جمع بندی با وجود پنج تن ، چرا انسان های دیگر؟!

تب‌های اولیه

19 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
با وجود پنج تن ، چرا انسان های دیگر؟!

با سلام و عرض خسته نباشید
در جایی خوانده ام : "
دنیا فقط بخاطر پنج تن آفریده شده است." و میخواهم بدانم چرا؟!
مشابه این سئوال رو جای دیگری پرسیدم و قانع نشدم و مجبور شدم بسپارم به حکمت خدا و پی سئوالم رو نگیرم...
اما خواستم اینجا بپرسم و ختم به خیر بشه ان شاء الله
اگه دنیا بخاطر پنج تن آفریده شده پس ما انسانهای دیگر چه کاره ایم؟؟خب ماهم نبودیم بهتر نبود؟؟دنیا و بهشت و پنج تن و خدا و فرشتگان و...
اینطوری آرامش همه بیشتر نبود؟؟
:Gig:

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد مشکور

ماه گردویی;731796 نوشت:
با سلام و عرض خسته نباشید
در جایی خوانده ام : "دنیا فقط بخاطر پنج تن آفریده شده است." و میخواهم بدانم چرا؟!
مشابه این سئوال رو جای دیگری پرسیدم و قانع نشدم و مجبور شدم بسپارم به حکمت خدا و پی سئوالم رو نگیرم...
اما خواستم اینجا بپرسم و ختم به خیر بشه ان شاء الله
اگه دنیا بخاطر پنج تن آفریده شده پس ما انسانهای دیگر چه کاره ایم؟؟خب ماهم نبودیم بهتر نبود؟؟دنیا و بهشت و پنج تن و خدا و فرشتگان و...
اینطوری آرامش همه بیشتر نبود؟؟

با سلام و ادب و تشکر از سؤال خوبتان:Gol:

پاسخ سؤال شما در يكى از سه معناى زير و یا تلفیقی از هر سه معنا نهفته است:

1. هدف از خلقت جهان، چيزى است كه جز با وجود پيامبرصلى الله عليه وآله و اهل بيت عليهم السلام تحقق پيدا نمى‏ كند. از ديدگاه قرآن، همه‏ ى جهان براى انسان آفريده شده است: «خلق لكم ما فى الارض جميعاً، انسان نيز براى بندگى آفريده شده است: «و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون؛ حقيقيت عبادت خداوند در ميان انسان‏ها محقق نمى‏ شود؛ جز با هدايت پيامبران واز آن جاكه نبى اكرم‏ صلى الله عليه وآله، پيام آور دين كامل الهى است. و اهل بيت علت مبقيه آنند پس صحيح است كه گفته شود، عبادت خداوند، جز با وجود پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله و امامان معصوم عليهم السلام در ميان بندگان خدا به طور كامل محقق نمى‏ شود.

2. پيامبرصلى الله عليه وآله و اهل بيت عليهم السلام مى‏ تواند تمام هدف از آفرينش جهان را در خود متجلى كنند و آن هدف را به صورت كامل در خود محقق سازند. به طورى كه بدون آنها هدف از خلقت جهان به معناى تمام و كمال خود محقق نمى‏ شد، اگر چه ديگر انسان‏ها هر يك به اندازه‏ ى مرتبه‏ ى كمالشان، آن هدف را به طور نسبى محقق كرده‏ اند. به عبارت ديگر هدف از خلقت انسان رسيدن به حد اعلاى كمال امكانى است. اين هدف در مرتبه نهايى آن در اولياى كمل الهى و انسان كامل تحقق مى‏ يابد و انسان كامل، بی شک، اكمل اولياى كمل الهى پيامبرصلى الله عليه وآله و اهل بيت طاهرين ايشانند.

3. طبق معناى قبلى، پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله و اهل بيت عليهم السلام هدف از آفرينش جهان را به تمام و كمال در خود محقق ساخته اند؛ اما براى اين كه آنان بتوانند در اين دنيا چنين كمالى را در خود محقق سازند، بايد همه‏ ى اين جهان آفريده مى‏ شد و همه‏ ى اين انسان‏ها - چه مؤمن و چه كافر - و حتى دشمنان و دوستان آن حضرت، خلق مى‏ شدند تا آنان مجال رشد و تكامل پيدا كند و قابليت‏هاى خود را به فعليت برساند. البته اين سخن بدان معنا نيست كه مثلاً دشمنان از روى جبر با آن حضرات (ع) دشمنى كرده اند؛ بلكه وجود انسان هايى براى تحقق كمال اختيارى پيامبر نياز است و پيامبر مى‏ تواند در فضاى ميان آنان - چه فضاى دوستى و چه دشمنى - در مسير رشد و تكامل خود قرار گيرد. انسان‏هاى ديگر نيز هر يك به اندازه‏ ى مرتبه‏ ى كمالشان‏ غرض از خلقت اند؛ يعنى، هر اندازه كه كمال آنان بيشتر باشد، غرض اصلى از خلقت نيز به آنان بيشتر تعلق مى‏ گيرد و هر اندازه نقصان دارند، به همان اندازه طفيلى‏ اند و غرض به طور عرضى به آنان تعلق گرفته است.

