آسیب های ازدواج موقت در مردان متأهل( ازدواج هاي مدت دار اهل تسنن)
تبهای اولیه
در موضوع گذشته مربوط به ازدواج موقت به آسیب های ازدواج موقت در پسران مجرد اشاره کردیم االان قصد داریم به صورت مختصر به آسیب های ازدواج موقت در مردان متأهل بپردازیم این آسیب ها عبارتند از :
1- انتقال بیماری های مقارتبی احتمالی به همسر دایمی خود که باعث مشکلات بهداشتی می شود.
2- صرف انرژی روانی برای شناسی احساسات ، هیجانات و انتظارات همسر موقت و هزینه اقتصادی برای رفع نیازهای مالی
3- از آنجایی که اکثر مردها به دلیل کمبودها و نیازهای برآورده نشده به ازدواج موقت اقدام می کنند اما در بعضی موراد این روابط موجب بارداری و مشکلات دیگر در همسر موقت می شوند که شروع فشارها و استرس های شغلی و کاهش بهداشت روانی می شود.
4- ایجاد کمبود های شدید عاطفی و شروع اختلافات زناشویی. مردی که در کنار همسر دایم ، همسر موقت اختیار کرده به دلیل تخلیه روحی و هیجانی در کنار همسر موقت حوصله برقراری رابطه صمیمی با همسر خود را ندارد و مانند فردی است که کامل سیر شده و از بهترین غذاهانیز لذت نمی برد. این بی حوصلگی باعث افسردگی زن شده و در بعضی موارد زن مجبور میشود به دلیل نیازهای عاطفی و یا انتقام از همسر با وجود احساس گناه با جنس مخالف خارج از خانواده خود رابطه ایجاد کند که این کار باعث متلاشی شدن خانواده می شود.
6- در بعضی از موارد مرد چون خود به دلیل جست و جو ی همسر موقت تجربه هایی مانند ابراز علاقه زنان شوهر دار به دلیل نیاز ها و یا افرادی دیگر را دارد دچار نوعی بدبینی شدید نسبت به همسر دایمی خود می شود و اقدام به اعمال محدودیت های نامناسب نسبت به زن دایمی خود می کند.
من اصلا با اصل قضیه مخالفم چه برسه به بحث کردن و شمردن مضراتش..به نظر من آوردن این مطالب قبح قضیه رو کم میکنه...اصلا همچین مردی حیفه اسم مرد رو بذاری روش چه برسه بخوایم براش دل بسوزونیم و راهکار بدیم...
من اصلا با اصل قضیه مخالفم چه برسه به بحث کردن و شمردن مضراتش..به نظر من آوردن این مطالب قبح قضیه رو کم میکنه...اصلا همچین مردی حیفه اسم مرد رو بذاری روش چه برسه بخوایم براش دل بسوزونیم و راهکار بدیم...
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
باعرض سلام و خسته نباشید از اظهار نظرتان در مورد موضوع ازدواج موقت ما یکی از ویژگی های منحصر به فرد ما انسان ها نسبت به سایر موجودات بهره مندی از قدرت تفکر و استدلال منطقی و اگر نگاهی به زندگی داشته باشید تمام اشیاء و وسایل و هرچه ما می بینیم براساس منطق و عقل بنا شده است بنابراین شاید نظر شخصی شما همین باشد که فرمودید ولی اگر کسی از شما بخواهد و یا اینکه خودتان را به جای ایشان بگذارید و بپرسید برای چی ازدواج موقت ایراد دارد ؟ به نظر شما جواب منطقی قانع کننده خواهد بود یا جواب احساسی اگر جواب احساسی باشد خود این فرد هم در مقابل شما یک جواب احساسی می دهد در مدح ازدواج موقت و نهایتا بحث به نتیجه ای نخواهد رسید بنابراین در هر موضوع و مسئله ای منطق و استدلال عقلانی باعث پیشرفت و به کرسی نشاندن حرفمان خواهد بود موفق باشید
با سلام
همونطور که در تاپیک آسیب های ازدواج موقت در پسرهای مجرد بحث ازدواج موقت از نظر دینی مطرح شد مناسبه به ازدواج مردان متاهل نیز پرداخته شود.
روایت صحیحه از کافی ج 5 ص 320 :
امام رضا علیه السلام می فرماید: سه چیز از سنت های پیامبرهاست : عطر و گرفتن ناخن و کثرت همسر.
بله! وقتی نگاهِ غربی بیاد توی جامعه ترویج بشه و ذهن مردم شستشو بشه, میان , شبهه می کنن که چرا پیامبرها این همه زن داشتن.
روایت صحیحه از وسائل الشیعه ج21 ص15 :
اسماعیل بن فضل هاشمی می گوید:امام صادق علیه السلام به من فرمود: آیا از وقتیکه از پیش خانواده ات خارج شدی متعه کردی ؟ گفتم : بخاطر کثرت همسرانی که با من هستند خداوند مرا از متعه بی نیاز کرده است. حضرت فرمود: و اگرچه بی نیاز بودی ولی من دوست دارم که سنت رسول الله (صلی الله علیه و آله) را زنده کنی.
چرا با پیش داوری و کوته نظری باید اجازه بدیم این سنت به دست مردان جاهل بیفته !؟
نکاتی که از دو روایت به دست میاد:
1:تعدد همسر و کثرت ازدواج (حتی خارج از نیاز) مساوی با هوسبازی و دوری از توجه به خدا نیست!
2:نه تنها متعه اختصاص به مردان مجرد و شرایط حاد نداره بلکه مردان متاهل حتی در صورت بی نیازی برای احیای اون , می تونن به متعه اقدام کنند.(چه برسه به اینکه امروزه مردان بخاطر بسته بودن جو جامعه نیازمند باشند)
موفق باشید
.
در موضوع گذشته مربوط به ازدواج موقت به آسیب های ازدواج موقت در پسران مجرد اشاره کردیم االان قصد داریم به صورت مختصر به آسیب های ازدواج موقت در مردان متأهل بپردازیم این آسیب ها عبارتند از :
1- انتقال بیماری های مقارتبی احتمالی به همسر دایمی خود که باعث مشکلات بهداشتی می شود.
2- صرف انرژی روانی برای شناسی احساسات ، هیجانات و انتظارات همسر موقت و هزینه اقتصادی برای رفع نیازهای مالی
3- از آنجایی که اکثر مردها به دلیل کمبودها و نیازهای برآورده نشده به ازدواج موقت اقدام می کنند اما در بعضی موراد این روابط موجب بارداری و مشکلات دیگر در همسر موقت می شوند که شروع فشارها و استرس های شغلی و کاهش بهداشت روانی می شود.
4- ایجاد کمبود های شدید عاطفی و شروع اختلافات زناشویی. مردی که در کنار همسر دایم ، همسر موقت اختیار کرده به دلیل تخلیه روحی و هیجانی در کنار همسر موقت حوصله برقراری رابطه صمیمی با همسر خود را ندارد و مانند فردی است که کامل سیر شده و از بهترین غذاهانیز لذت نمی برد. این بی حوصلگی باعث افسردگی زن شده و در بعضی موارد زن مجبور میشود به دلیل نیازهای عاطفی و یا انتقام از همسر با وجود احساس گناه با جنس مخالف خارج از خانواده خود رابطه ایجاد کند که این کار باعث متلاشی شدن خانواده می شود.
6- در بعضی از موارد مرد چون خود به دلیل جست و جو ی همسر موقت تجربه هایی مانند ابراز علاقه زنان شوهر دار به دلیل نیاز ها و یا افرادی دیگر را دارد دچار نوعی بدبینی شدید نسبت به همسر دایمی خود می شود و اقدام به اعمال محدودیت های نامناسب نسبت به زن دایمی خود می کند.
سلام. دوست عزیز جناب امیدوار مواردی را برشمرده اند به عنوان آسیبهای ازدواج موقت مردان متاهل. اما چند نکته در این باب مطرح است:
1. اولا موارد مذکور در بهترین حالت احتمالی هستند و نه قطعی. منطقا ازدواج موقت مردی متاهل به نتایج بالا نمی رسد و حتی ممکن است نتایج معکوسی داشته باشد. دقت کنید منظورم ربط منطقی موضوع است.
