:Gol: چندی با سید رضی :Gol:
........................................................
ابوالحسن محمد بنالحسین بنموسی، معروف به سیدرضی و یا شریفرضی، از علمای قرن ۴ (قمری) شیعه و گردآورنده نهجالبلاغه است. او نهجالبلاغه را حدوداً چهارصد سال پس از زندگی علیبن ابی طالب گردآوری و تدوین کردهاست.
وی در سال ۳۵۹ در شهر بغداد به دنیا آمد. پدر و مادر سید رضی هر دو از سادات علوی و از نوادگان حسین بن علی بودند. نسب وی از جانب پدر با پنج واسطه به موسی کاظم، امام هفتم شیعیان، میرسد. از این رو گاهی شریف رضی را «رضوی» میخوانند و از طرف مادر نسب وی با شش رابطه به علی بن حسین، امام چهارم شیعیان، میرسد.
شیخ مفید «کتابالنساء» را برای مادر سید رضی نوشته و در مقدمه کتاب از او به بانویی محترم و فاطمه یاد کردهاست.
سید رضی از نظر مقامات بلند علمی و فضیلتهای ارزشمند اخلاقی خود را به مرحلهای رساند که گوی سبقت از دیگران ربود تا بدان حدّ که خاص و عام، دوست و دشمن و عالم و عامی به دیده احترامش مینگریستند و زبان به تعریف و تمجیدش میگشودند. دانشمندان و بزرگان اهل سنّت درباره عظمت همیشه درخشان سید رضی سخنان جالب توجهی دارند. عبدالملک ثعالبی، شاعر معاصر سید رضی در کتاب تحقیقی و ادبی خویش «یتیمةالدهر» در وصف سید مینویسد: «تازه وارد ده سالگی شده بود که به سرودن شعر پرداخت. او امروز سرآمد شعرای عصر ما و نجیبترین سروران عراق و دارای شرافت نسب و افتخار حسب، و ادبی ظاهر و فضلی باهر و خود دارای همه خوبیهاست.»
سیدرضی زیباترین، پرمغزترین و در عین حال روانترین مرثیهها را در شهادت امام حسین علیهالسلام و شهدای کربلا سروده است؛ به طوری که از روانی و سادگی ابیات، نوحهخوانان در بغداد و کربلا از این مرثیهها استفاده میکردند. سوزناکترین مرثیهای که سروده درباره کربلا و شهادت امام حسین علیهالسلام است. ترجمه قسمتی از آن چنین است:
کربلا پیوسته اندوه و بلا بودهای از آنچه خاندان پیامبر در نزد تو دیدند. چه بانوان پردهنشینی که به هنگام کشتهشدن شهیدِ تشنه، اشک چشمانشان گونههای آنان را سیراب کرد؛ چهرههایی چون چراغ تابان بودند که برخی مانند ماه غروب کردند و برخی چون ستاره فرو رفتند.
سیدرضی برای این که بتواند تدریس را بهخوبی انجام دهد، مدرسهای در نزدیکی خانه خود تأسیس کرد و آن را «دارالعلم» نامید و خود شخصاً امور مدرسه و کتابخانه بزرگی را که باارزشترین و مهمترین مراجع و منابع عربی و اسلامی را دارا بود، عهدهدار شد. تلاش پیوسته او بر این بود که خیال دانشجویان از جهت نیازهای زندگی راحت باشد. تمام امکانات رفاهی را برای آنان ایجاد کرده بود تا بتوانند با آسایش خاطر به تحصیل بپردازند. از این مدرسه مشهور که آوازهاش در سراسر عراق و دیگر سرزمینهای اسلامی پیچیده بود، دانشمندان بسیاری فارغالتحصیل شدند.
ایشان دانشمندی است که در تمام رشتههای علوم روزگار خود و در همه آنها از فقه و اصول و علوم و فلسفه و تفسیر و حدیث گرفته تا علوم بلاغی و ادبی، کمنظیربود. اما شعر او بر سایر جهات او غلبه داشت. ایشان حتی پیش از تألیف نهجالبلاغه سخت تحت تأثیر سخنان امیرالمؤمنین علی علیهالسلام قرار داشت و در برخی از اشعارش از کلمات حکمتآمیز امام علی علیهالسلام استفاده کردهاست.
وی در میان شاعران عصر خود به عفت کلام ممتاز است و این ویژگی در همه اشعار او وجود دارد. در شعر سیدرضی کلمه زشتی مشاهده نمیشود. این ویژگی در اشعار او چنان برجسته است که نظر «آدام متز» خاورشناس را جلب کرد است. او میگوید:
«از دهان این مرد فرهیخته یک کلمه از سخنان زشت بیرون نیامدهاست.»
یکی از ادبا از کنار خانه سید رضی در سامرا میگذشت و نمیدانست که این خانه سید بودهاست. چون آثار ویرانی را مشاهده کرد که گویای آبادانی و شکوه روزگار گذشتهاش بود، شگفتزده از پیشامدهای دگرگون سازنده زمان و شبیخون این جهان، بر خرابههایش ایستاده، اشعار سید رضی را زمزمه میکرد: «در کنار آثار ویران خانهشان ایستادم که به دست فرسودگی و خرابی غارت شده بود. آن چنان گریستم که از فریاد زاری من، شترم به ضجه افتاد و کاروان به سرزنشم فریاد برآورد. چون حرکت کردم با ناپدیدشدن ویرانهها چشمم از آن روی برگردانیده ولی، قلبم به سوی آن برگشت.» شخصی از کنارش گذشت و پرسید: میدانی این خانه متعلق به چه کس بودهاست؟ گفت: نه. گفت: این خانه متعلق به گوینده آن ابیات است که خواندی.
