جمع بندی فسلفه ی روزه از دیدگاه حضرت فاطمه ی زهرا(سلاماللهعليها) چیست ؟
تبهای اولیه
با سلام خدمت کاربران محترم و کارشناسان بزرگوار
یه سوال دارم که تمایل دارم هر کسی علاقه مند هست جواب سوال رو بیان کند
چون میخواهم در مسیری گام نهم که دوست دارم با کمک شما دوستان عزیز و کارشناسان بزرگوار حضرت فاطمه ی زهرا را بیشتر بشناسم و بیشتر بشناسانیم
بنابراین دلم میخواهد همه ی دوستان علاقه مند در مباحثی که ارائه می شود شرکت کنند. سپاسگذارم :Gol:
اما سوالم : فسلفه ی روزه از دیگاه حضرت فاطمه ی زهرا چیست ؟
سوال:
دوست دارم با کمک دوستان عزیز وبزرگوار حضرت فاطمه ی زهرا(سلاماللهعليها) را بیشتر بشناسم و بیشتر بشناسانیم
اما سوالم : فسلفه ی روزه از دیدگاه حضرت فاطمه ی زهرا(سلاماللهعليها) چیست ؟
پاسخ:
باسلام وتشکر از سوال خوب شما .
روزه همانند ساير عبادات اسرار و آثار فراوان دارد و فاطمه زهرا {سلاماللهعليها} تمام آن اسرار و آثار را در يك جمله خلاصه نموده و فرمود:«و جعل الله ... و الصيام تثبيتا للاخلاص»[1]
و نظير اين سخن از همتا و همسرش اميرمؤمنان نيز نقل شده كه فرمود:«و فرض الله ... و الصيام ابتلاء لاخلاص الخلق»[2] حال بايد ديد كه تفسير و پيام اين دو كلام نوراني چيست؟ در اين رابطه ممكن است مطالب بسياري مطرح باشد، ولي به اختصار به چند نكته اشاره ميشود:
الف) ممكن است معناي سخن حضرت اين باشد كه دين باوران اهل ايمان كه پيوسته در مسير بندگي خالصانه و تأمين رضاي حضرت دوست تلاش ميكنند، روزه گرفتن اخلاص آنها را محكم و خلوصشان را تثبيت ميكند،
چون روزه عبادتي است كه هيچ يكي از عبادات با آن قابل مقايسه نيست از اين روست كه در روايتي آمده «كل حسنة بعشر امثالها الي سبعمائة ضعف الّا الصيام، فانّه لي و انا اجري به»[3] معناي اين حديث نوراني آن است كه روزه در واقع وصال دوست و شهود جمال محبوب است و اين وصال و لقاء معنوي پاداش روزه است.
از اين رو هر عملي نيك ده تا هفت صد برابر پاداش دارد، ولي پاداش روزه خود خدا و وصال و شهود جمال اوست
لذا برخي از عارفان ميگويد:«گرسنگي را ثمره مشاهدت بود، و مشاهده معركه گاه مردان است»[4] چه اين كه صاحب فتوحات در معناي فراز حديث حديث ياد شده كه فرمود:«الا الصيام فانه لي» گفته است: روزه و صوم صفت صمداني است از اين رو خداوند با تعبير «فانّه لي» آن را توصيف كرده.
و چون صوم صفت صمداني است پس اگر بنده به آن صفت يعني تنزيه از غذا توصيف شده به اعتبار تقييد است، زيرا تنزيه از تغذيه و صمدانيت به صورت مطلق وصف خداوند است، و به صورت مقيد بنده صائم به آن متصف ميشود. از اين روست كه فرمود:«انا اجزي به» حق تعالي جزاء صوم براي صائم است.[5] چه اين كه به گفته حكيم متأله استاد جوادي آملي، هيچ يكي از مشركان بتپرست، براي بت شان روزه نميگرفته است،
گرچه ساير اعمال و عبادات را به نحوي در برابر بتهاشان انجام ميداده اند، از اين رو روزه تنها عبادتي است كه خالص براي معبود حقيقي بجا آورده شده و ميشود.[6]
ب) روزه انسان را به صفت صمديت متصف ميكند و انسان از طريق روزه مظهر اسم «الصمد» ميشود،
زيرا چنان كه اشاره شد صمد كسي است كه منزّه از تغذيه و غذا خوردن است.[7] و امام حسين {علیه السلام}درباره معناي صمد فرمود:«الصمد الذي لاجوف له، الصمد الذي لايأكل و لايشرب الصمد الذي لاينام»[8] براساس اين حديث نوراني روزه زمينه ظهور و تجلي اسم الصمد را در وجود انسان فراهم ميسازد، و انسان را فرشته منش ميسازد يعني همان طور كه فرشتگان به عنوان مظاهر اسم الصمد منزه از جوف، خوردن، آشاميدن و خواباند، انسان روزه دار نيز به مشرب فرشتگان تلاش ميكند كه با روزه خود زمينه تجلي صفت صمديت را در خود بوجود آورد.
