آسیب های ازدواج دوم بر همسر اول
تبهای اولیه
سلام
یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود
لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:
اين مقاله درباره تعدد زوجات است لطف كنيد برايم ترجمه كنيد بدانم نظر دانشمندان اهل تسنن درباره اين ازدواج چيست؟ من نتوانستم دقيق معناي آن را بفهمم ولي ظاهرا خانمي پرسشگر است و اشكال كننده؟ الأثر النفسي للتعدد على نفسية الزوجة، كيف يتم تداركه؟ السؤال
السلام عليكم ورحمة الله وبركاته...إذا أراد رجل أن يتزوج على زوجته، ولا توجد حاجة ملحة لهذا التعدد إلا رغبة في زيادة المتعة فقط, وفي هذه الحالة هناك زوجات ستغار الغيرة العادية، وهناك الغيرة الشديدة، وهناك من ستصل لحالة الاكتئاب , فكيف نعرف من خلال تصرفات الزوجة أنها وصلت لحالة الاكتئاب، أو أنها ما زالت في مرحلة الغيرة العادية؟
وأي الأمرين أشد على النفس في هذه الحالة، حرمان الزوج من زيادة الإمتاع الجسدي؟ أم حرمان الزوجة من الاستقرار العاطفي مع زوجها بالتعدد؟ أي الأمرين أشد على النفس حتى نتخلى عنه ونتركه لارتفاع المفسدة على المصلحة؟
(وأرجو الرد من واقع العرف الاجتماعي الذي نعيش فيه، لا من عرف مضى عليه أكثر من ألف سنة )
الإجابــة
بسم الله الرحمن الرحيم
الأخت الفاضلة/ دعاء حفظها الله.
السلام عليكم ورحمة الله وبركاته، وبعد:نرحب بك -ابنتنا الكريمة- في الموقع، ونشكر لك هذا السؤال، ونؤكد لك أننا نحتكم إلى الشرع الحنيف الذي لا يتغير ولا يتبدل ولا يبالي بأعراف الناس وعاداتهم، فإن هذه العادات هي التي تُحكم بالشرع وليس العكس.
ونحب أن نؤكد أن التعدد إذا طُبق بالطريقة الصحيحة كما جاء عن رسولنا – عليه صلاة الله وسلامه – وحصل فيه العدل، وحصل فيه الإكرام للزوجة، وحصل فيه الصبر على الزواج كما كان يحصل من رسول رب الأرض والسموات، الذي صبر على آثار الغيرة واحتمل كل ما جاءه – عليه الصلاة والسلام – من الغيرة، وما كان يتدخل أو يغضب من الغيرة من زوجاته إلا إذا توجهت الغيرة لتكون غيبة أو نميمة أو ضرر لطرف آخر، عند ذلك فقط يُذكّر بالله -تبارك وتعالى-.
ولذلك ينبغي أن يعلم كل رجل يريد التعدد ضرورة أن يعيش هدي النبي - صلى الله عليه وسلم – الذي طبق العدل، فكان يُحمل وهو مريض من بيتٍ إلى بيتٍ - عليه الصلاة والسلام – الذي ما حاسب أي واحدة من زوجاته على غيرتها، على مجرد الغيرة، وإن وصلت إلى كسر الإناء، وإن وصلت إلى غير ذلك، النبي - صلى الله عليه وسلم – كان يحتمل ويحتمل ويحتمل، وكان يقول: (غارتْ أمكم) عليه صلاة الله وسلامه، لكنه كان يتدخل ليقيم العدل، ليذكّر بالله -تبارك وتعالى-، عندما تعتدي المرأة على أختها، عندما تغتاب المرأة – بدافع الغيرة – أختها (الزوجة الأخرى) عند ذلك يُذكّر بالله -تبارك وتعالى-.
ونحن نريد أن نقول: نحن ينبغي في هذه الأمور أن نعود إلى الشرع، لا إلى ثقافة المسلسلات، وينبغي أن تعلم كل زوجة أن هذا الرجل الذي تُبيح له الشريعة {مثنى وثلاث ورُباع} هي الشريعة التي ترجمه إذا زنى، إذا وقع فيما يُغضب الله -تبارك وتعالى-.
ونحب أن نؤكد أن الإسلام يحتفي بالرجل ويحتفي بالمرأة، لكن إذا كان الرجل يرى أنه سيقع في فتن، أنه سيقع فيما حرم الله -تبارك وتعالى-، ويستطيع أن يُقيم العدل الكامل، ويستطيع أن يصبر، ويستطيع أن يعدل، ويستطيع أن يقوم بواجب البيتين على أكمل الوجوه، ويستطيع أن يحتمل الغيرة من زوجاته، هذا هو الذي ينبغي أن يسير في هذا الاتجاه، أما الذي يقصر في حق الزوجة الأولى ويريد الثانية فهذا مرفوض، أما الذي لا يستطيع أن يعدل فهذا مرفوض، أما الذي لا يستطيع أن يقيم العدل وليست عنده إمكانيات فهذا مرفوض، هذه مسائل لا بد أن نقف عندها.
والشريعة ليست مسؤولة عن النماذج الفاشلة، أنا أقول: هناك تعدد، وهناك نماذج ناجحة، هي التي ينبغي أن نسلط عليها الأضواء، وليس كما يحصل في المسلسلات، ونريد أن نؤكد أن الإعجاز في التعدد مما أشاد به حتى أعداء الدين، والإسلام لم يأتِ بالتعدد، لكنه الدين الذي نظمه، وحفظ للمرأة حقوقها.
نسأل الله أن يفقهنا في الدين، ونشكر لك هذا السؤال، ونريد أن نقول: كل حالة لها تفاصيل مختلفة، لكن هذا كلام عام يُقال، ونريد أن نقول: مهما كانت غيرة المرأة فإنها دليل على شدة حبها لزوجها، ومن هنا ينبغي أن يقدر هذه الغيرة، ويبالغ في إكرام الزوجة والصبر عليها، ونسأل الله التوفيق للجميع.
با تشکر
در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:
[="Tahoma"][="DarkGreen"]سلام
خب دوست يك محكي هم خودشان بزنند هركسي كليت را بخواند و پرسش و پاسخ را در چند سطر بنويسيد
اگر هم عربي شما خوب است كه ترجمه كنيد[/]
راهنمايي
اكتئاب : افسردگي
غيرت: حسادت
مسلسلات:سريال هاي ماهواره اي و تلفازي:Nishkhand:
ونحب أن نؤكد أن الإسلام يحتفي بالرجل ويحتفي بالمرأة، لكن إذا كان الرجل يرى أنه سيقع في فتن، أنه سيقع فيما حرم الله -تبارك وتعالى-، ويستطيع أن يُقيم العدل الكامل، ويستطيع أن يصبر، ويستطيع أن يعدل، ويستطيع أن يقوم بواجب البيتين على أكمل الوجوه، ويستطيع أن يحتمل الغيرة من زوجاته، هذا هو الذي ينبغي أن يسير في هذا الاتجاه، أما الذي يقصر في حق الزوجة الأولى ويريد الثانية فهذا مرفوض، أما الذي لا يستطيع أن يعدل فهذا مرفوض، أما الذي لا يستطيع أن يقيم العدل وليست عنده إمكانيات فهذا مرفوض، هذه مسائل لا بد أن نقف عندها.
مهم اين جا است كه مرد ميدان ميخواد و جيگر شير:Nishkhand:
مهما كانت غيرة المرأة فإنها دليل على شدة حبها لزوجها،
البته به اين شدت قبول ندارم
از نظر روانشناختي حسادت زياد زن به معناي عشق به شوهر نيست.
حسادت شديد ريشه در «خودشيفتگي افراطي» دارد.
فرد خود شيفته ديكتاتور و مستبد است.
و استبداد با دوست داشتن همخواني ندارد
و اگر فردي بگويد من فرد مستبدي را دوست دارم يا از روي ترس مي گويد يا تملق يا دروغگو.
سلام
البته جاهایی درست گفته اما جاهایی هم دیگه نویسنده سنی شروع به توجیه رفتار عایشه کرده!
چون عایشه هم مثل بسیاری از خانمهای امروزی غیرتی بوده و نسبت به تمام همسران پیامبر طبق آنچه که خود علمای اهل سنت نقل کرده اند غیرت داشته است این هم نمونه ای که در این مقاله اشاره کرده
وكان يقول: (غارتْ أمكم)
داستان غارت امکم که اهل سنت نقل می کنند چیه؟
روزی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در خانه عایشه بود، که خادم صفیه ظرف غذایی را برای پیامبر آورد. عایشه محکم بر دست خادم زد و کاسه افتاد و دو نیم شد و غذا بر زمین ریخت. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) تکه های ظرف را کنار هم گذاشت و طعام را جمع آوری کرد و در ظرف ریخت و فرمودند: کلوا، غارتْ امّکم؛ بخورید، مادرتان غیرتش به جوش آمده است. و خادم را نگه داشت تا هنگامی که از خودش فارغ شد. آن گاه کاسه سالمی از خانه عایشه به جای کاسه شکسته شده به خادم داد و کاسه شکسته شده را نگه داشت.(سنن بیهقی، ج6، ص96)
این قصه با عبارتهای مختلف در سنن بیهقی، بخاری، مسند احمد حنبل آمده است و نشان میدهد
اولاً: این داستان پس از نزول سوره احزاب و پس از جنگ خندق واقع شده است و بر طبق روایتی که صفیه تهیه کننده غذا باشد، حادثه پس از جنگ خیبر واقع شده است، زیرا صفیه پس از این جنگ همسر پیامبر شد.
ثانیا: پیامبر به جای عصبانی شدن و نشان دادن عکس العملی تند، با گفتن جمله «غارت امکم»، خشم خود را فرو نشاند. این قسمت را بعدا شاید به طور مشروح توضیح بدهم.
ثالثا: پیامبر برای پایان دادن مسأله و ناراحت نشدن همسر دیگر و جبران خسارت وارده و نیز مجازات شکننده کاسه، کاسه ای را از خانه عایشه به خادم داد، تا به صفیه بدهد.
بعد این شخص از این روایت و برای توجیه اعمال عایشه نتیجه می گیرد که
ونريد أن نقول: مهما كانت غيرة المرأة فإنها دليل على شدة حبها لزوجها، ومن هنا ينبغي أن يقدر هذه الغيرة، ويبالغ في إكرام الزوجة والصبر عليها
که البته در تاپیک های مختلف به این سوال پاسخ داده شده است و ثابت شده است که این غیرت زن خلاف فطرت از روی حسد و از رذایل اخلاقی است و مطالبی که خوانندگان این دو تاپیک را مطالعه کنند:
http://www.askdin.com/thread49190.html
http://www.askdin.com/thread49134-14.html
اما خوب حرف درست هم زده در این مقاله مثل:
ونؤكد لك أننا نحتكم إلى الشرع الحنيف الذي لا يتغير ولا يتبدل ولا يبالي بأعراف الناس وعاداتهم، فإن هذه العادات هي التي تُحكم بالشرع وليس العكس.
و تاکید می کنیم که ما به شرع حنیف که نه تغییر می کند و نه تبدیل به حکم دیگری می شود حکم می کنیم و اعتنایی هم به عرف و رسوم مردم نداریم زیرا که این عادات و رسوم و عرف است که باید بر شرع تطبیق یابد و نه عکس
[="Tahoma"]من هنا ينبغي أن يقدر هذه الغيرة، ويبالغ في إكرام الزوجة
علامه طباطبایی در المیزان می گوید:
[/HR]
و در کافى از امام صادق (علیه السلام ) روایت کرده که در ضمن حدیثى فرمود: و غیرت را به مردان داد و به همین جهت بر زنان تحریم کرد که با غیر همسرش رابطه داشته باشد، ولى براى مردان چهار زن را حلال کرد براى اینکه خداى عزوجل ، کریم تر و بزرگوارتر از آن است که زنان را از یک سو گرفتار غیرت کند و از سوى دیگر به شوهران اجازه دهد که به غیر ایشان سه زن دیگر بگیرند.
غیرت یکى از فضایل اخلاقى است
مؤ لف قدس سره : از روایت مذکور روشن مى شود که غیرت یکى از اخلاق حمیده و ملکات فاضله است و آن عبارت است از دگرگونى حالت انسان از حالت عادى و اعتدال ، بطورى که انسان را براى دفاع و انتقام از کسى که به یکى از مقدساتش اعم از دین ، ناموس و یا جاه و امثال آن تجاوز کرده ، از جاى خود مى کند و این صفت غریزى ، صفتى است که هیچ انسانى به طور کلى از آن بى بهره نیست هر انسانى را که فرض کنیم _ هر قدر هم که از غیرت بى بهره باشد _ باز در بعضى از موارد غیرت را از خود بروز مى دهد پس غیرت یکى از فطریات آدمى است و اسلام هم دینى است که بر اساس فطرت تشریع شده و در آن امور فطرى را گرفته و تعدیل مى کند آن مقدارش را که در حیات بشر لازم و ضرورى است معتبر و واجب مى سازد و آنچه نقص و خلل که در آن هست و بشر در زندگیش نیازى بدان ندارد حذف نموده و از اعتبار مى اندازد و همچنانکه مى بینیم همین روش را در فطریاتى چون علاقه به جمع مال و به دست آوردن خوراک و شراب و لباس و همسران و غیره معمول داشته است .
اگر ما مى بینیم که خداى عزوجل براى مردان با داشتن یک زن ، سه زن دیگر را حلال کرده _ با در نظر گرفتن اینکه اسلام رعایت حکم فطرت را نموده است _ لازمه اش این مى شود که نفرت و انزجارى که از زنان نسبت به هو و مشاهده مى کنیم حسد باشد، نه غیرت و به زودى در بحث آینده که راجع به تعدد زوجات است توضیح بیشترى مى دهیم و اثبات مى کنیم این حالت در زنان امرى است عرضى و حالتى است غیر فطرى ، که به آنان دست مى دهد (و زنان موظفند با آن مبارزه کنند، آنچنانکه با هر هوائى نفسانى دیگر باید مبارزه کنند.)
http://makarem.ir/compilation/Reader...id=0&pid=72361
[/HR]
با عرض سلام به دوستان گرامی
در ذیل ترجمه ای گذرا از متن سوال و جواب یاد شده را ارائه میکنیم و منتظر ارائه نقطه نظرات دوستان درباره پاسخ داده شده هستیم:
سوال پرسشگر
تاثیر روانی تعدد زوجات بر روح و روان همسر، چگونه جبران می شود؟
اگر مردی همسر دومی انتخاب کند، در حالی که نیاز فوری به این تعدد همسر ندارد بلکه تنها به منظور لذتجوئی جنسی بیشتر است، در این حالت همسران گاه دچار حسادت عادی میشوند، و گاه حسادت شدید، و حتی گاه کسانی به حالت افسردگی میرسند؛ حال چگونه می توان از طریق اقدامات همسر تشخیص داد که واکنشهای او از افسردگی است، و یا او هنوز در مرحله حسادت عادی است؟
سوال دیگر اینکه در این وضعیت کدامیک طاقت فرساتر است: محروم کردن شوهر از افزایش لذتجوئی فیزیکی و یا محروم کردن همسر از ثبات عاطفی با شوهرش بخاطر حکم تعدد زوجات؟ کدام طاقت فرساتر است تا آنرا بخاطر مصلحت و دفع مفسده ترک گوییم؟
لطفا در پاسخگویی واقعیت عرف اجتماعی که هم اکنون در آن زندگی میکنیم را مد نظر قرار دهید نه عرفی را که بیش از یک هزار سال از آن میگذرد.
پاسخ عالم اهل تسنن
به شما خوش آمد میگوییم، و تشکر میکنیم بابت این سوال، و تاکید میکنیم که ما باید توسل جوییم به شریعتی که تغییر و تبدیلی در آن راه ندارد و به عرفیات و عادات مردم اهمیت نمیدهد، این عادات باید بواسطه شریعت کنترل شود نه اینکه شریعت بواسطه این عادات کنترل گردد.
لازم به ذکر است که تعدد زوجات اگر طبق شیوه صحیحش انجام پذیرد همانگونه که از پیامبر نقل شده است و اگر شرایط اجرای عدالت و اکرام نسبت به همسر فراهم شود و در قبال رفتار همسران صبوری پیشه گردد همانگونه که از پیامبر مشاهده شده است که در برابر آثار حسادت زنانه صبوری میکرد و درباره حسادت همسرانش نه دخالت میکرد و نه عصبانی میشد بلکه صرفا آنجا که حسادت زنانه همسرانش در آستانه ابتلا به حرام الهی از قبیل غیبت و سخن چینی و ضرر زدن به دیگری بود پیامبر فقط ذکر خدا را یادآوری میکرد؛ [در این فرض این تعدد ازدواج بی اشکال است.]
از اینرو بر هر مردی که اراده تعدد زوجات دارد سزاوار است ملتزم شود که زندگی پیامبر را الگوی خود قرار دهد؛ زندگی ای که سراسر عدل است. او در حالیکه بیمار بود از خانه همسری به خانه همسر دیگرش برده میشد [تا حق تمامی همسرانش را ادا کند] بدون اینکه صرف حسادت زنانه همسران مانع انجام این کار شود هرچند این حسادت زنانه تا مرز شکستن ظرف یا غیر آن پیش میرفت. پیامبر در قبال این رفتار صبوری میکرد و میفرمود: مادرتان دچار حسادت زنانه شده است با اینحال برای اقامه عدل، دخالت میکرد و ذکر خدا را یادآوری مینمود آن هنگام که همسری بر همسر دیگر تعدی میکرد یا غیبتش را مینمود و پیامبر در این موارد خدا را به یادشان می آورد.
منظورمان این است که بگوییم: ما سزاوار است در این امور به شریعت تمسک جوییم نه فرهنگی که سریالهای تلوزیونی عرضه میکنند و سزاوار است که هر زنی این را بداند که همان شریعتی که به این مرد اجازه تعدد زوجات داده است او را بخاطر زنا کردن سنگسار میکند.
لازم به ذکر است که اسلام هم مرد را گرامی میدارد و هم زن را اما زمانی که مرد خود را در معرض افتادن در فتنه ها و ارتکاب حرام میبیند و توانایی دارد که عدالت کامل را درباره همسرانش بجا آورد و توانایی صبر و عدالت ورزی و آمادگی انجام وظایف واجبش در قبال همسرانش را به نحو کامل دارد و میتواند حسادت زنانه همسرانش را تحمل کند در این حال بر او سزاوار است در این مسیر قدم گذارد اما کسی که حتی در حق همسر اولش کوتاهی میکند و حال به فکر زوجه دوم است یا کسی که توانایی عدالت ورزیدن میان همسرانش را ندارد یا امکانات این عدالت ورزی را در اختیار ندارد اقدام چنین کسی برای تعدد زوجات، مردود است. اینها مسائلی است که باید مدنظر قرار دهیم.
شریعت مسئول نمونه های شکست خورده و ضعیف از موارد تعدد زوجات نیست؛ منظورم این است که تعدد زوجات وجود دارد و در میان آنها نمونه های موفق هم هست و این نمونه ها باید کانون توجه قرار گیرند؛ نه آنگونه که در سریالها به تصویر کشیده میشود.
لازم به ذکر است اعجازی که دین در مقوله تعدد زوجات نشان داده است از اموری است که حتی دشمنان دین آن را ستوده اند. اسلام حکم تعدد زوجات را نیاورد اما به آن نظم داد و حقوق زن را حفاظت نمود.
میخواهیم عرض کنیم هر صورتی حاوی حالتهای مختلف است؛ این پاسخی کلی به مساله است و اضافه میکنیم: حسادت زن هرچه که باشد دلیل بر شدت محبت زن به شوهرش است و به همین خاطر باید قدر آن را دانست و در اکرام به زوجه و صبر در برابر حسادتهای او کوشید.
در پناه حق
[="Tahoma"]آسیب های ازدواج دوم بر همسر اول
استاد شهید مطهری در مورد اشکالاتی که تعدد زوجات ممکن است به وجود آورد بحث نموده و به هریک از آنها جواب جداگانه ای می دهند . ایشان می فرماید: فرض کنیم می خواهیم درباره «سربازی اجباری » نظر بدهیم . اگر تنها از زاویه منافع و تمایلات خانواده ای که سرباز به آنها تعلق دارد بنگریم ؛ شک نیست که قانون سربازی وظیفه قانون خوبی نیست ! چه از این بهتر که قانونی بنام سرباز وظیفه وجود نداشت و عزیز دل خانواده از کنارشان دور نمی شد . اما بررسی این مسئله با این نحو صحیح نیست . بررسی صحیح آن بدین صورت است که ضمن توجه به جدا شدن فرزندی از خانواده و احتمالا داغدار شدن آن خانواده عواقب وخیم سرباز مدافع نداشتن برای کشور را در نظر بگیریم آنوقت است که کاملا معقول و منطقی می رسد که گروهی از فرزندان وطن بنام سرباز آماده دفاع و جانبداری برای کشور باشندو خانواده های آنها رنجهای ناشی از سربازی تحمل کنند.سپس در حال دیگری به اشکالات و معایب اشاره می کند و در صدد جواب به آنها بر می آید ایشان اشکال اول را چنین بیان می کند. از نظر روحی می گویند روابط زناشوئی منحصر به امور مادی و جسمانی ، یعنی تماسهای بدنی و حمایتهای مالی نیست . اگر منحصر به این امور بود تعدد زوجات قابل توجیه بود. زیرا امور مادی و جسمانی را می توان میان افراد متعدد قسمت کرد و به هر کدام سهمی داد. در روابط زناشویی آنچه عمده و اساس است امور روحی و معنوی است ، عشق ، عاطفه و احساسات است ، کانون ازدواج و نقطه پیوند دو طرف به یکدیگر دل است ، عشق و احساسات مانند هر امر روحی دیگر قابل تجزیه و تقسیم نیست ، نمی توان آنها را میان افراد متعدد سر شکن و جیره بندی کرد. مگر ممکن است دل را دونیم کرد یا در دوجا به گرو گذاشت . مگر می شود قلب را به دونفر تسلیم کرد؟ عشق و پرستش یکه شناس است شریک و رقیب نمی پذیرندایشان در جواب می فرماید : به عقیده ما در این میان قدری اغراق و جود دارد که روح ازدواج عاطفه و احساسات است و هم را ست است که احساسات قلبی در اختیار آدمی نیست . اما اینکه گفته شود احساسات قابل تقسیم نیست یک تخیل شاعرانه ، بلکه یک مغالطه است، سخن در ظرفیت روح بشر است. مسلماً روح آدمی آنقدر ضعیف و محدود نیست که نتواند دو علاقه را در خود جای دهد . پدری صاحب ده فرزند می شود وهر ده نفر را تا حد پرستش دوست دارد.و برای هم آنها فداکاری می کند.
تربیتی
استاد در مورد اشکال دوم که ممکن است وارد شود می فرماید: می گویند چند همسری زنان را به قیام و اقدام علیه یکدیگر و احیاناً شوهر وامیداوار و محیط زناشویی را که محیط صفا و صمیمیت می باشد را به میدان جنگ و جدال و اکنون کینه و انتقام تبدیل می کند . شهید پس از طرح اشکال در صدد پاسخ آمده و می فرماید : مرد و زنی زندگی می کنند و زندگی آنها جریان عادی خود را طی می کند . در این بین آن مرد در یک بر خورد فریفته زنی می شود و فورا هوس چند همسری به سرش می زند . پس از یک قول و قرار محرمانه ناگهان زن دوم مثل اجل معلق پا به خانه و لانه زن اول می گذارد و شوهر زندگی او را تصاحب می کند . ودر حقیقت به زندگی او شبیخون می زند . واضح است که عکس العمل روحی زن اول جز کینه و انتقام چیز دیگری نیست که در مورد تهدید شوهر خود قرار بگیرد. بزرگترین شکست برای یک زن این است که احساس کند نتوانسته قلب شوهر خود را نگهداری کند وببیند که دیگری آن را تصاحب کرده است. ایشان ادامه می دهند : اما اگر زن اول بداند که شوهر مجوز دارد از او سیر نشده است و روی آوردن به چند همسری به معنی پشت کردن به او نیست و مرد ژست استبداد و خودسری و هوسرانی را از خود دور کند و بر احترامات و عواطف خود نسبت به زن اول بیفزاید و همچنین اگر زن دوم توجه داشته باشد که زن اول حقوق دارد و حقوق او محترم است و تجاوز به آنها جایز نیست . خصوصا اگر همه متوجه شوند که در راه حل یک مشکل اجتماعی قدم بر می دارند مسلما از ناراحتیهای داخلی کاسته می شود.
اخلاقی
استاد شهید اشکال بعدی را که بر چند همسری وارد می شود را ذکر کرده و می فرمایند : می گویند اجازه تعداد زوجات اجازه (شره) و شهوت است ، به مرد اجازه می دهد هواپرستی کند. اخلاق ایجاب می کند که انسان شهوت خود را به حد اقل ممکن تعلیل دهد. ایشان پس از مطرح کردن نظرات دانشمندان خارجی و دین مبین اسلام به این نتیجه می رسد که نه تعداد زوجات ضد اخلاق و بهم زننده آرامش روحی و مخالفت پاکی نفوس است ، آنچنانکه امثال (اینتسکو ) می گویند و نه قناعت ورزیدن به زن و یا زمان مشروع خود ضد اخلاق است آنچنانکه بعضی ها عملا تبلیغ می کنند. ایشان نظر را یک تلقین غلطی می دانند که از اخلاق مسیحی ها بر پایه ریاضت است و از اخلاق هندی و بودایی و کلبی متاثر شده است عقیده دارند که اخلاق با افراط در شهوترانی ناسازگار است نه با چند همسری.
حقوقی
شهید مطهری اشکال دیگری را که بر چند همسری وارد شده است را چنین بیان می کنند: می گویند مجرد عقد ازدواج هریک از زوجین به دیگری می گیرد و از آن او می شود . از این رو در تعدد زوجات آنکه صاحب حق شماره اول است زن سابق ست ، معامله ای که میان مرد و زن دیگری صورت می گیرد در حقیقت معامله فضولی است . زیرا کالای مورد معامله ، یعنی منافع زناشویی ، مرد قبلا به زن اول فروخته شده است و جزء مایملک او محسوب می شود. پس از آنکه در درجه اول باید نظرش جلب شود و رعایت شود و اجازه از او گرفته شود زن اول است . ایشان در جواب این اشکال می فرمایند : من فعلا راجع به این مطلب که البته قابل خدشه و ایراد است بحثی نمی کنیم . فرض می کنیم طبیعت حقوق ازدواج همین باشد . این ایراد وقتی وارد است که تعدد زوجات از جانب مرد فقط جنبه تفنن و تنوع داشته باشد ، اما اگر چنین نباشد بلکه مرد یکی از مجوزهایی که در مقالات پیش آمده را داشته باشد . این ایراد مورد ندارد. این اشکال در صورتی وارد است که مجوز تعداد زوجات ، امر شخصی مربوط به مرد باشد اما اگر پای یک علت اجتماعی در کار باشد و تعداد زوجات به واسطه فزونی عدد زنان بر مردان و یا به واسطه احتیاج اجتماع به کثرت نفوس ویا دلایل خاص دیگری تجویز شود این ایراد صورت دیگری پیدا می کند و در اینگونه موارد تعدد زوجات یک تکلیف واجب کفایی است. وظیفه ای است برای نجات اجتماع از فساد و فحشاء و یا برای خدمت به تکثیر نفوس اجتماع بدیهی است آنجا که پای تکلیف و وظیفه اجتماعی به میان می آید رضایت و اجازه دادن مفهوم ندارد.
فلسفی
ایشان آخرین اشکالی که به این موضوع وارد می شود را چنین آورده است. می گویند :قانون تعدد زوجات با اصل فلسفی تساوی حقوق زن و مرد که ناشی از تساوی آنها در انسانیت است منافات دارد.چون زن و مرد هر دو انسان و متساوی الحقوق می باشند . باید هردو مجاز باشند که دارای چند همسری باشند و یا هیچکدام مجاز نباشند ، استاد در جواب می فرماید این ایراد سخیف ترین ایرادی است که بر تعدد زوجات گرفته شده است. گویی ایراد کنندگان به علل و موجبات فردی و اجتماعی تعدد زوجات کوچکترین توجهی نداشته اند ، خیال کرده اند تنها موضوعی که در میان است هوس است.آنگاه گفته اند چرا به هوس مرد توجه شده است و به هوس زن توجه نشده است.
[="Tahoma"]آسیب های ازدواج دوم بر همسر اول
تعدد زوجات براي اين منظور است که تعداد زنان در سن ازدواج از مردان در سن ازدواج در اغلب جوامع بيشتر است. اغلب چون نگاه فردي غلبه دارد بحث تعدد زوجات از زاويه مشکلاتي که در خانوادهها ايجاد ميکند بحث ميشود. اولا که اين مشکلات اغلب ناشي از عدم رعايت ضوابطي است که در اسلام مطرح شده (مانند شرط عدالت بين زوجين و ...) اما فعلا محل بحث من اين نيست. اگر فرض بگيريد 10 درصد زنان بيهمسر مانده باشند، حتي اگر تعدد زوجات مخرب خانواده باشد، با ازدواج مجدد فقط به 10 درصد خانوادههاضربه وارد ميشوند، اما اگر تعدد زوجات و ازدواج موقت نباشد، آن 10 درصد،80 درصد خانوادههارا تخريب ميکنند. چون اين خانمهايي که بي همسر ماندهاند مگر نياز جنسي ندارند؟ آيا همه آنها به توصيه هاي اخلاقي ما گوش ميکنند و تا آخر عمر رهبانيت در پيش ميگيرند؟ يا برخي از همينها براي رفع نياز طبيعي شان سراغ مردان همسردار خواهند رفت و چون ضابطهاي درکار نيست امروز با يکي و فردا با ديگري و اين گونه همه خانوادههارا در معرض تهديد قرار ميدهد. يعني تعدد زوجات از باب رفع معضل است نه از باب حکم اوليه. به علاوه چنانکه شهيد مطهري به خوبي در کتاب نظام حقوق زن نشان داده، اينکه تعدد زوجات خانوادهها را مختل ميکند، ناشي از اصل حکم نيست بلکه ناشي عدم رعايت شرايط و ضوابط پيراموني حکم و غالبا ناشي از کجرفتاري هاي فرهنگي مرد و زن دوم است که اکنون مجال تفصيل اين بحث نيست.
سلام علیکم
شاید زیاد با موضوع ربط نداشته باشه اما میگم (البته اگر انسان ازدواج 2 یا بیشتر کنه و همه چیزو رعایت کنه این خیلی خوب است زیرا قرآن تشویق کرده.)
مولانا اشرف علی تهانوی رحمه الله (علمای معاصر) از بزرگان هند بود ایشان دو زن داشتند وقتی هندوانه میخرید دوتا می گرفت و هر کدام را با چاقو نصف می کرد و نصف هندوانه اول و نصف هندوانه دوم را برای یک زن میبرد و دو نصف دیگر را برای زن دیگر می برد.
البته اگرچه در زمانه امروزی و شرایط امروزی رعایت این چیزها بحث و گفتاری داره اما هستند کسانی تا حد توان رعایت می کنند.