جمع بندی چرا خداوند به ديدار خانواده در بهشت وعده داده؟
تبهای اولیه
سلام
چرا خداوند به ديدار خانواده در بهشت وعده داده؟
مگر علايق و نسب انسانها با قيامت از بين نميرود؟
سلام
چرا خداوند به ديدار خانواده در بهشت وعده داده؟
مگر علايق و نسب انسانها با قيامت از بين نميرود؟
سلام علیکم
هم از نظر عقلی و هم با نظر در آیات و روایات این مطلب به دست میآید که در قیامت، هم امید دیدار عزیزان هست و هم نسبتهای که در این دنیا بوده بر قرار است؛ لکن شرطی دارد که در آخر اشاره میشود.
از نظر عقلی با توجه به این که انسان دارای دو بعد است، جسم و روح و انسانیت انسان به روح اوست نه به جسمش و روح یک امر جاویدان و خالد است و همین روح است که از دنیا به آخرت منتقل میشود.
چون ارواح در آخرت همان روحهای دنیائی است پس همان نسبتها بر قرار است. قران کریم میفرماید: « یوم یفرّ المرء من أخیه و أمه و أبیه و صاحبته و بنیه» (1) یعنی روزی که انسان (بخاطر هول و وحشت محشر و یا بخاطر حقوقی که نزدیکان ممکن است بر گردن او داشته باشند) از برادر و مادر و پدر و دوست و فرزندانش فرار میکند. که آیه شریفه دلالت دارد که این نسبتها بر قرار است گرچه از آن ها فرار میکند که در این که چرا از آن ها فرار میکند مفسرین سه علت ذکر کرده اند، از هول و وحشت قیامت، از اقوام به خاطر بی تقوایی فرار میکند، مبادا به سرنوشت آن ها دچار شود و یا این که مبادا آن ها حقوقی به گردنش داشته باشند. (2)
در هر صورت ظاهر آیه این است که این خویشاوندیها بر قرار است و امکان دیدن هم هست؛ اما روایات متعددی ذکر شده که دلالت دارد که مؤمنان در برزخ و قیامت یکدیگر را میبینند و میشناسند که به چند روایت اشاره میشود.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: هنگامی که خدا روحی را قبض میکند، آن روح را به شکلی همانند آنچه در دنیا داشته به بهشت میفرستد. این ارواح در آنجا میخورند و مینوشند و هنگامی که شخصی بر آنان وارد میگردد، آن ها را به همان شکلی که در دنیا داشته اند میشناسند. (3)
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: ارواح با صفات اجساد در بستانی از بهشت قرار دارند یک دیگر را میشناسند و از یکدیگر سؤال میکنند؛ هنگامی که روح تازه ای بر آن ها وارد میشود، میگویند او را رها کنید؛ زیرا از هول عظیمی به طرف ما میآید (یعنی از وحشت مرگ) سپس از وی میپرسند فلان کس چه شد؟ اگر بگوید زنده بود اظهار امیدواری میکنند (که نزد آن ها بیاید) ولی اگر بگوید از دنیا رفته بود، میگویند سقوط کرد (اشاره به این که به دوزخ رفته است). (4)
بر اساس روایات انسان ها، اعم از مؤمن و کافر بعد از مرگ بستگان خود را دیدار خواهند کرد. در این باره روایات متعددی نقل شده که به دو نمونه از آن اشاره میشود:
1. در حضور امام صادق (علیه السلام) سخن از ارواح مومنان به میان آمد، حضرت فرمود: «ارواح المومنین یلتقون؛ ارواح مومنان در برزخ با هم ملاقات و دیدار میکنند».
آنگاه شخصی با تعجب و شگفتی از حضرت پرسید: آیا ملاقات میکنند؟ فرمود: «نعم و یتسائلون و یتعارفون حتی اذا رایته قلت: فلان؛ (5) بلی، و با یک دیگر گفتگو مینمایند و همدیگر را میشناسند. وقتی کسی را دیدی ،میگویی فلانی است».
2. در روایت دیگر درباره دیدار همه انسانها با هم مسلکانش سخن گفته است، راوی میگوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: ارواح مومنان کجاست؟ حضرت فرمود: «ارواح المومنین فی حجرات فی الجنة، یأکلون من طعامها و یشربون من شرابها و یتزاورون فیها؛ ارواح مومنین در منازل بهشتاند. از طعامهای آن میخورند. از نوشیدنیهای آن مینوشند . همدیگر را میبینند و زیارت مینمایند». راوی بعد از ارواح کفار پرسید، فرمود: «فی النار یأکلون من طعامها و یشربون من شرابها و یتزاورون فیها؛ (6) ارواح کفار در آتشاند. از غذای و نوشیدنی آن استفاده میکنند . همدیگر را میبینند و با هم ملاقات و دیدار دارند».
در این روایت غیر از دیدار مومنان، از دیدار ارواح کفار در برزخ با همدیگر نیز خبر داده شده ،تصریح شده که مومنان در بهشت برزخی و کفار در آتش برزخی همدیگر را ملاقات میکنند.
در ارتباط با این گونه روایات ،تحلیل دقیق برخی از علمای بزرگ معاصر شنیدنی است:
روح مؤمن با ارواح مومنان در عالم برزخ ملاقات و ارتباط و انس و الفت دارد، چه با آنان که در حیات دنیوی انس و ارتباط با آن ها داشته (نظیر بستگان) و چه با غیر آن ها از روح مؤمنان دیگر. همه این ارتباط ها و ملاقاتها و انسها هم بر اساس سنخیت و انجذاب الهی است. در حقیقت ظهور برزخی همان انسها و محبتهاست که در دنیا بر اساس سنخیت و انجذاب الهی وجود داشته است. هر فرد مؤمن به هر مؤمن دیگر به حساب ایمان وی انجذاب خاص داشته و در صورت امکان با او در ارتباط بوده، در صورت عدم امکان، شراره آن بر دلها (ى ناپاك پر از حرص دنياى كافران) شعله ور است.
در مقابل ملاقات ارواح کفار با یکدیگر در برزخ هم ظهور برزخی انسها و ارتباطهای ناپاک و آتشی و در جهت کفر و ضلال است، به همین جهت ملاقاتهای برزخی آنان ظهور برزخی انسها و ارتباط های دنیوی بوده و باطن آن ها است که در برزخ به مقتضای آن نظام ظاهر میگردد. این ملاقاتها مایه رنجش و عذاب بیش تر آنان میشود. (7)
دیدار و نسبت ها در برزخ
طبق آنچه از قرآن و سنت استفاده میشود، انسان در فاصله میان مرگ و رستاخیز عمومی یک زندگانی محدود و موقتی دارد که برزخ و واسطه میان حیات دنیا و حیات آخرت است. انسان پس از مرگ از جهت اعتقاداتی که داشته و اعمال نیک و بدی که در این دنیا انجام داده، مورد بازپرسی خصوصی قرار میگیرد و پس از محاسبه اجمالی طبق نتیجهای که گرفته شد، به یک زندگی شیرین و گوارا یا تلخ و ناگوار محکوم گردیده، با همان زندگی در انتظار روز رستاخیز عمومی به سر میبرد.
