✿▫╔ چندی با اندیشمندان (صوتی) ╗▫✿ قسمت دوم: حضرت عبدالعظیم الحسنی
تبهای اولیه
........................................................
ابوالحسن محمد بنالحسین بنموسی، معروف به سیدرضی و یا شریفرضی، از علمای قرن ۴ (قمری) شیعه و گردآورنده نهجالبلاغه است. او نهجالبلاغه را حدوداً چهارصد سال پس از زندگی علیبن ابی طالب گردآوری و تدوین کردهاست.
وی در سال ۳۵۹ در شهر بغداد به دنیا آمد. پدر و مادر سید رضی هر دو از سادات علوی و از نوادگان حسین بن علی بودند. نسب وی از جانب پدر با پنج واسطه به موسی کاظم، امام هفتم شیعیان، میرسد. از این رو گاهی شریف رضی را «رضوی» میخوانند و از طرف مادر نسب وی با شش رابطه به علی بن حسین، امام چهارم شیعیان، میرسد.
شیخ مفید «کتابالنساء» را برای مادر سید رضی نوشته و در مقدمه کتاب از او به بانویی محترم و فاطمه یاد کردهاست.
سید رضی از نظر مقامات بلند علمی و فضیلتهای ارزشمند اخلاقی خود را به مرحلهای رساند که گوی سبقت از دیگران ربود تا بدان حدّ که خاص و عام، دوست و دشمن و عالم و عامی به دیده احترامش مینگریستند و زبان به تعریف و تمجیدش میگشودند. دانشمندان و بزرگان اهل سنّت درباره عظمت همیشه درخشان سید رضی سخنان جالب توجهی دارند. عبدالملک ثعالبی، شاعر معاصر سید رضی در کتاب تحقیقی و ادبی خویش «یتیمةالدهر» در وصف سید مینویسد: «تازه وارد ده سالگی شده بود که به سرودن شعر پرداخت. او امروز سرآمد شعرای عصر ما و نجیبترین سروران عراق و دارای شرافت نسب و افتخار حسب، و ادبی ظاهر و فضلی باهر و خود دارای همه خوبیهاست.»
سیدرضی زیباترین، پرمغزترین و در عین حال روانترین مرثیهها را در شهادت امام حسین علیهالسلام و شهدای کربلا سروده است؛ به طوری که از روانی و سادگی ابیات، نوحهخوانان در بغداد و کربلا از این مرثیهها استفاده میکردند. سوزناکترین مرثیهای که سروده درباره کربلا و شهادت امام حسین علیهالسلام است. ترجمه قسمتی از آن چنین است:
کربلا پیوسته اندوه و بلا بودهای از آنچه خاندان پیامبر در نزد تو دیدند. چه بانوان پردهنشینی که به هنگام کشتهشدن شهیدِ تشنه، اشک چشمانشان گونههای آنان را سیراب کرد؛ چهرههایی چون چراغ تابان بودند که برخی مانند ماه غروب کردند و برخی چون ستاره فرو رفتند.
سیدرضی برای این که بتواند تدریس را بهخوبی انجام دهد، مدرسهای در نزدیکی خانه خود تأسیس کرد و آن را «دارالعلم» نامید و خود شخصاً امور مدرسه و کتابخانه بزرگی را که باارزشترین و مهمترین مراجع و منابع عربی و اسلامی را دارا بود، عهدهدار شد. تلاش پیوسته او بر این بود که خیال دانشجویان از جهت نیازهای زندگی راحت باشد. تمام امکانات رفاهی را برای آنان ایجاد کرده بود تا بتوانند با آسایش خاطر به تحصیل بپردازند. از این مدرسه مشهور که آوازهاش در سراسر عراق و دیگر سرزمینهای اسلامی پیچیده بود، دانشمندان بسیاری فارغالتحصیل شدند.
