جمع بندی استخاره یا خرافات؟ مساله اینست

تب‌های اولیه

44 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
استخاره یا خرافات؟ مساله اینست

با سلام
ایا استخاره با تسبیح از نظر عقلی قابل توجیه است؟
مشابه همین عقیده در بین عرب جاهلی هم وجود داشته: اکثر اوقات که عرب ها در کار متحیر می‌شدند استخاره می‌کردند که این کاری که می‌خواهند انجام دهند خیر است یا شر، « این استخاره به این صورت بود که در پیش روی هبل هفت تیر نصب کرده بودند که در اولین تیر عنوان صریح و در دومی عنوان ملصق نوشته شده بود وقتی در امری تردید می‌کردند و یا در نوزادی شک می‌کردند (که از پدرش است یا از غیر پدرش) ابتدا به هبل هدیه‌ای تقدیم می‌کردند و سپس آن تیرها را هدف قرار می‌دادند، اگر تیری که هدف قرار می‌گرفت دارای عنوان صریح بود جواب استخاره مثبت می‌شد و اگر دارای عنوان ملصق می‌بود جواب منفی تلقی می‌شد، تیر سومی به امور میت اختصاص داشت و تیر چهارمی مخصوص امور ازدواج بود و سه تای دیگر تفسیر نشده و من (ابن کلبی) نمی‌دانم مخصوص حل و فصل چه اموری بودند»
اما امروزه ما فقط به این عقاید پوزخند میزنم! غافل از این که این اعتقادات در بین خودمان هم هست ولی ان را نمیبینیم

[=arial]

با نام الله


[=arial]


[=arial] کارشناس بحث: استاد رئوف

دانش;515053 نوشت:
با سلام
ایا استخاره با تسبیح از نظر عقلی قابل توجیه است؟
مشابه همین عقیده در بین عرب جاهلی هم وجود داشته: اکثر اوقات که عرب ها در کار متحیر می‌شدند استخاره می‌کردند که این کاری که می‌خواهند انجام دهند خیر است یا شر، « این استخاره به این صورت بود که در پیش روی هبل هفت تیر نصب کرده بودند که در اولین تیر عنوان صریح و در دومی عنوان ملصق نوشته شده بود وقتی در امری تردید می‌کردند و یا در نوزادی شک می‌کردند (که از پدرش است یا از غیر پدرش) ابتدا به هبل هدیه‌ای تقدیم می‌کردند و سپس آن تیرها را هدف قرار می‌دادند، اگر تیری که هدف قرار می‌گرفت دارای عنوان صریح بود جواب استخاره مثبت می‌شد و اگر دارای عنوان ملصق می‌بود جواب منفی تلقی می‌شد، تیر سومی به امور میت اختصاص داشت و تیر چهارمی مخصوص امور ازدواج بود و سه تای دیگر تفسیر نشده و من (ابن کلبی) نمی‌دانم مخصوص حل و فصل چه اموری بودند»
اما امروزه ما فقط به این عقاید پوزخند میزنم! غافل از این که این اعتقادات در بین خودمان هم هست ولی ان را نمیبینیم

با سلام خدمت شما دوست گرامی

چند مطلب:

- اینکه عرب پیش از اسلام، عرب جاهلی نامیده شده است، به معنای آن نیست که هرآنچه آنها انجام داده اند، باطل است بلکه به معنای آن است که در میان آنها فرهنگ و تمدن و نیز اخلاق و تعالی اسلامی وجود نداشت. اما بدان معنا نیست که هرآنچه که از عرب های جاهلی شنیدیم، قطعا باطل و پوچ باشد بلکه این مسئله نیازمند بررسی بیشتر است.

- همچنین مناسب بود که شما منبع مطلبی را که نقل کردید نیز معرفی می کردید.

- مسئله مهم آن است که باید فرق میان خرافه بودن و نبودن را مشخص کنیم. در جهان، امور بسیاری وجود دارند که با عقل قابل اثبات نیستند که در اصطلاح به آنها عقل گریز می گوییم. اما آیا همه عقل گریزها، خرافه هستند؟ چنین نیست. خرافه امور عقل گریزی است که با هیچ دلیلی نمی توان آنها را اثبات کرد در حالی که دسته ی دیگری وجود دارند که اگرچه با عقل نمی توان آنها را اثبات کرد ولی دلایل دیگری وجود دارد که به آنها اعتبار می بخشد. در بحث شما، اینکه کاری مانند آنچه اعراب جاهلی انجام می دادند، بدون پشتوانه دلیل است، می تواند منجر به آن شود که آنرا خرافه بدانیم در حالیکه استخاره (با قرآن، تسبیح یا غیر آن) هنگامی که توسط یک معصوم بیان شود، مستند به دلیل است و نمی توان آن را خرافه نامید.

به عبارت دیگر، وقتی استخاره مستند به دلیل است (بیان فرد معصومی که دارای حجیت است) دیگر خرافه نیست در حالیکه عملی دیگری (هرچند شبیه آن) وقتی مستند به دلیلی نباشد، خرافه تلقی می شود.

- استخاره انواع و اقسامی دارد. یکی از معانی اصلی استخاره، درخواست امر خیر از خداوند است. در این معنا استخاره اساسا به معنای دعا کردن است نه چیزی دیگر. البته موارد دیگری از استخاره مانند آنچه با قرآن یا تسبیح انجام می شود نیز وجود دارد که با آنچه شما از اعراب جاهلی تعریف کردید، یکسان نیستند.

موفق باشید

یه سوال در این باب از کارشناس عزیز دارم...
شما گفتید استخاره یعنی کاری که با عقل نمیتوان آنرا اثبات کرد اما دلایل دیگری به آن اعتبار میبخشند...
دلایل دیگر اعتبار دهنده به عمل غیر عقلی باید بر اساس عقل باشن یعنی منطقی باشن...وگرنه هر کسی هر کار خرافه ای رو میتونه توجیه کنه...
خوب الان دلیل منطقی اینکه استخاره خرافه نیست چیه..؟ یعنی دلیل منطقی ای که, باعث میشه بقیه قبول کنن, عوامل اعتبار دهنده به استخاره, منطقن اعتبار میدن به استخاره, (با توجه به اینکه استخاره عمری غیر منطقی است) چیه..؟

NaKayama;515770 نوشت:
یه سوال در این باب از کارشناس عزیز دارم...
شما گفتید خرافه یعنی کاری که با عقل نمیتوان آنرا اثبات کرد اما دلایل دیگری به آن اعتبار میبخشند...
دلایل دیگر اعتبار دهنده به عمل غیر عقلی باید بر اساس عقل باشن یعنی منطقی باشن...وگرنه هر کسی هر کار خرافه ای رو میتونه توجیه کنه...
خوب الان دلیل منطقی اینکه استخاره خرافه نیست چیه..؟ یعنی دلیل منطقی ای که, باعث میشه بقیه قبول کنن, عوامل اعتبار دهنده به استخاره, منطقن اعتبار میدن به استخاره, (با توجه به اینکه استخاره عمری غیر منطقی است) چیه..؟

[=arial]یا من متوجه منظور کارشناس نشدم یا شما
اینطور که من فهمیدم ، ایشون فرمودند امور عقل گریز ، دو دسته اند :
1-اموری که هم عقل گریز هستند و با عقل ثابت نمیشوند و هم اینکه دلیل دیگری هم آنها را ثابت نمیکند(که میشود خرافه)
2- اموری که عقل گریز هستند، یعنی دلیل عقلی بر اثبات آنها نداریم ولی با امور دیگه مورد اثبات قرار میگیرند(مثل استخاره که با عقل ثابت نمیشه ولی با فرمایشات معصومین ، دارای اعتبار میشه )

در ضمن ایشون گفتن که چیزی که به استخاره اعتبار میبخشه ، نقل از معصومه . کسی که به اسلام و کلام اهل بیت اعتقاد داشته باشه ، به راحتی میتونه اعتبار صحت استخاره رو ثابت کنه . چون در کلام اهل بیت و سیره ی بزرگترین علمای ما وارد شده .

انصار الحجّة;515876 نوشت:
[=arial]یا من متوجه منظور کارشناس نشدم یا شما
اینطور که من فهمیدم ، ایشون فرمودند امور عقل گریز ، دو دسته اند :
1-اموری که هم عقل گریز هستند و با عقل ثابت نمیشوند و هم اینکه دلیل دیگری هم آنها را ثابت نمیکند(که میشود خرافه)
2- اموری که عقل گریز هستند، یعنی دلیل عقلی بر اثبات آنها نداریم ولی با امور دیگه مورد اثبات قرار میگیرند(مثل استخاره که با عقل ثابت نمیشه ولی با فرمایشات معصومین ، دارای اعتبار میشه )

در ضمن ایشون گفتن که چیزی که به استخاره اعتبار میبخشه ، نقل از معصومه . کسی که به اسلام و کلام اهل بیت اعتقاد داشته باشه ، به راحتی میتونه اعتبار صحت استخاره رو ثابت کنه . چون در کلام اهل بیت و سیره ی بزرگترین علمای ما وارد شده .

احتمالا هم شما متوجه منظور کارشناس شدید هم من...
سوالی که من پرسیدم اینه:
خرافه یعنی مثلا اعتقاد داشته باشیم خال کوبی بلاها رو دور میکنه...خوب این از نظر عقلی قابل قبول نیست...فرد برای اثبات حرفش میگه خیلیا که خال کوبی کردن از بلاها دور موندن اما اونهایی که نکردن گرفتار بلا (مثل بیماری) شدن...نمونه های زیادی هم هست که واقعا اینطوری شدن...اینجا این سوال مطرح میشه که شمایی که میگی این افراد به خاطر خالکوبی بیمار نشدن و دلیلت اینه که اونایی که خال کوبی نکردن بیمار شدن باید دلیل منطقی برای تاثیر خالکوبی روی بیمار نشدن افراد داشته باشی...دلیلی که علمی و منطقی باشه و بقیه هم بتونن قبولش کنن نه دلیل ظاهری و غیر عقلانی...
من اینو میخوام بدونم که دلیل اینکه استخاره خرافه نیست اما مثلا خالکوبی هست برا اساس همین مراحلی که بالا گفتم چیه...؟دلیل منطقیش چیه...؟

NaKayama;515878 نوشت:
احتمالا هم شما متوجه منظور کارشناس شدید هم من...
سوالی که من پرسیدم اینه:
خرافه یعنی مثلا اعتقاد داشته باشیم خال کوبی بلاها رو دور میکنه...خوب این از نظر عقلی قابل قبول نیست...فرد برای اثبات حرفش میگه خیلیا که خال کوبی کردن از بلاها دور موندن اما اونهایی که نکردن گرفتار بلا (مثل بیماری) شدن...نمونه های زیادی هم هست که واقعا اینطوری شدن...اینجا این سوال مطرح میشه که شمایی که میگی این افراد به خاطر خالکوبی بیمار نشدن و دلیلت اینه که اونایی که خال کوبی نکردن بیمار شدن باید دلیل منطقی برای تاثیر خالکوبی روی بیمار نشدن افراد داشته باشی...دلیلی که علمی و منطقی باشه و بقیه هم بتونن قبولش کنن نه دلیل ظاهری و غیر عقلانی...
من اینو میخوام بدونم که دلیل اینکه استخاره خرافه نیست اما مثلا خالکوبی هست برا اساس همین مراحلی که بالا گفتم چیه...؟دلیل منطقیش چیه...؟

[=arial]آخه شما فرمودید :

NaKayama;515770 نوشت:

شما گفتید خرافه یعنی کاری که با عقل نمیتوان آنرا اثبات کرد اما دلایل دیگری به آن اعتبار میبخشند...

[=arial]در حالیکه کارشناس محترم اصلا چنین حرفی نزدند
[=arial]ایشون فرمودند:

رئوف;515762 نوشت:

خرافه امور عقل گریزی است که با هیچ دلیلی نمی توان آنها را اثبات کرد

[=arial]در مورد اعتبار استخاره هم خب ایشونم گفتن دلیل عقلی نداریم دیگه
چیزی که به استخاره اعتبار میبخشه ، کلام معصومینه
معصومین فرمودن استخاره کردن به روشهایی که در احادیث ذکر شده ، واقعا اِخبار از واقع میده و ما در شرایط خاص میتونیم روش تکیه کنیم

انصار الحجّة;515879 نوشت:
آخه شما فرمودید :

نقل قول نوشته اصلی توسط NaKayama نمایش پست ها

شما گفتید خرافه یعنی کاری که با عقل نمیتوان آنرا اثبات کرد اما دلایل دیگری به آن اعتبار میبخشند...
در حالیکه کارشناس محترم اصلا چنین حرفی نزدند

اینجا اشتباه تایپی بوده چون من معمولا نوشترو دوباره نمیخونم...منظورم خرافه نبوده بلکه استخاره بوده...برم ویرایشش کنم...
ممنون از شما دوست عزیز...:Gol:

[=arial]نمیخواستم ایراد بنی اسرائیلی بگیرم
متوجه نشدم که ممکنه اشتباه تایپی باشه
و این اشتباه تایپی آخه خیلی معنا رو تغییر داده بود

[=arial]حالا با این ویرایش متوجه منظورتون شدم
خب ببینید تنها دلیل منطقی به نظرم همون کلام معصومه
البته این یک دلیل منطقی درون دینیه
و به درد بیان کردن برای کسانیکه اسلام یا کلام معصومین رو قبول ندارن ، نمیخوره
بلکه وقتی شخص به اسلام و بعد به کلام معصومین اعتقاد پیدا کنه ، تعبّدا کلام اونها رو هم قبول میکنه

در این زمینه مناظره ای بین یکی از محققین شیعه برادر اکبر بیرامی و مهدی رحیمی پیش امده است
http://bayanbox.ir/id/1100506649049762793?info

NaKayama;515770 نوشت:
یه سوال در این باب از کارشناس عزیز دارم...
شما گفتید استخاره یعنی کاری که با عقل نمیتوان آنرا اثبات کرد اما دلایل دیگری به آن اعتبار میبخشند...
دلایل دیگر اعتبار دهنده به عمل غیر عقلی باید بر اساس عقل باشن یعنی منطقی باشن...وگرنه هر کسی هر کار خرافه ای رو میتونه توجیه کنه...
خوب الان دلیل منطقی اینکه استخاره خرافه نیست چیه..؟ یعنی دلیل منطقی ای که, باعث میشه بقیه قبول کنن, عوامل اعتبار دهنده به استخاره, منطقن اعتبار میدن به استخاره, (با توجه به اینکه استخاره عمری غیر منطقی است) چیه..؟


با سلام خدمت شما دوست گرامی

دوست گرامی، دلیل اعتبار استخاره، همچنان که در پاسخ بنده بیان شده بود و دوستان دیگر هم گفتند، بیان فرد معصوم است. پذیرفتن سخن معصوم برای ما منطقی است و در اصطلاح دینی، حجت است. اما اینکه بخواهیم برای اعتبار استخاره دلیلی صرفا عقلی و فلسفی ارائه کنیم، چنین دلیلی نداریم بلکه به صرف پیروی از معصوم آن را می پذیریم. البته خود پیروی از معصوم مستند به دلیل است و بدون پشتوانه نیست فلذا پیروی ما از معصوم و نیز انجام استخاره، غیر منطقی نیست.
بنابراین استخاره موردی است که دلیل عقلی خاص ندارد ولی پیروی از آن نیز بدون دلیل نیست فلذا خرافه محسوب نمی شود.

موفق باشید

رئوف;515946 نوشت:
دوست گرامی، دلیل اعتبار استخاره، همچنان که در پاسخ بنده بیان شده بود و دوستان دیگر هم گفتند، بیان فرد معصوم است. پذیرفتن سخن معصوم برای ما منطقی است و در اصطلاح دینی، حجت است. اما اینکه بخواهیم برای اعتبار استخاره دلیلی صرفا عقلی و فلسفی ارائه کنیم، چنین دلیلی نداریم بلکه به صرف پیروی از معصوم آن را می پذیریم. البته خود پیروی از معصوم مستند به دلیل است و بدون پشتوانه نیست فلذا پیروی ما از معصوم و نیز انجام استخاره، غیر منطقی نیست.
بنابراین استخاره موردی است که دلیل عقلی خاص ندارد ولی پیروی از آن نیز بدون دلیل نیست فلذا خرافه محسوب نمی شود.

سلام
می دونم که روش استخاره موضوع تاپیک نیست, ولی میشه لطفا روش استخاره با قرآن را شرح دهید.
البته تا اینجا شنیده ام که :
1-نیت (سوال)
2- قرائت 3 مرتبه سوره توحید
3-ذکر 3 صلوات
4-بازکردن قرآن و قرائت چند آیه(فکر کنم از ابتدای صفحه)
--------
اگر روش اشتباه هستش که بفرمائید.
حالا سوال حقیر این هستش که وقتی آیه را و معنی آن را خواندیم بعدش چگونه باید خیر یا شر سوال(نیت استخاره) را از آن بفهمیم.
(البته از این پیام هدفی دارم که شاید به موضوع تاپیک مربوط باشه)
با تشکر:Gol:

من همیشه برام سوال بوده واقعا اون دوران کسی نبوده بپرسه که چه طوری با یک تسبیح میشه اخبار اینده رو بدست اورد؟؟؟؟:Gig:

دانش;516017 نوشت:
من همیشه برام سوال بوده واقعا اون دوران کسی نبوده بپرسه که چه طوری با یک تسبیح میشه اخبار اینده رو بدست اورد؟؟؟؟:Gig:

[=arial]مگه معنای استخاره اینه که میشه با یک تسبیح اخبار آینده رو به دست آورد؟!
استخاره یعنی اینکه وقتی شما میخواید کاری رو انجام بدید ، اوّل برید و فکر کنید ، تحقیق کنید ، مشورت کنید و خلاصه تمام تلاشتون رو برای رسیدن به جواب انجام بدید . ولی اگه با رعایت همه ی اینها بازم نتونستید به قطع برسید که چه کاری درسته ، مثلا آیا انجام فلان کار به سودمه یا به ضرر ، اون وقت با استخاره کردن(اونم توسط یک شخص معتبر و متدین و عالِم به این امور) متوجه میشید که آیا انجام این کار به صلاحتون هست یا نه و آیا خدا به این کار راضی هست یا نه !؟ و با این کار از تحیّر و دو دلی خارج بشید .
قرار نیست استخاره از آینده خبر بده که ...

انصار الحجّة;516024 نوشت:
مگه معنای استخاره اینه که میشه با یک تسبیح اخبار آینده رو به دست آورد؟!
استخاره یعنی اینکه وقتی شما میخواید کاری رو انجام بدید ، اوّل برید و فکر کنید ، تحقیق کنید ، مشورت کنید و خلاصه تمام تلاشتون رو برای رسیدن به جواب انجام بدید . ولی اگه با رعایت همه ی اینها بازم نتونستید به قطع برسید که چه کاری درسته ، مثلا آیا انجام فلان کار به سودمه یا به ضرر ، اون وقت با استخاره کردن(اونم توسط یک شخص معتبر و متدین و عالِم به این امور) متوجه میشید که آیا انجام این کار به صلاحتون هست یا نه و آیا خدا به این کار راضی هست یا نه !؟ و با این کار از تحیّر و دو دلی خارج بشید .
قرار نیست استخاره از آینده خبر بده که ...

سلام
عزیز من اینم همونه دیگه!یه تسبیح از کجا میفهمه کاری به سودته یا ضرر؟

*عارف*;515986 نوشت:
سلام
می دونم که روش استخاره موضوع تاپیک نیست, ولی میشه لطفا روش استخاره با قرآن را شرح دهید.
البته تا اینجا شنیده ام که :
1-نیت (سوال)
2- قرائت 3 مرتبه سوره توحید
3-ذکر 3 صلوات
4-بازکردن قرآن و قرائت چند آیه(فکر کنم از ابتدای صفحه)
--------
اگر روش اشتباه هستش که بفرمائید.
حالا سوال حقیر این هستش که وقتی آیه را و معنی آن را خواندیم بعدش چگونه باید خیر یا شر سوال(نیت استخاره) را از آن بفهمیم.
(البته از این پیام هدفی دارم که شاید به موضوع تاپیک مربوط باشه)
با تشکر:Gol:

[=arial]البته بنده قصد دخالت در کار کارشناس محترم رو ندارم
فقط چیزی که تجربه کردم رو میخوام عرض کنم
درسته که استخاره یک سری مراحل داره و هر کسی میتونه این مراحل رو انجام بده و قرآن رو باز کنه و به ظاهر استخاره کنه .
ولی یک چیز خیلی مهم هست .
اونم اینکه اگر واقعا میخواید استخارتون ، استخاره باشه ، مخصوصا اگه با قرآن هست ، حتما مراجعه کنید به کسانیکه با قرآن مانوس بودن .
بارها و بارها و بارها دیدم که بعضی علما که در زندگی با قرآن همیشه مانوس بودن و همیشه اهل قرائت قرآن و تامّل در قرآن بودن ، وقتی با قرآن استخاره میکنن ، با دیدن چند آیه ، چیزهایی بیان میکنن که اصلا آدم تعجب میکنه اینا رو از کجا بیان میکنن . دلیلش این هست که کسی که با قرآن مانوس باشه ، خداوند مطالبی رو به قلبش الهام میکنه که دیگران هزار سال هم به آیات قرآن نگاه کنن ، نمیتونن این برداشت ها رو بکنن . به همین خاطره که روایت داریم جوان مومنی که با قرآن مانوس باشه ، قرآن و جسم و روحش آمیخته میشه .
بارها دیدم که شخصی به یک عالم گفته استخاره کنید و اصلا هم نگفته که برای چی استخاره میخواد ولی اون عالم بعد از باز کردن قرآن و خواندن آیات ، کاملا توضیح داده که تو استخاره میخوای برای فلان مطلب و با تمام جزئیات راهنماییش کرده که مثلا اگه اینطور و آنطور عمل کنی خوب است و اگر اینطور و آنطور عمل کنی بد است و مردم هم متعجب میشن که این آقا از کجا این مطالب رو با استخاره کردن و با دیدن آیات داره توضیح میده .
پس فکر نکنید که استخاره کردن ، اون هم با قرآن کار هر کسی است .
حتما به اهلش رجوع کنید .

انصار الحجّة;516028 نوشت:
بارها دیدم که شخصی به یک عالم گفته استخاره کنید و اصلا هم نگفته که برای چی استخاره میخواد ولی اون عالم بعد از باز کردن قرآن و خواندن آیات ، کاملا توضیح داده که تو استخاره میخوای برای فلان مطلب و با تمام جزئیات راهنماییش کرده که مثلا اگه اینطور و آنطور عمل کنی خوب است و اگر اینطور و آنطور عمل کنی بد است و مردم هم متعجب میشن که این آقا از کجا این مطالب رو با استخاره کردن و با دیدن آیات داره توضیح میده .
پس فکر نکنید که استخاره کردن ، اون هم با قرآن کار هر کسی است .
حتما به اهلش رجوع کنید .

با سلام ببخشید که منم وارد بحث میشم قصد دخالت هم ندارم ولی یه نکته کیچیکو بگم
حدیث نفس خواندن ان قدر ها هم مشکل نیست! به نظرم شما فقط ظاهرو میبینی ولی نمیدونی چه خبره که!بعد فکر میکنی وای ببین قران چه معجزه ای کرد!

دانش;516025 نوشت:
سلام
عزیز من اینم همونه دیگه!یه تسبیح از کجا میفهمه کاری به سودته یا ضرر؟

[=arial]شما وقتی استخاره میکنی که با تسبیح ارتباط بر قرار نمیکنی !
این تسبیح نیست که به شما میگه کار شما خوبه یا بده
بلا تشبیه مگه اس ام اسی که شما از توی موبایل میخونی ، پیام موبایل به شماست ؟! نه خیر این پیام از طرف یک انسان دیگه به شماست و موبایل فقط یک وسیله است .
ما هم با استخاره کردن و به وسیله تسبیح یا قرآن از خداوند میخوایم که ما رو راهنمایی کنه
تسبیح که ارزشی به خودی خود نداره

دانش;516031 نوشت:
با سلام ببخشید که منم وارد بحث میشم قصد دخالت هم ندارم ولی یه نکته کیچیکو بگم
حدیث نفس خواندن ان قدر ها هم مشکل نیست! به نظرم شما فقط ظاهرو میبینی ولی نمیدونی چه خبره که!بعد فکر میکنی وای ببین قران چه معجزه ای کرد!

[=arial]متوجه منظورتون نشدم
اگه ممکنه بیشتر توضیح بدید
اگه منظورتون اینه که از قرآن نمیشه به اینها رسید ، باید توصیه کنم به اون دسته از احادیثی مراجعه کنید که بیان میکنن که خداوند تمام علوم رو در قرآن قرار داده(که البته نیاز به تفسیر معصوم داره)
اتفاقا این دقیقا معجزه ی قرآنه . هر کس به اندازه ی انس و تاملی که در قرآن کرده ، میتونه ازش ثمره بگیره و برداشت علم کنه
ولی بازم دقیقا متوجه فرمایش شما نشدم که منظورتون ازینکه من ظاهرو میبینم و حدیث نفس و .. چی بود

دانش;516041 نوشت:
با سلام دوست عزیز
حدیث نفس(گفتگوی درونی . حرفی که در دل با خود میزنید . نیت) خوانی کار مشکلی نیست!باور کنین
بنده بیشتر از 10 مورد اینچنینی دیدم که اصطلاحا بهش میگن کرامت شاید جاش اینجا نباشه ولی گذشته و احتمالا اینده شمارو بستگی به سطح و درجه کمالشون میبینن
مومن و کافر هم فرقی نداره...
برای همین شاعر میگه چشم دل باز کن که جان بینی...