حال انسان در زندگی برزخی بسیار شبیه است به حال کسی که برای رسیدگی اعمالی که از وی سرزده، به یک سازمان قضایی احضار شود و مورد بازجویی و بازپرسی قرار گرفته، به تنظیم و تکمیل پروندهاش بپردازند، آن گاه در انتظار محاکمه در بازداشت به سربرد.
روح انسان در برزخ به صورتی که در دنیا زندگی میکرد، به سر میبرد. اگر از نیکان است، از سعادت و نعمت و جوار پاکان و مقربان درگاه خدا برخوردار میشود. اگر از بدان است، در نقمت و عذاب و مصاحبت شیاطین و پیشوایان گمراه میگذارند. (8)
خلاصه این که انسان بعد از مرگ در عالم برزخ بر سر سفره اعمال خود مهمان است و منتظر برپایی قیامت و رسیدگی به عمل خود به سر میبرد و کار خاصی نمیتوانند انجام دهد.
دیدار و نسبت ها در قیامت
انسان در قیامت با تمام اوصاف و کمالات وجودی خود حضور پیدا میکند.
بعد از حسابرسی و تمام شدن مرحله قیامت، افرادی که محکوم به جهنم میشوند، وقتی وارد آن جا شدند، آتش جهنم به گونهای است که به گفته قرآن کریم نه تنها بدن و گوشت و استخوان بلکه قلب و دل و روح و تمام حقیقت و جود انسان را پیوسته میسوزاند.
قرآن در این باره تعبیر هشدار دهندهای دارد و فرمود: «وما أدراک ما الحُطمة نار الله الموقدة التی تطّلع على الأفئدة؛ (9) قطعاً در آتش خرد کننده فرو افکنده خواهد شد و تو چه دانی که آن آتش خرد کننده چیست؟! آتش افروختة خدایی است که شراره آن بر دلها (ى ناپاك پر از حرص دنياى كافران) شعله ور است».
کسانی که اهل بهشت هستند، وقتی وارد آن جا شدند، نه تنها جایی برای گناه نیست؛ بلکه جایی برای کارهای لغو و بیهوده هم نیست. قرآن کریم فرمود:
«لا یسمعون فیها لغواً ولا تأثیماً؛ (10) در آن جا نه بیهودهای میشنوند و نه گناهآلود».
چنانکه اشاره شد، قیامت به طور کلی دو مرحله دارد: یکی مرحلهای است که از آن به روز قیامت یاد میشود، مرحله دوم مربوط به اسکان آدمیان در بهشت و جهنم است.
در مرحله اول شرایط همان است که در قرآن کریم آمده و قبلا اشاره شد که آن روز هر کس از برادرش میگریزد و از مادر و پدرش، و از زن و فرزندانش هم می گریزد».
پس در روز محشر به طور واقعی، محشری بر پاست. هر کس به گونهای گرفتار اعمال و نگران سرنوشت خود است که از همه بستگانش فرار می کند. میخواهد آن ها را نبیند و یا نشناسد. در این مرحله عشق و علاقه های افراد نسبت به همدیگر فراموش خواهد شد و اثری هم ندارد، فقط یک عشق اثر دارد و آن همان است که حافظ شیرین سخن گفته است:
در آن غوغا که کس، کس را نپرسد من از پیر مغان منت پذیرم
مراد از پير مغان امام علی است که عشق و محبت او به داد عاشقانش می رسد. سایر عشق و پیوندها از هم گسسته خواهد شد. از این رو قرآن کریم فرمود: «فإذا نفخ فی الصور فلا أنساب بینهم یومئذ و لا یتسائلون؛ (11) پس آن گاه که در صور دمیده شود، دیگر میان شان نسبت خویشاوندی نماند، و از حال یکدیگر نپرسیدند». در تفسیر این آیه گفته شده: مراد این است که در آن روز انساب خاصیتی ندارد، چون روز قیامت ظرف پاداش عمل است. همه اسباب که یکی از آن ها انساب است، از کار می افتد و اثری ندارد، از این رو از حال همدیگر نمیپرسد. (12)
بنا بر این در روز محشر مرحله اول قیامت است. جایی برای آن گونه امور که در پرسش اشاره شده نیست.
اما در مرحله دوم حیات اخروی بعد از پایان حساب و کتاب و استقرار مومنان در بهشت ممکن است جای اظهار و ظهور این گونه مبحت ها و دیدار ها باشد، چون در قرآن کریم تصریح شده که در بهشت مومنان از حال همدیگر جویا می شود: «فاقبل بعضهم علی بعض یتساءلون قال قایل منهم انی کان لی قرین؛ (13) پس بعضی به بعضی دیگر روی آورده و از یک دیگر پرسش می کنند. یکی از آن میان می پرسد من رفیقی داشتم».
در تفسیر این آیه گفته شده: این جمله گفتگویی را که بین اهل بهشت رخ می دهد، حکایت کرده و می فرماید: بعضی از ایشان احوال بعضی دیگر را میپرسند. بعضی آنچه در دنیا بر سرش آمده، برای دیگران حکایت می کند. یکی از اهل بهشت به دیگران میگوید: من در دنیا رفیقی داشتم که از بین مردم تنها او را انتخاب کرده بودم و او مرا رفیق خود گرفته بود. (14)
بر اساس برخی آیات غیر از دوستان، فرزندان صالح نیز به والدین بهشتی خود ملحق می شوند: " كسانى كه ايمان آوردند و فرزندان شان به پيروى از آن ها ايمان اختيار كردند ، فرزندان شان را در بهشت به آن ها ملحق مى كنيم، بى آن كه از عمل آن ها چيزى بكاهيم؛ " «وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإِيمانٍ أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ ما أَلَتْناهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَيْءٍ». (15)
اين نيز خود يك نعمت بزرگ است كه انسان، فرزندان با ايمان و مورد علاقه اش را در بهشت در كنار خود ببيند، و از انس با آن ها لذت برد، بى آنكه از اعمال او چيزى كاسته شود.
از تعبيرات آيه برمى آيد كه منظور، فرزندان بالغى است كه در مسير پدران گام برمى دارند، در ايمان از آن ها پيروى مى كنند، و از نظر مكتبى به آن ها ملحق مى شوند.
