جمع بندی وظایف خداوند
تبهای اولیه
سلام.
خداوند جز آفرینش و دستور دادن و جهنم وظیفه ی دیگری درقبال انسان ها دارد؟؟
وظیفه خداوند در قبال کسانی که از کودکی در رنج و عذاب اند چیست؟؟
width: 700 | align: center |
---|---|
[TD="align: center"]با نام و یاد دوست | |
[/TD] | |
[TD="align: center"][/TD] | |
کارشناس بحث: استاد شعیب | |
با سلام خدمت شما دوست گرامی
به کار بردن واژهی "وظیفه" در مورد خدا درست نیست، چرا که وظیفه به معنای مکلف شدن به انجام کاری است که فرد به لحاظی «شرعی، عرفی، قانونی و ...» بر آن مأمور میباشد. خب حالا اگر در مورد خداوند متعال و افعالش، از واژهی وظیفه و تکلیف استفاده کنیم، این سؤال ایجاد میشود که «این وظیفه را چه کسی بر عهدهی خدا گذاشت و چه کسی او را مکلف نمود؟»
آری خدا بر طبق صفات ذاتیه کمالیه ای که دارد هر فعل خیر و صوابی را انجام می دهد و هر آنچه که شایسته باشد را در قبال ماسوای خود انجام می دهد ولی این به معنای وظیفه بودن آن کار بر خدا نیست به عبارت دیگر وجوب وجود الهی ایجاب می کند که تمامی افعال خیر از خدا صادر شود یعنی وجب من الله است نه وجب لله. خود خدا بر خودش کاری را واجب کرده است: "...كَتَبَ عَلَىٰ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ ....." (12 انعام).
همه مخلوق او هستند همه نعمت وجود را از او دریافت کرده اند و هر چه دارند از اوست وقتی هستی شان را از او دارند دیگر چیزی نمی ماند که از او طلب داشته باشند به تعبیر قرآن: «انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی».
پس با این تعبیر ما چیزی از خدا طلب نداریم و خدا در قبال ما وظیفه ای ندارد اما هر کار خیری و نیکو و حکیمانه ای از خدا صادر می شود. و وقتی که ما ثابت کردیم که خدا حکیم و عادل علی الاطلاق است می توانیم با علم ناقص خود و با عقلی که خدا به ما داده است برخی از کارها را بیان کنیم که خدا آن کار ها را حتما انجام می دهد: مثل تکلیف کردن انسان ها(واجب و حرام اعلام کردن برخی از چیز ها و در خواستن از انسان که طبق آن ها عمل کند)، برپایی قیامت ، بر قراری میزان و حساب ، خلق بهشت و جهنم و ....
پس هر کاری حکیمانه ای که مقتضای خلقت جکیمانه باشد خدا آن کار را انجام می دهد و این کار ها از شماره بیرون است.
خلق انسان به عنوان برترین مخلوق خداوند تبارک و تعالی، تکلیف کردن او ، قرار دادن او در محیطی که بتواند انتخاب کند و به تکامل برسد(دنیا ) ، نعمت های مادی و معنوی بسیاری که به انسان داده است ، نعمت تفکر و تدبر ، نعمت عبادت خدا و... ، خلق موت و حیا، رسیدن انسان به کمال بندگی و قرب الهی و ... همه و همه این ها نعمت های الهی است که انسان اگر بخواهد بشمارد نمی تواند : «..وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ »(نحل 18)
آنچه که مهم است این که انسان ساز و کار این دنیا را بشناسد و نا بسامانی های جزئی که بعضا به نظرش می آید در در کل نظام بسنجد آن وقت است که می بیند این مشکلاتی که بعضا به نظرش نابسامانی می آمد در حقیقت جزئی از کارکرد این دنیا و برای اهداف عالیه بوده که ما در نظر جزئی آن را نابسامانی می دیدیم. یا این نابسامانی ها جزئی از این ساختار و لازمه لا ینفک آن است که در کنار مصالح عالیه قابل چشم پوشی است.
در دنیایی که ما زندگی می کنیم و باید در آن آزمایش و امتحان شویم تزاحمات و نا ملایمات جزء لا ینفک این دنیا است اصلا این تزاحمات باید باشد تا آزمایش و امتحان معنا پیدا کند و قستی از این مشکلات هم به خاطر مختار بودن انسان است و این انسان است که باعث این نا بسامانی ها شده است قرآن می فرماید: «...ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا..» (شورا:30)
حال خدا در قبال کسانی که به ناچار گرفتار این تزاحمات و نابسامانی ها می شوند ساز و کاری را در این دنیا و آخرت فراهم کرده است مثلا کسانی که در رنج و زحمت این دنیا قرار داشته اند اگر در مسیر ایمان بوده اند در قیامت این کمبود ها را برای آنها جبران می کند و برای کسانی که نا خواسته مورد حجوم مشکلات دنیا قرار گرفته اند و مورد ظلم واقع شده اند در قیامت حق آنها از ظالم گرفته شده و اگر مورد نابسامانی دنیا قرار گرفته اند به آنها عوض داده می شود.
در روایت هست:
امام صادق(ع)
اگر مومن می دانست پاداش مصیبت و گرفتاری هایش چقدر است، آرزو می کرد در دنیا با قیچی تکه تکه می شد.
لَو یَعلَمُ المُومِنُ مَا لَهُ مِنَ الاَجرِ فِی المَصَائِبِ لَتَمَنَی اَنَهُ قُرَضَ بِالمَقَارِیضُ. (کافی، ج2،ص255)
بلکه خدای علیم و حکیمی که خلق و ربوبیّت میکند، خالقی که حقوقی برای مخلوقات [در عالم تکوین و تشریع] وضع میکند، مبتنی بر همان علم، حکمت، رأفت، جود، کرم و رحمت خودش، متضمن رفع نیاز مخلوق و رشد آن پس از خلقت میگردد؛ مخلوق را از نیست به هست آورده و در هستی کمال میبخشد
سلام علیکم.
در تاپیک سکوت خداوند من مطالب جدیدم را در ۱۰ - ۱۲ خط بیان کردم اما گویا به مذاق خداوند خوش نیامد و چه شد که انجمن مشکل پیدا کرد و مجبور شدند سرورها را بازیابی کنند به چند روز قبل تر من هم دیگر حال نوشتن آن ها را نداشتم و شما هم زحمت کشیدید جمع بندی کردید.به هر حال ...
حکام دنیوی وقتی در راس امور قرار می گیرند وظیفه ای درقبال مردم ندارند ؟!
حال خداوند که در عرش الهی بر آفرینش خود پادشاهی می کند وظیفه ای واقعا ندارد و انسان خلق کند به امان خدا و تا چه شود ؟ اصلا منطقی است؟
علامه طباطبایی معتقد است عرش مرحله تکامل یافتهای از عوالم وجود بوده و مرکز فرماندهی جهان و محل صدور دستورات الهی بوده و نشستن خداوند بر عرش نیز کنایه از تدبیر جهان و علم او به تمام امور است.