اين سه معنا با يكديگر منافاتى ندارند و همگى با هم سازگارند. خداوند، مى‏ خواهد همه‏ ى انسان‏ها به كمال نهايى برسند و اين كمال، متوقف بر اطاعت از دين الهى است و دين كامل و خاتم را پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله آورده است. از سوى ديگر هر انسانى، به اندازه‏ اى كه به كمال مى‏ رسد، هدف از خلقت را در خود محقق ساخته است و در كوتاهى‏ هاى خود و نقصان اختيارى‏ اش، از هدف خلقت دور شده است. پس وجود اين نقصان‏ها، غرض اصلى نيست، بلكه به تبع و بالعرض، امكان وجود پيدا كرده است.

موفق باشید ...:Gol:

مشکور;735025 نوشت:

با سلام و ادب و تشکر از سؤال خوبتان:Gol:

پاسخ سؤال شما در يكى از سه معناى زير و یا تلفیقی از هر سه معنا نهفته است:

1. هدف از خلقت جهان، چيزى است كه جز با وجود پيامبرصلى الله عليه وآله و اهل بيت عليهم السلام تحقق پيدا نمى‏ كند. از ديدگاه قرآن، همه‏ ى جهان براى انسان آفريده شده است: «خلق لكم ما فى الارض جميعاً، انسان نيز براى بندگى آفريده شده است: «و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون؛ حقيقيت عبادت خداوند در ميان انسان‏ها محقق نمى‏ شود؛ جز با هدايت پيامبران واز آن جاكه نبى اكرم‏ صلى الله عليه وآله، پيام آور دين كامل الهى است. و اهل بيت علت مبقيه آنند پس صحيح است كه گفته شود، عبادت خداوند، جز با وجود پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله و امامان معصوم عليهم السلام در ميان بندگان خدا به طور كامل محقق نمى‏ شود.

2. پيامبرصلى الله عليه وآله و اهل بيت عليهم السلام مى‏ تواند تمام هدف از آفرينش جهان را در خود متجلى كنند و آن هدف را به صورت كامل در خود محقق سازند. به طورى كه بدون آنها هدف از خلقت جهان به معناى تمام و كمال خود محقق نمى‏ شد، اگر چه ديگر انسان‏ها هر يك به اندازه‏ ى مرتبه‏ ى كمالشان، آن هدف را به طور نسبى محقق كرده‏ اند. به عبارت ديگر هدف از خلقت انسان رسيدن به حد اعلاى كمال امكانى است. اين هدف در مرتبه نهايى آن در اولياى كمل الهى و انسان كامل تحقق مى‏ يابد و انسان كامل، بی شک، اكمل اولياى كمل الهى پيامبرصلى الله عليه وآله و اهل بيت طاهرين ايشانند.

3. طبق معناى قبلى، پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله و اهل بيت عليهم السلام هدف از آفرينش جهان را به تمام و كمال در خود محقق ساخته اند؛ اما براى اين كه آنان بتوانند در اين دنيا چنين كمالى را در خود محقق سازند، بايد همه‏ ى اين جهان آفريده مى‏ شد و همه‏ ى اين انسان‏ها - چه مؤمن و چه كافر - و حتى دشمنان و دوستان آن حضرت، خلق مى‏ شدند تا آنان مجال رشد و تكامل پيدا كند و قابليت‏هاى خود را به فعليت برساند. البته اين سخن بدان معنا نيست كه مثلاً دشمنان از روى جبر با آن حضرات (ع) دشمنى كرده اند؛ بلكه وجود انسان هايى براى تحقق كمال اختيارى پيامبر نياز است و پيامبر مى‏ تواند در فضاى ميان آنان - چه فضاى دوستى و چه دشمنى - در مسير رشد و تكامل خود قرار گيرد. انسان‏هاى ديگر نيز هر يك به اندازه‏ ى مرتبه‏ ى كمالشان‏ غرض از خلقت اند؛ يعنى، هر اندازه كه كمال آنان بيشتر باشد، غرض اصلى از خلقت نيز به آنان بيشتر تعلق مى‏ گيرد و هر اندازه نقصان دارند، به همان اندازه طفيلى‏ اند و غرض به طور عرضى به آنان تعلق گرفته است.

