از خواسته تا عمل (مصاحبه ،ازدواج آسان) **مصاحبه با کاربر گرامی سرکار یارب**

بسم رب الشهدا

سلام علیکم

باعرض ادب و احترام به محضر شما و دیگر بزرگواران

از لطف و‌عنایت شما بسیار سپاسگزارم

در حد توانم در خدمت شما هستم ان شاءالله

یازهراسلام الله علیها

طبیعتا هرچه انسان زودتر ازدواج کند بهتر است،
اما بنده معتقدم اگر خودمان در تاخیر ازدواج مقصر نباشیم،قطعا هرزمانی که خداوند مقدر بفرماید بهترین زمان است و ما را به سعادت خواهد رساند ان شاءالله

یازهراسلام الله علیها

هدف از زندگی رسیدن به مقصد اصلی است ان شاءالله

ازدواج نیز در راستای همین هدف است،و مسیر رسیدن را آسان تر میکند

از طریق واسطه آشنا شدیم

یازهراسلام الله علیها

با دوستی قبل از ازدواج اصلا موافق نیستم

اما با جلسات متعدد خواستگاری و صحبت و‌برسی ملاکها در چهارچوب شرع و زیر نظر خانواده ها موافقم

با اشنایی هم موافقم،یعنی اگر دو خانواده از قبل باهم آشنا باشند،،رفت و‌امد داشته باشند،طبیعتا انتخاب را برای دختر و‌پسر راحت تر میکند زیرا باعث میشود بهتر بتوانند از خصوصیات طرف مقابل اطلاع پیدا کنند و بهتر تصمیم بگیرند

یازهرا سلام الله علیها

معیارهایم: مذهبی بودن( انجام واجبات،ترک محرمات)، اخلاق خوب،اهل دخانیات نبودن،اهل لقمه حلال،ولایتمدار و انقلابی بودن،اهل رعایت محرم و‌نامحرمی،اهل ساده زیستی و موافق با زندگی طلبگی

در خصوص سوال دومتان ،به نظر بنده ملاکها و‌معیارها تاثیری در شناخت ندارد

اما جلسات متعدد صحبت،رفت و آمد در حضور خانواده،و سوالات متعدد خیلی میتواند به شما در شناخت طرف مقابل کمکم کند ،که بفهمید ایا ملاکهای مد نظر شما را دارد یا نه

خصوصا رفت و‌آمد ،دیدن رفتارهای طرف مقابل در جمع خانواده،اجتماع،و تحقیق کامل و‌جامع

البته هیچ‌انسانی کامل نیست همانگونه که خودمان کامل نیستیم

اما در کل باید در حد توانمان بررسی کنیم و‌اگر طرف تا حدود قابل قبولی ملاکهای اصلیمان را داشت با توکل بر خدا وارد زندگی شویم و‌بعد از ان دیگر باید گذشت کرد و باهمدیگرسازش کرد

یازهراسلام الله علیها

بسیار بسیار ساده و بدون هرگونه تشریفات

چند روز پیش داشتیم باهمسرم صحبت میکردیم،همسرم گفتند داشتم رادیو گوش میدادم،یکی از روانشناسان محترم داشت میگفت اگر بدون دسته گل به خواستگاری بروید ان خواستگاری به نتیجه نمیرسد

بعد گفتند وقتی کارشناس برنامه این را گفت من با خودم لبخندی زدم و گفتم تنها خواستگاری که به ازدواج منتهی شد ،خواستگاری از شما بود که بدون دسته گل آمدم خواستگاریhappy

البته منظورم از بیان این مطلب این نیست که بزرگواران برای خواستگاری بدون دسته گل بروندیا نروند،منظورم این است خیلی چیزها در جامعه جزو مقدمات ازدواج شده است در حالی که اگر نباشد قرار نیست مشکلی پیش بیاید و‌نباید اهداف مهم تر و‌والاتر ازدواج‌را فدای مسایل ساده و کم اهمیت کنیم

یازهراسلام الله علیها

تقریبا اصلا مد نظر قرار ندادیم!!