۱-شما مدعی شدید این وظیفه را چه کسی بر گردن خداوند گذاشت.چطور در اثبات وجود خداوند بحث واجب الوجود را پیش می کشید اما برای افعال خداوند واجب الوظیفه را تعریف نمی کنید؟
کارخانه ای ماشین می سازد موظف است پشتیانی بدهد.آن وقت خداوند که بابت خلق انسان به خود آفرین گفته او را ول کند و بگوید به من چه خودت مختاری هر بلایی سرت آمد به من ربطی ندارد!
این به نظرم حکمت نیست ظلم آشکار است.
۲- لطف و کرم خداوند شامل همه نشده! خداوند فقط به وجود آورده بدون اینکه تست کیفیت انجام دهد.
ما معلول داریم. بیماران ژنتیکی داریم. زشت و خنگ و ... داریم.اینها در بدو تولد مختار نبودند که به گردن اختیار بندازید.
[SPOILER]
آيا آنان رحمت پروردگارت (در مورد تعيين پيامبر) را (ميان خود) تقسيم مىكنند در حالى كه ما معيشت آنان را در زندگى دنيا ميانشان تقسيم كردهايم (تا چه رسد به اعطاى مقام والاى نبوّت) و درجات بعضى انسانها را بر برخى ديگر برترى داديم تا برخى از آنان برخى ديگر را به خدمت گيرند و رحمت پروردگار تو از آنچه آنان مىاندوزند بهتر است.۳۲ زخرف
[/SPOILER]
۳- در مورد امتحان و اختیار باید تاپیک دیگری بزنم و دلم از این مورد زیاد پر است.
۴- آیا مثلا استاد دانشگاه به دانشجویی که مثلا مشکل شخصی دارد و مثلا پدرش فوت شده و درس را افتاده نمره ۱۰ و پاسی را می دهد؟خیر! چون باید بقیه ی افتاده ها را هم پاس کند.
چه تضمینی وجود دارد که خداوند ! که می گوید مو را از ماست می کشد لطفی در حق بدبخت ها بکند ؟! مگر خداوند بر اساس کارکرد انسان پاداش و عذاب نمی دهد ؟ شاید به بدبخت ها تخفیف در بازخواست دهد اما قانع کننده نیست عوض دهد.
و سوال آخر شما می گویید خداوند در قبال یک معلول وظیفه ای ندارد ؟!
اگر مومن می دانست پاداش مصیبت و گرفتاری هایش چقدر است، آرزو می کرد در دنیا با قیچی تکه تکه می شد.لَو یَعلَمُ المُومِنُ مَا لَهُ مِنَ الاَجرِ فِی المَصَائِبِ لَتَمَنَی اَنَهُ قُرَضَ بِالمَقَارِیضُ. (کافی، ج2،ص255)
سلام
اگر کافری هم در دنیا گرفتار باشد در اخرت براش تاثیری داره؟
سلام
اگر کافری هم در دنیا گرفتار باشد در اخرت براش تاثیری داره؟
با سلام
شرط ثواب و عوض(در مقابل مصائب) ایمان است و یا حد اقل این که این کافر جاهل قاصر باشد یعنی از آن دسته کفار و بی دین هایی باشد که دین به آنها نرسیده است. ولی کافری که عالما و عامدا از خدا روی گردان است در قیامت هیچ چیزی از خیر و ثواب و عوض به او نمی رسد چرا که او معتقد بوده است که این جهان خدایی ندارد پس اگر گرفتاری و مصیبتی هم می بیند به زعم خود از این دنیاست نه از طرف خدا.
۱-شما مدعی شدید این وظیفه را چه کسی بر گردن خداوند گذاشت.چطور در اثبات وجود خداوند بحث واجب الوجود را پیش می کشید اما برای افعال خداوند واجب الوظیفه را تعریف نمی کنید؟ کارخانه ای ماشین می سازد موظف است پشتیانی بدهد.آن وقت خداوند که بابت خلق انسان به خود آفرین گفته او را ول کند و بگوید به من چه خودت مختاری هر بلایی سرت آمد به من ربطی ندارد!حکام دنیوی وقتی در راس امور قرار می گیرند وظیفه ای درقبال مردم ندارند ؟!
حال خداوند که در عرش الهی بر آفرینش خود پادشاهی می کند وظیفه ای واقعا ندارد و انسان خلق کند به امان خدا و تا چه شود ؟ اصلا منطقی است؟
علامه طباطبایی معتقد است عرش مرحله تکامل یافتهای از عوالم وجود بوده و مرکز فرماندهی جهان و محل صدور دستورات الهی بوده و نشستن خداوند بر عرش نیز کنایه از تدبیر جهان و علم او به تمام امور است.
این به نظرم حکمت نیست ظلم آشکار است.
آنچه گفته شد با آن چه که شما نتیجه گرفته اید متفاوت است:
گفته شد که خدا نعمت وجود را به مخلوقات دارد و مخلوقات هیچ حقی بر خدا ندارند و هیچ کسی ما ورای خدا نیست که بخواهد او را بر کاری تکلیف کند پس وقتی کسی بر او حقی ندارد و کسی ماورای او نیست که بتواند او را تکلیف کند پس خدا وظیفه ای در قبال کسی نخواهد داشت.
و گفته شد که این خدا که واجب الوجود است و تمام صفات کمالیه را داراست و غنی بالذات است وجوب وجودش ایجاب می کند که کارهای حکیمانه انجام دهد و نظام احسن بیافریند و خیر را در عالم اجرا فرماید و بر اساس حکمتش هر موجودی را که می آفریند هدایت می کند همه موجودات را به هدایت تکوینی .
و آنها را رها نمی سازد و به کمال مقصود خود می رساند و موجود های مختار را علاوه بر این هدایت تکوینی به هدایت تشریعی نیز هدایت می فرماید و هرگز آنها را مهمل و یله و رها نمی سازد.
که در پست ابتدایی نمونه هایی از آیات را نیز آوردیم:
آری خدا بر طبق صفات ذاتیه کمالیه ای که دارد هر فعل خیر و صوابی را انجام می دهد و هر آنچه که شایسته باشد را در قبال ماسوای خود انجام می دهد ولی این به معنای وظیفه بودن آن کار بر خدا نیست به عبارت دیگر وجوب وجود الهی ایجاب می کند که تمامی افعال خیر از خدا صادر شود یعنی وجب من الله است نه وجب لله. خود خدا بر خودش کاری را واجب کرده است: "...كَتَبَ عَلَىٰ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ ....." (12 انعام).
همه مخلوق او هستند همه نعمت وجود را از او دریافت کرده اند و هر چه دارند از اوست وقتی هستی شان را از او دارند دیگر چیزی نمی ماند که از او طلب داشته باشند به تعبیر قرآن: «انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی».