اين سه معنا با يكديگر منافاتى ندارند و همگى با هم سازگارند. خداوند، مى‏ خواهد همه‏ ى انسان‏ها به كمال نهايى برسند و اين كمال، متوقف بر اطاعت از دين الهى است و دين كامل و خاتم را پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله آورده است. از سوى ديگر هر انسانى، به اندازه‏ اى كه به كمال مى‏ رسد، هدف از خلقت را در خود محقق ساخته است و در كوتاهى‏ هاى خود و نقصان اختيارى‏ اش، از هدف خلقت دور شده است. پس وجود اين نقصان‏ها، غرض اصلى نيست، بلكه به تبع و بالعرض، امكان وجود پيدا كرده است.

موفق باشید ...:Gol:

متوجه شدم ولی...
نمیدونم حرفم چقدر و بد و نا صحیحه ولی بنظرتون این جمله بد و ناجور بیان نشده؟؟یا ترجمه درستی نشده؟:
دنیا "فقط" بخاطر پنج تن آفریده شده است
فکر کنم خونده بودم این جمله از حدیث کسا بوده

باسلام

خب اون پنج تن، چه بسا روحِ روحِ روحِ ما باشند!!!!!

بنظر بنده باید به این قبیل احادیث، از منظر عرفانی نگریست!

حضرت آدم فرمود: هنگامی كه خداوند مرا آفرید و روحش را در من دمید، بلند شده و نشستم. همین طور كه به عرش خدا می‌نگریستم، ناگهان پنج نور بسیار درخشان را دیدم. غرق در پرتو انوار آنها شدم و از خداوند پرسیدم این پنج نور كیستند؟

خداوند فرمود: «این پنج نور، نورهای اشرف مخلوقات، باب‌ها و واسطه‌های رحمت من هستند، اگر آنها نبودند تو و آسمان و زمین و بهشت و دوزخ و خورشید و ماه را نمی‌آفریدم.»

خداوند تبارك و تعالي فرمود: اي احمد صلّي الله عليه و آله اگر تو نبودي زمين و آسمان را خلق نميكردم و اگر علي عليه السّلام نبود تو را خلق نميكردم و اگر فاطمه نبود شما دو تن را خلق نميكردم.

ماه گردویی;731796 نوشت:
با سلام و عرض خسته نباشید
در جایی خوانده ام : "دنیا فقط بخاطر پنج تن آفریده شده است." و میخواهم بدانم چرا؟!
مشابه این سئوال رو جای دیگری پرسیدم و قانع نشدم و مجبور شدم بسپارم به حکمت خدا و پی سئوالم رو نگیرم...
اما خواستم اینجا بپرسم و ختم به خیر بشه ان شاء الله
اگه دنیا بخاطر پنج تن آفریده شده پس ما انسانهای دیگر چه کاره ایم؟؟خب ماهم نبودیم بهتر نبود؟؟دنیا و بهشت و پنج تن و خدا و فرشتگان و...
اینطوری آرامش همه بیشتر نبود؟؟

ما آفریده شده ایم تا این پنج تن و این چهارده معصوم علیهم السلام را دوست بداریم و بر آنها صلوات بفرستیم همانطور که خدا و ملائکه بر آنها درود و صلوات میفرستند. واین سبب زیادتی نعمت ماست

من نکردم خلق تا سودی کنم / بلکه تا بر بندگان جودی کنم

عين الحيات;735100 نوشت:
ما آفریده شده ایم تا این پنج تن و این چهارده معصوم علیهم السلام را دوست بداریم و بر آنها صلوات بفرستیم همانطور که خدا و ملائکه بر آنها درود و صلوات میفرستند. واین سبب زیادتی نعمت ماست

من نکردم خلق تا سودی کنم / بلکه تا بر بندگان جودی کنم

آها، پس آمدیم فقط برای خدمت به آنها؟!؟!
در حالیکه ممکنه خیلی هامون باعث ناراحتیشون باشیم؟!
نه ...

قلب سلیم";735096 نوشت:
خداوند فرمود: «این پنج نور، نورهای اشرف مخلوقات، باب‌ها و واسطه‌های رحمت من هستند، اگر آنها نبودند تو و آسمان و زمین و بهشت و دوزخ و خورشید و ماه را نمی‌آفریدم.»