2. موارد ذکر شده بر چه مبنایی ارائه شده اند؟ به شق منطقی چند حالت متصور است:
الف) یا تحقیقی میدانی و جامع صورت گرفته و مردان متاهل زیادی (تعداد نمونه در اینجا شرط نزدیک بودن به صدق است) مورد پرسش قرار گرفته اند و از این سوالات نتایج بالا حاصل شده است.
بر فرض انجام چنین کاری، این تحقیق در نهایت پژوهشی استقرایی است و اگر 1000 مرد متاهل اینگونه باشند منطقا نتیجه نمی دهد که نفر هزار و یکم نیز چنین است. البته می توان با روش های دقیق آماری و البته دستاوردهای احتمالات این نتایج را بهینه کرد و در اکثر این تحقیقات نیز از این روش ها استفاده می شود، اما با وجود این، لزوما و منطقا این نتایج قابل تعمیم نیستند.
ب) ممکن است موارد مذکور تصورات نویسنده یا برداشت های او از موارد جزئی بوده، که در این حالت بحث علمی درباره این آسیبها بی مورد است.
ج) ممکن است نویسنده محترم این موارد را صرفا به عنوان آسیب های احتمالی مطرح کرده باشد.
در این حالت هر پدیده ای حتی ازدواج دائم نیز با آسیب هایی احتمالی روبرو است و می توان اسیب هایی را برشمرد. و بر شمردن این آسیب ها به معنای منفی بودن یک امر نیست.
ممکن است نویسنده محترم این موارد را صرفا به عنوان آسیب های احتمالی مطرح کرده باشد. در این حالت هر پدیده ای حتی ازدواج دائم نیز با آسیب هایی احتمالی روبرو است و می توان اسیب هایی را برشمرد. و بر شمردن این آسیب ها به معنای منفی بودن یک امر نیست.
سلام
بله اين ها علل احتمالي است. كه بايد افرادي كه شرعا نياز به اين نوع ازدواج دارند متغيير ها را كنترل كنند.
در اين كه ازدواج مدت دار يك نياز اجتماعي است هيچ شك و شبهه اي نيست برخي از افراد (خانم يا آقا ) به جاي نوشتن ضوابط و حدود اين حكم الهي با ان در مي افتند و حاصل اين مي شود كه در كشورهاي اهل تسنن به جاي يك ازدواج مدت دار ازدواج هايي با نام ديگر بدون ضوابط ازدواج مدت داري كه در شيعه مطرح شده است سبز شده است
سلام بله اين ها علل احتمالي است. كه بايد افرادي كه شرعا نياز به اين نوع ازدواج دارند متغيير ها را كنترل كنند. در اين كه ازدواج مدت دار يك نياز اجتماعي است هيچ شك و شبهه اي نيست برخي از افراد (خانم يا آقا ) به جاي نوشتن ضوابط و حدود اين حكم الهي با ان در مي افتند و حاصل اين مي شود كه در كشورهاي اهل تسنن به جاي يك ازدواج مدت دار ازدواج هايي با نام ديگر بدون ضوابط ازدواج مدت داري كه در شيعه مطرح شده است سبز شده است
-----------------------------
سلام ممنونم. از نظر گرانبهاتون. به نکته جالبی اشاره کردید و نمودار ازدواج هایی که کشیده بودید بسیار جالب بود. چندنکته :
1. هر پدیده ای و هر امری هم نتایج مثبت می تواند داشته باشد هم منفی. اکثر امور فردی (نه اجتماعی- دقت کنید من ازدواج موقت را پدیده ای اولا و باذات فردی می دانم) به خود افراد وابسته است (individually) یعنی به صورت فردی مضرات و محاسنش مشخص می شود. برای این امور پیچیدن نسخه ای واحد چندان صحیح نیست، چون متغیر های زیادی وجود دارد که ثابت کردن این متغیرها برای تعمیمی کلی بسیار سخت است. در واقع در همین امر ازدواج موقت برخی متغیر ها امور روانشناختی و صرفا فردی هستند که از هر فردی به فرد دیگر متفاوت است. حکم الهی مشخص است. در این که این پدیده توسط شرع تایید شده شکی وجود ندارد و اتفاقا براساس نظر اکثر مراجع تفاوتی میان فرد مجرد و متاهل وجود ندارد و حتی برای متاهلین شرایط اضطرار نیز قید نشده است. اما آیا برای هر فرد متاهلی این پدیده مناسب است یا نه بحث دیگری است و شرایط آن فرد مهم است.
2. نکته بعدی اسن است که امور شرعی و احکام به احساسات ما وابسته نیست، اگر من از امری خوشم نیاید لزوما دلیلی بر برد بودن آن نیست و بر عکس. مثلا ممکن است من از خوردن مشروب خوشم بیاید، و حتی جالب است بر اساس نظر آخرین مقالات پزشکی مقدار کمی شراب قرمز روزانه اثر حمایتی دارد. یعنی از بیماری قلبی جلو گیری می کند، اما آیا بدین دلیل من مجازم استفاده کنم؟ تمام فلسفه وجودی احکام برای ما ناشناخته است.
پی نوشت:
1. دقت کنید دین اسلام همانند یک پکیج است و اگر احکام شرعی را بپذیریم باید تمام ان را پذیرفت و نمی توان سلیقه ای عمل کرد. قطعا اگر ما متخصص در امور شرعی نباشیم، عقلایی ترین کار رجوع به متخصص است تا حجتی برای مات در روز قیامت باشد.
2. البته تما این سخنان برای کسی هست که شرع را به همین شیوه حاضر پذیرفته باشد.
باز به نظرم ذکر 4 نکته دیگر لازم است:
1. اولا ازدواج موقت امری مباح است. مباح یعنی مجاز بودن یک عمل.
مجاز بودن: اگر فردی عمل الف را انجام دهد کار نادرستی نکرده است.
اما واجب بودن یک عمل یا الزام بر یک عمل چنین تعریف می شود:
واجب بودن: اگر فردی عمل الف را انجام ندهد کار نادرستی کرده است
دقت کنید این دو از هم متفاوت است. ازدواج موقت امری الزامی نیست، بلکه امری مباح است و اگر فردی انجام داد کار نادرستی نکرده است.
2. در ازدواج به طور کلی و در ازدواج موقت به طور خاص دو نفر قرار دارند، هیچ اجباری در میان نیست بلکه تراضی طرفین لازم است. بنابراین اگر دو نفر این نکاح را انجام می دهند باید به لوازم و تاثیرات ان اگاه باشند و بپذیرند. شاید بدین دلیل است که اذن پدر برای دختر باکره توسط اکثر مراجع احتیاط واجب ذکر شده است. بنابراین اگر دو نفر به این امر راضی می شوند و تحت حدود الهی آنرا انجام می دهند دیگر تمام شرایطی را که بر آن مترتب است پذیرفته اند. در نتیجه سخن از مرد متاهل و بد بودن چنین فردی بی معنی است. چون این رابطه یکطرفه نیست. اگر کسی به لوازم چنین ازدواجی نا اگاه است طبعا برای او انجام چنین چیزی با خطراتی روبرو است.
3. تصور اکثر افراد این است که در این میان زن نادیده گرفته می شود، اتفاقا در این ازدواج بیشترین حقوق برای زن است و شروطی که قبل از عقد می گذارد به لحاظ شرعی بر مرد انجام آنها واجب است. خانمی که این ازدواج را می پذیرد به هر دلیل که هست طبعا شرایط آن را می داند و سخن از هوسرانی مردان بی معنی و ناراست است.
4. هر پدیده ای اسراف و زیاده روی در ان چندان مقبول نیست. مثلا خوردن غذای حلال، مباح است. حال اگر کسی زیاده روی کند اثرات ان آشکار می شود ( رجوع به بیمارستان). تعدیل در هر امری مناسب است و البته این به معنای شرط اضطرار نیست.