یک نکته ای که در ازدواج بنده بود و برایم ارزشمند بود اما به دلالیلی که در ادامه خواهم گفت به دیگران توصیه نمیکنم این بود که همسرم بدون اینکه مرا بینند از روی ملاکها و معیارها بنده را انتخاب کردند ،یعنی ابتدا ندیده جواب مثبت دادند بعد همدیگر را دیدیم! زیرا واسطه محترم مرا به همسرم معرفی کردند،همسرم هم با کسب اجازه از پدرم ابتدا تلفنی و در تلگرام با بنده صحبت کردند و شرایطشان را بیان کردند و ملاکها راباهم بررسی کردیم،رسیدیم به ملاکهای ظاهری و‌من ملاکهای ظاهری مد نظر ایشان را پرسیدم،ایشان فرمودند برایم ظاهر ملاک نیست،فرمودند اگر بخواهیم برای دنیا زندگی کنیم باید بگردیم دنبال زیباترین و بازهم کم است،اما ما قرار است برای آخرت زندگی کنیم،فقط یک نکته را در ظاهر مد نظرشان بود که پرسیدند که خداراشکر از نظر بنده مشکلی نبود

چند روز بعد از این صحبتها در جلسه حضوری خواستگاری همدیکر را دیدیم

و اما اینکه گفتم به دیگران توصیه نمیکنم که ملاک ظاهری را مد نظر قرار ندهند از این جهت گفتم که اگر فردی واقعا ظاهر برایش مهم باشد و فردی را که تا حدودی ملاکهای ظاهری مد نظرش را نداشته باشد انتخاب کند ممکن است بعدا پشیمان شود یا در زندگی دچار مشکل شود

بنده و‌همسرم واقعا ملاکهای ظاهری برایمان در اولویت نبود هرچند که خداوند همسری مومن و زیبا به بنده عطا فرموده ،اما بنده قبل از اینکه ایشان را ببینم بر اساس ملاکهایم انتخابشان کردم نه ظاهرشان

این نکته را هم بگویم که به نظر من ( نظر شخصی)بعد از ازدواج کلا شوهر برای زنش زیباترین مرد دنیا میشود و دیگر هیچ مردی برایش به زیبایی شوهرش نخواهد بود و این از قدرت الهی است

یازهراسلام الله علیها

مهریه بنده دو‌دسته بود!

دسته اول که مهریه اصلی است و در سند ازدواجم ثبت شده است شامل این موارد بود

یک جلد کلام الله مجید
۱۴ عدد سکه بهار ازادی
یک سفر کربلا

دسته دوم مهریه ای بود که ثبت نشده است و شرعا بر ذمه اقا داماد نیست،اما ایشان اخلاقا متضمن شدند در حد توانشان انجام دهند که برخی مواردش اینها بود

۱- برپایی پنج جلسه روضه حضرت علی اصغر علیه السلام
۲- ۱۲۴ هزار صلوات هدیه به چهارده معصوم و شهدای کربلا و ..
۳- در صورتی که در زندگی خدایی نکرده اختلافی بین زوجین پیش امد اقا داماد موظف است به همراه همسرش تفسیر یکی از سورهای قرآن را که زوجه انتخاب میکند با تدبر و تامل بخوانند ،( سوره های ملک،نسا،انسان،احزاب،نور)

وغیره.....

در خصوص قسمت دوم سوالتان باید عرض کنم که کلا بنده با مهریه زیاد مخالفم

یک نکته در مورد مهریه هم توضیح دهم

مهریه ای که‌پدرم و‌خانواده ام بیان کردند با مهریه ای که مد نظر من بود متفاوت بود،و‌من از قبل این را میدانستم،و‌برای اینکه بتوانم مهریه مد نظرم را قرار دهم از خانواده خواستم که در تعیین مهریه به غیر از خودمان یعنی والدین من و‌همسرم کس دیگری حضور نداشته باشد که قبول کردند

در جلسه تعین مهریه پدرم فرمودند ۳۱۳ سکه و‌ دو دانگ خانه وغیره..( مهریه ای مانند مهریه خواهرهایم بیان کردند،البته مهریه های اقوام ما خیلی زیاد است و‌پدرم کمترینش را فرمودند)

بعد پدرم گفتند چونکه میدانم این دخترم با مهریه بالا مخالف است و تاکید کرده مهریه بالا نگویم ،باشد ۱۱۴ سکه و‌دو‌دانگ خانه و‌غیره،و دیگر کمتر از این را قبول نکردند

وقتی پدرم نظرشان را گفتند،همسرم فرمودند اگر اجازه میدهید نظر عروس خانم را هم بدانیم

