علمي بهره ببرد. ( رعايت اين نكته فوق العاده حائز اهمّيّت است )
✅ دوم: برای اوقات نماز #وقت_فضيلت آنرا اختيار كند و هر نماز را در اوّل وقت فضيلت بخواند نه زودتر و نه ديرتر. و جايگاه خاصّی برای نماز بدور از سر و صدا و اموری كه ذهن و حواسّ انسان را منصرف مي كند قرار دهد
✅ سوم: قبل از نماز قدری روی سجاده بنشيند و به حال #سكوت چند دقيقه بگذراند حتّي ذكر هم نگويد و در وقت نماز خدا را در مقابل خود فرض نمايد مانند هنگام گفتگو با يك فرد خارجی.
✅ چهارم: معاني الفاظ عبارات نماز را به خوبی ادراك كند و وقتی اين جملات را بر زبان می آورد واقعاً خود را در درون اين #معنی و مفهوم قرار دهد و بطور واقعی و حقيقی آن كلمات را به خداوند عرض نمايد نه به صرف ادا كردن جملات و عباراتی كه وارد شده است. ( توجّه به اين مطلب اثر حياتي و بنيادي در توجّه انسان به پروردگار و حضور قلب او دارد )
شيخ بهائي- با عده اي از بزرگان به زيارت اهل قبور مي روند. به قبرستان تخت فولاد كه مي رسند هنوز نفس تازه نكرده بودند كه شيخ بهائي به اطرافيان خود فرمود: «من چيزي شنيدم آيا شما هم شنيديد؟» حاضران گفتند:«ما چيزي نشنيديم و اصلاً كسي سخني نگفت !» مرحوم شيخ بهائي جمله اي را كه شنيده بودبه آنان نگفت و به خانه بازگشت و در خانه را به روي خود بست و شروع به گريه و تضرع وتوجه به آخرت نمود و تقريبا شش ماه بعد، دارفاني راوداع كرد و جسدش را از اصفهان به مشهد برده و دفن كردند.
مرحوم محمد تقي مجلسي مي نويسد: من از نزديكان شيخ بهائي بودم و او به من فرمود: «من به آماده شدن براي مرگ خبرداده (وامر) شدم» و آن جمله اي كه۲۶۲ سال پس از رحلت باباركن الدين از قبر وي , خطاب به شيخ بهائي گفته شد اين بود: (( درفكرخودباش ))
[h=1]اسمائی که خداوند به حضرت آدم تعلیم نمود چه بودند ؟[/h] مفسران در مورد معنای اسماء در آیهی شریفه (وَ عَلَّمَ ءَادَمَ الْأَسماءَ كلهَا)، نظرات متفاوتی مطرح كرده اند كه به شرح زیر می باشد:
1. منظور از نامها نام تمام نعمتها و اصول و رموز كشاورزی ، درخت كاری و تمام كارهای مربوط به امور دین و دنیا را خدا به آدم آموخت.(1)
2.برخی گفته اند: منظور تمام لغات و زبانها می باشد.(2)
3. بعضی هم معتقدند: مقصود نام ملائكه و فرزندان خود آدم بوده است.(3)
4. عده ای از مفسران هم بر این باورند كه منظور فوائد ، امتیازات ، و نامهای حیوانات را خدا به آدم یاد داد و اینكه هر حیوانی به چه كاری میآید.(4)
5. " قد روي عن الصادق (ع) أنه سئل عن هذه الآية فقال الأرضين و الجبال و الشعاب و الأودية ثم نظر إلى بساط تحته فقال و هذا البساط مما علمه".
از امام صادق(ع) روایتی نقل شده كه حضرت منظور از اسماء را نام كوهها، درهها، بیابانها، و حتی نام فرش زیر پای خود، میدانند.(5)
6. خداوند به آدم علم اسرار آفرینش را آموخت تا از اسرار معنوی و مادی آنها آگاه شود، تمام موجودات را بشناسد، و نام همه را بداند و حتی از خواص آن مطلع باشد. استعداد نام گذاری اشیاء را به او ارزانی داشت تا بتواند اشیاء را نام گذاری كند.(6)
7. عدهای از مفسرین با تاكید بر روایاتی كه نقل میكنند معتقدند: اسمائی كه خداوند به حضرت آدم نشان داده است همان انوار طیبهی حضرت محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین ـ علیهم الصلاة والسلام ـ بوده است.(7)
بنابر این:
اكثر نظرات مفسران قابل جمع میباشد و میتوان گفت: وقتی حضرت آدم به اسمائی كه خزائن آنچه در آسمان و زمین است، و غیب آسمانها و زمین میباشند آگاه می شود، پس در واقع به همهی اسرار آفرینش و لغات و اسماء كوهها و درهها و همهی مخلوقات و.... آگاه میشود.
مراد از اسماء
مراد از اسماء همان حقايق غيبي عالم است كه به لحاظ سِمه و نشانهٴ خدا بودن، به «اسم» موسوم شده است؛ حقايقي كه باشعور و عاقل و مستور به حجاب غيب و مخزون عندالله، و در عين حال خزاين اشياي عالمند.
موجودات عاليهاي كه همهٴ حقايق عالم شهود، تنزّل يافته و رقيقهاي از آنان است و همهٴ آن چه در آسمان و زمين مشاهده ميشود ازنور و بهاي آنان مشتقّ شده و به خير و بركت آنها نزول يافته.
و مقصود از تعليم آنها به آدم، تعليم به علم حصولي و از طريق الفاظ و مفاهيم نيست، بلكه مراد «اِشهاد حضوري» است. به اين نحو كه آن وجودهاي ملكوتي، مشهود آدم قرار گرفتند.
آنچه به آدم تعليم شد و به او ارائه گرديد همان حقايق عاليهٴ موسوم به "اسماء الله" است و احتمالا ً عبارت از همان "مفاتح الغيب" در آيهٴ «وعنده مفاتح الغيب... »(انعام، 59)، و "خزائن"در آيه ٴ«وإن من شيءٍ إلاّ عندنا خزائنه» (8) است.
مفاتح و خزايني كه بر اثر "عنداللهي بودن" فنا نميپذيرد: «ما عندكم ينفد وما عند الله باق»(9). (10)
نكته:
از اين جهت كه اسماء، خزاين و غيب و باطن آسمانها و زمين و ساير حقايق نشئه ٴمادّي و ملكي است، و حقايق طبيعي چيزي جز تنزّل يافتهٴ آنها نيست ميتوان گفت: اسماء در آيه، همهٴ حقايق عالم اعم از غيب و شهود را در بر دارد و گويا با نشان دادن آن خزاين به آدم، همهٴ اشياي عالم اعم از غيب و شهود، به آدم نشان داده شد و مشهود او قرار گرفت.
و مذكّر و ذويالعقول بودن ضماير و اسم اشاره از اين جهت باشد كه بر اساس آيهٴ «وإن من شيءٍ إلاّ يسبّح بحمده» (11) همهٴ موجودها، داراي شعور و حامد و مسبّح حق هستند و اگر در بعضي روايات به اسماي اهلبيت (عليهمالسلام) تفسير شده، از باب تطبيق بر مصداق اكمل است، نه از سنخ تفسير مفهومي. (12)
وقتی اسماء بر ملائکه عرضه شده، نکته فضیلت آدم چیست؟
آن چه آدم از خدا گرفت، و آن علمى كه خدا به وى آموخت، غير آن علمى بود كه ملائكه از آدم آموختند، علمى كه براى آدم دست داد، حقيقت علم باسماء بود، كه فرا گرفتن آن براى آدم ممكن بود، و براى ملائكه ممكن نبود؛ و آدم اگر مستحق و لايق خلافت خدايى شد، به خاطر همين علم باسماء بوده، نه بخاطر خبر دادن از آن؛ و گر نه بعد از خبر دادنش، ملائكه هم مانند او با خبر شدند، ديگر جا نداشت كه باز هم بگويند: ما علمى نداريم، «سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا، إِلَّا ما عَلَّمْتَنا».(13)
به بیان دیگر:
بايد توجه داشت كه ملائكه آفرينش خاصى داشتند كه استعداد فراگيرى اين همه علوم در آنها نبود، آنها براى هدف ديگرى آفريده شده بودند، نه براى اين هدف، و به همين دليل فرشتگان بعد از اين آزمايش واقعيت را دريافتند و پذيرفتند، ولى شايد خودشان در آغاز فكر مىكردند براى اين هدف نيز آمادگى دارند، اما خداوند با آزمايش علم اسماء تفاوت استعداد آنها را با آدم روشن ساخت. (14)
مطلب آخر:اگر منظور از علم اسماء علم اسرار آفرينش و فهم خواص همه موجودات است پس چرا ضمير "هم" در جمله "ثم عرضهم" و "اسمائهم" و كلمه "هؤلاء" كه معمولا همه اينها در افراد عاقل استعمال مىشود در اين مورد به كار رفته است؟
در پاسخ مىگوئيم: چنين نيست كه ضمير "هم" و كلمه "هؤلاء" منحصرا در افراد عاقل به كار برده شود بلكه گاهى در مجموعهاى از افراد عاقل و غير عاقل و يا حتى در مجموعهاى از افراد غير عاقل نيز استعمال مىشود، چنان كه يوسف(ع) در باره ستارگان و خورشيد و ماه گفت "رَأَيْتُهُمْ لِي ساجِدِينَ": من در خواب ديدم همه آنها براى من سجده مىكنند. (15). (16)
_________
(1) ابن عباس و سعید بن جبیر و بیشتر مفسران، بنقل از مجمع البیان، ج 1، ص 180.
