اَعوذ باللهِ مِنَ الشَیطان الرّجیم
باسلام
اینجا ایاتی ازجزء نهم از قران کریم تقدیم می گردد جزء نهم سوره 7. سوره مبارکه اعراف.........................................................................ایه100 آيه
أَوَلَمْ يَهْدِ لِلَّذِينَ يَرِثُونَ الْأَرْضَ مِن بَعْدِ أَهْلِهَآ أَن لَّوْ نَشَآءُ أَصَبْنَهُم بِذُنُوبِهِمْ وَنَطْبَعُ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَسْمَعُونَ ترجمه
آیا (سرگذشت پیشینیان،) براى وارثان بعدى این حقیقت را روشن نكرد كه اگر بخواهیم، آنان را نیز به خاطر گناهانشان هلاك مىكنیم و بر دلهایشان مُهر مىزنیم كه (حقّ را) نشنوند. نکته ها
امام صادق علیه السلام فرمود: قلب مؤمن مانند صفحه اى سفید است و با هر گناه، نقطه اى سیاه در آن پدیدار مىشود كه اگر توبه كند، آن سیاهى پاك مىگردد، امّا اگر بر گناهش ادامه دهد، آن نقطه زیاد مىشود تا جایى كه تمام قلبش را فرامى گیرد و مانع رسیدن او به خیر شده و دیگر راهى به سعادت ندارد، چنان كه خداوند مىفرماید: «بل ران على قلوبهم» [193] گناه و كار زشت، ملكه و خوى و طبیعت آنان مىشود. [194]
انسان گاهى در مسیر غلط و اصرار و تكرار عمل انحرافى چنان گام مىنهد كه آن خلاف بر جان و دل او نقش مىبندد وبه صورت خصلت و ملكهى او در مىآید و دیگر پذیراى هیچ هدایتى نمىشود، البتّه این تأثیر و تأثّر را خداوند كه سبب ساز و سبب سوز است چنین قرار داده، بنابراین انسان با ارادهى خود، خودش را به این مرحله رسانده است. [195] 193) مطفّفین، 14
194) تفسیر اثنى عشرى
195) تفسیر نمونه پيام ها
1- افراد غافل، نیازمند تنبیه و مستحقّ توبیخ هستند. «أو لم یَهدِ للّذین یرثون...» گروهى كه به قدرت مىرسند، باید از كارنامه دولتهاى پیشین آگاه باشند و از تجربیّات تلخ و شیرین آنان استفاده كنند.
2- كیفرهاى الهى به خاطر گناهان انسان است. «بذنوبهم» گناه، مقدّمه ى مُهر خوردن بر دل و مانع درك صحیح و سبب سلب توفیق از انسان است.
3- درك نكردن حقایق دینى، از كیفرهاى الهى است. «نطبع على قلوبهم فهم لایسمعون»
4- قوانین حاكم بر تاریخ، ثابت است. از این رو تاریخ گذشتگان، مىتواند راهنماى عمل آیندگان باشد. (كلّ آیه) و ایه بعدی
سوره 7. ..............................................................سوره مبارکه اعراف آيه 101 آيه
تِلْكَ الْقُرَى نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَآئِهَا وَلَقَدْ جَآءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَتِ فَمَا كَانُواْ لِيُؤْمِنُواْ بِمَا كَذَّبُواْ مِن قَبْلُ كَذَ لِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِ الْكَفِرِينَ ترجمه
آن آبادىهایى است كه گوشه اى از اخبار آنها را بر تو بازگو مى كنیم، همانا پیامبرانشان همراه با معجزات و دلائل روشن به سراغ آنان آمدند، امّا آنان بر آن نبودند كه به آنچه از قبل تكذیب كرده بودند، ایمان بیاورند. این گونه خداوند بر دلهاى كافران مُهر مىزند. نکته ها
مراد از «قُرى»، در اینجا آبادىهایى است كه انبیایى همچون حضرت صالح، شعیب، لوط و هود علیهم السلام، براى هدایت مردم آنها مبعوث شده بودند. پيام ها
1- از تاریخ، آن قسمت كه مایه ى عبرت است نقل شود. «نقصّ علیك من أنبائها»
2- همه ى پیامبران، معجزه داشته اند و از هیچ دلیل روشنى براى هدایت مردم فروگذار نبودند. «رسلهم بالبیّنات»
3- انكار مردم نباید سبب سستى مبلّغان دینى شود، چون در طول تاریخ چنین بوده است. «لقد جائتهم رسلهم... فما كانوا لیؤمنوا»
4- تعصّب، لجاجت و عناد، ریشه ى بى ایمانى و كفر است. «فما كانوا لیؤمنوا بما كذّبوا... الكافرین»
5 - نپذیرفتن دعوت و معجزات انبیا، نشانه ى كوردلى و مُهرخوردن بر دل است. «فما كانوا لیؤمنوا... كذلك یطبع اللّه على قلوب»
6- كفر ولجاجت از سوى مردم، سبب مُهرخوردن دل از سوى خدا مىشود. «یطبع اللّه على قلوب الكافرین»
ببخشید من نبودم الان یکم نمیدونم باید چیکار کنیم باید هرکی که اون جزءکه خونده مطلب در موردش اینجا بیاره؟
سلام دوست گرامی
باید نیست
ممکن است گاهی فرصت یا تمایل انجام این کار را نداشته باشید
ولی هروقت دوست داشتید و اراده اش بود خیلی خوب است که این کار را بکنید ،باقی دوستانتان استفاده می کنند ،دقت خودتان هم بیشتر می شود :Gol:
[FONT=times new roman]سلام
جزء دوم سوره بقره 142) به زودی سبک مغزان از مردم می گویند: «چه چیز آنها [ مسلمانان ] را ، از قبله ای که بر آن بودند ، بازگردانید؟!» بگو: «مشرق و مغرب ، از آن خداست خدا هر کس را بخواهد ، به راه راست هدایت می کند.»
ماجراى تغيير قبيله! اين آيه و چند آيه بعد به يكى از تحولات مهم تاريخ اسلام اشاره مىكند.
توضيح اين كه: پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و اله مدت سيزده سال پس از بعثت در مكه، و چند ماه بعد از هجرت در مدينه به امر خدا به سوى «بيت المقدس» نماز مىخواند، ولى بعد از آن قبله تغيير يافت و مسلمانان مأمور شدند به سوى «كعبه» نماز بگذارند.
يهود از اين ماجرا سخت ناراحت شدند و طبق شيوه ديرينه خود به بهانهجويى و ايرادگيرى پرداختند چنانكه قرآن در اين آيه مىگويد: «بزودى بعضى از سبك مغزان مردم مىگويند چه چيز آنها (مسلمانان) را از قبلهاى كه بر آن بودند برگردانيد»؟ (سَيَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النَّاسِ ما وَلَّاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كانُوا عَلَيْها).
اگر قبله اول صحيح بود اين تغيير چه معنى دارد؟ و اگر دومى صحيح است چرا سيزده سال و چند ماه به سوى بيت المقدس نماز خوانديد؟! خداوند به پيامبرش دستور مىدهد: «به آنها بگو شرق و غرب عالم از آن خداست، هر كس را بخواهد به راه راست هدايت مىكند» (قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ).
اين يك دليل قاطع و روشن در برابر بهانه جويان بود كه بيت المقدس و كعبه و همه جا ملك خدا است، اصلا خدا خانه و مكانى ندارد، مهم آن است كه تسليم فرمان او باشيد. و تغيير قبله در حقيقت مراحل مختلف آزمايش و تكامل است و هر يك مصداقى است از هدايت الهى. 150) و از هر جا خارج شدی ، روی خود را به جانب مسجد الحرام کن! و هر جا بودید ، روی خود را به سوی آن کنید! تا مردم ، جز ظالمان ( که دست از لجاجت برنمی دارند ، ) دلیلی بر ضدّ شما نداشته باشند ( زیرا از نشانه های پیامبر ، که در کتب آسمانی پیشین آمده ، این است که او ، به سوی دو قبله ، نماز می خواند. ) از آنها نترسید! و ( تنها ) از من بترسید! ( این تغییر قبله ، به خاطر آن بود که ) نعمت خود را بر شما تمام کنم ، شاید هدایت شوید! در اين آيه، حكم عمومى توجه به مسجد الحرام را در هر مكان و هر نقطهاى تكرار مىكند، مىگويد: «از هر جا خارج شدى و به هر نقطه روى آوردى، صورت خود را به هنگام نماز متوجه مسجد الحرام كن» (وَ مِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ).
درست است كه روى سخن در اين جمله به پيامبر صلّى اللّه عليه و اله است ولى مسلما منظور عموم نمازگزاران مىباشد، ولى در جمله بعد براى تأكيد و تصريح اضافه مىكند: «و هر جا شما بوده باشيد روى خود را به سوى آن كنيد» (وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ).
[FONT=times new roman]سه نکته: 1- كوتاه شدن زبان مخالفان! مىگويد: «اين تغيير قبله بخاطر آن صورت گرفت كه مردم حجتى بر ضد شما نداشته باشند» (لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَيْكُمْ حُجَّةٌ).
هر گاه اين تغيير قبله صورت نمىگرفت از يكسو زبان يهود به روى مسلمانان باز مىشد و مىگفتند: ما در كتب خود خواندهايم كه نشانه پيامبر موعود اين است كه به سوى دو قبله نماز مىخواند و اين نشانه در محمد صلّى اللّه عليه و اله نيست، و از سوى ديگر مشركان ايراد مىكردند كه او مدعى است براى احياء آيين ابراهيم آمده، پس چرا خانه كعبه را، كه پايه گزارش ابراهيم است فراموش نموده، اما حكم تغيير قبله موقت به قبله دائمى، زبان هر دو گروه را بست.
ولى از آنجا كه هميشه افراد بهانهجو و ستمگرى هستند كه در برابر هيچ منطقى تسليم نمىشوند، استثنايى براى اين موضوع قائل شده، مىگويد: «مگر كسانى از آنها كه ستم كردهاند» (إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ).
اين بهانه جويان به حق شايسته نام ستمگر و ظالمند، چرا كه هم بر خود ستم مىكنند و هم بر مردم كه سد راه هدايت آنها مىشوند.
2- از آنجا كه عنوان كردن اين گروه لجوج را با نام «ستمگر» ممكن بود در بعضى توليد وحشت كند مىگويد: «از آنها هرگز نترسيد، و تنها از من بترسيد» (فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِي).
اين يكى از اصول كلى و اساسى تربيت توحيدى اسلامى است كه از هيچ چيزى و هيچ كس جز خدا نبايد ترس داشت.
3- تكميل نعمت خداوند به عنوان آخرين هدف براى تغيير قبله ذكر شده، مىفرمايد: اين بخاطر آن بود كه شما را تكامل بخشم و از قيد تعصب برهانم «و نعمت خود را بر شما تمام كنم تا هدايت شويد» (وَ لِأُتِمَّ نِعْمَتِي عَلَيْكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ).
[FONT=times new roman] 152)پس به یاد من باشید ، تا به یاد شما باشم! و شکر مرا گویید و ( در برابر نعمتهایم ) کفران نکنید!
اين آيه به مردم اعلام مىكند كه جا دارد شكر اين نعمتهاى بزرگ را بجا آورند و با بهرهگيرى صحيح از اين نعمتها، حق شكر او را ادا كنند، مىفرمايد: «مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم و شكر مرا به جا آوريد و كفران نكنيد» (فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَ اشْكُرُوا لِي وَ لا تَكْفُرُونِ).
جمله «مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم» اشاره به يك اصل تربيتى است يعنى به ياد من باشيد، به ياد ذات پاكى كه سر چشمه تمام خوبيها و نيكيها است، توجه شما به اين ذات پاك شما را در فعاليتها مخلصتر، مصممتر، نيرومندتر، و متحدتر مىسازد.
همان گونه كه منظور از «شكرگزارى و عدم كفران» آن است كه هر نعمتى را درست به جاى خود مصرف كنيد و در راه همان هدفى كه براى آن آفريده شدهايد به كار گيريد.
[FONT=times new roman] 153) [FONT=times new roman]ای افرادی که ایمان آورده اید! از صبر ( و استقامت ) و نماز ، کمک بگیرید! ( زیرا ) خداوند با صابران است.
[FONT=times new roman] [FONT=times new roman]استقامت و توجّه به خدا! در آيات گذشته سخن از تعليم و تربيت و ذكر و شكر بود و در اين آيه سخن از صبر و پايدارى كه بدون آن، مفاهيم گذشته هرگز تحقق نخواهد يافت. نخست مىگويد: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد از صبر و نماز كمك بگيريد» (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ).
و با اين دو نيرو (استقامت و توجه به خدا) به جنگ مشكلات و حوادث سخت برويد كه پيروزى از آن شماست «زيرا خداوند با صابران است» (إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ).
به عكس آنچه بعضى تصور مىكنند، «صبر» هرگز به معنى تحمل بدبختيها و تن دادن به ذلت و تسليم در برابر عوامل شكست نيست، بلكه صبر و شكيبايى به معنى پايدارى و استقامت در برابر هر مشكل و هر حادثه است.
موضوع ديگرى كه در آيه بالا به عنوان يك تكيهگاه مهم در كنار صبر، معرفى شده «صلاة» (نماز) است، لذا در احاديث اسلامى مىخوانيم: «هنگامى كه على عليه السّلام با مشكلى رو برو مىشد به نماز برمىخاست و پس از نماز به دنبال حل مشكل مىرفت و اين آيه را تلاوت مىفرمود: «وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ ...»
بنابراين آيه فوق در حقيقت به دو اصل توصيه مىكند يكى اتكاى به خداوند كه نماز مظهر آن است و ديگرى مسأله خوديارى و اتكاى به نفس كه به عنوان صبر از آن ياد شده است.
[FONT=times new roman]سلام
[FONT=times new roman]
[FONT=times new roman] 152)پس به یاد من باشید ، تا به یاد شما باشم! و شکر مرا گویید و ( در برابر نعمتهایم ) کفران نکنید!
[FONT=times new roman] 153) [FONT=times new roman]ای افرادی که ایمان آورده اید! از صبر ( و استقامت ) و نماز ، کمک بگیرید! ( زیرا ) خداوند با صابران است.
[FONT=times new roman] [FONT=times new roman]استقامت و توجّه به خدا! در آيات گذشته سخن از تعليم و تربيت و ذكر و شكر بود و در اين آيه سخن از صبر و پايدارى كه بدون آن، مفاهيم گذشته هرگز تحقق نخواهد يافت. :Gol::Gol:
با اجازه بنده هم یک آیه بذارم که در روابطمون بسیار مهم هست:
«[FONT=microsoft sans serif]به بندگانم بگو: «سخنی بگویند که بهترین باشد! چرا که ( شیطان بوسیله سخنان ناموزون ) ، میان آنها فتنه و فساد می کند همیشه شیطان دشمن آشکاری برای انسان بوده است!»
{سورۀ مبارکۀ اسراء؛جزء15}
سوره 7. اعراف آيه 102
آيه
وَ مَا وَجَدْنَا لِأَكْثَرِهِم مِّنْ عَهْدٍ وَ إِن وَجَدْنَآ أَكْثَرَهُمْ لَفَسِقِينَ
ترجمه
و براى بیشترشان هیچ (پایبندى و) عهدى نیافتیم و همانا بیشترشان را فاسق و نافرمان یافتیم. نکته ها مراد از «عهد»، یا پیمان فطرت است، «ألم أعهد الیكم یا بنى آدم...» [196] یا دعوت پیامبران، و یا پیمانهاى مخصوصى كه گاهى مردم با انبیا مىبستند كه مثلاً اگر فلان معجزه را انجام دهى، یا فلان مشكل ما را حل كنى ایمان مىآوریم. به حضرت موسى مىگفتند: «لئن كشفت عنّا الرّجز لنؤمننّ لك و لنرسلنّ معك بنىاسرائیل. فلمّا كشفنا عنهم الرّجز الى أجل هم بالغوه اذا هم ینكثون» [197] اگر بدبختى ما را برطرف كنى حتماً به تو ایمان آورده، بنىاسرائیل را همراه تو مىفرستیم. امّا همین كه مشكل را از آنان برطرف كردیم، آنها قول و پیمان خود را شكستند.
خداوند از طریق فطرت و پیامبران، حقایقى را براى انسانها روشن ساخته تا نسبت به آنها تسلیم و تعهّد داشته باشند، ولى همواره گروهى از مردم نداى فطرت و انبیا را از یاد برده و از مدار حقّ خارج و فاسق شدهاند.
امام كاظم علیه السلام فرمود: «اذا جاء الیقین لم یجز الشك» هنگامى كه نسبت به امرى یقین حاصل شد، دیگر شك و تردید موجّه نیست، سپس این آیه را تلاوت فرمود. [198] شاید مراد حدیث این باشد كه اگر كسى حقّ را از روى برهان شناخت، ولى به خاطر هواى نفس در آن تشكیك كرد، مصداق آیهى فوق شده و عهدشكن است.
خداوند در قرآن، وفاداران را ستوده و پیمانشكنان را نكوهش كرده است. وفاداران را با القاب: «مؤمنون» [199] ، «متّقین» [200] ، «اولوا الالباب» [201] و «ابرار» [202] ، ستایش نموده است، امّا در نكوهش پیمان شكنان، اوصافى چون: «فاسقین» [203] ، «كافرین» [204] ، «مشركین» [205] ، «خاسرون» [206] ، «شرّ الدّوابّ» [207] ، «قلوبهم قاسیة» [208] و«لهم اللّعنة و لهم سوء الدّار» [209] بكار برده و در موردى جنگ با آنان را لازم مىداند. «الا تقاتلون قوماً نكثوا ایمانهم» [210]
[SPOILER]196) یس، 60
197) اعراف، 134 تا 135
198) كافى، ج2، ص399
199) مؤمنون، 1 و 8
200) آلعمران، 76
201) رعد، 20
202) انسان، 5 و 7
203) اعراف، 102
204) انفال، 55 تا 56
205) توبه، 7
206) بقره، 27
207) انفال، 56
208) مائده، 13
209) رعد، 25
210) توبه، 13[/SPOILER] پيام ها
1- هلاكت اقوام پیشین (كه در آیات قبل اشاره شد)، به سبب پیمانشكنى و تمرّد آنان بود. «ما وجدنا لاكثرهم من عهد»
2- در قضاوت باید انصاف داشت. «لاكثرهم»، نه همهى آنها.
3- كارنامهى تاریخ گذشتگان با وجود پیامبران و دلائل روشن، سیاه و تاریك است، پس به دین و ایمان خود مغرور نشویم. «ما وجدنا لاكثرهم من عهد...»
4- پیمانشكنى، نشانهى فسق است. «ما وجدنا... من عهد... لفاسقین
([FONT="]اطرافیان فرعون) گفتند: (مجازات) او و برادرش را به تأخیر انداز و مأموران را در شهرها براى جمع كردن (ساحران) بفرست.
[FONT="]تا هر ساحر دانا و كارآزمودهاى را نزد تو بیاورند. [FONT="]نکته ها
[FONT="]كلمه ى «أرجِ»، فعل امر از ریشه ى «رجاء»، هم به معناى حبس كردن و هم به معناى تأخیر انداختن است. امّا با توجّه به موج گسترده ى دعوت موسى و معجزاتش، زندانى كردن او براى فرعون مناسب نبوده است، لذا معناى تأخیر انداختن مناسبتر است.
[FONT="]در اینجا آمده است: «ساحر علیم» ولى در آیه 37 سوره ى شعراء با تعبیر «سحّار علیم» آمده كه نشان دهنده ى كمال تخصّص و كار آزمودگى جادوگران است.
[FONT="]پيام ها
1- [FONT="]در حكومت هاى طاغوتى فرعونى، روشنگرى مردم و هر صداى حقّى، مجازاتى در پىدارد. «قالوا أرجِه»
2- [FONT="]تخریب شخصیّت، مهمتر از قتل ومجازات است. «أرجِه» (بنا بر اینكه مراد از «أرجه»، پیشنهاد تأخیر مجازات موسى، براى رسوا كردن او در اجتماع باشد.)
3- [FONT="]طاغوت ها براى شكستن حقّ، گردهمایى سراسرى و جهانى از متخصّصان تشكیل مىدهند. «یأتوك بكلّ ساحر علیم»
4- [FONT="]كفّار هم مىدانند براى مقابله با كار فرهنگى، باید كار فرهنگى قوىترى انجام داد. «بكلّ ساحر علیم» 5 - [FONT="]گاهى علم و تخصّص، در دست افراد منحرف و در مسیر مبارزه با حقّ قرار مىگیرد. «یأتوك بكلّ ساحر علیم»
باسلام و احترام جزء 3 قرائت شد
تمامی نکات جالب بود ولی من چند تا را انتخاب کردم که خدمتتون عرض می کنم
الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ثُمَّ لا يُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذىً لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ آیه ی 262 سوره بقره کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می کنند ، سپس به دنبال انفاقی که کرده اند ، منت نمی گذارند و آزاری نمی رسانند ، پاداش آنها نزد پروردگارشان ( محفوظ ) است و نه ترسی دارند ، و نه غمگین می شوند.
إِن تُبْدُواْ الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَإِن تُخْفُوهَا وَتُؤْتُوهَا الْفُقَرَاء فَهُوَ خَيْرٌ لُّكُمْ وَيُكَفِّرُ عَنكُم مِّن سَيِّئَاتِكُمْ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ﴿271﴾ اگر صدقهها را آشكار كنيد، اين، كار خوبى است، و اگر آن را پنهان داريد و به مستمندان بدهيد، اين براى شما بهتر است؛ و بخشى از گناهانتان را مىزدايد، و خداوند به آنچه انجام مىدهيد آگاه است.
الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ ﴿۱۶﴾ آل عمران
همان كسانى كه مىگويند پروردگارا ما ايمان آورديم پس گناهان ما را بر ما ببخش و ما را از عذاب آتش نگاه دار (۱۶) ا
لصَّابِرِينَ وَالصَّادِقِينَ وَالْقَانِتِينَ وَالْمُنفِقِينَ وَالْمُسْتَغْفِرِينَ بِالأَسْحَارِ ﴿۱۷﴾
[اينانند] شكيبايان و راستگويان و فرمانبرداران و انفاقكنندگان و آمرزشخواهان در سحرگاهان (۱۷)
[FONT=arial narrow]بنام خدا یا امام هادی سلام و عرض ادب :Gol:
باسلام و احترام جزء 3 قرائت شد
[FONT=arial narrow]به به ! ...احسنت ! کاربر با همّت و گرامی :ok::Kaf: [FONT=arial narrow]خداوند شکور، قبول کند ان شالله :Hedye: اول نفر بودید ان شالله به آرزویتان برسید :Hedye:
لطفا"برای توفیق دوستان هم دوره ای خود هم دعا بفرمایید
[QUOTE=karbalanajaf;468453]باسلام و احترام جزء 3 قرائت شد تمامی نکات جالب بود ولی من چند تا را انتخاب کردم که خدمتتون عرض می کنم الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ثُمَّ لا يُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذىً لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ آیه ی 262 سوره بقره کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می کنند ، سپس به دنبال انفاقی که کرده اند ، منت نمی گذارند و آزاری نمی رسانند ، پاداش آنها نزد پروردگارشان ( محفوظ ) است و نه ترسی دارند ، و نه غمگین می شوند. إِن تُبْدُواْ الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَإِن تُخْفُوهَا وَتُؤْتُوهَا الْفُقَرَاء فَهُوَ خَيْرٌ لُّكُمْ وَيُكَفِّرُ عَنكُم مِّن سَيِّئَاتِكُمْ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ﴿271﴾ اگر صدقه ها را آشكار كنيد، اين، كار خوبى است، و اگر آن را پنهان داريد و به مستمندان بدهيد، اين براى شما بهتر است؛ و بخشى از گناهانتان را مىزدايد، و خداوند به آنچه انجام مىدهيد آگاه است. الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ ﴿۱۶﴾ آل عمران
همان كسانى كه مىگويند پروردگارا ما ايمان آورديم پس گناهان ما را بر ما ببخش و ما را از عذاب آتش نگاه دار (۱۶) الصَّابِرِينَ وَالصَّادِقِينَ وَالْقَانِتِينَ وَالْمُنفِقِينَ وَالْمُسْتَغْفِرِينَ بِالأَسْحَارِ ﴿۱۷﴾
[اينانند] شكيبايان و راستگويان و فرمانبرداران و انفاقكنندگان و آمرزشخواهان در سحرگاهان (۱۷) أَوَلاَ يَعْلَمُونَ أَنَّ اللّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ ﴿۷۷﴾ آيا نمىدانند كه خداوند آنچه را پوشيده مىدارند و آنچه را آشكار مىكنند مىداند (۷۷) التماس دعا باتشکرفراوان [/QUOTE]
.
[/SPOILER]به نظر حقیر هم توجه بفرمایید
فکر کنم مهتمرین توصیه برای هر انسان توی این ایه اخر نهفته
بله ایه اخرِ
جزء 3
اگر صدقه ها را آشكار كنيد، اين، كار خوبى است، و اگر آن را پنهان داريد و به مستمندان بدهيد، اين براى شما بهتر است؛ و بخشى از گناهانتان را مىزدايد، و خداوند به آنچه انجام مىدهيد آگاه است.