من هم با توکل بر خدا محترمانه و مودبانه شروع کردم پدرم را توجیح کردم،گفتم باباجان میدانم من همه زندگی شما هستم و‌میدانید شما هم همه زندگی منید،و‌یقیین دارم از سر عشق و‌علاقه و‌خیرخواهی این مهریه را انتخاب کردید و دلم نمیخواهد روی حرف شما حرفی بزنم،اما من یک رسالت بالاتر در زندگی دارم که مهمترینش بندگی خدا است و بعد از ان هم اینکه من طلبه ام و الگویی در اجتماع،اگر اجازه میدهید مهریه ام ۱۴ سکه باشد،و ضامن خوشبختی من خود خدا باشذ و غیره

خلاصه پدرم را راضی کردم و‌ایشان نهایت قبول کردند که مهریه ۱۴ سکه باشدhappy

بعد از عقد به همسرم گفتم حاضرم هر زمان که بگویید این تعداد را هم ببخشم،به جز یک سکه از ان را که میخواهم بگذارید یرای هزینه روضه های حضرت علی اصغر علیه السلام ،ان شاءالله

یازهراسلام الله علیها

دو تا راه داشتیم،یا همان موقع عقد دایم کنیم،یا صبر کنیم بعد از پایان ماه صفر

چونکه بنده دوست نداشتم در صفر عقد کنم گفتم عقد باشد بعد از ماه صفر،اما از طرفی واقعا برای هر دو ما سخت بود یک ماه نامحرم باشیم و برای صحبت کردن معذب بودیم،یا باید کلا ارتباط را قطع میکریم تا بعد از صفر،یا محرم میشدیم

که همسرم به پدرم پیشنهاد دادند که اگر اجازه است ما تا عقد دائم،محرمیت موقت داشته باشم که پدرم پذیرفتند

این کار دو تا حسن داشت_اول اینکه دیگر مشکل شرعی برای صحبت وجود نداشت
دوم اینکه این مدت فرصت خوبی بود که همدیگر را بشناسیم و اگر خدایی نکرده مشکلی بود دیگر به عقد دایم تبدیل نشود

فقط یک نکته بود و ان هم اینکه باید سعی میکردیم در این مدت به هم وابسته نشویم که اگر مشکلی بود بتوانیم عقلانی ازدواج را خاتمه دهیم که حقیقتا این بخشش واقعا رعایتش خیلی سخت بود

به نظر بنده محرمیت موقت یا همان نامزدی یک دوره خیلی خوب است برای شناخت به چند شرط ،اول اینکه سعی کنند وابسته نشوند،دوم اینکه اگر مشکلی احساس کنند دیگر اجازه ندهند به عقد دایم تبدیل شود ،سوم این​که در گیر احساس و‌عواطف نشوند و از این فرصت برای شناخت بیشتر استفاده کنند

ادامه دارد.....

بعد از محرمیت یک ماهه،در ماه ربیع الاول به لطف الهی در جوار حضرت معصومه سلام الله علیها عقد دایم کردیم و ان شاءالله برای همیشه پیمان زندگی بستیم

همسرم شرایطشان را برایم توضیح دادند ،من هم وقتی دیدم همسرم ملاکهای مرا دارند دیگر مسایل مادی برایم مهم نبود و به ایشان گفتم که نگران نباشید ،ان شاءالله در کنار همدیگر زندگی را از صفر شروع میکنیم و کم کم باهم زندگی را میسازیم

به همین دلیل تصمیم گرفتیم یک ازدواج کاملا اسلامی و ساده داشته باشیم

تنها خرید عقد ما یک عدد حلقه نقره برای بنده بود که حدود ۳۸ هزار تومان شد و یک انگشتر عقیق برای اقا داماد که حدود ۶۰ هزار تومان شد

بنده به ایشان گفتم من هیچ چیزی نمیخواهم فقط دوست دارم عقدمان در حرم حضرت معصومه روحی فداه باشد ،و‌پیشنهاد کردم که اصلا خرید برای عقد و عروسی نداشته باشیم،به ایشان گفتم بدون خرید عقد و عروسی هم میشود زندگی را شروع کرد،به همین دلیل به جز انگشتر های نقره برای مراسم عقدم چیز دیگری نخریدیم

برای روز عقد ،من چادر و لباسهایی را که از قبل داشتم پوشیدم،ایشان هم لباسهایی که از قبل داشتند را پوشیدند

مراسمان هم در اتاق عقد حرم حضرت معصومه سلام الله علیها توسط یکی از روحانیون بسیار مومن ‌ و‌از سادات گرامی و‌با حضور خانواده و برخی دوستان و اشنایان صورت گرفت

البته مهمانهای بسیار بسیار بزرگواردیگری نیز دعوت کردیم که مهمانهای اصلی ما بودند البته مهمان که نه،میزبان بودند ،همه وجود و‌قلب و روح ما،چهارده معصوم علیهم السلام،حضرت زینب سلام الله علیها،حضرت ابوالفضل علیه السلام_حضرت علی اصغر علیه السلام،شهدا،و غیره...که بنده یقیین دارم به روسیاهی ما نگاه نکرده اند و ان شاءالله با کرامت و بزرگواری که دارند به محفل حقیر ما تشریف اورند و شاهد این ازدواج بوده اند

کل هزینه ازدواج ما هم به قرار زیر بود:
هزینه ازمایشگاه ۷۵ هزار تومان
هزینه محضر۳۰۸ هزار تومان ( که محضر دار محترم ۸ هزار تومان تخفیف دادند)
هزینه اتاق عقد حرم ۲۰ هزار تومان
هزینه خرید عقد( انگشترها ) روی هم حدود ۱۰۰ هزار تومان
هزینه شیرینی حدود پنجاه هزار تومان
هزینه ارایشگاه حدود ۵۰ هزار تومان( البته با همکاری دوستان انجام شد)
هزینه کرایه های تاکسی و رفت و امد و خوراکی و غیره حدود ۳۰۰هزار تومان

ما توانستیم به لطف الهی در همین دوره زمانه ای که جوانان از گرانی و مشکلات مینالند با توکل برخدا و‌ایستادن در برابر رسومات با کمتر از یک ملیون تومان عقد کنیم و یک زندگی مشترک را اغاز کنیم

البته پدر و‌مادرم هم خیلی در زمینه تحقق این ازدواج آسان با بنده و‌همسرم نهایت همکاری راداشتندو ‌ مارا یاری کردند و به خاطر ما دیگر سختگیری نکردند و واقعا خیلی جاها کوتاه امدند که خداوند را از این جهت نیز بسیار سپاسگزارم

یازهراسلام الله علیها

خداوند را شاکرم که به ما عنایت کرد و‌توانستیم مراسمی ساده برگزار کنیم

خیر ،همسر دوم نشده ام

به لطف الهی بنده و همسرم هردو ازدواج اولمان بود و‌هیچکدام قبلا ازدواج نکرده بودیم

یازهرا سلام علیها

پاسخ خودم به این سوال شما:
اگر خداوند نظر لطفش را از بنده بر ندارد،بله حتما میپذیرم و در این امر ایشان را یاری خواهم کرد ان شاءالله

پاسخ همسرم به این سوال شما( بنده عین عباراتی که برایم فرستادند را اینجا کپی میکنم)

وقتی مردی همسر دوم می خواد که نیاز داشته باشه ،اما زمانی که همه نیازهایش تامین باشد و به شدت هم مدیون همسرش باشه و عاشقش باشه ​فقط دوست داره از شاد کردن زنش لذت ببره

مردان نیازهای خاصی دارند اما نیاز عاطفی شدید برای انها خیلی خیلی اهمیت دارد که وقتی داره تامین میشه دیگر نیاز به زن دیگری ندارند

هر مردی ممکن است شیطنت کند اما زن خوب را با دنیا عوض نمی کند

نظر پیامبر در مورد حضرت خدیجه و سخن عایشه در مورد آنها نمونه ای از این موارد است، و الا پیامبر کلی همسر داشتند که برخی زیبا هم بودند

نظر شاه جهان که تاج محل را برای زنش ساخت هم نمونه دیگرش،شاه جهان هم که خب شاه بود،هند هم که قحطی زن نداره

حتی بسیاری از بزرگان علم سیاست و ... خوب یا بد بدون همسرشان نابود شدند،نمونه ان هم نخست وزیر سابق مالزی است

پس حتی اگر مردی بنا بر شرایطی لازم بشه زن یا زنهای دیگر هم بگیره ،اخرش هیچ زنی مانند زن اولش نخواهد شد

یازهرا سلام الله علیها

بله قطعا
البته خداوند همیشه و‌در تمام مراحل زندگی لطف و‌برکتش شامل حال ما بندگان است،اما ماغافلیم و شکر گزار نیستیم

در خصوص ازدواج هم بنده در همین مدت کم واقعا این برکت را دیده ام

اما اگر اجازه بفرمایید میخواهم یک نظر شخصی هم بیان کنم

به نظر من برکتی که میگویند با ازدواج بیشتر میشود فقط از جهت مادیات و پول نیست،هرچند که این هم واقعا اتفاق می افتد اما برکت شامل چیزهای دیگر هم میشود

خیلی از نعماتی که زمان مجردی از ان محروم بودیم با ازدواج ان نعمات شامل حال انسان میشود،مثل عشق حلال و محبت به یکدیگر و غیره،این یک نعمتی است که خداوند بعد از تاهل به بندگانش میدهد و رز به روز هم به ان برکت میدهد! و موارد متعددی از این قبیل

یعنی اینقدر ازدواج در پیشگاه الهی ارزشمند است که خداوند به تمام ابعاد زندگی زوجی که ازدواج میکنند برکت خواهد داد

از طرفی در مورد امورات مادی هم روزی رسان خداوند است،روزی بنده اش را هر کجا که باشد میرساند،حال چه در خانه پدر باشد چه در خانه همسر

یازهرا سلام الله علیها

باصحبت های زیاد و‌بررسی ملاکها و تحقیق میتوان تاحدود زیادی به شخصیت و افکار و‌عقاید طرف مقابل پی برد،اما نمیتوان صد درصد به یقیین رسید

به نظر بنده در اصل و‌مهمتر از همه اینها توکل است_باید از همان ابتدا امورات را به خدا بسپاریم و شروع به صحبت کنیم و در حد توانمان تحقیق کنیم،بررسی کنیم،و بعد از اینکه به نتیجه رسیدیم باز با توکل بر خداوند وارد زندگی شویم ،بعد از ازدواج دیگر باید از اختلافات چشم پوشی کرد و با همدیگر ساخت ،و همین سازش در کنار هم است که انسان را به تکامل میرساند ان شاءالله

یازهراسلام الله علیها

ابتدا به خاطر وقفه ایجاد شده در پاسخ دادن به سوالات عذرخواهی میکنم،هم به دلیل مشغله است و هم ضعیف بودن نت

1- از خودشان سوال کردم فرمودند دختر خوب پیدا نکرده بودم( البته بنده خوب نیستم دارم پاسخ همسرم را نقل قول میکنمhappy) ونکته دیگر اینکه مورادی که معرفی میشدند همه دنبال شوهر پولدار بودند و مورادی هم بودند که میگفتند برایمان مسایل مادی مهم نیست اما در عمل برعکس رفتار میکردند

2-بله،بنده بنا بر نظر شخصی بسیار این را تایید میکنم،عشقی که به وجود می اید به شدت پایدار تر از عشق قبل از ازدواج‌است
،البته به شرطی که واقعا همفکر و همکفو باشید و‌کشش اولیه نسبت به یکدیگر نیز وجود داشته باشد و‌صبر و‌گذشت هم اصل اولیه زندگی قرار داده شود
یازهرا سلام الله علیها

ایشان به عنوان اولین هدیه زندگی، قلبی پر از عشق ومحبت و تکیه گاهی امن را به بنده هدیه کردند،و بنده نیز قلبی سرشار از عشق و مطیع را به ایشان هدیه کردم

بعد از هدیه اصلی که در بالا گفتم اولین هدیه ایشان به من ویفر کارامل بود که برایم در آن لحظه بسیار شیرین ،خوشمزه و لذت بخش بود و کلا آن نوع ویفر را دوست دارمhappy

بنده هم یکی از کلیپ هایی که در مورد رهبری روحی فداه خوانده شده بود و خیلی دوست میداشتم را برایشان فرستادم

کلیپش را اینجا بارگزاری میکنم.

1- باتوکل برخدا و صبوری درست میشود ان شاءالله

2- فعلا دنبال خانه هستیم
در شهر ما اجاره خانه هانسبتا خوب است،اما ما قرار است در شهر همسرم زندگی کنیم ان شاءالله ،چونکه فعلا برای همسرم مقدور نیست در شهر دیگری زندگی کنند

بنده به همسرم گفتم نگران نباشید،من حاضرم در یک اتاق هم زندگی را شروع کنم ،اما واقعا اجاره حتی یک اتاق هم برای زندگی در تهران سخت است از بس که هزینه اجاره خانه ها بالاست
اما توکل برخدا ،خدایی که بنده هایش را افریده و روزی میدهد،سرپناهشان را هم تامین خواهد کرد،از ما حرکت از خدا برکت

یازهراسلام الله علیها

خانواده ام برای خرید جهیزیه مشکلی ندارند،اما همسرم فرمودند میتوانی اصلا نیاوری! گفتم نه،وسایل زندگی نیاز است،خانواده ام هم مشکلی ندارند
گفت پس ساده بیاور،چیزهای غیر ضروری را نگیر

یازهراسلام الله علیها

سلام علیکم

عرض ادب و احترام به محضر شما خواهر گرامی و همه بزرگواران خانواده اسک دین

قطعا افراد زیادی هستند که زندگی خود را بسیار ساده تر از بنده آغاز کرده اند، اما از اینکه بنده حقیر را قابل دانستید که بتوانم سهم کوچکی در ترویج فرهنگ ازدواج آسان داشته باشم سپاسگزارم

قبل از اینکه وارد پاسخگویی به سوالات شما و دیگر بزرگواران شوم لازم است نکته ای را بیان کنم که پس از آن ان شاءالله در حد توانم در خدمت شما و دیگر دوستان هستم

یازهرا سلام الله علیها

طبیعتا همه ما میدانیم که قرار نیست اینجا از سختی ها ومشکلات سخن بگوییم و الا هر فردی در زندگی شخصی خودش مشکلات و سختی های خودش را دارد و قطعا بنده نیز از این قاعده استثنا نیستم،یک زمان دوستان و طلاب به بنده میگفتند خوشا به حالتان، شما چقدر خوشید ،همیشه شادید انگار هیچ غمی ندارید،پاسخی که به آنها میدادم این بود، بنده وقتی میخواهم وارد حوزه شوم همه غصه ها ومشکلاتم را میگذارم پشت در حوزه و بعد وارد میشوم ،تا ظهر که خواستم بروم بردارم و با خودم ببرمشانhappy

حالا هم هر موقع میخواهم وارد سایت شوم مشکلاتو سختی هایم را میگذارم کنار سیستم و بعد وارد میشومhappy، والا خداوند هر بنده ای را به گونه ای با سختی و مشکلات امتحان میکند، یکی با بیماری یکی با والدین،یکی با مال، یکی با فقر، یکی با فرزند، یکی با همسر و غیره ، خلاصه هر کس غصه ها مشکلات خودش را دارد که چه بسا بعضا نفس گیر هم باشند

پس دعا کنیم که همه ما بتوانیم از امتحانات سخت الهی سربلند بیرون بیاییم

یا زهرا سلام الله علیها

حقیقتا از تمام مراسمات و مقدمات ازدواج،سخترین بخشش همین بخش بود، اما به لطف الهی و کمک بزرگترها(والدین) این مساله نیز حل شد و توانستیم مسکنی اجاره کنیم

خب پیدا کردن یک خانه در تهران ،با توجه به هزینه و شرایطی که داشتیم کار دشواری بود،چندین ماه دنبال این موضوع بودیم، به بنگاه ها و سایتهای اجاره مسکن و غیره سر زدیم، اما متاسفانه اجاره خانه ها خصوصا قرض الحسنه اولش فوق العاده بالا بود! یعی روی مرز پنجاه، صد ملیون بود که با هزینه ما اصلا همخوانی نداشت، اما به هیچ وجه نا امید نشدیم و با توکل به گشتن ادامه دادیم و یقیین داشتیم خدایی که ازدواج مارا رقم زده سر پناه مارا هم خوهد رساند

همسرم برروی تمیز بودن خانه و دور نبون از خانه مادرشان خیلی تاکید داشتند ، به همین دلیل گزینه ها برایمان محدود تر میشد
خب ما دیدیم با سه ،چهار ملیون که نمیشود خانه اجاره کردhappy این شد که مسیر های مختلف برای رسیدن به خانه را برسی کردیم، یکی ازاین مسیرها وام ازدواج بود تا آمدیم تحقیق و برسی کنیم که مطمین شویم حلال است مدتی طول کشید، بعد هم که یک مدت سایت ثبت نام بسته بود و خلاصه چند ماه شد تا توانستیم وام را بگیریم