پس خدا انسان و هیچ موجود دیگری را رها نساخته و آنها را هدایت می کند «قالَ رَبُّنَا الَّذی أَعْطی کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی» «گفت: پروردگار ما همان کسی است که به هر موجودی، آنچه را لازمه آفرینش او بوده داده سپس هدایت کرده است!»(طه 50) این هدایت همه عالم در مسیر کمال است پس هیچ موجودی از لحاظ تکوینی یله و رها نیست و همه حتی آن کافر و مشرک و سنگ و آب و هوا کوه ها یو دریا ها و سیارات و ... به هدایت تکوینی هدایت شده و مس شوند.
اما موجدات مختار مانند انسان و جن علاوه بر هدایت تکوینی هدایت تشریعی نیز می شوند هدایت تشریعی بر خلاف هدایت تکوینی عنصر اختیار در آن لحاظ می شود برای همین خروجی آن می شود هدایت شدن و یا هدایت نشدن افراد باشد به عبارت دیگر هدایت از سوی خدا صورت گرفته (فاعلیت تام است) اما این اسان است که می تواند با عنصر اختیار این هدایت را بپذیرد و یا نپذیرد:
إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً
ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاكر باشد (و پذیرا گردد) یا كفران كند.
هدایت تشریعی، هدایتی است که به مسائل تشریعی تعلّق می گیرد و شامل اعتقادات صحیح و اعمال صالحی می شود که خداوند متعال آنها را برای امر و نهی قرار داد و به عامل آن ثواب و برای ترک کنندۀ آن عقاب وعده داده است. هدایت تشریعی، یک هدایت قولی و کلامی است که از طریق فرستادن انبیاء، ارسال رسل، انزال کتب و تشریع شرایع الهی تحقّق یافته است. تدبیر الهی همواره از طریق تبلیغ دینی توسّط انبیاء و رسل، زندگی بشر را حمایت نموده و بدین وسیله به ندای فطرتِ انسان ها پاسخ گفته و هدایت فطری نیز، هدایت تشریعی انبیاء (علیهم السلام) را تأیید می کند: «انا اوحینا الیک کما اوحینا الی نوح والنبیین من بعده و اوحینا الی ابراهیم و اسماعلی و اسحاق و یعقوب والاسباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان و آتینا داود زبورا * و رسلا قد قصصناهم علیک من قبل و رسلا لم نقصصهم علیک و کلم الله موسی تکلیما * رسلا مبشرین و منذرین لئلا یکون للناس علی الله حجه بعد الرسل و کان الله عزیزا حکمیا»؛ (النساء: ۱۶۳-۱۶۵).
لطف و کرم خداوند شامل همه نشده! خداوند فقط به وجود آورده بدون اینکه تست کیفیت انجام دهد.
ما معلول داریم. بیماران ژنتیکی داریم. زشت و خنگ و ... داریم.اینها در بدو تولد مختار نبودند که به گردن اختیار بندازید.
وجود شرور و نا بسامانی ها در عالم ماده همان طور که عرض کردیم اولا حداقلی است ثتنیا مقتضای عالم ماده است . که خدا برای این که این خیر اکثری (آزمایش شدن انسان و فراهم شدن بستر آزمایش انسان) به وقوع بپیوندد باید انسان را در بستر عالم ماده ای قرار می داد که این مشکلات (حد اقلی) لازمه و جزء لا ینفک آن است این که کودک از نطفه پدر و مارد شکل بگیرد لازمه اش این است که برخی از صفات به این کودک منتقل شود(وراثت و ژنتیک) که خدا بر همین مبنا و همین داشته های قپفرد است که او را امتحان می کند و این اختلاف است که منشا امتحان فرد می گردد.
آیه ای هم که شما در متن پنهان خود آوردید به همین معنا اشاره دارد
يا آنان رحمت پروردگارت (در مورد تعيين پيامبر) را (ميان خود) تقسيم مىكنند در حالى كه ما معيشت آنان را در زندگى دنيا ميانشان تقسيم كردهايم (تا چه رسد به اعطاى مقام والاى نبوّت) و درجات بعضى انسانها را بر برخى ديگر برترى داديم تا برخى از آنان برخى ديگر را به خدمت گيرند و رحمت پروردگار تو از آنچه آنان مىاندوزند بهتر است.۳۲ زخرف
نظام آفرینش چنین اقتضا دارد که استعدادهای مردم مختلف و گوناگون باشد و هر کس دارای استعدادی و عشق و علاقهای باشد، تا هیچ کاری معطل نماند و چرخه زندگی دائماً در حال حرکت باشد. مثلاً اگر تمام مردم عشق و علاقه به کار واحدی میداشتند، بقیه کارها انجام نمیگرفت. (تفسیر نمونه، ج 21، ص 52.)
پس خداوند متعال از روی علم و حکمت خویش به هر فردی علاقهای بخشیده تا استعدادهای خود را در آن جهت به کار گیرد. جمعی به کار طبابت و جمعی به کار تجارت و جمعی دیگر به کار صناعت مشغول و علاقمند باشند تا کار جهان انجام گیرد و هیچ کاری تعطیل نگردد و این برتری بخشیدن بعضی را بر بعضی دیگر، که از طریق سلایق، علائق مختلف به وجود میآید، یکی از بهترین نعمت های الهی است و اگر تمام مردم دارای علاقه و عشق واحدی بودند، کسی به کار دیگر عشق نمیورزید و کارها معطل میماند.(تفسیر مجمع البیان، ج 9-10، ذیل آیه شریفه- عدل الهی، ص 70، فرق تفاوت و تبعیض.)
و عامل این تفاوتها در زندگی افراد، خود آنها هستند که برخی استعداد خود را به کار گرفته و دانشمند شدند و برخی بکار نگرفتند و کارگر ساده شدند و هیچ یک از افراد انسانی، بی استعداد خلق نشده است.
آن کس که عقل خود را بکار گرفت سلمان شد و آن کس که بکار نگرفت و بر خلاف آن حرکت نمود، ابوجهل و ابولهب شد و همچنین است در کارهای دنیائی.
خداوند سرمایه عقل و فکر و استعداد را در تمام فرزندان آدم قرار داده و از آنها خواسته تا آن را بکار گیرند و اگر فاقد این سه چیز میبودند، تکلیف معنا نداشت، چون شخص بی عقل و بی فکر قدرت تشخیص ندارد به همین دلیل تکلیف هم ندارد. کلمه تسخیر نمودن یکدیگر، به این معناست که افراد اجتماع بر اساس آن حرفهای که انتخاب نمودهاند، آن مقدار از کالای خود را که احتیاج دارند به کار گیرند و مازاد را در اختیار دیگران قرار دهند.(ترجمه المیزان، ج 18، ص 158.)
