جمع بندی آیا جبر جغرافیایی در تعیین سرنوشت افراد بی تأثیر است؟

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا جبر جغرافیایی در تعیین سرنوشت افراد بی تأثیر است؟

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

سلام

میدانیم که دنیا سرای امتحان و اخرت سرای رسیدگی به اعمال،ثواب و عقاب آن می باشد.

آیا رفتار و عملکرد یک انسان در خانواده های مختلف یکسان است؟

شخصی که در یک خانواده ی فقیر و مذهبی به دنیا آمده باشد،یک گونه زندگی میکند که سعادتمند میشود و دوباره همان شخص اگر در خانواده ای حرام خور به دنیا میامد به گونه ای دیگر زندگی میکرد و در آخرت دچار خسران میشد...
اگر شخص در بچگی خود به مدرسه ای بهتر یا دانشگاه بهتر می رفت،میتوانست استعداد هایش را شکوفا کند و سرنوشت خود را تغییر دهد و راه سعادتش را در پیش بگیرد...اگر شخص در منطقه ای زندگی میکرد که بعد از تحصیلات برایش کار فراهم بود،معتاد نمیشد،دزد نمیشد، دچار فساد اخلاقی نمی شد و آینده اش تباه نمی شد...اگر فلان استاد امتحان ترم را سخت نمی گرفت،شخص فارغ التحصیل میشد،اما حالا به دلایلی مجبور است درسش را نیمه تمام بگذارد و کلا مسیر زندگی اش تغییر کرده است...اگر شخص در بچگی تصادف نمی کرد و فلج نمیشد،میتوانست قهرمان رشته ورزشی اش باشد...

و هزاران اما و اگرهای دیگر که در سرنوشت انسان تاثیر گذار هستند، شما نمی توانید ادعا کنید که این انسان با اختیار خودش به سعادت رسیده یا زیان دیده است...

به عبارت ساده تر،سرنوشت هر انسانی بستگی به عملکرد همه ی انسان ها و عوامل محیطی و منطقه ای دیگر دارد...

لطفا پاسخم را با هر کسی به اندازه توانش تکلیف دارد،ندهید چون اینجا دیگر فقط توان شخص مطرح نیست چون این فرد در شرایط مختلف محیطی میتواند عکس العمل های مختلفی داشته باشد...

جان کلام : اگر قرار است این دنیا سرای امتحان باشد باید سوال های امتحان و شرایط شرکت کنندگان در امتحان یکسان باشد تا نتیجه ی امتحان عادلانه باشد...وقتی این همه فاکتور در تعیین سرنوشت یک انسان دخالت دارد،چطور میتوان او را در این راه مختار دانست؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مسلم

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام

crash;977519 نوشت:
آیا رفتار و عملکرد یک انسان در خانواده های مختلف یکسان است؟

ضمن تشکر از سوال خوب شما باید عرض کنم پاسخ این سوال که از سنخ سوال های حقوقی است در گرو یک نگرش کاملا عقلانی و به دور از دخالت احساسات است؛ به همین خاطر پیش از پاسخ خواهش میکنم به این نکاتی که در ادامه عرض خواهد شد کاملا عقلانی و فلسفی نگاه کنید و احساسات را مدیریت و کنترل کنید.

نکته اول: امتحان یکسان ممکن نیست
هر کسی مطابق با قوانین جهان در خانواده ای متولد شده و در جامعه ای رشد می یابد و یک زندگی با شرایط خاصی دارد، هرگز تبعیضی در کار نیست و همه چیز مطابق با قوانین شکل گرفته، حالا یکی پولدار، یکی فقیر؛ یکی سالم یکی مریض؛ هر کسی با همین شرایطی که دارد در جلسه امتحان است و امتحان او همین نوع برخورد او با این شرایط و نوع زندگی کردن اوست.
بنابراین اصلا محال است که همه انسان ها یک جور امتحان بدهند، چون لازمه چنین امتحانی این است که همه قوانین عالم به هم بریزد! یعنی چه انسان کار کند و چه نکند همه از نظر ثورت یکسان باشند! چه انسان تغذیه سالم و تحرّک داشته باشد و چه نداشته باشد همه سالم باشند! چه پدر و مادرها برای تربیت بچه ها وقت بگذراند و مطالعه کنند و حوصله به خرج بدهند و چه این کارها را نکنند بچه های یکسان تربیت شوند!! خب این یعنی زیرپا گذاشتن قوانین عالم! و خودش بی عدالتی است.

