جمع بندی بازی کردن حضرت سید الشهدا با سگ در دوران کودکی

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بازی کردن حضرت سید الشهدا با سگ در دوران کودکی

با عرض ادب و احترام خدمت اساتید و کاربران گرامی
در یکی از سایتها پاسخ به شبهات دینی به موردی بر خوردم در مودر بازی کردن حضرت سید الشهدا با سگ در دوران کودکی
روایت فوق را فرد معاند نتوانست از اصول کافی به اثبات برساند ناچار دست به دامان کتاب المحاسن شد
و در کتاب الماحسن آمده :
پیامبر فرمود: یا على: جبرائیل امروز صبح پیش من آمد و بیرون دَرِ خانه سلام کرد و داخل نشد. به او گفتم: داخل شوید. گفت ما فرشتگان, داخل خانه ایى که در آن مثل آنچه در خانه شماست, باشد, نمى شویم. من او را در این سخن تصدیق کردم و به فحص و تفتیش درخانه برخاستم که ناگاه دیدم توله سگى که حسین بن على روز گذشته با او بازى مى کرد شب زیر تخت خواب رفته و من آن را از خانه بیرون کردم. آن گاه جبرئیل داخل شد. گفتم: مگر شما داخل خانه ایى که در آن سگ باشد, نمى شوید؟ گفت: ما داخل خانه ایى که در آن سگ, یا آدم جنب و یا مجسمه و عکسى که زیر پا گذاشته نشود, باشد نمى شویم.

خوب دیدید که جبرئیل به علت وجود یک توله سگ که امام حسین با آن بازی میکرده و در خانه بوده, نمیتوانسته وارد خانه شود

البته بنده سلسله راویان را پیگیر نمودم که یکی از آنها ملعون و کذاب ( عمرو بن شمر ) و دیگری مجهول و یا تنها اسمی که از این فرد در منابع موجود می باشد بیش از 500 سال بعد از فوت برقی میزیسته و دست بر قضا از اباضیه فرقه ای از خوارج می باشد
چگونه برقی چنین روایت را از افراد ضعیف بیان کرده است و حال اینکه این روایت با آیه تطهیر هم منافات دارد اما اکثر علما نیز این کتاب را کتابی داراری اعتبار و مرجع می دانند
ممنون می شوم راهنمایی کنید

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"]
[/TD]


کارشناس بحث: استاد واسع

[TD][/TD]

بسمه تعالی
با سلام و احترام

روایتی در کتاب المحاسن با متن زیر نقل شده است:

عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ يَحْيَى الْكِنْدِيِّ عَنْ أَبِيهِ وَ كَانَ صَاحِبَ مَطْهَرَةِ عَلِيٍّ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله)‏ يَا عَلِيُّ إِنَّ جَبْرَئِيلَ أَتَانِي الْبَارِحَةَ فَسَلَّمَ عَلَيَّ مِنَ الْبَابِ فَقُلْتُ ادْخُلْ فَقَالَ إِنَّا لَا نَدْخُلُ بَيْتاً فِيهِ مَا فِي هَذَا الْبَيْتِ فَصَدَّقْتُهُ وَ مَا عَلِمْتُ فِي الْبَيْتِ شَيْئاً فَضَرَبْتُ بِيَدِي فَإِذَا جِرْوُ كَلْبٍ كَانَ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ يَلْعَبُ بِهِ الْأَمْسَ فَلَمَّا كَانَ اللَّيْلُ دَخَلَ تَحْتَ السَّرِيرِ فَنَبَذْتُهُ مِنَ الْبَيْتِ وَ دَخَلَ فَقُلْتُ يَا جَبْرَئِيلُ أَ وَ مَا تَدْخُلُونَ بَيْتاً فِيهِ كَلْبٌ قَالَ لَا وَ لَا جُنُبٌ وَ لَا تِمْثَالٌ لَا يُوطَأ(1)

ترجمه: رسول خدا (ص) فرمود: اى على جبرئیل دیشب نزد من آمد و بر در اتاق ماند گفتم : داخل شو. گفت: ما در خانه ای داخل نشویم که در آن باشد آنچه در این خانه است کلامش را تصدیق کردم اما نمیدانستم چه در خانه است و با دست به اطراف زدم و ناگاه توله سگى که از حسین بن على (علیهما السلام) بود و دیروز با آن بازى میکرد شب زیر تخت رفته بود و و من او را از خانه بیرون انداختم و او درون آمد و گفتم: اى جبرئیل شماها در خانه‏ اى که در آن سگ باشد وارد نمی شوید؟ گفت: نه، و در خانه ‏اى که جنب باشد یا تمثالى که زیر پا نباشد.

تحلیل مطلب:

توجه به نکات زیر پیرامون روایت فوق ضروری می باشد.