تفاوت در تقسیم نعمت ها عین حکمت و عدالت است اگر خدا نعمت ها را بین همه به یک میزان تقسیم می کرد اولا خلاف عدالت بود چرا که عالم دنیا ناگزیر عالم تفاوت و تغییر است و وقتی زمینه ها و مقدمات و علل متفاوت بود نتیجه ها هم باید متفاوت باشد نعمت ها هم باید متفاوت باشد و ثانیا خلاف حکمت است چرا که عالم ماده و دنیا اگر همه یکسان باشند امورات اجتماعی و زمینه امتحان و عبادت انجام نمی گردد مثلا جامعه ای را در نظر بگیرید که همه از نظر مادی و مالی و استعدادی یکسان باشند آیا کسی دیگر خدمات شهری را بر عهده خواهد گرفت ؟ یا کسی به مغازه داری خواهد پرداخت یا کسی نانوا می شود یا کسی کارمند خواهد شد؟؟!! هرگز همه می خواهند مدیر باشند رئیس باشند دکتر باشند و مهندس !! چرا که کسی خود را از نظر مادی پایین تر نمی بیند که کارهای دسته دوم و سوم و پر زحمت را قبول کند!
سلام.
اختیار مگر این تفاوت ها رو به وجود نیاورده ؟
ما ربات نیستیم که همه عین هم رفتار کنیم.پس می شد استعدادها از بنیان یکسان باشد و اختیار تفاوت رفتاری را رقم بزند.علاوه بر آن آدمی علایقی را در ذات خود دارد و این دلیل هم می تواند به تفاوت رفتاری دامن بزند شاید ۱۰ نفر می توانستند استعداد یکسان داشته باشند ولی این ۱۰ نفر علایق یکسانی به استعدادها داشتند ؟!
پس می شد همه یکسان باشند و کسی بر کسی دیگر برتری ناعادلانه نداشته باشد اما نشده !
خداوند سرمایه عقل را برای همه یکسان قرار نداده در حالی که می توانست.
یه بار دیگر می پرسم :
مثلا فرض کنید بنده معلول و بیمار ژنتیکی ام که اطرافیانم را به خاطر کمبودهایم کلافه کرده ام.وظیفه خداوند در قبال من چیست؟
سلام.
اختیار مگر این تفاوت ها رو به وجود نیاورده ؟
ما ربات نیستیم که همه عین هم رفتار کنیم.پس می شد استعدادها از بنیان یکسان باشد و اختیار تفاوت رفتاری را رقم بزند.علاوه بر آن آدمی علایقی را در ذات خود دارد و این دلیل هم می تواند به تفاوت رفتاری دامن بزند شاید ۱۰ نفر می توانستند استعداد یکسان داشته باشند ولی این ۱۰ نفر علایق یکسانی به استعدادها داشتند ؟!
پس می شد همه یکسان باشند و کسی بر کسی دیگر برتری ناعادلانه نداشته باشد اما نشده !
خداوند سرمایه عقل را برای همه یکسان قرار نداده در حالی که می توانست.یه بار دیگر می پرسم :
مثلا فرض کنید بنده معلول و بیمار ژنتیکی ام که اطرافیانم را به خاطر کمبودهایم کلافه کرده ام.وظیفه خداوند در قبال من چیست؟
سلام و عرض ادب
آفرینش موجودات یکسان بدون هیچ تفاوتی عبث است .
خداوند به هر شخص مقداری نعمت می دهد
به برخی بیشتر
به برخی کمتر
به یکی بدن کامل می دهد
به یکی دو دست و یک پا می دهد
به یکی فقط یک دست می دهد
حال مرحله شکر گذاری است
اگر شخص برای آن چه به او داده شد شکر گذار باشد خداوند به او بیشتر می دهد
اگر یک دست دارد خداوند به او انچنان توانایی درونی می دهد
که از همان یک دست به اندازه 10 دست استفاده می برد
و کارهایی انجام می دهد که یک شخص سالم که شکر گذاری نمی کند قادر به انجام آن نیست !
البته شکر گذاری هم عملی است و هم زبانی
اگر شکرگذاری زبانی باشد حاصلش در همان حد است
و اگر عملی باشد نیز حاصلش در عمل نمود پیدا می کند .
و استعداد ها شکوفا می شود.
حال شخصی که داشته های خود را نمی بیند و فقط به خاطر نداشته ها کفر می گوید مسلما داشته هایش را از دست خواهد داد .
و این جهنمی است که شخص خودش برای خودش ساخته !
[=IRANSans]و وقتی که خدا اعلام فرمود که شما بندگان اگر شکر نعمت به جای آرید بر نعمت شما میافزایم
و اگر کفران کنید عذاب من بسیار سخت است.
كيفر كفران نعمت، تنها گرفتن نعمت نيست،
بلكه حتّى گاهى نعمت سلب نمىشود،
ولى به صورت نقمت و استدراج در مىآيد تا شخص، كمكم سقوط كند
سلام.
اختیار مگر این تفاوت ها رو به وجود نیاورده ؟
با سلام خدمت شما دوست گرامی
گر چه در طول زندگی انسان اختیار ها و سوء اختیار های ما نقش تعیین کننده ای دارد و همین عمل اختیاری باعث ثواب ها و عقاب های اخروی است اما نمی توان منکر تفاوت های قهری شد تفاوت هایی که بر اثر محیط، ژنتیک، استعدادها و ... رخ می دهد و همان طور که عرض کردیم این تفاوت و اختلاف از عوارض زندگی مادی و بستر انجام انجام امتحان است.
انسان ها بر اساس همین اختلاف ها و تفاوت ها مسیر زندگی را با اختیار پیموده آزمایش می شوند و قوای درون نهفته آنها به فعلیت می رسد. و «ان لیس للانسان الا ما سعی» سعی و تلاش های مختارانه او در بستر داشته هایش او را به کمال می رساند.
ما ربات نیستیم که همه عین هم رفتار کنیم.پس می شد استعدادها از بنیان یکسان باشد و اختیار تفاوت رفتاری را رقم بزند.علاوه بر آن آدمی علایقی را در ذات خود دارد و این دلیل هم می تواند به تفاوت رفتاری دامن بزند شاید ۱۰ نفر می توانستند استعداد یکسان داشته باشند ولی این ۱۰ نفر علایق یکسانی به استعدادها داشتند ؟!
پس می شد همه یکسان باشند و کسی بر کسی دیگر برتری ناعادلانه نداشته باشد اما نشده !
خداوند سرمایه عقل را برای همه یکسان قرار نداده در حالی که می توانست.
اول این که تفاوت در استعداد ها یک جعل و قرار داد نیست که بخواهیم یکسان یا غیر یکسان باشند بلکه زندگی انسان در بستر زندگی مادی سبب این اختلاف هاست عالم مادی عالم تزاحمات و علل و عوامل است پدیده ها در ارتباط با یکدیگر و موثر بر هم و متاثر از یکدیگر اند در این صورت یا باید اصل نظام مادی را برای زندگی انسان منکر و منتفی بدانیم و یا این تفاوت ها را (که لازمه زندگی مادی است) بپذیریم.
یک فرد انسانی برای متولد شدن نیاز به ازدواج یک زن و مرد دارد که از همبستری آن دو نطفه ای تشکیل شود نطفه ای که تشکیل می شود بدون شک از این پدر و مادر است و باید خصوصیات آن دو را منتقل کند و الا گتره و بی حساب و کتابی در عالم پیش می آید. خب بدون شک نطفه ای که از این پدر و مادر تشکیل شده با آن نطفه دیگری که از یک پدر و مادر دیگر تشکیل شده متفاوت خواهد بود. این تفاوت عین عدل است عدل تکوینی الهی که هر پدیده ای را در دائره علل و عوامل موثر بر آن قرار داده است.
حال شما تصور کنید پدیده ها از علل و عوامل خود تخطی کنند چه پیش خواهد آمد ؟!! آتش به جای این که گرم کند سرد کند و آب به جای این که خنک کند گرم کند!! این عین نا عدالتی است.
بیماری های کودکان و نقص ها و معلولیت های بدو تولد آنها دقیقا همین گونه است آنها تابع علل و عوامل موثر بر آنها است این گونه نبوده که خدا به صورت رندم یک عده را معلول خلق کنده و یک عده را سالم بگذارد!! بلکه هر گاه علل و عوامل معلولیت و بیماری ایجاد شد آن پدیده را تابع علل و عواملش قرار می دهد.
به عنوان مثال در علم پزشکی داریم که رعایت نکردن این نکته پزشکی موجب بیماری طفل در بدو تولد می شود خب اگر پدر و مادر آن را رعایت نکردند چه خواهد شد؟؟ یک پدر و مادر دیگر آن را رعایت می کنند آیا نتیجه این دو یک چیز باید باشد ؟؟؟
مثل این که می گویند اگر کسی درس بخواند در کنکور قبول می شود اگر کسی درس نخواند قبول نمی شود. حال دو نفر درس خوان و درس نخوان چه نتیجه ای باید بگیرند؟؟
مثلا درباره ازدواج دو نفر با کم خونی مینور متخصصین میگویند: اگر دو نفر (خانم و آقا) تالاسمی مینور داشته باشند، احتمال این که فرزندانشان مبتلا به تالاسمی ماژور شوند، 25 درصد است.با ازدواج یک خانم و آقای مینور در هر بارداری، 50 درصد احتمال دارد نوزادان تالاسمی مینور باشند. 25 درصد ماژور و 25 درصد سالم هستند.
با این ترتیب اگر یک آقا و خانم (حتی بدون علم به این که کم خونی مینور دارند و یا بدون اطلاع از این قاعده) با هم ازدواج کنند چه انتظاری از قواعد حاکم بر عالم باید داشت؟؟ آیا اگر فرزند آنها کم خونی داشت باید بگوییم بی عدالتی شده یا اتفاقا این عین عدالت است(عدالت تکوینی) ؟؟
عالم پر است از این قاعده ها و قانون های عالم تکوین . هر چقدر انسان بتواند با این قاعده ها آشنا تر باشد و بیشتر آنها را رعایت نماید اثرات بهتری خواهد دید این قاعده ها را گاه علم و در برخی از مواقع دین به اسان یاد آوری می کند چه بسیارند قواعدی که برای همسران دین مبین اسلام متذکر شده که موقع همبستری باید آنها را رعایت کنند تا دچار مشکلات نشده و فرزندان سالمی به دنیا آورند.
شاید سوال کنید درست است که این جهان بر طبق قواعد کار می کند و همه پدیده ها معلول علل خود هستند تقصیر آن فرزند معلول و یا بیمار چیست او که اختیاری در این بیماری نداشته ؟
مثلا فرض کنید بنده معلول و بیمار ژنتیکی ام که اطرافیانم را به خاطر کمبودهایم کلافه کرده ام.وظیفه خداوند در قبال من چیست؟
جواب را هم قبلا عرض کردیم: خدا به خاطر یک مصلحت بالا تر انسان را در این دنیای مادی قرار داده تا اولا قوه های او به فعلیت تبدیل شده و به کمال برسند و ثانیا امکان وجود امتحان در بستر عالم ماده فراهم تر است. اما در مقابل این عالم ماده بنا بر خصوصیت مادی بودنش یک سری عوارضی هم دارد مانند همین کودکان بیمار که هیچ اختیاری در این بیماری نداشته اند. خدا به خاطر آن مصلحت بزرگ تر این موارد اندک را می پذیرد و در مقابل این نقص ناخواسته ای که به این افراد وارد آمده مولفه های کمکی برای آنها قرار می دهد: 1) به اندازه توان از آنها مسئولیت و تکلیف می خواهد 2) اعمال نبک آنها ارزشش بیشتر از افراد عادی است 3) در آن دنیا که سرای جاوید و زندگی ابدی انسان در آنجاست به خاطر رنج ها و نواقصی که داشته اند عوض و پاداش به آنها می دهد آنقدر که آنها راضی شده و آرزو می کنند ای کاش هیچ نعمتی در دنیا نداشتند که عوض آن در آخرت دریافت کنند.
علاوه بر این کارهایی که خدا در قبال این افراد معلول و ناقص العضو و بیمار می کند این ها نسبت به دیگر مکلفین نیز مایه خیر و برکت خواهند بود و از طرفی موجب امتحان دیگران خواهند بود.
# عالم پر است از این قاعده ها و قانون های عالم تکوین. #
تا قیامت هم همین حرف ها رو خواهید زد و چیزی عوض نمیشه.
معادله ۲+۲=۴ ممکنه در هواپیماسازی یا ساخت ماشین و جراحی یک بیمار و ... به کار بره.الان عین بی عدالتیه ؟
وقتی سی تی اسکن رو پزشک بیاره تو کامپیوترش و بعدش کارآموزاش رو بیاره سر بیماری که تو داری عین یه موش آزمایشگاهی تکرار می کنم عین موش آزمایشگاهی توضیح بده که مثلا فردا پس فردا چیزی یاد بگیرن پول پارو کنن و بیمار هم گور باباش دم خدا گرم که باعث شد جیب ما پر پول شد و اونجا تو فکر بری که کسی که زور و ظلم رو حرام و گناه می دونه اما وقتی خودت به زور به دنیا اومدی و لال شی و نتونی جایی ثابت کنی این هم خودش یه عذابیه برا خودش.شما این ها رو درک نمی کنید و نخواهید کرد.
من هنوز بعید می دونم خداوند مفتی به کسی پاداش بدهد پس مردگان قبلی چی ؟ این عدالته ؟
منم زورم مثلا زیاده فردا میام می زنمتون این عدالته دیگه درسته چون خاصیت قانون عالم تکوینه و شما نباید اعتراض کنی.
فقط موندم این ضررهای عالم ماده رو چرا باید مخلوق بده . حتما می گید خدا که ماده نیست.
....
....
[="Tahoma"][="Navy"]سلام.