[=arial]منظورم این نبود که حدیث نفس رو برام معنی کنید
منظورم این بود که به حرفای بنده چه ربطی داشت
بنده هم کاملا با موضوعات کشف و کرامت و این مسائل آشنا هستم
اوّلا مسئله ی کرامت مربوط به کفار و مرتاضها نمیشه بلکه اون مقوله ی دیگه ایه
پس داشتن بعضی علوم غریبه و دیدن بعضی عجایب ، همیشه تحت عنوان کرامت نیست .
کرامت فقط به اون دسته از اموری گفته میشه که از تقوا و دین داری بدست میاد نه از ریاضت های غیر شرعی و ...
این مسئله هم که عرض کردم اصلا ربطی به کشف و کرامت نداره
بله ممکنه بعضی اشخاص هم گذشته و آینده رو ببینن و ازین حرفا
ولی موردی که بنده بیان کردم اصلا ربطی به این مسائل نداره
بنده عرض کردم این یک مسئله ی بسیار عادی است که اشخاصی که در طول زندگی با قرآن مانوس هستن ، خداوند عنایتهایی بهشون میکنه و برداشتهایی از قرآن میکنن که مردم دیگه قادر به چنین برداشتهایی نیستن
بذارید یه داستان که برای خودم پیش اومده رو تعریف کنم
خدمت یکی از علما بودم
ایشون فرمودن یه طلبه ی جوانی پیش من اومده بود . ازم چند تا سوال داشت . بهم گفت آقا من برای بعضی آیات ، تفاسیر و نکاتی به ذهنم میرسه که اومدم پیش شما ببینم میتونه درست باشه یا نه ؟! وقتی شروع کرد و برداشت شخصیش رو از آیات گفت ، دیدم مطالب بسیار عمیق و دقیقی رو بیان میکنه که در هیچ جا ندیدم و نشنیده ام . وقتی بیشتر با آن طلبه ی جوان صحبت کردم و باهاش بیشتر آشنا شدم و از حال و روزش و فعالیتهای روزانش بیشتر جویا شدم ، فهمیدم ازون طلبه های بسیار متدیّنیه که بسیااااااار با قرآن مانوس و بسیار اهل قرائت قرآن و تفکر و تامل در آیات قرآنه . به همین خاطر هم خداوند بهش چنین عنایتی کرده و برداشتشهایی میکنه که فقط بعضی بزرگان میتونن چنین برداشت هایی کنن .

حالا متوجه منظور بنده شدید که منظورم چیه که میگم باید برید پیش کسانی استخاره بگیرید که با قرآن مانوس هستن

حضرت الله در قران خطاب به رسولش می فرمایند که با آنها مشورت کن. هنگامی که رسول موظف به مشورت است به طریق اولی ما نیز باید در کارهایمان با دیگران مشورت کنیم.

اکثریت احکام اسلامی که الان در میان مسلمین رایج است یا بدعت است یا با بدعتها آمیخته شده است از جمله استخاره.

انصار الحجّة;516050 نوشت:
منظورم این نبود که حدیث نفس رو برام معنی کنید

بنده قصد جسارت نداشتم
انصار الحجّة;516050 نوشت:
حالا متوجه منظور بنده شدید که منظورم چیه که میگم باید برید پیش کسانی استخاره بگیرید که با قرآن مانوس هستن

بله متوجه شدم و قبول دارم به ان ها الهام میشود همان طور که به یک شاعر میشود
موفق باشید

با تشکر از کارشناس عزیز و تشکر ویژه از آقای انصارالحجة که واقعا از خیلیا فعالتر هستن و اطلاعات خوبی هم در زمینه های مختلف دارن...
من قبلا هم گفتم که وقتی سوالی مطرح میشه باید از دو جنبه بررسی شه...جنبه دینی و جنبه منطقی...چون فرد دارای اشکال لزوما مومن کامل نیست...به احتمال زیاد کسیه که مسلمان زاده شده و مسلمان واقعی نیست و دارای انواع و اقسام شک و شبهه هستش...
هر دوی این جنبه ها که بالا گفتم در واقع یکی هستن یعنی دین بر اساس عقله و همه چیش منطقیه...اینکه ما نمیتونیم یه چیزیرو که در دین گفته شده بر اساس منطق توجیه کنیم دلیل بر کمبود اطلاعات ماست, یا دلیل بر اطلاعات غلط ماست...
همین کمبود اطلاعات ماست که باعث میشه نتونیم اصل افراد دارای اشکال رو قانع کنیم.....
وقتی جواب شما در توجیه اینکه استخاره خرافات نیست اینه که معصوم گفته, و با توجه به اینکه ماهم که معصوم رو ندیدیم و بر اساس روایات و احادیث ویژگیهاش رو میدونیم.....پس در ساده ترین توجیه فرد معتقد به مثلا خال کوبی میتونه بگه خال کوبی روی پا بر اساس روایاتی که از گذشتگان ما شده و گفته شده افراد ترویج دهنده این کار هم دارای ویژگی هایی مثل معصومین بوده اند(مثلا متدین و دانشمند بوده اند و خیلیا قبولشون داشتن...) پس خال کوبی هم خرافات نیست.....
وقتی ما مسلمونها میتونیم در جهان حرفمونو به کرسی بنشونیم که حرفمون بر اساس عقل و منطق باشه.....

NaKayama;516139 نوشت:
با تشکر از کارشناس عزیز و تشکر ویژه از آقای انصارالحجة که واقعا از خیلیا فعالتر هستن و اطلاعات خوبی هم در زمینه های مختلف دارن...

[=arial]شما واقعا لطف دارید
بنده فقط اینجا حضور دارم تا از دوستان عزیز و کارشناسان محترم چیزی یاد بگیرم
به خصوص که خیلی از سوالاتی که به ذهن بقیه میاد ، خیلی اوقات به ذهن ما نیومده و در موردش فکر نکردیم و من خیلی دوست دارم با سوالات و اشکالات جدید و طرز فکرهای جدید و همینطور جوابهای جدید آشنا بشم

[=arial]تا الآن هم خدا رو شکر موفق بودم و مطالب زیادی یاد گرفتم

NaKayama;516139 نوشت:

هر دوی این جنبه ها که بالا گفتم در واقع یکی هستن یعنی دین بر اساس عقله و همه چیش منطقیه...اینکه ما نمیتونیم یه چیزیرو که در دین گفته شده بر اساس منطق توجیه کنیم دلیل بر کمبود اطلاعات ماست, یا دلیل بر اطلاعات غلط ماست...
همین کمبود اطلاعات ماست که باعث میشه نتونیم اصل افراد دارای اشکال رو قانع کنیم.....

به مسئله ی خیلی مهمی اشاره کردید
فقط خواستم تشکر کنم بابت این مطلب عالی
چون شاید در ظاهر ساده بیاد ولی خیلی ها به این مطلب نمیرسن

NaKayama;516139 نوشت:

وقتی جواب شما در توجیه اینکه استخاره خرافات نیست اینه که معصوم گفته, و با توجه به اینکه ماهم که معصوم رو ندیدیم و بر اساس روایات و احادیث ویژگیهاش رو میدونیم.....پس در ساده ترین توجیه فرد معتقد به مثلا خال کوبی میتونه بگه خال کوبی روی پا بر اساس روایاتی که از گذشتگان ما شده و گفته شده افراد ترویج دهنده این کار هم دارای ویژگی هایی مثل معصومین بوده اند(مثلا متدین و دانشمند بوده اند و خیلیا قبولشون داشتن...) پس خال کوبی هم خرافات نیست.....

کاملا و 100% درست میگید
به نظرم جواب چنین شخصی هم واضحه
آیا واقعا چنین پشتوانه ای که ما برای اعتقاداتمون داریم ، معتقدین به خرافه هم دارن !؟(منظورم اعتقاداتیه که از طریق نقل به ما رسیده )
آیا در طول تاریخ کسانی مثل 14 معصومی که ما اعتقاد داریم وجود داشتن!؟
اگه داشتن ، آیا به همون محکمی که ما میتونیم وجود 14 معصوم و مستند بودن احادیثی که به اونها نسبت میدیم رو ثابت کنیم ، آیا اونها هم میتونن خرافاتشون رو ثابت کنن !؟
ما چطور به وجود 14 معصوم و احادیثشون ایمان آوردیم !؟(کاری به دلایل عقلی ندارم)
با یک سری دلایل محکم نقلی .
خب اگه غیر از 14 معصوم بازم چنین دلایل نقلی در مورد اشخاص دیگه باشه ، چرا نباید حرفشون رو قبول کرد .
اگر کسی بتونه شخصی یا حرفی یا عقیده ای رو به اون محکمی که ما از نقلها ثابت میکنیم ، برای ما ثابت کنه ، چرا نباید حرفشو قبول کنیم !؟ اگه باشه و قبول نکنیم که میشیم یک سری انسان متعصّب بی فکر .

سلام
در مورد این که کجا استخاره کنیم ؟
اخه در مواردی میگن نیازی به استخاره نبوده و باید از عقلت کمک میگرفتی تا به اشتباه نیفتی

مثلا برادر من میخواد با کسی در کاری شریک بشه خوب تحقیقاتش هم خوبه ولی چون تازه با این ادم اشنا شده و ان کار ریسکه استخاره میگیره
این درسته؟

یا فرضا من بخوام برم دانشگاه دودل ام استخاره میگیرم

اگر استخاره اشکال ندارد ‍چرا ‍بس از انقلاب قرانهای زمان شاه دیگر چاب نمی شود؟ منظورم قرانهایی است که در بالای برخی صفحات آن خوب و در بالای برخی صفحات آن بد نوشته شده بود.

*عارف*;515986 نوشت:
سلام
می دونم که روش استخاره موضوع تاپیک نیست, ولی میشه لطفا روش استخاره با قرآن را شرح دهید.
البته تا اینجا شنیده ام که :
1-نیت (سوال)
2- قرائت 3 مرتبه سوره توحید
3-ذکر 3 صلوات
4-بازکردن قرآن و قرائت چند آیه(فکر کنم از ابتدای صفحه)
--------
اگر روش اشتباه هستش که بفرمائید.
حالا سوال حقیر این هستش که وقتی آیه را و معنی آن را خواندیم بعدش چگونه باید خیر یا شر سوال(نیت استخاره) را از آن بفهمیم.
(البته از این پیام هدفی دارم که شاید به موضوع تاپیک مربوط باشه)
با تشکر:Gol:

با سلام خدمت شما دوست گرامی

متاسفانه هر دو سوالی که مطرح کردید، از موضوع بحث خارج است و پرداختن به آنها موجب می شود که از بحث اصلی دور شویم مسئله ای که باعث می شود بحث به نتیجه نرسد.
شما می توانید این سوالات را به صورت خصوصی یا عمومی از کارشناسان اخلاق بپرسید.

موفق باشید

[="Tahoma"][="Navy"]

دانش;515053 نوشت:
با سلام
ایا استخاره با تسبیح از نظر عقلی قابل توجیه است؟
مشابه همین عقیده در بین عرب جاهلی هم وجود داشته: اکثر اوقات که عرب ها در کار متحیر می‌شدند استخاره می‌کردند که این کاری که می‌خواهند انجام دهند خیر است یا شر، « این استخاره به این صورت بود که در پیش روی هبل هفت تیر نصب کرده بودند که در اولین تیر عنوان صریح و در دومی عنوان ملصق نوشته شده بود وقتی در امری تردید می‌کردند و یا در نوزادی شک می‌کردند (که از پدرش است یا از غیر پدرش) ابتدا به هبل هدیه‌ای تقدیم می‌کردند و سپس آن تیرها را هدف قرار می‌دادند، اگر تیری که هدف قرار می‌گرفت دارای عنوان صریح بود جواب استخاره مثبت می‌شد و اگر دارای عنوان ملصق می‌بود جواب منفی تلقی می‌شد، تیر سومی به امور میت اختصاص داشت و تیر چهارمی مخصوص امور ازدواج بود و سه تای دیگر تفسیر نشده و من (ابن کلبی) نمی‌دانم مخصوص حل و فصل چه اموری بودند»
اما امروزه ما فقط به این عقاید پوزخند میزنم! غافل از این که این اعتقادات در بین خودمان هم هست ولی ان را نمیبینیم

سلام
فرهنگ دینی متاثر از فرهنگ جاهلیت نیست بلکه برعکس است
یعنی همین بت پرستی جاهلی نوعی ماده گرایی در عبادت خدای متعال بوده یعنی تجسم بخشیدن به معبود
و اما استخاره
استخاره یعنی طلب خیر در یک امر و اقدام آتهم از خدایی که شاهد است حاضر است ناظر است و هدایتگر
و برای این امر طرقی از سوی شرع مقدس ارائه شده که متبع است
در فرهنگ دینی خدا وجودی در آنسوی آسمانها و بیخبر و بی ارتباط با جهان نیست بلکه تمام پدیده های آن به اذن و اراده و قوت او تحقق می یابند
یک چنین حقیقت والایی کمتر از یک انسان ضعیف مثل خودمان نیست که با او مشورت می کنیم و از او در انتخاب مسیر کمک می خواهیم
یا علیم[/]

NaKayama;516139 نوشت:
با تشکر از کارشناس عزیز و تشکر ویژه از آقای انصارالحجة که واقعا از خیلیا فعالتر هستن و اطلاعات خوبی هم در زمینه های مختلف دارن...
من قبلا هم گفتم که وقتی سوالی مطرح میشه باید از دو جنبه بررسی شه...جنبه دینی و جنبه منطقی...چون فرد دارای اشکال لزوما مومن کامل نیست...به احتمال زیاد کسیه که مسلمان زاده شده و مسلمان واقعی نیست و دارای انواع و اقسام شک و شبهه هستش...
هر دوی این جنبه ها که بالا گفتم در واقع یکی هستن یعنی دین بر اساس عقله و همه چیش منطقیه...اینکه ما نمیتونیم یه چیزیرو که در دین گفته شده بر اساس منطق توجیه کنیم دلیل بر کمبود اطلاعات ماست, یا دلیل بر اطلاعات غلط ماست...
همین کمبود اطلاعات ماست که باعث میشه نتونیم اصل افراد دارای اشکال رو قانع کنیم.....
وقتی جواب شما در توجیه اینکه استخاره خرافات نیست اینه که معصوم گفته, و با توجه به اینکه ماهم که معصوم رو ندیدیم و بر اساس روایات و احادیث ویژگیهاش رو میدونیم.....پس در ساده ترین توجیه فرد معتقد به مثلا خال کوبی میتونه بگه خال کوبی روی پا بر اساس روایاتی که از گذشتگان ما شده و گفته شده افراد ترویج دهنده این کار هم دارای ویژگی هایی مثل معصومین بوده اند(مثلا متدین و دانشمند بوده اند و خیلیا قبولشون داشتن...) پس خال کوبی هم خرافات نیست.....
وقتی ما مسلمونها میتونیم در جهان حرفمونو به کرسی بنشونیم که حرفمون بر اساس عقل و منطق باشه.....


با سلام خدمت شما دوست گرامی

چند مطلب:

- اینکه ما از معصومین پیروی می کنیم و مستند عمل ما پیروی از معصوم است به معنای آن نیست که غیر منطقی است اتفاقا چنانچه در پاسخ های قبلی عرض کردم این مسئله منطقی است هرچند دلیل عقلی صرف برای آن نداشته باشیم. بنابراین هرگاه ما بر امری چنین استدلال می کنیم که از معصوم چنین به ما رسیده است، مدعای ما بدون دلیل نیست و این مسئله برای دیگرانی که به این معصومان اعتقادی ندارند نیز نباید عجیب باشد زیرا که در هر دینی این مسئله وجود دارد و پیروان ادیان از افرادی پیروی می کنند.
برای بررسی میزان صحت این مدعیات باید به دو مسئله توجه کرد، یک اعتبار فردی که او را معصوم می نامند. 2. اعتبار سخن که آیا واقعا از سوی معصوم نقل شده است یا خیر.

- در هر خرافه ای نمی توان چنین ادعایی کرد، مثلا مسئله خالکوبی که مطرح کردید دارای چنین پیشنیه ای نیست و از سوی معصوم (کسی که سخنش حجت باشد) بیان نشده است.

موفق باشید

saba;516246 نوشت:
سلام
در مورد این که کجا استخاره کنیم ؟
اخه در مواردی میگن نیازی به استخاره نبوده و باید از عقلت کمک میگرفتی تا به اشتباه نیفتی

مثلا برادر من میخواد با کسی در کاری شریک بشه خوب تحقیقاتش هم خوبه ولی چون تازه با این ادم اشنا شده و ان کار ریسکه استخاره میگیره
این درسته؟

یا فرضا من بخوام برم دانشگاه دودل ام استخاره میگیرم


[=arial]
این دیگه کاملا شخصیه
شما به طور معمول باید در مسائل و مشکلاتتون فکر کنید ، تحقیق کنید و مشورت کنید
اگر به طور معمول این کارها رو کردید و به نتیجه رسیدید که هیچ
و اگر همچنان در تحیّر بودید میتونید به استخاره رو بیارید

موحد;516251 نوشت:
اگر استخاره اشکال ندارد ‍چرا ‍بس از انقلاب قرانهای زمان شاه دیگر چاب نمی شود؟ منظورم قرانهایی است که در بالای برخی صفحات آن خوب و در بالای برخی صفحات آن بد نوشته شده بود.

[=arial]مگه چاپ نشدن قرآنهای اون دوره به خاطر این مسئله ایه که شما میگید؟
بنده در نزدیکانم ناشرین زیادی رو سراغ دارم
چیزی که زیاد شنیدم اینه که قرآنهای اون دوره بسیار غلط غولوط بوده و نیاز زیادی به اصلاح و ویرایش داشته و اصلا حتی یک بار هم نشنیدم که به خاطر این مسئله ای که شما فرمودید جلوی چاپ اونها گرفته شده باشه .
از زبان علما هم حتی یک بار نشنیدم که همچین حرفی زده باشن .
پس اوّل اثبات کنید که جلوگیری از چاپ اون قرآنها به این دلیل بوده و بعد نتیجه گیری کنید
.
[=arial]نکته ی دیگه اینکه مگه طریقه ی استخاره کردن فقط با قرآنه ؟!
[=arial]بر فرض محال[=arial] که دلیل چاپ نشدن قرآن های قبل از انقلاب ، همینه که شما فرمودید
اون وقت تسبیح و استخاره با تسبیح چی میشه ؟!

رئوف;516281 نوشت:
با سلام خدمت شما دوست گرامی

تشکر میکنم از جوابتون استاد رئوف عزیز...
در روایاتی که حداقل من خوندم هیچ کدوم از معصومین ما برای کارهای اساسی نتیجرو به استخاره واگذار نمیکردن....برای کارهای جزئی و معمولی این کار رو میکردن....
نکته ای که خدارو شکر الان میتونم بگم اینه که معصوم(بی گناه) با فرد متدین متفاوته.....
یکی از دوستان بسیار بسیار مذهبی من (مذهبی افراطی...) که عاشق یه دختر بسیار برازنده ای از نظر ظاهر و ثروت شده بود اما دختر خانم اصلا افراد مذهبیو نگاهم نمیکرد...(بی ادبیه اما اصطلاح عامیانش میشه: آدم حساب نمیکرد...)
این دوست من اون زمان افکار بیمار گونه مثل افکار همین دوستمون که برای مرگ دعا میکنه و افراد هم فکر با ایشون پیدا کرده بود.....البته چون بیماری دوستم پیشرفته بود فقط به فکر از بین بردن خودش با یه راه اسلامی بود که بشه بهش گفت شهید.....اون زمان نه تنها خودش بلکه حتی با واسطه ای توسط یکی از بزرگان حوزه علمیه قم هم براش استخاره گرفتن که به قول خودش یکی از یکی بهتر میومدن.....باز اون اوایل میگفت میرم فلسطین.....بعدها به حدی رسید که بر اساس منطق خودش و بر اساس اسلام افرادیو محارب قلمداد میکردو میگفت من میرم هم خودمو میکشم هم اثر اینارو از اسلامو ایران پاک میکنم.....دلیلش و عامل محرکش فک میکنید چی بود؟ استخاره..!!! میگفت وقتی اینهمه استخاره همش خوب اومده یعنی من باید اینکارو بکنم.....این استخاره ها نشون میده حکم خدا اینه که من شهید شم, و من به این طریق متوجه این سرنوشتم شدم.....داستانو کشش نمیدم اما به واسطه آقای عاملی ما این فردو راضی کردیم بره پیش روان پزشک.....الان تقریبا درمان شده و داره زندگیشو میکنه.....
کسی که به خاطر اعقاد به امری مثل استخاره داشت نه تنها خودش بلکه چند نفر دیگرم به کشتن میداد.....اینکه من میگم استخاره دلیل علمی نداره و هیشکیم نمیتونه خلافشو ثابت کنه و نباید کلا بهش اطمینان کرد برای یه چنین مسائلیه.....
اون زمان معصومین ما وقتی در یک کار جزئی همه تلاششون رو میکردن, مشورت میکردن و به خدا توکل میکردن برای اینکه معصوم بودن با استخاره میتونستن تاثیر کارشونو متوجه بشن و وارد عمل بشن....اما ماها نه....

استخاره مستند به دله
طلب خير از خدا
فرع توكل بالا و اعتماد بالاي به اوست

NaKayama;516300 نوشت:
دلیلش و عامل محرکش فک میکنید چی بود؟ استخاره..!!! اینکه من میگم استخاره دلیل علمی نداره و هیشکیم نمیتونه خلافشو ثابت کنه و نباید کلا بهش اطمینان کرد برای یه چنین مسائلیه.....

[=arial]دوست خوبم خب همین حرف خود شما هم اصلا دلیل منطقی برای زیر سوال بردن استخاره نیست .
مثال خیلی معروفش همون چاقو است
به نظر شما درسته من چنین حرفی بزنم :
برادر من رو با چاقو کشتن ! چاقو عامل از بین رفتن و جوان مرگ شدن برادر من بود . پس چاقو چیز بدیه و تمام چاقو ها باید نابود شه و اصلا هیچ انسانی نباید از چاقو استفاده کنه .
یا در مورد هر وسیله ی دیگه ای .

غیر از اینه که این حرف خیلی غیر منطقیه ؟!

عامل محرّک دوست شما ، استخاره نبوده . عذر میخوام واقعا قصد جسارت ندارم ولی قبول کنید که عامل محرّک برای چنین کاری ، بی فکری و عدم منطق دوستتون بوده .
اینکه ایشون طریقه ی درست مراجعه به استخاره رو طی نکردن و به طور سلیقه ای با این مسئله برخورد کردن که دلیل بر زیر سوال بردن استخاره نیست .
همون معصومینی که به ما توصیه کردن در امور و کارهامون استخاره کنیم ، خودشون هم شرایطش رو فرمودند .
همون چیزی که بنده در تاپیکهای قبلی هم عرض کردم . یعنی [=arial]فکر ، تحقیق ، مشورت[=arial] . اگه بعد از انجام این 3 مورد باز هم انسان در تحیّر موند ، اونوقت جا داره استخاره کنه .
مسلّما این دوست شما قدرت تعقّل و منطقش رو با این شرایطی که شما میگید از دست داده بوده .
ولی اگه واقعا در مورد مشکلش تحقیق و مشورت میکرد به چنین نتیجه ی اشتباهی نمیرسید .
اینم در نظر داشته باشید که برای تحقیق و مشورت باید پیش افراد مختلف با طرز فکرهای مختلف رفت . نه اینکه من میدونم فلان شخص همون حرفی رو خواهد زد که من دوست دارم . اونقت برم پیشش و بگم خب من مشورت و تحقیق هم کردم .
امیدوارم تونسته باشم حق مطلب رو ادا کنم
موفق باشید

سلام علیکم،
البته پاسخ‌ها را دوستان و کارشناس محترم داده‌اند، تا جایی که حقیر دیده‌ام استخاره یا به معنای طلب خیر است و یا طلب اختیار از خداوند و توصیه نشده (مجاز نیست؟) مگر در زمانی که انسان تا می‌توانسته با تفکر و مطالعه و مشورت به دنبال گزینه‌ی درست گشته است و به جایی رسیده که بین دو یا چند گزینه گیر کرده است. به عبارت دیگر اینکه کسی عقل را تعطیل کند و تا به یک دوراهی رسید تسبیح به دست بگیرد یا پیش یک روحانی بزرگوار برود که برایش قرآن باز کند این درست نیست. بلکه در هر تصمیم‌گیری یک مؤمن سعی می‌کند ببیند انتخاب کدام گزینه برای دنیا و آخرت خودش و اطرافیانش بهتر است یا اگر ایمانش قوی‌تر باشد سعی می‌کند ببیند در کدام راه رضای خداوند بیشتر است که به همان رود. وقتی به حیرانی رسید، تفکر کرد و به جایی نرسید، مطالعه کرد و باز از سرگردانی رها نشد، و مشورت کرد و باز از آن طرفی نبست --البته همه‌ی اینها با توجه به امکانات و توانش و صد البته مهلتی که برای تصمیم‌گیری دارد-- آن وقت است که از دو حال خارج نیست:
۱. اگر نیازی به تصمیم‌گیری فوری نیست و مهلت تمدید خواهد شد اتخاذ تصمیم را به فرصتی دیگر موکول می‌کند و تا آن موقع خدا می‌داند شاید برخی شرایط عوض شود؛
۲. اگر نیاز به تصمیم‌گیری فوری باشد باید در هر صورت یک گزینه انتخاب شود، اگر با عقل و روش عقلا و علما انجام نگیرد لاجرم شخص در تنگنا خواهد بود، یا باید شانسی یک راه را برگزیند و یا مثل هر تنگنای دیگر رو به خداوند بیاورد که خدایا راه درست را پیش رویم بگذار:
... فَقَالَ رَ‌بِّ إِنِّي لِمَا أَنزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ‌ فَقِيرٌ‌ [القصص، ۲۴]
... و گفت: پروردگارا! به آنچه از خیر بر من نازل می کنی، نیازمندم
در اینجاست که می‌گوید خدایا خودت هدایتم کن به مسیری که رضای تو در آن است و از شر مسیرهای اشتباه حفظم کن ... و این می‌شود استخاره

در باره‌ی پیش‌گویی آینده البته در علوم غریبه علم جفر را داریم که منسوب به امام علی علیه‌السلام است و در کل به کسی توصیه نمی‌شود به دنبالش برود، معروف است که حضرت علیه‌السلام از روی حروف مقطعه‌ی قرآن با این علم فتنه‌ها را تشخیص می‌دادند و ...

اما در بحث استخاره با قرآن بحث کمی مشکل است. اینکه در روال امروزی آن قرآن را باز کنند و بالای یکی از دو صفحه را بخوانند خودش محدودیت در انجام استخاره را ایجاد می‌کند که لااقل یکی از علما را دیدم با آن موافق نبودند و می‌گفتند تمامی آیات قرآن را باید برای استخاره لحاظ نمود. از طرف دیگر هم مثلاً آیت‌الله بهجت مثال خوبی زدند که چرا استخاره با قرآن کار هر کسی نیست، آنجا که ایشان فرمودند مثلاً آیه‌ای می‌آید درباب حد زدن به زانی، خوب به نظر می‌آید بوی قهر و غضب و گناه بلند باشد و بد باشد اما علما می‌فرمایند خیر است چون با جاری شدن حد طهارت ایجاد می‌شود که البته در روایات هم آمده یک حد که در زمین جاری شود از چهل روز بارش باران بهتر خواهد بود و مفیدتر. علمایی را خوانده‌ام که کلاً با وجود عالم بودن خود را در حد و حدود استخاره‌ی با قرآن نمی‌دانستند. در عوض علمای بزرگی مثل خود آیت‌الله بهجت با تسبیح استخاره می‌کردند و البته از مرجع بزرگوار مرحوم آیت‌الله مرعشی نجفی هم نقل شده که وقتی خدمت امام زمان علیه‌السلام رسیدند امام از ایشان پرسیدند که چطور استخاره می‌کنند و ایشان فرمودند که با تسبیح و روش خود را توضیح دادند و امام فرمودند که خبر این روش به شما کامل نرسیده و بخش دومی به آن اضافه کردند که در کل شد مثل همان روشی که مرحوم آیت‌الله بهجت هم آنطور استخاره می‌کردند. خلاصه اینکه استخاره برای عوام بیشتر ترجیح دارد که با تسبیح باشد و حتماً هم اگر به معنای تعطیل کردن عقل و بحث و درس نباشد خرافه نخواهد بود و توجیه عقلانی دارد.

یا علی

NaKayama;516300 نوشت:
تشکر میکنم از جوابتون استاد رئوف عزیز...


با سلام خدمت شما دوست گرامی

پرسش اصلی و بحث اولیه ای که حول محور آن بحث می کردیم، این بود که آیا استخاره خرافه است یا نه. بحث بنده با شما و دوستان دیگر نیز در حول این محور بوده است و دلایلی که ارائه شد نیز در پی این بود که بگوید، استخاره، خرافه نیست.
اما مطالب دیگر مانند اینکه آیا معصومان تنها در امور جزئی استخاره می کردند یا خیر. همچنین اینکه استخاره دارای شرایطی است و بدون رعایت کردن آن شرایط(تحقیق و بررسی کامل، مشورت و ..) نمی توان استخاره کرد، اینها همه مطالب مهمی هستند که باید به آنها پرداخت ولی جز سوال اصلی نبود.
متاسفانه برخی از افراد، طوری رفتار می کنند که گویا می خواهند وظیفه تحقیق و بررسی، مشورت و برنامه ریزی و .. را از خود سلب کنند و به جای همه آنها، به یک استخاره (که عمل آسانی است) روی بیاروند. در هر صورت باید توجه داشت که استخاره تنها در شرایطی که بیان شده است، مطلوب است و پیش از آنها نباید به سراغ استخاره رفت.

موفق باشید

با سلام
ایا استخاره در هر کاری صحیح است؟

mohammad52;516489 نوشت:
با سلام
ایا استخاره در هر کاری صحیح است؟

سلام علیکم،
درهر کاری که فکر کنید و مطالعه کنید و مشورت کنید و تحقیق کنید و به نتیجه‌ای نرسید و همچنان حیران بمانید و لازم هم باشد که تصمیمی بگیرید آیا چاره‌ای خواهید داشت که یا به طور تصادفی یک تصمیمی بگیرید (مثلاً می‌گویند به حرف دلت گوش کن ... که البته دل همه هم اینطور نیست که با او صادق باشد و خیلی‌ها دل را با احساس عوضی می‌گیرند) و یا از خداوند کمک بخواهید که راهی جلوی پای شما بگذارد. با این تفاصیل به نظر حقیر مطابق حکم عقل در همه‌ی کارها می‌شود استخاره کرد به شرط آنکه آن مقدمات تفکر و تعمق و مطالعه و تحقیق و مشورت را قبلاً انجام داده باشید و بی‌نتیجه بوده باشد.
پاسخ فقهی را البته حقیر نمی‌دانم که ان شاء الله کارشناس محترم بیان می‌کنند

[=arial]

mohammad52;516489 نوشت:
با سلام
ایا استخاره در هر کاری صحیح است؟

قبل از استخاره باید مسئله رو سنجید .
مسائلی که برای انسان پیش میاد ، از 3 حالت خارج نیست :

[=arial]1:[=arial] در اون مسئله ، [=arial]عقل به طور مستقل دارای حکم و نظر است[=arial] . دقت داشته باشید که منظور از عقل ، عقل شخصِ من و شما نیست . بلکه ماهیت عقل است . به عبارت دیگه ، عقلِ تمام عقلا بدون درنگ در مورد آن مسئله حکم میکنه . مثلا هر عقلی حکم به قبیح بودن ظلم میکنه . یا عقل حکم میکنه که خدمت و کمک به دیگران کار پسندیده و خوبیه .[=arial] اینجا جای استخاره نیست[=arial] . [=arial]به عنوان مثال من میخوام حقّ کسی رو ضایع کنم . حتی بدون در نظر گرفتن شرع ، میدونیم که عقل به طور مستقل حکم میکنه به قبح و نادرستی ظلم به دیگران و در این مسئله هیچ اختلافی هم بین عقلا و انسانها نیست . در اینجا استخاره کردن امری بی معنا و بیجاست و درست نیست که من مثلا استخاره کنم که آیا به شخص دیگری ظلم کنم خوب است یا نه!

[=arial]2:[=arial] در اون مسئله ، [=arial]شرع نظر داده [=arial]. مثلا نگاه کردن به نامحرم ، چیزی نیست که عقل در موردش نظر قطعی بده . ولی شرع حکم به قبح و حرام بودن میده .[=arial] اینجا هم جای استخاره نیست [=arial]. پس در بعضی مسائل اگرچه عقل به طور مستقل ممکنه حکمی نداشته باشه ولی شرع دارای حکمی است . مثلا نگاه کردن به موی نامحرم از نظر عقلی شاید قبیح و بد به نظر نیاد و عقل هیچ حکم قطعی در این مسئله نمیده ولی شرع حکم به قبیح بودن و حرام بودن این کار میکنه . در اینجا هم که خداوند و شرع برای ما وظیفه ای بیان کرده اند ، دیگه معنا نداره استخاره کنم که آیا نگاه کردن به موی نامحرم خوبه یا نه !

[=arial]3:[=arial] مسائلی که[=arial] نه شرع و نه عقل حکم قطعی ندادن [=arial]. مثلا من دارم فکر میکنم که برم این ماشین رو بخرم یا نه !؟ خب نه عقل حکمی در اینجا داره و نه شرع دستوری داده . در این موارد اگر دچار تحیّر شدیم و 3 مرحله ی مذکور(فکر،تحقیق،مشورت) رو طی کردیم ولی همچنان در تحیّر باقی موندیم ، میشه استخاره کرد .

mohammad52;516489 نوشت:
با سلام
ایا استخاره در هر کاری صحیح است؟


با سلام خدمت شما دوست گرامی

همان طور که پیش از این بیان شد، استخاره در هر امری مطلوب نیست.
استخاره کردن در مورد اموری که حکم شرعی یا عقلی مشخصی دارد، مجاز نیست. مثلا نماز خواندن واجب است و معنا ندارد که برای نماز خواندن استخاره کنیم. یا خوردن شراب حرام است و معنا ندارد برای آن استخاره کنیم.

در مورد اموری غیر از موارد فوق، نیز مرحله نخست، تحقیق و بررسی خود فرد است و اینکه با دیگران که در مورد خاص دارای تجربه هستند، مشورت کند. به طور کلی اقدامات لازم برای اینکه تصمیم اتخاذ شود را باید انجام دهد. در آخر اگر همچنان حیرت او بر طرف نشد، می تواند استخاره کند.

به طور مثال اگر فردی می خواهد ماشین بخرد. این کار درستی نیست که در مورد اولین ماشینی که دیده است و تردید دارد که آن را بخرد یا نه، استخاره کند. بلکه باید تحقیق کند و مشخصات فنی هر ماشین را به دست بیاورد و معایب و محاسن هر مدلی را بررسی کند. از افرادی که در این زمینه تخصص دارند و یا اینکه قبلا آن مدل خاص را داشته اند، مشورت بگیرد و سپس تصمیم بگیرد. بسیاری از اوقات با طی کردن این مراحل، فرد به تصمیم لازم می رسد اما اگر همچنان به نتیجه نرسید، نوبت به استخاره می رسد.

به طور خلاصه، استخاره راهی نیست که در آن فرد از گذراندن مراحل فوق، سلب مسئولیت کند بلکه راهی است که در آخرین مرحله برای ما رفع تحیر می کند و راهی را نشان می دهد که ان شالله خیر در آن است.

موفق باشید

[="#006400"]هوالعالم

تا منظور از استخاره چی باشه و به چه شکلی صورت بگیره
همونطور که کارشناس محترم اشاره داشتند یک شکل استخاره یعنی طلب خیر از خداوند ...
اصل استخاره یعنی همین ..

اما تسبیح و غیره
این شکل استخاره های امروزی و سرکتاب و فال و امثال اینها از کمترین وسایل مشورت غیر مستقیم با خدا و اهل خداست
دریافت نتیجه مثبت و درصد حقیقت اون بستگی داره به این که طرف ما چقدر خدایی باشه ...
گوش و چشم دل و دستش چقدر پاک و بی ریا باشه .

اینجا بیشتر از هر چیز دله ادم جواب نتیجه رو میده و اگر دل خدایی نباشه استخاره شدنی نیست
اگر دست خدایی نباشه استخاره با تسبیح شدنی نیست .
ولی اگر دست خدایی باشه استخاره با تسبیح و با هر اونچیزی که میشه فکرشو کرد شدنی و ممکن میشه

حتی بدون وسیله !!
اصلش همینه و تسبیح در اینجا یک ابزار یا شی بوده که بطور نمادین یا برای حضور قلب و تمرکز و حمایت و عنایت صاحب ذکر با بیان ذکر چرخانده میشه .
گذشته ازینها پاسخی که دریافت میکنید شاید امید بخش باشه اما نقشه راه و طرح کار شما نیست و ممکنه در قدمهای بعدی با مشکل مواجه بشید
و اگر در هر قدم به استخاره های اینچنینی متوسل بشید خیلی زود عقل آدمی ضایع میشه و نا کار آمد ...

تا حدی که :
بعضی از ما شنیدیم .
خودم دقیقا یادم نمیاد کجا ؟ فکر میکنم توی اتوبوس یکی به کناریش میگفت
فلانی رو میشناسم شیطانی تسخیر کرده و اون شیطان براش خبر میاره و صحت و سقمش فلان و بهمان و ....
[="#000080"]
یکی نیست بگه بابا متوهم حالا بر فرض اونچیزی که ندیدی و فقط شنیدی حقیقت داشته باشه
درسته شیطان نادانه اما فکر میکنی اونقدر خیرخواه و به فکر شماست که برای شما خبر درست و بجا بیاره ؟
چرا بعضی قبول نمیکنند که کاره شیطان فریب دادن ادمهاست ؟ مگر میشه که شیطان امین ادم باشه ؟؟؟
اگر باشه که دیگه شیطان نیست !
چرا فکر نمیکنیم که با این کارها به جایی که ما از شیطان خبر بگیریم این شیطانه که از ما خبر میگیره و استفاده میکنه !!! ؟[/]

شیطان خیلی حیله گره و خیلی راحت به جلد دنیا پرست و قدرت طلب نفوذ میکنه و خیلی راحت فلان خوب رو به چشم شما بد میکنه و خیلی راحت با چند تا دلیل ساده اسمه یکی رو خراب میکنه و خودش ازین خراب کردنهای شما سود میبره !!!
اون با اعتبار و قدرت شما به فلان شخصی که ازش پرس و جو میکنید نفوذ میکنه و بیشتر از سودی که میرسونه ضرر رسانی میکنه
چون اسمش شیطانه ! ... [/]

[="#006400"]هوالعالم

برای حفظ حرمت وسیله ی تسبیح و کیفیت بالاتر در تسبیح خداوند و ذکری که میتونه کمکی باشه
در راه رسیدن به اون ارامشی که در موردش گفته شده

الا بذکر الله تطمئن القلوب

یه وقتا پیش اومده که طرف از قدرت و سلاحش نمیدونم چاقو و شمشیر و زور بازو حرف زده
و منم با ایمان کامل به حرفم در جواب گفتم که یکی از بهترین و کاراترین اسلحه یا ابزار دفاعی که دیدم و دارم همین تسبیح دستی بوده ...
خوبه که لااقل به عنوان یک یاداور یا نماد الهی یک تسبیح درست و درمون همراه همه ما باشه

اصلی ترین پیش نیاز استخاره قلبی و درونی با خداوند رسیدن به ارامش یا حفظ ارامش بوده که همین وسیله تسبیح کمک خیلی خیلی زیادی برای رسیدن به ارامش بوده و هست . که تقریبا همه جا کارایی داره و دم دست هست .

حالا یا برای استخاره
یا رسیدن به اون ارامشی که معمولا با تمرکز و تحرک منظم ما, بهتر و سریعتر بوجود میاد . [/]

پرسش:
عرب جاهلی نیز نوعی از استخاره داشته است، آیا استخاره خرافه است.؟

پاسخ:
- این که عرب پیش از اسلام، عرب جاهلی نامیده شده است، به معنای آن نیست که هر آنچه آن ها انجام داده اند، باطل است بلکه به معنای آن است که در میان آن ها فرهنگ و تمدن و نیز اخلاق و تعالی اسلامی وجود نداشت. اما بدان معنا نیست که هر آنچه که از عرب های جاهلی شنیدیم، قطعا باطل و پوچ باشد بلکه این مسئله نیازمند بررسی بیشتر است.

- مسئله مهم آن است که باید فرق میان خرافه بودن و نبودن را مشخص کنیم. در جهان، امور بسیاری وجود دارند که با عقل قابل اثبات نیستند که در اصطلاح به آن ها عقل گریز می گوییم. اما آیا همه عقل گریزها، خرافه هستند؟ چنین نیست. خرافه امور عقل گریزی است که با هیچ دلیلی نمی توان آن ها را اثبات کرد در حالی که دسته دیگری وجود دارند که اگر چه با عقل نمی توان آن ها را اثبات کرد ولی دلایل دیگری وجود دارد که به آن ها اعتبار می بخشد. در بحث شما، این که کاری مانند آنچه اعراب جاهلی انجام می دادند، بدون پشتوانه دلیل است، می تواند منجر به آن شود که آن را خرافه بدانیم در حالی که استخاره (با قرآن، تسبیح یا غیر آن) هنگامی که توسط یک معصوم بیان شود، مستند به دلیل است و نمی توان آن را خرافه نامید.

به عبارت دیگر، وقتی استخاره مستند به دلیل است (بیان فرد معصومی که دارای حجیت است) دیگر خرافه نیست در حالی که عملی دیگری (هرچند شبیه آن) وقتی مستند به دلیلی نباشد، خرافه تلقی می شود.

- استخاره انواع و اقسامی دارد. یکی از معانی اصلی استخاره، درخواست امر خیر از خداوند است. در این معنا استخاره اساسا به معنای دعا کردن است نه چیزی دیگر. البته موارد دیگری از استخاره مانند آنچه با قرآن یا تسبیح انجام می شود نیز وجود دارد که با آنچه شما از اعراب جاهلی تعریف کردید، یکسان نیستند.
استخاره کردن در مورد اموری که حکم شرعی یا عقلی مشخصی دارد، مجاز نیست. مثلا نماز خواندن واجب است و معنا ندارد که برای نماز خواندن استخاره کنیم. یا خوردن شراب حرام است و معنا ندارد برای آن استخاره کنیم.

در مورد اموری غیر از موارد فوق، نیز مرحله نخست، تحقیق و بررسی خود فرد است و این که با دیگران که در مورد خاص دارای تجربه هستند، مشورت کند. به طور کلی اقدامات لازم برای این که تصمیم اتخاذ شود را باید انجام دهد. در آخر اگر همچنان حیرت او بر طرف نشد، می تواند استخاره کند.

به طور مثال اگر فردی می خواهد ماشین بخرد. این کار درستی نیست که در مورد اولین ماشینی که دیده است و تردید دارد که آن را بخرد یا نه، استخاره کند. بلکه باید تحقیق کند و مشخصات فنی هر ماشین را به دست بیاورد و معایب و محاسن هر مدلی را بررسی کند. از افرادی که در این زمینه تخصص دارند و یا این که قبلا آن مدل خاص را داشته اند، مشورت بگیرد و سپس تصمیم بگیرد. بسیاری از اوقات با طی کردن این مراحل، فرد به تصمیم لازم می رسد اما اگر همچنان به نتیجه نرسید، نوبت به استخاره می رسد.

به طور خلاصه، استخاره راهی نیست که در آن فرد از گذراندن مراحل فوق، سلب مسئولیت کند بلکه راهی است که در آخرین مرحله برای ما رفع تحیر می کند و راهی را نشان می دهد که ان شاء الله خیر در آن است.

موضوع قفل شده است