مراحل و منازل سیر و سلوک عرفا
ارسال شده توسط استاد در جمعه, ۱۳۹۲/۰۸/۲۴ - ۲۲:۲۵بسمه تعالی
عرفا براى رسيدن به مقام عرفان حقيقى، به منازل و مقاماتى قائلند كه عملا بايد طى شود و بدون عبور از آن منازل، وصول به عرفان حقيقى را غير ممكن مى دانند.عرفان با حکمت الهى وجه مشتركى دارد و وجوه اختلافى. وجه مشترك اين است كه هدف هر دو «معرفة الله» است. اما وجه اختلاف اين است كه از نظر حكمت الهى، هدف خصوص معرفة الله نيست، بلكه هدف معرفت نظام هستى است آنچنانكه هست. معرفى كه هدف حكيم است نظامى را تشكيل مى دهد كه البته معرفة الله ركن مهم اين نظام است، ولى از نظر عرفان هدف منحصر به معرفة الله است. از نظر عرفان معرفة الله معرفت همه چيز است، همه چيز در پوتو معرفة الله و از وجهه توحيدى بايد شناخته شود و اينگونه شناسائى فرع بر معرفة الله است.
ثانيا معرفت مطلوب حكيم، معرفت فكرى و ذهنى است، نظير معرفتى كه براى يك رياضيدان از تفكر در مسائل رياضى پيدا مى شود. ولى معرفت مطلوب عارف، معرفت حضورى و شهودى است، نظير معرفتى كه براى يك آزمايشگر در آزمايشگاه حاصل مى شود. حكيم، طالب علم اليقين است و عارف، طالب عين اليقين.
ثالثا وسيله اى كه حكيم به كار مى برد عقل و استدلال و برهان است، اما وسيله اى كه عارف به كار مى برد قلب و تصفيه و تهذيب و تكميل نفس است حكيم مى خواهد دوربين ذهن خود را به حركت آورد و نظام عالم را با اين دوربين مطالعه كند، اما عارف مى خواهد با تمام وجودش حركت كند و به كنه حقيقت هستى برسد و مانند قطره اى كه به دريا مى پيوندد، به حقيقت بپيوندد.
كمال فطرى و مترقب انسان از نظر حكيم در فهميدن است، و كمال فطرى و مترقب انسان از نظر عارف در رسيدن است. از نظر حكيم انسان ناقص مساوى است با انسان جاهل، و از نظر عارف، انسان ناقص مساوى است با انسان دور و مهجور مانده از اصل خويش. عارف كه كمال را در رسيدن مى داند نه در فهميدن، براى وصول به مقصد اصلى و عرفان حقيقى، عبور از يك سلسله منازل و مراحل و مقامات را لازم و ضرورى مى داند و نام آن را «سير و سلوك» مى گذارد. سير و سلوك عبد به سوى خدا، سيرى عمودى است; نه افقى و منظور از «عمودى» در اين جا، عمودى در هندسه الهى است، نه در هندسه طبيعى; يعنى به «مكانت برتر» راه يافتن است، نه به «مكان برتر» رفتن. از اين رو زاد و توشه اى طلب مى كند تا انسان را در سير به مكانت برتر كمك كند. خداوند از سير و سلوك به عنوان يك سفر صعودى و عمودى ياد مى كند و در سوره «مجادله» مى فرمايد: «يرفع الله الذين امنوا منكم و الذين اوتوا العلم درجات» (سوره مجادله، آيه 11) : كسى كه سير صعودى كند، «مرتفع» مى شود و ذات اقدس اله از اين سير به «رفع» ياد مى كند، چنانكه در سوره «فاطر» از اين سير به «صعود» تعبير شده است: «اليه يصعد الكلم الطيب و العمل الصالح يرفعه» (سوره فاطر، آيه 10) .
بنابراين، از اين دو تعبير «رفع» و «صعود» ، معلوم مى شود كه سير و سلوك، عمودى و مكانت طلبى است، نه افقى و مكان خواهى; چون سير به طرف مكان، گرچه مكان برتر باشد باز افقى است; نه عمودى و خدا از رفعت كسانى مانند حضرت ادريس (عليه السلام) كه اين سفر را پشت سر گذاشته اند، چنين ياد مى كند:«و رفعناه مكانا عليا» (سوره مريم، آيه 57) كه منظور از آن، مكانت عاليه است، نه مكان صورى و ظاهرى، و ذات اقدس خداوند در وصف خود نيز به عنوان كسى كه داراى درجات رفيعه است ياد مى كند:«رفيع الدرجات ذو العرش» (سوره غافر، آيه 15) . بنابراين،سير الى الله يعنى سير به طرف درجات رفيعه، و مؤمنان، از درجات رفيعه و عالمان، از درجات برتر و بيشترى برخوردارند و «كلمه طيب» هم به آن سمت صعود مى كند، و چون كلمه طيب كه همان معرفت و عقيدت صائب است، با روح عارف معتقد عجين مى گردد، بازگشت صعود عرفان و عقيده صائب به صعود عارف معتقد است.