و با اين رويكرد است كه معناي دقيق از سخن فاطمهزهرا{سلاماللهعليها} بدست ميآيد كه روزه چگونه موجب تثبيت خلوص انسان ميگردد انسان با روزه به گونهاي خالص ميشود كه چون فرشتگان مظهر اسم الصمد شده و از تغذيه تنزيه و پاك ميشود. و
در اين رابطه كلام نغز مولوي شنيدني است كه ميگويد:
align: right |
---|
[TR] |
[TD]گر تو اين انبان زنان خالي كني |
طفل جان از شير شيطان باز كن |
تا تو تاريك و ملول و تيرهاي |
[/TD] |
[TD]:Gol: |
:Gol: |
:Gol:[/TD] |
[TD]پر ز گوهرهاي اجلال كني |
بعد از آنش با ملك انباز كن |
دان كه با ديو لعين همشيرهاي[9] |
[/TD] |
[/TR] |
بنابراين روزه يكي از راههاي خالي كردن انبان شكم از نان و و تنزيه جان از تيرگيهاست كه آدمي را انباز و مشابه فرشته ساخته و زمينة ظهور صفت صمديت را در او بوجود ميآورد و اين زيباترين معنا تثبيت خلوص و ايجاد اخلاص در انسان است كه در كلام فاطمي اشاره گرديده است. و گويا حافظ از اين گونه آموزههاي متعالي الهام گرفته و گفته است:
align: right |
---|
[TR] |
[TD]خلوت دل نيست جاي صحبت اضداد |
[/TD] |
[TD][/TD] |
[TD]:Gol:ديو چو بيرون رود فرشته درآيد[10] |
[/TD] |
[/TR] |
ج) نكته ديگر در تبيين كلام فاطمهزهرا{سلاماللهعليها} در باب اسرار روزه اين است كه روزه نمودار بلندترين و زيباترين جلوه دلدادگي و سرسپردگي عاشق به معشوق است كه در راه وصل او و تأمين خواست او نه تنها از حرامها بلكه از حلالها، مباحها نيز امساك ميكند
چون در اين كار خواست و رضاي محبوبش به كاملترين صورت تأمين ميشود. و فراتر از اين مرتبه، در يك مرتبه بالاتر، تمام قواي اداركي خود را در دو ساحة ظاهر و باطن (حواس ظاهري و باطني) تنها در جهت رضا و خواست حضرت محبوبش به كار گرفته و از هرگونه ادراك و معرفتي كه مورد رضا او نباشد امساك و خودداري مينمايد. بدين بيان كه زبانش را از گفتن حرفهاي غيرضروري نگاه ميدارد و
اين آموزه وحياني را كه قرآن از حضرت مريم نقل كرده تجربه ميكند كه گفت:«اني نذرت للرحمن صوما فلن اكليم اليوم انسيا»[11]
اين چنين صوم سكوت زمينهساز آن همه كرامت ميشود كه نصيب مريم شد،
چه اين كه نتيجه آن صوم سكوت نطق كودكش عيسي مسيح گرديد كه در گهواره به سخن آمد و گفت:«اني عبدالله اتاني الكتاب و جعلني نبيا»[12] بيترديد تجربه صوم سكوت نتائج قطعي بسياري در پي داد كه تفصيل آن رادر جاي خود بايد ملاحظه كرد.[13]
و يا چشم خود را نه تنها از ديدن مناظر حرام بلكه از هرگونه مشاهدات غيرضروري حفظ كند، و گوش خود را نه تنها از شنيدن صداهاي حرام بلكه از استماع حرفهاي غيرلازم حفظ نموده و تنها در ديدن و شنيدن حقايق الهي متمركز سازد.
و نيز قوه شامه، ذائقه، لامسه خويش را در مواردي به كار بگيرد كه بويدن، چشيدن، و لمس كردن آنها ضروري و مفيد و حياتش بخش باشد. و هم چنين قواي ادراك باطني خود را نظير مفكره، حافظه، متخيله، واهمه و مانند آن را در مسير انديشيدن در حقايق الهي، حفظ معارف و علوم رباني، و تصور مظاهر جلال و جمال حضرت حق تعالي و شناخت آيات توحيدي، قرار دهد، و از هرگونه فكر و تصور ناصواب پرهيز نمايد.
