جمع بندی وسواس فکری - جنسی
تبهای اولیه
با نام و یاد دوست
سلام علیکم
طاعات و عبادات تان قبول باشد
یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود
لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:
با عرض سلام خدمت شما
پسری 17 ساله هستم،
من وسواس فکری دارم و گاهی افکار و تخیلاتی نسبت به محارمم در ذهنم است که تحریک کننده جنسی هم هستند اما لزوما وسواس گونه نیستند!
چند بار با تصور رابطه با خواهر غیرواقعی و خیالی خودارضایی کردم نه خواهر واقعی!(اینگونه تصورات خواهر و برادری یا حتی مادر و پسری تحریک کننده تا مدتی قبل زیاد در ذهنم بودند اما الان تا حدودی کم شدند) در مورد اینها خودم را سرزنش میکنم که چرا با این تصورات خاص خودارضایی کردم و هر وقت یادم می آید خاطرم مکدر میشود.
در معاشرت با برادرزاده ام(که پسر است و یک سال و چندماه سن دارد) وقتی که او را بغل میکنم،میبوسم و...احساسات خاص جنسی به من دست میدهد و من نسبت به او احساس گناه میکنم چون فکر میکنم نسبت به او سوء نیت جنسی دارم یا نه،چرا این احساس را میکنم،آیا واقعا نیت جنسی دارم؟!...
البته شبیه این احساسات را نسبت او قبل از وسواسی شدنم داشتم اما الان هم بیشتر و گسترده تر شده اند و هم فکر مسایل جنسی ذهنم را مشوش کرده اند،نکند واقعا نیت جنسی دارم اما خودم نمیخواهم بپذیرم و دارم خودم را به نحوی گول میزنم!؟؟؟
امروز به صورت اتفاقی رو کف پایم نشست و من به دلیل همین حساسیت هایی که دارم پایم را کشیدم و هنگام بلند شدن او این در ذهنم بود که او به جای آنکه دست های خود را به زمین بزند،دست هایش را بر پایم میگذارد(که البته نگذاشت) اما امروز به شدت این تبدیل به نشخوار شده است اما ذهنم وسواسگونه به این گیر داده است و سعی میکنم خودم را قانع و توجیه کنم که نیت جنسی نداشتم و به خودم میگویم اگر نیت جنسی داشتم از راهای دیگری میتوانستم از او سوء استفاده کنم البته این توجیه ها هم مخلوط با افکار جنسی بودند که قضیه را بدتر میکرد.(این مورد خیلی من را درگیر کرده)نکند قصد من واقعا جنسی بود!یا مثلا خواهرم در چند متری من نشسته بود،وقتی با گوشه چشمم نگاهم به او می افتاد احساسات جنسی به من دست میداد و من سعی میکردم با دستم یا پرت کردن حواسم نگاهم را محدود کنم و نمیدانم چرا این احساسات به من دست داد در حالی که سابقه نداسته که محارمم برایم جاذبه جنسی داشته باشن و قبل از مبتلا شدن به این نوع وسواس آنها هرگز برایم تحریک کننده نبودند و حتی الان هم...(اینها برایم حساسیت برانگیز هستند)
یا اینکه یک نفر با حالت خاصی نشسته بود و من پشت او را دیدم و فکر کردم که شخص دیگری است اما بعد متوجه شدم که خواهرم است و الان من درگیر این موضوع هستم!!یا مثلا در تخیلات هنگام خودارضایی یکباره درگیر این شدم که چرا ساپورت این شخص خیالی که تصور میکنم شبیه لباس خواهرم است و چرا این را تصور کردم!