دکتر عبدالغنی درباره سید رضی گفتهاست: نیکی بسیار سید رضی به استادان خود و بزرگداشت یاد آنان در نگاشتههایش دلالت بر صفت عرفان جمیل و قدرشناسی شایسته و پاسداشتن زحمات آنان از سوی سید رضی دارد. خداوند او را به ادب نبوی و خلق و خوی علوی در برابر استادانش آراسته است. او در هنگام دلیلآوردن از اندیشهها و آرای آنان جز با «رحمتاللّه علیهم» از ایشان نام نمیبرد و مقام بزرگان را پاس میداشت.
سید رضی همان گونه که در شعر و ادب سرآمد همگان و شخصیتی برجسته و بیمانند بود، در کارهای سترگ و مسئولیتهای اجرایی بزرگ نیز شایستگی چشمگیری از خود بروز داد. یکی از این مسئولیتها، «نقابت» یا سرپرستی علویان بودهاست.
خلیفه الطائع، نقابت و نظارت بر امور مساجد بغداد و جانشینی پدر سید رضی در دیوان مظالم (معادل دادگستری امروز) و سرپرستی امور حج را به عهده او گذاشت. بهاءالدوله دیلمی او را جانشین خود در بغداد کرد و لقب «الشریف الجلیل» را به وی خلعت داد. در سال 403 ق نقابت سادات سراسر کشور به عهده او نهاده شد. سید رضی علاوه بر مناصب مذکور نظارت بر حرمین (یعنی مکه و مدینه) را هم بر عهده داشت و بیشتر «حجازیات» خود را آن جا سرود.
تألیفات :
مشهورترین تألیف او که تلاش ادبی بسیاری در راه آن بذل کرد، کتاب بی مانند نهجالبلاغه است. از بهترین آثار سید رضی سه کتاب ارزشمند به زبان عربیست که بهحق میتوان گفت که سید رضی با این سه کتاب سازنده ستونهای بلاغت عربی است. این سه کتاب عبارتند از:
ـ تلخیصالبیان فی مَجازاتالقرآن؛ این کتاب از رازهای نهفته در دل غیب بود که حدود ده قرن گم شده بود و با تلاش استاد سیدمحمد مشکات از گرد و غبار زمان خارج شد.
ـ مَجازاتالآثارالنبویة که مجموعه سخنان پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله وسلم است.
ـ نهجالبلاغه.
از دیگر آثار وی حقایقالتأویل فی متشابه التنزیل، خصائصالائمه علیهمالسلام، دیوان شعر و اخبار قضاة بغداد را میتوان نام برد.
استادان :
از استادان سید رضی می توان به این شخصیتها اشاره کرد:
• شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان
• ابو بکر، محمد بن موسی خوارزمی
• ابو الحسن، علی بن عیسی ربعی
• ابو الفتح، عثمان بن جنی موصلی
• ابو سعید، حسن بن عبدالله سیرافی
شاگردان :
سید رضی به سبک جالب و بینظیر حوزههای علمیه، در حین فراگیری و قبل از فارغالتحصیلی، اقدام به پرورش طالبان علم و جویندگان معرفت کرد. وی در بوستان معرفتش به پرورش شاگردانی پرداخت که خود به آنان افتخار میورزید. به طوری که هر یک از آنان مانند قمری در فلک علم و فرهنگ میدرخشند. نام آن وارستگان :
• سید عبدالله جرجانی، مشهور به ابوزید کیابکی
• شیخ محمد حلوانی
• شیخ جعفر دوریستی
• شیخ طوسی
• احمد بن علی بن قدامه مشهور به ابن قدامه
• ابوالحسن هاشمی
• مفید نیشابوری
• ابوبکر نیشابوری خزاعی
• قاضی ابوبکر عکبری
• مهیار دیلمی.
رحلت :
سید رضی پس از سالها تلاشِ خستگیناپذیر و پیگیر و تحمل انواع رنجها و دردها در بامداد یکشنبه شش محرم 406 ق در خانهاش در بغداد، زندگی کوتاه و پرثمر و پرحادثه خود را در 48 سالگی بدرود گفت. برادر بزرگش سید مرتضی این مصیبت باورنکردنی و غیرمنتظره را تاب نیاورد و برای گریه و زاری به حرم جدّش حضرت امام موسی کاظم علیهالسلام پناه برد. در آن روز دردناک تمامی بزرگان شهر گرد آمدند و انبوه مردم جنازه سید رضی را تشییع کردند و پس از غسل و دفن، آن روح بزرگ را وداع کردند و فخرالملک وزیر بر جنازه وی نماز خواند.
پیکر مطهر آن سید بزرگوار را در منزلش ، در محله کَرخ به خاک سپردند و به روایتی، پس از خرابشدن خانهاش، سید مرتضی او را به کاظمین برد و در جوار حرم جدّش امام موسی کاظم علیهالسلام دفن کرد.