تا از اين رهگذر به مرتبه برين توحيدي باريابد. و اين مرتبه با امساك و خودداري از مشاهده غيرحقتعالي حاصل ميشود، و در اين مرتبه است كه انسان روزهدار هرچه در نظام هستي مشاهده ميكند مظاهر و تجليات و آيات حضرت حق است.[14] در اين رابطه اين سخن نغز بسيار گويا و شنيدني است:
align: right |
---|
[TR] |
[TD]برو تو خانه دل را فرو روب:Gol: |
:Gol: چو تو بيرون شوي او اندر آيد |
موانع تا نگرداني ز خود دور |
[/TD] |
[TD][/TD] |
[TD]مهيا كن مقام و جاي محبوب |
بتو بي تو جمال خود نمايد |
:Gol:درون خانه دل نايدت نور[15] |
[/TD] |
[/TR] |
و بدين ترتيب بخوبي روشن ميگردد اين كه فاطمهزهرا{سلاماللهعليها} روزه را جان مايه اخلاص خوانده سرّش چه بوده است. چه اين كه اگر در كلام اميرمؤمنان در باب آثار روزه آمده:«والصيام ابتلاء لاخلاص الخلق»[16] در اين كلام حضرت نيز از روزه به عنوان زكات بدن خوانده شده.[17] و
در مجموع براساس آموزههاي ياد شده اين نكته بدست آمد كه روزه نقش بيبديل در تأمين خلوص و تثبيت اخلاص انسان دارد و از همين روست كه در كلام فاطمه زهرا {سلاماللهعليها} برهمين نكته تصريح گرديده است و
از باب تمثيل همان طور كه احجار كريمه بر اثر قرار گرفتن در مجاورت آتش تمام ناخالصيهاي آن زدوده شده و طلاي خالص و تمام عيار از آن بدست ميآيد، در پي سوخت و سوزهايي كه در جسم و روح انسان بر اثر روزه صورت ميگيرد،
زنگارهاي گوناگون از وجود او پاك شده و انسان به خلوص كامل بار مييابد.
د) و بالاخره براي درك ژرفاي كلام فاطمه{سلاماللهعليها} در باب اسرار روزه اين سخن نغز مولوي شنيدني است كه ميگويد:
align: right |
---|
[TR] |
[TD]اين دهان بستي دهاني باز شد:Gol: |
:Gol: اندكي زين شرب كم كن بهر خويش |
لب فرو بند از طعام و از شراب |
از طعام الله و قوت خوشگوار |
باش در روزه شكيبا و مصر |
كان خدا خوب كار بردبار |
[/TD] |
[TD][/TD] |
[TD]كاو خورانده لقمههاي راز شد[18] |
تا كه حوض كوثري يابي به پيش[19] |
سوي خوان آسماني كن شتاب[20] |
بر چنان دريا چو كشتي شو سوار |
دم به دم قوت خدا را منتظر |
هديهها را ميدهد در انتظار[21] |
[/TD] |
[/TR] |
گفتني است كه گاهي تصور ميشود روزه از يك سلسله سلبها تشكيل شده و حتي يكي از بزرگان اهل سلوك و عرفان تصريح نموده كه روزه وصف سلبي، و آن ترك مضطرات است.[22] و
يا ابن سينا آن را امر عدمي و سلبي خوانده در عين حال تصريح نموده كه روزه سبب توجه انسان و تحرك و سير او به قرب الهي ميشود.[23] ولي حقيقت آن است چنان كه در كلام مولوي اشاره گرديده روزه به حسب ظاهر يك سلسله سلبها و ترك مفطرات است،
اما به حسب باطن و حقيقت اين سلبها مقدمه و ظاهر و زمينهساز يك سلسله ايجابها است، زيرا ظاهر روزه نخوردن، ننوشيدن، نديدن، نشنيدن، نگفتن و مانند آن است، ولي باطن آن خوردن، نوشيدن، شنيدن، ديدن امور معنوي و امثال آن است و
روزه واقعي مركب از اين سلبهاي ظاهري و آن ايجابهاي باطني است و نه تنها سلبها، و اين همان نكتة فاخر است كه در كلام نوراني فاطمه زهرا{سلاماللهعليها} از آن به تثبيت اخلاص و تحكيم خلوص ياد شده وقتي انسان خالص شد و اخلاص او تثبيت گرديد روزه او مركب از ترك تغذيه و مفطرات مادي و جسماني و آغاز تغذيه معنوي و روحي است و به گفته مولوي وقتي دهن ظاهر را از خوردن و نوشيدن بست، لقمهها راز معنويت و كوثر زلال معرفت نصيب او ميشود، لذا در اين شعار و اشعار پيش گفتة او، در مصراع اولي به وصف سلبي و ظاهري روزه، و در مصراعهاي دوم به وصف ايجابي و باطني آن اشاره گرديده است.