دقیقا با همین موضوع مشکل دارم دقیقا

قلب سلیم";735096 نوشت:
خداوند تبارك و تعالي فرمود: اي احمد صلّي الله عليه و آله اگر تو نبودي زمين و آسمان را خلق نميكردم و اگر علي عليه السّلام نبود تو را خلق نميكردم و اگر فاطمه نبود شما دو تن را خلق نميكردم.

خصوصا این یکی
البته با جواب جناب مشکور یه مقداری قانع شدم...

یک اطلاع بدم به افرادی که جواب میدند
یکم ساده تر جواب بدید تا بهتر متوجه بشم ممنون میشم

ماه گردویی;735109 نوشت:
دقیقا با همین موضوع مشکل دارم دقیقا

خصوصا این یکی
البته با جواب جناب مشکور یه مقداری قانع شدم...

شيخ‌ نجم‌ الدّين‌ رازي‌ گويد: بدانك‌ مبدأ مخلوقات‌ و موجودات‌، ارواح‌ انساني‌ بود؛ و مبدأ ارواح‌ انساني‌، روح‌ پاك‌ محمّدي‌ بود عليه‌ الصّلوة‌ والسّلام‌، چنانك‌ فرمود: أَوَّلُ ما خَلَقَ اللَهُ تَعَالَي‌ رُوحِي‌، و در روايتي‌ ديگر: نُورِي‌.

چون‌ خواجه‌ عليه‌ الصّلوة‌ و السّلام‌ زبده‌ و خلاصۀ موجودات‌ و ثمرۀ شجرۀ كائنات‌ بود كه‌ لَوْلَاكَ لَمَا خَلَقْتُ الافْلَاكَ؛ مبدأ موجودات‌ هم‌ او آمد و جز چنين‌ نبايد كه‌ باشد، زيرا كه‌ آفرينش‌ بر مثال‌ شجره‌ايست‌ و خواجه‌ عليه‌الصّلوة‌ و السّلام‌ ثمرۀ آن‌ شجره‌؛ و شجره‌ به‌ حقيقت‌ از تخم‌ ثمره‌ باشد.

همانطور که گفته شده روحِ ارواح ما، روح پیامبر نازنین ما بوده، پس در حدیث مذکور تمام ارواح انسانها، بطور کلی و خلاصه مورد خطاب خداوند قرار گرفتند نه بطور مفصل و جزئی!

یعنی به روحِ ارواح ما فرمودند اگر تو نبودی زمین و آسمان را نمی آفریدم و بطور مفصل همه ما هم شامل آن خطاب میشویم یعنی اگر شما ارواح نبودید زمین و آسمان را خلق نمیکردم!

مثل اینکه به یکی بگید تو رو خیلی دوست دارم اما نمیگید من ذره ذره ی تو را دوست دارم!

قلب سلیم";735114 نوشت:
یعنی به روحِ ارواح ما فرمودند اگر تو نبودی زمین و آسمان را نمی آفریدم و بطور مفصل همه ما هم شامل آن خطاب میشویم یعنی اگر شما ارواح نبودید زمین و آسمان را خلق نمیکردم!

حالا بهتر متوجه شدم ممنون
چه خوب اگه جناب مشکور هم حرف شما رو تایید کنند
اگه ایشون حرفتون رو تایید کنند من جوابم رو گرفتم تا حدودی
حالا یه سئوال دیگه برام بوجود اومده که چرا باید بیایم و به کمال برسیم؟

ماه گردویی;735108 نوشت:
آها، پس آمدیم فقط برای خدمت به آنها؟!؟!
در حالیکه ممکنه خیلی هامون باعث ناراحتیشون باشیم؟!
نه ...

بله ما برای خدمت به ایشان آمده ایم و نوکری این خاندان افتخار ماست و خدا این توفیق رو به ما داده است انشا الله که نگیره .
البته این ادعای بزرگی هست برای ما .امثال حضرت موسی و عیسی و ابراهیم و جبرئیل که شان و منزلتی نزد خدا دارند لیاقت نوکری اهل بیت رو دارند .
ان شا الله خدا کمک کنه هیچ وقت دل ارباب مون امام زمان علیه السلام رو نشکنیم و بتونیم خدمت گزار خوبی برای حضزتش باشیم

عين الحيات;735127 نوشت:
بله ما برای خدمت به ایشان آمده ایم و نوکری این خاندان افتخار ماست و خدا این توفیق رو به ما داده است انشا الله که نگیره .
البته این ادعای بزرگی هست برای ما .امثال حضرت موسی و عیسی و ابراهیم و جبرئیل که شان و منزلتی نزد خدا دارند لیاقت نوکری اهل بیت رو دارند .
ان شا الله خدا کمک کنه هیچ وقت دل ارباب مون امام زمان علیه السلام رو نشکنیم و بتونیم خدمت گزار خوبی برای حضزتش باشیم

چرا دروغ بگم
یه حسی تو دلم در برابر فهم بعضی حقایق مقاومت میکنه
من گاهی از همین حرفا پیش خودم میگم ولی نمیدونم چرا از زبان یکی دیگه میشنوم حساس و یجوری یه هزارم مخالف میشم
(یه جا خوندم ان شاءالله اگه سر هم باشه معنی عکس میدهد،گفتم بگم )

ماه گردویی;735123 نوشت:
حالا بهتر متوجه شدم ممنون
چه خوب اگه جناب مشکور هم حرف شما رو تایید کنند
اگه ایشون حرفتون رو تایید کنند من جوابم رو گرفتم تا حدودی
حالا یه سئوال دیگه برام بوجود اومده که چرا باید بیایم و به کمال برسیم؟

با سلام دوباره

بنده این سوال رو هم باز از منظر عرفانی جواب میدهم انشاءالله قانع کننده باشد!

در قرآن گفته شده انسانها را آفریدم تا مرا عبادت کنند اما اولیای الهی میگویند: منظور و باطن این آیه اینست که هدف آفرینش، شناخت خداوند است چون تا خدا و معبود را نشناسیم که عبادتش، عبودیّت نیست!

مگر میشود کسی را که نمی شناسیم به وی بگوییم دوستش داریم و...؟!

پس معنی عرفانی این آیه میشود : انسانها را آفریدم تا مرا بشناسند و چون مرا حقیقتا شناختند تمام وجودشان غرق عبادتم میشود!

در خطبه اول نهج البلاغه هم مولا علی میفرمایند: "اول الدین معرفته" یعنی اولین گام در دین اسلام، معرفت و شناخت خداست!

[=traditional arabic][=traditional arabic]أَوَّلُ الدِّينِ مَعْرِفَتُهُ وَ كَمَالُ مَعْرِفَتِهِ التَّصْدِيقُ بِهِ وَ كَمَالُ التَّصْدِيقِ بِهِ تَوْحِيدُهُ وَ كَمَالُ تَوْحِيدِهِ الْإِخْلَاصُ لَهُ وَ كَمَالُ الْإِخْلَاصِ لَهُ نَفْيُ الصِّفَاتِ عَنْه‏.

[=traditional arabic]آغاز دين شناخت اوست، و كمال شناختش باور كردن او، و نهايت از باور كردنش يگانه دانستن او، و غايت يگانه دانستنش اخلاص به او، و حدّ اعلاى اخلاص به او نفى صفات (زائد بر ذات) از اوست‏.

اما چرا باید خدا رو بشناسیم؟!

همانطور در احادیث قدسی آمده و اولیای الهی هم میگویند: جلالِ خداوند در مقابل جمالِ خداوند قرار گرفته که موجب عشق وصف ناپذیر خداوند به خودش شده که این ازلی- ابدی است و بعد بخاطر این عشق وصف ناپذیر خداوند به خود، خداوند خود را در این عالم جلوه گر ساخته!

و این عالم در واقع، صحنه ی عشق بازی خداوند با خودش هست! و دلِ ما انسانها اگر به کمال برسیم آیینه ای میشود برای نشان دادن جمال الهی!

یعنی خداوند جمالش را در دل مطهَّر و عاشق انسان ظاهر میسازد! تصور کنید ما انسانها با دیدن یه چشم و ابرو، زیر و رو و دگرگون میشویم حال مشاهده جمال الهی چه ها با انسان خواهد کرد؟!!!!!!!

همانطور که در شعر زیر هم آمده فرشتگان، خداوند را تسبیح و پرستش میکردند اما عاشق و درد عشق کشیده نبودند به همین جهت خداوند انسان را آفرید و این دردِ عشق را در وی قرار داد!

در واقع معرفت به خداوند هر چه بیشتر و بیشتر شود عشق ما به وی بیشتر و بیشتر میشود تا جایی که به مشاهده معشوق حقیقی که خود اوست نائل می آییم!

در ازل پرتو حُسنت ز تجلّی دم زد *********عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

جلوه‌ای کرد رُخت، دید مَلَک عشق نداشت*** عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد

عقل می‌خواست کز آن شعله چراغ افروزد ****برق غیرت بدرخشید و جهان برهم زد

در «شرح قصیده فارضیه» آمده است که: جمال حقیقی، صفت ازلی خدای تعالی است که اول به مشاهده علمی در ذات خویش مشاهده فرمود، سپس اراده فرمود که جمال واقعی خود را صُنع خود مشاهده فرماید به مشاهده عینی، پس جهان را آفرید تا به طریق عیان، آیینه جمال حقیقی‌اش باشد.

قلب سلیم";735258 نوشت:
همانطور که در شعر زیر هم آمده فرشتگان، خداوند را تسبیح و پرستش میکردند اما عاشق و درد عشق کشیده نبودند به همین جهت خداوند انسان را آفرید و این دردِ عشق را در وی قرار داد!

چه زیبا
این هم نیاز به تایید جناب مشکور یا پاسخگوی دیگری دارد ...
امیدوارم به تاپیک اگه سر زدند به جواب ها نگاهی بیاندازند

ماه گردویی;735086 نوشت:
متوجه شدم ولی...
نمیدونم حرفم چقدر و بد و نا صحیحه ولی بنظرتون این جمله بد و ناجور بیان نشده؟؟یا ترجمه درستی نشده؟:
دنیا "فقط" بخاطر پنج تن آفریده شده است
فکر کنم خونده بودم این جمله از حدیث کسا بوده

سلام مجدد:Gol:

از اینکه در پاسخ دقت کردید متشکرم، اتفاقاً اگر در معنای دوم پاسخ توجه کنید متوجه خواهید شد که حقیقتاً عبارت درستی است که همه جهان بخاطر پنج تن آفریده شده است زیرا هدف خلقت در مرتبه نهايى آن در اولياى كمل الهى و انسان كامل تحقق یافته و مى‏ يابد و انسان كامل و اكمل اولياى كمل الهى پيامبرصلى الله عليه وآله و اهل بيت طاهرينند.

موفق باشید ...:Gol:

مشکور;736219 نوشت:

سلام مجدد:Gol:

از اینکه در پاسخ دقت کردید متشکرم، اتفاقاً اگر در معنای دوم پاسخ توجه کنید متوجه خواهید شد که حقیقتاً عبارت درستی است که همه جهان بخاطر پنج تن آفریده شده است زیرا هدف خلقت در مرتبه نهايى آن در اولياى كمل الهى و انسان كامل تحقق یافته و مى‏ يابد و انسان كامل و اكمل اولياى كمل الهى پيامبرصلى الله عليه وآله و اهل بيت طاهرينند.

موفق باشید ...:Gol:

سلام
ببخشید ولی جوابتون خیلی تو کمل و اکمل و... چرخ خورد یکم فهمش سخت شد برام
به نظر من بازم یجوریه...
فکر میکنم میشد بهتر گفت...
شاید اگه کلمه "فقط" حذف میشد بهتر بود...

ماه گردویی;735123 نوشت:
حالا بهتر متوجه شدم ممنون
چه خوب اگه جناب مشکور هم حرف شما رو تایید کنند
اگه ایشون حرفتون رو تایید کنند من جوابم رو گرفتم تا حدودی

سلام علیکم:Gol:

برخی آیات قرآن گویای آنست که خداوند آسمان و زمین و مافیها را برای انسان آفرید تا انسان در آن استقرار گرفته و با بهره گیری از همه امکانات آسمان و زمین راه کمال را در پیش گیرد.

چنانکه فرمود: «هو الذی خلق لکم ما فی الارض جمیعا ثم استوی الی السماء فسواهن سبع سموات و هو بکل شیء علیم؛ اوست خدائی که همه آنچه را در زمین وجود دارد، برای شما آفرید؛ سپس به آسمان پرداخت؛ و آنها را به صورت هفت آسمان مرتب نمود؛ و او به همه چیز آگاه است.» (بقره/ 29)

و نیز فرمود: «و سخر لکم ما فی السموات و ما فی الارض جمیعا منه ان فی ذلک لایات لقوم یتفکرون؛ خداوند آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است همه را، از سوی خودش، برای شما مسخر ساخته، راستی که در این کار، نشانه هاست برای آنان که می اندیشند.» (جاثیه/ 13)

و آیات بسیاری از این دست ... نتیجه همان می شود که فلسفه وجودی آسمان و زمین و مافیها بخاطر انسان بوده و اگر خلقت انسان مقدر نمی بود، آسمان و زمین و مافیها نیز خلق نمی شد.

ماه گردویی;735123 نوشت:
حالا یه سئوال دیگه برام بوجود اومده که چرا باید بیایم و به کمال برسیم؟

اصولاً این سؤال، سؤال نادرستی است، زبرا اگر وجود کامل مطلقی باشد که از صفات او "فیاضیت" و "جود و بخشش" است و او از دارائی خود به دیگران ببخشد و عطا کند تا دیگران نیز به لطف و عنایت او به مراتب کمال برسند محل سؤال نیست که چرا بخشید و عطا کرد؟ اتفاقاً سؤال وقتی موضوعیت دارد که وجود فیاض و جوادی باشد و از کمال خود به دیگران نبخشد و با خلق و ایجاد، زمینه ی کمال دیگران را فراهم نسازد!

فلذا خداوند که فیاض علی الاطلاق و جواد بی بدیل است، با خلق و ایجاد کائنات و مخلوقات و گل سرسبد خلقت، یعنی انسان، زمینه سیر کمالی و برخورداری ایشان از این فرصت را به قدر سعه وجودی هر کدام فراهم ساخته و این انسان است که باید بجای اینکه به سؤالات بی مورد در باره خلقت بپردازد به جستجوی پاسخ سؤالات حقیقی خلقت(چیستی، چرائی و چگونگی) توجه نموده و با بهره مندی از همه اسباب و لوازم و امکاناتی که خداوند بطور تکوینی و تشریعی در اختیارش نهاده مسیر کمال و سعادت را طی کند.

موفق باشید ...:Gol:

بنام خدا

سلام علیکم:Gol:

سؤال:


اگر دنیا بخاطر پنج تن آل عبا آفریده شده پس ما انسانهای دیگر چه کاره ایم؟ و چرا خلق شده ایم؟

پاسخ و جمعبندی:
پاسخ سؤال شما در يكى از سه معناى زير و یا تلفیقی از هر سه معنا نهفته است:

یک. هدف از خلقت جهان، چيزى است كه جز با وجود پيامبرصلى الله عليه وآله و اهل بيت عليهم السلام تحقق پيدا نمى‏ كند. از ديدگاه قرآن، همه‏ ى جهان براى انسان آفريده شده است: [=arial]«خلق لكم ما فى الارض جميعاً» انس و جن نيز براى بندگى آفريده شده است: [=arial]«و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون»(1) حقيقيت عبادت خداوند در ميان انسان‏ها محقق نمى‏ شود؛ جز با هدايت پيامبران واز آن جاكه نبى اكرم‏ صلى الله عليه وآله، پيام آور دين كامل الهى است. و اهل بيت علت مبقيه آنند پس صحيح است كه گفته شود، عبادت خداوند، جز با وجود پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله و امامان معصوم عليهم السلام در ميان بندگان خدا به طور كامل محقق نمى‏ شود.

دو. پيامبرصلى الله عليه وآله و اهل بيت عليهم السلام مى‏ توانند تمام هدف از آفرينش جهان را در خود متجلى كنند و آن هدف را به صورت كامل در خود محقق سازند. به طورى كه بدون آنها هدف از خلقت جهان به معناى تمام و كمال خود محقق نمى‏ شد، اگر چه ديگر انسان‏ها هر يك به اندازه‏ ى مرتبه‏ ى كمالشان، آن هدف را به طور نسبى محقق كرده‏ اند. به عبارت ديگر هدف از خلقت انسان رسيدن به حد اعلاى كمال امكانى است. اين هدف در مرتبه نهايى آن در اولياى كمل الهى و انسان كامل تحقق مى‏ يابد و بی شک، اكمل اولياى كمل الهى پيامبرصلى الله عليه وآله و اهل بيت طاهرين ايشانند.

سه. طبق معناى قبلى، پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله و اهل بيت عليهم السلام هدف از آفرينش جهان را به تمام و كمال در خود محقق ساخته اند؛ اما براى اين كه آنان بتوانند در اين دنيا چنين كمالى را در خود محقق سازند، بايد همه‏ ى اين جهان آفريده مى‏ شد و همه‏ ى اين انسان‏ها - چه مؤمن و چه كافر - و حتى دشمنان و دوستان آن حضرت، خلق مى‏ شدند تا آنان مجال رشد و تكامل پيدا كند و قابليت‏هاى خود را به فعليت برساند. البته اين سخن بدان معنا نيست كه مثلاً دشمنان از روى جبر با آن حضرات (ع) دشمنى كرده اند؛ بلكه وجود انسان هايى براى تحقق كمال اختيارى پيامبر نياز است و پيامبر مى‏ تواند در فضاى ميان آنان - چه فضاى دوستى و چه دشمنى - در مسير رشد و تكامل خود قرار گيرد. انسان‏هاى ديگر نيز هر يك به اندازه‏ ى مرتبه‏ ى كمالشان‏ غرض از خلقت اند؛ يعنى، هر اندازه كه كمال آنان بيشتر باشد، غرض اصلى از خلقت نيز به آنان بيشتر تعلق مى‏ گيرد و هر اندازه نقصان دارند، به همان اندازه طفيلى‏ اند و غرض به طور عرضى به آنان تعلق گرفته است.

چهار. برخی آیات قرآن گویای آنست که خداوند آسمان و زمین و مافیها را برای انسان آفرید تا انسان در آن استقرار گرفته و با بهره گیری از همه امکانات آسمان و زمین راه کمال را در پیش گیرد. چنانکه فرمود: [=arial]«هو الذی خلق لکم ما فی الارض جمیعا ثم استوی الی السماء فسواهن سبع سموات و هو بکل شیء علیم؛ اوست خدائی که همه آنچه را در زمین وجود دارد، برای شما آفرید؛ سپس به آسمان پرداخت؛ و آنها را به صورت هفت آسمان مرتب نمود؛ و او به همه چیز آگاه است.» (2) و نیز فرمود: [=arial]«و سخر لکم ما فی السموات و ما فی الارض جمیعا منه ان فی ذلک لایات لقوم یتفکرون؛ خداوند آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است همه را، از سوی خودش، برای شما مسخر ساخته، راستی که در این کار، نشانه هاست برای آنان که می اندیشند.» (3) و آیات بسیاری از این دست ... نتیجه همان می شود که فلسفه وجودی آسمان و زمین و مافیها بخاطر انسان بوده و اگر خلقت انسان مقدر نمی بود، آسمان و زمین و مافیها نیز خلق نمی شد.

پنج. در پاسخ به این سؤال که چرا باید انسان خلق شود تا به کمال برسد؟ گفتنی است: اصولاً این سؤال، سؤال نادرستی است، زبرا اگر وجود کامل مطلقی باشد که از صفات او "فیاضیت" و "جود و بخشش" است و او از دارائی خود به دیگران ببخشد و عطا کند تا دیگران نیز به لطف و عنایت او به مراتب کمال برسند محل سؤال نیست که چرا بخشید و عطا کرد؟ اتفاقاً سؤال وقتی موضوعیت دارد که وجود فیاض و جوادی باشد و از کمال خود به دیگران نبخشد و با خلق و ایجاد، زمینه ی کمال دیگران را فراهم نسازد! فلذا خداوند که فیاض علی الاطلاق و جواد بی بدیل است، با خلق و ایجاد کائنات و مخلوقات و گل سرسبد خلقت، یعنی انسان، زمینه سیر کمالی و برخورداری ایشان از این فرصت را به قدر سعه وجودی هر کدام فراهم ساخته و این انسان است که باید بجای اینکه به سؤالات بی مورد در باره خلقت بپردازد به جستجوی پاسخ سؤالات حقیقی خلقت(چیستی، چرائی و چگونگی) توجه نموده و با بهره مندی از همه اسباب و لوازم و امکاناتی که خداوند بطور تکوینی و تشریعی در اختیارش نهاده مسیر کمال و سعادت را طی کند.

نتیجه:
سه معنای مورد اشاره با يكديگر منافاتى ندارند و اتفاقاً همگى با هم سازگارند. خداوند، مى‏ خواهد همه‏ ى انسان‏ها به كمال نهايى برسند و اين كمال، متوقف بر اطاعت از دين الهى است و دين كامل و خاتم را پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله آورده است. از سوى ديگر هر انسانى، به اندازه‏ اى كه به كمال مى‏ رسد، هدف از خلقت را در خود محقق ساخته است و در كوتاهى‏ هاى خود و نقصان اختيارى‏ اش، از هدف خلقت دور شده است. پس وجود اين نقصان‏ها، غرض اصلى نيست، بلكه به تبع و بالعرض، امكان وجود پيدا كرده است.

موفق باشید ...:Gol:

پاورقی_____________________________________


  1. ذاریات: 51/56.
  2. بقره: 2/ 29.
  3. جاثیه: 45/ 13.
موضوع قفل شده است