(2) مجمع البیان، ج 1، ص 181؛ التبیان، ج 1، ص 138.
(3) به نقل ازمجمع البیان، ج 1، ص 181.
(4) به نقل از مجمع البیان، ج 1، ص 181؛ تفسیر جوامع الجامع، ج 1، ص 37.
(5) مجمع البيان في تفسير القرآن، ج1، ص 180؛ تفسیر قمی، ج 1، ص 46؛ نورالثقلین، ج 1، ص 55.
(6) تفسیر نمونه، ج 1، ص 178.
(7) تفسیر فرات كوفی، ج 1، ص 57؛ تفسیر البرهان، ج 1، ص 164؛ نورالثقلین، ج 1، ص 54.
(8) حجر، 21.
(9) نحل، 96.
(10) تفسیر تسنیم، آیت الله جوادی آملی، ج 3، ص 169.
(11) اسراء، 44.
(12) تسنیم، ج 3، ص170.
(13) ترجمه الميزان، ج1، ص 181.
(14) تفسير نمونه، ج1، ص 179.
(15) سوره يوسف آيه 4.
(16) تفسير نمونه، ج1، ص 179.
دعا و ذکر برای آرامش اعصاب و کاهش اضطراب
علامه طباطبایی صاحب تفسیر المیزان فرمودند:
جهت آرامش پیدا کردن دست روی سینه بگذارید و در حالت نشسته و ایستاده چند مرتبه آیه 28 سوره رعد را بخوانید:
((الذین امنوا وتطمئن قلوبهم بذکر الله الا بذکر الله تطمئن القلوب ))
در ایجاد آرامش بسیار موثر است
دشمن ترین دشمن
شمع به کبریت گفت : از تو میترسم تو قاتل من هستی
کبریت گفت ؛ از من نترس ،از ریسمانی بترس که در دل خود جای داده ای ...
بزرگی را پرسیدم در معنی این حدیث که:
اَعدی عَدُوِّکَ نَفسُکَ الَّتی بَینَ جَنبَیک.
دشمنترین دشمنان تو نفس توست که میان دو پهلوی توست.
گفت: به حکم آنکه هر آن دشمنی را که با وی احسان کنی دوست گردد
مگر نفس را که چندانکه مدارا بیش کنی مخالفت زیادت کند.
فرشته خوی شود آدمی به کم خوردن وگر خورَد چو بهایم، بیوفتد چو جماد
مراد هر که برآری مطیع امر تو گشت خلافِ نفس، که فرمان دهد چو یافت مراد
✍������ پاسخ از آیةالله سید محمدمحسن حسینی طهرانی حفظةالله :
هو العلیم
• نفس انسان در دو حیثیت فاعلی و قابلی دائماً در حرکت و جنبش است، از جهت قابلی نسبت به عوامل موثّر صورت های پی در پی می پذیرد وچه بسا تکرار این صورت ها در نفس بصورت امری ثابت و مستحکم در خواهد آمد و از جهت حیثیت فاعلی بر اساس ملکات و صفات و غرائز و صور تثبیت شده به انجام افعال و اعمال خارجی اقدام می نماید.
بدیهی است نفسی که در مدتی مدید تحت شرائط نامناسب در تخیلات و وساوس قرار گرفته است انتظار اصلاح یک شبه از او نمی توان داشت.
✨ بنابراین باید با نیتی خالص و عزمی متین و همتی عالی با استمداد از الطاف الهی و عنایات صاحب ولایت کلیه ارواحنا فداه نسبت به ترک این گناه اقدام فرمایید:
1⃣ : #غسل_توبه صبح روز جمعه همراه با نیت #غسل_جمعه!
2⃣ : دو رکعت نماز پس از نماز صبح به نیت نماز #استخاره و #توبه و پس از آن سر به سجده گذارد ،صد مرتبه می گوید #استغفرالله_ربی_و_اتوب_الیه و نسبت به هر لغزش و خطائی که تا کنون سرزده است جداً از خداوند طلب مغفرت کنید و بنا را بر عدم تکرار در آینده بگذارید!
3⃣ : تا #چهل_روز ، روزی ۵۰۰ بار همین ذکر ( استغفرالله ربی و اتوب الیه ) را انجام دهید.
4⃣ : از مراجعه به #اینترنت حتی برای امور و موارد مناسب جداً خودداری کنید، و نیز از هرگونه تخیّل و ارتباطی که می تواند موجب تجدّد #تخیلات گردد ، پرهیز نمایید!
5⃣ : قرائت #قرآن روزی یک حزب را ترک نکنید.
6⃣ : #دائم_الوضو باشید و نسبت به قیام قبل الفجر و #نماز_شب اهتمام ورزید.
7⃣ : تصورکنید که فقط یک روز از #عمر شما باقی مانده است و پس از گذشت آن روز، خداوند یک روز دیگر، عمر شما را تمدید کرده است .هیچگاه تصور نکنید که تا یک هفته یا بیشتر زنده خواهید ماند. (نسبت به این نکته خیلی دقت کنید)
8⃣ : #مطالعه کتب حضرت والد [ علامه طهرانی ] ر ا بر خود فرض نمائید، روزی حداقل یک ساعت.
9⃣ به مجرد خطور امری نامناسب فوراً خود را به مسأله ای که موجب انصراف شود مشغول کنید و #اذکار_توحیدیه در این مسأله می توانند مفید باشند.
������ #مراقبه از اول برخاستن از خواب تا شب هنگام خواب نصب العین خویش قرار دهید.
انشاءالله موفق خواهید بود.
استاد صادق گرامی نظر حضرتعالی در مورد توصیه ی شماره 4 چیست؟(قسمت رنگی).
استاد صادق گرامی نظر حضرتعالی در مورد توصیه ی شماره 4 چیست؟(قسمت رنگی).
پ.ن
نماز استعاذه صحیح است.
با سلام و تقدیر از دقت نظر و جودت فهم تان .
ظاهرا فرمایش یاد شده بی دلیل است چون انترنت امروز با تمام عواریض منفی که ممکن است داشته باشد .
یک کتاب خانه بزرگ و جامع و یک راه کار ابلاغ و تبلیغ موثر ، سریع ، مفید .کار آمد و روز آمد است
پس این گفته فوق :
( از مراجعه به #اینترنت حتی برای امور و موارد مناسب جداً خودداری کنید،) چرا و به چه دلیل ؟
با سلام و تقدیر از دقت نظر و جودت فهم تان
ظاهرا فرمایش یاد شده بی دلیل است چون انترنت امروز با تمام عواریض منفی که ممکن است داشته باشد .
یک کتاب خانه بزرگ و جامع و یک راه کار ابلاغ و تبلیغ موثر ، سریع ، مفید .کار آمد و روز آمد است
پس این گفته فوق :
( از مراجعه به #اینترنت حتی برای امور و موارد مناسب جداً خودداری کنید،) چرا و به چه دلیل ؟
متشکر بزرگوار.
شاید علتش (برای بعضی) این باشد که شیطان انسانهای خوب را از طریق امور به ظاهر خوب و موجه به دام
می اندازد.ولی به نظر می رسد تشخیصش سخت باشد،در اینصورت بهتر ترک استفاده از فضای مجازی است
یا شدّت بخشیدن به مراقبت از نفس و سعی در تحصیل اخلاص؟
شاید علتش (برای بعضی) این باشد که شیطان انسانهای خوب را از طریق امور به ظاهر خوب و موجه به دام
می اندازد.ولی به نظر می رسد تشخیصش سخت باشد،در اینصورت بهتر ترک استفاده از فضای مجازی است
یا شدّت بخشیدن به مراقبت از نفس و سعی در تحصیل اخلاص؟
************
فرازی از سخن رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار گروهی از جبهه فرهنگی انقلاب (95/8/19) :
فضای مجازی حقیقتاً قتلگاه جوانان شده است. منطقه عظیمی از آن دست دشمن است؛ باید دشمن را از فضای مجازی برانید و بتارانید...