  1. وجود برخی از مطالب خلاف اصول مسلم قرانی و روایی و کلامی و عقلی در روایات، دلیل قابل پذیرش بودن آنها نیست. زیرا روایات در طول زمان دچار تحریف و آسیب هایی شده اند که نمی توان به صرف وجود آن ها در یک کتاب حکم به صحت و پذیرش آنها کرد بلکه باید از همه جوانب سندی و متنی مورد ارزیابی قرار گیرند.
  2. با توجه به منافات داشتن اِسناد مذکور به امام حسین (علیه السلام) به عنوان یک امام معصوم اساسا جعلی و غیر قابل پذیرش بودن روایت فوق کاملا روشن و بی نیاز از برهان است.
  3. کاستن جایگاه امام معصوم برای توجیه رفتارهای خود از جمله توجیه نگه داری سگ در خانه و بازی و هم خوابی با آن و تفریح کردن با سگ به جای زندگی با انسان ها دقیقا ناشی از انحراف عمیق و فقدان معرفت نسبت به امام معصوم و آموزه های دینی است. زیرا اگر کسی اندک توجه و معرفتی نسبت به جایگاه قران کریم و امامان معصوم به عنوان مفسران و ناطقان قران داشته باشد هیچ گاه برای توجیه سگ بازی خود به چنین روایاتی تمسک نخواهد کرد. لذا کسانی که به دنبال این هستند که شاهدی از رفتار معصومان در توجیه رفتار خود پیدا کنند باید بدانند که بیراهه ای که درصدد پیمودن آن هستند مورد تأیید اهل بیت (علیهم السلام) و قران کریم نمی باشد.
  4. برخی تصور کرده اند که سگ بازی و سگ داری قاعده و قانون دارد و باید به طور منظم چند روز در هفته آن را به حمام ببرند و غذا و نوشیدنی مناسب به او بدهند و مراقب باشند که دچار آفت و بیماری نشود و بهداشت و سلامت او کاملا تأمین گردد. اما دین قاعده و قانون ندارد و هرکسی هرگونه که خواست می تواند دین داری کند و کسی هم حق ندارد به آنان بگوید که دین داری شما از سگ داری کمتر نیست. اگر سگ بازی و سگ داری قاعده و قانون دارد دین داری نمی تواند بدون قانون باشد و اگر کسی دین بدون قانون می خواهد باید بداند که اساسا دین نخواهد داشت بلکه همان سگ بازی و سگ داری برای او بهتر است.
  5. ای کاش انسانهایی که برای دنیای خود و لذت زود گذر خویش راضی به هر جسارت و وقاحتی به ساحت دین هستند و برای دنیای خویش از وقت و مال خویش با دقت و ظرافت هزینه می کنند اندکی برای فهم واقعی دین و معرفت نسبت به آموزه های آن هزینه و وقتی اختصاص می دادند.
  6. اگر تخصص در رشته های مختلف علمی نیازمند تحصیل و پژوهش در طول سالیان متمادی است تخصص در امور دینی به مراتب وقت بیشتری نیاز دارد و هر کسی نمی تواند با دیدن یک روایت به دیدگاه دین نائل گردد و بگوید نظر دین این است و بس.
  7. نقل چنین روایتی از «احمد بن محمد بن خالد برقی» در کتاب «المحاسن» دلیل بر صحت آن روایت نیست. زیرا هیچ یک از کتب روایی را هر چند کتب اربعه باشند، نمی توان صددرصد مورد قبول و اعتماد دانست هر چند درجه اعتبار هریک قابل قبول و امری منطقی و معقول است اما لابلای روایات موجود در این کتب، روایاتی وجود دارد که قابل تأمل و خدشه است و برخی هیچ گونه شاهدی در سایر روایات و آیات قرانی ندارد.

حاصل اینکه: روایت فوق به هیچ عنوان قابل پذیرش نبوده و مخالفت قطعی با آیات قران کریم درباره عصمت اهل بیت (علیهم السلام) دارد همچنانکه ادله کلامی و عقلی بطلان آن را به اثبات می رساند.
جهت مطالعه بیشتر و یقین به عدم اعتبار روایت فوق می توان به لینک زیر مراجعه کرد.
http://al-shia.blog.ir/post/485/%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE-%D8%A8%D9%87-%D8%B4%D8%A8%D9%87%D9%87-%DB%8C-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%86-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D8%A8%D8%A7-%D8%B3%DA%AF-%D8%AF%D8%B1-%DA%A9%D9%88%D8%AF%DA%A9%DB%8C-%D8%B4%D8%A8%D9%87%D9%87-%DB%8C-%DA%A9%D9%81%D8%A7%D8%B1


پی نوشت ها:
1. برقى، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، مصصح: جلال الدین محدث، 1371ق، چاپ: دوم، قم، ج 2 ص 615.

javad_joon;1002283 نوشت:

و در کتاب الماحسن آمده :
[=#333333]پیامبر فرمود: یا على: جبرائیل امروز صبح پیش من آمد و بیرون دَرِ خانه سلام کرد و داخل نشد. به او گفتم: داخل شوید. گفت ما فرشتگان, داخل خانه ایى که در آن مثل آنچه در خانه شماست, باشد, نمى شویم. من او را در این سخن تصدیق کردم و به فحص و تفتیش درخانه برخاستم که ناگاه دیدم توله سگى که حسین بن على روز گذشته با او بازى مى کرد شب زیر[="#FF0000"] تخت خواب[/] رفته و من آن را از خانه بیرون کردم. آن گاه جبرئیل داخل شد. گفتم: مگر شما داخل خانه ایى که در آن سگ باشد, نمى شوید؟ گفت: ما داخل خانه ایى که در آن سگ, یا آدم جنب و یا مجسمه و عکسى که زیر پا گذاشته نشود, باشد نمى شویم.[/]

[/]


سلام علیکم
مگه روی تخت می خوابیدن؟

الرحیل;1002970 نوشت:
سلام علیکم
مگه روی تخت می خوابیدن؟

چرا که نه وقتی نوح هزاران سال پیش تر کشتی ساخت انوقت امامان معصوم تخت نمی ساختن؟

واسع;1002963 نوشت:
بسمه تعالی
با سلام و احترام

روایتی در کتاب المحاسن با متن زیر نقل شده است:

عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ يَحْيَى الْكِنْدِيِّ عَنْ أَبِيهِ وَ كَانَ صَاحِبَ مَطْهَرَةِ عَلِيٍّ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله)‏ يَا عَلِيُّ إِنَّ جَبْرَئِيلَ أَتَانِي الْبَارِحَةَ فَسَلَّمَ عَلَيَّ مِنَ الْبَابِ فَقُلْتُ ادْخُلْ فَقَالَ إِنَّا لَا نَدْخُلُ بَيْتاً فِيهِ مَا فِي هَذَا الْبَيْتِ فَصَدَّقْتُهُ وَ مَا عَلِمْتُ فِي الْبَيْتِ شَيْئاً فَضَرَبْتُ بِيَدِي فَإِذَا جِرْوُ كَلْبٍ كَانَ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ يَلْعَبُ بِهِ الْأَمْسَ فَلَمَّا كَانَ اللَّيْلُ دَخَلَ تَحْتَ السَّرِيرِ فَنَبَذْتُهُ مِنَ الْبَيْتِ وَ دَخَلَ فَقُلْتُ يَا جَبْرَئِيلُ أَ وَ مَا تَدْخُلُونَ بَيْتاً فِيهِ كَلْبٌ قَالَ لَا وَ لَا جُنُبٌ وَ لَا تِمْثَالٌ لَا يُوطَأ(1)

ترجمه: رسول خدا (ص) فرمود: اى على جبرئیل دیشب نزد من آمد و بر در اتاق ماند گفتم : داخل شو. گفت: ما در خانه ای داخل نشویم که در آن باشد آنچه در این خانه است کلامش را تصدیق کردم اما نمیدانستم چه در خانه است و با دست به اطراف زدم و ناگاه توله سگى که از حسین بن على (علیهما السلام) بود و دیروز با آن بازى میکرد شب زیر تخت رفته بود و و من او را از خانه بیرون انداختم و او درون آمد و گفتم: اى جبرئیل شماها در خانه‏ اى که در آن سگ باشد وارد نمی شوید؟ گفت: نه، و در خانه ‏اى که جنب باشد یا تمثالى که زیر پا نباشد.

تحلیل مطلب:

توجه به نکات زیر پیرامون روایت فوق ضروری می باشد.


  1. وجود برخی از مطالب خلاف اصول مسلم قرانی و روایی و کلامی و عقلی در روایات، دلیل قابل پذیرش بودن آنها نیست. زیرا روایات در طول زمان دچار تحریف و آسیب هایی شده اند که نمی توان به صرف وجود آن ها در یک کتاب حکم به صحت و پذیرش آنها کرد بلکه باید از همه جوانب سندی و متنی مورد ارزیابی قرار گیرند.
  2. با توجه به منافات داشتن اِسناد مذکور به امام حسین (علیه السلام) به عنوان یک امام معصوم اساسا جعلی و غیر قابل پذیرش بودن روایت فوق کاملا روشن و بی نیاز از برهان است.
  3. کاستن جایگاه امام معصوم برای توجیه رفتارهای خود از جمله توجیه نگه داری سگ در خانه و بازی و هم خوابی با آن و تفریح کردن با سگ به جای زندگی با انسان ها دقیقا ناشی از انحراف عمیق و فقدان معرفت نسبت به امام معصوم و آموزه های دینی است. زیرا اگر کسی اندک توجه و معرفتی نسبت به جایگاه قران کریم و امامان معصوم به عنوان مفسران و ناطقان قران داشته باشد هیچ گاه برای توجیه سگ بازی خود به چنین روایاتی تمسک نخواهد کرد. لذا کسانی که به دنبال این هستند که شاهدی از رفتار معصومان در توجیه رفتار خود پیدا کنند باید بدانند که بیراهه ای که درصدد پیمودن آن هستند مورد تأیید اهل بیت (علیهم السلام) و قران کریم نمی باشد.
  4. برخی تصور کرده اند که سگ بازی و سگ داری قاعده و قانون دارد و باید به طور منظم چند روز در هفته آن را به حمام ببرند و غذا و نوشیدنی مناسب به او بدهند و مراقب باشند که دچار آفت و بیماری نشود و بهداشت و سلامت او کاملا تأمین گردد. اما دین قاعده و قانون ندارد و هرکسی هرگونه که خواست می تواند دین داری کند و کسی هم حق ندارد به آنان بگوید که دین داری شما از سگ داری کمتر نیست. اگر سگ بازی و سگ داری قاعده و قانون دارد دین داری نمی تواند بدون قانون باشد و اگر کسی دین بدون قانون می خواهد باید بداند که اساسا دین نخواهد داشت بلکه همان سگ بازی و سگ داری برای او بهتر است.
  5. ای کاش انسانهایی که برای دنیای خود و لذت زود گذر خویش راضی به هر جسارت و وقاحتی به ساحت دین هستند و برای دنیای خویش از وقت و مال خویش با دقت و ظرافت هزینه می کنند اندکی برای فهم واقعی دین و معرفت نسبت به آموزه های آن هزینه و وقتی اختصاص می دادند.
  6. اگر تخصص در رشته های مختلف علمی نیازمند تحصیل و پژوهش در طول سالیان متمادی است تخصص در امور دینی به مراتب وقت بیشتری نیاز دارد و هر کسی نمی تواند با دیدن یک روایت به دیدگاه دین نائل گردد و بگوید نظر دین این است و بس.
  7. نقل چنین روایتی از «احمد بن محمد بن خالد برقی» در کتاب «المحاسن» دلیل بر صحت آن روایت نیست. زیرا هیچ یک از کتب روایی را هر چند کتب اربعه باشند، نمی توان صددرصد مورد قبول و اعتماد دانست هر چند درجه اعتبار هریک قابل قبول و امری منطقی و معقول است اما لابلای روایات موجود در این کتب، روایاتی وجود دارد که قابل تأمل و خدشه است و برخی هیچ گونه شاهدی در سایر روایات و آیات قرانی ندارد.

حاصل اینکه: روایت فوق به هیچ عنوان قابل پذیرش نبوده و مخالفت قطعی با آیات قران کریم درباره عصمت اهل بیت (علیهم السلام) دارد همچنانکه ادله کلامی و عقلی بطلان آن را به اثبات می رساند.
جهت مطالعه بیشتر و یقین به عدم اعتبار روایت فوق می توان به لینک زیر مراجعه کرد.
http://al-shia.blog.ir/post/485/%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE-%D8%A8%D9%87-%D8%B4%D8%A8%D9%87%D9%87-%DB%8C-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%86-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D8%A8%D8%A7-%D8%B3%DA%AF-%D8%AF%D8%B1-%DA%A9%D9%88%D8%AF%DA%A9%DB%8C-%D8%B4%D8%A8%D9%87%D9%87-%DB%8C-%DA%A9%D9%81%D8%A7%D8%B1


پی نوشت ها:
1. برقى، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، مصصح: جلال الدین محدث، 1371ق، چاپ: دوم، قم، ج 2 ص 615.

با تشکر از توضیحات شما
مطالب لینکی که داده بودید رو قبلا مطالعه کرده و بهره بردم
بیشتر سوال بنده این است که چگونه این روایت را ایشان در کتاب خود آورده و بسیاری هم از این کتاب تعریفها و تمجید ها کرده اند؟
آیا کتاب ایشان مطمئنا تحریف شده؟
اگر تحریف شده چرا فقط یک روایت؟
آیا به ترتیب باید احادیث متواتر و سپس احادیث مطابق با قران و اصول اسلامی را معتبر دانست و احادیث از این دست را نامعتبر دانست؟
و اینکه این حدیث کل کتاب را زیر سوال نمی برد؟

با سلام و احترام
هیچ یک از کسانی که از کتب اربعه یا کتابی مانند المحاسن تعریف کرده اند نگفته اند این کتاب صددرصد معتبر است و تمامی روایات آن قابل پذیرش است. سخن آنها درباره اعتبار کتاب است در مقایسه با کتب روایی دیگر. از این رو به صرف تمجید و تعریف نمی توان به صحت تمامی روایات وارده در کتاب حکم کرد. شما ببینید کتاب کافی با آن عظمت و استحکام سندی گاهی مطالبی در آن یافت می شود که چندان سازگاری با سایر آموزه های قرانی و روایی ندارد که نمونه هایی از آن را نگارندگان کتب علوم حدیث بیان کرده اند که می توانید به آنها مراجعه کنید.
از سوی دیگر نمی توان گفت کتاب ایشان تحریف شده است بلکه در خلال روایات موجود در این کتاب روایاتی ممکن است وجود داشته باشد که مشکل سندی یا دلالی داشته باشند مانند سایر کتب روایی.
شاخص ها و کدهای شناخت احادیث صحیح از ناصحیح صرفا یک شاخص نیست بلکه معیارها و ملاکهای فراوانی در کنار هم قرار میگیرد تا در نهایت یک حدیث صحیح از غیر آن تشخیص داده شود. لذا برخی از احادیث مشکلات چند جانبه ای دارند برخی مشکلاتشان کمتر است.
وجود این حدیث اصل کتاب را زیر سوال نمی برد زیرا اساسا رسالت کتب روایی نقل احادیث با تشخیص گردآورنده آنهاست البته با ملاک ها و معیارهای نگارنده و گردآورنده. و این اقدام حق تحقیق و پژوهش را از آیندگان سلب نکرده است بلکه همواره باب نقد و اشکال بر دیگران محفوظ بوده و برای تشخیص احادیث صحیح از غیر آن باید تلاش وافر داشت.

یا سلامی دوباره و عرض تسلیت به مناسب رحلت خاتم الانبیا و سبط اکبر غریب مدینه معزل المومنین حسن بن علی المجبتی

من از چند نفر اساتید حوزه در مورد کتاب الکافی شیخ کلینی پرسیدم ، کلینی کثل اینکه در نگارش کتاب خویش از احادیث قوی شروع و به احادیث ضعیف می رسید
البته ایشان همین حدیث رو ذکر کردند اما جایی که میگه امام حسین با سگ بازی می کنه و.....
اما ببخشید من یک سوال اساسی دارم که چطور این حدیث در المحاسن آمده با وجود اینکه بهانه ای به دست معاندان میدهد
یعنی خود نگارنده المحاسن متوجه چنین اشکالی نشد؟
با اینکه ایشان در زمان امامان معصوم زندگی می کردند؟
بیشتر منظور بنده بر روی مناظره با معاندان است آنها یک حدیث را می گیرند و احادیث دیگر کتاب را زیر سوال می برند اگر بگوییم حدیث غیر معتبر است
دیگر احادیث را زیر سوال می برند

با سلام و احترام مجدد
نگارندگان کتب روایی به مقدار تخصص و توانمندی خویش به جمع آوری احادیث پرداخته اند و به میزان وقت و معیارها و ملاک های تشخیص حدیث صحیح از ناصحیح اقدام نموده اند. بررسی روایات و کنکاش و دقت بیشتر به ایندگان واگذار شده است. رسالت گذشتگان چیزی بوده است و رسالت آیندگان چیز دیگر. امروز دیگر گردآوری حدیث معنا ندارد. بررسی و دسته بندی و تجزیه و تحلیل آنها مطرح است که به طور طبیعی سوالاتی را مطرح خواهد ساخت و با دقت در برخی از آنها روشن می شود که نقل فلان حدیث با توجه به تنافی آن با اصول مسلم کلامی و عقلی و مانند آن قابل پذیرش نیست. لذا بسیاری از پرسش هایی که امروز مطرح است در گذشته نبوده است و اگر همین فضای علمی و دقت های کنونی در گذشته می بود قطعا بسیاری از این احادیث در کتب روایی نقل نمی شد. علاوه بر اینکه امکانات تحقیق و پژوهش در گذشته ناچیز بوده و در میان هزاران حدیثی که یک محدث جمع آوری نموده است احتمال وجود برخی از روایات غیر قابل پذیرش امری طبیعی می باشد. لذا اصل کتاب محاسن به قوت و استحکام خود باقی است و اگر کسی نگاه درستی به کتب روایی داشته باشد و با این عقیده که کتب روایی صددر صد از اعتبار برخوردار نمی باشند و درجه بندی شده اند دیگر مشکلی با روایات نخواهد داشت. ما وظیفه داریم در بررسی روایات همه جوانب را مد نظر قرار دهیم. پاسخ معاندان نیز باید به طور منطقی داده شود هر چند اگر کسی واقعا از روی عناد سخن می گوید پاسخ دادن به او چندان فایده ای ندارد و ما نمی توانیم همگان را قانع کنیم زیرا برخی ها اساسا قانع نمی شوند زیرا به دنبال قانع شدن و یافتن راه حل و پاسخ برای پرسش های خود نیستند بلکه می خواهند عقیده خود را بیان کنند و از این طریق مقاصد دیگری را در سر دارند. در هر صورت کتب روایی دارای درجه بندی و معتبر بوده اما این مطلب حق بررسی تک تک روایات را از یک محقق سلب نمی کند. پیروز باشید.

ببخشید من باز سوال می پرسم
یعنی ان زمان مطرح نبود که مثلا فلان حدیث چون با قران و سیره پیامبرو اهل و بیت مغایرت دارد بنابراین معتبر نیست؟
یا نه در واقع مولف بین هزاران حدیثی که جمع اوری نمود دچار حواس پرتی شده و این حدیث را در کتاب خویش آورده؟
مگر تا مولف فقط جنبه روای داشت یا جهت خدمت به اسلام و جهت گم نشدن احادیث آنها را جمع اوری کرد
التبه شیخ کلینی و مجلسی اینگونه احادیث را تا در جه اعتبارش نقل می کردند
اما می دانید راستش تمام حرف من این است که آنگه که برای ما مشخص است این حدیث و این قبیل حدیث نا معتبر است برای آن بزرگواران بیشتر مشخص است
همچنین آنگونه که قبلا خوانده بودم افراید نظیر کلینی و مجلسی و غیره هدف از نگاشتن چنین کتابهایی را از بین نرفتن احادیث بیان فرموده بودند و ذکر احادیث معتبر در مقابل جعل احادیث
و بسیاری از ما این کتابها را مرجع قرار می دهیم
در واقع مثلا یک فرد بی طرف به صورت روایی تمامی احادیث را ذکر می کند خواه کاملا متناقض با قران و سنت و خواه موافق
ببخشید که باز وقتتان را می گیرم

با سلام و عرض ادب
به نکته مهمی اشاره کردید که قبلا به طور اجمال اشاره شده بود. رسالت نویسندگان کتب روایی جمع آوری و پالایش در حد توان بوده است. از این رو برای کسانی که با متون روایات آشنا هستند وجود چنین روایاتی جای تعجب ندارد. چون می دانند که مسائل بسیار زیادی در روایات هست که اساسا قابل پذیرش نیست یا اینکه نیازمند تبیین و توجیه مشخص هست. لذا دین را با یک روایت نمی توان پذیرفت کما اینکه با یک روایت نمی توان رد یا خدشه دار کرد. بلکه مجموعه روایاتی که هماهنگ و یک جهت مشخص را هدف گیری می کنند باید مورد توجه قرار گیرد و مسائل حاشیه ای نباید به کلیت دین آسیب بزند. لذا کسی که بخواهد با استناد به یک روایت به کتب روایی یا مذهب شیعه طعن زده یا مچ گیری کند اساسا از میزان اعتبار کتب روایی و جایگاه آن ها غافل است که باید مطالعه بیشتری در این زمینه داشته باشد.

پس باید گفت هرکتای جز قرآن چون جمع آورنده ان انسان بود می تواند دارای خطا باشد و احادیث با تحقیق رجالی و شیوه های امروزی مرود بررسی قرار گیرد
کما اینکه با وجود شخصیت مولف چنین کتابی بعید به نظر می رسد که ایشان این روایت را دیده باشند و در کتابشان وارد کرده باشند
چون تنها چیزیکه برای من قابل پذیرش نیست این است که این روایت خیلی معولم است که با سنت و قران در تضاد است به طوری که حتی آن زمان با وجود محدوده پژوهشی محدود می توان به جعلی بودن آن پی برد و آوردن آن از طرف مولف برای من قابل هضم نیست

پرسش: روایتی در کتاب «المحاسن» مبنی بر «عدم ورود جبرئیل به خانه پیامبر به دلیل وجود سگی که امام حسین (علیه السلام) شب گذشته با آن بازی کرده است» وجود دارد. ایا این روایت معتبر است؟

پاسخ:

روایتی در کتاب المحاسن با متن زیر نقل شده است:

عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ يَحْيَى الْكِنْدِيِّ عَنْ أَبِيهِ وَ كَانَ صَاحِبَ مَطْهَرَةِ عَلِيٍّ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله)‏ يَا عَلِيُّ إِنَّ جَبْرَئِيلَ أَتَانِي الْبَارِحَةَ فَسَلَّمَ عَلَيَّ مِنَ الْبَابِ فَقُلْتُ ادْخُلْ فَقَالَ إِنَّا لَا نَدْخُلُ بَيْتاً فِيهِ مَا فِي هَذَا الْبَيْتِ فَصَدَّقْتُهُ وَ مَا عَلِمْتُ فِي الْبَيْتِ شَيْئاً فَضَرَبْتُ بِيَدِي فَإِذَا جِرْوُ كَلْبٍ كَانَ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ يَلْعَبُ بِهِ الْأَمْسَ فَلَمَّا كَانَ اللَّيْلُ دَخَلَ تَحْتَ السَّرِيرِ فَنَبَذْتُهُ مِنَ الْبَيْتِ وَ دَخَلَ فَقُلْتُ يَا جَبْرَئِيلُ أَ وَ مَا تَدْخُلُونَ بَيْتاً فِيهِ كَلْبٌ قَالَ لَا وَ لَا جُنُبٌ وَ لَا تِمْثَالٌ لَا يُوطَأ(1)

ترجمه: رسول خدا (ص) فرمود: اى على جبرئیل دیشب نزد من آمد و بر در اتاق ماند گفتم : داخل شو. گفت: ما در خانه ای داخل نشویم که در آن باشد آنچه در این خانه است کلامش را تصدیق کردم اما نمیدانستم چه در خانه است و با دست به اطراف زدم و ناگاه توله سگى که از حسین بن على (علیهما السلام) بود و دیروز با آن بازى میکرد شب زیر تخت رفته بود و و من او را از خانه بیرون انداختم و او درون آمد و گفتم: اى جبرئیل شماها در خانه‏ اى که در آن سگ باشد وارد نمی شوید؟ گفت: نه، و در خانه ‏اى که جنب باشد یا تمثالى که زیر پا نباشد.

پاسخ به شبهه مذکور در لینک زیر داده شده است پاسخی که جامع به نظر می رسد و لازم است بدان مراجعه شود.
http://al-shia.blog.ir/post/485/%D9%...81%D8%A7%D8%B1

اما برای تحلیل بیشتر مساله و رفع ابهامات آن مطالبی بیان می شود:


  1. وجود برخی از مطالب خلاف اصول مسلم قرانی و روایی و کلامی و عقلی در روایات، دلیل قابل پذیرش بودن آنها نیست. زیرا روایات در طول زمان دچار تحریف و آسیب هایی شده اند که نمی توان به صرف وجود آن ها در یک کتاب حکم به صحت و پذیرش آنها کرد بلکه باید از همه جوانب سندی و متنی مورد ارزیابی قرار گیرند.
  2. با توجه به منافات داشتن اِسناد مذکور به امام حسین (علیه السلام) به عنوان یک امام معصوم اساسا جعلی و غیر قابل پذیرش بودن روایت فوق کاملا روشن و بی نیاز از برهان است.
  3. کاستن جایگاه امام معصوم برای توجیه رفتارهای خود از جمله توجیه نگه داری سگ در خانه و بازی و هم خوابی با آن و تفریح کردن با سگ به جای زندگی با انسان ها دقیقا ناشی از انحراف عمیق و فقدان معرفت نسبت به امام معصوم و آموزه های دینی است. زیرا اگر کسی اندک توجه و معرفتی نسبت به جایگاه قران کریم و امامان معصوم به عنوان مفسران و ناطقان قران داشته باشد هیچ گاه برای توجیه سگ بازی خود به چنین روایاتی تمسک نخواهد کرد. لذا کسانی که به دنبال این هستند که شاهدی از رفتار معصومان در توجیه رفتار خود پیدا کنند باید بدانند که بیراهه ای که درصدد پیمودن آن هستند مورد تأیید اهل بیت (علیهم السلام) و قران کریم نمی باشد.
  4. برخی تصور کرده اند که سگ بازی و سگ داری قاعده و قانون دارد و باید به طور منظم چند روز در هفته آن را به حمام ببرند و غذا و نوشیدنی مناسب به او بدهند و مراقب باشند که دچار آفت و بیماری نشود و بهداشت و سلامت او کاملا تأمین گردد. اما دین قاعده و قانون ندارد و هرکسی هرگونه که خواست می تواند دین داری کند و کسی هم حق ندارد به آنان بگوید که دین داری شما از سگ داری کمتر نیست. اگر سگ بازی و سگ داری قاعده و قانون دارد دین داری نمی تواند بدون قانون باشد و اگر کسی دین بدون قانون می خواهد باید بداند که اساسا دین نخواهد داشت بلکه همان سگ بازی و سگ داری برای او بهتر است.
  5. ای کاش انسانهایی که برای دنیای خود و لذت زود گذر خویش راضی به هر جسارت و وقاحتی به ساحت دین هستند و برای دنیای خویش از وقت و مال خویش با دقت و ظرافت هزینه می کنند اندکی برای فهم واقعی دین و معرفت نسبت به آموزه های آن هزینه و وقتی اختصاص می دادند.
  6. اگر تخصص در رشته های مختلف علمی نیازمند تحصیل و پژوهش در طول سالیان متمادی است تخصص در امور دینی به مراتب وقت بیشتری نیاز دارد و هر کسی نمی تواند با دیدن یک روایت به دیدگاه دین نائل گردد و بگوید نظر دین این است و بس.
  7. نقل چنین روایتی از «احمد بن محمد بن خالد برقی» در کتاب «المحاسن» دلیل بر صحت آن روایت نیست. زیرا هیچ یک از کتب روایی را هر چند کتب اربعه باشند، نمی توان صددرصد مورد قبول و اعتماد دانست هر چند درجه اعتبار هریک قابل قبول و امری منطقی و معقول است اما لابلای روایات موجود در این کتب، روایاتی وجود دارد که قابل تأمل و خدشه است و برخی هیچ گونه شاهدی در سایر روایات و آیات قرانی ندارد.
  8. هیچ یک از کسانی که از کتب اربعه یا کتابی مانند المحاسن تعریف کرده اند نگفته اند این کتاب صددرصد معتبر است و تمامی روایات آن قابل پذیرش است. سخن آنها درباره اعتبار کتاب است در مقایسه با کتب روایی دیگر. از این رو به صرف تمجید و تعریف نمی توان به صحت تمامی روایات وارده در کتاب حکم کرد. شما ببینید کتاب کافی با آن عظمت و استحکام سندی گاهی مطالبی در آن یافت می شود که چندان سازگاری با سایر آموزه های قرانی و روایی ندارد که نمونه هایی از آن را نگارندگان کتب علوم حدیث بیان کرده اند که می توانید به آنها مراجعه کنید.از سوی دیگر نمی توان گفت کتاب ایشان تحریف شده است بلکه در خلال روایات موجود در این کتاب روایاتی ممکن است وجود داشته باشد که مشکل سندی یا دلالی داشته باشند مانند سایر کتب روایی.شاخص ها و کدهای شناخت احادیث صحیح از ناصحیح صرفا یک شاخص نیست بلکه معیارها و ملاکهای فراوانی در کنار هم قرار میگیرد تا در نهایت یک حدیث صحیح از غیر آن تشخیص داده شود. لذا برخی از احادیث مشکلات چند جانبه ای دارند برخی مشکلاتشان کمتر است. وجود این حدیث اصل کتاب را زیر سوال نمی برد زیرا اساسا رسالت کتب روایی نقل احادیث با تشخیص گردآورنده آنهاست البته با ملاک ها و معیارهای نگارنده و گردآورنده. و این اقدام حق تحقیق و پژوهش را از آیندگان سلب نکرده است بلکه همواره باب نقد و اشکال بر دیگران محفوظ بوده و برای تشخیص احادیث صحیح از غیر آن باید تلاش وافر داشت.
  9. نگارندگان کتب روایی به مقدار تخصص و توانمندی خویش به جمع آوری احادیث پرداخته اند و به میزان وقت و معیارها و ملاک های تشخیص حدیث صحیح از ناصحیح اقدام نموده اند. بررسی روایات و کنکاش و دقت بیشتر به ایندگان واگذار شده است. رسالت گذشتگان چیزی بوده است و رسالت آیندگان چیز دیگر. امروز دیگر گردآوری حدیث معنا ندارد. بررسی و دسته بندی و تجزیه و تحلیل آنها مطرح است که به طور طبیعی سوالاتی را مطرح خواهد ساخت و با دقت در برخی از آنها روشن می شود که نقل فلان حدیث با توجه به تنافی آن با اصول مسلم کلامی و عقلی و مانند آن قابل پذیرش نیست. لذا بسیاری از پرسش هایی که امروز مطرح است در گذشته نبوده است و اگر همین فضای علمی و دقت های کنونی در گذشته می بود قطعا بسیاری از این احادیث در کتب روایی نقل نمی شد. علاوه بر اینکه امکانات تحقیق و پژوهش در گذشته ناچیز بوده و در میان هزاران حدیثی که یک محدث جمع آوری نموده است احتمال وجود برخی از روایات غیر قابل پذیرش امری طبیعی می باشد. لذا اصل کتاب محاسن به قوت و استحکام خود باقی است و اگر کسی نگاه درستی به کتب روایی داشته باشد و با این عقیده که کتب روایی صددر صد از اعتبار برخوردار نمی باشند و درجه بندی شده اند دیگر مشکلی با روایات نخواهد داشت. ما وظیفه داریم در بررسی روایات همه جوانب را مد نظر قرار دهیم. پاسخ معاندان نیز باید به طور منطقی داده شود هر چند اگر کسی واقعا از روی عناد سخن می گوید پاسخ دادن به او چندان فایده ای ندارد و ما نمی توانیم همگان را قانع کنیم زیرا برخی ها اساسا قانع نمی شوند زیرا به دنبال قانع شدن و یافتن راه حل و پاسخ برای پرسش های خود نیستند بلکه می خواهند عقیده خود را بیان کنند و از این طریق مقاصد دیگری را در سر دارند. در هر صورت کتب روایی دارای درجه بندی و معتبر بوده اما این مطلب حق بررسی تک تک روایات را از یک محقق سلب نمی کند.




حاصل اینکه: روایت فوق به هیچ عنوان قابل پذیرش نبوده و مخالفت قطعی با آیات قران کریم درباره عصمت اهل بیت (علیهم السلام) دارد همچنانکه ادله کلامی و عقلی بطلان آن را به اثبات می رساند.

پی نوشت ها:
1. برقى، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، مصصح: جلال الدین محدث، 1371ق، چاپ: دوم، قم، ج 2 ص 615.

موضوع قفل شده است