باسلام و عرض احترام
با کمک و استعانت خداوند متعال جزء21 قرائت شد
سوره عنکبوت 1- بَلْ هُوَ ءَايَت بَيِّنَتٌ في صدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَوَ مَا يجْحَدُ بِئَايَتِنَا إِلا الظلِمُونَ(49) بلکه اين قرآن آيات روشن الهي است در لوح سينه آنان که (از خدا نور) علم و دانش يافتند، و آيات ما را جز مردم ستمکار انکار نکنند. ( 49 )
2- يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ أَرْضِي وَاسِعَةٌ فَإِيَّايَ فَاعْبُدُونِ ( 56 )
اين بندگان با ايمان من، زمين من بسيار وسيع است در اين صورت (اگر از جور کفار در سرزميني به تنگ آمده و به کفر مجبور شويد از آنجا به ديار ديگر هجرت کنيد و هر کجا باشيد) مرا منحصرا به اخلاص پرستش کنيد. ( 56 )
3- كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ ۖ ثُمَّ إِلَيْنَا تُرْجَعُونَ ( 57 )
هر نفسي (طعم ناگوار) مرگ را خواهد چشيد، و پس از مرگ شما را به سوي ما باز گردانند. ( 57 )
4- وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ ( 69 )
و آنان که در (راه) ما (به جان و مال) جهد و کوشش کردند محققا آنها را به راههاي (معرفت و لطف) خويش هدايت ميکنيم، و هميشه خدا يار نکوکاران است. ( 69 )
سوره روم 5-وَمِنْ آيَاتِهِ يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَيُحْيِي بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ( 24 )
و يکي از آيات او آن است که (رعد و) برق را به شما مينماياند که هم شما را (از صاعقه عذاب) ميترساند و هم (به باران رحمت خود) اميدوار ميگرداند، و نيز از آسمان باران ميفرستد تا زمين را پس از مرگش باز زنده گرداند. در اين امر نيز ادلهاي (از قدرت ايزد) براي اهل خرد آشکار است. ( 24 )
6- أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ( 37 )
آيا نديدند که همانا خدا هر که را خواهد وسيع روزي کند و هر که را خواهد تنگ روزي گرداند؟ همانا در اين امر ادله روشني (از حکمت الهي) براي اهل ايمان پديدار است. ( 37 )
7- اللَّهُ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَابًا فَيَبْسُطُهُ فِي السَّمَاءِ كَيْفَ يَشَاءُ وَيَجْعَلُهُ كِسَفًا فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ ۖ فَإِذَا أَصَابَ بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ ( 48 )
خدا آن کسي است که بادها را ميفرستد که ابر را در فضا برانگيزد پس به هر گونه که مشيّتش تعلق گيرد در اطراف آسمان متصل و منبسط کند و باز متفرق گرداند، آن گاه باران را بنگري که قطره قطره از درونش بيرون ريزد، و چون آن را به (کشتزار و صحراي) هر قومي از بندگانش که بخواهد فرو بارد به يک لحظه آن قوم مسرور و شادمان گردند. ( 48 )
سوره لقمان
8- وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ ۚ وَمَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ ( 12 )
و ما به لقمان مقام (علم و) حکمت عطا کرديم (و فرموديم) که (بر اين نعمت بزرگ) خدا را شکر کن، و هر کس شکر حق گويد به نفع خود اوست و هر که ناسپاسي و کفران کند خدا (از شکر و سپاس خلق) بينياز و (به ذات خود) ستوده صفات است. ( 12 )
9-وَإِنْ جَاهَدَاكَ عَلَىٰ أَنْ تُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا ۖ وَصَاحِبْهُمَا فِي الدُّنْيَا مَعْرُوفًا ۖ وَاتَّبِعْ سَبِيلَ مَنْ أَنَابَ إِلَيَّ ۚ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ( 15 )
و اگر پدر و مادر تو را بر شرک به خدا که آن را به حق نميداني وادار کنند در اين صورت ديگر آنها را اطاعت مکن و ليک در دنيا با آنها به حسن خلق مصاحبت کن و از راه آن کس که به درگاه من رجوع و انابهاش بسيار است پيروي کن، که (پس از مرگ) رجوع شما به سوي من است و من شما را به پاداش اعمالتان آگه خواهم ساخت. ( 15 )
10- يَا بُنَيَّ إِنَّهَا إِنْ تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّمَاوَاتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ ( 16)
اي فرزندم، خدا اعمال بد و خوب خلق را گر چه به مقدار خردلي در ميان سنگي يا در (طبقات) آسمانها يا زمين پنهان باشد همه را (در محاسبه) ميآورد، که خدا توانا و آگاه است. ( 16 )
11- أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى وَأَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ( 29 )
آيا (اي رسول) نديدي (و اي مردم به حسّ مشاهده نميکنيد) که خدا شب را در روز و روز را در شب داخل کند و خورشيد و ماه را مسخّر ساخته که هر يک تا وقت معيّني (و به نظم ثابت مخصوصي) گردش کنند؟ و (نميدانيد که) خدا به هر چه ميکنيد آگاه است؟ ( 29 )
سوره سجده 12- اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ ۖ مَا لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا شَفِيعٍ ۚ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ ( 4 ) خدا آن کسي است که آسمانها و زمين و هر چه در بين آنهاست همه را در مقدار شش روز بيافريد، آن گاه بر عرش (فرمانروايي) قرار گرفت، شما را غير او هيچ (در عالم) يار و ياور و شفيع و مددکاري نيست، آيا تذکر نمييابيد؟ ( 4 )
بقیه موارد را در فرصت بعدی عرض می کنم
التماس دعا
یاعلی
باتشکر
باسلام و عرض احترام
با کمک و استعانت خداوند متعال جزء21 قرائت شد:Gol::Gol::Gol::Gol::Hedye:
10- يَا بُنَيَّ إِنَّهَا إِنْ تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّمَاوَاتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ ( 16)
اي فرزندم، خدا اعمال بد و خوب خلق را گر چه به مقدار خردلي در ميان سنگي يا در (طبقات) آسمانها يا زمين پنهان باشد همه را (در محاسبه) ميآورد، که خدا توانا و آگاه است. ( 16 )
بقیه موارد را در فرصت بعدی عرض می کنم
التماس دعا
یاعلی
باتشکر:Gol::Gol::Gol::Gol::Hedye:
[FONT=arial narrow]20) آنها که ایمان آوردند ، و هجرت کردند ، و با اموال و جانهایشان در راه خدا جهاد نمودند ، مقامشان نزد خدا برتر است و آن[FONT=arial narrow]ها پیروز و رستگارند!
[FONT=arial narrow]21) پروردگارشان آنها را به رحمتی از ناحیه خود ، و رضایت ( خویش ) ، و باغهایی از بهشت بشارت می دهد که در آن ، نعمتهای جاودانه دارند
[FONT=arial narrow]22) همواره و تا ابد در این باغها ( و در میان این نعمتها ) خواهند بود زیرا پاداش عظیم نزد خداوند است!
باعرض سلام و احترام
البته دیروز کل جز قرائت شد که نیمی از موارد را در این تایپیک خدمتتون عرض می کنم
ادامه تایپیک بالا
سوره سجده 13- ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِن رُّوحِهِ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمَعَ وَالْأَبْصَارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِيلاً مَّا تَشْكُرُونَ (9)
سپس (اندام) او را موزون ساخت و از روح خویش در وی دمید؛ و برای شما گوش و چشمها و دلها قرار داد؛ امّا کمتر شکر نعمتهای او را بجا میآورید! (۹
14- قُلْ يَتَوَفَّاكُم مَّلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ ﴿١١﴾
بگو: «فرشته مرگ که بر شما مأمور شده، (روح) شما را میگیرد؛ سپس شما را بسوی پروردگارتان بازمیگردانند.» (۱۱)
15- وَأَمَّا الَّذِينَ فَسَقُوا فَمَأْوَاهُمُ النَّارُ كُلَّمَا أَرَادُوا أَن يَخْرُجُوا مِنْهَا أُعِيدُوا فِيهَا وَقِيلَ لَهُمْ ذُوقُوا عَذَابَ النَّارِ الَّذِي كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ ﴿٢٠﴾
و امّا کسانی که فاسق شدند (و از اطاعت خدا سرباز زدند)، جایگاه همیشگی آنها آتش است؛ هر زمان بخواهند از آن خارج شوند، آنها را به آن بازمیگردانند و به آنان گفته میشود: «بچشید عذاب آتشی را که انکار میکردید!» (۲۰)
16- أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْمَاء إِلَى الْأَرْضِ الْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعًا تَأْكُلُ مِنْهُ أَنْعَامُهُمْ وَأَنفُسُهُمْ أَفَلَا يُبْصِرُونَ ﴿٢٧﴾
آیا ندیدند که ما آب را بسوی زمینهای خشک میرانیم و بوسیله آن زراعتهایی میرویانیم که هم چهارپایانشان از آن میخورند و هم خودشان تغذیه میکنند؛ آیا نمی بینند؟! (۲۷)
17- قُلْ يَوْمَ الْفَتْحِ لَا يَنفَعُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِيمَانُهُمْ وَلَا هُمْ يُنظَرُونَ ﴿٢٩﴾
بگو: «روز پیروزی، ایمان آوردن، سودی به حال کافران نخواهد داشت؛ و به آنها هیچ مهلت داده نمیشود!» (۲۹)
18- فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَانتَظِرْ إِنَّهُم مُّنتَظِرُونَ ﴿٣٠﴾
حال که چنین است، از آنها روی بگردان و منتظر باش؛ آنها نیز منتظرند! (تو منتظر رحمت خدا و آنها هم منتظر عذاب او!) (۳۰)
سوره احزاب
19- يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا وَجُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا ﴿٩﴾
ای کسانی که ایمان آوردهاید! نعمت خدا را بر خود به یاد آورید در آن هنگام که لشکرهایی (عظیم) به سراغ شما آمدند؛ ولی ما باد و طوفان سختی بر آنان فرستادیم و لشکریانی که آنها را نمیدیدید (و به این وسیله آنها را در هم شکستیم)؛ و خداوند همیشه به آنچه انجام میدهید بینا بوده است. (۹)
20- قُل لَّن يَنفَعَكُمُ الْفِرَارُ إِن فَرَرْتُم مِّنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ وَإِذًا لَّا تُمَتَّعُونَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿١٦﴾
بگو: «اگر از مرگ یا کشتهشدن فرار کنید، سودی به حال شما نخواهد داشت؛ و در آن هنگام جز بهره کمی از زندگانی نخواهید گرفت!» (۱۶)
21- لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا ﴿٢١﴾
مسلّماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود، برای آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد میکنند. (۲۱)
22- وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَمَا زَادَهُمْ إِلَّا إِيمَانًا وَتَسْلِيمًا ﴿٢٢﴾
(امّا) مؤمنان وقتی لشکر احزاب را دیدند گفتند: «این همان است که خدا و رسولش به ما وعده داده، و خدا و رسولش راست گفتهاند!» و این موضوع جز بر ایمان و تسلیم آنان نیفزود. (۲۲)
23- وَرَدَّ اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنَالُوا خَيْرًا وَكَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتَالَ وَكَانَ اللَّهُ قَوِيًّا عَزِيزًا ﴿٢٥﴾
خدا کافران را با دلی پر از خشم بازگرداند بیآنکه نتیجهای از کار خود گرفته باشند؛ و خداوند (در این میدان)، مؤمنان را از جنگ بینیاز ساخت (و پیروزی را نصیبشان کرد)؛ و خدا قوّی و شکستناپذیر است! (۲۵)
24- يَا نِسَاء النَّبِيِّ مَن يَأْتِ مِنكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا ﴿٣٠﴾
ای همسران پیامبر! هر کدام از شما گناه آشکار و فاحشی مرتکب شود، عذاب او دوچندان خواهد بود؛ و این برای خدا آسان است. (۳۰)
از اینکه مزاحم وقت کاربران محترم میشم و بخاطر طولاتی بودن مطلب عذرخواهی می کنم
التماس دعا
یاعلی
باتشکرفراوان
1- وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولى وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتِینَ الزَّکاةَ وَ أَطِعْنَ اللهَ وَ رَسُولَهُ إِنَّما یُرِیدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً (٣٣)
و در خانه هاى خود بمانید،و همچون دوران جاهلیّت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید، و نماز را برپا دارید، و زکات را بپردازید،و خدا وپیامبرش را اطاعت کنید; خداوند فقط مى خواهد پلیدى (گناه) را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد. (٣٣)
2- إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتِینَ وَ الْقانِتاتِ وَ الصّادِقِینَ وَ الصّادِقاتِ وَ الصّابِرِینَ وَ الصّابِراتِ وَ الْخاشِعِینَ وَ الْخاشِعاتِ وَ الْمُتَصَدِّقِینَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ وَ الصّائِمِینَ وَ الصّائِماتِ وَ الْحافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ وَ الذّاکِرِینَ اللهَ کَثِیراً وَ الذّاکِراتِ أَعَدَّ اللهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِیماً (٣٥)
به یقین، مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ایمان و زنان با ایمان، مردان مطیع (فرمان خدا) و زنان مطیع (فرمان خدا)، مردان راستگو و زنان راستگو، و مردان صابر و شکیبا و زنان صابر و شکیبا، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق کننده و زنان انفاق کننده، مردان روزه دار و زنان روزه دار، مردان پاکدامن و زنان پاکدامن ومردانى که بسیار به یاد خدا هستند و زنانى که (بسیار خدا را) یاد مى کنند، خداوند براى همه آنان آمرزش و پاداش عظیمى فراهم ساخته است. (٣٥)
3- هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ کانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیماً (٤٣)
او کسى است که بر شما درود و رحمت مى فرستد،و فرشتگان او (نیز براى شما تقاضاى رحمت مى کنند) تا شما را از تاریکى هاى (جهل و شرک و گناه) به سوى نور (ایمان و علم و تقوا) خارج سازد; او نسبت به مؤمنان همواره مهربان بوده است. (٤٣)
4- یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاتَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلّا أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ إِلى طَعامٍ غَیْرَ ناظِرِینَ إِناهُ وَ لکِنْ إِذا دُعِیتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَ لا مُسْتَأْنِسِینَ لِحَدِیثٍ إِنَّ ذالِکُم کانَ یُؤْذِی النَّبِیَّ فَیَسْتَحْیِی مِنْکُمْ وَ اللهُ لایَسْتَحْیِی مِنَ الْحَقِّ وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذالِکُم أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ وَ ما کانَ لَکُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللهِ وَ لا أَنْ تَنْکِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذالِکُم کانَ عِنْدَ اللهِ عَظِیماً (٥٣)
اى کسانى که ایمان آورده اید! در خانه هاى پیامبر داخل نشوید مگر به شما براى صرف غذا اجازه داده شود، مشروط بر اینکه (قبل از موعد نیایید و) در انتظار وقت غذا ننشینید; امّا هنگامى که دعوت شدید داخل شوید; و وقتى غذا خوردید پراکنده شوید، و (بعد از صرف غذا) به بحث و صحبت ننشینید; زیرا این عمل، پیامبر را ناراحت مى نماید، ولى از شما شرم مى کند (و چیزى نمى گوید); امّا خداوند از (بیان) حق شرم نمى کند. و هنگامى که چیزى از وسایل زندگى را (بعنوان عاریت) از آنان [=همسران پیامبر ]مى خواهید از پشت پرده بخواهید; این کار براى پاکى دلهاى شما و آنها بهتر است. و شما حق ندارید پیامبر خدا را آزار دهید، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسرى خود درآورید که (گناه) این کار نزد خدا بزرگ است! (٥٣)
5- یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدِیداً (٧٠)
اى کسانى که ایمان آورده اید! تقواى الهى پیشه کنید و سخن حق بگویید، (٧٠)
6- یُصْلِحْ لَکُمْ أَعْمالَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ مَنْ یُطِعِ اللهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِیماً (٧١)
تا خدا کارهاى شما را اصلاح کند و گناهانتان را بیامرزد; و هر کس اطاعت خدا وپیامبرش کند، به رستگارى (و پیروزى) بزرگى دست یافته است.تا خدا کارهاى شما را اصلاح کند و گناهانتان را بیامرزد; و هر کس اطاعت خدا وپیامبرش کند، به رستگارى (و پیروزى) بزرگى دست یافته است. (٧١)
سوره سبا
7- قُلِ ادْعُوا الَّذِینَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِ اللهِ لایَمْلِکُونَ مِثْقالَ ذَرَّةٍ فِى السَّماواتِ وَ لا فِى الْأَرْضِ وَ ما لَهُمْ فِیهِما مِنْ شِرْکٍ وَ ما لَهُ مِنْهُمْ مِنْ ظَهِیرٍ (٢٢)
بگو: «کسانى را که غیر از خدا (معبود خود) مى پندارید بخوانید! (آنها هرگز گرهى از کار شما نمى گشایند، چرا که) آنها به اندازه ذرّه اى در آسمانها و زمین مالک نیستند، و نه در (خلقت و مالکیّت) آنها شریکند، و نه یاور او (در آفرینش) بودند». (٢٢)
8- قُلْ لَکُمْ مِیعادُ یَوْمٍ لاتَسْتَأْخِرُونَ عَنْهُ ساعَةً وَ لاتَسْتَقْدِمُونَ (٣٠)
بگو: «وعده شما روزى خواهد بود که نه ساعتى از آن تأخیر مى کنید و نه (بر آن) پیشى خواهید گرفت.» (٣٠)
9- قُلْ إِنَّ رَبِّی یَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلّامُ الْغُیُوبِ (٤٨)
بگو: «پروردگار من حق را (بر دل پیامبران خود) مى افکند، که او داناى اسرار نهان است.» (٤٨)
سوره ی فاطر
10- يَا أَيُّهَا النَّاسُ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ ۚ هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ ۚ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ فَأَنَّىٰ تُؤْفَكُونَ ﴿٣﴾ اى مردم ! نعمت خدا را بر خودتان ياد كنيد . آيا جز خدا آفرينندهاى هست كه از آسمان و زمين شما را روزى دهد ؟ هيچ معبودى جز او نيست، پس چگونه شما را [از حق به باطل] بازمىگردانند ؟«3»
11- يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى ۚ ذَٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ ۚ وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ ﴿١٣﴾ شب را در روز و روز را در شب فرو مىبرد ، و خورشيد و ماه را مسخّر كرده است كه هر كدام تا سرآمدى معين روانند . اين است خدا پروردگار شما ، فرمانروايى ويژه اوست و كسانى را كه به جاى او مىپرستيديد ، مالك پوست هسته خرمايى هم نيستند .«13»
12- يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ ۖ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ ﴿١٥﴾ اى مردم ! شماييد نيازمندان به خدا ، و فقط خدا بىنياز و ستوده است .«15»
13- أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهَا ۚ وَمِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِيضٌ وَحُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَغَرَابِيبُ سُودٌ ﴿٢٧﴾ آيا ندانستهاى كه خدا از آسمان آبى نازل كرده است ، پس به وسيله آن ميوههايى كه رنگهايش گوناگون است پديد آوردهايم ، و در برخى از كوهها راههايى است به رنگهاى مختلف : سپيد و سرخ و سياه پر رنگ ،«27»
14- وَمِنَ النَّاسِ وَالدَّوَابِّ وَالْأَنْعَامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ كَذَٰلِكَ ۗ إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ غَفُورٌ ﴿٢٨﴾ و نيز از انسانها و جنبدگان و چهارپايان [مانند ميوهها و راههاى كوهستانى] رنگهاى گوناگون وجود دارد . از بندگان خدا فقط دانشمندان از او مىترسند ؛ يقيناً خدا تواناى شكستناپذير و بسيار آمرزنده است .«28»
15- إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً يَرْجُونَ تِجَارَةً لَنْ تَبُورَ ﴿٢٩﴾ قطعاً كسانى [مانند على بن ابى طالب عليهالسلام] كه همواره كتاب خدا را مىخوانند و نماز را برپا مىدارند و از آنچه روزى آنان كردهايم در نهان و آشكار انفاق مىكنند ، تجارتى را اميد دارند كه هرگز كساد و بى سود نمىشود .«29»
16- جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤًا ۖ وَلِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ ﴿٣٣﴾ پاداششان [بهشتهاى جاودانهاى] است] كه در آنها درآيند ، در آنجا با دستبندهايى از طلا و مرواريد آرايش مىشوند ، و لباسشان در آنجا حرير است .«33»
17- وَالَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ نَارُ جَهَنَّمَ لَا يُقْضَىٰ عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا وَلَا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذَابِهَا ۚ كَذَٰلِكَ نَجْزِي كُلَّ كَفُورٍ ﴿٣٦﴾ براى كافران آتش دوزخ است ، نه فرمان مرگشان صادر مىشود كه بميرند ، و نه عذاب از آنان سبك مىشود ؛ اينگونه هر كفران كنندهاى را كيفر مىدهيم .«36»
18- أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَكَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً ۚ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعْجِزَهُ مِنْ شَيْءٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ ۚ إِنَّهُ كَانَ عَلِيمًا قَدِيرًا ﴿٤٤﴾ آيا در زمين گردش نكردند تا بنگرند سرانجام كسانى كه پيش از اينان زندگى مىكردند و از اينان نيرومندتر بودند چگونه شد ؟ و هيچ چيز در آسمانها و زمين نيست كه بتواند خدا را عاجز كند [تا از دسترس قدرت او بيرون رود] ؛ زيرا او همواره دانا و تواناست .«44»
19- وَلَوْ يُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِمَا كَسَبُوا مَا تَرَكَ عَلَىٰ ظَهْرِهَا مِنْ دَابَّةٍ وَلَٰكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى ۖ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِعِبَادِهِ بَصِيرًا ﴿٤٥﴾ اگر خدا مردم را به كيفر گناهانشان مجازات مىكرد ، هيچ جنبندهاى را بر پشت زمين وا نمىگذاشت ؛ ولى آنان را تا سرآمدى معين مهلت مىدهد ، هنگامى كه اجلشان فرا رسد [آنان را در قيامت مجازات خواهد كرد] ؛ بىترديد خدا [به احوال] بندگانش بيناست .«45»
سوره یس
20- إِنَّمَا تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَٰنَ بِالْغَيْبِ ۖ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ ﴿١١﴾ بيم دادنت فقط براى كسى ثمربخش است كه از قرآن پيروى كند و در نهان از خداى رحمان بترسد ، پس او را به آمرزش و پاداشى باارزش مژده ده .«11»
21-إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَىٰ وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ ۚ وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ ﴿١٢﴾ بىترديد ما مردگان را زنده مىكنيم و آنچه را پيش فرستادهاند و [خوبىها و بدىهاى] بر جا مانده از ايشان را ثبت مىكنيم و همه چيز را در كتابى روشن [كه اصل همه كتابهاست و آن لوح محفوظ است] برشمردهايم .«12»
از كسانى پيروى كنيد كه پاداشى از شما نمىخواهند و آنان راه يافتهاند ،«21»
23-وَمَا لِيَ لَا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿٢٢﴾ و مرا چه شده كه [از روى يقين] كسى را نپرستم كه مرا آفريده و شما را به سوى او بازمىگردانند؟«22»
[QUOTE=karbalanajaf;469623]:Gol::Gol:
2- إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتِینَ وَ الْقانِتاتِ وَ الصّادِقِینَ وَ الصّادِقاتِ وَ الصّابِرِینَ وَ الصّابِراتِ وَ الْخاشِعِینَ وَ الْخاشِعاتِ وَ الْمُتَصَدِّقِینَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ وَ الصّائِمِینَ وَ الصّائِماتِ وَ الْحافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ وَ الذّاکِرِینَ اللهَ کَثِیراً وَ الذّاکِراتِ أَعَدَّ اللهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِیماً (٣٥)
به یقین، مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ایمان و زنان با ایمان، مردان مطیع (فرمان خدا) و زنان مطیع (فرمان خدا)، مردان راستگو و زنان راستگو، و مردان صابر و شکیبا و زنان صابر و شکیبا، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق کننده و زنان انفاق کننده، مردان روزه دار و زنان روزه دار، مردان پاکدامن و زنان پاکدامن ومردانى که بسیار به یاد خدا هستند و زنانى که (بسیار خدا را) یاد مى کنند، خداوند براى همه آنان آمرزش و پاداش عظیمى فراهم ساخته است. (٣٥)
:Ealam:[SPOILER]همساني زن و مرد از ديدگاه اسلام
در آموزههاي اسلامي ارزشهاي انساني كه ملاك سنجش انسانهاست براي زن و مرد به طور يكسان ترسيم شده است.
چون خاستگاه ارزشها و فضائل، نفس و روح انسان است نه جسم او، و زن و مرد در نفس و روح تفاوت ندارند.
آياتي كه علم و جهل، ايمان و كفر، عزّت و ذلت، سعادت و شقاوت، فضيلت و رذيلت، حق و باطل، صدق و كذب، تقوا و فجور، اطاعت و عصيان، انقياد و تمرّد، غيبت و عدم غيبت، امانت و خيانت و مانند آن را مسائل ارزشي و ضد ارزشي ميداند و هيچ يك از اوصاف نيز نه مذكر است و نه مؤنث، به اين معنا كه بدن انسان مسلمان يا كافر، عالم يا جاهل، متقي يا فاجر، صادق ياكاذب نيست.
و به عبارت ديگر اگر در مسائل علمي و مسائل عملي كه ملاك و معيار ارزش است هيچ سخني از مذكر و مؤنث نبود، يقيناً موصوف آنها يعني روح نيز مذكر و مؤنث نخواهد بود.
مرحوم علامه طباطبايي در اين رابطه ميفرمايد: مشاهده و تجربه حكم ميكند كه زن و مرد دو فرد از نوع واحد هستند يعني دو فرد انساني، زيرا تمام آنچه در مردان آشكار است در زنان نيز پيداست.
بروز آثار يك نوع نشان دهنده تحقق خارجي آن نوع است بلي در ميان اين دو صنف آثار مشترك، شدت و ضعف وجود دارد ولي اين تفاوت سبب بطلان حقيقت نوع دو قوّه نيست.
از اين جا روشن ميشود كه كمالات نوعي كه براي يك صنف ميسور است براي صنف ديگر نيز دست يافتني است.
مانند كمالاتي كه با ايمان و اطاعت الهي براي هر دو صنف قابل تحصيل است يكي از جامعترين سخنان كه آن را بيان ميكند اين آيه است:
«انّي لااضيع عمل عامل منكم من ذكر او انثي بعضكم من بعض؛(1)
من عمل هيچ عمل كنندهاي را چه زن و چه مرد تضييع نميكنم».(2)
علاوه بر اين در سوره مباركه احزاب نيز اين حقيقت به صورت تفصيلي تبيين ميشود و ويژگيهاي اساسي زن و مرد را از جهت معنوي در كنار يكديگر و همچون دو كفه يك ترازو قرار ميدهد و براي هر دو پاداشي يكسان بدون كمترين تفاوت در نظر ميگيرد و از نظر روح انساني آنها را از هم جدا نميسازد و به عبارت ديگر: در اين سوره سخني جامع و پرمحتوا درباره همه زنان و مردان و صفات برجسته آنها بيان شده است و اوصاف اعتقادي و اخلاقي وعملي و همچنين پاداش عظيم آنها را يكسان تبيين كرده است.
قرآن فرمود:
«انّ المسلمين و المسلمات و المؤمنين و المؤمنات و القانتين و القانتات و الصادقين و الصادقات و الصابرين و الصابرات و الخاشعين و الخاشعات و المتصدقين و المتصدقات و الصائمين و الصائمات و الحافظين فروجهم والحافظات و الذاكرين اللّه و الذاكرات اعدّ اللّه لهم مغفرة و اجراً عظيماً»(3)
مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان مؤمن و زنان مؤمن، مردان مطيع فرمان خدا و زنان مطيع فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان با خشوع و زنان باخشوع، مردان انفاق گر و زنان انفاق كننده، مردان روزه گيرنده، و زنان روزه گيرنده، مرداني كه دامن خود را از آلودگي به بي عفتي حفظ ميكنند و زناني كه عفيف و پاكدامنند و مرداني كه بسيار به ياد خدا هستند و زناني كه بسيار خدا را ياد ميكنند.