خداوند جز آفرینش و دستور دادن و جهنم وظیفه ی دیگری درقبال انسان ها دارد؟؟
وظیفه خداوند در قبال کسانی که از کودکی در رنج و عذاب اند چیست؟؟
سلام
کتاب تکوین و کتاب تدوین که هردو حاکی از یکدیگرند هردو با رحمت الهی آغاز شده اند که فرمود: بسم الله الرحمن الرحیم...
پس نگاه درست نگاهی است که عالم را غرق رحمت می بیند نه غرق نقمت و رنج...
اگر مختصر رنجی هم در عالم است برای هدایت به سمت رحمتهاست ...
خداوند جهنم را به تبع اعمال و افکار ما آفرید نه به نحو مستقل...
ما خود بهشت ساز یا جهنم سازیم و فرصت داریم آن رحمت فراگیر را دریابیم به شرط حرکت در مسیر درست...که هرچیزی را در این عالم حسابی است
خداوند متعال متعهد شده توان لازم برای آینکه ما خود را بسازیم به ما بدهد اما اینکه ما چطور خود را می سازیم به ما بستگی دارد...
یا علیم[/]
منم زورم مثلا زیاده فردا میام می زنمتون این عدالته دیگه درسته چون خاصیت قانون عالم تکوینه و شما نباید اعتراض کنی.# عالم پر است از این قاعده ها و قانون های عالم تکوین. #
تا قیامت هم همین حرف ها رو خواهید زد و چیزی عوض نمیشه.
معادله ۲+۲=۴ ممکنه در هواپیماسازی یا ساخت ماشین و جراحی یک بیمار و ... به کار بره.الان عین بی عدالتیه ؟
وقتی سی تی اسکن رو پزشک بیاره تو کامپیوترش و بعدش کارآموزاش رو بیاره سر بیماری که تو داری عین یه موش آزمایشگاهی تکرار می کنم عین موش آزمایشگاهی توضیح بده که مثلا فردا پس فردا چیزی یاد بگیرن پول پارو کنن و بیمار هم گور باباش دم خدا گرم که باعث شد جیب ما پر پول شد و اونجا تو فکر بری که کسی که زور و ظلم رو حرام و گناه می دونه اما وقتی خودت به زور به دنیا اومدی و لال شی و نتونی جایی ثابت کنی این هم خودش یه عذابیه برا خودش.شما این ها رو درک نمی کنید و نخواهید کرد.
من هنوز بعید می دونم خداوند مفتی به کسی پاداش بدهد پس مردگان قبلی چی ؟ این عدالته ؟
فقط موندم این ضررهای عالم ماده رو چرا باید مخلوق بده . حتما می گید خدا که ماده نیست.
....
....
با سلام
باید تفکیک کرد بین عدل تکوینی و عدل تشریعی و عدل جزایی .
این که آتش گرم کند و آب خنک کند عین عدل تکوینی است و اگر آتش سرد و خنک کند و آب بسوزاند عین بی عدالتی است اگر کسی برای تولد یک فرزند پاک و پاکیزه زحمت بکشد و تمام قواعد بهداشتی و دینی و روحی و روانی و جسمی و تمام مراقبت ها را انجام بدهد و فرزند او ناقص و بد خلق و بیمار و .. باشد عین بی عدالتی و اگر سالم باشد عین عدالت است همچنین بر عکس اکر کسی قواعد و مراقبت ها را انجام نداد و همه نوع خراب کاری انجام داد و بچه ناسالمی به دنیا آورد این هم عین عدالت تکوینی است.
این که چاقو می برد و ضربه اثر می گذارد آتش می سوزاند آب خاصیت روان دارد که فرد در آن فرو می رود و....همه و همه عین عدالت تکوینی است و اگر خلاف آن انجام شود ظلم است.
اما انسان در مقام استفاده از قدرت هایش و اختیاراتش باید طبق قوانین عمل کند و اگر چه فرد مکلف می تواند از اختیار خود انتخاب کند و اگر علت ها و مقدمات یک کاری را فراهم کرد آن کار محقق خواهد شد(تکوینی) ولی این فرد مختار مکلف است که از ظلم خود داری کند و عدل و داد را پیشه کند و اگر کاری را انجام داد که به فردی و حقوق او ضربه زد و آن را ضایع کرد این کار ظالمانه و خارج از مدار عدل است گر چه در عالم تکوین همه کارها بر طبق علت و معلول خود واقع شده است و تکوینا بر مدار عدل است ولی در مدار تکلیف و عمل تشریعی ظالمانه است.
و خدا بر همین اعمال اختیاری انسان ثواب و عقاب می دهد و از او حساب می کشد.
انسان در بسیاری از اعمال و رفتار و حتی تعیین سرنوشت خود مختار است می تواند آینده خود را با اعمال اختیاری رقم بزند و آن را بسازد اما در اموری که عنان اختیار از او گرفته شده و بر اثر جبر وراثتی و یا محیطی و یا ... نقصی بر او وارد می شود اگر در مدار ایمان باشد و بر آن نقص نا خواسته صبر کند در قیامت عوضی در مقابل این نقص به او داده خواهد شد که چندین برابر آن نفع از دست رفته باشد و اگر هم صبر نکند و در مدار ایمان نباشد هیچ به دست نخواهد آورد.
آفرینش موجودات یکسان بدون هیچ تفاوتی عبث است .
دوست عزیز، دلیلتان برای اینکه می فرمائید عبث است چیه؟
یه بار دیگر می پرسم :
مثلا فرض کنید بنده معلول و بیمار ژنتیکی ام که اطرافیانم را به خاطر کمبودهایم کلافه کرده ام.وظیفه خداوند در قبال من چیست؟
دوست من
اگر خالقی وجود داشته باشد، از شواهد پیداست خودش برای خودش وظیفه تعیین می کند نه کس دیگر.=p~
در تعاریف خالق از خودش در دین هر گاه هر که را بخواهد به وجود می آورد، نابود می کند، بیمار میکند، شفا می دهد، رنج می دهد، لذت می دهد و... و همه اینها بی توجه به این است که موجود خود چه می خواهد و آن موجود چه نگرش و جهانبینی ای به دنیا دارد.
سوال:
خداوند جز آفرینش و دستور دادن و جهنم بردن وظیفه ی دیگری درقبال انسان ها دارد؟؟
وظیفه خداوند در قبال کسانی که از کودکی در رنج و عذاب اند چیست؟؟
جواب:
به کار بردن واژهی "وظیفه" در مورد خدا درست نیست، چرا که وظیفه به معنای مکلف شدن به انجام کاری است که فرد به لحاظی «شرعی، عرفی، قانونی و ...» بر آن مأمور میباشد. خب حالا اگر در مورد خداوند متعال و افعالش، از واژهی وظیفه و تکلیف استفاده کنیم، این سؤال ایجاد میشود که «این وظیفه را چه کسی بر عهدهی خدا گذاشت و چه کسی او را مکلف نمود؟»
آری خدا بر طبق صفات ذاتیه کمالیه ای که دارد هر فعل خیر و صوابی را انجام می دهد و هر آنچه که شایسته باشد را در قبال ماسوای خود انجام می دهد ولی این به معنای وظیفه بودن آن کار بر خدا نیست به عبارت دیگر وجوب وجود الهی ایجاب می کند که تمامی افعال خیر از خدا صادر شود یعنی وجب من الله است نه وجب لله. خود خدا بر خودش کاری را واجب کرده است: "...كَتَبَ عَلَىٰ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ ....." (1).