هنگام تماشای مصاحبه بازیگر مردی که خیلی دوستش دارم و زیبا رو است،یکدفعه با نگاه به چهره او(در آن لحضه چون ریش و سبیل نداشت زیبایی خاصی داشت مثل خانم ها،البته این برداشت خودم است)احساس تحریک شدن کردم و من بعد از آن چندبار همان قسمت را نگاه کردم که چرا این احساسات را نسبت به کسی که دوستش دارم،تجربه کردم و با چندبار نگاه کردن،هر دفعه یک احساس خاص جنسی به من دست میداد و افکار جنسی به ذهنم می آمد که من را می آزارد و از این بابت به شدت در عذابم چون دیگر نمیتوانم مانند قبل طرفدار او باشم برای این که افکار و احساسات جنسی به من دست دادند!(این مورد خیلی مهم است)
اگر افکار،نگاه ها یا احساساتی مثل این در مورد پیرزن ها،کودکان،اشخاص فوت شده و...برایم پیش بیاید هم اینگونه به طور وسواسگونه ای با خودم درگیری فکری پیدا میکنم یعنی به طور مثال اگر به تصویر جنس مخالف نگاه کنم و افکار مختلف خطور کنند و تحریک شوم با خود میگویم شاید این شخص فوت کرده باشد چرا نسبت به نظر نامناسب داشتم!بعضی نگاه های من ریشه وسواسگونه ای دارند مثلا وقتی که به پشت دختر برادرم در قندان نگاه کردم و حس خاص جنسی کردم به خاطر وجدان وسواسگونه سختگیری که دارم با خودم کلنجار میرفتم که چرا نگاه کردم و آیا نیت جنسی داشتم که نگاه کردم! به خاطر همین برای قانع کردن خودم دوباره یا سه باره نگاه میکردم که آیا نگاه به این موضوع تحریک کننده است و من نیت جنسی دارم!
در ضمن،توجه من به مسایل جنسی بسیار زیاد شده و گاهی چه به بازیگران تلوزیون یا عکس ها در فضای مجازی و چه در بیرون نگاه های جنسی و چشم چرانی میکنم به خاطر همین شاید اگر به محارم خودم(در این مورد گاهی نگاهم به پشت آنها می افتد و من با خودم کلجار وسواسگونه میروم که چرا نگاه کردم در حالی که در گذشته بعد از این نوع نگاه ها درگیری فکری نداشتم چون میدانستم که نیت جنسی ندارم مدت ها قبل نگاهم به پای خواهرم افتاد و احساس تحریک شدن کردم و بعد از آن مظطرب شدم که چرا نگاه کردم)کودکان یا حتی برادرم هم نگاه کنم فکر میکنم که آیا این نگاه ها به همان نیت است یا نهیا مثلا قبل از به دنیا آمدن دختر برادرم در ذهنم یک داستان خیالی را دنبال میکردم و در آن داستان تصوری نسبت به دختر برادرم کردم که قدری تحریک کننده بود!اینهم آزارم میدهد.
در ذهنم افکار و جمله های درونی زشتی نسبت به محارم خودم در ذهنم است که من از وجود آنها ناراحت هستم،اگر بخواهم در مورد محارم خودم غیرت به خرج بدهم که مثلا اگر فامیل به تفریح و پارک میروند،نگران پسرهای فاسد فامیل هستم و در این میان افکار جنسی در مورد محارم من به ذهنم می آیند که تحریک کننده هم هستند.
حتی اگر دستم به بدن آنها برخورد کند افکار جنسی در ذهنم می آیند و فکر میکنم نیت بدی دارم!
یا اگر گاهی با لب های خود بازی کنم و آن ها را در دهانم با زبانم و..لمس کنم افکار نامناسب جنسی دراین باره راجع به محارمم و یک شخص خیالی دیگری به ذهنم می آیند و تحریک کننده جنسی هستند که گاهی منجر به خودارضایی همراه با تخیلات(غیر از محارم واقعی)جنسی میشوند.