از من سوال می شود که در شبکه های مجازی کنونی که متعلق به دشمن است وارد بشویم یا نه؟
به نظر ما ورود هوشمندانه خوب است. افرادی که تهاجمی وارد بشوند یا دفاعی و بنیه داشته باشند؛ نه اینکه:
"شد غلامی که آب جوی آرد،* آب جوی آمد و غلام بِبُرد".
قتلگاه جوانان :
چه زیبا سخن گفته مرد خدا
شده قتلگاه جوا ن این فضا
اگر چند جوان پاک دامن بود
ولی چون فضا دست دشمن بود
تهاجم نماید گهی بی امان
اسارت بگیرد دل نو جوان
غزالش نصیب پلگان شود
خیالش گرفتار طوفان شود
پس ای شیر مردان علم و عمل
جوانان پاکیزه و بی خلل
بیا تا بسازییم این پرده را
گلستان نماییم این عرصه را
بتازییم بردشمنان بی درنگ
نماییم بر ظالمان عرصه تنگ
دراین عرصه اخلاق برپا کنم
فضا را زنو پاک و زیبا کنیم
ببنیم گل و لاله و یاسمن
فضا را نماییم به سان چمن
نما ییم از مثنوی پر فروغ
زداییم زان جمله لاف و دروغ
ز لفظ دری چون بدخشان کنیم
چو لعل بدخشان درخشان کنیم
آنچه برای مردم مهم است، آنچه واقعا ارزش دارد، این است که چطور می میرند. فکر کرد، در مقایسه با آن، اینکه چطور زندگی کرده ای اهمیت زیادی ندارد. بااین حال، چطور زندگی کردنت چطور مردنت را تعیین می کند.
(https://attach.fahares.com/yI/6QhUYh+KWqCD9e8W9mQ==)
مرحوم حاج اسماعیل دولابی (ره) :
به اندازه کفایت از خدا چیز بخواهید.
رزق دست خداست ، کم و زیادش میکند.
گاهی با یک ساعت کار، رزق یک سال را
میدهد. اینجور نیست که هرکس کم برود کم
به او بدهد.
عمده ، روحیه شماست که به قدر احتیاج
بروید ، نه برای جمع کردن مال که عبد دنیا
آدم پیر دوست دارد در خاطره هایش به روزهای جوانی
برگردد.
به غریبی می ماند که ارزوی بازگشت به وطن
دارد. او از بازگویی داستانهای گذشته مسرور
می گردد. مانند شاعری که از خواندن بهترین
سروده هایش لذت می برد.
حمایت از حقوق دیگری .شریف ترین و قشنگ
ترین کار آدمی است.
اگر شرط بقای من فنای دیگری باشد. در آن
صورت خواهم گفت مرگ برایم عزیزتر از زندگی
است. نزاع و کشمکش در طبیعت چیزی نیست
جز بی نظمی ای مشتاق نظم.
یا حق.
عارف از منظر امام صادق (علیه السلام) :
عارف، وجودش با مردم است، ولی قلبش پیش خداست.
اگر به اندازه چشم برهم زدنی از خدا غافل شود، در اثر اشتیاقی که به او دارد، قالب تهی می کند.
عارف، امین وقایع و رخدادهایی است که مربوط به خداست.
عارف، خزانه داراسرار خداوند است
عارف، معدن انوار الهی و مایه رحمت خداوند بر خلق اوست.
او حامل علوم الهی، و میزان شناخت فضل و عدالت الهی است.
عارف کسی است که از خلق و خواستن ها و از دنیا بی نیاز است،
برای او جز خدا مونسی نیست و گفتار او و اشاره و نفس او برای خداوند است.
پس او در گلزارهای قدسی سیرمیکند واز لطایف فضل خداوند ،توشه بر میدارد و معرفت، اصل و ایمان، فرع است.
درود مطلب خوبی بود. محبت ره به دل دادن دلی بی کینه می خواهد...
[/HR]
گویند روزی شیطان وسایل و ابزار کار خود را حراج
کرده بود.
ابزارهای بسیار لوکس و زیبا چون غرور. دروغ . خیانت
و غیره . درمیان تمام این ابزار و وسایل .جنسی بود
که از همه کهنه تر و گرانبهاتر بود.
از شیطان پرسیدند که این چیست . با این که بسیار
کهنه است این قدر هم گرانبها است.
شیطان گفت .این نا امیدی .یاس و بی تفاوتی است.
زمانی که هیچ یک از این ابزارم در برخورد با بنده ای
کار آیی نداشت و به درد نخور به نظر رسید.
از این ابزار استفاده می کنم. دلیل این که بسیار
کهنه است این است که برای همه انسانها مورد
استفاده قرار گرفته است .و دلیل این که بسیار گران
است این است که بسیار خوب کار می کند و خوب
جواب می دهد.
یا حق.
اثـر دعـای مـــادر
از ابوسعیدابوالخیر سوال کردند:این حسن شهرت را از کجا آوردی؟
او گفت شبی مادرم از من آب خواست،دقایقی طول کشید تا آب بیاورم؛وقتی به کنارش رفتم خواب اورا گرفته بود!
دلم نیامد که بیدارش کنم،بکنارش نشستم تا پگاه،مادر چشمانش را باز کرد و کاسه آب را در دستان من دید!!
پی به ماوقع برد.
گفت (فرزندم امیدوارم نامت عالم گیر شود.))
داستانی بود کوتاه که به ارزش و اعتبار مقام مادر در پیشگاه حضرت دوست داشت!!!
بیاییم با بلند نکردن صدا و پشت گوش نیانداختن سخنان این موجود عزیز،او را از خود راضی کنیم!
که بدست آوردن دل والدین(مخصوصا مادر)و وجود دعای ایشان پشت سرهمه مان باعث سعادت و نیک بختیمان خواهد شد!
خدمت مادر پیر
دو برادر مادر پیر و بيماري داشتند . با خود قرار گذاشتند که يکي خدمت خدا کند و ديگري در خدمت مادر باشد يکي به صومعه رفت و به عبادت مشغول شد و ديگري در خانه ماند و به پرستاري مادر مشغول شد .
چندي نگذشت برادر صومعه نشين مشهور عام و خاص شد و به خود غره شد که خدمت من ارزشمندتر از خدمت برادرم است ، چرا که او در اختيار مخلوق است و من در خدمت خالق .
همان شب در خواب ديد که وي را خطاب کردند : به حرمت برادرت تو را بخشيدیم
برادر صومعه نشين اشک در چشمانش آمد و گفت : يا رب ، من در خدمت تو بودم و او در خدمت مادر ، چگونه است مرا به حرمت او مي بخشي ، آيا آنچه کرده ام مايه رضاي تو نيست .َ
ندا رسيد، آنچه تو مي کني من از آن بي نيازم ولي مادرت از آنچه او مي کند بي نياز نيست ...
به لطف و مهربانی خداوند باور و ایمان قلبی داشته باشیم
و یقین داشته باشیم که بدلیل بنده نوازی و رحیم بودن خداوند بر بندگان خود آنچه خیر ماست عطا می کند وهیچگاه بدی را نمی خواهد لذا در سوره نور فرمود : وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ وَ أَنَّ اللَّهَ رَؤُفٌ رَحيمٌ
و اگر فضل خداوند و رحمت او بر شما نبود و اينكه خدا رئوف و مهربان است (كيفر اين گناه دامن شما را مىگرفت).
مگر می شود بدون امید زندگی کرد برای جست وجوی امید لازم نیست در ذهنتان سفرهای دور و درازی به گذشته داشته باشید. امید و خوشبختی را می توان در تک تک ثانیه های زندگی پیدا کرد. آیا خورشیدی که برای ما می تابد و اکسیژنی که در هوا برای تنفس وجود دارد نشانه آن نیست که هنوز هم دنیا بر وفق مراد ما می چرخد آیا لبخند یک دوست نمی تواند نشانه خوشبختی و سعادت باشد ؟
امیدواربودن به این معنا نیست که انتظار داشته باشید همه پیش بینی هایتان در مورد آینده درست از آب در بیاید و همه برنامه های از پیش تعیین شده تان کاملاً محقق شود. امیدوار بودن به این معنا است که به زندگی اجازه بدهیم به شیوه مرموز خودش هر روز برایمان یکی از زیبایی هایش را به ارمغان بیاورد. اگر قرار باشد همه چیز طبق برنامه های ما پیش برود زندگی بسیار ملال آور خواهد شد! امیدواری به این معنا نیست که سختی ها را نادیده بگیریم ، بلکه به این معنی است که باور کنیم با وجود همه بالا و پائین های زندگی، بالاخره همه چیز درست خواهد شد.
هرگز اجازه ندهید ترس از شکست یا رویارویی با مسائل پیش بینی نشده شما را به کسالت و ناامیدی و سکون بکشاند. برای امیدوار بودن لازم نیست منتظر معجزه ای باشید که از طرف زندگی به شما هدیه می شود. باتلاش و کمی خوشبینی می توان سقفی که بر آسمان آرزوهایمان زده شده را شکست و به دنیای رنگارنگ و پراز امید و خوشبختی کودکی بازگشت.
آزاد ترین مردم روی زمین کسانی هستند که به صلح و
صفای درون دست یافته اند.
شاید بتوان گفت که برجسته ترین ویژگی افرادی
که شخصیت سالم دارند. حس شوخ طبعی ایشان
است که به دور از هر گونه دشمنی و استهزاست.
در جهان چیزی به نام اغاز و پایان وجود ندارد.
زندگی امروز خود را به شیوه ای بگذرانید که گویی
همه چیز در همین یک روز است.
یا حق.
[=113][=#800000]
استاد فاطمی نیا :
مشاجره ها و نزاع ها،
❌ نور باطن را خاموش می کند.
کم منزلی داریم که درآن پرخاش و تندی نباشد!
♦️حتی اگر حق هم با تو بود ،
در امور جزئی مشاجره نکن ،
❌چون کدورت می آورد.
[=113][=#8b4513]
♦️مرحوم حاج اسماعیل دولابی:
رضایت پدر و مادر
آیت الله مجتهدی تهرآنی(ره):
ما به تجربه دیده ایم کسانی که پدر و مادر از آنها راضی بوده اند،
دست به هر چه زده اند طلا شده.
و همچنین دیده ایم کسانی که پدر و مادر از آنها ناراضی بوده اند،
حالا به هر دری میزنند، کارشان درست نمیشود.
بعد پیش ما می آیند و میپرسند:
چرا ما هر کاری میکنیم کارمان اصلاح نمیشود؟
خبر هم ندارند به خاطر این است که پدر و مادر از آنها ناراضی بوده اند.
همیشه مهربان باش
روزی حکیمی به فرزندش گفت : «از فردا یک کیسه با خودت بیاور و در آن به تعداد آدمهایی که دوست نداری و از آنان بدت میآید پیاز قرار بده»
روز بعد فرزند همین کار را انجام داد
و حکیم گفت: «هر جا که میروی این کیسه را با خود حمل کن»
فرزندش بعد از چند روز خسته شد و به او شکایت برد که پیازها گندیده و بوی تعفن گرفته است و این بوی تعفن مرا را اذیت میکند.
حکیم پاسخ داد : «این شبیه وضعیتی است که تو کینه دیگران را در دل نگه داری. این کینه، قلب و دلت را فاسد میکند و بیشتر از همه خودت را اذیت خواهد کرد.
پس کینه کسی به دل راه نده،
همیشه مهربان باش
پر از مهربانی بمان
حتی اگر هیچکس قدر مهربانیت را نداند...
این ذات و سرشت توست ڪه مهربان باشی...
تو خدایی داری که به جای همه برایت جبران میکند...
رحمت خدا مقدم بر سرنوشت
زنی که صاحب فرزند نمی شد، پیش پیامبر زمانش میرود و میگوید از خدا فرزندی صالح برایم بخواه.
پیامبر دعا میکند و وحی میرسد: او را بدون فرزند خلق کردم...
زن میگوید خدا رحیم است و میرود...
سال بعد باز تکرار میشود و باز وحی می آید که بدون فرزند است.
زن اینبار نیز به آسمان نگاه میکند و میرود...
سال سوم پیامبر وقت زن را با کودکی در آغوش می بیند!
با تعجب از خدا می پرسد: بارالها، چگونه کودکی دارد او که بدون فرزندخلق شده بود؟!
وحی میرسد: هر بار گفتم فرزندی نخواهدداشت، او باور نکرد و مرا رحیم خواند.
رحمتم بر سرنوشتش پیشی گرفت...
[="Navy"]چهار چیز مرد را بیچاره میکند میرئد: 1-دشمن زیاد 2-قرض زیاد 3- گناه زیاد 4- زن وَچه ی زیاد[/]
سنگريزه" ريز است و ناچيز ...
اما اگر در جوراب يا کفش باشد ،
ما را از راه رفتن باز ميدارد !!!
در زندگي هم ؛ بعضي مسائل ريزاند و ناچيز ...
اما مانع حرکت به سمت خوبي ها و آرامش ما ميشوند !!!
کم احترامي يا نامهرباني به والدين ؛
نگاه تحقيرآميز به فقرا ؛
تکبر و فخرفروشي به مردم ؛
منت گذاشتن هنگام کمک کردن ؛
نپذيرفتن عذر خطاي دوستان ؛
بخشي از سنگريزه هاي مسير تکامل ما هستند !!!
آنها را بموقع کنار بگذاريم ...
تا از زندگي لذت ببريم.
حکایت پند آموز برتری هنر بر ثروت
1. حكيم فرزانه اى پسرانش را چنين نصيحت مى كرد: عزيزان پدر! هنر بياموزيد، زيرا نمى توان بر ملك و دولت اعتماد كرد، درهم و دينار در پرتگاه نابودى است، يا دزد همه آن را ببرد و يا صاحب پول، اندك اندك آن را بخورد، ولى هنر چشمه زاينده و دولت پاينده است، اگر هنرمند تهيدست گردد، غمى نيست زيرا هنرش در ذاتش باقى است و خود آن دولت و مايه ثروت است، او هر جا رود از او قدرشناسى كنند، و او را در صدر مجلس جا دهند، ولى آدم بى هنر، با دريوزگى و سختى لقمه نانى به دست آورد .
حکایت زیبا و پند آموز پنجره و آینه
جوان ثروتمندی نزد یک روحانی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست. روحانی او را به کنار پنجره برد و پرسید: پشت پنجره چه می بینی؟ جواب داد: آدمهایی که میآیند و میروند و گدای کوری که در خیابان صدقه میگیرد.
بعد آینهی بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: در این آینه نگاه کن و بعد بگو چه میبینی؟ جواب داد: خودم را میبینم.
دیگر دیگران را نمیبینی! آینه و پنجره هر دو از یک مادهی اولیه ساخته شدهاند، شیشه. اما در آینه لایهی نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته و در آن چیزی جز شخص خودت را نمیبینی. این دو شی شیشهای را با هم مقایسه کن.
وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را میبیند و به آنها احساس محبت میکند. اما وقتی از نقره (یعنی ثروت) پوشیده میشود، تنها خودش را می بیند. تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش نقرهای را از جلو چشمهایت برداری تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوستشان بداری
از آدمهایی که حافظه ضعیفی دربه خاطر سپردن
مهربانیهای اطرافیانشان دارند فاصله بگیرید
چون آنها
بزرگترین تخصصشان این است
که شما را از خوب بودنتان پشیمان کنند!
✅آیت الله ناصری(حفظه الله)
بنده که شدی یعنی قلبت خالیه، جاروب کرده خانه را، مهمونان می آیند وارد میشوند.
قلب مومن جایگاه خداست
ساکن نکن تو قلبت غیرخدارا
دلم میخواد رو بذار کنار
حضرت ابراهیم اول عبد شد، بعد نبی شد، بعد رسول شد،بعد از اینکه رسول شد خلیل الرحمن شد، بعد امام شد، تازه این مرحله پنجم رو که طی کرده خلیل الرحمنم شده تقاضا میکند که خدایا مرا از شیعیان علی (علیه السلام) قرار بده!
عجیب است محبت علی!!!!!
تا علی رو داریم غمی نداریم برادرا
اما به شرط توبه هاااا
سبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلَائِکَةِ وَ الرُّوحِ
✅شیخ عبدالکریم حامد(رحمهاللهعلیه):
سلام .
در مورد بعد از ظهور حضرت مهدی(عج)؛ یعنی مدتی که حضرت مهدی (عج) حکومت میکند، نیز بعد از آن دوره تا برپایی قیامت، نمیتوان پاسخ قاطع و روشنی از روایات به دست آورد، چرا که در لابلای روایات مدت حکومت حضرت مهدی(عج) نوزده سال و چند ماه،(1) هفتاد سال،(2) سیصد و نه سال،(3) آمده است.
در روایتی ذکر شده که بعد از حضرت مهدی(عج) فردی از اهل بیت سیصد و نه سال حکومت خواهد کرد.(4) و بعد قیامت برپا خواهد شد، یا یکایک امامان(ع) رجعت و حکومت میکنند و سپس قیامت بر پا خواهد شد(5) و...