منابع:
[1]. خداوند روزه را براي تثبيت اخلاص بندگان قرار داده است. الاحتجاج، ج1، ص258.
[2]. خداوند روزه را به عنوان آزموني براي امتحان مردم واجب نموده است. نهجالبلاغه، حكمت136.
[3]. براي هر عملي نيك ده تا هفت صد برابر پاداش مقرر شده مگر روزه، زيرا روزه براي من است و من جزاء و پاداش روزه هستم. محجة البيضاء، ج2، ص121.
[4]. كشف المحجوب، ص278.
[5]. ر،ك: فتوحات مكيه، ج9، ص103. (با تحقيق عثمان يحيي)
[6]. ر،ك: حكمت عبادات، ص134.
[7]. ر،ك: فتوحات مكيه، ج9، ص102. (با تحقيق عثمان يحيي)
[8]. صمد موجودي است كه جوف و ميان تهي نيست، صمد موجودي است نميخورد و نميآشامد، صمد موجودي است كه خواب ندارد. بحارالانوار، ج3، ص223.
[9]. مثنوي معنوي، دفتر اول، ص76. (كلمه انباز به معناي شريك و همسان است.)
[10]. ديوان حافظ، ص234.
[11]. من براي [خداي] رحمان روزه نذر كردم، و امروزه مطلق با انساني سخن نخواهم گفت. مريم، آيه26.
[12]. [كودك] گفت منم بندة خدا، به من كتاب داده و مرا پيامبر قرار داده است. مريم، آيه30.
[13]. سيد حيدر آملي، اسرار الشريعه، ص202.
[14]. همان، ص200 تا ص211.
[15]. شيخ محمود شبستري، نقل از: مفاتيح الاعجاز في شرح گلشن راز، ص742.
[16]. خدوند با آزمون روزه مردم را خالص ميكند. نهجالبلاغه، حكمت252.
[17]. لكل شيء زكات و زكات البدن الصيام. نهجالبلاغه، حكمت136.
[18]. مثنوي معنوي، دفتر سوم، ص501.
[19]. همان، دفتر پنجم، ص764.
[20]. همان، ص797.
[21]. همان، ص798.
[22]. محيي الدين عربي، فتوحات مكيه، ج9، ص100. (با تحقيق عثمان يحيي)
[23]. الهيات شفاء، مقاله دهم، فصل3، ص444.
با سلام و خداقوت
تشکر از استاد صادق:Gol:
فسلفه ی روزه از دیگاه حضرت فاطمه ی زهرا چیست ؟
روزه برای تثبیت اخلاص
تثبیت
لغت نامه دهخدا
تثبیت . [ ت َ ](ع مص ) بر جای بداشتن . (تاج المصادر بیهقی ). بر جای داشتن . (ترجمان عادل بن علی ) (مجمل اللغة). ثابت گردانیدن و برجای داشتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). برقرار داشتن و ثابت گردیدن . (آنندراج ). چیزی را ثابت قرار دادن . (از قطر المحیط) : عهدنامه نبشتم بدین تثبیت و قاعده . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 132). || نیک شناختن چیزی را. (از قطر المحیط).
