سیر و سلوک

فنای فی الله (مهم)

با عرض سلام
منظور از فنائی که در عرفان اسلامی بحث می شود چیست؟ چه چیز فانی می شود؟ آیا فنا به معنای نیستی است؟ در این صورت نیستی کمال می شود؟
:Gol:

سیر و سلوک و آسیب شناسی آن

1- یکی ازموضوعات مهم وچالش برانگیز روزگار کنونی است

2-تفاوتی بین تصوف وعرفان قائلند وان اینکه تصوف با سلسله شناخته می شود اما عرفان فقط تربیت است وحتی از فرمایشات جناب قاضی است که از من سلسله درست نکنید

3- رسله های بیشماری درسیرو سلوک نوشته شده که شاخصترین ان ازبحرالعلوم است

4-جانهای بسیاری تشنه ومشتاق این پرده نشینند وبه هرکوی وبرزن برای وصال به ان سرکشی می کنند

5-اساتید متنوع ومتفاوتی هم این امر را به عهده گرفته اندو بنا به ذوق وفهم خود راه می برند

6- اساتید جانهای مستعد وپاک وخالص می خواهندواینکه به هیچ عنوان حق سوال وان قلت وو..ندارند وسالها باید فقط گوش باشد وبعد هم هر چه گوش داده به گوش دیگران برساندگوش به گوش وسینه به سینه

7-حرمت استاد انقدر مهم است که نقد استاد از محالات ذاتی شده است (گرچه محال ذاتی اصلا موضوعیت ندارد)

8-یعنی حتی اگر شاگردی با خلوص وپاک ووو..حتی یک نقد داشته باشد از نمام این صفات خوب افتاده است

9-اینجاست که جوانان ما باید چگونه وارد این مسیر شوند؟

سیری در آثار و فواید روزه داری مقدمه ای برای سلوک الی الله

بنام خدا



سلام بر ماه خدا و بر شما مؤمنان روزه دار ...:Gol:




اندر فواید روزه داری و آثار بی حد آن سخن بسیار است که انشاء الله در این فرصتی که به برکت ماه مبارک دست داده، گذاری به این وادی پر خیر و برکت می کنیم و سیری در فواید روزه داری خواهیم داشت:




عارف واصل، عالم عامل و مرد الهی، آیة الحق میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (ره) در این باره می گوید: گرسنگى فوايد بيشمارى در جهت تكميل نفس و شناخت خداوند براى سالك دارد. روايات زيادى در فضايل گرسنگى وارد شده است كه بد نيست در اينجا اشاره‏اى به آنها و سپس به فلسفه و حكمت گرسنگى داشته باشيم.




از پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده است: «با تشنگى و گرسنگى با نفسهايتان مبارزه كنيد همانا پاداش اين كار همانند پاداش مبارزه در راه خداست. و عملى دوست داشتنى‏تر از گرسنگى و تشنگى در نزد خدا نيست. و همچنين فرمودند: برترين شما روز قيامت در نزد خدا كسى است كه گرسنگى بيشترى كشيده باشد و در خداوند متعال تفكر بيشترى نموده باشد.»




و به اسامه فرمودند: «اگر مى‏توانى در حال گرسنگى و تشنگى ملك الموت را ملاقات كن تا به بالاترين مقامها و جاها رسيده و با پيامبران هم منزل شوى و ملائكه از ديدن روحت شادمان شوند و خداوند بر تو درود فرستد.» نيز فرمودند: گرسنگى بكشيد و بر بدنهايتان سخت بگيرد شايد دلهايتان خداوند متعال را ببيند.




در حديث معراج خداوند پرسيد: اى احمد آيا آثار روزه را مى‏دانى؟
پاسخ داد: خير. خداوند فرمودند: نتيجه روزه كم‏خورى و كم‏گويى است. و آن حكمت را به ارمغان مى‏آورد و حكمت معرفت را در پى دارد و معرفت يقين را. و وقتى كه بنده‏اى به يقين رسيد باكى ندارد كه چگونه روزگار را سپرى كند. در سختى يا آسانى و اين مقام خوشنودهاست. و هر كس طبق خوشنودى من رفتار كند، سه خصلت را به او مى‏دهم: شكرى كه نادانى همراه آن نباشد، يادى كه فراموشى نداشته باشد و دوستيى كه دوستى من را بر دوستى آفريدگانم ترجيح ندهد. هنگامى كه او من را دوست داشت، من هم او را دوست خواهم داشت، دوستى او را در دل بندگانم انداخته و چشم قلب او را به عظمت جلالم مى‏گشايم و علم آفريدگانم را از او پنهان نمى‏دارم، در تاريكى شب و روشنايى روز با او مناجات مى‏كنم تا آنجا كه سخن گفتن و همنشينى او با بندگانم قطع شود و كلام خود و فرشتگانم را به گوش او مى‏رسانم و اسرارى را كه از بندگانم پنهان كرده‏ام براى او آشكار مى‏كنم...، عقل او را غرق در شناخت خود كرده و درك او را بالا مى‏برم، مرگ را بر او آسان مى‏كنم تا وارد بهشت شود و وقتى كه ملك الموت او را ملاقات كند، به او مى‏گويد: آفرين بر تو و خوشا به حالت خوشا بحالت خداوند مشتاق تو است... خداوند مى‏گويد: اين بهشت من است، در آن بخرام و خوش باش و در همسايگيم ساكن شو. روح انسان مى‏گويد: خدايا خود را به من شناساندى و با اين شناخت از جميع آفريدگانت بى‏نياز شدم. قسم به عزت و جلالت اگر خوشنودى تو در اين است كه قطعه قطعه شده يا هفتاد بار به بدترين شكل كشته شوم خوشنودى تو براى من دوست داشتنى‏تر است... آنگاه خداى متعال مى‏فرمايد: به عزت و جلالم سوگند، هيچگاه مانعى بين خود و تو قرار نمى‏دهم، تا هر وقت خواسته باشى بر من وارد شوى، كه با دوستان خود چنين كنم.»(ترجمه المراقبات، صص 194 و 195)




ادامه دارد...:Gol:

ملتمس دعا ...:Gol:


بدون استاد چه کنیم؟

طی این مرحله بی همرهی خضر مکن

ظلمات است بترس از خطر گمراهی

همیشه برای پیمودن راه نیاز است به راهنما ؛ راهنمایی که به راه و چاه وارد است وگرنه خوف بیراهه رفتن همیشه وجود دارد.

برای کسانی که دسترسی مستقیم به استاد ندارند ، چه راهی پیشنهاد می کنید؟

(البته منظورم کسانی است که قصد پیمودن راه سخت تزکیه نفس را دارند.)

آداب سالک الی الله

آداب سالک الی الله

1) قرآن،که صورت کتیبّۀ انسان کامل- أعنی حقیقت محمّدیّه(صلی الله علیه و آله و سلّم) است،به اندازه ای که از آن بهره برده ای به حقیقت خاتم(صلی الله علیه و آله و سلّم)تقرّب یافته ای:إقرأ و ارقه(بخوان و بالا برو).
رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلّم)فرمود:« إنّ هذا القرآن مأدبة، فتعلّموا مأدبته ما استطعتم، و إنّ أصفر البیوت لجوف(لبیت خ) أصفر من کتاب الله تعالی»؛ یعنی این قرآن سفرۀ الهی(ادبستان الهی)است،پس از این ادبستان به مقدار استطاعتتان تعلیم گیرید،و همانا تهی ترین خانه ها آن است که از کتاب خداوند تعالی تهی باشد.
پس ای اخوان صفا و خلّان وفا به مأدبه ای آیید که : فیها ما تشتهی الأنفس و تلذّ الأعین،یعنی در آن مأدبه آنچه اشتهای جان دارید موجود است و آنچه چشمها را می برد متحقّق است.
عرفان و برهان و قرآن از هم جدایی ندارند و عرفان و برهان از بطون و اسرارند و بیانگر و زبان منطق وحی اند و قرآن و عرفان و برهان مساوی با انسان کامل اند که حجّت الله و قطب عالم امکان،و واسطۀ فیض الهی،و معصوم است و جان او وعای حقایق قرآن است.
2)آیۀ عباد الرحمن،آخر سورۀ فرقان،از (عباد الرّحمن الّذین یمشون علی الأرض) تا آخر سوره،هر یک،دستور العمل کاملی است.
3)در باب سیزذهم و باب بیستم ارشاد القلوب دیلمی آمده است که:
قال النّبیّ (صلّی الله علیه و آله و سلّم):یقول الله تعالی:«من أحدث و لم یتوضّأ فقد جفانی،و من أحدث و توضّأ و لم یصلّ رکعتین فقد جفانی،و من صلّی رکعتین و لم یدعنی فقد جفانی،و من أحدث و صلّی رکعتین و دعانی فلم أجبه فی ما یسأل من أمر دینه و دنیاه فقد جفوته،و لست بربّ جاف»؛ یعنی نبی(صلّی الله علیه و آله ) فرمود که خداوند تعالی می فرماید:کسی که دچار حَدَث بشود و وضوء نگیرد پس به تحقیق مرا ستم کرده است،و کسی که محدث شد و وضوء گرفت ولی دو رکعت نماز نگذارد،پس به من جفا کرد،و کسی که دو رکعت نماز بخواند و مرا نخواند(یعنی چیزی از من نخواهد)پس به من جفا کرد،و کسی که محدث شد و دو رکعت نماز گذارد و مرا خواند،پس من جوابش را در آنچه که از امر دین دنیایش خواسته است ندادم پس همانا من به او ستم کردم در حالیکه من پروردگار جفا کار نیستم.
حالا که در این عمل سهلِ رخیص چنین نتیجۀ عظیمِ نفیس است،خوسا به حال آنکه از علوّ همّت خود بعد از ادای این دستور از حق تعالی مطلبی بخواهد که آن را زوال و نفاد نباشد،أعنی حلاوت ذکر و لذّت لقاء و شرف حضور بخواهد(اللّهم ارزُقنی حلاوةَ ذکرِک و لقائَک و الحضورَ عندک) ،و زبان حالش این باشد که:
ما از تـو نـــــداریم به غیــر از تـو تمنــّا حلوا به کسی ده که محبّت نچشیده است
4) (و کلوا و اشربوا و لا تسرفوا).فضول طعام مُمیت قلب است،و مفضی به سرکشی نفس و طغیان او است،و از اجلّ خصال مؤمن جوع است.
نه چندان بخور کز دهانت بر آید نه چندان که از ضعف جانت بر آید
5)همانطور که فضول طعام مُمیت قلب است، فضول کلام نیز از قلب قاسی بر خیزد.از رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم)روایت است که:
«کلام به غیر ذکر خدا را زیاد نکنید،چون که کثرت کلام به غیر ذکر خداوند،برای دل قساوت می آورد و همانا دورترین مردم از خداوند،قلب قاسی است».
6)محاسبت نفس،که امام کاظم(علیه السلّام) فرمود:«از ما نیست کسی که درهر روز،خودش را محاسبه نمی کند،که اگر عمل خوبی انجام داد از خداوند طلب زیادی آن نماید و اگر عمل بدی را مرتکب شد طلب مغفرت از پیشگاه خدا کند و بسوی او توبه نماید».
7)مراقبت،و این مطلب عمده است.
قال الله تعالی :« و کان الله علی کلّ شیء رقیباً»،یعنی خداوند بر هر چیزی نگهبان است..
و قال النّبیّ (صلّی الله علیه و آله و سلّم) لبعض أصحابه: «اعبد الله کأنّک تراه، فإن لم تکن تراه فهو یراک»،یعنی حضرت به بعضی از اصحابش فرمود:«عبادت کن خدا را مثل اینکه او را می بینی،پس اگر تو او را نمی بینی،پس او تو را می بیند».
Dirol ادب مع الله در هر حال،در باب چهل و نهم ارشاد القلوب دیلمی آمده است:روایت شده که نبیّ(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به سوی گوسفندانش خارج شد در حالیکه چوپان آنها را برهنه دید که داشت لباسش را از شپش پاک می کرد(و خودش لخت و برهنه بود)و تا حضرت را دید لباس پوشید،پس حضرت به او فرمود:
برو که احتیاجی برای ما در چوپانی تو نیست،پس چوپان به حضرت عرض کرد برای چه؟حضرت در جواب فرمود:ما اهل بیتی هستیم که کسی را که ادب با خداوند را حفظ نمی کند و از او در خلوتش حیاء نمی کند،استخدام نمی کنیم و به کار نمی گیریم.
9)عزلت،که سلامت در عزلت است،با خلق باش و نباش.
هرگز میان حاضـر و غایب شـنیده ای من در میان جمع و دلم جای دیگر است
10)تهجّد، (و من اللیل فتهجّد به نافلةً لک عسی أن یبعثک ربّک مقاماً محموداً و قل ربّ أدخلنی مدخَل صدق و أخرجنی مخرَج صدق و اجعل لی من لدنک سلطاناً نصیراً)
11)تفکّر، قال الله تعالی: «الّذین یذکرون الله قیاماً و قعوداً و علی جنوبهم و یتفکّرون فی خلق السّموات و الأرض ربّنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانک فقنا عذاب النّار.»
12)ذکر الله تعالی در هر حال ،قلبی و زبانی، قوله سبحانه: «و اذکر ربّک فی نفسک تضرّعاً و خیفةً و دون الجهر من القول بالغدوّ و الآصال و لا تکن من الغافلین*إنّ الّذین عند ربّک لا یستکبرون عن عبادته و یسبّحونه و له یسجدون . »
13)ریاضت در طریق غلم و عمل بر نهج و روشی که در شریعت محمّدیّه(صلّی الله علیه و آله و سلّم) مقرّر است و بس،که علم و عمل برای طیران به اوج کمال و عروج به معارج به منزلت دو بالند.
14)اقتصاد،یعنی میانه روی در مطلق امور،حتّی در عبادت.
15)مطلب در دو کلمه است:تعظیم امر خالق،و شفقت با خلق.
فرزانه آن که خواهد تعظیم امر خالق دیگر که باز دارد از خلق شرّ و شورش

منبع:کتاب حامل اسرار/ص ۴۸ (به نقل از نامه ها برنامه ها