نکته دوم: تفاوت در نعمت ها و امتحانات ظلم نیست
در این خصوص باید به دو نکته توجه بفمایید:
الف) هرگز اعطاء کمتر و بیشتر به بندگان ظلم نیست، چون هیچ بنده ای نعمتی از خدا طلب ندارد، مثل اینکه دو فقیر به خانه شما مراجعه کنند و به یکی 2000 تومان بدهید، و به دیگری 5000 تومان؛ شما بی عدالتی نکرده اید چون هیچکدام از شما طلبی نداشته اند.
ب) علاوه بر آنکه همانطور که گذشت قوانین برای این دنیا ضرورت دارند، و طبیعتا این قوانین موجب تفاوت هایی خواهند شد، خب پس این تفاوت ها علاوه بر اینکه بی عدالتی نیستند، غیر حکیمانه هم نخواهد بود چون برگرفته از عوامل پیشینی هستند.
بنابراین برعکس آنچه که ما گمان می کنیم، اگرهمه مردم علی رغم تفاوت در شرایط پیشینی، وضع یکسانی داشتند آن موقع هم بی عدالتی بود و هم غیر حکیمانه! چون جهان از هیچ قانونی تبعیت نمیکرد!

نکته سوم: ابزار رشد و تکامل همگانی است
ببینید آنچه که برای رشد و تکامل ضرورت دارد همان عقل و اختیار است که خداوند به همه بشر داده است و کتاب آسمانی و انبیاء را به آن ضمیمه کرده تا راه روشن باشد.
بقیه اموری که بشر را کمک می کند همه ابزار کمکی است، که بشر بدون آنها هم می تواند راه خیر و خوبی را برگزیند، بر خلاف عقل و اختیار که اگر انسانی فاقد آن باشد تکلیف ندارد، اما بدون این ابزار کمکی هم میشود راه هدایت را در پیش گرفت.
خانواده خوب، جامعه خوب، تربیت صحیح و مانند آن همه ابزار کمکی هستند، کسی که در خانواده بد تربیت شده نمیتواند بگوید من برای گمراهی ام عذر موجه داشتم!
تنها تفاوتی که با سایرین دارد این است که پیمودن مسیر حق بای او کمی دشوارتر بوده است، که آن هم جبران خواهد شد همانطور که در نکات بعدی به آن اشاره خواهد شد.

نکته چهارم: سعادت معنوی فقط در دست خود انسان است
هیچ انسانی نیست که امکان سعادت معنوی را نداشته باشد، بله برای سعادت مادی خب دیگران میتوانند مانع تراشی کنند، دزدی و آسیب های جسمی و تصادف و مانند آن میتواند برای رسیدن به خواسته های مادی مانعی تلقی شود، اما سعادت معنوی کاملا در گرو خود انسان است، اگر انسان بخواهد به آن برسد هیچ مانعی در برابر او نیست! مطلقا ربطی به ثروت، سلامت، و دیگران ندارد، انسانی که پولدار است باید مسجد بسازد تا ثواب ان را به او بدهند، اما انسانی که فقیر است همین که نیت چنین کاری را کند ثوابش را به او میدهند!
انسانی که سالم است باید به مسجد برود تا ثواب نماز در مسجد را به او بدهند، اما انسان بیمار یا معلول همین که واقعا بگوید کاش میتوانستم به مسجد بروم ثوابش را به او میدهند! علاوه بر آن ثواب این فقر و بیماری و محدودیت را هم به آن ضمیمه میکنند!
پس اتفاقا ثروت و سلامتی و مانند آن اتفاقا ممکن است رهزنی کرده و انسان را به طغیان وادارند!

