جمع بندی تهمت و بهتان؛ گناهی که حتی شیطان هم از آن بیزار است!!!
تبهای اولیه
به نظر شما گناهی که شیطون هم ازش بیزاره ؟
از مدیر های محترم میخوام یه کم بیشتر راجع به این موضوع توضیح بدن ...خیلی برام جالبهتهمت و بهتان به اندازه اى زشت و زننده است كه حتى شیطان هم از انجام دهنده آن دو بیزارى مى جوید.
باسمه تعالی
با سلام:
یکی از رفتارهای زشت و ناپسند که گاه شاخهای از غیبت بهشمار میرود،«بهتان»است. بهتان همانند بسیاری از رذایل دیگر اخلاقی، از آفات و بیماریهای زبان بهشمار میرود که نابودی انسجام در جوامع بشری را در پی دارد. زشتی این رفتار تا آنجا است که از ناپسندترین بیماریهای زبان شمرده میشود.
بهتان نزد دانشمندان اخلاق نسبت دادن رفتار یا گفتار یا حالتی ناپسند به کسی است که از آن زشتی پاک و منزه است.
ابوذر غفاری میگوید از رسولخدا صلیالله علیه و آله و سلم پرسیدم غیبت چیست؟ فرمود: « اینکه برادر دینیات را به چیزی که موجب ناخشنودی اوست یادآور شوی.»
عرض کردم یا رسول الله اگر نقصی که یادآور شدیم در او باشد چه؟ پیامبر(ص) فرمود: «اگر نقصی که در او وجود دارد بازگویی غیبت کردهای و اگر نقصی که در او نیست، یادآور شوی «بهتان» زدهای.»[1]
امام صادق علیهالسلام نیز میفرماید: «همانا «غیبت» این است که چیزی را درباره برادر مومن خود بگویی که خدا آنرا برای او پوشانده است و «بهتان» این است که درباره برادر مومن خود عیبی را که در او نیست، بگویی.»[2]
امام کاظم علیهالسلام نیز سخنی با همین مضمون دارد: «شخصی که پشت سر کسی آنچه را که در او هست و مردم نمیدانند، یادآور شود، غیبت کرده و کسی که آنچه را در او نیست یادآور شود، «بهتان» زده است.»[3]
در قرآن کریم آمده است: «وَ مَنْ يَکْسِبْ خَطيئَةً أَوْ إِثْماً ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَريئاً فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبيناً»[4]؛ «کسی که خطا یا گناهی را مرتکب شود؛ سپس بیگناهی را متهم سازد، بار «بهتان» و گناه آشکاری را بر دوش گرفته است.»
پینوشت:
[1].وسائل الشیعه، ج12، ص280، ح16308
[2].همان، ص282، ح16313
[3].کافی، ج2، ص358،ح6
[4].نساء،112
اقسام بهتان:
بهتان بر دو قسم است:
1-گاه در غیاب کسی به او دروغی میبندند و رفتار ناپسندی را که مرتکب آن نشده است را به او نسبت میدهند. در این قسم از بهتان، دو گناه بزرگ نهفته است: یکی دروغ و دیگری غیبت، زیرا مطلب نسبت داده شده غیر واقعی است و در غیاب شخص هم ابراز شده است.
2- گاه رفتار یا صفتی از صفات زشت نفسانی را که در شخص وجود ندارد، پیش رویش به او نسبت میدهند که در این قسم از بهتان فقط گناه دروغ نهفته است؛ ولی از نظر درجات دروغ شدیدترین نوع دروغ بهشمار میرود.
زشتترین قسم بهتان:
گاه بهتان زننده آنچه را به دروغ نسبت داده، خود مرتکب نشده است؛ اما گاهی رفتار ناشایستی را که از خودش سر زده به دیگری نسبت میدهد که این زشتترین و ناپسند ترین نوع بهتان بهشمار میرود. حقتعالی همانطور که گذشت، در قرآن کریم در سوره نساءآیه 112 به همین قسم اشاره دارد. آنجا که میفرماید: «کسی که خطا یا گناهی را مرتکب شود؛ سپس بیگناهی را متهم سازد، بار «بهتان» و گناه آشکاری را بر دوش گرفته است.»
بهتان نیز مانند رفتارهای زشت دیگر، گاه بهصورت رفتاری اتفاقی و ناپایدار از انسان سر میزند که با هوشیاری اندک میتوان بهرفع آن پرداخت و بهآسانی از تکرار آن جلوگیری کرد.
اما این رفتار بر اثر غفلت، تکرار شده، بهصورت عادت و رفتاری ریشهدار در میآید تا آنجا که مایه خشنودی بهتان زننده و وسیلهای برای خارج کردن رقیبان از صحنههای اجتماعی میشود، و بهصورت ابزاری تبلیغاتی مورد بهرهبرداری قرار میگیرد. اینجا است که شخص از ولایت الاهی خارج، و در ولایت و سرپرستی ابلیس داخل میشود،
همانگونه که امام صادق علیهالسلام فرمود: «هر کس بر ضد مومنی سخنی نقل کند و قصدش از آن، زشت کردن چهره او و از بین بردن وجهه اجتماعیاش باشد و بخواهد او را از چشم مردم بیندازد، خداوند او را از ولایت خویش خارج میکندو تحت سرپرستی شیطان قرار میدهد، و شیطان هم او را نمیپذیرد.»[1]
پینوشت:
[1].کافی، ج2، ص358، ح1
بهتان هم مانند بیشتر آفات زبان، از جمله رفتارهای مورد نهی شریعت بوده، حرام است و عامل آن به مجازات و کیفر الهی گرفتار خواهد شد.
خداوند متعال در آیهای که گذشت بهتان را گناهی آشکار معرفی کرده است. در روایات گوناگون نیز به بهتان زننده، وعید آتش داده شده است. بر اساس نقل حضرت رضا علیهالسلام پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله فرمودند: «هر کس به مرد یا زن با ایمانی بهتان زند یا چیزی را به او نسبت دهد که در او نیست، خداوند او را در روز قیامت بر تلی از آتش به پا میدارد تا از آنچه گفته خارج شود.»[1]
حضرت در گفتاری طولانی که به بیان نشانههای شخص فاسق پرداخته، بهتان را یکی از آنها معرفی می کند: «....و اما نشانه فاسق چهار چیز است ... و چهارم: بهتان.»[2]
بهتان خود نوعی دروغ بهشمار میرود؛ زیرا در آن نسبتی دروغین به دیگری داده میشود. همه این موارد دلیل آن است که بهتان حرام بوده، افزون بر این، از گناهان بزرگ بهشمار میرود، از این رو امام صادق علیهالسلام در وصیتی که به اصحاب خویش فرمود، ایشان را از دروغ و بهتان بازداشت.
«و بپرهیزید از اینکه زبانهایتان را به گفتار دروغ و بهتان تیز کنید.»[3]
پینوشت:
[1].وسائل الشیعه، ج12، ص287
[2].بحارالانوار، ج1، ص121
[3].کافی، ج8، ص2، ح1
بهتان ثمره تلخ و مولود نامیمون صفات زشت درونی انسان است. این رفتار ناپسند در برخی از رذایل اخلاقی ریشه دارد که عبارتند از:
1- دشمنی: گاه انسان برای فرونشاندن آتش دشمنی و کینه خویش، به دیگری دروغ بسته، نسبتهای ناپسند میدهد.
2- حسد: گاهی انسان به رتبه، شأن و کمالات دیگری حسادت کرده، برای از بین بردن وجههاش به او بهتان میزند.
3-ترس از فرار و مجازات: گاه انسان از ترس مجازات خطایی که مرتکب شده یا برطرف کردن نسبت ناروایی که ممکن است به او داده شود، به دیگری بهتان زده، دروغ میبندد.
شجره خبیثه این رذایل در مساله بهتان، میوهای به مراتب تلختر از غیبت میدهد چرا که در غیبت، عیب و نقص واقعی و موجود در شخص، به او نسبت داده میشود؛ در حالیکه در بهتان، آنچه را در او نیست، به او میبندد.
پیامدهای زشت بهتان:
بهتان، آثار و عواقب زشت و شومی را هم در دنیا و هم در سرای آخرت بهبار میآورد که دامنگیر بهتان زننده میشود.
الف: پیامدهای زشت بهتان در دنیا
آثار و عواقب زشت بهتان در این دنیا، هم فرد و هم اجتماع را در بر میگیرد.
1-پیامدفردی بهتان: کسی که به دیگری بهتان میزند، از مکر الهی مصون و سالم نمیماندو سرانجام رسوا میشود؛ چرا که خداوند آبروی مومن را حفظ میکندو او را از آسیب بهتان دیگران میرهاند. در روایات هم آمده است: «خداوند، کسی را که بهدنبال عیبهای مسلمانان باشد حتی در داخل خانهاش رسوا میکند.»[1]
این فرد در اجتماع نیز بهسرعت شناسایی و از ارزش و اعتبارش کاسته میشود.
2- پیامد اجتماعی بهتان: بهتان بذر دشمنی را در جامعه بشری پاشیده، دوستیها را به دشمنی تبدیل میکند. بهتان حس اعتمادی را که محور تشکیل دهنده واحدهای کوچک و بزرگ اجتماعی است از بین میبرد و مایه متلاشی شدن آنها میشود. این صفت ناپسندمیتواند همه روابط را تحت تاثیر قرار دهد. ازدواجها را تبدیل به طلاق، روابطها را تیره و تار میکند ودر موارد حاد و شدید موجب وقوع جنایاتی چون قتل شود.
ب: پیامدهای آخرتی بهتان:
در مورد آثار بهتان در سرای آخرت، روایات بسیاری وجود دارد.که از جمله میتوان به آنچه حضرت رضا علیهالسلام از پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله نقل فرموه است اشاره کرد: «هر کس به مرد یا زن با ایمانی بهتان زند یا چیزی را به او نسبت دهد که در او نیست، خداوند او را در روز قیامت بر تلی از آتش به پا میدارد تا از آنچه گفته خارج شود.»[2]
امام صادق علیهالسلام فرمودند: «بهتان زدن به شخصی که از آن بهتان بری است، از کوههای محکم و استوار هم سنگینتر است.»[3]
با توجه به این روایت بهتان و تهمت برای شخصی که از آن بری است، بسیار سنگین است، اما برای کسی که بهتان زده، عذاب و گناهی سنگینتر است.
امام صادق علیهالسلام فرمودند: «کسی که به برادر یا خواهر مومنش به چیزی که در او نیست، بهتان زند، خداوند روز قیامت او را در گلی که آب آن چرک است، محشور میکند تا از چیزی که گفته است، خارج شود(و از عهدهاش بیرون بیاید.)[4]
پینوشت:
[1].کافی، ج2، ص354، ح2
[2].وسائل الشیعه، ج12، ص287
[3].بحارالانوار، ج72، ص194، ح3
[4].کافی، ج2، ص357، ح5
راههای درمان بهتان:
اندیشه در پیامدهای شوم بهتان، و یادآوری مستمّر آنها نقش مهمی در بازداشتن انسان از این رفتار ناپسند دارد که سرانجام ریشهکن شدن این آفت از درون نفس انسانی را در پی خواهد داشت.
شخص مبتلا به بهتان باید در صدد تقویت نیروی قوا و بازدارنگی در خویش باشد، از این رو باید عواقب بیماری خویش را همیشه به یاد داشته باشد.
دقت و تفکر در احادیثی که به بیان اهمیت فراوان آبروی افراد با ایمان پرداخته است نیز مایه تقویت نیروی تقوا در او شده، وی را از ریختن آبروی دیگران باز میدارد. امام صادق علیهالسلام فرمودند: «حرمت مومن از کعبه عظیمتر است.»[1]
البته درمان حتمی و قطعی تمام بیماریهای رفتاری انسان به برطرف کردن ریشههای درونی آنها بستگی دارد؛ از این رو باید در ابتدا بیماری بهتان را ریشهیابی کرد و پس از یافتن آن به از بین بردنش پرداخت. اگر حسد سرچشمه این رفتار ناشایست است؛ باید به نابود کردن آن پرداخت و اگر رذیله دیگر، ریشه این بیماری است، باید در زوال آن کوشید.[2]
پینوشت:
[1].بحارالانوار، ج64، ص71، ح35
[2].اخلاق الاهی، آیت الله مجتبی تهرانی، ج4، ص140
بعد از بررسی بهتان،نوبت به رذیله اخلاقی تهمت می شود که اجازه بدهید مطالبی را در این زمینه از کتاب اخلاق الهی مرحوم آیة الله مجتبی تهرانی(ره) تقدیم کنم:
در واقع یکی دیگر از دردهای جامعه بشری که از دیر باز با آن دست به گریبان بوده و از آن آسیب های فراوان دیده است،بیماری نابود کننده «تهمت» است.
تهمت همانند دیگر بیماری های مهم زبان از قبیل «دروغ و غیبت» پیامدها و آثار شوم و بسیار مخربی برای جامعه انسانی دارد،بدین سبب باید در راه شناخت حقیقت و درمان آن بسیار کوشید.
«تهمت» از ریشه «وهم»،به معنای اظهار گمان بدی است که به دل انسان راه یافته است.
هر رفتاری از مجموعه رفتارهای انسان که در جامعه پدیدار می شود،به دو گونه قابل تفسیر و برداشت است :
برداشتی «خوب و مثبت»،و برداشتی«بد و منفی».
انسان از رفتار ،گفتار یا حالت دیگری،برداشت«بد و منفی» می کند که البته این برداشت:
گاه به خود رفتار باز می گردد به این معنا که خود رفتار،ناپسند و ناشایست تلقی می شود.
و گاه از آن رفتار ،صفات درونی و ویژگی های ناپسند برداشت می شود بی آنکه خود رفتار بد و ناپسند باشد که دراین صورت ،رفتار،فقط به منزله آینه و نمای آن صفت درونی گرفته می شود.
یعنی گاه«تهمت »درباره زشتی ذات عمل و خود رفتار است،و گاه عمل و رفتار ،پلی قرار داده می شود تا برخی از زشتی های درونی به شخص نسبت داده شود.
تفاوت سوءظن با تهمت:
هرگاه کسی از رفتار ،گفتار یا حالات دیگران برداشت بدی داشته باشد ،ولی این برداشت ،فقط در درونش پنهان بماند و آشکار نشود،به «سوء ظن»(بد گمانی)مبتلا شده
است،ولی اگر برداشت ناشایستش را اظهار کرد،به رفتار او «تهمت» گفته می شود؛پس تفاوت«سوء ظن »و«تهمت»،در آشکار کردن گمانی است که از رفتار دیگری برداشت شده است.
تفاوت بهتان با تهمت
در «بهتان»انسان می داند کسی که به او نسبت ناروا را می دهد،کار درستی انجام نداده است؛ولی از روی اغراض و خواسته های نفسانی،همانند دشمنی،کینه و حسد ،صفت یا رفتار ناشایستی رات به او نسبت می دهد.
اما در تهمت ،انسان برداشت خویش از رفتار دیگری را مد نظر قرار می دهد و او را متهم می سازد،در حالی که نمی داند این رفتار از او سر نزده است؛برای نمونه،اگر انسان ،شخصی را با سلاح گرم در کنار مقتولی مشاهده کند و به او نسبت قتل بدهد؛در حالی که می داند قاتل نیست ،رفتارش «بهتان»نامیده می شود و اگر نداند او قاتل نیست ،به رفتار او «تهمت» گفته می شود.
سرچشمه تهمت،«سوء ظن» است.بدگمانی به کردار،گفتار یا حالات دیگران ممکن است موجب شود شخص چه در حضور و چه در غیاب ایشان تهمت بزند.
پس سوء ظن می تواند به تهمت بینجامد؛ به این گونه که در سوء ظن ،برداشت انسان از عمل،سخن یا حالت دیگری ،برداشتی بَد دردرون خود او است و ممکن است به سبب عواملی از درون انسان به بیرون تراوش کند ؛یعنی به دیگران اظهار شود که در این صورت به تهمت تبدیل می شود.
فرق بهتان با غیبت:
«بهتان» یعنی نقص و عیبی را که در کسی وجود ندارد،چه در حضورش و چه در غیابش ،به او نسبت دهند؛پس اگر عیبی را که در شخصی وجود دارد ،پشت سرش به او نسبت دهند،«غیبت »او را کرده اند ؛ولی اگر عیب و نقصی را که در او وجود ندارد،به او نسبت دهند،بهتان زده اند.
البته اگر عیبی را که در شخص وجود ندارد،پشت سرش به او نسبت دهند ،هم غیبت او را کرده و هم به اوبهتان زده اند و احکام هر دو مورد بر آن صدق می کند.
ابوذر غفاری(ره)از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پرسید :«غیبت چیست؟»
حضرت فرمودند:
یاد کردن برادرت به چیزی که از آن ناخرسند می شود.عرض کردم:ای رسول خدا !اگر این عیب که گفتیم در او بود ،چه؟
حضرت فرمودند:اگر او را به عیبی که در او بود ،یاد آور شدی،غیبت کرده ای و اگر عیبی را که در او نبود ،متذکر شدی بهتان زده ای(1)
پی نوشت:
1-وسائل الشیعه،ج12،ح16308
فرق تهمت و غیبت:
تهمت آن است که بر پایه حدس و گمان بد در حقّ کسی ،به او رفتار یا حالت ناپسندی را نسبت دهند ،در حالیکه غیبت ،باز گفتن عیب های واقعی شخص در غیاب او است .
اقسام تهمت:
آشکار کردن گمان نادرست و اظهار آن،به دو صورت ممکن است.
1-اظهار حضوری:
گاه تهمت زننده ،رفتار یا ویژگی زشتی را در حضور خود متهم،به او نسبت می دهد و مدارک و اسناد این نسبت که می تواند شامل عمل ،سخن یا حالتی از او باشد را نیز ارائه می کند.
2-اظهار غیابی:
گاه تهمت زنننده در حضور فرد چیزی بیان نمی کند ؛بلکه در غیابش به او رفتار یا صفت ناپسندی را نسبت می دهد که این امر دو حالت دارد:
الف:تهمت زننده فقط نتیجه برداشت خود را از رفتار شخص در غیابش به او نسبت می دهد و از خود رفتار،سخنی به میان نمی آورد .به این معنا که تهمت زننده نمی گوید به دلیل دیدن چه رفتاری از متهم،چنین برداشتی از او داشته است؛البته تفاوتی نیست بین آن که برداشت او از رفتار متهم در برخورد با خود او باشد یا دیگران؛زیرا در هر دو صورت،اظهار بد گمانی شده و حقیقت تهمت پدید آمده است.
ب:خود آن رفتار،گفتار یا صفات را نقل می کند؛سپس برداشت خود از آن را به دیگران ارائه می دهد.
زشت ترین مصداق تهمت:
تهمت ابراز کردن گمان بد به دیگری است که از زشت ترین مصادیق آن ،این است که انسان در آغاز کار،شخصی را امین و معتمد خود کند و کاری را به او واگذار رد؛سپس به او سوء ظن یافته،این بد گمانی را به شخص بگوید.
امام جعفر صادق علیه السلام از قول پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت کرده است:
«حق نداری به کسی که او را امین خویش ساخته ای ،تهمت بزنی»(1)
پی نوشت:
1-کافی،ج2،ص298،ح1
«حال و ملکه»زشت تهمت
تهمت از رذایل نفسانی چون دشمنی ،حسد،شهوت یا غضب سرچشمه می گیرد و در آغاز ،رفتاری است که اتفاقی از انسان سر می زند ؛ولی تکرار آن موجب می شود که به صورت ملکه در نهاد شخص در آید و انجام آن برایش آسان شود.
کسی که این صفت برای او ملکه نشده است،شاید در اثر انجام این رفتار ،تحت فشار مسائل اعتقادی و وجدانی خود قرار گرفته ،متألم و متاثر شود.
ولی اگر این عمل تکرار شده، به صورت صفت پایدار نفسانی در آید،آن رفتار زشت را به آسانی انجام می دهد و نه تنها برایش ناراحت کننده نیست؛بلکه سرور و شادمانی هم به همراه خواهد آورد و با رسیدن به این گمان باطل که با تهمت ،رقیبی از صحنه خارج شده است،خشنود می شود؛بنابراین باید از تکرار این گناهان خود داری کرد تا به ملکه ای زشت و ناپسند در روح انسان تبدیل نشوند.
ادامه دارد.....
رد تهمت:
در مباحث مربوط به غیبت آمده است که ،انسان نه تنها نباید شنونده غیبت باشد،بلکه اگر غیبت به شکل ناخواسته نیز به گوش او رسید،باید در رد آن بکوشد و فقط ذکر این نکنه که«غیبت نکنید» کافی نیست؛زیرا شاید بیانهمین جمله ،تاکیدی بر وجود عیب و نقص در غیبت شده باشد؛پس باید در رد غیبتت کوشید تا غیبت شده از اصل غیبت مبرّا شود.
«تهمت» و «بهتان»نیز چنین است، و آن کس را که مورد تهمت قرار گرفته باید از اتّهام پاک سازد.
آن یکی یک شیخ را تهمت نهاد/و بَد است و نیست بر او راه رشاد
شارب خمر است و سالوس و خبیث/مر مریدان را کجا باشد مغیث
آن یکی گفتش ادب را هوش دار/خرد نبود این چنین ظن بر کبار
دور ازو و دور از آن اوصاف او/که ز سیلی تیره گردد صاف او
این چنین بهتان منه بر اهل حق/کین خیال تو است بر گردان ورق(1)
پی نوشت:
1-مولوی
گوینده تهمت فقط با تکیه بر قرائن موجود،نتیجه گیری کرده و برداشت خود از آنچه واقع شده را به دیگری نسبت می دهد و در واقع بد گمانی خود را ابراز می کند؛از این رو باید در صدد نفی آن بر آمد و یاد آور شد که نسبت دادن این کار نادرست به دیگری -حتی اگر این نسبت درست هم باشد -مشمول حکم غیبت است
و در صورت اشتباه،مشمول حکم بهتان می شود که در هر دو صورت کار او حرام است؛پس وظیفه انسان حمایت از شخصی است که مورد بهتان و یا تهمت قرار گرفته است و باید آبروی او را از گزند تهمت مصون داشت.
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند:
«کسی که نزد او مومنی را خوار کنند،در حالیکه می تواند وی را یاری کند و این کار را نکند،خداوند او را در روز قیامت در رأس تمام آفریده هایش خوار می کند.»(1)
در مواردی که انسان توانایی حمایت از آروی دیگری را ندارد می تواند مجلس را ترک کند و اگر نمی تواند چنین کاری کند،باید در دل از حضور در چنین مجلسی ناخشنود باشد.بی تفاوتی درونی نیز در برابر چنین رفتار چنین رفتار زشتی،بد و نازیبا است.
پی نوشت:
1-بحار الانوار،ج72،ص226
تاثیر تهمت بر شنونده آن از نظر اخلاقی:
در تهمت ،شنونده ،اخباری را از تهمت زننده می شنود که بر حدس تهمت زننده استوار است و از درستی یا نادرستی آن به صورت قطعی آگاه نیست.حال اگر شنونده نفسی ضعیف داشته باشد ،چه بسا تحت تاثیر این تهمت قرار گیرد و دیدش درباره متهم عوض شود.
یعنی حتی اگر شنونده ،به وظیفه شرعی خود عمل،و با گوینده بر خورد کند و تهمت او را بر گرداند،این امکان هست که از لحاظ اخلاقی و حالات درونی ،تحت تاثیر قرار گرفته،از اعتمادش به متهم کاسته شود.
دانشمندان علم اخلاق برای شنونده تهمت چهار حالت را در نظر گرفته اند و برای هر یک از این حالات ،راه حل هایی علمی، را بیان کرده اند تا به متهم بدبین نشود.
1-شنونده می داند اظهارات گوینده تهمت است.
2-شنونده نمی داند اظهارات گوینده تهمت است یابهتان؛چرا که ممکن است این اظهارات برداشت او از رفتار متهم یا نسبتی دروغین به او باشد.
3-شنونده نمی داند گفتار گوینده تهمت یا غیبت است.
4-شنونده نمی داند گفتار گوینده تهمت یا بهتان یا غیبت است.
در مورد اول که شخص می داند این اخبار تهمت است ،بد گمانی در مرتبه ای ضعیف به شنونده منتقل شده است؛یعنی شخص می داند که گوینده از روی حدس و بد گمانی ،بر نشانه ها و قرائنی تکیه کرده که موجب برداشت نادرستی از متّهم شده است که با توجه به این آگاهی می تواند بد بینی را از خود دور سازد و اتّهام را ناشی از درک نادرست تهمت زننده بداند.
در مورد دوم که گفتار گوینده بین تهمت و بهتان مشکوک است،اگر تهمت باشد،یک طرف احتمال بر محور حدس است و طرف دیگر آن(بهتان)بر دروغین بودن آن نسبت ،درباره متهم دلالت دارد؛ از این رو شنونده به آسانی می تواند بد گمانی را از خود دور سازد.
د رمورد سوم که بین حکم تهمت یا غیبت اشتباهی پیش آید،چون یک طرف این اخبار بر محور حدس است ،می توان آن را رد کرد و مورد چهارم هم که ادغامی از این سه مورد است که در هر چهار مورد ،این اخبار با شدت و ضعف خود می تواند بر فرد تاثیر گذار باشد.
امیر مومنان علی علیه السلام می فرماید:
ای مردم !کسی که برادر دینی اش را این گونه شناخت که او در دین محکم و استوار است[=آدم متدینی است]و کردار و رفتارش در مسیر شرع قرار دارد ،دیگر نباید درباره او به حرف این و آن گوش کند .همانا کسی که تیر می اندازد،گاهی تیرش به خطا می رود،[=کلامش ریشه ای ندارد] و آن چه که گفته می شود و نادرست است،از بین می رود و خداوند شنوا و آگاه است .هوشیار باشید همانا بین حق و باطل به جز چهار انگشت فاصله نیست .
از حضرت پرسیدند ؛ اینکه فاصله بین حق و باطل چهار انگشت است،یعنی چه؟انگشتان مبارکش را جمع کرد و بین گوش و چشمش گذاشت و فرمود:باطل این است که بگویی شنیدم،و حق این است که بگویی دیدم.(1)
پی نوشت:
1-بحار الانوار،ج72،ص197،ح 16
شیوه پیش گیری از تهمت:
با توجه به تعریفی که از تهمت ارائه شد،انسان باید برای پیش گیری از ابتلای خود و دیگران به این گناه،در درجه نخست از بد گمانی به دیگران بپرهیزد،و در صورت شنیدن تهمت از دیگران،به گونه ای از خویش مراقبت کند که تحت تاثیر بد گمانی دیگران قرار نگیرد.
همچنین نباید از او حرکتی سر بزند که منشأ حدس و بد گمانی دیگران قرار گیرد ؛یعنی در نهایت ،کاری را که ممکن است منشأ حدس و بد گمانی دیگران قرار گیرد، انجام ندهد.
دلق بیرون کن برهنه شو ز دلق/تا زتو فارغ شود اوهام خلق(1)
برای این منظور باید از معاشرت و همنشینی با افرادی که در جامعه به بدی شناخته شده اند دوری جست تا زمینه اتهام فراهم نشود،گاهی حضور در جمعی که بیش تر افرد آن زشت کارند ،منشأ بد گمانی و تهمت می شود ؛هر چند خود زشت کار نباشد .عدم حضور در چنین مکان ها و مجامعی که برای انجام اهدافی زشت بر پا شده است می تواند زمینه اتهام را کاهش دهد.
پی نوشت:
1-مولوی
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که پدر بزرگوارشان امام باقر علیه السلام به ایشان فرموده اند که:
«ای پسرم !کسی که با بد کاران همنشینی کند،سالم نمی ماند[=بر روح او تأثیر می گذارد]و اگر به جایگاهی بد گام نهد،متهم می شود»(1)
امام صادق علیه السلام در جایی دیگر از رسول اکرم صلی الله علیه و اله و سلم چنین روایت می فرماید:
«سزاوارترین مردم به متهم شدن کسی است که با افرادی که متهم هستند همنشینی کند»(2)
امیر مومنان علی علیه السلام در وصایای خویش می فرماید:
الف:«از جاهایی که مورد تهمت قرار می گیرند و مجلسی که به آن گمان بد برده می شود،بپرهیز. به درستی که همنشین بد،همنشین خود را فریب می دهد.»(3)
ب:«کسی که خودش را در معرض تهمت قرار داد،سرزنش نکند کسی را که به او بد گمان شده است.»(4)
ج:«کسی که به جایگاه های بد گام نهد،متهم می شود.«(5)
پی نوشت:
1-مسترک الوسائل،ج8ص339،ح9600
2-همان،ح 9601
3-وسائل الشیعه،ج12،ص37،ح15575
4-همان،ح15578
5-همان،ص38،ح15578
شیوه برخورد با برداشت ها و اخبار حدسی و حسّی:
انسان حق ندارد رفتار،گفتار یا صفت نادرستی را که بر پایه حدس در برادر یا خواهر مومنش دریافته است ،به او نسبت دهد و بدون آنکه از اعتبار دریافت خود مطمئن باشد،آن را نقل کند.
نسبت دادن رفتاری زشت که از روی حدس باشد،همان تهمت؛ است چرا که شخص در تهمت،بد گمانی خویش را درباره دیگیر اظهار می کند و بد گمانی ،چیزی جز حدس زدن در حق دیگری نیست و چه بسیار حدس هایی که با واع مطابقت نمی کند و فقط مایه بد گمانی دیگران در حق متهم می شود.
حس کردن رفتار یا حالات دیگران به دو صورت «مستقیم»و «غیر مستقیم»ممکن است:
1-حس غیر مستقیم:در این قسم ،انسان خود،رفتار متهم را ندیده و سخن او را نشنیده؛بلکه دیگری برای او نقل کرده است ؛یعنی از راه شنیدن از دیگری،به رفتار یا گفتار متهم پی می برد و با واسطه از مسأله آگاه می شود.
درباره این نوع حس و احکام مربوط به آن،روایات بسیاری وارد شده است که بیانگر باطل بودن مطالبی است که از طریق گوش دادن به انسان می رسد.
در این باره بحث بسیار گسترده است؛چرا که واسطه حس غیر مستقیم ،انسان است و انسان هم موجودی است که اگر در مسیر امیال نفسانی قرار گیرد ،به خبیث ترین آفریدگان تبدیل می شود ؛چنانکه اگ راه درست را بپیماید،اشرف مخلوقات و برتر از ملائکه است.
رذایل نفسانی چون کینه،بخل،و طمع ...انسان ها را به تهمت زدن به دیگران وا می دارد و باعث می شود از سادگی و صفای شنونده سوء استفاده کرده،حبّ و بغض های خود به دیگران را درقالب بهتان و تهمت مطرح می کنند و چون نفس این گونه افراد به آداب الهی آراسته نشده است،گفتارشان قابل تصدیق و اعتماد نیست و هواهای نفسانی در بسیاری ازکارهایشان تاثیر دارد.
گاهی پلیدی نفس به حدّی شدت می یابد که شنونده با این که می داند آن چه درباره برادر مومنش شنیده،از واقعیت بسیار دور است ،آن مطلب را نقل می کند و د ربعضی موارد چیزی را که خودش ندیده یا نشنیده است و آن را از قول دیگری عنوان کرده ،به گونه ای القا می کند که گوی خودش دیده یا با گوش خود شنیده است.
این پلیدی نفس به حدی می رسد که او تکذیب متهم درباره اتهام وارد بر خود را می شنود ؛ولی آن را نشنیده می گیرد و همچنان به سخنان خویش ادامه می دهد.
حال اگر نقل کننده خبر،فرد عادلی باشد ،تکلیف انسان چیست؟
حکم کلی این است که از نظر درونی نباید تأثیر بگذارد و از نظر بیرونی نباید برای دیگری نقل شود.
در این مسأله،از لحاظ درونی ،نه باید آن را تصدیق کرد و نه تکذیب؛چرا که تصدیق هر یک از متهم و شخص عادل،مستلزم تکذیب دیگری است.اگر شخص عادل را در دل تصدیق کنی،باید متهم را دروغگو بدانی و اگر متهم را تصدیق کنی،لازمه اش تکذیب شخص عادل است.
از نظر بیرونی باید گفت:گر چه ناقل خبر ،فرد عادل و درستی است ،و لکن نقل کردن او موجب شده که مشمول حکم غیبت قرار گیرد و همین امر او را از درجه اعتبار ساقط می کند؛زیرا غیبت،فسق است و فرد غیبت کننده هم فاسق است و مطابق آیه شریفه ذیل ،دانشمندان علم اخلاق معتقدند:انسان حقّ حکایت چیزی را که فاسق برای او نقل می کند،ندارد.
حق تعالی در قرآن کریم می فرماید:
«ای کسانی که ایمان آورده اید !اگر فاسقی برای شما خبر آورد،جست و جو کنید[=سخن او را بدون تحقیق نپذیرید](1)
پس به صرف عادل بودن نقل کننده نمی توان حکم کرد که نقل کردن آن مطلب جایز است،چون این فرد عادل هم مانند سایر افراد بشر معصوم نیست و ممکن است اشتباه کرده باشد.
پی نوشت:
1-حجرات،6
2-حس مستقیم:
زمانی که شخص،کاری را با چشم می بیند یا گفتاری را با گوش خود می شنود (هیچ واسطه و شخص سومی در کار نیست)می گویند با حس مستقیم خود آن عمل یا گفتار را دریافت کرده است.
دانشمند بزرگ شیعه،مولی محمد مهدی نراقی(قدس سره)درباره شیوه برخورد با حسّ مستقیم می نویسد:
جایز نیست انسان هر چیزی را که با چشم خود می بیند تصدیق کند.بسیاری از اعمال دو چهره دارند و می توان آنها را بر صورت درستی حمل کرد و جایز نیست انسان از آنها زشتی و نادرستی را برداشت کند و سپس برداشت خود را برای دیگران هم نقل کند.
البته در روایات آمده است که«هر آن چه چشم ببیند حق است»ولی منظور از این چشم،چشم پاک و بی غرض و بی هوا است،نه چشم آلوده و مبتلا به هواهای نفسانی ،و چشم پاک هم تا آن جا که راه درستی را برای عملی باز می بیند ،آن را بر فساد حمل نمی کند.
امیر مومنان علی علیه السلام می فرمایند:
«رفتار برادرت را بر بهترین وجه قرار بده تا جایی که اطمینان به بدی آن نداری و درباره سخنی که از دهان او درآمده ،گمان بد نکن تا آن جا که راهی برای نیکو پنداشتن آن وجود دارد.»(1)
پی نوشت:
1-کافی،ج2،ص362،ح3
پس حس مستقیم هم دچار خطا می شود؛ زیرا امیال نفسانی در هر حال بر دیده ها و شنیده های انسان اثر می گذارد و برداشت ها را گوناگون، و داوری را از جاده حق منحرف می کند.
بغض و نفرت، خوبیها را زشت مینمایاند و زشتیها هم به هیچ روی قابل سفارش نیستند. از سوی دیگر ممکن است وجود ملکات زشت نفسانی در فرد تهمت زننده باعث شود که آن را به دیگران نیز تعمیم دهد.
برای نمونه خود شخص آلوده است، بنابراین پیرامون خود را آلوده میبیند یا خودش از کارهایی که انجام میدهد، هدف زشتی را پی میگیرد و این زشتی را به کار دیگران نیز نسبت میدهد. چون خودش به قصد مسخره کردن جلو دیگران تواضع میکند. تواضع دیگران به خود را نیز تمسخر میپندارد. چنان که گفتهاند: «کافر همه را به کیش خود پندارد.»
در این مساله دشمنیهای شخصی دخیل نیستند بلکه بیماریهای نفسانی فرد، ریشه بدبینی او میشود و ریشه اساسی همه بیماریهای نفسانی نیز دوست داشتن دنیا و غفلت از آخرت و مقام انسانی است. فرو رفتن در مسائل مادی و فراموشی مسائلی چون مرگ، قیامت، حساب و کتاب و دوزخ سبب غفلت از معنویات میشود.
«حب الدنیا رَأس کلّ خطیئةٍ»[1]، «دوستی دنیا در رأس همه خطاها قرار دارد.»
پینوشت:
[1].کافی، ج2، ص130، ح11
ریشههای درونی تهمت:
ریشه رفتار ناپسند و زننده تهمت را مانند بسیاری از رفتارهای زشت دیگر، باید در رذایل اخلاقی که از عدم اعتدال قوای درونی انسان پدید میآیند، جست.
«حسد، ترس از مجازات، طمع، و...» رذایل هستند که موجب ارتکاب این رفتار زشت از آدمی میشوند.
گاه انسان از روی حسادت به کمالی که در دیگری وجود دارد به متهم ساختن وی اقدام میکند تا به این وسیله کمال او نادیده گرفته شود.
شخص گاه به سبب واهمهای که از مجازات در برابر کرده زشت خویش دارد، به دیگری اتهام میزند و گاه حرص و طمع برای رسیدن به مقام و رتبه متهم، او را به تهمت وا میدارد؛
البته توجه این نکته ضرورت دارد که توهم و بدگمانی پدید آمده از نیروی درونی «واهمه» در تمام این مواردنقش مهمی را ایفا میکند.
پیامدهای زشت تهمت:
تهمت آثار شومی هم برای تهمت زننده و هم برای تهمت زده شده به بار میآورد که میتوان آنها را در دو عنوان ذیل جای داد:
1- پیامد تهمت بر بعُد معنوی انسان: در روایتی از امام صادق علیهالسلام در این باره آمده است: «آنگاه که مومن به برادر مومنش تهمت زند، ایمان در دل او ذوب میشود، همانگونه که نمک در آب ذوب میشود.»[1]
همانطور که از این روایت برمیآید، تهمت موجب از بین رفتن ایمان میشود. در توضیح این مطلب باید گفت که بسیاری از اعمال انسان بر ایمان او تاثیر میگذارد. همچنین درباره این اعمال، دو حالت «انجام» و «ترک» وجود دارد که هر دو حالت، در بُعد ایمانی او موثر است.
ترک واجبات از سویی و انجام گناهان از سوی دیگر، ایمان انسان را ضعیف میکند. «ترک واجب و انجام حرام» را میتوان دو گونه از کفر عملی بهشمار آورد که «انجام حرام» شامل «تهمت» هم میشود و ضعف و نابودی ایمان را در پی دارد.
2- پیامد تهمت بر روابط انسانی: تهمت مایه نابودی حریم برادری و روابط انسانی میان افراد جامعه بشری است و جوّ عدم اعتماد و ترس از اطمینان را فراهم میسازد. امام صادق علیهالسلام فرمودند: «کسی که برارد دینیاش را متهم کند(به او تهمت بزند.)، بینشان حرمتی وجود ندارد.[2]
انسان عاقل و متدینی که به مبدأ و معاد اعتقاد دارد، هیچگاه به دیگری تهمت نمیزند. حتی اگر انسان دینی نداشته باشد سرشت انسانیاش به او اجازه این کار را نمیدهد، مگر آنکه فطرت پاک انسانی به خوی حیوانی گرویده باشد.
با بررسی این مساله در جامعه، مشاهده میشودکه افرادی برای رسیدن به اهدافی شیطانی میکوشند دیگران را مورد «تهمت» و «بهتان» قرار دهند؛ ولی در نهایت امر، به ذلت و بیچارگی کشیده خواهند شد.
پینوشت:
[1].کافی، ج2، ص361، ح1
[2].همان، ح2
موضع ابلیس در برابر تهمت و بهتان:
تهمت و بهتان به اندازهای زشت و زننده است که حتی شیطان هم از انجام دهنده آن دو بیزاری میجوید. شیطان از رفتارهای زشت و اعمال خلاف استقبال میکند ولی برخی از رفتارهای ناروا آنقدر زشت و پلیدند که شیطان هم آنها را تایید نمیکند. یکی از این اعمال، نابود کردن وجهه افراد در جامعه، و ریختن آبروی آنها به وسیله بهتان یا تهمت است.
امام صادق علیهالسلام در این زمینه فرمودند: «اگر کسی سخنی بر ضد مومنی نقل کند، و قصدش از آن زشت کردن چهره او و از بین بردن وجهه اجتماعیاش باشد و بخواهد او را از چشم مردم بیندازد، خداوند او را از محور دوستی خود خارج میکند و تحت سرپرستی شیطان قرار میدهد؛ ولی شیطان هم او را نمیپذیرد.»[1]
پینوشت:
[1].کافی، ج2، ص358، ح1
راههای درمان تهمت:
پاک ساختن زبان از آفت تهمت، با کوشش مداوم میسرخواهد بود.
درمان این بیماری را باید با اندیشه و دقت در پیامدهای زشت و نازیبای آن آغاز کرد، سپس به یادآوری مستمر آنها پرداخت. یادآوری پیامدهای تهمت، تنفر و انزجار قلبی انسان از این رفتار زشت و پلید را در پی خواهد داشت.
و بدیهی است که تمام حرکات درونی و برونی انسان بر پایه «دوست داشتن و نفرت ورزیدن» انجام میگیرد، از اینرو میباید در صدد ایجاد و تقویت حالت انزجار از تهمت برآمد تا بتوان به سوی ترک آن گام برداشت. همچنین باید به ارزش و عظمت آبروی دیگران اندیشید تا به سادگی به سمت تخریب آن گام برنداشت.
دین مبین اسلام، آبرو و حرمت مومن را بزرگتر از کعبه و حتی قرآن[1] دانسته است و با آگاهی از چنین ارزشی، هیچکس نباید به خود اجازه دهد به حریم آبروی دیگران تجاوز کند.
همچنین تقویت حسن ظن و حمل رفتار دیگران بر وجه نیکو، راه دیگری برای درمان این بیماری نابود کننده است.
پینوشت:
[1].بحارالانوار، ج7ف ص323
سلام استاد ...ممنون از پاسخ کاملتون ..شما گفتید
ریشههای درونی تهمت:
«حسد، ترس از مجازات، طمع، و
هستند
همانطور که از این روایت برمیآید، تهمت موجب از بین رفتن ایمان میشود.
یعنی شخصی که مرتکب همچین گناهی شده هی چ وقت متوجه کار اشتباهش نمیشه ؟
یعنی شخصی که مرتکب همچین گناهی شده هی چ وقت متوجه کار اشتباهش نمیشه ؟
باسمه تعالی
باسلام:
شخص تهمت زننده اگر واقعا به عوارض کاری که انجام داده پی ببرد و به پیامدهای این عمل شوم دقت کند،به راحتی می تواند متوجه کار اشتباهش بشود.
موفق باشید.
پرسش:
آیا امکان دارد کمی در مورد رذیله اخلاقی بهتان، توضیحاتی را بیان کنید؟
پرسش:
یکی از رفتارهای زشت و ناپسند که گاه شاخهای از غیبت بهشمار میرود،«بهتان»است.
بهتان نزد دانشمندان اخلاق نسبت دادن رفتار یا گفتار یا حالتی ناپسند به کسی است که از آن زشتی پاک و منزه است.
ابوذر غفاری میگوید از رسول خدا (صلیالله علیه و آله و سلم) پرسیدم: «مَا الْغِيبَةُ قَالَ ذِكْرُكَ أَخَاكَ بِمَا يَكْرَهُ قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ- فَإِنْ كَانَ فِيهِ الَّذِي يُذْكَرُ بِهِ قَالَ اعْلَمْ أَنَّكَ إِذَا ذَكَرْتَهُ بِمَا هُوَ فِيهِ فَقَدِ اغْتَبْتَهُ وَ إِذَا ذَكَرْتَهُ بِمَا لَيْسَ فِيهِ فَقَدْ بَهَتَّه (1) غیبت چیست؟ فرمود:اینکه برادر دینیات را به چیزی که موجب ناخشنودی اوست یادآور شوی.
عرض کردم یا رسول الله اگر نقصی که یادآور شدیم در او باشد چه؟ پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: اگر نقصی که در او وجود دارد بازگویی غیبت کردهای و اگر نقصی که در او نیست، یادآور شوی بهتان زدهای.»
در قرآن کریم آمده است: «وَ مَنْ يَکْسِبْ خَطيئَةً أَوْ إِثْماً ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَريئاً فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبيناً[2] کسی که خطا یا گناهی را مرتکب شود؛ سپس بیگناهی را متهم سازد، بار «بهتان» و گناه آشکاری را بر دوش گرفته است.»
اقسام بهتان:
بهتان بر دو قسم است:
1-گاه در غیاب کسی به او دروغی میبندند و رفتار ناپسندی را که مرتکب آن نشده است را به او نسبت میدهند. در این قسم از بهتان، دو گناه بزرگ نهفته است: یکی دروغ و دیگری غیبت، زیرا مطلب نسبت داده شده غیر واقعی است و در غیاب شخص هم ابراز شده است.
2- گاه رفتار یا صفتی از صفات زشت نفسانی را که در شخص وجود ندارد، پیش رویش به او نسبت میدهند که در این قسم از بهتان فقط گناه دروغ نهفته است؛ ولی از نظر درجات دروغ شدیدترین نوع دروغ بهشمار میرود.
زشتترین قسم بهتان:
گاه بهتان زننده آنچه را به دروغ نسبت داده، خود مرتکب نشده است؛ اما گاهی رفتار ناشایستی را که از خودش سر زده به دیگری نسبت میدهد که این زشتترین و ناپسند ترین نوع بهتان بهشمار میرود.
در روایات گوناگون نیز به بهتان زننده، وعید آتش داده شده است. بر اساس نقل حضرت رضا (علیهالسلام) پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله و سلم) فرمودند: «مَنْ بَهَتَ مُؤْمِناً أَوْ مُؤْمِنَةً أَوْ قَالَ فِيهِ مَا لَيْسَ فِيهِ أَقَامَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى تَلٍّ مِنْ نَارٍ حَتَّى يَخْرُجَ مِمَّا قَالَ فِيهِ (3)
هر کس به مرد یا زن با ایمانی بهتان زند یا چیزی را به او نسبت دهد که در او نیست، خداوند او را در روز قیامت بر تلی از آتش به پا میدارد تا از آنچه گفته خارج شود.»
بهتان ثمره تلخ و مولود نامیمون صفات زشت درونی انسان است. این رفتار ناپسند در برخی از رذایل اخلاقی ریشه دارد که عبارتند از:
1- دشمنی
2-حسد
3-ترس از فرار و مجازات
شجره خبیثه این رذایل در مساله بهتان، میوهای به مراتب تلختر از غیبت میدهد چرا که در غیبت، عیب و نقص واقعی و موجود در شخص، به او نسبت داده میشود؛ در حالیکه در بهتان، آنچه را در او نیست، به او میبندد.
پیامدهای زشت بهتان:
الف: پیامدهای زشت بهتان در دنیا
1-پیامدفردی بهتان: کسی که به دیگری بهتان میزند، از مکر الهی مصون و سالم نمیماند و سرانجام رسوا میشود؛ چرا که خداوند آبروی مومن را حفظ میکندو او را از آسیب بهتان دیگران میرهاند.
این فرد در اجتماع نیز بهسرعت شناسایی و از ارزش و اعتبارش کاسته میشود.
2-پیامد اجتماعی بهتان: بهتان بذر دشمنی را در جامعه بشری پاشیده، دوستیها را به دشمنی تبدیل میکند. بهتان حس اعتمادی را که محور تشکیل دهنده واحدهای کوچک و بزرگ اجتماعی است از بین میبرد و مایه متلاشی شدن آنها میشود. این صفت ناپسندمیتواند همه روابط را تحت تاثیر قرار دهد. ازدواجها را تبدیل به طلاق، روابط ها را تیره و تار میکند ودر موارد حاد و شدید موجب وقوع جنایاتی چون قتل شود.
ب:پیامدهای آخرتی بهتان:
در مورد آثار بهتان در سرای آخرت، روایات بسیاری وجود دارد.که از جمله میتوان به آنچه حضرت رضا (علیهالسلام) از پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله و سلم) نقل فرموه است، اشاره کرد:
«مَنْ بَهَتَ مُؤْمِناً أَوْ مُؤْمِنَةً أَوْ قَالَ فِيهِ مَا لَيْسَ فِيهِ أَقَامَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى تَلٍّ مِنْ نَارٍ حَتَّى يَخْرُجَ مِمَّا قَالَ فِيهِ (4)هر کس به مرد یا زن با ایمانی بهتان زند یا چیزی را به او نسبت دهد که در او نیست، خداوند او را در روز قیامت بر تلی از آتش به پا میدارد تا از آنچه گفته خارج شود.»
امام صادق علیهالسلام فرمودند: «نَاقِلًا عَنْ حَكِيمٍ الْبُهْتَانُ عَلَى الْبَرِيِّ أَثْقَلُ مِنَ الْجِبَالِ الرَّاسِيَاتِ (5)بهتان زدن به شخصی که از آن بهتان بری است، از کوههای محکم و استوار هم سنگینتر است.»
راههای درمان بهتان:
اندیشه در پیامدهای شوم بهتان، و یادآوری مستمّر آنها نقش مهمی در بازداشتن انسان از این رفتار ناپسند دارد که سرانجام ریشهکن شدن این آفت از درون نفس انسانی را در پی خواهد داشت.
شخص مبتلا به بهتان باید در صدد تقویت نیروی قوا و بازدارنگی در خویش باشد، از این رو باید عواقب بیماری خویش را همیشه به یاد داشته باشد.
دقت و تفکر در احادیثی که به بیان اهمیت فراوان آبروی افراد با ایمان پرداخته است نیز مایه تقویت نیروی تقوا در او شده، وی را از ریختن آبروی دیگران باز میدارد. امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: « الْمُؤْمِنُ أَعْظَمُ حُرْمَةً مِنَ الْكَعْبَةِ (6) حرمت مومن از کعبه عظیمتر است.»
البته درمان حتمی و قطعی تمام بیماریهای رفتاری انسان به برطرف کردن ریشههای درونی آنها بستگی دارد؛ از این رو باید در ابتدا بیماری بهتان را ریشهیابی کرد و پس از یافتن آن به از بین بردنش پرداخت. اگر حسد سرچشمه این رفتار ناشایست است؛ باید به نابود کردن آن پرداخت و اگر رذیله دیگر، ریشه این بیماری است، باید در زوال آن کوشید.(8)
پینوشت:
1.شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشيعة،ج12، ص281، مؤسسة آل البيت (عليهم السلام)،قم،1409ق.
2.نساء/112.
3.شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشيعة،ج12، ص287، مؤسسة آل البيت (عليهم السلام)،قم،1409ق.
4.همان.
5.مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار( ط- بيروت)،ج72،ص194،دار إحياء التراث العربي،بيروت، 1403 ق.
6.همان،ج64،ص71.
7.ر. ک. تهرانی، مجتبی،اخلاق الهی، ج4،آفات زبان،پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه.