سیر و سلوک

راهنمایی برای ورود در سیر و سلوک عرفانی

با سلام و خسته نباشید به خدمت اعضای سایت، من پسری هفده ساله هستم و سعی میکنم به احکام دین مقید و مکلف باشم و همچنین از محرمات دوری کنم. یک چالشی که مدتی در زندگی من به وجود آمده این است که من جدیداً به عرفان و طریقه و سیر و سلوک عرفایی مانند مرحوم آیت الله قاضی و مرحوم آیت الله انصاری همدانی و شیخ مرتضی طالقانی و شیخ حسنعلی نخودکی و آیت الله تبریزی و آیت الله بهجت و سید هاشم حداد و علامه طهرانی و حاج اسماعیل دولابی و ... علاقه پیدا کردم و خیلی هم مشتاق هستم که در طریقه این بزرگان خصوصاً طریقه آیت الله قاضی گام بردارم. میخواستم درخواست کنم که اگر امکانش هست بنده را راهنمایی کنید که چگونه وارد این مسیر بشم.خیلی ممنون

ناتوانی در اجرای تکالیف به دلیل ضعف اعصاب

سلام و خسته نباشید خدمت تمام اعضای اسک دین بخصوص کارشناسان زبده سایت . من اخیرا متوجه شدم که به بیماری ضعف اعصاب مبتلام البته از کودکی پرخاشگر و کم طاقت بودم ولی فکر نمیکردم که این موضوع مهمی باشه چون بنحوی در خانواده ما پدرم و عمو هام و پسر عمو هام هم دقیقا این ویژگی ها رو دارند اما فکر میکنم مشکل من یکم حاد تره .من حدود ۳ ساله که دارم تلاش میکنم در مسیر قرب الی الله و سیر و سلوک قدم بردارم و بشکلی طی طریق کنم تمام مطالب لازم رو هم از کتاب هایی مثل معراج السعاده مرحوم نراقی ،چهل حدیث امام خمینی(ره)،پانزده گفتار علامه طباطبایی و... بدست آوردم حتی دوستان و معلمای خوبی هم دارم که خیلی منو تشویق کردند اما این بیماری توی این چند سال بشدت سد راه من شده بطوری که من حتی نتونستم توی این ۳ سال حتی ۱ هفته ب طور مداوم نماز های واجبم رو بجا بیارم چون بعد از چند روز نماز خوندن بشدت عصبی و پرخاشگر میشم بطوری که حتی گاهی اوقات کفر گفتم و قسم خوردم که دیگه نماز نخونم اما همیشه توبه کردم و از خدا طلب کمک و بخشش کردم و ازین بابت بسیار شرمنده ام اما الان واقعا احساس میکنم که دیگه تلاش فایده ای نداره و نیاز جدی به کمک و راهنمایی دارم چون اگر روش و کار من درست بود حتما در این ۳ سال با توجه به تلاش و زحمات خودم باید لطف خداوند شامل من میشد اما نشده و این نشون میده که مشکل جای دیگری است معذرت میخوام که پیامم طولانی شد و متشکرم اگر پاسخ من را بدهید با آرزوی سلامتی و زندگی بهتر در سال ۹۸ بهمراه ظهور آقا (عج)

تجربیات شما از سلوک و حالات پیش آمده

سلام دوستان

این تاپیک رو زدم تا دوستانی که راه در سلوگ گذاشتن بیان بگن در این مدت چه مشاهداتی داشتند یا چه تغیراتی در خواب و حالات اونها پیدا شده نسبت به قبلش .

این موارد باعث انگیزه افرادی مثل من میشن که بعد از مدتها گمراهی دوباره قصد سلوک دارم .

دوستان دیگه هم ممنون میشم لطف کنند و حالات خودشون رو بیان کنن تا ما هم فیض ببریم .

داستان من :

من چند سال پیش حدود 1 سال دوران سلوک من طول کشید .

در این 1 سال من حتی ماهی 2 بار هم بیرون از خانه نمیرفتم و کلا در حال ذکر و نافله و واجبات بودم . حداقل غذا ، کم خوابی ، نماز شب و ... .

حالاتی که برام پیش اومده بودم و تو ذهنم هست :

1 : در حال خواندن قران بودم که برای یک لحظه نور شدیدی اتاق را سفید کرد و ناپدید شد .