نکته پنجم: عمل، هرچه سخت تر، پاداشش بیشتر
هدف از خلقت انسان رشد و تکامل است، بنابراین اینطور نیست که لزوما هر کسی امکانات برایش فراهم تر باشد بیشتر رشد کند، بلکه بالعکس، کسی که در محدودیت است باید بیشتر تلاش کند و این او را قوی تر میکند. مثلا چرا معمولا بچه های روستا مقاوم تر از بچه های شهر نشین هستند؟ ما نباید همه چیز را با امکانات تحلیل کنیم، قرآن کریم می فرماید:
«إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً»؛ به درستی که با هر سختی، آسانی است.(شرح:6)
علاوه بر اینکه خداوند این محدودیت را در حسابرسی قیامت هم لحاظ خواهد کرد، یعنی خداوند به اندازه امکاناتی که به انسان داده از او توقع دارد، همانطور که می فرماید:
«وَ هُوَ الَّذي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ الْأَرْضِ وَ رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ في‏ ما آتاكُم‏»؛و او كسى است كه شما را جانشينان (و نمايندگان) خود در زمين ساخت، و درجات بعضى از شما را بالاتر از بعضى ديگر قرار داد، تا شما را به وسيله آنچه در اختيارتان قرار داده بيازمايد.(انعام:165)
بنابراین هرچه اعمال در دنیا برای انسان سخت تر باشد پاداش بیشتری داشته و در انسان رشد و تکاملی پررنگ تری را ایفا خواهد کرد، به همین خاطر پیامبر(ص) می فرمایند: «أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ أَحْمَزُهَا»؛ برترین اعمال دشوارترین آنهاست.(بحارالانوار، ج67، ص237)

بنابراین حرف نهایی ما این است که بله، ما هم قبول داریم که عوامل محیطی و منطقه ای و خانوادگی در سرنوشت انسان نقش دارد...؛ اما
اولا: حرف آخر را خود انسان میزند، نه این عوامل!
ثانیا: چاره ای از این اختلاف در عوامل محیطی و خانوادگی نیست.
ثالثا: این تفاوت ها در حسابرسی لحاظ خواهد شد

[="Tahoma"][="Navy"]

crash;977519 نوشت:
جان کلام : اگر قرار است این دنیا سرای امتحان باشد باید سوال های امتحان و شرایط شرکت کنندگان در امتحان یکسان باشد تا نتیجه ی امتحان عادلانه باشد...وقتی این همه فاکتور در تعیین سرنوشت یک انسان دخالت دارد،چطور میتوان او را در این راه مختار دانست؟

سلام
امتحان واقعی در یک دنیای واقعی امکان پذیر است و دنیای واقعی یعنی دنیایی که اقتضاءات تاثیرات و تعاملات موجودات بدون دخالت خاص عامل بیرونی صورت گیرد. این دنیایی که شما تصویر می فرمایید یک دنیای واقعی نیست بلکه پر از دخالت عامل بیرونی برای ایجاد شرایط برابر است تا جایی که امکان نفی اختیار انسانها هم وجود دارد.
یا علیم[/]

بسمه تعالی

سلام

ممنون از پاسخ تون.