اين گونه افراد اگر از نظر عمل كوتاهى و تقصيراتى داشته باشند، خداوند به احترام پدران صالح، آن ها را مى بخشد و ترفيع مقام مى دهد، و اين موهبتى است بزرگ براى پدران و فرزندان. (16)
د) همچنین ازدواج به مفهوم همسر داشتن و لذت های جنسی نیز به صورت غیر قابل توصیف در آن جا برای مؤمنان وجود دارد. در این باره در آیات متعدد قرآن کریم فراوان بحث شده که تفصیل آن، در سوره واقعه و سوره الرحمن ملاحظه شود. (17)
گفتنی است که:
نباید انتظار داشته باشیم که در عالم قیامت احکام، قوانین و سنن عالم مادی و دنیا جاری باشد. اگر گاهی در آیات و روایات از مواردی چون خوردن، آشامیدن، ازدواج با زنان جوان زیبارو، در کنار نهرها و زیر درختان بودن و ... یاد می شود، از باب تقریب ذهن ما به دریافت حقایق عالم قیامت است، نه آنکه آشامیدن آنجا مانند آشامیدن این جا باشد یا خوردن آنجا مانند خوردن اینجا و همین طور ....
در نتیجه می توان گفت:
بسیاری از امور ذکر شده مانند: ازدواج ، تحصیل و ... در عالم آخرت و در حقیقت برای بهشتیان وجود دارد؛ اما به تناسب ویژگی های آن دنیا به عنوان نمونه، بر اساس برخی آیات قرآن برای آدمی، زنان پاک و باکره، خوش اندام و زیبا هست که از آن ها لذت می برد، ولی باید توجه داشت که این لذت به طور لزوم، همانند لذت جنسی دنیا نیست؛ بلکه مراتب بسیار بالاتری از لذت است که برای ما در دنیا امکان درک آن وجود ندارد.
نظام حاکم بر قیامت نظام دفعی است، نه نظام تدریجی؛ یعنی در قیامت خواستن مساوی است با شدن و تحقق، بر خلاف نظام این عالم که برای عملی شدن خواسته ها، باید زمینه، اسباب و شرایط آن فراهم شود تا آن آرزو محقق گردد. در دنیا کسی که فرزندی می خواهد باید ازدواج کرده و با جمع شرایط و به تدریج و در زمان معینی دارای فرزند شود. اما در نظام قیامت چنین نیست، بلکه بهشتیان هر چه می خواهند، برایشان محقق می شود، و نیاز نیست که با جمع شرایط و پدید آمدن مقدماتی، به تدریج آن خواسته محقق شود. چگونگی تزویج با حورالعین، و این که آیا زاد و ولدی در بهشت هست، یا نه در جایی از قرآن و سایر کتابها نیامده است. تزویج با حور العین نتیجه اعمال خوب انسان است و بنا بر ظاهر توالد و تناسلی در بهشت نباشد، به ویژه زاد و ولدی شبیه زاد و ولد در دنیا. (18)
منابع و مآخذ:
1. عبس: 80/ 34 ـ 35 .
2. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، نشر دار الکتب الاسلامیه، تهران، بی تا، ج 26، ص 157 و 851.
3. طبا طبایی، سید محمد حسین، حیات پس از مرگ، نشر دار الکتب الاسلامیه تهران بی تا، ص 44.
4. دستغیب، سید عبدالحسین، معاد، نشر ناس شیراز بی تا، ص 66.
5. برقی، احمد بن خالد، المحاسن، نشر دار الاحیا التراث العربی، بیروت، 1408 ق، ص 178.
6. همان، ص 178 .
7. شجاعی، محمد، معاد یا بازگشت به خدا، نشر شرکت سهامی انتشار، تهران، 1362 ش، ص 349 ـ 350.
8. طباطبایی، سید محمد حسین، شیعه در اسلام، نشر دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1348 ش، ص 100 ـ 101.
9. عبس: 80/ 34 ـ 37.
10. همزه: 104/ 5 ـ7.
11. واقعه: 56/ 25.
12. صافات: 37/ 50 ـ 51.
14. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، نشر جامعه مدرسین، قم، 1378 ش، ج 17، ص 207 ـ 208.
15. طور: 52/ 21.
16. مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران، بی تا، ج 22، ص 429.
17.مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، نشر دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1385 ش، ج 6.
18. همان، ص 259.
در پناه خدا باشید.
[h=1]آیا در آخرت می توانیم نزدیکان خود را ملاقات کنیم![/h]http://www.aparat.com/v/v28I0
دیدن این کلیپ رو بیفایده نیس
روح مؤمن با ارواح مومنان در عالم برزخ ملاقات و ارتباط و انس و الفت دارد، چه با آنان که در حیات دنیوی انس و ارتباط با آن ها داشته (نظیر بستگان) و چه با غیر آن ها از روح مؤمنان دیگر. همه این ارتباط ها و ملاقاتها و انسها هم بر اساس سنخیت و انجذاب الهی است.
با سلام و تشكر
اگر جداي از جذب الهي اين تعلقات نيز وجود دارد پس در نار بودن احتمالي عزيزان چگونه مايه رنجش نميشود؟
آيا درسته كه بگوييم اين نوع علاقه ها(ولذات دنيايي) در آن عالم وجود ندارد و فقط از باب تشبيه و تشويق ذكر شده
با سلام و تشكر
اگر جداي از جذب الهي اين تعلقات نيز وجود دارد پس در نار بودن احتمالي عزيزان چگونه مايه رنجش نميشود؟
آيا درسته كه بگوييم اين نوع علاقه ها(ولذات دنيايي) در آن عالم وجود ندارد و فقط از باب تشبيه و تشويق ذكر شده
سلام علیکم
این طور نیست که شخص، از رفتن برخی از وابستگان خود در آتش جهنم، بی تفاوت باشد و ناراحت نشود. بهشتیان وابستگان جهنمی خود را خطاب قرار می دهند که آیا ما به شما نگفتیم که بهشت و جهنمی در کار است و به دنبال کارهای خلاف و معصیت نروید. جهنمیان نیز با بستگان بهشتی خود، گفتگو خواهند کرد. (1) هم بهشتیان و هم دوزخیان، همدیگر را خواهند شناخت.
در عالم برزخ نیز ارواح، همدیگر را می شناسند.
منابع و مآخذ:
1. مدثر: 74/ 42 ـ 46.
والسلام
[="Tahoma"][="Black"] http://www.aparat.com/v/v28I0آیا در آخرت می توانیم نزدیکان خود را ملاقات کنیم!
دیدن این کلیپ رو بیفایده نیس
سلام علیکم
سعی کنید که مطالب علمی متنی بفرستید و از گذاشتن کلیب، پرهیز نمایید.
موفق باشید.[/]
با عرض سلام خدمت کارشناس محترم
لطفاً به این سؤالم پاسخ دهید!
