حوادث

عواملی که مانع اجابت دعا هستند

سلام
قبلا تاپیک داشتم راه برآورده شدن آرزو ها چیست ولی این بار به شکل دیگه ای مطرحش می کنم امیدوارم توفیقی بشه و جوابش و پیدا کنم.

از آشناهامون بچه دار نمیشن، شاید بگید حکمت خداست و علم و نظم جهانه و ... و باید دعا کنه و تسلیم اراده خداوند بشه. اما مشکل اینجاست هر بار می خوان دعا کنند یه اتفاق بدی براشون می افته. هرکسی نظری میکنه ضررش و میبینه. خودشون هربار خواستن اقدام درمانی بکنن ضررهای جانی براشون به وجود آمده. تا حد مرگ رفته. یا پاش شکسته و از این گونه بلاها.
یا من خودم خواسته ای دارم. همه چیز هم مهیاست ولی نمیشه. هربار میام تو نماز دعا کنم نمازم و اشتباه می خونم و مجددا میام بخونم و یادم میده. یا تو قنوت دعا می کنم بعدش نمازم و جاییش اشتباه میخونم و کلا باطل میشه. هر بار میخوام خلوت کنم برای دعا تا به این دعا میرسم یکی میاد داخل و به حرفم میکشه... من واقعا به بنبست رسیدم و هیچ راهی جلوی خودم نمیبینم. نمیدونم چکار کنم. شاید بگید به صلاحم نیست اما به صلاحم هست و در تقدیر منه چون همه و خودم توی خواب هام بارها دیدم. وقتی میام از این نیت صرف نظر کنم همه زندگیم قفل میشه انگار تنها راه همینه ولی چرا پس نمیشه؟

دلیل این اتفاقات چیه؟ از کجا باید علتش و دونست؟ تا کی باید صبر کرد؟
واقعا کسی علتش و میدونه

سخنی مهم از حضرت امام خمینی(ره): میزان در هرکس حال فعلی اوست+دانلود کلیپ

انجمن: 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم




السلام علیک یا امیرالمومنین (ع)

السلام علی الحسین(ع) و علی علی بن الحسین(ع) و علی اولاد الحسین(ع) و علی اصحاب الحسین(ع)

السلام علیکم یا اهل بیت نبوه (ع)

السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)

آجرک الله یا صاحب الزمان(عج) فی مصیبت جدک الحسین (ع) و انصار الحسین(ع)

=============================================

با سلام

در این کلیپ قسمتی از وصیت نامه امام خمینی(ره)را خواهیم آورد

این کلیپ پاسخی است به شبهاتی که در محیط مجازی منتشر می شود

برخی از کاربران با آوردن سخنان و تصاویر حضرت امام (ره) و امام خامنه ای می خواهند طوری وانمود کنند که:

سران فتنه 1388 مورد تایید و تعریف این بزرگواران هستند و به نحوی می خواهند این قانون شکنان را تبرئه کنند

اما امام (ره) صراحتا بیان نموده اند که :

میزان در هرکس حال فعلی اوست


[FLV] http://hn7.asset.aparat.com/aparat-video/150a6b6743e6ef984f69bca05faadb9b1886767__13579.mp4 [/FLV]

http://www.aparat.com/v/Z1GB8


حجم : 3.24 مگابایت

برای تماشای کیفیت اصلی تصاویر روی آن ها کلیک کنید


✘✘✘ صفحه حوادث روزنامه ها را بخوانیم؟ یا نخوانیم؟ چرا؟ ✘✘✘

انجمن: 


به نام علی اعلی

سلام به همه

دیروز برای انجام یک کار اداری رفته بودم به یک اداره، اونقدر شلوغ بود که مجبور شدم 4 ساعت تمام اونجا باشم تا کارم انجام بشه.

دیدم تا اون موقع وقتم تلف میشه، رفتم یک روزنامه خریدم و نشستم به خوندنش

یه هو دیدم نگهبان اداره اومد روبروم ایستاد و گفت: شما تا کی هستید؟

با خودم گفتم: شاید یه پارتی آشنا پیدا کردیم خدا رو شکر که کارم زودتر انجام میشه:khandeh!:

به ایشون گفتم: فعلا که هستم تا آقای ... پرونده منو امضا کنند هستم.

در جواب گفت: اگه ممکنه اون صفحه حوادث روزنامه رو به من بدین بخونم، هرموقع رفتید بهتون میدم!!!:Moteajeb!:

برام خیلی جالب بود، از میون اون همه صفحه ( صفحه سیاسی، اجتماعی ، ورزشی و ...) فقط گفت صفحه حوادث رو میخواست بخونه!

چرا؟

بخاطر جذابیتش هست؟
بخاطر عبرت آموزیش؟
یا بخاطر ارضاء حس کنجکاویش؟
یا ....