خداي سبحان براي آنها مغفرت و پاداش عظيمي فراهم ساخته است.
مرحوم طبرسي در مجمع البيان مينويسد:
هنگامي كه اسماء بنت عميس همسر جعفر بن ابيطالب، با شوهرش از حبشه برگشت به ديدن همسران پيامبر(ص) آمد يكي از سؤالاتي كه مطرح كرد اين بود! آيا چيزي از آيات قرآن درباره زنان نازل شده است؟ آنها در پاسخ گفتند: نه! اسماء به خدمت پيامبر(ص) آمد و عرض كرد اي رسول خدا جنس زن گرفتار خسران و زيان است، پيامبر(ص) فرمود: چرا؟ عرض كرد: به خاطر اين كه در اسلام و قرآن فضيلتي درباره آنها همانند مردان نيامده است.
در اين شرائط آيه فوق نازل شد.(4) و به آنها اطمينان داد كه زن و مرد در پيشگاه خدا از نظر قرب و منزلت يكسانند مهم آن است كه از نظر اعتقاد و عمل و اخلاق اسلامي از فضائل برخوردار باشند.
در اين آيات ده وصف را براي زن و مرد ذكر ميكند كه بخشي از آنها مربوط به مراحل ايمان از قبيل اقرار به زبان، تصديق به قلب و جنان و عمل به اركان و بخشي از آن از كنترل زبان و شكم و شهوت جنسي كه سه عامل سرنوشت ساز در زندگي و اخلاقي انساني است و در قسمتي ديگر از مسأله حمايت از محرومان و ايستادگي در برابر حوادث سخت و سنگين يعني صبر و سرانجام از عامل تداوم اين صفات يعني ذكر خداي متعال سخن به ميان ميآورد.
و در پايان نيز ميفرمايد: خداي سبحان براي مردان و زناني كه اين ويژگيها را داشته باشند مغفرت و اجر عظيم را فراهم ساخته است.
خداي سبحان نخست با آب مغفرت گناهان آنها را كه موجب آلودگي روح و جان آنهاست ميشويد، سپس پاداش عظيمي كه عظمتش را جز او نميداند در اختيار آنها قرار ميدهد.
زندگي پاكيزه زن در گرو ايمان و عمل صالح در آيات قرآن بر شخصيت انساني زن تأكيد و او را در رديف مردان قرار ميدهد و ميفرمايد:
«من عمل صالحاً من ذكر او انثي و هو مؤمن فلنحيينّه حيوة طيبة و لنجزينهم اجرهم باحسن ماكانوا يعملون»(5)
هر كس عمل صالح انجام دهد در حالي كه مؤمن است خواه مرد يا زن به او حيات پاكيزه ميدهيم و پاداش آنها را به بهترين اعمالي كه انجام ميدادند خواهيم داد.
در اين آيه به صورت يك قانون كلي نتيجه اعمال صالح همراه با ايمان در اين جهان از سويي حيات طيبه است يعني تحقّق جامعهاي كه از نظر مثبت قرين با آرامش و امنيت، رفاه، صلح، محبت، دوستي، تعاون و مفاهيم سازنده انساني و از جهت منفي از نابسامانيها و درد و رنجهايي كه بر اثر استكبار و ظلم و طغيان و هواپرستي و انحصارطلبي به دور است و از سوي ديگر بر طبق بهترين اعمالشان به آنها پاداش خواهد داد.
در آيه با صراحت اين حقيقت را بيان ميكند و بيهوده گوياني را كه در گذشته يا حال در شخصيت انساني زن شك و ترديد داشتند و يا براي آنها مقامي پايينتر از مقام انساني مرد قائل بودند ساكت ميكند و منطق اسلامي را به جهان انسانيت اعلام ميكند كه بر خلاف پندار كوته فكران، اسلام دين مردانه نيست به همان مقدار كه به مردان بها ميدهد به زنان نيز ارزش ميبخشد.
نكتهاي كه در اين جا شايان ذكر است آن است كه گرچه مفسران براي حيات طيبه و زندگي پاكيزه تفسيرهاي گوناگوني آوردهاند از باب مثال برخي آن را به معناي روزي حلال و برخي به معناي قناعت و رضايت به سهم خود و برخي به رزق روزانه و برخي به عبادت توأم با روزي حلال و امثال آن گرفتهاند اما مفهوم اين واژه آن چنان وسيع است كه همه اينها و غير آنها را در بر ميگيرد يعني زندگي كه از هر نظر از آلودگيها، ظلمها، خيانتها، عداوتها، اسارتها و ذلتها و تجاوزها و استثمارها و مانند آن پاكيزه باشد.
زنان الگو در قرآن
با توجه به تساوي زن و مرد در كسب فضائل و ارزشها در آيات قرآن، با مطالعه در آيات الهي استفاده ميشود كه اين كتاب الهي تنها به كليات نپرداخته بلكه براي عيني كردن آموزهها الگوهاي انسانيت را نيز از بين زنان به بشريت معرفي كرده است.
قرآن داستانهايي را كه نقل ميكند و ملاك ارزشها را در شؤون گوناگون آن مشخص ميكند، نوع مسائل ارزشي را در ضمن داستانهايي نقل ميكند كه نقش اول را زن به عهده دارد.
به عبارت ديگر: قرآن كريم هنگام سخن از فضائل اخلاقي و انساني و يا نكوهش و تحذير از رذايل اخلاقي، هم از مردان با فضيلت و ستوده ياد ميكند و هم از زنان نمونه و اسوه نام ميبرد.
زيرا انسان وارسته چه زن و چه مرد ميتواند الگوي ديگر انسانها قرار گيرد يعني مرد و زن خوب نمونه انسانهاي خوبند و مرد و زن بد نمونه انسانهاي بدند.
ابراهيم خليل و ساره
حضرت ابراهيم(ع) از پيامبران اولواالعزم است كه در سنين پيري فرشتگان به آن حضرت بشارت داشتن فرزندي آگاه و حليم و بردبار را به او دادند چنان كه همان بشارت را به همسرش ساره دادند.
فرشتگان به ابراهيم گفتند: «فبشرناه بغلام حليم»(6) ما به ابراهيم بشارت داديم به فرزندي بردبار، و در جاي ديگر فرمود: «انا نبشرك بغلام عليم»(7) ما تو را به فرزند آگاه بشارت ميدهيم.
و ابراهيم فرمود: «ابشرتموني علي ان مسّني الكبر فبم تبشّرون»(8) آيا به من نويد ميدهيد در حالي كه مرا پيري رسيده است. پس چه بشارتي به من ميدهيد.
و به دنبال آن فرمود: «فبشرناك بالحق فلاتكن من القانطين قال و من يقنط من رحمة ربه الا الضّالون»(9)
فرشتگان گفتند: تو را به حق بشارت داديم، از مأيوسان مباش، گفت جز گمراهان چه كسي از رحمت پروردگار مأيوس ميشود.
از آيات استفاده ميشود كه ابراهيم با اين كه به دوران پيري پا گذاشته بود اما فرشتگان به او گفتند: نااميد نباش زيرا بشارت فرشتگان با حق همراه است علاوه هيچ انساني كه به خدا باور دارد دچار يأس و نااميدي نميشود زيرا نااميدي يعني گمان ناتواني خدا از حلّ مشكل و اين يأس در حدّ كفر است و هيچ كس حق ندارد نااميد شود.
قرآن در بيان بشارت به همسر حضرت ابراهيم(ع) نيز گفتند:
«و امرأته قائمة فضحكت فبشرناها باسحق و من وراء اسحق يعقوب»(10)
يعني هنگامي كه فرشتهها با خليل حق سخن ميگفتند: همسر او نيز حضور داشت و ايستاده بود پس خنديد و شادمان و خوشحال شد.
پس مژده داديم او را به اسحق و از پس اسحق يعقوب را، يعني افزون بر فرزند اسحاق بشارت به يعقوب هم به او دادند.
انسانهاي به كمال رسيدهاند كه فرشتگان بر آنها نازل و حقايقي را در اختيار آنها قرار ميدهند از اين رو از آيات فوق استفاده ميشود كه همسر ابراهيم همانند خود آن حضرت به كمالي نايل آمده است كه قابليت دريافت بشارت فرشتگان را دارد.
زنان مبارز با ستم فرعوني
در مبارزه با ستم هم مردان حضور دارند و هم زنان، اما در مبارزه با ستم فرعوني حضور زنان شگفت آور است، قرآن كريم از سه زن نام ميبرد كه حضرت موسي را از كشته شدن حفظ و او را تربيت كردهاند.
پرورش موسي(ع) به عهده مادر موسي و خواهر آن حضرت و زن فرعون بوده است.
اين سه زن با وضع سياسي آن روز مبارزه كردند و براي حفظ حضرت موسي جان خود را به خطر انداختند.
وقتي مادر موسي طبق دستور وحي الهي فرزند خود را به دريا انداخت به خواهرش گفت:
جعبه حامل موسي را تعقيب كند. همسر فرعون نيز به خود فرعون گفت: اين كودك را نكشيد شايد او به ما سودي رساند يا او را به فرزندي بگيريم.
قرآن فرمود: «و اوحينا الي امّ موسي ان ارضعيه فاذا خفت عليه فالقيه في اليمّ(11)... و قالت لاخته قصّيه فبصرت به عن جنب و هم لايشعرون»(12) ما به مادر موسي الهام كرديم او را شير ده و هنگامي كه بر او ترسيدي وي را در درياي نيل بيفكن...و مادر موسي به خواهرش گفت: وضع حال او را پيگيري كن، او نيز از دور ماجرا را تعقيب و مشاهده ميكرد، در حالي كه آنان بي خبر بودند، همسر فرعون نيز گفت:
«قرّة عين لي ولك: لاتقتلوه عسي ان ينفعنا او نتخذه ولداً و هم لايشعرون؛(13) نور چشم من و توست او را نكشيد شايد براي ما مفيد باشد، يا او را به عنوان پسر خود برگزينيم و آنها نميدانستند در زمان فرعون هز زن شيرده را تعقيب ميكردند تا بدانند نوزاد او پسر است يا دختر كه اگر پسر است او را به قتل برسانند اما با توجه
به پيگيري خواهر موسي و پيشنهاد و معرفي يك زن شيرده به عنوان اجير امري عادي نبوده بلكه قدم نهادن در عرصه خطر و روبرو شدن با مرگ بود. افزون بر آن كه باردار شدن و مادر شدن مادر موسي مخفيانه بود. اين پيشنهاد امري خطر ساز بود ولي انجام شد و پيشنهاد همسر فرعون نيز اعمال شد.
مريم و مقام ويژه او
حضرت مريم(ع) نيز يكي از زناني است كه در قرآن از مقام و عظمت و كرامت او سخن به ميان آمده است، و او را الگوي انسانهاي مؤمن معرفي ميكند:
«و مريم ابنت عمران التي احصنت فرجها فنفخنا فيه من روحنا و صدقت بكلمات ربها و كتبه و كانت من القانتين»(14)
به مريم دختر عمران كه دامان خود را پاك نگاه داشت و ما از روح خود در او دميديم.
او كلمات پروردگار و كتابهايش را تصديق كرد و از مطيعان فرمان خدا بود.
بر اساس آيات قرآن به لحاظ اين كه حضرت زكريا تكفّل حضرت مريم را بر عهده داشت استفاده ميشود كه هرگاه حضرت زكريا وارد محراب ميشد، روزي خاصي نزد آن بانو مييافت و او ميگفت:از نزد خداست كه خداي سبحان آن روزي را بدون حساب به او اعطاء كرده است «كلّما دخل عليها زكريا المحراب وجد عندها رزقاً قال يا مريم انّي لك هذا قالت هو من عند اللّه يرزق من يشاء بغير حساب»(15)
هرگاه زكريا در محراب بر او وارد ميشد، نزد او نوعي خوراكي مييافت.
گفت اي مريم، اين از كجا براي تو آمده است؟ او گفت: اين از جانب خداست و به هركس بخواهد بي شمار روزي ميدهد همچنين به استناد قرآن فرشتگان با مريم سخن ميگفتند و سخنان او را ميشنيدند، «و اذ قالت الملائكة يا مريم ان اللّه اصطفاك و طهّرك و اصطفاك علي نساء العالمين، يا مريم اقنتي لربّك و اسجدي و اركعي مع الراكعين.»(16)
فرشتگان به حضرت مريم خبر دادند كه برگزيده و مطهره و از زنان ممتاز عالم هستي است و پيوسته به ياد خداست از اين رو خدا به او فرمان داد براي خدا خضوع كن و در برابر او سجده داشته باش و با ركوع كنندگان ركوع كن.
پس زن ميتواند به مقامي نائل شود كه با ملكوت عالم ارتباط برقرار كند و فرشتگان با او سخن بگويند.
آموزگار عفاف در بين مرد و زن
قرآن كريم در مقام معرفي انسان عفيف هم از مرد عفيف سخن ميگويد و هم از زن عفيف يعني هم مرد عفيف در صحنه تجلي كرده است و هم زن عفيف ظهور نموده است.
قرآن كريم حضرت يوسف را مظهر عفت در مردان و مريم را مظهر عفت در زنان معرّفي نموده است كه هم يوسف مبتلا شد و بر اثر عفاف نجات پيدا كرد و هم مريم امتحان شد و در پرتو عفاف نجات يافت.
درباره آزمون حضرت يوسف هم ميفرمايد: «و لقد همّت به و هم بها لولا ان راي برهان ربّه»(17) آن زن مصري همت گماشت و همتش در حدّ تعقيب يوسف به فعليت رسيد ولي يوسف صديق نه تنها مرتكب حرام نشد و نيز مقدمات حرام را فراهم نساخت بلكه قصد و همت و خيال گناه نكرد زيرا او را برهان ربّ ديد و افترا زنندگان به يوسف نيز كه يوسف را متهم كردند در نهايت اعتراف كردند كه «الآن حصحص الحق انا راودته عن نفسه»(18)
اكنون حق پديدار گشت من از او كام خواستم و خدا نيز به نزاهت و طهارت يوسف شهادت داد و فرمود: نه تنها يوسف به طرف بدي نرفت، بلكه بدي نيز به طرف يوسف نرفت، «كذلك لنصرف عنه السوء و الفحشاء»(19) اين گونه بدي و پليدي رااز او برگردانيديم قرآن ميگويد:
به گناه اجازه نداديم به سراغ يوسف برود.
بنابراين حضرت يوسف الگوي عفاف و پاكدامني براي انسانهاست حضرت مريم نيز از لحاظ ملكه عفاف يا همسطح يوسف صديق است يا بالاتر از او. زيرا قرآن ميفرمايد:
«قالت اني اعوذ بالرحمن منك ان كنت تقياً»(20) يعني نه تنها خودش ميل ندارد بلكه آن فرشته را كه به صورت بشر متمثل شده امر به معروف ميكند و ميگويد: اگر تو تقوا داري دست به اين كار نزن در حالي كه حضرت يوسف برهان ربّ ديد و از اعمال همّت باز داشته شد.
نتيجهگيري:
در اين مقاله از همساني زن و مرد در بهره مندي از ارزشهاي انساني سخن به ميان آمد و روشن شد زن و مرد هم قابليت تكامل را به طور مساوي دارند و هم در عمل ميتوانند به فضائل و كمالات دست يابند. نمونههايي نيز از زنان و مردان به كمال رسيده معرفي شد است تا نشان دهد كه اين همساني در كسب فضائل تنها در تئوري نيست بلكه در مقام عمل نيز از دو صنف به اين ارزشها نائل آمدهاند.
پينوشتها:
1. سوره آل عمران، آيه 195.
2. الميزان، ج 4، ص 94.
3. سوره احزاب، آيه 35.
4. مجمع البيان، ج 7، ص 357 ـ 358؛ نورالثقلين، ج 4، ص 275.
5. سوره نحل، آيه 97.
6. سوره صافات، آيه 101.
7. سوره حجر، آيه 53.
8. همان، آيه 54.
9. همان، آيه 55 ـ 56.
10. سوره هود، آيه 71.
11. سوره قصص، آيه 7.
12. سوره قصص، آيه 11.
13. همان، آيه 9.
14. سوره تحريم، آيه 12.
15. سوره آل عمران، آيه 37.
16. همان، آيه 42 ـ 43.
17. سوره يوسف، آيه 24.
18. همان، آيه 51.
19. سوره يوسف، آيه 44.
20. سوره مريم، آيه 17.
منبع: ماهنامه پاسدار اسلام
[/SPOILER]
5- یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدِیداً (٧٠) اى کسانى که ایمان آورده اید! تقواى الهى پیشه کنید و سخن حق بگویید، (٧٠):Hedye:
12- يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ [FONT=times new roman]ۖ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ ﴿١٥﴾ اى مردم ! شماييد نيازمندان به خدا ، و فقط خدا بىنياز و ستوده است .«15»:Gol: [/QUOTE]:Hedye::Hedye::Gol::Gol:
و اگر از آنها بپرسي چه كسي آسمانها و زمين را آفريده ؟ حتما ميگويند: خدا، بگو آيا هيچ درباره معبوداني كه غير از خدا ميخوانيد انديشه ميكنيد كه اگر خدا زياني براي من بخواهد آيا آنها ميتوانند آن را بر طرف سازند؟ و يا اگر رحمتي براي من اراده كند آيا آنها توانائي دارند جلو رحمت او را بگيرند؟ بگو: خدا مرا كافي است، و همه متوكلان بايد بر او توكل كنند. (۳۸)
و كساني كه تقواي الهي پيشه كردند گروه گروه به سوي بهشت برده ميشوند، هنگامي كه به آن ميرسند درهاي بهشت گشوده ميشود، و نگهبانان به آنها ميگويند: سلام بر شما! گوارا باد اين نعمتها برايتان! داخل بهشت شويد و جاودانه بمانيد. (۷۳)
كساني را كه كافر شدند روز قيامت صدا ميزنند كه عداوت و خشم پروردگار نسبت به شما از عداوت و خشم خودتان نسبت به خودتان بيشتر است، چرا كه دعوت به سوي ايمان ميشديد ولي انكار ميكرديد. (۱۰)
اي قوم من! امروز حكومت از آن شماست، و در اين سرزمين پيروزيد، اگر عذاب الهي به سراغ ما آيد، چه كسي ما را ياري خواهد كرد؟! فرعون گفت: من جز آنچه را معتقدم به شما ارائه نميدهم، و شما را جز به طريق حق و پيروزي دعوت نميكنم (دستور همان قتل موسي است).(۲۹)
هر كس عمل بدي انجام دهد جز به مانند آن كيفر داده نميشود، ولي كسي كه عمل صالحي انجام دهد، خواه مرد يا زن، در حالي كه مؤ من باشد وارد بهشت ميشود و روزي بيحسابي به او داده خواهد شد. (۴۰)
او كسي است كه شما را از خاك آفريد سپس از نطفه، بعد از علقه (خون منعقد) سپس شما را به صورت طفلي بيرون ميفرستد، بعد به مرحله كمال قوت ميرسيد، بعد از آن پير ميشويد، و (در اين ميان) گروهي از شما پيش از رسيدن به اين مرحله ميميرند، و هدف اين است به سرآمد عمر خود برسيد و شايد تعقل كنيد.(۶۷)
14- فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا قَالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَكَفَرْنَا بِمَا كُنَّا بِهِ مُشْرِكِينَ ﴿۸۴﴾
هنگامي كه شدت عذاب ما را ديدند گفتند: هم اكنون به خداوند يگانه ايمان آوريم و به معبودهائي كه شريك او ميشمرديم كافر شديم. (۸۴)
سرانجام تند بادي شديد و هول انگيز و سرد و سخت در روزهائي شوم و پر غبار بر آنها فرستاديم، تا عذاب خوار كننده را در زندگي دنيا به آنها بچشانيم، و عذاب آخرت از آن هم خوار كننده تر است و (از هيچ سو) ياري نميشوند. (۱۶)
كساني كه گفتند پروردگار ما خداوند يگانه است سپس استقامت كردند، فرشتگان بر آنها نازل ميشوند كه نترسيد و غمگين مباشيد، و بشارت باد بر شما به آن بهشتي كه به شما وعده داده شده است.(۳۰)
از آيات او اين است كه زمين را خشك و خاضع ميبيني، اما هنگامي كه آب بر آن ميفرستيم به جنبش در ميآيد و نمو ميكند، همان كس كه آنرا زنده كرد مردگان را نيز زنده ميكند، او بر هر چيز تواناست. (۳۹)
هر گاه آن را قرآني عجمي قرار ميداديم حتما ميگفتند: چرا آياتش روشن نيست ؟ آيا قرآن عجمي از پيغمبري عربي درست است ؟ بگو: اين براي كساني كه ايمان آوردهاند هدايت و درمان است، ولي كساني كه ايمان نميآورند گوشهايشان سنگين است، گوئي نابينا هستند و آن را نميبينند، آنها همچون كساني هستند كه از راه دور صدا زده ميشوند. (۴۴)
و هر گاه او را رحمتي از سوي خود بعد از ناراحتي بچشانيم ميگويد: اين به خاطر شايستگي و استحقاق من بوده، و گمان نميكنم قيامت برپا شود (و به فرض كه قيامتي باشد) هر گاه به سوي پروردگارم بازگردم براي من نزد او پاداشهاي نيك است! ما كافران را از اعمالي كه انجام دادهاند (به زودي) آگاه خواهيم كرد، و از عذاب شديد به آنها ميچشانيم. (۵۰)
و اينگونه قرآني عربي (فصيح و گويا) بر تو وحي كرديم، تا ام القري و كساني را كه اطراف آن هستند انذار كني، و آنها را از روزي كه همه خلائق دور آن روز جمع ميشوند و شك و ترديد در آن نيست بترساني همان روز كه گروهي در بهشتند و گروهي در آتش! (۷)
تو نيز آنها را به سوي اين آئين واحد الهي دعوت كن، و آنچنان كه مامور شدهاي استقامت نما، و از هوا و هوسهاي آنان پيروي مكن، و بگو: به هر كتابي كه از سوي خدا نازل شده ايمان آوردهام، و مامورم در ميان شما عدالت كنم، خداوند پروردگار ما و شما است، نتيجه اعمال ما از آن ما است و نتيجه اعمال شما از آن شما، خصومت شخصي در ميان ما نيست، و خداوند ما و شما را در يكجا جمع ميكند، و بازگشت همه به سوي او است. (۱۵)
آنها كه به قيامت ايمان ندارند درباره آن شتاب ميكنند، ولي آنها كه ايمان آوردهاند پيوسته با خوف و هراس مراقب آن هستند، و ميدانند آن حق است آگاه باشيد آنها كه در قيامت ترديد ميكنند در گمراهي عميقي هستند. (۱۸)
در آن روز ستمگران را ميبيني كه از اعمالي كه انجام دادهاند سخت بيمناكند، اما آنها را فرو ميگيرد، اما كساني كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند در بهترين باغهاي بهشتند، و هر چه بخواهند نزد پروردگارشان براي آنها فراهم است اين است فضل بزرگ. (۲۲)
و آنها كه دعوت پروردگارشان را اجابت كرده، و نماز را برپا داشته، و كارهايشان به طريق مشورت در ميان آنها صورت ميگيرد، و از آنچه به آنها روزي دادهايم انفاق ميكنند.
و اگر آنها روي گردان شوند (غمگين مباش) ما تو را حافظ آنها قرار ندادهايم، وظيفه تو تنها ابلاغ رسالت است، و هنگامي كه ما رحمتي از سوي خود به انسان ميچشانيم مغرور و غافل ميشود. و اگر بلائي به خاطر اعمالي كه انجام دادهاند به آنها رسد به كفران ميپردازند. (۴۸)
سوره ی زحرف و دخان و جاثیه هم قرائت شده فقط نکات آن را در فرصت بعدی عرض می کنم
و (پس از فراخوانى،) ساحران نزد فرعون آمدند، (و) گفتند: اگر ما پیروز شویم، آیا براى ما پاداشى هست؟
(فرعون) گفت: آرى! و (علاوه بر آن،) شما از مقرّبان (درگاه من) خواهید بود.
نکته ها
[/SPOILER]
پيام ها
1- كسى كه به خداوند وابسته نباشد، جذب هر ندایى مىشود. «یأتوك... جاء السحرة فرعون»
2- تأكیدات مختلف و تعهّد گرفتن از فرعون براى پرداخت جایزه، نشانهى بىتعهّدى و خسیس بودن فرعون است. «انّ لنا لاجرا»
3- یكى از تفاوتهاى پیامبران و جادوگران، تفاوت در هدف و انگیزههاست. پیامبران براى ارشاد مردم كار مىكردند و مزدى نمىخواستند، «ما اسئلكم علیه من أجر» [219] ، امّا ساحران تنها براى دنیا و مادّیات كار مىكنند. «انّ لنا لاجراً»
4- روى آورندگان به دربار طاغوت، هدف دنیایى دارند. «انّ لنا لاجراً»
5 - طاغوتها و ستمگران، از عالمان و متخصّصانِ مخالف حقّ حمایت مىكنند و براى سركوبى حقّ و مردان حقّ، سرمایهگذارى مىكند. «قال نعم» (آیا براى نابودى باطل، به سراغ عالمان دینى رفته و یا از آنان حمایت كردهایم!)
6- طاغوتها نیز گاهى چنان درمانده مىشوند كه در برابر هر تقاضایى تسلیم شده و به هر توقّع و پیشنهادى تن مىدهند. «قال نعم»
7- پاداش سیاسى و مقام و موقعیّت اجتماعى، نزد دنیاپرستان ارزشمندتر از مال است. «لمن المقرّبین»
[FONT="]با پیروزى معجزهى حضرت موسى، ضربهى سختى برنظام فرعونى وارد شد، امّا مهمتر آنكه ساحران یكجا به موسى ایمان آوردند و حیثیّت فرعون از درون فرو ریخت.
[FONT="]مرجع ضمیر در جملهى «ما كانوا یعملون» یا ساحران است و یا فرعونیان و یا جمع هر دو گروه. لذا آیه را سه گونه مىتوان معنا نمود.
[/SPOILER] [FONT="]پيام ها
1- [FONT="]حقّ، پیروز و باطل، نابود است. «فوقع الحقّ» باطلهاى ساخت دست بشر، در برابر حقّ تاب نمىآورند.
2- [FONT="]در شیوهى تبلیغ، با بیان حقّ و آشكار نمودن حقیقت، مىتوان باطل را از میدان بیرون كرد. «فوقع الحقّ و بطل ما كانوا یعملون»
3- [FONT="]یك جلوه از طرف حقّ، هزاران جلوه فریبندهى باطل را محو مىكند. «فوقع الحقّ و بطل ما كانوا یعملون» براى مبارزه با معجزهى موسى، مدّت طولانى زحمت كشیدند و انواع جادوها را بكار بستند، ولى تمام آنها بىفایده بود.
4- [FONT="]ساحران پس از شكست، همراه فرعونیان صحنهى مبارزه را ذلیلانه ترك كردند. «انقلبوا صاغرین»
width: 49%"]او آفريننده آسمانها و زمين است،و از جنس شما همسراني براي شما قرار داد، و جفتهائي از چهارپايان آفريد، و شما را به اين وسيله (به وسيله همسران) تكثير ميكند، همانند او چيزي نيست، و او شنوا و بينا است: (۱۱)
width: 49%"]او آفريننده آسمانها و زمين است،و از جنس شما همسراني براي شما قرار داد، و جفتهائي از چهارپايان آفريد، و شما را به اين وسيله (به وسيله همسران) تكثير ميكند، همانند او چيزي نيست، و او شنوا و بينا است: (۱۱)
هنگامي كه عيسي با دلائل روشن به سراغ آنها آمد گفت من براي شما حكمت آوردهام و آمدهام تا پارهاي از اموري را كه در آن اختلاف داريد تبيين كنم، تقواي الهي پيشه كنيد و از من اطاعت نمائيد. (۶۳)
آنها چنين ميپندارند كه ما اسرار پنهاني و سخنان درگوشي آنها را نميشنويم آري رسولان (و فرشتگان) ما نزد آنها هستند و مينويسند. (۸۰)
21- وَتَبَارَكَ الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَعِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۸۵﴾
پر بركت و زوال ناپذير است كسي كه مالك و حاكم آسمانها و زمين و آنچه در ميان آن دو است ميباشد، و آگاهي از قيام قيامت فقط نزد او است و به سوي او باز ميگرديد. (۸۵)
و نيز در آمد و شد شب و روز و رزقي كه خداوند از آسمان نازل كرده، و به وسيله آن زمين را بعد از مردنش حيات بخشيده، و همچنين در وزش بادها نشانههاي روشني است براي جمعيتي كه اهل تفكرند. (۵)
و هنگامي كه گفته ميشد وعده خداوند حق است و در قيامت هيچ شكي نيست، شما ميگفتيد: ما نميدانيم قيامت چيست ؟ ما تنها گماني در اين باره داريم، و به هيچوجه يقين نداريم! (۳۲)
و نيز در آمد و شد شب و روز و رزقي كه خداوند از آسمان نازل كرده، و به وسيله آن زمين را بعد از مردنش حيات بخشيده، و همچنين در وزش بادها نشانههاي روشني است براي جمعيتي كه اهل تفكرند. (۵)
و هنگامي كه گفته ميشد وعده خداوند حق است و در قيامت هيچ شكي نيست، شما ميگفتيد: ما نميدانيم قيامت چيست ؟ ما تنها گماني در اين باره داريم، و به هيچوجه يقين نداريم! (۳۲)
[FONT="]حتماً دست و پاهایتان را بر خلاف یكدیگر (یكى از راست و یكى از چپ) قطع خواهم كرد، سپس همهى شما را به دار خواهم كشید.
([FONT="]ساحران در پاسخ) گفتند: (مهم نیست، هرچه مىخواهى بكن) همانا ما به سوى پروردگارمان بازمى گردیم. [FONT="]نکته ها
[FONT="]شبیه این آیات را در سورهى طه نیز مىخوانیم، البتّه در قرآن اشارهاى به عملى شدن این تهدیدها نیست، امّا به نقل روایات وتاریخ، فرعون، مؤمنان به موسى علیه السلام را قطعه قطعه كرد و به شاخههاى درخت خرما آویخت. چنانكه طبرى مىگوید: «كانوا أوّل النّهار كفّاراً سحرة و آخر النّهار شهداء بَررَة» اوّل روز، كافرانى ساحر و در آخر روز، شهیدانى نیكوكار بودند.
[FONT="]فرعون و فرعونیان با آن همه تدارك و سر و صدا، سرانجام تحقیر شدند، «انقلبوا صاغرین»، امّا ساحران در اثر ایمان، به رشد و سعادت رسیده و مرگ در راه عقیدهى حقّ را بر زندگى تحت سلطهى فرعون ترجیح دادند. «الى ربّنا منقلبون»
[FONT="]پيام ها
1- [FONT="]خشونت و تهدید، از حربههاى زورگویان وقدرتمندان است. «لاُقطّعنّ»
2- [FONT="]طاغوتها، براى جلوگیرى از نفوذ اندیشههاى اصلاحى و انقلابى، پیشتازان انقلاب را تهدید، شكنجه و به قتل مىرسانند. «لاصلّبنّكم»
3- [FONT="]انسان، محكوم نظامها و محیطها نیست، و با ایمان و اراده مىتواند در برابر همهى آنها مقاومت كند. «لاُقطّعنّ - قالوا»
4- [FONT="]آنكه با بصیرت ایمان آورد، با امواج مختلف دست از ایمان بر نمىدارد و از تهدید نمىترسد. «قالوا انّا الى ربّنا» آرى ایمان، انسان را دگرگون و ظرفیّت او را بالا مىبرد. ساحرانى كه دیروز در انتظار پاداش فرعون بودند، امروز به خاطر ایمان، آن چیزها برایشان ارزشى ندارد.
5 - [FONT="]مرگ در راه حقّ، بهتر از زندگى در راه باطل است. «الى ربّنا منقلبون»
6- [FONT="]به سابقهى ایمان و عبادت نباید مغرور شد، گاهى چند ساحر و كافر با یك تحوّل، از همه سبقت مىگیرند. «الى ربّنا منقلبون»
7- [FONT="]در شیوهى تبلیغ، از جوانمردىهاى گذشتگان یاد كنیم. «قالوا...»
8 - [FONT="]ایمان به معاد ویادآورى آن در مقابل خطرها وتهدیدها، انسان را بیمه مىكند. «الى ربّنا منقلبون» چنانكه به فرعون گفتند: هر كارى انجام دهى، سلطهى تو تنها در محدودهى این دنیاست. «فاقض ما أنت قاض انّما تقضى هذه الحیاة الدّنیا» [224]
9- [FONT="]از هدایت افراد منحرف حتّى رهبران آنها مأیوس نشویم، چه بسا توبه كرده و یك دفعه عوض شوند. «قالوا انّا الى ربّنا منقلبون»
224) [FONT="]طه، 72
[FONT="]و (اى فرعون!) تو از ما انتقام نمىكشى جز براى اینكه ما به آیات (و معجزات) پروردگارمان كه براى ما آمد ایمان آوردهایم. پرودگارا! بر ما صبر و شكیبایى فرو ریز و ما را مسلمان و فرمانبردار بمیران. [FONT="]نکته ها
[FONT="]این آیه، پاسخى به جوسازىها وتهمتهایى است كه از سوى فرعون نسبت به مؤمنان و همراهان حضرت موسى انجام مىگرفت و در آیات گذشته به آنها اشاره شد، از قبیل اینكه شما توطئهگر هستید وقصد تصاحب وطن و كاشانه مردم و اخراج آنان را دارید. آنان گفتند: شما نیز مىدانید كه جرم ما این تنها ایمان ماست، نه آنچه شما مىگویید.
[FONT="]امام صادق علیه السلام فرمود: كسى كه خود را برتر از دیگران بداند مستكبر است. به حضرت گفتند: گاهى انسان به دلیل آنكه دیگران مشغول گناهند و او گناه نمىكند خود را برتر مىداند! حضرت فرمودند: شاید او توبه كرده و بخشیده شده است، ولى تو خبر ندارى و هنوز او را چنان مىبینى. مگر داستان ساحران را نشنیدهاى كه با انگیزهى شكست موسى آمدند، ولى توبه كرده و هدایت شدند و پایان خوبى داشتند. [225]
225) [FONT="]تفسیر نورالثقلین [FONT="]پيام ها
1- [FONT="]ایمان به خدا و زیر بار طاغوت نرفتن، بىدردسر نیست. «و ما تنقم»
2- [FONT="]ایمانى ارزش دارد كه براساس برهان و پس از دیدن نشانههاى حقیقت باشد. «آمنّا بآیات ربّنا لمّا جائتنا»
3- [FONT="]طاغوتها با فكر و عقیدهى توحیدى مخالفند، نه با آدمها. «الاّ أن آمنّا»
4- [FONT="]نشانهى مؤمنان راستین، آرامش، مقاومت، صراحت، شجاعت، تضرّع و دعا بخصوص در هنگام سختىهاست. «آمنّا... ربّنا افرغ علینا صبراً»
5 - [FONT="]در دعا به ربوبیّت خداوند متوسّل شویم. «ربّنا»
6- [FONT="]بهترین شیوه در برابر تهدید طاغوتها، دعا و توكّل بر خدا و حفظ ایمان و پایدارى است. «ربّنا أفرغ علینا صبراً و توفّنا مسلمین»
7- [FONT="]وقتى تهدیدها سنگین باشد، صبر و مقاومت بیشترى هم مىطلبد. ساحران گفتند: «أفرغ علینا صبراً» یعنى دل ما را پر از صبر كن ونگفتند: «أنزل علینا»
8 - [FONT="]حسن عاقبت، نیاز به دعا، استمداد وتوفیق الهى دارد. «ربّنا... توفّنا مسلمین»
[FONT="]و اشراف قوم فرعون (به او) گفتند: آیا موسى و قومش را رها مىكنى تا در این زمین فساد نمایند و موسى، تو و خدایانت را رها كند؟! (فرعون) گفت: به زودى پسرانشان را مىكشیم و زنانشان را (براى كنیزى) زنده نگاه مىداریم و ما بر آنان تسلّط كامل داریم. [FONT="]نکته ها
[FONT="]فرعون پس از شكست در برابر موسى، از آن حضرت وبنىاسرائیل دست برداشت. در این مدّت تبلیغات پیروان موسى زیاد شد تا آنجا كه اشراف قوم فرعون از سكوت او احساس خطر كرده و خواستار جلوگیرى و برخورد با آنان شدند.
[FONT="]فرعون خود را خالق نمىدانست، بلكه «ربّ» مىپنداشت: «انا ربّكم الاعلى» [226] و مىگفت: براى شما معبودى جز خود سراغ ندارم، «ما عَلمتُ لكم من اله غیرى» [227] ولى او و مردمش معبودهایى داشتند و آنها را به عنوان مظاهرى از خالق مىپرستیدند. «آلهتك»
226) [FONT="]نازعات، 24
227) [FONT="]قصص، 38 [FONT="]پيام ها
1- [FONT="]بخشى از مفاسد طاغوتها، به خاطر فساد اطرافیان است. «وقال الملأ»
2- [FONT="]رژیمهاى باطل طاغوتى، در مواجه با حقّ و مردان حقّ، دچار تصمیمهاى متضادّ و سردرگم مىشوند. لذا فرعون گاهى تصمیم به قتل موسى مىگیرد، «ذرونى اَقتُل موسى» [228] و گاهى او را آزاد مىگذارد تا آنجا كه مورد اعتراض اطرافیان قرار مىگیرد. «أتذر موسى و قومه»
3- [FONT="]حركت اصلاحى پیامبران از دید طاغوتها، فساد، فتنه، اغتشاش و خلاف مصالح عمومى است. «لیفسدوا فى الارض»
4- [FONT="]حذف پسران و حفظ زنان، یك سیاست فرعونى است تا جوانمردى و غیرت از مردان رخت بربندد و زنان، ابزار برنامهها و سیاستهاى آنان شوند. مثل سیاست استعمارى امروز. «سنقتّل ابناءهم و نستحیى نساءهم»
5 - [FONT="]مخالفان انبیا، براى دو قشر جوان دختر و پسر برنامهها دارند. «سنقتّل ابناءهم و نستحیى نساءهم»
6- [FONT="]سردادن شعارهاى تو خالى براى حفظ خود، سیاست فرعونى است. «انّا فوقهم قاهرون» (این جمله كنایه از تسلّط كامل است)
228) [FONT="]غافر، 26
[FONT=times new roman]جزء 2 و به آنان كه در راه خدا كشته مىشوند مرده نگوييد ، بلكه [در عالم برزخ] داراى حيات ويژهاند ، ولى شما [كيفيت آن حيات ويژه را] درك نمىكنيد .«154»
و بىترديد شما را به چيزى اندك از ترس و گرسنگى و كاهش بخشى از اموال و محصولات [نباتى يا ثمرات باغ زندگى از زن و فرزند] آزمايش مىكنيم . و صبركنندگان را بشارت ده .«155»
اينانند كه گمراهى را به جاى هدايت ، و عذاب را به عوض آمرزش خريدهاند ، شگفتا ! چه شكيبايند بر آتش .«175»
هنگامى كه بندگانم از تو درباره من بپرسند ، [بگو :] يقيناً من نزديكم ، دعاى دعا كننده را زمانى كه مرا بخواند اجابت مىكنم ؛ پس بايد دعوتم را بپذيرند و به من ايمان آورند ، تا [به حقّ و حقيقت] راه يابند [و به مقصد اعلى برسند] .«186»
و از مردم كسى[مانند على بن ابيطالب عليهالسلام] است كه جانش را براى خشنودى خدا مىفروشد و خدا به بندگان مهربان است .«207»
كيست كه براى جلب خوشنودى خدا «به نيازمندان» قرضالحسنه بپردازد ، تا آن را برايش چندين برابر بيفزايد ؟ و خداست كه [روزى را] تنگ مىگيرد و وسعت مىدهد ؛ و [همه شما را براى دريافت پاداش] به سوى او بازمىگردانند.«245» [FONT=times new roman] سلام و عرض ادب
جزء 2 بنده تمام شد. جزء 18 هم که برای مادرم بود روز دوم خونده بودن. [FONT=times new roman]التماس دعا:Gol:
باسلام و عرض ادب و احترام و آرزوی قبولی اعمال از همه ی دوستان بزرگوار :Gol:
باشرمندگی فراوان ،خواستم اطلاع دهم :
بنده متأسفانه ،مدتی که نمی دانم چند هفته یا چندماه طول خواهد کشید، توفیق فعالیت در سایت مقدس اسک دین را نخواهم داشت
از همه طلب حلالیت و التماس دعا دارم و همین جا ،این تاپیک و ختم نورانی را به استارتر محترمش، جنابشهید علی اصغر پازوکیبزرگوار و محترم می سپارم تا به هرکه
صلاح دیدند بسپارند و از همه ،بویژه ایشان، عذرخواهی می کنم
اگرعمرو توفیقی بود و برگشتم، با کمال میل، دوباره همراه دوستان ارزشمند این تاپیک و همچنین گروه نورانی الصّادقین ،خواهم بود ..ان شاء الله :Gol:
اَعوذ باللهِ مِنَ الشَیطان الرّجیم
باسلام
اینجا ایاتی ازجزء نهم از قران کریم تقدیم می گردد
جزء نهم سوره 7. سوره مبارکه اعراف.........................................................................ایه100
آيه
أَوَلَمْ يَهْدِ لِلَّذِينَ يَرِثُونَ الْأَرْضَ مِن بَعْدِ أَهْلِهَآ أَن لَّوْ نَشَآءُ أَصَبْنَهُم بِذُنُوبِهِمْ وَنَطْبَعُ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَسْمَعُونَ
ترجمه
آیا (سرگذشت پیشینیان،) براى وارثان بعدى این حقیقت را روشن نكرد كه اگر بخواهیم، آنان را نیز به خاطر گناهانشان هلاك مىكنیم و بر دلهایشان مُهر مىزنیم كه (حقّ را) نشنوند.
نکته ها
امام صادق علیه السلام فرمود: قلب مؤمن مانند صفحه اى سفید است و با هر گناه، نقطه اى سیاه در آن پدیدار مىشود كه اگر توبه كند، آن سیاهى پاك مىگردد، امّا اگر بر گناهش ادامه دهد، آن نقطه زیاد مىشود تا جایى كه تمام قلبش را فرامى گیرد و مانع رسیدن او به خیر شده و دیگر راهى به سعادت ندارد، چنان كه خداوند مىفرماید: «بل ران على قلوبهم» [193] گناه و كار زشت، ملكه و خوى و طبیعت آنان مىشود. [194]
انسان گاهى در مسیر غلط و اصرار و تكرار عمل انحرافى چنان گام مىنهد كه آن خلاف بر جان و دل او نقش مىبندد وبه صورت خصلت و ملكهى او در مىآید و دیگر پذیراى هیچ هدایتى نمىشود، البتّه این تأثیر و تأثّر را خداوند كه سبب ساز و سبب سوز است چنین قرار داده، بنابراین انسان با ارادهى خود، خودش را به این مرحله رسانده است. [195] 193) مطفّفین، 14
194) تفسیر اثنى عشرى
195) تفسیر نمونه
پيام ها
1- افراد غافل، نیازمند تنبیه و مستحقّ توبیخ هستند. «أو لم یَهدِ للّذین یرثون...» گروهى كه به قدرت مىرسند، باید از كارنامه دولتهاى پیشین آگاه باشند و از تجربیّات تلخ و شیرین آنان استفاده كنند.
2- كیفرهاى الهى به خاطر گناهان انسان است. «بذنوبهم» گناه، مقدّمه ى مُهر خوردن بر دل و مانع درك صحیح و سبب سلب توفیق از انسان است.
3- درك نكردن حقایق دینى، از كیفرهاى الهى است. «نطبع على قلوبهم فهم لایسمعون»
4- قوانین حاكم بر تاریخ، ثابت است. از این رو تاریخ گذشتگان، مىتواند راهنماى عمل آیندگان باشد. (كلّ آیه)
و ایه بعدی
سوره 7. ..............................................................سوره مبارکه اعراف آيه 101
آيه
تِلْكَ الْقُرَى نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَآئِهَا وَلَقَدْ جَآءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَتِ فَمَا كَانُواْ لِيُؤْمِنُواْ بِمَا كَذَّبُواْ مِن قَبْلُ كَذَ لِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِ الْكَفِرِينَ
ترجمه
آن آبادىهایى است كه گوشه اى از اخبار آنها را بر تو بازگو مى كنیم، همانا پیامبرانشان همراه با معجزات و دلائل روشن به سراغ آنان آمدند، امّا آنان بر آن نبودند كه به آنچه از قبل تكذیب كرده بودند، ایمان بیاورند. این گونه خداوند بر دلهاى كافران مُهر مىزند.
نکته ها
مراد از «قُرى»، در اینجا آبادىهایى است كه انبیایى همچون حضرت صالح، شعیب، لوط و هود علیهم السلام، براى هدایت مردم آنها مبعوث شده بودند.
پيام ها
1- از تاریخ، آن قسمت كه مایه ى عبرت است نقل شود. «نقصّ علیك من أنبائها»
2- همه ى پیامبران، معجزه داشته اند و از هیچ دلیل روشنى براى هدایت مردم فروگذار نبودند. «رسلهم بالبیّنات»
3- انكار مردم نباید سبب سستى مبلّغان دینى شود، چون در طول تاریخ چنین بوده است. «لقد جائتهم رسلهم... فما كانوا لیؤمنوا»
4- تعصّب، لجاجت و عناد، ریشه ى بى ایمانى و كفر است. «فما كانوا لیؤمنوا بما كذّبوا... الكافرین»
5 - نپذیرفتن دعوت و معجزات انبیا، نشانه ى كوردلى و مُهرخوردن بر دل است. «فما كانوا لیؤمنوا... كذلك یطبع اللّه على قلوب»
6- كفر ولجاجت از سوى مردم، سبب مُهرخوردن دل از سوى خدا مىشود. «یطبع اللّه على قلوب الكافرین»
سلام بله. بنده از ترجمه آقای فولادوند استفاده نمودم.
و از این سایت هم استفاده می کنم.
http://www.parsquran.com
ببخشید من نبودم الان یکم نمیدونم باید چیکار کنیم باید هرکی که اون جزءکه خونده مطلب در موردش اینجا بیاره؟
بنام خدا
سلام دوست گرامییا امام هادی ادرکنی
باید نیست
ممکن است گاهی فرصت یا تمایل انجام این کار را نداشته باشید
ولی هروقت دوست داشتید و اراده اش بود خیلی خوب است که این کار را بکنید ،باقی دوستانتان استفاده می کنند ،دقت خودتان هم بیشتر می شود :Gol:
[FONT=times new roman]سلام
جزء دوم سوره بقره
142) به زودی سبک مغزان از مردم می گویند: «چه چیز آنها [ مسلمانان ] را ، از قبله ای که بر آن بودند ، بازگردانید؟!» بگو: «مشرق و مغرب ، از آن خداست خدا هر کس را بخواهد ، به راه راست هدایت می کند.»
ماجراى تغيير قبيله! اين آيه و چند آيه بعد به يكى از تحولات مهم تاريخ اسلام اشاره مىكند.
توضيح اين كه: پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و اله مدت سيزده سال پس از بعثت در مكه، و چند ماه بعد از هجرت در مدينه به امر خدا به سوى «بيت المقدس» نماز مىخواند، ولى بعد از آن قبله تغيير يافت و مسلمانان مأمور شدند به سوى «كعبه» نماز بگذارند.
يهود از اين ماجرا سخت ناراحت شدند و طبق شيوه ديرينه خود به بهانهجويى و ايرادگيرى پرداختند چنانكه قرآن در اين آيه مىگويد: «بزودى بعضى از سبك مغزان مردم مىگويند چه چيز آنها (مسلمانان) را از قبلهاى كه بر آن بودند برگردانيد»؟ (سَيَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النَّاسِ ما وَلَّاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كانُوا عَلَيْها).
اگر قبله اول صحيح بود اين تغيير چه معنى دارد؟ و اگر دومى صحيح است چرا سيزده سال و چند ماه به سوى بيت المقدس نماز خوانديد؟! خداوند به پيامبرش دستور مىدهد: «به آنها بگو شرق و غرب عالم از آن خداست، هر كس را بخواهد به راه راست هدايت مىكند» (قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ).
اين يك دليل قاطع و روشن در برابر بهانه جويان بود كه بيت المقدس و كعبه و همه جا ملك خدا است، اصلا خدا خانه و مكانى ندارد، مهم آن است كه تسليم فرمان او باشيد. و تغيير قبله در حقيقت مراحل مختلف آزمايش و تكامل است و هر يك مصداقى است از هدايت الهى.
150) و از هر جا خارج شدی ، روی خود را به جانب مسجد الحرام کن! و هر جا بودید ، روی خود را به سوی آن کنید! تا مردم ، جز ظالمان ( که دست از لجاجت برنمی دارند ، ) دلیلی بر ضدّ شما نداشته باشند ( زیرا از نشانه های پیامبر ، که در کتب آسمانی پیشین آمده ، این است که او ، به سوی دو قبله ، نماز می خواند. ) از آنها نترسید! و ( تنها ) از من بترسید! ( این تغییر قبله ، به خاطر آن بود که ) نعمت خود را بر شما تمام کنم ، شاید هدایت شوید!
در اين آيه، حكم عمومى توجه به مسجد الحرام را در هر مكان و هر نقطهاى تكرار مىكند، مىگويد: «از هر جا خارج شدى و به هر نقطه روى آوردى، صورت خود را به هنگام نماز متوجه مسجد الحرام كن» (وَ مِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ).
درست است كه روى سخن در اين جمله به پيامبر صلّى اللّه عليه و اله است ولى مسلما منظور عموم نمازگزاران مىباشد، ولى در جمله بعد براى تأكيد و تصريح اضافه مىكند: «و هر جا شما بوده باشيد روى خود را به سوى آن كنيد» (وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ).
[FONT=times new roman]سه نکته:
1- كوتاه شدن زبان مخالفان! مىگويد: «اين تغيير قبله بخاطر آن صورت گرفت كه مردم حجتى بر ضد شما نداشته باشند» (لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَيْكُمْ حُجَّةٌ).
هر گاه اين تغيير قبله صورت نمىگرفت از يكسو زبان يهود به روى مسلمانان باز مىشد و مىگفتند: ما در كتب خود خواندهايم كه نشانه پيامبر موعود اين است كه به سوى دو قبله نماز مىخواند و اين نشانه در محمد صلّى اللّه عليه و اله نيست، و از سوى ديگر مشركان ايراد مىكردند كه او مدعى است براى احياء آيين ابراهيم آمده، پس چرا خانه كعبه را، كه پايه گزارش ابراهيم است فراموش نموده، اما حكم تغيير قبله موقت به قبله دائمى، زبان هر دو گروه را بست.
ولى از آنجا كه هميشه افراد بهانهجو و ستمگرى هستند كه در برابر هيچ منطقى تسليم نمىشوند، استثنايى براى اين موضوع قائل شده، مىگويد: «مگر كسانى از آنها كه ستم كردهاند» (إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ).
اين بهانه جويان به حق شايسته نام ستمگر و ظالمند، چرا كه هم بر خود ستم مىكنند و هم بر مردم كه سد راه هدايت آنها مىشوند.
2- از آنجا كه عنوان كردن اين گروه لجوج را با نام «ستمگر» ممكن بود در بعضى توليد وحشت كند مىگويد: «از آنها هرگز نترسيد، و تنها از من بترسيد» (فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِي).
اين يكى از اصول كلى و اساسى تربيت توحيدى اسلامى است كه از هيچ چيزى و هيچ كس جز خدا نبايد ترس داشت.
3- تكميل نعمت خداوند به عنوان آخرين هدف براى تغيير قبله ذكر شده، مىفرمايد: اين بخاطر آن بود كه شما را تكامل بخشم و از قيد تعصب برهانم «و نعمت خود را بر شما تمام كنم تا هدايت شويد» (وَ لِأُتِمَّ نِعْمَتِي عَلَيْكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ).
[FONT=times new roman]
152) پس به یاد من باشید ، تا به یاد شما باشم! و شکر مرا گویید و ( در برابر نعمتهایم ) کفران نکنید!
اين آيه به مردم اعلام مىكند كه جا دارد شكر اين نعمتهاى بزرگ را بجا آورند و با بهرهگيرى صحيح از اين نعمتها، حق شكر او را ادا كنند، مىفرمايد: «مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم و شكر مرا به جا آوريد و كفران نكنيد» (فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَ اشْكُرُوا لِي وَ لا تَكْفُرُونِ).
جمله «مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم» اشاره به يك اصل تربيتى است يعنى به ياد من باشيد، به ياد ذات پاكى كه سر چشمه تمام خوبيها و نيكيها است، توجه شما به اين ذات پاك شما را در فعاليتها مخلصتر، مصممتر، نيرومندتر، و متحدتر مىسازد.
همان گونه كه منظور از «شكرگزارى و عدم كفران» آن است كه هر نعمتى را درست به جاى خود مصرف كنيد و در راه همان هدفى كه براى آن آفريده شدهايد به كار گيريد.
[FONT=times new roman]
153) [FONT=times new roman]ای افرادی که ایمان آورده اید! از صبر ( و استقامت ) و نماز ، کمک بگیرید! ( زیرا ) خداوند با صابران است.
[FONT=times new roman]
[FONT=times new roman]استقامت و توجّه به خدا! در آيات گذشته سخن از تعليم و تربيت و ذكر و شكر بود و در اين آيه سخن از صبر و پايدارى كه بدون آن، مفاهيم گذشته هرگز تحقق نخواهد يافت. نخست مىگويد: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد از صبر و نماز كمك بگيريد» (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ).
و با اين دو نيرو (استقامت و توجه به خدا) به جنگ مشكلات و حوادث سخت برويد كه پيروزى از آن شماست «زيرا خداوند با صابران است» (إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ).
به عكس آنچه بعضى تصور مىكنند، «صبر» هرگز به معنى تحمل بدبختيها و تن دادن به ذلت و تسليم در برابر عوامل شكست نيست، بلكه صبر و شكيبايى به معنى پايدارى و استقامت در برابر هر مشكل و هر حادثه است.
موضوع ديگرى كه در آيه بالا به عنوان يك تكيهگاه مهم در كنار صبر، معرفى شده «صلاة» (نماز) است، لذا در احاديث اسلامى مىخوانيم: «هنگامى كه على عليه السّلام با مشكلى رو برو مىشد به نماز برمىخاست و پس از نماز به دنبال حل مشكل مىرفت و اين آيه را تلاوت مىفرمود: «وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ ...»
بنابراين آيه فوق در حقيقت به دو اصل توصيه مىكند يكى اتكاى به خداوند كه نماز مظهر آن است و ديگرى مسأله خوديارى و اتكاى به نفس كه به عنوان صبر از آن ياد شده است.
[FONT=times new roman]
153) [FONT=times new roman]ای افرادی که ایمان آورده اید! از صبر ( و استقامت ) و نماز ، کمک بگیرید! ( زیرا ) خداوند با صابران است.
[FONT=times new roman]
[FONT=times new roman]استقامت و توجّه به خدا! در آيات گذشته سخن از تعليم و تربيت و ذكر و شكر بود و در اين آيه سخن از صبر و پايدارى كه بدون آن، مفاهيم گذشته هرگز تحقق نخواهد يافت.
:Gol::Gol:
سلام
خسته نباشید خدمت تمامی همسنگران عزیز و محترم
با اجازه بنده هم یک آیه بذارم که در روابطمون بسیار مهم هست:
«[FONT=microsoft sans serif]به بندگانم بگو: «سخنی بگویند که بهترین باشد! چرا که ( شیطان بوسیله سخنان ناموزون ) ، میان آنها فتنه و فساد می کند همیشه شیطان دشمن آشکاری برای انسان بوده است!»
{سورۀ مبارکۀ اسراء؛جزء15}
سوره 7. اعراف آيه 102
آيه
وَ مَا وَجَدْنَا لِأَكْثَرِهِم مِّنْ عَهْدٍ وَ إِن وَجَدْنَآ أَكْثَرَهُمْ لَفَسِقِينَ
ترجمه
و براى بیشترشان هیچ (پایبندى و) عهدى نیافتیم و همانا بیشترشان را فاسق و نافرمان یافتیم.
نکته ها
مراد از «عهد»، یا پیمان فطرت است، «ألم أعهد الیكم یا بنى آدم...» [196] یا دعوت پیامبران، و یا پیمانهاى مخصوصى كه گاهى مردم با انبیا مىبستند كه مثلاً اگر فلان معجزه را انجام دهى، یا فلان مشكل ما را حل كنى ایمان مىآوریم. به حضرت موسى مىگفتند: «لئن كشفت عنّا الرّجز لنؤمننّ لك و لنرسلنّ معك بنىاسرائیل. فلمّا كشفنا عنهم الرّجز الى أجل هم بالغوه اذا هم ینكثون» [197] اگر بدبختى ما را برطرف كنى حتماً به تو ایمان آورده، بنىاسرائیل را همراه تو مىفرستیم. امّا همین كه مشكل را از آنان برطرف كردیم، آنها قول و پیمان خود را شكستند.
خداوند از طریق فطرت و پیامبران، حقایقى را براى انسانها روشن ساخته تا نسبت به آنها تسلیم و تعهّد داشته باشند، ولى همواره گروهى از مردم نداى فطرت و انبیا را از یاد برده و از مدار حقّ خارج و فاسق شدهاند.
امام كاظم علیه السلام فرمود: «اذا جاء الیقین لم یجز الشك» هنگامى كه نسبت به امرى یقین حاصل شد، دیگر شك و تردید موجّه نیست، سپس این آیه را تلاوت فرمود. [198] شاید مراد حدیث این باشد كه اگر كسى حقّ را از روى برهان شناخت، ولى به خاطر هواى نفس در آن تشكیك كرد، مصداق آیهى فوق شده و عهدشكن است.
خداوند در قرآن، وفاداران را ستوده و پیمانشكنان را نكوهش كرده است. وفاداران را با القاب: «مؤمنون» [199] ، «متّقین» [200] ، «اولوا الالباب» [201] و «ابرار» [202] ، ستایش نموده است، امّا در نكوهش پیمان شكنان، اوصافى چون: «فاسقین» [203] ، «كافرین» [204] ، «مشركین» [205] ، «خاسرون» [206] ، «شرّ الدّوابّ» [207] ، «قلوبهم قاسیة» [208] و«لهم اللّعنة و لهم سوء الدّار» [209] بكار برده و در موردى جنگ با آنان را لازم مىداند. «الا تقاتلون قوماً نكثوا ایمانهم» [210]
[SPOILER]196) یس، 60
197) اعراف، 134 تا 135
198) كافى، ج2، ص399
199) مؤمنون، 1 و 8
200) آلعمران، 76
201) رعد، 20
202) انسان، 5 و 7
203) اعراف، 102
204) انفال، 55 تا 56
205) توبه، 7
206) بقره، 27
207) انفال، 56
208) مائده، 13
209) رعد، 25
210) توبه، 13[/SPOILER]
پيام ها
1- هلاكت اقوام پیشین (كه در آیات قبل اشاره شد)، به سبب پیمانشكنى و تمرّد آنان بود. «ما وجدنا لاكثرهم من عهد»
2- در قضاوت باید انصاف داشت. «لاكثرهم»، نه همهى آنها.
3- كارنامهى تاریخ گذشتگان با وجود پیامبران و دلائل روشن، سیاه و تاریك است، پس به دین و ایمان خود مغرور نشویم. «ما وجدنا لاكثرهم من عهد...»
4- پیمانشكنى، نشانهى فسق است. «ما وجدنا... من عهد... لفاسقین
بنام خدا
یا امام هادی ادرکنی
یا حضرت رقیه اغیثینی
سلام و عرض ادب و آرزوی قبولی اعمال :Gol:
از آیات جزء بنده (جزء 10 ،سوره های انفال و توبه ) :
[FONT=arial narrow]اَعوذُبالله مِنَ الشَیطانِ الرَّجیم
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَکُوا وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذينَ جاهَدُوا مِنْکُمْ وَ لَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لاَ الْمُؤْمِنينَ وَليجَةً وَ اللَّهُ خَبيرٌ بِما تَعْمَلُونَ
[FONT=arial narrow]ترجمه آیت الله مکارم شیرازی :
خویش انتخاب ننمودند ، از دیگران مشخّص نشده اند ؟! باید آزمون شوید و صفوف از هم جدا گردد ؛ وخداوند به آنچه عمل می کنید ، آگاه است!
التماس دعا
[FONT="]سوره 7. اعراف آيه 111, 112
[FONT="]آيه
[FONT="]قَالُواْ أَرْجِهْ وَأَخَاهُ وَأَرْسِلْ فِى الْمَدَآئِنِ حَشِرِينَ
[FONT="]يَأْتُوكَ بِكُلِّ سَحِرٍ عَلِيمٍ
[FONT="]ترجمه
([FONT="]اطرافیان فرعون) گفتند: (مجازات) او و برادرش را به تأخیر انداز و مأموران را در شهرها براى جمع كردن (ساحران) بفرست.
[FONT="]تا هر ساحر دانا و كارآزمودهاى را نزد تو بیاورند.
[FONT="]نکته ها
[FONT="]كلمه ى «أرجِ»، فعل امر از ریشه ى «رجاء»، هم به معناى حبس كردن و هم به معناى تأخیر انداختن است. امّا با توجّه به موج گسترده ى دعوت موسى و معجزاتش، زندانى كردن او براى فرعون مناسب نبوده است، لذا معناى تأخیر انداختن مناسبتر است.
[FONT="]در اینجا آمده است: «ساحر علیم» ولى در آیه 37 سوره ى شعراء با تعبیر «سحّار علیم» آمده كه نشان دهنده ى كمال تخصّص و كار آزمودگى جادوگران است.
[FONT="]پيام ها
1- [FONT="]در حكومت هاى طاغوتى فرعونى، روشنگرى مردم و هر صداى حقّى، مجازاتى در پىدارد. «قالوا أرجِه»
2- [FONT="]تخریب شخصیّت، مهمتر از قتل ومجازات است. «أرجِه» (بنا بر اینكه مراد از «أرجه»، پیشنهاد تأخیر مجازات موسى، براى رسوا كردن او در اجتماع باشد.)
3- [FONT="]طاغوت ها براى شكستن حقّ، گردهمایى سراسرى و جهانى از متخصّصان تشكیل مىدهند. «یأتوك بكلّ ساحر علیم»
4- [FONT="]كفّار هم مىدانند براى مقابله با كار فرهنگى، باید كار فرهنگى قوىترى انجام داد. «بكلّ ساحر علیم»
5 - [FONT="]گاهى علم و تخصّص، در دست افراد منحرف و در مسیر مبارزه با حقّ قرار مىگیرد. «یأتوك بكلّ ساحر علیم»
باسلام و احترام جزء 3 قرائت شد
تمامی نکات جالب بود ولی من چند تا را انتخاب کردم که خدمتتون عرض می کنم
الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ثُمَّ لا يُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذىً لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ آیه ی 262 سوره بقره کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می کنند ، سپس به دنبال انفاقی که کرده اند ، منت نمی گذارند و آزاری نمی رسانند ، پاداش آنها نزد پروردگارشان ( محفوظ ) است و نه ترسی دارند ، و نه غمگین می شوند.
إِن تُبْدُواْ الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَإِن تُخْفُوهَا وَتُؤْتُوهَا الْفُقَرَاء فَهُوَ خَيْرٌ لُّكُمْ وَيُكَفِّرُ عَنكُم مِّن سَيِّئَاتِكُمْ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ﴿271﴾ اگر صدقهها را آشكار كنيد، اين، كار خوبى است، و اگر آن را پنهان داريد و به مستمندان بدهيد، اين براى شما بهتر است؛ و بخشى از گناهانتان را مىزدايد، و خداوند به آنچه انجام مىدهيد آگاه است.
الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ ﴿۱۶﴾ آل عمران
همان كسانى كه مىگويند پروردگارا ما ايمان آورديم پس گناهان ما را بر ما ببخش و ما را از عذاب آتش نگاه دار (۱۶) ا
لصَّابِرِينَ وَالصَّادِقِينَ وَالْقَانِتِينَ وَالْمُنفِقِينَ وَالْمُسْتَغْفِرِينَ بِالأَسْحَارِ ﴿۱۷﴾
[اينانند] شكيبايان و راستگويان و فرمانبرداران و انفاقكنندگان و آمرزشخواهان در سحرگاهان (۱۷)
أَوَلاَ يَعْلَمُونَ أَنَّ اللّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ ﴿۷۷﴾
آيا نمىدانند كه خداوند آنچه را پوشيده مىدارند و آنچه را آشكار مىكنند مىداند (۷۷)
التماس دعا
باتشکرفراوان
[FONT=arial narrow]بنام خدا
[FONT=arial narrow]به به ! ...احسنت ! کاربر با همّت و گرامی :ok::Kaf:یا امام هادی
سلام و عرض ادب :Gol:
[FONT=arial narrow]خداوند شکور، قبول کند ان شالله :Hedye:
اول نفر بودید
ان شالله به آرزویتان برسید :Hedye:
لطفا"برای توفیق دوستان هم دوره ای خود هم دعا بفرمایید
ممنون
:Gol:ضمن تشکر از حنابkarbalanajaf
[SPOILER]
.
[QUOTE=karbalanajaf;468453]باسلام و احترام جزء 3 قرائت شد تمامی نکات جالب بود ولی من چند تا را انتخاب کردم که خدمتتون عرض می کنم الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ثُمَّ لا يُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذىً لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ آیه ی 262 سوره بقره کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می کنند ، سپس به دنبال انفاقی که کرده اند ، منت نمی گذارند و آزاری نمی رسانند ، پاداش آنها نزد پروردگارشان ( محفوظ ) است و نه ترسی دارند ، و نه غمگین می شوند. إِن تُبْدُواْ الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَإِن تُخْفُوهَا وَتُؤْتُوهَا الْفُقَرَاء فَهُوَ خَيْرٌ لُّكُمْ وَيُكَفِّرُ عَنكُم مِّن سَيِّئَاتِكُمْ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ﴿271﴾ اگر صدقه ها را آشكار كنيد، اين، كار خوبى است، و اگر آن را پنهان داريد و به مستمندان بدهيد، اين براى شما بهتر است؛ و بخشى از گناهانتان را مىزدايد، و خداوند به آنچه انجام مىدهيد آگاه است. الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ ﴿۱۶﴾ آل عمران
همان كسانى كه مىگويند پروردگارا ما ايمان آورديم پس گناهان ما را بر ما ببخش و ما را از عذاب آتش نگاه دار (۱۶) الصَّابِرِينَ وَالصَّادِقِينَ وَالْقَانِتِينَ وَالْمُنفِقِينَ وَالْمُسْتَغْفِرِينَ بِالأَسْحَارِ ﴿۱۷﴾
[اينانند] شكيبايان و راستگويان و فرمانبرداران و انفاقكنندگان و آمرزشخواهان در سحرگاهان (۱۷) أَوَلاَ يَعْلَمُونَ أَنَّ اللّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ ﴿۷۷﴾ آيا نمىدانند كه خداوند آنچه را پوشيده مىدارند و آنچه را آشكار مىكنند مىداند (۷۷) التماس دعا باتشکرفراوان [/QUOTE]
.
[/SPOILER]به نظر حقیر هم توجه بفرمایید
فکر کنم مهتمرین توصیه برای هر انسان توی این ایه اخر نهفته
بله ایه اخرِ
جزء 3
اگر صدقه ها را آشكار كنيد، اين، كار خوبى است، و اگر آن را پنهان داريد و به مستمندان بدهيد، اين براى شما بهتر است؛ و بخشى از گناهانتان را مىزدايد، و خداوند به آنچه انجام مىدهيد آگاه است.
باسلام و احترام
باعرض پوزش این آیه ای که شما فرمودید به اول جزء چهار مربوط میشه نه جز سه
التماس دعا
یاعلی
باتشکر
با سلام
درسته این ایه تو صفحه جزء چهاره ولی
از جزء سه میباشد به علامت توجه فرمایید
شاید قسم بود اینطوری بشه تا این ایه از قلمتون نیفته:Gol::Gol:راستی به قسمت اعتقاد دارید؟
باسلام و عرض احترام
با کمک و استعانت خداوند متعال جزء21 قرائت شد
سوره عنکبوت
1- بَلْ هُوَ ءَايَت بَيِّنَتٌ في صدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَوَ مَا يجْحَدُ بِئَايَتِنَا إِلا الظلِمُونَ(49)
بلکه اين قرآن آيات روشن الهي است در لوح سينه آنان که (از خدا نور) علم و دانش يافتند، و آيات ما را جز مردم ستمکار انکار نکنند. ( 49 )
2- يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ أَرْضِي وَاسِعَةٌ فَإِيَّايَ فَاعْبُدُونِ ( 56 )
اين بندگان با ايمان من، زمين من بسيار وسيع است در اين صورت (اگر از جور کفار در سرزميني به تنگ آمده و به کفر مجبور شويد از آنجا به ديار ديگر هجرت کنيد و هر کجا باشيد) مرا منحصرا به اخلاص پرستش کنيد. ( 56 )
3- كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ ۖ ثُمَّ إِلَيْنَا تُرْجَعُونَ ( 57 )
هر نفسي (طعم ناگوار) مرگ را خواهد چشيد، و پس از مرگ شما را به سوي ما باز گردانند. ( 57 )
4- وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ ( 69 )
و آنان که در (راه) ما (به جان و مال) جهد و کوشش کردند محققا آنها را به راههاي (معرفت و لطف) خويش هدايت ميکنيم، و هميشه خدا يار نکوکاران است. ( 69 )
سوره روم
5-وَمِنْ آيَاتِهِ يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَيُحْيِي بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ( 24 )
و يکي از آيات او آن است که (رعد و) برق را به شما مينماياند که هم شما را (از صاعقه عذاب) ميترساند و هم (به باران رحمت خود) اميدوار ميگرداند، و نيز از آسمان باران ميفرستد تا زمين را پس از مرگش باز زنده گرداند. در اين امر نيز ادلهاي (از قدرت ايزد) براي اهل خرد آشکار است. ( 24 )
6- أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ( 37 )
آيا نديدند که همانا خدا هر که را خواهد وسيع روزي کند و هر که را خواهد تنگ روزي گرداند؟ همانا در اين امر ادله روشني (از حکمت الهي) براي اهل ايمان پديدار است. ( 37 )
7- اللَّهُ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَابًا فَيَبْسُطُهُ فِي السَّمَاءِ كَيْفَ يَشَاءُ وَيَجْعَلُهُ كِسَفًا فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ ۖ فَإِذَا أَصَابَ بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ ( 48 )
خدا آن کسي است که بادها را ميفرستد که ابر را در فضا برانگيزد پس به هر گونه که مشيّتش تعلق گيرد در اطراف آسمان متصل و منبسط کند و باز متفرق گرداند، آن گاه باران را بنگري که قطره قطره از درونش بيرون ريزد، و چون آن را به (کشتزار و صحراي) هر قومي از بندگانش که بخواهد فرو بارد به يک لحظه آن قوم مسرور و شادمان گردند. ( 48 )
سوره لقمان
8- وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ ۚ وَمَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ ( 12 )
و ما به لقمان مقام (علم و) حکمت عطا کرديم (و فرموديم) که (بر اين نعمت بزرگ) خدا را شکر کن، و هر کس شکر حق گويد به نفع خود اوست و هر که ناسپاسي و کفران کند خدا (از شکر و سپاس خلق) بينياز و (به ذات خود) ستوده صفات است. ( 12 )
9-وَإِنْ جَاهَدَاكَ عَلَىٰ أَنْ تُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا ۖ وَصَاحِبْهُمَا فِي الدُّنْيَا مَعْرُوفًا ۖ وَاتَّبِعْ سَبِيلَ مَنْ أَنَابَ إِلَيَّ ۚ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ( 15 )
و اگر پدر و مادر تو را بر شرک به خدا که آن را به حق نميداني وادار کنند در اين صورت ديگر آنها را اطاعت مکن و ليک در دنيا با آنها به حسن خلق مصاحبت کن و از راه آن کس که به درگاه من رجوع و انابهاش بسيار است پيروي کن، که (پس از مرگ) رجوع شما به سوي من است و من شما را به پاداش اعمالتان آگه خواهم ساخت. ( 15 )
10- يَا بُنَيَّ إِنَّهَا إِنْ تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّمَاوَاتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ ( 16)
اي فرزندم، خدا اعمال بد و خوب خلق را گر چه به مقدار خردلي در ميان سنگي يا در (طبقات) آسمانها يا زمين پنهان باشد همه را (در محاسبه) ميآورد، که خدا توانا و آگاه است. ( 16 )
11- أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى وَأَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ( 29 )
آيا (اي رسول) نديدي (و اي مردم به حسّ مشاهده نميکنيد) که خدا شب را در روز و روز را در شب داخل کند و خورشيد و ماه را مسخّر ساخته که هر يک تا وقت معيّني (و به نظم ثابت مخصوصي) گردش کنند؟ و (نميدانيد که) خدا به هر چه ميکنيد آگاه است؟ ( 29 )
سوره سجده
12- اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ ۖ مَا لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا شَفِيعٍ ۚ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ ( 4 )
خدا آن کسي است که آسمانها و زمين و هر چه در بين آنهاست همه را در مقدار شش روز بيافريد، آن گاه بر عرش (فرمانروايي) قرار گرفت، شما را غير او هيچ (در عالم) يار و ياور و شفيع و مددکاري نيست، آيا تذکر نمييابيد؟ ( 4 )
بقیه موارد را در فرصت بعدی عرض می کنم
التماس دعا
یاعلی
باتشکر
بقیه موارد را در فرصت بعدی عرض می کنم
التماس دعا
یاعلی
باتشکر:Gol::Gol::Gol::Gol::Hedye:
[FONT=arial narrow]بنام خدا [FONT=arial narrow]
یا امام هادی
سلام :Gol:
[FONT=arial narrow]از آیات جزء 10 :
[FONT=arial narrow]اعوذبالله من الّشیطان الرّجیم [FONT=arial narrow]
[FONT=arial narrow]الَّذينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا في سَبيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ (20)يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوانٍ وَ جَنَّاتٍ لَهُمْ فيها نَعيمٌ مُقيمٌ21()خالِدينَ فيها أَبَداً إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظيمٌ(22 )[FONT=arial narrow]
[FONT=arial narrow]
[FONT=arial narrow]ترجمه آیت الله مکارم شیرازی : [FONT=arial narrow]
[FONT=arial narrow]التماس دعا
باعرض سلام و احترام
البته دیروز کل جز قرائت شد که نیمی از موارد را در این تایپیک خدمتتون عرض می کنم
ادامه تایپیک بالا
سوره سجده
13- ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِن رُّوحِهِ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمَعَ وَالْأَبْصَارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِيلاً مَّا تَشْكُرُونَ (9)
سپس (اندام) او را موزون ساخت و از روح خویش در وی دمید؛ و برای شما گوش و چشمها و دلها قرار داد؛ امّا کمتر شکر نعمتهای او را بجا میآورید! (۹
14- قُلْ يَتَوَفَّاكُم مَّلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ ﴿١١﴾
بگو: «فرشته مرگ که بر شما مأمور شده، (روح) شما را میگیرد؛ سپس شما را بسوی پروردگارتان بازمیگردانند.» (۱۱)
15- وَأَمَّا الَّذِينَ فَسَقُوا فَمَأْوَاهُمُ النَّارُ كُلَّمَا أَرَادُوا أَن يَخْرُجُوا مِنْهَا أُعِيدُوا فِيهَا وَقِيلَ لَهُمْ ذُوقُوا عَذَابَ النَّارِ الَّذِي كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ ﴿٢٠﴾
و امّا کسانی که فاسق شدند (و از اطاعت خدا سرباز زدند)، جایگاه همیشگی آنها آتش است؛ هر زمان بخواهند از آن خارج شوند، آنها را به آن بازمیگردانند و به آنان گفته میشود: «بچشید عذاب آتشی را که انکار میکردید!» (۲۰)
16- أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْمَاء إِلَى الْأَرْضِ الْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعًا تَأْكُلُ مِنْهُ أَنْعَامُهُمْ وَأَنفُسُهُمْ أَفَلَا يُبْصِرُونَ ﴿٢٧﴾
آیا ندیدند که ما آب را بسوی زمینهای خشک میرانیم و بوسیله آن زراعتهایی میرویانیم که هم چهارپایانشان از آن میخورند و هم خودشان تغذیه میکنند؛ آیا نمی بینند؟! (۲۷)
17- قُلْ يَوْمَ الْفَتْحِ لَا يَنفَعُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِيمَانُهُمْ وَلَا هُمْ يُنظَرُونَ ﴿٢٩﴾
بگو: «روز پیروزی، ایمان آوردن، سودی به حال کافران نخواهد داشت؛ و به آنها هیچ مهلت داده نمیشود!» (۲۹)
18- فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَانتَظِرْ إِنَّهُم مُّنتَظِرُونَ ﴿٣٠﴾
حال که چنین است، از آنها روی بگردان و منتظر باش؛ آنها نیز منتظرند! (تو منتظر رحمت خدا و آنها هم منتظر عذاب او!) (۳۰)
سوره احزاب
19- يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا وَجُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا ﴿٩﴾
ای کسانی که ایمان آوردهاید! نعمت خدا را بر خود به یاد آورید در آن هنگام که لشکرهایی (عظیم) به سراغ شما آمدند؛ ولی ما باد و طوفان سختی بر آنان فرستادیم و لشکریانی که آنها را نمیدیدید (و به این وسیله آنها را در هم شکستیم)؛ و خداوند همیشه به آنچه انجام میدهید بینا بوده است. (۹)
20- قُل لَّن يَنفَعَكُمُ الْفِرَارُ إِن فَرَرْتُم مِّنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ وَإِذًا لَّا تُمَتَّعُونَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿١٦﴾
بگو: «اگر از مرگ یا کشتهشدن فرار کنید، سودی به حال شما نخواهد داشت؛ و در آن هنگام جز بهره کمی از زندگانی نخواهید گرفت!» (۱۶)
21- لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا ﴿٢١﴾
مسلّماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود، برای آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد میکنند. (۲۱)
22- وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَمَا زَادَهُمْ إِلَّا إِيمَانًا وَتَسْلِيمًا ﴿٢٢﴾
(امّا) مؤمنان وقتی لشکر احزاب را دیدند گفتند: «این همان است که خدا و رسولش به ما وعده داده، و خدا و رسولش راست گفتهاند!» و این موضوع جز بر ایمان و تسلیم آنان نیفزود. (۲۲)
23- وَرَدَّ اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنَالُوا خَيْرًا وَكَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتَالَ وَكَانَ اللَّهُ قَوِيًّا عَزِيزًا ﴿٢٥﴾
خدا کافران را با دلی پر از خشم بازگرداند بیآنکه نتیجهای از کار خود گرفته باشند؛ و خداوند (در این میدان)، مؤمنان را از جنگ بینیاز ساخت (و پیروزی را نصیبشان کرد)؛ و خدا قوّی و شکستناپذیر است! (۲۵)
24- يَا نِسَاء النَّبِيِّ مَن يَأْتِ مِنكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا ﴿٣٠﴾
ای همسران پیامبر! هر کدام از شما گناه آشکار و فاحشی مرتکب شود، عذاب او دوچندان خواهد بود؛ و این برای خدا آسان است. (۳۰)
از اینکه مزاحم وقت کاربران محترم میشم و بخاطر طولاتی بودن مطلب عذرخواهی می کنم
التماس دعا
یاعلی
باتشکرفراوان
21-لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ......﴿٢١﴾
مسلّماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود، .......(۲۱)
یاعلی
باتشکرفراوان:Gol::Gol::Gol::Gol:
باعرض سلام و احترام
ترجمه ی جزء22 خوانده شد
سوره ی احزاب
1- وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولى وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتِینَ الزَّکاةَ وَ أَطِعْنَ اللهَ وَ رَسُولَهُ إِنَّما یُرِیدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً (٣٣)
و در خانه هاى خود بمانید،و همچون دوران جاهلیّت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید، و نماز را برپا دارید، و زکات را بپردازید،و خدا وپیامبرش را اطاعت کنید; خداوند فقط مى خواهد پلیدى (گناه) را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد. (٣٣)
2- إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتِینَ وَ الْقانِتاتِ وَ الصّادِقِینَ وَ الصّادِقاتِ وَ الصّابِرِینَ وَ الصّابِراتِ وَ الْخاشِعِینَ وَ الْخاشِعاتِ وَ الْمُتَصَدِّقِینَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ وَ الصّائِمِینَ وَ الصّائِماتِ وَ الْحافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ وَ الذّاکِرِینَ اللهَ کَثِیراً وَ الذّاکِراتِ أَعَدَّ اللهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِیماً (٣٥)
به یقین، مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ایمان و زنان با ایمان، مردان مطیع (فرمان خدا) و زنان مطیع (فرمان خدا)، مردان راستگو و زنان راستگو، و مردان صابر و شکیبا و زنان صابر و شکیبا، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق کننده و زنان انفاق کننده، مردان روزه دار و زنان روزه دار، مردان پاکدامن و زنان پاکدامن ومردانى که بسیار به یاد خدا هستند و زنانى که (بسیار خدا را) یاد مى کنند، خداوند براى همه آنان آمرزش و پاداش عظیمى فراهم ساخته است. (٣٥)
3- هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ کانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیماً (٤٣)
او کسى است که بر شما درود و رحمت مى فرستد،و فرشتگان او (نیز براى شما تقاضاى رحمت مى کنند) تا شما را از تاریکى هاى (جهل و شرک و گناه) به سوى نور (ایمان و علم و تقوا) خارج سازد; او نسبت به مؤمنان همواره مهربان بوده است. (٤٣)
4- یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاتَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلّا أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ إِلى طَعامٍ غَیْرَ ناظِرِینَ إِناهُ وَ لکِنْ إِذا دُعِیتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَ لا مُسْتَأْنِسِینَ لِحَدِیثٍ إِنَّ ذالِکُم کانَ یُؤْذِی النَّبِیَّ فَیَسْتَحْیِی مِنْکُمْ وَ اللهُ لایَسْتَحْیِی مِنَ الْحَقِّ وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذالِکُم أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ وَ ما کانَ لَکُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللهِ وَ لا أَنْ تَنْکِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذالِکُم کانَ عِنْدَ اللهِ عَظِیماً (٥٣)
اى کسانى که ایمان آورده اید! در خانه هاى پیامبر داخل نشوید مگر به شما براى صرف غذا اجازه داده شود، مشروط بر اینکه (قبل از موعد نیایید و) در انتظار وقت غذا ننشینید; امّا هنگامى که دعوت شدید داخل شوید; و وقتى غذا خوردید پراکنده شوید، و (بعد از صرف غذا) به بحث و صحبت ننشینید; زیرا این عمل، پیامبر را ناراحت مى نماید، ولى از شما شرم مى کند (و چیزى نمى گوید); امّا خداوند از (بیان) حق شرم نمى کند. و هنگامى که چیزى از وسایل زندگى را (بعنوان عاریت) از آنان [=همسران پیامبر ]مى خواهید از پشت پرده بخواهید; این کار براى پاکى دلهاى شما و آنها بهتر است. و شما حق ندارید پیامبر خدا را آزار دهید، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسرى خود درآورید که (گناه) این کار نزد خدا بزرگ است! (٥٣)
5- یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدِیداً (٧٠)
اى کسانى که ایمان آورده اید! تقواى الهى پیشه کنید و سخن حق بگویید، (٧٠)
6- یُصْلِحْ لَکُمْ أَعْمالَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ مَنْ یُطِعِ اللهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِیماً (٧١)
تا خدا کارهاى شما را اصلاح کند و گناهانتان را بیامرزد; و هر کس اطاعت خدا وپیامبرش کند، به رستگارى (و پیروزى) بزرگى دست یافته است.تا خدا کارهاى شما را اصلاح کند و گناهانتان را بیامرزد; و هر کس اطاعت خدا وپیامبرش کند، به رستگارى (و پیروزى) بزرگى دست یافته است. (٧١)
سوره سبا
7- قُلِ ادْعُوا الَّذِینَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِ اللهِ لایَمْلِکُونَ مِثْقالَ ذَرَّةٍ فِى السَّماواتِ وَ لا فِى الْأَرْضِ وَ ما لَهُمْ فِیهِما مِنْ شِرْکٍ وَ ما لَهُ مِنْهُمْ مِنْ ظَهِیرٍ (٢٢)
بگو: «کسانى را که غیر از خدا (معبود خود) مى پندارید بخوانید! (آنها هرگز گرهى از کار شما نمى گشایند، چرا که) آنها به اندازه ذرّه اى در آسمانها و زمین مالک نیستند، و نه در (خلقت و مالکیّت) آنها شریکند، و نه یاور او (در آفرینش) بودند». (٢٢)
8- قُلْ لَکُمْ مِیعادُ یَوْمٍ لاتَسْتَأْخِرُونَ عَنْهُ ساعَةً وَ لاتَسْتَقْدِمُونَ (٣٠)
بگو: «وعده شما روزى خواهد بود که نه ساعتى از آن تأخیر مى کنید و نه (بر آن) پیشى خواهید گرفت.» (٣٠)
9- قُلْ إِنَّ رَبِّی یَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلّامُ الْغُیُوبِ (٤٨)
بگو: «پروردگار من حق را (بر دل پیامبران خود) مى افکند، که او داناى اسرار نهان است.» (٤٨)
سوره ی فاطر
10- يَا أَيُّهَا النَّاسُ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ ۚ هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ ۚ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ فَأَنَّىٰ تُؤْفَكُونَ ﴿٣﴾
اى مردم ! نعمت خدا را بر خودتان ياد كنيد . آيا جز خدا آفرينندهاى هست كه از آسمان و زمين شما را روزى دهد ؟ هيچ معبودى جز او نيست، پس چگونه شما را [از حق به باطل] بازمىگردانند ؟«3»
11- يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى ۚ ذَٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ ۚ وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ ﴿١٣﴾
شب را در روز و روز را در شب فرو مىبرد ، و خورشيد و ماه را مسخّر كرده است كه هر كدام تا سرآمدى معين روانند . اين است خدا پروردگار شما ، فرمانروايى ويژه اوست و كسانى را كه به جاى او مىپرستيديد ، مالك پوست هسته خرمايى هم نيستند .«13»
12- يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ ۖ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ ﴿١٥﴾
اى مردم ! شماييد نيازمندان به خدا ، و فقط خدا بىنياز و ستوده است .«15»
13- أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهَا ۚ وَمِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِيضٌ وَحُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَغَرَابِيبُ سُودٌ ﴿٢٧﴾
آيا ندانستهاى كه خدا از آسمان آبى نازل كرده است ، پس به وسيله آن ميوههايى كه رنگهايش گوناگون است پديد آوردهايم ، و در برخى از كوهها راههايى است به رنگهاى مختلف : سپيد و سرخ و سياه پر رنگ ،«27»
14- وَمِنَ النَّاسِ وَالدَّوَابِّ وَالْأَنْعَامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ كَذَٰلِكَ ۗ إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ غَفُورٌ ﴿٢٨﴾
و نيز از انسانها و جنبدگان و چهارپايان [مانند ميوهها و راههاى كوهستانى] رنگهاى گوناگون وجود دارد . از بندگان خدا فقط دانشمندان از او مىترسند ؛ يقيناً خدا تواناى شكستناپذير و بسيار آمرزنده است .«28»
15- إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً يَرْجُونَ تِجَارَةً لَنْ تَبُورَ ﴿٢٩﴾
قطعاً كسانى [مانند على بن ابى طالب عليهالسلام] كه همواره كتاب خدا را مىخوانند و نماز را برپا مىدارند و از آنچه روزى آنان كردهايم در نهان و آشكار انفاق مىكنند ، تجارتى را اميد دارند كه هرگز كساد و بى سود نمىشود .«29»
16- جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤًا ۖ وَلِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ ﴿٣٣﴾
پاداششان [بهشتهاى جاودانهاى] است] كه در آنها درآيند ، در آنجا با دستبندهايى از طلا و مرواريد آرايش مىشوند ، و لباسشان در آنجا حرير است .«33»
17- وَالَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ نَارُ جَهَنَّمَ لَا يُقْضَىٰ عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا وَلَا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذَابِهَا ۚ كَذَٰلِكَ نَجْزِي كُلَّ كَفُورٍ ﴿٣٦﴾
براى كافران آتش دوزخ است ، نه فرمان مرگشان صادر مىشود كه بميرند ، و نه عذاب از آنان سبك مىشود ؛ اينگونه هر كفران كنندهاى را كيفر مىدهيم .«36»
18- أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَكَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً ۚ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعْجِزَهُ مِنْ شَيْءٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ ۚ إِنَّهُ كَانَ عَلِيمًا قَدِيرًا ﴿٤٤﴾
آيا در زمين گردش نكردند تا بنگرند سرانجام كسانى كه پيش از اينان زندگى مىكردند و از اينان نيرومندتر بودند چگونه شد ؟ و هيچ چيز در آسمانها و زمين نيست كه بتواند خدا را عاجز كند [تا از دسترس قدرت او بيرون رود] ؛ زيرا او همواره دانا و تواناست .«44»
19- وَلَوْ يُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِمَا كَسَبُوا مَا تَرَكَ عَلَىٰ ظَهْرِهَا مِنْ دَابَّةٍ وَلَٰكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى ۖ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِعِبَادِهِ بَصِيرًا ﴿٤٥﴾
اگر خدا مردم را به كيفر گناهانشان مجازات مىكرد ، هيچ جنبندهاى را بر پشت زمين وا نمىگذاشت ؛ ولى آنان را تا سرآمدى معين مهلت مىدهد ، هنگامى كه اجلشان فرا رسد [آنان را در قيامت مجازات خواهد كرد] ؛ بىترديد خدا [به احوال] بندگانش بيناست .«45»
سوره یس
20- إِنَّمَا تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَٰنَ بِالْغَيْبِ ۖ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ ﴿١١﴾
بيم دادنت فقط براى كسى ثمربخش است كه از قرآن پيروى كند و در نهان از خداى رحمان بترسد ، پس او را به آمرزش و پاداشى باارزش مژده ده .«11»
21-إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَىٰ وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ ۚ وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ ﴿١٢﴾
بىترديد ما مردگان را زنده مىكنيم و آنچه را پيش فرستادهاند و [خوبىها و بدىهاى] بر جا مانده از ايشان را ثبت مىكنيم و همه چيز را در كتابى روشن [كه اصل همه كتابهاست و آن لوح محفوظ است] برشمردهايم .«12»
22- اتَّبِعُوا مَنْ لَا يَسْأَلُكُمْ أَجْرًا وَهُمْ مُهْتَدُونَ ﴿٢١﴾
از كسانى پيروى كنيد كه پاداشى از شما نمىخواهند و آنان راه يافتهاند ،«21»
23-وَمَا لِيَ لَا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿٢٢﴾
و مرا چه شده كه [از روى يقين] كسى را نپرستم كه مرا آفريده و شما را به سوى او بازمىگردانند؟«22»
التماس دعای مخصوص
یاعلی
باتشکرفراوان
باعرض سلام و احترام
جزء 24 قرائت شد
موارد را بعدا خدمتتون اعلام می کنم
یاعلی
التماس دعا
باتشکر فراوان
[QUOTE=karbalanajaf;469623]:Gol::Gol:
2- إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتِینَ وَ الْقانِتاتِ وَ الصّادِقِینَ وَ الصّادِقاتِ وَ الصّابِرِینَ وَ الصّابِراتِ وَ الْخاشِعِینَ وَ الْخاشِعاتِ وَ الْمُتَصَدِّقِینَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ وَ الصّائِمِینَ وَ الصّائِماتِ وَ الْحافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ وَ الذّاکِرِینَ اللهَ کَثِیراً وَ الذّاکِراتِ أَعَدَّ اللهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِیماً (٣٥)
به یقین، مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ایمان و زنان با ایمان، مردان مطیع (فرمان خدا) و زنان مطیع (فرمان خدا)، مردان راستگو و زنان راستگو، و مردان صابر و شکیبا و زنان صابر و شکیبا، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق کننده و زنان انفاق کننده، مردان روزه دار و زنان روزه دار، مردان پاکدامن و زنان پاکدامن ومردانى که بسیار به یاد خدا هستند و زنانى که (بسیار خدا را) یاد مى کنند، خداوند براى همه آنان آمرزش و پاداش عظیمى فراهم ساخته است. (٣٥)
:Ealam:[SPOILER]همساني زن و مرد از ديدگاه اسلام
در آموزههاي اسلامي ارزشهاي انساني كه ملاك سنجش انسانهاست براي زن و مرد به طور يكسان ترسيم شده است.
چون خاستگاه ارزشها و فضائل، نفس و روح انسان است نه جسم او، و زن و مرد در نفس و روح تفاوت ندارند.
آياتي كه علم و جهل، ايمان و كفر، عزّت و ذلت، سعادت و شقاوت، فضيلت و رذيلت، حق و باطل، صدق و كذب، تقوا و فجور، اطاعت و عصيان، انقياد و تمرّد، غيبت و عدم غيبت، امانت و خيانت و مانند آن را مسائل ارزشي و ضد ارزشي ميداند و هيچ يك از اوصاف نيز نه مذكر است و نه مؤنث، به اين معنا كه بدن انسان مسلمان يا كافر، عالم يا جاهل، متقي يا فاجر، صادق ياكاذب نيست.
و به عبارت ديگر اگر در مسائل علمي و مسائل عملي كه ملاك و معيار ارزش است هيچ سخني از مذكر و مؤنث نبود، يقيناً موصوف آنها يعني روح نيز مذكر و مؤنث نخواهد بود.
مرحوم علامه طباطبايي در اين رابطه ميفرمايد: مشاهده و تجربه حكم ميكند كه زن و مرد دو فرد از نوع واحد هستند يعني دو فرد انساني، زيرا تمام آنچه در مردان آشكار است در زنان نيز پيداست.
بروز آثار يك نوع نشان دهنده تحقق خارجي آن نوع است بلي در ميان اين دو صنف آثار مشترك، شدت و ضعف وجود دارد ولي اين تفاوت سبب بطلان حقيقت نوع دو قوّه نيست.
از اين جا روشن ميشود كه كمالات نوعي كه براي يك صنف ميسور است براي صنف ديگر نيز دست يافتني است.
مانند كمالاتي كه با ايمان و اطاعت الهي براي هر دو صنف قابل تحصيل است يكي از جامعترين سخنان كه آن را بيان ميكند اين آيه است:
«انّي لااضيع عمل عامل منكم من ذكر او انثي بعضكم من بعض؛(1)
من عمل هيچ عمل كنندهاي را چه زن و چه مرد تضييع نميكنم».(2)
علاوه بر اين در سوره مباركه احزاب نيز اين حقيقت به صورت تفصيلي تبيين ميشود و ويژگيهاي اساسي زن و مرد را از جهت معنوي در كنار يكديگر و همچون دو كفه يك ترازو قرار ميدهد و براي هر دو پاداشي يكسان بدون كمترين تفاوت در نظر ميگيرد و از نظر روح انساني آنها را از هم جدا نميسازد و به عبارت ديگر: در اين سوره سخني جامع و پرمحتوا درباره همه زنان و مردان و صفات برجسته آنها بيان شده است و اوصاف اعتقادي و اخلاقي وعملي و همچنين پاداش عظيم آنها را يكسان تبيين كرده است.
قرآن فرمود:
«انّ المسلمين و المسلمات و المؤمنين و المؤمنات و القانتين و القانتات و الصادقين و الصادقات و الصابرين و الصابرات و الخاشعين و الخاشعات و المتصدقين و المتصدقات و الصائمين و الصائمات و الحافظين فروجهم والحافظات و الذاكرين اللّه و الذاكرات اعدّ اللّه لهم مغفرة و اجراً عظيماً»(3)
مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان مؤمن و زنان مؤمن، مردان مطيع فرمان خدا و زنان مطيع فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان با خشوع و زنان باخشوع، مردان انفاق گر و زنان انفاق كننده، مردان روزه گيرنده، و زنان روزه گيرنده، مرداني كه دامن خود را از آلودگي به بي عفتي حفظ ميكنند و زناني كه عفيف و پاكدامنند و مرداني كه بسيار به ياد خدا هستند و زناني كه بسيار خدا را ياد ميكنند.
خداي سبحان براي آنها مغفرت و پاداش عظيمي فراهم ساخته است.
مرحوم طبرسي در مجمع البيان مينويسد:
هنگامي كه اسماء بنت عميس همسر جعفر بن ابيطالب، با شوهرش از حبشه برگشت به ديدن همسران پيامبر(ص) آمد يكي از سؤالاتي كه مطرح كرد اين بود! آيا چيزي از آيات قرآن درباره زنان نازل شده است؟ آنها در پاسخ گفتند: نه! اسماء به خدمت پيامبر(ص) آمد و عرض كرد اي رسول خدا جنس زن گرفتار خسران و زيان است، پيامبر(ص) فرمود: چرا؟ عرض كرد: به خاطر اين كه در اسلام و قرآن فضيلتي درباره آنها همانند مردان نيامده است.
در اين شرائط آيه فوق نازل شد.(4) و به آنها اطمينان داد كه زن و مرد در پيشگاه خدا از نظر قرب و منزلت يكسانند مهم آن است كه از نظر اعتقاد و عمل و اخلاق اسلامي از فضائل برخوردار باشند.
در اين آيات ده وصف را براي زن و مرد ذكر ميكند كه بخشي از آنها مربوط به مراحل ايمان از قبيل اقرار به زبان، تصديق به قلب و جنان و عمل به اركان و بخشي از آن از كنترل زبان و شكم و شهوت جنسي كه سه عامل سرنوشت ساز در زندگي و اخلاقي انساني است و در قسمتي ديگر از مسأله حمايت از محرومان و ايستادگي در برابر حوادث سخت و سنگين يعني صبر و سرانجام از عامل تداوم اين صفات يعني ذكر خداي متعال سخن به ميان ميآورد.
و در پايان نيز ميفرمايد: خداي سبحان براي مردان و زناني كه اين ويژگيها را داشته باشند مغفرت و اجر عظيم را فراهم ساخته است.
خداي سبحان نخست با آب مغفرت گناهان آنها را كه موجب آلودگي روح و جان آنهاست ميشويد، سپس پاداش عظيمي كه عظمتش را جز او نميداند در اختيار آنها قرار ميدهد.
زندگي پاكيزه زن در گرو ايمان و عمل صالح در آيات قرآن بر شخصيت انساني زن تأكيد و او را در رديف مردان قرار ميدهد و ميفرمايد:
«من عمل صالحاً من ذكر او انثي و هو مؤمن فلنحيينّه حيوة طيبة و لنجزينهم اجرهم باحسن ماكانوا يعملون»(5)
هر كس عمل صالح انجام دهد در حالي كه مؤمن است خواه مرد يا زن به او حيات پاكيزه ميدهيم و پاداش آنها را به بهترين اعمالي كه انجام ميدادند خواهيم داد.
در اين آيه به صورت يك قانون كلي نتيجه اعمال صالح همراه با ايمان در اين جهان از سويي حيات طيبه است يعني تحقّق جامعهاي كه از نظر مثبت قرين با آرامش و امنيت، رفاه، صلح، محبت، دوستي، تعاون و مفاهيم سازنده انساني و از جهت منفي از نابسامانيها و درد و رنجهايي كه بر اثر استكبار و ظلم و طغيان و هواپرستي و انحصارطلبي به دور است و از سوي ديگر بر طبق بهترين اعمالشان به آنها پاداش خواهد داد.
در آيه با صراحت اين حقيقت را بيان ميكند و بيهوده گوياني را كه در گذشته يا حال در شخصيت انساني زن شك و ترديد داشتند و يا براي آنها مقامي پايينتر از مقام انساني مرد قائل بودند ساكت ميكند و منطق اسلامي را به جهان انسانيت اعلام ميكند كه بر خلاف پندار كوته فكران، اسلام دين مردانه نيست به همان مقدار كه به مردان بها ميدهد به زنان نيز ارزش ميبخشد.
نكتهاي كه در اين جا شايان ذكر است آن است كه گرچه مفسران براي حيات طيبه و زندگي پاكيزه تفسيرهاي گوناگوني آوردهاند از باب مثال برخي آن را به معناي روزي حلال و برخي به معناي قناعت و رضايت به سهم خود و برخي به رزق روزانه و برخي به عبادت توأم با روزي حلال و امثال آن گرفتهاند اما مفهوم اين واژه آن چنان وسيع است كه همه اينها و غير آنها را در بر ميگيرد يعني زندگي كه از هر نظر از آلودگيها، ظلمها، خيانتها، عداوتها، اسارتها و ذلتها و تجاوزها و استثمارها و مانند آن پاكيزه باشد.
زنان الگو در قرآن
با توجه به تساوي زن و مرد در كسب فضائل و ارزشها در آيات قرآن، با مطالعه در آيات الهي استفاده ميشود كه اين كتاب الهي تنها به كليات نپرداخته بلكه براي عيني كردن آموزهها الگوهاي انسانيت را نيز از بين زنان به بشريت معرفي كرده است.
قرآن داستانهايي را كه نقل ميكند و ملاك ارزشها را در شؤون گوناگون آن مشخص ميكند، نوع مسائل ارزشي را در ضمن داستانهايي نقل ميكند كه نقش اول را زن به عهده دارد.
به عبارت ديگر: قرآن كريم هنگام سخن از فضائل اخلاقي و انساني و يا نكوهش و تحذير از رذايل اخلاقي، هم از مردان با فضيلت و ستوده ياد ميكند و هم از زنان نمونه و اسوه نام ميبرد.
زيرا انسان وارسته چه زن و چه مرد ميتواند الگوي ديگر انسانها قرار گيرد يعني مرد و زن خوب نمونه انسانهاي خوبند و مرد و زن بد نمونه انسانهاي بدند.
ابراهيم خليل و ساره
حضرت ابراهيم(ع) از پيامبران اولواالعزم است كه در سنين پيري فرشتگان به آن حضرت بشارت داشتن فرزندي آگاه و حليم و بردبار را به او دادند چنان كه همان بشارت را به همسرش ساره دادند.
فرشتگان به ابراهيم گفتند: «فبشرناه بغلام حليم»(6) ما به ابراهيم بشارت داديم به فرزندي بردبار، و در جاي ديگر فرمود: «انا نبشرك بغلام عليم»(7) ما تو را به فرزند آگاه بشارت ميدهيم.
و ابراهيم فرمود: «ابشرتموني علي ان مسّني الكبر فبم تبشّرون»(8) آيا به من نويد ميدهيد در حالي كه مرا پيري رسيده است. پس چه بشارتي به من ميدهيد.
و به دنبال آن فرمود: «فبشرناك بالحق فلاتكن من القانطين قال و من يقنط من رحمة ربه الا الضّالون»(9)
فرشتگان گفتند: تو را به حق بشارت داديم، از مأيوسان مباش، گفت جز گمراهان چه كسي از رحمت پروردگار مأيوس ميشود.
از آيات استفاده ميشود كه ابراهيم با اين كه به دوران پيري پا گذاشته بود اما فرشتگان به او گفتند: نااميد نباش زيرا بشارت فرشتگان با حق همراه است علاوه هيچ انساني كه به خدا باور دارد دچار يأس و نااميدي نميشود زيرا نااميدي يعني گمان ناتواني خدا از حلّ مشكل و اين يأس در حدّ كفر است و هيچ كس حق ندارد نااميد شود.
قرآن در بيان بشارت به همسر حضرت ابراهيم(ع) نيز گفتند:
«و امرأته قائمة فضحكت فبشرناها باسحق و من وراء اسحق يعقوب»(10)
يعني هنگامي كه فرشتهها با خليل حق سخن ميگفتند: همسر او نيز حضور داشت و ايستاده بود پس خنديد و شادمان و خوشحال شد.
پس مژده داديم او را به اسحق و از پس اسحق يعقوب را، يعني افزون بر فرزند اسحاق بشارت به يعقوب هم به او دادند.
انسانهاي به كمال رسيدهاند كه فرشتگان بر آنها نازل و حقايقي را در اختيار آنها قرار ميدهند از اين رو از آيات فوق استفاده ميشود كه همسر ابراهيم همانند خود آن حضرت به كمالي نايل آمده است كه قابليت دريافت بشارت فرشتگان را دارد.
زنان مبارز با ستم فرعوني
در مبارزه با ستم هم مردان حضور دارند و هم زنان، اما در مبارزه با ستم فرعوني حضور زنان شگفت آور است، قرآن كريم از سه زن نام ميبرد كه حضرت موسي را از كشته شدن حفظ و او را تربيت كردهاند.
پرورش موسي(ع) به عهده مادر موسي و خواهر آن حضرت و زن فرعون بوده است.
اين سه زن با وضع سياسي آن روز مبارزه كردند و براي حفظ حضرت موسي جان خود را به خطر انداختند.
وقتي مادر موسي طبق دستور وحي الهي فرزند خود را به دريا انداخت به خواهرش گفت:
جعبه حامل موسي را تعقيب كند. همسر فرعون نيز به خود فرعون گفت: اين كودك را نكشيد شايد او به ما سودي رساند يا او را به فرزندي بگيريم.