2 : بعد از تزکیه و تمرین ، توفیقی نصیب شد تا نماز را با حضور قلب کامل یخونم طوری که بعد از بسم اله انگار تو این دنیا نبودم و روزها و شبها برای رسیدن وقت نماز بی تابی می کردم . لذتی که من دیگر هیچ وقت نصیبم نشد بعد از اون سال رویایی :Ghamgin:

3 : مدتی بود از خداوند درخواست طی الارض داشتم اما خدا نصیبم نمیکرد و من خیلی ناراحت بودم . یک روز در عالم رویا ، جسم خودم رو دیدم که داخل اتاق درازکشیده و ناگهان روحم از تن خارج شد . من در همان عالم رویا به خیال اینکه واقعا طی الارض کردم خوشحال شدم و برای اینکه اولین طی الارض رو انجام بدم سرم رو از دیوار بیرون اوردم و خواستم برم داخل خانه همسایه تا ببینم زن و شهر چیکار میکنن اما در همین هنگام از خواب پریدم و بهم فهموندن که هنوز ظرفیتش رو نداری .

4 : دچار لکنت زبان بودم و هر چه توسل کردم نتیجه نداشت . یه شب که خیلی از این موضوع ناراحت بودم در عالم خواب امام زمان رو دیدیم ( فقط صداش رور میشنیدم اما در خواب میدونستم امام هست ) بهم یک دعای چند کلمه ای رو داد و گفت اینو بخون تا شفا پیدا کنی . من از خواب پریدم بیرون اما شیطان گولم زد و با خودم گفتم دعای آسونی هست پس صبح میخونم الان خوابم میاد اما همین که سرم را روی بالش گذاشتم یهویی صدای بلندی اومد که حمد بخوان اما من باز هم توجه نکردم و گفتم صبح میخونم ولی وقتی صبح شد اصلا اون دعای چند کلمه ای رو بخاطر نیاوردم .

5 : بیشتر وقتها در عالم رویا بدن و روح خودم رو جدا از هم یا در حال جدا شدن میدیدم . یک شب در عالم رویای دیدم که بدن و روحم قصد جدایی دارند و میخوان از هم جدا بشن و بعد دیدم در خانه همه فامیلها جمع هستند و من هم در بینشون دارم صحبت میکنم اما ناگهان یکی مثل خودم رو دیدم که گوشه خانه در حال نماز هستم و یک حالتی بس عجیب در من هست که قابل وصف نیست . ( هم کنار بستگان بودم و هم در حال نماز )

6 : کنترل کامل روی خوابم داشتم . وقتی در عالم خواب بودم میدونستم که دارم خواب میبینم و حتی در خوابم دخل و تصرف میکردم و اگه خواب نامربوط یا ترسناکی میدیدم خوابم رو تغییر میدام از اون محل ها میرفتم و به اراده خودم بیدار میشدم .

7 : یک بار یک گناهی انجام داده بودم که در همان شب ، حسن زاده املی و آیت اله بهجت را در عالم رویا دیدم که در خانه یکی از بستگان بوند و بسیار ناراحت و آیت اله حسن زاده بهم گفت (اسمو صدا کرد ) مگه بهت نگفتیم این کارا را نکن ؟ آخه چرا تکرار میکنی ؟

فعلا همینها یادم مونده

در ضمن اینو هم بگم بعد از اون 1 سال من نماز و ... رو ترک کردم و گناهان زیادی انجام دادم که خدا من رو ببخشه اما قصد دارم دوباره از نو شروع کنم .

آفات علمی و عملی سیر و سلوک

انجمن: 

[="Tahoma"]با سلام و ارادت و احترام خدمت کارشناس بزرگوار و کاربران گرامی

شخصی که در صراط سیر و سلوک قدم گذاشته از آفات آن هم در امان نیست و باید خود را برای
مقابله با این مسائل آماده کند.
در سلوک علمی ممکن است با فهم اشتباه مطالب و توهمات و تفسیر های غلط و...

و در سلوک عملی هم خودبرتربینی و بدبینی نسبت به دیگران و... او را گرفتار کند و عمری به زعم خود سالک باشد ولی در واقع هالک است.
در صورت امکان و لزوم لطف بفرمایید کمی از انواع این آفات و نکته های برون رفت از آن برایمان درج فرموده و ما را مستفیض فرمایید.

