جمع بندی تصحیح اعتقادات برای چیست؟

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تصحیح اعتقادات برای چیست؟

با عرض سلام و خسته نباشید
بنده یک سوال داشتم که می دانم یک کم سوالم سطحی است اما بد ندانستم بیان کنم. سوال من اینه که ما برای چی باید اعتقاداتمون به اصول دین را تصحیح کنیم؟ تصحیح اعتقادات چه فایده ای برای ما دارد؟ آیا ما به این عالم آمده ایم که اعتقاداتمون رو تصحیح کنیم؟ یعنی هدف از خلقت این بوده که ما قبول کنیم خدایی هست بعدش پیغمبری هست قرآنی هست معادی هست وامامی هست؟ آیا تصحیح اعتقادات به معنی آن است که باید قانع شویم که باید رساله مجتهدمون عمل کنیم. اگر این طور است خوب بیاییم همون اول رساله را عمل کنیم. اگر اصول دین را قبول کردیم بعدش قراه چه اتفاقی برامون بیفته؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد جلیل

ابوالبرکات;766643 نوشت:
با عرض سلام و خسته نباشید
بنده یک سوال داشتم که می دانم یک کم سوالم سطحی است اما بد ندانستم بیان کنم. سوال من اینه که ما برای چی باید اعتقاداتمون به اصول دین را تصحیح کنیم؟ تصحیح اعتقادات چه فایده ای برای ما دارد؟ آیا ما به این عالم آمده ایم که اعتقاداتمون رو تصحیح کنیم؟ یعنی هدف از خلقت این بوده که ما قبول کنیم خدایی هست بعدش پیغمبری هست قرآنی هست معادی هست وامامی هست؟ آیا تصحیح اعتقادات به معنی آن است که باید قانع شویم که باید رساله مجتهدمون عمل کنیم. اگر این طور است خوب بیاییم همون اول رساله را عمل کنیم. اگر اصول دین را قبول کردیم بعدش قراه چه اتفاقی برامون بیفته؟

با عرض سلام و خسته نباشید.


همانگونه که می دانید اعمال و نوع رفتار هر انسان، بسته به نوع تفکر و اعتقادی که در او وجود دارد، صورت می ‌پذیرد.


برای مثال در میانمار شاهد بودیم که مسلمانان را زنده می سوزاندند با اینکه این عمل در ذهن هر عاقلی عملی بسیار زشت و قبیح است اما افرادی که این کار را با مسلمانان کردند اعتقادشان این بود که آتش زدن مسلمانان هیچ اشکالی ندارد و بعضاً در اعتقادات خود برای آن افتخار هم قائل بودند. لذا به راحتی آن را انجام می دادند.

در نتیجه ما باید اعتقادات خود را تصحیح کنیم تا بتوانیم عمل درست را انتخاب و انجام دهیم و ثمره ی این کار، این خواهد شد که ما در مسیر درست قرار گیریم و بتوانیم به سمت کمال گام بردایم.


فكر كنيد در مسير مسافرت خود به چهارراهى مى‏رسيد كه در آنجا غوغايى بپاست، همه مى ‏گويند در اين چهارراه توقف نكنيد؛ كه خطرهاى بزرگى دارد، ولى هر دسته ‏اى ما را به سويى دعوت مى‏ كند و برای طی کردن مسیر برنامه ای را به ما می دهد يكى مى‏ گويد: بهترين راه اينست كه از سمت شرق برويد و باید فلان کار را برای طی کردن مسیر انجام دهید. ديگرى سمت غرب و فلان عمل را مطمئن‏ ترين مى‏ شمارد؛ سومين دسته ما را به راهى كه ميان اين دو وجود دارد، دعوت مى‏ كنند، و مى‏ گويند تنها راه نجات از خطر و رسيدن به سرمنزل نجات و جايگاه امن و امان كه داراى همه گونه وسيله سعادت است، اين راه است و باید فلان کار در مسیر انجام شود تا منحرف از مسیر نشد.


طبعا در میان این اقوال شما باید با ادله و دلیل به یکی از این دیدگاه ها معتقد شوید تا بتوانید بر اساس همان اعتقاد مسیر درست را انتخاب کنید و در مقابل اوامر و دستور های صادر شده مطیع باشید.