ایشان دانشمندی است که در تمام رشتههای علوم روزگار خود و در همه آنها از فقه و اصول و علوم و فلسفه و تفسیر و حدیث گرفته تا علوم بلاغی و ادبی، کمنظیربود. اما شعر او بر سایر جهات او غلبه داشت. ایشان حتی پیش از تألیف نهجالبلاغه سخت تحت تأثیر سخنان امیرالمؤمنین علی علیهالسلام قرار داشت و در برخی از اشعارش از کلمات حکمتآمیز امام علی علیهالسلام استفاده کردهاست.
وی در میان شاعران عصر خود به عفت کلام ممتاز است و این ویژگی در همه اشعار او وجود دارد. در شعر سیدرضی کلمه زشتی مشاهده نمیشود. این ویژگی در اشعار او چنان برجسته است که نظر «آدام متز» خاورشناس را جلب کرد است. او میگوید:
«از دهان این مرد فرهیخته یک کلمه از سخنان زشت بیرون نیامدهاست.»
یکی از ادبا از کنار خانه سید رضی در سامرا میگذشت و نمیدانست که این خانه سید بودهاست. چون آثار ویرانی را مشاهده کرد که گویای آبادانی و شکوه روزگار گذشتهاش بود، شگفتزده از پیشامدهای دگرگون سازنده زمان و شبیخون این جهان، بر خرابههایش ایستاده، اشعار سید رضی را زمزمه میکرد: «در کنار آثار ویران خانهشان ایستادم که به دست فرسودگی و خرابی غارت شده بود. آن چنان گریستم که از فریاد زاری من، شترم به ضجه افتاد و کاروان به سرزنشم فریاد برآورد. چون حرکت کردم با ناپدیدشدن ویرانهها چشمم از آن روی برگردانیده ولی، قلبم به سوی آن برگشت.» شخصی از کنارش گذشت و پرسید: میدانی این خانه متعلق به چه کس بودهاست؟ گفت: نه. گفت: این خانه متعلق به گوینده آن ابیات است که خواندی.
دکتر عبدالغنی درباره سید رضی گفتهاست: نیکی بسیار سید رضی به استادان خود و بزرگداشت یاد آنان در نگاشتههایش دلالت بر صفت عرفان جمیل و قدرشناسی شایسته و پاسداشتن زحمات آنان از سوی سید رضی دارد. خداوند او را به ادب نبوی و خلق و خوی علوی در برابر استادانش آراسته است. او در هنگام دلیلآوردن از اندیشهها و آرای آنان جز با «رحمتاللّه علیهم» از ایشان نام نمیبرد و مقام بزرگان را پاس میداشت.
سید رضی همان گونه که در شعر و ادب سرآمد همگان و شخصیتی برجسته و بیمانند بود، در کارهای سترگ و مسئولیتهای اجرایی بزرگ نیز شایستگی چشمگیری از خود بروز داد. یکی از این مسئولیتها، «نقابت» یا سرپرستی علویان بودهاست.
خلیفه الطائع، نقابت و نظارت بر امور مساجد بغداد و جانشینی پدر سید رضی در دیوان مظالم (معادل دادگستری امروز) و سرپرستی امور حج را به عهده او گذاشت. بهاءالدوله دیلمی او را جانشین خود در بغداد کرد و لقب «الشریف الجلیل» را به وی خلعت داد. در سال 403 ق نقابت سادات سراسر کشور به عهده او نهاده شد. سید رضی علاوه بر مناصب مذکور نظارت بر حرمین (یعنی مکه و مدینه) را هم بر عهده داشت و بیشتر «حجازیات» خود را آن جا سرود.
تألیفات :
مشهورترین تألیف او که تلاش ادبی بسیاری در راه آن بذل کرد، کتاب بی مانند نهجالبلاغه است. از بهترین آثار سید رضی سه کتاب ارزشمند به زبان عربیست که بهحق میتوان گفت که سید رضی با این سه کتاب سازنده ستونهای بلاغت عربی است. این سه کتاب عبارتند از:
ـ تلخیصالبیان فی مَجازاتالقرآن؛ این کتاب از رازهای نهفته در دل غیب بود که حدود ده قرن گم شده بود و با تلاش استاد سیدمحمد مشکات از گرد و غبار زمان خارج شد.
