جمع بندی ادعای مهدویت
تبهای اولیه
در حدیثی داریم که :
در «صحیح بخاری» از جابر بن سمره روایت کرده است که گفت: از پیامبر(ص) شنیدم که میگفت: «دوازده امیر خواهند آمد که همگی از قریش هستند».
می خواستم بدونم با توجه به این حدیث چرا در زمانی که هنوز 12 نفر امامت نکرده بودند افرادی ادعای مهدویت داشتند. افرادی مثل مختار و زید بن علی.
اگر این حدیث زمان پیامبر توسط ایشان بیان شده، تناقضی وجود ندارد؟
در حدیثی داریم که :
در «صحیح بخاری» از جابر بن سمره روایت کرده است که گفت: از پیامبر(ص) شنیدم که میگفت: «دوازده امیر خواهند آمد که همگی از قریش هستند».
می خواستم بدونم با توجه به این حدیث چرا در زمانی که هنوز 12 نفر امامت نکرده بودند افرادی ادعای مهدویت داشتند. افرادی مثل مختار و زید بن علی.
اگر این حدیث زمان پیامبر توسط ایشان بیان شده، تناقضی وجود ندارد؟
با سلام و عرض ادب
1) ادعای مهدویت امری است که همواره بعد از رحلت پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله و سلّم) موجب توجه و سوء استفاده ی برخی افراد و یا فرق بوده که چنین امری خود حاکی از آن است که این مساله فراتر از نقل یک خبر بوده؛ بلکه این امر از همان ابتدا امری اعتقادی در میان مسلمانان بوده است.
بدیهی است با توجه به چنین امری مدعیان مهدویت علاوه بر تمسک و تطبیق این اخبار برخود؛ راهی جز توجیه روایاتی که بیانگر آن بوده که مهدی(علیه السلام) دوازدهمین خلیفه ی اثنی عشری و ... است را نداشته اند؛ هر چند که ما اطلاعی از فضای حاکم بر آن دوران و میزان اطلاع مردم بر مجموع روایات مهدویت و سوء استفاده از این اخبار از سوی مدعیان مهدویت، در دست نداریم؛ اما بدیهی است که خبر از خروج مهدی(علیه السلام) و اقامه ی حکومت الهی و گسترش عدل و داد، امری است که در لسان پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله و سلّم) با برخی از جزئیات آن بیان شده است که عدم انطباق این علائم بر شخص مدعی آن و عدم ارائه ی نشانه ای آشکار خود بیانگر دروغگو بودن آن مدعی خواهد بود.
2) نسبت ادعای مهدویت به «زید بن علی بن الحسین علیه السلام» و «مختار ثقفی» امر ثابتی نبوده و نسبت چنین امری به جناب زید(رضوان الله علیه) اساسا مردود بوده؛ بلکه چنین ادعایی را می توان در فرقه ی کیسانیه که معتقد به امامت «محمد بن حنفیه» شده مشاهده نمود. آنان معتقد بودند که وی همان مهدی موعود است که در کوه رضوی غایب شده که در نهایت روزی ظاهر خواهد شد.
3) در این میان شاید بتوان گفت که بنی عباس از امر مهدویت و انطباق قهری آن بر برخی از والیان عباسی در راستای حکومت بر مردم استفاده ی زیادی بردند. این امر با توجه به اینکه آغاز تدوین کتب حدیثی اهل سنت در زمان عباسیان و به دستور آنان صورت پذیرفت اهمیت ویژه ای پیدا می نماید.
در این دوران (132-656هـ) اولین کتب حدیثی اهل سنت همچون موطاء مالک بن انس تدوین شد؛ لذا باید توجه داشت که در ابتدای این دوران هر گونه حدیثی نقل می شد و بازار حدیث سرایان نیز رونق داشته، تا اینکه محدثین بنام اهل سنت اهتمام به تدوین کتب صحیح از میان صدها هزار نقل و خبر نمودند. با توجه به این نکته مشخص می گردد که در مسیر ترویج و انتشار حدیث در میان توده ی مردم و تاثیر در باور و اذهان عمومی آنان، حکومتها نقش به سزایی را ایفا می نمودند.
بر این اساس عباسیان در آغاز امر، دعوت خود با فرا خواندن به آل محمد(صلی الله عله وآله و سلّم) شروع نمودند؛ اما پس از قدرت گرفتن روایات زیادی در فضیلت خود جعل نموده و آنها را به پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله و سلّم) نسبت داده که یک دسته از این روایات را روایات مهدویت و انطباق آن بر قیام و دعوت خود تشکیل می دهد.
به عنوان مثال در تاریخ می خوانیم:
داود(عموی سفاح) در روز گرفتن بیعت از مردم کوفه برای وی، سخنرانی کرد و گفت: «بدانید که بعد از پیامبر هیچکس بر منبر شما بالا نرفته که خلیفه ی بر حق باشد، مگر امیرمؤمنان علی و امیرمؤمنان عبدالله بن محمد [سفاح]» و در آن هنگام با دست خود به سفاح اشاره کرد و ادامه داد: «بدانید که این کار در دست ما خواهد بود، تا آنکه آن را به حضرت عیسیبنمریم بسپاریم».[1]
ودر خبر دروغین دیگری به نقل از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله و سلّم) آمده است که آنحضرت به عباس فرمود: «هنگامی که فرزندان تو در سواد ساکن شدند و سیاه پوشیدند و شعیانشان اهل خراسان بودند، امر (حکومت) همواره در آنها خواهد بود تا آن را به عیسی بسپارند».[2]
و یا اینکه عباسیون در مقابل روایات متعدد که بیانگر آن است که مهدی(علیه السلام) از فرزندان امام علی و فاطمه(علیهما السلام) و از نسل حسین بن علی(علیه السلام) بوده، روایات جعلی ای دال بر آنکه مهدی از فرزندان عباس بوده را جعل و انتشار دادند که بدیهی است در دوران بعد کذب این اخبار روشن گردید؛ اما در آن زمان که حکومت و تبلیغات در دست بنی عباس بوده شاید برای توده ی مردم شناخت دروغین بودن این اخبار آنچنان امر روشنی نبوده است.
موفق باشید.
[/HR][1] . تاریخ الطبری، ج6، ص84، موسسة الاعلمی؛ الکامل،ابن الاثیر، ج5، ص416، دار صادر: «وأشار بيده إلى أبي العابس السفاح.واعلموا أن هذا الأمر فينا ليس بخارج منا حتى نسلمه إلى عيسى بن مريم، عليه السلام...أيها الناس إن والله ما كان بينكم وبين رسول الله(صلى الله عليه وسلم) خليفة إلا علي ابن أبي طالب وأمير المؤمنين الذي خلفي».
[2] . تاریخ الخلفاء، السیوطی، ص19: «سمعت المنصور يقول : حدثني أبي عن جدي عن ابن عباس رضي الله عنهما أن النبي صلى الله عليه و سلم قال للعباس : إذا سكن بنوك السواد و لبسوا السواد و كان شيعتهم أهل خراسان لم يزل الأمر فيهم حتى يدفعوه إلى عيسى ابن مريم».