تشکر و سپاس

(البته مبتدیانی همچون حقیر باید بدانیم که سیر و سلوک در مراتب بالاترش قطعا نیاز به استاد کامل مکمل دارد و سرخود نباید پیش رفت که به احتمال خیلی زیاد به پس رفت می انجامد که فرمود

طی این ره بی همرهی خضر مکن/ظلمات است بترس از خطر گمراهی

ولی به هر حال کسی که به انجام واجبات و ترک محرمات و بیرون کردن رذایل و به دست آوردن فضایل همت می گمارد هم در مسیر سلوک است و آفات او را تهدید می کند و باید به سلامت از این مرحله عبور کند تا ان شاءالله استادی کامل مکمل روزی اش شود)[/]

راه درست؛ نگاهی کوتاه به زندگی و سیر و سلوک آیت حق، مرحوم سید علی شوشتری اعلی الله مقامه

کلیدهای سلوک (نکات کلیدی و مهم برای طالبان سلوک)

انجمن: 

بسمه تعالی

در این تاپیک به یاری خداوند نکات کلیدی از اولیاء خدا و عرفا و علمای ربانی برای سالکان مطرح خواهد شد:

(حُسن مطالب در متقن و مستند و موثر بودن آنهاست إن شاء الله)


از صدای سخن دوست ندیدم خوشتر / یادگاری که در این گنبد دوار بماند

نکات عملی عرفانی از آیت الله کمیلی

انجمن: 

گفتارهای سلوکی از فقیه عارف آیت الله کمیلی

۱. در دستورات اهل عرفان آمده است؛ که اگر سالکین الی الله بخواهند راه میانبر در سیروسلوک را بپیمایند، باید از راه امام حسین علیه السلام وارد بشوند.

۲. اولین چیزی که داعی(دعا کننده) باید متوجه آن باشد، شناخت مخاطب خود است و باید شناختی از صفات و اسما الهی داشته باشد و او را با طهارت و خضوع و خشوع و آمادگی کامل یاد کند.

۳. استاد ما (مرحوم حداد) در مسئله مناجات بسیار کتوم بودند و به حقیقت، سرّ دعا را دریافته بودند و با خدا نجوای قلبی داشتند و آه و ناله او در درون بود.

۴. اگر سالک در دنیا به کمال رسید، که رسید و اگر قبل از به دست آوردن کمال مرد، شهید مرده است و مهاجری است که به سوی خدا رفته است و بعد از مرگ به کمال خواهد رسید.

۵. سالکین باید استقامت داشته باشند و کارهایشان فقط و فقط برای خدا باشد، و هیچ نوع شرکی چه خفی و چه جلی در کارها و نیّات قلبشان پیدا نشود.
خداوند در قرآن می‌فرماید: “بندگانش در راه او و برای او مستقیم شوند”، اشاره دارد به اینکه فقط او را در نظر بگیرند.

۶. ای برادر! اگرتصمیم داری اهل معرفت شوی، و از مقربین شوی، و رفیق انبیاء و اولیاء باشی، در امرت استوار باش و هرچه می‌توانی از صفات حیوانی دور شو و متخلق به اخلاق روحانیین شو.

۷. شما می‌خواهی همه‌ی وجودت و همه آن باطن را به هم بریزی و از نو یک آدم درست کنی، یک انسان درست کنی، خوب این خیلی کار مشکلی است،! لذا مرحوم سید (بحرالعلوم) هشدار می‌دهد و می‌گوید سالک در این موارد باید مانند کوه‌های خیلی بلند و استوار که به این زودی‌ها متزلزل نمی‌شود ثابت بایستد.

۸. آن‌هایی که سالک واقعی هستند و استاد دارند، و راضی به مقدرات و رزق و روزی معنوی خود هستند، عجله و شتاب زدگی نمی‌کنند،خود را به ریاضت‌های غیر مشروع نمی‌اندازند، ضرر به جان و مال و خانواده‌شان نمی‌زنند، اجحاف در حقوق دیگران نمی‌کنند، و اگر در دنیا هم فتح باب برایشان نشود، بعد از مرگ و در برزخ به کمالات خواهند رسید.

۹. امر به معروف واجب است، دعوت به عرفان و سیر إلی الله از عالی‌ترین و بالاترین معروف‌هاست.

۱۰. سالک باید بداند که سر منزل مقصود (توحید) خارج از وجود خودش نیست، و رسیدن به آن نیازمند تذکر (ذکر) و تفکر مستمر است.

۱۱. فرصت‌های سالک در سیر و سلوک، در حقیقت رعایت حقوق (والدین، همسر، فرزند و…) است.

سوال درباره آیت الله قاضی

باسلام خدمت دوستان و اساتید محترم
بنده داشتم کتابی رو در مورد زندگی نامه آیت الله قاضی مطالعه میکردم و علاقه مند هم بودم دستورات سسر و سلوکی این بزرگوار رو دنبال کنم و بدونم ولی متاسفانه تو توضیحاتی در قسمتی از کتاب بهش اشاره شده ایشان اجازه ضبط و ثبت مطالبی که در کلاسهایشان مطرح میکردند رو نمیدادن و هر نوع دستوراتی که بصورت کاغذی هم بوده از بین میبردن ولی سوال اینجاست که چرا ؟ و الان پس گذشت چند دهه از فوت ایشان در عصر حاظرمن یا افرادی مثل من بخوان دستورات عملی چنین افرادی که قبلا جواب گرفتن رو در دسترس نداشته باشیم ؟

شاگردان­
شاگردان آقای قاضی عم­وماً مجتهد بودند. یعن­ی محضرش عرصه سیمرغی ب­ود که هر کبوتر دست آم­وزی را بدان راه نبود،­ او برای جولانگه وادی­ عشق و توحید، مرد جنگ­ی می طلبید که: یکی مر­د جنگی به از صد هزار
شاگردان ایشان هر کدا­م کسانی بودند که دریا­یی در سینه پنهان داشت­ند و فقط باید کسی می ­آمد و در این دریا می ­دمید و طوفانیش می کرد­ و با عصای موسایی اش ­از آن دریای بیکران را­هی می گشود تا بی کران­ آسمان و او کسی نبود ­جز قاضی و عصای موسایی­ اش همان نفس و نفحات ­مسیحایی اش بود.

آشنایی با شاگردان ایش­ان و مجذوب شدنشان، بر­ای هر کدام حکایتی جدا­گانه دارد که در بخش ش­اگردان به آن می پرداز­یم ولی هر چه بود، او ­صید عقابان تیز پرواز ­را خوب بلد بود و آن ه­ا که دلشان به دنبال ب­هانه ای بود برای یافت­ن، به عبارتی و اشارتی­، به آستانش سر می سپر­دند. آقای قاضی شاگردا­نش را بچه های خود می ­دانست و می فرمود: بچه­ های من این ها هستند.
-----------------------------------------------------------
دو ویژگی اصلی شاگردان­ آقای قاضی، که عموماً­ در همه آن ها دیده می­ شود یکی این بود که ب­ه پیروی از استاد، آن ­ها هم نماز جماعت اقام­ه نمی کردند و امام جم­اعت نمی شدند و دیگر ا­ین که عموماً از خود م­کتوبی به جای نگذاشته ­اند با این که همگی ان­سان های بزرگ و صاحب م­قامی بودند.

آقای قاضی بسیاری از د­ست نوشته ها یشان را ا­ز بین می بردند و هرگز­ نمی گذاردند که جلسات­شان ضبط شود. و شاگردا­نشان همچون علامه و...­. هم که هر کدام فرید ­عصر خود بودند، کمتر م­کتوبی از آن ها بجای م­انده و اگر هم مانده ب­اشد، عموماً نوشته های­ عرفانی که در باب سیر­ و سلوک و کشف و شهودا­ت معنوی شان باشد، نیس­ت.

پای درس«منازل السائرین» خواجه عبدالله انصاری

بسم الله الرحمن الرحیم


کتاب منازل السائرین از نوشته های خواجه عبدالله انصاری ست.وی ابتدا کتابی به زبان فارسی با نام صد میدان در مقامات سیر و سلوک می نگارد و پس از بیست و هفت سال تجربه ی علمی و عملی،منازل السائرین را تألیف کرده که در عرفان عملی اثری ممتاز و بی نظیر است.
به صورتی که به طور تقریبی محور همه ی تحقیقات پسین در عرفان عملی قرار گرفت و به ویژه چهارچوب اصلی آن،نظم و ترتیب بین مقامات مورد تایید و تأکید عرفای پس از وی واقع شد و به درستی می توان این اثر را آینه ی تمام نمای عرفان عملی اسلامی دانست.(1)
منازل السائرین از بهترین کتابها در زمینه عرفان عملى وسیر وسلوک است و مدتها در حوزه هاى علمیه تدریس مى شده است. حضرت امام خمینى ـ رضوان الله تعالى علیه ـ منازل السائرین را در محضر آیت الله شاه آبادى اعلی الله مقامه الشریف فراگرفت و سالها درس اخلاق خود را در حوزه علمیّه بر پایه آن کتاب ایراد فرمود.(2)
خواجه عبدالله انصارى این کتاب را بر سه شاگردِ خود, ابوالوقت سجزى, عبدالملک کروخى و محمد صیدالانى املا کرده است.
در این کتاب پیرامون صد مقام که فراروى سالک الى الله قرار دارد, بحث شده است.
قطب عارفان, حضرت امام صادق ـ صلوات الله علیه ـ طبق روایتى فرموده: (
الایمان حالات و درجات و طبقات و منازل)(3) و علامه مجلسى ـ رحمة الله علیه ـ در شرح آن مى گوید: (…اشارة إلى أنّ للایمان مراتب متکثرة و هى حالات الانسان باعتبار قیامها به, و درجات باعتبار ترقیه من بعضها إلى بعض, و طبقات باعتبار تفاوت مراتبها فى نفسها و کون بعضها فوق بعض, و منازل باعتبار أنّ الانسان ینزل فیها و یأوى إلیها).(4)
[حدیث, اشاره به مرتبه هاى فراوان ایمان دارد که چون قائم به انسانند, آنها را (حالاتِ) انسان گویند. و از آنجا که انسان از برخى به برخى دیگر از آنها ترقى مى کند, به (درجات) معروفند و چون این مراتب متفاوتند و بعضى از دیگرى بالاتر, به (طبقات) مشهورند و به آنها منازل نیز گویند, چرا که انسان در آنها منزل مى گزیند.]
بنابراین حضرت امام صادق ـ صلوات الله علیه ـ براى نخستین بار به عارفان آموخت که از منازل و حالات سالک الى الله سخن گویند و آن امام همام خود آن گونه که در مصباح الشریعه آمده, از صد درجه صحبت کرده است.