همه مخلوق او هستند همه نعمت وجود را از او دریافت کرده اند و هر چه دارند از اوست وقتی هستی شان را از او دارند دیگر چیزی نمی ماند که از او طلب داشته باشند به تعبیر قرآن: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ»(2)
پس با این تعبیر ما چیزی از خدا طلب نداریم و خدا در قبال ما وظیفه ای ندارد اما هر کار خیری و نیکو و حکیمانه ای از خدا صادر می شود. و وقتی که ما ثابت کردیم که خدا حکیم و عادل علی الاطلاق است می توانیم با علم ناقص خود و با عقلی که خدا به ما داده است برخی از کارها را بیان کنیم که خدا آن کار ها را حتما انجام می دهد: مثل تکلیف کردن انسان ها(واجب و حرام اعلام کردن برخی از چیز ها و در خواستن از انسان که طبق آن ها عمل کند)، برپایی قیامت ، بر قراری میزان و حساب ، خلق بهشت و جهنم و ....
پس هر کاری حکیمانه ای که مقتضای خلقت جکیمانه باشد خدا آن کار را انجام می دهد و این کار ها از شماره بیرون است.
خلق انسان به عنوان برترین مخلوق خداوند تبارک و تعالی، تکلیف کردن او ، قرار دادن او در محیطی که بتواند انتخاب کند و به تکامل برسد(دنیا ) ، نعمت های مادی و معنوی بسیاری که به انسان داده است ، نعمت تفکر و تدبر ، نعمت عبادت خدا و... ، خلق موت و حیا، رسیدن انسان به کمال بندگی و قرب الهی و ... همه و همه این ها نعمت های الهی است که انسان اگر بخواهد بشمارد نمی تواند : «..وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ »(3)
آنچه که مهم است این که انسان سازوکار این دنیا را بشناسد و نابسامانی های جزئی که بعضا به نظرش می آید در کل نظام بسنجد آن وقت است که می بیند این مشکلاتی که بعضا به نظرش نابسامانی می آمد در حقیقت جزئی از کارکرد این دنیا و برای اهداف عالیه بوده که ما در نظر جزئی آن را نابسامانی می دیدیم. یا این نابسامانی ها جزئی از این ساختار و لازمه لا ینفک آن است که در کنار مصالح عالیه قابل چشم پوشی است.
در دنیایی که ما زندگی می کنیم و باید در آن آزمایش و امتحان شویم تزاحمات و ناملایمات جزء لاینفک این دنیا است اصلا این تزاحمات باید باشد تا آزمایش و امتحان معنا پیدا کند و قستی از این مشکلات هم به خاطر مختار بودن انسان است و این انسان است که باعث این نا بسامانی ها شده است قرآن می فرماید: «...ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا..» (4)
حال خدا در قبال کسانی که به ناچار گرفتار این تزاحمات و نابسامانی ها می شوند سازوکاری را در این دنیا و آخرت فراهم کرده است مثلا کسانی که در رنج و زحمت این دنیا قرار داشته اند اگر در مسیر ایمان بوده اند در قیامت این کمبودها را برای آنها جبران می کند و برای کسانی که ناخواسته مورد هجوم مشکلات دنیا قرار گرفته اند و مورد ظلم واقع شده اند در قیامت حق آنها از ظالم گرفته شده و اگر مورد نابسامانی دنیا قرار گرفته اند به آنها عوض داده می شود.
در روایت هست:
امام صادق(علیه السلام):
لَو یَعلَمُ المُومِنُ مَا لَهُ مِنَ الاَجرِ فِی المَصَائِبِ لَتَمَنَی اَنَهُ قُرَضَ بِالمَقَارِیضُ.(5) اگر مومن می دانست پاداش مصیبت و گرفتاری هایش چقدر است، آرزو می کرد در دنیا با قیچی تکه تکه می شد.
بلکه خدای علیم و حکیمی که خلق و ربوبیّت میکند، خالقی که حقوقی برای مخلوقات [در عالم تکوین و تشریع] وضع میکند، مبتنی بر همان علم، حکمت، رأفت، جود، کرم و رحمت خودش، متضمن رفع نیاز مخلوق و رشد آن پس از خلقت میگردد؛ مخلوق را از نیست به هست آورده و در هستی کمال میبخشد.
شاید سوال شود چرا خدا انسان ها را یکسان نیافرید تا به کسی ظلم نشده باشد و به همه استعداد مساوی عنایت نفرمود؟
جواب این که:
اول این که تفاوت در استعدادها یک جعل و قرارداد نیست که بخواهیم یکسان یا غیر یکسان باشند بلکه زندگی انسان در بستر زندگی مادی سبب این اختلاف هاست عالم مادی عالم تزاحمات و علل و عوامل است پدیده ها در ارتباط با یکدیگر و موثر بر هم و متاثر از یکدیگراند در این صورت یا باید اصل نظام مادی را برای زندگی انسان منکر و منتفی بدانیم و یا این تفاوت ها را (که لازمه زندگی مادی است) بپذیریم.
یک فرد انسانی برای متولد شدن نیاز به ازدواج یک زن و مرد دارد که از همبستری آن دو نطفه ای تشکیل شود نطفه ای که تشکیل می شود بدون شک از این پدر و مادر است و باید خصوصیات آن دو را منتقل کند و الا گتره و بی حساب و کتابی در عالم پیش می آید. خب بدون شک نطفه ای که از این پدر و مادر تشکیل شده با آن نطفه دیگری که از یک پدر و مادر دیگر تشکیل شده متفاوت خواهد بود. این تفاوت عین عدل است عدل تکوینی الهی که هر پدیده ای را در دائره علل و عوامل موثر بر آن قرار داده است.
حال شما تصور کنید پدیده ها از علل و عوامل خود تخطی کنند چه پیش خواهد آمد ؟!! آتش به جای این که گرم کند سرد کند و آب به جای این که خنک کند گرم کند!! این عین نا عدالتی است.
بیماری های کودکان و نقص ها و معلولیت های بدو تولد آنها دقیقا همین گونه است آنها تابع علل و عوامل موثر بر آنها است این گونه نبوده که خدا به صورت رندم یک عده را معلول خلق کند و یک عده را سالم بگذارد!! بلکه هر گاه علل و عوامل معلولیت و بیماری ایجاد شد آن پدیده را تابع علل و عواملش قرار می دهد.