مطمئن هستم که اگر قرار باشد یکی از اعضای خانواده ی خودم یا همسرم به بهشت برود،قطعاً آن یک نفر همسرم است. همیشه به ایشان می گویم؛ مطمئن هستم که به بهشت می روی اما اگر رفتی، در آن دنیا نباید مرا فراموش کنی!
از ایشان قول گرفته ام که در آن دنیا هم، من همسر ایشان باشم و دور حوری و... را خط بکشد.
لطفاً نخندید!
به هر حال پذیرفته و قول داده!حالا آیا این تعهد ایشان در این دنیا می تواند الزام آور باشد که اگر درجهان بعدی حوری و...راست بود، باز هم من تک همسرشان باشم؟
[="Tahoma"][="Black"] لطفاً به این سؤالم پاسخ دهید! مطمئن هستم که اگر قرار باشد یکی از اعضای خانواده ی خودم یا همسرم به بهشت برود،قطعاً آن یک نفر همسرم است. همیشه به ایشان می گویم؛ مطمئن هستم که به بهشت می روی اما اگر رفتی، در آن دنیا نباید مرا فراموش کنی! لطفاً نخندید! به هر حال پذیرفته و قول داده!حالا آیا این تعهد ایشان در این دنیا می تواند الزام آور باشد که اگر درجهان بعدی حوری و...راست بود، باز هم من تک همسرشان باشم؟با عرض سلام خدمت کارشناس محترم
از ایشان قول گرفته ام که در آن دنیا هم، من همسر ایشان باشم و دور حوری و... را خط بکشد.
سلام علیکم
اگر قرار بود که این گونه باشد، دیگر به هیچ وجه در بهشت، حورالعین نبود؛ زیرا هر زنی که در این دنیا شنیده که مردان در بهشت، چندین حورالعین دارند، به شوهرشان می گویند که در بهشت، تنها من مال تو هستم و حق نداری، شخص دیگری را در اختیار داشته باشی.
از سوی دیگر، این سخن و قول گرفتن شما، از روی حسادت و حس زنانگی است که این حسادت و حس، در بهشت دیگر وجود نخواهد داشت.
از جانب سوم، این در دست شوهر شما نیست و اگر قول هم بدهد، قضیه به گونه ای دیگر خواهد بود. بله شوهر شما می تواند، شما را هم به همسری خودش برگزیند.
موفق باشید.[/]
این طور نیست که شخص، از رفتن برخی از وابستگان خود در آتش جهنم، بی تفاوت باشد و ناراحت نشود. بهشتیان وابستگان جهنمی خود را خطاب قرار می دهند که آیا ما به شما نگفتیم که بهشت و جهنمی در کار است و به دنبال کارهای خلاف و معصیت نروید. جهنمیان نیز با بستگان بهشتی خود، گفتگو خواهند کرد. (1) هم بهشتیان و هم دوزخیان، همدیگر را خواهند شناخت
سلام
مگر آخرت بازگشت به خدا نيست ؟
وجود اين تعلقات در آخرت آيا از باب مجاز و تشبيه نيست؟
چطور ميشود از يه طرف همين تعلقات مايه عذاب و سختي مرگ و برزخ است و از طرفي پاداش؟؟؟
[="Tahoma"][="Black"] مگر آخرت بازگشت به خدا نيست ؟ وجود اين تعلقات در آخرت آيا از باب مجاز و تشبيه نيست؟ چطور ميشود از يه طرف همين تعلقات مايه عذاب و سختي مرگ و برزخ است و از طرفي پاداش؟؟؟سلام
سلام علیکم
ربط این مسأله به این که آخرت، بازگشت به خدا است، فهمیده نشد.
مقصود از باب مجاز و تشبیه در این مسأله چیست؟
کسی نگفته است که این تعلقات، مایه عذاب و سختی مرگ و برزخ است.
بنابر ظاهر، گفتار ذکر شده از سوی این جانب، به صورت درست، دریافت نشده است.
موفق باشید.[/]
از سوی دیگر، این سخن و قول گرفتن شما، از روی حسادت و حس زنانگی است که این حسادت و حس، در بهشت دیگر وجود نخواهد داشت.
سلام
از پاسخگویی شما سپاسگزارم.
اما عشق و علاقه ی زن به همسرش از نظر شما تا پستترين مرحلۀ رذالت یعنی حسادت و یه حس زنانه است؟:Ghamgin:
[="Tahoma"][="Black"]سلام
از پاسخگویی شما سپاسگزارم.
اما عشق و علاقه ی زن به همسرش از نظر شما تا پستترين مرحلۀ رذالت یعنی حسادت و یه حس زنانه است؟:Ghamgin:
سلام علیکم
مسائل را با هم خلط نفرمایید.
زن هم می تواند به شوهرش عشق بورزد و هم حسادت نداشته باشد. این که زن، برای شوهرش، از خودگذشتگی کند و به خوشی و راحتی او، راضی و خشنود باشد بهتر است یا این که او را از نعمت های دیگر بی بهره کند؟
زنی به طور واقعی به شوهرش عشق می ورزد که از خشنودی، خشنود باشد، نه این که شوهرش را مجبور به خواست خود کند، حتی در بهشت.
اندکی تأمل فرمایبد و بدون مستند و از روی درخواست و میل زنانگی سخن نفرمایید.
موفق باشید.[/]
زنی به طور واقعی به شوهرش عشق می ورزد که از خشنودی، خشنود باشد، نه این که شوهرش را مجبور به خواست خود کند، حتی در بهشت.
این باید دو طرفه باشه پس اگر مردی واقعا عاشق زنی شد باید به خاطر خوشنودی او از حوری و صیغه و تعدد بگذرد
شایدم همانطور که در دنیا زن باید همیشه از خودش بگذرد در بهشت هم اینطور است؟
واقعا نمیدونم چرا وقتی تمام زنان دنیا از چنین مسئله ای متنفر هستند چنین چیزی رو حسادت می نامند
[="Tahoma"][="Black"]این باید دو طرفه باشه پس اگر مردی واقعا عاشق زنی شد باید به خاطر خوشنودی او از حوری و صیغه و تعدد بگذرد
شایدم همانطور که در دنیا زن باید همیشه از خودش بگذرد در بهشت هم اینطور است؟
واقعا نمیدونم چرا وقتی تمام زنان دنیا از چنین مسئله ای متنفر هستند چنین چیزی رو حسادت می نامند
سلام علیکم
در تاپیک های گذشته، به صورت مفصل در این زمینه بحث شد. به بحث تعدد زوجات مراجعه فرمایید.