گاهی به دلیل تحریک شدن یا مناسب نبودن لباس حالت نعوظ(یا پیدا بودن آلت تناسلی از پشت لباس) برای من پیش می آید و با این حالت در نگاه خانواده قرار میگیرم اگرچه خودم مراقب هستم کسی متوجه نشود اما به دلیل سهل انگاری فکر میکنم گاهی محارم من متوجه این موضوع شده اند و از لحاظ روانی از این موضوع اذیت میشوم.
فکر کردن به این موارد برایم بسیار آزار دهنده است و به خودم احساس بسیار منفی پیدا میکنم و این موضوع برایم نقطه ضعف بزرگی است...
اگر کسی به خانواده اش سوء نیتی داشته باشد مرگ برایش بسیار بهتر است،بارها آرزوی مرگ کرده ام...
تک به تک موارد فوق حال من را خراب میکنند و لطفا در هر مورد بفرمایید که چگونه اینها را در ذهنم حل و فصل و توجیه کنم با خودم فکر میکنم که اگر من فرزند واقعی خانواده نباشم آیا باز هم همین حساسیت را خواهم داشت یا خیر؟!!!
لطفا به من کمک کنید تا این مشکلم را حل کنم؛مراجعه به یک روانشناس به دلیل محدودیت های مختلف برایم مقدور نیست پس لطفا در حد ظرفیت مشاوره کتبی راهنمایی ام کنید.
با سپاس فراوان از شما
با تشکر
در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید
@};- با سلام و عرض ادب خدمت شما برادر گرامی@};- و همه ی اسک دینی ها@};-
در پاسخ به سؤالتان باید عرض کنیم که مسئله ای که شما با آن مواجه هستید در خیلی از موارد مسئله ی جنسی نیست بلکه نشخوار فکری و افکار خودآیند حاصل از مسئله وسواس فکری است که برای شما آزار دهنده است.
شاهد بر این مسئله این است که خود شما اذعان نموده اید که در خیلی از مواقع نمی دانید احساس جنسی دارید یا نه؟! و حال آنکه اگر حالات خود را بررسی نمایید خواهید دید که فقط افکار صرف است که شما را تحت سیطره درآورده است و واقعا حالات و احساس جنسی حداقل در خیلی از موارد پشت این موضوع وجود ندارد. پس با کنترل افکار حالتان خوب می شود اگر مداومت نمایید.
***قبل از بيان راهكارهاى عملى جهت كنترل افكار مزاحم توجهتان را به چند نكته جلب مىكنيم:***
اولاً، كنترل چنين افكار مزاحم نيازمند تلاش مستمر و مداوم شماست و نبايد پنداشت كه با بيان يكى دو نكته همه چيز درست مىشود ثانيا خطور اين گونه افكار مزاحم در ذهنتان كه بدون اختيار به شما هجوم مىآورند، گناه محسوب نمىشود. بنابراين نگران آن نباشيد. اما جهت مقابله با چنين افكار مزاحم مىتوانيد از دستورالعملهاى زير بهرهگيريد و اميدواريم به تدريج از شر آن رهايى يابيد:
1ـ از آنجا كه معمولاً اين افكار به هنگام بيكارى به سراغ فرد مىآيد، سعى كنيد با يك برنامهريزى دقيق و حساب شده تمام اوقات شبانه روزى خود را پر كنيد و هيچ گاه بيكار نباشيد. به مطالعه، نظافت اتاق، كمك به دوستان، ورزش و... مشغول باشيد. و هر گاه بيكار شديد خود را به كارى مشغول سازيد.
2ـ مطمئن باشيد و بدانيد كه وقتى به چيزى فكر مىكنيد به اين معنا نيست كه آن كار را انجام خواهيد داد مثلاً اگر در ذهن و قلبتان به فردى فحش مىدهيد، به اين معنا نيست كه آن جمله و كلام زشت و فحش را به زبان جارى خواهيد كرد. يعنى فكر كردن در باره موضوعى الزاما به فعل و انجام آن منتهى نمىشود. اين مطلب را خودتان مىتوانيد در طول روز چندين بار مشاهده و لمس كنيد و به آن باور كنيد.