مسلم;977909 نوشت:
نکته اول: امتحان یکسان ممکن نیست

آنطور که من فهمیدم،برای خداوند هیچ کاری محال نیست مگر کار هایی که واقعا انجام آنها محال باشد یا اموری که قدرت به آنها تعلق نگیرد.یک مثال ساده که شما هم به احتمال زیاد میدانید این است که مثلا خداوند سنگی را خلق کند که خودش هم نتواند آن را جابجا کند یا یک فیل را بدون آن که اندازه و جرمش کم شود از سوراخ یک سوزن بگذراند و...خب این موارد اموری محال و نشدنی هستند.
اینکه بوجود آوردن شرایط یکسان برای امتحان انسان ها برای خداوند محال باشد بنظرم جای بحث دارد...
مثلا خداوند نمی توانست برای امتحان انسان ها یک جفت از آنها را در یک مکان از این جهان هستی که دارای بیلیون کهکشان است خلق کند و او را امتحان کند و مسیر کمالش را طی کند ؟ دقیقا مثل حضرت آدم و حوا که ابتدا در بهشت بودند و کمبودی نداشتند و امتحان شدند...حالا من نمی گویم حتما باید بهشت باشد منظور این که این درد و رنج دنیایی به این شکل نبود.اگراشتباه نکنم خداوند به حضرت ادم و حوا فرموده بود که به این درخت نزدیک نشوید که اگر چنین کنید به رنج و سختی خواهید افتاد.خب دیگر همچین اتفاقی نمی افتاد و همه ی انسان ها در همچین مکانی خلق میشدند و مسیر کمال شان را طی میکردند و هرکسی به اندازه تلاشش پاداش دریافت میکرد... نه اینکه نتیجه عملکرد انسان های گذشته در تعیین سرنوشت انسان های دیگر تاثیر بگذارد...یک نفر هم به عنوان راهنما از طرف خداوند باشد که به او آمورش دهد که مسیر سعادتش چیست و باید چیکار کند...بعد از آن او مختار است که در فرصتی که به او داده شده چه تصمیمی میگیرد...
البته من نه ته پیازم نه سر پیاز که خداوند چه کاری انجام میداد بهتر بود،فقط یک بررسی سطحی و ناقص بود در جواب اینکه که بوجود آوردن شرایط یکسان برای امتحان انسان ها ممکن نبوده است...

مسلم;977909 نوشت:
نکته دوم: تفاوت در نعمت ها و امتحانات ظلم نیست

من اصلا منظورم این نبود که خدا به ما ظلم کرده است...من می گویم چرا باید بعضی انسان ها چوب زیادی خواهی و کم کاری ، حق خوری و ظلم انسان های گذشته و حال را بخورند که نظم را بهم بزنند؟

مسلم;977909 نوشت:
نکته سوم: ابزار رشد و تکامل همگانی است

انسان هایی که در کره شمال به دنیا میایند آیا از مسیر کمال شان خیلی دور نیستند؟کشوری که داشتن کتاب آسمانی ممنوع هست که هیچ،مجازات هم دارد!

مسلم;977909 نوشت:
نکته چهارم: سعادت معنوی فقط در دست خود انسان است

بله موافق هستم اما ایمان زمانی معنا دارد که با عمل صالح همراه باشد...و تا انجایی که من میدانم ثواب یک عمل چیزجدایی از خود آن نیست درواقع میگویند رابطه ی تکوینی دارند...فکر کنم آیه هم داریم که کسانی که مال یتیم میخورند گویا درحال خوردن آتش هستند!
اینکه من صبح تا شب بنشینم نماز بخوانم و روزه بگیرم و هیچ کاری هم از دستم بر نیاید با آن شخصی که بخاطر شرایط مناسب چه خانوادگی چه منظقه ای و چه هوش و استعداد تواسنته است مثلا پزشک شود و هر روز جان انسان ها را نجات دهد فرقی وجود ندارد؟ فکر کنم آیه هم داریم اگر کسی جان انسانی را نجات دهد گویا جان همه ی انسان ها را نجات داده است...