و اخلاص
http://www.askdin.com/thread3441.html#post438602
یاحق
ممنونم از خانم الیل و النهار و در پاسخ
اخلاص
اخلاص؛ صاف کردن عمل از هر ناخالصی(1) و پالایش کارها از هر آلایشی است. به گونه ای که برای غیر خدا هیچ نصیبی در آن نباشد(2 )و پاداشی در سرای دنیا و آخرت برای آن طلب نشود.(3)به دیگر سخن؛ آزادی انسان از ستایش دیگران و شفافیت عمل از غبار هواها و هوسها اخلاص است.(4) همان که ظاهر و باطن و درون و برون را همسان و یکسان می کند و گویی هیچ بیننده ای،
نظاره گر اعمال ما نبوده و تنها و تنها خداوند مهربان شاهد سخن و رفتارمان بوده و بس.اخلاص گاه در عمل نگریسته می شود ـ که دوری آن از خوب و بد و حق و باطل خواهد بود ـ، گاهی در نیت تفسیر می شود ـ که از خوف جهنم و عشق به بهشت به مرحله ای بالاتر که
رضایت الهی است گام برداشتن ـ و زمانی اخلاص در دین دانسته می شود که بیزاری از التقاطی گری در آیین و ایمان به تمامی احکام و قوانین خواهد بود.(5)(مخلصین له الدین و لو کره المشرکون):Gol:در ضمیر ما نمی گنجد به غیر دوست کس هر دو عالم را به دشمن ده که ما را دوست بس :Gol:زهرای مرضیه(س) در اوج قله اخلاص بود و این ویژگی ممتاز آن حضرت، ریشه در اعتقادات بنیادین و عشق دیرین وی نسبت به باورهای دینی و عبودیت فراوان وی داشت. او چون خود را در
محضر پروردگار می دید، نیازی به دیدن دیگران و تعریف افراد نمی دید چرا که خورشید خلقت، بینایان را از چراغهای کم نور و خاموش بی نیاز می کند. بدین خاطر در مراحل مختلف زندگی با
گفتار و رفتار خود بر این نکته تأکید می کرد که خداوند را ـ نه برای ترس از دوزخ و یا عشق به بهشت بلکه ـ تنها به خاطر خداوندی اش دوست دارم و هیچ آرزویی غیر از خود او در سر ندارم.روزی رسول خدا رو به زهرا(س) کرده فرمود: «دخترم! اکنون جبرئیل نزد من است و از سوی پروردگارم پیام آورده که هر چه بخواهی تحقق می یابد؛ چه می خواهی؟»فاطمه(ع) پاسخ داد: «شَغَلَنی عَنْ مَسأَلته لَذَّة خِدْمَته، لا حاجَة لی غیر النَّظر اِلی وَجْهِهِ الْکَریم»؛(6)لذتی که از خدمت حضرت حق می برم مرا از هر خواهشی بازداشته است؛ حاجتی جز این ندارم که پیوسته ناظر جمال زیبا و والای خداوند باشم.(7)چنین بینش روشن و شفافی موجب گردید در سخنی کوتاه، بلندای معرفت خویش را در باره اخلاص بیان کند که:«مَنْ اَصْعَدَ اِلی اللّه خالِصَ عِبادَتِه اَهْبَطَ اللّه ُ عزَّ و جلّ اِلَیْهِ اَفْضَلَ مَصْلِحَتِه»؛(8)حضرت فاطمه(س): لذتی که از خدمت حضرت حق می برم مرا از هر خواهشی بازداشته است؛ حاجتی جز این ندارم که پیوسته ناظر جمال زیبا و والای خداوند باشم.کسی که عبادت خالصانه خود را به سوی خداوند فرستد، پروردگار بزرگ برترین مصلحت او را به سوی او خواهد فرستاد.و در گفته ای دیگر با اشاره ای به عبادات، «روزه را مایه تثبیت و فرود اخلاص در سرای دل» بیان می کند.(9) او نخستین کس بود که به سخنان خود عمل می کرد و در مراحل مختلف زندگی
اندوخته های اخروی بسیاری از این طریق برای خود فراهم می نمود. سائلی که از مسجد با دستی تهی برگشته و در کوچه ها امدادگری نمی یابد، چون به در خانه دخت رسول اللّه (ص)
می رسد، یگانه فریادرس مستمندان را او می بیند، از این رو از وی کمک می طلبد. و زهرای عزیز که سه روز خود و فرزندانش گرسنه بودند، چون با استمداد مستمند روبه رو می شود و ازسوی
دیگر شیوه همیشه او کمک به نیازمندان بوده است ـ پیراهن خود را نزد یک یهودی گرو می گذارد تا قدری نان و خرما گرفته به سائل ایثار کند. هنگامی که سلمان اصرار می کند که اندکی از نان و
خرما برداشته، برای رفع گرسنگی خود و فرزندان استفاده کند، فاطمه می گوید:«سلمان! این کار را فقط برای خدا انجام دادم، از این رو هیچ از آن برنخواهم داشت!»(10)حسین بن روح ـ از نایبان امام عصر(عج) ـ در پاسخ پرسش شخصی که رسول خدا(ص) چند دختر داشت فرمود: چهار دختر و چون او سؤال می کند: کدام یک از همه بافضیلت ترند؟ جواب داد:
فاطمه. وی با تعجب بسیاری باز می گوید: حضرت زهرا(س) از همه فرزندان پیامبر(ص) کوچکتر بوده و از سوی دیگر کمتر مصاحبت رسول اللّه (ص) را درک کرده است، چگونه او بافضیلت تر است؟!حسین بن روح فرمود: فاطمه(ع) دارای دو ویژگی برجسته بود: نخست آنکه وارث رسول خدا(ص) بود و دیگر اینکه نسل پیامبر خاتم(ص) از ذریه او است. و خداوند متعال این صفات را به او
ارزانی نداشت مگر به خاطر «اخلاص در نیت زهرای مرضیه(س)».(11)
[/HR]1 ـ رک: منازل السائلین، ص31، (باب اخلاق)؛ تفسیر الکبیر، ج16، ص127، ج19، ص146 و ج23، ص318 و 319 و 320.2 ـ اربعین حدیث شیخ بهایی، ص159، ح37.3 ـ رک: اربعین حدیث امام خمینی(ره)، ح20، ص321 تا 333.4 ـ میزان الحکمه، ج3، (باب اخلاص)، نک: تفسیر کشف الاسرار، ج1، ص388 و 327 و ج 2، ص722 و ج 8، ص386 و ج 10، ص574.5 ـ چشمه در بستر، ص202؛ رک: تفسیر الکبیر فخر، ج11، ص42؛ ج26، ص239 و ج 32، ص45.6 ـ اربعین حدیث امام خمینی(ره)، ص333، نک: تفسیر الکشاف، ج2، ص751؛ تفسیر کشف الکرار؛ ج1، ص322 و 327.7 ـ ریاحین الشریعه، ج1، ص105؛ نهج الحیاة، ص99، نک: تفسیر مجمع البیان، ج1، ص409 و ج 2، ص650.8 ـ عوالم، ج11، ص623؛ بحارالانوار، ج67، ص249 و ج 70، ص249 و ج 71، ص184.9 ـ رک: خطبه فاطمه زهرا(ع) در مسجدالنبی(ص)، رک: تفسیر المنیر، ج8، ص126 و ج 11، ص283 و ج 16، ص45 و ج 30، ص346.10 ـ بحارالانوار، ج43، ص73؛ رک: تفسیر المیزان، ج2، ص390 و ج 11، ص83 و 160 و ج 15، ص30 و ج 16، ص25.40 ـ
11-همان، ص37، نک: تفسیر نمونه، ج9، ص377 و ج 12، ص578 و ج 25، ص354 و 356 و ج 27، ص214.
سلام
به نظر من تک تک اعمال این ماه مبارک صدها چیز رو به ما یاد میده
اگه میگه یک آیه برابر با کل قرآن میخواد بگه ک فرآن خوندن انقدر رارزشش زیاده.
اگ میگه با ی خرما هم شده به یه روزه دار افطاری بدید میخاد بگه به دیگرا ن کمک کنید در حد توان و ثواب این کمک همیشه با ارزش و زیاد هست ن فقط مختص این ماه مبارک .خانم فاطمه زهرا فداشون بشم با چیزهایی ک ازشون میدونیم باید بگم که تو این ماه خیلی چیزا به ما یاد دادن فقط باید چشامون رو باز کنیم.
یا زهرا.
در خطبه ی فدکیه فلسفه ی روزه به این مضمون آورده شده است :
پس خدای تعالی ایمان را برای تطهیر شما از شرک قرار داد و نماز را برای پاک کردن شما از تکبر، زکات را برای پاک کردن جان و روزافزونی رزقتان، روزه را برای تثبیت اخلاص، حج را برای استحکام بخشیدن دین و عدل عمومی را برای تنظیم قلبها و اطاعت ما را برای نظم یافتن ملت و امامت را برای در امان ماندن از تفرقه و جهاد را برای عزت اسلام و صبر را برای کمک در استحقاق مزد و امر به معروف را برای مصلحت عامه. نیکی کردن به پدر و مادر را سنگر و سپر حفظ از خشم و صله رحم را وسیله ازدیاد عدد و قصاص را وسیله حفظ خونها و وفای به نذر را برای در معرض مغفرت قرار گرفتن
انسان علاوه بر جنبه مادی و جسمی، دارای جنبه معنوی و روحی هم است و هر یک از آنها در رسیدن به کمال مطلوب خود، برنامههای خاصی احتیاج دارند. یکی از برنامههایی که هم جنبه معنوی را با خود به همراه دارد و هم جنبه مادی، روزه است. روزه فواید جسمی و روحی فراوان دارد، شفابخش جسم و توانبخش جان است، پاک کننده آدمی از رذایل حیوانی است، در ساختن فرد صالح و اجتماع سالم بسیار مؤثر بوده و در تهذیب و تزکیه نفس و رهاندن انسان از روزمرگی و واماندگی در نیازهای تن تأثیر بسزایی دارد. روزه یکی از احکام انسانساز اسلام است که آگاهی از همه فواید و پی بردن به فلسفه کامل آن همچون سایر احکام الهی برای انسان عادی ممکن نیست، دانش محدود بشر نمیتواند راهگشای همه اسرار نهفته باشد و اندیشه را به پاسخ همه مجهولات رهنمون شود، شاید روزی دانش انسان به حدی از کمال برسد که دریچه تازهای بر روی بشر بگشاید و حکمتها و دستورات اسلام را باز شناسد.بنابراین ندانستن فلسفه احکام الهی نباید ما را از انجام آن باز دارد و موجب نافرمانی و عصیان شود، چرا که این اطاعت کورکورانه نیست، بلکه بر علم و یقین تکیه دارد زیرا مسلمانان میدانند که خدای جهان بر همه چیز دانا و از همه چیز آگاه است و نقص و نیازی در ذات متعال او نیست که از اعمال بنده سودی بخواهد یا از زیانی بهراسد، خدای مهربان بسیار مهربانست و برای بندگان خود جز خیر و سعادت نمیخواهد، پس اگر به چیزی فرمان میدهد خیر و سعادت ما در آن است و کمال و تعالی ما بدان بستگی دارد و هر چیزی را نهی میفرماید برای ما زیانبخش است و بر مصالح مادی و معنوی ما لطمه میزند.
فلسفه روزه
الصوم لی و انا اجزی به
و الصیام تثبیتا للاخلاص
[h=1]معناي حکمت[/h][FONT=arial]واژه حکمت در قرآن کريم:
واژه حكمت، چنان كه در فرهنگنامه ها از جمله «مفردات راغب آمده، به معناى رسيدن به حقيقت به وسيله علم و عقل است. علامه طباطبايى درباره معناى واژه حكمت مىگويد: حكمت [به اصطلاح نحوى] بناء نوع است يعنى نوعى از محكم كارى يا كار محكمى كه سستى و رخنهاى در آن راه ندارد و غالبا در معلومات عقلى واقعى كه ابدا قابل بطلان و كذب نيست استعمال مىشود، (علامه طباطبايى، تفسير الميزان، ج 3، ص 395).
علامه طبرسى نيز مىگويد: حكمت آن است كه تو را بر امر حق كه باطلى در آن نيست واقف كند، (طبرسى، مجمعالبيان، ج 2، ص 155، نشر بيروت، مؤسسه اعلمى) بنابراين مىتوان گفت مفهوم حكمت يعنى يافتن حقيقت و آنچه كه مطابق با واقع است.
- به گفته محققين، واژه حكمت در قرآن بيست بار به كار رفته و در بيشتر موارد با كتاب توأم است. در بعضى آيات به تكاليف نيز حكمت گفته شده است مانند آيه 39 اسراء و آيه 34 احزاب و آيه 63 زخرف و همچنين در آيه 12 سوره لقمان به شكر الهى نمودن نيز حكمت اطلاق شده است. شايد علت اطلاق حكمت بر تكاليف بدان جهت باشد كه رعايت آنها سبب حكمتاند و سبب اطلاق آن بر شكر، به اين لحاظ باشد كه شكر نتيجه حكمت مىباشد، (قرشى، سيد علىاكبر، قاموس قرآن، ج 2، ص 160،نشر دارالكتب الاسلاميه).
- منظور از حكمتى كه در قرآن به كار رفته، مجموعه علوم و معارفى است كه انسان را به حقيقت رهنمون مىشود به طورى كه هيچ شك و ابهامى در آن نماند. زيرا مجموعه عقايد و آموزههايى كه قرآن بيانگر آنها است، همه با مقتضاى فطرت بشر همسو است و مقتضاىفطرت، آن بخش از علم و عمل را شامل مىشود كه كمال واقعى و سعادت حقيقى او را تأمين بكند. ازاينرو، مىشود گفت دين با واقعيت و حقيقت مطابقت دارد، اصول و قواعدى كه با دين آمده، در واقع حكمتاند پيامبر مأمور است اين حكمت را، به مردم بياموزد،(ترجمه الميزان، ج 12، ص 571).
- برخى نيز مىگويند: با مراجعه به اصل معناى حكمت مىتوان به دست آورد كه حكمت يك حالت و خصيصه درك و تشخيص است كه شخص به وسيله آن مىیتواند حق و واقعيت را درك كند و مانع از فساد شود و كار را متقن و محكم انجام دهد، بنابراين حكمت نوعى حالت نفسانى و صفت روحى است نه شىء خارجى، بلكه شىء محكم خارجى از نتايج حكمت است، (قاموس قرآن، ج 2، ص 163).
ولی روزه عبادتی است که حقیقتا تمام و کمال با اخلاص عجین شده و انسان با این عبادت می تواند خود را هر چه بیشتر به زیور اخلاص آراسته سازد زیرا تا هنگامی که خود انسان روزه داری خود را ابراز نکند حتی نزدیکان او نیز از عمل وی بی اطلاع خواهند بود و در نتیجه فرصتی برای ریا و شرکت به دست نخواهد آمد.
سلام علیکم،
در اذکار «لا اله الا الله» اینطور است، یعنی تنها ذکری است که در حین ادای آن لبها را میتوان تکان نداد و در نتیجه میتوان دائم در ذکر بود و کسی هم متوجه نشود.
در عبادات روزه همین نقش را دارد، بخصوص که اگر روزه مستحبی باشد از همان اذان صبح تا درست دم افطار اگر مؤمنی به انسان چیزی تعارف کند که بخورد از آنجا که «ردّ احسان» درست نیست میشود و بهتر است که انسان روزهاش را به آن چیز باز کند و در این صورت هم خود شخص و هم شخص تعارف کننده (که اصلاً نمیدانست طرف روزه بوده است) ثواب یک روزهی کامل مستحبی را میبرند! کسی که ردّ احسان کند اما هم مؤمنی را شاید ناراحت کرده باشد و هم این گمان در آن مؤمن یا دیگران ایجاد میشود که شاید او روزه است، بخصوص اگر تعارفهای زیادی را رد کند و هیچ چیزی نخورد! آخر کار هم روزهای به افطار میرسد که چه بسا افراد زیادی در آن با خدا شرکت داده شدهاند و چیزی از روزه بودن روزه باقی نمانده است.
روزه تمرین اخلاص است ...
اما روزهی واجب و قضا و نذری که اینطور نیست و نمیشود هر وقت کسی چیزی تعارف کرد بازش کرد چی؟ دیگر تمرین اخلاص نیست؟ اگر هست از چه بابت؟
یا علی
حاضر
از جمله عباداتی که آئین مقدس اسلام بر مسلمانان واجب فرموده است (روزه) است. این عبادت مهم و ارزشمند از چنان اهمیت والایی برخوردار است که مطابق آنچه در حدیثی قدسی نقل شده، خداوند متعال می فرماید:
«الصوم لی و انا اجزی به: روزه از برای من است و مختص به من و من خود ثواب آن را چنان که لایق من است به روزه دار خواهم داد.» (1)
و همین یک جمله کافی است تا آدمی به ارزش و اهمیت آن پی برده و بداند که روزه از چه جایگاه والایی در دین اسلام برخوردار است. اما درخصوص علت وجوب این عبادت آسمانی افزون بر آنچه در قرآن کریم آمده می توان به سخن حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در خطبه فاطمیه اشاره کرد که می فرماید:
«والصیام تثبیتا للاخلاص: خداوند روزه را برای تحقق اخلاص قرار داد» (2)
باید دانست که هر عبادتی که از انسان سر می زند زمینه های ابتلا به شرک و ریا در آن وجود دارد چرا که در آن عبادات زمینه های اطلاع یافتن دیگران نهفته است ولی روزه عبادتی است که حقیقتا تمام و کمال با اخلاص عجین شده و انسان با این عبادت می تواند خود را هر چه بیشتر به زیور اخلاص آراسته سازد زیرا تا هنگامی که خود انسان روزه داری خود را ابراز نکند حتی نزدیکان او نیز از عمل وی بی اطلاع خواهند بود و در نتیجه فرصتی برای ریا و شرکت به دست نخواهد آمد. علاوه بر آن آدمی با روزه و تحمل سختی های ناشی از آن خود را به خداوند نزدیک تر ساخته و بر درجات قرب الی الله او افزوده می شود و همین زمینه ساز کسب اخلاص خواهد بود.
منابع:
1. شرح فارسی (مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه)، دکتر سیدجلال الدین محدث ارموی، ص ۱۳۵.
2. حدیث بیست وهفتم، فرهنگ جامع سخنان حضرت زهرا(س)، محمد دشتی، حدیث ۷۲.