3ـ در صورتى كه به چنين افكارى اهميت ندهيد مطمئن باشيد اگر تحمل كنيد پس از چندى نهايتا آن را رها خواهيد كرد.
4ـ هرگاه افكار مزاحم به سراغ شما آمد خود را مشغول كار ديگرى كنيد و با ايجاد حواسپرتى از آن افكار مزاحم دورى كنيد.
5ـ هرگاه اين افكار به سراغتان آمد و متوجه شديد، وسط افكار به خود بگوييد: «بس است ديگر» و بدين وسيله رشته افكار مزاحم را قطع كرده و به سراغ مطلبى ديگر خواهيد رفت.
***در پايان ذكر اين نكته لازم است كه غالبا افكار مشوش و آلوده از بازىهاى شيطان و وسوسه هاى نفس است كه هدف از آن سرگرم كردن انسان و باز داشتن او از توجه به عبادت خدا و انجام اعمال نيك است و انسان بايد در برابر اين نوع افكار و هجوم آن بى اعتنا باشد و با پركردن فضاى قلب و سينه از ياد خداوند و ذكر او و تفكر در شگفتىهاى خلقت او جايى خالى براى شيطنت شيطان در قلب خود باقى نگذارد.
كنترل افكار (خواطر) راه هاي متعددي دارد ولي نبايد پنداشت كه با اولين گام همه چيز درست مي شود. بلكه كسي كه مي خواهد زمام افكار خويش را به كف گيرد بايد با تمام توان به خودسازي بپردازد و با جديت اين راه را دنبال نموده تا تدريجا به هدف نزديك گردد.
موفق و پیروز باشید.
سلام
شما ترس دارید که گرفتار گناه و افکار جنسی شوید
و این ترس جنسی افکار شما را فراگرفته است
اساسی ترین راه کار این است که شما از طریق حلال یعنی ازدواج دائم یا موقت، احساسات جنسی خود را تخلیه کنید
در این روش احساس جنسی شما مسیر اصلی خود را پیدا کرده و ترس های جنسی از شما دور خواهد شد... و ادراکات شناختی شما در مغز اصلاح و تعمیر میشود!
اگر این ترس های جنسی شما مهار نشود میتواند به اشکال حاد تری برسد
مثلا نتوانید با غیر همجنس ارتباط کلامی بگیرید و حتی به تته پته بیفتید...
و از دست دادن به محارم و غیر محارم خودداری کنید و از نزدیک شدن و لمس کردن دختر ها و زنها واهمه داشته باشید
و همچنین نتوانید با زنان ارتباط چشمی برقرار کنید
و حتی ممکن است از ازدواج هم ترس پیدا کنید و در ازدواج هم مانع ایجاد کند...
مغز شما ارتباطات شما را از فیلتر جنسی میگذراند وهمه چیز را اینطوری معنا میکند
این اختلال میتواند راه کارهای آموزشی و روانشناسی داشته باشد
اما بهترین راه کار عملی ازدواج است
دستورات قرآنی برای درمان این نوع افکار و وساوس و... در لینک زیر
http://www.askdin.com/showthread.php?t=62931&p=985653&viewfull=1#post985653
ساسی ترین راه کار این است که شما از طریق حلال یعنی ازدواج دائم یا موقت، احساسات جنسی خود را تخلیه کنید
***لطفا به سن ایشان توجه فرمایید.
***لطفا به سن ایشان توجه فرمایید.
من دلایل خودم را عرض میکنم :
ایشان به سن بلوغ رسیده اند و ازدواج مستحب است.
