جمع بندی آیا حرف مراجع تقلید سخن خداست؟
تبهای اولیه
سلام
نمی دانستم کجا باید سوال کنم :
حکم مراجع تقلید حکم خداست؟
سلامنمی دانستم کجا باید سوال کنم :
حکم مراجع تقلید حکم خداست؟
باسلام وتشکر .
باتوجه به این نکته که فتو ا در اصطلاح فقهاء اخبار از حکم اللّه به وسیله مستنبط فقیه است
و مفتی فقیهی است که با توجه به ادلّه شرعیه رأی و نظر خود را در احکام شرعی اظهار می کند.
در تبین مسله باید گفت : عقل و نقل (دین) هر دو حجت خدا است. یکی از باطن و دیگری از ظاهر و بیرون، آدمی را به سوی خدا و معارف الهی هدایت میکنند. امام صادق فرمود:
«إنّ للهِ علی الناس حجّتین، حجّة ظاهرة و حجة باطنة، فأمّا الظاهرة فالرسُل والأنبیاء والأئمّة علیهم السلام، وأمّا الباطنة فالعقول؛(1) برای خداوند بر مردم دو حجت است: یکی حجت ظاهری و دیگر باطنی. حجت ظاهری انبیای الهی و ائمهاند، اما حجت باطنی خرد و عقل آدمی است».
اساساً دین برای شکوفایی عقل است. امیرمؤمنان(ع) بیان فلسفه بعثت انبیا فرمود:
«... فبعثَ فیهم رُسُله لیستأدوهم میثاق فطرته ویُثیروا لهم دفائن العقول؛(2) خداوند میان مردم پیامبرانش را فرستاد تا عهد فطرت الهی را ادا نمایند، و توانمندیهای نهفته عقلهای آنان را شکوفا نمایند».
طبق این کلام نورانی معلوم میشود که دین و عقل در جهت شناخت معارف الهی همیاری دارد.
توانایی عقل در پرتوی نور هدایت دین برای شناخت معارف به ثمر میرسد، ولی گاهی هوای نفس، عقل را (که فرمانروای وجود انسان است) به اسارت میگیرد.(3)
پس عقل بدون هدایت دین کارساز نیست. عقل آنگاه برای شناخت حقایق خوب عمل میکند که در سایه رهنمود وحی قرار گیرد.(4)
دین بزرگراه است، از این جهت در آموزههای وحیانی از دین به «صراط مستقیم» یاد شده و احکام دینی «شریعت» خوانده شده، ولی عقل چراغ است.
آدمی به کمک چراغ میتواند مسیر کمال را طی کند، پس رابطه عقل و دین رابطة روشنایی و مسیر است و انسان در رسیدن به سعادت به هر دو نیاز دارد.
به گفتة استاد جوادی آملی چون برهان عقلی حجت خداست، هر کس با سرمایههای عقلی به سراغ متون مقدس برود تا علوم مقدس نصیب و بهرة او میشود، هم از متن نقلی و هم از برهان عقلی.
برهان عقلی همانند دلیل معتبر نقلی از الهامات الهی در ظرف اندیشة بشر تجلی یافته، بنابر این چون دلیل عقلی همتای دلیل نقلی، حجت خدا و نیز الهام است، اگر کسی با سرمایة عقلی به سراغ متون مقدس نقلی برود و چیزی را از آن برداشت کند،مانند آن است که به کمک آیهای معنای آیة دیگر یا به کمک روایتی معنای آیهای معلوم شود، از این رو هیچ یک از این امور از متن نقلی بیگانه نیست.
بنابر این عقل برهانی منبع دین است با ملاحظة دلیل معتبر نقلی، فتوایش همان فتوای دین است، مانند دلیل معتبر نقلی که هر آنچه را با ملاحظه برهان عقلی ثابت کند، همان به حسب دین میآید.(5) در نتیجه آنچه را یک فقیه ومجتهید از منابع عقلی ونقلی به عنوان حکم دین استنابط می کند حکم الله است .
پینوشتها:
1. اصول کافی، ج 1، ص 16، کتاب العقل و الجهل.
2. نهج البلاغه، خطبه 1.
3. همان، حکمت 211.
4. پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی، ص 263، نشر مؤسسه آثار امام خمینیـ 1386ش.
5. دینشناسی، ص 127 و 130.
یک سوال دیگه من در ادامه سوال شروع کننده تاپیک عنوان کنم که اگه حکم مرجع تقلید حکم خدا است پس چرا مراجع در بعضی نظرات باهم اختلاف دارند؟مگرمی شود حکم خدا دو تا باشد؟
[="Navy"]سلام
من در ماه رمضون یکی دوسال پیش بود که شنیدم اقای مکارم گفتن اگه به انچه ما مراجع گفتیم عمل کردید (یعنی نماز و روزه و خمس و زکات و ...) و در شب اول قبر تون دیدین ولتون نمیکنن و دائم سوال می شوید بگویید اینها را اقای مکارم گفت رهاتون می کنن!![/]
سلامنمی دانستم کجا باید سوال کنم :
حکم مراجع تقلید حکم خداست؟
سلام
ما ناچاریم برای دین دار بودن به کارشناس دین مراجعه کنیم همانطور که برای مریضی به پزشک مراجعه میکنیم
اسمش رو هر چی میخواین بزارین
سوال :
آیا حرف مراجع تقلید سخن خداست؟
پاسخ :
باتوجه به این نکته که فتوا در اصطلاح فقهاء اِخبار ازحکم اللّه به وسیله مستنبط فقیه است
ومفتی فقیهی است که باتوجه به ادلّه شرعیه رأی ونظرخودرا دراحکام شرعی اظهار می کند.
درتبیین مسئله بایدگفت:عقل ونقل(دین)هردو حجت خدا است.یکی از باطن ودیگری از ظاهر و بیرون،آدمی را به سوی خدا ومعارف الهی هدایت میکنند.
امام صادق(علیه السلام) فرمود: «إنّ للهِ علی الناس حجّتین، حجّة ظاهرة و حجة باطنة، فأمّا الظاهرة فالرسُل والأنبیاء والأئمّة {علیهم السلام}، وأمّا الباطنة فالعقول؛(1)
برای خداوند بر مردم دو حجت است:یکی حجت ظاهری و دیگر باطنی.حجت ظاهری انبیاء الهی و ائمهاند،اما حجت باطنی خرد و عقل آدمی است».
اساساًدین برای شکوفایی عقل است.امیرمؤمنان(علیه السلام) بیان فلسفه بعثت انبیاء فرمود:
«... فبعثَ فیهم رُسُله لیستأدوهم میثاق فطرته ویُثیروا لهم دفائن العقول؛(2)
خداوند میان مردم پیامبرانش را فرستاد تاعهد فطرت الهی را ادا نمایند،و توانمندیهای نهفته عقلهای آنان را شکوفا نمایند».
طبق این کلام نورانی معلوم میشود که دین و عقل در جهت شناخت معارف الهی همیاری دارد.
توانایی عقل در پرتوی نور هدایت دین برای شناخت معارف به ثمر میرسد،ولی گاهی هوای نفس، عقل را (که فرمانروای وجودانسان است)به اسارت میگیرد.(3)
پس عقل بدون هدایت دین کارساز نیست.عقل آنگاه برای شناخت حقایق خوب عمل میکند که در سایه رهنمود وحی قرار گیرد.(4)
دین بزرگراه است،از این جهت در آموزههای وحیانی از دین به «صراط مستقیم» یاد شده و احکام دینی «شریعت» خوانده شده،ولی عقل چراغ است.
آدمی به کمک چراغ میتواند مسیر کمال را طی کند،پس رابطه عقل و دین رابطه روشنایی و مسیر است وانسان در رسیدن به سعادت به هر دو نیاز دارد.
به گفته استاد جوادی آملی چون برهان عقلی حجت خداست،هر کس باسرمایههای عقلی به سراغ متون مقدس برودتاعلوم مقدس نصیب وبهره او میشود،هم ازمتن نقلی وهم ازبرهان عقلی.
برهان عقلی هماننددلیل معتبرنقلی ازالهامات الهی در ظرف اندیشه بشرتجلی یافته،بنابراین چون دلیل عقلی همتای دلیل نقلی،حجت خداو نیز الهام است،اگر کسی با سرمایه عقلی به سراغ متون مقدس نقلی برود و چیزی را از آن برداشت کند،مانند آن است که به کمک آیهای معنای آیه دیگر یا به کمک روایتی معنای آیهای معلوم شود،ازاین رو هیچ یک از این امور ازمتن نقلی بیگانه نیست.
بنابراین عقل برهانی منبع دین است باملاحظه دلیل معتبر نقلی،فتوایش همان فتوای دین است، مانند دلیل معتبرنقلی که هر آنچه را باملاحظه برهان عقلی ثابت کند،همان به حسب دین میآید.(5) در نتیجه آنچه را یک فقیه ومجتهد از منابع عقلی ونقلی به عنوان حکم دین استنابط می کندحکم الله است .
منابع:
1. اصول کافی، ج 1، ص 16، کتاب العقل و الجهل.
2. نهج البلاغه، خطبه 1.
3. همان، حکمت 211.
4. پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی، ص 263، نشر مؤسسه آثار امام خمینیـ 1386ش.
5. دینشناسی، ص 127 و 130.