crash;978275 نوشت:
اینکه بوجود آوردن شرایط یکسان برای امتحان انسان ها برای خداوند محال باشد بنظرم جای بحث دارد...
مثلا خداوند نمی توانست برای امتحان انسان ها یک جفت از آنها را در یک مکان از این جهان هستی که دارای بیلیون کهکشان است خلق کند و او را امتحان کند و مسیر کمالش را طی کند ؟ دقیقا مثل حضرت آدم و حوا که ابتدا در بهشت بودند و کمبودی نداشتند و امتحان شدند...حالا من نمی گویم حتما باید بهشت باشد منظور این که این درد و رنج دنیایی به این شکل نبود.اگراشتباه نکنم خداوند به حضرت ادم و حوا فرموده بود که به این درخت نزدیک نشوید که اگر چنین کنید به رنج و سختی خواهید افتاد.خب دیگر همچین اتفاقی نمی افتاد و همه ی انسان ها در همچین مکانی خلق میشدند و مسیر کمال شان را طی میکردند و هرکسی به اندازه تلاشش پاداش دریافت میکرد... نه اینکه نتیجه عملکرد انسان های گذشته در تعیین سرنوشت انسان های دیگر تاثیر بگذارد...یک نفر هم به عنوان راهنما از طرف خداوند باشد که به او آمورش دهد که مسیر سعادتش چیست و باید چیکار کند...بعد از آن او مختار است که در فرصتی که به او داده شده چه تصمیمی میگیرد...

اولا: خدا که نعوذبالله نمیخواهد انسان به عنوان یک موشی که صرفا برای آزمایشگاه تولید شده مورد آزمایش و امتحان قرار بگیرد! که او را ببرد در یک محیط خلوت و یکی یکی یا دوتا دوتا امتحان کند!
خدا واقعا و حقیقتا میخواهد انسان زندگی کند، هم از دنیایش لذت ببرد و هم از آخرتش! زندگی دنیا هم پر از نعمت های الهی است که خداوند میخواهد انسان ها از آن بهره برده و لذت ببرند.

ثانیا: اصلا امتحان شدن انسان و رشد و تکامل او در سایه یک زندگی اجتماعی ممکن و میسر میشود؛ نه یک زندگی فردی! انسانی که فردی یا با یک شخص دیگر دو نفری زندگی میکنند که نمیتواند امتحان پس بدهد!
قوه جنسی و قوه شهوت او در گرو یک زندگی اجتماعی است که زمینه امتحان او خواهد شد، وگرنه اگر در هر جزیره ای یک زن و مرد زندگی میکردند که کسی امتحان نمیشد! او فقط در کنار همسرش بود! نامحرمی وجود نداشت که امتحان شود
دروغ و غیبت و تهمت و دزدی و بزدلی و... و در مقابل آن صداقت و امانت و درست رفتاری و شجاعت و عدالت و... همه در یک زندگی اجتماعی امکان پذیر میشود.
انسان باید در یک زندگی اجتماعی رفتار با خانواده، همسایگان، جامعه را پس دهد.

ثالثا: نهی حضرت آدم(ع) از خوردن آن درخت ممنوعه هم هرگز نقشی در رشد و تکامل او نداشت، چون آدم هنوز در دار تکلیف نبود! اینطور نیست که اگر آم(ع) از آن درخت نخورده بود ما هم در همان بهشت میبودیم و دوتا دوتا امتحان میشدیم! خیر اگر آن میوه را نخورده بود هرگز بچه هایی به دنیا نمی آمدند...! خلاصه بحثش مفصل است فقط این را بدانید که آدم در دار امتحان و آزمایش نبود!

crash;978275 نوشت:
انسان هایی که در کره شمال به دنیا میایند آیا از مسیر کمال شان خیلی دور نیستند؟کشوری که داشتن کتاب آسمانی ممنوع هست که هیچ،مجازات هم دارد!