ـ مَجازاتالآثارالنبویة که مجموعه سخنان پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله وسلم است.
ـ نهجالبلاغه.
از دیگر آثار وی حقایقالتأویل فی متشابه التنزیل، خصائصالائمه علیهمالسلام، دیوان شعر و اخبار قضاة بغداد را میتوان نام برد.
استادان :
از استادان سید رضی می توان به این شخصیتها اشاره کرد:
• شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان
• ابو بکر، محمد بن موسی خوارزمی
• ابو الحسن، علی بن عیسی ربعی
• ابو الفتح، عثمان بن جنی موصلی
• ابو سعید، حسن بن عبدالله سیرافی
شاگردان :
سید رضی به سبک جالب و بینظیر حوزههای علمیه، در حین فراگیری و قبل از فارغالتحصیلی، اقدام به پرورش طالبان علم و جویندگان معرفت کرد. وی در بوستان معرفتش به پرورش شاگردانی پرداخت که خود به آنان افتخار میورزید. به طوری که هر یک از آنان مانند قمری در فلک علم و فرهنگ میدرخشند. نام آن وارستگان :
• سید عبدالله جرجانی، مشهور به ابوزید کیابکی
• شیخ محمد حلوانی
• شیخ جعفر دوریستی
• شیخ طوسی
• احمد بن علی بن قدامه مشهور به ابن قدامه
• ابوالحسن هاشمی
• مفید نیشابوری
• ابوبکر نیشابوری خزاعی
• قاضی ابوبکر عکبری
• مهیار دیلمی.
رحلت :
سید رضی پس از سالها تلاشِ خستگیناپذیر و پیگیر و تحمل انواع رنجها و دردها در بامداد یکشنبه شش محرم 406 ق در خانهاش در بغداد، زندگی کوتاه و پرثمر و پرحادثه خود را در 48 سالگی بدرود گفت. برادر بزرگش سید مرتضی این مصیبت باورنکردنی و غیرمنتظره را تاب نیاورد و برای گریه و زاری به حرم جدّش حضرت امام موسی کاظم علیهالسلام پناه برد. در آن روز دردناک تمامی بزرگان شهر گرد آمدند و انبوه مردم جنازه سید رضی را تشییع کردند و پس از غسل و دفن، آن روح بزرگ را وداع کردند و فخرالملک وزیر بر جنازه وی نماز خواند.
پیکر مطهر آن سید بزرگوار را در منزلش ، در محله کَرخ به خاک سپردند و به روایتی، پس از خرابشدن خانهاش، سید مرتضی او را به کاظمین برد و در جوار حرم جدّش امام موسی کاظم علیهالسلام دفن کرد.
![](http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images//8087/1_1814212616521302431781531272165814608315.jpg)
:roz: دانلود با کیفیت عالی با حجم 8 مگابایت :roz:
:goleroz: دانلود با کیفیت عادی با حجم 2 مگابایت :goleroz:
..........................................................................................
عبدالعظیم علیهالسّلام فرزند عبدالله بن علی، از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی علیهالسّلام است و نسبش با چهار واسطه به آن حضرت میرسد. پدرش عبدالله نام داشت و مادرش فاطمه دختر عقبه بن قیس.
ولادت با سعادت حضرت عبدالعظیم علیهالسّلام در سال 173 هجری قمری در شهر مقدّس مدینه واقع شده است و مدّت 79 سال عمر با برکت او با دوران امامت چهار امام معصوم یعنی امام موسی کاظم، امام رضا، امام محمّدتقی و امام علیّالنّقی علیهمالسّلام مقارن بوده، محضر مبارک امام رضا، امام محمّدتقی و امام هادی علیهمالسّلام را درک و احادیث فراوانی از آنان روایت کرده است.