در پایان ذکر این روایت خالی از لطف نخواهد بود:

سليمان ديلمى از پدرش گويد: به امام صادق عرض كردم: فلانى در عبادت و ديندارى و فضيلت چنان و چنين است. فرمود: عقلش در چه پايه است؟ گفتم: نمى‏ دانم، فرمود: ثواب به اندازه عقل است، مردى از بنى اسرائيل در يكى از جزائر دريا به عبادت خدا عمر مى‏ گذرانيد، جزيره سبز و خرم پر از درخت بود و آب هاى روان داشت، فرشته ‏اى بر او گذشت و عرض كرد:


پروردگارا مزد عبادت اين بنده خود را به من نشان ده، خدا ثواب وى را به او نمود و فرشته آن را كم شمرد، خدا به او وحى كرد: همراه او باش، آن فرشته به صورت آدميزاد نزد وى آمد، عابد از او پرسيد:


كيستى؟ گفت: من مردى خداپرستم كه آوازه جا و خداپرستى تو را شنيدم و آمدم تا با تو عبادت كنم، آن روز را با او گذراند، فردا صبح فرشته تازه وارد به او گفت: اينجا بسيار پاكيزه و دلبند است و براى عبادت خوب است و بس، عابد گفت: اينجا پاكيزه و دلبند است و براى عبادت خوب است، اما اينجا يك عيب دارد، پرسيد: چه عيبى؟ گفت: پروردگار ما حيوانى ندارد، اگر الاغى داشت برايش مى‏چرانديم، به راستى اين علفها ضايع مى شود، آن فرشته به وى گفت: پروردگارت الاغ ندارد؟ گفت: اگر داشت اين همه علف ضايع نمى ‏شد. خدا به آن فرشته وحى كرد: همانا به اندازه عقلش به او ثواب مى‏ دهم.( الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏1 ؛ ص11)


طبعاً نوع عبادت این فرد با فردی که خدا را آنگونه که هست می شناسد کاملاً متفاوت است.


با سلام

اولاً نکته مهمی که اینجا وجود دارد این است که ما بدانیم که همه در هر سنی که باشند حتی قبل از نوجوانی یعنی بچه ها هم مباحث مهم و مباحث دقیق کلامی و اعتقادی را خوب می فهمند. چنانکه در روایات هم داریم که می فرماید شما سبقت بگیرید به احداث یعنی بچه ها قبل از اینکه دیگران ذهن آنها را خراب و منحرف بکنند. پس نکته اول این است که باید از دوران کودکی به فکر شناخت حقیقت باشیم.نکته دوم این که مباحث اعتقادی باید برای ما کاملاً حل شده و تفهیم شده باشد یعنی کاملاً مطلب را درک کرده باشیم. عمده اشکال ما در طرح اشکالات وشبهات از اینجا نشأت می گیرد که مطالب را نتوانستیم برای خودمان حل بکنیم و برای ما به شکل کاملاً روشن و شفاف جا نیفتاده. خصوصا زمانی که می خواهیم برای دیگران مطرح بکنیم نمی توانیم. پس قدم دوم این است که ما خود مطلب را کامل بفهمیم و این خیلی مهم است که انسان به حد تخصص برسد و طبیب این امر بشود آن وقت به درمان دیگران پرداخته و معلم این فن بشود.
نکته سوم اینکه ما از امور خیلی ساده و امور فطری برای شناخت شروع بکنیم زیرا اعتقادات، همه در فطرت انسان وجود دارد. بذرهای اعتقادات در فطرت انسان است. انسان ذاتاً خدا را دوست دارد و خدا را می شناسد و گرایش به او دارد. انسان ذاتاً می خواهد خوب باشد و ذاتاً نیز معاد را باور دارد. اینها همه در فطرت انسان وجود دارد. باید به این بذرها در وجود خود توجه کنیم و در صدد شکوفایی این بذرها بر بیاییم. پیامبران در واقع به دفائن عقول و خزانه های وجودی انسان ها اشاره می کردند. یعنی یک انقلابی در وجود انسان ایجاد می کردند تا به آن حد کمالی که برایش تعیین شده برسد. پس باید از امور فطری شروع بکنیم و توجه داشته باشیم چیزی که ما می خواهیم بفهمیم و در وجود خویش مستحکم و استوار کنیم بذر آن در وجود ما هست.

پرسش:
چرا باید به دنبال تصحیح اعتقادات خود باشیم؟

پاسخ:

همانگونه که می دانید اعمال و نوع رفتار هر انسان، بسته به نوع تفکر و اعتقادی که در او وجود دارد، صورت می ‌پذیرد.

برای مثال در میانمار شاهد بودیم که مسلمانان را زنده می سوزاندند با اینکه این عمل در ذهن هر عاقلی عملی بسیار زشت و قبیح است اما افرادی که این کار را با مسلمانان کردند اعتقادشان این بود که آتش زدن مسلمانان هیچ اشکالی ندارد و بعضاً در اعتقادات خود برای آن افتخار هم قائل بودند. لذا به راحتی آن را انجام می دادند.

در نتیجه ما باید اعتقادات خود را تصحیح کنیم تا بتوانیم عمل درست را انتخاب و انجام دهیم و ثمره این کار، این خواهد شد که ما در مسیر درست قرار گیریم و بتوانیم به سمت کمال گام برداریم.

فكر كنيد در مسير مسافرت خود به چهار راهى مى ‏رسيد كه در آنجا غوغايى بپاست، همه مى ‏گويند در اين چهار راه توقف نكنيد؛ كه خطرهاى بزرگى دارد، ولى هر دسته ‏اى ما را به سويى دعوت مى‏ كند و برای طی کردن مسیر برنامه ای را به ما می دهد يكى مى‏ گويد: بهترين راه اينست كه از سمت شرق برويد و باید فلان کار را برای طی کردن مسیر انجام دهید. ديگرى سمت غرب و فلان عمل را مطمئن‏ ترين مى‏ شمارد؛ سومين دسته ما را به راهى كه ميان اين دو وجود دارد، دعوت مى‏ كنند، و مى‏ گويند تنها راه نجات از خطر و رسيدن به سرمنزل نجات و جايگاه امن و امان كه داراى همه گونه وسيله سعادت است، اين راه است و باید فلان کار در مسیر انجام شود تا منحرف از مسیر نشد.
طبعا در میان این اقوال شما باید با ادله و دلیل به یکی از این دیدگاه ها معتقد شوید تا بتوانید بر اساس همان اعتقاد مسیر درست را انتخاب کنید و در مقابل اوامر و دستور های صادر شده مطیع باشید.

در پایان ذکر این روایت خالی از لطف نخواهد بود:
سليمان ديلمى از پدرش گويد: به امام صادق (علیه السلام) عرض كردم: فلانى در عبادت و ديندارى و فضيلت چنان و چنين است. فرمود: عقلش در چه پايه است؟ گفتم: نمى‏ دانم، فرمود: ثواب به اندازه عقل است.

مردى از بنى اسرائيل در يكى از جزائر دريا به عبادت خدا عمر مى‏ گذرانيد، جزيره سبز و خرم پر از درخت بود و آب هاى روان داشت، فرشته ‏اى بر او گذشت و عرض كرد:

پروردگارا مزد عبادت اين بنده خود را به من نشان ده، خدا ثواب وى را به او نمود و فرشته آن را كم شمرد، خدا به او وحى كرد: همراه او باش، آن فرشته به صورت آدميزاد نزد وى آمد.
عابد از او پرسيد:
كيستى؟ گفت: من مردى خداپرستم كه آوازه جا و خداپرستى تو را شنيدم و آمدم تا با تو عبادت كنم، آن روز را با او گذراند، فردا صبح فرشته تازه وارد به او گفت: اينجا بسيار پاكيزه و دلبند است و براى عبادت خوب است و بس، عابد گفت: اينجا پاكيزه و دلبند است و براى عبادت خوب است، اما اينجا يك عيب دارد، پرسيد: چه عيبى؟ گفت: پروردگار ما حيوانى ندارد، اگر الاغى داشت برايش مى‏چرانديم، به راستى اين علف ها ضايع مى شود، آن فرشته به وى گفت: پروردگارت الاغ ندارد؟ گفت: اگر داشت اين همه علف ضايع نمى ‏شد. خدا به آن فرشته وحى كرد: همانا به اندازه عقلش به او ثواب مى‏ دهم.(1)
طبعاً نوع عبادت این فرد با فردی که خدا را آنگونه که هست می شناسد کاملاً متفاوت است.


نتیجه: تصحیح اعتقادات سبب می شود تا انسان بتواند مسیر درست را انتخاب و آن را بپیماید تا در نتیجه به سر منزل مقصود برسد.

____________
(1) کلینی، الكافي ط - الإسلامية،هشت جلد، چاپ چهارم، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1407ق، ج‏1 ؛ ص11.

موضوع قفل شده است