امیدوارم کاربران فرهیخته و محترم اسک دین از این تاپیک و مباحث آن استقبال کرده و برای ایشان مفید باشد.

پی نوشت ها:
1-آشنایی با مجموعه عرفان اسلامی/علی امینی نژاد/ص428
2-سیماى فرزانگان, ص87 و 50.
3-اصول کافى, کتاب الایمان و الکفر, بابُ اَنّ الایمان مبثوث لجوارح البدن کلها, ج2, ص34 و 39.
4-مراة العقول, ج7, ص217.

عدم امکان رسیدن به درجات عالی معرفت و کمال برای همه انسان ها

انجمن: 

با سلام و عرض ادب

با توجه به اینکه عموم افراد نه در طول زندگی تحت تعلیم دروس حوزوی قرار می گیرند و نه امکان و یا وقت کافی برای تعلیم و تحصیل علوم و معارف الهی را دارند ایا هرگز می توانند به درجات عالی معرفت و کمال معنوی برسند؟

یک عضو معمولی جامعه که باید 8 ساعت از وقت خود را صرف امرار معاش کند و یا مشغول به تحصیلات عالی و یا حتی هر دو باشد، و بخشی از وقت خود را نیز صرف خانواده و امور لازم دیگر دنیوی بپردازد دیگر چقدر می تواند برای ارتقاع سطح علم دینی و معرفت الهی وقت بگذارد؟ مثلا خود بنده اگر خیلی برنامه ریزی دقیق و بدون هیچ اطلاف وقتی داشته باشم اگر تازه نخواهم مشغول به تحصیل علوم دیگر باشم شاید بطور میانگین1 تا 2 ساعت در روز بتوانم وقت بگذارم، و اطمینان دارم اکثر افراد بخصوص هم مشتغل و هم متاهل و بچه دار تازه اگه مشغول تحصیلات نباشند نمیتوانند در این حد نیز وقت بگذارند، صرف نظر از اینکه امکان تحت تعلیم مستقیم اساتید خوب و برجسته قرار گرفتن برای عموم امکان پذیر نمی باشد.

در ضمن عرفای شناخته شده و انسانهایی که مراتب عالی معنوی را طی کرده اند چه در گذشته و حال تقریبا همگی به جز استثناعاتی چون مرحوم رجبعلی خیاط طلبه بوده اند و سالها شبانه روز تحت تعلیم اساتید بزرگ بوده اند و حتی بعد از فارغ التحصیلی نیز بیشتر وقت خود را صرف فعالیتهای اینچنینی کرده اند.

ایا با این وجود هرگز میشود به ان حد کمال و درجات معنوی که خداوند استعداد و میل به چنین کمال بینهایتی را در انسان قرار داده دست پیدا کرد؟

ایا با این وجود اینطور نیست که یکی از اهداف عالی خلقت انسان در این دنیا که رشد و رسیدن به کمالات والای روحی و معنوی است برای اکثر قریب به اتفاق انسانها مخصوصا در دنیای امروز حتی با وجود میل و رغبت هرگز به تحقق نخواهد رسید؟

با تشکر