یکی دیگر از کارها همراهی والدین بود

خانواده بنده برای تهیه جهیزیه مشکلی نداشتند، من به مادرم گفتم آیا امکانش است یک سری وسایل مثل سرویس خواب و غیره را که هم جا گیر است و هم ضروری نیست نخرید و به جایش هزینه اش را به ما بدهید؟ که قبول کردند

خلاصه با لطف و مدد الهی و تلاش های مردانه همسرم که واقعا برایم ستودنی است و همراهی بزرگ تر ها موفق شدیم یک خانه نقلی در حد توان مالیمان که مورد تایید همسرم هم باشد اجاره کنیم ، که بالاخره مشکل مسکن حل شدhappy

یا زهرا سلام الله علیها

در هر حالت زندگی بر وفق مراد است،نگران نباشید،
یازندگی بروفق مراد مااست ،یا تلاش میکنیم بر وفق مرادمان کنیم ،یا اگر نشد ما بروفق مراد زندگی میشویمhappy در هر صورت بر وفق مراد است

یازهرا سلام الله علیها

ما فروردین به بعد برای تهیه جهیزیه اقدام کردیم، و بنده تاکید داشتم تا جاییی که میشود وسایل ایرانی باشد،و به لطف الهی همینطور هم شد و اکثریت وسایلم را ایرانی خریدیم، به همین دلیل زیا اذیت نشدیم

خانواده ام برای تهیه جهیزیه مشکلی نداشتند،اما خودم مایل بودم تا جایی که میشود ساده باشد، یک جهیزیه نسبتا ساده و متناسب با عرف معمول تهیه کردم، همسرم هم با ساده گرفتن جهیزیه موافق بودند و این خیلی به نظرم همراهی خوبی برای من بود تا بتوانم به هدفم برسم و جهیزیه ی مخالف تجملات امروزی تهیه کنم،تا حدی که جهیزیه بنده در برابر جهیزیه اقوام خودم و همسرم که اکثرا روی مرز هفتاد تا صد ملیون است خیلی ساده شد ، و شاید از نظر قیمت چیزی حدود یک سوم آنها باشد

به نظرم خیلی از وسایل الان تشریفاتی شده، و اصلا نیازی نیست باشد،مثلا در وسایل آشپزخانه مد شده چند مدل سرویس ظروف واز هر کدام چندین دست میدهند، چینی، شیشه ای، ارکوپال و غیره که من شدید با این کار مخالف بودم و فقط یک مدل و به مقدار نیاز خریدم ، و موردی از این قبیل

سرویس خواب هم نگرفتم،خانه ام کمد دیواری داشت، فقط یک دراور گرفتم

مبل هم نخریدم، اما این مورد را بعدا گرفتیم،وقتی والدینم آمدن منزلم ،مادرم چونکه کسالت دارن گفتند که اذیت میشوندباید روی زمین بنشیند گفتند مکن است افرادی بیایند منزلتان که برایشان سخت باشد روی زمین بشینند ، به همین دلیل قبول کردم که بخرند ، که آن را هم سعی کردم یک دست مبل خیلی ساده و ارزان انتخاب کنم
در کل سعی کردم وسایل ضروری را بخرم نه غیر ضروری و تشریفاتی

البته، در عین سادگی سعی کردم به زیبایی هم اهمیت دهم، و رنگ ها را با هم ست کنم، بنده معتقدم میشود با کمترین وسایل و هزینه ها و با کمی سلیقه محیطی زیبا درست کرد

چند وقت پیش در تلگرام کانالی دیدم که تبلیغ جهیزیه های گران قیمت بود، و افراد عکس جهیزیه هایشان را میفرستادند،واقعا ناراحت شدم دارند اینگونه تجملات را ترویج میدهندو مردم را به سمت دنیایی شدن سوق میدهند،متاسفانه زندگی ها دارد میرود به سمت چشم و هم چشمی و تجملات،هرچه اینها در زندگی بیشتر میشود صمیمیت و عشق و گذشت و غیره کمرنگ میشود و دها مدل اختلاف پیش می آید
یا بعضا زیاد دیده بودم آقایانی که در مراسمات و غیره انتظار سادگی از دختر دارند اما در هنگام آوردن جهیزیه با دختر همراهی نمیکند، به نظرم واقعا باید آقا و خانم در ساختن یک زندگی ساده و آرام به همدیگر کمک کنند
،یا حرف و حدیث های خانواه ها که میتواند مشکل ساز باشد که در این مورد هم اگر زن و شوهر باهم همراه باشن قابل حل است

یازهرا سلام الله علیها