ایشان گرفتار خود ارضایی شده اند
ازدواج در مواردی واجب است و یکی از آنها در موردی است که شخص مرتکب حرام میشود
ازدواج راه کار اولیه است و صبر کردن راه کار ثانویه
ازدواج یکی از راه کارهای اساسی است حتی اگر به نظر شما فعلا به صلاح نباشد مثل اینکه بگوییم قبول داریم استامینفون دارو است لکن فعلا از داروی دیگری استفاده میکنیم... پس در راه حل بودنش اشتراک وجود دارد....
از اینها که بگذریم یاد حرف حاج اقای قرائتی افتادم درباره سن ازدواج که انتقاد کردند به ازدواج های دانشجویی و گفتند پایین تر باشد... دقیق تر را مراجعه فرمایید
بسم الله الرحمن الرحیم
نکته ی اول :
خیلی موارد میتونه تاثیرگذار باشه.
نمیدونم پوشش در خاواده شما به چه شکل هست ولی نیاز هست که یه سری مسائل در خانواده هم رعایت شود .
در این تاپیک بنده قبلا یاداوری هایی کرده ام :
برخی افراد فامیل و خانواده محرم هستند اما ایا . . .
نکته ی دوم :
دقیقا منشا این افکار رو پیدا کنید تا از ریشه بسوزونید .
منشا هر تخیل و فکر یک پیش زمینه هست =>
مثلا مثالی میزنم
ممکن هست رفیق شما این کاره باشد و داستان هایی در این باره برای شما تعرفی کند
این باعث تخیل و پیش زمینه در ذهن شما شده باشد.
برخی میگن که ما نمی تونیم افکار خودمون رو کنترل کنیم .
من میگم اینطور نیست و همه چی دست خود ماست .
کافیه بخواهیم
اگر من در مورد مساله ای نخواهم هیچ تخیلی هم شکل نخواهد گرفت .
ن دلایل خودم را عرض میکنم :
ایشان به سن بلوغ رسیده اند و ازدواج مستحب است.
ایشان گرفتار خود ارضایی شده اند
ازدواج در مواردی واجب است و یکی از آنها در موردی است که شخص مرتکب حرام میشود
ازدواج راه کار اولیه است و صبر کردن راه کار ثانویه
ازدواج یکی از راه کارهای اساسی است حتی اگر به نظر شما فعلا به صلاح نباشد مثل اینکه بگوییم قبول داریم استامینفون دارو است لکن فعلا از داروی دیگری استفاده میکنیم... پس در راه حل بودنش اشتراک وجود دارد....
از اینها که بگذریم یاد حرف حاج اقای قرائتی افتادم درباره سن ازدواج که انتقاد کردند به ازدواج های دانشجویی و گفتند پایین تر باشد... دقیق تر را مراجعه فرمایید
بله همه ی مواردی که فرمودید صحیح است منتها آیا می تونیم واقع بینانه به موضوع زمان ازدواج نگاه نکنیم. شخصی در سن 17 سالگی که در حال تحصیل است، موانعی همچون سربازی و نداشتن شغل و ... را دارد آیا می توان با این وضعیت توصیه به ازداوج کرد. با کاهش سن ازدواج موافقیم ولی ازدواج در سن معقول و مشروع. سن ایشان برای ازدواج مشروع است ولی معقول نیست توصیه به ازدواج کنیم.
در این شرایط قطعا استعفاف فعلا بهترین راهکار است.
بله همه ی مواردی که فرمودید صحیح است منتها آیا می تونیم واقع بینانه به موضوع زمان ازدواج نگاه نکنیم. شخصی در سن 17 سالگی که در حال تحصیل است، موانعی همچون سربازی و نداشتن شغل و ... را دارد آیا می توان با این وضعیت توصیه به ازداوج کرد. با کاهش سن ازدواج موافقیم ولی ازدواج در سن معقول و مشروع. سن ایشان برای ازدواج مشروع است ولی معقول نیست توصیه به ازدواج کنیم.
در این شرایط قطعا استعفاف فعلا بهترین راهکار است.