والسلام [/]
اما عشق و علاقه ی زن به همسرش از نظر شما تا پستترين مرحلۀ رذالت یعنی حسادت و یه حس زنانه است؟
من ایمان دارم بهشت اینجوری که معرفی کرده اند نیست
چیزی زیباتر از غیرت زن و شوهر نسبت به همدیگر وجود ندارد هیچ وقت نگویید چنین چیزی حسادت است این زیباترین نوع دوست داشتن است
مطمئن باشید خداوند بین زن و مرد تفاوتی قائل نشده است که حرفایی بزند باعث خوشحالی مردان و رنجش زنان، چیزی که مشخصه الان همه ی زنان دنیا از این مسئله متنفر هستند (اینکه همسرشان را با دیگری شریک شوند ) چطور ممکن است خداوند از این قضیه مطلع نبوده باشد
در تاپیک های گذشته، به صورت مفصل در این زمینه بحث شد. به بحث تعدد زوجات مراجعه فرمایید.
از سوال پرسیدن که ناامید شدیم
هر تاپیکی که جوابی برای سوالات ما نیست تاپیک بسته میشود بدون اینکه جواب اون سوالات رو بدهند
بهرحال اگر قرار است مرد مالک زن شود زن هم مالک شوهرش است نه اینکه به قول یکی از دوستان مرد متعلق به همه ی زنان می باشد منطقی این است که انسان به کسی وفادار بماند که غیر از او را نخواهد ( در این قضیه تفاوتی بین زن و مرد نیست)
[="Tahoma"][="Black"]من ایمان دارم بهشت اینجوری که معرفی کرده اند نیست
چیزی زیباتر از غیرت زن و شوهر نسبت به همدیگر وجود ندارد هیچ وقت نگویید چنین چیزی حسادت است این زیباترین نوع دوست داشتن است
مطمئن باشید خداوند بین زن و مرد تفاوتی قائل نشده است که حرفایی بزند باعث خوشحالی مردان و رنجش زنان، چیزی که مشخصه الان همه ی زنان دنیا از این مسئله متنفر هستند (اینکه همسرشان را با دیگری شریک شوند ) چطور ممکن است خداوند از این قضیه مطلع نبوده باشد
سلام علیکم
بحث تعدد زوجات مربوط به بحث این تاپیک نیست. بحث این تاپیک، دیدار وابستگان در بهشت است. از محل بحث خارج نشوید.
متشکر و ممنون هستم.
موفق باشید. [/]
[="Tahoma"][="Black"]از سوال پرسیدن که ناامید شدیم
هر تاپیکی که جوابی برای سوالات ما نیست تاپیک بسته میشود بدون اینکه جواب اون سوالات رو بدهند
بهرحال اگر قرار است مرد مالک زن شود زن هم مالک شوهرش است نه اینکه به قول یکی از دوستان مرد متعلق به همه ی زنان می باشد منطقی این است که انسان به کسی وفادار بماند که غیر از او را نخواهد ( در این قضیه تفاوتی بین زن و مرد نیست)
سلام علیکم
پاسخ سؤال شما در تاپیک های مربوطه داده شده است، لطفاً از اصل بحث منحرف نشده و به اظهار نظر درباره اصل بحث که دیدار وابستگان در بهشت است، بپردازید.
در پناه خداوند از گزند وسوسه های نفس و شیطان در امان باشید.[/]
حث این تاپیک، دیدار وابستگان در بهشت است. از محل بحث خارج نشوید.
سلام
تو تاپیک قبلی که بسته شد یه سئوال بی جواب موند
گفته شد زنان در بهشت جز محارم خویش را نمی بینند آیا زنان میتونن امامان و پیامبران رو ببینند ؟
زنی که در دنیا چند شوهر داشته در آخرت فقط میتونه یکی رو انتخاب کنه آیا میتونه بقیه رو هم در اون دنیا ببینه یا کلاً از دیدنشون محروم میشه
[="Tahoma"][="Black"]سلام
تو تاپیک قبلی که بسته شد یه سئوال بی جواب موند
گفته شد زنان در بهشت جز محارم خویش را نمی بینند آیا زنان میتونن امامان و پیامبران رو ببینند ؟
زنی که در دنیا چند شوهر داشته در آخرت فقط میتونه یکی رو انتخاب کنه آیا میتونه بقیه رو هم در اون دنیا ببینه یا کلاً از دیدنشون محروم میشه
سلام علیکم
مثل این که به صورت دقیق، تاپیک مربوطه خوانده نشد. در آن جا در یک قسمتی اشاره شد که زنان، می توانند پیامبران و امامان (علیهم السلام) را زیارت نمایند.
موفق باشید. [/]
[="Tahoma"][="Black"] زنی که در دنیا چند شوهر داشته در آخرت فقط میتونه یکی رو انتخاب کنه آیا میتونه بقیه رو هم در اون دنیا ببینه یا کلاً از دیدنشون محروم میشهسلام
تو تاپیک قبلی که بسته شد یه سئوال بی جواب موند
سلام علیکم
بلی می تواند شوهران دیگر خودش را هم ببیند ولی نه این که رابطه زناشویی داشته باشند، بلکه در حد دیدن یک شخص عادی، همچنان که در این دنیا اگر زنی از شخصی طلاق بگیرد، او را می بیند؛ ولی ارتباط زناشویی با او دیگر ندارد.
در پناه خدا باشید.[/]
با عرض سلام خدمت کارشناس محترملطفاً به این سؤالم پاسخ دهید!
مطمئن هستم که اگر قرار باشد یکی از اعضای خانواده ی خودم یا همسرم به بهشت برود،قطعاً آن یک نفر همسرم است. همیشه به ایشان می گویم؛ مطمئن هستم که به بهشت می روی اما اگر رفتی، در آن دنیا نباید مرا فراموش کنی!
از ایشان قول گرفته ام که در آن دنیا هم، من همسر ایشان باشم و دور حوری و... را خط بکشد.لطفاً نخندید!
به هر حال پذیرفته و قول داده!حالا آیا این تعهد ایشان در این دنیا می تواند الزام آور باشد که اگر درجهان بعدی حوری و...راست بود، باز هم من تک همسرشان باشم؟
شرمنده..
ولی امروز چند بار این پست رو خوندم و خندیدم...لطفا حلال کنید.
خنده تلخ از بابت این که من دارم دست و پا میزنم از قعر جهنم بیام یه طبقه بالاتر اونوقت بعضی ها انقدر خوبن برای بهشتشون برنامه ریزی کردن.
خنده خوشحالی از بابت اینکه خدارو شکر آدم این چیزهارو میشنوه...که مردهای مذهبی تو این جامعه وجود دارن که آبروی بقیه مردارو گاهی میخرن...اگه از همسرتون راضی هستین بارها سجده شکر به جا بیارین تا خدا مهرتونو از دلش بیرون نبره و نخواد به این طریق امتحانش کنه.خدارو شکر کنید
و خنده شیرین از بابت تصور این لحظه که این قول رو از همسرتون گرفتین و حالا نگرانین که نکنه این قول سندیت نداشته باشه اون دنیا فقط یه توصیه میکنم..شما دعا کنید که خودتون و همسرتون بهشتی بشین...بعدش دیگه همه چی حله..لا خوف علیهم و لا هم یحزنون....یعنی هر اتفاقی بیفته شما اگه بهشتی باشید تو بهشت هیچ گاه ناراحت نخواهید بود..خیالتون راحت
و توصیه آخر از الاحقر:لطفا در این دنیا حالت خوف و رجا رو فراموش نکنید
[="Tahoma"][="Black"]شرمنده..