قرآن فرمود: «و اوحينا الي امّ موسي ان ارضعيه فاذا خفت عليه فالقيه في اليمّ(11)... و قالت لاخته قصّيه فبصرت به عن جنب و هم لايشعرون»(12) ما به مادر موسي الهام كرديم او را شير ده و هنگامي كه بر او ترسيدي وي را در درياي نيل بيفكن...و مادر موسي به خواهرش گفت: وضع حال او را پيگيري كن، او نيز از دور ماجرا را تعقيب و مشاهده ميكرد، در حالي كه آنان بي خبر بودند، همسر فرعون نيز گفت:
«قرّة عين لي ولك: لاتقتلوه عسي ان ينفعنا او نتخذه ولداً و هم لايشعرون؛(13) نور چشم من و توست او را نكشيد شايد براي ما مفيد باشد، يا او را به عنوان پسر خود برگزينيم و آنها نميدانستند در زمان فرعون هز زن شيرده را تعقيب ميكردند تا بدانند نوزاد او پسر است يا دختر كه اگر پسر است او را به قتل برسانند اما با توجه
به پيگيري خواهر موسي و پيشنهاد و معرفي يك زن شيرده به عنوان اجير امري عادي نبوده بلكه قدم نهادن در عرصه خطر و روبرو شدن با مرگ بود. افزون بر آن كه باردار شدن و مادر شدن مادر موسي مخفيانه بود. اين پيشنهاد امري خطر ساز بود ولي انجام شد و پيشنهاد همسر فرعون نيز اعمال شد.
مريم و مقام ويژه او
حضرت مريم(ع) نيز يكي از زناني است كه در قرآن از مقام و عظمت و كرامت او سخن به ميان آمده است، و او را الگوي انسانهاي مؤمن معرفي ميكند:
«و مريم ابنت عمران التي احصنت فرجها فنفخنا فيه من روحنا و صدقت بكلمات ربها و كتبه و كانت من القانتين»(14)
به مريم دختر عمران كه دامان خود را پاك نگاه داشت و ما از روح خود در او دميديم.
او كلمات پروردگار و كتابهايش را تصديق كرد و از مطيعان فرمان خدا بود.
بر اساس آيات قرآن به لحاظ اين كه حضرت زكريا تكفّل حضرت مريم را بر عهده داشت استفاده ميشود كه هرگاه حضرت زكريا وارد محراب ميشد، روزي خاصي نزد آن بانو مييافت و او ميگفت:از نزد خداست كه خداي سبحان آن روزي را بدون حساب به او اعطاء كرده است «كلّما دخل عليها زكريا المحراب وجد عندها رزقاً قال يا مريم انّي لك هذا قالت هو من عند اللّه يرزق من يشاء بغير حساب»(15)
هرگاه زكريا در محراب بر او وارد ميشد، نزد او نوعي خوراكي مييافت.
گفت اي مريم، اين از كجا براي تو آمده است؟ او گفت: اين از جانب خداست و به هركس بخواهد بي شمار روزي ميدهد همچنين به استناد قرآن فرشتگان با مريم سخن ميگفتند و سخنان او را ميشنيدند، «و اذ قالت الملائكة يا مريم ان اللّه اصطفاك و طهّرك و اصطفاك علي نساء العالمين، يا مريم اقنتي لربّك و اسجدي و اركعي مع الراكعين.»(16)
فرشتگان به حضرت مريم خبر دادند كه برگزيده و مطهره و از زنان ممتاز عالم هستي است و پيوسته به ياد خداست از اين رو خدا به او فرمان داد براي خدا خضوع كن و در برابر او سجده داشته باش و با ركوع كنندگان ركوع كن.
پس زن ميتواند به مقامي نائل شود كه با ملكوت عالم ارتباط برقرار كند و فرشتگان با او سخن بگويند.
آموزگار عفاف در بين مرد و زن
قرآن كريم در مقام معرفي انسان عفيف هم از مرد عفيف سخن ميگويد و هم از زن عفيف يعني هم مرد عفيف در صحنه تجلي كرده است و هم زن عفيف ظهور نموده است.
قرآن كريم حضرت يوسف را مظهر عفت در مردان و مريم را مظهر عفت در زنان معرّفي نموده است كه هم يوسف مبتلا شد و بر اثر عفاف نجات پيدا كرد و هم مريم امتحان شد و در پرتو عفاف نجات يافت.
درباره آزمون حضرت يوسف هم ميفرمايد: «و لقد همّت به و هم بها لولا ان راي برهان ربّه»(17) آن زن مصري همت گماشت و همتش در حدّ تعقيب يوسف به فعليت رسيد ولي يوسف صديق نه تنها مرتكب حرام نشد و نيز مقدمات حرام را فراهم نساخت بلكه قصد و همت و خيال گناه نكرد زيرا او را برهان ربّ ديد و افترا زنندگان به يوسف نيز كه يوسف را متهم كردند در نهايت اعتراف كردند كه «الآن حصحص الحق انا راودته عن نفسه»(18)
اكنون حق پديدار گشت من از او كام خواستم و خدا نيز به نزاهت و طهارت يوسف شهادت داد و فرمود: نه تنها يوسف به طرف بدي نرفت، بلكه بدي نيز به طرف يوسف نرفت، «كذلك لنصرف عنه السوء و الفحشاء»(19) اين گونه بدي و پليدي رااز او برگردانيديم قرآن ميگويد:
به گناه اجازه نداديم به سراغ يوسف برود.
بنابراين حضرت يوسف الگوي عفاف و پاكدامني براي انسانهاست حضرت مريم نيز از لحاظ ملكه عفاف يا همسطح يوسف صديق است يا بالاتر از او. زيرا قرآن ميفرمايد:
«قالت اني اعوذ بالرحمن منك ان كنت تقياً»(20) يعني نه تنها خودش ميل ندارد بلكه آن فرشته را كه به صورت بشر متمثل شده امر به معروف ميكند و ميگويد: اگر تو تقوا داري دست به اين كار نزن در حالي كه حضرت يوسف برهان ربّ ديد و از اعمال همّت باز داشته شد.
نتيجهگيري:
در اين مقاله از همساني زن و مرد در بهره مندي از ارزشهاي انساني سخن به ميان آمد و روشن شد زن و مرد هم قابليت تكامل را به طور مساوي دارند و هم در عمل ميتوانند به فضائل و كمالات دست يابند. نمونههايي نيز از زنان و مردان به كمال رسيده معرفي شد است تا نشان دهد كه اين همساني در كسب فضائل تنها در تئوري نيست بلكه در مقام عمل نيز از دو صنف به اين ارزشها نائل آمدهاند.
پينوشتها:
1. سوره آل عمران، آيه 195.
2. الميزان، ج 4، ص 94.
3. سوره احزاب، آيه 35.
4. مجمع البيان، ج 7، ص 357 ـ 358؛ نورالثقلين، ج 4، ص 275.
5. سوره نحل، آيه 97.
6. سوره صافات، آيه 101.
7. سوره حجر، آيه 53.
8. همان، آيه 54.
9. همان، آيه 55 ـ 56.
10. سوره هود، آيه 71.
11. سوره قصص، آيه 7.
12. سوره قصص، آيه 11.
13. همان، آيه 9.
14. سوره تحريم، آيه 12.
15. سوره آل عمران، آيه 37.
16. همان، آيه 42 ـ 43.
17. سوره يوسف، آيه 24.
18. همان، آيه 51.
19. سوره يوسف، آيه 44.
20. سوره مريم، آيه 17.
منبع: ماهنامه پاسدار اسلام
[/SPOILER]
5- یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدِیداً (٧٠)
اى کسانى که ایمان آورده اید! تقواى الهى پیشه کنید و سخن حق بگویید، (٧٠):Hedye:
12- يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ [FONT=times new roman]ۖ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ ﴿١٥﴾
اى مردم ! شماييد نيازمندان به خدا ، و فقط خدا بىنياز و ستوده است .«15»:Gol:
[/QUOTE]:Hedye::Hedye::Gol::Gol:
باسلام و عرض ادب
جزء 24
سوری زمر
1- وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلْ أَفَرَأَيْتُم مَّا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرَادَنِيَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ كَاشِفَاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرَادَنِي بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِكَاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ عَلَيْهِ يَتَوَكَّلُ الْمُتَوَكِّلُونَ ﴿۳۸﴾
و اگر از آنها بپرسي چه كسي آسمانها و زمين را آفريده ؟ حتما ميگويند: خدا، بگو آيا هيچ درباره معبوداني كه غير از خدا ميخوانيد انديشه ميكنيد كه اگر خدا زياني براي من بخواهد آيا آنها ميتوانند آن را بر طرف سازند؟ و يا اگر رحمتي براي من اراده كند آيا آنها توانائي دارند جلو رحمت او را بگيرند؟ بگو: خدا مرا كافي است، و همه متوكلان بايد بر او توكل كنند. (۳۸)
2- قُل لِّلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا لَّهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴿۴۴﴾
بگو تمام شفاعت از آن خدا است، زيرا حاكميت آسمانها و زمين از آن او است و سپس همه به سوي او باز ميگرديد.(۴۴)
3- وَيُنَجِّي اللَّهُ الَّذِينَ اتَّقَوا بِمَفَازَتِهِمْ لَا يَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۶۱﴾
و خداوند كساني را كه تقوي پيشه كردند با رستگاري رهائي ميبخشد هيچ بدي به آنها نميرسد و هرگز غمگين نخواهند شد. (۶۱)
4- وَسِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاؤُوهَا وَفُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلَامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ﴿۷۳﴾
و كساني كه تقواي الهي پيشه كردند گروه گروه به سوي بهشت برده ميشوند، هنگامي كه به آن ميرسند درهاي بهشت گشوده ميشود، و نگهبانان به آنها ميگويند: سلام بر شما! گوارا باد اين نعمتها برايتان! داخل بهشت شويد و جاودانه بمانيد. (۷۳)
سوره ی غافر
5- إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنَادَوْنَ لَمَقْتُ اللَّهِ أَكْبَرُ مِن مَّقْتِكُمْ أَنفُسَكُمْ إِذْ تُدْعَوْنَ إِلَى الْإِيمَانِ فَتَكْفُرُونَ﴿۱۰﴾
كساني را كه كافر شدند روز قيامت صدا ميزنند كه عداوت و خشم پروردگار نسبت به شما از عداوت و خشم خودتان نسبت به خودتان بيشتر است، چرا كه دعوت به سوي ايمان ميشديد ولي انكار ميكرديد. (۱۰)
6- قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِّن سَبِيلٍ ﴿۱۱﴾
آنها ميگويند: پروردگارا! ما را دو بار ميراندي و دو بار زنده كردي، اكنون به گناهان خود معترفيم، آيا راهي براي خارج شدن (از دوزخ) وجود دارد؟!(۱۱)
7- وَقَالَ مُوسَى إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَرَبِّكُم مِّن كُلِّ مُتَكَبِّرٍ لَّا يُؤْمِنُ بِيَوْمِ الْحِسَابِ ﴿۲۷﴾
موسي گفت: من به پروردگارم و پروردگار شما پناه ميبرم و از هر متكبري كه به روز حساب ايمان نمي آورد. (۲۷)
8- يَا قَوْمِ لَكُمُ الْمُلْكُ الْيَوْمَ ظَاهِرِينَ فِي الْأَرْضِ فَمَن يَنصُرُنَا مِن بَأْسِ اللَّهِ إِنْ جَاءنَا قَالَ فِرْعَوْنُ مَا أُرِيكُمْ إِلَّا مَا أَرَى وَمَا أَهْدِيكُمْ إِلَّا سَبِيلَ الرَّشَادِ ﴿۲۹﴾
اي قوم من! امروز حكومت از آن شماست، و در اين سرزمين پيروزيد، اگر عذاب الهي به سراغ ما آيد، چه كسي ما را ياري خواهد كرد؟! فرعون گفت: من جز آنچه را معتقدم به شما ارائه نميدهم، و شما را جز به طريق حق و پيروزي دعوت نميكنم (دستور همان قتل موسي است).(۲۹)
9- مَنْ عَمِلَ سَيِّئَةً فَلَا يُجْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَمَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيهَا بِغَيْرِ حِسَابٍ ﴿۴۰﴾
هر كس عمل بدي انجام دهد جز به مانند آن كيفر داده نميشود، ولي كسي كه عمل صالحي انجام دهد، خواه مرد يا زن، در حالي كه مؤ من باشد وارد بهشت ميشود و روزي بيحسابي به او داده خواهد شد. (۴۰)
10- فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ ﴿۵۵﴾
صبر و شكيبائي پيشه كن كه وعده خدا حق است و براي گناهت استغفار نما و تسبيح و حمد پروردگارت را هر صبح و شام بجا آور. (۵۵)
11- إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ لَّا رَيْبَ فِيهَا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۵۹﴾
روز قيامت به طور مسلم خواهد آمد، شكي در آن نيست، ولي اكثر مردم ايمان نمي آورند.(۵۹)
12- وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ ﴿۶۰﴾
پروردگار شما گفته است مرا بخوانيد تا (دعاي) شما را اجابت كنم، كساني كه از عبادت من تكبر ميورزند به زودي با ذلت وارد دوزخ ميشوند. (۶۰)
13- هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخًا وَمِنكُم مَّن يُتَوَفَّى مِن قَبْلُ وَلِتَبْلُغُوا أَجَلًا مُّسَمًّى وَلَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿۶۷﴾
او كسي است كه شما را از خاك آفريد سپس از نطفه، بعد از علقه (خون منعقد) سپس شما را به صورت طفلي بيرون ميفرستد، بعد به مرحله كمال قوت ميرسيد، بعد از آن پير ميشويد، و (در اين ميان) گروهي از شما پيش از رسيدن به اين مرحله ميميرند، و هدف اين است به سرآمد عمر خود برسيد و شايد تعقل كنيد.(۶۷)
14- فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا قَالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَكَفَرْنَا بِمَا كُنَّا بِهِ مُشْرِكِينَ ﴿۸۴﴾
هنگامي كه شدت عذاب ما را ديدند گفتند: هم اكنون به خداوند يگانه ايمان آوريم و به معبودهائي كه شريك او ميشمرديم كافر شديم. (۸۴)
سوره ی فصلت
15- إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ﴿۸﴾
اما كساني كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند پاداشي جاوداني دارند.(۸)
16- فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي أَيَّامٍ نَّحِسَاتٍ لِّنُذِيقَهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَخْزَى وَهُمْ لَا يُنصَرُونَ ﴿۱۶﴾
سرانجام تند بادي شديد و هول انگيز و سرد و سخت در روزهائي شوم و پر غبار بر آنها فرستاديم، تا عذاب خوار كننده را در زندگي دنيا به آنها بچشانيم، و عذاب آخرت از آن هم خوار كننده تر است و (از هيچ سو) ياري نميشوند. (۱۶)
17-ذَلِكَ جَزَاء أَعْدَاء اللَّهِ النَّارُ لَهُمْ فِيهَا دَارُ الْخُلْدِ جَزَاء بِمَا كَانُوا بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ ﴿۲۸﴾
كيفر دشمنان خدا آتش است كه در آن سراي جاويدشان است، جزائي است در مقابل اينكه آيات ما را انكار ميكردند. (۲۸)
18- إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ ﴿۳۰﴾
كساني كه گفتند پروردگار ما خداوند يگانه است سپس استقامت كردند، فرشتگان بر آنها نازل ميشوند كه نترسيد و غمگين مباشيد، و بشارت باد بر شما به آن بهشتي كه به شما وعده داده شده است.(۳۰)
19- وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِّمَّن دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿۳۳﴾
گفتار چه كسي بهتر است از آنكس كه دعوت به سوي خدا ميكند و عمل صالح انجام ميدهد و ميگويد: من از مسلمين هستم.(۳۳)
20- وَمِنْ آيَاتِهِ أَنَّكَ تَرَى الْأَرْضَ خَاشِعَةً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاء اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ إِنَّ الَّذِي أَحْيَاهَا لَمُحْيِي الْمَوْتَى إِنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۳۹﴾
از آيات او اين است كه زمين را خشك و خاضع ميبيني، اما هنگامي كه آب بر آن ميفرستيم به جنبش در ميآيد و نمو ميكند، همان كس كه آنرا زنده كرد مردگان را نيز زنده ميكند، او بر هر چيز تواناست. (۳۹)
21- وَلَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا أَعْجَمِيًّا لَّقَالُوا لَوْلَا فُصِّلَتْ آيَاتُهُ أَأَعْجَمِيٌّ وَعَرَبِيٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاء وَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ فِي آذَانِهِمْ وَقْرٌ وَهُوَ عَلَيْهِمْ عَمًى أُوْلَئِكَ يُنَادَوْنَ مِن مَّكَانٍ بَعِيدٍ
هر گاه آن را قرآني عجمي قرار ميداديم حتما ميگفتند: چرا آياتش روشن نيست ؟ آيا قرآن عجمي از پيغمبري عربي درست است ؟ بگو: اين براي كساني كه ايمان آوردهاند هدايت و درمان است، ولي كساني كه ايمان نميآورند گوشهايشان سنگين است، گوئي نابينا هستند و آن را نميبينند، آنها همچون كساني هستند كه از راه دور صدا زده ميشوند. (۴۴)
22- مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاء فَعَلَيْهَا وَمَا رَبُّكَ بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ ﴿۴۶﴾
كسي كه عمل صالحي بجا آورد نفعش براي خود او است و هر كس بدي كند به خويشتن بدي كرده، و پروردگارت هرگز به بندگان ستم نميكند. (۴۶)
التماس دعای مخصوص
یاعلی
باتشکرفراوان
باعرض سلام و احترام
جزء 25 هم قرائت شد
سوره ی فصلت
1- لَا يَسْأَمُ الْإِنسَانُ مِن دُعَاء الْخَيْرِ وَإِن مَّسَّهُ الشَّرُّ فَيَؤُوسٌ قَنُوطٌ ﴿۴۹﴾
انسان هرگز از تقاضاي نيكي (و نعمت) خسته نميشود، و هر گاه شر و بدي به او رسد ماءيوس و نوميد ميگردد. (۴۹)
2- وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ رَحْمَةً مِّنَّا مِن بَعْدِ ضَرَّاء مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ هَذَا لِي وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِن رُّجِعْتُ إِلَى رَبِّي إِنَّ لِي عِندَهُ لَلْحُسْنَى فَلَنُنَبِّئَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِمَا عَمِلُوا وَلَنُذِيقَنَّهُم مِّنْ عَذَابٍ غَلِيظٍ ﴿۵۰﴾
و هر گاه او را رحمتي از سوي خود بعد از ناراحتي بچشانيم ميگويد: اين به خاطر شايستگي و استحقاق من بوده، و گمان نميكنم قيامت برپا شود (و به فرض كه قيامتي باشد) هر گاه به سوي پروردگارم بازگردم براي من نزد او پاداشهاي نيك است! ما كافران را از اعمالي كه انجام دادهاند (به زودي) آگاه خواهيم كرد، و از عذاب شديد به آنها ميچشانيم. (۵۰)
سوره شوری
3- لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ ﴿۴﴾
آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن او است، و او بلند مرتبه و بزرگ است. (۴)
4- وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِّتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَتُنذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لَا رَيْبَ فِيهِ فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَفَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ ﴿۷﴾
و اينگونه قرآني عربي (فصيح و گويا) بر تو وحي كرديم، تا ام القري و كساني را كه اطراف آن هستند انذار كني، و آنها را از روزي كه همه خلائق دور آن روز جمع ميشوند و شك و ترديد در آن نيست بترساني همان روز كه گروهي در بهشتند و گروهي در آتش! (۷)
5- لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاءُ وَيَقْدِرُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۱۲﴾
كليدهاي آسمان و زمين از آن او است، روزي را براي هر كس بخواهد گسترش ميدهد و براي هر كس بخواهد محدود ميسازد، او از همه چيز آگاه است. (۱۲)
6- فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ وَقُلْ آمَنتُ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِن كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ لَا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ ﴿۱۵﴾
تو نيز آنها را به سوي اين آئين واحد الهي دعوت كن، و آنچنان كه مامور شدهاي استقامت نما، و از هوا و هوسهاي آنان پيروي مكن، و بگو: به هر كتابي كه از سوي خدا نازل شده ايمان آوردهام، و مامورم در ميان شما عدالت كنم، خداوند پروردگار ما و شما است، نتيجه اعمال ما از آن ما است و نتيجه اعمال شما از آن شما، خصومت شخصي در ميان ما نيست، و خداوند ما و شما را در يكجا جمع ميكند، و بازگشت همه به سوي او است. (۱۵)
7- يَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِهَا وَالَّذِينَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْهَا وَيَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ أَلَا إِنَّ الَّذِينَ يُمَارُونَ فِي السَّاعَةِ لَفِي ضَلَالٍ بَعِيدٍ ﴿۱۸﴾
آنها كه به قيامت ايمان ندارند درباره آن شتاب ميكنند، ولي آنها كه ايمان آوردهاند پيوسته با خوف و هراس مراقب آن هستند، و ميدانند آن حق است آگاه باشيد آنها كه در قيامت ترديد ميكنند در گمراهي عميقي هستند. (۱۸)
8- اللَّهُ لَطِيفٌ بِعِبَادِهِ يَرْزُقُ مَن يَشَاءُ وَهُوَ الْقَوِيُّ العَزِيزُ ﴿۱۹﴾
خداوند نسبت به بندگانش لطف دارد، هر كس را بخواهد روزي ميدهد، و او قوي و شكست ناپذير است. (19)
9- تَرَى الظَّالِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا كَسَبُوا وَهُوَ وَاقِعٌ بِهِمْ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِي رَوْضَاتِ الْجَنَّاتِ لَهُم مَّا يَشَاؤُونَ عِندَ رَبِّهِمْ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الكَبِيرُ
﴿۲۲﴾
در آن روز ستمگران را ميبيني كه از اعمالي كه انجام دادهاند سخت بيمناكند، اما آنها را فرو ميگيرد، اما كساني كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند در بهترين باغهاي بهشتند، و هر چه بخواهند نزد پروردگارشان براي آنها فراهم است اين است فضل بزرگ. (۲۲)
10- وَهُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ الْغَيْثَ مِن بَعْدِ مَا قَنَطُوا وَيَنشُرُ رَحْمَتَهُ وَهُوَ الْوَلِيُّ الْحَمِيدُ ﴿۲۸﴾
او كسي است كه باران نافع را بعد از آنكه ماءيوس شدند نازل ميكند، و دامنه رحمت خويش را ميگستراند، و او ولي و حميد است.
(۲۸)
11- وَالَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ ﴿۳۷﴾
12- وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ ﴿۳۸﴾
و آنها كه دعوت پروردگارشان را اجابت كرده، و نماز را برپا داشته، و كارهايشان به طريق مشورت در ميان آنها صورت ميگيرد، و از آنچه به آنها روزي دادهايم انفاق ميكنند.
13- فَإِنْ أَعْرَضُوا فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا إِنْ عَلَيْكَ إِلَّا الْبَلَاغُ وَإِنَّا إِذَا أَذَقْنَا الْإِنسَانَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ بِهَا وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَإِنَّ الْإِنسَانَ كَفُورٌ ﴿۴۸﴾
سوره ی زحرف و دخان و جاثیه هم قرائت شده فقط نکات آن را در فرصت بعدی عرض می کنم
[/TD]
[/TD]
...... و آنچنان كه مامور شده اي استقامت نما،....
بسمه تعالی
پیامبر اسلام (ص) فرمود سوره هود مرا پیر کرد
پرسیدند کدام ایه اش؟
فرمود:«فاستقم كما امرت»
که در این سوره :اینگونه امده است
....وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ......
اری باید
....وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ......
[SPOILER]
و (پس از فراخوانى،) ساحران نزد فرعون آمدند، (و) گفتند: اگر ما پیروز شویم، آیا براى ما پاداشى هست؟
پيام ها
1- كسى كه به خداوند وابسته نباشد، جذب هر ندایى مىشود. «یأتوك... جاء السحرة فرعون»
2- تأكیدات مختلف و تعهّد گرفتن از فرعون براى پرداخت جایزه، نشانهى بىتعهّدى و خسیس بودن فرعون است. «انّ لنا لاجرا»
3- یكى از تفاوتهاى پیامبران و جادوگران، تفاوت در هدف و انگیزههاست. پیامبران براى ارشاد مردم كار مىكردند و مزدى نمىخواستند، «ما اسئلكم علیه من أجر» [219] ، امّا ساحران تنها براى دنیا و مادّیات كار مىكنند. «انّ لنا لاجراً»
4- روى آورندگان به دربار طاغوت، هدف دنیایى دارند. «انّ لنا لاجراً»
[FONT="]آيه
[/SPOILER] [FONT="]پيام ها
1- [FONT="]حقّ، پیروز و باطل، نابود است. «فوقع الحقّ» باطلهاى ساخت دست بشر، در برابر حقّ تاب نمىآورند.
[/TD]
باسلام مجدد
ادامه تایپیک بالا
ادامه سوره شوری
12- فَإِنِ اسْتَكْبَرُوا فَالَّذِينَ عِندَ رَبِّكَ يُسَبِّحُونَ لَهُ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَهُمْ لَا يَسْأَمُونَ ﴿۳۸﴾
هر گاه (از عبادت پروردگار) تكبر كنند كساني كه نزد پروردگار تواند شب و روز براي او تسبيح ميگويند، و خسته نميشوند (۳۸)
13- وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُوا يَدْعُونَ مِن قَبْلُ وَظَنُّوا مَا لَهُم مِّن مَّحِيصٍ ﴿۴۸﴾
و همه معبوداني را كه قبلا ميخواندند محو و گم ميشود، و ميدانند هيچ پناهگاهي ندارند. (۴۸)
سوره ی زحرف
14- أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ وَهُوَ يُحْيِي المَوْتَى وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۹﴾
آيا آنها غير خدا را ولي خود برگزيدند در حالي كه ولي تنها خداوند است، و او است كه مردگان را زنده ميكند، و او است كه بر هر چيزي توانا است. (۹)
15- وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِن شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبِّي عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ ﴿۱۰﴾
در هر چيز اختلاف كنيد داوريش با خدا است، اين است خداوند پروردگار من، بر او توكل كردهام، و به سوي او باز ميگردم: (۱۰)
16- فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ البَصِيرُ ﴿۱۱﴾
[/TD]
[/TD]
باسلام مجدد
باسلام مجدد
و آن كسي كه از آسمان آبي فرستاد به مقدار معين، و به وسيله آن سرزمين مرده را حيات بخشيديم، و همينگونه در قيامت زنده ميشويد! (۱۱)
17- وَمَن يَعْشُ عَن ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ ﴿۳۶﴾
هر كس از ياد خدا رويگردان شود شيطاني را به سراغ او ميفرستيم و همواره قرين او باشد. (۳۶)
18- وَلَمَّا جَاء عِيسَى بِالْبَيِّنَاتِ قَالَ قَدْ جِئْتُكُم بِالْحِكْمَةِ وَلِأُبَيِّنَ لَكُم بَعْضَ الَّذِي تَخْتَلِفُونَ فِيهِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿۶۳﴾
هنگامي كه عيسي با دلائل روشن به سراغ آنها آمد گفت من براي شما حكمت آوردهام و آمدهام تا پارهاي از اموري را كه در آن اختلاف داريد تبيين كنم، تقواي الهي پيشه كنيد و از من اطاعت نمائيد. (۶۳)
19- إِنَّ اللَّهَ هُوَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ ﴿۶۴﴾
خداوند پروردگار من و پروردگار شماست، او را پرستش كنيد كه راه راست همين است. (۶۴)
20- أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لَا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُم بَلَى وَرُسُلُنَا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ ﴿۸۰﴾
آنها چنين ميپندارند كه ما اسرار پنهاني و سخنان درگوشي آنها را نميشنويم آري رسولان (و فرشتگان) ما نزد آنها هستند و مينويسند. (۸۰)
21- وَتَبَارَكَ الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَعِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۸۵﴾
پر بركت و زوال ناپذير است كسي كه مالك و حاكم آسمانها و زمين و آنچه در ميان آن دو است ميباشد، و آگاهي از قيام قيامت فقط نزد او است و به سوي او باز ميگرديد.
(۸۵)
باسلام و عرض ادب
ادامه تایپیک
سوره ی دخان
22- لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ رَبُّكُمْ وَرَبُّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ ﴿۸﴾
هيچ معبودي جز او نيست، زنده ميكند و ميميراند، پروردگار شما و پروردگار پدران نخستين شماست. (۸)
23- وَإِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَرَبِّكُمْ أَن تَرْجُمُونِ ﴿۲۰﴾
و من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه ميبرم از اينكه مرا متهم (يا سنگسار) كنيد. (۲۰)
24- وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ ﴿۳۸﴾
ما آسمانها و زمين و آنچه در ميان اين دو است بيهدف نيافريديم. (۳۸)
25- مَا خَلَقْنَاهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۳۹﴾
ما آن دو را فقط به حق آفريديم، ولي اكثر آنها نميدانند. (۳۹)
26- يَوْمَ لَا يُغْنِي مَوْلًى عَن مَّوْلًى شَيْئًا وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ ﴿۴۱﴾
روزي كه هيچ دوستي كمترين كمكي به دوستش نميكند و از هيچ سو ياري نميشوند. (۴۱)
27- إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي مَقَامٍ أَمِينٍ ﴿۵۱﴾
پرهيزكاران در جايگاه امن و اماني هستند. (۵۱)
28- فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿۵۸﴾
ما آن (قرآن) را بر زبان تو آسان ساختيم تا متذكر شوند. (۵۸)
سوره ی جاثیه
29- وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِن رِّزْقٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ آيَاتٌ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ﴿۵﴾
و نيز در آمد و شد شب و روز و رزقي كه خداوند از آسمان نازل كرده، و به وسيله آن زمين را بعد از مردنش حيات بخشيده، و همچنين در وزش بادها نشانههاي روشني است براي جمعيتي كه اهل تفكرند. (۵)
30- هَذَا هُدًى وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ لَهُمْ عَذَابٌ مَّن رِّجْزٍ أَلِيمٌ ﴿۱۱﴾
اين (قرآن) مايه هدايت است، و كساني كه به آيات پروردگارشان كافر شدند عذابي سخت و دردناك دارند. (۱۱)
31- اللَّهُ الَّذِي سخَّرَ لَكُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِيَ الْفُلْكُ فِيهِ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۱۲﴾
خداوند همان كسي است كه دريا را مسخر شما كرد تا كشتيها به فرمانش در آن حركت كنند و بتوانيد از فضل او بهره گيريد، و شايد شكر نعمتهايش را بجا آوريد. (۱۲)
32- وَسَخَّرَ لَكُم مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مِّنْهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لَّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﴿۱۳﴾
او آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است همه را از سوي خودش مسخر شما ساخته، در اين نشانههاي مهمي است براي كساني كه اهل فكرند.
(۱۳)
33- مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاء فَعَلَيْهَا ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ ﴿۱۵﴾
كسي كه عمل صالحي بجا آورد براي خود بجا آورده است و كسي كه كار بد ميكند به زيان خود او است، سپس همه شما به سوي پروردگارتان بازمي گرديد. (۱۵)
34- إِنَّهُمْ لَن يُغْنُوا عَنكَ مِنَ اللَّهِ شَيئًا وإِنَّ الظَّالِمِينَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُتَّقِينَ ﴿۱۹﴾
آنها هرگز نميتوانند تو را در برابر خداوند بينياز كنند و از عذابش برهانند، و ظالمان يار و ياور يكديگرند، اما خداوند يار و ياور پرهيزگاران است (۱۹)
35- قُلِ اللَّهُ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يَجْمَعُكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا رَيبَ فِيهِ وَلَكِنَّ أَكَثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۲۶﴾
بگو خداوند شما را زنده ميكند، سپس ميميراند، بار ديگر در روز قيامت كه در آن ترديدي نيست جمع آوري ميكند، ولي اكثر مردم نميدانند. (۲۶)
36- وَإِذَا قِيلَ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَالسَّاعَةُ لَا رَيْبَ فِيهَا قُلْتُم مَّا نَدْرِي مَا السَّاعَةُ إِن نَّظُنُّ إِلَّا ظَنًّا وَمَا نَحْنُ بِمُسْتَيْقِنِينَ ﴿۳۲﴾
و هنگامي كه گفته ميشد وعده خداوند حق است و در قيامت هيچ شكي نيست، شما ميگفتيد: ما نميدانيم قيامت چيست ؟ ما تنها گماني در اين باره داريم، و به هيچوجه يقين نداريم! (۳۲)
37- وَقِيلَ الْيَوْمَ نَنسَاكُمْ كَمَا نَسِيتُمْ لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا وَمَأْوَاكُمْ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن نَّاصِرِينَ ﴿۳۴﴾
و به آنها گفته ميشود: امروز شما را فراموش ميكنيم همانگونه كه شما ديدار امروز را فراموش كرديد، و جايگاه شما دوزخ است، و هيچ ياوري نداريد! (۳۴)
38- فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَرَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۳۶﴾
بنابراين حمد و ستايش مخصوص خدا است، پروردگار آسمانها و پروردگار زمين، و پروردگار همه جهانيان. (۳۶)
39- وَلَهُ الْكِبْرِيَاء فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۳۷﴾
و براي او است كبريا و عظمت در آسمان و زمين و او عزيز و حكيم است. (۳۷)
40- صدق الله العلی العظیم
عبارتی كه برای تأیید كلام الهی، در پایان قرائت قرآن، گفته می شود «صدق الله العلی العظیم» است.
طبق آنچه در «قاموس قرآن» در عبارت آمده است: واژه «علی» هشت بارو «عظیم» شش مرتبه وصف خدای متعال در قرآن آمده است؛ كه در دو مورد:
«و هو العلی العظیم و او (خدا) بلند مرتبه و با عظمت است با هم آمدهاند».
التماس دعا
یاعلی
باتشکرفراوان
سوره ی جاثیه
29- وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِن رِّزْقٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ آيَاتٌ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ﴿۵﴾
و نيز در آمد و شد شب و روز و رزقي كه خداوند از آسمان نازل كرده، و به وسيله آن زمين را بعد از مردنش حيات بخشيده، و همچنين در وزش بادها نشانههاي روشني است براي جمعيتي كه اهل تفكرند. (۵)
30- هَذَا هُدًى وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ لَهُمْ عَذَابٌ مَّن رِّجْزٍ أَلِيمٌ ﴿۱۱﴾
اين (قرآن) مايه هدايت است، و كساني كه به آيات پروردگارشان كافر شدند عذابي سخت و دردناك دارند. (۱۱)
31- اللَّهُ الَّذِي سخَّرَ لَكُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِيَ الْفُلْكُ فِيهِ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۱۲﴾
خداوند همان كسي است كه دريا را مسخر شما كرد تا كشتيها به فرمانش در آن حركت كنند و بتوانيد از فضل او بهره گيريد، و شايد شكر نعمتهايش را بجا آوريد. (۱۲)
32- وَسَخَّرَ لَكُم مَّا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مِّنْهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لَّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﴿۱۳﴾
او آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است همه را از سوي خودش مسخر شما ساخته، در اين نشانههاي مهمي است براي كساني كه اهل فكرند.
(۱۳)
33- مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاء فَعَلَيْهَا ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ ﴿۱۵﴾
كسي كه عمل صالحي بجا آورد براي خود بجا آورده است و كسي كه كار بد ميكند به زيان خود او است، سپس همه شما به سوي پروردگارتان بازمي گرديد. (۱۵)
34- إِنَّهُمْ لَن يُغْنُوا عَنكَ مِنَ اللَّهِ شَيئًا وإِنَّ الظَّالِمِينَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُتَّقِينَ ﴿۱۹﴾
آنها هرگز نميتوانند تو را در برابر خداوند بينياز كنند و از عذابش برهانند، و ظالمان يار و ياور يكديگرند، اما خداوند يار و ياور پرهيزگاران است (۱۹)
35- قُلِ اللَّهُ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يَجْمَعُكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا رَيبَ فِيهِ وَلَكِنَّ أَكَثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۲۶﴾
بگو خداوند شما را زنده ميكند، سپس ميميراند، بار ديگر در روز قيامت كه در آن ترديدي نيست جمع آوري ميكند، ولي اكثر مردم نميدانند. (۲۶)
36- وَإِذَا قِيلَ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَالسَّاعَةُ لَا رَيْبَ فِيهَا قُلْتُم مَّا نَدْرِي مَا السَّاعَةُ إِن نَّظُنُّ إِلَّا ظَنًّا وَمَا نَحْنُ بِمُسْتَيْقِنِينَ ﴿۳۲﴾
و هنگامي كه گفته ميشد وعده خداوند حق است و در قيامت هيچ شكي نيست، شما ميگفتيد: ما نميدانيم قيامت چيست ؟ ما تنها گماني در اين باره داريم، و به هيچوجه يقين نداريم! (۳۲)
37- وَقِيلَ الْيَوْمَ نَنسَاكُمْ كَمَا نَسِيتُمْ لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا وَمَأْوَاكُمْ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن نَّاصِرِينَ ﴿۳۴﴾
و به آنها گفته ميشود: امروز شما را فراموش ميكنيم همانگونه كه شما ديدار امروز را فراموش كرديد، و جايگاه شما دوزخ است، و هيچ ياوري نداريد! (۳۴)
38- فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَرَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۳۶﴾
بنابراين حمد و ستايش مخصوص خدا است، پروردگار آسمانها و پروردگار زمين، و پروردگار همه جهانيان. (۳۶)
39- وَلَهُ الْكِبْرِيَاء فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۳۷﴾
و براي او است كبريا و عظمت در آسمان و زمين و او عزيز و حكيم است. (۳۷)
40- صدق الله العلی العظیم
عبارتی كه برای تأیید كلام الهی، در پایان قرائت قرآن، گفته می شود «صدق الله العلی العظیم» است.
طبق آنچه در «قاموس قرآن» در عبارت آمده است: واژه «علی» هشت بارو «عظیم» شش مرتبه وصف خدای متعال در قرآن آمده است؛ كه در دو مورد:
«و هو العلی العظیم و او (خدا) بلند مرتبه و با عظمت است با هم آمدهاند».
التماس دعا
یاعلی
باتشکرفراوان
باعرض سلام و احترام
ترجمه ی تمامی اجزایی که بر عهده ی بنده ی حقیر بود با کمک و توکل برخدا قرائت شد
:Gol::Gol::Gol:از بانیان این طرح بزرگ و معنوی تشکر و قدردانی می نمایم اجرشون با سالار شهیدان (ع) :Gol::Gol::Gol:
از اینکه دوستان متنهای بنده را قرائت کردند ممنون و سپاسگزارم
اگزر جزیی باقی مانده اعلام فرمایید تا بنده قرائت کنم
التماس دعای مخصوص
یاعلی
باتشکرفراوان
پرهيزكاران در جايگاه امن و اماني هستند. (۵۱)
:Hedye::Hedye::Hedye:
بنام خدا یا امام هادی ادرکنی
سلام و عرض ادب و خداقوت
جزء انتخابی بنده هم امروز تمام شد (جزء 10 قران کریم ) :Kaf:
بامفاهیم آیات جالبی آشنا شدم که در پست های بعدی به برخی از انها اشاره خواهم کرد (ان شالله):ok:
و الحمدلله ربّ ا لعالمین :Gol:
[FONT="]سوره 7. اعراف آيه 124, 125
[FONT="]آيه
[FONT="]لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُم مِّنْ خِلَفٍ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ
[FONT="]قَالُواْ إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ
[FONT="]ترجمه
[FONT="]حتماً دست و پاهایتان را بر خلاف یكدیگر (یكى از راست و یكى از چپ) قطع خواهم كرد، سپس همهى شما را به دار خواهم كشید.
([FONT="]ساحران در پاسخ) گفتند: (مهم نیست، هرچه مىخواهى بكن) همانا ما به سوى پروردگارمان بازمى گردیم.
[FONT="]نکته ها
[FONT="]شبیه این آیات را در سورهى طه نیز مىخوانیم، البتّه در قرآن اشارهاى به عملى شدن این تهدیدها نیست، امّا به نقل روایات وتاریخ، فرعون، مؤمنان به موسى علیه السلام را قطعه قطعه كرد و به شاخههاى درخت خرما آویخت. چنانكه طبرى مىگوید: «كانوا أوّل النّهار كفّاراً سحرة و آخر النّهار شهداء بَررَة» اوّل روز، كافرانى ساحر و در آخر روز، شهیدانى نیكوكار بودند.
[FONT="]فرعون و فرعونیان با آن همه تدارك و سر و صدا، سرانجام تحقیر شدند، «انقلبوا صاغرین»، امّا ساحران در اثر ایمان، به رشد و سعادت رسیده و مرگ در راه عقیدهى حقّ را بر زندگى تحت سلطهى فرعون ترجیح دادند. «الى ربّنا منقلبون»
[FONT="]پيام ها
1- [FONT="]خشونت و تهدید، از حربههاى زورگویان وقدرتمندان است. «لاُقطّعنّ»
2- [FONT="]طاغوتها، براى جلوگیرى از نفوذ اندیشههاى اصلاحى و انقلابى، پیشتازان انقلاب را تهدید، شكنجه و به قتل مىرسانند. «لاصلّبنّكم»
3- [FONT="]انسان، محكوم نظامها و محیطها نیست، و با ایمان و اراده مىتواند در برابر همهى آنها مقاومت كند. «لاُقطّعنّ - قالوا»
4- [FONT="]آنكه با بصیرت ایمان آورد، با امواج مختلف دست از ایمان بر نمىدارد و از تهدید نمىترسد. «قالوا انّا الى ربّنا» آرى ایمان، انسان را دگرگون و ظرفیّت او را بالا مىبرد. ساحرانى كه دیروز در انتظار پاداش فرعون بودند، امروز به خاطر ایمان، آن چیزها برایشان ارزشى ندارد.
5 - [FONT="]مرگ در راه حقّ، بهتر از زندگى در راه باطل است. «الى ربّنا منقلبون»
6- [FONT="]به سابقهى ایمان و عبادت نباید مغرور شد، گاهى چند ساحر و كافر با یك تحوّل، از همه سبقت مىگیرند. «الى ربّنا منقلبون»
7- [FONT="]در شیوهى تبلیغ، از جوانمردىهاى گذشتگان یاد كنیم. «قالوا...»
8 - [FONT="]ایمان به معاد ویادآورى آن در مقابل خطرها وتهدیدها، انسان را بیمه مىكند. «الى ربّنا منقلبون» چنانكه به فرعون گفتند: هر كارى انجام دهى، سلطهى تو تنها در محدودهى این دنیاست. «فاقض ما أنت قاض انّما تقضى هذه الحیاة الدّنیا» [224]
9- [FONT="]از هدایت افراد منحرف حتّى رهبران آنها مأیوس نشویم، چه بسا توبه كرده و یك دفعه عوض شوند. «قالوا انّا الى ربّنا منقلبون»
224) [FONT="]طه، 72
[FONT="]سوره 7. اعراف آيه 126
[FONT="]آيه
[FONT="]وَمَا تَنقِمُ مِنَّآ إِلَّا أَنْ ءَامَنَّا بَِايَتِ رَبِّنَا لَمَّا جَآءَتْنَا رَبَّنَآ أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْراً وَتَوَفَّنَا مُسْلِمِينَ
[FONT="]ترجمه
[FONT="]و (اى فرعون!) تو از ما انتقام نمىكشى جز براى اینكه ما به آیات (و معجزات) پروردگارمان كه براى ما آمد ایمان آوردهایم. پرودگارا! بر ما صبر و شكیبایى فرو ریز و ما را مسلمان و فرمانبردار بمیران.
[FONT="]نکته ها
[FONT="]این آیه، پاسخى به جوسازىها وتهمتهایى است كه از سوى فرعون نسبت به مؤمنان و همراهان حضرت موسى انجام مىگرفت و در آیات گذشته به آنها اشاره شد، از قبیل اینكه شما توطئهگر هستید وقصد تصاحب وطن و كاشانه مردم و اخراج آنان را دارید. آنان گفتند: شما نیز مىدانید كه جرم ما این تنها ایمان ماست، نه آنچه شما مىگویید.
[FONT="]امام صادق علیه السلام فرمود: كسى كه خود را برتر از دیگران بداند مستكبر است. به حضرت گفتند: گاهى انسان به دلیل آنكه دیگران مشغول گناهند و او گناه نمىكند خود را برتر مىداند! حضرت فرمودند: شاید او توبه كرده و بخشیده شده است، ولى تو خبر ندارى و هنوز او را چنان مىبینى. مگر داستان ساحران را نشنیدهاى كه با انگیزهى شكست موسى آمدند، ولى توبه كرده و هدایت شدند و پایان خوبى داشتند. [225]
225) [FONT="]تفسیر نورالثقلین
[FONT="]پيام ها
1- [FONT="]ایمان به خدا و زیر بار طاغوت نرفتن، بىدردسر نیست. «و ما تنقم»
2- [FONT="]ایمانى ارزش دارد كه براساس برهان و پس از دیدن نشانههاى حقیقت باشد. «آمنّا بآیات ربّنا لمّا جائتنا»
3- [FONT="]طاغوتها با فكر و عقیدهى توحیدى مخالفند، نه با آدمها. «الاّ أن آمنّا»
4- [FONT="]نشانهى مؤمنان راستین، آرامش، مقاومت، صراحت، شجاعت، تضرّع و دعا بخصوص در هنگام سختىهاست. «آمنّا... ربّنا افرغ علینا صبراً»
5 - [FONT="]در دعا به ربوبیّت خداوند متوسّل شویم. «ربّنا»
6- [FONT="]بهترین شیوه در برابر تهدید طاغوتها، دعا و توكّل بر خدا و حفظ ایمان و پایدارى است. «ربّنا أفرغ علینا صبراً و توفّنا مسلمین»
7- [FONT="]وقتى تهدیدها سنگین باشد، صبر و مقاومت بیشترى هم مىطلبد. ساحران گفتند: «أفرغ علینا صبراً» یعنى دل ما را پر از صبر كن ونگفتند: «أنزل علینا»
8 - [FONT="]حسن عاقبت، نیاز به دعا، استمداد وتوفیق الهى دارد. «ربّنا... توفّنا مسلمین»
[FONT="]سوره 7. اعراف آيه 127
[FONT="]آيه
[FONT="]وَقَالَ الْمَلَأُ مِن قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُواْ فِى الْأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَءَالِهَتَكَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَآءَهُمْ وَنَسْتَحْىِ نِسَآءَهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَهِرُونَ
[FONT="]ترجمه
[FONT="]و اشراف قوم فرعون (به او) گفتند: آیا موسى و قومش را رها مىكنى تا در این زمین فساد نمایند و موسى، تو و خدایانت را رها كند؟! (فرعون) گفت: به زودى پسرانشان را مىكشیم و زنانشان را (براى كنیزى) زنده نگاه مىداریم و ما بر آنان تسلّط كامل داریم.
[FONT="]نکته ها
[FONT="]فرعون پس از شكست در برابر موسى، از آن حضرت وبنىاسرائیل دست برداشت. در این مدّت تبلیغات پیروان موسى زیاد شد تا آنجا كه اشراف قوم فرعون از سكوت او احساس خطر كرده و خواستار جلوگیرى و برخورد با آنان شدند.
[FONT="]فرعون خود را خالق نمىدانست، بلكه «ربّ» مىپنداشت: «انا ربّكم الاعلى» [226] و مىگفت: براى شما معبودى جز خود سراغ ندارم، «ما عَلمتُ لكم من اله غیرى» [227] ولى او و مردمش معبودهایى داشتند و آنها را به عنوان مظاهرى از خالق مىپرستیدند. «آلهتك»
226) [FONT="]نازعات، 24
227) [FONT="]قصص، 38
[FONT="]پيام ها
1- [FONT="]بخشى از مفاسد طاغوتها، به خاطر فساد اطرافیان است. «وقال الملأ»
2- [FONT="]رژیمهاى باطل طاغوتى، در مواجه با حقّ و مردان حقّ، دچار تصمیمهاى متضادّ و سردرگم مىشوند. لذا فرعون گاهى تصمیم به قتل موسى مىگیرد، «ذرونى اَقتُل موسى» [228] و گاهى او را آزاد مىگذارد تا آنجا كه مورد اعتراض اطرافیان قرار مىگیرد. «أتذر موسى و قومه»
3- [FONT="]حركت اصلاحى پیامبران از دید طاغوتها، فساد، فتنه، اغتشاش و خلاف مصالح عمومى است. «لیفسدوا فى الارض»
4- [FONT="]حذف پسران و حفظ زنان، یك سیاست فرعونى است تا جوانمردى و غیرت از مردان رخت بربندد و زنان، ابزار برنامهها و سیاستهاى آنان شوند. مثل سیاست استعمارى امروز. «سنقتّل ابناءهم و نستحیى نساءهم»
5 - [FONT="]مخالفان انبیا، براى دو قشر جوان دختر و پسر برنامهها دارند. «سنقتّل ابناءهم و نستحیى نساءهم»
6- [FONT="]سردادن شعارهاى تو خالى براى حفظ خود، سیاست فرعونى است. «انّا فوقهم قاهرون» (این جمله كنایه از تسلّط كامل است)
228) [FONT="]غافر، 26
بنام خدا
یا امام هادی
سلام و عرض ادب :Gol:
از همگی قبول باشد ان شالله :Gol:
ممنون از همکاری شما :Gol:
سلام خداقوت مثل اینکه من خیلی خیلی دیر رسیدم . جزئی هست که من بخونم یا ...؟ من تازه اومدم تو جمعتون . مرسی
سلام
با عرض معذرت من چند روزی قطع بودم
مال منم تموم شده
از همگی قبول باشه:Rose::Rose:
سلام:Gol:
انشالله از همه دوستان قبول باشه، جز 19 خوانده شد.
[FONT=times new roman]جزء 2
و به آنان كه در راه خدا كشته مىشوند مرده نگوييد ، بلكه [در عالم برزخ] داراى حيات ويژهاند ، ولى شما [كيفيت آن حيات ويژه را] درك نمىكنيد .«154»
و بىترديد شما را به چيزى اندك از ترس و گرسنگى و كاهش بخشى از اموال و محصولات [نباتى يا ثمرات باغ زندگى از زن و فرزند] آزمايش مىكنيم . و صبركنندگان را بشارت ده .«155»
اينانند كه گمراهى را به جاى هدايت ، و عذاب را به عوض آمرزش خريدهاند ، شگفتا ! چه شكيبايند بر آتش .«175»
هنگامى كه بندگانم از تو درباره من بپرسند ، [بگو :] يقيناً من نزديكم ، دعاى دعا كننده را زمانى كه مرا بخواند اجابت مىكنم ؛ پس بايد دعوتم را بپذيرند و به من ايمان آورند ، تا [به حقّ و حقيقت] راه يابند [و به مقصد اعلى برسند] .«186»
و از مردم كسى[مانند على بن ابيطالب عليهالسلام] است كه جانش را براى خشنودى خدا مىفروشد و خدا به بندگان مهربان است .«207»
كيست كه براى جلب خوشنودى خدا «به نيازمندان» قرضالحسنه بپردازد ، تا آن را برايش چندين برابر بيفزايد ؟ و خداست كه [روزى را] تنگ مىگيرد و وسعت مىدهد ؛ و [همه شما را براى دريافت پاداش] به سوى او بازمىگردانند.«245»
[FONT=times new roman]
سلام و عرض ادب
جزء 2 بنده تمام شد. جزء 18 هم که برای مادرم بود روز دوم خونده بودن.
[FONT=times new roman]التماس دعا:Gol:
سلام به همه ی دوستان از همگی قبول باشه:Gol:... جزء 7 هم خوانده شد:Gol:
بنام خداوند کریم
یا امام هادی ادرکنی
باسلام و عرض ادب و احترام و آرزوی قبولی اعمال از همه ی دوستان بزرگوار :Gol:
باشرمندگی فراوان ،خواستم اطلاع دهم :
بنده متأسفانه ،مدتی که نمی دانم چند هفته یا چندماه طول خواهد کشید، توفیق فعالیت در سایت مقدس اسک دین را نخواهم داشت
از همه طلب حلالیت و التماس دعا دارم و همین جا ،این تاپیک و ختم نورانی را به استارتر محترمش، جناب شهید علی اصغر پازوکی بزرگوار و محترم می سپارم تا به هرکه
صلاح دیدند بسپارند و از همه ،بویژه ایشان، عذرخواهی می کنم
اگرعمرو توفیقی بود و برگشتم، با کمال میل، دوباره همراه دوستان ارزشمند این تاپیک و همچنین گروه نورانی الصّادقین ،خواهم بود ..ان شاء الله :Gol:
سلام :Gol:
منو پریسا هم جزء یک رو تموم کردیم
پریسا قرار بوده هفته ی قبل خبر بده،ولی یادش رفته :|
سلام دوستان
سیده رقیه هم ترجمه جزء20 رو خونده. چون نمیاد سایت به من گفت اعلام کنم.
سلام.اگه جزئی هست ب منم بدین؟ فقط نیت اش چی بود من نفهمیدم یعنی چی !!!!!