به نظر شما چرا؟

اصلا یه جور دیگه میگم:

صفحه حوادث روزنامه ها را بخونیم یا نه؟ چرا؟؟؟

کاربران عزیز نظر بدهند، لطفا با دلیل بگین

از کارشناسان هم در خواست می کنم شرکت کنند

لكه نفتي و قدرت خداوند !



بسم الله الرحمن الرحيم

چو در قدرت آيد سخن زان دلير ................... كه بي قدرتش نيست بالا و زير

همه بيشي اي پيش او اندكيست .................. بزرگي وخُردي به پيشش يكيست

تواناست بر هر چه او ممكنست ...........................گر آن چيز جنبنده يا ساكنست




[نظامي - خردنامه]


آثار عظمت الهي در زندگي ما ، هويداست فقط كافي است به ياد او باشيم تا قدرتش را ببينيم ، اينكه بسيار ما را به ذكر او ترغيب نموده اند شايد از آن جهت باشد كه آدمي بدون ذكر و توجه ، به شناخت نرسد و بدون معرفت ، سرنوشتي جز تباهي در انتظار او نيست .


چند وقت پيش كه خبر انتشار نفت در اعماق دريا در خليج مكزيك را شنيدم و عدم توانايي آنان را در كنترل آن ديدم به اين فكر افتادم كه خداوند قادر متعال دارد قدرت نمايي مي كند و هر چه مي گذرد اين انديشه در من تقويت مي شود كه ببين هميشه نبايد قدرت الهي را در پس حوادث بزرگ و دهشت بار مانند سيل و زلزله ديد بلكه آن خالق قاهر مي تواند به وسيله حادثه اي به ظاهر كوچك ، دودمان بشر را برچيند . همانطور كه با پشه اي كوچك طومار زندگي كسي (مانند نمرود) را كه ادعاي " أَنَا أُحْيي‏ وَ أُميتُ" - من زنده مي كنم و مي ميرانم- داشت ، پيچيد .


فقط بايد چشم باز كرد تا نمايش قدرتش را در صحنه حيات ، مشاهده نمود .


وقتي ابو بصير معناي آيه"سَنُرِيهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقّ" – در آينده اي نزديك نشانه هاي خود در كرانه هاي آسمان و زمين‏ را به آنان مي نمايانيم - را از امام صادق عليه السلام سئوال كرد حضرت فرمود: ...يُرِيهِمْ فِي الْآفَاقِ انْتِقَاضَ الْآفَاقِ عَلَيْهِمْ فَيَرَوْنَ قُدْرَةَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل‏ - شكست ها و از هم گسيختگي هاي سر زمين هاي دور را به آنان نشان مي دهد تا قدرت الهي را ببينند . [اصول كافي ج8 ص 381]

فرمانروا كسي است كه منشور قدرتش ..... يفعل كما يُريد ويَحْكُمْ كما يشاست

[مولوي - ديوان شمس]


او فعال ما يشاء است هر چه بخواهد انجام مي دهد و كسي را ياراي مقاومت در برابر فرمانروايي او نيست ، سر تسليم به پيشگاه او مي ساييم و عظمتش را مي ستاييم.



حوادث تاريخى مكه

حوادثى كه در طى قرنهاى گذشته در مكه اتفاق افتاده است.

خانه كعبه، كه خداوند آن را حرم امن و مقدّس و هدايت كننده جهانيان قرار داده، شاهد حوادث ناگوارى بوده كه هر يك در پى ديگرى به ويرانى و خرابى آن انجاميده است. در كنار سيلها و تند بادهاى ويرانگرى كه به كشته شدن هزاران نفر از زائران و از بين رفتن كالاها و دارايى هاى آنان، و ويران شدن خانه هاى مجاور كعبه و متوقّف شدن رفت و آمد بازرگانى منجر گرديده و خسارتهاى فراوان و مصيبتهاى بزرگ را در پى داشته، عنايت خداوندى هماره شامل بيت اللَّه الحرام بوده، مردان با همّتى به تجديد بناى آن قيام كرده اند. در اينجا تنها به ذكر حوادثى كه در عهد اسلام واقع شده اشاره مى شود، اين حوادث را مى توان به دو قسمت تفكيك كرد:
1 - حوادث و آفات طبيعى
2 - حوادث ناشى از تعصبات جاهليّت و بى بندوباريها
1 - حوادث و آفات طبيعى
موقعيت جفرافيايى مكّه به گونه اى است كه اطراف آن را كوهها احاطه كرده است و در گذشته هرگاه بارانهاى تند مى باريد، آب باران از كوهها به سوى مكّه سرازير شده و در بسيارى از مناطق آن، درياچه ها و گردابهايى را به وجود مى آورد كه خانه ها در ميان آنها به صورت جزيره اى جلوه گر مى شد و مسجدالحرام كه چندين متر پايين تر از سطح آب قرار گرفته، هنگام طغيان سيل به درياچه عميق و گودى مبدّل مى شد.
بدين جهت، از قديم در اطراف آن خانه هايى بنا شده تا خانه كعبه را از طغيان سيل، حفظ كند. سيل هاى مكّه، حوادث مصيبت بار و خسارتهاى فراوانى را باعث شده است كه در ذيل آنها را شرح مى دهيم:
1 - 35 سال پس از تولّد پيامبر، مكّه را سيل فرا گرفت، به گونه اى كه پايه هاى كعبه را برانداخت. در ميان كعبه، چاهى بود كه اموال و نذورات و هدايايى را كه از طرف مردم، داده مى شد، در آن نگاهدارى مى كردند. مردى به نام «دويك» اين اموال (يا قسمتى از آن را) بدزديد، قريش دستش را بريدند، سپس براى مشورت گرد آمده، تصميم به بازسازى آن گرفتند.
امواج دريا يك كشتى را به بندر جدّه افكنده بود، كشتى درهم شكسته شده بود، قريش آن را اوراق كرده، چوبش را جهت تعمير خانه استفاده كردند. آن روزها در مكّه يك نفر نجّار قبطى سكونت داشت. او اين چوبها را آماده ساخت تا خانه را به بلندى هيجده ذراع بنا كردند.
در كتاب كافى با سندهاى مختلف از على بن ابراهيم و ديگران، روايت شده است كه: قريش كعبه را فروريختند، زيرا سيل از بالاى مكّه، به درون آن سرازير مى شد. كعبه، شكاف برداشته بود و غزالى زرين كه پاهايش ازگوهر بود به دليل كوتاه بودن ديوارهاى كعبه به سرقت رفت. اين واقعه، سى سال قبل از بعثت پيامبر اتفاق افتاد. قريش تصميم گرفتند كعبه را فرو ريزند و دوباره بسازند و بر مساحتش بيفزايند، امّا در عمل ترسيدند كه با تيشه زدن به آن، عذابى بر ايشان نازل شود. «مغيرة بن مغيره» به آنها گفت: بگذاريد من اين كار را شروع كنم، اگر خداوند از اين كار راضى باشد، صدمه اى به من نخواهد رسيد و اگر مورد رضايت خداوند نباشد ما را از اين عمل باز خواهد داشت.
پس بر كعبه بالا رفت و سنگى از آن را بجنبانيد، مارى از آن بيرون آمد و قرص آفتاب بگرفت. مردم چون اين بديدند، بناى گريه و زارى و نيايش گذاشتند و گفتند: خدايا! جز نيّت خير و صلاح نداريم، پس مار پنهان شد و آنان كعبه را خراب كردند و سنگهايش را در اطرافش چيدند تا به پى ساختمان كه ابراهيم(ع) كار گذاشته بود، رسيدند.
چون خواستند بر پهناى كعبه بيفزايند و پايه هايى را كه ابراهيم(ع) بنيان كرده بود، تكان دادند، زلزله اى سهمناك درگرفت و تاريكى همه جا را گرفت، پس دست از آن كشيدند. بناى ابراهيم(ع)، طولش سى ذراع و عرضش بيست و دو زراع و ارتفاعش نه ذراع بود. قريش گفتند: پس بر ارتفاعش مى افزاييم، با اين تصميم، به بناى آن پرداختند. چون ساختمان به محلّ حجرالاسود رسيد، بين قريش در كارگذارى آن مشاجره درگرفت، هر قبيله مدّعى شد كه در انجام اين كار سزاوارتر از ديگران است و اين كار به عهده اوست. وقتى مشاجره بالا گرفت و به طول انجاميد بدين رضا دادند كه هر كس از باب بنى شيبه داخل شود، سخن و قضاوت او را در اين امر بپذيرند. اتفاقاً پيامبر(ص) سر رسيد قريش گفتند: «اين امين است كه آمده است» و او را داور و حاكم ساختند. پيامبر(ص) رداى خويش را گسترد و حجرالاسود را بر آن نهاد و گفت: «از هر طايفه قريش مردى بيايد».
«عتبة بن ربيعة بن عبد شمس» و «اسود بن المطلب» از بنى اسد بن عبدالعزّى ، و «ابوحذيفة بن المغيره» از بنى فخروم، و «قيس بن عدى» از بنى سهم آمدند و چهار گوشه رداى رسول اللَّه(ص) را برگرفتند و بلند كردند، پيامبر(ص) سنگ را برگرفت و بر جايش نهاد. پادشاه روم، يك كشتى از چوب و ابزارآلات و پوشش سقف، همراه جمعى كارگر، به جانب حبشه روانه ساخته بود تا در آنجا صومعه اى بنا كنند. طوفان، كشتى را به ساحل افكند، قريش خبردار شدند، رو به ساحل نهادند و چوب و تخته و زيورآلاتى را كه به درد ساختمان كعبه مى خورد، خريدند و به مكّه آوردند. مقدار چوبها درست برابر با بناى كعبه (به استثناى حجرالاسود) بود و چون كعبه را بنا كردند، آن را با جامه هايى پوشاندند.
..ادامه دارد!!