ولی امروز چند بار این پست رو خوندم و خندیدم...لطفا حلال کنید.
خنده تلخ از بابت این که من دارم دست و پا میزنم از قعر جهنم بیام یه طبقه بالاتر اونوقت بعضی ها انقدر خوبن برای بهشتشون برنامه ریزی کردن.
خنده خوشحالی از بابت اینکه خدارو شکر آدم این چیزهارو میشنوه...که مردهای مذهبی تو این جامعه وجود دارن که آبروی بقیه مردارو گاهی میخرن...اگه از همسرتون راضی هستین بارها سجده شکر به جا بیارین تا خدا مهرتونو از دلش بیرون نبره و نخواد به این طریق امتحانش کنه.خدارو شکر کنید
و خنده شیرین از بابت تصور این لحظه که این قول رو از همسرتون گرفتین و حالا نگرانین که نکنه این قول سندیت نداشته باشه اون دنیا فقط یه توصیه میکنم..شما دعا کنید که خودتون و همسرتون بهشتی بشین...بعدش دیگه همه چی حله..لا خوف علیهم و لا هم یحزنون....یعنی هر اتفاقی بیفته شما اگه بهشتی باشید تو بهشت هیچ گاه ناراحت نخواهید بود..خیالتون راحت
و توصیه آخر از الاحقر:لطفا در این دنیا حالت خوف و رجا رو فراموش نکنید
سلام علیکم
دوستان سعی کنند که حالت تمسخر به هیچ یک از اعضا نگیرند و به صورت منطقی و مستدل با هر مسأله ای برخورد کرده و از محل بحث تاپیک خارج نشوند.
در امان خداوند منان باشید.[/]
سلام علیکم
دوستان سعی کنند که حالت تمسخر به هیچ یک از اعضا نگیرند و به صورت منطقی و مستدل با هر مسأله ای برخورد کرده و از محل بحث تاپیک خارج نشوند.
در امان خداوند منان باشید.
بنده کی باشم که بخوام کسی رو مسخره کنم؟
گفتم بیشتر از بابت مقایسه وضعیت خودم با زندگی ایشون خندم گرفت...مثل کسی که داره با قاطر عبور میکنه یکهو میبینه یه نفر با لامبورگینی از بقلش رد شد.
در هر صورت ایشون که هنوز پست نزدن...ولی اگه خوندن و ناراحت شدن من ازشون معذرت میخوام
پرسش:
آیا اشخاص، در جهان آخرت نیز همدیگر را می بینند و همدیگر را می شناسند؟
پاسخ:
هم از نظر عقلی و هم با نظر در آیات و روایات این مطلب به دست میآید که در قیامت، هم امید دیدار عزیزان هست و هم نسبتهایی که در این دنیا بوده بر قرار است؛ لکن شرطی دارد که در آخر اشاره میشود.
از نظر عقلی با توجه به این که انسان دارای دو بعد است، جسم و روح و انسانیت انسان به روح اوست نه به جسمش و روح یک امر جاویدان و خالد است و همین روح است که از دنیا به آخرت منتقل میشود.
چون ارواح در آخرت همان روحهای دنیائی است پس همان نسبتها بر قرار است. قرآن کریم میفرماید: «یوم یفرّ المرء من أخیه و أمه و أبیه و صاحبته و بنیه»؛ روزی که انسان (بخاطر هول و وحشت محشر و یا بخاطر حقوقی که نزدیکان ممکن است بر گردن او داشته باشند) از برادر و مادر و پدر و دوست و فرزندانش فرار میکند.(1) که آیه شریفه دلالت دارد به این که این نسبتها برقرار است گر چه از آن ها فرار میکند که در این که چرا از آن ها فرار میکند مفسرین سه علت ذکر کرده اند، از هول و وحشت قیامت، از اقوام به خاطر بی تقوایی فرار میکند، مبادا به سرنوشت آن ها دچار شود و یا این که مبادا آن ها حقوقی به گردنش داشته باشند. (2)
در هر صورت ظاهر آیه این است که این خویشاوندیها برقرار است و امکان دیدن هم هست؛ اما روایات متعددی ذکر شده که دلالت دارد که مؤمنان در برزخ و قیامت یکدیگر را میبینند و میشناسند که به چند روایت اشاره میشود.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: هنگامی که خدا روحی را قبض میکند، آن روح را به شکلی همانند آنچه در دنیا داشته به بهشت میفرستد. این ارواح در آنجا میخورند و مینوشند و هنگامی که شخصی بر آنان وارد میگردد، آن ها را به همان شکلی که در دنیا داشته اند میشناسند.(3)
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: ارواح با صفات اجساد در بستانی از بهشت قرار دارند یک دیگر را میشناسند و از یکدیگر سؤال میکنند؛ هنگامی که روح تازه ای بر آن ها وارد میشود، میگویند او را رها کنید؛ زیرا از هول عظیمی به طرف ما میآید (یعنی از وحشت مرگ) سپس از وی میپرسند فلان کس چه شد؟ اگر بگوید زنده بود اظهار امیدواری میکنند (که نزد آن ها بیاید) ولی اگر بگوید از دنیا رفته بود، میگویند سقوط کرد (اشاره به این که به دوزخ رفته است).(4)
بر اساس روایات انسان ها، اعم از مؤمن و کافر بعد از مرگ بستگان خود را دیدار خواهند کرد. در این باره روایات متعددی نقل شده که به دو نمونه از آن اشاره میشود:
1. در حضور امام صادق (علیه السلام) سخن از ارواح مومنان به میان آمد، حضرت فرمود: «ارواح المومنین یلتقون»؛ ارواح مومنان در برزخ با هم ملاقات و دیدار میکنند.
آنگاه شخصی با تعجب و شگفتی از حضرت پرسید: آیا ملاقات میکنند؟ فرمود: «نعم و یتسائلون و یتعارفون حتی اذا رایته قلت: فلان»؛ بلی، و با یک دیگر گفتگو مینمایند و همدیگر را میشناسند. وقتی کسی را دیدی ،میگویی فلانی است.(5)
2. در روایت دیگر درباره دیدار همه انسانها با هم مسلکانش سخن گفته است، راوی میگوید: به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم: ارواح مومنان کجاست؟ حضرت فرمود: «ارواح المومنین فی حجرات فی الجنة، یأکلون من طعامها و یشربون من شرابها و یتزاورون فیها»؛ ارواح مومنین در منازل بهشتاند. از طعامهای آن میخورند. از نوشیدنیهای آن مینوشند . همدیگر را میبینند و زیارت مینمایند. راوی بعد از ارواح کفار پرسید، فرمود: «فی النار یأکلون من طعامها و یشربون من شرابها و یتزاورون فیها»؛ ارواح کفار در آتشاند. از غذای و نوشیدنی آن استفاده میکنند . همدیگر را میبینند و با هم ملاقات و دیدار دارند.(6)
در این روایت غیر از دیدار مومنان، از دیدار ارواح کفار در برزخ با همدیگر نیز خبر داده شده ،تصریح شده که مومنان در بهشت برزخی و کفار در آتش برزخی همدیگر را ملاقات میکنند.
در ارتباط با این گونه روایات، تحلیل دقیق برخی از علمای بزرگ معاصر شنیدنی است:
روح مؤمن با ارواح مومنان در عالم برزخ ملاقات و ارتباط و انس و الفت دارد، چه با آنان که در حیات دنیوی انس و ارتباط با آن ها داشته (نظیر بستگان) و چه با غیر آن ها از روح مؤمنان دیگر. همه این ارتباط ها و ملاقاتها و انسها هم بر اساس سنخیت و انجذاب الهی است. در حقیقت ظهور برزخی همان انسها و محبتهاست که در دنیا بر اساس سنخیت و انجذاب الهی وجود داشته است. هر فرد مؤمن به هر مؤمن دیگر به حساب ایمان وی انجذاب خاص داشته و در صورت امکان با او در ارتباط بوده، در صورت عدم امکان، شراره آن بر دل ها (ى ناپاك پر از حرص دنياى كافران) شعله ور است.
در مقابل ملاقات ارواح کفار با یکدیگر در برزخ هم ظهور برزخی انسها و ارتباطهای ناپاک و آتشی و در جهت کفر و ضلال است، به همین جهت ملاقاتهای برزخی آنان ظهور برزخی انسها و ارتباط های دنیوی بوده و باطن آن ها است که در برزخ به مقتضای آن نظام ظاهر میگردد. این ملاقاتها مایه رنجش و عذاب بیش تر آنان میشود.(7)
_ دیدار و نسبت ها در برزخ:
طبق آنچه از قرآن و سنت استفاده میشود، انسان در فاصله میان مرگ و رستاخیز عمومی یک زندگانی محدود و موقتی دارد که برزخ و واسطه میان حیات دنیا و حیات آخرت است. انسان پس از مرگ از جهت اعتقاداتی که داشته و اعمال نیک و بدی که در این دنیا انجام داده، مورد بازپرسی خصوصی قرار میگیرد و پس از محاسبه اجمالی طبق نتیجهای که گرفته شد، به یک زندگی شیرین و گوارا یا تلخ و ناگوار محکوم گردیده، با همان زندگی در انتظار روز رستاخیز عمومی به سر میبرد.
حال انسان در زندگی برزخی بسیار شبیه است به حال کسی که برای رسیدگی اعمالی که از وی سرزده، به یک سازمان قضایی احضار شود و مورد بازجویی و بازپرسی قرار گرفته، به تنظیم و تکمیل پروندهاش بپردازند، آن گاه در انتظار محاکمه در بازداشت به سربرد.
روح انسان در برزخ به صورتی که در دنیا زندگی میکرد، به سر میبرد. اگر از نیکان است، از سعادت و نعمت و جوار پاکان و مقربان درگاه خدا برخوردار میشود. اگر از بدان است، در نقمت و عذاب و مصاحبت شیاطین و پیشوایان گمراه میگذارند.(8)
خلاصه این که انسان بعد از مرگ در عالم برزخ بر سر سفره اعمال خود مهمان است و منتظر برپایی قیامت و رسیدگی به عمل خود به سر میبرد و کار خاصی نمیتوانند انجام دهد.
_ دیدار و نسبت ها در قیامت:
انسان در قیامت با تمام اوصاف و کمالات وجودی خود حضور پیدا میکند.
بعد از حسابرسی و تمام شدن مرحله قیامت، افرادی که محکوم به جهنم میشوند، وقتی وارد آن جا شدند، آتش جهنم به گونهای است که به گفته قرآن کریم نه تنها بدن و گوشت و استخوان بلکه قلب و دل و روح و تمام حقیقت و جود انسان را پیوسته میسوزاند.
قرآن در این باره تعبیر هشدار دهندهای دارد و فرمود: «و ما أدراک ما الحُطمة نار الله الموقدة التی تطّلع على الأفئدة»؛ قطعاً در آتش خرد کننده فرو افکنده خواهد شد و تو چه دانی که آن آتش خرد کننده چیست؟! آتش افروختة خدایی است که شراره آن بر دلها (ى ناپاك پر از حرص دنياى كافران) شعله ور است.(9)
کسانی که اهل بهشت هستند، وقتی وارد آن جا شدند، نه تنها جایی برای گناه نیست؛ بلکه جایی برای کارهای لغو و بیهوده هم نیست. قرآن کریم فرمود:
«لا یسمعون فیها لغواً ولا تأثیماً»؛ در آن جا نه بیهودهای میشنوند و نه گناهآلود.(10)
چنانکه اشاره شد، قیامت به طور کلی دو مرحله دارد: یکی مرحلهای است که از آن به روز قیامت یاد میشود، مرحله دوم مربوط به اسکان آدمیان در بهشت و جهنم است.
در مرحله اول شرایط همان است که در قرآن کریم آمده و قبلا اشاره شد که آن روز هر کس از برادرش میگریزد و از مادر و پدرش، و از زن و فرزندانش هم می گریزد.
پس در روز محشر به طور واقعی، محشری بر پاست. هر کس به گونهای گرفتار اعمال و نگران سرنوشت خود است که از همه بستگانش فرار می کند. میخواهد آن ها را نبیند و یا نشناسد. در این مرحله عشق و علاقه های افراد نسبت به همدیگر فراموش خواهد شد و اثری هم ندارد، فقط یک عشق اثر دارد و آن همان است که حافظ شیرین سخن گفته است:
در آن غوغا که کس، کس را نپرسد * من از پیر مغان منت پذیرم
مراد از پير مغان امام علی (علیه السلام) است که عشق و محبت او به داد عاشقانش می رسد. سایر عشق و پیوندها از هم گسسته خواهد شد.
از این رو قرآن کریم در آیه «فإذا نفخ فی الصور فلا أنساب بینهم یومئذ و لا یتسائلون»؛ فرمود: پس آن گاه که در صور دمیده شود، دیگر میان شان نسبت خویشاوندی نماند، و از حال یکدیگر نپرسیدند.(11) در تفسیر این آیه گفته شده: مراد این است که در آن روز انساب خاصیتی ندارد، چون روز قیامت ظرف پاداش عمل است. همه اسباب که یکی از آن ها انساب است، از کار می افتد و اثری ندارد، از این رو از حال همدیگر نمیپرسد.
بنا بر این در روز محشر مرحله اول قیامت است. جایی برای آن گونه امور که در پرسش اشاره شده نیست.
اما در مرحله دوم حیات اخروی بعد از پایان حساب و کتاب و استقرار مومنان در بهشت ممکن است جای اظهار و ظهور این گونه مبحت ها و دیدار ها باشد، چون در قرآن کریم تصریح شده که در بهشت مومنان از حال همدیگر جویا می شود: «فأقبل بعضهم علی بعض یتساءلون قال قائل منهم أنی کان لی قرین»؛ پس بعضی به بعضی دیگر روی آورده و از یک دیگر پرسش می کنند. یکی از آن میان می پرسد من رفیقی داشتم.(12)
در تفسیر این آیه گفته شده: این جمله گفتگویی را که بین اهل بهشت رخ می دهد، حکایت کرده و می فرماید: بعضی از ایشان احوال بعضی دیگر را میپرسند. بعضی آنچه در دنیا بر سرش آمده، برای دیگران حکایت می کند. یکی از اهل بهشت به دیگران میگوید: من در دنیا رفیقی داشتم که از بین مردم تنها او را انتخاب کرده بودم و او مرا رفیق خود گرفته بود.(13)
بر اساس برخی آیات غیر از دوستان، فرزندان صالح نیز به والدین بهشتی خود ملحق می شوند: «وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإِيمانٍ أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ ما أَلَتْناهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَيْءٍ»؛ كسانى كه ايمان آوردند و فرزندان شان به پيروى از آن ها ايمان اختيار كردند ، فرزندان شان را در بهشت به آن ها ملحق مى كنيم، بى آن كه از عمل آن ها چيزى بكاهيم.(14)
اين نيز خود يك نعمت بزرگ است كه انسان، فرزندان با ايمان و مورد علاقه اش را در بهشت در كنار خود ببيند، و از انس با آن ها لذت برد، بى آنكه از اعمال او چيزى كاسته شود.
از تعبيرات آيه برمى آيد كه منظور، فرزندان بالغى است كه در مسير پدران گام برمى دارند، در ايمان از آن ها پيروى مى كنند، و از نظر مكتبى به آن ها ملحق مى شوند.
اين گونه افراد اگر از نظر عمل كوتاهى و تقصيراتى داشته باشند، خداوند به احترام پدران صالح، آن ها را مى بخشد و ترفيع مقام مى دهد، و اين موهبتى است بزرگ براى پدران و فرزندان.(15)
همچنین ازدواج به مفهوم همسر داشتن و لذت های جنسی نیز به صورت غیر قابل توصیف در آن جا برای مؤمنان وجود دارد. در این باره در آیات متعدد قرآن کریم فراوان بحث شده که تفصیل آن، در سوره واقعه و سوره الرحمن ملاحظه شود.(16)
گفتنی است که:
نباید انتظار داشته باشیم که در عالم قیامت احکام، قوانین و سنن عالم مادی و دنیا جاری باشد. اگر گاهی در آیات و روایات از مواردی چون خوردن، آشامیدن، ازدواج با زنان جوان زیبارو، در کنار نهرها و زیر درختان بودن و ... یاد می شود، از باب تقریب ذهن ما به دریافت حقایق عالم قیامت است، نه آنکه آشامیدن آنجا مانند آشامیدن این جا باشد یا خوردن آنجا مانند خوردن اینجا و همین طور ....
در نتیجه می توان گفت:
بسیاری از امور ذکر شده مانند: ازدواج ، تحصیل و ... در عالم آخرت و در حقیقت برای بهشتیان وجود دارد؛ اما به تناسب ویژگی های آن دنیا به عنوان نمونه، بر اساس برخی آیات قرآن برای آدمی، زنان پاک و باکره، خوش اندام و زیبا هست که از آن ها لذت می برد، ولی باید توجه داشت که این لذت به طور لزوم، همانند لذت جنسی دنیا نیست؛ بلکه مراتب بسیار بالاتری از لذت است که برای ما در دنیا امکان درک آن وجود ندارد.
نظام حاکم بر قیامت نظام دفعی است، نه نظام تدریجی؛ یعنی در قیامت خواستن مساوی است با شدن و تحقق، بر خلاف نظام این عالم که برای عملی شدن خواسته ها، باید زمینه، اسباب و شرایط آن فراهم شود تا آن آرزو محقق گردد.
در دنیا کسی که فرزندی می خواهد باید ازدواج کرده و با جمع شرایط و به تدریج و در زمان معینی دارای فرزند شود. اما در نظام قیامت چنین نیست، بلکه بهشتیان هر چه می خواهند، برایشان محقق می شود، و نیاز نیست که با جمع شرایط و پدید آمدن مقدماتی، به تدریج آن خواسته محقق شود. چگونگی تزویج با حورالعین، و این که آیا زاد و ولدی در بهشت هست، یا نه در جایی از قرآن و سایر کتابها نیامده است. تزویج با حور العین نتیجه اعمال خوب انسان است و بنا بر ظاهر توالد و تناسلی در بهشت نباشد، به ویژه زاد و ولدی شبیه زاد و ولد در دنیا.(17)
__________
(1) عبس/ 34 ـ 35.
(2) مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، نشر دار الکتب الاسلامیه، تهران، بی تا، ج 26، ص 157 و 851.
(3) طبا طبایی، سید محمد حسین، حیات پس از مرگ، نشر دار الکتب الاسلامیه تهران بی تا، ص 44.
(4) دستغیب، سید عبدالحسین، معاد، نشر ناس شیراز بی تا، ص 66.
(5) برقی، احمد بن خالد، المحاسن، نشر دار الاحیا التراث العربی، بیروت، 1408 ق، ص 178.
(6) همان، ص 178 .
(7) شجاعی، محمد، معاد یا بازگشت به خدا، نشر شرکت سهامی انتشار، تهران، 1362 ش، ص 349 ـ 350.
(8) طباطبایی، سید محمد حسین، شیعه در اسلام، نشر دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1348 ش، ص 100 ـ 101.
(9) عبس/ 34 ـ 37.
(10) همزه/ 5 ـ7.
(11) واقعه/ 25.
(12) صافات/ 50 ـ 51.
(13) طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1378 ش، ج 17، ص 207 ـ 208.
(14) طور/ 21.
(15) مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران، بی تا، ج 22، ص 429.
(16) مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، نشر دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1385 ش، ج 6.
(17) همان، ص 259.