قاعده ای که در این خصوص وجود دارد یک قاعده کلی است: اگر کسی به حقانیت کتب آسمانی پی نبرد به خاطر این محدودیت خب تکلیفی نخواهد داشت، اما اگر شک کند لازم است تحقیق کند و اگر به حقانیت آن پی برد باید مهاجرت کند، مردم برای یک بیماری که فقط ده سال از عمرشان را کوتاه می کند تمام دنیا را میچرخند و پرونده شان را به تمام بیمارستان های دنیا می فرستند، چطور برای میلیاردها سال سرنوشتشان در آخرت میتوانند بی اعتنا باشند؟
البته خداوند اجر این سختی مهاجرت را خواهد داد

crash;978275 نوشت:
بله موافق هستم اما ایمان زمانی معنا دارد که با عمل صالح همراه باشد...و تا انجایی که من میدانم ثواب یک عمل چیزجدایی از خود آن نیست درواقع میگویند رابطه ی تکوینی دارند...فکر کنم آیه هم داریم که کسانی که مال یتیم میخورند گویا درحال خوردن آتش هستند!
اینکه من صبح تا شب بنشینم نماز بخوانم و روزه بگیرم و هیچ کاری هم از دستم بر نیاید با آن شخصی که بخاطر شرایط مناسب چه خانوادگی چه منظقه ای و چه هوش و استعداد تواسنته است مثلا پزشک شود و هر روز جان انسان ها را نجات دهد فرقی وجود ندارد؟ فکر کنم آیه هم داریم اگر کسی جان انسانی را نجات دهد گویا جان همه ی انسان ها را نجات داده است...

بله، درست است اما:
اولا: این لازمه زندگی اجتماعی است، نمیشود خداوند همه را در یک مرتبه قرار دهد، همه پدر و مادرها را از نظر تربیتی یکسان قرار دهد، همه جوامع را از نظر امکانات یکسان قرار دهد، همه استعدادها را که ناشی از عوامل پیشینی است یکسان قرار دهد و...

ثانیا: علاوه بر اینکه باور کنید رشد و کمال به استعداد و امکانات و تحصیلات نیست، به خلوص نیت درونی است، باید انسان نیتش را خدایی کند این همه چیز را به دنبال خودش می آورد همانطور که حضرت فاطمه(س) می فرمایند:
«مَنْ أَصْعَدَ إِلَى اللَّهِ خَالِصَ عِبَادَتِهِ أَهْبَطَ اللَّهُ إِلَيْهِ أَفْضَلَ مَصْلَحَتِه‏»؛ هر کس عبادت خالصانه اش را به بالا بفرستد خداوند بهترین مصلحتش را بر او فرو میفرستد.(بحارالانوار، ج68، ص184)
انسان میتواند مثل شیخ رجبعلی خیاط بیسواد باشد و بسیاری از انسان ها را از نظر روحی زنده کند و شاگردانی تربیت کند، و میتواند یک پزشک فوق تخصص باشد که فقط به دنبال پول است و جان انسان ها را با گرفتن زیرمیزی معامله می کند.

پرسش
هزاران اما و اگر چون خانواده، جامعه، امکانات، استعداد، در سرنوشت انسان تاثیر گذار هستند، بنابراین نمیتوان گفت کسی که به سعادت رسیده، خودش رسیده، یا کسی که بدبخت شده خودش موجب بدبختی اش شده! اگر قرار است این دنیا سرای امتحان باشد باید سوال های امتحان و شرایط شرکت کنندگان در امتحان یکسان باشد تا نتیجه ی امتحان عادلانه باشد.


پاسخ

برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه بفرمایید:

نکته اول: امتحان یکسان ممکن نیست

هر کسی مطابق با قوانین جهان در خانواده ای متولد شده و در جامعه ای رشد می یابد و یک زندگی با شرایط خاصی دارد، هرگز تبعیضی در کار نیست چرا که همه چیز مطابق با قوانین شکل گرفته، حالا یکی پولدار، یکی فقیر؛ یکی سالم یکی مریض؛ هر کسی با همین شرایطی که دارد در جلسه امتحان است و امتحان او همین نوع برخورد او با این شرایط و نوع زندگی کردن اوست.