سلام بله اين ها علل احتمالي است. كه بايد افرادي كه شرعا نياز به اين نوع ازدواج دارند متغيير ها را كنترل كنند. در اين كه ازدواج مدت دار يك نياز اجتماعي است هيچ شك و شبهه اي نيست برخي از افراد (خانم يا آقا ) به جاي نوشتن ضوابط و حدود اين حكم الهي با ان در مي افتند و حاصل اين مي شود كه در كشورهاي اهل تسنن به جاي يك ازدواج مدت دار ازدواج هايي با نام ديگر بدون ضوابط ازدواج مدت داري كه در شيعه مطرح شده است سبز شده است
بارك الله فيهم
با دست پس زدن و با پيش كشيدن
و اسمش را نيار خودش را بيار
دو ضرب المثلي است كه در رابطه با مخالفت هاي ظاهري اهل تسنن با ازدواج مدت دار اسلامي نمود دارد
«كُلُّ شَيْءٍ جاوَزَ حَدَّهُ اِنْعَكَسَ ضِدَّهُ ؛هر چيزي كه از حد خودش تجاوز كند نتيجة ضد آن را مي دهد .»
با حكم ازدواج مدت دار اسلامي در افتادند به ازدواج هاي مدت دار سرطاني بي ضابطه گرفتار شده اند
تصور اکثر افراد این است که در این میان زن نادیده گرفته می شود، اتفاقا در این ازدواج بیشترین حقوق برای زن است و شروطی که قبل از عقد می گذارد به لحاظ شرعی بر مرد انجام آنها واجب است. خانمی که این ازدواج را می پذیرد به هر دلیل که هست طبعا شرایط آن را می داند و سخن از هوسرانی مردان بی معنی و ناراست است.
سلام
اين امر در ضمن مشاوره با خانم هايي كه ازدواج مدت دار را مي پذيرند نمايان است. البته چيزي كه من به آن رسيده ام اين است كه بسياري از خانم ها نمي دانند كه در ضمن عقد مي توانند شروطي داشته باشند.
1- انتقال بیماری های مقارتبی احتمالی به همسر دایمی خود که باعث مشکلات بهداشتی می شود.
متاسفانه تصور رايج از ازدواج مدت دار، تنها گروهي اندك از زناني هستند كه به دلايلي از اين راه امرار معاش مي كنند و به دلايلي همچون سن بالا و...معمولا مورد رغبت طولاني مدت يك نفر واقع نميشوند و نتيجتا متعه افراد مختلف در زمانهاي معمولا كوتاه مي شوند.
خب اگر صرفا اين گروه را به عنوان گروه هدف براي متعه(از جانب زنان) در نظر بگيريم بحث احتمال انتقال بيماريهاي مقاربتي دور از ذهن نيست كه البته با روشهايي چون آزمايش خون قبل از ازدواج و نيز وسايلي چون كاندوم در حد قابل اطميناني اين احتمال و ريسك كاهش مي يابد.اما صرفنظر از اين مسأله بايد پرسيد مگر هر خانمي كه امكان ازدواج موقت دارد و يا راغب به اين كار است از نوع گروه زنان فوق است؟!
كم نيستند زناني كه به دلايلي چون جدايي يا فوت همسر اول و يا حتي دختراني كه به دليل سن بالا و يا نياز جنسي شديد و دلايل ديگر راغب به اين مسأله مي باشند و هيچگونه احتمالي درباره بيماريهاي مقاربتي درباره آنها وجود ندارد! چرا كه يا اصلا تا كنون شريك جنسي نداشته اند و يا نهايتا همسري سالم داشته اند كه از او جدا شده اند.
به صورت مختصر به آسیب های ازدواج موقت در مردان متأهل بپردازیم این آسیب ها عبارتند از :
2- صرف انرژی روانی برای شناسی احساسات ، هیجانات و انتظارات همسر موقت و هزینه اقتصادی برای رفع نیازهای مالی
آیا هرجا که انرژی صرف شود اتفاق بدی افتاده است؟!
خب همین انرژی به چندین برابرش در مورد همسر دائم مصرف می شود چه بدی دارد؟! چه آسیبی ست؟!
آیا وقتی انرژی صرف می کنیم و خود یا دیگران بهره ای مادی یا معنوی می بریم کار بیهوده ای کرده ایم؟!
آیا همسر موقت به خاطر موقت بودنش یا به خاطر دومی بودنش انسان نیست که صرف انرژی برایش ـ ضمن بهره خود ـ یک آسیب باشد؟!
یا اینکه با صرف انرژی برای ایشان انرژی مرد متاهل تمام می شود! و از ادامه زندگی باز می ماند؟!
در اینصورت آیا می توان گفت متاهلین بچه دار هم نشوند چون فرزند از قبل از تولد بگیر تا زمان فوت انرژی زیادی نیاز دارد و صرف این انرژی مرد را از صرف انرژی برای همسر دائمش باز می دارد؟!
خلاصه اینکه انرژی مصرف کردن فی نفسه چیز بدی نیست و آسیب نیست که اصلا صحنه زندگی با همین مصرف انرژیهاست! مهم این است که انرژی را در راهی بیهوده تلف نکنیم. در راهی که بهره ای که نیازمند آنیم ـ مادی یا معنوی ـ نداشته باشد.
ضمنا توجه داشته باشیم که در ازدواج موقت حق نفقه و همخوابگی وجود ندارد و طرفین خصوصا خانم با آگاهی از این مساله و با رضایت اقدام به عقد موقت کرده اند.
1- انتقال بیماری های مقارتبی احتمالی به همسر دایمی خود که باعث مشکلات بهداشتی می شود.
در نقد اين نقل قول با مطلب دوستمون سفير كاملا موافقم. اولا يك ازدواج موقت مدت دار در بادي امر هيچ تفاوتي با ازدواج دائم ندارد. يعني شناخت همسر مطلوب و همكفو بودن يكي از شرايط موفقيت آميز آن است. در ازدواج موقت با مدت كم نيز شناخت طرف مقابل بسيار مهم است و اينجا تفاوت آن با زنا روشن مي شود. بنابراين احتمال بيماري هاي مقاربتي از طريق ازدواج موقت بسيار كمتر خواهد بود. در واقع يكي از دلايل روي آوردن به ازدواج موقت جلوگيري از اين امور است.
ازدواج موقت مرز و حدود مشخص و تمام شرايط نكاح را دارد. اگر شخصي بدون آگاهي از شرايط و حدود اين امر اقدام به چنين ازدواجي كند شايد بتوان گفت در باطن اصلا ازدواجي رخ نداده بلكه همان بي ازدواجي است. دقت كنيد يكي از نكات مهم در خواندن صيغه ازدواج، انشا است. انشا يعني آن خانم يا موكلش به قصد همسر شدن صيغه را بخوانند. دقت كنيد اين «قصد» (intention) در واقع اصل ماجرا است. با اين نيت و قصد است كه حقوقي بر زن و مرد مترتب مي شود و تمام شرايط نكاح دائم به جز چند مورد بقيه وجود دارد.
1. اولا موارد مذکور در بهترین حالت احتمالی هستند و نه قطعی. منطقا ازدواج موقت مردی متاهل به نتایج بالا نمی رسد و حتی ممکن است نتایج معکوسی داشته باشد.
کاملا وافقم. و این را باید افزود که اگر طبیعت قانون ازدواج موقت برای متاهلین یا تعدد زوجات دائم چنین نتایجی در برداشت یا به تعبیر دیگر اگر نتایج منطقی این قانونها زیانبار و ویرانگر بود خداوند آن را وضع نمی کرد!
اکثر امور فردی (نه اجتماعی- دقت کنید من ازدواج موقت را پدیده ای اولا و باذات فردی می دانم) به خود افراد وابسته است (individually) یعنی به صورت فردی مضرات و محاسنش مشخص می شود. برای این امور پیچیدن نسخه ای واحد چندان صحیح نیست، چون متغیر های زیادی وجود دارد که ثابت کردن این متغیرها برای تعمیمی کلی بسیار سخت است. در واقع در همین امر ازدواج موقت برخی متغیر ها امور روانشناختی و صرفا فردی هستند که از هر فردی به فرد دیگر متفاوت است. حکم الهی مشخص است. در این که این پدیده توسط شرع تایید شده شکی وجود ندارد
این هم نکته بسیار روشنی ست که متاسفانه در اینگونه مباحث مورد غفلت واقع می شود.