وقتی استعفاف را بتواند انجام دهد ، ازدواج مستحب است
ولی وقتی استعفاف را نمیتواند انجام دهد، ازدواج واجب است.
خیلی از جوان های ما نمیتوانند جلوی گناه را بگیرند و تنها راه گریزشان ازدواج است...
تحصیل و سربازی دلیل خوبی برای ترک واجب و مستحب نیست...
چیزی که واجب است حتما معقول است
به هر حال ایشان میتوانند به سخن شما عمل کنند
ولی شناخت من از دین و تجربه من این بود.
وقتی استعفاف را بتواند انجام دهد ، ازدواج مستحب است
ولی وقتی استعفاف را نمیتواند انجام دهد، ازدواج واجب است.
خیلی از جوان های ما نمیتوانند جلوی گناه را بگیرند و تنها راه گریزشان ازدواج است...
تحصیل و سربازی دلیل خوبی برای ترک واجب و مستحب نیست...
چیزی که واجب است حتما معقول است
به هر حال ایشان میتوانند به سخن شما عمل کنند
ولی شناخت من از دین و تجربه من این بود.
اگر به محتوای آیه شریفه ی استعفاف دقت داشته باشید استعفاف مشروط به لایجدون نکاحا است.
بله ازدواج در شرایط گناه واجب می شود اما وقتی که فردی واقعا امکان ازدواج نداشته باشد آیا می تونیم بگیم ازدواج براش واجب هست یا به مصداق آیه که می فرماید کسانی که توانایی ازدواج را ندارند باید استعفاف پیشه کنند بگوییم فعلا باید صبر کند و با شهوت خویش مقابله نماید؟ کمی تأمل بفرمایید...
[="Tahoma"][="Navy"]اگر کسی به خانواده اش سوء نیتی داشته باشد مرگ برایش بسیار بهتر است،بارها آرزوی مرگ کرده ام...
تک به تک موارد فوق حال من را خراب میکنند و لطفا در هر مورد بفرمایید که چگونه اینها را در ذهنم حل و فصل و توجیه کنم با خودم فکر میکنم که اگر من فرزند واقعی خانواده نباشم آیا باز هم همین حساسیت را خواهم داشت یا خیر؟!!!
لطفا به من کمک کنید تا این مشکلم را حل کنم؛مراجعه به یک روانشناس به دلیل محدودیت های مختلف برایم مقدور نیست پس لطفا در حد ظرفیت مشاوره کتبی راهنمایی ام کنید.
با سپاس فراوان از شما
سلام
شما به یک آگاهی نیاز دارید و آن آگاهی این است که این وساوس از سوی شیطانی است که مامور گمراهی شماست. این وساوس آخرین حربه او برای شکست شماست لذا بسیار به خداوند پناه ببرید و بسیار سوره ناس بخوانید.
یا علیم[/]
اگر به محتوای آیه شریفه ی استعفاف دقت داشته باشید استعفاف مشروط به لایجدون نکاحا است.
بله ازدواج در شرایط گناه واجب می شود اما وقتی که فردی واقعا امکان ازدواج نداشته باشد آیا می تونیم بگیم ازدواج براش واجب هست یا به مصداق آیه که می فرماید کسانی که توانایی ازدواج را ندارند باید استعفاف پیشه کنند بگوییم فعلا باید صبر کند و با شهوت خویش مقابله نماید؟ کمی تأمل بفرمایید...
من نمیتونم شرایط واقعی ایشون رو درک کنم
ولی بسیاری از جوانهای ما امکان ازدواج دارند
لکن خودشان و خانواده هایشان سخت میگیرند
این موانع غیر شرعی نمیتواند دلیل درستی برای عدم ازدواج باشد
به هر حال تشخیص با خودشان است که امکان دارد یا نه؟
بنده عرض کردم بهترین راه حل عملی این است
خوب ایشان اگر تصور میکند امکانش نیست طبیعتا میرود سراغ یک راه حل دیگر...
اگر به محتوای آیه شریفه ی استعفاف دقت داشته باشید استعفاف مشروط به لایجدون نکاحا است.
بله ازدواج در شرایط گناه واجب می شود اما وقتی که فردی واقعا امکان ازدواج نداشته باشد آیا می تونیم بگیم ازدواج براش واجب هست یا به مصداق آیه که می فرماید کسانی که توانایی ازدواج را ندارند باید استعفاف پیشه کنند بگوییم فعلا باید صبر کند و با شهوت خویش مقابله نماید؟ کمی تأمل بفرمایید...
راه حل برای کسی که امکان استعفاف و ازدواج دائم نداره چیه؟؟؟؟
هوالنور
سلام و عرض ادب
من پیشنهاد میکنم شما سبک تغذیه اتون رو به این شکل اگر تغییر بدید هم افکار جنسی فروکش میکنه و قابل کنترل میشه و هم تکانه های جنسی کاهش پیدا میکنه
اینهاو امثال اینهارو میل کنید(غذاهایی با مزاج سرد و تر) : دوغ - ماست- کشک- دم کرده بنفشه و ختمی -پنیر- ووو( تو اینترنت سرج کنید هستن)
از مصرف اینها و امثال اینها پرهیز کنید( غذاهایی با مزاج گرم و خشک) : فلفل- پیاز- سیر- نوشابه- سس ها - فست فودها - ادویه ها- اجیل
از ایستادن در زیر نور افتاب باید پرهیز کنید ......دمای بدن رو باید پایین نگهدارید.......از انجام دادن کارهایی که به حرکت زیاد نیاز داره باید پرهیز کنید
اگر این امکان براتون وجود نداره باید نوشیدنی ها و غذاهای خنک کننده با مزاج سرد و تر خیلی زیاد مصرف بشه تا مزاج به حالت تعادل برگرده
شما فقط دو هفته سبک تغذیه ات رو عوض کن اگه حالت خوب نشد بیاد بگو خوب نشد
سؤال:
پسری 17 ساله هستم، من وسواس فکری دارم و گاهی افکار و تخیلاتی نسبت به محارمم در ذهنم است که تحریک کننده جنسی هم هستند و دائما در موارد مختلف تکرار می شوند. ازاین افکار احساس عذاب وجدان می کنم.
پاسخ:
مسئله ای که شما با آن مواجه هستید در خیلی از موارد مسئله ی جنسی نیست بلکه نشخوار فکری و افکار خودآیند حاصل از مسئله وسواس فکری است که برای شما آزار دهنده است.
شاهد بر این مسئله این است که خود شما اذعان نموده اید که در خیلی از مواقع نمی دانید احساس جنسی دارید یا نه؟! و حال آنکه اگر حالات خود را بررسی نمایید خواهید دید که فقط افکار صرف است که شما را تحت سیطره درآورده است و واقعا حالات و احساس جنسی حداقل در خیلی از موارد پشت این موضوع وجود ندارد. پس با کنترل افکار حالتان خوب می شود اگر مداومت نمایید.
وسواس از نظر روان شناسان «فكر، كلمه يا تصويري است كه به رغم ارادة انسان به هوشياري وي هجوم ميآورد، سازمان رواني را تحت سيطرة خود قرار ميدهد و اضطراب گستردهاي را در فرد بر ميانگيزد»(1)؛ اما در مورد شما باید عرض نماییم که آنچه موجب آزار شما گردیده است، همین نداهای شیطانی است که دائم موجب آزار شما گشته و گویی مرتب تکرار میشوند. اصولاً شياطين برنامههاى خود را با مخفىكارى مىآميزند، و گاه چنان در گوش جان انسان مىدمند كه انسان باور مىكند فكر، فكر خود او است، و از درون جانش جوشيده، و همين باعث اغوا و گمراهى او مىشود. خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «إِنَّهُ يَراكُمْ هُوَ وَ قَبيلُهُ مِنْ حَيْثُ لا تَرَوْنَهُم؛ او و دار و دستهاش شما را از آنجا كه شما آنان را نمىبينيد، مىبينند».(2) بنابراین با توجه به شناسایی منبع این مشکل رفع آن کار سختی به نظر نمیرسد.
***قبل از بيان راهكارهاى عملى جهت كنترل افكار مزاحم توجهتان را به دو نكته جلب مىكنيم:***
اولاً، كنترل چنين افكار مزاحم نيازمند تلاش مستمر و مداوم شماست و نبايد پنداشت كه با بيان يكى دو نكته همه چيز درست مىشود ثانيا خطور اين گونه افكار مزاحم در ذهنتان كه بدون اختيار به شما هجوم مىآورند، گناه محسوب نمى شود. بنابراين نگران آن نباشيد. اما جهت مقابله با چنين افكار مزاحم مىتوانيد از دستورالعمل هاى زير بهره گيريد و اميدواريم به تدريج از شر آن رهايى يابيد:
1ـ از آنجا كه معمولاً اين افكار به هنگام بيكارى به سراغ فرد مىآيد، سعى كنيد با يك برنامهريزى دقيق و حساب شده تمام اوقات شبانه روزى خود را پر كنيد و هيچ گاه بيكار نباشيد. به مطالعه، نظافت اتاق، كمك به دوستان، ورزش و... مشغول باشيد. و هر گاه بيكار شديد خود را به كارى مشغول سازيد.
2ـ مطمئن باشيد و بدانيد كه وقتى به چيزى فكر مى كنيد به اين معنا نيست كه آن كار را انجام خواهيد داد مثلاً اگر در ذهن و قلبتان به فردى فحش مى دهيد، به اين معنا نيست كه آن جمله و كلام زشت و فحش را به زبان جارى خواهيد كرد. يعنى فكر كردن در باره موضوعى الزاما به فعل و انجام آن منتهى نمى شود. اين مطلب را خودتان مىتوانيد در طول روز چندين بار مشاهده و لمس كنيد و به آن باور كنيد.
3ـ در صورتى كه به چنين افكارى اهميت ندهيد مطمئن باشيد اگر تحمل كنيد پس از چندى نهايتا آن را رها خواهيد كرد.
4ـ هرگاه افكار مزاحم به سراغ شما آمد خود را مشغول كار ديگرى كنيد و با ايجاد حواسپرتى از آن افكار مزاحم دورى كنيد.
5ـ هرگاه اين افكار به سراغتان آمد و متوجه شديد، وسط افكار به خود بگوييد: «بس است ديگر» و بدين وسيله رشته افكار مزاحم را قطع كرده و به سراغ مطلبى ديگر خواهيد رفت.
***در پايان ذكر اين نكته لازم است كه غالبا افكار مشوش و آلوده از بازىهاى شيطان و وسوسه هاى نفس است كه هدف از آن سرگرم كردن انسان و باز داشتن او از توجه به عبادت خدا و انجام اعمال نيك است و انسان بايد در برابر اين نوع افكار و هجوم آن بى اعتنا باشد و با پركردن فضاى قلب و سينه از ياد خداوند و ذكر او و تفكر در شگفتىهاى خلقت او جايى خالى براى شيطنت شيطان در قلب خود باقى نگذارد.
كنترل افكار (خواطر) راه هاي متعددي دارد ولي نبايد پنداشت كه با اولين گام همه چيز درست مي شود. بلكه كسي كه مي خواهد زمام افكار خويش را به كف گيرد بايد با تمام توان به خودسازي بپردازد و با جديت اين راه را دنبال نموده تا تدريجا به هدف نزديك گردد.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت:
- دادستان، پريرخ، روان شناسي مرضي تحولي از كودكي تا بزرگسالي، سمت، ج 1، ص 147.
- اعراف:27.