به عنوان مثال در علم پزشکی داریم که رعایت نکردن این نکته پزشکی موجب بیماری طفل در بدو تولد می شود خب اگر پدر و مادر آن را رعایت نکردند چه خواهد شد؟؟ یک پدر و مادر دیگر آن را رعایت می کنند آیا نتیجه این دو یک چیز باید باشد ؟؟؟
مثل این که می گویند اگر کسی درس بخواند در کنکور قبول می شود اگر کسی درس نخواند قبول نمی شود. حال دو نفر درس خوان و درس نخوان چه نتیجه ای باید بگیرند؟؟
مثلا درباره ازدواج دو نفر با کم خونی مینور متخصصین میگویند: اگر دو نفر (خانم و آقا) تالاسمی مینور داشته باشند، احتمال این که فرزندانشان مبتلا به تالاسمی ماژور شوند، 25 درصد است.با ازدواج یک خانم و آقای مینور در هر بارداری، 50 درصد احتمال دارد نوزادان تالاسمی مینور باشند. 25 درصد ماژور و 25 درصد سالم هستند.
با این ترتیب اگر یک آقا و خانم (حتی بدون علم به این که کم خونی مینور دارند و یا بدون اطلاع از این قاعده) با هم ازدواج کنند چه انتظاری از قواعد حاکم بر عالم باید داشت؟؟ آیا اگر فرزند آنها کم خونی داشت باید بگوییم بی عدالتی شده یا اتفاقا این عین عدالت است(عدالت تکوینی) ؟؟
عالم پر است از این قاعده ها و قانون های عالم تکوین . هر چقدر انسان بتواند با این قاعده ها آشناتر باشد و بیشتر آنها را رعایت نماید اثرات بهتری خواهد دید این قاعده ها را گاه علم و در برخی از مواقع دین به انسان یادآوری می کند چه بسیارند قواعدی که برای همسران دین مبین اسلام متذکر شده که موقع همبستری باید آنها را رعایت کنند تا دچار مشکلات نشده و فرزندان سالمی به دنیا آورند.
شاید سوال کنید: درست است که این جهان بر طبق قواعد کار می کند و همه پدیده ها معلول علل خود هستند تقصیر آن فرزند معلول و یا بیمار چیست او که اختیاری در این بیماری نداشته ؟
جواب این که: خدا به خاطر یک مصلحت بالاتر انسان را در این دنیای مادی قرار داده تا اولا قوه های او به فعلیت تبدیل شده و به کمال برسند و ثانیا امکان وجود امتحان در بستر عالم ماده فراهم تر است. اما در مقابل این عالم ماده بنابر خصوصیت مادی بودنش یک سری عوارضی هم دارد مانند همین کودکان بیمار که هیچ اختیاری در این بیماری نداشته اند. خدا به خاطر آن مصلحت بزرگ تر این موارد اندک را می پذیرد و در مقابل این نقص ناخواسته ای که به این افراد وارد آمده مولفه های کمکی برای آنها قرار می دهد: 1) به اندازه توان از آنها مسئولیت و تکلیف می خواهد 2) اعمال نیک آنها ارزشش بیشتر از افراد عادی است 3) در آن دنیا که سرای جاوید و زندگی ابدی انسان در آنجاست به خاطر رنج ها و نواقصی که داشته اند عوض و پاداش به آنها می دهد آنقدر که آنها راضی شده و آرزو می کنند ای کاش هیچ نعمتی در دنیا نداشتند که عوض آن در آخرت دریافت کنند.
علاوه بر این کارهایی که خدا در قبال این افراد معلول و ناقص العضو و بیمار می کند این ها نسبت به دیگر مکلفین نیز مایه خیر و برکت خواهند بود و از طرفی موجب امتحان دیگران خواهند بود.
اگر سوال شود که اگر هر کاری که از علت خود صادر شود عین عدالت است پس تمامی ظلم هایی که رخ می دهد هم از علت آن صادر می شود آیا این هم عدالت است؟
جواب می دهیم: باید تفکیک کرد بین عدل تکوینی و عدل تشریعی و عدل جزایی .
این که آتش گرم کند و آب خنک کند عین عدل تکوینی است و اگر آتش سرد و خنک کند و آب بسوزاند عین بی عدالتی است.
اگر کسی برای تولد یک فرزند پاک و پاکیزه زحمت بکشد و تمام قواعد بهداشتی و دینی و روحی و روانی و جسمی و تمام مراقبت ها را انجام بدهد و بر فرض تمام آنچه را که در تکون یک فرزند سالم به عنوان علت و شرط و رفع مانع است را انجام دهد(البته ما در عالم دنیا به تمامی شرایط سلامت و علت های بیماری آگاه نیستیم ولی بر فرض اگر آگاه باشیم و آن را رعایت کنیم) و فرزند او ناقص و بد خلق و بیمار و .. باشد عین بی عدالتی و اگر سالم باشد عین عدالت است.
همچنین بر عکس اگر کسی قواعد و مراقبت ها را انجام نداد و همه نوع خراب کاری انجام داد و بچه ناسالمی به دنیا آورد این هم عین عدالت تکوینی است.
این که چاقو می برد و ضربه اثر می گذارد آتش می سوزاند آب خاصیت روان دارد که فرد در آن فرو می رود و....همه و همه عین عدالت تکوینی است و اگر خلاف آن انجام شود ظلم است.
اما انسان در مقام استفاده از قدرت هایش و اختیاراتش باید طبق قوانین عمل کند و اگر چه فرد مکلف می تواند از اختیار خود انتخاب کند و اگر علت ها و مقدمات یک کاری را فراهم کرد آن کار محقق خواهد شد(تکوینی) ولی این فرد مختار مکلف است که از ظلم خود داری کند و عدل و داد را پیشه کند و اگر کاری را انجام داد که به فردی و حقوق او ضربه زد و آن را ضایع کرد این کار ظالمانه و خارج از مدار عدل است گر چه در عالم تکوین همه کارها بر طبق علت و معلول خود واقع شده است و تکوینا بر مدار عدل است ولی در مدار تکلیف و عمل تشریعی ظالمانه است.
و خدا بر همین اعمال اختیاری انسان ثواب و عقاب می دهد و از او حساب می کشد.
انسان در بسیاری از اعمال و رفتار و حتی تعیین سرنوشت خود مختار است می تواند آینده خود را با اعمال اختیاری رقم بزند و آن را بسازد اما در اموری که عنان اختیار از او گرفته شده و بر اثر جبر وراثتی و یا محیطی و یا ... نقصی بر او وارد می شود اگر در مدار ایمان باشد و بر آن نقص نا خواسته صبر کند در قیامت عوضی در مقابل این نقص به او داده خواهد شد که چندین برابر آن نفع از دست رفته باشد و اگر هم صبر نکند و در مدار ایمان نباشد هیچ به دست نخواهد آورد.
پی نوشت ها:
1- انعام:12
2- فاطر: 15.
3- نحل: 18
4- شورا:30
5-کلینی، کافی، اسلامیه، ج2،ص255.