حضرت عبدالعظیم الحسنی علیهالسّلام از دانشمندان شیعه و از راویان حدیث ائمه معصومین علیهمالسّلام و از چهرههای بارز و محبوب و مورد اعتماد، نزد اهل بیت عصمت علیهمالسّلام و پیروان آنان بود و در مسائل دین آگاه و به معارف مذهبی و احکام قرآن، شناخت و معرفتی وافر داشت.
در آثار علمای شیعه نیز، تعریفها و ستایشهای مهمی درباره او به چشم میخورد، آنان از او به عنوان عابد، زاهد، پرهیزکار، ثقه، دارای اعتقاد نیک و صفای باطن و به عنوان محدّثی عالیمقام و بزرگ یاد کرده اند؛ در روایات متعدّدی نیز برای زیارت حضرت عبدالعظیم علیهالسّلام، ثوابی همچون ثواب زیارت حضرت سیّدالشهدا، امام حسین علیهالسّلام بیان شدهاست.
زمینههای مهاجرت حضرت عبدالعظیم علیهالسّلام از مدینه به ری و سکونت در غربت را باید در اوضاع سیاسی و اجتماعی آن عصر جستوجو کرد؛ خلفای عبّاسی به خاندان حضرت پیامبر صلّیالله علیه و آله و سلّم و شیعیان ائمه علیهالسّلام بسیار سختگیری میکردند، یکی از بدرفتارترین این خلفأ متوکّل بود که خصومت شدیدی با اهل بیت علیهمالسّلام داشت و تنها در دوره او چندین بار مزار حضرت امام حسین علیهالسّلام را در کربلا تخریب و با خاک یکسان ساختند و از زیارت آن بزرگوار جلوگیری به عمل آوردند.
سادات و علویّون در زمان او در بدترین وضع به سر میبردند. حضرت عبدالعظیم علیهالسّلام نیز از کینه و دشمنی خلفا در امان نبود و بارها تصمیم به قتل آن حضرت گرفتند و گزارشهای دروغ سخنچینان را بهانه این سختگیریها قرار میدادند، درچنین دوران دشوار و سختی بود که حضرت عبدالعظیم علیهالسّلام به خدمت حضرت امام هادی علیهالسّلام رسید و عقاید دینی خود را بر آن حضرت عرضه کرد، حضرت امام هادی علیهالسّلام او را تأیید کردند و فرمودند: تو از دوستان ما هستی.
دیدار حضرت عبدالعظیم علیهالسّلام در سامرا با حضرت امام هادی علیهالسّلام به خلیفه گزارش داده شد و دستور تعقیب و دستگیری وی صادر شد، او نیز برای مصونماندن از خطر، خود را از چشم مأموران پنهان میکرد و در شهرهای مختلف به صورت ناشناس رفت و آمد میکرد و شهر به شهر میگشت تا به ری رسید و آنجا را برای سکونت انتخاب کرد. علّت این انتخاب به اوضاع دینی و اجتماعی ری در آن دوره برمیگردد که وقتی اسلام به شهرهای مختلف کشور ما وارد شد و مسلمانان در شهرهای مختلف ایران به اسلام گرویدند، از همان سالها ری یکی از مراکز مهمّ سکونت مسلمانان شد و اعتبار و موقعیّت خاصّی پیدا کرد؛ زیرا سرزمینی حاصلخیز و پرنعمت بود، عمرسعد هم به طمع ریاستیافتن بر ری در حادثه جانسوز کربلا، حضرت حسین بن علی علیهالسّلام را به شهادت رساند. در ری، هم اهل سنّت و هم از پیروان اهلبیت علیهمالسّلام زندگی میکردند و قسمت جنوبی و جنوب غربی شهر ری بیشتر محلّ سکونت شیعیان بود.
حضرت عبدالعظیم علیهالسّلام به صورت مسافری ناشناس، وارد ری شد و در محلّه ساربانان در کوی سکّه الموالی به منزل یکی از شیعیان رفت، مدّتی به همین صورت گذشت. او در زیرزمین آن خانه به سر میبرد و کمتر خارج میشد، روزها را روزه میگرفت و شبها به عبادت و تهجّد میپرداخت، تعداد کمی از شیعیان او را میشناختند و از حضورش در ری خبر داشتند و مخفیانه به زیارتش میشتافتند، امّا میکوشیدند که این خبر فاش نشود و خطری جانِ حضرت را تهدید نکند.