و يا حتي دختراني كه به دليل سن بالا و يا نياز جنسي شديد و دلايل ديگر راغب به اين مسأله مي باشند و هيچگونه احتمالي درباره بيماريهاي مقاربتي درباره آنها وجود ندارد! چرا كه يا اصلا تا كنون شريك جنسي نداشته اند و يا نهايتا همسري سالم داشته اند كه از او جدا شده اند.
بله
به این میگن مملکت امام زمانی که منتظرانش به فکر پیر دخترانش هم هستند تا نیاز جنسی اشان که آخرین نیاز این بنده خداها بود را رفع نمایند.
روانشناسی جنسی میگوید اگر کسی سابقه رابطه جنسی را داشته باشد چندین برابر بیشتر از کسی که این رابطه را تجربه نکرده باشد آسیب روانی میبیند در زمانیکه این امر میسر نباشد.
خب چه فایده که به روانشناس کسی وقعی نمیگذارد تا زمانی که مجتهد هست و پیامبر خدا روایات ضعیف و قوی متعدد دارد.
یک معمی هست در مشهد آمد یک روانشناس روانی را زیر سوال برد که آقا این روانشناس روانی است البته حرفش کاملا صحیح بود. کلیپش را برای دانلود میگذارم. نمیدانم امروز اگر از او همان سوال پرسیده شود همان عبارات را تکرار خواهد کرد یا خیر اهل سرزمین باد خواهد بود.
یاحق
بله به این میگن مملکت امام زمانی که منتظرانش به فکر پیر دخترانش هم هستند تا نیاز جنسی اشان که آخرین نیاز این بنده خداها بود را رفع نمایند. روانشناسی جنسی میگوید اگر کسی سابقه رابطه جنسی را داشته باشد چندین برابر بیشتر از کسی که این رابطه را تجربه نکرده باشد آسیب روانی میبیند در زمانیکه این امر میسر نباشد. خب چه فایده که به روانشناس کسی وقعی نمیگذارد تا زمانی که مجتهد هست و پیامبر خدا روایات ضعیف و قوی متعدد دارد.
اين نقل قول دوست عزيز جناب bina 88 براي من چندان آشكار نبود. در واقع مشخص نبود (لاقل براي من)سخن ايشان نقدي بر مطلب دوستمون سفير بود يا تاييدي بر آن. هر دو جنبه در اين نقل قول قابل برداشت است. اينكه جناب سفير فرمودند «و يا حتي دختراني كه به دليل سن بالا و يا نياز جنسي شديد و دلايل ديگر راغب .........» منظور بحثي استدلالي در نقد آسيب هاي احتمالي مطرح شده توسط جناب اميدوار بود. دقت كنيد ازدواج موقت امري مجاز است نه واجب. بنابراين اين مباحث به معناي انجام چنين امري نيست. مثل اينكه كسي درباره مضرات و معايب غذاي x بحث كند، اما بدين معنا نيست كه بايد حتما آن غذا را خورد يا نخورد. بلكه جناب سفير به نظرم بسيار منطقي استدلال كردند كه اگر مشكل وجود بيماري مقاربتي است، مي توان ان را بدين طريق حل كرد، اما اين سخن بدين معنا نيست كه همه بروند با اين افراد ازدواج موقت كنند. بايد به روند استدلال دقت كرد.
مردی که در کنار همسر دایم ، همسر موقت اختیار کرده به دلیل تخلیه روحی و هیجانی در کنار همسر موقت حوصله برقراری رابطه صمیمی با همسر خود را ندارد و مانند فردی است که کامل سیر شده و از بهترین غذاهانیز لذت نمی برد. این بی حوصلگی باعث افسردگی زن شده و در بعضی موارد زن مجبور میشود به دلیل نیازهای عاطفی و یا انتقام از همسر با وجود احساس گناه با جنس مخالف خارج از خانواده خود رابطه ایجاد کند که این کار باعث متلاشی شدن خانواده می شود.
متاسفانه این هم یکی دیگر از تصورات اشتباه درباره ازدواج مجدد چه موقت و چه دائم است.
این تصور که حتما آن مرد، زن اول را دوست نداشته یا مشکلی با او داشته که سراغ دومی رفته است!!
در حالیکه لزوما چنین نیست بلکه اصل بر این است که کسانی که اقدام به ازدواج مجدد می کنند زن و خانواده خود را دوست دارند و می خواهند همسر دیگری را اضافه کنند! نه اینکه دومی را جایگزین اولی کنند ـ دقت شود ـ!!!
اگر بنا بر جایگزینی بود حق طلاق دست مرد است و می توانست زن اول را طلاق بدهد و سراغ دومی برود. اگر گفته شود مهریه ها سنگین است یا طلاق به این سادگی نیست می گوییم پس چرا در زمانهای گذشته با اینکه طلاق راحت بود اما تعدد زوجات رایجتر بود. ـ دقت شود که طبیعت قضیه را می گویم نه اینکه هیچ مورد ی بر خلاف این نباشد ـ
بنابراین اینکه مردی از نظر روحی و هیجانی با همسر موقتش یا دوم دائمش خوش باشد لزوما چنین نتیجه ای ندارد که با اولی بی حوصله و بد اخلاق شود!!! مثال سیر شدن از غذا در اینجا درست نیست بلکه باید این مثال واضح را آورد که آیا تعدد فرزندان یک مادر نتیجه منطقیش تمام شدن محبت او به فرزند اول است؟! نقص فرزند اول است؟! تنفر از فرزند اول است؟! بی حوصلگی با فرزند اول است؟! یا اینکه هیچکدام از اینها نتیجه منطقی نیست. محبت یک ظرفی با ظرفیت محدود نیست که ابراز آن به یک نفر اضافه تر، سهم بقیه را تمام کند!
نکته دیگر اینکه هر نیازی و هر ارضائی در جای خود کارکرد خود را دارد و هیچ نیازی و هیچ ارضایی بطور کامل جایگزین نیاز دیگر نمی شود. نیاز به همسر موقت یا همسر دوم ـ برای کسی که به هر دلیل چنین نیازی در خود می بیند ـ نیاز وی را به همسر اول یا فرزندان برطرف نمی کند و همینطور ارضاء جسمی و روحی از طریق همسر دوم وی را از همسر اول جدا نمی سازد. ـ به مثال تعدد فرزندان توجه شود ـ
بنابراین کسانی که دائما بحث فروپاشی خانواده را به عنوان یکی از آسیبهای تقریبا گریز ناپذیر! تعدد زوجات مطرح می کنند و تمام گناه آن را گردن مرد به صرف ازدواج مجددش می اندازند باید به این مسائل بیندیشند.
باید ببینند آیا زن اول یا جامعه در اینخصوص درست رفتار می کنند تا بگوییم فروپاشی خانواده اثر مستقیم تعدد زوجات است؟!
در جامعه ای که استاد دانشگاهش حتی فکر کردن به اضافه شدن همسری دیگر را خیانت مرد می داند؟! در جامعه ای که زنان فرهیخته اش! اعتراض می کنند چرا تعدد زوجات یوسف پیامبر را از رسانه ملی نشان دادید تا قبح! این عمل ریخته شود؟! و....
بنابراین اینکه مردی از نظر روحی و هیجانی با همسر موقتش یا دوم دائمش خوش باشد لزوما چنین نتیجه ای ندارد که با اولی بی حوصله و بد اخلاق شود!!! مثال سیر شدن از غذا در اینجا درست نیست بلکه باید این مثال واضح را آورد که آیا تعدد فرزندان یک مادر نتیجه منطقیش تمام شدن محبت او به فرزند اول است؟! نقص فرزند اول است؟! تنفر از فرزند اول است؟! بی حوصلگی با فرزند اول است؟! یا اینکه هیچکدام از اینها نتیجه منطقی نیست. محبت یک ظرفی با ظرفیت محدود نیست که ابراز آن به یک نفر اضافه تر، سهم بقیه را تمام کند!