برخی از پژوهشگران اسلامی بیان داشتهاند: در مورد مدت حکومت حضرت مهدی(عج) اگر چه برخی روایات حد معینی را بیان کردهاند و دوران حکومت حضرت را به هفت یا نه سال محدود نمودهاند، لیکن این گونه روایات در منابع اهل سنّت ذکر شده، امّا عدهای بدون تحقیق این گونه روایات را در کتابهای شیعی وارد نمودهاند. هیچ روایت صحیح السندی از امامان(ع) نرسیده است که دوران حکومت حضرت مهدی(عج) را محدود کرده باشد. این گونه روایات علاوه بر ضعف سند، با روح آیات و محتوای روایات متواتری (که وعده دادهاند با ظهور و قیامت حضرت، زحمات انبیا به ثمر میرسد: و جهان پر از عدل میگردد) منافات دارد.(6)
مقام معظم رهبری در این باره میفرماید: «بعضی خیال میکنند دوران ظهور حضرت بقیةاللَّه آخر دنیا است. من عرض میکنم دوران ظهور بقیةاللَّه(ع) اوّل دنیا است. اوّل شروع حرکت انسان در صراط مستقیم است، با مانع کمتر یا بدون مانع، با سرعت بیشتر، با فراهم بودن همه امکانات برای این حرکت. اگر صراط مستقیم الهی را مثل یک جاده وسیع، مستقیم و همواری فرض کنیم، همة انبیا در این چند هزار سال گذشته آمدهاند تا بشر را از کوره راهها به این جاده برسانند. وقتی به این جاده رسید، مسیر تندتر، عمومیتر، موفقتر، بی ضایعات یا کم ضایعاتتر خواهد بود.
دورة ظهور، دورهای است که بشریت میتواند نفس راحتی بکشد. میتواند راه خدا را طی کند. میتواند از همة استعدادهای موجود در عالم طبیعت و در وجود انسان به شکل بهینه استفاده کند».(7)
روایات تعیین کننده دوران حکومت امام زمان(ع) با دستهای دیگر از روایات که با روح تعالیم قرآنی بیشتر توافق دارد، در تزاحم و تعارض است. مفضل بن عمر میگوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: مدت خلافت حضرت قائم(ع) چه مقدار است. حضرت در جوابم آیات 105 تا 108 سوره هود را تا «عطاء غیر مجذوذ» تلاوت فرمود، سپس در توضیح آیه فرمود: منظور از «عطاء غیر مجذوذ» این است که آن نعمت و عطا از ایشان بریده نمیشود بلکه نعمتی است دایمی و مُلْکی است که نهایت ندارد و حکمی است که منقطع نمیگردد و امری است که باطل نمیشود، مگر به اراده و مشیت حق تعالی و از آن اراده و مشیت کسی جز ذات او، آگاه نیست.(8)
آیات مذکور بیانگر طولانی بودن نعمتهای الهی برای اهل بهشت است. امام صادق(ع) با تلاوت آن و سپس تفسیر و تأویلش فرمود: «همان گونه که نعمتهای الهی از اهل بهشت منقطع نمیگردد مگر به اراده خداوند، مدت خلافت حضرت قائم نیز بسیار طولانی است و از پایان آن کسی جز خداوند آگاهی ندارد».
پینوشتها:
1. محمد بن ابراهیم نعمانی، کتاب الغیبة، ص 331.
2. مهدی موعود، ص 767.
3. همان، ص 767.
4. نعمانی، همان، ص 332.
5. مهدی موعود، ص 851 به بعد.
6. گفتمان مهدویت، ص 126.
7. سخنرانی مقام معظم رهبری در مدرسة فیضیه (حضور ولایت).
8. حسن بن محمد ولی ارومیهای، مهدی موعود، ج 2، ص 355 و 412.
پيامبر(ص) همان گونه نماز مي خواند كه اكنون مي خوانيم. اصولاً ما كيفيت نماز و اصل آن را از پيامبر آموخته ايم . به گونه اي عمل مي كنيم كه او عمل كرده است. اين مسئله نه تنها در نماز، بلكه در بسياري از احكام دين است. امام باقر(ع) فرمود:
«در شب معراج آن گاه كه پيامبر به بيت المعمور رسيد، وقت نماز شد، جبرئيل اذان و اقامه گفت، پيامبر جلو ايستاد، فرشتگان و پيامبران پشت سر حضرت به صف ايستادند( و نماز را به جاي آوردند)». كسي از حضرت پرسيد: جبرئيل چگونه اذان گفت؟ حضرت فرمود: «الله اكبر، أشهد ان لا إله إلاّ الله، أشهد أن محمّداً رسول الله (تا آخر اذان)». (1)
روشن است وقتي تشريع اذان با اين جملات باشد، اذان پيامبر نميتواند به شيوه ديگري باشد، بر اين اساس ميگوييم: نحوه اذان گفتن حضرت با اذان گفتن جبرئيل و امّت تفاوتي نداشته است.
از اين حديث واضحتر روايت ديگري است كه در آن آمده است: امام حسين(ع) فرمود: از پدرم علي بن ابي طالب(ع) شنيدم كه فرمود: خداوند ملكي را فرستاد و پيامبر را به معراج برد، در آن جا فرشتهاي اذان و اقامه گفت. آن گاه جبرئيل به پيامبر گفت: اين گونه براي نماز اذان بگو.(2)
اين جمله صراحت دارد كه اذان و اقامه پيامبر همانند اذان و اقامه ديگران و تشهد پيامبر مانند تشهد ديگران بود . همه صحابه پيامبر نمازشان را از پيامبر آموختند . بنا بر اين حضرت نيز به امر خدا در نماز به خودش درود مي فرستاد. احکام براي عموم مسلمانان است . پيامبر مقدم بر همه و اولي تر از همه در عمل به احکام است . بين ايشان و بقيه تفاوتي نيست ،مگر بعضي حقوق يا تکاليف خاص که بايد مستند به دليل باشد.
پي نوشت ها:
1 . تهذيب الاحكام، طوسي ، دار الاضواء، بيروت، ج 2، ص 60، ح 3. علل الشرايع،ج1-2 ،ص5.
2. دعائم الاسلامي قاضي نعمان بن محمد، تميمي، دارالمعارف، قاهره، ج 1، ص 142.
شهسواری به دوستش گفت. بیا به کوهی که خدا آن جا
زندگی می کند برویم.
می خواهم ثابت کنم که او فقط بلد است به ما دستور
بدهد. و هیچ کاری برای خلاص کردن ما از زیر
بار مشقات نمی کند.
دیگری گفت. موافقم .اما من برای ثابت کردن ایمانم
می آیم.
وقتی به قله رسیدند .شب شده بود.
در تاریکی صدایی شنیدند. سنگ های اطراف تان را
بار اسبان تان کنید و آن ها را پایین ببرید.
شهسوار اولی گفت. می بینی.
بعد از چنین صعودی .از ما می خواهد که بار سنگین
تری را حمل کنیم.
محال است که اطاعت کنم.
دیگری به دستور عمل کرد.
وقتی به دامنه کوه رسیدند.هنگام طلوع بود.
و انوار خورشید.سنگ هایی را که شهسوار مومن
با خود آورده بود روشن کرد.
آن ها خالص ترین الماس ها بودند.
مرشد می گوید .
تصمیمات خدا مرموزند
اما همواره به نفع ما هستند...
یا حق.
آیت الله بهجت
خدا نکند حرام در انسان زینت داده شود
این یک بیماری قلبی است که انسان به آن مبتلا میشود و با وجود راههای حلال کهنیازش را برآورده میکند خود رابه حرام گرفتار مینماید
#دستور_عملی برای رهایی از شهوات و معضلات اخلاقی!
✍ پاسخ از آیةالله سید محمدمحسن حسینی طهرانی حفظةالله :
هو العلیم
• نفس انسان در دو حیثیت فاعلی و قابلی دائماً در حرکت و جنبش است، از جهت قابلی نسبت به عوامل موثّر صورت های پی در پی می پذیرد وچه بسا تکرار این صورت ها در نفس بصورت امری ثابت و مستحکم در خواهد آمد و از جهت حیثیت فاعلی بر اساس ملکات و صفات و غرائز و صور تثبیت شده به انجام افعال و اعمال خارجی اقدام می نماید.
بدیهی است نفسی که در مدتی مدید تحت شرائط نامناسب در تخیلات و وساوس قرار گرفته است انتظار اصلاح یک شبه از او نمی توان داشت.
✨ بنابراین باید با نیتی خالص و عزمی متین و همتی عالی با استمداد از الطاف الهی و عنایات صاحب ولایت کلیه ارواحنا فداه نسبت به ترک این گناه اقدام فرمایید:
1⃣ : #غسل_توبه صبح روز جمعه همراه با نیت #غسل_جمعه!
2⃣ : دو رکعت نماز پس از نماز صبح به نیت نماز #استخاره و #توبه و پس از آن سر به سجده گذارد ،صد مرتبه می گوید #استغفرالله_ربی_و_اتوب_الیه و نسبت به هر لغزش و خطائی که تا کنون سرزده است جداً از خداوند طلب مغفرت کنید و بنا را بر عدم تکرار در آینده بگذارید!
3⃣ : تا #چهل_روز ، روزی ۵۰۰ بار همین ذکر ( استغفرالله ربی و اتوب الیه ) را انجام دهید.
4⃣ : از مراجعه به #اینترنت حتی برای امور و موارد مناسب جداً خودداری کنید، و نیز از هرگونه تخیّل و ارتباطی که می تواند موجب تجدّد #تخیلات گردد ، پرهیز نمایید!
5⃣ : قرائت #قرآن روزی یک حزب را ترک نکنید.
6⃣ : #دائم_الوضو باشید و نسبت به قیام قبل الفجر و #نماز_شب اهتمام ورزید.
7⃣ : تصورکنید که فقط یک روز از #عمر شما باقی مانده است و پس از گذشت آن روز، خداوند یک روز دیگر، عمر شما را تمدید کرده است .هیچگاه تصور نکنید که تا یک هفته یا بیشتر زنده خواهید ماند. (نسبت به این نکته خیلی دقت کنید)
8⃣ : #مطالعه کتب حضرت والد [ علامه طهرانی ] ر ا بر خود فرض نمائید، روزی حداقل یک ساعت.
9⃣ به مجرد خطور امری نامناسب فوراً خود را به مسأله ای که موجب انصراف شود مشغول کنید و #اذکار_توحیدیه در این مسأله می توانند مفید باشند.
#مراقبه از اول برخاستن از خواب تا شب هنگام خواب نصب العین خویش قرار دهید.
انشاءالله موفق خواهید بود.
• حضور قلب در نماز عبارتست از نفي خطورات و تخليه ذهن كه نتيجه ی آن حضور نور پروردگار و احساس قرب و نزديكی و مجالست و گفتگوی با اوست، براي اين منظور مسايلی را بايد رعايت كرد:
✅ اوّل: تا جائی كه ممكن است در طول روز انسان ذهن خود را با #اخبار بيهوده و غير مفيد مانند بسياري از مطالب روزنامه ها و مجلّات و وسايل ارتباط جمعی انباشته نكند و فقط از مطالب مفيد و علمي بهره ببرد. ( رعايت اين نكته فوق العاده حائز اهمّيّت است )
✅ دوم: برای اوقات نماز #وقت_فضيلت آنرا اختيار كند و هر نماز را در اوّل وقت فضيلت بخواند نه زودتر و نه ديرتر. و جايگاه خاصّی برای نماز بدور از سر و صدا و اموری كه ذهن و حواسّ انسان را منصرف مي كند قرار دهد
✅ سوم: قبل از نماز قدری روی سجاده بنشيند و به حال #سكوت چند دقيقه بگذراند حتّي ذكر هم نگويد و در وقت نماز خدا را در مقابل خود فرض نمايد مانند هنگام گفتگو با يك فرد خارجی.
✅ چهارم: معاني الفاظ عبارات نماز را به خوبی ادراك كند و وقتی اين جملات را بر زبان می آورد واقعاً خود را در درون اين #معنی و مفهوم قرار دهد و بطور واقعی و حقيقی آن كلمات را به خداوند عرض نمايد نه به صرف ادا كردن جملات و عباراتی كه وارد شده است. ( توجّه به اين مطلب اثر حياتي و بنيادي در توجّه انسان به پروردگار و حضور قلب او دارد )
خوشبخت بودن با نمایش ظاهری خوشبختی بسیار
متفاوت است.
من وقتی عمیقا خوشبختم نیازی نیست که حتما آن
را جار بزنم بلکه این خوشبختی مثل عطری
ملایم فضا را ملایم فضا را خواهد گرفت.
به گل ها نگاه کنید.
هیچ کدام از آن ها بلندگویی ندارند.
هیچ کدام داد نمی زنند و میکروفون دست نگرفته اند.
که ببینید ما چقدر گل تشریف داریم.
آنها با عطر ملایم حضور خود حرف می زنند.
من فکر می کنم آن هایی که گلوی خود را پاره
می کنند تا بگویند ما چقدر گل تشریف داریم
آرام آرام از آن لطافت گل بودن خارج می شوند.
چون هیچ گلی گلویش را پاره نمی کند
چقدر گل است...
بعد از شکست چه کنیم.این سوالی است که معمولا بعد
ازهر زمین خوردنی برای ما پیش می آید.
بر روی هدف خود متمرکز شوید و آن را از زاویه مختلف
بررسی کنید تا بتوانید هم نکات مثبت و منفی آن را
مد نظر داشته باشید و هم این که در کجای مسیر
احتمال شکست وجود دارد را پیش بینی کنید.
و موانع را از میان بردارید.
هم چنین هدف خود را به اهداف کوتاه مدت و بلند
مدت تبدیل کنید و برای هر گام خود برنامه ریزی
داشته باشید.
در هر مرحله از کار زمانی که کار را به خوبی انجام
دادید خود را تشویق کنید و جملات مثبت برای خود
یاد داشت کنید.
این کار به شما کمک می کند زمانی که دچار مشکل
شدید به آن ها نگاه کنید و اعتماد به نفس خود را
دوباره بدست آورید.
تدابیر لازم برای زمانی که شاید شکست بخورید.
داشته باشید. چنین دور اندیشی موجب می شود تا
خود را برای شرایط سخت آماده کنید.
و با وجود آمدن آن .روحیه خود را نبازید و احتمال
موفقیت خود را بالا ببرید.
در نهایت انتظارات مثبت برای خود بوجود آورید.
و شرایط مورد نظر خود را تصور کنید و خود را
ملزوم به انجام تلاش های پیگیرانه کنید.
یا حق.
حكايت زيبا
ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﺑﻪ ﺣﺞ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺍﯼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﺯ ﺷﺸﺼﺪ ﻫﺰﺍﺭ ﺣﺎﺟﯽ ﮐﺴﯽ ﺣﺎﺟﯽ ﻧﯿﺴﺖ، ﻣﮕﺮ ﻋﻠﯽ ﺑﻦ ﻣﻮﻓﻖ، ﮐﻔﺸﮕﺮﯼ ﺩﺭ ﺩﻣﺸﻖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺣﺞ ﻧﯿﺎﻣﺪ.
ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻪ ﺩﻣﺸﻖ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻋﻠﯽ ﺑﻦ ﻣﻮﻓﻖ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﭘﺎﺭﻩ ﺩﻭﺯﯼ (ﭘﯿﻨﻪ ﺩﻭﺯﯼ، ﺗﻌﻤﯿﺮ ﻭ ﻭﺻﻠﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﻔﺶ ﻫﺎﯼ ﺧﺮﺍﺏ ﻭ ﭘﺎﺭﻩ) ﻣﯿﮑﻨﺪ.
ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﻪ ﮐﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﻣﺴﺎﻝ ﺑﻪ ﺣﺞ ﻧﺮﻓﺘﯽ ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﺣﺠﺎﺝ ﻓﻘﻂ ﺣﺞ ﺗﻮ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪ.
ﮔﻔﺖ ﺳﯽ ﺳﺎﻝ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﻣﺮﺍ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺣﺞ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﭘﺎﺭﻩ ﺩﻭﺯﯼ ﺳﯿﺼﺪ ﺩﺭﻫﻢ ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺍﻣﺴﺎﻝ ﻋﺰﻡ ﺣﺞ ﮐﺮﺩﻡ، عیالم ﺣﺎﻣﻠﻪ ﺑﻮﺩ، ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺑﻮﯼ ﻃﻌﺎﻡ ﻣﯽ ﺁﻣﺪ، ﻣﺮﺍ ﮔﻔﺖ: ﺑﺮﻭ ﻭ ﭘﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻃﻌﺎﻡ ﺑﺴﺘﺎﻥ، ﻣﻦ ﺭﻓﺘﻢ، ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﮔﻔﺖ ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﻫﻔﺖ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﻃﻔﺎﻝ ﻣﻦ ﻫﯿﭻ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺧﺮﯼ ﻣﺮﺩﻩ ﺩﯾﺪﻡ. ﭘﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﺪﺍ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻃﻌﺎﻡ ﺳﺎﺧﺘﻢ. ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﺣﻼﻝ ﻧﺒﺎﺷﺪ.
ﭼﻮﻥ ﺍﯾﻦ ﺑﺸﻨﯿﺪﻡ ﺁﺗﺸﯽ ﺩﺭ ﺟﺎﻥ ﻣﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ. ﺁﻥ ﺳﯿﺼﺪ ﺩﺭهم ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺑﺪﻭ ﺩﺍﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﻧﻔﻘﻪ ﺍﻃﻔﺎﻝ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺣﺞ ﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ.
ﺗﺬﮐﺮﻩ ﺍﻻﻭﻟﯿﺎ
عطار نيشابوری
بسیاری با این برداشت نادرست به فلسفه روی
می آورند که فلسفه چیزی جز مجموعه دانش
نیست. آنان بیش از این که خودشان مستقلا
بیندیشند . می خواهنداطلاعات جمع آوری کنند.
اما فلسفه مجموعه ای از اطلاعات نیست.
بلکه پرسشگری و خرد ورزی است.
فلسفه ما را از اسارت پاسخ های حاضر و آماده
رها کرده و برای خلق مفاهیم نو آماده مان می کند.
سقراط فیلسوفی تمام عیار بود.
او همین قدر می دانست که چیزینمی داند.
اما این هنر را هم داشت که به دیگران نشان
دهد که آنان هم با همه باریک بینی و فضل و
ادعایشان.چیزی نمی دانند .
سقراط با تکیه به فلسفه . همه چیز را زیر سوال
می برد.
حتی خود آن فرض هایی را که پیشتر همه چیز
را بر مبنای آن ها زیر سوال برده بود.
او مثل هر فیلسوف واقعی. با تکیه بر فلسفه
به ما نشان میدهد که چگونه خودمان زیر پای
خودمان را خالی کنیم. و از پاسخ ها که حائل
میان ما و امر راز آمیزند گذر کنیم.
یا حق.
خبر مرگ شیخ بهایی از قبر بابا رکن الدین
شيخ بهائي- با عده اي از بزرگان به زيارت اهل قبور مي روند. به قبرستان تخت فولاد كه مي رسند هنوز نفس تازه نكرده بودند كه شيخ بهائي به اطرافيان خود فرمود: «من چيزي شنيدم آيا شما هم شنيديد؟» حاضران گفتند:«ما چيزي نشنيديم و اصلاً كسي سخني نگفت !» مرحوم شيخ بهائي جمله اي را كه شنيده بودبه آنان نگفت و به خانه بازگشت و در خانه را به روي خود بست و شروع به گريه و تضرع وتوجه به آخرت نمود و تقريبا شش ماه بعد، دارفاني راوداع كرد و جسدش را از اصفهان به مشهد برده و دفن كردند.
مرحوم محمد تقي مجلسي مي نويسد: من از نزديكان شيخ بهائي بودم و او به من فرمود: «من به آماده شدن براي مرگ خبرداده (وامر) شدم» و آن جمله اي كه۲۶۲ سال پس از رحلت باباركن الدين از قبر وي , خطاب به شيخ بهائي گفته شد اين بود: (( درفكرخودباش ))
[h=1]اسمائی که خداوند به حضرت آدم تعلیم نمود چه بودند ؟[/h] مفسران در مورد معنای اسماء در آیهی شریفه (وَ عَلَّمَ ءَادَمَ الْأَسماءَ كلهَا)، نظرات متفاوتی مطرح كرده اند كه به شرح زیر می باشد:
1. منظور از نامها نام تمام نعمتها و اصول و رموز كشاورزی ، درخت كاری و تمام كارهای مربوط به امور دین و دنیا را خدا به آدم آموخت.(1)
2.برخی گفته اند: منظور تمام لغات و زبانها می باشد.(2)
3. بعضی هم معتقدند: مقصود نام ملائكه و فرزندان خود آدم بوده است.(3)
4. عده ای از مفسران هم بر این باورند كه منظور فوائد ، امتیازات ، و نامهای حیوانات را خدا به آدم یاد داد و اینكه هر حیوانی به چه كاری میآید.(4)
5. " قد روي عن الصادق (ع) أنه سئل عن هذه الآية فقال الأرضين و الجبال و الشعاب و الأودية ثم نظر إلى بساط تحته فقال و هذا البساط مما علمه".
از امام صادق(ع) روایتی نقل شده كه حضرت منظور از اسماء را نام كوهها، درهها، بیابانها، و حتی نام فرش زیر پای خود، میدانند.(5)
6. خداوند به آدم علم اسرار آفرینش را آموخت تا از اسرار معنوی و مادی آنها آگاه شود، تمام موجودات را بشناسد، و نام همه را بداند و حتی از خواص آن مطلع باشد. استعداد نام گذاری اشیاء را به او ارزانی داشت تا بتواند اشیاء را نام گذاری كند.(6)
7. عدهای از مفسرین با تاكید بر روایاتی كه نقل میكنند معتقدند: اسمائی كه خداوند به حضرت آدم نشان داده است همان انوار طیبهی حضرت محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین ـ علیهم الصلاة والسلام ـ بوده است.(7)
بنابر این:
اكثر نظرات مفسران قابل جمع میباشد و میتوان گفت: وقتی حضرت آدم به اسمائی كه خزائن آنچه در آسمان و زمین است، و غیب آسمانها و زمین میباشند آگاه می شود، پس در واقع به همهی اسرار آفرینش و لغات و اسماء كوهها و درهها و همهی مخلوقات و.... آگاه میشود.
مراد از اسماء
مراد از اسماء همان حقايق غيبي عالم است كه به لحاظ سِمه و نشانهٴ خدا بودن، به «اسم» موسوم شده است؛ حقايقي كه باشعور و عاقل و مستور به حجاب غيب و مخزون عندالله، و در عين حال خزاين اشياي عالمند.
موجودات عاليهاي كه همهٴ حقايق عالم شهود، تنزّل يافته و رقيقهاي از آنان است و همهٴ آن چه در آسمان و زمين مشاهده ميشود ازنور و بهاي آنان مشتقّ شده و به خير و بركت آنها نزول يافته.
و مقصود از تعليم آنها به آدم، تعليم به علم حصولي و از طريق الفاظ و مفاهيم نيست، بلكه مراد «اِشهاد حضوري» است. به اين نحو كه آن وجودهاي ملكوتي، مشهود آدم قرار گرفتند.
آنچه به آدم تعليم شد و به او ارائه گرديد همان حقايق عاليهٴ موسوم به "اسماء الله" است و احتمالا ً عبارت از همان "مفاتح الغيب" در آيهٴ «وعنده مفاتح الغيب... »(انعام، 59)، و "خزائن"در آيه ٴ«وإن من شيءٍ إلاّ عندنا خزائنه» (8) است.
مفاتح و خزايني كه بر اثر "عنداللهي بودن" فنا نميپذيرد: «ما عندكم ينفد وما عند الله باق»(9). (10)
نكته:
از اين جهت كه اسماء، خزاين و غيب و باطن آسمانها و زمين و ساير حقايق نشئه ٴمادّي و ملكي است، و حقايق طبيعي چيزي جز تنزّل يافتهٴ آنها نيست ميتوان گفت: اسماء در آيه، همهٴ حقايق عالم اعم از غيب و شهود را در بر دارد و گويا با نشان دادن آن خزاين به آدم، همهٴ اشياي عالم اعم از غيب و شهود، به آدم نشان داده شد و مشهود او قرار گرفت.
و مذكّر و ذويالعقول بودن ضماير و اسم اشاره از اين جهت باشد كه بر اساس آيهٴ «وإن من شيءٍ إلاّ يسبّح بحمده» (11) همهٴ موجودها، داراي شعور و حامد و مسبّح حق هستند و اگر در بعضي روايات به اسماي اهلبيت (عليهمالسلام) تفسير شده، از باب تطبيق بر مصداق اكمل است، نه از سنخ تفسير مفهومي. (12)
وقتی اسماء بر ملائکه عرضه شده، نکته فضیلت آدم چیست؟
آن چه آدم از خدا گرفت، و آن علمى كه خدا به وى آموخت، غير آن علمى بود كه ملائكه از آدم آموختند، علمى كه براى آدم دست داد، حقيقت علم باسماء بود، كه فرا گرفتن آن براى آدم ممكن بود، و براى ملائكه ممكن نبود؛ و آدم اگر مستحق و لايق خلافت خدايى شد، به خاطر همين علم باسماء بوده، نه بخاطر خبر دادن از آن؛ و گر نه بعد از خبر دادنش، ملائكه هم مانند او با خبر شدند، ديگر جا نداشت كه باز هم بگويند: ما علمى نداريم، «سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا، إِلَّا ما عَلَّمْتَنا».(13)
به بیان دیگر:
بايد توجه داشت كه ملائكه آفرينش خاصى داشتند كه استعداد فراگيرى اين همه علوم در آنها نبود، آنها براى هدف ديگرى آفريده شده بودند، نه براى اين هدف، و به همين دليل فرشتگان بعد از اين آزمايش واقعيت را دريافتند و پذيرفتند، ولى شايد خودشان در آغاز فكر مىكردند براى اين هدف نيز آمادگى دارند، اما خداوند با آزمايش علم اسماء تفاوت استعداد آنها را با آدم روشن ساخت. (14)
مطلب آخر:اگر منظور از علم اسماء علم اسرار آفرينش و فهم خواص همه موجودات است پس چرا ضمير "هم" در جمله "ثم عرضهم" و "اسمائهم" و كلمه "هؤلاء" كه معمولا همه اينها در افراد عاقل استعمال مىشود در اين مورد به كار رفته است؟
در پاسخ مىگوئيم: چنين نيست كه ضمير "هم" و كلمه "هؤلاء" منحصرا در افراد عاقل به كار برده شود بلكه گاهى در مجموعهاى از افراد عاقل و غير عاقل و يا حتى در مجموعهاى از افراد غير عاقل نيز استعمال مىشود، چنان كه يوسف(ع) در باره ستارگان و خورشيد و ماه گفت "رَأَيْتُهُمْ لِي ساجِدِينَ": من در خواب ديدم همه آنها براى من سجده مىكنند. (15). (16)
_________
(1) ابن عباس و سعید بن جبیر و بیشتر مفسران، بنقل از مجمع البیان، ج 1، ص 180.
(2) مجمع البیان، ج 1، ص 181؛ التبیان، ج 1، ص 138.
(3) به نقل ازمجمع البیان، ج 1، ص 181.
(4) به نقل از مجمع البیان، ج 1، ص 181؛ تفسیر جوامع الجامع، ج 1، ص 37.
(5) مجمع البيان في تفسير القرآن، ج1، ص 180؛ تفسیر قمی، ج 1، ص 46؛ نورالثقلین، ج 1، ص 55.
(6) تفسیر نمونه، ج 1، ص 178.
(7) تفسیر فرات كوفی، ج 1، ص 57؛ تفسیر البرهان، ج 1، ص 164؛ نورالثقلین، ج 1، ص 54.
(8) حجر، 21.
(9) نحل، 96.
(10) تفسیر تسنیم، آیت الله جوادی آملی، ج 3، ص 169.
(11) اسراء، 44.
(12) تسنیم، ج 3، ص170.
(13) ترجمه الميزان، ج1، ص 181.
(14) تفسير نمونه، ج1، ص 179.
(15) سوره يوسف آيه 4.
(16) تفسير نمونه، ج1، ص 179.
دعا و ذکر برای آرامش اعصاب و کاهش اضطراب
علامه طباطبایی صاحب تفسیر المیزان فرمودند:
جهت آرامش پیدا کردن دست روی سینه بگذارید و در حالت نشسته و ایستاده چند مرتبه آیه 28 سوره رعد را بخوانید:
((الذین امنوا وتطمئن قلوبهم بذکر الله الا بذکر الله تطمئن القلوب ))
در ایجاد آرامش بسیار موثر است
دشمن ترین دشمن
شمع به کبریت گفت : از تو میترسم تو قاتل من هستی
کبریت گفت ؛ از من نترس ،از ریسمانی بترس که در دل خود جای داده ای ...
بزرگی را پرسیدم در معنی این حدیث که:
اَعدی عَدُوِّکَ نَفسُکَ الَّتی بَینَ جَنبَیک.
دشمنترین دشمنان تو نفس توست که میان دو پهلوی توست.
گفت: به حکم آنکه هر آن دشمنی را که با وی احسان کنی دوست گردد
مگر نفس را که چندانکه مدارا بیش کنی مخالفت زیادت کند.
فرشته خوی شود آدمی به کم خوردن وگر خورَد چو بهایم، بیوفتد چو جماد
مراد هر که برآری مطیع امر تو گشت خلافِ نفس، که فرمان دهد چو یافت مراد
سعدی شیرازی
باسمه الحفیظ
عرض سلام و ادب
استاد صادق گرامی نظر حضرتعالی در مورد توصیه ی شماره 4 چیست؟(قسمت رنگی).
پ.ن
نماز استعاذه صحیح است.
با سلام و تقدیر از دقت نظر و جودت فهم تان .
ظاهرا فرمایش یاد شده بی دلیل است چون انترنت امروز با تمام عواریض منفی که ممکن است داشته باشد .
یک کتاب خانه بزرگ و جامع و یک راه کار ابلاغ و تبلیغ موثر ، سریع ، مفید .کار آمد و روز آمد است
پس این گفته فوق :
( از مراجعه به #اینترنت حتی برای امور و موارد مناسب جداً خودداری کنید،)
چرا و به چه دلیل ؟
**********
باسمه الحمید
سلام علیکم
متشکر بزرگوار.
شاید علتش (برای بعضی) این باشد که شیطان انسانهای خوب را از طریق امور به ظاهر خوب و موجه به دام
می اندازد.ولی به نظر می رسد تشخیصش سخت باشد،در اینصورت بهتر ترک استفاده از فضای مجازی است
یا شدّت بخشیدن به مراقبت از نفس و سعی در تحصیل اخلاص؟
************
فرازی از سخن رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار گروهی از جبهه فرهنگی انقلاب (95/8/19) :
فضای مجازی حقیقتاً قتلگاه جوانان شده است. منطقه عظیمی از آن دست دشمن است؛ باید دشمن را از فضای مجازی برانید و بتارانید...
از من سوال می شود که در شبکه های مجازی کنونی که متعلق به دشمن است وارد بشویم یا نه؟
به نظر ما ورود هوشمندانه خوب است. افرادی که تهاجمی وارد بشوند یا دفاعی و بنیه داشته باشند؛ نه اینکه:
"شد غلامی که آب جوی آرد،* آب جوی آمد و غلام بِبُرد".
قتلگاه جوانان :
چه زیبا سخن گفته مرد خدا
شده قتلگاه جوا ن این فضا
اگر چند جوان پاک دامن بود
ولی چون فضا دست دشمن بود
تهاجم نماید گهی بی امان
اسارت بگیرد دل نو جوان
غزالش نصیب پلگان شود
خیالش گرفتار طوفان شود
پس ای شیر مردان علم و عمل
جوانان پاکیزه و بی خلل
بیا تا بسازییم این پرده را
گلستان نماییم این عرصه را
بتازییم بردشمنان بی درنگ
نماییم بر ظالمان عرصه تنگ
دراین عرصه اخلاق برپا کنم
فضا را زنو پاک و زیبا کنیم
ببنیم گل و لاله و یاسمن
فضا را نماییم به سان چمن
نما ییم از مثنوی پر فروغ
زداییم زان جمله لاف و دروغ
ز لفظ دری چون بدخشان کنیم
چو لعل بدخشان درخشان کنیم
21/9/1395-
❣️ مرحوم حاج اسماعیل دولابی (ره) :
❣️ عجب امانی است استغفار!
امان خداست .ان شاءالله خدا استغفار به شما
مرحمت کند .یادتان بماند که اگر توانستید در
شبانه روز هفتاد مرتبه استغفار را سر جانماز
هیچ وقت ترک نکنید .
❣️این امان خداست.یعنی در امان خدا هستی...
❣️ اگر در هر شبانه روز یک دفعه این کار را بکنی
برای خودت دیوار چدنی گذاشته ای ،برای خودت
و ذریه ات .استغفار امان خداست.
آنچه آدم را پیر میکند نگاه به گذشته و حسرت فرصتهای از دست رفته است.
حساب و کتاب روزهای گذشته آدم را زود پیر میکند و جز، بینی تیرکشیده و چشمان حریص و بیفروغ، چیزی از او باقی نمیگذارد...!
✍️ #ناتالیا_گینزبورگ
دیروزهای ما
آنچه برای مردم مهم است، آنچه واقعا ارزش دارد، این است که چطور می میرند. فکر کرد، در مقایسه با آن، اینکه چطور زندگی کرده ای اهمیت زیادی ندارد. بااین حال، چطور زندگی کردنت چطور مردنت را تعیین می کند.
✍️ #هاروکی_موراکامی
ای خدای مهربان.
وقتی مشکلاتم را حل می کنی به توانایی ات ایمان
می آورم.
ولی وقتی مشکلاتم را حل نمی کنی می دانم به
توانایی ام ایمان داری.
ای بزرگ یکتا دوستت دارم.
یا حق.
#استاد_شجاعی
✍️می گویند
آخرالزمان دوره ریزش ها و رویش هاست❗️
#استاد_پناهیان
قرآن معجزه دائمی است
هرڪس میخواهد اعجاز قرآن را تجربه ڪند
ڪافیست با دل پاڪ و تواضع خود را در اختیارش قرار دهد و با آن انس پیدا ڪند
☘️ آیت الله مظاهری :