ازدواج + موانع + راهکار بهتر + مقابله با مشکلات ازدواج

دیدن همسر آینده ؛ سنتی یا مدرن؟

در مرحله اول ازدواج گیر کردم کمکم کنید!

یک جوان 21 ساله مذهبی هستم حدود دوساله از مادر درخواست کردم تا دختر خوبی برای ازدواج پیدا کنن اما مهمترین مشکل من اینه که نمیدونم چجوری باید همسر آیندم ببینم !!!!!! به هیچ وجه خودم به دلیل حد و حدود فکری حیا خجالت یا هر چیزی که میشه اسمشو گذاشت نمیتونم با جنس مخالف ارتباط چشمی برقرار کنم یعنی به جرعت میتونم بگم هیچ نگاه اولی به نگاه دوم یا حتی ثانیه دوم نمیرسه !!!!

حالا با این اوصاف و عدم تواناییم در انتخاب همسر آینده مشکل از اونجا بیشتر میاد تو چشم که بعد از تاییدفرهنگی و خانوادگی و معرفی سوژه توسط مادر واقعا نمیدونم اون شخص آیا از لحاظ ظاهری اون حد اقعل های ذهنی منو داره یانه و برای دیدن فرد هم هیچ راه حلی ندارم و متاسفانه تنها راهی که دارم دیدن طرف مقابل در شب خاسگاریه که خودش باعث مشکلاتی میشه که کاملا قابل درکه:-o:-o[-x

عده ای بهم میگن امبلم یا عده ای میگن دوره ازدواج سنتی به پایان رسیده .

عده ای پیشنهاد هایی میدن از جمله ایستادن سر گذر یا رفتن به درب دانشگاه یا مدرسه و امثالهم که به شدت با این کار ها مشکل بنیادی دارم و اصلا نمیتونم به خودم بقبولونم که همچینکاری بکنم!!! عده ای هم میگن حالا برو خاستگاری ببین خوشت نیومد ادامه نده که اینم فکر میکنم بازی با احساسات طرف مقابله و ازش میترسم!

حالا به نظر شما دوستان و کارشناسان محترم چکار کنم ! برای دیدن کامل همسر اینده قبل از خاستگاری و حتی قبل از اعلام به خانواده چه راهکاری پیشنهاد میکنید !؟:-$8->8->

مخالفت خانواده دختر به خاطر شهر محل سکونت من!

سلام و خسته نباشید
پسری 23ساله هستم سربازی تموم کردم دارای کار و سرمایه و خانه هستم اما خوانواده دختره اهل تبریز هستن و من اهل اسکو یکی از شهرستان های تبریز هستم این خانوازه دوتا دختر دارن یکیش شوهر کرده و شوهرش اهل یکی از ده های شهرستان ما هست شوهر دختر بزرگ خوانواده دو سال سختی رفت امد بلخره ازدواج میکنن ولی الان خوانواده دختره میگه مگر از جنازه ما رد بشی اجازه بدیم تا با پسری مه اهل اون شهرستان هست ازدواج کنی تختره منو خیلی دوست داره عاشق هم هستیم سه سال پنهونی دویتی خوانواده من در جریان کامل هستن ولی خوانواده دختره فقط فهمیدن منو دوست داره دختره رویه خوانوادش حساسه نه عز من میگزره نه از اون ها سطح خوانوادی ما برابره از همه جهت ولی حتی خوانواده دخترره حاظر نمیشن بریم خاستگاری از شما بزرگان میخوام راهکار هایی بزارین جلوی من تا بتونیم بههم برسیم ما همه جوره به جز بحث عاشقی و احساسی از همه موارد جور در میایم و بی شک خوشبخت میشیم و حتی مغازه مادر دختره در شهرستان ما هست چطور منطقی بتوانم راضی کنم و به هم برسیمم

از خواسته تا عمل (مصاحبه ،ازدواج آسان) **مصاحبه با کاربر گرامی سرکار یارب**



نقل قول:

هر پسر و دختری که پا به دوران جوانی می گذارد، بزرگترین آرزویش ازدواج و ایجاد کانون گرم و پر مهر خانواده است، تا یار و مونس و محرم راز پیدا کند و از نعمت زندگی مشترک زناشویی، استقلال و آزادی بیشتری بهره مند گردد. پسران و دختران جوان سعادت خود را در سایه زندگی مشترک جستجو می کنند.
چنین میلی بطور طبیعی و فطری در انسانها وجود دارد و نمی توان از آن صرف نظر کرد. آری بزرگترین پناهگاه مطمئن برای جوانان، کانون گرم خانوادگی است که می توانند اضطرابهای درونی خود را در آن به اطمینان، استقامت و آرامش تبدیل کنند و غمها و نگرانیهای خود را از یاد ببرند. امر ازدواج و تحقق آن در جامعه باید برای همه کس آسان باشد. چرا که این امر یک ضرورت حیاتی است، مانند آب و نان که در هر جامعه ای از همه کالاها ضروری تر و مهم تر است.
ولی متاسفانه در جامعه امروزی ما روز بروز بر تشریفات، سنگینی مهریه ها، اسرافها و تجمل گرایی ها افزوده می شود! که تحمل پی آمدهای آن برای عموم افراد جامعه دشوار و چه بسا برای بعضی غیر ممکن می باشد، و پدر و مادران هم هیچ توجهی به این امر مهم نمی کنند.
بلکه بعضی از پدران و مادران با رقابتهای غلط، فرزندان خود به ویژه دختران جوان خود را به سوی بدبختی سوق می دهند. دختری که هنوز در سنین نوجوانی بسر می برد و در اول راه است، مادران با توقعات زیاد، آن هم نا معقول و غیر ممکن، باعث تباه شدن دو انسانی که به هم پناه می آورند، می شوند. مادران بجای اینکه دختران خود را به سازگاری، ساده زیستی و ارزشهای انسانی راهنمایی کنند، تشریفات و زرق و برق ظاهری را در چشم فرزند جوان خود بزرگ جلوه می دهند.
جای بسی تاسف است که پرده های ضخیم غفلت و نادانی چشم و گوش و دل برخی افراد ظاهر بین را چنان بسته است که همه ارزشها و سعادت و عاقبت و عافیت و راحتی فرزندان خود را در سایه پول، تجمل و ژست و خوش تیپ بودن و حسن قیافه می جویند! شگفتا که اینان راه شقاوت می پویند!.





باسلام به منظور ترویج ازدواج اسان در نظر داریم با جوانانی که ازدواج آسان داشته اند مصاحبه ای ترتیب دهیم.

اولین مهمان عزیر ما سرکار یارب می باشند در ادامه مصاحبه ما با ایشان را میخوانید.

سوالات خود را تا فردا شب برای بنده ارسال کنید تا یکجا در اختیار مهمان محترم تایپک قرار دهیم.

تایپک تا ارسال پاسخ مهمان محترم بسته خواهد بود.


نگرانی های یک تازه عروس

سلام
دختر خام 27ساله ای هستم که چندماه است با آقاییکه پنج سال ازخودم بزرگتراست وهردولیسانس هستیم عقد کرده ا م,وهنوز دردوران نامزدی به سرمیبریم,وخوشبختانه ازایشان رضایت کامل دارم
سطح خانوادگی هردوی ما ازنظر فرهنگی اجتماعی ومالی یکسان است
اما موضوعاتی که باعث تشویش ونگرانی بنده می شود
هردوی ما پدرانمون روازدست دادیم وکسی رونداریم که ماروساپورت مالی کنه,وضعیت مالیمون درحدحقوق کارگری ویک زندگی متوسط هست,وهمسرم سرپرست خانواد ه ی خودش هم هست مادرشون که حقوقی ندارند وهمسرم هزینه اشون رومیده ویک خواهر مجرد هم دارندوهمسرم تک پسرخانواده هست
مشکل اول:همسرم فردی کوشا واهل کار است,امامتاسفانه حقوق ایشان رابه موقع پرداخت نمی کنند وهمیشه با تاخیر چندماهه تازه حقوق یک ماه را می دهند(خدالعنت کندصاحب شرکتهایی را که حقوق کارگرن را به موقع پرداخت نمی کنند),لذا همسرم نمی تواند رنامه ریزی مشخصی داشته باشد
مشکل دوم:چون همسرم ب موقع حقوق دریافت نمیکند,مجبور است بعدازظهررهامسافرکشی کند,یعنی از5صبح تا8شب مشغول کار است,ومن ازاینکه ایشان مجبور هستند اینهمه زحمت بکشند غصه می خورم ومیترسم مریض بشود
مشکل سوم:ما چون در دوره نامزدی هستیم ,یک سری محدودیت هایی نیزداریم,مثلا من میدانم که همسرم چقدرازنظر عاطفی به حضور بنده نیاز داردولی متاسفانه خانواده اصلا درک نمی کنند,وهیچ وقت شرایطی را فراهم نمیکند که ماراحت باشیم وفقط هفته ای چندساعت باحضورخانواده ها همدیگرامیبینیم,وهمسرم بارهاگفته اند که به وجودم نیاز دارند ,ومیدانم که فشارزیادی را متحمل می شود
مشکل چهارم:به دلیل مشکل مالی معلوم نیست چه زمانی عروسی برگزار کنیم,بنده پیشنهاد دادم اصلا عروسی نگیریم,ولی خانواده ی همسرم قبول نمیکنند,میگویند آزوداریم عروسی تک پسرمان را ببینیم
مشکل پنجم:متاسفانه رگه هایی ازچشم هم چشمی در مادرهمسرم وجود دارد,توقع دارد جهزیه ی آنچنانی ببرم,وهمیشه مثالهایی میزند ازجهیزیه های دختر فلان فامیل که مبل چندتومنی برد و... واسترس میدهد به من درحالی که من توانایی بردن سی چهل میلیون جهیزیه رو ندارم (خدالعنت کند هرکسی که اینگونه ازدواج هاروسخت کرد)
مشکل ششم:درآینده ان شاالله قرار است در ساختمان بامادرهمسرم زندگی کنم,ولی ایشان یک روحیه آزاردهنده ای دارد,بااینکه خانم خوب وزحمت کشی هستندولی خودشون روقوم برتر وخیلی باکلاس میدونن,مثلا بچه بیشتراز دوتا درنظرشون بی کلاسیه وماپرجمعیت هستیم ,وغیر مستقیم به من میگن که فکر بیشتر ازدوتا نکن
یا یک بارتوصحبت گفتن پسرم بعدعروسی یه وعده میاد اینجایه وعده میره خونه خودش,درحالی که من دلم میخواد مستقل باشم,درسته قبول کردم باهم زندگی کنیم ولی خوشم نمیادمرزها وحریم هاازبین بره,مخصوصا زمانیکه بچه داربشم تربیت بچه هم دچار مشکل میشه حالاچطور مدیریت کنم
مشکل هفتم:مادرهمسرم هرروزبا خواهرانش تماس داره وهمه اخبار واطاعات روانتقال میده ومن ازاینکه اخبارزندگیم پخش میشه متنفرم
مشکل هشتم:درحال حاضرمشغول به کارهستم واز کارکردن بیزارم,ولی تاعروسی مجبورم ادامه بدم ولی امادرهمسرم چندین بار غیرمستقیم گفتن که تواین دوره وزمانه نمیشه باحقوق یک نفرزندگی کرد,وتوقع دارن من کارموادامه بدم
الان بیشترین نگرانی دغدغه ی من این هست که تادیرنشده چطوررفتارکنم که مرزهاحدود رعایت بشه کسی نتونه درمضوعات شخصی اظهارنظر کنه؟

ازدواج با دختری از یک کشور و ملیت دیگر ؛ فوائد و آسیب ها

بنام خدا....با سلام....حدود 9 ماه هست که به دختری علاقه مند شدم و وقتی مادرم رو فر ستادم برای خواستگاری فهمیدم که افغانی هست....من مدت 7 سال عاشق دختری بودم ایرانی....که با دیدن این دختر افغانی واقعا عشق گذشتم که یکطرفه بود و جز شکست و نفرت نبود رو فراموش کردم و بالاخره نجات پیدا کردم از دررد عشق قبلیم!!
و برام جالب بود که میگن خدا به بنده ی خوبش بهترشو میده بهش طوری که باورم نکنی منم واقعا برام باورش سخت بود که از دردی که داشتم رها پیدا کنم و با گذشت 7 سال به فردی دیگر علاقه مند شوم ...من 26 سالم هست و دختر خانوم 18 .... دختر هم منو دوست داره اما باباش میگه ما به ایرانی ها زن نمی دیم....منم که سمج دوباره تلاش کردم.... اما تجربه قبلم نشون داد نباید زیاد اصرار کرد...1 بار مادرم رو فرستادم و 2 بار تلفنی زنگ زدیم با مادر و پدرم و یک بار هم با خود دختره مجبور شدم وسط خیابون حرف زدم چون باباش نمی ذاشت بریم خواستگاری....

حالا هم قبول کردن یک جلسه خانوادگی بریم خواستگاری حرف بزنیم....می خواستم نظر شما رو هم بهمراه کارشناسان بدونم که ازدواج افغانی با ایرانی چگونه است....مادر دختر بمن گفت شیعه هستند ولی آنها دختر را می فروشند!! یعنی مهریه را اول می گیرند مثلا 40 میلیون می گیرند ....می خواستم کمکم کنید که قبل خواستگاری مشکلی پیدا نکنم و با امادگی برم جلو که مبادا از دستش بدم چون واقعا دوستش دارم....و روزی 100 بار خدا رو شکر می کنم بخاطر آشناییمون

ضمنا مادر پدر منم مخالفن میگن در شان ما نیستن با افغانی می خوای ازدواج کنی؟ میگم آره انسانیت به افغانی و آمریکایی و ایرانی و فقر و ثروت نیست...خانواده دختر فقیر هستند و وقتی با دختر صحبت کردم گفتم با هم تلفنی حرف بزنیم گفت من موبایل ندارم گفتم می خرم برات...رفتم یک گوشی 400 هزار تومنی خریدم اما هنوز ندادم بهش یعنی ندیدمش که بدم بهش...چون واقعا خسته شدم 9 ماهه هنوز یک جلسه خواستگاری نرفتیم.....به مادر دختر خانوم هم گفتم برای من فرقی نداره شما کجایی باشید مهم اینه با هم تفاهم داشته باشیم و همرو دوست داشته باشیم من دخترتونو خوشبخت می کنم :x

راهی برای کسب رضایت پدر در امر ازدواج

سلام و عرض ادب. من دختری 23ساله هستم ک پسری29ساله ب خواستگاری ام اماده و همه معیارهای مرا برای زندگی دارد ولی پدرم بخاطر اینکه ایشلن هم قد من است مخالف میکند و هرجی هم من یااطرافیان بااو حرف میزنیم جبهه میگیرد و قبول نمیکند .لطفا راهنماایی کنید ک چه کاری میشع انجام داد تا رضایت بده.ممنون

نوبت جهاد ماست

نمیدونم چرا ما ها اینطوری شدیم؟
منظورم از ما ها اوناییه که شرایط ازدواج دارن (ولو کمترین شرایط) اما دست دست میکنن.
منظورم از ما ها اوناییه که شرایط مالی رو بهانه میکنن درحالیکه خداوند خودش (میفهمی ؟ خدا خودش) وعده ی حل اونو داده. (سوره نور آیه 32)
منظورم از ما ها اوناییه که ازدواج هم که میکنن بچه بازی درمیارن و بچه دار نمیشن یا فقط به یکی اکتفا میکنن.
خیلی از دست این ما ها ناراحتم.
این کلیپو ببینید شاید تاثیر بذاره. استاد پناهیان هست با عنوان نوبت جهاد ماست اونایی هم که دارنش دوباره ، سه باره ، چند باره گوش بدن بلکه تاثیر بذاره. کلیپ جامعی هست دقت بکنید هم به جوونا ایراد میگیره هم به پدر مادرا. با دقت نگاه کنید تا نگید یه طرفه به قاضی رفته.

دریافت با کیفیت : پایین (10 مگابایت) متوسط (24 مگابایت) بالا (53 مگابایت)

نمیخوام الکی نظر بدید راجع به کلیپ. فقط فکر کنید روش. نظر دادن واجب نیست که آخه. والاه. قشنگ فکر کنید بعد عمل کنید.

ازدواجی که انجام نشد و تنهایی که باقی ماند

انجمن: 

اینک بعد از 47 سال همچنان بیکار و مجرد و تنها مانده ام. اگر شغل آبرومندی میافتم تا کنون 7...8... تا فرزند میدانم .برخی گویند دیر شده برخی هم هوسباز گویند تا صدساله هم میتوان زن گرفت! نظر شما چیست

بیان رازهای زندگی در خواستگاری

با سلام
1. در خواستگاری چه چیزهایی که به عنوان راز برای هر دو نفر میباشد باید عنوان شود؟
2. بنده دارای معافیت اعصاب و روان (افسردگی مزمن ) می باشم حال:
اولا هیچ کس از این موضوع اطلاعی ندارد و چرا که بنده قبل از این معافیت برای چشم خود اقدام کرده بودم همه فکر میکنن که معافیت من از چشم است
دوما چون کد خورده کسی متوجه نمیشود
سوما اگر بگویم حتی اگر مرا پسند کنند ترسی در دلشان ایجاد شود
حال باید بگویم یا نه
ممنون

ازدواج سفید

انجمن: 

سلام

این روزها بخش بزرگی از جوانانمان توانایی ازدواج ندارند و سن ازدواج داره به 30 سال میرسه

از طرفی بلوغ زودرس هم به دلیل پیشرفت های تکنولوژی گریبانگیر فرزندان ما هست و فاصله میان 13 سالگی تا 30 سالگی که پرشورترین دوره زندگی هست رو با پند و اندرز و موعظه نمیشه طی کرد

وضع کوچه و خیابون رو هم که میبینید و بسیاری از هموطنانمون ظاهری دارند که فقط در زنان بدکاره غرب میشه سراغ گرفت

بالابودن هزینه های ازدواج، مهریه های سنگین و مشکلات طلاق و ... باعث شده این روزها بخش قابل ملاحظه ای از جمعیت جوان ما به رابطه نامشروع روی بیارن

چیزی که به ازدواج سفید مشهور شده

متاسفانه من افراد متعددی رو میبینم که به این حالت زندگی می کنند و چون هیچ تعهدی هم در میان نیست روز به روز فراگیرتر میشه

با وجود شرایط حساس جامعه، حاکم شرع نمیتونه بسیاری از زواید ازدواج رو ممنوع کنه؟ مثلا وجود مراسمات گوناگون و ریز و درشت به یک مراسم در محضر ختم بشه یا مهریه بالاتر از مثلا 5 سکه قابل پیگیری قضایی نباشه یا ...

خانوم ها ممکنه الان بر علیه این مسئله جبهه بگیرند اما اگر به خیل عظیم جوانانی که نمیتونن ازدواج کنند و بالطبع خیل عظیم تری از دخترانی که میترشن بیاندیشند، شاید حرف من رو وارد بدونن

همین الان که دارم این متن رو مینویسم جلوی من سه تا از همکارهای خانوم هستند که مدرک دکتری (PhD) دارند اما کسی نمیگیرتشون!

دیشب هم یکی از همکاران مرد از زنی صحبت می کرد که همه هزینه های زندگیش رو میده و ایشون فقط پیش او زندگی می کنه، بدون هیچ تشریفات قانونی و مذهبی

چرا کسی به فکر نیست؟ خوبه ما هم به فرانسه و کانادا و ... شبیه بشیم که 70% فرزندان بدون ازدواج متولد میشن؟