جناب سفیر به نظرم بسیار استدلال جالب و منطقی ای داشتند. مثال غذا کاملا قیاسی مع الفارق است. اگر شما کامل سیر شده اید، در همان لحظه شاید میلی به غذا نداشته باشید، اما روز بعد چی؟ وقتی مثال جناب امیدوار کار می کند که او بتواند استدلال کند وقتی فردی کاملا سیر شد، دیگر کاملا سیر است در تمام زمان. چنین چیزی هم قابل استدلال نیست. در مورد ازدواج موقت حتی نوع مدت دار ان شما باید بتوانید بگویید که فرد مورد نظر در همه لحظات به این سیری رسیده است، که کاملا بر اساس قوانین بیولوژیک ناراست است. در اینجا از فردی به فرد دیگر این امور متفاوت است. حتی اگر فرض کنیم فردی با وجود متعه در اکثر ساعات شبانه روز با او به سر می برد، بعد از مدتی نسبت به همان نیز سیری کامل پیدا می کند و اینجا شاید غذای قبلی را بیشتر بپسندد. مثلا اگر فردی مدت ها چلو مرغ می خورد، خب طبیعی است با خوردن چلو کباب، اشتهای بیشتر و لذت مطبوع تری دارد، اما اگر او به خوردن چلو کباب ادامه دهد باز بعد از مدتی هوس خوردن مرغ دارد. البته اینها اموری کاملا individual است و تعمیم دادن انها مشکل است؛ غرضم در این بحث این بود که مساله مثال غذا قیاسی نیست که تمام جنبه ها را پر کند کسی دقیقا می تواند از مثال غذا برداشت دوم را اتفاقا برای تاییئد متعه استفاده کند.
مثالی که جناب سفیر زدند درباره محبت میان فرزندان تا حدود زیادی به مساله متعه شبیه تر است تا مثال غذا. نکته مهم این است که در مثال فرزندان، فرزندان دائمی و در تمام لحضات در نزد پدر و مادر حاضرند. بنابراین اگر متعه مدت دار را نیز این گونه تصور کنیم ( که طبیعتا نیست) به این مثال نزدیک تر است. و پاسخ سفیر به نظرم کافی بود.
دقت كنيد ازدواج موقت امري مجاز است نه واجب. بنابراين اين مباحث به معناي انجام چنين امري نيست. مثل اينكه كسي درباره مضرات و معايب غذاي x بحث كند، اما بدين معنا نيست كه بايد حتما آن غذا را خورد يا نخورد. بلكه جناب سفير به نظرم بسيار منطقي استدلال كردند كه اگر مشكل وجود بيماري مقاربتي است، مي توان ان را بدين طريق حل كرد، اما اين سخن بدين معنا نيست كه همه بروند با اين افراد ازدواج موقت كنند. بايد به روند استدلال دقت كرد.
جناب همراه اگر شما متوجه جهت و سمت نقد بنده نشدید نیاز به دقت و تمرکز بیشتری دارید . بنده تا آنجائیکه ممکن بود توضیح دادم بیشتر از این در انظار صحیح نیست .
اینکه میفرمائید ازدواج موقت امری مجاز است نه واجب بگذارید ببینیم این امر مجاز است یا واجب.
( بدوا ذکر کنم که استفاده کردن از کلمات انحرافی برای دور زدن بعضی مباحث در مذاهب امری عادی است ولی این امر در تشیع امروزی این مذهب را سوگلی نمونه ها کرده)
امر مجاز بر اساس مفهوم امری است که برای آن جواز صادر شده و مورد تائید نیست درست است ؟
اولا این امر مورد تائید است
و اما
واجب بودن یا نبودن آنرا باید از قوای شهوانی دختران و پسران ازدواج نکرده تا پیر دختران پرسید و این امری واضح است.
و این را همه میدانند قوا جنسی ای که برایش جواز صادر شده باشد خواه ناخواه چه کلمه واجب را بنویسند آقایان و چه ننویسند واجب خواهد بود لذا بازی کردن با لغات به قصد تحمیق دیگران شایسته این ملت شیعه نیست.
همین آقایان و خانمهائیکه به این شکل متعه معتقدند حتی با وجود داشتن همسر و دم دست بودن و نداشتن مشکلی در رابطه با ارتباط جنسی برای خود فرض واجب میدانند صیغه 1/14 ساعته را
آنوقت شما چطور فکر کردید این امر امری مجاز است و واجب نیست که در عمل کاملا فریضه ای واجب است ؟
( حداقل کمی به مبنا و مفهوم سخنان جناب سفیر با دقت بیشتری نظر بیاندازید )
یاحق
جناب بینا درباره مطلبی که فرموده بودید نکاتی چند بیان می کنم.
1. بنده قصد نزاع ندارم که چنین سخن می رانید. بدین دلیل درباره دقت و تمرکز فقط بر شما سلام می کنم. و باز متاسفانه از این مطلب دوم شما نیز برداشت های پراکنده داشتم و دقیق متوجه نشدم که چه می گویید. باز از عدم تمرکزم از شما عذر می خواهم و آنچه را که با عدم دقتم فهمیده ام می گویم. در ضمن انچه برای من مهم است روند استدلالی بحث است نه روانشناسی آدم ها.
2. در هر امر استدلالی باید ابتدا مفاهیم را مشخص کرد و سپس به تدقیق موضوع پرداخت. بازی با کلمات لفظ ناروایی است که در بحث استدلالی جایگاهی ندارد. اولا دقت در مفاهیم به شناخت موضوع کمک می کند و این متفاوت با دور زدن مطلب است. دقت کنید وقتی بحثی استدلالی هست، ملزومات ان نیز استدلال است نه احساس و یا تجربه شخصی و یا صرفا انگ زدن به طرف مقابل در این صورت باب بحث بسته خواهد بود و هرکسی مسئول کار خودش هست. در روند استدلالی هر کلامی ابتدا افراد باید مفاهیم به کار رفته در بحث را برای خود تدقیق کنند. گاهی اوقات ابتدای مباحث از اصل خود بحث طولانی می شود چون هر دو طرف به تعاریف یکدیگر نقد هایی دارند که رسیدن به اجماعی در این زمینه توافق بر سر پیش فرض ها است. بدیدن دلیل در دو پست قبلی سعی کردم مفاهیم مجاز و واجب را مشخص کنم.
3. بحث ما در اینجا صرفا درباره آسیب های احتمالی متعه است، سخن بر سر این است آیا این آسیب ها به لحاظ منطقی از متعه کردن بر می آیند یا نه. در اینجا بحث بر سر ربط منطقی آن است، نه درباره عمل متعه و این که افرادی این کار را انجام می دهند یا نمی دهند. یا اینکه کسی بر خود آن را فرض واجب کرده یا نکرده. بدین دلیل از مجاز بودن و واجب بودن امری سخن گفتم که این منظور هویدا شود.
3. در دو پست قبلی مفاهیم مجاز و واجب را توضیح دادم. مفهومی که شما از مجاز می گویید ناصحیح است. اینکه می فرمایید مجاز بودن به معنای جواز دادن به امری است و مورد تایید نیست، دچار تناقضی منطقی هست. اگر عمل الف جواز انجامش صادر شده، پس انجام آن نیز تایید می شود. به لحاظ معنایی در معنای صادر شدن مجوز برای امری، تایید ان نیز نهفته است. حال اگر امری مجوزش صادر شود اما مورد تایید نباشد در این مفهوم جواز، تناقض منطقی وجود دارد.
استدلال اول: جواز یعنی اگر انجام دهی کار نادرستی نکردی
حال شما عمل الف را انمجام می دهی
بنابراین چنین نیست که شما با عمل الف کار نادرستی کرده ای.
استدلال دوم: عدم تایید یعنی اگر انجام دهی کار نادرستی کردی
حال شما عمل الف را انجام می دهی
بنابراین شما با انجام عمل الف کار نادرستی کرده ای.
دقت کنید نتیجه دو استدلال منطقا با یکدیگر متناقض اند.
اما مفهوم مجاز بودن بدین معنا است که اگر عمل الف را انجام دادید کار نادرستی نکرده اید. مفهوم الزامی بودن یک عمل این است اگر ان را انجام ندهید کار نادرستی کرده اید. بنابراین ازدواج موقت عملی واجب نیست که اگر کسی انجام ندهد کار نادرستی کرده است، بلکه اگر انجام داد کار نادرستی نکرده است. باید به تفاوت این دو دقت کنید. د
4. شما متاسفانه مفهوم واجب را که متعلق آن انجام فعل است، و از طریق نادرستی ( یا شرعی به معنابی مخالفت با امر خدا) تعریف می شود، با واجب به معنای نیاز بدنی اشتباه گرفته اید. دقت کنید برای قوای جنسی حکم صادر نشده بلکه بر امر ازدواج مفهوم مجاز به کار رفته. اینکه به لحاظ بیولوژیک برای زنده ماندن سلول های من نیاز به آب دارند بدین معنا نیست که عمل آب خوردن عملی واجب و ضروری است. یعنی اگر شما آب نخورید کار نادرستی کرده اید. دقت کنید مفاهیم واجب و مجاز را از طریق مفهوم نادرستی تعریف کرده ایم.
5. تا انجایی که من متوجه می شوم ساختار سخن شما به جامعه شناسی متعه بر می گردد و اینکه در جامعه افراد چگونه به این موضوع می نگرند و چگونه رفتار می کنند، و این ربطی به بحث من ندارد. بنده تخصصی هم در زمینه جامعه شناسی مباحث ندارم.
اینکه فردی با داشتن همسر دائم متعه می کند و به نظر شما چنین امری را واجب فرض کرده، هیچ ربطی به مفهوم واجب که بر متعلق فعل به کار می رود ندارد. فرض کنید من بر خودم واجب می دانم به گوش دیگری بزنم، اما واجب فرض کردن من یا دیگری بدین معنا نیست که عمل زدن در گوش دیگری عملی واجب هست. دقت کنید در اینجا بحث بر سر عمل فی نفسه هست. امر واجب و ضروری بر اساس نفسانیات ما تعریف نمی شود بلکه امر واجب یعنی در هر حالتی و در هر وضعیتی انجام ندادنش به معنای کار نادرست کردن است حال بر طبق شرع اسلام امور واجب، مباح، مستحب و حرام را خداوند تعیین می کند. ممکن است در جامعه دیگری افراد این امور را بر اساس قانون تعیین کنند. حال اینکه برخورد آدم ها با این موضوع چگونه است خود بحث دیگری است.
اين نقل قول دوست عزيز جناب bina 88 براي من چندان آشكار نبود. در واقع مشخص نبود (لاقل براي من)سخن ايشان نقدي بر مطلب دوستمون سفير بود يا تاييدي بر آن. هر دو جنبه در اين نقل قول قابل برداشت است. اينكه جناب سفير فرمودند «و يا حتي دختراني كه به دليل سن بالا و يا نياز جنسي شديد و دلايل ديگر راغب .........» منظور بحثي استدلالي در نقد آسيب هاي احتمالي مطرح شده توسط جناب اميدوار بود. دقت كنيد ازدواج موقت امري مجاز است نه واجب. بنابراين اين مباحث به معناي انجام چنين امري نيست. مثل اينكه كسي درباره مضرات و معايب غذاي x بحث كند، اما بدين معنا نيست كه بايد حتما آن غذا را خورد يا نخورد. بلكه جناب سفير به نظرم بسيار منطقي استدلال كردند كه اگر مشكل وجود بيماري مقاربتي است، مي توان ان را بدين طريق حل كرد، اما اين سخن بدين معنا نيست كه همه بروند با اين افراد ازدواج موقت كنند. بايد به روند استدلال دقت كرد.
به نظر میر سد که ازدواج مؤقت امری مستحب است ونه مباح .........زیرا روایتی از امام صادق نقل میشود به این مضمون :
دوست ندارم که شعیان من از دنیا بروند در حالیکه یکبار این سنت متروکه را انجام نداده باشند
در جای دیگر وروایت دیگر:
اگر آن کار را کردند به ازی هر قطره آبی از غسل مربوطه از بدنشان جاری شود کلی ثواب دارد
اینهم ثواب وسفارش برای کار مباح ......:Gig:فکر نمی کنم چنین باشد
به نظر میر سد که ازدواج مؤقت امری مستحب است ونه مباح .........
منونم از نظرتون، اما دو نکته مفید فایده است:
1. اولا مباحث مطرح شده در حالت حداقلی ازدواج موقت یعنی مباح بودن صورت گرفت.
2. در مراجعه به احادیث باید دقت کرد. معمولا مراجع تقلید تمام احادیث پیرامون یک موضوع را بررسی می کنند با تمام شرایط و جوانبش سپس استخراج حکم می کنند. بنابراین در زمینه مباح بودن ازدواج موقت شاید بین هیچ یک از مراجع فرقی نباشد( تصور می کنم آقای صانعی فقط در شرایط اضطرار مباح می داند)، اما برخی مراجع بر مستحب بودن ان تاکید دارند مانند آقای بهجت که در وب سایتشان دیدم و برخی لااقل صریح ذکر نمی کنند. بدیدن دلیل ما با حداقل حکم یعنی مباح بودن بحث کرده ایم.
1. بنده قصد نزاع ندارم که چنین سخن می رانید. بدین دلیل درباره دقت و تمرکز فقط بر شما سلام می کنم.
جناب همراه گرامی بنده نیز قصد نزاع لفظی ندارم ولی نیاز است که بگویم این استدلال که حکم - متعه دخترباکره بدون اذن پدر - امری مجاز است استدلال صحیحی نیست و اگر مرجعی آن را امر مجاز ذکر نموده در حقیقت از بعضی موضوعات چشم پوشی کرده. ( عمدا یا سهوا را خودتان بهتر میدانید)
این که بنده ذکر میکنم قوای جنسی انسان حکمی را از مجاز به واجب تغئیر میدهد
تجربه شخصی بنده نیست
این طبیعت انسان است . لذا از لحاظ ارگانیسم جنسی این سخن که این امر امری مجاز است سخن منطقی ای نیست.
مثلا انگار بگوئیم هنگام سیل گریختن از محل سیل امری مجاز است . خب این ( معذرت میخواهم ) خنده دار است .
مگر میشود موقع سیل فرار نکرد ؟
یعنی حتی اگر کسی از نعمت عقل نیز بی بهره باشد احساس ترس او را به گریختن از محل وا میدارد.
لذا این امرحتی اگر مجاز اعلام شود هنگام اجرا واجب عمل میشود.
در اینجا مجاز دانستن چنین عملی چنین حکمی را دارد که در بالا مثال زده شد.حال شما نظرتان را بفرمائید.
یاحق
با سلام مجدد بر جناب بینا
فکر کنم من و شما از دو مقوله متفاوت بحث می کنیم. بحث مجاز بودن و الزام در وهله اول ناظر بر ارزش ها (values) است نه ناظر بر امور واقع (facts). معمولا علمای فلسفه میان این دو تمایز قائل می شوند. آنچه شما می گویید امور واقع است و بر این امور اطلاق مجاز بودن ناصحیح است.
دقت کنید امر سیل آمدن یک fact ست وقتی سیل امد انسان معقول جانش را نجات می دهد این ربطی به مجاز بودن یا الزامی بودن ندارد. ممکن است شما بگویید واجب است که از سیل فرار کنیم اما این « واجب» با آن «واجب» که بر امور ارزشی اطلاق می شود دو معنا است. در این حالت واجب مسامحی در زبان به کار می رود.
دقت کنید معنای واجب یا الزام (obligation) در امر ارزشی بر اساس نادرستی عمل تعریف می شود. یعنی اگر انجام ندهی کار نادرستی کرده ای. واژگان «درستی» (rightness)، «نادرستی (wrongness)، خوبی (goodness) و بدی (bad) وازگان ارزشی (evaluative) هستند. گاهی اوقات ما می گوییم فلانی خوب دوچرخه سواری میکند. این «خوب» در اینجا واژه ارزشی نیست بلکه یعنی او دوچرخه سوار ماهری است.
به همین منوال قوای جنسی امور واقع یا فکت هستند که بر انها اطلاق مجاز و واجب بی معنی است. در امور ارزشی تجربه شخصی یا تجربه دیگران جایی ندارد. مثلا اگر بگوییم « x خوب است چون دیگران تایید می کنند» با این اشکال مواجه می شویم که ممکن است دیگران اشتباه کرده باشند. لزوم اکثریت، امر ارزشی را خوب یا بد نمی سازد.
وقتی می گوییم متع کردن امری مجاز است، یعنی بر مبنای نظام ارزشی ( که در این جا توسط خداوند صورت بندی شده) اگر کسی متعه کند امر نادرستی ( باز به معنای ارزشی) انجام نداده است. نادرستی نیز در امور ارزشی با تنبیه و عقاب (punishment) همراه است. یعنی انجام عمل نادرست مستوجب عقاب است اما عمل مجاز این حالت را ندارد. در اینجا اصلا بحث بر سر قوای جنسی نیست و این که دیگران وقتی قوای جنسی شان تحریک می شود چه عملی انجام می دهند ربطی به بحث منطقی ما ندارد.
مثلا می گوییم دزدی امر نادرستی است و حرام است. حرام در این جا یعنی اگر انجام دهی مستوجب عقاب هستی. حالا اگر کسی به هر دلیل (مثلا فشار زندگی) دزدی کند و ما بگوییم او این عمل را «واجب» کرده است غلط است. بر عمل دزدی اطلاق حرام صورت می گیرد نه بر کسی که این کار را انجام می دهد.
دقت کنید میل ما یا اراده ما ممکن است هر کاری را انجام دهد، امور ارزشی جدا از میل و اراده ما هستند. اگر شما بخواهید امور ارزشی را بر مبنای میل یا ego هر شخص تعریف کنید، با اشکال آنارشیستیک شدن جامعه روبرو می شوید. برای بحث بیشتر در این زمینه رجوع کنید به کتاب «تحلیل فلسفی ذهن» نوشته جان هاسپرس. اگر با انگلیسی آشنایید اصل کتاب را مطالعه کنید اگر نه ترجمه کتاب ( آخرین ادیشن) توسط موسی اکرمی ترجمه شده است. در آنجا تفاوت میان امور ارزشی و امور واقع به طور مبسوط ذکر شده است.
پی نوشت: 1. راستی اکثر مراجه متعه دختر باکره بدون اذن پدر را با احتیاط واجب جایز نمی دانند. در واقع می توان گفت اکثر مراجع ان را مجاز نمی دانند.
به همین منوال قوای جنسی امور واقع یا فکت هستند که بر انها اطلاق مجاز و واجب بی معنی است. در امور ارزشی تجربه شخصی یا تجربه دیگران جایی ندارد.
[=Times New Roman]
جناب همراه شما در مثالی مناقشه میکنید که بنده به قصد سهولت درک شهوت بدون کنترل ذکر کردم
و منظور بنده این بود که متعه دختر باکره بدون اجازه والد هرچند مجاز ذکر میشود
ولی از آنجائیکه این امر جذابیت روحی و جسمی در تمام افراد را به اندازه سرکشی سیل را دارد این امر دیگر مجاز نخواهد بود و در حقیقت
این حکم واجب اعلام گردیده.
عرض کردم این نتیجه مشاهدات و نظریات شخص بنده نیست ریشه و پایه عقلی و علمی دارد.
در اسلام نیز توجه به امر رابطه نسی با وسواسی دو چندان نسبت به احکام دیگر مورد توجه قرار میگیرد که این خود دال بر قدرت تخریب این نیاز است (در صورت کنترل نشدن)
شما فرمودید
دقت كنيد ازدواج موقت امري مجاز است نه واجب. بنابراين اين مباحث به معناي انجام چنين امري نيست. مثل اينكه كسي درباره مضرات و معايب غذاي x بحث كند، اما بدين معنا نيست كه بايد حتما آن غذا را خورد يا نخورد. بلكه جناب سفير به نظرم بسيار منطقي استدلال كردند كه اگر مشكل وجود بيماري مقاربتي است، مي توان ان را بدين طريق حل كرد، اما اين سخن بدين معنا نيست كه همه بروند با اين افراد ازدواج موقت كنند. بايد به روند استدلال دقت كرد.
[=Times New Roman]اتفاقا اگر قوای جنسی باعث نشود صوابهایش باعث میشوند که رغبت مضاعف گردد.
و ضمنا
پی نوشت: 1. راستی اکثر مراجه متعه دختر باکره بدون اذن پدر را با احتیاط واجب جایز نمی دانند. در واقع می توان گفت اکثر مراجع ان را مجاز نمی دانند.
[=Times New Roman]
باید خدمتتان عرض کنم از نظر قالب علماء خبر ندارید اول ( از قول کاربر یا علی) بصورت تصویری ملاحظه بفرمائید که نظر قالب بر این است که صوابش را ببرید
http://www.askdin.com/showpost.php?p=137023&postcount=167
http://www.askdin.com/showpost.php?p=137037&postcount=171
[=Times New Roman]ضمنا شرایط مجاز همانطوریکه ذکر شده این است که امری را پذیرفتن است بدون تائید و تاکید و ایجاب
ولی وقتی برای متعه صواب قائل شویم و می گوئیم هرکسی در عمرش لازم است متعه کند و بتعداد قطرات غسلش صواب برای او مینویسند و.....
دیگر نمیتوان حکم متعه را مجاز دانست و تعریف کرد در حالیکه اینهمه صواب بر آن نوشته اند. این امر خود از هر واجبی واجبتر شده.
پس در هر دو صورت در حقیقت این امر واجب اعلام شده با تائید اکثر علمای اعلام
والسلام
یاحق
[="] با سلام
متاسفانه یک اشتباهی صورت گرفته و تصور بر این است که مردهایی که زن دارند هم میتوانند ازدواج موقت کنند در حالیکه اصلا چنین چیزی نیست، البته امکان دارد مردان متاهل هم این کار را انجام دهند اما آن چه درباره ازدواج موقت مورد نظر قانونگذار است مربوط به افراد مجردی است که همسر ندارند، و امکان ازدواج دائم هم برایشان فراهم نیست،
[/]
یا حق
بنابراین کسانی که دائما بحث فروپاشی خانواده را به عنوان یکی از آسیبهای تقریبا گریز ناپذیر! تعدد زوجات مطرح می کنند و تمام گناه آن را گردن مرد به صرف ازدواج مجددش می اندازند باید به این مسائل بیندیشند.
باید ببینند آیا زن اول یا جامعه در اینخصوص درست رفتار می کنند تا بگوییم فروپاشی خانواده اثر مستقیم تعدد زوجات است؟!
در جامعه ای که استاد دانشگاهش حتی فکر کردن به اضافه شدن همسری دیگر را خیانت مرد می داند؟! در جامعه ای که زنان فرهیخته اش! اعتراض می کنند چرا تعدد زوجات یوسف پیامبر را از رسانه ملی نشان دادید تا قبح! این عمل ریخته شود؟! و....
آیا میدانید مفهوم عدالتی که مد نظر خداوند است حتی نگاه ,ذره ای توجه و لبخند مساوی را نیز شامل میشود ...که تقریبا از عهده هرکسی بر نمیاید که غیر از آن از مصادیق ظلم است...
با سلام و احترام
طبق روايات معصومين عليهم السلام و تفاسير معتبر قرآن، مفهوم از عدالت بين زنان، هرگز به اين معني نيست!
جهت اطلاع بيشتر و كاملتر به تاپيك زير رجوع كنيد:
آیا در تعدد زوجات،رعایت عدالت، در محبت بین زنان شرط است؟
واقعا جای تعجب دارد که حضرات تنها آیه تعدد زوجات را شنیده اید و از آیه بعدی آن که بیان مینماید هرگز قادر به احرای عدالت نیستید غافل مانده اند؟آیا میدانید مفهوم عدالتی که مد نظر خداوند است حتی نگاه ,ذره ای توجه و لبخند مساوی را نیز شامل میشود ...که تقریبا از عهده هرکسی بر نمیاید که غیر از آن از مصادیق ظلم است...آخر تا کی میخواهید آیات را با رای هوسهای خود تفسیر کنید و حتی کسانیکه اندک وجدانی دارند و به فکر احساسات و عواطف شریک زندگی خود هستند را هم نکوهش کنید.
دوست عزیز کمی آرامتر!
1. تعدد زوجات و شرایط و احکامش امر مبهمی نیست که نیاز باشد بر سر اصل آن بحث شود. امری که متاسفانه به دلیل برخوردهای ناآشنایان با فقه و شریعت اسلامی رایج شده است! و در همین سایت هم در چندین تاپیک بحثهایی که می توانست با ارائه راهکارهای عملی منجر به راهنمایی افراد برای مدیریت صحیح این قانون الهی شود با بستن قید و شرطهای من در آوردی به قانون تعدد زوجات به ناکجا آباد کشیده شد!!!
2. اهل بیت علیهم السلام که مفسران حقیقی و نهایی کتاب خدا هستند درباره آیه مورد نظر شما فرموده اند: مراد از آن عدالتی که خداوند فرموده هرگز نمی توانید بین همسران خود برقرار کنید محبت قلبی است و این امر غیر ممکن را خداوند از شما نخواسته است بلکه عدالت واجب شده در تعدد زوجات در بحث نفقه و همخوابگی ست و البته در اموری دیگر نیز مستحب و مورد سفارش است. و این نظر سراسر تاریخ فقه شیعه می باشد.
3. نظر دادن درباره احکام الهی وادی سهمگینی است که حتی متخصصان این وادی یعنی فقهای بزرگوار شیعه با احتیاط در آن قدم می گذارند چه رسد به غیر متخصصان که کلا باید از نظر دادن در این وادی به شدت بپرهیزند. چرا که نظر دادن در امری چنین مهم که تخصصی در آن نداریم نه معقول است و نه مشروع! چه رسد به اینکه کسی بخواهد تمامی فقه و فقهای شیعه را که تفسیر آیه ای را بنا به نص صریح معصومین علیهم السلام بیان کرده اند متهم کند به تفسیر قرآن از روی هوس!!!!!
4. عقل و شرع می گوید بجای صرف عمر در چون و چرا کردن نسبت به احکام متعالی خداوند، اولا در کسب علم و معرفت دینی(احکام، عقاید و...) بکوشیم ثانیا در عمل، بندگی خدا کنیم و نتیجه اش را ببریم.
والسلام
این هم متن نامه جناب زیبایی نژاد به رئیس مجلس ـ حدود یک سال پیش ـ درباره بخشهایی از لایحه تحکیم خانواده! که خوشبختانه نهایتا از لایحه حذف شد:
رئیس محترم مجلس شورای اسلامی
چنان که مستحضرید «لایحه تحکیم خانواده»، پیشنهادی از سوی قوه قضائیه به دولت، ناظر به رفع مشکلات شکلی حقوق خانواده تنظیم شده بود اما دولت محترم با اضافهنمودن برخی مواد محتوایی، از جمله ماده 23، که ازدواج مجدد را موکول به اجازه دادگاه پس از احراز تمکن مالی زوج و تعهد به اجرای عدالت میدانست، لایحه را به مجلس ارسال نمود. کمیسیون محترم قضایی نیز با اصلاح ماده 23، با نگاهی سختگیرانه، جواز ازدواج مجدد را موکول به حصول شرایطی از جمله عدم تمکین همسر اول، محکوم شدن به حبس قطعی به مدت 5 سال یا بیشتر، ترک محل زندگی و ابتلا به بیماریهای ناعلاج نموده و در غیر این صورت ازدواج مجدد را عملی مجرمانه دانسته است.
2. هماکنون موضوع دختران مجرد که در ادبیات کارشناسانه ما با اصطلاحاتی چون «دختران تنها» و «دختران ناامید» و در کشورهای عربی با عنوان «عانسات» به آن اشاره میشود به یکی از مسائل اجتماعی کشورهای خاورمیانه تبدیل شده است. در کشورهای عربی وجود میلیونها دختر تنها، مسئولان را به پیشنهاد شیوههای جدیدی از ازدواج سوق داده است که تعهدات کمتری برای مردان ایجاد و آنان را به ازدواج با دختران ترغیب نماید. موضوع دختران تنها، کشور ما را نیز با مسائل متعددی از جمله شیوع تکزیستی، خلأ عاطفی، مشکلات مالی، تحول در اخلاق جنسی و عطش اشتغال به دلیل ترس از آینده مواجه کرده است که نظام اسلامیباید سیاستهایی را، هم به منظور کاستن از تعداد دختران تنها و هم کاستن از مشکلات آنان، پیگیری نماید. در چنین شرایطی محدودسازی ازدواج مجدد به معنای نادیده گرفتن نیازهای عاطفی، اقتصادی و جنسی این گروه، محرومسازی آنان از تشکیل خانواده و افزایش آسیبهای اجتماعی است.
3. سیاست محدودسازی ازدواج مجدد سبب خواهد شد افرادی که به هر دلیل درصدد ازدواج مجددند، به طلاق همسر خود بیاندیشند. بنابراین افزایش آمار طلاق از پیامدهای محدودسازی است. در حقیقت میتوان گفت ازدواج مجدد میتواند به پایایی ازدواج اول کمک کند.
4. از پیامدهای تصویب این ماده علاوه بر شیوع روابط نامشروع جنسی، افزایش ازدواجهای مخفیانه است که مشکلاتی را برای همسران دوم و فرزندان آنها پدید میآورد. به نظر میرسد نهاد قانونگذار با تصویب این ماده به جای آن که سیاست حمایت از این دو گروه را، برای برخورداری از زندگی آرام و بدون دغدغه در پیش گیرد، عملاً به تحقیر و نادیده گرفته شدن آنان کمک میکند!
ماده پیشنهادی کمیسیون قضایی ازدواج مجدد را منوط به شروطی کرده است که برخی از آنها غالباً تحقق نمییابد. این که زوج، برای کسب مجوز ازدواج، اقدام به طرح شکایت علیه همسر خود کند و مسائل عرصه خصوصی را به حریم دادگاه بکشاند نه به مصلحت خانواده است و نه در مواردی چون نشوز جنسی به راحتی اثبات میشود.
مشکل تعدد زوجات در کشور ما بیش از هر چیز ناشی از دو عامل است:
و در مواجهه با عامل دوم آموزش و مهارتافزایی برای مردان و همسران آنها در بدو ازدواج مجدد و مقابله قانونی با افرادی باشد که با همسران خود ظالمانه معاشرت میکنند.
برخی کارشناسان محترم در توجیه محدودسازی ازدواج مجدد به لزوم برقراری عدالت، از جمله عدالت عاطفی، اشاره کردهاند که به نظر میرسد ناشی از عدم آشنایی با مباحث فقهی و حقوقی مربوطه است. آنچه آیه شریفه «فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَهً» به رعایت آن اشاره میکند عدالت در انفاق و در حق مبیت، با توضیحاتی که در کتب فقهی آمده است، میباشد اما رعایت عدالت عاطفی امری غیرممکن است که آیه شریفه «وَلَن تَسْتَطِیعُواْ أَن تَعْدِلُواْ بَیْنَ النِّسَاء وَلَوْ حَرَصْتُمْ فَلاَ تَمِیلُواْ کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوهَا کَالْمُعَلَّقَهِ» نیز به عدم اعتبار آن اشاره میکند.
پیشاپیش توفیق آن سرور گرامی و نمایندگان محترم را از خداوند متعال مسئلت مینمایم.
به نظر میر سد که ازدواج مؤقت امری مستحب است ونه مباح .........زیرا روایتی از امام صادق نقل میشود به این مضمون : دوست ندارم که شعیان من از دنیا بروند در حالیکه یکبار این سنت متروکه را انجام نداده باشند
سلام
فکر کنم مستحب از درجه بالا تری بر خوردار باشد
یا یکی است؟
با سلام و احترامطبق روايات معصومين عليهم السلام و تفاسير معتبر قرآن، مفهوم از عدالت بين زنان، هرگز به اين معني نيست!
جهت اطلاع بيشتر و كاملتر به تاپيك زير رجوع كنيد:
آیا در تعدد زوجات،رعایت عدالت، در محبت بین زنان شرط است؟
تاپیک نامبرده را مطالعه کردم. از اطلاع رسانیتان سپاسگزارم.
وقتی موقت برای افراد مجرد ومتاهل ضرر وزیان دارد ...............پس بخشید بخشید بخشید
بی خود شرع به حلیت چنین ازدواجی , جواز داده است ...............
کدامیک از احکام شرع مبین اسلام خلاف عقل وفطرت انسان است
وقتی ازدواج موقت در این شرایط نامناسب بسته شود ............معلومست که راه خلاف وراه فساد باز میشود
حضرت علی (ع)می فرماید :
اگر عمر متعه را حرام نمی کرد ؛ هیچ شخصی زنا نمی کرد مگر فرد شقی وبدبخت می باشد