بنابراین با وجود قوانین جهان اصلا نشدنی است که همه انسان ها یک جور امتحان بدهند، چون لازمه چنین امتحانی این است که همه قوانین عالم به هم بریزد! یعنی چه انسان کار کند و چه نکند همه از نظر ثروت یکسان باشند! چه انسان تغذیه سالم و تحرّک داشته باشد و چه نداشته باشد همه سالم باشند! چه پدر و مادرها برای تربیت بچه ها وقت بگذراند و مطالعه کنند و حوصله به خرج بدهند و چه این کارها را نکنند بچه های یکسان تربیت شوند!! خب این یعنی زیرپا گذاشتن قوانین عالم! و خودش بی عدالتی است.

نکته دوم: تفاوت در نعمت ها و امتحانات ظلم نیست
در این خصوص باید به دو نکته توجه بفرمایید:

الف) هرگز اعطاء کمتر و بیشتر به بندگان ظلم نیست، چون هیچ بنده ای نعمتی از خدا طلب ندارد، مثل اینکه دو فقیر به خانه شما مراجعه کنند و به یکی 2000 تومان بدهید، و به دیگری 5000 تومان؛ شما بی عدالتی نکرده اید چون هیچکدام از شما طلبی نداشته اند.

ب) علاوه بر آنکه همانطور که گذشت قوانین برای این دنیا ضرورت دارند، و طبیعتا این قوانین موجب تفاوت هایی خواهند شد، خب پس این تفاوت ها علاوه بر اینکه بی عدالتی نیستند، غیر حکیمانه هم نخواهد بود چون برگرفته از عوامل پیشینی هستند.
بنابراین برعکس آنچه که ما گمان می کنیم، اگرهمه مردم علی رغم تفاوت در شرایط پیشینی، وضع یکسانی داشتند آن موقع هم بی عدالتی بود و هم غیر حکیمانه! چون جهان از هیچ قانونی تبعیت نمیکرد!

نکته سوم: ابزار رشد و تکامل همگانی است
ببینید آنچه که برای رشد و تکامل ضرورت دارد همان عقل و اختیار است که خداوند به همه بشر داده است و کتاب آسمانی و انبیاء را به آن ضمیمه کرده تا راه روشن باشد.
بقیه اموری که بشر را کمک می کند همه ابزار کمکی است، که بشر بدون آنها هم می تواند راه خیر و خوبی را برگزیند، بر خلاف عقل و اختیار که اگر انسانی فاقد آن باشد تکلیف ندارد، اما بدون این ابزار کمکی هم میشود راه هدایت را در پیش گرفت.

خانواده خوب، جامعه خوب، تربیت صحیح و مانند آن همه ابزار کمکی هستند، کسی که در خانواده بد تربیت شده نمیتواند بگوید من برای گمراهی ام عذر موجه داشتم!
تنها تفاوتی که با سایرین دارد این است که پیمودن مسیر حق بای او کمی دشوارتر بوده است، که آن هم جبران خواهد شد همانطور که در نکات بعدی به آن اشاره خواهد شد.

نکته چهارم: سعادت معنوی فقط در دست خود انسان است
هیچ انسانی نیست که امکان سعادت معنوی را نداشته باشد، بله برای سعادت مادی خب دیگران میتوانند مانع تراشی کنند، دزدی و آسیب های جسمی و تصادف و مانند آن میتواند برای رسیدن به خواسته های مادی مانعی تلقی شود، اما سعادت معنوی کاملا در گرو خود انسان است، اگر انسان بخواهد به آن برسد هیچ مانعی در برابر او نیست! مطلقا ربطی به ثروت، سلامت، و دیگران ندارد، انسانی که پولدار است باید مسجد بسازد تا ثواب ان را به او بدهند، اما انسانی که فقیر است همین که نیت چنین کاری را کند ثوابش را به او میدهند!

انسانی که سالم است باید به مسجد برود تا ثواب نماز در مسجد را به او بدهند، اما انسان بیمار یا معلول همین که واقعا بگوید کاش میتوانستم به مسجد بروم ثوابش را به او میدهند! علاوه بر آن ثواب این فقر و بیماری و محدودیت را هم به آن ضمیمه میکنند!
پس اتفاقا ثروت و سلامتی و مانند آن اتفاقا ممکن است رهزنی کرده و انسان را به طغیان وادارند!

نکته پنجم: عمل، هرچه سخت تر، پاداشش بیشتر
اگرچه امکانات و استعداد و مانند آن در سعادت انسان بدون نقش نیستند، اما فاکتورهای دیگری هم نقش پررنگی دارند که در گرو این امکانات نیستند، رشد و کمال به خلوص نیت درونی است، باید انسان نیتش را خدایی کند این همه چیز را به دنبال خودش می آورد همانطور که حضرت فاطمه(س) می فرمایند:
«مَنْ أَصْعَدَ إِلَى اللَّهِ خَالِصَ عِبَادَتِهِ أَهْبَطَ اللَّهُ إِلَيْهِ أَفْضَلَ مَصْلَحَتِه‏»؛ هر کس عبادت خالصانه اش را به بالا بفرستد خداوند بهترین مصلحتش را بر او فرو میفرستد.(1)
انسان میتواند مثل شیخ رجبعلی خیاط بیسواد باشد و بسیاری از انسان ها را از نظر روحی زنده کند و شاگردانی تربیت کند، و میتواند یک پزشک فوق تخصص باشد که فقط به دنبال پول است و جان انسان ها را با گرفتن زیرمیزی معامله می کند.

همچنین خود این سختی ناشی کمبود امکانات و استعداد نقش مضاعفی در رشد و تکامل انسان دارد، اینطور نیست که لزوما هر کسی امکانات برایش فراهم تر باشد بیشتر رشد کند، بلکه بالعکس، کسی که در محدودیت است باید بیشتر تلاش کند و این او را قوی تر میکند. مثلا چرا معمولا بچه های روستا مقاوم تر از بچه های شهر نشین هستند؟ ما نباید همه چیز را با امکانات تحلیل کنیم، قرآن کریم می فرماید:
«إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً»؛ به درستی که با هر سختی، آسانی است.(2)

علاوه بر اینکه خداوند این محدودیت را در حسابرسی قیامت هم لحاظ خواهد کرد، یعنی خداوند به اندازه امکاناتی که به انسان داده از او توقع دارد، همانطور که می فرماید:
«وَ هُوَ الَّذي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ الْأَرْضِ وَ رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ في‏ ما آتاكُم‏»؛و او كسى است كه شما را جانشينان (و نمايندگان) خود در زمين ساخت، و درجات بعضى از شما را بالاتر از بعضى ديگر قرار داد، تا شما را به وسيله آنچه در اختيارتان قرار داده بيازمايد.(3)
بنابراین هرچه اعمال در دنیا برای انسان سخت تر باشد پاداش بیشتری داشته و در انسان رشد و تکاملی پررنگ تری را ایفا خواهد کرد، به همین خاطر پیامبر(ص) می فرمایند: «أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ أَحْمَزُهَا»؛ برترین اعمال دشوارترین آنهاست.(4)

بنابراین حرف نهایی ما این است که بله، ما هم قبول داریم که عوامل محیطی و منطقه ای و خانوادگی در سرنوشت انسان نقش دارد...؛ اما
اولا: حرف آخر را خود انسان میزند، نه این عوامل!
ثانیا: چاره ای از این اختلاف در عوامل محیطی و خانوادگی نیست.
ثالثا: گاهی خود این کمبودها نقش مضاعفی در رشد و تکامل انسان دارند.
رابعا: این تفاوت ها در حسابرسی لحاظ خواهد شد

پی نوشت ها:
1. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، دار إحياء التراث العربي‏، بیروت، چاپ دوم، 1403ق، ج68، ص184.
2. شرح:6.
3. انعام:165.
4. بحارالانوار، ج67، ص237.

موضوع قفل شده است