پس از مدّتی، افراد بیشتری حضرت عبدالعظیم علیهالسّلام را شناختند و خانهاش محلّ رفت و آمد شیعیان شد، نزد او میآمدند و از علوم و روایاتش بهره میگرفتند و عطر خاندان عصمت علیهمالسّلام را از او میبوییدند و او را یادگاری از امامان خویش میدانستند و پروانهوار گردِ شمعِ وجودش طواف میکردند.
حضرت عبدالعظیم علیهالسّلام میان شیعیان شهر ری بسیار ارجمند بود و پاسخگویی به مسائل شرعی و حلّ مشکلات مذهبی آنان را برعهده داشت؛ این تأکید، هم گویای مقام برجسته حضرت عبدالعظیم علیهالسّلام است و هم میرساند که وی از طرف حضرت امام هادی علیهالسّلام در آن منطقه، وکالت و نمایندگی داشته است؛ مردم سخن او را سخن امام علیهالسّلام میدانستند و در مسائل دینی و دنیوی، وجود او محور تجمّع شیعیان و تمرکز هواداران اهل بیت علیهمالسّلام بود.
«شیخ محمّد شریف رازی» در کتاب خود، در خصوص ادب حضرت عبدالعظیم به ساحت ائمة معصومین علیهمالسلام چنین می نویسد: «رفتار و عادت کریمانة حضرت عبدالعظیم علیهالسلام این بود که هر وقت وارد مجلس حضرت امام جواد علیهالسلام یا امام هادی علیهالسلام میشد، با کمال ادب و خضوع و غایت حیا و تواضع، در حالی که دستهای خود را از ردا بیرون آورده بود، با کمال ادب به محضر آن امامان سلام عرض میکرد و امام پس از جواب سلام، او را نزدیک خود می خواند و در کنار خویش مینشاند؛ به حدّی که زانوی مبارکش به زانوی مقدّس امام میچسبید و امام، کاملاً از احوال او سؤال می کرد که این موجب حسرت و غبطهی دیگران می شد.»
محمّد شریف رازی در ادامه مینویسد: یکی از جنبههای احترام و تعظیمهای امام جواد علیهالسلام و امام هادی علیهالسلام به جناب عبدالعظیم حسنی این بود که هیچ وقت او را به نام نمیخواندند و پیوسته حضرتش را با کنیهاش - که «ابوالقاسم» بود- خطاب مینمودند و علمای ادب میگویند که کنیه برای تعظیم و تکریم و احترام، وضع شدهاست؛ لذا به خوبی فهمیده می شود که حضرات ائمة معصومین علیهمالسلام تا چه حدّی برای جناب عبدالعظیم، احترام قائل بودهاند و اینها چیزی جز این نیست که تقوا، ورع و علم توأم با عمل عبدالعظیم، باعث شده است که محبوبیت خاصی نزد امامان معصوم علیهمالسلام بیابد.»
شیخ بزرگوار، صدوق مینویسد: « حضرت عبدالعظیم علیهالسلام شخصی خداپرست، پارسا و پسندیدة خدا و رسول خدا - صلیاللّه علیه و آله و سلم - و مردم بوده است.»
«عبدالعظیم علیهالسلام در حال خوف و فرار از خلیفه، وارد شهر ری گردید و در سرداب منزل یکی از شیعیان ساکن شد؛ وی در آن زیرزمین، که مخفیگاه او بود، روزها را روزه میداشت و شبها را به نماز مشغول می شد.»
یکی از ابعاد مهمّ در شخصیّت حضرت عبدالعظیم علیهالسلام مقام و منزلت علمی و دانش و خدمات علمی اوست. وی علاوه بر نقل احادیث از ائمه معاصر خویش کتابهایی نیز تألیف کردهاست که این دو اثر از آن جمله است:
* خطبههای امیرالمؤمنین علیهالسلام؛ این اثر مشتمل بر چند خطبه مولای متقیان امیرالمومنان علی علیهالسلام است.
* کتاب یوم و لیله: در این اثر درباره وظایف و اعمال مستحب و اخلاقی افراد در هر شبانه روز مطالبی عرضه شدهاست. با کمال تأسف اصل این اثر همانند بسیاری از آثار ارزشمند اسلامی در طول تاریخ از بین رفتهاست. در هر حال توضیحات علمای تاریخ و سیره بهخوبی گویای این حقیقت است که حضرت عبدالعظیم علیهالسلام علاوه بر تلاش برای آموزش عقاید سالم و مراقبت بر عبادات و اعمال فردی و دفاع از اهل بیت علیهمالسلام ، به منظور ارشاد تعلیم و تربیت صحیح دینی مردم آثاری تألیف کردند که هر یک در نوع خود بسیار مفید و مؤثر بودهاند.
حضرت عبدالعظیم علیهالسلام میگوید: «امام جواد علیهالسلام برای من فرمود: « بهدرستی که قائم خاندان ما همان «مهدی» است که واجب است در زمان غیبتش، انتظار او کشیده شود و در ظهورش اطاعت گردد. سوگند به خدایی که محمّد را به رسالت برانگیخت و مارا به امامت مبعوث کرد، اگر از دنیا فقط یک روز باقی بماند، آن روز آنچنان طولانی خواهد شد که مهدی علیهالسلام از پشت پردة غیبت ظهور خواهد کرد و زمین را پر از عدل و داد خواهد فرمود. خداوند امور ولی عصر را در یک شب، اصلاح خواهد نمود؛ به همان روشی که امر موسی بن عمران را در یک شب اصلاح کرد....بهترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج است.»
روزهای پایانی عمر پر برکت حضرت عبدالعظیم علیهالسلام با بیماری همراه بود. آن قامت بلند ایمان و تلاش، به بستر افتاده بود و پیروان اهل بیت علیهمالسلام در آستانة محرومیت از وجود پر خیر و برکت این سیّد کریم قرار گرفته بودند. عبدالعظیم حسنی علیهالسلام علاوه بر رنجی که از بیماری و غربت و دوری از خویشاوندان میبرد، اندوه مصیبتهای پیاپی مردم و روزگار تلخ شیعیان در عصر حاکمیت عباسیان، برایش جانکاه بود. او با ذکر پیوسته خدا و عبادت به روح خود آرامش می بخشید و بار غربت و بیماری را بر دوش میکشید.
بنابر قول مشهور، خورشید فروزان ری، حضرت عبدالعظیم حسنی علیهالسلام در پانزدهم شوال 252 هجری، غروب کرد و در پی آن شعلة دیرپای حق و ایمان در آن دیار، فرو خوابید. خبر درگذشت آن بزرگوار، دهان به دهان گشت و مردم شهر، جملگی سیاهپوش شدند و بر در خانة آن حضرت صدا به گریه و شیون بلند کردند و پس از آنکه پیکر مطهّر حضرت عبدالعظیم علیهالسلام در میان خیل عظیم مردم تشییع شد، در آن شهر به خاک سپرده شد.
مجموعه آرامگاهی شاهعبدالعظیم یا عبدالعظیم حسنی در شهر ری (در جنوب تهران) قرار دارد. این آرامگاه با آرامگاه امامزاده حمزه و امامزاده طاهر از قرن سوّم تاکنون، یکی از مشهورترین اماکن زیارتی ایران بوده است.
قرنهاست که حرم با شکوه حضرت عبدالعظیم علیهالسلام با جلوهای ملکوتی و معنوی، کهربای جانهای مشتاق و دلهای پاک بودهاست و همواره قلوب اهل معرفت، کبوتروار بر گرد حرمش طواف کردهاست.
:roz: دانلود با کیفیت عالی با حجم 9.69 مگابایت :roz:
:goleroz: دانلود با کیفیت عادی با حجم 2.44 مگابایت :goleroz: